فرهاد حسنزاده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[پرونده:89.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''کتابخانهٔ «خنکو آپر» ارمنستان'''</center>]] | [[پرونده:89.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''کتابخانهٔ «خنکو آپر» ارمنستان'''</center>]] | ||
[[پرونده:156014.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تجلیل کتابخانهٔ عمومی یزد از حسنزاده'''</center>]] | [[پرونده:156014.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تجلیل کتابخانهٔ عمومی یزد از حسنزاده'''</center>]] | ||
[[پرونده:Bushehr-1-1000x667.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:Bushehr-1-1000x667.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''در جمع دانشآموزان بوشهری'''</center>]] | ||
[[پرونده:Danesh amozan va hasan zadeh.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:Danesh amozan va hasan zadeh.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
[[پرونده:Photo 2019-09-16 18-28-10 (1).jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:Photo 2019-09-16 18-28-10 (1).jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
[[پرونده:N00257498-t.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:N00257498-t.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
[[پرونده:Greece-7-300x222.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تجلیل حسنزاده در یونان'''</center>]] | [[پرونده:Greece-7-300x222.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تجلیل حسنزاده در یونان'''</center>]] | ||
[[پرونده:10010096.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:10010096.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''معرفی حسنزاده در{{سخ}} وبگاه جایزهٔ هانس کریستین اندرسن '''</center>]] | ||
[[پرونده:Ziba-eng.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نسخه ترکی «زیبا صدایم کن»'''</center>]] | [[پرونده:Ziba-eng.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نسخه ترکی «زیبا صدایم کن»'''</center>]] | ||
[[پرونده:filmnamehasti.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' پروانۀ زرین بهترین فیلمنامه برای [[هستی|«هستی»]]'''</center>]] | [[پرونده:filmnamehasti.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''' پروانۀ زرین بهترین فیلمنامه برای [[هستی|«هستی»]]'''</center>]] | ||
[[پرونده:Newspaperimgl 6685 13.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مصاحبه'''</center>]] | [[پرونده:Newspaperimgl 6685 13.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''منجمد در نوجوانی{{سخ}} روزنامه ایران، شماره۶۶٨۵، ۱۶دی۱۳۹۶ '''<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/452882|عنوان=مصاحبه با روزنامه ایران}}</ref></center>]] | ||
[[پرونده:N00276880-b.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجله سوری جسورالثقافیه{{سخ}} به معرفی حسنزاده پرداخت'''</center>]] | |||
'''«فرهاد حسنزاده»''' نویسنده، طنزپرداز، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس، متولّد جنوب ایران است که آثارش به زبانهای دیگر ترجمه شده است. «حسنزاده» بیش از سی جایزهٔ ملّی دارد و نامزد جایزهٔ '''[[«آسترید لیندگرنو»]]''' است که توانسته لوح سپاس جایزهٔ '''«[[هانس کریستین اندرسن]]»''' را از آن ِ خود کند. <ref name=''حسنزاده''>{{یادکرد وب|نشانی =http://farhadhasanzadeh.com/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d9%85%d9%86/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b4%d8%ae%d8%b5/|عنوان=حسنزاده}}</ref> | '''«فرهاد حسنزاده»''' نویسنده، طنزپرداز، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس، متولّد جنوب ایران است که آثارش به زبانهای دیگر ترجمه شده است. «حسنزاده» بیش از سی جایزهٔ ملّی دارد و نامزد جایزهٔ '''[[«آسترید لیندگرنو»]]''' است که توانسته لوح سپاس جایزهٔ '''«[[هانس کریستین اندرسن]]»''' را از آن ِ خود کند. <ref name=''حسنزاده''>{{یادکرد وب|نشانی =http://farhadhasanzadeh.com/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d9%85%d9%86/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b4%d8%ae%d8%b5/|عنوان=حسنزاده}}</ref> | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
فرهاد حسنزاده که زادهٔ بهار۱۳۴۱در آبادان است نویسندگی را از نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستانهای کوتاه آغاز کرد. جنگ و آن سالهای پرهراس، مدتی او را از نوشتن بازداشت اما او به فعالیت هنریاش ادامه داد و به هنرهایی نظیر عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلمنامهنویسی و موسیقی پرداخت. از سال۱۳۶٨ به عرصهٔ مطبوعات کودکونوجوان پا نهاد و با «سروش نوجوان»، «سروش کودک»، «آفتابگردان»، «[[کیهان بچهها]]» همکاری کرد و پانزده سال بهطور مستمر عضو تحریریهٔ نشریه «دوچرخه» بود. | فرهاد حسنزاده که زادهٔ بهار۱۳۴۱در آبادان است نویسندگی را از نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستانهای کوتاه آغاز کرد. جنگ و آن سالهای پرهراس، مدتی او را از نوشتن بازداشت اما او به فعالیت هنریاش ادامه داد و به هنرهایی نظیر عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلمنامهنویسی و موسیقی پرداخت. از سال۱۳۶٨ به عرصهٔ مطبوعات کودکونوجوان پا نهاد و با «سروش نوجوان»، «سروش کودک»، «آفتابگردان»، «[[کیهان بچهها]]» همکاری کرد و پانزده سال بهطور مستمر عضو تحریریهٔ نشریه «دوچرخه» بود. | ||
در سال۱۳۷۰نخستین کتابش «ماجرای روباه و زنبور» را منتشر کرد. در سال۱۳۷۲بهقصد برداشتن گامهای بلندتر و ارتباط موثرتر به تهران کوچ کرد. حسنزاده تاکنون بیش از صد کتاب در گونههای مختلف «داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، افسانه، فانتزی، طنز، زندگینامه» قلم زده است و چند کتاب در حوزه بزرگسالان دارد. فیلمنامه مینویسد و در زمینه انیمیشن تجربههایی دارد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://shirintanz.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87/|عنوان=معرفی فرهاد حسنزاده}}</ref>برخی از کتابهایش به زبانهای انگلیسی، چینی، مالایی، ترکیاستانبولی و کردی ترجمه شده است و تعدادی به فیلم یا برنامهٔ رادیوتلویزیونی تبدیل شده است. رمان [[هستی|«هستی»]] و رمان «زیبا صدایم کن» از آثار برگزیده و پرمخاطبش هستند که شهرت بین المللی کسب کردهاند. او از جشنوارههای داخلی جوایز بسیاری گرفته است که مهمترینشان «جایزهٔ ماه طلایی از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان»، «تندیس نقرهای از جشنوارهٔ لاکپشت پرنده» است. در عرصهٔ جهانی میتوان به لوح سپاس جایزهٔ '''«[[هانس کریستین اندرسن]]»''' در سال۲۰۱۸ و برندۀ دیپلم افتخار IBBY (دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان) در سیوششمین کنگره ادبیات کودک | در سال۱۳۷۰نخستین کتابش «ماجرای روباه و زنبور» را منتشر کرد. در سال۱۳۷۲بهقصد برداشتن گامهای بلندتر و ارتباط موثرتر به تهران کوچ کرد. حسنزاده تاکنون بیش از صد کتاب در گونههای مختلف «داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، افسانه، فانتزی، طنز، زندگینامه» قلم زده است و چند کتاب در حوزه بزرگسالان دارد. فیلمنامه مینویسد و در زمینه انیمیشن تجربههایی دارد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://shirintanz.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87/|عنوان=معرفی فرهاد حسنزاده}}</ref>برخی از کتابهایش به زبانهای انگلیسی، چینی، مالایی، ترکیاستانبولی و کردی ترجمه شده است و تعدادی به فیلم یا برنامهٔ رادیوتلویزیونی تبدیل شده است. رمان [[هستی|«هستی»]] و رمان «زیبا صدایم کن» از آثار برگزیده و پرمخاطبش هستند که شهرت بین المللی کسب کردهاند. او از جشنوارههای داخلی جوایز بسیاری گرفته است که مهمترینشان «جایزهٔ ماه طلایی از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان»، «تندیس نقرهای از جشنوارهٔ لاکپشت پرنده» است. در عرصهٔ جهانی میتوان به لوح سپاس جایزهٔ '''«[[هانس کریستین اندرسن]]»''' در سال۲۰۱۸ و برندۀ دیپلم افتخار IBBY (دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان) در سیوششمین کنگره ادبیات کودک یونان برای کتاب «زیبا صدایم کن» در سال ٢٠١٨اشاره کرد. حسنزاده تاکنون سهبار نامزد جایزهٔ «[[آسترید لیندگرن]]» شده که یکی از معتبرترین جایزههای ادبیات کودک جهان است. او به همراه تعدادی از نویسندگان، سنگبنای '''«انجمن نویسندگان کودک و نوجوان'''» را گذاشت و داور جشنوارههای ادبی بوده و در ترویج کتابخوانیِ دانشآموزان و فعالیتهای مدنیِ کودکان مشارکت داشته است.<ref name=''حسنزاده''/> | ||
خط ۲۸۳: | خط ۲۸۴: | ||
==آثار و منبعشناسی== | ==آثار و منبعشناسی== | ||
===کارنامه و فهرست آثار=== | ===کارنامه و فهرست آثار=== | ||
[[پرونده:Barfoaftab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''بازآفرینی | [[پرونده:Barfoaftab.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''بازآفرینی یک داستان از شاهنامه'''</center>]] | ||
[[پرونده:Hasti.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:Hasti.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برندهٔ جوایز ادبی'''</center>]] | ||
[[پرونده:Vt02 5books.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:Vt02 5books.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
[[پرونده:566.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:566.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
[[پرونده:Chatr-baraye-parvane.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:Chatr-baraye-parvane.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
[[پرونده:In-weblog-vagozar-mishavad.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:In-weblog-vagozar-mishavad.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
[[پرونده:754.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:754.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''رمانی که شهرت جهانی یافت'''</center>]] | ||
[[پرونده:35-hayat-khalvat-mm.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:35-hayat-khalvat-mm.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''روایتی متفاوت از جنگ'''</center>]] | ||
[[پرونده:56-sadi-m.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''بازآفرینی حکایتهای گلستان سعدی'''</center>]] | [[پرونده:56-sadi-m.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''بازآفرینی حکایتهای گلستان سعدی'''</center>]] | ||
[[پرونده:Loh-5.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | [[پرونده:Loh-5.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]] | ||
خط ۴۱۴: | خط ۴۱۵: | ||
====چتری با پروانههای سفید==== | ====چتری با پروانههای سفید==== | ||
این کتاب ماجرای چهار کودک در ساعتهای پایانی سال را روایت میکند. اردلان پسربچهای که در آرایشگاه منتظر نوبتش است، اما دلشوره دارد پیش از تحویل سال به خانه نرسد. آتوسا دختربچهای که پشتِ در منزل خیاط مانده تا لباسش را بگیرد اما زنگ خراب است و ... و در نهایت مریم و علی، خواهر و برادر گل فروشی که نخستین گره داستان با دستان آنها باز میشود و بهترتیب گرههای دیگر نیز باز میشوند. | این کتاب ماجرای چهار کودک در ساعتهای پایانی سال را روایت میکند. اردلان پسربچهای که در آرایشگاه منتظر نوبتش است، اما دلشوره دارد پیش از تحویل سال به خانه نرسد. آتوسا دختربچهای که پشتِ در منزل خیاط مانده تا لباسش را بگیرد اما زنگ خراب است و ... و در نهایت مریم و علی، خواهر و برادر گل فروشی که نخستین گره داستان با دستان آنها باز میشود و بهترتیب گرههای دیگر نیز باز میشوند. | ||
در پشت جلد این کتاب آمده است «در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود. گاهی گره من بهدست تو باز میشود. گره تو بهدست یکیدیگر و گره یکنفر دیگر بهدست من. ولی خوب میدانم در زندگی هیچ گرهی نیست که باز | در پشت جلد این کتاب آمده است «در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود. گاهی گره من بهدست تو باز میشود. گره تو بهدست یکیدیگر و گره یکنفر دیگر بهدست من. ولی خوب میدانم در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود.» این رمان نخستین بار در سال١٣٩۶ از سوی انتشارات فاطمی منتشر شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/12/21/1678628/%DA%86%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF|عنوان= معرفی پروانههای سفید}}</ref> | ||
خط ۴۳۷: | خط ۴۳۸: | ||
===آثار ترجمه شده === | ===آثار ترجمه شده === | ||
رمان «زیبا صدایم کن» به زبانهای انگلیسی، ترکیاستانبولی و ارمنی<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13980530000175/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86|عنوان=ترجمه «زیبا صدایم کن»}}</ref>، رمان | رمان «زیبا صدایم کن» به زبانهای انگلیسی، ترکیاستانبولی و ارمنی<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13980530000175/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86|عنوان=ترجمه «زیبا صدایم کن»}}</ref>، رمان «هستی» به ترکی و <ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.isna.ir/news/96100904496/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87|عنوان=ترجمه ترکی «هستی»}}</ref>انگلیسی، مجموعۀ قصههای «کوتی کوتی» به انگلیسی<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.isna.ir/news/95072716223/%DB%B3-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%AF|عنوان=ترجمه انگلیسی «هستی» و «کوتی کوتی»}}</ref> و عربی<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.sana.sy/fa/?p=193504|عنوان=ترجمه عربی«کوتی کوتی»}}</ref> ترجمه شده است.{{سخ}} | ||
حق نشر دو رمان «هستی» و «زیبا صدایم کن» به انتشارات Writers Publishing House کشور چین واگذار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.kanoonnews.ir/news/290997/%D8%AF%D9%88-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%DA%86%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان=حق نشر چین}}</ref> | حق نشر دو رمان «هستی» و «زیبا صدایم کن» به انتشارات Writers Publishing House کشور چین واگذار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.kanoonnews.ir/news/290997/%D8%AF%D9%88-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%DA%86%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان=حق نشر چین}}</ref> | ||
حق انتشار سه کتاب از مجموعۀ «قصههای کوتیکوتی» به انتشارات Mevsimler Kitab کشور ترکیه واگذار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/4715692/%D8%AD%D9%82-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B4%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF|عنوان=حق نشر ترکیه}}</ref> | حق انتشار سه کتاب از مجموعۀ «قصههای کوتیکوتی» به انتشارات Mevsimler Kitab کشور ترکیه واگذار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/4715692/%D8%AD%D9%82-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B4%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF|عنوان=حق نشر ترکیه}}</ref> | ||
خط ۵۲۵: | خط ۵۲۶: | ||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://farhadhasanzadeh.com/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D9%85%D9%86/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%B4%D8%AE%D8%B5/|عنوان= روایت اول شخص از فرهاد حسنزاده|ناشر= وبگاه فرهاد حسنزاده|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | # {{یادکرد وب|نشانی=http://farhadhasanzadeh.com/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D9%85%D9%86/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%B4%D8%AE%D8%B5/|عنوان= روایت اول شخص از فرهاد حسنزاده|ناشر= وبگاه فرهاد حسنزاده|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | ||
# {{یادکرد وب|نشانی=https://www.kanoonnews.ir/news/284790/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D9%87%D9%85-%DA%86%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA|عنوان= کانون چراغی را در من روشن کرد که همچنان درخشان است|ناشر= کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان|تاریخ انتشار=۷دی۱۳۹۷|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | # {{یادکرد وب|نشانی=https://www.kanoonnews.ir/news/284790/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D9%87%D9%85-%DA%86%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA|عنوان= کانون چراغی را در من روشن کرد که همچنان درخشان است|ناشر= کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان|تاریخ انتشار=۷دی۱۳۹۷|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | ||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/452882|عنوان=فکر میکنم در دوران نوجوانی منجمد شدهام|ناشر=روزنامه ایران|تاریخ انتشار=١۶دی۱۳۹۶|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | |||
# {{یادکرد وب|نشانی=http://farhadhasanzadeh.com/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d9%85%d9%86/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b4%d8%ae%d8%b5/|عنوان=روایت سوم شخص از فرهاد حسنزاده|ناشر= وبگاه فرهاد حسنزاده|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | # {{یادکرد وب|نشانی=http://farhadhasanzadeh.com/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d9%85%d9%86/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d9%85-%d8%b4%d8%ae%d8%b5/|عنوان=روایت سوم شخص از فرهاد حسنزاده|ناشر= وبگاه فرهاد حسنزاده|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | ||
# {{یادکرد وب|نشانی=https://shirintanz.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87/|عنوان=از تولد نویسنده تا تولد اولین کتاب|ناشر=شیرین طنز|تاریخ انتشار=١فروردین۱۳۹٣|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} | # {{یادکرد وب|نشانی=https://shirintanz.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87/|عنوان=از تولد نویسنده تا تولد اولین کتاب|ناشر=شیرین طنز|تاریخ انتشار=١فروردین۱۳۹٣|تاریخ بازدید = ١٣آبان۱۳۹٨}} |
نسخهٔ ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۵۹
فرهاد حسنزاده | ||||
---|---|---|---|---|
دردهای مشترک، پیام جهانی ادبیات است.[۱] | ||||
زمینهٔ کاری | نویسندگی طنزپردازی روزنامهنگاری شعر عکاسی تئاتر | |||
زادروز | ٢٠فروردین۱۳۴۱ آبادان | |||
محل زندگی | تهران | |||
سالهای نویسندگی | ۱۳۵۵ تاکنون | |||
سبک نوشتاری | ادبیات کودک و نوجوان | |||
کتابها | هستی، زیبا صدایم کن، حیات خلوت... | |||
نوشتارها | «غورهها تشنهاند» | |||
فرزندان | عرفان و آرمان | |||
|
«فرهاد حسنزاده» نویسنده، طنزپرداز، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس، متولّد جنوب ایران است که آثارش به زبانهای دیگر ترجمه شده است. «حسنزاده» بیش از سی جایزهٔ ملّی دارد و نامزد جایزهٔ «آسترید لیندگرنو» است که توانسته لوح سپاس جایزهٔ «هانس کریستین اندرسن» را از آن ِ خود کند. [۳]
فرهاد حسنزاده که زادهٔ بهار۱۳۴۱در آبادان است نویسندگی را از نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستانهای کوتاه آغاز کرد. جنگ و آن سالهای پرهراس، مدتی او را از نوشتن بازداشت اما او به فعالیت هنریاش ادامه داد و به هنرهایی نظیر عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلمنامهنویسی و موسیقی پرداخت. از سال۱۳۶٨ به عرصهٔ مطبوعات کودکونوجوان پا نهاد و با «سروش نوجوان»، «سروش کودک»، «آفتابگردان»، «کیهان بچهها» همکاری کرد و پانزده سال بهطور مستمر عضو تحریریهٔ نشریه «دوچرخه» بود.
در سال۱۳۷۰نخستین کتابش «ماجرای روباه و زنبور» را منتشر کرد. در سال۱۳۷۲بهقصد برداشتن گامهای بلندتر و ارتباط موثرتر به تهران کوچ کرد. حسنزاده تاکنون بیش از صد کتاب در گونههای مختلف «داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، افسانه، فانتزی، طنز، زندگینامه» قلم زده است و چند کتاب در حوزه بزرگسالان دارد. فیلمنامه مینویسد و در زمینه انیمیشن تجربههایی دارد.[۴]برخی از کتابهایش به زبانهای انگلیسی، چینی، مالایی، ترکیاستانبولی و کردی ترجمه شده است و تعدادی به فیلم یا برنامهٔ رادیوتلویزیونی تبدیل شده است. رمان «هستی» و رمان «زیبا صدایم کن» از آثار برگزیده و پرمخاطبش هستند که شهرت بین المللی کسب کردهاند. او از جشنوارههای داخلی جوایز بسیاری گرفته است که مهمترینشان «جایزهٔ ماه طلایی از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان»، «تندیس نقرهای از جشنوارهٔ لاکپشت پرنده» است. در عرصهٔ جهانی میتوان به لوح سپاس جایزهٔ «هانس کریستین اندرسن» در سال۲۰۱۸ و برندۀ دیپلم افتخار IBBY (دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان) در سیوششمین کنگره ادبیات کودک یونان برای کتاب «زیبا صدایم کن» در سال ٢٠١٨اشاره کرد. حسنزاده تاکنون سهبار نامزد جایزهٔ «آسترید لیندگرن» شده که یکی از معتبرترین جایزههای ادبیات کودک جهان است. او به همراه تعدادی از نویسندگان، سنگبنای «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» را گذاشت و داور جشنوارههای ادبی بوده و در ترویج کتابخوانیِ دانشآموزان و فعالیتهای مدنیِ کودکان مشارکت داشته است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
داستانک
نخلستانهای کودکی
- «رفتن به سینمای تابستانی و بدونسقف که بلیتش سه ریال بود و مستشدن از بوی کالباسی که همراه پپسی پنجریالی میخوردم، درازکشیدن روی زیلوهای خنک اتاق و خیرهشدن به چرخش بالهای آهنی و خستگیناپذیر پنکه سقفی...پریدن از نهرهای پهنِ نخلستان که آن وقتها گمان میبردیم فقط شاه میتواند از روی آن بپرد! و سنگزدن با تیروکمان به پنگهای پربار خارک و رطب و خرما، بازیهای محلی و شعرهایی که دستدردست هم میخواندیم؛ سهم من از خاطرات کودکی است.»[۵]
دل در گرو هنر
- «بهسبب علاقهای که به کتاب، تئاتر و عکاسی داشتم، تمام لحظههایم گره خورده بود با هنر. در مدرسه فعالیت هنری داشتم.[۶] روزنامهدیواری درست میکردم و نمایش روی صحنه میبردم. از زیستِ دشوار بومیان جنوب، عکس میگرفتم و با عکسهایم نمایشگاه برگزار میکردم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سنگ صبوری برای دوست شاعرم
- «در مدرسه دوستی داشتم که چهرهٔ مظلومی داشت و شعر میسرود که بیشتر دوبیتی بود. بچهها مسخرهاش میکردند و من شده بودم سنگ صبور شعرهای دفترچه جلدآبی او. او برای قدردانی، مرا از در پشتی سینما «شیرین» داخل میبرد تا فیلم ببینم، چون پدرش آپاراتچی سینما بود.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
کودک قصهگوی درونم
- «از کودکی خیالباف بودم. برای خودم و بچههای همسنوسالم قصه میبافتم. دخترعمهام که آن موقعها با هم به مدرسه میرفتیم، میگوید: «در فاصله یک کیلومتری مدرسه تا خانه، مرتب قصه میبافتی و مرا سرگرم میکردی!»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
آنکه مرا با ادبیات آشنا کرد
دورهٔ راهنمایی عضو کتابخانهٔ کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان شدم. مربی تئاترمان «امیر برغشی» بود که خیلی دلسوز و خوشفکر بود. نخستین نوشتههایم را خواند و تشویقم کرد که باز بنویسم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارداو دانشجوی هنرهای زیبا دانشگاه تهران بود و هرهفته آنچه را که در قلب کشور میگذشت با خودش به آبادان میآورد و به وجودمان میریخت، حتی حرفهای سیاسی و بحثهای روشنفکری. او مرا با ادبیات آشنا کرد... با اشعار فروغ و سهراب . جلسهٔ نقد داستان داشتیم و داستانهایمان را میخواندیم و آثار نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری و آلاحمد و دیگران را در این کلاسها نقد و بررسی میکردیم.[۷]
با «دختر دریا» کتابخوان شدم
- «نخستین کتابی که خواندم «دختر دریا» بود که خیلی آن را دوست داشتم. مجلهٔ کیهان بچهها و مجلهٔ دختران و پسران را میخواندم. تا اینکه عضو کانون پرورش فکری شدم و دریایی از کتاب در اختیارم بود.صمد بهرنگی از نویسندگانی بود که زمان ما طرفدار داشت و میخواندم. داریوش عبادالهی که به سبک و سیاق صمد مینوشت و کتابهایش را میخواندم. کتابهای علیاشرف درویشیان، مهدی آذریزدی، رسول پرویزی، جمال میرصادقی، جلال آلاحمد و... در آن زمان نویسندگان کودک و نوجوان ایرانی کم بودند و گرایش نوجوانان بیشتر بهسمت خواندن آثار بزرگسال بود. من کتاب «صدسال تنهایی» را در دوران نوجوانی خواندم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
راز داستاننویسان جنوب
- «خانهمان نزدیک رودخانهٔ «بهمنشیر» بود و روزی چندنوبت صدای فیدوس رااز پالاشگاه میشنیدم و کارگرانی را که تلقتلق با دوچرخههایشان عازم خانه بودند؛ میدیدم. مدرسه که دیواربهدیوار «اروندرود» بود و اگر از دیوار سرک میکشیدی آن سوی شط، نخلستانهای عراق را میدیدی و گاهی توی کلاس صدای بوق کشتیها چرتمان را پاره میکرد! شاید یکی از دلایل خوبنوشتن داستاننویسهای جنوبی، همین گرما و شرجی و حالوهوای خاصش باشد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نوشتههایم در دل جنگ سوخت
- «اولین نمایشنامهای که نوشتم «نفرین آهو» بود و در سطح خوبی اجرا شد. بعد از آن شعرها و قصههای دیگری نوشتم که همه در ذهن پرالتهاب جنگ سوخت و خاکستر شد. این نخستین دورهٔ نویسندگی من بود که از سال۱۳۵۴آغاز و در سال۱۳۵۹موقتاً تمام شد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سالهای دربهدری
- «سال۱۳۵۹تا۱۳۶۸سالهای سخت ِمهاجرت و دربهدری بود. کجاها که نبودم؛ شیراز، اصفهان، تهران، یزد، درود، اندیمشک، اهواز، آبادان و چه کارها که نکردم. از کارگری در کارخانهٔ پارچهبافی گرفته، تا برقکاری و بنّایی، تعمیر دوچرخه و قنّادی و بستنیفروشی و کار در پتروشیمی شیراز. این سالها گرچه با چنگ و دندان به زندگی چسبیده بودم و هوای خانواده را داشتم که از پا نیفتد، اما روزهایی بود که باید در آن شرایط زندگی میکردم تا امروز با اتکا به تجربهٔ آن ایّام بتوانم بهتر بنویسم.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
از خلق «شیمپالو» تا تولد «باد و دوچرخهسوار»
- «در نشریه «دوچرخه» کار میکردم یکروز دیدم که هیچ داستانی برای چاپ نداریم و پوشه داستان خالی است. به یکی از مجلات خارجی که در دفترمان بود مراجعه کردم و براساس تعدادی از تصویرهای آن نشریهٔ فرانسوی داستانی نوشتم. در واقع «شیمپالو» از همانجا شکل گرفت. وقتی چاپ شد بسیار مورد استقبال بچهها قرار گرفت. داستان «کوتی کوتی» هم اینگونه شکل گرفت و بعد کمکم این بچهٔ هزارپا شخصیت پیدا کرد. یکبار هم هیچ سوژهای برای نوشتن نداشتم و طبق همان تمرینی که به بچهها میدهم چشمهایم را بستم و شروع کردم خطهای درهم و برهمی روی کاغذ کشیدم و بعد دیدم که چندتا شکل در بین آن خطوط به ذهنم میرسد، یکی از آنها دوچرخهای بود که در باد دفرمه شده بود و داستان «باد و دوچرخهسوار» را نوشتم، براساس همان تصویر کاملا ذهنی.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
تأسیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
- «زمانی ما طبق یک قرار هفتگی، با جمعی از نویسندگان در قهوهخانهای، داخل پارک شهر جمع میشدیم و درباره مسائل روز ادبیات صحبت میکردیم. مدت کوتاهی هم در فرهنگسرای اندیشه جمع میشدیم. در طول این مدت همواره دغدغهٔ جمعشدن تعداد بیشتری از نویسندگان را داشتم به هرکس میرسیدم از او میخواستم به جمع ما بپیوندد. یادم هست که یکبار به «آقای سیدآبادی» که کارمند ارشاد و در عینحال نویسنده بود گفتم. او فکر بهتری داشت؛ ثبت قانونی این تشکّل و ارائه اساسنامه و انتخابات. بعد چند نفری پیشقدم شدیم و کارها را پیش بردیم...»[۸]
«کوتی کوتی» و شادی کودک بیمار
- «یکبار در شهرستان مهمان کانون پرورش فکری بودم. آنجا زن و مردی آمدند و هدایایی برایم آورند و گفتند: «از شما متشکریم چون فرزند ما با خواندن داستانهای «کوتی کوتی» لبخند بر روی لبانش آمد.» پرسیدم: «فرزندتان چند ساله است؟» گفتند: «شش سالش بود» و بعد متوجّه شدم کودک آنها در اثر بیماری سرطان در بیمارستان بستری بوده که با خواندن این قصهها شادش میکردند.»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
باشو، آهنگی برای چهارشنبهها
- «آهنگی برای چهارشنبهها» موضوع اصلی آن استفاده از کودکان در سینما است. ایدهٔ اولیه این داستان را از بازیگر «باشو غریبه کوچک» بهنام عدنان عفراویان گرفتم که قبلا مصاحبهاش را در مجلهٔ سروش خوانده بودم و برایم جالب و داستانی بود و در فضای دیگری به آن پرداختم.[۹]
به نگرفتن جایزه عادت دارم
- «احساس شکست و سرخوردگی نمیکنم. برعکس احساس بالندگی میکنم. من کار خودم را کردهام. در سکوت و تاریکی شبها، قصههایی برای روشنایی نوشتهام، بچهها را خنداندهام، گریاندهام. به آنها امید دادهام، تلنگر زدهام، راه را نشانشان دادهام. بیخستگی کار کردهام و برای هر کتاب بخشی از وجودم را بخشیدهام. راستش من به نگرفتن جایزه عادت دارم ... به ناداوریهایی که در ایران شاهدش بودم و همیشه در برابرش سکوت کردم. اما در جایزهٔ اندرسن رد پای هیچ ناخالصی نمیبینم.»خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زندگی و تراث
در گذر سالها
- ۱۳۴۱ تولد در آبادان
- ۱۳۵۴ نگارش نخستین نمایشنامه «نفرین آهو»
- ١٣۵۹ آغاز جنگ و سالهای مهاجرت
- ۱۳۶۶ ازدواج
- ۱۳۶٧ تولد نخستین فرزند «عرفان»
- ۱۳۶٨ همکاری با مطبوعات کودک و نوجوان
- ۱۳۶٩ انتشار نخستین کتاب «ماجرای روباه و زنبور»
- ١٣٧٢ مهاجرت به تهران
- ۱۳۷۴ برگزیدهٔ کتاب سروش نوجوان و برگزیدهٔ کتاب سال کانون پرورش فکری برای «ماشو در مه»
- ۱۳۷۵ تقدیری کتاب سال ایران برای «ماشو در مه»
- ۱۳۷۹ برگزیدهٔ مطبوعات داستان کودک و نوجوان، برگزیدهٔ جشنواره بزرگ ادبیات کودکان و نوجوانان برای کتابهای تألیفی از سال۱۳۵۷تا۱۳۷۷، برگزیدهٔ جشنوارهٔ کتاب ادب پایداری برای «مهمان مهتاب»
- ۱۳۸۰ برگزیدهٔ جشنوارهٔ یکی بود یکی نبود برای «لولوی زیبای قصهگو»، برگزیدهٔ کتابهای آموزشی رشد برای «امیرکبیر»، برگزیدهٔ مجله سلام بچهها برای «عشق و آینه»
- ۱۳۸۱ برگزیدهٔ مجلهٔ سلام بچهها برای «دو لقمه چرب و نرم»
- ۱۳۸۲ برگزیدهٔ دهمین جشنوارهٔ مطبوعات در بخش داستان کودک و نوجوان
- ۱۳۸۳ برگزیدهٔ جشنوارهٔ ادب پایداری برای «حیاط خلوت»، برگزیدهٔ مجله سلام برای «همان لنگه کفش بنفش»
- ۱۳۸۵ برگزیدهٔ مجله سلام بچهها برای «آقا رنگی و گربه ناقلا»، برگزیدهٔ انتشارات علمی و فرهنگی برای «سنگهای آرزو»
- ۱۳۸۶ تقدیری کتاب سال ایران برای «آقا رنگی و گربه ناقلا»، برگزیدهٔ انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک برای «کنار دریاچه نیمکت هفتم»، برگزیدهٔ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برای «دیو دیگ بهسر»
- ۱۳۸۷ تقدیری جایزهٔ ادبی اصفهان برای «قصههای کوتی کوتی»، برگزیدهٔ جشنواره کتاب و رسانه برتر برای مقالهٔ «غورهها تشنهاند»
- ۱۳۸۸ برگزیدهٔ جشنواره سلام برای «قصههای کوتیکوتی»، تقدیری انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک برای «از صدای باران خوشم میآید»، برگزیدهٔ جشنواره مطبوعات کانون پرورش فکری برای یادداشت «خیس باران میشوم».
- ۱۳۸۹ برگزیدهٔ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برای «جویدن دماغ آدمبرفی»، تقدیری کتاب سال ایران برای «عقربهای کشتی بمبک»،
- ۱۳۹۰ تقدیر شده برای فعالیتهای داستاننویسی از «مؤسسه مهر طه»
- ۱۳۹۱ برگزیدهٔ اول جایزهٔ مخاطبان نوجوان برای «هستی»، دریافت نشان «لاکپشت نقرهای» از اوّلین جشنواره لاکپشت پرنده برای «هستی»، دریافت لوح ویژهٔ از شورای کتاب کودک برای «هستی»
- ۱۳۹۲ تقدیری شانزدهمین جشنوارهٔ کتاب سال کانون پرورش فکری برای «پیتیکو… پیتیکو…»، تقدیری سیزدهمین جشنوارهٔ شهید غنیپور برای «پیتیکو… پیتیکو…»، برگزیدهٔ شانزدهمین جشنوارهٔ کتاب سال کانون پرورش فکری برای «سعدی»
- ۱۳۹۳ برگزیدهٔ بخش نوجوان چهاردهمین دورهٔ جایزهٔ شهید غنیپور برای «این وبلاگ واگذار میشود»
- ۱۳۹۵ برگزیدهٔ دوازدهمین جشنوارهٔ مطبوعات کودکان، برگزیدهٔ کانون پرورش فکری برای «ساعت عقرب»، برگزیدهٔ هجدهمین جشنوارهٔ کتاب سال کانون پرورش فکری برای «زیبا صدایم کن»، برگزیدهٔ شورای کتاب کودک برای «زیبا صدایم کن»، تقدیری شورای کتاب کودک برای «قصهٔ طوطی خانم و آقای بازرگان»
- ۱۳۹۶ نویسنده برگزیدهٔ کتاب برتر، تقدیر برای «هویجبستنی» و فیلمنامه اقتباسی از «هستی»
- ۱۳۹۷ برندهٔ دیپلم افتخار IBBY در سیوششمین کنگره ادبیات کودک یونان برای «زیبا صدایم کن»، لوح سپاس از جایزهٔ هانس کریستین اندرسن ٢٠١٨، تقدیری شورای کتاب کودک برای «چتری با پروانههای سفید»
- ۱۳۹۸ برندهٔ هدهد سفید برای «هستی»
از کودکی تاکنون
شخصیت و اندیشه
شورای کتاب کودک، سهم فرهاد حسنزاده را در گسترش ادبیات کودک و نوجوان انکارناپذیر دانسته که تلاش پیگیر و حضور موثر در این عرصه داشته است. او نویسندهای حرفهای است که تنها از راهنوشتن زندگی میکند و در جذب طیف وسیع مخاطبان در گروههای سنی مختلف توانایی دارد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
گستره فعالیتهاخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
نویسندگی در حوزههای رمان، داستان، بازآفرینی، شعر، زندگینامهنویسی و فعالیت مطبوعاتی و خلق بیش از صد اثر
حضور مستمر در مدارس وارتباط با دانشآموزان
ترویج کتابخوانی
حضور در مراکز خاص کودکان از جمله کانون اصلاح و تربیت تهران
از مؤسسان انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ایران
مشارکت در فعالیتهای مدنی
عکاسی و تئاتر
داوری جشنوارهها
یادمان و بزرگداشتها
آیین نکوداشت فرهاد حسنزاده اسفندماه۱۳۹۷ با حضور جمعی از نویسندگان، مترجمان، ناشران و علاقمندان کتاب کودک و نوجوان برگزار شد. این نکوداشت یکی از چهار نکوداشتی است که تحتعنوان «مهرآیین» برای تقدیر از نامزدهای ایرانی جایزه «آسترید لیندگرن» برپا میشود.[۱۰]
تجلیل از فرهاد حسنزاده، در قالب طرح ملی «چهل قلم» با حضور دبیرکل استانداری، مدیرکل دفتر اموراجتماعی استانداری، دبیر ستاد دههٔ فجر یزد، عضو شورای اسلامی یزد، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان و جمعی از کتابداران و علاقمندان، در کتابخانهٔ عمومی امام علی(ع) یزد برگزار شد.[۱۱]
در آیین سیوششمین دورهٔ کنگره بینالمللیIBBY یونان از فرهاد حسنزاده برای رمان «زیبا صدایم کن» تجلیل شد.[۱۲]
در مراسم دیدار نوروزی «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان»، از فرهاد حسنزاده تقدیر شد.[۱۳]
حسنزاده از نگاه دیگران
شورای کتاب کودک
« | ترجمهٔ آثار به زبانهای دیگر، ساختن فیلم سینمایی از برخی آثارش، داشتن نگاه حرفهای به نویسندگی، فعالیتهای مستمر در ترویج کتابخوانی، دریافت بیش از سی جایزه ملّی و لوح افتخار و نشان درجهیک هنری از جمله مواردی است که فرهاد حسنزاده در کارنامهاش دارد. از سویی بازخورد کارهای او در جامعهٔ مخاطبان و جامعهٔ علمی کشور و پایاننامههای متعددی که براساس آثارش نوشته شده است و آرشیو گسترده از سخنرانیها در مطبوعات و همچنین نامزدی سهدوره در جایزهٔ آسترید لیندگرن بخش دیگری از شایستگیهای فرهاد حسنزاده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
محسن هجری
« | «حسنزاده» نوستالژی را در آثارش دنبال میکند و خاطرات دوران کودکی و نوجوانیاش را در آبادان و خوزستان مرور میکند. او ارتباطش را با آن بومزیست و جغرافیا با آثارش به مخاطب نشان میدهد. فضای تلخ جنگ در آثار «فرهاد» منعکس است، اما او به واقعیتهای بیرونی بسنده نکرده است و بهتدریج از تلقّیها فاصله میگیرد و با مخاطب از شرایط جدید اجتماعی و بازیها سخن میگوید. «فرهاد» با نوشتن، زندگی درونِ متن را در کنار زندگی بیرونِ متن انتخاب کرده و با نوشتن زندگی میکند.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
سودابه امینی
« | «فرهاد حسنزاده» جهان کودکان و نوجوانان را بهخوبی میشناسد و دنیای آنها را بهگونهای روایت میکند که هم دلنشین و جذاب باشد و هم آنها را به فرهیختگی برساند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
شهرام اقبالزاده
« | نگاه ملّی و فراگیر «فرهاد حسنزاده» از ویژگیهای اوست که در آثارش دیده میشود. فرهاد حدوسط سه نسل است و زبان هر سه نسل را میشناسد و بیشتر به فرودستان توجه میکند و توانسته گفتمان بسازد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
سحر ترهنده(فعال بینالمللی ادبیات کودکان)
« | برخی از زیباترین آثار ادبیات مهاجرت و جنگ برای نوجوانان را میشود در نوشتههای آقای حسنزاده دید. کتابهایی مانند «مهمان مهتاب» با پایانبندی تأثیرگذارش در زمرهٔ همین آثار است. زبان نوشتههای ایشان نیز بسیار توجهبرانگیز است. ازسویی میشود لحن بومی را در آن دید و از سوی دیگر این لحن آزاردهنده نیست.[۱۴] | » |
نگاه حسنزاده به اهالی فرهنگ و ادبیات
احمد محمود
« | بیشتر از همه تحتتأثیر احمد محمود بودم. رمان بزرگسالی دارم که پانزده سال پیش نوشته بودم و هنوز تمام نشده است. زاویهٔ دید سینمایی آن کتاب را مدیون «احمد محمود» هستم.این کار قرار بود چندجلدی باشد، فعلاً یک جلد آن را نوشتم بهنام «قطار جک لندن» که هنوز منتشر نشده است. خیال دارم کمکم سراغش بروم و از گنجینه بیرونش بیاورم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
طنزنویسان کودک و نوجوان
« | «داود امیریان» کارهای خوبی برای بچهها نوشته است. «شهرام شفیعی» تلاشهای موفقی داشته و صاحب سبک است. از «محمدرفیع ضیایی» که هم نویسندهاست و هم کاریکاتوریست مجموعهٔ آدم اینجوری را خیلی دوست دارم، از سیدسعید هاشمی، محلهٔ میکروبخان و توی پرانتز، از «طاهره ایبد» خانوادهٔ آقای چرخشی، بعضی از کارهای «محمدرضا شمس»، بعضی از کتابهای «هوشنگ مرادی کرمانی» که شیرینی آمیخته با تلخی خودش را دارد. «عباس تربن» شاعر جوانی است که چند مجموعهٔ شعر طنز برای بچهها سروده است. فاضل ترکمن و «عباس قدیرمحسنی» هم آیندهٔ خوبی دارند.[۱۵] | » |
ادبیات نوجوان
« | نوجوانان همواره در برزخ بهسر میبرند، برزخی میان کودکی و جوانی.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد ادبیات دههٔ شصت تحتتأثیر انقلاب و جنگ شعارزده بود که در زمان خود خوب بود و تهییج در مخاطب ایجاد میکرد اما اکنون که دوران آرامش را سپری میکنیم گرایش موضوعی متفاوت شده است. مباحث محیطزیست، صلح، خشونتگریزی، یادگیری آیین شهروندی و خوبزیستن موضوعاتی هستند که امروز الویت دارند.[۱۶]
|
» |
نظام آموزشی
« | نظام آموزشی کشور بهگونهای است که کودکان و نوجوانان درسمحور شدهاند و بیشترین تلاش آنان کسب نمره و قبولی در آزمون سراسری دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است. همین امر سبب شده که کودکان و نوجوانان از مطالعهٔ کتابهای غیردرسی غفلت کنند.[۱۷] | » |
کتابخوانها
« | كتابخوانها و اهالی ادبيات زيادی جدّی و عصاقورت داده هستند. ادبيات كودك را ناچيز میشمارند و خواندن كتابهای كودک را دور از شأن خود میبينند. بهعقیدهٔ من انسانهای متعادل در تمام دوره زندگیشان حتماً بايد كتابهايی را كه برای بچهها نوشته میشود، بخوانند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
تفسیر حسنزاده از آثارش
« | ادبیات کودک برای من تفنّن محض و سرگرمی نیست بلکه کاری است که با جدیّت دنبال کردم. با هدف پیش میرفتم و مخاطب خودم را همیشه در نظر داشتم و همیشه آرزو می کردم که جایزه هانس کریستین اندرسن را برای ایران به ارمغان بیاورم.[۱۸] | » |
سوژهها از کجا میآیند
« | سوژههای داستان نوجوان را از مصاحبهها و خاطراتی پیدا میکنم که افراد مختلف برایم بیان کردهاند یا تجربهٔ شخصی خودم بوده است یا از روزنامههاو فضای مجازی میشنوم. برای کودکان، موضوع فرق میکند و بیشتر جریان آزاد فکر است که سوژه را شکل میدهد. فیالبداهه شروع به نوشتن میکنم بدون اینکه قبلا طرح ِداستانی و هدفی برای خودم تعریف کرده باشم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
حذف صورتمسئله کودکآزاری
« | به کودکان میتوان از طریق شعر، داستان، نمایشنامه و یا از راه هنر بهطور غیرمستقیم یاد داد که چطور از خود و بدن خود مراقبت کنند، چگونه بر ترسها و خجالتها و تنهاییها و مشکلها غلبه و در مواقع بحرانی راه درست را انتخاب کنند. اگر «نه»گفتن را بیاموزند خیلی از راهها گشوده میشود. نهادهای فرهنگی بهسبب نگاه سطحی، صورتمسئله را پاک میکنند.[۱۹] | » |
گلایههای فرهاد حسنزاده
حمایتهای مالی
« | وقتی بناست که هنرمندمان در رویدادهای جهانی حضور داشته باشد، از نوع پوشش او تا ترجمهٔ کارهایش و هزینهٔ سفرهایش باید تأمین شود. مگر درآمد یک نویسنده چقدر است؟ با وضعیت اقتصاد نشر ما همینقدر که دوام آورده و با سماجت کار کرده خودش ارزشمند است. یکی از کارهای بنیاد ملی نخبگان، حمایت از افراد هنرمند و رویدادهایی اینچنینی است. اما این بنیاد معلوم نیست کجای سیاستهای حمایتی دولت از هنرمندان قرار دارد و چه حمایتی از چه کسی میکند؟ من چند سال است که در صف عضویت بنیاد نخبگان ماندهام. گویا نه ادبیات برایشان مهم است و نه ادبیات کودک.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
داستانهایی که سینمایی نشد
« | من رمان «حیاط خلوت» را بیواسطه برای «حاتمیکیا» فرستادم. او داستان را پسندید، اما گفت که پیداکردن فضاها و موقعیتهای کتاب در آبادان کار سادهای نیست و درنتیجه کار کنار گذاشته شد. همین رمان در «بنیاد سینمایی فارابی» برای ساخت تصویب شد ولی بهدلیل تغییر مدیریت کنار گذاشته شد. بعد قرار شد به عنوان سریال در تلویزیون ساخته شود ولی آن هم در تقاطع تسویهحسابهای تلویزیون با برخی آدمهایی که از ماجراهای سال ۸۸ حمایت کرده بودند، پشت چراغقرمز ماند و در نهایت در همان حیاط خلوت خودش تنها شد. دربارهٔ رمان «مهمان مهتاب» با محمدعلی طالبی همکاریهایی داشتم. ایشان کتاب را پسندید و به گروه شاهد تلویزیون پیشنهاد داد. ما حتی سیناپسهای سریال را هم نوشتیم اما در گام بعد ایرادها از سوی ممیزان به کار وارد شد که ادامه راه بر من سخت کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
حسنزاده و سیاست
« | بهترين رمانهای دنيا موضوعشان جنگ و انقلاب و التهابات سياسی بوده است. اما هميشه عدّهای بودند كه دايرهٔ سليقه و نگاهشان بسته بوده و خواستهاند مطابق ميل آنها نوشته شود و به هر نوشتهای كه مخالف آنهاست انگ سياسی میزنند و نقش تخيّل و بازپروری وقايع و اختيار و انديشهٔ نويسنده را ناديده میگيرند. داستان و شعر و هنر عرصهٔ صفر و صد نيست. عرصهٔ نمايش و خودنمايیهای سياسی و ايدئولوژيك هم نيست.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
حسنزاده و جنگ
« | من زخمخوردهٔ جنگ هستم. جنگزدگی و مهاجرت را با تمام سختیهايش تجربه كردم و مسير زندگیام تغيير كرد. نه اين دوران دست از سر من برمیدارد و نه من يقهاش را ول میكنم. من همواره نويسنده مستقلی بودم. از جنگِ هشتسالهٔ ما ميليونها داستان میتوان نوشت و من از فيلتر صلح به جنگ نگاه كردهام.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
|
» |
ممیزیها را دور زدم
« | همواره تلاش کردهام که راوی منصف داستانها باشم و حتّی در مواردی ممیزی را برای روایت واقعگرایانه دور زدهام.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
حمایت از سیلزدگان
فرهاد حسنزاده در پيام «بهار مهربانی در راه است» از مردم برای پيوستن به پويش «بهار مهربانی» دعوت كرد.[۲۰]
سفرها و دستآوردها
- در مراسم هشتادوپنجمین سالگرد کتابخانهٔ ملّی کودکان «خنکو آپر» در ارمنستان شرکت کرد. در این برنامه، مهمانانی از ایران، آلمان، سوییس، ایتالیا، امارات و جمعی از نویسندگان ارمنستان شرکت داشتند و مهمان ایرانی این بزرگداشت «فرهاد حسنزاده» بود که به دعوت کتابخانه(IBBY) و با حمایت رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان به این کشور سفر کرده بود.[۲۱]
- در آیین گشایش سیوششمین دوره کنگره بینالمللیIBBY به یونان سفر کرد و برای رمان «زیبا صدایم کن» از وی تجلیل شد.[۲۲]
- به نمایشگاه کتاب فرانفکورت دعوت شد و از سفرش خاطرهنگاری کرد.[۲۳]
« | امسال فرصتی بود برای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان که بتواند بهعنوان تنها نهاد مدنی نویسندگان کتاب کودک و نوجوان در نمایشگاه حضور داشته باشد و با نهادهای مشابه خود در جهان ارتباط بگیرد. در روز «کتاب کودک» نشست شعرخوانی، قصهخوانی، جذابیتهای کتاب کودک ایران و چند نشست دیگر از جمله نکوداشتی برای من و ویژگیهای آثارم برگزار شد. در این نشست مصطفی رحماندوست، سحر ترهنده و لیلا مکتبیفرد درباره کتابهایم صحبت کردند. | » |
- در سفری که به بلگراد داشت در نمایشگاه کتاب شرکت کرد و در نشستی که در دانشگاه برگزار شد با دانشجویان به گفتوگو نشست.
« | موضوع صحبت ما با دانشجویان بلگراد «ادبیات مقاومت برای کودکان و نوجوانان، از تجربه تا داستان» بود. صربستان هم مانند ایران چند سالی درگیر جنگ بود و این موضوع برایشان جالب بود. من از چراییِ نوشتن از جنگ، برای کودکان گفتم و اینکه یک نویسنده چگونه تجربههای شخصیاش را به داستان تبدیل میکند. | » |
نشستهای ادبی
فرهاد حسنزاده در نشستهای ادبی متعددی شرکت کرده است[۲۴] نظیر:
- نقد و بررسی «من، شیمپالو و جیجور» در سرای اهل قلم تهران[۲۵]
- نقد «زیبا صدایم کن» در بوشهر[۲۶]
- نقد «زیبا صدایم کن» در کانون پرورشی چهار محال و بختیاری[۲۷]
- همایش «مسیر کودکی» در سپیدان فارس[۲۸]
- نقد و بررسی «هندوانه بهشرط عشق» در یزد[۲۹]
- نقد «هستی» در دانشگاه شیراز[۳۰]
- شصتوهشتمین نشست انجمن ادبی آفتاب کانون مشهدخطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
اقتباسهای سینمایی
نوشاعبداللهزاده که از فعالان تئاتر کودک و نوجوان است در سیامین جشنوارۀ بین المللی فیلم کودک و نوجوانِ اصفهان با فیلمنامۀ «هستی» در بخش اقتباسی و اندیشههای نو این جشنواره توانست مقام نخست را بهدست آورد و پروانۀ زرین بهترین فیلمنامه را کسب کرد.
عبدالله زاده،این فیلمنامه را بر اساس رمان «هستی» اثر فرهاد حسنزاده اقتباس کرده بود.[۳۱]
فیلمنامهٔ انیمیشن «باد دوچرخه سوار» بر اساس یکی از داستانهای کتاب «پیتیکو… پیتیکو…» نوشته شده است که در بازارهای بینالمللی فیلم حضور داشته است.[۳۲]
مصاحبهها و مستندهای تلویزیونی
شبکهٔ خبر بهمناسبت نامزدشدن فرهاد حسنزاده در جایزهٔ «هانس کریستین اندرسن» مصاحبهایی با او انجام داد.[۳۳] کانون پروشی فکری کودکان، مستندی از زندگی فرهاد حسنزاده تهیه کرد. در این مستند که بهمناسبت آیین نکوداشت حسنزاده تهیه شده بود امیر برغشی به خاطرهگویی از شاگرد قدیمیاش، حسنزاده پرداخت.[۳۴] کانون پرورشی فکری در گزارشی به معرفی آثار حسنزاده پرداخت که در آن دانشآموزانِ عضو کانون، با جملهای حس خود را از کتابهای حسنزاده بیان کردند.[۳۵]
حسنزاده از دریچه مطبوعات
مجله ادبی فرهنگی جسورالثقافیه به معرفی فرهاد حسنزاده و آثارش پرداخت.[۳۶] روزنامه اعتماد بهمناسبت چاپ مجدد«آهنگی برای چهارشنبهها» مصاحبهای با حسنزاده منتشر کرد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
آثار و منبعشناسی
کارنامه و فهرست آثار
انتشارات کانون پروشی فکری
پیتیکو پیتیکو
سرما نخوری کوتیکوتی
دنیا را بلرزان کوتیکوتی
شام سرد شد کوتیکوتی
زیبا صدایم کن
وقتش رسيده كمی پسته بشكنيم
دیو دیگ به سر
همان لنگه كفش بنفش
آقارنگی و گربه ناقلا
هستی
نشر افق
روزنامه سقفی همشاگردی(جلد اول)
روزنامه سقفی همشاگردی(جلد دوم)
كنار درياچه نيمكت هفتم
مهمان مهتاب
عقربهای کشتی بمبک
این وبلاگ واگذار میشود
هویج بستنی
جشن تولد پردردسر
مردی که خودش را پیدا کرد
جنازه… با اجازه
بیز… بیز… بیزینس
نشر چکه
بفرمایید پیراشکی شیمپالو
چه بویی داشت جورابهای شیمپالو
بگذار بروم مدرسه شیمپالو
کلاغ بینمک نخور شیمپالو
غذایی خوشمزه برای شیمپالو
خوانندهٔ نسل جوان شیمپالو
خاله شمسی کجاست شیمپالو
عید شما مبارک شیمپالو
بشو و نشو
نشر نردبان
چطور باید یک ماشین را به حمام برد شلنگ آب فشفشو شیر آب حرف گوش کن اگر زمین مثل سیبزمینی چروکیده شود با کتلتها شوخی نکن دختری با یک گوشی تلفن و آب بیزبان
نشر چرخ فلک
لبخندهای كشمشی يك خانواده خوشبخت در روزگاری كه هنوز پنجشنبه و جمعه اختراع نشده بود بندرختی كه برای خودش دل داشت
انتشارات سوره مهر
ماشو در مه بزرگترين خطكش دنيا انگشت مجسمه كلاغ كامپيوتر نمكی و مارعينكی بازآفرینی هجده حکایت از سعدی
انتشارات مدرسه
گاهروشن گاهتاريك زندگینامه اميركبير زندگینامه خواجه نظامالملک زندگینامه دکتر قریب خوزستان چغازنبیل
نشر پیدایش
عشق و آينه لولوی زيبای قصه گو لطيفههای ورپريده خنده به شرط قلقلک
انتشارات بهنشر
داركوب و كرگدن هديهٔ خيس سيب سرخ سوسن پری نازه دست درازه
دیگر انتشارات
فاطمی | آفتاب اندیشه | ذکر | علمی فرهنگی | راهگشا | روزگار |
---|---|---|---|---|---|
چتری با پروانههای سفید | شكستنی | چراغ لاله | گربه چه مهربان شده | ماجرای روباه و زنبور | آهنگی برای چهارشنبهها |
برف و آفتاب | مردهای كه زنده شد | سفر بهخير سلطان سنجر | سنگهای آرزو | دفتر مهران | اميركبير فقط اسم يك خيابان نيست |
حوض نقره | قو | ویدا | پیدایش | همشهری | دانشنگار | انجمن نويسندگان | ققنوس |
---|---|---|---|---|---|---|---|
از صدای باران خوشم میآيد | بهدنبال بیتا | روزگار شیرین | درختی که خوابش میآمد | قصه طوطی خانم و آقای بازرگان | نوشجان آقا بزه | بنبست حقيقت | حیاط خلوت |
سروش | قديانی | صرير | پریسا | عصر | نيستان | ويژه نشر | تکا | شهر |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
مار و پله | سمفونی حمام | مهمان مهتاب | بیا آواز بخوانیم | هندوانه بهشرط عشق | گزيده ادبيات معاصر | دو لقمه چرب و نرم | یکشب از هزارشب | من و غولک و قالیچهٔ پرنده |
آثار مشترک
«۲۰داستان برای نوجوانان»، «آثار گروهی تصویرگران بر اساس رمان هستی»، «درسی از کتاب فارسی چهارم»، «کتابی شریکی با شرکای طناز» و «کودکان اعماق» از آثار مشترک حسنزاده با دیگر نویسندگان است.[۳۷]
سبک و لحن و ویژگی آثار
بهگفتهٔ منتقدان آثار حسنزاده بهدلایل زیر برجسته و توجهبرانگیز هستند:
- خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيكهای ادبی خاص و متفاوت.
- خلق آثاری كه راوی آنها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايتهايی مملو از تصویرسازیهای عینی و گفتوگوهای باورپذير.
- پرداختن به موضوعهای گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچههای بیسرپرست يا بدسرپرست و…
- پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده میشود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتیروانی و…
- تنوع در انتخاب شخصیتهای محوری و كنشگر. نظیر دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی میکنند.
- بهرهگیری از طنز در کلام و روایتهای زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
- زبان ساده و بهرهگیری اصولی از ویژگیهای زبان بومی و اصطلاحهای عاميانه و ضربالمثلها.
- خلق شخصیتهای ماندگار و دوستداشتنی در ادبیات کودک، از جمله بچههزارپایی بهنام «کوتیکوتی».خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بررسی چند اثر
چتری با پروانههای سفید
این کتاب ماجرای چهار کودک در ساعتهای پایانی سال را روایت میکند. اردلان پسربچهای که در آرایشگاه منتظر نوبتش است، اما دلشوره دارد پیش از تحویل سال به خانه نرسد. آتوسا دختربچهای که پشتِ در منزل خیاط مانده تا لباسش را بگیرد اما زنگ خراب است و ... و در نهایت مریم و علی، خواهر و برادر گل فروشی که نخستین گره داستان با دستان آنها باز میشود و بهترتیب گرههای دیگر نیز باز میشوند. در پشت جلد این کتاب آمده است «در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود. گاهی گره من بهدست تو باز میشود. گره تو بهدست یکیدیگر و گره یکنفر دیگر بهدست من. ولی خوب میدانم در زندگی هیچ گرهی نیست که باز نشود.» این رمان نخستین بار در سال١٣٩۶ از سوی انتشارات فاطمی منتشر شده است.[۳۸]
نقد چتری با پروانههای سفید
حسنزاده بهعنوان دانای کل از چهار روایت پرده بر میدارد. هر روایت گرهای دارد که مخاطب را دچار تعلیق میکند. هر چهار قهرمان کودکانی هستند که در شهری خاکستری و سرد با عجله به استقبال سال نو می روند. آنها عجله دارند زود به سفره هفتسین برسند تا لحظهٔ تحویل سال کنار عزیزانشان باشند. اما گرهها سر جای خود هستند و انگشتی باید آنها را باز کند. کدام دست از کدام آستین؟ حسنزاده در این کتاب، روایتی از سه داستانِ جداگانه را بیان میکند که در پایان بههم ارتباط پیدا میکنند و شخصیتهای هر داستان بهنوعی مشکل دیگری را حل میکنند. او یکبار دیگر قصهای چندوجهی و موازی را با ایدهٔ اثر پروانهای بهسرانجام میرساند. در پایانِ کتاب، مخاطب میداند قصه تمام نشده است بلکه تازه شروع کار او در جهان است و باید پای اثر را خودش امضا کند.[۳۹]
زیبا صدایم کن
این رمان ماجرای دختر پانزدهسالهای بهنام «زیبا» است که در مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست زندگی میکند، پدرش در بیمارستان روانی بستری است، مادرش دوباره ازدواج کرده و ناپدری بداخلاقی دارد که گاهی او را مجبور به دستفروشی و کارهای دیگر میکند. اما این کتاب همۀ زندگی زیبا را روایت نمیکند، بلکه فقط یکروز از زندگی او را شرح میدهد؛ آن هم روز تولّد پانزدهسالگیاش؛ روزی که پدرش از او میخواهد کمکش کند از تیمارستان فرار کند تا بتوانند یک جشن تولّد دو نفره برگزار کنند و همین فرار است که جرقۀ تمام اتفاقهای بعدی داستان را رقم میزند. زیبا باید یکروز تمام را با پدرش که تعادل روانی ندارد، در کلانشهر تهران بگذراند.[۴۰] «زیبا صدایم کن» را کانون پرورشی فکری نخستین بار در سال١٣٩۴ منتشر کرده است که تاکنون به چاپ هشتم رسیده است و به زبانهای انگلیسی و ترکیاستانبولی و ارمنی ترجمه شده است. [۴۱]حسنزاده در پیشانینوشت این کتاب نوشته است: «فراموش نمیکنم دستانی را که دستم را گرفتند. این کتاب بوسهای کوچک است بر دستان امیربرغشی مربی سالیان دور»
نقد زیبا صدایم کن
ویژگی این اثر تفاوت فضاسازی آن با اکثر رمانهای نوجوانِ واقعگرایانۀ سالهای اخیر است. رمان سرشار است از غافلگیری بهسبب خلق موقعیتهایی که تضّاد میان ذهن و عین، واقعیت و رؤیا و پرسهزنی در جهان تخیّل و بازگشت دردناک به جهان واقعی را نمایش میدهد. حسنزاده، موقعیت آسیب پذیر دختری پانزده ساله را، که بزرگترین دلخوشیش دیدنپدر و گذراندن ساعاتی در آغوش پرمهر و حمایتگر اوست، تصویر میکشد. رؤیایی که همراه میشود با تصویری از برگزاری جشن تولّد پانزده سالگیاش، به الگوی آدمهای مرفهای که غمنان ندارند. شامی در رستورانی درجه یک، دریافت هدیههای باارزش ...آرزوی چندان بزرگی نیست، اما واقعیت دردناک دیوانگی پدر در حدّی که حتی ممکن است جان دختر را هم به خطر بیندازد، اعتیاد و ازدواج مجدد مادر با مردی که چشمان ناپاکی دارد و زندگی دخترک در محل نگهداری کودکان بیسرپرست عمق دردناکِ ناممکنبودن این آرزوی کوچک را آشکار میکند. زبانِ روایت، اندکی به زبان لمپنی نزدیک تر و از زبان دختری نوجوان دور است.[۴۲]
حسنزاده از «زیبا صدایم کن» میگوید
- «این رمان در دفتر انتشارات خلق شد. سبک نوشتنش متفاوت و متکی بر ناخودآگاهم بود. من در «هستی» همه آیتمها را نوشته بودم و سکانسها را از حالت خلاصه در میآوردم و بسط میدادم. اما «زیبا صدایم کن» دوره پیشتولید داشت. به موضوع آن سالها فکر کرده بودم و خردهطرحهایی در ذهنم بود که فرصت نوشتهشدن نمییافت. داستانهای کوتاه یا طرحهایی از زندگی که شبیه مهرههایی زیبا بودند اما مهره هر چقدر زیبا باشد باید کنار مهرههای دیگر قرار بگیرد تا خودش را نشان بدهد. خیلی با خودم کلنجار میرفتم که چهطور و از کجا شروع کنم.»[۴۳]
حیاط خلوت
«حیاط خلوت» داستان چند دوست است که قبل از جنگ روابط صمیمانهای در آبادان با هم داشتند، اما ترکشهای جنگ هریک از آنها را به یک نقطه پرتاب کرده است. سه دوست قدیمی بعد از جنگ دور هم جمع میشوند و به بازخوانی گذشته و حال خود میپردازند. داستان این رمان در چهارده فصل روایت میشود. قصّه به بسیاری از مسائل اجتماعی و سیاسی که ممکن است ذهن هر فردی را درگیر کند، اشاره دارد. در این داستان شخصیتهای متفاوتی حضور دارند که هرکدام سرگذشت خاص خود را پشتسر گذاشتهاند. درواقع هر فصل این رمان بهنوعی راوی یک داستان مجزا است که درنهایت با هم ارتباط پیدا میکنند.[۴۴]آشور بچه آبادان است. پدرش سرایدار دبیرستان بود و آنها در مدرسه زندگی می کردند. جنگ که شروع شد او و خانوادهاش در شهر ماندند و آشور تمام سالهای جنگ را در آبادان و جبهههای جنگ ماند و جنگید و با کلکسیونی از آثار جنگ در بدنش، دوسه سال بعد از اتمام جنگ، با عصا و ویلچر در همان مدرسه زندگی میکند. مالک مدرسه بعد از جنگ به ایران برگشته است و میخواهد مدرسه را تبدیل به پول کند. خواهر آشور دلبستگی عجیبی به مدرسه دارد. او بدوناطلاعِ برادر، آگهی گمشدن آشور را به روزنامه میسپارد تا از اینطریق دوستان نزدیک برادرش را پیدا کند و از آنها کمک بگیرد. آنها شش نفر بودند که از اول ابتدایی تا انتهای دبیرستان همکلاس بودند و وقتی انقلاب و پس از آن جنگ شروع شد همه از هم جدا شدند. آگهی به همراه عکس دوران مدرسه آشور چاپ می شود...خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه«حیاط خلوت» برگزیدهٔ جشنواره ادبیات پایداری سال۱۳۸۳، نامزد جایزهٔ گلشیری، تقدیری جایزهٔ مهرگان، نامزد جایزهٔ قلم زرین و نامزد کتاب سال ایران بوده است و توانسته توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. این کتاب را نشر ققنوس نخستین بار در سال ۱۳۹۳ منتشر کرده و تاکنون به چاپ چهارم رسیده است.
نقد حیاط خلوت
بهعقیدۀ منتقدان ژانر کتاب از نظرِ موضوعی، جنگی و از نظرِ ادبی، رئالیستی است و از نظر زیباییشناسی ظرفیت معنادار، چالش برانگیز و دلالتگری دارد.[۴۵]شروع داستان تکنیکی است. چند فصل ابتدایی همانند رودخانهای است که در نواحی کوهستانی جریان دارد، داستان ضربآهنگ متعادل دارد. اما وقتی دوستان آشور در آبادان جمع میشوند، گویی این رودخانه وارد دشتی هموار و بدون شیب میشود...آب رودخانه پخش میشود و گاه به هرسویی میرود...عرض رودخانه زیاد میشود و گاهی بهنظر میرسد که آب جریان ندارد. چون خاطرهگویی دوستان زیاد است و نویسنده از طریق شخصیتها میخواهد ادایدین تمامعیاری به زادگاهش آبادان داشته باشد و محلهای و چیزی از قلم نیافتد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
آثار ترجمه شده
رمان «زیبا صدایم کن» به زبانهای انگلیسی، ترکیاستانبولی و ارمنی[۴۶]، رمان «هستی» به ترکی و [۴۷]انگلیسی، مجموعۀ قصههای «کوتی کوتی» به انگلیسی[۴۸] و عربی[۴۹] ترجمه شده است.
حق نشر دو رمان «هستی» و «زیبا صدایم کن» به انتشارات Writers Publishing House کشور چین واگذار شد.[۵۰]
حق انتشار سه کتاب از مجموعۀ «قصههای کوتیکوتی» به انتشارات Mevsimler Kitab کشور ترکیه واگذار شد.[۵۱]
افتخارات
♦ نامزد کتاب سال ایران، جایزۀ گلشیری و جایزۀ قلم زرین و تقدیری جایزۀ مهرگان برای حیاط خلوت
♦ نامزد جایزۀ کتاب سال ایران و جشنوارۀ کتاب کانون برای هستی
♦ نامزد سومین جایزۀ لاکپشت پرنده و هفدمین جشنوارۀ کانون پرورش فکری برای این وبلاگ واگذار میشود
♦ نامزد چهارمین دورۀ جایزه لاکپشت پرنده برای روزگار شیرین
♦ نامزد پانزدهمین جشنوارۀ شهید غنیپور برای سرما نخوری کوتیکوتی
♦ نامزد كتاب سال ايران و لاكپشت پرنده برای رمان زيبا صدايم كن در۱۳۹۵
♦ نامزد شورای كتاب كودك برای فهرست كتاب برای كودكان با نيازهای ويژه IBBY برای کتاب زيبا صدايم كن
♦ قرارگرفتن در فهرست كتابهای كلاغ سفيد كتابخانۀ بينالمللی مونيخ آلمان٢٠١٧ برای زيبا صدايم كن
♦ نامزد جایزۀ جهانی آسترید لیندگرن در٢٠١٧ و٢٠١٨ و٢٠١٩
جوایز
مارو پله: برگزیدۀ جشنوارۀ کتاب سروش نوجوان
ماشو در مه: برگزیدۀ جشنوارۀ کتاب سال کانون پرورش فکری
مهمان مهتاب : برگزیدۀ جشنوارۀ کتاب ادب پایداری
لولوی زیبای قصهگو: برگزیدۀ جشنوارۀ یکی بود یکی نبود
امیرکبیر: برگزیدۀ جشنوارۀ کتابهای آموزشی رشد
عشق و آینه: برگزیدۀ مجلۀ سلامبچهها در بخش داستان نوجوان
دو لقمۀ چرب و نرم: برگزیدۀ مجله سلام بچهها در بخش داستانکودک
حیاط خلوت: برگزیدۀ جشنوارۀ ادب پایداری
همان لنگه کفش بنفش: برگزیدۀ مجلۀ سلام بچهها در بخش داستان کودک
آقا رنگی و گربه ناقلا: برگزیده مجله سلام بچهها در بخش کودک، تقدیری کتاب سال ایران
سنگهای آرزو: برگزیدۀ انتشارات علمی و فرهنگی
کنار دریاچه نیمکت هفتم: برگزیدۀ انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک
دیو دیگ به سر: برگزیدۀ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
قصههای کوتی کوتی: تقدیری جایزۀ ادبی اصفهان، برگزیدۀ جشنواره سلام
از صدای باران خوشم میآید: تقدیری انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک
جویدن دماغ آدم برفی: برگزیدۀ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
عقربهای کشتی بمبک: تقدیری کتاب سال ایران، تقدیری کانون پرورش فکری
هستی: نشان «لاک پشت نقرهای» از نخستین جشنوارۀ لاکپشت پرنده، لوح ویژه از شورای کتاب کودک، تقدیر شدۀ فیلمنامه اقتباسی در سیامین جشنوارۀ فیلم کودک و نوجوان اصفهان، برندۀ نشان «هدهد سفید»
پیتیکو… پیتیکو: تقدیری شانزدهمین جشنوارۀ کتاب کانون پرورش فکری، تقدیری سیزدهمین جشنوارۀ کتاب سال شهید غنیپور
سعدی: برگزیدۀ شانزدهمین جشنوارۀ کتاب سال کانون پرورش فکری در بخش بازنویسی
این وبلاگ واگذار میشود: برگزیدۀ چهاردهمین جشنوارۀ شهید غنیپور
زیبا صدایم کن: برگزیدۀ هيجدهمين جشنوارۀ کتاب کانون پرورش فکری، برگزیدۀ شورای کتاب کودک، نویسندۀ برگزیدۀ کتاب برتر در نهمین جشنوارۀ کتاب برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک، برندۀ دیپلم افتخار IBBY (دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان) در سیوششمین کنگره ادبیات کودک یونان٢٠١٨
طوطی خانم و آقای بازرگان: تقديری شورای کتاب کودک
هویجبستنی: تقدیری پنجمین جشنوارۀ مهر
چتری با پروانههای سفید: تقدیری شورای کتاب کودک
ناشرانی که با او کار کردهاند
راهگشا، سروش، مدرسه، قدیانی، چکه، آفتاب انديشه، سوره مهر، صرير، ذكر، پریسا، روزگار، عصر، بهنشر، افق، نیستان، پیدایش، كانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان، ذکر، چرخ و فلک، ققنوس، انتشارات علمی فرهنگی، تکا، حوض نقره، قو، ویدا، دانشنگار، شهر، نردبان.
تعداد چاپها و تجدیدچاپهای کتابها
به استناد خانۀ کتاب «لطیفههای ورپریده» دهبار، «امیر کبیر»، «هندوانه به شرط عشق»، «در روزگاری که هنوز پنجشنبه و جمعه اختراع نشده بود» و «روزنامه سقفی همشاگردی دفتر اول» نُهبار، «زیبا صدایم کن» و «لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت» هشتبار، «خاطرات خونآشام عاشق» و «روزنامه سقفی همشاگردی دفتر دوم» هفتبار، «ماشو در مه» و «هویجبستنی» ششبار، «هستی»، «این وبلاگ واگذار میشود»، «خواجه نظامالملک»، «سلام ویزگول»، «نمکی و مار عینکی»، «ویزگول از اون بالاها»، «ویزگول خورده میشود!»، «ویزگول قهرمان»، «ویزگول و غذای قلنبه قهوهای»، «یکروز فوتبالی با ویزگول»، «کلاغ کامپیوتر» و «انگشت مجسمه» پنجبار، «حیاط خلوت» چهاربار و... تجدید چاپ شدهاند.[۵۲]
منبعشناسی
مقالهها و پایاننامههای متعددی دربارۀ آثار فرهاد حسن زاده بهنگارش در آمده است.[۵۳]
پایاننامهها
- بررسی و تحلیل آثار برجسته کودک از فرهاد حسنزاده، مهدیه عابدی، دانشکده ادبیات شهرکرد، ۱۳۹۱
- بررسی تکنیکهای طنز در آثار فرهاد حسنزاده، مریم آقایان، دانشکده ادبیات شیراز، ۱۳۹۲
- تحلیل مقایسهای طنز نوجوان در آثار داستانی فرهاد حسنزاده و سیدسعید هاشمی، امیر مجیدیفشتمی، دانشکده ادبیات گیلان، ١٣٩۵
- کاربرد فرازبان در روایتپردازی فرهاد حسنزاده، شتاو زندکریمی، دانشکده ادبیات کردستان، ١٣٩٢
- بررسی مقایسهای استعارۀ زمان در رمانهای نوجوانان اثر احمد اکبرپور و فرهاد حسنزاده، معصومه جعفری، دانشگاه آزاد تهران مرکزی، ١٣٩۴
- تقابل در رمان نوجوان ایران، مرتضی خسرونژاد، دانشگاه ادبیات شیراز، ١٣٩۶
- مقایسۀ شیوههای طنزپردازی در آثار هوشنگ مرادی کرمانی، فرهاد حسنزاده و شهرام شفیعی، بتول زارعی، دانشکده ادبیات ولیعصر رفسنجان، ١٣٩٣
مقالهها
- سفر ادیسهوار یک لنگه کفش، سجاد صاحبانزند، پژوهشنامه «ادبیات کودک و نوجوان »، شماره٣٧، تابستان١٣٨٣[۵۴]
- فراداستان، زبان انگيزش تفکّر در ادبيات کودک ايران، روشنک پاشایی، پژوهشنامه علوم انساني، شماره٢، بهاروتابستان١٣٨٨ [۵۵]
- نقد و بررسی «عقربهای کشتی بمبک»، خردهروایتها در چنبرۀ زبان، حسن پارسایی، «کتاب ماه کودکونوجوان »، شماره١۵٣، تیر١٣٨٩[۵۶]
- خوانش باختینی رمان «حیاط خلوت»، محمود رنجبر، ادبیات پایداری، شماره۱۵، پاییزوزمستان۱۳۹۵[۵۷]
- ستیز با جنسیت در ادبیات کودک و نوجوان، افسانه حسنزادهدستجردی، فصلنامۀ نقد کتاب کودکونوجوان، شماره١۵، پاییز١٣٩۶[۵۸]
- تحلیل رئالیسم انتقادی شخصیت پروبلماتیک «زیبا صدایم کن»، محمود رنجبر، نقدونظر ادبی، شماره٣و٢، پاییزوزمستان١٣٩٧[۵۹]
نوا، نما، نگاه
شنیدنیها و دیدنیها
-
مستند فرهاد حسن
در تارنما بیشتر بخوانید
- نگاهی به پردازش شخصیت کوتی کوتی در آثار فرهاد حسنزاده
- همه چیز دربارۀ فرهاد حسنزاده
- وقتی مشتری کیهان بچهها شدم.
- وبگاه جایزه اندرسن از نقش مهم فرهاد حسنزاده در ادبیات کودک گفت.
- با گرفتن جایزه هم دست از تلاش بر نمیدارم.
- مصاحبه با فرهاد حسنزاده نويسنده کودک و نوجوان در نشست ادبی اردبيل
پانویس
- ↑ «پیام ادبیات».
- ↑ «مصاحبه با روزنامه ایران».
- ↑ «حسنزاده».
- ↑ «معرفی فرهاد حسنزاده».
- ↑ «خاطرات».
- ↑ «گفتوگو».
- ↑ «گرایش».
- ↑ «گلایهها».
- ↑ «باشو».
- ↑ «مهرآیین».
- ↑ «چهل قلم».
- ↑ «کنگره بینالمللی یونان».
- ↑ «انجمن نویسندگان».
- ↑ «نقد مهمان مهتاب».
- ↑ «طنزنویسان».
- ↑ «ادبیات شعارزده».
- ↑ «نظام آموزشی».
- ↑ «تفسیر از خود».
- ↑ «کودکآزاری».
- ↑ «بهار مهربانی».
- ↑ «سفر ارمنستان».
- ↑ «سفر یونان».
- ↑ «سفربلگراد و فرانفکورت».
- ↑ «نشست ادبی».
- ↑ «سرای اهل قلم».
- ↑ «نشست بوشهر».
- ↑ «نشست چهار محال بختیاری».
- ↑ «نشست سپیدان».
- ↑ «نشست یزد».
- ↑ «نشست شیراز».
- ↑ «فیلمنامۀ اقتباسی هستی».
- ↑ «انیمیشن».
- ↑ «مصاحبه شبکه خبر».
- ↑ «مستند نکوداشت حسنزاده».
- ↑ «دانشآموزان کانون».
- ↑ «جسورالثقافیه».
- ↑ «آثار مشترک».
- ↑ «معرفی پروانههای سفید».
- ↑ «نقد پروانههای سفید».
- ↑ «معرفی زیبا صدایم کن».
- ↑ «تجدید چاپ زیبا».
- ↑ «نقد زیبا صدایم کن».
- ↑ «تفسیر رمان «زیبا»».
- ↑ «شرح حیاط خلوت».
- ↑ «نقد حیاط خلوت».
- ↑ «ترجمه «زیبا صدایم کن»».
- ↑ «ترجمه ترکی «هستی»».
- ↑ «ترجمه انگلیسی «هستی» و «کوتی کوتی»».
- ↑ «ترجمه عربی«کوتی کوتی»».
- ↑ «حق نشر چین».
- ↑ «حق نشر ترکیه».
- ↑ «تجدید چاپها».
- ↑ «پایاننامه ومقالهها».
- ↑ «سفر ادیسهوار».
- ↑ «فراداستان».
- ↑ «خردهروایتها در زبان».
- ↑ «خوانش باختینی «حیاط خلوت»».
- ↑ «ستیز با جنسیت در ادبیات».
- ↑ «ستیز با جنسیت در ادبیات».
منابع
پیوند به بیرون
- «دردهای مشترک، پیام جهانی ادبیات است». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «روایت اول شخص از فرهاد حسنزاده». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «کانون چراغی را در من روشن کرد که همچنان درخشان است». کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان، ۷دی۱۳۹۷. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «فکر میکنم در دوران نوجوانی منجمد شدهام». روزنامه ایران، ١۶دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «روایت سوم شخص از فرهاد حسنزاده». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «از تولد نویسنده تا تولد اولین کتاب». شیرین طنز، ١فروردین۱۳۹٣. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «نوشتن نوعی برونریزی خود است». تبیان، ۵بهمن۱۳۹٣. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «شیفتۀ احمد محمود بودم». ایبنا، ۲۱بهمن۱۳۹۶. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «ممیزی را دور زدهام». ایبنا، ۶بهمن۱۳۹٧. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «ادبیات میتواند تلنگر بزند و روشنگری کند». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «احساس شکست و سرخوردگی نمیکنم». ایبنا، ۲۰فروردين۱۳۹۷. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «بزرگداشت حسنزاده، نامزد جایزۀ آسترید لیندگرن در كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان برگزار شد». جامجم. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «ردپای انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس در آثارم مشهود و پررنگ است». پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، سهشنبه ۳۰بهمن۱۳۹۷. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «استقبال از فرهاد حسنزاده برای بازگشت از سیوششمین دورۀ کنگره بینالمللیIBBY یونان». ایسنا، ۱۲شهریور۱۳۹۷. بازبینیشده در ١٣آبان۱۳۹٨.
- «علیرغم وجود افراد مستعد چون فرهاد حسنزاده، ادبیات کودک ما صدا ندارد». ایسنا، ۴اردیبهشت ۱۳۹۸. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «حسنزاده حدوسط سه نسل است و زبان هر سه نسل را میشناسد». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «ویژگی آثار حسنزاده در تلفیق بومیگرایی و پرداختن به مسائل اصلی نوجوانان است». خبرگزاری مهر، ۳۰مهر۱۳۹۵. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «ادبیات دهه شصت تحتتأثیر شرایط انقلاب و جنگ شعارزده بود». شیرین طنز، ١٩تیر١٣۹۶. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «کودکان و نوجوانان از مطالعۀ کتابهای غیردرسی غفلت میکنند». خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ۱۸تیر۱۳۹۸. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «هنرم اين بوده كه نوشتن را جدی گرفتهام». روزنامه اعتماد، ۶مهر۱۳۹۸. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «هستی در رمان «هستی» دختر بچهای برونگرا و پرانرژی است که میل به رفتارهای پسرانه دارد». موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، ٣٠بهمن۱۳۹۶. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «صورت مسئله کودکآزاری را حذف میکنند». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «دعوت نامزدآستريدليندگرن از مردم برای پيوستن به پويش مهربانی». موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، ۲۴فروردین۱۳۹۸. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «نوشتن برایم بازی همراه با شادمانی درونی است». ایسنا، ۳۰مهر۱۳۹۷. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «خاطرهنگاری فرهاد حسنزاده از سفر به یونان». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «خاطرهنگاری فرهاد حسنزاده از سفر به بلگراد و فرانفکورت». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «سخنرانیها و نشستهای ادبی فرهاد حسنزاده». وبگاه فرهاد حسنزاده. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «آثار حسنزاده، صمیمی، ساده و روان است». ایبنا، ۱۱بهمن۱۳۹۳. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «بچهها میتوانند سفیران کتاب خوانی باشند». خبرگزاری مهر، ۴بهمن۱۳۹۷. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «خودم را دست جریان داستان سپردم تا مرا هرکجا دوست داشت ببرد». کانون پروشی فکری کودکان، ۲۷شهریور۱۳۹۵. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.
- «نویسنده دنیای کودکی را به رسمیت بشناسد». خبرگزاری مهر، ۲۵تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ١۴آبان۱۳۹٨.