مجله یغما: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
}} | }} | ||
یغما بزرگترین خدمت [[حبیب یغمایی]] به زبان و ادب فارسی و پژوهشهای ایرانی است. مجلهٔ یغما مجلهای است ادبی و پژوهشی که هدف از انتشار آن؛ حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی است. مجلهٔ مذکور از منظمترین انتشارات دوره خود بود که اول هرماه به چاپ میرسید. | یغما بزرگترین خدمت [[حبیب یغمایی]] به زبان و ادب فارسی و پژوهشهای ایرانی است. مجلهٔ یغما مجلهای است ادبی و پژوهشی که هدف از انتشار آن؛ حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی است. مجلهٔ مذکور از منظمترین انتشارات دوره خود بود که اول هرماه به چاپ میرسید. | ||
==برای کسانی که مجله را نخواندهاند== | ==برای کسانی که مجله را نخواندهاند== | ||
'''یغما''' مجلهای | '''یغما''' مجلهای کهن نیست، که مختص افراد پیر باشد بلکه نشریهای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشنا کردن جوانان این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آنها و پیشینهٔ ایران است. [[حبیب یغمایی|یغمایی]] در این اثر؛ مطالبی از آثار بزرگان را عینا درج کرده، و با شیوهای جذاب و گیرا به آنها میپردازد تا مردم آن روزگار از خواندن داستانها و مجلات بیاساس و دیدن نمایشهای بی بنیاد ستارگان سینما روی برگردانند. همچنین در طی سیویک سال انتشار مجله زمینهای فراهم بود تا مردم بتوانند آثار دست به قلمان تازهکار را نیز بخوانند. | ||
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله=== | ===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله=== | ||
داستانه همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجو است؛ | داستانه همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجو است؛ | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
===یک بند در معرفی خلاصهٔ مجله (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ===یک بند در معرفی خلاصهٔ مجله (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ||
مجلهای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره به چاپ میرسید. در طی سیویک سال، ۳۶۶شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجلهٔ ادبی و پژوهشی یغما، اول هر ماه بود و سردبیر بسیار اصرار داشت و حساس بود که دقیقا در ابتدای هر ماه، شماره مخصوص همان ماه منشر شود. و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد. | |||
خط ۷۵: | خط ۷۷: | ||
{{گفتاورد تزیینی|از بیست و چند هزار صفحه دورهٔ سیویک سالهٔ یغما، بیش از دههزار صفحهاش مطالب بکر و خواندنی است که اگر [[حبیب یغمایی|یغمایی]] نبود و یغمایی نداشت، غالباً از نهانخانه ضمیر نویسندگان بر صفحه کاغذ نقش نمیبست و به دست خوانندگان نمیرسید. و این خدمت ناچیزی نیست دهها متفکر و نویسنده را به نوشتن واداشتن و با طبایع زودرنج و پرمدعایشان ساختن و از دو سو بار ملامت و جور جفا کشیدن همتی مردانه میخواهد...<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارجنامه حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۵و۱۰۶}}</ref>}} | {{گفتاورد تزیینی|از بیست و چند هزار صفحه دورهٔ سیویک سالهٔ یغما، بیش از دههزار صفحهاش مطالب بکر و خواندنی است که اگر [[حبیب یغمایی|یغمایی]] نبود و یغمایی نداشت، غالباً از نهانخانه ضمیر نویسندگان بر صفحه کاغذ نقش نمیبست و به دست خوانندگان نمیرسید. و این خدمت ناچیزی نیست دهها متفکر و نویسنده را به نوشتن واداشتن و با طبایع زودرنج و پرمدعایشان ساختن و از دو سو بار ملامت و جور جفا کشیدن همتی مردانه میخواهد...<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =ارجنامه حبیب یغمایی|صفحه =۱۰۵و۱۰۶}}</ref>}} | ||
====نقدهای منفی==== | ====نقدهای منفی==== | ||
=====نقد یکی از پسران [[حبیب یغمایی|حبیب]]===== | |||
یکی از پسران [[حبیب یغمایی|یغمایی]] که در باستانشناسی کار میکرده شیئی عجیب کشف میکند، پدر خبرش را در روزنامه میخواند و از او میپرسد؛«چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟!» پسر گفته:«در روزنامهها را خوب میخوانند مجله تو کهنه است.» | |||
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران==== | ====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران==== | ||
نسخهٔ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۶
سردبیر | حبیب یغمایی |
---|---|
شمارگان | حدود۵۰۰۰ |
چاپکننده | انتشارات مجله یغما |
نخستین شماره | فروردین۱۳۲۷ |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
یغما بزرگترین خدمت حبیب یغمایی به زبان و ادب فارسی و پژوهشهای ایرانی است. مجلهٔ یغما مجلهای است ادبی و پژوهشی که هدف از انتشار آن؛ حفظ و نگهداری از زبان و ادب فارسی است. مجلهٔ مذکور از منظمترین انتشارات دوره خود بود که اول هرماه به چاپ میرسید.
برای کسانی که مجله را نخواندهاند
یغما مجلهای کهن نیست، که مختص افراد پیر باشد بلکه نشریهای ادبی و پژوهشی است که یکی از اهداف آن آشنا کردن جوانان این سرزمین با بزرگان علم و ادب، آثار آنها و پیشینهٔ ایران است. یغمایی در این اثر؛ مطالبی از آثار بزرگان را عینا درج کرده، و با شیوهای جذاب و گیرا به آنها میپردازد تا مردم آن روزگار از خواندن داستانها و مجلات بیاساس و دیدن نمایشهای بی بنیاد ستارگان سینما روی برگردانند. همچنین در طی سیویک سال انتشار مجله زمینهای فراهم بود تا مردم بتوانند آثار دست به قلمان تازهکار را نیز بخوانند.
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله
داستانه همان داستانِ شعر بهار و غلط دانشجو است؛
- هنگامی که یغمایی به عنوان رئیس فرهنگ به آن شهر رفت، پیش از آن با خیالی آسوده مجله را به دست برادرش اقبال سپرد و از محمدابراهیم باستانی پاریزی که در آن وقت دانشجو بود درخواست کرد تا اقبال را در این امر همراهی کند. اما خوش خیال بود که فکر میکرد همه چیز مرتب و طبق روال پیش خواهد رفت! چون داستان غلط مشهور و خرابکاری و دست بردن در شهر بهار در نبود یغمایی رخ داد که روحش هم خبردار نبود. محمدابراهیم خانِ باستانی پاریزی میخواستند لطفی کنند و به مناسبت درگذشت علامه قزوینی شعری درخور در مجله به چاپ برسانند که هنگام خواندن دیوان اشعار بهار این فکر به سرش میزند و شعری که ملکالشعرا در رثای عارف قزوینی سروده را اول تغییر داده و سپس با ذوق و شوق در مجله درج میکند و به خیال خود میگوید که حتما ملکالشعرای بهار نیز از این انتخاب و از این تغییر، مشعوف خواهند شد! نمیدانست که در آرامش قبل از توفان است. حبیب خسته و دور از خانه بالاخره از کرمان باز میگردد و ملکالشعرا بلافاصله به او تلفن میکند که ای فلانی! چه کردی؟ تو با شعر زیبای من چه کردی؟ حبیبِ مات و مبهوت فقط میگوید چشم آقا، بله آقا، حق با شماست آقا، درست میفرمایید... و به گردن میگیرد که شعر را خود تغییر داده اگر غیر از اینم کار را میکرد بهار قیامتی به پا میکرد که چرا یک بچه شعر مرا خراب کرده کرده! و اینگونه شد که گفت حبیب شعر مرا خراب کرد!
یک بند در معرفی خلاصهٔ مجله (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
مجلهای با نام یغما، هر سال در ۱۲ شماره به چاپ میرسید. در طی سیویک سال، ۳۶۶شماره از این نشریه منتشر شد. اولین شماره در فروردین۱۳۲۷ و آخرین شماره در اسفند۱۳۵۷ انتشار یافت. ترتیب انتشار مجلهٔ ادبی و پژوهشی یغما، اول هر ماه بود و سردبیر بسیار اصرار داشت و حساس بود که دقیقا در ابتدای هر ماه، شماره مخصوص همان ماه منشر شود. و از جمله نشریات منظمی بود که نظم و ترتیب آن تا پایان حفظ شد.
گزارشی از بخشها و ستونهای مختلف و شمارههای ویژه
دلیل شهرت
چرا باید این مجله را خواند
برای کسانی که مجله را خواندهاند
هدف سردبیر صرفا درج مقالات و اشعار بزرگان نیست! بلکه به نحوی به تحلیل آنان پرداخته، آثار را معرفی میکند و از نقش آنان در زبان فارسی میگوید، خاطراتی که از دوستان شاعرش نقل میکند تنها برای سرگرمی نیست، بلکه برای شناساندن شخصیت آنان است. حاشیه نویسیها برای متفاوت بودن یا عجیب بودن مجله نیست. این کار، گاه به منظور رفع اشکال مطالب نویسندگان جوان است. و گاهی هم پاسخ به کنایههایی است که در مقالات به چشم میخورد، و گاهی گلایهای است از دوستان!
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ مجله
سالشمار مجله
خلاصهٔ مفصلتر مجله در حد دو بند
داستان انتشار مجله (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است)
سبک مجله
پیشینهٔ مجله
طراحی جلد و تصویرسازی
ویژگیهای مهم مجله
گزارشی از فروش مجله
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با مجله و جریانسازیهای مجله
نشستهای خبرساز دربارهٔ مجله
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
نظر سعیدی سیرجانی
« | از بیست و چند هزار صفحه دورهٔ سیویک سالهٔ یغما، بیش از دههزار صفحهاش مطالب بکر و خواندنی است که اگر یغمایی نبود و یغمایی نداشت، غالباً از نهانخانه ضمیر نویسندگان بر صفحه کاغذ نقش نمیبست و به دست خوانندگان نمیرسید. و این خدمت ناچیزی نیست دهها متفکر و نویسنده را به نوشتن واداشتن و با طبایع زودرنج و پرمدعایشان ساختن و از دو سو بار ملامت و جور جفا کشیدن همتی مردانه میخواهد...[۱] | » |
نقدهای منفی
نقد یکی از پسران حبیب
یکی از پسران یغمایی که در باستانشناسی کار میکرده شیئی عجیب کشف میکند، پدر خبرش را در روزنامه میخواند و از او میپرسد؛«چرا به من نگفتی تا در یغما چاپ کنم؟!» پسر گفته:«در روزنامهها را خوب میخوانند مجله تو کهنه است.»
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود مدیرمسئول دربارهٔ مجله
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
فهرست شمارهها، گزارشها و اخبار ویژه منتشر در مجله
جملههای ماندگار مجله
جوایز مجله
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ مجله)
مشخصات شناسنامهای
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و مکانهای توزیع مجله
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات مجله
صدای مدیرمسئول یا صاحبامتیاز
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ مجله(فیلم و مستند)
طرحی خاص که بهطور ویژه در مجله منتشر شده
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
- ↑ ارجنامه حبیب یغمایی. ص. ۱۰۵و۱۰۶.