محمدعلی اسلامی ندوشن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
==روز و روزگار== | ==روز و روزگار== | ||
محمدعلی اسلامی ندوشن فرزند کویر است. ۳مهر۱۳۰۴ خورشیدی در دهستان ندوشن در استان یزد که خود در کتاب ''روزها'' از آن با عنوان «کبوده» یاد میکند، زاده شد. خانواده او از اعیان ده بودند. جد پدری و مادری او هر دو روحانی بودند. «خانواده پدری و خانواده مادریم هر دو «دهقان» بودند، نیمه برزگر و نیمه مالک، و چون پرورش گوسفند جزو ذات منطقه بود، احیاناً به گلهداری هم میپرداختند».<ref name=''گلهداری''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۹۲|ک= روزها|ج=۱|ص=۴۸}}</ref> | محمدعلی اسلامی ندوشن فرزند کویر است. ۳مهر۱۳۰۴ خورشیدی در دهستان ندوشن در استان یزد که خود در کتاب ''روزها'' از آن با عنوان «کبوده» یاد میکند، زاده شد. خانواده او از اعیان ده بودند. جد پدری و مادری او هر دو روحانی بودند. «خانواده پدری و خانواده مادریم هر دو «دهقان» بودند، نیمه برزگر و نیمه مالک، و چون پرورش گوسفند جزو ذات منطقه بود، احیاناً به گلهداری هم میپرداختند».<ref name=''گلهداری''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۹۲|ک= روزها|ج=۱|ص=۴۸}}</ref> | ||
پس از گذراندن دوره ابتدایی در مدارس ناصرخسرو در ندوشن و هدایت در یزد، وارد دبیرستانهای دینیاری و ایرانشهر در یزد شد و سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و دوره متوسطه را در سال۱۳۲۵ به پایان رساند. پس از | پس از گذراندن دوره ابتدایی در مدارس ناصرخسرو در ندوشن و هدایت در یزد، وارد دبیرستانهای دینیاری و ایرانشهر در یزد شد و سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و دوره متوسطه را در سال۱۳۲۵ به پایان رساند. پس از آن، وارد رشته حقوق در دانشکده حقوق داشگاه تهران شد و به سال۱۳۲۸ دوره لیسانس حقوق قضایی را به پایان برد و به استخدام وزارت دادگستری درآمد. به درخواست خودش برای کار قضاوت به شیراز رفت اما کمی نگذشت که تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود. «برای رفتن لبریز از شوق بودم. چون سیمرغ که بخواهد به قاف پرواز کند. تحصیل در خارج و اقامت در فرنگ، منتهای آرزوی یک جوان ایرانی در آن زمان بود، و برای من بیشتر، زیرا فرهنگ غرب را که اندکی از طریق ترجمه چشیده بودم، دریایی میدیدم که میبایست در آن غوطه زد تا به کناری رسید. این «کنار» کجا بود؟ نمیدانستم. پاریس چشم و چراغ و مرکز تمدن فرنگ شناخته میشد.»<ref name=''فرنگ''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۹۲|ک= روزها|ج=۳|ص=۱۴۲}}</ref> | ||
ندوشن در سال۱۳۳۴ مدرک دکتری خود را از دانشکده حقوق دانشگاه فرانسه گرفت و به ایران برگشت. پس از آن همکاریاش با مجله «یغما» شروع شد. مقالات اجتماعی و فرهنگی که رنگوبوی سیاسی هم داشت مینوشت که البته دردسرهایی برای او و حبیب یغمایی مدیر مجله به همراه داشت. در این زمان مشغول تدریس دروس حقوقی و ادبیات در دانشکدههای حقوق و ادبیات دانشگاه ملی (بهشتی کنونی)، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگان، مدرسه عالی علوم بانکی، دانشکده هنرهای دراماتیک، مؤسسه علوم حسابداری بود.<ref name=''یغما''>{{یادکرد|نویسنده= حسین مسرت|مقاله=کارنامه زندگی و آثار دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن|ترجمه=|ژورنال=دانشنامه ایران||شماره= ۳|صفحه ۷۲۸-۷۳۱}}</ref> | |||
نخستین اثر ندوشن قبل از سفرش به فرانسه منتشر شد. «نخستین کتاب من، ترجمه «پیروزی آینده دموکراسی» منتشر شده بود. اتفاق بود، ولی معنیدار، که نخستین کتابی را که انتشار میدادم، نام «دموکراسی» بر خود داشت.»<ref name=''جهان نو''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۹۲|ک= روزها|ج=۳|ص=۱۴۰}}</ref> دومین کتاب هم مجموعه شعر او با دوازده قطعه با عنوان «گناه» بود. | |||
===با دوستان=== | |||
اسلامی ندوشن بعد از بازگشت از فرانسه تا سال۱۳۴۰ در چند محفل ادبی و فرهنگی که در دفتر مجله «یغما» و نیز دفتر مجلههای «جهان نو» و یغما برگزار میشد، حضور مییافت. در آنجا بود که برای نخستینبار با عبدالحسین زرینکوب آشنا شد. سید محمد فرزان، ایرج افشار، غلامحسین یوسفی، عباس زریابخویی، احمد آرام، محمدتقی دانشپژوه، مجتبی مینوی از جمله چهرههای سرشناسی بودند که در این محافل حضور داشتند.<ref name=''یغما''/><ref name=''زرینکوب''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۹۲|ک= روزها|ج=۳|ص=۶۳}}</ref> | |||
خط ۷۶: | خط ۸۴: | ||
نویسنده در ادامه مینویسد، تصور نکنیم که چون دانش جدید به صحنه آمده از بُرد مأموریت زبان کاسته شده است، زیرا کسی که زبان خود را درست نداند فکر خود را زایا نخواهد یافت، و کسی که فکر خود را زایا نداشته باشد فیزیک و شیمی را هم درست یاد نخواهد گرفت. چه همه اینها در گرو گشایش ذهن است، گذشته از همه چیز علمآموزی کافی نیست به کار بستن مهم است. | نویسنده در ادامه مینویسد، تصور نکنیم که چون دانش جدید به صحنه آمده از بُرد مأموریت زبان کاسته شده است، زیرا کسی که زبان خود را درست نداند فکر خود را زایا نخواهد یافت، و کسی که فکر خود را زایا نداشته باشد فیزیک و شیمی را هم درست یاد نخواهد گرفت. چه همه اینها در گرو گشایش ذهن است، گذشته از همه چیز علمآموزی کافی نیست به کار بستن مهم است. | ||
هماکنون از نتیجه آموزش زبان فارسی در مدارس باید احساس نگرانی داشت. اگر آموزش زبان با آموزش فکر درست همراه نباشد در همان حد احتیاج کوچهوبازار متوقف میماند نه بیشتر. نگرانی بزرگ دیگر از هم گسیختگی جوانان از ادب بزرگ فارسی است که باید لطافت فکری و گشایش روح به آنان ببخشد. اگر از آن بویی نبرند، انسانیت خود را بر چه چیز تکیه دهند؟<ref name=''فکر''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن| | هماکنون از نتیجه آموزش زبان فارسی در مدارس باید احساس نگرانی داشت. اگر آموزش زبان با آموزش فکر درست همراه نباشد در همان حد احتیاج کوچهوبازار متوقف میماند نه بیشتر. نگرانی بزرگ دیگر از هم گسیختگی جوانان از ادب بزرگ فارسی است که باید لطافت فکری و گشایش روح به آنان ببخشد. اگر از آن بویی نبرند، انسانیت خود را بر چه چیز تکیه دهند؟<ref name=''فکر''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۸۸|ک= دیروز امروز فردا||ص=۵۶-۵۷}}</ref> | ||
===کتاب و کتابخوانی=== | ===کتاب و کتابخوانی=== | ||
ندوشن افت کتابخوانی را معضل نگرانکننده میداند و میگوید: باید فکری به حال آن بشود همین مسئله برای کشور ما خطیر است و اگر مردم و به خصوص جوانان ما نسبت به مطالعه بیاعتنا بمانند، نوعی بریدگی از فکر برایشان حاصل میشود. یعنی عادت فکر کردن از ایشان گرفته میشود و نخواهند توانست به طور عمیق به مسائل روز بپردازند و استقلال فکری آنان به مخاطره میافتد، در نتیجه توانایی خوب و بدهای اجتماعی و فرهنگی را از دست میدهند.<ref name=''افت''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن| | ندوشن افت کتابخوانی را معضل نگرانکننده میداند و میگوید: باید فکری به حال آن بشود همین مسئله برای کشور ما خطیر است و اگر مردم و به خصوص جوانان ما نسبت به مطالعه بیاعتنا بمانند، نوعی بریدگی از فکر برایشان حاصل میشود. یعنی عادت فکر کردن از ایشان گرفته میشود و نخواهند توانست به طور عمیق به مسائل روز بپردازند و استقلال فکری آنان به مخاطره میافتد، در نتیجه توانایی خوب و بدهای اجتماعی و فرهنگی را از دست میدهند.<ref name=''افت''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۸۸|ک= دیروز امروز فردا||ص=۶۱-۶۲}}</ref> | ||
در بخش دیگر مینویسد: گاهی افرادی و جوانانی از من سوال میکنند چه باید کرد که نویسنده شد و توانایی نوشتن پیدا کرد؟ و من در پاسخ به اینها همیشه بیشتر از دو کلمه جواب ندارم، میگویم این موضوع خیلی مفصلتر از آن است که به طور مختصر بشود به آن جواب داد، ولی میگویم: '''یکی فرهنگ گذشته خودتان را بشناسید و دوم اینکه جامعه، مردم و دنیای بیرون را خوب نگاه کنید'''. '''نوشتن، نگاه کردن است'''. '''خوب نظاره کردن است، باریک شدن در اجتماع اطراف'''. ولی این باید همراه باشد با نوعی توانایی درونی که انسان از تجربیات دیگران و از جهانبینیای که برایش ایجاد شده، بتواند بهره بگیرد و این مستلزم آن است با تاریخ و فرهنگ کشور خود و تا اندازهای با کار جهان آشنا باشد. در این صورت فقط همین دو چیز میتواند منشاء کار باشد، البته به شرط آنکه آن شخص استعدادی برای نوشتن هم داشته باشد، بنابراین به طور خلاصه باید گفت '''نوشتن، دیدن است و به طور کلی دریافتن آنکه در اطراف چه گذشته و چه میگذرد و رواهاها و نارواهایش به چه صورتی بوده یعنی از تاریخ چه جوابی می گیرد'''.<ref name=''کتاب''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن| | در بخش دیگر مینویسد: گاهی افرادی و جوانانی از من سوال میکنند چه باید کرد که نویسنده شد و توانایی نوشتن پیدا کرد؟ و من در پاسخ به اینها همیشه بیشتر از دو کلمه جواب ندارم، میگویم این موضوع خیلی مفصلتر از آن است که به طور مختصر بشود به آن جواب داد، ولی میگویم: '''یکی فرهنگ گذشته خودتان را بشناسید و دوم اینکه جامعه، مردم و دنیای بیرون را خوب نگاه کنید'''. '''نوشتن، نگاه کردن است'''. '''خوب نظاره کردن است، باریک شدن در اجتماع اطراف'''. ولی این باید همراه باشد با نوعی توانایی درونی که انسان از تجربیات دیگران و از جهانبینیای که برایش ایجاد شده، بتواند بهره بگیرد و این مستلزم آن است با تاریخ و فرهنگ کشور خود و تا اندازهای با کار جهان آشنا باشد. در این صورت فقط همین دو چیز میتواند منشاء کار باشد، البته به شرط آنکه آن شخص استعدادی برای نوشتن هم داشته باشد، بنابراین به طور خلاصه باید گفت '''نوشتن، دیدن است و به طور کلی دریافتن آنکه در اطراف چه گذشته و چه میگذرد و رواهاها و نارواهایش به چه صورتی بوده یعنی از تاریخ چه جوابی می گیرد'''.<ref name=''کتاب''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۸۸|ک= دیروز امروز فردا||ص=۶۹-۷۰}}</ref> | ||
اسلامی ندوشن در کتاب ''فرهنگ و شبهفرهنگ'' در خصوص زبان فارسی مینویسد: کمتر قومی در دنیا مانند ایرانی تمدن و شخصیتش آنقدر با زبانش پیوستگی داشته است. ایران بعد از اسلام بدون زبان فارسی گسیخته و پراکنده میماند، همزبانی و همفرهنگی موجب همدلی میشد و همین احساس تعلق به خانواده مشترک بود که خمیرمایه یکپارچگی جغرافیای ایران در زمان صفویه قرار گرفت.<ref name='' | اسلامی ندوشن در کتاب ''فرهنگ و شبهفرهنگ'' در خصوص زبان فارسی مینویسد: کمتر قومی در دنیا مانند ایرانی تمدن و شخصیتش آنقدر با زبانش پیوستگی داشته است. ایران بعد از اسلام بدون زبان فارسی گسیخته و پراکنده میماند، همزبانی و همفرهنگی موجب همدلی میشد و همین احساس تعلق به خانواده مشترک بود که خمیرمایه یکپارچگی جغرافیای ایران در زمان صفویه قرار گرفت.<ref name=''تمدن''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۹۲|ک= فرهنگ و شبهفرهنگ||ص=۴۸}}</ref> | ||
===ایران به چه چیزی نیاز دارد؟=== | ===ایران به چه چیزی نیاز دارد؟=== | ||
ایران به چه چیزی نیاز دارد؟ به پول فراوان؟ به ارز؟ به آب و باران؟ به ذخایر معدنی پایانناپذیر؟ به نیروی نظامی قوی؟ به تکنولوژی پیشرفته؟ به حمایت بینالمللی؟ به اتم؟ خوب هر یک از این ها میتوانند از جهتی کارساز باشند ولی هیچیک به تنهایی مشکل او را حل نمیکنند. او به یک چیز احتیاج دارد و آن '''انسان''' است. همین و بس اگر آن را داشت همه چیز دارد و اگر نداشت به جایی نخواهد رسید.<ref name=''تکنولوژی''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن| | ایران به چه چیزی نیاز دارد؟ به پول فراوان؟ به ارز؟ به آب و باران؟ به ذخایر معدنی پایانناپذیر؟ به نیروی نظامی قوی؟ به تکنولوژی پیشرفته؟ به حمایت بینالمللی؟ به اتم؟ خوب هر یک از این ها میتوانند از جهتی کارساز باشند ولی هیچیک به تنهایی مشکل او را حل نمیکنند. او به یک چیز احتیاج دارد و آن '''انسان''' است. همین و بس اگر آن را داشت همه چیز دارد و اگر نداشت به جایی نخواهد رسید.<ref name=''تکنولوژی''>{{پک|محمدعلی اسلامی ندوشن|۱۳۹۱|ک= سخنها را بشنویم||ص=۲۰}}</ref> | ||
==نوا، نما، نگاه== | ==نوا، نما، نگاه== | ||
خط ۹۵: | خط ۱۰۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=اسلامی ندوشن|نام= محمدعلی|عنوان= روزها|ج=۲|سال=۱۳۹۲|ناشر= یزدان|مکان= تهران|شابک= ۹۷۸-۹۶۴-۶۵۴۵-۲۳-۶}} | #{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=اسلامی ندوشن|نام= محمدعلی|عنوان= روزها|ج=۲|سال=۱۳۹۲|ناشر= یزدان|مکان= تهران|شابک= ۹۷۸-۹۶۴-۶۵۴۵-۲۳-۶}} | ||
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=اسلامی ندوشن|نام= محمدعلی|عنوان= سخنها را بشنویم|سال=۱۳۹۱|ناشر= شرکت سهامی انتشار|مکان= تهران|شابک= ۹۷۸-۹۶۴-۵۷۳۵-۷۸-۵}} | |||
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=اسلامی ندوشن|نام= محمدعلی|عنوان= دیروز امروز فردا|ج=۲|سال=۱۳۸۸|ناشر= شرکت سهامی انتشار|مکان= تهران|شابک= ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۵-۲۱۰-۶}} | |||
#{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=فیضی|نام= کریم|عنوان= زندگی، عشق و دیگر هیچ|سال= ۱۳۹۱|ناشر= انتشارات اطلاعات|مکان= تهران|شابک= ۹۷۸-۹۶۴-۴۲۳-۸۰۶-۲}} | #{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=فیضی|نام= کریم|عنوان= زندگی، عشق و دیگر هیچ|سال= ۱۳۹۱|ناشر= انتشارات اطلاعات|مکان= تهران|شابک= ۹۷۸-۹۶۴-۴۲۳-۸۰۶-۲}} | ||
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= مسرت|نام= حسین|عنوان= کارنامه زندگی و آثار دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن|ژورنال= دانشنامه ایران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی،| شماره= ۲۴۵۱|سال= ۱۳۸۹|ج=۳|ص=۷۲۸-۷۳۱}} | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
نسخهٔ ۱۲ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۱۷
محمدعلی اسلامی نُدوشن نویسنده، ایرانشناس، منتقد ادبی، شاعر، حقوقدان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ایرانی است.
محمدعلی اسلامی ندوشن یکی از متفکران[۱] ایرانی است که شخصیتی چند بعدی دارد و در زمینههای مختلف فرهنگ و ادب ایرانی چون نویسندگی، شاعری، نقد ادبی، سفرنامهنویسی، پژوهش، ترجمه و تحقیق با انبوهی از آثار و نوشتههای ارزشمند و ماندگار خوش درخشیده است.
ایران و ایرانی یکی از اصلیترین دغدغههای ندوشن در نوشتههایش است. با مرور آثار این نویسنده به این نتیجه میرسیم که ایران، فرهنگ و اجتماع منظومه فکری این نویسنده روشناندیش را تشکیل میدهند. زبان فارسی را میتوان یکی دیگر از مهمترین و گستردهترین محورهای فعالیت ندوشن دانست. او دلبستگیاش را نسبت به زبان فارسی اینچنین ابراز میکند که اگر بخواهد از دو حسناتفاق یاد کند که از بابت آنها از بخت خود شکر دارد، یکی از آنها این است که در سرزمینی چون ایران به دنیا آمده است و زبانش فارسی است.[۲]
روز و روزگار
محمدعلی اسلامی ندوشن فرزند کویر است. ۳مهر۱۳۰۴ خورشیدی در دهستان ندوشن در استان یزد که خود در کتاب روزها از آن با عنوان «کبوده» یاد میکند، زاده شد. خانواده او از اعیان ده بودند. جد پدری و مادری او هر دو روحانی بودند. «خانواده پدری و خانواده مادریم هر دو «دهقان» بودند، نیمه برزگر و نیمه مالک، و چون پرورش گوسفند جزو ذات منطقه بود، احیاناً به گلهداری هم میپرداختند».[۳] پس از گذراندن دوره ابتدایی در مدارس ناصرخسرو در ندوشن و هدایت در یزد، وارد دبیرستانهای دینیاری و ایرانشهر در یزد شد و سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و دوره متوسطه را در سال۱۳۲۵ به پایان رساند. پس از آن، وارد رشته حقوق در دانشکده حقوق داشگاه تهران شد و به سال۱۳۲۸ دوره لیسانس حقوق قضایی را به پایان برد و به استخدام وزارت دادگستری درآمد. به درخواست خودش برای کار قضاوت به شیراز رفت اما کمی نگذشت که تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود. «برای رفتن لبریز از شوق بودم. چون سیمرغ که بخواهد به قاف پرواز کند. تحصیل در خارج و اقامت در فرنگ، منتهای آرزوی یک جوان ایرانی در آن زمان بود، و برای من بیشتر، زیرا فرهنگ غرب را که اندکی از طریق ترجمه چشیده بودم، دریایی میدیدم که میبایست در آن غوطه زد تا به کناری رسید. این «کنار» کجا بود؟ نمیدانستم. پاریس چشم و چراغ و مرکز تمدن فرنگ شناخته میشد.»[۴]
ندوشن در سال۱۳۳۴ مدرک دکتری خود را از دانشکده حقوق دانشگاه فرانسه گرفت و به ایران برگشت. پس از آن همکاریاش با مجله «یغما» شروع شد. مقالات اجتماعی و فرهنگی که رنگوبوی سیاسی هم داشت مینوشت که البته دردسرهایی برای او و حبیب یغمایی مدیر مجله به همراه داشت. در این زمان مشغول تدریس دروس حقوقی و ادبیات در دانشکدههای حقوق و ادبیات دانشگاه ملی (بهشتی کنونی)، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگان، مدرسه عالی علوم بانکی، دانشکده هنرهای دراماتیک، مؤسسه علوم حسابداری بود.[۵]
نخستین اثر ندوشن قبل از سفرش به فرانسه منتشر شد. «نخستین کتاب من، ترجمه «پیروزی آینده دموکراسی» منتشر شده بود. اتفاق بود، ولی معنیدار، که نخستین کتابی را که انتشار میدادم، نام «دموکراسی» بر خود داشت.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه دومین کتاب هم مجموعه شعر او با دوازده قطعه با عنوان «گناه» بود.
با دوستان
اسلامی ندوشن بعد از بازگشت از فرانسه تا سال۱۳۴۰ در چند محفل ادبی و فرهنگی که در دفتر مجله «یغما» و نیز دفتر مجلههای «جهان نو» و یغما برگزار میشد، حضور مییافت. در آنجا بود که برای نخستینبار با عبدالحسین زرینکوب آشنا شد. سید محمد فرزان، ایرج افشار، غلامحسین یوسفی، عباس زریابخویی، احمد آرام، محمدتقی دانشپژوه، مجتبی مینوی از جمله چهرههای سرشناسی بودند که در این محافل حضور داشتند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد[۶]
دیدگاههای ندوشن
زندگی
انسان در زندگی طالب چیست؟ به کجا میخواهد برسد؟ معروف است که طالب سعادت است. ولی به گمان من، مطلوبی در ورای سعادت و شقاوت وجود دارد و آن «زندگی تمام» است. «زندگی تمام» آن است که هر کسی پیمانه خود را پر کند، چه درازعمر باشد و چه کوتاهعمر، چه برجسته و چه گمنام...من به خود که نگاه میکنم، میبینم که پیمانهام همان خود «دریافت» بوده است. غوطه زدن در لُجه زندگی.[۷]
زبان فارسی
از منظر اسلامی ندوشن زبان فارسی یکی از مهمترین پایههای پویایی ایران در بعد از اسلام بوده است. به همین دلیل از جمله دغدغههای این نویسنده توجه ویژه نسبت به زبان و ادبیات فارسی به شمار میآید.
وی در کتاب دیروز امروز فردا درباره زبان فارسی مینویسد که زبان فارسی، افزونتر از اینکه یک زبان است، باید اذعان کرد که در این صد ساله اخیر زبان فارسی روانتر و رساتر شده است، ولی متناسب با سیل اندیشهای که بر جهان روان است و انبوه مسائل و مقتضیات زمان، راه خود را به سوی فکر نگشاده. درخشش زبان در گرو درخشش فکر است، اگر نتوانست فکر پویایی زمان را در خود جای دهد نشانه آن است که لنگان است و فکر لنگان حکایت از آن دارد که عناصر زندگی اجتماعی از بارآوری لازم برخوردار نیستند. ناصر خسرو درباره دوران خود می گفت
به حکمت چون عمارت شد دلت، نیکو سخن گشتی | که جز ویران سخن ناید برون از خاطر ویران |
ُ هر یک از اینها در خود علامتی دارند: ضعف زبان مساوی با ضعف فکر، ضعف فکر مساوی با ضعف عناصر فکرانگیز، و مجموع آنها نمودار آنکه اجتماع نیازمند سامان بایستهتری است.
نویسنده در ادامه مینویسد، تصور نکنیم که چون دانش جدید به صحنه آمده از بُرد مأموریت زبان کاسته شده است، زیرا کسی که زبان خود را درست نداند فکر خود را زایا نخواهد یافت، و کسی که فکر خود را زایا نداشته باشد فیزیک و شیمی را هم درست یاد نخواهد گرفت. چه همه اینها در گرو گشایش ذهن است، گذشته از همه چیز علمآموزی کافی نیست به کار بستن مهم است.
هماکنون از نتیجه آموزش زبان فارسی در مدارس باید احساس نگرانی داشت. اگر آموزش زبان با آموزش فکر درست همراه نباشد در همان حد احتیاج کوچهوبازار متوقف میماند نه بیشتر. نگرانی بزرگ دیگر از هم گسیختگی جوانان از ادب بزرگ فارسی است که باید لطافت فکری و گشایش روح به آنان ببخشد. اگر از آن بویی نبرند، انسانیت خود را بر چه چیز تکیه دهند؟[۸]
کتاب و کتابخوانی
ندوشن افت کتابخوانی را معضل نگرانکننده میداند و میگوید: باید فکری به حال آن بشود همین مسئله برای کشور ما خطیر است و اگر مردم و به خصوص جوانان ما نسبت به مطالعه بیاعتنا بمانند، نوعی بریدگی از فکر برایشان حاصل میشود. یعنی عادت فکر کردن از ایشان گرفته میشود و نخواهند توانست به طور عمیق به مسائل روز بپردازند و استقلال فکری آنان به مخاطره میافتد، در نتیجه توانایی خوب و بدهای اجتماعی و فرهنگی را از دست میدهند.[۹]
در بخش دیگر مینویسد: گاهی افرادی و جوانانی از من سوال میکنند چه باید کرد که نویسنده شد و توانایی نوشتن پیدا کرد؟ و من در پاسخ به اینها همیشه بیشتر از دو کلمه جواب ندارم، میگویم این موضوع خیلی مفصلتر از آن است که به طور مختصر بشود به آن جواب داد، ولی میگویم: یکی فرهنگ گذشته خودتان را بشناسید و دوم اینکه جامعه، مردم و دنیای بیرون را خوب نگاه کنید. نوشتن، نگاه کردن است. خوب نظاره کردن است، باریک شدن در اجتماع اطراف. ولی این باید همراه باشد با نوعی توانایی درونی که انسان از تجربیات دیگران و از جهانبینیای که برایش ایجاد شده، بتواند بهره بگیرد و این مستلزم آن است با تاریخ و فرهنگ کشور خود و تا اندازهای با کار جهان آشنا باشد. در این صورت فقط همین دو چیز میتواند منشاء کار باشد، البته به شرط آنکه آن شخص استعدادی برای نوشتن هم داشته باشد، بنابراین به طور خلاصه باید گفت نوشتن، دیدن است و به طور کلی دریافتن آنکه در اطراف چه گذشته و چه میگذرد و رواهاها و نارواهایش به چه صورتی بوده یعنی از تاریخ چه جوابی می گیرد.[۱۰]
اسلامی ندوشن در کتاب فرهنگ و شبهفرهنگ در خصوص زبان فارسی مینویسد: کمتر قومی در دنیا مانند ایرانی تمدن و شخصیتش آنقدر با زبانش پیوستگی داشته است. ایران بعد از اسلام بدون زبان فارسی گسیخته و پراکنده میماند، همزبانی و همفرهنگی موجب همدلی میشد و همین احساس تعلق به خانواده مشترک بود که خمیرمایه یکپارچگی جغرافیای ایران در زمان صفویه قرار گرفت.[۱۱]
ایران به چه چیزی نیاز دارد؟
ایران به چه چیزی نیاز دارد؟ به پول فراوان؟ به ارز؟ به آب و باران؟ به ذخایر معدنی پایانناپذیر؟ به نیروی نظامی قوی؟ به تکنولوژی پیشرفته؟ به حمایت بینالمللی؟ به اتم؟ خوب هر یک از این ها میتوانند از جهتی کارساز باشند ولی هیچیک به تنهایی مشکل او را حل نمیکنند. او به یک چیز احتیاج دارد و آن انسان است. همین و بس اگر آن را داشت همه چیز دارد و اگر نداشت به جایی نخواهد رسید.[۱۲]
نوا، نما، نگاه
پانویس
- ↑ کریم فیضی، زندگی، عشق و دیگر هیچ، ۱۵.
- ↑ کریم فیضی، زندگی، عشق و دیگر هیچ، ۳۷.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، روزها، ۱: ۴۸.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، روزها، ۳: ۱۴۲.
- ↑ حسین مسرت. کارنامه زندگی و آثار دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن. . دانشنامه ایران، ش. ۳.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، روزها، ۳: ۶۳.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، روزها، ۲: ۱۰-۱۱.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، دیروز امروز فردا، ۵۶-۵۷.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، دیروز امروز فردا، ۶۱-۶۲.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، دیروز امروز فردا، ۶۹-۷۰.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، فرهنگ و شبهفرهنگ، ۴۸.
- ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، سخنها را بشنویم، ۲۰.
منابع
- اسلامی ندوشن، محمدعلی (۱۳۹۲). روزها. تهران: یزدان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۵۴۵-۲۳-۶. از پارامتر ناشناخته
|ج=
صرفنظر شد (کمک) - اسلامی ندوشن، محمدعلی (۱۳۹۱). سخنها را بشنویم. تهران: شرکت سهامی انتشار. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۷۳۵-۷۸-۵ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). - اسلامی ندوشن، محمدعلی (۱۳۸۸). دیروز امروز فردا. تهران: شرکت سهامی انتشار. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۵-۲۱۰-۶. از پارامتر ناشناخته
|ج=
صرفنظر شد (کمک) - فیضی، کریم (۱۳۹۱). زندگی، عشق و دیگر هیچ. تهران: انتشارات اطلاعات. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۲۳-۸۰۶-۲.
- مسرت، حسین. «کارنامه زندگی و آثار دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن». دانشنامه ایران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی،، ش. ۲۴۵۱ (۱۳۸۹): ۷۲۸-۷۳۱.