شرق بنفشه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
گالیا (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
نمایش مبدأ برای شرق بنفشه
← شرق بنفشه
شما اجازهٔ ویرایش این صفحه را به این دلیل ندارید:
عملی که درخواست کرده‌اید منحصر به کاربران این گروه است: کاربران.
می‌توانید کد مبدأ ویرایش‌هایتان در این صفحه را ببینید و کپی کنید.


{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
خط ۱۹: خط ۲۸:


}}
}}
'''شرق بنفشه'''، مجموعه داستانی از [[شهریار مندنی‌پور]] است که نُه داستانِ کوتاه را در بر دارد. تمامی این داستان ها با محوریت «عشق» نوشته‌شده‌اند. اثر نخستین بار در سال ۱۳۷۷ توسط نشر مرکز در ۲۴۸ صفحه منتشر شد.
'''شرق بنفشه'''، مجموعه داستان‌کوتاهی در ژانر اجتماعی- عاشقانه از [[شهریار مندنی‌پور]] است که نُه داستانِ کوتاه را دربر دارد. هریک از این داستان‌ها از زاویه‌‌ای مشخص به مقوله‌ٔ عشق و روابط نظر می‌افکنند. این اثر توسط نشر مرکز در سال ۱۳۹۸ به چاپ پانزدهم رسید.
<center> ***</center>
<center> ***</center>
مندنی پور جزو مهم‌ترین نویسندگان نسل سوم ایران محسوب می‌شود. رویکرد فرم‌گرا به روایت و کارکرد شاعرانه‌ی زبان در آثارش همواره ویژ‌گی‌هایی اساسی به شمار آمده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://farhangemrooz.com/news/53894/%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DB%B2%DB%B0%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%87%D9%85%DA%86%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان=شرق بنفشه مندنی‌پور همچنان بعد از بیست سال خوانده می‌شو| }} </ref> مجموعه‌ی شرق بنفشه در سال ۱۳۹۸ به چاپ پانزدهم رسید و پس از گذشت بیست‌ویک سال از اولین چاپ خود هم‌چنان مورد استقبال است. این اثر به‌عنوان یکی از آثارِ شاخصِ مندنی‌پور جزو اسامیِ فهرست آثار نویسندگان نسل سوم ادبیات ایران به‌شمار می‌آید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://naatashamoharramzadeh.persianblog.ir/GyrLj0OY9acyAEOKgRdZ|عنوان=نسل سوم داستان‌نویسان ایران| }} </ref>
مندنی پور جزو مهم‌ترین نویسندگان نسل سوم ایران محسوب می‌شود. رویکرد فرم‌گرا به روایت و کارکرد شاعرانه‌ٔ زبان در آثارش همواره ویژ‌گی‌هایی اساسی به شمار آمده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://farhangemrooz.com/news/53894/%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DB%B2%DB%B0%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%87%D9%85%DA%86%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان=شرق بنفشه مندنی‌پور همچنان بعد از بیست سال خوانده می‌شو| }} </ref> مجموعهٔ شرق بنفشه در سال ۱۳۹۸ به چاپ پانزدهم رسید و پس از گذشت بیست‌ویک سال از اولین چاپ خود هم‌چنان مورد استقبال است. این اثر به‌عنوان یکی از آثارِ شاخصِ مندنی‌پور جزو اسامیِ فهرست آثار نویسندگان نسل سوم ادبیات ایران به‌شمار می‌آید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://naatashamoharramzadeh.persianblog.ir/GyrLj0OY9acyAEOKgRdZ|عنوان=نسل سوم داستان‌نویسان ایران| }} </ref> شرق بنفشه حاوی داستان‌هایی با زاویه‌دید‌های گوناگون است. فارغ از اینکه راوی کیست، روایت به‌گونه‌ای انجام می‌گیرد که هم واقعیتِ ملموس را از نظر می‌گذراند، هم نگاهی به تاریخ دارد و هم به ذهن شخصیت‌ها و درونیات آن‌ها نیز پرداخته می‌شود.{{سخ}}
شرق بنفشه حاوی داستان‌هایی با زاویه‌دید‌های گوناگون است. فارغ از اینکه راوی کیست، روایت به‌گونه‌ای انجام می‌گیرد که هم واقعیتِ ملموس را ازنظر می‌گذراند، هم نگاهی به تاریخ دارد و هم به ذهن شخصیت‌ها و درونیات آن‌ها نیز پرداخته می‌شود.{{سخ}}
 


== برای تازه‌واردان ==
== برای تازه‌واردان ==
===رمز و راز===
===رمز و راز===
::''در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح» و «ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند...'' <ref>{{ پک|شهریار مندنی پور|۱۳۷۷|ک=شرق بنفشه|ص=۸}} </ref>
::''در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح» و «ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند...'' <ref>{{ پک|شهریار مندنی‌پور|۱۳۷۷|ک=شرق بنفشه|ص=۸}} </ref>


شرق بنفشه داستان عشق است و رازهایش. داستان مواجهه‌ی آن با ناملایمات و گذرش از تاریخ. آدم‌های توی شرق بنفشه هریک به‌گونه‌ای به آن می‌نگرند و روایت خود را از آن دارند. مندنی‌پور مجموعه‌ای از روایت‌های گوناگون را به‌گونه‌ای همگن در کتابش کنار هم چیده است.
شرق بنفشه داستان عشق است و رازهایش. داستان مواجهه‌ٔ آن با ناملایمات و گذرش از تاریخ. آدم‌های توی شرق بنفشه هریک به‌گونه‌ای به آن می‌نگرند و روایت خود را از آن دارند. مندنی‌پور مجموعه‌ای از روایت‌های گوناگون را به‌گونه‌ای همگن در کتابش کنار هم چیده‌است.
===داستان‌ها===
===داستان‌ها===
کتاب از نه داستان مستقل با نام‌های «شرق بنفشه»، «شام سرو و آتش»، «آیلار»، «سالومه»، «ناربانو»، «مهمان»، «کهن‌دژ»، «هزار و یک شب» و «باز رو به رود» تشکیل شده است که هریک با زبان و فرم نوشتاری خاصِ مندنی‌پور روایت می‌شوند. در یکی، داستان عشقِ دو جوان در میان است که در کتابخانه همدیگر را میبینند، در یکی نویسنده خواننده را به دیدنِ جهان از دید شخص مجنونی دعوت می‌کند که عشق را به‌گونه‌ای دیگر درک کرده‌است و درگیر دنیای سرشار از شعر و استعاره‌ی خود است، در دیگری به حکایتِ بازگشت مردی زخم خورده به خانه به میان می‌آید و غیره
کتاب از نه داستان مستقل با نام‌های «شرق بنفشه»، «شام سرو و آتش»، «آیلار»، «سالومه»، «ناربانو»، «مهمان»، «کهن‌دژ»، «هزار و یک شب» و «باز رو به رود» تشکیل شده‌است که هریک با زبان و فرم نوشتاری خاصِ مندنی‌پور روایت می‌شوند. در یکی، داستان عشقِ دو جوان در میان است که در کتابخانه همدیگر را میبینند، در یکی نویسنده خواننده را به دیدنِ جهان از دید شخص مجنونی دعوت می‌کند که عشق را به‌گونه‌ای دیگر درک کرده‌است و درگیر دنیای سرشار از شعر و استعاره‌ٔ خود است، در دیگری به حکایتِ بازگشت مردی زخم خورده به خانه به میان می‌آید و غیره.
===تقدیم===
===تقدیم===
[[پرونده:Sharghbanafshe1.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
[[پرونده:Sharghbanafshe1.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
مندنی‌پور چهار داستانِ اول کتاب را به اشخاصی که اسمشان در صفحه‌ی ابتدایی هریک از داستان‌ها آمده تقدیم می‌کند. داستانِ شرق بنفشه به پوران و عباس، سالومه به فریدون و فریبا، شام سرو و آتش به حسین لیاقت و آیلار را به سیمین دانشور با این عنوان تقدیم می‌کند:{{سخ}}<center>''پیشکش به سیمین دانشور، خاتون قصه‌های گفته و ناگفته‌ی ما.''</center>
مندنی‌پور چهار داستانِ اول کتاب را به اشخاصی که اسمشان در صفحه‌ٔ ابتدایی هریک از داستان‌ها آمده تقدیم می‌کند. داستانِ شرق بنفشه به پوران و عباس، سالومه به فریدون و فریبا، شام سرو و آتش به حسین لیاقت و آیلار را به سیمین دانشور با این عنوان تقدیم می‌کند:<center>''پیشکش به سیمین دانشور، خاتون قصه‌های گفته و ناگفته‌ٔ ما.''</center>


===دلیل شهرت و چرا باید این کتاب را خواند===
===دلیل شهرت و چرا باید این کتاب را خواند===
مندنی‌پور در مصاحبه‌ای درباره‌ی چگونگی ترکیب فرم و محتوا در آثارش می‌گوید:
مندنی‌پور در مصاحبه‌ای درباره‌ٔ چگونگی ترکیب فرم و محتوا در آثارش می‌گوید:
:''«فرم همه چیز در نوشتن یک داستان است. برای بیش از هزاران بار، هزار و یک داستان و قصه در این دنیا نوشته و روایت شده‌اند. ما می‌خواهیم چه چیزی را تعریف کنیم؟ کدام قصه نگفته باقی مانده که روایتش کنیم؟ پس سعی می کنی در یک فرم جدید تعریفش کنی.»''<ref name="گفت‌وگو">{{یادکرد وب|نشانی= https://cheshmha.blogsky.com/mandanipour|عنوان= مصاحبه با شهریار مندنی‌پور}} </ref> {{سخ}}
:''«فرم همه چیز در نوشتن یک داستان است. برای بیش از هزاران بار، هزار و یک داستان و قصه در این دنیا نوشته و روایت شده‌اند. ما می‌خواهیم چه چیزی را تعریف کنیم؟ کدام قصه نگفته باقی مانده که روایتش کنیم؟ پس سعی می کنی در یک فرم جدید تعریفش کنی.»''<ref name="گفت‌وگو">{{یادکرد وب|نشانی= https://cheshmha.blogsky.com/mandanipour|عنوان= مصاحبه با شهریار مندنی‌پور}} </ref> {{سخ}}
آنچه وجه تمایز اوست توجه و تمرکزش بر فرم داستان‌هایش به اندازه‎‌ی محتوای آن‌ها است و این توجه زیاد به فرم، وی را از توجه به محتوا و غنای هرچه بیشتر داستان‌هایش باز نداشته است و توانسته به نحوی شایسته، شیوه‌ی سیال ذهن را در مجموعه داستان کوتاه خود نیز به کار ببرد.<ref>{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= نورمحمدی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور|}} </ref> {{سخ}}
آنچه وجه تمایز اوست توجه و تمرکزش بر فرم داستان‌هایش به اندازهٔ محتوای آن‌ها است و این توجه زیاد به فرم، وی را از توجه به محتوا و غنای هرچه بیشتر داستان‌هایش باز نداشته است و توانسته به نحوی شایسته، شیوهٔ سیال ذهن را در مجموعهٔ داستان کوتاه خود نیز به کار ببرد.<ref name="جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور">{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= نورمحمدی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور|}} </ref> {{سخ}}


== مطالعه‌ی عمیق‌تر==
== مطالعه‌ی عمیق‌تر==
روایتِ یک قصه می‌تواند همیشه سرراست و مستقیم نباشد. خواه قرار بر روایتِ داستان یک عشق باشد، خواه روایت دوری و مرگ، خواه بازگشت و سخن گفتن از سختی‌ها و خواه بازخوانی وقایعِ گذشته. تمامی این‌ها را می‌توان به نحوی دیگرگونه روایت کرد. در شرق بنفشه راوی چه شخصیتِ اصلی داستان باشد و چه دانای کل، خواننده علاوه بر دیدنِ فضای بیرونی به عمقِ ذهن و احساسات شخصیت‌ها برده می‌شود و به‌وسیله‌ی کلمات به دنیای آن‌ها نفوذ می‌کند و در تجربیاتشان شرکت می‌کند. حوادثِ داستان‌ها همواره وجهی مخفی و رازآلود را در پس خود باقی می‌گذارند تا تخیل خواننده را به فعالیت وادارند، مندنی‌پور در دو مورد از مصاحبه‌هایش می‌گوید:
روایتِ یک قصه می‌تواند همیشه سرراست و مستقیم نباشد. خواه قرار بر روایتِ داستان یک عشق باشد، خواه روایت دوری و مرگ، خواه بازگشت و سخن گفتن از سختی‌ها و خواه بازخوانی وقایعِ گذشته. تمامی این‌ها را می‌توان به نحوی دیگرگونه روایت کرد. در شرق بنفشه راوی چه شخصیتِ اصلی داستان باشد و چه دانای کل، خواننده علاوه بر دیدنِ فضای بیرونی به عمقِ ذهن و احساسات شخصیت‌ها برده می‌شود و به‌وسیلهٔ کلمات به دنیای آن‌ها نفوذ می‌کند و در تجربیاتشان شرکت می‌کند. حوادثِ داستان‌ها همواره وجهی مخفی و رازآلود را در پس خود باقی می‌گذارند تا تخیل خواننده را به فعالیت وادارند، مندنی‌پور در دو مورد از مصاحبه‌هایش می‌گوید:
:''« ذهن های خلاق اغلب کار نویسنده را تکمیل می کنند...» ''<ref name="گفت‌وگو"/>
:''« ذهن های خلاق اغلب کار نویسنده را تکمیل می کنند...» ''<ref name="گفت‌وگو"/>
:''«نویسنده متن را تولید می‌كند و خواننده می‌تواند خودش تعبیر وتفسیر را انجام دهد و یا اعتقاد نویسنده را در پیش بگیرد...''»{{سخ}}
:''«نویسنده متن را تولید می‌كند و خواننده می‌تواند خودش تعبیر و تفسیر را انجام دهد و یا اعتقاد نویسنده را در پیش بگیرد...''»{{سخ}}
یکی از رسالات شرق بنفشه این است که مخاطب را به داستان‌سرایی در ذهن و پرداختِ قسمت‌های ناتمام داستان وا دارد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://maryamhosseinian.blogfa.com/post/8|عنوان=بگذارید شایعه پشت سر داستان هایم را باز کنم| }} </ref>
یکی از رسالات شرق بنفشه این است که مخاطب را به داستان‌سرایی در ذهن و پرداختِ قسمت‌های ناتمام داستان وادارد.<ref name="بگذارید شایعه پشت سر داستان‌هایم را باز کنم">{{یادکرد وب|نشانی=http://maryamhosseinian.blogfa.com/post/8|عنوان=بگذارید شایعه پشت سر داستان‌هایم را باز کنم| }} </ref>
===جلسات نقد و بررسی===
===جلسات نقد و بررسی===
من‌جمله جلساتی که در جهت خوانش، نقد و بررسی شرق بنفشه انجام گرفته است می‌توان به جلسه‌ی خانه‌ی داستان در سال ۱۳۹۴ و نشست عصرانه‌ی فرهنگی هامون در مردادماه سال 1392 در دفتر هفته‌نامه اتحاد جنوب در شهر برازجان با حضور افرادی چون اسماعیل حسام مقدم و فرج‌الله کمالی اشاره کرد. هم‍چنین همایشی بزرگ در شهر مشهد به سال ۱۳۸۲ با محور‌های سخن‌رانی، نقد، داستان‌خوانی و کارگاه با حضور افرادی چون مریم حسینیان برای این کتاب برگزار شد.
من‌جمله جلساتی که در جهت خوانش، نقد و بررسی شرق بنفشه انجام گرفته است می‌توان به جلسهٔ خانهٔ داستان در سال ۱۳۹۴ و نشست عصرانهٔ فرهنگی هامون در مردادماه سال ۱۳۹۲ در دفتر هفته‌نامهٔ اتحاد جنوب در شهر برازجان با حضور افرادی چون اسماعیل حسام مقدم و فرج‌الله کمالی اشاره کرد. هم‍چنین همایشی بزرگ در شهر مشهد به سال ۱۳۸۲ با محور‌های سخن‌رانی، نقد، داستان‌خوانی و کارگاه با حضور افرادی چون مریم حسینیان برای این کتاب برگزار شد.
[[پرونده:Sharghbanafshe3.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
[[پرونده:Sharghbanafshe3.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
===خلاصه داستان‌ها===
===خلاصه داستان‌ها===
'''''شرق بنفشه''''': روایت عشقی عمیق میان دو جوان به‌نام های ذبیح و ارغوان است که با رمز‌گذاریِ کلماتِ کتاب‌های کتابخانه‌ای که همدیگر را آنجا می‌بینند، برای هم نامه می‌نویسند. داستان با این نامه نگاری‌ها پیش می‌رود و سرانجام به‌دلیل محدودیت‌هایی که این دو دارند، تصمیم می‌گیرند با نیش مار، کنار یکدیگر به زندگی خود پایان دهند.{{سخ}}
'''''شرق بنفشه''''': روایت عشقی عمیق میان دو جوان به‌نام‌های ذبیح و ارغوان است که با رمز‌گذاریِ کلماتِ کتاب‌های کتابخانه‌ای که همدیگر را آنجا می‌بینند، برای هم نامه می‌نویسند. داستان با این نامه‌نگاری‌ها پیش می‌رود و سرانجام به‌دلیل محدودیت‌هایی که این دو دارند، تصمیم می‌گیرند با نیش مار، کنار یکدیگر به زندگی خود پایان دهند.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
'''''شام سرو و آتش''''': روایت جوانی که متولی یک قبرستان است. او که احوالی مجنونانه دارد عاشق زنی می‌شود و در راه رسیدن به عشق زن، شوهر و برادر زن را به قتل می‌رساند و در نهایت برای اینکه بتواند انطور که خودش می‌گوید تا ابد او را برای خود داشته باشد، زن را نیز می‌کشد و درون سردابه‌ی قبرستان دفن می‌کند.{{سخ}}
'''''شام سرو و آتش''''': روایت جوانی که متولی یک قبرستان است. او که احوالی مجنونانه دارد عاشق زنی می‌شود و در راه رسیدن به عشق زن، شوهر و برادر زن را به قتل می‌رساند و در نهایت برای اینکه بتواند آن‌طور که خودش می‌گوید تا ابد او را برای خود داشته باشد، زن را نیز می‌کشد و درون سردابه‌ی قبرستان دفن می‌کند.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
'''''آیلار''''': روایت مردی به نام طالبا که پس از مرگ  همسرش، عاشق زنی که همسر سابقش از صاحب منصبان حکومتی است و به این شرط او را طلاق داده که با هیچ مرد دیگری ارتباط پیدا نکند، می‌شود. او در راه عشقش تهدید به مرگ می‌شود، کتک می‌خورد و سختی‌های زیادی متحمل می‌شود اما از آیلار دست نمی‌کشد. {{سخ}}
'''''آیلار''''': روایت مردی به نام طالبا که پس از مرگ  همسرش، عاشق زنی که همسر سابقش از صاحب منصبان حکومتی است و به این شرط او را طلاق داده که با هیچ مرد دیگری ارتباط پیدا نکند، می‌شود. او در راه عشقش تهدید به مرگ می‌شود، کتک می‌خورد و سختی‌های زیادی متحمل می‌شود اما از آیلار دست نمی‌کشد. {{سخ}}
خط ۵۸: خط ۶۵:
'''''سالومه''''': روایت عشق مردی به نام عطا که راهنمای گردشگران است و از همین راه با زنی به نام سالومه آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. زن برای یافتن پاسخ به معمای  قتل پدرش که افسری انگلیسی در شیراز بوده به آن‌جا آمده است و در نهایت نیز می‌فهمد که پدرش به زنی ایرانی دل باخته بوده و توسط برادران زن به قتل رسیده است.{{سخ}}
'''''سالومه''''': روایت عشق مردی به نام عطا که راهنمای گردشگران است و از همین راه با زنی به نام سالومه آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. زن برای یافتن پاسخ به معمای  قتل پدرش که افسری انگلیسی در شیراز بوده به آن‌جا آمده است و در نهایت نیز می‌فهمد که پدرش به زنی ایرانی دل باخته بوده و توسط برادران زن به قتل رسیده است.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
'''''ناربانو''''':  روایت مردی زخم خورده است که قصد تمام کردن کار نیمه تمام پدرش را، که هنگام شکار یک شیر کشته شده، دارد. او در تک‌گویی ذهنی خود با معشوقش به نام درنا به بازگویی میل به رفتن و به سرانجام رساندن شکارِ شیر سخن می‌گوید. اما در انتها به‌جای کشتن شیر، سگ‌هایی که به شیر حمله ور شده‌اند را می‌کشد و هم‌چنین با دیدن درنا کنار دوستِ خودش از عشق او نیز چون بقیه ناامید می‌شود.{{سخ}}
'''''ناربانو''''':  روایت مردی زخم‌خورده است که قصد تمام کردن کار نیمه‌تمام پدرش را، که هنگام شکار یک شیر کشته شده، دارد. او در تک‌گویی ذهنی خود با معشوقش به نام درنا به بازگویی میل به رفتن و به سرانجام رساندن شکارِ شیر سخن می‌گوید. اما در انتها به‌جای کشتن شیر، سگ‌هایی که به شیر حمله‌ور شده‌اند را می‌کشد و هم‌چنین با دیدن درنا کنار دوستِ خودش از عشق او نیز چون بقیه ناامید می‌شود.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
'''''مهمان (انسیه)''''': روایت مردی به نام امیر که عاشق زنی به اسم انسیه بوده‌است. برادر امیر عاشق انسیه می‌شود و با او فرار می‌کند. امیر برادرش را به قتل می‌رساند و سالها به زندان می‌رود. انسیه خودکشی می‌کند و امیر بعد از سالها که آزاد می‌شود به خانه‌ی دوستش می‌رود و شروع می‌کند به بازگویی خاطرات  و وقایعی که در گذشته رخ داده‌است.{{سخ}}
'''''مهمان (انسیه)''''': روایت مردی به نام امیر که عاشق زنی به نام انسیه بوده‌است. برادر امیر عاشق انسیه می‌شود و با او فرار می‌کند. امیر برادرش را به قتل می‌رساند و سال‌ها به زندان می‌رود. انسیه خودکشی می‌کند و امیر بعد از سال‌ها که آزاد می‌شود به خانه‌ی دوستش می‌رود و شروع می‌کند به بازگویی خاطرات  و وقایعی که در گذشته رخ‌داده‌است.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
'''''کهن دژ''''': روایت چند دوست که دورهم جمع شده‌اند و درباره‌ی یکی از دوستانشان به اسم ماهان که به مرگی طبیعی اما مرموز مرده است و پرسش‌های پاسخ داده‌نشده‌شان نسبت به این ماجرا صحبت می‌کنند و رمز و راز تغییر و مرگ ماهان را می‌کاوند.{{سخ}}
'''''کهن دژ''''': روایت چند دوست که دور هم جمع‌شده‌اند و درباره‌ٔ یکی از دوستان‌شان به نام ماهان که به مرگی طبیعی اما مرموز مرده است و پرسش‌های پاسخ داده‌نشده‌شان نسبت به این ماجرا صحبت می‌کنند و رمز و راز تغییر و مرگ ماهان را می‌کاوند.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
'''''هزار و یک شب''''': روایت ِمردی که گوینده‌ی اخبار رادیو است و هرروز مجبور است اخباری از حکومت پهلوی که هیچ علاقه‌ای به آن‌ها ندارد را بخواند و آرزویش برای دادن اخبار خوشایند به مردمی که فکر می‌کند از او بیزارند را سرکوب کند.{{سخ}}
'''''هزار و یک شب''''': روایت ِمردی که گوینده‌ٔاخبار رادیو است و هرروز مجبور است اخباری از حکومت پهلوی که هیچ علاقه‌ای به آن‌ها ندارد را بخواند و آرزویش برای دادن اخبار خوشایند به مردمی که فکر می‌کند از او بیزارند را سرکوب کند.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
'''''باز رو به رود''''': روایت مرگ شاعری مبارز به‌نام میرداماد که گفته شده در دوران حکومت پهلوی در رودخانه غرق شده است. اما اکنون که دیگر حکومت پهلوی از میان رفته، راوی که خود مأمور ساواک و هم‌چنین دوست میرداماد بوده ماجرای  قتل بی‌رحمانه‌ی او را روایت می‌کند.{{سخ}}
'''''باز رو به رود''''': روایت مرگ شاعری مبارز به‌نام میرداماد که گفته شده در دوران حکومت پهلوی در رودخانه غرق شده است. اما اکنون که دیگر حکومت پهلوی از میان رفته، راوی که خود مأمور ساواک و هم‌چنین دوست میرداماد بوده ماجرای  قتل بی‌رحمانهٔ را روایت می‌کند.{{سخ}}
{{سخ}}
{{سخ}}
===سبک و زبان کتاب===
===سبک و زبان کتاب===
*این کتاب مشتمل بر داستان‌هایی است که به داستان بلند شباهت دارند. اما چون دارای یک محور و هسته‌ی مرکزی هستند در حقیقت داستان کوتاه محسوب می‌شوند. موضوع و چگونگی روایت آن‌ها در همان مرتبه‌ی اول، با یک یا دو بار خواندن برای خواننده‌ی غیرحرفه‌ای قابل درک نیست. <ref name="جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور">{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= نورمحمدی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور|}} </ref>
* این کتاب مشتمل بر داستان‌هایی است که به داستان بلند شباهت دارند. اما چون دارای یک محور و هستهٔ مرکزی هستند در حقیقت داستان کوتاه محسوب می‌شوند. موضوع و چگونگی روایت آن‌ها در همان مرتبه‌ٔ اول، با یک یا دو بار خواندن برای خواننده‌ٔ غیرحرفه‌ای قابل درک نیست. <ref name="جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور"/>
[[پرونده:Sharghbanafshe2.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
[[پرونده:Sharghbanafshe2.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
*ابهام و رمز‌گونگی و در پرده ساختمان داستان را بنیان نهادن از اصول جدایی‌ناپذیر داستان‌نویسی مندنی‌پور است چراکه او تعلیق و رازوارگی را از پایه‌های اصلی داستان و به مشارکت گرفتن هرچه بیشتر خواننده می‌داند. همین مسأله نیز باعث ایجاد شدن شگرد سیال ذهن در آثار داستانی وی شده است. هم‌چنین استفاده از انواع تلمیحات (ادبی، تاریخی و...)، اسطوره و نماد و نیز کاربرد تک‌گویی‌‌ها و حدیث‌نفس‌ها باعث ایجاد شکست زمان و ایجاد انواع زمان عینی و ذهنی در داستان شده که خود از مهم‌ترین خصوصیات شیوه‌ی جریان سیال ذهن است. از آنجا که مندنی‌پور برای زبانِ متن اهمیت زیادی قائل است، کاربرد زبان شاعرانه در لحن شخصیت‌ها نیز به شکل‌گیری این شیوه در داستان کمک رسانده است.<ref name="جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور">{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= نورمحمدی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور|}} </ref>
* ابهام و رمز‌گونگی و در پرده ساختمان داستان را بنیان نهادن از اصول جدایی‌ناپذیر داستان‌نویسی مندنی‌پور است چراکه او تعلیق و رازوارگی را از پایه‌های اصلی داستان و به مشارکت گرفتن هرچه بیشتر خواننده می‌داند. همین مسأله نیز باعث ایجاد شدن شگرد سیال ذهن در آثار داستانی وی شده‌است. هم‌چنین استفاده از انواع تلمیحات (ادبی، تاریخی و...)، اسطوره و نماد و نیز کاربرد تک‌گویی‌‌ها و حدیث‌نفس‌ها باعث ایجاد شکست زمان و ایجاد انواع زمان عینی و ذهنی در داستان شده که خود از مهم‌ترین خصوصیات شیوه‌ی جریان سیال ذهن است. از آنجا که مندنی‌پور برای زبانِ متن اهمیت زیادی قائل است، کاربرد زبان شاعرانه در لحن شخصیت‌ها نیز به شکل‌گیری این شیوه در داستان کمک رسانده‌است.<ref name="جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور"/>
*زمان عینی و ذهنی از مهم‌ترین عناصر داستان‌های جریان سیال ذهن است. به‌عنوان نمونه در داستان شرق بنفشه زبان تقویمی اهمیت ندارد. مسأله‌ی حائز اهمیت، ماجرای درحال وقوع است. این نامه‌ها هستند که اهمیت دارند و داستانی که بدین گونه روایت می‌شود؛ نه زمان رخدادِ آن. بنابراین جابه‌جایی زمان، از طریق تغییر زاویه دید و روایت انجام می‌گیرد.<ref name="جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور">{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= نورمحمدی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور|}} </ref>
* زمان عینی و ذهنی از مهم‌ترین عناصر داستان‌های جریان سیال ذهن است. به‌عنوان نمونه در داستان شرق بنفشه زبان تقویمی اهمیت ندارد. مسأله‌ی حائز اهمیت، ماجرای درحال وقوع است. این نامه‌ها هستند که اهمیت دارند و داستانی که بدین گونه روایت می‌شود؛ نه زمان رخدادِ آن. بنابراین جابه‌جایی زمان، از طریق تغییر زاویه دید و روایت انجام می‌گیرد.<ref name="جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور"/>
*مندنی‌پور در مصاحبه‌ای  می‌گوید:{{سخ}}
* مندنی‌پور در مصاحبه‌ای  می‌گوید:
::''«  من فكر مي‌كنم نويسنده‌اي كه همه داستان‌هايش را با يك زبان بنويسد، شكست خورده و يا حداقل، تك بعدي است. زبان، هدف نگارش است پس وسيله‌اي براي داستان نويسي نيست و نويسنده بايد بتواند طيفي از زبان‌هاي مختلف را خلق كند...» {{سخ}}
::''«  من فكر مي‌كنم نويسنده‌اي كه همهٔ داستان‌هايش را با يك زبان بنويسد، شكست خورده و يا حداقل، تک بعدي است. زبان، هدف نگارش است پس وسيله‌اي برای داستان‌نويسي نيست و نويسنده بايد بتواند طيفي از زبان‌هاي مختلف را خلق كند...»  
او همچنین اذعان می‌کند: {{سخ}}
او همچنین اذعان می‌کند:  
::''« وقتی من نویسنده می‌خواهم در این دنیا بنویسم، باید تلاش کنم زبانم به زبان این دنیا نزدیک شود. باید تلاش کنم کلماتی را به کار ببرم که از زبان بزرگسالی آشنایی‌زدایی شود،... اگر در متنی، ترکیبی ناآشنا، کلیشه‌شکنی یا خلاف عادت‌های خواننده‌تان دیدید، زود در مقابل آن جبهه نگیرید. آن ترکیب یا جمله نیرویی دارد که بر ذهنتان تدثیر می‌گذارد و حسی از زیبایی و لذت در ذهنتان ایجاد می‌کند.»<ref name="بگذارید شایعه پشت سر داستان هایم را باز کنم">{{یادکرد وب|نشانی=http://maryamhosseinian.blogfa.com/post/8|عنوان=بگذارید شایعه پشت سر داستان هایم را باز کنم| }} </ref>  
::''« وقتی من نویسنده می‌خواهم در این دنیا بنویسم، باید تلاش کنم زبانم به زبان این دنیا نزدیک شود. باید تلاش کنم کلماتی را به کار ببرم که از زبان بزرگسالی آشنایی‌زدایی شود،... اگر در متنی، ترکیبی ناآشنا، کلیشه‌شکنی یا خلاف عادت‌های خواننده‌تان دیدید، زود در مقابل آن جبهه نگیرید. آن ترکیب یا جمله نیرویی دارد که بر ذهن‌تان تأثیر می‌گذارد و حسی از زیبایی و لذت در ذهن‌تان ایجاد می‌کند.»<ref name="بگذارید شایعه پشت سر داستان‌هایم را باز کنم"/>
او از آن دست نویسندگانی است که با به‌کارگیری قابلیت‌های گوناگون زبانی اعم از امکانات صرفی- ساختی، زبانی و همچنین تسلط به‌ گونه‌های متفاوت روایتی، خواننده را به شدت مجذوب اثرش می‌کند. او در کنار تسلط بر زبان، به‌مثابه‌ی ابزار انتقال داستان، از تسلطی که یک شاعر باید بر زبان داشته باشد نیز برخوردار است.<ref>{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= طلائی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور|}} </ref>
او از آن دست نویسندگانی است که با به‌کارگیری قابلیت‌های گوناگون زبانی اعم از امکانات صرفی- ساختی، زبانی و همچنین تسلط به‌ گونه‌های متفاوت روایتی، خواننده را به شدت مجذوب اثرش می‌کند. او در کنار تسلط بر زبان به‌مثابه‌ی ابزار انتقال داستان، از تسلطی که یک شاعر باید بر زبان داشته باشد نیز برخوردار است.<ref name="برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور">{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= طلائی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور|}} </ref>
*بخش زیادی از توفیق مجموعه‌ی شرق بنفشه و چاپ‌های مکرر آن مرهون برجسته‌سازی در داستان‌ها در سطح زبانی است. مندنی‌پور با به‌کارگیری انواع هنجارگریزی‌ها به‌ویژه در سطح نحوی، معنایی، سبکی و هم‌چنین توازن، خصوصاً در سطح معنایی، زبانی موفق را در اثر خود به خوانندگان عرضه کرده است.<ref name="برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور">{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= طلائی| تاریخ= ۱۳۸۹| عنوان=برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور|}} </ref>
* بخش زیادی از توفیق مجموعه‌ی شرق بنفشه و چاپ‌های مکرر آن مرهون برجسته‌سازی در داستان‌ها در سطح زبانی است. مندنی‌پور با به‌کارگیری انواع هنجارگریزی‌ها به‌ویژه در سطح نحوی، معنایی، سبکی و هم‌چنین توازن، خصوصاً در سطح معنایی، زبانی موفق را در اثر خود به خوانندگان عرضه کرده است.<ref name="برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور"/>
*از مهم‌ترین ویژگی‌های متن داستان‌ها، آن است که هر کدام از کاراکترها زبان مخصوص به خود را دارند؛ این زبان با توجه جایگاه، موقعیت اجتماعی، نقش آن‌‌ها در داستان، سن و شخصیتشان تغییر می‌کند. برای مثال در داستان «شرق بنفشه» ، سه کاراکتر درویش، «ذبیح» و «ارغوان» زبان و کلمات متفاوتی دارند؛ زبان درویش پخته‌تر و کهن‌تر است. مخاطب را به یاد شعرهای حافظ می‌اندازد. از طرفی درویش با علم کامل بر شرایط و هوشیاری و درکی بالاتر از «ذبیح» و «ارغوان» سخن می‌گوید. او مدام به این اصل اشاره می‌کند که عشق واقعی، در دنیا مقوله‌ای کمیاب است و مانند کیمیا که هر فلز بی‌ارزشی را به طلا تبدیل می‌کرد، انسان را به بالاترین درجه می‌رساند و می‌تواند تمام هنجارهای اجتماع را از میان بردارد. در این داستان شخصیت ذبیح، شخصیت انسانی عاشق پیشه است که زبان گرمی دارد. با شور از احوالاتش سخن می‌گوید و مدام عشقش را به معشوق خود، «ارغوان»، ابراز می‌کند. در دیالوگ‌های «ارغوان» نوعی خامی و سادگی مشهود است. او که دختری از طبقه‌ی ثروتمند اجتماع است، تا به حال با عشق و شیفتگی برخورد نزدیکی نداشته‌است. در اوایل داستان او هنوز به آموزه‌های خانوادگی خود و همین‌طور معیارهای اجتماع پایبند است و حاضر نیست موقعیت اجتماعیش را به خاطر عشقی ناشناخته به خطر بیندازد. تا مدت‌ها پاسخ نامه‌های علامت‌گذاری شده‌ی «ذبیح» را نمی‌دهد و در مواجهه با آن‌ها سکوت می‌کند. همین سکوت نشان‌دهنده‌ی ترس و تردید او در جریان این عشق است. اما پس از آن که استواری «ذبیح» در خواسته‌اش را می‌بیند، کم کم به حرف می‌افتد و با «ذبیح» گفتگو می‌کند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://zagrosstory.blogfa.com/post/126|عنوان= نقد/نگاهی به شرق بنفشه نوشتة شهریار مندنی‌پور| }} </ref> {{سخ}}
* از مهم‌ترین ویژگی‌های متن داستان‌ها، آن است که هر کدام از کاراکترها زبان مخصوص به خود را دارند؛ این زبان با توجه جایگاه، موقعیت اجتماعی، نقش آن‌‌ها در داستان، سن و شخصیتشان تغییر می‌کند. برای مثال در داستان «شرق بنفشه» ، سه کاراکتر درویش، «ذبیح» و «ارغوان» زبان و کلمات متفاوتی دارند؛ زبان درویش پخته‌تر و کهن‌تر است. مخاطب را به یاد شعرهای حافظ می‌اندازد. از طرفی درویش با علم کامل بر شرایط و هوشیاری و درکی بالاتر از «ذبیح» و «ارغوان» سخن می‌گوید. او مدام به این اصل اشاره می‌کند که عشق واقعی، در دنیا مقوله‌ای کمیاب است و مانند کیمیا که هر فلز بی‌ارزشی را به طلا تبدیل می‌کرد، انسان را به بالاترین درجه می‌رساند و می‌تواند تمام هنجارهای اجتماع را از میان بردارد. در این داستان شخصیت ذبیح، شخصیت انسانی عاشق پیشه است که زبان گرمی دارد. با شور از احوالاتش سخن می‌گوید و مدام عشقش را به معشوق خود، «ارغوان»، ابراز می‌کند. در دیالوگ‌های «ارغوان» نوعی خامی و سادگی مشهود است. او که دختری از طبقه‌ٔ ثروتمند اجتماع است، تا به حال با عشق و شیفتگی برخورد نزدیکی نداشته‌است. در اوایل داستان او هنوز به آموزه‌های خانوادگی خود و همین‌طور معیارهای اجتماع پایبند است و حاضر نیست موقعیت اجتماعیش را به خاطر عشقی ناشناخته به خطر بیندازد. تا مدت‌ها پاسخ نامه‌های علامت‌گذاری شده‌ی «ذبیح» را نمی‌دهد و در مواجهه با آن‌ها سکوت می‌کند. همین سکوت نشان‌دهنده‌ٔ ترس و تردید او در جریان این عشق است. اما پس از آن که استواری «ذبیح» در خواسته‌اش را می‌بیند، کم کم به حرف می‌افتد و با «ذبیح» گفتگو می‌کند. <ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://zagrosstory.blogfa.com/post/126|عنوان= نقد/نگاهی به شرق بنفشه نوشتة شهریار مندنی‌پور| }} </ref>  
*عشق‌هایی که در این کتاب به تصویر کشیده می‌شوند همه دارای المان‌های شرقی و ویژگی‌‌های کهن مشترکی هستند و در همه‌ی آن‌ها، عاشق کارش به جنون و سیاه بختی کشیده می‌شود و هیچ‌کدام از روایت‌ها، پایان خوش معمول[از دیدگاه باور عمومی] را ندارند. اکثر داستان‌ها در فضا و زمانی از ایران اتفاق می‌افتند که محدودیت‌های اجتماعی، به ویژه در مورد رابطه‌ی زن و مرد غریبه وجود دارد؛ که اکثر این عاشقان رفتاری خارج از عرف دارند و این هنجارهای اجتماعی و باورها را به چالش می‌کشند و ساختارشکنی می‌کنند. البته فقط بازه‌ی زمانی تاریخ قابل حدس است؛ وگرنه متن سیر خطی ندارد و سیال ذهن است.<ref>{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= خان محمدی| تاریخ= ۱۳۹۳| عنوان=ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﻪ داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه (ﺷﺮق ﺑﻨﻔﺸﻪ، ﺷﺎم ﺳﺮو و آﺗﺶ و ﻧﺎرﺑﺎﻧﻮ) ﺷﻬﺮﻳﺎر ﻣﻨﺪﻧﻲ ﭘﻮر|}} </ref> {{سخ}}
* عشق‌هایی که در این کتاب به تصویر کشیده می‌شوند همگی دارای المان‌های شرقی و ویژگی‌‌های کهن مشترکی هستند و در همهٔ آن‌ها، عاشق کارش به جنون و سیاه بختی کشیده می‌شود و هیچ‌کدام از روایت‌ها، پایان خوش معمول[از دیدگاه باور عمومی] را ندارند. اکثر داستان‌ها در فضا و زمانی از ایران اتفاق می‌افتند که محدودیت‌های اجتماعی، به ویژه در مورد رابطه‌ی زن و مرد غریبه وجود دارد؛ که اکثر این عاشقان رفتاری خارج از عرف دارند و این هنجارهای اجتماعی و باورها را به چالش می‌کشند و ساختارشکنی می‌کنند. البته فقط بازه‌ٔ زمانی تاریخ قابل حدس است؛ وگرنه متن سیر خطی ندارد و سیال ذهن است.<ref>{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= خان محمدی| تاریخ= ۱۳۹۳| عنوان=ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﻪ داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه (ﺷﺮق ﺑﻨﻔﺸﻪ، ﺷﺎم ﺳﺮو و آﺗﺶ و ﻧﺎرﺑﺎﻧﻮ) ﺷﻬﺮﻳﺎر ﻣﻨﺪﻧﻲ ﭘﻮر|}} </ref>  


===اظهار نظرها===
===اظهار نظرها===
::''«شخصیت‌های داستان‌های مندنی‌پور اغلب ناامید و تنها هستند که به عشق پناه می‌برند، با عشق آشنایند، شادی و غم آن را درک می‌کنند، با مشکلاتش می‌جنگند و لذت و ذلت عشق را به جان می‌خرند و گاه متحول می‌شوند... عشق در برخی از داستان‌های مندنی‌پور پر تب وتاب است؛ عشقی که در آن عاشق برای رسیدن به معشوق خودکشی، معشوق‌کشی و یا برادرکشی و خیانت و... دست می‌زند.» <ref>{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= داوری| تاریخ= ۱۳۹۶| عنوان=بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور|}} </ref>
::''«شخصیت‌های داستان‌های مندنی‌پور اغلب ناامید و تنها هستند که به عشق پناه می‌برند، با عشق آشنایند، شادی و غم آن را درک می‌کنند، با مشکلاتش می‌جنگند و لذت و ذلت عشق را به جان می‌خرند و گاه متحول می‌شوند... عشق در برخی از داستان‌های مندنی‌پور پر تب وتاب است؛ عشقی که در آن عاشق برای رسیدن به معشوق خودکشی، معشوق‌کشی و یا برادرکشی و خیانت و... دست می‌زند.» <ref>{{ یادکرد ژورنال| نام خانوادگی= داوری| تاریخ= ۱۳۹۶| عنوان=بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور|}} </ref>
===بخش‌هایی از کتاب===
===بخش‌هایی از کتاب===
::''«حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه‌ی جمله‌هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره‌ی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد داده‌اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند. پس سبکباری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح»و «ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته‌ی «حافظیه»، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفه‌ی بی‌معنا هم نیست، نگاه نینداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده‌اند...» <ref>{{ پک|شهریار مندنی پور|۱۳۷۷|ک=شرق بنفشه|ص=۸}} </ref>
::''«حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه‌ٔ جمله‌هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره‌ی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد داده‌اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند. پس سبک‌باری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح»و «ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته‌ی «حافظیه»، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفه‌ی بی‌معنا هم نیست، نگاه نینداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده‌اند...» (ص۸)
::''«درد پاییز صدایم را گرفته و بی‌زمان کرده‌است. خودت خواستی بانو، پس گوش کن. صدایم از پس کلمات با تو سخن می‌گوید. می‌پرسد چقدر یاری، تا کی یاری، تا کجا یاری...» <ref>{{ پک|شهریار مندنی پور|۱۳۷۷|ک=شرق بنفشه|ص=۴۵}} </ref>
::''«...، و من می‌ترسم که نکند هدایت راست گفته باشد عشقِ آدم‌ها را، اما اعلامیه‌ها فریاد می‌زنند و روزنامه‌ها فریاد می‌زنند و طرفدارهای حزب‌ها فریاد می‌زنند و هیچ‌کس گوش نمی‌سپارد که ویولون‌زن عاشق است، و هیچ‌کس نمی‌بیند زن قرمزپوشی را که یک سال است گوشه‌ی میدان فردوسی، ساعت پنج عصر می‌ایستد، منتظر محبوبی که از پارسال سر قرار نیامده و می‌ترسم، چون معلوم است که زن می‌خواهد سال‌ها آنجا انتظار بکشد تا چیزی گفته باشد قبل از مرگ...» <ref>{{ پک|شهریار مندنی پور|۱۳۷۷|ک=شرق بنفشه|ص=۹۶}} </ref>


::''«درد پاییز صدایم را گرفته و بی‌زمان کرده‌است. خودت خواستی بانو، پس گوش کن. صدایم از پس کلمات با تو سخن می‌گوید. می‌پرسد چقدر یاری، تا کی یاری، تا کجا یاری...» (ص۴۵)
::''«...، و من می‌ترسم که نکند هدایت راست گفته باشد عشقِ آدم‌ها را، اما اعلامیه‌ها فریاد می‌زنند و روزنامه‌ها فریاد می‌زنند و طرفدارهای حزب‌ها فریاد می‌زنند و هیچ‌کس گوش نمی‌سپارد که ویولون‌زن عاشق است، و هیچ‌کس نمی‌بیند زن قرمزپوشی را که یک سال است گوشه‌ی میدان فردوسی، ساعت پنج عصر می‌ایستد، منتظر محبوبی که از پارسال سر قرار نیامده و می‌ترسم، چون معلوم است که زن می‌خواهد سال‌ها آنجا انتظار بکشد تا چیزی گفته باشد قبل از مرگ...» (ص۹۶)
==اطلاعات کتاب==
==اطلاعات کتاب==
شرق بنفشه مجموعه داستانی از شهریار مندنی‌پور است که برای نخستین بار در سال ۱۳۷۸، با قیمت  ۱۱۵۰تومان توسط نشر مرکز در ۲۴۸ صفحه به چاپ رسید. این اثر در سال  ۱۳۹۸ با قیمت ۲۹۸۰۰ تومان در ۲۴۵ صفحه برای بار پانزدهم توسط همین نشر تجدید چاپ شد {{سخ}}
شرق بنفشه مجموعه داستانی از شهریار مندنی‌پور است که برای نخستین بار در سال۱۳۷۸، با قیمت  ۱۱۵۰ تومان توسط نشر مرکز در ۲۴۸ صفحه به چاپ رسید. این اثر در سال۱۳۹۸ با قیمت ۲۹۸۰۰ تومان در ۲۴۵ صفحه برای بار پانزدهم توسط همین نشر تجدید چاپ شد {{سخ}}
[[پرونده:Sharghbanafshe5.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
[[پرونده:Sharghbanafshe5.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]]
:چاپ نخست: ۱۳۷۸ {{سخ}}
:چاپ نخست: ۱۳۷۸ {{سخ}}
خط ۱۱۳: خط ۱۲۰:
==منابعی که به شرق بنفشه پرداخته اند==
==منابعی که به شرق بنفشه پرداخته اند==
===کتاب‌ها===
===کتاب‌ها===
#{{یادکرد کتاب|بردویی| پریسا|عنوان=تحلیلی بر آثار شهریار مندنی‌پور|ناشر=ندای دوست|سال=۱۳۸۸|مکان=قم|جلد=وزیری(شومیز) }}
#«تحلیلی بر آثار شهریار مندنی‌پور» نوشتهٔ پریسا بردویی، نشر ندای دوست، ۱۳۸۸
#{{یادکرد کتاب|قنبریان| سکینه|عنوان= شرق بنفشه: تحلیل ساختاری و محتوایی|ناشر=آیین احمد|سال=۱۳۹۱|مکان=قم|جلد=وزیری(شومیز)| شابک=۹۷۸-۶۰۰-۵۳۳۵-۵۰-۷ }}
#«شرق بنفشه: تحلیل ساختاری و محتوایی» نوشتهٔ سکینه قنبریان، نشر آیین احمد، ۱۳۹۱
===مقالات و نشریات===
===مقالات و نشریات===
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= توانگر|نام=فرشته|تاریخ= مهر ۱۳۷۹|عنوان=دلهره‌های شرقی |ژورنال= ماهنامه‌ی کتاب ماه ادبیات|دوره=|شماره=۳۶|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#« دلهره‌های شرقی» نوشتهٔ فرشته توانگر در شماره‌ی ۳۶ ماهنامه‌ی کتاب ماه ادبیات، مهر  ۱۳۷۹
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=دولت‌شاهی |نام=علیرضا|تاریخ= مهر ۱۳۸۱|عنوان=شام سرو و آتش |ژورنال= ماهنامه‌ی کلک|دوره=|شماره=۱۳۴|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#«شام سرو و آتش» نوشتهٔ علیرضا دولت‌شاهی در شماره‌ی  ۱۳۴ ماهنامه‌ی کلک، مهر  ۱۳۸ ۱
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱= حیدری|نام۱=فاطمه|نام خانوادگی۲= دارابی|نام۲= بیتا|تاریخ=تابستان  ۱۳۹۲ |عنوان= بینامتنیت در شرق بنفشه، اثر شهریار مندنی‌پور|ژورنال= نشریه جستارهای زبانی|دوره=|شماره=۱۴|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#« بینامتنیت در شرق بنفشه، اثر شهریار مندنی‌پور» نوشتهٔ فاطمه حیدری و بیتا دارابی در شماره‌ی  ۱۴ نشریه جستارهای زبانی، تابستان  ۱۳۹۲
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=طلائی|نام۱=مولود|نام خانوادگی۲=فقیهیان|نام۲=نعیمه|نام خانوادگی۳= نصراصفهانی|نام۳=محمدرضا|تاریخ= بهار و تابستان  ۱۳۹۳|عنوان=برجسته‌سازی‌‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌‌‌‌پور (بر مبنای چهارچوب زبان‌‌شناختی دیوید لینچ)|ژورنال=فصل‌نامه ادبیات پارسی معاصر|دوره=۴|شماره=۱|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#«ساختار (صدا) در داستان‌های مندنی‌پور: نقش (زاویه دید) در (صدا)ی داستان» نوشتهٔ فرشته حسینی در شماره‌ی ۶  نشریه‌ی شعر پژوهی، زمستان  ۱۳۸۹
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=حسینی |نام=فرشته|تاریخ= زمستان  ۱۳۸۹|عنوان=ساختار (صدا) در داستان‌های مندنی‌پور: نقش (زاویه دید) در (صدا)ی داستان |ژورنال=نشریه‌ی شعر پژوهی|دوره=|شماره=۶|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#« زاویه دید در داستان‌های «شرق بنفشه» و «شام سرو و آتش» شهریار مندنی‌پور» نوشته‌ٔ شیرزاد طایفی و مهدیه حیدری‌زاد‌کراتی در شماره‌ی  ۱۴ فصلنامه‌ی ادبیات داستانی، بهار  ۱۳۹۵
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=طایفی |نام۱=شیرزاد|نام خانوادگی۲= حیدری|نام۲= مهدیه|تاریخ= بهار  ۱۳۹۵|عنوان=زاویه دید در داستان‌های «شرق بنفشه» و «شام سرو و آتش» شهریار مندنی‌پور|ژورنال=فصلنامه‌ی ادبیات داستانی|دوره=|شماره=۱۴|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
«آشنایی زدایی در دو داستان (مومیا و عسل و شرق بنفشه) شهریار مندنی‌پور» نوشته‌ٔ فائضه زارعی، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی،  ۱۳۸۸
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=خان محمدی|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۲=مالمیر|نام۲=تیمور|نام خانوادگی۳= مرادی|نام۳=گلاله|تاریخ= زمستان ۱۳۹۳|عنوان=تحلیل ساختاری سه داستان کوتاه (شرق بنفشه، شام سرو وآتش و ناربانو) شهریار مندنی‌پور|ژورنال= فصلنامه پژوهشی زبان و ادب فارسی|دوره=|شماره=۱۲|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
«نشانه شانسی در دو اثر «شرق بنفشه» و « آبی ماوراء بحار» از شهریار مندنی‌پور»، نوشته‌ٔ فرزانه ماستری فراهانی، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی،  ۱۳۹۷
===پایان‌نامه‌ها===
« نقد مؤلفه‌های فانتزی در داستان‌های پسامدرنیستی (بیژن نجدی، شهریار مندنی‌پور، قاسم کشکولی)» نوشته‌ٔ سیما صادقی، پایان‌نامه‌ی کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی،  ۱۳۹۵
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= داوری|نام=فاطمه|تاریخ= ۱۳۹۶|عنوان=بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور |ژورنال= پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی|دوره=|شماره=|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
«بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور» نوشته‌ٔ فاطمه داوری، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی،  ۱۳۹۶
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= صادقی|نام=سیما|تاریخ= ۱۳۹۵|عنوان=نقد مؤلفه‌های فانتزی در داستان‌های پسامدرنیستی (بیژن نجدی، شهریار مندنی‌پور، قاسم کشکولی) |ژورنال= پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی|دوره=|شماره=|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
 
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= ماستری فراهانی|نام=فرزانه|تاریخ= ۱۳۹۷|عنوان=نشانه شانسی در دو اثر «شرق بنفشه» و « آبی ماوراء بحار» از شهریار مندنی‌پور |ژورنال= پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی|دوره=|شماره=|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= زارعی|نام=فائضه|تاریخ= ۱۳۸۸|عنوان=آشنایی زدایی در دو داستان (مومیا و عسل و شرق بنفشه) شهریار مندنی‌پور|ژورنال= پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی|دوره=|شماره=|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
==نوا، نما و نگاه==
==نوا، نما و نگاه==
:'''کتاب صوتی «شرق بنفشه»'''
:'''کتاب صوتی «شرق بنفشه»'''
{{یادکرد وب|نشانی=https://www.podomatic.com/podcasts/zohrejome/episodes/2006-08-26T19_10_02-07_00|عنوان= کتاب صوتی شرق بنفشه|تاریخ= ۵شهریور۱۳۸۵| تاریخ بازدید= ۵دی ۱۳۹۸}}
{{یادکرد وب|نشانی=https://www.podomatic.com/podcasts/zohrejome/episodes/2006-08-26T19_10_02-07_00|عنوان= کتاب صوتی شرق بنفشه|تاریخ= ۵شهریور۱۳۸۵| تاریخ بازدید= ۵دی۱۳۹۸}}
==منابع==
==منابع==
#{{یادکرد کتاب|مندنی‌ پور| شهریار|عنوان=شرق بنفشه|ناشر=مرکز|سال=۱۳۷۸|شابک= ۹۶۴۳۰۵۴۲۰۹ }}
#{{یادکرد کتاب|مندنی‌ پور| شهریار|عنوان=شرق بنفشه|ناشر=مرکز|سال=۱۳۷۸|شابک= ۹۶۴۳۰۵۴۲۰۹ }}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=طلائی|نام۱=مولود|نام خانوادگی۲=فقیهیان|نام۲=نعیمه|نام خانوادگی۳= نصراصفهانی|نام۳=محمدرضا|تاریخ= بهار و تابستان  ۱۳۹۳|عنوان=برجسته‌سازی‌‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌‌‌‌پور (بر مبنای چهارچوب زبان‌‌شناختی دیوید لینچ)|ژورنال=فصل‌نامه ادبیات پارسی معاصر|دوره=۴|شماره=۱|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=طلائی|نام۱=مولود|نام خانوادگی۲=فقیهیان|نام۲=نعیمه|نام خانوادگی۳= نصراصفهانی|نام۳=محمدرضا|تاریخ= بهار و تابستان  ۱۳۹۳|عنوان=برجسته‌سازی‌‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌‌‌‌پور (بر مبنای چهارچوب زبان‌‌شناختی دیوید لینچ)|ژورنال=فصل‌نامهٔ ادبیات پارسی معاصر|دوره=۴|شماره=۱}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=خان محمدی|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۲=مالمیر|نام۲=تیمور|نام خانوادگی۳= مرادی|نام۳=گلاله|تاریخ=زمستان ۱۳۹۳|عنوان=تحلیل ساختاری سه داستان کوتاه (شرق بنفشه، شام سرو وآتش و ناربانو) شهریار مندنی‌پور|ژورنال= فصلنامه پژوهشی زبان و ادب فارسی|دوره=|شماره=۱۲|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=خان محمدی|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۲=مالمیر|نام۲=تیمور|نام خانوادگی۳= مرادی|نام۳=گلاله|تاریخ=زمستان ۱۳۹۳|عنوان=تحلیل ساختاری سه داستان کوتاه (شرق بنفشه، شام سرو وآتش و ناربانو) شهریار مندنی‌پور|ژورنال= فصلنامه پژوهشی زبان و ادب فارسی|شماره=۱۲}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= نورمحمدی|نام=خدیجه|تاریخ=۱۳۸۹|عنوان=جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور |ژورنال= پایان‌نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی|دوره=|شماره=|صفحات=|تاریخ بازبینی=}}
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= نورمحمدی|نام=خدیجه|تاریخ=۱۳۸۹|عنوان=جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور |ژورنال= پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی}}
==پیوند به بیرون==
#{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= داوری|نام=فاطمه|تاریخ=۱۳۹۶|عنوان=بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور |ژورنال= پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی}}
* {{یادکرد وب|نشانی = http://farhangemrooz.com/news/53894////|عنوان =شرق بنفشه مندنی‌پور همچنان بعد از بیست سال خوانده می‌شود|ناشر= فرهنگ امروز |تاریخ انتشار= ۷ اسفند ۱۳۹۶|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
 
* {{یادکرد وب|نشانی = http://zagrosstory.blogfa.com/post/126////|عنوان =نقدی بر شرق بنفشه|ناشر= زاگرس استوری|تاریخ انتشار=۱ آیان ۱۳۸۷|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی = https://www.isna.ir/news/8011-06894////|عنوان =به بهانه‌‌ی سالروز شهریار مندنی‌پور|ناشر= خبرگزاری دانشجویان ایران (ایرنا)|تاریخ انتشار=۲۷ بهمن ۱۳۸۰|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-8/114911-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D8%B3%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88-%D8%AF%D9%87%D9%87////|عنوان =شرق بنفشه پس از دو دهه به چاپ سیزدهم رسید|ناشر= هنرآنلاین|تاریخ انتشار=۷ اسفند ۱۳۹۶|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://maryamhosseinian.blogfa.com/post/8////|عنوان =بگذارید شایعه پشت سر داستان‌هایم را باز کنم|ناشر= این یادگاری از من است|تاریخ انتشار=۲۷ شهریور ۱۳۸۶|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://www.hamooniran.com/item/832////|عنوان =شرق بنفشه؛ نمایانگر عشقی شرقی|ناشر= هامون ایران|تاریخ انتشار=۲۰ مرداد ۱۳۹۲|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://cafe-dastan.ir/%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87/////|عنوان =جلسه نقد شرق بنفشه|ناشر= کافه داستان|تاریخ انتشار=۱۳۹۴|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://mankhabdideham.blogfa.com/post/7/%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%85-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B1////|عنوان =در کجای جهان ایستاده‌ایم؟|ناشر=من خواب دیده‌ام|تاریخ انتشار=۱۶ مهر ۱۳۸۶|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  https://cheshmha.blogsky.com/mandanipour////|عنوان =مضاحبه با شهریار مندنی‌پور|ناشر= پشت دیوار زمان|تاریخ انتشار=|تاریخ بازبینی= ۲۸ آبان ۱۳۹۸}}


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* {{یادکرد وب|نشانی = http://farhangemrooz.com/news/53894////|عنوان =شرق بنفشه مندنی‌پور همچنان بعد از بیست سال خوانده می‌شود|ناشر= فرهنگ امروز |تاریخ انتشار= ۷اسفند۱۳۹۶|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی = http://zagrosstory.blogfa.com/post/126////|عنوان =نقدی بر شرق بنفشه|ناشر= زاگرس استوری|تاریخ انتشار=۱آیان۱۳۸۷|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی = https://www.isna.ir/news/8011-06894////|عنوان =به بهانه‌‌ٔ سالروز شهریار مندنی‌پور|ناشر= خبرگزاری دانشجویان ایران (ایرنا)|تاریخ انتشار=۲۷بهمن۱۳۸۰|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی = http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-8/114911-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D8%B3%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88-%D8%AF%D9%87%D9%87////|عنوان =شرق بنفشه پس از دو دهه به چاپ سیزدهم رسید|ناشر= هنرآنلاین|تاریخ انتشار=۷اسفند۱۳۹۶|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://maryamhosseinian.blogfa.com/post/8////|عنوان =بگذارید شایعه پشت سر داستان‌هایم را باز کنم|ناشر= این یادگاری از من است|تاریخ انتشار=۲۷شهریور۱۳۸۶|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://www.hamooniran.com/item/832////|عنوان =شرق بنفشه؛ نمایانگر عشقی شرقی|ناشر= هامون ایران|تاریخ انتشار=۲۰مرداد۱۳۹۲|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://cafe-dastan.ir/%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87/////|عنوان =جلسهٔ نقد شرق بنفشه|ناشر= کافه داستان|تاریخ انتشار=۱۳۹۴|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  http://mankhabdideham.blogfa.com/post/7/%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%85-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B1////|عنوان =در کجای جهان ایستاده‌ایم؟|ناشر=من خواب دیده‌ام|تاریخ انتشار=۱۶مهر۱۳۸۶|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی =  https://cheshmha.blogsky.com/mandanipour////|عنوان =مصاحبه با شهریار مندنی‌پور|ناشر= پشت دیوار زمان|تاریخ انتشار=|تاریخ بازبینی= ۲۸آبان۱۳۹۸}}

نسخهٔ ‏۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۲

نمایش مبدأ برای شرق بنفشه ← شرق بنفشه شما اجازهٔ ویرایش این صفحه را به این دلیل ندارید:

عملی که درخواست کرده‌اید منحصر به کاربران این گروه است: کاربران.

می‌توانید کد مبدأ ویرایش‌هایتان در این صفحه را ببینید و کپی کنید.


شرق بنفشه
نویسندهشهریار مندنی پور
ناشرنشر مرکز
محل نشرتهران
شابک964-305-420-9
تعداد صفحات۲۴۸
سبکداستان اجتماعی- عاشقانه
زبانفارسی
سریداستان کوتاه معاصر ایرانی

شرق بنفشه، مجموعه داستان‌کوتاهی در ژانر اجتماعی- عاشقانه از شهریار مندنی‌پور است که نُه داستانِ کوتاه را دربر دارد. هریک از این داستان‌ها از زاویه‌‌ای مشخص به مقوله‌ٔ عشق و روابط نظر می‌افکنند. این اثر توسط نشر مرکز در سال ۱۳۹۸ به چاپ پانزدهم رسید.

***

مندنی پور جزو مهم‌ترین نویسندگان نسل سوم ایران محسوب می‌شود. رویکرد فرم‌گرا به روایت و کارکرد شاعرانه‌ٔ زبان در آثارش همواره ویژ‌گی‌هایی اساسی به شمار آمده‌اند.[۱] مجموعهٔ شرق بنفشه در سال ۱۳۹۸ به چاپ پانزدهم رسید و پس از گذشت بیست‌ویک سال از اولین چاپ خود هم‌چنان مورد استقبال است. این اثر به‌عنوان یکی از آثارِ شاخصِ مندنی‌پور جزو اسامیِ فهرست آثار نویسندگان نسل سوم ادبیات ایران به‌شمار می‌آید.[۲] شرق بنفشه حاوی داستان‌هایی با زاویه‌دید‌های گوناگون است. فارغ از اینکه راوی کیست، روایت به‌گونه‌ای انجام می‌گیرد که هم واقعیتِ ملموس را از نظر می‌گذراند، هم نگاهی به تاریخ دارد و هم به ذهن شخصیت‌ها و درونیات آن‌ها نیز پرداخته می‌شود.

برای تازه‌واردان

رمز و راز

در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح» و «ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند... [۳]

شرق بنفشه داستان عشق است و رازهایش. داستان مواجهه‌ٔ آن با ناملایمات و گذرش از تاریخ. آدم‌های توی شرق بنفشه هریک به‌گونه‌ای به آن می‌نگرند و روایت خود را از آن دارند. مندنی‌پور مجموعه‌ای از روایت‌های گوناگون را به‌گونه‌ای همگن در کتابش کنار هم چیده‌است.

داستان‌ها

کتاب از نه داستان مستقل با نام‌های «شرق بنفشه»، «شام سرو و آتش»، «آیلار»، «سالومه»، «ناربانو»، «مهمان»، «کهن‌دژ»، «هزار و یک شب» و «باز رو به رود» تشکیل شده‌است که هریک با زبان و فرم نوشتاری خاصِ مندنی‌پور روایت می‌شوند. در یکی، داستان عشقِ دو جوان در میان است که در کتابخانه همدیگر را میبینند، در یکی نویسنده خواننده را به دیدنِ جهان از دید شخص مجنونی دعوت می‌کند که عشق را به‌گونه‌ای دیگر درک کرده‌است و درگیر دنیای سرشار از شعر و استعاره‌ٔ خود است، در دیگری به حکایتِ بازگشت مردی زخم خورده به خانه به میان می‌آید و غیره.

تقدیم

مندنی‌پور چهار داستانِ اول کتاب را به اشخاصی که اسمشان در صفحه‌ٔ ابتدایی هریک از داستان‌ها آمده تقدیم می‌کند. داستانِ شرق بنفشه به پوران و عباس، سالومه به فریدون و فریبا، شام سرو و آتش به حسین لیاقت و آیلار را به سیمین دانشور با این عنوان تقدیم می‌کند:

پیشکش به سیمین دانشور، خاتون قصه‌های گفته و ناگفته‌ٔ ما.

دلیل شهرت و چرا باید این کتاب را خواند

مندنی‌پور در مصاحبه‌ای درباره‌ٔ چگونگی ترکیب فرم و محتوا در آثارش می‌گوید:

«فرم همه چیز در نوشتن یک داستان است. برای بیش از هزاران بار، هزار و یک داستان و قصه در این دنیا نوشته و روایت شده‌اند. ما می‌خواهیم چه چیزی را تعریف کنیم؟ کدام قصه نگفته باقی مانده که روایتش کنیم؟ پس سعی می کنی در یک فرم جدید تعریفش کنی.»[۴]

آنچه وجه تمایز اوست توجه و تمرکزش بر فرم داستان‌هایش به اندازهٔ محتوای آن‌ها است و این توجه زیاد به فرم، وی را از توجه به محتوا و غنای هرچه بیشتر داستان‌هایش باز نداشته است و توانسته به نحوی شایسته، شیوهٔ سیال ذهن را در مجموعهٔ داستان کوتاه خود نیز به کار ببرد.[۵]

مطالعه‌ی عمیق‌تر

روایتِ یک قصه می‌تواند همیشه سرراست و مستقیم نباشد. خواه قرار بر روایتِ داستان یک عشق باشد، خواه روایت دوری و مرگ، خواه بازگشت و سخن گفتن از سختی‌ها و خواه بازخوانی وقایعِ گذشته. تمامی این‌ها را می‌توان به نحوی دیگرگونه روایت کرد. در شرق بنفشه راوی چه شخصیتِ اصلی داستان باشد و چه دانای کل، خواننده علاوه بر دیدنِ فضای بیرونی به عمقِ ذهن و احساسات شخصیت‌ها برده می‌شود و به‌وسیلهٔ کلمات به دنیای آن‌ها نفوذ می‌کند و در تجربیاتشان شرکت می‌کند. حوادثِ داستان‌ها همواره وجهی مخفی و رازآلود را در پس خود باقی می‌گذارند تا تخیل خواننده را به فعالیت وادارند، مندنی‌پور در دو مورد از مصاحبه‌هایش می‌گوید:

« ذهن های خلاق اغلب کار نویسنده را تکمیل می کنند...» [۴]
«نویسنده متن را تولید می‌كند و خواننده می‌تواند خودش تعبیر و تفسیر را انجام دهد و یا اعتقاد نویسنده را در پیش بگیرد...»

یکی از رسالات شرق بنفشه این است که مخاطب را به داستان‌سرایی در ذهن و پرداختِ قسمت‌های ناتمام داستان وادارد.[۶]

جلسات نقد و بررسی

من‌جمله جلساتی که در جهت خوانش، نقد و بررسی شرق بنفشه انجام گرفته است می‌توان به جلسهٔ خانهٔ داستان در سال ۱۳۹۴ و نشست عصرانهٔ فرهنگی هامون در مردادماه سال ۱۳۹۲ در دفتر هفته‌نامهٔ اتحاد جنوب در شهر برازجان با حضور افرادی چون اسماعیل حسام مقدم و فرج‌الله کمالی اشاره کرد. هم‍چنین همایشی بزرگ در شهر مشهد به سال ۱۳۸۲ با محور‌های سخن‌رانی، نقد، داستان‌خوانی و کارگاه با حضور افرادی چون مریم حسینیان برای این کتاب برگزار شد.

خلاصه داستان‌ها

شرق بنفشه: روایت عشقی عمیق میان دو جوان به‌نام‌های ذبیح و ارغوان است که با رمز‌گذاریِ کلماتِ کتاب‌های کتابخانه‌ای که همدیگر را آنجا می‌بینند، برای هم نامه می‌نویسند. داستان با این نامه‌نگاری‌ها پیش می‌رود و سرانجام به‌دلیل محدودیت‌هایی که این دو دارند، تصمیم می‌گیرند با نیش مار، کنار یکدیگر به زندگی خود پایان دهند.

شام سرو و آتش: روایت جوانی که متولی یک قبرستان است. او که احوالی مجنونانه دارد عاشق زنی می‌شود و در راه رسیدن به عشق زن، شوهر و برادر زن را به قتل می‌رساند و در نهایت برای اینکه بتواند آن‌طور که خودش می‌گوید تا ابد او را برای خود داشته باشد، زن را نیز می‌کشد و درون سردابه‌ی قبرستان دفن می‌کند.

آیلار: روایت مردی به نام طالبا که پس از مرگ همسرش، عاشق زنی که همسر سابقش از صاحب منصبان حکومتی است و به این شرط او را طلاق داده که با هیچ مرد دیگری ارتباط پیدا نکند، می‌شود. او در راه عشقش تهدید به مرگ می‌شود، کتک می‌خورد و سختی‌های زیادی متحمل می‌شود اما از آیلار دست نمی‌کشد.

سالومه: روایت عشق مردی به نام عطا که راهنمای گردشگران است و از همین راه با زنی به نام سالومه آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. زن برای یافتن پاسخ به معمای قتل پدرش که افسری انگلیسی در شیراز بوده به آن‌جا آمده است و در نهایت نیز می‌فهمد که پدرش به زنی ایرانی دل باخته بوده و توسط برادران زن به قتل رسیده است.

ناربانو: روایت مردی زخم‌خورده است که قصد تمام کردن کار نیمه‌تمام پدرش را، که هنگام شکار یک شیر کشته شده، دارد. او در تک‌گویی ذهنی خود با معشوقش به نام درنا به بازگویی میل به رفتن و به سرانجام رساندن شکارِ شیر سخن می‌گوید. اما در انتها به‌جای کشتن شیر، سگ‌هایی که به شیر حمله‌ور شده‌اند را می‌کشد و هم‌چنین با دیدن درنا کنار دوستِ خودش از عشق او نیز چون بقیه ناامید می‌شود.

مهمان (انسیه): روایت مردی به نام امیر که عاشق زنی به نام انسیه بوده‌است. برادر امیر عاشق انسیه می‌شود و با او فرار می‌کند. امیر برادرش را به قتل می‌رساند و سال‌ها به زندان می‌رود. انسیه خودکشی می‌کند و امیر بعد از سال‌ها که آزاد می‌شود به خانه‌ی دوستش می‌رود و شروع می‌کند به بازگویی خاطرات و وقایعی که در گذشته رخ‌داده‌است.

کهن دژ: روایت چند دوست که دور هم جمع‌شده‌اند و درباره‌ٔ یکی از دوستان‌شان به نام ماهان که به مرگی طبیعی اما مرموز مرده است و پرسش‌های پاسخ داده‌نشده‌شان نسبت به این ماجرا صحبت می‌کنند و رمز و راز تغییر و مرگ ماهان را می‌کاوند.

هزار و یک شب: روایت ِمردی که گوینده‌ٔاخبار رادیو است و هرروز مجبور است اخباری از حکومت پهلوی که هیچ علاقه‌ای به آن‌ها ندارد را بخواند و آرزویش برای دادن اخبار خوشایند به مردمی که فکر می‌کند از او بیزارند را سرکوب کند.

باز رو به رود: روایت مرگ شاعری مبارز به‌نام میرداماد که گفته شده در دوران حکومت پهلوی در رودخانه غرق شده است. اما اکنون که دیگر حکومت پهلوی از میان رفته، راوی که خود مأمور ساواک و هم‌چنین دوست میرداماد بوده ماجرای قتل بی‌رحمانهٔ را روایت می‌کند.

سبک و زبان کتاب

  • این کتاب مشتمل بر داستان‌هایی است که به داستان بلند شباهت دارند. اما چون دارای یک محور و هستهٔ مرکزی هستند در حقیقت داستان کوتاه محسوب می‌شوند. موضوع و چگونگی روایت آن‌ها در همان مرتبه‌ٔ اول، با یک یا دو بار خواندن برای خواننده‌ٔ غیرحرفه‌ای قابل درک نیست. [۵]
  • ابهام و رمز‌گونگی و در پرده ساختمان داستان را بنیان نهادن از اصول جدایی‌ناپذیر داستان‌نویسی مندنی‌پور است چراکه او تعلیق و رازوارگی را از پایه‌های اصلی داستان و به مشارکت گرفتن هرچه بیشتر خواننده می‌داند. همین مسأله نیز باعث ایجاد شدن شگرد سیال ذهن در آثار داستانی وی شده‌است. هم‌چنین استفاده از انواع تلمیحات (ادبی، تاریخی و...)، اسطوره و نماد و نیز کاربرد تک‌گویی‌‌ها و حدیث‌نفس‌ها باعث ایجاد شکست زمان و ایجاد انواع زمان عینی و ذهنی در داستان شده که خود از مهم‌ترین خصوصیات شیوه‌ی جریان سیال ذهن است. از آنجا که مندنی‌پور برای زبانِ متن اهمیت زیادی قائل است، کاربرد زبان شاعرانه در لحن شخصیت‌ها نیز به شکل‌گیری این شیوه در داستان کمک رسانده‌است.[۵]
  • زمان عینی و ذهنی از مهم‌ترین عناصر داستان‌های جریان سیال ذهن است. به‌عنوان نمونه در داستان شرق بنفشه زبان تقویمی اهمیت ندارد. مسأله‌ی حائز اهمیت، ماجرای درحال وقوع است. این نامه‌ها هستند که اهمیت دارند و داستانی که بدین گونه روایت می‌شود؛ نه زمان رخدادِ آن. بنابراین جابه‌جایی زمان، از طریق تغییر زاویه دید و روایت انجام می‌گیرد.[۵]
  • مندنی‌پور در مصاحبه‌ای می‌گوید:
«  من فكر مي‌كنم نويسنده‌اي كه همهٔ داستان‌هايش را با يك زبان بنويسد، شكست خورده و يا حداقل، تک بعدي است. زبان، هدف نگارش است پس وسيله‌اي برای داستان‌نويسي نيست و نويسنده بايد بتواند طيفي از زبان‌هاي مختلف را خلق كند...»

او همچنین اذعان می‌کند:

« وقتی من نویسنده می‌خواهم در این دنیا بنویسم، باید تلاش کنم زبانم به زبان این دنیا نزدیک شود. باید تلاش کنم کلماتی را به کار ببرم که از زبان بزرگسالی آشنایی‌زدایی شود،... اگر در متنی، ترکیبی ناآشنا، کلیشه‌شکنی یا خلاف عادت‌های خواننده‌تان دیدید، زود در مقابل آن جبهه نگیرید. آن ترکیب یا جمله نیرویی دارد که بر ذهن‌تان تأثیر می‌گذارد و حسی از زیبایی و لذت در ذهن‌تان ایجاد می‌کند.»[۶]

او از آن دست نویسندگانی است که با به‌کارگیری قابلیت‌های گوناگون زبانی اعم از امکانات صرفی- ساختی، زبانی و همچنین تسلط به‌ گونه‌های متفاوت روایتی، خواننده را به شدت مجذوب اثرش می‌کند. او در کنار تسلط بر زبان به‌مثابه‌ی ابزار انتقال داستان، از تسلطی که یک شاعر باید بر زبان داشته باشد نیز برخوردار است.[۷]

  • بخش زیادی از توفیق مجموعه‌ی شرق بنفشه و چاپ‌های مکرر آن مرهون برجسته‌سازی در داستان‌ها در سطح زبانی است. مندنی‌پور با به‌کارگیری انواع هنجارگریزی‌ها به‌ویژه در سطح نحوی، معنایی، سبکی و هم‌چنین توازن، خصوصاً در سطح معنایی، زبانی موفق را در اثر خود به خوانندگان عرضه کرده است.[۷]
  • از مهم‌ترین ویژگی‌های متن داستان‌ها، آن است که هر کدام از کاراکترها زبان مخصوص به خود را دارند؛ این زبان با توجه جایگاه، موقعیت اجتماعی، نقش آن‌‌ها در داستان، سن و شخصیتشان تغییر می‌کند. برای مثال در داستان «شرق بنفشه» ، سه کاراکتر درویش، «ذبیح» و «ارغوان» زبان و کلمات متفاوتی دارند؛ زبان درویش پخته‌تر و کهن‌تر است. مخاطب را به یاد شعرهای حافظ می‌اندازد. از طرفی درویش با علم کامل بر شرایط و هوشیاری و درکی بالاتر از «ذبیح» و «ارغوان» سخن می‌گوید. او مدام به این اصل اشاره می‌کند که عشق واقعی، در دنیا مقوله‌ای کمیاب است و مانند کیمیا که هر فلز بی‌ارزشی را به طلا تبدیل می‌کرد، انسان را به بالاترین درجه می‌رساند و می‌تواند تمام هنجارهای اجتماع را از میان بردارد. در این داستان شخصیت ذبیح، شخصیت انسانی عاشق پیشه است که زبان گرمی دارد. با شور از احوالاتش سخن می‌گوید و مدام عشقش را به معشوق خود، «ارغوان»، ابراز می‌کند. در دیالوگ‌های «ارغوان» نوعی خامی و سادگی مشهود است. او که دختری از طبقه‌ٔ ثروتمند اجتماع است، تا به حال با عشق و شیفتگی برخورد نزدیکی نداشته‌است. در اوایل داستان او هنوز به آموزه‌های خانوادگی خود و همین‌طور معیارهای اجتماع پایبند است و حاضر نیست موقعیت اجتماعیش را به خاطر عشقی ناشناخته به خطر بیندازد. تا مدت‌ها پاسخ نامه‌های علامت‌گذاری شده‌ی «ذبیح» را نمی‌دهد و در مواجهه با آن‌ها سکوت می‌کند. همین سکوت نشان‌دهنده‌ٔ ترس و تردید او در جریان این عشق است. اما پس از آن که استواری «ذبیح» در خواسته‌اش را می‌بیند، کم کم به حرف می‌افتد و با «ذبیح» گفتگو می‌کند. [۸]
  • عشق‌هایی که در این کتاب به تصویر کشیده می‌شوند همگی دارای المان‌های شرقی و ویژگی‌‌های کهن مشترکی هستند و در همهٔ آن‌ها، عاشق کارش به جنون و سیاه بختی کشیده می‌شود و هیچ‌کدام از روایت‌ها، پایان خوش معمول[از دیدگاه باور عمومی] را ندارند. اکثر داستان‌ها در فضا و زمانی از ایران اتفاق می‌افتند که محدودیت‌های اجتماعی، به ویژه در مورد رابطه‌ی زن و مرد غریبه وجود دارد؛ که اکثر این عاشقان رفتاری خارج از عرف دارند و این هنجارهای اجتماعی و باورها را به چالش می‌کشند و ساختارشکنی می‌کنند. البته فقط بازه‌ٔ زمانی تاریخ قابل حدس است؛ وگرنه متن سیر خطی ندارد و سیال ذهن است.[۹]

اظهار نظرها

«شخصیت‌های داستان‌های مندنی‌پور اغلب ناامید و تنها هستند که به عشق پناه می‌برند، با عشق آشنایند، شادی و غم آن را درک می‌کنند، با مشکلاتش می‌جنگند و لذت و ذلت عشق را به جان می‌خرند و گاه متحول می‌شوند... عشق در برخی از داستان‌های مندنی‌پور پر تب وتاب است؛ عشقی که در آن عاشق برای رسیدن به معشوق خودکشی، معشوق‌کشی و یا برادرکشی و خیانت و... دست می‌زند.» [۱۰]

بخش‌هایی از کتاب

«حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه‌ٔ جمله‌هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره‌ی قسمت، سهم تو را هم از جهان دُرد داده‌اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند. پس سبک‌باری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از «ذبیح»و «ارغوان» آموختم. به روزی بارانی، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته‌ی «حافظیه»، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفه‌ی بی‌معنا هم نیست، نگاه نینداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده‌اند...» (ص۸)
«درد پاییز صدایم را گرفته و بی‌زمان کرده‌است. خودت خواستی بانو، پس گوش کن. صدایم از پس کلمات با تو سخن می‌گوید. می‌پرسد چقدر یاری، تا کی یاری، تا کجا یاری...» (ص۴۵)
«...، و من می‌ترسم که نکند هدایت راست گفته باشد عشقِ آدم‌ها را، اما اعلامیه‌ها فریاد می‌زنند و روزنامه‌ها فریاد می‌زنند و طرفدارهای حزب‌ها فریاد می‌زنند و هیچ‌کس گوش نمی‌سپارد که ویولون‌زن عاشق است، و هیچ‌کس نمی‌بیند زن قرمزپوشی را که یک سال است گوشه‌ی میدان فردوسی، ساعت پنج عصر می‌ایستد، منتظر محبوبی که از پارسال سر قرار نیامده و می‌ترسم، چون معلوم است که زن می‌خواهد سال‌ها آنجا انتظار بکشد تا چیزی گفته باشد قبل از مرگ...» (ص۹۶)

اطلاعات کتاب

شرق بنفشه مجموعه داستانی از شهریار مندنی‌پور است که برای نخستین بار در سال۱۳۷۸، با قیمت ۱۱۵۰ تومان توسط نشر مرکز در ۲۴۸ صفحه به چاپ رسید. این اثر در سال۱۳۹۸ با قیمت ۲۹۸۰۰ تومان در ۲۴۵ صفحه برای بار پانزدهم توسط همین نشر تجدید چاپ شد

چاپ نخست: ۱۳۷۸
چاپ دوم: ۱۳۷۹
چاپ سوم:۱۳۸۱
چاپ چهارم: ۱۳۸۳
چاپ پنجم: ۱۳۸۴
چاپ ششم: ۱۳۸۶
چاپ هفتم: ۱۳۸۷
چاپ هشتم: ۱۳۸۸
چاپ نهم: ۱۳۹۴
چاپ دهم: ۱۳۹۵
چاپ یازدهم: ۱۳۹۵
چاپ دوازدهم: ۱۳۹۶
چاپ سیزدهم: ۱۳۹۶
چاپ چهاردهم: ۱۳۹۷
چاپ پانزدهم: ۱۳۹۸

پانویس

  1. «شرق بنفشه مندنی‌پور همچنان بعد از بیست سال خوانده می‌شو». 
  2. «نسل سوم داستان‌نویسان ایران». 
  3. شهریار مندنی‌پور، شرق بنفشه، ۸.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «مصاحبه با شهریار مندنی‌پور». 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ نورمحمدی. جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور. ۱۳۸۹. 
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ «بگذارید شایعه پشت سر داستان‌هایم را باز کنم». 
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ طلائی. برجسته‌سازی‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور. ۱۳۸۹. 
  8. «نقد/نگاهی به شرق بنفشه نوشتة شهریار مندنی‌پور». 
  9. خان محمدی. ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﻪ داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه (ﺷﺮق ﺑﻨﻔﺸﻪ، ﺷﺎم ﺳﺮو و آﺗﺶ و ﻧﺎرﺑﺎﻧﻮ) ﺷﻬﺮﻳﺎر ﻣﻨﺪﻧﻲ ﭘﻮر. ۱۳۹۳. 
  10. داوری. بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور. ۱۳۹۶. 

منابعی که به شرق بنفشه پرداخته اند

کتاب‌ها

  1. «تحلیلی بر آثار شهریار مندنی‌پور» نوشتهٔ پریسا بردویی، نشر ندای دوست، ۱۳۸۸
  2. «شرق بنفشه: تحلیل ساختاری و محتوایی» نوشتهٔ سکینه قنبریان، نشر آیین احمد، ۱۳۹۱

مقالات و نشریات

  1. « دلهره‌های شرقی» نوشتهٔ فرشته توانگر در شماره‌ی ۳۶ ماهنامه‌ی کتاب ماه ادبیات، مهر ۱۳۷۹
  2. «شام سرو و آتش» نوشتهٔ علیرضا دولت‌شاهی در شماره‌ی ۱۳۴ ماهنامه‌ی کلک، مهر ۱۳۸ ۱
  3. « بینامتنیت در شرق بنفشه، اثر شهریار مندنی‌پور» نوشتهٔ فاطمه حیدری و بیتا دارابی در شماره‌ی ۱۴ نشریه جستارهای زبانی، تابستان ۱۳۹۲
  4. «ساختار (صدا) در داستان‌های مندنی‌پور: نقش (زاویه دید) در (صدا)ی داستان» نوشتهٔ فرشته حسینی در شماره‌ی ۶ نشریه‌ی شعر پژوهی، زمستان ۱۳۸۹
  5. « زاویه دید در داستان‌های «شرق بنفشه» و «شام سرو و آتش» شهریار مندنی‌پور» نوشته‌ٔ شیرزاد طایفی و مهدیه حیدری‌زاد‌کراتی در شماره‌ی ۱۴ فصلنامه‌ی ادبیات داستانی، بهار ۱۳۹۵

«آشنایی زدایی در دو داستان (مومیا و عسل و شرق بنفشه) شهریار مندنی‌پور» نوشته‌ٔ فائضه زارعی، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۸۸ «نشانه شانسی در دو اثر «شرق بنفشه» و « آبی ماوراء بحار» از شهریار مندنی‌پور»، نوشته‌ٔ فرزانه ماستری فراهانی، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۷ « نقد مؤلفه‌های فانتزی در داستان‌های پسامدرنیستی (بیژن نجدی، شهریار مندنی‌پور، قاسم کشکولی)» نوشته‌ٔ سیما صادقی، پایان‌نامه‌ی کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۵ «بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور» نوشته‌ٔ فاطمه داوری، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۶

نوا، نما و نگاه

کتاب صوتی «شرق بنفشه»

«کتاب صوتی شرق بنفشه». ۵شهریور۱۳۸۵. بازبینی‌شده در ۵دی۱۳۹۸. 

منابع

  1. شرق بنفشه. مرکز. ۱۳۷۸. شابک ۹۶۴۳۰۵۴۲۰۹.
  2. طلائی، مولود، نعیمه فقیهیان و محمدرضا نصراصفهانی. «برجسته‌سازی‌‌های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌‌‌‌پور (بر مبنای چهارچوب زبان‌‌شناختی دیوید لینچ)». فصل‌نامهٔ ادبیات پارسی معاصر ۴، ش. ۱ (بهار و تابستان ۱۳۹۳). 
  3. خان محمدی، محمدحسین، تیمور مالمیر و گلاله مرادی. «تحلیل ساختاری سه داستان کوتاه (شرق بنفشه، شام سرو وآتش و ناربانو) شهریار مندنی‌پور». فصلنامه پژوهشی زبان و ادب فارسی، ش. ۱۲ (زمستان ۱۳۹۳). 
  4. نورمحمدی، خدیجه. «جریان سیال ذهن در داستان‌های کوتاه شهریار مندنی‌پور». پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۸۹. 
  5. داوری، فاطمه. «بررسی و تحلیل بن‌مایه‌های آثار مندنی‌پور». پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۶. 


پیوند به بیرون