سلول‌های بهاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
محمد ایذجی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
محمد ایذجی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
|پیش از         =  
|پیش از         =  
}}
}}
کتاب '''سلول‌های بهاری'''، خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند، پدر دانش سلول‌های بنیادی ایران است.<ref name="طاقچه"/>
<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
سلول های بهاری، خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند است. کسی که برای اولین بار در سال ۱۳۸۲ به همراه همکارانش در پژوهشگاه رویان موفق شد تا سلول بنیادین انسانی تولید کند و به واسطه آن علم بیولوژی را به شدت تکان دهد. بهنام باقری در طول مصاحبه‌هایی که با دکتر بهاروند انجام داده است، موفق شد تا خاطرات او را در قالب یک کتاب گردآوری کند. این کتاب هم اکنون در اختیار شما قرار دارد.
سلول های بهاری اثری است که مسیر پر فراز و نشیب تولید و توسعه سلول‌های بنیادی را شرح می‌دهد و خاطرات شیرین دکتر بهاروند، پژوهشگر و پدر دانش سلول‌های بنیادی در ایران را در دل خود جای داده است.<ref name="طاقچه"/>
<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی= |عنوان=}}</ref>
<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی= |عنوان=}}</ref>
===درباره دکتر حسین بهاروند===
حسین بهاروند، استاد و پژوهشگر در پژوهشکده زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی پژوهشگاه رویان، در اسفند ۱۳۵۰ در شهر اصفهان به دنیا آمد. اما پدر و مادرش از اهالی خرم‌آباد هستند. او در دانشگاه‌های شیراز، شهید بهشتی و خوارزمی تحصیل کرد و در سال ۱۳۷۶ به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در سال ۱۳۸۲ توانست برای اولین بار در ایران سلول‌های بنیادی رویانی انسانی و همچنین موشی را تولید کند.<ref name="طاقچه"/>
در سال ۱۳۸۷ نیز به همراه همکارانش موفق به تولید سلول های بنیادی پرتوان القائی انسانی شد. این فعالیت ها او و همکارانش را قادر ساخت تا شاخه های مختلف پزشکی بازسازی را در ایران پایه گذاری کنند. ایشان تاکنون بیش از سی جایزه ملی و بین المللی، از جمله جایزه رازی، خوارزمی، آیسسکو، آکادمی علوم جهان، یونسکو و جایزه مصطفی (نشان عالی علم و فناوری جهان اسلام) دریافت کرده است.<ref name="رسان">{{یادکرد وب|نشانی= https://ketabresan.net/book/%D8%B3%D9%84%D9%88%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%DB%8C|عنوان=مشاهده قیمت و خرید کتاب سلول های بهاری اثر بهنام باقری نشر راه یار از فروشگاه اینترنتی کتاب رسان}}</ref>
===برشی از متن کتاب===
کار من عشق من است و به ساعات و سختی هایش فکر نمی کنم؛ در ضمن بزرگ‌ترین تفریح من هم هست.
سعی کنبم چند بُعد داشته باشیم؛ برای مثال، تنها مشغله مان درس نباشد و سعی کنیم به ابعاد دیگری مانند ورزش، خانواده و درک مردم هم توجه داشته باشیم.
بدین ترتیب رشد، همه جانبه و متعادل می شود. به عبارتی ا گر مغزتان بزرگ شود، دست و پایتان هم بزرگ می شود. خودتان که بزرگ شدید باید محیط اطرافتان را هم بزرگ کنید؛ وگرنه وقتی روی صندلی کوچک قبلی بنشینید می‌شکند و با این کار حتی به دیگران هم آسیب می‌زنید. در این مسیر به پیشرفت دیگران نیز کمک کنیم. بزرگ بودن به پُست و مقام نیست، بلکه کمک به ساختن آینده ای بهتر است. همە ما متعهد به کمک برای پیشرفت دیگران هستیم. قبول مسئولیت هایمان را به عنوان قبول چالش و وظیفه و تعهدی برای تسهیل پیشرفت جوانان نگاه کنیم؛ راهی برای رسیدن آن ها به روزی که بتوانند مایۀ حرکت بیشتر و پیشرفت بشریت شوند.
به قول آیت الله بهجت معتقدم «به این دنیا آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم، نه به هر قیمتی زندگی کنیم.» از آنجا که دو بار متولد نمی شویم باید حداکثر بهره را از این فرصت ببریم. گاهی این زمان صرف تحقیق و مطالعه می شود، گاهی خواب، گاهی خورا ک، گاهی ورزش، گاهی معاشرت با خوبان و گاهی سفر و کارهایی ازاین دست. زندگی لطف خدا است و هرطور به آن بنگری همان طور می نماید. برای بعضی ها «هرچی سنگه، مال پای لنگه»، برای برخی هم «هرچی سنگه» چالشی است برای پخته ترشدن، پیروزی، پیشرفت و درنهایت مؤثر بودن. هرچه هدف بزرگ تر، مسیر بسیار سنگلاخی و پر نشیب و فرازتر... <ref name="طاقچه">{{یادکرد وب|نشانی=https://taaghche.com/book/91752/%D8%B3%D9%84%D9%88%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%DB%8C |عنوان=دانلود و خرید PDF کتاب سلول های بهاری | حسین بهاروند | طاقچه}}</ref>
===رونمایی از کتاب===
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، آیین رونمایی کتاب «سلول‌های بهاری» دستیابی ایران به دانش سلول‌های بنیادی و بزرگداشت پروانه فرزانه مدیر بانک سلول‌های انسانی و جانوری مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی) ۲۷ تیرماه با حضور حسین بهاروند، راوی کتاب و همسر خانم فرزانه، بهنام باقری نویسنده کتاب، روح‌الله نجابت نماینده مردم شیراز در مجلس، حجت‌الاسلام مهدوی معاون نهاد رهبری دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ثنایی استاد دانشگاه علوم پزشکی، ایمانیه عضو هیات علمی و هیات امنای دانشگاه علوم پزشکی، فاطمه سادات لطیفی فعال حوزه زنان و خانواده، مسعود ملکی مدیر مدرسه سینمایی عمار و جمعی از اساتید، دانشجویان و علاقه‌مندان در بیمارستان قلب الزهرا این شهر برگزار شد.<ref name="رونما"/>
===محمدهادی ایمانیه عضو هیات علمی و هیات امنای دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز در سخنانی با اشاره به کتاب «سلول‌های بهاری» گفت:===
وی با اشاره به بازخوردهای خوب کتاب «سلول‌های بهاری» در میان فعالان علمی گفت: دکتر بهاروند بیش از یک سال و نیم روی پیش‌نویس این کتاب کار کردند. محتوای قوی و مفید این کتاب نمایانگر این تلاش و جدیت است. کتاب نوشتن باید با هدف این باشد که بتواند جمعی را هدایت کرده و مسیر را برایشان روشن کند. نویسنده در این کتاب بسیار احترام اساتید خود را حفظ کرده است، احترام استاد، احترام همسر، احترام فرزند و.... چنین احترامی که ایشان برای استاد خود، مرحوم دکتر سعید کاظمی آشتیانی داشتند و دارند نشان‌دهنده تواضعی است که از هر دانشمندی انتظار می‌رود که نسبت به استادش داشته باشد.
«سلول‌های بهاری»، واقعا کتابی کمک‌کننده برای تغییر ماهوی در این عقیده بچه‌های امروز ما و ایجاد انگیزه در آنهاست.<ref name="رونما"/>
===از زبان نویسنده کتاب===
یکی از نکاتی که برایم سؤال بود، این صحبت این بود که بعضی از دانشمندان کشور حتی آنهایی که دلسوز کشور بودند، وقتی که که خبر دستیابی به «سلول‌های بنیادی» مطرح شد، نامه‌ای به رهبر انقلاب نوشتند که آقا باور نکنید این حرف‌ها، درست نیست، از خارج وارد کرده‌اند و این کار در کشور ما شدنی نیست که ماجرای این موضوع هم به طور مفصل در کتاب آمده است و این سؤالی که داشتم با این کتاب بر طرف شد که در واقع جوانان و دانشمندان عزیز و پرتلاش ما بودند که توانستند به این دانش مهم دست پیدا کنند.
این جمله امام خمینی(ره) همیشه برای من جالب بود که گفتند «از دامان زن، مرد به معراج می‌رود»، نمی‌توانستم درک کنم که یعنی چی، نقش زن در زندگی چقدر می‌تواند باشد که مرد فقط با اتکا به زن به معراج می‌رود که این مسئله هم در جریان این کتاب و با توجه به ارتباطی که طی دو- سه با آقای دکتر بهاروند و خانواده ایشان داشتیم، برای من حل شد.
مرحوم فرزانه وقتی همسرشان را برای سفر علمی به کشور آلمان راهی می‌کنند، خطاب به بهاروند می‌گویند وقتی ساک شما را برای این مسافرت علمی آماده می‌کنم، مانند زنانی هستم که همسرشان را به جنگ می‌فرستند، در واقع، خانم دکتر فرزانه چنین نگاه متمدنانه‌ای به مقوله علم و پیشرفت کشور داشته‌اند.<ref name="رونما">{{یادکرد وب|نشانی= http://research.acecr.ac.ir/fa/news/33841/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%84%D9%88%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%D8%AF|عنوان=کتاب «سلول‌های بهاری» در شیراز رونمایی شد}}</ref>
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۹ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۴

سلول‌های بهاری
نویسندهبهنام باقری
ناشرانتسارات راه‌یار
زبانفارسی
نوع رسانهکتاب

کتاب سلول‌های بهاری، خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند، پدر دانش سلول‌های بنیادی ایران است.[۱]

* * * * *

سلول های بهاری، خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند است. کسی که برای اولین بار در سال ۱۳۸۲ به همراه همکارانش در پژوهشگاه رویان موفق شد تا سلول بنیادین انسانی تولید کند و به واسطه آن علم بیولوژی را به شدت تکان دهد. بهنام باقری در طول مصاحبه‌هایی که با دکتر بهاروند انجام داده است، موفق شد تا خاطرات او را در قالب یک کتاب گردآوری کند. این کتاب هم اکنون در اختیار شما قرار دارد. سلول های بهاری اثری است که مسیر پر فراز و نشیب تولید و توسعه سلول‌های بنیادی را شرح می‌دهد و خاطرات شیرین دکتر بهاروند، پژوهشگر و پدر دانش سلول‌های بنیادی در ایران را در دل خود جای داده است.[۱]

[۲]

درباره دکتر حسین بهاروند

حسین بهاروند، استاد و پژوهشگر در پژوهشکده زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی پژوهشگاه رویان، در اسفند ۱۳۵۰ در شهر اصفهان به دنیا آمد. اما پدر و مادرش از اهالی خرم‌آباد هستند. او در دانشگاه‌های شیراز، شهید بهشتی و خوارزمی تحصیل کرد و در سال ۱۳۷۶ به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در سال ۱۳۸۲ توانست برای اولین بار در ایران سلول‌های بنیادی رویانی انسانی و همچنین موشی را تولید کند.[۱] در سال ۱۳۸۷ نیز به همراه همکارانش موفق به تولید سلول های بنیادی پرتوان القائی انسانی شد. این فعالیت ها او و همکارانش را قادر ساخت تا شاخه های مختلف پزشکی بازسازی را در ایران پایه گذاری کنند. ایشان تاکنون بیش از سی جایزه ملی و بین المللی، از جمله جایزه رازی، خوارزمی، آیسسکو، آکادمی علوم جهان، یونسکو و جایزه مصطفی (نشان عالی علم و فناوری جهان اسلام) دریافت کرده است.[۳]

برشی از متن کتاب

کار من عشق من است و به ساعات و سختی هایش فکر نمی کنم؛ در ضمن بزرگ‌ترین تفریح من هم هست. سعی کنبم چند بُعد داشته باشیم؛ برای مثال، تنها مشغله مان درس نباشد و سعی کنیم به ابعاد دیگری مانند ورزش، خانواده و درک مردم هم توجه داشته باشیم. بدین ترتیب رشد، همه جانبه و متعادل می شود. به عبارتی ا گر مغزتان بزرگ شود، دست و پایتان هم بزرگ می شود. خودتان که بزرگ شدید باید محیط اطرافتان را هم بزرگ کنید؛ وگرنه وقتی روی صندلی کوچک قبلی بنشینید می‌شکند و با این کار حتی به دیگران هم آسیب می‌زنید. در این مسیر به پیشرفت دیگران نیز کمک کنیم. بزرگ بودن به پُست و مقام نیست، بلکه کمک به ساختن آینده ای بهتر است. همە ما متعهد به کمک برای پیشرفت دیگران هستیم. قبول مسئولیت هایمان را به عنوان قبول چالش و وظیفه و تعهدی برای تسهیل پیشرفت جوانان نگاه کنیم؛ راهی برای رسیدن آن ها به روزی که بتوانند مایۀ حرکت بیشتر و پیشرفت بشریت شوند. به قول آیت الله بهجت معتقدم «به این دنیا آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم، نه به هر قیمتی زندگی کنیم.» از آنجا که دو بار متولد نمی شویم باید حداکثر بهره را از این فرصت ببریم. گاهی این زمان صرف تحقیق و مطالعه می شود، گاهی خواب، گاهی خورا ک، گاهی ورزش، گاهی معاشرت با خوبان و گاهی سفر و کارهایی ازاین دست. زندگی لطف خدا است و هرطور به آن بنگری همان طور می نماید. برای بعضی ها «هرچی سنگه، مال پای لنگه»، برای برخی هم «هرچی سنگه» چالشی است برای پخته ترشدن، پیروزی، پیشرفت و درنهایت مؤثر بودن. هرچه هدف بزرگ تر، مسیر بسیار سنگلاخی و پر نشیب و فرازتر... [۱]

رونمایی از کتاب

به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، آیین رونمایی کتاب «سلول‌های بهاری» دستیابی ایران به دانش سلول‌های بنیادی و بزرگداشت پروانه فرزانه مدیر بانک سلول‌های انسانی و جانوری مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی) ۲۷ تیرماه با حضور حسین بهاروند، راوی کتاب و همسر خانم فرزانه، بهنام باقری نویسنده کتاب، روح‌الله نجابت نماینده مردم شیراز در مجلس، حجت‌الاسلام مهدوی معاون نهاد رهبری دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ثنایی استاد دانشگاه علوم پزشکی، ایمانیه عضو هیات علمی و هیات امنای دانشگاه علوم پزشکی، فاطمه سادات لطیفی فعال حوزه زنان و خانواده، مسعود ملکی مدیر مدرسه سینمایی عمار و جمعی از اساتید، دانشجویان و علاقه‌مندان در بیمارستان قلب الزهرا این شهر برگزار شد.[۴]

محمدهادی ایمانیه عضو هیات علمی و هیات امنای دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز در سخنانی با اشاره به کتاب «سلول‌های بهاری» گفت:

وی با اشاره به بازخوردهای خوب کتاب «سلول‌های بهاری» در میان فعالان علمی گفت: دکتر بهاروند بیش از یک سال و نیم روی پیش‌نویس این کتاب کار کردند. محتوای قوی و مفید این کتاب نمایانگر این تلاش و جدیت است. کتاب نوشتن باید با هدف این باشد که بتواند جمعی را هدایت کرده و مسیر را برایشان روشن کند. نویسنده در این کتاب بسیار احترام اساتید خود را حفظ کرده است، احترام استاد، احترام همسر، احترام فرزند و.... چنین احترامی که ایشان برای استاد خود، مرحوم دکتر سعید کاظمی آشتیانی داشتند و دارند نشان‌دهنده تواضعی است که از هر دانشمندی انتظار می‌رود که نسبت به استادش داشته باشد. «سلول‌های بهاری»، واقعا کتابی کمک‌کننده برای تغییر ماهوی در این عقیده بچه‌های امروز ما و ایجاد انگیزه در آنهاست.[۴]

از زبان نویسنده کتاب

یکی از نکاتی که برایم سؤال بود، این صحبت این بود که بعضی از دانشمندان کشور حتی آنهایی که دلسوز کشور بودند، وقتی که که خبر دستیابی به «سلول‌های بنیادی» مطرح شد، نامه‌ای به رهبر انقلاب نوشتند که آقا باور نکنید این حرف‌ها، درست نیست، از خارج وارد کرده‌اند و این کار در کشور ما شدنی نیست که ماجرای این موضوع هم به طور مفصل در کتاب آمده است و این سؤالی که داشتم با این کتاب بر طرف شد که در واقع جوانان و دانشمندان عزیز و پرتلاش ما بودند که توانستند به این دانش مهم دست پیدا کنند. این جمله امام خمینی(ره) همیشه برای من جالب بود که گفتند «از دامان زن، مرد به معراج می‌رود»، نمی‌توانستم درک کنم که یعنی چی، نقش زن در زندگی چقدر می‌تواند باشد که مرد فقط با اتکا به زن به معراج می‌رود که این مسئله هم در جریان این کتاب و با توجه به ارتباطی که طی دو- سه با آقای دکتر بهاروند و خانواده ایشان داشتیم، برای من حل شد. مرحوم فرزانه وقتی همسرشان را برای سفر علمی به کشور آلمان راهی می‌کنند، خطاب به بهاروند می‌گویند وقتی ساک شما را برای این مسافرت علمی آماده می‌کنم، مانند زنانی هستم که همسرشان را به جنگ می‌فرستند، در واقع، خانم دکتر فرزانه چنین نگاه متمدنانه‌ای به مقوله علم و پیشرفت کشور داشته‌اند.[۴]


پانویس