آذربایجان و شاهنامه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
===آیدنلو؛ شاهنامهشناسی از سرزمین آذربایجان=== | ===آیدنلو؛ شاهنامهشناسی از سرزمین آذربایجان=== | ||
سجاد آیدنلو در مقدمهٔ کتاب آذربایجان و شاهنامه نوشته است: | سجاد آیدنلو در مقدمهٔ کتاب آذربایجان و شاهنامه نوشته است: | ||
بنده؛ سجاد آیدنلو آذربایجانی و زاده و ساکن ارومیه هستم و با نهایت افتخار، احترام و علاقه زبان و ادبیات فارسی را میخوانم و مینویسم و میپژوهم و با افتخار و احترام و علاقه به زبان مادریام، ترکی آذربایجانی، سخن میگویم و آثار ادبی آن را میخوانم و کاملاً به پاسداری، حرمت، تدریس و تحقیق علمی زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی و همة گویشها و لهجههای بومی رایج در ایران معتقدم. | بنده؛ سجاد آیدنلو آذربایجانی و زاده و ساکن ارومیه هستم و با نهایت افتخار، احترام و علاقه زبان و ادبیات فارسی را میخوانم و مینویسم و میپژوهم و با افتخار و احترام و علاقه به زبان مادریام، ترکی آذربایجانی، سخن میگویم و آثار ادبی آن را میخوانم و کاملاً به پاسداری، حرمت، تدریس و تحقیق علمی زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی و همة گویشها و لهجههای بومی رایج در ایران معتقدم.<ref name= آذربایجان۳>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =آیدنلو| نام =سجاد| پیوند نویسنده = سجاد آیدنلو | عنوان =آذربایجان و شاهنامه۳۵ص}}</ref> | ||
===نگاهی به مباحث کتاب=== | ===نگاهی به مباحث کتاب=== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
نویسنده در <font color=darkcyan>فصل پنجم</font> که عنوانش '''شاهنامه در آذربایجان''' است، دربارهٔ توجهات شعرا، نویسندگان، مورخان و اندیشهورزان آذربایجانی به فردوسی و شاهنامه نگاشته است. سپس به نسخهها و چاپهای شاهنامه و شاهنامهنگاری پرداخته و برخی از روایتهای شفاهی – عامیانهٔ دربارهٔ فردوسی و شخصیتهای شاهنامه را آورده است. | نویسنده در <font color=darkcyan>فصل پنجم</font> که عنوانش '''شاهنامه در آذربایجان''' است، دربارهٔ توجهات شعرا، نویسندگان، مورخان و اندیشهورزان آذربایجانی به فردوسی و شاهنامه نگاشته است. سپس به نسخهها و چاپهای شاهنامه و شاهنامهنگاری پرداخته و برخی از روایتهای شفاهی – عامیانهٔ دربارهٔ فردوسی و شخصیتهای شاهنامه را آورده است. | ||
در <font color=darkcyan>فصل ششم</font>، '''شاهنامهشناسان و شاهنامهپژوهان آذربایجانی معاصر''' را یک به یک نام میبرد و توضیحات مفصل دربارهٔ هر کدام ارائه میدهد. | در <font color=darkcyan>فصل ششم</font>، '''شاهنامهشناسان و شاهنامهپژوهان آذربایجانی معاصر''' را یک به یک نام میبرد و توضیحات مفصل دربارهٔ هر کدام ارائه میدهد. | ||
در <font color=darkcyan>فصل هفتم</font> '''نظریات منتقدان آذربایجانی را بررسی میکند''' و با دقت علمی به آنها جواب میدهد. از نظر برخی از منتقدان این فصل کتاب بهترین و مهمترین بخش کتاب است. | در <font color=darkcyan>فصل هفتم</font> '''نظریات منتقدان آذربایجانی را بررسی میکند''' و با دقت علمی به آنها جواب میدهد. از نظر برخی از منتقدان این فصل کتاب بهترین و مهمترین بخش کتاب است.<ref name=آذربایجان /> | ||
===انگیزهٔ نویسنده=== | |||
در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی بودم و چند سالی بود که مطالعه و تحقیق خود را در زمینهٔ فردوسی و شاهنامه آغاز کرده و مقالاتی نیز نوشته و چاپ کرده بودم. در آن سالها میشنیدم و در بعضی مقالات مطبوعاتی میخواندم که شماری از محققان، نویسندگان و کتابخوانان محترم آذربایجانی بر فردوسی و شاهنامه خردهگیری میکنند و آنها را با تعابیری چون نژادپرست/ اثری نژادپرستانه، نکوهندة آذربایجانیان و غیره میخوانند. حتی دقیقاً به یاد دارم که آبانماه سال ۱۳۸۰ همایشی دانشجویی در دانشگاه تبریز برای بزرگداشت مقام شادروان استاد شهریار برگزار شده بود و من در آنجا با موضوع « شهریار و شاهنامه» سخنرانی کردم اما عدّهای از جوانان همسالم پس از پایان مجلس بر من تاختند که چرا شاعر بزرگ آذربایجان زندهیاد شهریار را با شاهنامه که اثری ضد آذربایجانی است ارتباط دادم؟ | |||
مشاهده و تلقیات دربارة فردوسی و شاهنامه در بین برخی از کتابدوستان و قلم بهدستان آذربایجانی از یک سو و جایگاه مهم و محترم آذربایجان و آذربایجانیان در شاهنامه از سویی دیگر، این طرح را در ذهن من ایجاد کرد که پژوهشی را در باب پیوندهای گوناگون آذربایجان و شاهنامه آغاز کنم تا در آن هم نقش آذربایجان در متن شاهنامه و موقعیت شاهنامه در آذربایجان در هزار سال گذشته بررسی شود، هم به نقدها، پرسشها و شبهاتی که از جانب منتقدان آذربایجانی به فردوسی و شاهنامه مطرح میشود، به صورت علمی و مستند پاسخ داده شود. | |||
چنین بود که از حدود سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ موضوع مهم «آذربایجان و شاهنامه»به یکی از کارهای تحقیقی بنده تبدیل شد و در کنار مقالات پژوهشی، نقد کتاب، تصحیح و تألیف کتابهای مختلف در حوزة شاهنامهپژوهی، به هر نکته و مطلبی که دربارة موضوع مذکور میرسیدم آن را یادداشت میکردم و در برگهدانهای مخصوص نگه میداشتم. ماهها و سالها میگذشت و هم بر شمار و تنوع ذهنی سنّی و تحصیلی کسانی افزوده میشد که در محافل خصوصی یا جلسات عمومی بارها از من میپرسیدند که آیا بهراستی آذربایجانیها در شاهنامه تحقیر شدهاند یا خیر؟ و هم با گسترش و پیشرفت رسانهها و ابزارهای ارتباط جمعی مانند شبکههای ماهوارهای، وبلاگها و پایگاههای اینترنتی و در این اواخر، شبکههای مجازی ، این شبهه بیشتر تبلیغ و ترویج میشد. | |||
در این سالهای اخیر بسیاری از آذربایجانیها با استناد به تصور آذربایجانستیزی فردوسی، این سوال برایشان ایجاد شده بود که چرا و چگونه یک جوان آذربایجانی به نام سجاد آیدنلو تخصص مطالعاتی خویش را تحقیق در شاهنامه انتخاب کرده است؟ و کسانی که احساسیتر بودند مرا به اوصاف و القابی متهم میکردند. | |||
در نهایت، در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۸ ضرورت علمیِ تکمیل و تحریر این طرح هفدهساله احساس شد. از این روی یادداشتهای فراوان این چند سال را تدوین و تکمیل کردم و با مراجعه به برخی مآخذ دیگر، برای کاملکردن مطالب مربوط، نگارش کتاب آذربایجان و شاهنامه را آغاز کردم و به لطف خداوند نتایج مطالعات هجدهساله طی پنج ماه کار پیوسته و شبانهروز سرانجام تألیف و نوشته شد. | |||
===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش=== | ===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش=== | ||
===دلیل شهرت=== | ===دلیل شهرت=== |
نسخهٔ ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۱
آذربایجان و شاهنامه | |
---|---|
نویسنده | سجاد آیدنلو |
ناشر | بنیاد موقوفات افشار |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۹ |
شابک | ۳-۵۱-۶۴۴۱-۶۲۲-۹۷۸ |
تعداد صفحات | ۷۸۱صفحه |
موضوع | شعر فارسی- تاریخ و نقد |
سبک | تحقیق و پژوهش |
کتاب آذربایجان و شاهنامه تازهترین اثر سجاد آیدنلو است. نویسنده در این کتاب به ضرورت مهم ملی و فرهنگی پاسخ داده و به ابعاد گوناگون پیوند آذربایجان و شاهنامه پرداخته است. آیدنلو، جایگاه آذربایجان و ترکان و زبان ترکی را در شاهنامه نشان داده و موقعیت شاهنامه را در آذربایجان و میان مردم و اهل فرهنگ و هنر آذربایجان بررسی کرده است. او در آخرین بخش کتاب به شبههها و نقدها پاسخ دادهاست.[۱]
با مطالعهٔ مباحث آذربایجان و شاهنامه و دقّت در اسناد، قراین و گواهیهای فراوان و گوناگون موجود در آن، این نکته بر همهٔ خوانندگان دقیق و منطقی، آشکار و اثبات میشود که آذربایجان و آذربایجانیان در شاهنامه و روایتهای ملی – پهلوانی ایران بسیار مورد توجه و احترام بودهاند و در طول هزار و چهل سالی که از پایان سرایش شاهنامه میگذرد، در آذربایجان از فردوسی و شاهنامه بسیار استقبال شده است و آذربایجانیها با علاقه و احترام تمام توجهات مختلفی نشان دادهاند.[۲]
سجاد آیدنلو ، اهداف خود از نوشتن این اثر را، روشنکردن نقش آذربایجان در متن شاهنامه و موقعیت این حماسه ایرانی در آذربایجان، نزد آذربایجانیها در هزار سال گذشته و پاسخ علمی و مستند به نقدها و پرسشها و شبهاتی که برخی منتقدان ارجمند آذربایجانی فردوسی و شاهنامه مطرح میکنند برمیشمارد.[۱]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
آیدنلو؛ شاهنامهشناسی از سرزمین آذربایجان
سجاد آیدنلو در مقدمهٔ کتاب آذربایجان و شاهنامه نوشته است:
بنده؛ سجاد آیدنلو آذربایجانی و زاده و ساکن ارومیه هستم و با نهایت افتخار، احترام و علاقه زبان و ادبیات فارسی را میخوانم و مینویسم و میپژوهم و با افتخار و احترام و علاقه به زبان مادریام، ترکی آذربایجانی، سخن میگویم و آثار ادبی آن را میخوانم و کاملاً به پاسداری، حرمت، تدریس و تحقیق علمی زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی و همة گویشها و لهجههای بومی رایج در ایران معتقدم.[۳]
نگاهی به مباحث کتاب
کتاب «آذربایجان و شاهنامه (تحقیقی دربارۀ جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارسالۀ شاهنامه در آذربایجان)» نوشتۀ سجاد آیدنلو، توسط انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر شده است.
کتاب «آذربایجان و شاهنامه» هفت فصل دارد که در فصل اول با عنوان آذربایجان در شاهنامه جایگاه و نقش آذربایجان و آذربایجانیان در داستانهای شاهنامه در هر دو بخش روایی (حماسی- اساطیری) و بهاصطلاح تاریخی بررسی شده است.
در دومین فصل کتاب که ترک / ترکان در شاهنامه نام دارد، به مسئله شباهت و تفاوت ترکان و تورانیان پرداخته شده است. در فصل سوم کتاب به موضوع زبان ترکی در شاهنامه پرداخته شده است. به این دلیل که امروزه زبان مادری و بومی اهالی آذربایجان، ترکی آذربایجانی است.
فصل چهارم با عنوان آذربایجان در روایتهای ملّی ـ پهلوانی ایران (خارج از شاهنامه) به حضور آذربایجان در داستانهای اساطیری، حماسی، پهلوانی و آیینی ایران و روابط شخصیتهای حماسی ـ اساطیری با آذربایجان اختصاص دارد که در بخش نتیجهگیری آن، این مطلب بیان میشود که آذربایجان در سنت داستانی و آیینی ایران بیرون از شاهنامه نیز جایگاه مهمی دارد.
نویسنده در فصل پنجم که عنوانش شاهنامه در آذربایجان است، دربارهٔ توجهات شعرا، نویسندگان، مورخان و اندیشهورزان آذربایجانی به فردوسی و شاهنامه نگاشته است. سپس به نسخهها و چاپهای شاهنامه و شاهنامهنگاری پرداخته و برخی از روایتهای شفاهی – عامیانهٔ دربارهٔ فردوسی و شخصیتهای شاهنامه را آورده است. در فصل ششم، شاهنامهشناسان و شاهنامهپژوهان آذربایجانی معاصر را یک به یک نام میبرد و توضیحات مفصل دربارهٔ هر کدام ارائه میدهد. در فصل هفتم نظریات منتقدان آذربایجانی را بررسی میکند و با دقت علمی به آنها جواب میدهد. از نظر برخی از منتقدان این فصل کتاب بهترین و مهمترین بخش کتاب است.[۱]
انگیزهٔ نویسنده
در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی بودم و چند سالی بود که مطالعه و تحقیق خود را در زمینهٔ فردوسی و شاهنامه آغاز کرده و مقالاتی نیز نوشته و چاپ کرده بودم. در آن سالها میشنیدم و در بعضی مقالات مطبوعاتی میخواندم که شماری از محققان، نویسندگان و کتابخوانان محترم آذربایجانی بر فردوسی و شاهنامه خردهگیری میکنند و آنها را با تعابیری چون نژادپرست/ اثری نژادپرستانه، نکوهندة آذربایجانیان و غیره میخوانند. حتی دقیقاً به یاد دارم که آبانماه سال ۱۳۸۰ همایشی دانشجویی در دانشگاه تبریز برای بزرگداشت مقام شادروان استاد شهریار برگزار شده بود و من در آنجا با موضوع « شهریار و شاهنامه» سخنرانی کردم اما عدّهای از جوانان همسالم پس از پایان مجلس بر من تاختند که چرا شاعر بزرگ آذربایجان زندهیاد شهریار را با شاهنامه که اثری ضد آذربایجانی است ارتباط دادم؟ مشاهده و تلقیات دربارة فردوسی و شاهنامه در بین برخی از کتابدوستان و قلم بهدستان آذربایجانی از یک سو و جایگاه مهم و محترم آذربایجان و آذربایجانیان در شاهنامه از سویی دیگر، این طرح را در ذهن من ایجاد کرد که پژوهشی را در باب پیوندهای گوناگون آذربایجان و شاهنامه آغاز کنم تا در آن هم نقش آذربایجان در متن شاهنامه و موقعیت شاهنامه در آذربایجان در هزار سال گذشته بررسی شود، هم به نقدها، پرسشها و شبهاتی که از جانب منتقدان آذربایجانی به فردوسی و شاهنامه مطرح میشود، به صورت علمی و مستند پاسخ داده شود. چنین بود که از حدود سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ موضوع مهم «آذربایجان و شاهنامه»به یکی از کارهای تحقیقی بنده تبدیل شد و در کنار مقالات پژوهشی، نقد کتاب، تصحیح و تألیف کتابهای مختلف در حوزة شاهنامهپژوهی، به هر نکته و مطلبی که دربارة موضوع مذکور میرسیدم آن را یادداشت میکردم و در برگهدانهای مخصوص نگه میداشتم. ماهها و سالها میگذشت و هم بر شمار و تنوع ذهنی سنّی و تحصیلی کسانی افزوده میشد که در محافل خصوصی یا جلسات عمومی بارها از من میپرسیدند که آیا بهراستی آذربایجانیها در شاهنامه تحقیر شدهاند یا خیر؟ و هم با گسترش و پیشرفت رسانهها و ابزارهای ارتباط جمعی مانند شبکههای ماهوارهای، وبلاگها و پایگاههای اینترنتی و در این اواخر، شبکههای مجازی ، این شبهه بیشتر تبلیغ و ترویج میشد. در این سالهای اخیر بسیاری از آذربایجانیها با استناد به تصور آذربایجانستیزی فردوسی، این سوال برایشان ایجاد شده بود که چرا و چگونه یک جوان آذربایجانی به نام سجاد آیدنلو تخصص مطالعاتی خویش را تحقیق در شاهنامه انتخاب کرده است؟ و کسانی که احساسیتر بودند مرا به اوصاف و القابی متهم میکردند. در نهایت، در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۸ ضرورت علمیِ تکمیل و تحریر این طرح هفدهساله احساس شد. از این روی یادداشتهای فراوان این چند سال را تدوین و تکمیل کردم و با مراجعه به برخی مآخذ دیگر، برای کاملکردن مطالب مربوط، نگارش کتاب آذربایجان و شاهنامه را آغاز کردم و به لطف خداوند نتایج مطالعات هجدهساله طی پنج ماه کار پیوسته و شبانهروز سرانجام تألیف و نوشته شد.
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
دلیل شهرت
تقدیمشده به
در ابتدای این کتاب آمده است:
« | این کتاب را با گرامیداشت یاد جاودان و خاطرّهٔ درخشان دانشمندان فقید آذربایجانی مرحومان استاد سید حسن تقیزاده، دکتر عباس زریابخویی، دکترمحمدامین ریاحی دکتر منوچهر مرتضوی و دکتر بهمن سرکاراتی.
و با نهایت مهر و احترام به همهٔ آذربایجانیان فرهیختهای تقدیم میکنم که همزبان و ادبیات ملّی – میهنی خویش را عزیز میشمرند و میخوانند و هم زبان و ادبیات مادری – محلی خود، ترکی آذربایجانی را.[۴] |
» |
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
چرا باید این کتاب را خواند
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
داستانکها
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک کتاب
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «آذربایجان و شاهنامه». خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «آذربایجان» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است - ↑ آیدنلو، سجاد. آذربایجان و شاهنامه۳۳ص.
- ↑ آیدنلو، سجاد. آذربایجان و شاهنامه۳۵ص.
- ↑ سجاد، آیدنلو. آذربایجان و شاهنامه.