آتش بدون دود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
[[پرونده:New.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]] | [[پرونده:New.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]] | ||
'''آتشْ بدون دود''' رمانی ۷جلدی است به قلم [[نادر ابراهیمی]] که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین اثر او میدانند.<ref name=راوی>{{یادکرد وب|نشانی =http://ensani.ir/file/download/article/20100920090326-%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%20%C2%AB%D8%A2%D8%AA%D8%B4%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D8%AF%D9%88%D8%AF%C2%BB.pdf|عنوان =راوی در رمان آتش بدون دود}}</ref> | '''آتشْ بدون دود''' رمانی ۷جلدی است به قلم [[نادر ابراهیمی]] که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین اثر او میدانند.<ref name=راوی>{{یادکرد وب|نشانی =http://ensani.ir/file/download/article/20100920090326-%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%20%C2%AB%D8%A2%D8%AA%D8%B4%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D8%AF%D9%88%D8%AF%C2%BB.pdf|عنوان =راوی در رمان آتش بدون دود}}</ref> | ||
رمانی مستندگونه و تاریخی که | رمانی مستندگونه و تاریخی که راوی دانایِ کل آن را روایت میکند. داستان زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن است در دوران حکومت رضاخان که با ژانری [[واقعگرا]] بیان میشود. | ||
این مجموعه از | این مجموعه از اولین تاریخ چاپ کتاب، ۱۳۵۸ تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. | ||
ابراهیمی با نوشتن این رمان '''نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب''' شد و | ابراهیمی با نوشتن این رمان '''نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب''' شد و جوایزی چون؛ | ||
'''جایزهٔ نخست براتیسلاوا'''، '''جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو'''، '''جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران''' | '''جایزهٔ نخست براتیسلاوا'''، '''جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو'''، '''جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران''' را کسب کرد. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
رمانِ مذکور صرفا داستان نیست و بیشتر اتفاقاتی که در آن میافتد مستند و بر اساس اسناد تاریخی است. این داستان قابلیت نمایشی دارد همین است که سریالی براساس آن ساخته شد.<ref name=راوی/> | رمانِ مذکور صرفا داستان نیست و بیشتر اتفاقاتی که در آن میافتد مستند و بر اساس اسناد تاریخی است. این داستان قابلیت نمایشی دارد همین است که سریالی براساس آن ساخته شد.<ref name=راوی/> | ||
نادر ابراهیمی مجموعه تلویزیونی به نام «آتش بدون دود» را کارگردانی کرد و این مجموعه در سال ۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.<ref name=تقدیمی>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.mashreghnews.ir/amp/733760/|عنوان =ماجرای تقدیمنامه یک رمان به رهبر انقلاب}}</ref> | نادر ابراهیمی مجموعه تلویزیونی به نام «آتش بدون دود» را کارگردانی کرد و این مجموعه در سال ۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.<ref name=تقدیمی>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.mashreghnews.ir/amp/733760/|عنوان =ماجرای تقدیمنامه یک رمان به رهبر انقلاب}}</ref> | ||
[[ابراهیمی]] برای نوشتن این مجموعه اسناد و مدارک بسیاری را جمعآوری کرد و برای گردهمایی آنها زمان بسیاری را صرف کرد. راوی رویدادهای داستان را حقیقتا و عمیقا درک کرده همین است که بر ماجرا بسیار مسلط است. | [[نادر ابراهیمی|ابراهیمی]] برای نوشتن این مجموعه اسناد و مدارک بسیاری را جمعآوری کرد و برای گردهمایی آنها زمان بسیاری را صرف کرد. راوی رویدادهای داستان را حقیقتا و عمیقا درک کرده همین است که بر ماجرا بسیار مسلط است. | ||
داستان در اوانِ جوانیِ نویسنده طراحی شده؛ ابتدا دو داستانِ بسیار بلند را طرحریزی کرده به نام «آق اویلرها» و «قَرَهلوها» (سپیدزادگان و سیاهزادگان). پیش از انقلاب بخشهایی از آق اویلرها با نام «درخت مقدس» به چاپ میرسد، سپس ابراهیمی مجموعهای سی و شش ساعته تلویزیونی با همان نام میسازد که به پیشنهاد سفارش دهندهٔ مجموعه، ایرج گرگین و بنابر مثلِ قدیمیِ ترکمنی که میگوید: «آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه» نام داستان برای همیشه به «آتشْ بدون دود» تغییر میکند. پس از انقلاب نگارنده، سه جلد نخست رمان را از نو و بدون سانسور به رشتهٔ تحریر درمیآورد و به چاپ میرساند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =آتش بدون دود|جلد =هفتم|صفحه =۴۰۶و۴۰۷}}</ref> | داستان در اوانِ جوانیِ نویسنده طراحی شده؛ ابتدا دو داستانِ بسیار بلند را طرحریزی کرده به نام «آق اویلرها» و «قَرَهلوها» (سپیدزادگان و سیاهزادگان). پیش از انقلاب بخشهایی از آق اویلرها با نام «درخت مقدس» به چاپ میرسد، سپس ابراهیمی مجموعهای سی و شش ساعته تلویزیونی با همان نام میسازد که به پیشنهاد سفارش دهندهٔ مجموعه، ایرج گرگین و بنابر مثلِ قدیمیِ ترکمنی که میگوید: «آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه» نام داستان برای همیشه به «آتشْ بدون دود» تغییر میکند. پس از انقلاب نگارنده، سه جلد نخست رمان را از نو و بدون سانسور به رشتهٔ تحریر درمیآورد و به چاپ میرساند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =آتش بدون دود|جلد =هفتم|صفحه =۴۰۶و۴۰۷}}</ref> | ||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== |
نسخهٔ ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۰
آتشْ بدون دود | |
---|---|
آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه | |
نویسنده | نادر ابراهیمی |
ناشر | روزبهان |
محل نشر | تهران مکان ناشر فارسی: تهران |
تاریخ نشر | چاپ اول ۱۳۵۸ |
شابک | ۹۶۴۵۵۲۹۲۲۰ |
تعداد صفحات | ۲۲۶۱ |
موضوع | زندگی ترکمن در صحرا، اختلاف و جنگ درون قبیلهای، جنگ با بیگانگان و درگیریهای سیاسی |
زبان | فارسی |
طراح جلد | مرتضی ممیّز |
آتشْ بدون دود رمانی ۷جلدی است به قلم نادر ابراهیمی که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین اثر او میدانند.[۱] رمانی مستندگونه و تاریخی که راوی دانایِ کل آن را روایت میکند. داستان زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن است در دوران حکومت رضاخان که با ژانری واقعگرا بیان میشود.
این مجموعه از اولین تاریخ چاپ کتاب، ۱۳۵۸ تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. ابراهیمی با نوشتن این رمان نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب شد و جوایزی چون؛ جایزهٔ نخست براتیسلاوا، جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران را کسب کرد.
رمانِ مذکور صرفا داستان نیست و بیشتر اتفاقاتی که در آن میافتد مستند و بر اساس اسناد تاریخی است. این داستان قابلیت نمایشی دارد همین است که سریالی براساس آن ساخته شد.[۱] نادر ابراهیمی مجموعه تلویزیونی به نام «آتش بدون دود» را کارگردانی کرد و این مجموعه در سال ۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.[۲]
ابراهیمی برای نوشتن این مجموعه اسناد و مدارک بسیاری را جمعآوری کرد و برای گردهمایی آنها زمان بسیاری را صرف کرد. راوی رویدادهای داستان را حقیقتا و عمیقا درک کرده همین است که بر ماجرا بسیار مسلط است. داستان در اوانِ جوانیِ نویسنده طراحی شده؛ ابتدا دو داستانِ بسیار بلند را طرحریزی کرده به نام «آق اویلرها» و «قَرَهلوها» (سپیدزادگان و سیاهزادگان). پیش از انقلاب بخشهایی از آق اویلرها با نام «درخت مقدس» به چاپ میرسد، سپس ابراهیمی مجموعهای سی و شش ساعته تلویزیونی با همان نام میسازد که به پیشنهاد سفارش دهندهٔ مجموعه، ایرج گرگین و بنابر مثلِ قدیمیِ ترکمنی که میگوید: «آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه» نام داستان برای همیشه به «آتشْ بدون دود» تغییر میکند. پس از انقلاب نگارنده، سه جلد نخست رمان را از نو و بدون سانسور به رشتهٔ تحریر درمیآورد و به چاپ میرساند.[۳]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
ازمیان یادها
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
آتش بدون دود داستانی بر اساس واقعیت است و نه عینِ واقعیت! تصویری واقعی است از حکومت پهلوی با بیانی دلنشین و روان.[۴]ایدهٔ اصلیِ قسمتی از این روایت که مربوط به عشق گالان و سولماز میشود، برگرفته از سخنان و داستانهایی است که دکتر خدر فروهر برای ابراهیمی میگفت او از اجداد خود و شخصیتی شبیه به گالان تعریف میکرد. نویسنده بر اثرِ سالهای بسیاری که در صحرا گذرانده و معاشرتی که با صحرانشینان داشته به خوبی توانسته آنجا را وصف کند و از آداب و رسومش هم بگوید! طی داستان میبینیم که نام همه قهرمانان ترکمنی نیست و نام آذری هم به چشم میخورد مثلا: «آقشام گلن». این به آن دلیل است که نویسنده خود عاشق صحرا است و پدرش اصالتا آذری است. به قول خودش:
«چیزی از پدر، چیزی از عشقِپسر»[۵]
گزارشی از شخصیتهای اصلی حاضر در کتاب داستان گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
هر جلد از این اثر عنوانی متفاوت دارد: «گالان و سولماز»، «درخت مقدس»، «اتحاد بزرگ»، «واقعیتهای پرخون»، «حرکت از نو»، «هرگز آرام نخواهی گرفت»، «هر سرانجام، سرآغازیست». هر کتاب دارای فصلهایی است با نامهای متفاوت، که هر فصل روایتگر داستانی است و تمام داستانها و شخصیتهای حاضر در آن به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل هستند.
دلیل شهرت
تقدیمشده به
با توجه به مقدمهای که در اول تمامی جلدهای اثر آمده نمیتوان دریافت کرد که کتاب به چه کسی تقدیم شده! نوشته مخاطبی دارد اما نام آن ذکر نشده. اما پس از پخش مستندی با نام «بار دیگر مردی که دوست میداشتیم» عیان شد که اثر پیشکشی است به رهبر انقلاب. رهبر سه جلد ابتدای رمان را خوانده بودند. و پس از انقلاب نادر ابراهیمی را به ادامه تحریر این رمان تشویق کردند که این موضوع در یادداشت ابتدایی اثر نیز مشهود است.[۲]
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
در صفحه نخست هر جلد میخوانیم: «پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص، و بزرگی باورش کردهام؛ به مردی که مرا به نوشتنِ الباقیِ «آتشْ بدون دود» واداشت. نامش برای این خاک، مبارک باد و برای همهی عاشقانِ وطن! و ای کاش زمانی برسد که او، همچنان باشد و دیگر، درد نباشد، و ایرانیِ دردمند هم.»
چرا باید این کتاب را خواند
پژوهشگرانی که مقالههای مختلفی در رابطه با اثر نوشتهاند؛ آن را از رمانهای بلند و پرحجم فارسی میدانند.[۱] و برخی نیز معتقدند که رمان ایرانی با رمان «آتشْ بدون دود» آغاز میشود.[۶] طراحی، تنظیم و تحریرِ جلد اول تا پایان جلد هفتمِ آتش بدون دود حدود سیسال شاید هم کمی بیشتر زمان برده. و نیمی از عمر نویسنده را گرفته!
نادر ابراهیمی در قلم زدن رمانش همواره کوشیده تا داستان از هیجان و هیجانطلبی دور باشد. به گفتهٔ خودش هر گاه احساس کرده فصلهایی از ماجرا قرار است بر احساسات مخاطب فشار آورد نوشتهها را فروپاشیده و بار دیگر سادهتر، سردتر و آرامتر ماجرا را روایت کرده است که این عمل تنها یک دلیل داشته و آن اینکه:
«نمیخواستم هیجان، جانشینِ کنجکاوی شود، و با موجْ رفتنْ جانشینِ تأمل و تفکر.» [۷]
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
ازمیان یادها
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
داستان با اختلاف میان دو قبیله آغاز میشود این را با خواندن جملهٔ اولِ جلد اول میتوان دریافت؛ «گوکلان به یموت دختر نمیدهد و از یموت دختر نمیآورد-هنوز هم.» سپس توضیحی دربارهٔ چگونگی تشکیل این دو قبیله میآید. و اینکه اختلاف میان دو قبیله بر سر آب شروع می شود. کمکم شخصیتها جان گرفته و اصل داستان آغاز میشود. از جلد اول میگوییم که راوی، پسری جنگجو و مقتدر (گالان) را وصف میکند. گالان در طی رفت وآمدهایش به گولان برای جنگ، در بند عشق گرفتار میشود چنانکه همه چیز را میبازد! دو عاشق از جنس غرور و تکبر به یکدیگر نزدیک میشوند و ماجرا به اوج میرسد و پس از آن در پستی و بلندی این عشق حرکت میکند! عشق گالان و معشوقش سولماز شعلهور میشود چنانکه اطرافیان را میسوزاند! سولماز توسط معشوقش از چادر رئیس قبیلهٔ گوکلان که پدر سولماز است دزدیده میشود و در این اتفاق برادران گالان به دست هم ولایتیهای سولماز کشته میشوند و تعدادی از گوکلانیها نیز جان میبازند. کینه یموت به گوکلان بیشتر میشود چون به عقیدهی گالان گوکلان دو برادرش را به کشتن داد نه عشق او به سولماز! این نفرت و آتش انتقام همچنان میپاید و گالان و سولماز هم از قربانیان آن میشوند. داستان همواره بر محور شخصیت و افکار گالان اوجا، میچرخد چنان که در ادامه ماجرا هم شاهد نشانههایی از آن هستیم و کردار گالان در شخصیت و طرز فکر فرزندان و نوادگانش نمایان میشود. روایت جلد دوم آغاز میشود اما با فاصلهٔ زمانی بسیار که روایتگر حیات فرزندان گالان و سولماز است مخصوصا آلنی که از نوهی آنهاست. ماجرای آلنی با کشمکشها و اختلافاتش با مردم صحرا آغاز میشود او میخواهد به شهر برود و از فارسها علم بیاموزد تا پزشک شود و کودکان صحرا را که به علت بیماری ناشناسی میمیرند نجات دهد. اما هم ولایتیها مخالفند که او برای علمآموزی به شهر برود. چون از شهریها کینه به دل دارند به علت کشت و کشتاری که در روستاها راه انداختند و زمینهایی که بالا کشیدهاند. اما آقاویلر در تصمیم خود مصمم است و پسرش را برای ادامه تحصیل به شهر میفرستد. درگیریهای آلنی با مردم صحرا همچنان ادامه دارد. اما با دوراندیشی و تدبیر با مردم صحرا همراه میشود و درخت مقدس اینچه برون را با خود همراه میسازد تا مردم بپندارند که درخت مقدس او را برای نجات کودکان واسطه قرار داده به همین دلیل تصمیم گرفته که پزشک شود. در پایان جلد سه شاهد اتحاد تقریبیِ صحرا هستیم. از ابتدای جلد چهارم است که آلنی وارد مبارزات سیاسی علیه حکومت میشود حکومتی که ظلم را سرلوحهٔ کار کرده و زمینهای ترکمن را به زور تصاحب میکند تا آنان را رعیت خود سازد. و این درگیریها تا پایان داستان میپاید. آلنی حزب وحدت مردم صحرا را پایهگذاری میکند و مارال با او همراه میشود. آن دو حرکتی سیاسی را با یکدیگر آغاز کردند و چنان همراه شدند که در نهایت یکی شدند. در ادامه شاهد مبارزات درونی آلنی هستیم که با عقاید ضدخدایی خود درگیر است! از نکات جالب توجه، دوستی او با ملا قلیچ بلغای -مردی مومن و ملای اینچه برون- است. و این رفاقت تا پایان عمر میپاید. ملا او را به سمت عرفان هدایت میکند بلکه از آشفتگی ذهنش کاسته شود. پس از کودتای ۲۸مرداد است که آلنی و همسرش به اروپا سفر میکنند. و پس از بازگشت به ایران درحوالی سال۱۳۳۸ مشغول تدریس در دانشگاه میشوند. ساواک همواره به مردم و ترکمنها ستم میکند، آرتا -نتیجه ی گالان و فرزند آلنی و مارال- از سوی ساواک به اعدام محکوم میشود. پس از آن حکم، آلنی هم به قتل میرسد. و مارال طی درگیریِ مسلحانه با همسر یکی میشود.
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک کتاب
واقعگرایانه
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
از ویژگیهای راوی
حضور راوی در همهٔ بخشهای داستان حس می شود و این حضور چنان پررنگ است که میتوان او را مانند شخصیتهای داستان دارای ویژگیهایی دانست:
ادبیات را خوب میشناسد
نثری زیبا دارد
به خوبی میتواند از توصیفهای شاعرانه استفاده کند
به ایرانی بودن خود افتخار میکند
وطن از عناصر کلیدی ذهن اوست
همچنین میتوانیم دیدگاه او را نسبت به عشق، زن و اندیشههای سیاسیاش بشناسیم.[۱]
نویسنده در جای جایِ داستان راوی را نشان میدهد. حتی گاهی روایت حالتی گزارشی و خلاصهوار به خود میگیرد. در جلد ششم اثر شاهد این حالت هستیم. چند صفحه از رمان، اطلاعاتی تاریخی و واقعی است که در طی تحقیقات نگارنده به دست آمده و به گفتهٔ خودش این کار را انجام داده تا ادای دینی به مردم ترکمن کرده باشد.
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
اظهارنظر اهالی ادبیات
« | آتشْ بدون دود یک اثر جاودانهٔ حماسی، انقلابی، سیاسی، عاشقانه و عارفانه است که نویسنده با بهرهگیری از عشق و عرفان در جاهای مختلف این رمان از دوبیتیها و اشعار عاشقانه و مباحث عرفانی بهره برده است. هر چند آتشْ بدون دود با عناصر شاعرانگی آمیختهاست؛ اما درواقع داستانی واقعیتگرا یا رئالیسم است و با واقعیتهای اجتماعی آن روزگار منطبق است.[۸] | » |
احمدرضا احمدی
به اعتقاد من، رمان ايراني با رمان «آتش بدون دود» نادر ابراهيمی آغاز ميشود؛ نه با «شوهر آهوخانم» عليمحمد افغانی.[۶]
چندی از پژوهشگران
« | ابراهیمی با بهرهمندی از عواطف ناب خویش و الهامگیری از حوادثی؛ نظیر اختلافات قبایل ترکمن بر سر مراتع و زمین، وجود جنگهای داخلی بین آنها تهاجم نیروهای بیگانه از جمله تزار روس به ترکمن صحرا، مخالفت شدید حکومت قاجار با صحرانشینان و تبعید آنها و ادامهٔ ظلم و استبداد حکومت پهلوی بر قوم ترکمن با شخصیتپردازی قوی و فضاسازی مؤثر، زمینخواری اربابان مستبد بر قبایل ترکمن صحرا و فقر و فلاکت مردم محروم صحرا را به بهترین نحو ممکن در این داستان ترسیم میکند. | » |
نقدهای منفی
پژوهشگران
نقدِ شاعری معتاد و مظلوم
افسوس که ابراهیمی، برای نوشتنِ این داستان، بسیار عجله نشان داد. اگر تا این حد شتابزده و سرسری نمینوشت، البته ممکن بود که اثرش، داستانی خوب از آب درآید؛ حتی خوبتر از «رومئووژولیت» و یا «لیلی و مجنون...»[۹]
شانه به شانهٔ واقعیت
” | آتشْ بدون دود -همچنان که بارها گفتهام- باز میگویم که عین واقعیت نیست؛ بل، داستانیست که تنگاتنگ و شانه به شانهی واقعیت، حرکت کرده است؛ و از این داستان، درست به همین اندازه باید انتظار داشت نه بیشتر که مایهٔ شرمساری من خواهد شد. | “ |
این کتاب کمرم را شکست
اینطور بگویم و خلاصتان کنم: نوشتنِ آتشْ بدون دود، کمرم را شکست. تمامم کرد. خُرد و خمیرم کرد. خسته و بیمارم کرد.
من، همان کار را کردم که فرهاد کرد
فرهادِ کوهکن، سالیان سال، باه تیشهای حقیر۷ کوهی سنگی را، ذرهذره از جا برداشت تا شاید آبِ چشمهای که به قصر سلطنتی میرسید، از آن جویِ باریکِ فرهادی به دشت بیاید و به دست مردم برسد...
من، همان کار راکردم که فرهاد کرد؛ اما ذرهیی اطمینان ندارم که آبِ باریکهای، حتی قطره آبی هم از قصر سلاطین بهدشتهای مردم وطنم آورده باشم. به خدا اطمینان ندارم. غرور، زچیزیست، اطمینانم چیز دیگری. مغرورم از اینکه چنینی اثری را، در طول بیش از سی سال، آفریدهام با صبوری بیحساب، با حالتی همیشه میان عشق و جنون و خستگی و کلافگی و درماندگی... اما اینکه آیا این اثر، به راستی،همان کاریست که آرزو داشتهام باشد، و یکز از بزرگترین داستانهای تمام تاریخ حیات بشر، امریست به کلی سوای آن غرور بیحساب. فقط و فقط در طول زمان، «اهل کتاب» میتواند بگوید که آتشْ بدون دود، نزدیک شد به ان چیزی که حق بود یا نشد. میگویم «اهل کتاب» و نه مطلقا «اهل قلم».
” | نوشتن بلد نیستم! من از آن جمله نویسندگانی نیستم که میتوانند خیلی راحت و روان و مسلط بنویسند بیدغدغه و بدون شک. من نوشتن بلد نیستم و مینویسم؛ و این بسیار مهم است و در عین حال غمانگیز است. کسانی هستند که شهادت بدهند که برخی از صفحههای این کتاب حجیم، بیش از دهبار نوشته شده است، و همسرم مسلما گواهی خواهد داد که چه کشیدم تا آتشْ بدن دود را به پایان جلد هفتم رساندم و چندبارْچندینبار، بدون هیچ علت محسوس، زیر فشارِ نوشتن این داستان، فکر خودکشی به سرم آمد... |
“ |
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
- عشق، ترکیبیست از پر و تبر.
- برای خانهٔ سوخته باز شاید بشود کاری کرد. دلِ سوخته را بگو چه کنم؟
- مردم هیچوقت حال بد کسی را به گذشته خوبش نمیبخشند .
- درماندگان تنها سلاحشان حرف است و نه اعتبار حرفی که میزنند.
- عشق در لحظه پدید میآید، دوست داشتن در امتداد زمان. این اساسیترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراژ و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
مجموع هفت جلدِ کتابِ آتشْ بدون دود ۲۲۶۱صفحه است. از سال۱۳۷۴ هر سال هر جلد با تیراژ ۲۰۰۰ به چاپ رسیده و تنها در سال ۷۶ تیراژ چاپ هر جلد به ۳۸۵۰ رسید. و پس از آن دوباره روال جلدی ۲۰۰۰ ادامه داشت تا سال ۹۵ که تیراژ هر جلد به جلدی ۱۰۰۰ تا رسید.
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
انتشارات روزبهان آتش بدون دود را به سه شکل متفاوت چاپ کرده است: به صورت رقعی (کالینگور)، رقعی (شومیز)، مجموعه ۷جلدی و اجتماع ۷جلد در سه جلد به صورت رقعی (شومیز) از سال ۹۵. طرح جلد رقعی شومیز و کالینگور مشابه است اما طرح دوره سه جلدی، متفاوت از آن دو طراحی شده.
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
- آتش همچنان بدون دود است به اهتمام رحمتالله رجایی[۱۰]
- راوی در رمان اتش بدون دود به قلم قدسیه رضوانیان و حمیده نوری. منتشر شده در شمارهٔ۳ پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، سال۱۳۸۸[۱۱]
- زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود به کوشش فاطمه سادات طاهری و زهرا عسگری، چاپ شده در دو فصلنامهٔ علوم ادبی، سال هفتم، شمارهٔ۱۱، بهار و تابستان۱۳۹۶، صفحهٔ ۱۲۹تا۱۵۵[۱۲]
- تحلیل بینامتنی رمان آتش بدون دود و تأثیر ادبیات کهن فارسی در آن به اهتمام معصومه صادقی، غلامحسین غلامحسینزاده و سعید بزرگ بیگدلی. منتشر شده در مجله ادبیات پارسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ششم، زمستان ۱۳۹۵ شمارهٔ۴، صفحهٔ ۶۹تا۹۴[۱۳]
- مقایسهٔ قدرت دو شخصیت محوریِ رمان اتش بدون دود (با استفاده از «نظریهٔ نابرابری قدرت در دیالوگ» فرکلاف و مدل مایکل شورت) به قلم افسانه میری، محمدجواد مهدوی، شهلا شریفی و بهروز محمودی بختیاری. منتشر شده در مجلهٔ جستارهای زبانی، آذر و دی۱۳۹۷ علمی-پژوهشی، شمارهٔ۴۷، صفحهٔ ۱۴۷تا۱۷۱[۱۴]
- نقد و تحلیل ساختار و عناصر داستانی رمان آتش بدون دود به اهتمام مهیار علوی مقدم و سوسن پورشهرام، منتشر شده در مجلهٔ سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، پاییز۱۳۹۰، شمارهٔ۱۳، علمی-پژوهشی، صفحهٔ۲۵۵تا۲۶۶[۱۴]
- نقد و تحلیل رمانهای نادر ابراهیمی (با تأکید بر رمانهای آتش بدون دود، بار دیگر شهری که دوست میداشتم، یک عاشقانه آرام تکثیر تأسفانگیز پدربزرگ) پایاننامهٔ کارشناسی ارشد حمید صالحی با راهنماییِ سعید بزرگ بیگدلی و مشاورهٔ حسینعلی قبادی، ۱۳۸۸[۱۵]
- نقد جامعهشناسی رمان اتش بدون دود پایاننامهٔ کارشناسی ارشد ریحانه قاسمی با راهنماییِ فروغ صهبا و مشاورهٔ محمدرضا عمرانپور، ۱۳۹۰[۱۵]
- بررسی و تحلیل تأثیر آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی در داستاننویسی معاصر (با نگاهی به رمانهای سووشون، جای خالی سلوچ، آتش بدون دود) پایاننامهٔ کارشناسی ارشد معصومه صادقی با راهنماییِ غلامحسین غلامحسینزاده و مشاورهٔ سعید بزرگ بیگدلی، ۱۳۹۱[۱۵]
- بررسی شخصیتپردازی در مجموعهٔ آتش بدون دود نادر ابراهیمی پایان نامهٔ کارشناسی ارشد امیدعلی مقصودی گنجه با راهنماییِ مسعود فروزنده و مشاورهٔ جهانگیر صفوی، ۱۳۹۰[۱۵]
- بررسی شخصیت و جایگاه اجتماعی زنان در رمان آتش بدون دود نادر ابراهیمی پایاننامهٔ کارشناسی ارشد فرشته فرخی با راهنماییِ احمد خانلری، ۱۳۹۴[۱۵]
- بررسی محتوا و درونمایه رمان آتش بدون دود با تکیه بر فرهنگ ترکمن پایاننامه کارشناسی ارشد حمیده ایران پور یلمه با راهنماییِ عبدالله حسن زاد میر علی و مشاورهٔ همایون جمشیدیان، ۱۳۹۵
- جايگاه و بازتاب فرهنگ عامه (فولكلور) در رمان آتش بدون دود به قلم کمالالدين آرخی، عبدالله واثق عباسی، فرشيد باقری. منتشر شده در همایش گردهمايی انجمن ترويج زبان و ادب فارسی ايران
سال پنجم تا هفتم، شهریور۱۳۹۳، دورهٔ نهم[۱۶]
- شخصيتپردازی «گالان اوجا» قهرمانی از نسل كهن و «آت ميش» دلاوری از نسلی نو، در رمان آتش بدون دود به قلم سوران شیخالاسلامی مکری، منتشر شده در همایش گردهمایی انجمن ترويج زبان و ادب فارسی ايران، سال سیزدهم تا پانزدهم، ۱۵شهریور ۱۳۹۲،دورهٔ هشتم[۱۶]
- سيماي قوم تركمن در آثار احمد شاملو، نادر ابراهيمي، صادق هدايت به کوشش کمالالدین آرخی،منتشر شده در همایش گردهمايی انجمن ترويج زبان و ادب فارسی ايران،سال پانزدهم تا هفدهم،شهریور۱۳۹۱، دورهٔ هفتم[۱۶]
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ «راوی در رمان آتش بدون دود».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «ماجرای تقدیمنامه یک رمان به رهبر انقلاب».
- ↑ آتش بدون دود. هفتم. ص. ۴۰۶و۴۰۷.
- ↑ «جوان بدون گناه نمیشود، آتش بدون دود».
- ↑ آتش بدون دود. سوم. ص. ۴۲۹و۴۳۰.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ «احمدرضا احمدي در يادبود نادر ابراهيمي: رمان ايراني با «آتش بدون دود» آغاز ميشود».
- ↑ آتش بدون دود. هفتم. ص. ۴۰۷و۴۰۸.
- ↑ «زبان شاعرانه در رمان آتش بدون دود».
- ↑ آتشْ بدون دود. هفتم. ص. ۴۰۷.
- ↑ «آتش همچنان بدون دود است (نادر ابراهیمی و سرزمین گرگان)».
- ↑ «راوی در رمان آتش بدون دود».
- ↑ «زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود».
- ↑ «تحلیل بینامتنی رمان آتش بدون دود و تأثیرات ادبیات کهن فارسی در آن».
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ «آتش بدون دود».
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ «پایاننامه کارشناسی ارشد دانشجوی ادبیات فارسی».
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ «همایشها».
منابع
- ابراهیمی، نادر (۱۳۷۱). آتش بدون دود. سوم. تهران: روزبهان. شابک ۹۶۴-۵۵۲۹-۲۴-۷.
- ابراهیمی، نادر (۱۳۷۱). آتش بدون دود. هفتم. تهران: روزبهان. شابک ۹۶۴-۵۵۲۹-۲۸-X.
پیوند به بیرون
- «راوی در رمان آتش بدون دود». پرتال جامع علوم انسانی. بازبینیشده در ۸دی۱۳۹۸.
- «ماجرای تقدیمنامه یک رمان به رهبر انقلاب». مشرق نیوز. بازبینیشده در ۷دی۱۳۹۸.
- «جوان بدون گناه نمیشود، آتش بدون دود». خبرگزاری دانشجو. بازبینیشده در ۱بهمن۱۳۹۸.
- «احمدرضا احمدي در يادبود نادر ابراهيمی: رمان ايراني با «آتش بدون دود» آغاز میشود». خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا». بازبینیشده در ۱بهمن۱۳۹۸.
- «آتش همچنان بدون دود است (نادر ابراهیمی و سرزمین گرگان)». خانه کتاب. بازبینیشده در ۲بهمن۱۳۹۸.
- «تحلیل بینامتنی رمان آتش بدون دود و تأثیرات ادبیات کهن فارسی در آن». پرتال جامع علوم انسانی. بازبینیشده در ۴بهمن۱۳۹۸.
- «آتش بدون دود». وبگاه نورمگز. بازبینیشده در ۴بهمن۱۳۹۸.
- «پایاننامه کارشناسی ارشد دانشجوی ادبیات فارسی». وبگاه گنج. بازبینیشده در ۴بهمن۱۳۹۸.
- «همایشها». پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی. بازبینیشده در ۴بهمن۱۳۹۸.