بدرالزمان قریب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
==داستانکها== | ==داستانکها== | ||
===برادر حامی خواهر=== | ===برادر حامی خواهر=== | ||
قریب پس از اینکه مقطع فوقلیسانس را در پنسلوانیا گذارند، به دلیل رنج دوری از خانواده تصمیم | قریب پس از اینکه مقطع فوقلیسانس را در پنسلوانیا گذارند، به دلیل رنج دوری از خانواده و غربت تصمیم میگیرد به ایران بازگردد؛اما او تنها با دلگرمیها و حمایتهای برادرش، سختیهای غربت را به جان میخرد. برادر نیز ترتیبی میدهد که مادر و خواهر بدرالزمان به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. خاله دکتر قریب، خانم شکوه عظمی قریب در ژنو اقامت داشت و در دانشگاه آن زبان فارسی تدریس میکرد و هر دو یا سه هفته یکدیگر را ملاقات میکردند. <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص8.</ref> | ||
===استاد سختگیر=== | ===استاد سختگیر=== | ||
قریب درباره استاد هنینگ (شرقشناس و ایرانشناس آلمانی و متخصص زبانهای باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهشهای آیین مانی)<ref> https://www.cgie.org.ir/fa/news/23508.</ref> میگوید: «او در نگاه اول خیلی سختگیر بود و انتظاری که از دانشجو داشت خیلی بیشتر از توانائیهایش بود. اما بعضی اوقات که چیزی میگفتم و میگفت: اِ پیدا کردی، پیدا کردی، خیلی خوشحال شدم و فکر میکردم که کشف بزرگی کردهام.» <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص9.</ref> | قریب درباره استاد هنینگ (شرقشناس و ایرانشناس آلمانی و متخصص زبانهای باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهشهای آیین مانی)<ref> https://www.cgie.org.ir/fa/news/23508.</ref> میگوید: «او در نگاه اول خیلی سختگیر بود و انتظاری که از دانشجو داشت خیلی بیشتر از توانائیهایش بود. اما بعضی اوقات که چیزی میگفتم و میگفت: اِ پیدا کردی، پیدا کردی، خیلی خوشحال شدم و فکر میکردم که کشف بزرگی کردهام.» <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص9.</ref> | ||
===سیگار را ترک کردم=== | |||
بدرالزمان میگوید: «هنینگ از دقیقهای که میآمد تا زمانی که کلاس طول میکشید، سیگار میکشید و من در ساعت دوم سرم گیج میرفت و نمیفهمیدم و او هم عصبی میشد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها گفتند که چارهای نداری جز اینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار میکشی؟! دیگر نکشیدم.» <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص10.</ref> | |||
===کتیبهی کشفشده در شیراز=== | |||
دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، بسیار علاقمند بود در دانشگاه تهران تدریس کند چون در آن دوره گروه فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران تاسیس شده بود. وی میگوید تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم. | دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، بسیار علاقمند بود در دانشگاه تهران تدریس کند چون در آن دوره گروه فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران تاسیس شده بود. وی میگوید تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم. | ||
کشاورزی در شیراز کتیبهای بین تخت جمشید و نقش رستم پیدا میکند و این مطلب را به موزه تخت جمشید اطلاع میدهد. از موزه به دکتر قریب اطلاع میدهند و از وی میخواهند آن را بخواند. دکتر پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه میرسد که این قطعه شبیه کتیبه نقش رستم در آرامگاه داریوش است. | کشاورزی در شیراز کتیبهای بین تخت جمشید و نقش رستم پیدا میکند و این مطلب را به موزه تخت جمشید اطلاع میدهد. از موزه به دکتر قریب اطلاع میدهند و از وی میخواهند آن را بخواند. دکتر پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه میرسد که این قطعه شبیه کتیبه نقش رستم در آرامگاه داریوش است. | ||
وی میگوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمتهایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آنها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشهشان را پیدا کردم... این مقاله به صورت سخنرانی در نشریه «فرهنگ ایران باستان» در سال 1346 و بعد در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال 1347 و بعد به انگلیسی در ایرانیکا انتیکوا در سال 1968 به چاپ رسید. | |||
وی میگوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمتهایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آنها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشهشان را پیدا کردم... این مقاله به صورت سخنرانی در نشریه «فرهنگ ایران باستان» در سال 1346 و بعد در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال 1347 و بعد به انگلیسی در ایرانیکا انتیکوا در سال 1968 به چاپ رسید. <ref> کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص10-11.</ref> | |||
'''''حوزه فعالیت دکتر قریب''''' | '''''حوزه فعالیت دکتر قریب''''' |