بحث کاربر:چیروکا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
چیروکا (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
چیروکا (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۶: خط ۶۶:
===پیشینهٔ کتاب===
===پیشینهٔ کتاب===


===محتوا===
===محتوا<ref name= ''ادب''/>===
منظومهٔ ظهر روز دهم با توصیف آغاز می‌شود که برای مخاطب نوجوان جذاب است و به کار بردن واژهٔ عشق از همان ابتدا مفاهیم کلی را به ذهن متبادر می‌کند:
منظومهٔ ظهر روز دهم با توصیف آغاز می‌شود که برای مخاطب نوجوان جذاب است و به کار بردن واژهٔ عشق از همان ابتدا مفاهیم کلی را به ذهن متبادر می‌کند:
<span style="color:darkcyan">  
<span style="color:darkcyan">  
خط ۸۵: خط ۸۵:
'''نیزه و زوبین{{سخ}}
'''نیزه و زوبین{{سخ}}
</span><noinclude>  
</span><noinclude>  
 
شاعر مرز میان حق و باطل را باخط افق برای مخاطبانش ترسیم می‌نماید و امام حسین(ع) و یارانش را به منظومهٔ شمسی توصیف می‌کند:{{سخ}}
<span style="color:darkcyan">
{{سخ}}'''خطی از مرز افق تا دشت می‌آمد{{سخ}}
'''خط سرخی میان هر دو لشکر بود{{سخ}}
'''آن طرف انبوه دشمن{{سخ}}
'''غرق در فولاد و آهن بود{{سخ}}
'''این طرف منظومهٔ خورشید روشن بود{{سخ}}
</span><noinclude>
امین‌پور در بخشی که به ندای «هَل مِن ناصرٍ» حسین‌بن‌علی(ع) می‌پردازد، به جاری‌بودن قیام عاشورا از آن روزگاران تا کنون اشاره می‌کند و لامکان بودن واقعهٔ کربلا و پیام‌های روشنش را برای نوجوانان شرح می‌دهد:
<span style="color:darkcyan">
{{سخ}}'''این صدا از ماست{{سخ}}
'''این صدای زادهٔ زهراست{{سخ}}
</span><noinclude>
در این منظومه از واژه‌های نمادین استفاده شده است؛ برای نمونه چهار عنصر «آب» و «خاک» و «باد» و «آتش» زنده‌بودن قیان عاشورا را نشان می‌دهند:{{سخ}}
<span style="color:orange">'''از زبانش آتشی در سینه‌ها افتادන
<font color=#33cccc>'''چشم‌ها آیینه‌هایی در میان آبන
'''</font>عکس یک کودکනمثل تصویری شکستهනدر دل آیینه‌ها افتاد...</span><noinclude>{{سخ}}
<span style="color:gray">'''من نمی‌دانم چه شد دیگرනبس‌که میدان خاک بر سر زدනبعد از آن چیزی نمی‌دیدمනدر میان گردوخاک دشت...</span><noinclude>{{سخ}}
<span style="color:violet">'''باد با خود این صدا را بردනو صدای او به سقف آسمان‌ها خورد...</span><noinclude>{{سخ}}
راوی در طول روایتِ این منظومه دو بار خودش را به‌صورت سوم‌شخص نشان می‌دهد که شاید نمایندهٔ نسل نوجوان و شاید هم نماد خود شاعر است:
<span style="color:darkcyan">
{{سخ}}'''من نمی‌دانم چه شد دیگر{{سخ}}
'''بس‌که میدان خاک بر سر زد{{سخ}}
'''بعد از آن چیزی نمی‌دیدم{{سخ}}
'''در میان گردوخاک دشت{{سخ}}
'''مرغی از میدان به‌سوی آسمان پر زد{{سخ}}
'''پردهٔ هفت‌آسمان افتاد{{سخ}}
</span><noinclude>
در پایان روایت، شاعر از واژهٔ عشق استفاده کرده و به عصر روز عاشورا اشاره می‌کند و از سنگینی مصیبت گویی‌که دیگر تاب و تحمل دیدن ندارد و آن را به پایان می‌برد:
<span style="color:darkcyan">
{{سخ}}'''دشت پرخون شد{{سخ}}
'''عرش گلگون شد{{سخ}}
'''عشق زد فریاد{{سخ}}
'''آفتاب از بام خود افتاد...{{سخ}}
<font color=#FF69B4>♦♦♦♦♦</font></span><noinclude>
<span style="color:darkcyan">
{{سخ}}'''شیونی در خیمه‌ها پیچید{{سخ}}
'''بعد از آن تنها خدا می‌دید...{{سخ}} 
</span><noinclude>
===شخصیت‌پردازی===
===شخصیت‌پردازی===
این کتاب رشادت‌های قاسم‌بن‌حسن(ع) را در کنار دو عموی شهیدش حسین‌بن‌علی(ع) و عباس‌بن‌علی(ع) و تجربهٔ ایستادگی او را در مقابل یزیدیان بازگو می‌کند.<ref name= ''ایرنا''/>  
این کتاب رشادت‌های قاسم‌بن‌حسن(ع) را در کنار دو عموی شهیدش حسین‌بن‌علی(ع) و عباس‌بن‌علی(ع) و تجربهٔ ایستادگی او را در مقابل یزیدیان بازگو می‌کند.<ref name= ''ایرنا''/>  
خط ۱۰۵: خط ۱۴۴:
====نقدهای منفی====
====نقدهای منفی====
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران====
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران====
محبوبه وحیدیان، منتقد حوزهٔ ادبیات کودک و نوجوان، بر این باور است که [[قیصر امین‌پور]] با استفاده از زبان و بیانی کودکانه مفهوم شهادت را برای نوجوانان می‌سراید. او از مؤلفه‌های داستانی نیز بهره گرفته و با فضاسازی مناسب منظومهٔ موفقی را سروده است. شاعر برای ارتباط بهتر با مخاطبِ خود، عناصر جان‌بخشی به اشیا و گفت‌وگو را در شعرش به کار برده و فضا را برای نوجوان ملموس کرده است:<ref name= ''ایرنا''/>{{سخ}}
محبوبه وحیدیان، منتقد حوزهٔ ادبیات کودک و نوجوان، بر این باور است که [[قیصر امین‌پور]] با استفاده از زبان و بیانی کودکانه مفهوم شهادت را برای نوجوانان می‌سراید. او از مؤلفه‌های داستانی نیز بهره گرفته و با فضاسازی مناسب منظومهٔ موفقی را سروده است. شاعر برای ارتباط بهتر با مخاطبِ خود، عناصر جان‌بخشی به اشیا و گفت‌وگو را در شعرش به کار برده و فضا را برای نوجوان ملموس کرده است:<ref name= ''ایرنا''/>
:<span style="color:#A2006D">''و زمین و آسمان دیدند</span><noinclude>
<span style="color:violet">
:<span style="color:#A2006D">''کودکی تنها به میدان رفت</span><noinclude>
{{سخ}}'''و زمین و آسمان دیدند{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''آسمان غرق تماشا بود</span><noinclude>
'''کودکی تنها به میدان رفت{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''و زمین از خستگی در زیر پای او نفس می‌زد</span><noinclude>
'''آسمان غرق تماشا بود{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''آسمان بر طبل می‌کوبید...</span><noinclude>
'''و زمین از خستگی در زیر پای او نفس می‌زد{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''در میدان جنگ از این کودک پرسیده می‌شود:</span><noinclude>
'''آسمان بر طبل می‌کوبید...{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''آی کودک! مادرت آیا خبر دارد؟</span><noinclude>
'''در میدان جنگ از این کودک پرسیده می‌شود{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">کودک اما گرم پاسخ داد: مادرم با دست‌های خود</span><noinclude>
'''آی کودک! مادرت آیا خبر دارد؟{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''بر کمر شمشیر پیکار مرا بسته است...</span><noinclude>{{سخ}}
'''کودک اما گرم پاسخ داد: مادرم با دست‌های خود{{سخ}}
اشعار این منظومه پر از تصویر هستند و شاعر به‌گونه‌ای آن تصاویر را وصف کرده که گویی مخاطب شاهد ماجراست. [[قیصر امین‌پور]] نقش کودک را حماسی‌تر و پررنگ‌تر نمایانده است و بخش پایانی را که پس از شهادت کودک است این‌گونه می‌سراید:{{سخ}}
'''بر کمر شمشیر پیکار مرا بسته است...{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''من نمی‌دانم چه شد دیگر</span><noinclude>
</span><noinclude>
:<span style="color:#A2006D">''بس که میدان خاک بر سر زد</span><noinclude>
اشعار این منظومه پر از تصویر هستند و شاعر به‌گونه‌ای آن تصاویر را وصف کرده که گویی مخاطب شاهد ماجراست. [[قیصر امین‌پور]] نقش کودک را حماسی‌تر و پررنگ‌تر نمایانده است و بخش پایانی را که پس از شهادت کودک است این‌گونه می‌سراید:
:<span style="color:#A2006D">''بعد از آن چیزی نمی‌دیدم</span><noinclude>
<span style="color:violet">
:<span style="color:#A2006D">''در میان گردوخاک و دشت</span><noinclude>
{{سخ}}'''من نمی‌دانم چه شد دیگر{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''مرغی از میدان به‌سوی آسمان پر زد</span><noinclude>
'''بس که میدان خاک بر سر زد{{سخ}}
:<span style="color:#A2006D">''پردهٔ هفت‌آسمان افتاد...».</span><noinclude>{{سخ}}
'''بعد از آن چیزی نمی‌دیدم{{سخ}}
'''در میان گردوخاک و دشت{{سخ}}
'''مرغی از میدان به‌سوی آسمان پر زد{{سخ}}
'''پردهٔ هفت‌آسمان افتاد...».{{سخ}}
</span><noinclude>
[[جلیل صفربیگی]]، شاعر و مترجم و منتقد ادبی، بیان می‌کند که [[قیصر امین‌پور]] و شاعران هم‌نسلش مانند [[سلمان هراتی]] و [[سیدحسن حسینی]] در نشان‌دادن نهضت عاشورا به جنبهٔ حماسی آن نگریسته‌اند.<ref name= ''ایرنا''/>     
[[جلیل صفربیگی]]، شاعر و مترجم و منتقد ادبی، بیان می‌کند که [[قیصر امین‌پور]] و شاعران هم‌نسلش مانند [[سلمان هراتی]] و [[سیدحسن حسینی]] در نشان‌دادن نهضت عاشورا به جنبهٔ حماسی آن نگریسته‌اند.<ref name= ''ایرنا''/>     



نسخهٔ ‏۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۲

منظومهٔ ظهر روز دهم
نویسندهقیصر امین‌پور
ناشربرگ[۱]
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۶۵
تعداد صفحات۲۸[۲]
سبکنیمایی
تصویرگرمحمد خزایی

منظومهٔ ظهر روز دهم روایتگر قهرمانی‌های قاسم‌بن‌حسن(ع) در حماسهٔ عاشورای حسینی به‌سُرایشِ قیصر امین‌پور است. این منظومه، نخست در سال۱۳۶۵ منتشر شد و در سال۱۳۸۷ به چاپ سوم خود رسید.

* * * * *

شاعر در این منظومه مفاهیمی همچون وطن‌دوستی، پایداری، استقامت و کوشش برای برافراشتگی پرچم حق حتی به‌قیمت ازدست‌دادن جان برای آرمان را پرورانده و به مخاطبش در گروه سنی نوجوان القا کرده است.


برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب

یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامه‌ای)

گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر

دلیل شهرت

مهم‌ترین رویکرد قیصر امین‌پور تحول شعر عاشورایی برای مخاطب نوجوان است. او کوشیده تا با نگرش و جهان‌بینی یک نوجوان به مفاهیم عمیق و جریان‌ساز نهضت عاشورا بنگرد و شناخت درست او از مخاطبش سبب شد تا کودکان و نوجوانان خودشان را با مفاهیم عاشورایی بیگانه نپندارند و حتی احساس همذات‌پنداری نیز در آنان زنده شود و با ادبیات آیینی و مذهبی همراه شوند.[۳]

تقدیم‌شده به

مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس

چرا باید این کتاب را خواند

رنج‌ها و مصیبت‌هایی که در واقعهٔ عاشورا بر حسین‌بن‌علی(ع) و یارانش وارد شد ممکن است به‌سبب تلخی حادثه برای ردهٔ سنی نوجوان بازتاب خوبی نداشته باشد؛ ازاین‌رو امین‌پور با بیانی عاطفی و نگاهی محبت‌آمیز، آنچه را که در کربلا گذشته برای کودکان و نوجوانان سروده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

از میان یادها

مجوز

نشر و تغییر نام

جوایز

جلسات نقد و بررسی

اهدا

بازتاب در توئیت‌ها و نوشته‌های مجازی

اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور

تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب

هوادری

استحال و اقتباس

سال‌شمار کتاب

محل نوشته شدن در کتاب

مکانی که این منظومه در آن روایت می‌شود صحرای کربلا است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)

نیمایی نوجوانانه

قیصر امین‌پور این منظومه را به‌سبک نیمایی سروده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد او برای روایت واقعهٔ عاشورا از بحر رمل بهره برده و رکن فاعلاتن را به‌صورت متفق‌الارکان به‌کار گرفته است. رمل از بحرهای پرکاربرد در شعر نیمایی است و به شعر پویایی می‌بخشد که این پویایی برای سن نوجوان مناسب است، همچنین موسیقی قافیه‌ها نیز سببِ ارتباط بهتر نوجوان با ابیاتِ این منظومه شده است. استفاده از بحر رمل اسلوب این منظومهٔ حماسی را مستحکم کرده است و نیز تعدد قافیه‌ها، اتفاق رکن‌ها و نزدیکی شعر به قالب‌هایی مثل چهارپاره و مثنوی، شکل این نیمایی را از نیمایی‌های دیگر امین‌پور متمایز کرده است؛ تا اندازه‌ای که شاید بتوان لقب نیمایی نوجوانانه را بر این شکل نهاد.[۴]

پیشینهٔ کتاب

محتواخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

منظومهٔ ظهر روز دهم با توصیف آغاز می‌شود که برای مخاطب نوجوان جذاب است و به کار بردن واژهٔ عشق از همان ابتدا مفاهیم کلی را به ذهن متبادر می‌کند:
عشق تنها بود
کربلا آن روز غوغا بود
در ادامه توصیف‌هایی از رنگ سرخ در بادها نوشته شده که گرمای سوزان و جبههٔ دشمنان که سرخ‌پوش بودند را در ذهن تداعی می‌کند:
آتش سوز و عطش بر دشت می‌بارید
در هجوم بادهای سرخ
بوته‌های خار می‌لرزید
در مصراع‌های بعدی شاعر چنین سروده است که از عرق پیشانی خورشید تر می‌شد و این‌گونه گرما را بیشتر القا می‌کند، همچنین به عمق فاجعه نیز اشاره دارد که خورشید با اینکه خودش منبع گرماست، از مواجهه با این واقعهٔ سوزنده عرق شرم بر چهره‌اش نشسته است. البته خورشید در اینجا به‌معنای نور مکاشفه و چهره‌ای از حقیقت نیز به‌کار رفته است و با استعاره‌هایی که از این واژه برای حسین‌بن‌علی(ع) به کار می‌رود تفاوت دارد.
پیش از اینکه شخصیت اصلی یعنی قاسم‌بن‌حسن(ع) به میدان کارزار برود، شاعر در شعرش از ترکیب دو واژهٔ نیزه و زوبین به‌معنای نیزهٔ کوچک استفاده می‌کند که نشان‌دهندهٔ حضور کودکان و نوجوانان در صحنهٔ کربلاست:
هر طرف افتاده در میدان
اسب‌های زخمی و بی‌زین
نیزه و زوبین
شاعر مرز میان حق و باطل را باخط افق برای مخاطبانش ترسیم می‌نماید و امام حسین(ع) و یارانش را به منظومهٔ شمسی توصیف می‌کند:

خطی از مرز افق تا دشت می‌آمد
خط سرخی میان هر دو لشکر بود
آن طرف انبوه دشمن
غرق در فولاد و آهن بود
این طرف منظومهٔ خورشید روشن بود
امین‌پور در بخشی که به ندای «هَل مِن ناصرٍ» حسین‌بن‌علی(ع) می‌پردازد، به جاری‌بودن قیام عاشورا از آن روزگاران تا کنون اشاره می‌کند و لامکان بودن واقعهٔ کربلا و پیام‌های روشنش را برای نوجوانان شرح می‌دهد:
این صدا از ماست
این صدای زادهٔ زهراست
در این منظومه از واژه‌های نمادین استفاده شده است؛ برای نمونه چهار عنصر «آب» و «خاک» و «باد» و «آتش» زنده‌بودن قیان عاشورا را نشان می‌دهند:
از زبانش آتشی در سینه‌ها افتادන چشم‌ها آیینه‌هایی در میان آبන عکس یک کودکනمثل تصویری شکستهනدر دل آیینه‌ها افتاد...
من نمی‌دانم چه شد دیگرනبس‌که میدان خاک بر سر زدනبعد از آن چیزی نمی‌دیدمනدر میان گردوخاک دشت...
باد با خود این صدا را بردනو صدای او به سقف آسمان‌ها خورد...
راوی در طول روایتِ این منظومه دو بار خودش را به‌صورت سوم‌شخص نشان می‌دهد که شاید نمایندهٔ نسل نوجوان و شاید هم نماد خود شاعر است:
من نمی‌دانم چه شد دیگر
بس‌که میدان خاک بر سر زد
بعد از آن چیزی نمی‌دیدم
در میان گردوخاک دشت
مرغی از میدان به‌سوی آسمان پر زد
پردهٔ هفت‌آسمان افتاد
در پایان روایت، شاعر از واژهٔ عشق استفاده کرده و به عصر روز عاشورا اشاره می‌کند و از سنگینی مصیبت گویی‌که دیگر تاب و تحمل دیدن ندارد و آن را به پایان می‌برد:
دشت پرخون شد
عرش گلگون شد
عشق زد فریاد
آفتاب از بام خود افتاد...
♦♦♦♦♦

شیونی در خیمه‌ها پیچید
بعد از آن تنها خدا می‌دید...

شخصیت‌پردازی

این کتاب رشادت‌های قاسم‌بن‌حسن(ع) را در کنار دو عموی شهیدش حسین‌بن‌علی(ع) و عباس‌بن‌علی(ع) و تجربهٔ ایستادگی او را در مقابل یزیدیان بازگو می‌کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

ویژگی‌های مهم کتاب

شاعر با جایگاه و دیدگاه و معیارهای یک نوجوان آشناست و نیک می‌داند که هر انسانی در این سنِ حساس استقلال‌طلب می‌شود؛ به‌همین‌روی ادبیات شعاری را کنار می‌گذارد و در شعرش از واژگان پیچیده و زبان سنگین استفاده نمی‌کند؛ بلکه با حالی شاعرانه و زبانی نرم، ابیاتش را برای نوجوان تصویرگری می‌کند. او بیش از اینکه تلاشش را برای خلق یک اثر منظوم صرف کند، می‌کوشد تا موضوع را برای مخاطبش عینی کند و احساس هم‌ذات‌پنداری را در نوجوان زنده کند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

الهام از شخصیت‌ها

شخصیت‌های اصلی

شخصیت‌های فرعی

گزارشی از فروش کتاب

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

اظهارنظرها

نقدهای مثبت

نقدهای منفی

اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران

محبوبه وحیدیان، منتقد حوزهٔ ادبیات کودک و نوجوان، بر این باور است که قیصر امین‌پور با استفاده از زبان و بیانی کودکانه مفهوم شهادت را برای نوجوانان می‌سراید. او از مؤلفه‌های داستانی نیز بهره گرفته و با فضاسازی مناسب منظومهٔ موفقی را سروده است. شاعر برای ارتباط بهتر با مخاطبِ خود، عناصر جان‌بخشی به اشیا و گفت‌وگو را در شعرش به کار برده و فضا را برای نوجوان ملموس کرده است:خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
و زمین و آسمان دیدند
کودکی تنها به میدان رفت
آسمان غرق تماشا بود
و زمین از خستگی در زیر پای او نفس می‌زد
آسمان بر طبل می‌کوبید...
در میدان جنگ از این کودک پرسیده می‌شود
آی کودک! مادرت آیا خبر دارد؟
کودک اما گرم پاسخ داد: مادرم با دست‌های خود
بر کمر شمشیر پیکار مرا بسته است...
اشعار این منظومه پر از تصویر هستند و شاعر به‌گونه‌ای آن تصاویر را وصف کرده که گویی مخاطب شاهد ماجراست. قیصر امین‌پور نقش کودک را حماسی‌تر و پررنگ‌تر نمایانده است و بخش پایانی را که پس از شهادت کودک است این‌گونه می‌سراید:
من نمی‌دانم چه شد دیگر
بس که میدان خاک بر سر زد
بعد از آن چیزی نمی‌دیدم
در میان گردوخاک و دشت
مرغی از میدان به‌سوی آسمان پر زد
پردهٔ هفت‌آسمان افتاد...».
جلیل صفربیگی، شاعر و مترجم و منتقد ادبی، بیان می‌کند که قیصر امین‌پور و شاعران هم‌نسلش مانند سلمان هراتی و سیدحسن حسینی در نشان‌دادن نهضت عاشورا به جنبهٔ حماسی آن نگریسته‌اند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون

اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها

نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب

تأثیرپذیرفته از

تأثیرگذاشته بر

گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب

فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب

جمله‌های ماندگار کتاب

جوایز کتاب

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

طراحی جلد و تصویرسازی

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

پیوند به بیرون