مهدی یزدانیخرم: تفاوت میان نسخهها
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
|نام = | |نام =مهدی یزدانیخرم | ||
|تصویر = | |تصویر = Mehdi yazdanikhoram2.jpg | ||
|توضیح تصویر = | |توضیح تصویر = | ||
|نام اصلی = | |نام اصلی = | ||
|زمینه فعالیت = | |زمینه فعالیت = روزنامهنگاری{{سخ}} داستان نویسی{{سخ}} منتقد ادبی{{سخ}} مقاله نویسی | ||
|ملیت = | |ملیت = ایرانی | ||
|تاریخ تولد | |تاریخ تولد =٢شهریور ١٣٥٨ | ||
|محل تولد = | |محل تولد = تهران | ||
|والدین = | |والدین = | ||
|تاریخ مرگ = | |تاریخ مرگ = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|سالهای نویسندگی = | |سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها | |کتابها = به گزارش اداره هواشناسی این خورشید لعنتی{{سخ}} [[من منچستریونایتد را دوست دارم]]{{سخ}}سرخوسفید{{سخ}} خونخورده{{سخ}} | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|تخلص = | |تخلص = | ||
|فیلم ساخته براساس = | |فیلم ساخته براساس = | ||
|همسر = | |همسر =[[مریم حسینیان]] | ||
|شریک زندگی = | |شریک زندگی = | ||
|فرزندان = | |فرزندان = امیرحسین | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات = کارشناسی زبانوادبیات فارسی | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = دانشگاه تهران | ||
|حوزه = | |حوزه = | ||
|شاگرد = | |شاگرد = | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
|جوایز جشن سینمای ایران = | |جوایز جشن سینمای ایران = | ||
|جوایز حافظ = | |جوایز حافظ = | ||
|جوایز | |جوایز =جایزه ادبی واو{{سخ}} بهترین رمان سال ۹۱ کتابِ سالِ هفت اقلیم{{سخ}} بهترین رمان سالهای ۹۱ و ۹۲ از جایزه ادبی بوشهر{{سخ}} برندهٔ جایزه ادبی «چهل» در سال ۹۵ | ||
|گفتاورد = | |گفتاورد = | ||
|امضا | |امضا | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:ANJOMAN40.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''[[مهدی یزدانیخرم]] در انجمن ادبی «چهل»'''</center>]] | |||
[[پرونده:0011.gif|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''[[مهدی یزدانیخرم]] و همسرش [[مریم حسینیان]]'''</center>]] | |||
[[پرونده:DABIR JASHNVAREH.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''دبیر دومین دوره جایزه ادبی احمد محمود '''</center>]] | |||
'''مهدی یزدانیخرم''' روزنامهنگار، داستاننویس، منتقد، برنده جوایز ادبی در چند دوره است که از او به عنوان یکی از پنج امید ادبیات داستانی معاصرایران تجلیل شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.isna.ir/news/95021106523/برگزیدگان-جایزه-ادبی-چهل-معرفی-شدند|عنوان=برگزیدگان انجمن ادبی «چهل» }}</ref> | |||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
نام ''مهدی یزدانیخرم'' با رسانههای مکتوب گره خورده است؛ او نویسنده و روزنامهنگار است و در حوزه فرهنگ، هنر و ادبیات منتقد و تحلیلگر به شمار میآید. یزدانیخرم از اواسط دهه هفتاد در صفحات ادبی مطبوعات ایران مقالهها، گفتگوها و یادداشتهایی را منتشر کرده است؛ اما عمده شهرتش در این حوزه به نقدهای ادبی او بازمیگردد.او همچنین مسئول انتخاب داستان ایرانی [[نشر چشمه]] و مشاوراصلی بخش ادبیات این انتشارات بهشمار میآید. | |||
==داستانکها== | |||
=== عکسها به داستانهایم جان می دهند=== | |||
=== | :«اتفاقهای تاریخی، تماشا کردن عکسهای قدیمی، دیدن انسانهای بینام و نشان که عکسهایشان در روزنامههای ٧٠، ٨٠ سال پیش به چشم میخورد و ... همه این مسائل مرا قلقک میدهد تا برایشان قصه طراحی کنم.»<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.yjc.ir/fa/news/5401693/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%B4%D8%B1%D9%91-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%AF-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF|عنوان=عکسها و قصهها }}</ref> | ||
=== | === چهارده سالگی و پیرهنزرشکیِ [[صادق چوبک|چوبک]] === | ||
:«اما داستانِ من و [[صادق چوبک]] بازمیگردد به عصری زمستانی و سرد در دفتر مجله شباب. جمعِ داستانخوانی و مهمان آن هفته که [[محمد بهارلو|محمد بهارلو]] بود همراه کتاب تازه درآمدهاش، یک آنتولوژی درجه اول از نویسندهگان ایرانی. [[صادق چوبک|چوبک]] در آن سال که به گمانم هفتاد و سه میشد هنوز در جهان بود. [[مجله گردون|گردون]] نوشته بود سوی چشمانش را از دست داده و در آمریکاست. [[محمد بهارلو|محمد بهارلو]] در آن غروب پنجشنبه پیشنهاد کرد یک داستان از کتابش بخواند. و خواند، داستانِ «پیراهن زرشکی» را خواند که تا امروز هیچ داستان کوتاهی در ادبیات ایران نتوانسته چنین جان و روح من را متلاطم کند. وقتی [[محمد بهارلو|محمد بهارلو]] خواندنِ داستان را تمام کرد من در حیرت کامل فرورفته بودم. حیرتی که تا امروز و هر بار که این داستانِ [[صادق چوبک|چوبک]] را میخوانم یقه جانم را میگیرد.»<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.instagram.com/p/BzTVoRshQa7/|عنوان=پیرهن زرشکی چوبک }}</ref> | |||
==منبعشناسی | ==زندگی و تراث== | ||
===جوایز=== | |||
این نویسنده، [[جایزه ادبی واو]] را برای رمان [[به گزارش اداره هواشناسی فردا این خورشید لعنتی]]، جایزه بهترین رمان سال ۹۱ از [[هفت اقلیم]] و جایزه بهترین رمان سالهای ۹۱ و ۹۲ از [[جایزه ادبی بوشهر]] برای رمان [[من منچستریونایتد را دوست دارم|رمان من منچستر یونایتد را دوست دارم]] و [[ جایزه ادبی «چهل»]] را به عنوان یکی از پنج امید ادبیات داستانی ایران در سال ۱۳۹۵، به دست آورده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.irna.ir/news/83445632/%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE|عنوان= جوایز یزدانیخرم }}</ref> | |||
==منبعشناسی == | |||
==نوا، نما و نگاه== | ==نوا، نما و نگاه== | ||
===صدای نویسنده=== | ===صدای نویسنده=== | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |
نسخهٔ ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۳۹
مهدی یزدانیخرم | ||||
---|---|---|---|---|
زمینهٔ کاری | روزنامهنگاری داستان نویسی منتقد ادبی مقاله نویسی | |||
زادروز | ٢شهریور ١٣٥٨ تهران | |||
ملیت | ایرانی | |||
کتابها | به گزارش اداره هواشناسی این خورشید لعنتی من منچستریونایتد را دوست دارم سرخوسفید خونخورده | |||
همسر(ها) | مریم حسینیان | |||
فرزندان | امیرحسین | |||
مدرک تحصیلی | کارشناسی زبانوادبیات فارسی | |||
دانشگاه | دانشگاه تهران | |||
|
مهدی یزدانیخرم روزنامهنگار، داستاننویس، منتقد، برنده جوایز ادبی در چند دوره است که از او به عنوان یکی از پنج امید ادبیات داستانی معاصرایران تجلیل شده است.[۱]
نام مهدی یزدانیخرم با رسانههای مکتوب گره خورده است؛ او نویسنده و روزنامهنگار است و در حوزه فرهنگ، هنر و ادبیات منتقد و تحلیلگر به شمار میآید. یزدانیخرم از اواسط دهه هفتاد در صفحات ادبی مطبوعات ایران مقالهها، گفتگوها و یادداشتهایی را منتشر کرده است؛ اما عمده شهرتش در این حوزه به نقدهای ادبی او بازمیگردد.او همچنین مسئول انتخاب داستان ایرانی نشر چشمه و مشاوراصلی بخش ادبیات این انتشارات بهشمار میآید.
داستانکها
عکسها به داستانهایم جان می دهند
- «اتفاقهای تاریخی، تماشا کردن عکسهای قدیمی، دیدن انسانهای بینام و نشان که عکسهایشان در روزنامههای ٧٠، ٨٠ سال پیش به چشم میخورد و ... همه این مسائل مرا قلقک میدهد تا برایشان قصه طراحی کنم.»[۲]
چهارده سالگی و پیرهنزرشکیِ چوبک
- «اما داستانِ من و صادق چوبک بازمیگردد به عصری زمستانی و سرد در دفتر مجله شباب. جمعِ داستانخوانی و مهمان آن هفته که محمد بهارلو بود همراه کتاب تازه درآمدهاش، یک آنتولوژی درجه اول از نویسندهگان ایرانی. چوبک در آن سال که به گمانم هفتاد و سه میشد هنوز در جهان بود. گردون نوشته بود سوی چشمانش را از دست داده و در آمریکاست. محمد بهارلو در آن غروب پنجشنبه پیشنهاد کرد یک داستان از کتابش بخواند. و خواند، داستانِ «پیراهن زرشکی» را خواند که تا امروز هیچ داستان کوتاهی در ادبیات ایران نتوانسته چنین جان و روح من را متلاطم کند. وقتی محمد بهارلو خواندنِ داستان را تمام کرد من در حیرت کامل فرورفته بودم. حیرتی که تا امروز و هر بار که این داستانِ چوبک را میخوانم یقه جانم را میگیرد.»[۳]
زندگی و تراث
جوایز
این نویسنده، جایزه ادبی واو را برای رمان به گزارش اداره هواشناسی فردا این خورشید لعنتی، جایزه بهترین رمان سال ۹۱ از هفت اقلیم و جایزه بهترین رمان سالهای ۹۱ و ۹۲ از جایزه ادبی بوشهر برای رمان رمان من منچستر یونایتد را دوست دارم و جایزه ادبی «چهل» را به عنوان یکی از پنج امید ادبیات داستانی ایران در سال ۱۳۹۵، به دست آورده است.[۴]