آب هرگز نمی‌میرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
هوای تازه (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
هوای تازه (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
| پیش از          =  
| پیش از          =  
}}
}}
'''آب هرگز نمی‌میرد''' اسلوبی تازه و طرحی نو در تاریخ شفاهی است که با محوریت خاطرات سردار ''میرزا محمد سلگی'' و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل و چهار فرمانده لشگر انصارالحسین(ع) به سامان رسیده است که این روش برای جامعیت روایت با توجه به اینکه راوی روایت خاطرات خود را حدیث نفس می دانست انجام شد. در این کتاب استشمام عطر علقمه را از خاطرات علمدار گردان حضرت ابوالفضل(ع) می‌توان دریافت.<ref name="کتاب"/>
===دربارهٔ نویسندهٔ کتاب===
[[حمید حسام]] در سال ۱۳۴۰ در همدان متولد شد. وی فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران است. وی جوانی خود را در جبهه‌های نبرد سپری کرد و همین مساله باعث شد تا دفاع مقدس رویکرد اصلی حمید حسام در نوشتن و خلق آثارش باشد. سردار حسام، معاون ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، در زمینه نویسندگی نیز کارنامه قابل توجهی دارد. چهار کتاب حاصل دوران نویسندگی این مسئول فرهنگی است. در زمینه داستان کوتاه کتاب [[دهلیز انتظار]]، در بخش خاطره کتاب [[غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند]]، [[دلیل]].<ref name="کتاب"/>
===برشی از متن کتاب===
حرف که می‌زدم، خمپاره‌ها سوت می کشیدند و روی آب نزدیک کمین فرود می‌آمدند؛ ولی برای روحیه دادن به نیروها، چاره‌ای جز این ندیدم که ایستاده حرف بزنم. کم‌کم ترس بچه‌ها ریخت. من هم کنار آب نشستم و گل پاهایم را شستم. آب، خوردنی نبود. بوی گند و تعفن آب حال آدم را به هم می‌زد؛ ولی بچه‌ها قمقمه‌هایشان را با طناب داخل همان آب می‌انداختند تا پر شود. یکی از بسیجی‌ها یک قمقمه آب به من داد. تشنه بودم؛ اما نخوردم. بسیجی گفت: «حاجی نگران نباش. آب جزیره نیست، از تانکر آب پر کرده‌ام و تا حالا نخورده‌ام.» هرچه تعارف کرد، آب نخوردم. وقتی از خط برمی‌گشتم، گفتم: «خدایا سخت است کنار این همه آب، و بی آبی و تشنگی.»<ref name="کتاب">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/6571-water-never-dies|عنوان=کتاب آب هرگز نمی میرد}}</ref>
<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی=|عنوان=}}</ref>
<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی=|عنوان=}}</ref>
   
   

نسخهٔ ‏۱۷ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۸

آب هرگز نمی‌میرد اسلوبی تازه و طرحی نو در تاریخ شفاهی است که با محوریت خاطرات سردار میرزا محمد سلگی و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل و چهار فرمانده لشگر انصارالحسین(ع) به سامان رسیده است که این روش برای جامعیت روایت با توجه به اینکه راوی روایت خاطرات خود را حدیث نفس می دانست انجام شد. در این کتاب استشمام عطر علقمه را از خاطرات علمدار گردان حضرت ابوالفضل(ع) می‌توان دریافت.[۱]

دربارهٔ نویسندهٔ کتاب

حمید حسام در سال ۱۳۴۰ در همدان متولد شد. وی فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران است. وی جوانی خود را در جبهه‌های نبرد سپری کرد و همین مساله باعث شد تا دفاع مقدس رویکرد اصلی حمید حسام در نوشتن و خلق آثارش باشد. سردار حسام، معاون ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، در زمینه نویسندگی نیز کارنامه قابل توجهی دارد. چهار کتاب حاصل دوران نویسندگی این مسئول فرهنگی است. در زمینه داستان کوتاه کتاب دهلیز انتظار، در بخش خاطره کتاب غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند، دلیل.[۱]

برشی از متن کتاب

حرف که می‌زدم، خمپاره‌ها سوت می کشیدند و روی آب نزدیک کمین فرود می‌آمدند؛ ولی برای روحیه دادن به نیروها، چاره‌ای جز این ندیدم که ایستاده حرف بزنم. کم‌کم ترس بچه‌ها ریخت. من هم کنار آب نشستم و گل پاهایم را شستم. آب، خوردنی نبود. بوی گند و تعفن آب حال آدم را به هم می‌زد؛ ولی بچه‌ها قمقمه‌هایشان را با طناب داخل همان آب می‌انداختند تا پر شود. یکی از بسیجی‌ها یک قمقمه آب به من داد. تشنه بودم؛ اما نخوردم. بسیجی گفت: «حاجی نگران نباش. آب جزیره نیست، از تانکر آب پر کرده‌ام و تا حالا نخورده‌ام.» هرچه تعارف کرد، آب نخوردم. وقتی از خط برمی‌گشتم، گفتم: «خدایا سخت است کنار این همه آب، و بی آبی و تشنگی.»[۱]


[۲]

* * * * *

برای آنانی‌که کتاب را نخوانده‌اند

یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب

چرا باید این کتاب را خواند؟

جاذبهٔ

افتخارات

سبک کتاب

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نظر بزرگان(اهل ادب و داوران)

نقدهای مثبت

نقدهای منفی

جمله‌های ماندگار کتاب=

مشخصات کتاب‌شناختی

پانویس