صمد بهرنگی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[پرونده:Sama & saz.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''صمد با ترکهٔ خشک هم مینواخت'''</center>]] | [[پرونده:Sama & saz.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''صمد با ترکهٔ خشک هم مینواخت'''</center>]] | ||
[[پرونده:Samad_Behrangi_ID_Card.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''صمد بهرنگی و وزارت فرهنگ'''</center>]] | [[پرونده:Samad_Behrangi_ID_Card.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''صمد بهرنگی و وزارت فرهنگ'''</center>]] | ||
'''صمد بهرنگی''' شاعر و داستاننویس کودک، معلم، منتقد، مترجم و پژوهشگر فولکلور آذربایجانی بود. او را | '''صمد بهرنگی''' شاعر و داستاننویس کودک، معلم، منتقد، مترجم و پژوهشگر فولکلور آذربایجانی بود. او را بهنوعی هانس کریستین آندرسون ایران مینامند. <ref name =''پدر کودکان''>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱= جزینی|نام۱= محمدجواد|تاریخ= |عنوان= بررسی «قصههای بهرنگی» بهکوشش اسد بهرنگی|پیوند=[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/129911/%D8%B3%D9%87%D9%85-%D8%B5%D9%85%D8%AF سهم صمد در ادبیات کودکونوجوان]|ژورنال= کتاب ماه کودکونوجوان|دوره= مهر۱۳۷۷|شماره= ۱۲|صفحات= ۷و۸|doi= |تاریخ بازبینی= ۹بهمن۱۳۹۷}}</ref> بهرنگی در کنار انبوهیِ آثارش آنهم در عمری کمتر از سه دهه، به آفرینش [[ماهی سیاه کوچولو]] دست زد که خود، شاهکاری در ادبیات معاصر است و علاوهبر ترجمهٔ آن بهزبانهای گوناگون، در سال۱۹۶۹ جایزهٔ بیینال براتیسلاوای چکسلواکی را از آنِ خود کرد. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
کودکی صمد بهرنگی، در محلهٔ قدیمی جنوب شهر تبریز و در تنگدستیِ مطلق گذشت. مادر و پدرش، «سارا» و «عزت»، بهسختی زندگیِ صمد، دو برادر و سه خواهرش را تأمین میکردند. کارگری، زهتابی و فروش آبِ مشک به قفقازها و روسها کفاف مخارج خانواده را نمیداد. عزت، سرانجام با فوج بیکاران آذربایجان، راهی قفقاز و باکو شد و دیگر خبری از او نشد. | کودکی صمد بهرنگی، در محلهٔ قدیمی جنوب شهر تبریز و در تنگدستیِ مطلق گذشت. مادر و پدرش، «سارا» و «عزت»، بهسختی زندگیِ صمد، دو برادر و سه خواهرش را تأمین میکردند. کارگری، زهتابی و فروش آبِ مشک به قفقازها و روسها کفاف مخارج خانواده را نمیداد. عزت، سرانجام با فوج بیکاران آذربایجان، راهی قفقاز و باکو شد و دیگر خبری از او نشد. |