بحث کاربر:چیروکا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''آناهیتا آروان''' داستاننویس و پژوهشگر و مربی فرهنگی است. | |||
<center>* * * * *</center> | |||
آناهیتا آروان فعالیت ادبی خود را از سال۱۳۷۹ آغاز کرد. | |||
او با نگارش رمان ''بگذار تروا بسوزد'' جایزهٔ ادبی پروین را از آنِ خود کرد. | |||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۴: | ||
===بررسی موردی چند اثر=== | ===بررسی موردی چند اثر=== | ||
====بگذار تروا بسوزد==== | |||
رمان ''بگذار تروا بسوزد'' با راوی اولشخص، عشق و وفاداری به معشوق را روایت میکند. داستان با میخ طویلهای آغاز میشود که یادگاری از عشق است. میخی که اکبر نامزدِ خاله صبورا به دیوار کوبیده است و بعد از مرگ زودهنگامش، خاله صبورا دلش نیامده میخ را از دیوار بِکَند و تن بیجان اکبر را هم بهاصرار خاله صبورا پشت دیوار باغ به خاک سپردهاند. راوی داستان دختری است که ریشهٔ وفاداری به معشوق را در خانوادهاش با میخ نشان میدهد و راهیِ سفری میشود برای پیداکردن پسری که هشت سال عاشقش بوده و ناگهان غیبش زده است. در این سفر دوست مشترکشان هم به کمکش میآید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.alef.ir/news/3980129167.html?show=text|عنوان= حکایت دردی که اسمش را کسی نمیداند!}}</ref> | |||
===ناشرینی که با او کار کردهاند=== | ===ناشرینی که با او کار کردهاند=== | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۷: | ||
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.naghdedastan.ir/profile/8|عنوان= نمایهٔ آناهیتا آروان|ناشر= پایگاه نقد داستان|تاریخ انتشار= |تاریخ بازدید= ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰)}} | * {{یادکرد وب|نشانی= http://www.naghdedastan.ir/profile/8|عنوان= نمایهٔ آناهیتا آروان|ناشر= پایگاه نقد داستان|تاریخ انتشار= |تاریخ بازدید= ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰)}} | ||
* {{یادکرد وب|نشانی= https://www.alef.ir/news/3980129167.html?show=text|عنوان= حکایت دردی که اسمش را کسی نمیداند!|ناشر= تارنمای جامعهٔ خبریتحلیلی الف|تاریخ انتشار= ۲۹فروردین۱۳۹۸|تاریخ بازدید= ۴آذر۱۳۹۹ (۲۴نوامبر۲۰۲۰)}} |
نسخهٔ ۴ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۵
آناهیتا آروان | |
---|---|
زادروز | ۱۳۵۴ |
مدرک تحصیلی | کارشناسی ارشد پژوهش هنر |
آناهیتا آروان داستاننویس و پژوهشگر و مربی فرهنگی است.
آناهیتا آروان فعالیت ادبی خود را از سال۱۳۷۹ آغاز کرد. او با نگارش رمان بگذار تروا بسوزد جایزهٔ ادبی پروین را از آنِ خود کرد.
از میان یادها
جوابیه[۱]
پس از اینکه آناهیتا آروان جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی را برای رمان بگذار تروا بسوزد در سال۱۳۹۷ دریافت کرد، الهام فلاح که خود نیز از برندگان دورهٔ پیشین جایزهٔ پروین بود، اظهار کرد: «در مصاحبهای که قبلاً انجام دادم و هیچوقت منتشر نشد عرض کرده بودم که با احترام به تمام عزیزانی که در مسابقات پارالمپیک شرکت میکنند حس برندهشدن در مسابقهٔ پروین برای من مانند قهرمانشدن در مسابقات پارالمپیک است. مردم قهرمان المپیک را میشناسند؛ اما قهرمان پارالمپیک را نه.» و ادامه میدهد: «من در انتها از شکل برگزاری اختتامیه بهعنوان یک نویسندهٔ زن انتقاد میکنم. این جایزه بهدلیل جنسیتیبودنش یک پای لنگ داشت و مکان برگزاری آن هم بهشدت آن را تنزل داد. با تمام احترامی که به رهبر انقلاب و خانوادهٔ او قائل هستیم مکان برگزاری این جایزه ابداع بسیار بیمعنایی بود و بر این مسئله صحه گذاشتند که ادبیات زنان مانند سفرهٔ ختم انعام و چیزهایی شبیه آن است. به شکل برگزاری مراسم اختتامیه اعتراض و انتقاد دارم. اگر من بهجای دورهٔ قبل در این دوره کاندیدا میشدم و مطلع میشدم که چگونه قرار است برگزار شود، در مراسم شرکت نمیکردم. اما برگزاری جایزه به این شکل هم وجههٔ این جایزه را پایین آورد هم وجههٔ مکان را.»
آروان، فلاح را اینگونه پاسخ گفت: «شاید انتظار میرود بهعنوان نویسندهٔ زن، از چنین دیدگاه بهظاهر فمنیستیِ آوانگاردی جانبداری کنم؛ اما چه کنم که از نظر من، نه جوایز ادبی، برخلاف نظر ایشان، بلکه کمبود دیدگاهها و برخوردهای حرفهای و اظهارات پوستهایِ کمخودبینانهاند که نتیجهٔ معکوس میدهند؛ بنابراین نخست اینکه من نیز با احترام به ایشان و به همهٔ بانوان نویسنده که افتخار بهدستآوردن این جایزه را داشتهاند و یا در آینده چنین افتخاری نصیبشان خواهد شد و با احترام به همهٔ قهرمانان تمامی دورههای تاریخ چه المپیکی، چه پاراالمپیکی و چه غیرالمپیکی، همچنین بهعنوان یکی از نویسندگان که افتخار دریافت جایزهٔ شکوهمند پروین را داشتهام، عرض میکنم هرچه فکر کردم شباهتی میان جایزهٔ پروین و پاراالمپیک نیافتم مگر یک چیز؛ آن هم اینکه چنین حسی تنها در صورتی درست است که نویسندهای اثرش را دچار معلولیت ادبی تلقی کرده باشد که بعید میدانم و باز اگر چنین است کاملاً شخصی است و ارتباطی به اصل این جایزه و یا سایر برندگان هشت دورهٔ آن و دورههای آتی ندارد. گرفتن هر جایزهٔ ادبی چه دولتی باشد چه خصوصی، شاید فرصتی است تا برای دقایقی هرچند کوتاه، به تماشای انسانی بایستیم که در یک ماراتن نفسگیر با خودش و با تمام جهان، توانسته رنج را به زیبایی تبدیل کند بیآنکه در ابتدا تماشاگری داشته باشد. و هنر چیزی جز این نیست.
دو اینکه با احترام به انتقاد و اعتراض ایشان، معتقدم اعتبار هیچ جایزهای از جمله جایزهٔ پروین ربطی به مکان ندارد که اگر اختتامیهاش در پژوهشکدهٔ فرهنگ، هنر و معماری برگزار شد معتبرتر باشد و وجههاش بالاتر رود یا اگر به هر دلیل در حسینیه برگزارش کردند تنزل بیابد. ضمن اینکه عزت و شرافت حسینیه اگر بیشتر نباشد کمتر از تالار هم نیست و اگر شأن جایزه را بالا نَبَرد چیزی هم از آن کم نمیکند. تقدس مکان هم معلوم است ربطی به این یا آن مراسم ندارد که دچار نوسان شود. پس نگرانی برای پایینآمدن شأن مکان هم محلی از اعراب ندارد. مگر جایزهٔ کتاب حبیب غنیپور در مسجد کوچک جوادالائمه برگزار نمیشود؟ مگر طی این سالها نویسندهها فارغ از جنسیت و جناح با افتخار برای دریافت جایزه به آنجا نرفتهاند؟ رضا امیرخانی درست گفته بود که بسیار خشنودم از اینکه تنها جایزهٔ ادبی در جهان را دریافت میکنم که برای دریافت آن مجبور هستیم کفشهایمان را در بیاوریم. حالا مثلاً اگر آکادمی نوبل جایزهاش را بهجای تالار باشکوه همیشگی و ضیافت شام شاهانه، جای دیگری برگزار کند، از وجهه و اعتبار جایزهاش کم میشود؟ یا اگر جایزهٔ ادبیات داستانی بیلیز زنان، همان اورنج سابق، جای دیگری جز مکان همیشگیاش برگزار شود، تنزل خواهد یافت؟ در مثل که مناقشه نیست، الهام فلاح جایزهٔ جلال و جایزهٔ پروین را با المپیک و پاراالمپیک و اختتامیهٔ امسال پروین را با ختم انعام مقایسه میکند، من با نوبل و بیلیز مقایسهاش میکنم.
و سوم...
جز حقیقت هر آنچه میگوییم | هایهویی و بازی و هوسی است |
پروین اعتصامی
دیگر هیچ.
آناهیتا آروان، ۷مرداد۱۳۹۷»
زندگی و یادگار
سالشمار
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
شخصیت و اندیشه
زمینه فعالیت
یادمانها و بزرگداشتها
از نگاه دیگران
نظرات فرد در مورد خودش و آثارش
موضعگیریهای او درباره دیگران
جمله مورد علاقه در کتابهایش
خلقیات
منزلی که در آن زندگی میکرد
گزارش جامعی از سفرها
برنامههای ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است
بنیانگذاری
تأثیرپذیریها
استادان و شاگردان
علت شهرت
فیلم ساخته شده بر اساس
حضور در فیلمهای مستند درباره خود
آثار و منبعشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست آثار
مجموعهداستان
- پسرم قدش بلند است،۱۳۸۴
رمان
- بگذار تروا بسوزد،۱۳۹۶
جوایز و افتخارات[۲]
آناهیتا آروان در هشتمین جشنوارهٔ دوسالانهٔ مطبوعات کودک و نوجوان بهسال۱۳۸۶ بهطور مشترک با محمدرضا بایرامی برگزیدهٔ بخش سرمقاله شد. در شانزدهمین جشنوارهٔ بینالمللی قصهگویی بهسال۱۳۹۱ وی را در بخش بازنویسی و بازآفرینی متون کهن برگزیدند. رمان بگذار تروا بسوزد نویسندهاش را در هشتمین دورهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی بهسال۱۳۹۷ شایستهٔ تقدیر کرد.
منبعشناسی
بررسی موردی چند اثر
بگذار تروا بسوزد
رمان بگذار تروا بسوزد با راوی اولشخص، عشق و وفاداری به معشوق را روایت میکند. داستان با میخ طویلهای آغاز میشود که یادگاری از عشق است. میخی که اکبر نامزدِ خاله صبورا به دیوار کوبیده است و بعد از مرگ زودهنگامش، خاله صبورا دلش نیامده میخ را از دیوار بِکَند و تن بیجان اکبر را هم بهاصرار خاله صبورا پشت دیوار باغ به خاک سپردهاند. راوی داستان دختری است که ریشهٔ وفاداری به معشوق را در خانوادهاش با میخ نشان میدهد و راهیِ سفری میشود برای پیداکردن پسری که هشت سال عاشقش بوده و ناگهان غیبش زده است. در این سفر دوست مشترکشان هم به کمکش میآید.[۳]
ناشرینی که با او کار کردهاند
انتشارات سورهٔ مهر و انتشارات علمیفرهنگی
تعداد چاپها و تجدید چاپهای کتابها
نوا، نما و نگاه
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
- «جوابیهٔ آروان به فلاح در میزگرد جایزهٔ پروین». خبرگزاری ایبنا، ۱۰مرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰).
- «نمایهٔ آناهیتا آروان». پایگاه نقد داستان. بازبینیشده در ۳آذر۱۳۹۹ (۲۳نوامبر۲۰۲۰).
- «حکایت دردی که اسمش را کسی نمیداند!». تارنمای جامعهٔ خبریتحلیلی الف، ۲۹فروردین۱۳۹۸. بازبینیشده در ۴آذر۱۳۹۹ (۲۴نوامبر۲۰۲۰).