محمدرضا عبدالملکیان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
===ماجراهای حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است=== | ===ماجراهای حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است=== | ||
===مذهب و ارتباط با خدا=== | ===مذهب و ارتباط با خدا=== | ||
===ماجراهای عصبانیت، ترک مجالس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن=== | ===ماجراهای عصبانیت، ترک مجالس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن=== | ||
===ماجراهای دارایی=== | ===ماجراهای دارایی=== | ||
===ماجراهای زندگی شخصی=== | ===ماجراهای زندگی شخصی=== | ||
عبدالملکیان کیفیت محیط پیرامون را در پرورش و شکوفایی افراد مؤثر میداند: اگر محیط محلهها از کیفیت خوبی همراه با دربرگیری همه مؤلفههای رفاه و آموزش برخوردار باشند، میتوان به شرایط پرورش و شکوفایی شهروندان امیدوار بود. در چنین شرایطی است که پیشرفت حاصل میشود. این کیفیت محیط پیرامون را میتوان به خانه و خانواده نیز تعمیم داد. برای مثال، در خانواده ما از همان ابتدا، فرهنگ و ادبیات از اولویت برخوردار بود. معاشرتها و تعاملهایی که بر همین مبنا شکل میگرفت و دوستیهایی که به همین سبب آغاز میشد.کتاب برایمان ارزشمند بود و من و همسرم همیشه اوقات فراغت خود را با مجموعه متنوعی از همین کتابها سپری میکردیم. حاصل این محیط فرهنگی خانوادگی، تولد و پرورش پسر و دختری (فرزندان محمدرضا عبدالملکیان) شد که به شدت به شعر و فرهنگ اهمیت میدهند و در کنار همه روزمرگیهای خود، از آراستن کلمات و ادبیات غافل نمیمانند.<ref name=محله/> | |||
===ماجرای برخی خالهزنکیهای شیرین=== | ===ماجرای برخی خالهزنکیهای شیرین=== | ||
===ماجرای شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده=== | ===ماجرای شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده=== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
==زندگی و یادگار== | ==زندگی و یادگار== | ||
===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری=== | ===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری=== | ||
طبع شعر را از پدرش به ارث برده است. میگوید با اینکه پدر سواد نداشت اما طبعی لطیف داشت. حین انجام کار و استراحت ابیاتی را میخواند و زمزمه میکرد. کلماتی که در همین ابیات بود او را سر ذوق و شوق میآورد چنان که رفت به سمت شعر و شاعر شد. نهاوند محل تولد شاعر و جایی که کودکی و نوجوانیاش را در آنجا گذرانده است طبیعتی سبز و دلنشین دارد. به عقیده خود شاعر منبع الهامش در سالهای اول شاعری همین مکان بوده است. | |||
او نخستین شعرش یک دوبیتی بوده است که با الهام از طبیعت نهاوند آن را سروده است. پس از رسیدن به سن نوجوانی تمرکز و زمان بیشتری برای شعر خرج کرده است. در همه قالبها قلم زده و سروده است اما نهایتا در قالب نو و سپید ثابت مانده است. | |||
آشفتگی و پریشانی قالب نو و سپید نظمی دارد که روح و روان را به هیجان وا میدارد. | |||
او در رشته کشاورزی تحصیل کرده است اما کار و تحصیلات در این زمینه هیچگاه باعث نشد تا از شعر دور بماند. آنچنان که میگوید: | |||
شعر هر روز در من، ریشههای نویی میدواند. | |||
سال ۱۳۵۴ نخستین مجموعه شعرش را منتشر کرد. | |||
پس از آن هم تا به امروز، بیش از ۳۰ مجموعه دیگر با درون مایههای عاشقانه و اجتماعی منتشر کرده است. مسئولیتهای فرهنگی و ادبی مختلفی نیز در سازمان و نهادها تجربه کردهام که در هریک تلاش داشتهام فضای پیرامونم را به جایی بهتر برای زیست تبدیل کنم.<ref name= محله/> | |||
===شخصیت و اندیشه=== | ===شخصیت و اندیشه=== | ||
کتابخانهای بزرگ که کتابهای شعر بسیاری با جلدهای متنوع در آن جای گرفتهاند و با نظم خاصی روی هم چیده شدهاند. کتابهای قدیمی با ورقهای کاهی و کتابهای جدید با کاغذهایی بالکی. بیشتر اوقاتش را کنار کتابخانه میگذراند و چای صبحگاهی و عصرگاهی را هم همان جا مینوشد. کتاب میخواند و در حاشیه برخی از آنها شعری مینویسد.<ref name= محله/> | |||
===زمینه فعالیت=== | ===زمینه فعالیت=== | ||
===یادمانها و بزرگداشتها=== | ===یادمانها و بزرگداشتها=== | ||
خط ۸۲: | خط ۹۰: | ||
===تفسیر خود از آثارش=== | ===تفسیر خود از آثارش=== | ||
===موضعگیریهای او درباره دیگران=== | ===موضعگیریهای او درباره دیگران=== | ||
وی همچنین از چگونگی ارتقای فرهنگی و ادبی و سلیقههای فردی و جمعی در یک محله میگوید: همواره گمان میکنیم که برای داشتن فرهنگ و مطلع بودن، تنها باید کتاب بخوانیم. در حالی که کتاب هم مانند ابزار و محصولات فرهنگی و ادبی دیگر میتواند مفید عمل کند.در دنیای امروز و با این حجم از پیشرفت تکنولوژی نباید انتظار داشت که همگان به کاغذ و کتاب وابسته باشند. اقتضای زمانه حاضر این است که افراد برای ارتقای فرهنگی و ادبی خود، سینما بروند، موسیقی بامحتوا بشنوند، تئاتر ببینند، از گالریها و نمایشگاههای مختلف دیدن کنند. هرگونه فعالیتی که ریشه در فرهنگ دارد، میتواند مفید و به اندازه مطالعه یک کتاب تأثیرگذار باشد. بنابراین مسئولان و مدیران شهری میتوانند در کنار افزایش کمی و کیفی کتابخانهها به توسعه سایر مراکز فرهنگی مؤثر نیز بپردازند.<ref name=محله/> | |||
===همراهیهای سیاسی=== | ===همراهیهای سیاسی=== | ||
===مخالفتهای سیاسی=== | ===مخالفتهای سیاسی=== | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۹: | ||
===استادان و شاگردان=== | ===استادان و شاگردان=== | ||
===علت شهرت=== | ===علت شهرت=== | ||
بیشتر مردم عبدالملکیان را با شعرهای عاشقانهٔ نابش میشناسند. | |||
===فیلم ساخته شده بر اساس=== | ===فیلم ساخته شده بر اساس=== | ||
===حضور در فیلمهای مستند درباره خود=== | ===حضور در فیلمهای مستند درباره خود=== |
نسخهٔ ۲۸ دی ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۲۹
محمدرضا عبدالملکیان | |
---|---|
نام اصلی | محمدرضا عبدالملکیان |
زمینهٔ کاری | سرایش شعر |
زادروز | ۱۴ خرداد ۱۳۳۱[۱] نهاوند |
ملیت | ایرانی |
پیشه | کارشناس وزارت کشاورزی، مدیرعامل دفتر شعر جوان، عضو هیئتمدیره انجمن شاعران ایران، عضو شورای عالی خانه هنرمندان[۱] |
سالهای نویسندگی | ۱۳۵۴ تا کنون[۱] |
سبک نوشتاری | نوگویی با درون مایه عاشقانه و اجتماعی[۱] |
کتابها | ساده با تو حرف میزنم، مهربانی، حالا که آمدهای، آوازهایآبادی و... |
فرزندان | گروس |
مدرک تحصیلی | کارشناسی مهندسی کشاورزی و کارشناسی ارشد مدیریت |
محمدرضا عبدالملکیان شاعر معاصر ایرانی است. گرایش او به شعر از دوران دبیرستان آغاز شد و در سال ۱۳۵۴ نخستین مجموعه شعرش را منتشر کرد.
او در فعالیت ۳۰ ساله خود علاوه بر چاپ و انتشار چندین مجموعه شعر، مسئولیتهای گوناگون فرهنگی و ادبی نیز داشته است؛ مدیرعامل دفتر شعر جوان، عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران و عضو هیات موسس خانه هنرمندان ایران.[۲]
از میان یادها
ماجراهای انتشار
ماجرای عشق
ماجرای استاد
ماجرای شاگرد
ماجرای مردم
بین ده تا بیست مطلب برگرفته از مجلات دوره خود
ماجراهای دشمنی
ماجراهای دوستی
ماجراهای قهرها
ماجراهای آشتیها
ماجراهای نگرفتن جوایز
ماجراهای حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است
مذهب و ارتباط با خدا
ماجراهای عصبانیت، ترک مجالس، مهمانیها، برنامهها، استعفا و مشابه آن
ماجراهای دارایی
ماجراهای زندگی شخصی
عبدالملکیان کیفیت محیط پیرامون را در پرورش و شکوفایی افراد مؤثر میداند: اگر محیط محلهها از کیفیت خوبی همراه با دربرگیری همه مؤلفههای رفاه و آموزش برخوردار باشند، میتوان به شرایط پرورش و شکوفایی شهروندان امیدوار بود. در چنین شرایطی است که پیشرفت حاصل میشود. این کیفیت محیط پیرامون را میتوان به خانه و خانواده نیز تعمیم داد. برای مثال، در خانواده ما از همان ابتدا، فرهنگ و ادبیات از اولویت برخوردار بود. معاشرتها و تعاملهایی که بر همین مبنا شکل میگرفت و دوستیهایی که به همین سبب آغاز میشد.کتاب برایمان ارزشمند بود و من و همسرم همیشه اوقات فراغت خود را با مجموعه متنوعی از همین کتابها سپری میکردیم. حاصل این محیط فرهنگی خانوادگی، تولد و پرورش پسر و دختری (فرزندان محمدرضا عبدالملکیان) شد که به شدت به شعر و فرهنگ اهمیت میدهند و در کنار همه روزمرگیهای خود، از آراستن کلمات و ادبیات غافل نمیمانند.[۱]
ماجرای برخی خالهزنکیهای شیرین
ماجرای شکایتهایی از دیگران کرده به محاکم و شکایتهایی که از او شده
ماجراهای مشهور ممیزی
ماجراهای مربوط به مصاحبهها، سخنرانیها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی
ماجراهای دیگر
زندگی و یادگار
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
طبع شعر را از پدرش به ارث برده است. میگوید با اینکه پدر سواد نداشت اما طبعی لطیف داشت. حین انجام کار و استراحت ابیاتی را میخواند و زمزمه میکرد. کلماتی که در همین ابیات بود او را سر ذوق و شوق میآورد چنان که رفت به سمت شعر و شاعر شد. نهاوند محل تولد شاعر و جایی که کودکی و نوجوانیاش را در آنجا گذرانده است طبیعتی سبز و دلنشین دارد. به عقیده خود شاعر منبع الهامش در سالهای اول شاعری همین مکان بوده است. او نخستین شعرش یک دوبیتی بوده است که با الهام از طبیعت نهاوند آن را سروده است. پس از رسیدن به سن نوجوانی تمرکز و زمان بیشتری برای شعر خرج کرده است. در همه قالبها قلم زده و سروده است اما نهایتا در قالب نو و سپید ثابت مانده است. آشفتگی و پریشانی قالب نو و سپید نظمی دارد که روح و روان را به هیجان وا میدارد. او در رشته کشاورزی تحصیل کرده است اما کار و تحصیلات در این زمینه هیچگاه باعث نشد تا از شعر دور بماند. آنچنان که میگوید: شعر هر روز در من، ریشههای نویی میدواند. سال ۱۳۵۴ نخستین مجموعه شعرش را منتشر کرد. پس از آن هم تا به امروز، بیش از ۳۰ مجموعه دیگر با درون مایههای عاشقانه و اجتماعی منتشر کرده است. مسئولیتهای فرهنگی و ادبی مختلفی نیز در سازمان و نهادها تجربه کردهام که در هریک تلاش داشتهام فضای پیرامونم را به جایی بهتر برای زیست تبدیل کنم.[۱]
شخصیت و اندیشه
کتابخانهای بزرگ که کتابهای شعر بسیاری با جلدهای متنوع در آن جای گرفتهاند و با نظم خاصی روی هم چیده شدهاند. کتابهای قدیمی با ورقهای کاهی و کتابهای جدید با کاغذهایی بالکی. بیشتر اوقاتش را کنار کتابخانه میگذراند و چای صبحگاهی و عصرگاهی را هم همان جا مینوشد. کتاب میخواند و در حاشیه برخی از آنها شعری مینویسد.[۱]
زمینه فعالیت
یادمانها و بزرگداشتها
از نگاه دیگران
نظرات فرد در مورد خودش و آثارش
تفسیر خود از آثارش
موضعگیریهای او درباره دیگران
وی همچنین از چگونگی ارتقای فرهنگی و ادبی و سلیقههای فردی و جمعی در یک محله میگوید: همواره گمان میکنیم که برای داشتن فرهنگ و مطلع بودن، تنها باید کتاب بخوانیم. در حالی که کتاب هم مانند ابزار و محصولات فرهنگی و ادبی دیگر میتواند مفید عمل کند.در دنیای امروز و با این حجم از پیشرفت تکنولوژی نباید انتظار داشت که همگان به کاغذ و کتاب وابسته باشند. اقتضای زمانه حاضر این است که افراد برای ارتقای فرهنگی و ادبی خود، سینما بروند، موسیقی بامحتوا بشنوند، تئاتر ببینند، از گالریها و نمایشگاههای مختلف دیدن کنند. هرگونه فعالیتی که ریشه در فرهنگ دارد، میتواند مفید و به اندازه مطالعه یک کتاب تأثیرگذار باشد. بنابراین مسئولان و مدیران شهری میتوانند در کنار افزایش کمی و کیفی کتابخانهها به توسعه سایر مراکز فرهنگی مؤثر نیز بپردازند.[۱]
همراهیهای سیاسی
مخالفتهای سیاسی
نامههای سرگشاده
نامهای دسته جمعی
بیانیهها
جمله مورد علاقه در کتابهایش
جمله یا جملاتی که از کتابش کالت شده است
نحوه پوشش
تکیه کلامها
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکند
گزارش جامعی از سفرها
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
ناشرانی که با او کار کردهاند
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
بیشتر مردم عبدالملکیان را با شعرهای عاشقانهٔ نابش میشناسند.