جمال میرصادقی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
نخستین داستان او به نام «برفها، سگها، کلاغها»، در مجله سخن چاپ و مقام دوم را در مسابقه داستاننویسی این مجله کسب کرد. | |||
جمال میرصادقی اولین داستانش را در سخن منتشر کرد. کتاب «شاهزاده خانم سبز چشم» که مجموعه چند داستان بود در سال ۱۳۴۱ منتشر کرد در چاپ دوم نام آن به «مسافرهای شب» تغییر یافت. | |||
(ص ۴۷) | |||
آثار داستانی جمال میرصادقی تاکنون بهبه بیش از ده زبان ترجمه و در تیراژهای بالا منتشر شده است. جمال میرصادقی علاوه بر داستاننویسی، درزمینۀ تئوری داستان نیز آثار ارزندهای منتشر کرده است. | |||
چخوف و همینگوی (ص ۳۹) | |||
'''داستانهای من در کوچه شکل می گیرد''' | |||
قهرمان داستانهای [[میرصادقی]] اغلب از کوچه انتخاب شدهاند و ضربان سالم و دقیق زبان جاافتادۀ آدمهای کوچه است که به داستانهایش زندگی زنده و سالمی میبخشد. هم پیوندی او با مردمان کوچه بدینسان شکل میگیرد، او از کوچه برخاسته و خود را از آنها جدا نمیداند. | |||
(فاطمه خوشهگیر، روزنامه کیهان، ۱۳۵۵) | |||
'''تأثیرپذیری از بزرگان''' | |||
میرصادقی از همه نویسندههای بزرگ و نامآور دنیا بهره برده است. بعضی از آنها در دورهای خاص از زندگی او بهشدت میرصادقی را به خود جلب کردهاند. مثل ویلیان فاکنر که در آغاز نویسندگی از او بسیار خوشش میآمد و سپس آثار چخوف و گورکی و تولستوی او را به خود جلب کرد و بارها و بارها آنها را خواند و شاید غیرمستقیم تحت تأثیر آنها گرفته باشد. | |||
(گفتوگوها ص ۹۲ تا ۹۴) | |||
بزرگ علوی و چوبک از نویسندگان ایرانی بودند که بر او تأثیر گذاشتهاند. (۱۰۳) | |||
'''مشاغل''' | |||
جمال میرصادقی مشاغل گوناگوی داشته ؛ کارگر، معلم، کتابدار دانشسرای عالی ( دانشگاه تربیت معلم) ، کارشناس آزمونسازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور و مسؤل اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران بوده است. در دورۀ کار نوینسدگی، داستانهای کوتاه و بلند بسیار و چندین ران نوشته است که برخی از آنها به زبانهای آلمانی، انگلیسی، ارمنی، رمانیایی، عبری، عربی، مجاری، ایتالیایی و چینی ترجمه شده است. ( عناصر داستانی، ۱۳۶۷ ) | |||
==داستانک== | ==داستانک== | ||
| | ||
===گذر از دروازه خیال=== | |||
ظهر تابستان بود و حوصله اش سر رفته بود نه توی کوچپه می توانست برود نه توی خانه با کسی باز یکند. همینطور دور خودش می چرخید تا اینکه توی زیرزمین خانه لای اسبابو اثاثیه های قدیمی کتاب امیر ارسالان نامدار را پیدا کرد. چشم باز کرد دید شب شده و او هنوز دارد می خواند. مادر بزرگ که در جست و جوی او به زیرزمین آمده بود با دیدن کتاب گفت: | |||
«ذلیل مرده هر کی امیرارسلان خونده، آواره کوه و بیابون شده. میخوای بدبخت بشی؟» | |||
و او آواره داستان و داستان نویسی شده بود. پس از ان عشق به نوشتن و خواندن آرامشش را ربوده بود. | |||
گفت و گوها صفحه ۱۵ تا ۱۷ | |||
===اولین داستان، اولین نگاهها=== | ===اولین داستان، اولین نگاهها=== | ||
آمد توی خیابان. احساس میکرد همه دنیا او را نگاه میکنند. زنها، مردها، حتی درختها، خیابانها و ماشینها به او خیره شده بودند. توی پوستش نمیگنجید. میخواست از خوشحالی پرواز کند. دخترک بازهم مثل هر روز به او سلام کرد. توی دلش خندید و با خودش گفت: | آمد توی خیابان. احساس میکرد همه دنیا او را نگاه میکنند. زنها، مردها، حتی درختها، خیابانها و ماشینها به او خیره شده بودند. توی پوستش نمیگنجید. میخواست از خوشحالی پرواز کند. دخترک بازهم مثل هر روز به او سلام کرد. توی دلش خندید و با خودش گفت: | ||
خط ۶۴: | خط ۹۰: | ||
:«مگه بهت نگفتم با غریبهها حرف نزن؟ چرا بهش سلام دادی؟» {{سخ}} دخترک گریان گفت: | :«مگه بهت نگفتم با غریبهها حرف نزن؟ چرا بهش سلام دادی؟» {{سخ}} دخترک گریان گفت: | ||
:«آخه گناه داره... بیچاره است.» | :«آخه گناه داره... بیچاره است.» | ||
==داستانک عشق=== | ==داستانک عشق=== | ||
===داستانک استاد=== | ===داستانک استاد=== | ||
===داستانک شاگرد=== | ===داستانک شاگرد=== | ||
شاگردان | |||
===داستانک مردم=== | ===داستانک مردم=== | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۳۲: | ||
===داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری=== | ===داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری=== | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۸۰: | ||
===منزلی که در آن زندگی | ===منزلی که در آن زندگی میکند=== | ||
===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)=== | ===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)=== | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۸۷: | ||
===ناشرانی که با او کار کردهاند=== | ===ناشرانی که با او کار کردهاند=== | ||
نشر قطره، سخن، آگاه، اشاره، فرهنگ معاصر و... | |||
===استادان و شاگردان=== | ===استادان و شاگردان=== | ||
در داستاننویسی خودآموزی کرده است و هیچیک از اهالی قلم و نویسندگان معاصر ایرانی او را در این راه یاری ندادهاند. دوستهای معدودی که او را در نوشتن تشویق میکردند، خودشان نویسنده بودند. دوستهای مهربانی بودند که داستانهایش را از سر لطف میخواندند و ایرادهایش را به او میگفتند. به گفتۀ خودش، درسهای نویسندگی را اول از زندگی آموخت و بعد از آن، دوستانش. ( گفت و گوها صفحه ۲۳) | |||
===فیلم ساخته شده براساس=== | ===فیلم ساخته شده براساس=== |
نسخهٔ ۲۳ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۷
جمال میرصادقی | |
---|---|
نام اصلی | سیدحسین میرصادقی |
زمینهٔ کاری | داستاننویسی |
زادروز | ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ تهران |
محل زندگی | تهران |
کتابها | عناصر داستان ادبیات داستانی |
همسر(ها) | میمنت میرصادقی (ذوالقدر)شاعر و پژوهشگر |
فرزندان | نازنین، مانی |
مدرک تحصیلی | کارشناسی زبان و ادبیات فارسی |
دانشگاه | دانشگاه تهران |
دلیل سرشناسی | داستاننویس، پژوهشگر ادبی |
جمال میرصادقی جمال میرصادقی متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ در تهران است. او دانشآموختهٔ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی است و تاکنون حدود ۵۰ جلد کتاب شامل رمان، داستان بلند< نقد ادبی و مجموعه مقالات، از او منتشر شدهاست.
نخستین داستان او به نام «برفها، سگها، کلاغها»، در مجله سخن چاپ و مقام دوم را در مسابقه داستاننویسی این مجله کسب کرد.
جمال میرصادقی اولین داستانش را در سخن منتشر کرد. کتاب «شاهزاده خانم سبز چشم» که مجموعه چند داستان بود در سال ۱۳۴۱ منتشر کرد در چاپ دوم نام آن به «مسافرهای شب» تغییر یافت.
(ص ۴۷)
آثار داستانی جمال میرصادقی تاکنون بهبه بیش از ده زبان ترجمه و در تیراژهای بالا منتشر شده است. جمال میرصادقی علاوه بر داستاننویسی، درزمینۀ تئوری داستان نیز آثار ارزندهای منتشر کرده است. چخوف و همینگوی (ص ۳۹)
داستانهای من در کوچه شکل می گیرد قهرمان داستانهای میرصادقی اغلب از کوچه انتخاب شدهاند و ضربان سالم و دقیق زبان جاافتادۀ آدمهای کوچه است که به داستانهایش زندگی زنده و سالمی میبخشد. هم پیوندی او با مردمان کوچه بدینسان شکل میگیرد، او از کوچه برخاسته و خود را از آنها جدا نمیداند. (فاطمه خوشهگیر، روزنامه کیهان، ۱۳۵۵)
تأثیرپذیری از بزرگان میرصادقی از همه نویسندههای بزرگ و نامآور دنیا بهره برده است. بعضی از آنها در دورهای خاص از زندگی او بهشدت میرصادقی را به خود جلب کردهاند. مثل ویلیان فاکنر که در آغاز نویسندگی از او بسیار خوشش میآمد و سپس آثار چخوف و گورکی و تولستوی او را به خود جلب کرد و بارها و بارها آنها را خواند و شاید غیرمستقیم تحت تأثیر آنها گرفته باشد.
(گفتوگوها ص ۹۲ تا ۹۴)
بزرگ علوی و چوبک از نویسندگان ایرانی بودند که بر او تأثیر گذاشتهاند. (۱۰۳)
مشاغل جمال میرصادقی مشاغل گوناگوی داشته ؛ کارگر، معلم، کتابدار دانشسرای عالی ( دانشگاه تربیت معلم) ، کارشناس آزمونسازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور و مسؤل اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران بوده است. در دورۀ کار نوینسدگی، داستانهای کوتاه و بلند بسیار و چندین ران نوشته است که برخی از آنها به زبانهای آلمانی، انگلیسی، ارمنی، رمانیایی، عبری، عربی، مجاری، ایتالیایی و چینی ترجمه شده است. ( عناصر داستانی، ۱۳۶۷ )
داستانک
گذر از دروازه خیال
ظهر تابستان بود و حوصله اش سر رفته بود نه توی کوچپه می توانست برود نه توی خانه با کسی باز یکند. همینطور دور خودش می چرخید تا اینکه توی زیرزمین خانه لای اسبابو اثاثیه های قدیمی کتاب امیر ارسالان نامدار را پیدا کرد. چشم باز کرد دید شب شده و او هنوز دارد می خواند. مادر بزرگ که در جست و جوی او به زیرزمین آمده بود با دیدن کتاب گفت: «ذلیل مرده هر کی امیرارسلان خونده، آواره کوه و بیابون شده. میخوای بدبخت بشی؟» و او آواره داستان و داستان نویسی شده بود. پس از ان عشق به نوشتن و خواندن آرامشش را ربوده بود.
گفت و گوها صفحه ۱۵ تا ۱۷
اولین داستان، اولین نگاهها
آمد توی خیابان. احساس میکرد همه دنیا او را نگاه میکنند. زنها، مردها، حتی درختها، خیابانها و ماشینها به او خیره شده بودند. توی پوستش نمیگنجید. میخواست از خوشحالی پرواز کند. دخترک بازهم مثل هر روز به او سلام کرد. توی دلش خندید و با خودش گفت:
- «حتماْ منو شناخته. فهمیده من نویسنده شدم. فهمیده داستانم تازه توی مجله چاپ شده.»
قند توی دلش آب شده بود و داشت کیف میکرد که شنید مادر نیشگونی از دخترکش گرفت و گفت: - «مگه بهت نگفتم با غریبهها حرف نزن؟ چرا بهش سلام دادی؟»
دخترک گریان گفت: - «آخه گناه داره... بیچاره است.»
داستانک عشق=
داستانک استاد
داستانک شاگرد
شاگردان
داستانک مردم
ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود
داستانکهای دشمنی
داستانکهای دوستی
داستانکهای قهر
داستانکهای آشتیها
داستانک نگرفتن جوایز
داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
داستانکهای مذهب و ارتباط با خدا
داستانکهای عصبانیت، ترک مجلس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامهها و مجلات و نمونههایی از آن
داستانکهای دارایی
داستانکهای زندگی شخصی
داستانک برخی خالهزنکیهای شیرین (اشکها و لبخندها)
داستانک شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
داستانکهای مشهور ممیزی
داستانکهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونههایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری
زندگی و تراث
سوانح عمر
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
زمینهٔ فعالیت
یادمان و بزرگداشتها
از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)
نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او دربارهٔ دیگران
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دستهجمعی
بیانیهها
جملهٔ موردعلاقه در کتابهایش
جملهای از ایشان
نحوهٔ پوشش
تکیهکلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکند
گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکانهایی که به آن مسافرت کرده است)
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
نشر قطره، سخن، آگاه، اشاره، فرهنگ معاصر و...
استادان و شاگردان
در داستاننویسی خودآموزی کرده است و هیچیک از اهالی قلم و نویسندگان معاصر ایرانی او را در این راه یاری ندادهاند. دوستهای معدودی که او را در نوشتن تشویق میکردند، خودشان نویسنده بودند. دوستهای مهربانی بودند که داستانهایش را از سر لطف میخواندند و ایرادهایش را به او میگفتند. به گفتۀ خودش، درسهای نویسندگی را اول از زندگی آموخت و بعد از آن، دوستانش. ( گفت و گوها صفحه ۲۳)
فیلم ساخته شده براساس
حضور در فیلمهای مستند دربارهٔ خود
اتفاقات بعد از انتشار آثار
نام جاهایی که به اسم این فرد است
کاریکاتورهایی که دربارهاش کشیدهاند
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
برگههایی از مصاحبههای فرد
آثار و منبعشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
تعهد، جایگزین میهن دوستی
کارنامه و فهرست آثار
مجموعه داستان کوتاه
- مسافرهای شب (چاپ اول شاهزاده خانم سبز چشم)،(۱۳۴۱)
- چشمهای من خسته (۱۳۴۵)
- شبهای تماشا و گل زرد (۱۳۴۷)
- این شکستهها (۱۳۵۰)،(داستانهای بههمپیوسته)
- اینسوی تلهای شن (۱۳۵۲)
- نه آدمی نه صدایی (۱۳۵۴)
- دوالپا (۱۳۵۷)
- هراس (۱۳۵۷)
- پشهها (۱۳۶۸)
- روشنان (۱۳۷۶)
- بیست و بیستوسه داستان (۱۳۸۷)
- نام تو آبی است (۱۳۸۸)
- پرنده از سر درخت پرید (۱۳۹۷)
رمان
- درازنای شب (۱۳۴۹)
- شبچراغ (۱۳۵۵)
- بادها خبر از تغییر فصل میدهند (۱۳۶۴)
- آتش از آتش (۱۳۶۵)
- کلاغها و آدمها (۱۳۶۸)
- اضطراب ابراهیم (۱۳۸۲)
- زندگی را به آواز بخوان (۱۳۸۳)
- دختری با ریسمان نقرهای (۱۳۸۶)
- دندان گرگ (۱۳۸۷)
- رهایی (۱۳۹۲)
- دو چراغ آبی روشن (۱۳۹۲)
- دنیای همه رنگ (۱۳۹۳)
- مادر، عشق و دیگر هیچ (۱۳۹۳)
داستان کودکان
- چه دنیای قشنگی (۱۳۶۳)
نمایشنامه
- چه کسی دنبال آقای هنرور میرود (۱۳۹۳) نمایشنامه در یک پرده و هفت صحنه
آثار پژوهشی
- ادبیات داستانی (چاپ اول ۱۳۵۹)، (قصه، داستان کوتاه، رمان، پژوهشی در انواع داستان)
- عناصر داستان (۱۳۶۴)، (پژوهشی در اجزای داستان)
- داستان و ادبیات (۱۳۷۰)، (جستارهایی درزمینه ادبیات تخیلی)
- جهان داستانِ غرب (۱۳۷۲)، (ترجمه داستانهایی از نویسندههای غربی با تفسیر)
- واژهنامه هنر داستاننویسی (۱۳۷۷)، با همکاری میمنت میرصادقی (ذوالقدر)
- پیشکسوتهای داستان کوتاه جهان (۱۳۷۸)، (با تجدیدنظر در انتشارات نیلوفر ۱۳۹۴)
- جهان داستان ایران جلد یک (۱۳۸۲)، (داستانهایی از هشت نویسنده نسل اول جمالزاده هدایت بزرگ علوی چوبک به آذین (اعتماد زاده) آل احمد گلستان دانشور با تفسیر)
- داستاننویسهای نامآور معاصر ایران (۱۳۸۲)، (بررسی آثار سیویک نویسنده نسل اول و دوم ایران از آغاز تا انقلاب)
- شناخت داستان (۱۳۸۴)، (جستارهایی درباره داستان و داستاننویسی)
- گفتوگوها (۱۳۸۵)، (مجموعه مصاحبههای نویسنده)
- جهان داستان ایران جلد دو (۱۳۸۶) داستانهایی از بیست دو نویسنده نسل دوم با تفسیر
- بیستوسه داستان از داستاننویسهای امروز ایران با تفسیر (۱۳۸۷)
- عرقریزان روح (۱۳۸۸)، (توصیههایی به نویسندههای جوان جستارهایی درزمینۀ داستان)
- راهنمای رماننویسی (۱۳۸۹)
- عناصر داستان (۱۳۹۰) با تجدیدنظر و افزودهها
- راهنمای داستاننویسی (۱۳۹۰)
- زاویه دید در داستان (۱۳۹۱)
- داستانهای خیالی علمی خیالی خیال و وهم (فانتزی) (۱۳۹۲) ، (پژوهشی در انواع داستان)
- شناخت داستان (۱۳۹۲) (مجموعه دو کتاب داستان و ادبیات و شناخت داستان با تجدیدنظر و افزودهها)
- داستان و داستاننویس همراه با بیستویک داستان کوتاه (۱۳۹۳)
- داستانهای پلیسی (۱۳۹۴)
- چگونه میتوان داستاننویس شد؟ (۱۳۹۴)
- گفتوگوها (جلد اول و دوم) (۱۳۹۴)؛ همراه با پانزده داستان کوتاه
- جهان داستان غرب (۱۳۹۵)؛ تجدیدنظر و چاپ مجدد
- زنان داستان نویس نسل سوم (۱۳۹۷)