رضا قاسمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
وینش (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
وینش (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
}}
}}


رضا قاسمی( زادۀ 1328 در ورنامخواست اصفهان) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و آهنگ‌ساز اهل ایران است.
رضا قاسمی( زادۀ ۱۳۲۸ در ورنامخواست اصفهان) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و آهنگ‌ساز اهل ایران است.


<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
خط ۶۹: خط ۶۹:


==داستانک==
==داستانک==
===گریز زن اثیری===
در یکی از سفرهای قاسمی همراه با پدرش به اصفهان او در روزی که فضا لبالب از توطئه بود، متوجه «رفت‌و‌آمدهای مشکوک و بی‌صدای زنان چادری فاميل و نگاه‌‌های مرموز و پر از اشاره‌‌شان» شد. موضوع امر، هووی تازه‌ای بود که شوهرعمهٔ رضا بر سر عمه‌اش آورده بود. یکی از زنان فامیل که از اصفهان آمده بود مسئول شد که با جادو و جمبل این هوو را از چشم شوهرعمه دور کند. « فضای پر از دود و بوهای غريب، جنبش مرموز زنان چادری و نگاه‌‌های پر از ترس و نفرت و توطئه» قاسمی را به حیرت کشانده بود اما آن سوتر حیرت دیگر آن هووی «به‌غايت زيبا، بلندقد و به شدت ساکت» بود که برای قاسمی زن اثیری را تداعی می‌کرد. آن زن یک هفته پس از جمبل‌ها محو شد اما این داستان انگیزه‌ای شد برای قاسمی که به‌هنگام سکونتش در تهران به مطالعه خرافات فرهنگ عامه بپردازد.<ref name=''گفتگو بیبیسی''/>
===عشق اول===
سیزده‌چهارده‌سالگی اولین دوران عاشقی قاسمی بود، عشقی که با نامه‌هایی بیست‌سی صفحه‌ای از سمت او و جواب‌هایی به‌همان میزان عاشقانه از سمت محبوب‌اش همراه بود. شاید گزاف نباشد اگر گفته شود مایهٔ نوشتنی که با محرک عشق سروشکل گرفته باشد حتی پس از گذر سال‌ها باز هم فعال می‌ماند آن هم از پس اولین عشق که شوریده‌سری را پدید می‌آورد. البته قاسمی امتنان خود را به زن همسایه اعلام می‌کند که واسطهٔ او و محبوب‌اش در رساندن نامه‌ها بود. اما عشق فقط نوشتار را به حرکت درمی‌آورد، آنچه نوشتن را از هلاکت نجات می‌دهد و در همان‌حال قلم را به‌سوی نامتناهی می‌کشاند تجربهٔ تراژیک است. تجربهٔ تراژیک برای قاسمی غرق‌شدن آن دخترک در رودخانه بود، تجربه‌ای که تا سه سال او را در جهنمی واقعی قرار داد و جان از او کند.<ref name=''پرانتز''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.youtube.com/watch?v=th82D5MomwQ|عنوان=زندگی درون پرانتز}}</ref>
===مواجهه با ساز و موسیقی===
او در نمایشی برای [[ایرج انوار]] بازی می‌‌کرد. انوار سازی به او داد و از او خواست که بر روی صحنه ساز بزند. قاسمی به او گفت می‌خواهد ساز را به خانه ببرد تا بیشتر با آن کار کند. فردای آن روز ایرج که ساز زدن قاسمی را دید و شنید از او پرسید که « آیا قبلا موسیقی کار کرده است؟». انوار وقتی جواب منفی قاسمی را شنید به او گفت که استعداد موسیقی دارد. همان‌جا بود که قاسمی به پیشنهاد انوار تصمیم به یادگیری سه‌تار گرفت.<ref name=''باغهای نامرئی''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.youtube.com/watch?v=oKx37CLB4pg|عنوان=از باغهای نامرئی ـ دربارهٔ زندگی و آثار رضا قاسمی
}}</ref>
===سفر به شوروی===
امکان دیدن شوروی برای قاسمی به‌واسطه موسیقی پدید آمد. اجرای موسیقی در آن کشور برای او همراه شد با دیدن صحنه‌هایی که بعدها نه‌تنها ماده خام بخش‌هایی از رمان‌هایش را پدید آورد بلکه اصلا تجربه او از جهانی کاملا دگرگونه را شکل داد. او ده روز را در قصر « دون رومولو» که شاهزاده‌ای اسپانیایی بود گذراند تا بعدها شخصیت رمان « چاه بابل» را به این قصر بفرستد. او آداب‌و‌رسوم حالا منسوخ‌شده‌ای را در آن زمان دید که برایش تداعی‌گر رویدادی داستانی بود و در آن فضا کشیشی را دید که بعدها از روی شخصیت او « راهبه خواب‌نما» را ساخت.<ref name=''جنس تفکر''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.cgie.org.ir/fa/news/3153|عنوان=گفتگو با رضا قاسمی: جنس تفکر در رمان و فلسفه با هم متفاوت است
}}</ref>
===داستانک‌های انتشار===
===داستانک‌های انتشار===
===داستانک عشق===
===داستانک استاد===
===داستانک شاگرد===
===داستانک شاگرد===
===داستانک مردم===
===داستانک مردم===
خط ۸۶: خط ۹۹:
===داستانک‌های دارایی===
===داستانک‌های دارایی===
===داستانک‌های زندگی شخصی===
===داستانک‌های زندگی شخصی===
===داستانک برخی خاله‌زنکی‌های شیرین (اشک‌ها و لبخندها)===
===داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده===
===داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده===
===داستانک‌های مشهور ممیزی===
===داستانک‌های مشهور ممیزی===
===داستانک‌های مربوط به مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونه‌هایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری===
===عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن===
===عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن===
===داستان‌های دیگر===
===داستان‌های دیگر===
خط ۱۶۱: خط ۱۷۲:
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
# {{یادکرد وب|نشانی= http://www.bbc.com/persian/arts/story/2004/08/040812_la-aa-ghassemi-goftegoo.shtml|عنوان=گفت‌وگو با رضا قاسمی|ناشر = بی بی سی فارسی|تاریخ بازدید = ۱۹شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی= http://www.bbc.com/persian/arts/story/2004/08/040812_la-aa-ghassemi-goftegoo.shtml|عنوان=گفت‌وگو با رضا قاسمی|ناشر = بی بی سی فارسی|تاریخ بازدید = ۱۹شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی= https://www.youtube.com/watch?v=th82D5MomwQ|عنوان=زندگی درون پرانتز|ناشر =یوتیوب|تاریخ بازدید = ۱۹شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی= https://www.youtube.com/watch?v=oKx37CLB4pg|عنوان=از باغهای نامرئی ـ دربارهٔ زندگی و آثار رضا قاسمی|ناشر =یوتیوب|تاریخ بازدید = ۱۹شهریور۱۳۹۸}}
# {{یادکرد وب|نشانی= https://www.cgie.org.ir/fa/news/3153|عنوان=گفتگو با رضا قاسمی: جنس تفکر در رمان و فلسفه با هم متفاوت است|ناشر =مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی|تاریخ بازدید = ۱۹شهریور۱۳۹۸}}

نسخهٔ ‏۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۵۰

رضا قاسمی

رضا قاسمی( زادۀ ۱۳۲۸ در ورنامخواست اصفهان) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و آهنگ‌ساز اهل ایران است.

* * * * *

رضا قاسمی در اصفهان به دنیا آمد، در جنوب ایران بالید، در تهران در دانشکده‌ هنرهای زیبا دانشگاه تهران تئاتر خواند و نمایشنامه‌هایی را که نوشته بود در این دانشکده و تئاتر شهر در تهران به روی صحنه برد اما در نهایت با چند تجربهٔ نمایشنامه‌نویسی، داستان‌نویسی و ساخت موسیقی به فرانسه مهاجرت کرد. در فرانسه رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها را نوشت که می‌توان آن را موفق‌ترین اثرش به‌لحاظ دیده‌شدن کار هنری او دانست.
شش‌ماهه بود که پدرش که تازه در شرکت نفت استخدام شده بود او را از اصفهان به بندر ماهشهر برد. ماهشهر برای او یک شهر مصنوعی بود که ریشه‌ای در تاریخ نداشت. بخش شهرک شرکت نفت این شهر قاسمی را در زیست‌جهانی مدرن بارآورد چراکه آن‌گونه که خودش روایت می‌کند:


او بندری‌بودن ماهشهر و همچنین بندر شاهپور در ۱۵ کیلومتری ماهشهر را همچون اشارتی به جهانی دیگر یعنی جهان مدرن می‌دانست. قاسمی تاثیر این وضعیت را در زندگی خود بسیار مهم می‌داندخطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه و می‌گوید:
«من در خانهٔ با فرهنگ اصفهانی بار می ‌آمدم و در بيرون از خانه از يک سو با فرهنگ غربی و از سوی ديگر با فرهنگ اقوام مختلف ايرانی. يک روز عروسی لرها بود، يک روز عروسی کردها، يک روز عروسی عرب‌ها... يعنی من در عين حال که آدم بی‌ريشه‌ای بودم (در قياس با کسانی که نسل اندر نسل زاده و بزرگ شدهٔ يک شهر هستند) همزمان ريشه‌ام در فرهنگ تمام اقوام ايرانی بود.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
برخی از آثار او همچون رمان وردی که بره‌ها می‌خوانند و همچنین دو نمایش‌نامهٔ خوابگردها و نامه‌هايی بدون تاريخ از من به خانواده‌ام و بالعكس در این شهر می‌گذرد. قاسمی حوادث رخ‌داده در دوران کودکی‌اش چه در بندر ماهشهر و چه در شهر زادگاه پدری‌اش را از نظر تاثیرگذاری در شخصیت خودش و همچنین دست‌مایه‌شدن برای شخصیت‌پردازی شخصیت‌های آثارش، مهم می‌داند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه قاسمی « گرایش به تجربه» در آثارش را در همهٔ آثار خود می‌بیند و آن را صرفا منحصر به رمان‌هایش نمی‌داند. البته در کنار تجربه، او بر اهمیت « شهود و تخیل» و همچنین « ربط منطقی عبارات» تاکید می‌ورزد. او حتی در زمینهٔ موسیقی به‌کاربردن « ترکیبات متنوع» از دستگاه‌های مختلف را تاکیدی بر به‌کارگیری خلاق دستگاه‌ها و مایه‌های مختلف در کنار یکدیگر می‌داند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه او هرچند نقش موسیقی را در کار ادبی مهم می‌داند اما در عین‌حال در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۴ در پاسخ به نقش موسیقی در زندگی‌اش نقش آن را به « امرار معاش» از طریق تدریس آن منحصر می‌کند.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه قاسمی که خواست نوشتن رمان را همواره در خود می‌دیده است هنگامی که به فرانسه می‌آید به خود شهامت نوشتن رمان را می‌دهد و درنهایت آن حسرت و آرزوی نوشتن رمان را با خلق آثاری بدیع جایگزین می‌کند. او خود در‌این‌باره می‌گوید:


البته در میان انگیزه‌های او برای نوشتن رمان و کنارگذاشتن نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی پای ضرورت ناشی از زندگی یک مهاجر در یک جهان و زبان دیگر را نیز می‌توان دید. او با رسیدن به پاریس « اجرای تئاتر به زبان فارسی و برای تماشاگر ايرانی» را « بی‌معنی» یافت چون در بهترین حالت می‌توانست فقط دو شب نمایشش را اجرا کند. او خود در این‌باره می‌گوید:
می‌ديدم شرايط از هر جهت برای فعاليت در زمينه‌ موسيقی فراهم است. پس برای هميشه قيد کارگردانی تئاتر را زدم. کمی ‌بعد هم، در ضمن کار موسيقی، نوشتن را از سر گرفتم. اما بعد از نوشتن دو نمايشنامه ديدم اين کار هم بی‌ معنی ‌ست. چون من نمايشنامه‌هايم را به اين نيت می‌نوشتم که خودم آنها را کارگردانی کنم. انتشار آنها به چه دردم می خورد؟ پس نمايشنامه ‌نويسی را هم رها کردم و رفتم سراغ رمان نويسی، يعنی کاری که نه نياز به اجرا داشت و نه نياز به هيچ امکانی جز يک قلم و کاغذ.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
با این وجود او باز هم تاکید می‌کند که هر چه دارد از تئاتر دارد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


داستانک

گریز زن اثیری

در یکی از سفرهای قاسمی همراه با پدرش به اصفهان او در روزی که فضا لبالب از توطئه بود، متوجه «رفت‌و‌آمدهای مشکوک و بی‌صدای زنان چادری فاميل و نگاه‌‌های مرموز و پر از اشاره‌‌شان» شد. موضوع امر، هووی تازه‌ای بود که شوهرعمهٔ رضا بر سر عمه‌اش آورده بود. یکی از زنان فامیل که از اصفهان آمده بود مسئول شد که با جادو و جمبل این هوو را از چشم شوهرعمه دور کند. « فضای پر از دود و بوهای غريب، جنبش مرموز زنان چادری و نگاه‌‌های پر از ترس و نفرت و توطئه» قاسمی را به حیرت کشانده بود اما آن سوتر حیرت دیگر آن هووی «به‌غايت زيبا، بلندقد و به شدت ساکت» بود که برای قاسمی زن اثیری را تداعی می‌کرد. آن زن یک هفته پس از جمبل‌ها محو شد اما این داستان انگیزه‌ای شد برای قاسمی که به‌هنگام سکونتش در تهران به مطالعه خرافات فرهنگ عامه بپردازد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

عشق اول

سیزده‌چهارده‌سالگی اولین دوران عاشقی قاسمی بود، عشقی که با نامه‌هایی بیست‌سی صفحه‌ای از سمت او و جواب‌هایی به‌همان میزان عاشقانه از سمت محبوب‌اش همراه بود. شاید گزاف نباشد اگر گفته شود مایهٔ نوشتنی که با محرک عشق سروشکل گرفته باشد حتی پس از گذر سال‌ها باز هم فعال می‌ماند آن هم از پس اولین عشق که شوریده‌سری را پدید می‌آورد. البته قاسمی امتنان خود را به زن همسایه اعلام می‌کند که واسطهٔ او و محبوب‌اش در رساندن نامه‌ها بود. اما عشق فقط نوشتار را به حرکت درمی‌آورد، آنچه نوشتن را از هلاکت نجات می‌دهد و در همان‌حال قلم را به‌سوی نامتناهی می‌کشاند تجربهٔ تراژیک است. تجربهٔ تراژیک برای قاسمی غرق‌شدن آن دخترک در رودخانه بود، تجربه‌ای که تا سه سال او را در جهنمی واقعی قرار داد و جان از او کند.[۱]

مواجهه با ساز و موسیقی

او در نمایشی برای ایرج انوار بازی می‌‌کرد. انوار سازی به او داد و از او خواست که بر روی صحنه ساز بزند. قاسمی به او گفت می‌خواهد ساز را به خانه ببرد تا بیشتر با آن کار کند. فردای آن روز ایرج که ساز زدن قاسمی را دید و شنید از او پرسید که « آیا قبلا موسیقی کار کرده است؟». انوار وقتی جواب منفی قاسمی را شنید به او گفت که استعداد موسیقی دارد. همان‌جا بود که قاسمی به پیشنهاد انوار تصمیم به یادگیری سه‌تار گرفت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

سفر به شوروی

امکان دیدن شوروی برای قاسمی به‌واسطه موسیقی پدید آمد. اجرای موسیقی در آن کشور برای او همراه شد با دیدن صحنه‌هایی که بعدها نه‌تنها ماده خام بخش‌هایی از رمان‌هایش را پدید آورد بلکه اصلا تجربه او از جهانی کاملا دگرگونه را شکل داد. او ده روز را در قصر « دون رومولو» که شاهزاده‌ای اسپانیایی بود گذراند تا بعدها شخصیت رمان « چاه بابل» را به این قصر بفرستد. او آداب‌و‌رسوم حالا منسوخ‌شده‌ای را در آن زمان دید که برایش تداعی‌گر رویدادی داستانی بود و در آن فضا کشیشی را دید که بعدها از روی شخصیت او « راهبه خواب‌نما» را ساخت.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


داستانک‌های انتشار

داستانک شاگرد

داستانک مردم

ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود

داستانک‌های دشمنی

داستانک‌های دوستی

داستانک‌های قهر

داستانک‌های آشتی‌ها

داستانک نگرفتن جوایز

داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است

داستانک‌های مذهب و ارتباط با خدا

داستانک‌های عصبانیت، ترک مجلس، مهمانی‌ها، برنامه‌ها، استعفا و مشابه آن

داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامه‌ها و مجلات و نمونه‌هایی از آن

داستانک‌های دارایی

داستانک‌های زندگی شخصی

داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده

داستانک‌های مشهور ممیزی

عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن

داستان‌های دیگر

زندگی و تراث

سال‌شمار زندگی

کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری

شخصیت و اندیشه

زمینهٔ فعالیت

یادمان و بزرگداشت‌ها

از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

تفسیر خود از آثارش

موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران

همراهی‌های سیاسی

مخالفت‌های سیاسی

نامه‌های سرگشاده

نام‌های دسته‌جمعی

بیانیه‌ها

جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش

جمله‌ای از ایشان

نحوهٔ پوشش

تکیه‌کلام‌ها

خلقیات

منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

استادان و شاگردان

علت شهرت

فیلم ساخته شده براساس

حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود

اتفاقات بعد از انتشار آثار

نام جاهایی که به اسم این فرد است

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند

ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره

برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

آثار و کتاب‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

کارنامه و فهرست آثار

جوایز و افتخارات

منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)

بررسی چند اثر

ناشرانی که با او کار کرده‌اند

تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها

منبع‌شناسی

منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایان‌نامه)

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)

جستارهای وابسته

پانویس


منابع

پیوند به بیرون

  1. «گفت‌وگو با رضا قاسمی». بی بی سی فارسی. بازبینی‌شده در ۱۹شهریور۱۳۹۸. 
  2. «زندگی درون پرانتز». یوتیوب. بازبینی‌شده در ۱۹شهریور۱۳۹۸. 
  3. «از باغهای نامرئی ـ دربارهٔ زندگی و آثار رضا قاسمی». یوتیوب. بازبینی‌شده در ۱۹شهریور۱۳۹۸. 
  4. «گفتگو با رضا قاسمی: جنس تفکر در رمان و فلسفه با هم متفاوت است». مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی. بازبینی‌شده در ۱۹شهریور۱۳۹۸.