صمد بهرنگی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==زندگی و تراث== | ==زندگی و تراث== | ||
===سوانح عمر=== | |||
۲ تیر ۱۳۱۸: تولد در محله چرنداب تبریز. | |||
مهر ۱۳۳۴: ورود به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز. | |||
خرداد ۱۳۳۶: فارغالتحصیلی از دانشسرا. | |||
مهر ۱۳۳۶: آغاز آموزگاری. | |||
مهر ۱۳۳۷: ورود به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی. | |||
۱۳۳۹ : چاپ اولین داستانش به نام «عادت» | |||
۱۳۴۰ : چاپ داستان «تلخون» و دستگیری و اعدام تعدادی از نزدیکان صمد به دست رژیم شاه و شرکت او در اعتصابات دانشجویی. | |||
خرداد ۱۳۴۱: دریافت گواهینامه پایان تحصیلات | |||
۱۳۴۱ : اخراج از دبیرستان به جرم بیان سخنهای ناخوشایند در دفتر دبیرستان و انتقال به دبستان.. | |||
۱۳۴۲ : افزایش فعالیتهای فرهنگی و به دادگاه کشیده شدن او به دنبال پاپوش رئیس وقت فرهنگ آذربایجان. و نگارش کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان | |||
1343 : تحت تعقیب قرار گرفتن صمد بهرنگی به خاطر چاپ کتاب «پاره پاره» و صدور کیفرخواست از سوی دادستانی عادی ۱۰۵ ارتش یکم تبریز و به دنبال آن صدور حکم تعلیق از خدمت به مدت ٦ ماه. نگارش کتاب «انشاء ساده» با نام مستعار افشین پرویزی. لغو حکم تعلیق او در آبان همین سال بازگشت صمد به کلاس درس. | |||
پاییز ۱۳۴۴: ترجمه کتاب «ما الاغها! - عزیز نسین». | |||
تیر ۱۳۴۸: ترجمه کتاب «خرابکار» (قصههایی از چند نویسنده ترک زبان). | |||
خرداد ۱۳۴۸: ترجمه «کلاغ سیاهه - مامین سیبیریاک » و چند قصه دیگر برای کودکان. | |||
شهریور ۱۳۴۷: مرگ در اثر غرق شدن در رود ارس. <ref>[http://www.hamshahrionline.ir/news/167216/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B1%DB%B8-%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B71.شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۹ | |||
زندگینامه: صمد بهرنگی (۱۳۱۸ - ۱۳۴۷) | |||
]</ref> | |||
===فقر، درد، نور، آموختن و رفتن در کلام بهرنگی<ref>[https://www.navaar.ir/audiobook/2071/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D8%AA-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8Cکتاب-صوتی-افسانه-محبت-صمد-بهرنگی]</ref>=== | ===فقر، درد، نور، آموختن و رفتن در کلام بهرنگی<ref>[https://www.navaar.ir/audiobook/2071/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D8%AA-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8Cکتاب-صوتی-افسانه-محبت-صمد-بهرنگی]</ref>=== | ||
* ''فقر، شب را بیغذا سرکردن نیست، فقر، روز را بیاندیشه بهسربردن است.''{{سخ}} | * ''فقر، شب را بیغذا سرکردن نیست، فقر، روز را بیاندیشه بهسربردن است.''{{سخ}} |