پرنده من: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''پرندهٔ من''' اثر [[فریبا وفی]] نخستین رمان اوست که در سال ۱۳۸۱ چاپ و برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان سال ۱۳۸۱، جایزهٔ سومین دورهٔ جایزهٔ هوشنگ گلشیری و جایزهٔ دومین دورهٔ جایزه ادبی یلدا شد و همچنین از سوی بنیاد جایزهٔ ادبی مهرگان و جایزهٔ ادبی اصفهان تقدیر شد | '''پرندهٔ من''' اثر [[فریبا وفی]] نخستین رمان اوست که در سال ۱۳۸۱ چاپ و برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان سال ۱۳۸۱، جایزهٔ سومین دورهٔ جایزهٔ هوشنگ گلشیری و جایزهٔ دومین دورهٔ جایزه ادبی یلدا شد و همچنین از سوی بنیاد جایزهٔ ادبی مهرگان و جایزهٔ ادبی اصفهان تقدیر شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/13300-my-bird|عنوان= معرفی رمان}}</ref> این کتاب، تاکنون به زبانهای مختلفی ازجمله آلمانی، اسپانیایی، آذری، روسی، سوئدی، ترکی،عربی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.iranart.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-5/46662-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%B1-%D8%B1%D9%81%D8%AA|عنوان= ترجمه رمان}}</ref> | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
رمان پرندهٔ من، متعلق به زمان معاصر است و با ترکيب اجزای پراکندۀ روايت، سرگذشت يک زن از کودکی تا بزرگسالی، به تصوير کشيد میشود؛ پس روايت کلانداستان، مرکب از دو جزء گذشته و حال است. آنچه دربارۀ دوران کودکی او روايت میشود، اهمیت بسزایی | رمان پرندهٔ من، متعلق به زمان معاصر است و با ترکيب اجزای پراکندۀ روايت، سرگذشت يک زن از کودکی تا بزرگسالی، به تصوير کشيد میشود؛ پس روايت کلانداستان، مرکب از دو جزء گذشته و حال است. آنچه دربارۀ دوران کودکی او روايت میشود، اهمیت بسزایی دارد؛ چراکه زمينههای شکلگيری شخصیت، نحوۀ تربيت و بهطورکلی، ريشههای رفتار او در بزرگسالی آشکار میسازد. مهمترين موضوعی که محور گفتوگوهای راوی و همسرش در روايت حال قرار گرفته، مهاجرت است. اين موضوع منجر به برملاشدن انديشههای زن و مرد در خصوص تلاش، جايگاه و وظايف هرکدام در زندگی زناشویی میشود و مضامین پیچیده در لابهلای اجزای روایت را آشکار میکند.<ref name =''لید''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.sid.ir/FileServer/JF/4022313930104.pdf|عنوان= نقد فمنیستی}}</ref> در جهانی که [[فریبا وفی|وفی]] گزارشگر آن است، زن در جایگاهی به سر میبرد که نمیتوان برای آن جایگاه صفت «امن» را به کار برد. | ||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
====نشر و تغییر نام==== | ====نشر و تغییر نام==== | ||
====جوایز==== | ====جوایز==== | ||
====جلسات نقد و بررسی==== | ====جلسات نقد و بررسی==== | ||
====اهدا==== | ====اهدا==== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۸: | ||
===سالشمار کتاب=== | ===سالشمار کتاب=== | ||
===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ||
رمان با توصیف خانهٔ پنجاهمتری و محلهٔ تازه از زبان زنی متأهل و خانهدار آغاز میشود؛ اما احساس آزادی و خوشبختیِ پایان زندگی مستأجری در همان چند ورق ابتدایی به پایان خود میرسد. وفی، راوی و شخص اول داستانش را تا پایان بدون نام پیش میبرد. زن یکی از همه زنهای حبس شده در غربت خانه و جامانده از نگاه نویسندگان است. زنی که تکرار زندگی تکراریاش جسارت میخواهد.امیر همسر زن بدون نام کتاب رؤیای مهاجرت و زندگی آرمانی در سر دارد و فروش خانه اولین قدم میشود. زن اما همراه نیست. امیر پرندهٔ مهاجری اسیر قفس زندگی متأهلی، زن اما خرسقطبی است. سختی را میپذیرد؛ اما حاضر به تغییر و تطبیق با شرایط جدید نیست. تفاوتهای همیشه جان میگیرند و پرندهٔ من روایت درون پرچالش زنی تنهامانده در زندگی بهظاهر مشترک میشود. امیر خیانت نمیکند؛ اما فرسنگها از دنیای زن فاصله میگیرد. زندگی سرد است و یخ میزند. روایت روزمرگی است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.zendegisalem.com/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86/|عنوان= خلاصهٔ مفصلتر}}</ref> | رمان با توصیف خانهٔ پنجاهمتری و محلهٔ تازه از زبان زنی متأهل و خانهدار آغاز میشود؛ اما احساس آزادی و خوشبختیِ پایان زندگی مستأجری در همان چند ورق ابتدایی به پایان خود میرسد. وفی، راوی و شخص اول داستانش را تا پایان بدون نام پیش میبرد. زن یکی از همه زنهای حبس شده در غربت خانه و جامانده از نگاه نویسندگان است. زنی که تکرار زندگی تکراریاش جسارت میخواهد.امیر همسر زن بدون نام کتاب رؤیای مهاجرت و زندگی آرمانی در سر دارد و فروش خانه اولین قدم میشود. زن اما همراه نیست. امیر پرندهٔ مهاجری اسیر قفس زندگی متأهلی، زن اما خرسقطبی است. سختی را میپذیرد؛ اما حاضر به تغییر و تطبیق با شرایط جدید نیست. تفاوتهای همیشه جان میگیرند و پرندهٔ من روایت درون پرچالش زنی تنهامانده در زندگی بهظاهر مشترک میشود. امیر خیانت نمیکند؛ اما فرسنگها از دنیای زن فاصله میگیرد. زندگی سرد است و یخ میزند. روایت روزمرگی است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.zendegisalem.com/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86/|عنوان= خلاصهٔ مفصلتر}}</ref> مهمترين موضوعی که محور گفتوگوهای راوی و همسرش است مهاجرت است. اين موضوع منجر به برملاشدن انديشههای زن و مرد در خصوص نقش، جايگاه و وظايف هرکدام در زندگی زناشویی میشود و مضامين پيچيده در لابهلای اجزای روايت را آشکار میکند.<ref name=''لید''/> | ||
===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)=== | ===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)=== | ||
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)=== | ===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)=== | ||
===سبک کتاب=== | ===سبک کتاب=== | ||
=== | ===آغاز کتاب=== | ||
رمان با يک جملهٔ گزارشی آغاز میشود؛ گزارشی از محله و سپس خانه. راوی در فصل اول، محلهای را که خانه در آن واقع شده است را توصیف میکند، در فصل دوم خانه را و در فصل سوم صحبت از فروش اين خانه که کمتر از يک سال در آن سکونت داشتهاند، به ميان میآيد.<ref name=''لید''/> | |||
===پیرنگ=== | ===پیرنگ=== | ||
===زاویه دید=== | |||
شخصيت اصليِ اين رمان داستان را روايت میکند. انتخاب زاويه ديد اول شخص برای روايت همهٔ بخشها، فوایدی را به همرا دارد. به عقیدۀ ديويد لاج «با منحصرکردن | |||
روايت به يک زاویه ديد واحد میتوان نوعی تأکيد و تمرکز و نيز تماس بیواسطهتر با خواننده برقرار کرد. در اغلب فصلها راوی با بهیادآوردن خاطره یا تصويری به گذشته برمیگردد و سیلان خاطرات او يا رؤياها و آرزوهايش، خواننده را از آنچه بر او گذشته است باخبر میکند. اين تکنيک که در آثار ادبی مدرن بسيار رواج يافته است، باعث نزديکشدن مخاطب به راوی میشود.<ref name=''لید''/> | |||
===شخصیتپردازی=== | ===شخصیتپردازی=== | ||
شخصیتهای مختلف رمان براساس تفاوت واکنششان تناقضها ساخته شدهاند. در این میان، واکنش اساساً متفاوت راوی او را از سایر شخصیتها متمایز میکند. برای فهم این واکنش متفاوت باید به عنوان اثر رجوع کرد. در متن میخوانیم: «پرندۀ او [یعنی پرنده شوهر راوی] رفته است. خودش هم دیگر نمیتواند بماند. باید دنبال پرندهاش برود. بگذار برود». «مامان میگوید که هرکسی پرندهای دارد. اگر پرواز کند و جایی بنشیند صاحبش را هم بهدنبال خودش میکشد» (ص ٨٦) یا در جای دیگر: «پرنده امیر قبل از خودش به باکو رفته و منتظر صاحبش است»(ص ٨٧) | شخصیتهای مختلف رمان براساس تفاوت واکنششان تناقضها ساخته شدهاند. در این میان، واکنش اساساً متفاوت راوی او را از سایر شخصیتها متمایز میکند. برای فهم این واکنش متفاوت باید به عنوان اثر رجوع کرد. در متن میخوانیم: «پرندۀ او [یعنی پرنده شوهر راوی] رفته است. خودش هم دیگر نمیتواند بماند. باید دنبال پرندهاش برود. بگذار برود». «مامان میگوید که هرکسی پرندهای دارد. اگر پرواز کند و جایی بنشیند صاحبش را هم بهدنبال خودش میکشد» (ص ٨٦) یا در جای دیگر: «پرنده امیر قبل از خودش به باکو رفته و منتظر صاحبش است»(ص ٨٧) | ||
چنانکه از این جملات برمیآید، پرنده را میتوان مصداق «ابژه فانتزی» در گفتار روانکاوی لکانی دانست. هرکدام از شخصیتها پرنده یا ابژه فانتزی خاص خودش را دارد که معرف «راه نجات» او از فضای جهنمی این جامعه است. واژهٔ موردعلاقه راوی برای توصیف وضعیتی که در آن گرفتارند کلمهٔ «جهنم» است؛ مثلاً راوی، پارکی را که بچههایش در آن بازی میکنند «گوشهای از جهنم» مینامد و در جای دیگر به «چیزهای باقیمانده از جهنم» اشاره میکند. تشبیه جامعهٔ مدرن تحتسلطهٔ سرمایهداری به جهنم تشبیهی آشناست. . | چنانکه از این جملات برمیآید، پرنده را میتوان مصداق «ابژه فانتزی» در گفتار روانکاوی لکانی دانست. هرکدام از شخصیتها پرنده یا ابژه فانتزی خاص خودش را دارد که معرف «راه نجات» او از فضای جهنمی این جامعه است. واژهٔ موردعلاقه راوی برای توصیف وضعیتی که در آن گرفتارند کلمهٔ «جهنم» است؛ مثلاً راوی، پارکی را که بچههایش در آن بازی میکنند «گوشهای از جهنم» مینامد و در جای دیگر به «چیزهای باقیمانده از جهنم» اشاره میکند. تشبیه جامعهٔ مدرن تحتسلطهٔ سرمایهداری به جهنم تشبیهی آشناست. . | ||
در رمان «آرزوهای بربادرفته» بالزاک نیز پاریس بهعنوان «پایتخت مدرنیته» به جهنم تشبیه میشود، تشبیهی که در بودلر نیز با ارجاع به حلقههای جهنم دانته مطرح میشود. ازاینرو جهنم بهعنوان تمثیلی برای جامعهٔ سرمایهداری، پیشینهای دیرینه در تاریخ ادبیات دارد. تضاد بین واکنش راوی و شوهرش (امیر) به جهنمِ سرمایهداری است که به محور اصلی رمان و مجموعهای از تقابلها شکل میدهد که برسازندهٔ رماناند، ازجمله گذشته و آینده، حرکت و سکون، حرکت به جلو و حرکت به عقب، جهنم و بهشت... . امیر کارگری است بردهٔ بانکها که تنها «راه نجات» خود را گریختن به کانادا میداند.<ref name=''نقد''/> | در رمان «آرزوهای بربادرفته» بالزاک نیز پاریس بهعنوان «پایتخت مدرنیته» به جهنم تشبیه میشود، تشبیهی که در بودلر نیز با ارجاع به حلقههای جهنم دانته مطرح میشود. ازاینرو جهنم بهعنوان تمثیلی برای جامعهٔ سرمایهداری، پیشینهای دیرینه در تاریخ ادبیات دارد. تضاد بین واکنش راوی و شوهرش (امیر) به جهنمِ سرمایهداری است که به محور اصلی رمان و مجموعهای از تقابلها شکل میدهد که برسازندهٔ رماناند، ازجمله گذشته و آینده، حرکت و سکون، حرکت به جلو و حرکت به عقب، جهنم و بهشت... . امیر کارگری است بردهٔ بانکها که تنها «راه نجات» خود را گریختن به کانادا میداند. سه شخصيت زن داستان شبیه یکدیگرند و ديدگاهشان در تقابل با ديدگاه همسرانشان قرار دارد. این زنان نمیتوانند قيود زندگی زناشویی و بندهایی را که جامعهٔ مردسالار بر آنها نهاده است، بگسلند و آزاد شوند.<ref name=''نقد''/> | ||
===ویژگیهای مهم کتاب=== | ===ویژگیهای مهم کتاب=== | ||
===الهام از شخصیتها=== | ===الهام از شخصیتها=== | ||
====شخصیتهای اصلی==== | ====شخصیتهای اصلی==== | ||
شخصيّت اصلی اين رمان، زن خانهدار بینامونشانی است و همين بینامبودن بر بیهويتبودن او دلالت دارد. تنها شيوۀ مقابلهٔ شخصیت اصلی در برابر مشکلات، گريززدن به دنيای خيالات است؛ وقتی که زن شنوندهای در عالم واقعیت ندارد، مردی را در عالم خيال میآفریند و او را مخاطب درددلهايش قرار میدهد.<ref name=''لید''/> | |||
====شخصیتهای فرعی==== | ====شخصیتهای فرعی==== | ||
شخصیتهای داستان همه به نوعی در زندگی آزاردهندهای شریک بودهاند.آقاجان پدر خانواده که در پیری زمینگیر شده است و مادری که همیشه در حال نالیدن بوده است و آخر عمر آقاجان توجهی هم به او نمی کرده است. دو خواهر زن (مهین و شهلا)هرکدام بهنوعی درگیر مسائل روزمرهٔ خود هستند. در این بین، شهلا خوشبختتر میآید که او هم گرفتار مسائل روزمرهٔ زنانه از قبیل پیر شدن و ... است. در این بین واقعیترین چهرهٔ داستان، امیر همسر زن است که بهقول خودش دوست دارد بهدنبال رؤیاهایش برود و ساکن نباشد و چندباری هم به زن تأکید می کند که او هم این کار را انجام دهد و فریبا وفی در جایی از داستان ماهرانه وضعیت زن را توصیف می کند جایی که زن باید سفره را جمع کند، چایی را حاضر کند و بعد نوبت شستن ظرفهاست و بعد ... و امیر همچنان از او می خواهد که به فکر آینده باشد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://reihan-7.blogsky.com/1393/06/16/post-154/150-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D9%81%DB%8C|عنوان= شخصیتهای فرعی}}</ref> | شخصیتهای داستان همه به نوعی در زندگی آزاردهندهای شریک بودهاند.آقاجان پدر خانواده که در پیری زمینگیر شده است و مادری که همیشه در حال نالیدن بوده است و آخر عمر آقاجان توجهی هم به او نمی کرده است. دو خواهر زن (مهین و شهلا)هرکدام بهنوعی درگیر مسائل روزمرهٔ خود هستند. در این بین، شهلا خوشبختتر میآید که او هم گرفتار مسائل روزمرهٔ زنانه از قبیل پیر شدن و ... است. در این بین واقعیترین چهرهٔ داستان، امیر همسر زن است که بهقول خودش دوست دارد بهدنبال رؤیاهایش برود و ساکن نباشد و چندباری هم به زن تأکید می کند که او هم این کار را انجام دهد و فریبا وفی در جایی از داستان ماهرانه وضعیت زن را توصیف می کند جایی که زن باید سفره را جمع کند، چایی را حاضر کند و بعد نوبت شستن ظرفهاست و بعد ... و امیر همچنان از او می خواهد که به فکر آینده باشد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://reihan-7.blogsky.com/1393/06/16/post-154/150-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%86-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D9%81%DB%8C|عنوان= شخصیتهای فرعی}}</ref> | ||
===مفهوم خانه در کتاب=== | |||
خانهٔ راوی آپارتمانی کوچک در محلّهای قديمی است که حتی آسمان را از او دريغ میکند. ديوارها او را در محاصر گرفتهاند و نگاهش به ديوار سيمانی حياطخلوت ختم میشود. حضور همیشگی زن در آشپزخانه، حسبودن همیشگی در این جایگاه را در عمق وجود او نهادینه کرده است. زيرزمين که سیوهفت مرتبه در رمان تکرار میشود، در انتهای راهی قرار دارد که اين زن در خيال، رؤيا و مرور خاطرات خود برای رسسيدن به خودشناسی میپيمايد.<ref name=''لید''/> | |||
===گزارشی از فروش کتاب=== | ===گزارشی از فروش کتاب=== | ||
خط ۹۵: | خط ۱۰۸: | ||
====فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب==== | ====فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب==== | ||
====جملههای ماندگار کتاب==== | ====جملههای ماندگار کتاب==== | ||
===جوایز کتاب<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://shahreketabonline.com/Products/Details/9738/%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87_%D9%85%D9%86|عنوان= جوایز}}</ref>=== | |||
{{بلی}} جایزهٔ بهترین رمان سال ۱۳۸۱{{سخ}} | |||
{{بلی}} برندهٔ سومین دورهٔ جایزهٔ هوشنگ گلشیری {{سخ}} | |||
{{بلی}} جایزه دومین دورٔ جایزهٔ ادبی یلدا{{سخ}} | |||
{{بلی}} شایستهتقدیر در جایزهٔ مهرگان ادب{{سخ}} | |||
{{بلی}} شایستهتقدیر در جایزهٔ ادبی اصفهان{{سخ}} | |||
<font color=blue>'''«به دخترم نیلوفر»'''</font> | <font color=blue>'''«به دخترم نیلوفر»'''</font> | ||
==مشخصات کتابشناختی== | ==مشخصات کتابشناختی== |
نسخهٔ ۲۷ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۴
پرندهٔ من | |
---|---|
نویسنده | فریبا وفی |
سبک | واقعگرایی |
پرندهٔ من اثر فریبا وفی نخستین رمان اوست که در سال ۱۳۸۱ چاپ و برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان سال ۱۳۸۱، جایزهٔ سومین دورهٔ جایزهٔ هوشنگ گلشیری و جایزهٔ دومین دورهٔ جایزه ادبی یلدا شد و همچنین از سوی بنیاد جایزهٔ ادبی مهرگان و جایزهٔ ادبی اصفهان تقدیر شد.[۱] این کتاب، تاکنون به زبانهای مختلفی ازجمله آلمانی، اسپانیایی، آذری، روسی، سوئدی، ترکی،عربی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است.[۲]
رمان پرندهٔ من، متعلق به زمان معاصر است و با ترکيب اجزای پراکندۀ روايت، سرگذشت يک زن از کودکی تا بزرگسالی، به تصوير کشيد میشود؛ پس روايت کلانداستان، مرکب از دو جزء گذشته و حال است. آنچه دربارۀ دوران کودکی او روايت میشود، اهمیت بسزایی دارد؛ چراکه زمينههای شکلگيری شخصیت، نحوۀ تربيت و بهطورکلی، ريشههای رفتار او در بزرگسالی آشکار میسازد. مهمترين موضوعی که محور گفتوگوهای راوی و همسرش در روايت حال قرار گرفته، مهاجرت است. اين موضوع منجر به برملاشدن انديشههای زن و مرد در خصوص تلاش، جايگاه و وظايف هرکدام در زندگی زناشویی میشود و مضامین پیچیده در لابهلای اجزای روایت را آشکار میکند.[۳] در جهانی که وفی گزارشگر آن است، زن در جایگاهی به سر میبرد که نمیتوان برای آن جایگاه صفت «امن» را به کار برد.
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
راوی داستان مثل همه رمانهای دیگر وفی یک زن است. زنی که در پنجاهوسه قطعه از کتاب، بهشکل قطعاتی پازلوار کلیت داستان را تکمیل می کنند و داستان را پیش میبرد. زنی که بسیار آشنا می نماید. در نگاه اول، «پرندهٔ من» نمونهای دیگر از رمانهای نویسندگان زنی بهنظر میرسد که قهرمان اول آنها زنی خانهدار است و در آن قرار است صدای زن خانهدار و دغدغههای روزمره فضای اندرونی ثبت شود، یعنی اثری که در دل سنتی جای میگیرد که زویا پیرزاد و گلی ترقی غالباً از نمونههای شاخص آن تلقی میشوند. اما از قرار معلوم این رمان تفاوتهایی اساسی با برداشت رایج از این سنت دارد. هدف رمان «پرنده من» نه صرفا صدادادن به زن و ثبت زندگی روزمره زنان خانهدار، بلکه ثبت حضور تناقضات کلی جامعه در دل زندگی روزمره زنانه و فضای اندرونی خانه است. رمان، حکایت زنی میانسالی است که از عدمدستیابی به هویت فردی خود رنج میبرد. او حالا ساکن گوشهای از این شهر بزرگ است و به امید بهبودی در وضعیت زندگی روزمره، روزگار میگذراند.[۴]
آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
دلیل شهرت
تقدیمشده به
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
داستانکها
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
رمان با توصیف خانهٔ پنجاهمتری و محلهٔ تازه از زبان زنی متأهل و خانهدار آغاز میشود؛ اما احساس آزادی و خوشبختیِ پایان زندگی مستأجری در همان چند ورق ابتدایی به پایان خود میرسد. وفی، راوی و شخص اول داستانش را تا پایان بدون نام پیش میبرد. زن یکی از همه زنهای حبس شده در غربت خانه و جامانده از نگاه نویسندگان است. زنی که تکرار زندگی تکراریاش جسارت میخواهد.امیر همسر زن بدون نام کتاب رؤیای مهاجرت و زندگی آرمانی در سر دارد و فروش خانه اولین قدم میشود. زن اما همراه نیست. امیر پرندهٔ مهاجری اسیر قفس زندگی متأهلی، زن اما خرسقطبی است. سختی را میپذیرد؛ اما حاضر به تغییر و تطبیق با شرایط جدید نیست. تفاوتهای همیشه جان میگیرند و پرندهٔ من روایت درون پرچالش زنی تنهامانده در زندگی بهظاهر مشترک میشود. امیر خیانت نمیکند؛ اما فرسنگها از دنیای زن فاصله میگیرد. زندگی سرد است و یخ میزند. روایت روزمرگی است.[۵] مهمترين موضوعی که محور گفتوگوهای راوی و همسرش است مهاجرت است. اين موضوع منجر به برملاشدن انديشههای زن و مرد در خصوص نقش، جايگاه و وظايف هرکدام در زندگی زناشویی میشود و مضامين پيچيده در لابهلای اجزای روايت را آشکار میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک کتاب
آغاز کتاب
رمان با يک جملهٔ گزارشی آغاز میشود؛ گزارشی از محله و سپس خانه. راوی در فصل اول، محلهای را که خانه در آن واقع شده است را توصیف میکند، در فصل دوم خانه را و در فصل سوم صحبت از فروش اين خانه که کمتر از يک سال در آن سکونت داشتهاند، به ميان میآيد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پیرنگ
زاویه دید
شخصيت اصليِ اين رمان داستان را روايت میکند. انتخاب زاويه ديد اول شخص برای روايت همهٔ بخشها، فوایدی را به همرا دارد. به عقیدۀ ديويد لاج «با منحصرکردن
روايت به يک زاویه ديد واحد میتوان نوعی تأکيد و تمرکز و نيز تماس بیواسطهتر با خواننده برقرار کرد. در اغلب فصلها راوی با بهیادآوردن خاطره یا تصويری به گذشته برمیگردد و سیلان خاطرات او يا رؤياها و آرزوهايش، خواننده را از آنچه بر او گذشته است باخبر میکند. اين تکنيک که در آثار ادبی مدرن بسيار رواج يافته است، باعث نزديکشدن مخاطب به راوی میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیتپردازی
شخصیتهای مختلف رمان براساس تفاوت واکنششان تناقضها ساخته شدهاند. در این میان، واکنش اساساً متفاوت راوی او را از سایر شخصیتها متمایز میکند. برای فهم این واکنش متفاوت باید به عنوان اثر رجوع کرد. در متن میخوانیم: «پرندۀ او [یعنی پرنده شوهر راوی] رفته است. خودش هم دیگر نمیتواند بماند. باید دنبال پرندهاش برود. بگذار برود». «مامان میگوید که هرکسی پرندهای دارد. اگر پرواز کند و جایی بنشیند صاحبش را هم بهدنبال خودش میکشد» (ص ٨٦) یا در جای دیگر: «پرنده امیر قبل از خودش به باکو رفته و منتظر صاحبش است»(ص ٨٧)
چنانکه از این جملات برمیآید، پرنده را میتوان مصداق «ابژه فانتزی» در گفتار روانکاوی لکانی دانست. هرکدام از شخصیتها پرنده یا ابژه فانتزی خاص خودش را دارد که معرف «راه نجات» او از فضای جهنمی این جامعه است. واژهٔ موردعلاقه راوی برای توصیف وضعیتی که در آن گرفتارند کلمهٔ «جهنم» است؛ مثلاً راوی، پارکی را که بچههایش در آن بازی میکنند «گوشهای از جهنم» مینامد و در جای دیگر به «چیزهای باقیمانده از جهنم» اشاره میکند. تشبیه جامعهٔ مدرن تحتسلطهٔ سرمایهداری به جهنم تشبیهی آشناست. .
در رمان «آرزوهای بربادرفته» بالزاک نیز پاریس بهعنوان «پایتخت مدرنیته» به جهنم تشبیه میشود، تشبیهی که در بودلر نیز با ارجاع به حلقههای جهنم دانته مطرح میشود. ازاینرو جهنم بهعنوان تمثیلی برای جامعهٔ سرمایهداری، پیشینهای دیرینه در تاریخ ادبیات دارد. تضاد بین واکنش راوی و شوهرش (امیر) به جهنمِ سرمایهداری است که به محور اصلی رمان و مجموعهای از تقابلها شکل میدهد که برسازندهٔ رماناند، ازجمله گذشته و آینده، حرکت و سکون، حرکت به جلو و حرکت به عقب، جهنم و بهشت... . امیر کارگری است بردهٔ بانکها که تنها «راه نجات» خود را گریختن به کانادا میداند. سه شخصيت زن داستان شبیه یکدیگرند و ديدگاهشان در تقابل با ديدگاه همسرانشان قرار دارد. این زنان نمیتوانند قيود زندگی زناشویی و بندهایی را که جامعهٔ مردسالار بر آنها نهاده است، بگسلند و آزاد شوند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
ویژگیهای مهم کتاب
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصيّت اصلی اين رمان، زن خانهدار بینامونشانی است و همين بینامبودن بر بیهويتبودن او دلالت دارد. تنها شيوۀ مقابلهٔ شخصیت اصلی در برابر مشکلات، گريززدن به دنيای خيالات است؛ وقتی که زن شنوندهای در عالم واقعیت ندارد، مردی را در عالم خيال میآفریند و او را مخاطب درددلهايش قرار میدهد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شخصیتهای فرعی
شخصیتهای داستان همه به نوعی در زندگی آزاردهندهای شریک بودهاند.آقاجان پدر خانواده که در پیری زمینگیر شده است و مادری که همیشه در حال نالیدن بوده است و آخر عمر آقاجان توجهی هم به او نمی کرده است. دو خواهر زن (مهین و شهلا)هرکدام بهنوعی درگیر مسائل روزمرهٔ خود هستند. در این بین، شهلا خوشبختتر میآید که او هم گرفتار مسائل روزمرهٔ زنانه از قبیل پیر شدن و ... است. در این بین واقعیترین چهرهٔ داستان، امیر همسر زن است که بهقول خودش دوست دارد بهدنبال رؤیاهایش برود و ساکن نباشد و چندباری هم به زن تأکید می کند که او هم این کار را انجام دهد و فریبا وفی در جایی از داستان ماهرانه وضعیت زن را توصیف می کند جایی که زن باید سفره را جمع کند، چایی را حاضر کند و بعد نوبت شستن ظرفهاست و بعد ... و امیر همچنان از او می خواهد که به فکر آینده باشد.[۶]
مفهوم خانه در کتاب
خانهٔ راوی آپارتمانی کوچک در محلّهای قديمی است که حتی آسمان را از او دريغ میکند. ديوارها او را در محاصر گرفتهاند و نگاهش به ديوار سيمانی حياطخلوت ختم میشود. حضور همیشگی زن در آشپزخانه، حسبودن همیشگی در این جایگاه را در عمق وجود او نهادینه کرده است. زيرزمين که سیوهفت مرتبه در رمان تکرار میشود، در انتهای راهی قرار دارد که اين زن در خيال، رؤيا و مرور خاطرات خود برای رسسيدن به خودشناسی میپيمايد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
رمان از نگاه دیگران
زهرا هاشمی
« | راوی داستان مثل همهٔ رمانهای دیگر وفی، یک زن است، داستان از زبان یک زن متأهل روایت میشود، زنی که درگیر روزمرگی و سختیهای زندگی است و برای نجات زندگیاش تلاش میکند، در طول روند رمان، ما از ویژگیها و تجربههای این زن در مقام همسر، مادر و فرزند مطلع شده و با دغدغهها ذهنی او همراه میشویم. توصیف و تصویر سازی محلهٔ زندگی و خانهٔ کوچکی که بعد از سالها مالک شده است از ویژگیهای تحریر این رمان است که فریبا وفی در این کتاب بسیار ماهرانه و پررنگ به آن اشاره کرده است.[۷] | » |
احمد خیری
« | روایت این رمان بهصورت خطی نیست و رفتوبرگشتهای متعددی دارد، راوی داستان از زاویه دید اول شخص و در دو بستر زمانی رفتوبرگشت دارد. کتاب، خوش خوان و از نثر روان و شیوایی بهرهمند است، کاراکتر اصلی در این کتاب میکوشد با وجود تمام سختیها و ناملایمات، آرامش را در زندگی برقرار کند، با اینکه تعارضات ذهنی دارد، اما سعی میکند با شرایط موجود هر چند خلاف میل اوست خود را وفق دهد و با وضعیت بهوجودآمده سازگاری یابد. از مونولوگهای راوی چنین برداشت میشود که خردهدلخوشیهایی دارد که سعی دارد آنها را حفظ کند. از وجوه خلاق در متن کاملاً مشخص است که این اثر حادثهمحور نیست بلکه بیشتر توجهش به موشکافی شخصیتاست. به لحاظ فرم و تکنیک این اثر از بقیهٔ کتابهای فریبا وفی یک سروگردن بالاترست، داستان شروع بسیار خوبی دارد که بهنوعی غیرمستقیم به نظام سرمایهداری طعنه میزند. این زن در تقابل گذشته و آینده همیشه ترسی را با خود حمل میکند، اما در انتهای داستان برای یافتن هویت خود به بازاندیشی گذشتهٔ خود بر میگردد، از ویژگیهای بارز این کتاب، صداقت در بیان واقعیتهای زندگی یک زن خانهدار است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
|
» |
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب[۸]
جایزهٔ بهترین رمان سال ۱۳۸۱
برندهٔ سومین دورهٔ جایزهٔ هوشنگ گلشیری
جایزه دومین دورٔ جایزهٔ ادبی یلدا
شایستهتقدیر در جایزهٔ مهرگان ادب
شایستهتقدیر در جایزهٔ ادبی اصفهان
«به دخترم نیلوفر»