آتش بدون دود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
[[پرونده:New.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]] | [[پرونده:New.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center></center>]] | ||
'''آتشْ بدون دود''' رمانی ۷جلدی است به قلم [[نادر ابراهیمی]] که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین و قابل تأملترین اثر او میدانند.<ref name=راوی>{{یادکرد وب|نشانی =http://ensani.ir/file/download/article/20100920090326-%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%20%C2%AB%D8%A2%D8%AA%D8%B4%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D8%AF%D9%88%D8%AF%C2%BB.pdf|عنوان =راوی در رمان آتش بدون دود}}</ref> | '''آتشْ بدون دود''' رمانی ۷جلدی است به قلم [[نادر ابراهیمی]] که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین و قابل تأملترین اثر او میدانند.<ref name=راوی>{{یادکرد وب|نشانی =http://ensani.ir/file/download/article/20100920090326-%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%20%C2%AB%D8%A2%D8%AA%D8%B4%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D8%AF%D9%88%D8%AF%C2%BB.pdf|عنوان =راوی در رمان آتش بدون دود}}</ref> | ||
این مجموعه روایتگر زندگی | این مجموعه روایتگر زندگی مردم صحرانشین ترکمن است. و زندگی سه نسل از آنها را در دوران حکومت رضاخان با ژانری [[واقعگرایانه]] روایت میکند. که راویِ آن دانایِ کل است. این مجموعه از سال ۱۳۵۸ (تاریخ اولین چاپ کتاب) تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰ نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. | ||
ابراهیمی با نوشتن این رمان '''نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب''' شد و موفق به کسب جوایزی چون؛ | ابراهیمی با نوشتن این رمان '''نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب''' شد و موفق به کسب جوایزی چون؛ | ||
'''جایزهٔ نخست براتیسلاوا'''، '''جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو'''، '''جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران''' و ... شد. | '''جایزهٔ نخست براتیسلاوا'''، '''جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو'''، '''جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران''' و ... شد. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
رمانِ مذکور صرفا داستان نیست و بیشتر اتفاقاتی که در آن میافتد مستند است. این داستان قابلیت نمایشی دارد همین است که سریالی براساس آن ساخته شد.<ref name=راوی/> | |||
نادر ابراهیمی مجموعه تلویزیونی به نام «آتش بدون دود» را کارگردانی کرد و این مجموعه در سال ۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.<ref name=تقدیمی>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.mashreghnews.ir/amp/733760/|عنوان =ماجرای تقدیمنامه یک رمان به رهبر انقلاب}}</ref> | نادر ابراهیمی مجموعه تلویزیونی به نام «آتش بدون دود» را کارگردانی کرد و این مجموعه در سال ۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.<ref name=تقدیمی>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.mashreghnews.ir/amp/733760/|عنوان =ماجرای تقدیمنامه یک رمان به رهبر انقلاب}}</ref> | ||
[[نادر ابراهیمی]] برای نوشتن این مجموعه اسناد و مدارک بسیاری را جمعآوری کرد و برای گردهمایی آنها وقت بسیاری را صرف کرد. همچنین اتفاقهایی را که روایت میکرد حقیقتا و عمیقا فهمیده بود. | |||
داستان در اوانِ جوانیِ نویسنده طراحی شده؛ ابتدا دو داستانِ بسیار بلند را طرحریزی کرده به نام «آق اویلرها» و «قَرَهلوها» (سپیدزادگان و سیاهزادگان). پیش از انقلاب بخشهایی از آق اویلرها با نام «درخت مقدس» به چاپ میرسد، سپس ابراهیمی مجموعهای سی و شش ساعته تلویزیونی با همان نام میسازد که به پیشنهاد سفارش دهندهٔ مجموعه، ایرج گرگین و بنابر مثلِ قدیمیِ ترکمنی که میگوید: «آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه» نام داستان برای همیشه به «آتشْ بدون دود» تغییر میکند. پس از انقلاب نگارنده، سه جلد نخست رمان را از نو و بدون سانسور به رشتهٔ تحریر درمیآورده و به چاپ میرساند.<ref>{{یادکرد کتاب|عن.ان =آتش بدون دود|جلد =هفتم|صفحه =۴۰۶و۴۰۷}}</ref> | |||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ||
===ازمیان یادها=== | ===ازمیان یادها=== | ||
===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ||
آتش بدون دود داستانی بر اساس واقعیت است و نه عینِ واقعیت! تصویری واقعی است از حکومت پهلوی با زبانی دلنشین و روان.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://snn.ir/fa/news/157657/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%AF|عنوان =جوان بدون گناه نمیشود، آتش بدون دود}}</ref> ایدهٔ اصلیِ قسمتی از این روایت که مربوط به عشق گالان و سولماز میشود، برگرفته از سخنان و داستانهایی است که دکتر خدر فروهر برای ابراهیمی میگفت او از اجداد خود و شخصیتی شبیه به گالان تعریف میکرد. نویسنده بر اثرِ سالهای بسیاری که در صحرا گذرانده و معاشرتی که با صحرانشینان داشته به خوبی توانسته آنجا را وصف کند و از آداب و رسومش هم بگوید! طی داستان میبینیم که نام همه قهرمانان ترکمنی نیست و نام آذری هم به چشم میخورد مثلا: «آقشام گلن». این به آن دلیل است که نویسنده خود عاشق صحرا است و پدرش اصالتا آذری است. به قول خودش:{{سخ}} | |||
'''''«چیزی از پدر، چیزی از عشقِپسر»'''''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =آتش بدون دود|جلد =سوم|صفحه =۴۲۹و۴۳۰}}</ref> | '''''«چیزی از پدر، چیزی از عشقِپسر»'''''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان =آتش بدون دود|جلد =سوم|صفحه =۴۲۹و۴۳۰}}</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ===خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند=== | ||
داستان با اختلاف میان دو قبیله آغاز میشود این را با خواندن جملهٔ اولِ جلد اول میتوان دریافت؛ «گوکلان به یموت دختر نمیدهد و از یموت دختر نمیآورد-هنوز هم.» | داستان با اختلاف میان دو قبیله آغاز میشود این را با خواندن جملهٔ اولِ جلد اول میتوان دریافت؛ «گوکلان به یموت دختر نمیدهد و از یموت دختر نمیآورد-هنوز هم.» | ||
سپس | سپس توضیحی دربارهٔ چگونگی تشکیل این دو قبیله میآید. و اینکه اختلاف میان دو قبیله بر سر آب شروع می شود. کمکم شخصیتها جان گرفته و اصل داستان آغاز میشود. از جلد اول میگوییم که راوی، پسری جنگجو و مقتدر (گالان) را وصف میکند. گالان در طی رفت وآمدهایش به گولان برای جنگ، در بند عشق گرفتار میشود چنانکه همه چیز را میبازد! | ||
دو عاشق از جنس غرور و تکبر به یکدیگر نزدیک میشوند و ماجرا به اوج میرسد و پس از آن در پستی و بلندی این عشق حرکت میکند! | دو عاشق از جنس غرور و تکبر به یکدیگر نزدیک میشوند و ماجرا به اوج میرسد و پس از آن در پستی و بلندی این عشق حرکت میکند! | ||
عشق گالان و معشوقش سولماز شعلهور میشود چنانکه اطرافیان را میسوزاند! سولماز توسط معشوقش از چادر رئیس قبیلهٔ گوکلان که پدر سولماز است دزدیده میشود و در این اتفاق برادران گالان به دست هم ولایتیهای سولماز کشته میشوند و تعدادی از گوکلانیها نیز جان میبازند. کینه یموت به گوکلان بیشتر میشود چون به عقیدهی گالان گوکلان دو برادرش را به کشتن داد نه عشق او به سولماز! این نفرت و آتش انتقام همچنان میپاید | عشق گالان و معشوقش سولماز شعلهور میشود چنانکه اطرافیان را میسوزاند! سولماز توسط معشوقش از چادر رئیس قبیلهٔ گوکلان که پدر سولماز است دزدیده میشود و در این اتفاق برادران گالان به دست هم ولایتیهای سولماز کشته میشوند و تعدادی از گوکلانیها نیز جان میبازند. کینه یموت به گوکلان بیشتر میشود چون به عقیدهی گالان گوکلان دو برادرش را به کشتن داد نه عشق او به سولماز! این نفرت و آتش انتقام همچنان میپاید و گالان و سولماز هم از قربانیان ان میشوند. | ||
داستان همواره بر محور شخصیت و افکار گالان اوجا، میچرخد چنان که در ادامه ماجرا هم شاهد نشانههایی از آن هستیم و کردار گالان در شخصیت و طرز فکر فرزندان و نوادگانش نمایان میشود. | داستان همواره بر محور شخصیت و افکار گالان اوجا، میچرخد چنان که در ادامه ماجرا هم شاهد نشانههایی از آن هستیم و کردار گالان در شخصیت و طرز فکر فرزندان و نوادگانش نمایان میشود. | ||
روایت جلد دوم آغاز میشود اما با فاصلهٔ زمانی بسیار که روایتگر حیات فرزندان گالان و سولماز است مخصوصا آلنی که از نوادگان آنهاست. ماجرای آلنی با کشمکشها و اختلافاتش با مردم صحرا آغاز میشود او میخواهد به شهر برود و از فارسها علم بیاموزد تا پزشک شود و کودکان صحرا را که به علت بیماری ناشناسی میمیرند نجات دهد. اما هم ولایتیها مخالفد که او از | روایت جلد دوم آغاز میشود اما با فاصلهٔ زمانی بسیار که روایتگر حیات فرزندان گالان و سولماز است مخصوصا آلنی که از نوادگان آنهاست. ماجرای آلنی با کشمکشها و اختلافاتش با مردم صحرا آغاز میشود او میخواهد به شهر برود و از فارسها علم بیاموزد تا پزشک شود و کودکان صحرا را که به علت بیماری ناشناسی میمیرند نجات دهد. اما هم ولایتیها مخالفد که او برای علمآموزی به شهر برود ان هم به دلیل کینهای که از شهریها دارند به خاطر کشت و کشتاری که در روستاها کردهاند و زمینهایی که بالا کشیدهاند. اما آقاویلر محکم بر روی تصمیم خود میایستد و پسرش را برای ادامه تحصیل به شهر میفرستد. درگیریهای آلنی با مردم صحرا همچنان ادامه دارد تا پایان جلد سوم. اما پس از آن آلنی با دوراندیشی و تدبیر با مردم صحرا همراه میشود و درخت مقدس اینچه برون را با خود همراه میسازد تا مردم بپندارند که درخت مقدس او را برای نجات کودکان واسطه کرده به همین دلیل تصمیم گرفته که پزشک شود. در پایان جلد سه شاهد اتحاد تقریبیِ صحرا هستیم. از ابتدای جلد چهارم است که آلنی وارد مبارزات سیاسی علیه حکومت میشود حکومتی که ظلم را سرلوحه کار کرده و زمینهای ترکمن را به زور تصاحب میکند تا آنان را رعیت خود سازد. و این درگیریها تا پایان داستان ادامه دارد. آلنی حزب وحدت مردم صحرا را پایهگذاری میکند و مارال با او همراه میشود. آن دو حرکتی سیاسی را با یکدیگر آغاز کردند و چنان با هم همراه شدند که یکی شدند. در ادامه شاهد مبارزات درونی آلنی هستیم که با عقاید ضدخدایی خود درگیر است! از نکات جالب توجه، دوستی آلنی با ملا قلیچ بلغای -مردی مومن- و ملای اینچه برون است. و این رفاقت تا پایان عمر میپاید. ملا او را به سمت عرفان هدایت میکند بلکه از آشفتگیاش کاسته شود. پس از کودتای ۲۸مرداد است که آلنی و همسرش به اروپا سفر میکنند. و پس از بازگشت به ایران درحوالی سال۱۳۳۸ مشغول کار تدریس در دانشگاه میشوند. ساواک که همواره به مردم و ترکمنها ستم میکند، آرتا -نتیجه ی گالان و فرزند آلنی و مارال- را به اعدام محکوم میکند. پس از آن حکم، آلنی هم به قتل میرسد. و مارال طی درگیریِ مسلحانه با همسر یکی شده و دست از جان میکشد. | ||
===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)=== | ===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)=== | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
==منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)== | ==منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)== | ||
* '''آتش همچنان بدون دود است''' به اهتمام رحمتالله رجایی | * '''آتش همچنان بدون دود است''' به اهتمام رحمتالله رجایی | ||
* '''راوی در رمان اتش بدون دود''' به قلم قدسیه رضوانیان و حمیده نوری. منتشر شده در شمارهٔ۳ پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، سال۱۳۸۸ | |||
* '''زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود''' به کوشش فاطمه سادات طاهری و زهرا عسگری، چاپ شده در دو فصلنامهٔ علوم ادبی، سال هفتم۷ شمارهٔ۱۱، بهار و تابستان۱۳۹۶، صفحه: ۱۲۹تا۱۵۵ | |||
* '''تحلیل بینامتنی رمان آتش بدون دود و تأثیرادبیات کهن فارسی درآن''' به اهتمام معصومه صادقی، غلامحسین غلامحسینزاده و سعید بزرگ بیگدلی. منتشر شده در ادبیات پارسی معاصر،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ششم، زمستان ۱۳۹۵ شمارهٔ۴، صفحه:۶۹تا۹۴ | |||
* '''مقایسهٔ قدرت دو شخصیت محوریِ رمان اتش بدون دود (با استفاده از «نظریهٔ نابرابری قدرت در دیالوگ» فرکلاف و مدل مایکل شورت)''' به قلم افسانه میری، محمدجواد مهدوی، شهلا شریفی و بهروز محمودی بختیاری. منتشر شده در دو ماهنامهٔعلمی-پژوهشیِ جستارهای زبانی، دورهٔ نهم، آذر و دی۱۳۹۷، شمارهٔ۵، صفحه: ۱۴۳تا۱۶۶ | |||
==نوا، نما و نگاه== | ==نوا، نما و نگاه== |
نسخهٔ ۲۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۲
آتشْ بدون دود | |
---|---|
آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه | |
نویسنده | نادر ابراهیمی |
ناشر | روزبهان |
محل نشر | تهران مکان ناشر فارسی: تهران |
تاریخ نشر | چاپ اول ۱۳۵۸ |
شابک | ۹۶۴۵۵۲۹۲۲۰ |
تعداد صفحات | ۲۲۶۱ |
موضوع | زندگی ترکمن در صحرا، اختلاف و جنگ درون قبیلهای، جنگ با بیگانگان و درگیریهای سیاسی |
زبان | فارسی |
طراح جلد | مرتضی ممیّز |
آتشْ بدون دود رمانی ۷جلدی است به قلم نادر ابراهیمی که جملهٔ پژوهشگران آن را برجستهترین و قابل تأملترین اثر او میدانند.[۱] این مجموعه روایتگر زندگی مردم صحرانشین ترکمن است. و زندگی سه نسل از آنها را در دوران حکومت رضاخان با ژانری واقعگرایانه روایت میکند. که راویِ آن دانایِ کل است. این مجموعه از سال ۱۳۵۸ (تاریخ اولین چاپ کتاب) تاکنون در ۵۰نوبت و ۲۰۰۰ نسخه توسط نشر روزبهان چاپ شده است. ابراهیمی با نوشتن این رمان نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰سال بعد از انقلاب شد و موفق به کسب جوایزی چون؛ جایزهٔ نخست براتیسلاوا، جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران و ... شد.
رمانِ مذکور صرفا داستان نیست و بیشتر اتفاقاتی که در آن میافتد مستند است. این داستان قابلیت نمایشی دارد همین است که سریالی براساس آن ساخته شد.[۱] نادر ابراهیمی مجموعه تلویزیونی به نام «آتش بدون دود» را کارگردانی کرد و این مجموعه در سال ۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.[۲]
نادر ابراهیمی برای نوشتن این مجموعه اسناد و مدارک بسیاری را جمعآوری کرد و برای گردهمایی آنها وقت بسیاری را صرف کرد. همچنین اتفاقهایی را که روایت میکرد حقیقتا و عمیقا فهمیده بود. داستان در اوانِ جوانیِ نویسنده طراحی شده؛ ابتدا دو داستانِ بسیار بلند را طرحریزی کرده به نام «آق اویلرها» و «قَرَهلوها» (سپیدزادگان و سیاهزادگان). پیش از انقلاب بخشهایی از آق اویلرها با نام «درخت مقدس» به چاپ میرسد، سپس ابراهیمی مجموعهای سی و شش ساعته تلویزیونی با همان نام میسازد که به پیشنهاد سفارش دهندهٔ مجموعه، ایرج گرگین و بنابر مثلِ قدیمیِ ترکمنی که میگوید: «آتش، بدونِ دود نمیشود، جوان بدونِ گناه» نام داستان برای همیشه به «آتشْ بدون دود» تغییر میکند. پس از انقلاب نگارنده، سه جلد نخست رمان را از نو و بدون سانسور به رشتهٔ تحریر درمیآورده و به چاپ میرساند.[۳]
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
ازمیان یادها
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
آتش بدون دود داستانی بر اساس واقعیت است و نه عینِ واقعیت! تصویری واقعی است از حکومت پهلوی با زبانی دلنشین و روان.[۴] ایدهٔ اصلیِ قسمتی از این روایت که مربوط به عشق گالان و سولماز میشود، برگرفته از سخنان و داستانهایی است که دکتر خدر فروهر برای ابراهیمی میگفت او از اجداد خود و شخصیتی شبیه به گالان تعریف میکرد. نویسنده بر اثرِ سالهای بسیاری که در صحرا گذرانده و معاشرتی که با صحرانشینان داشته به خوبی توانسته آنجا را وصف کند و از آداب و رسومش هم بگوید! طی داستان میبینیم که نام همه قهرمانان ترکمنی نیست و نام آذری هم به چشم میخورد مثلا: «آقشام گلن». این به آن دلیل است که نویسنده خود عاشق صحرا است و پدرش اصالتا آذری است. به قول خودش:
«چیزی از پدر، چیزی از عشقِپسر»[۵]
گزارشی از شخصیتهای اصلی حاضر در کتاب داستان گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
هر جلد از این اثر عنوانی متفاوت دارد: «گالان و سولماز»، «درخت مقدس»، «اتحاد بزرگ»، «واقعیتهای پرخون»، «حرکت از نو»، «هرگز آرام نخواهی گرفت»، «هر سرانجام، سرآغازیست». هر کتاب دارای فصلهایی است با نامهای متفاوت، که هر فصل روایتگر داستانی است و تمام داستانها و شخصیتهای حاضر در آن به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل هستند.
دلیل شهرت
تقدیمشده به
با توجه به مقدمهای که در اول تمامی جلدهای اثر آمده نمی توان دریافت کرد که کتاب به چه کسی تقدیم شده! نوشته مخاطبی دارد اما نام آن ذکر نشده. پس از پخش مستندی با نام «بار دیگر مردی که دوست میداشتیم» عیان شد که اثر پیشکشی است به رهبر انقلاب. رهبر سه جلد ابتدایی رمان مذکور را خوانده بودند. و پس از انقلاب نادر ابراهیمی را به ادامه تحریر این رمان تشویق کردند که این موضوع در یادداشت ابتدایی اثر نیز مشهود است.[۲]
مقدمهنویس یا یادداشتنویس
در صفحه نخست هر جلد ابراهیمی مینویسد: «پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص، و بزرگی باورش کردهام؛ به مردی که مرا به نوشتنِ الباقیِ «آتش بدون دود» واداشت. نامش برای این خاک، مبارک باد و برای همهی عاشقانغ وطن! و ای کاش زمانی برسد که او، همچنان باشد و دیگر، درد نباشد، و ایرانیِ دردمند هم.»
چرا باید این کتاب را خواند
پژوهشگرانی که مقالههای مختلفی در رابطه با اثر مذکور نوشتهاند؛ آن را از رمانهای بلند و پرحجم فارسی میدانند.[۱] و برخی نیز معتقدند که رمان ایرانی با رمان «آتشْ بدون دود» آغاز میشود.[۶] طراحی، تنظیم و تحریرِ جلد اول تا پایان جلد هفتمِ آتش بدون دود حدود سیسال شاید هم کمی بیشتر زمان برده. و نیمی از عمر نویسنده را گرفته!
نادر ابراهیمی در قلم زدن رمانش همواره کوشیده تا داستان از هیجان و هیجانطلبی دور باشد. به گفتهٔ خودش هر گاه احساس کرده فصلهایی از ماجرا قرار است بر احساسات مخاطب فشار آورد نوشتهها را فروپاشیده و بار دیگر سادهتر، سردتر و آرامتر ماجرا را روایت کرده است که این عمل تنها یک دلیل داشته و آن اینکه:
«نمیخواستم هیجان، جانشینِ کنجکاوی شود، و با موجْ رفتنْ جانشینِ تأمل و تفکر.» [۷]
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
ازمیان یادها
مجوز
نشر و تغییر نام
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
داستان با اختلاف میان دو قبیله آغاز میشود این را با خواندن جملهٔ اولِ جلد اول میتوان دریافت؛ «گوکلان به یموت دختر نمیدهد و از یموت دختر نمیآورد-هنوز هم.» سپس توضیحی دربارهٔ چگونگی تشکیل این دو قبیله میآید. و اینکه اختلاف میان دو قبیله بر سر آب شروع می شود. کمکم شخصیتها جان گرفته و اصل داستان آغاز میشود. از جلد اول میگوییم که راوی، پسری جنگجو و مقتدر (گالان) را وصف میکند. گالان در طی رفت وآمدهایش به گولان برای جنگ، در بند عشق گرفتار میشود چنانکه همه چیز را میبازد! دو عاشق از جنس غرور و تکبر به یکدیگر نزدیک میشوند و ماجرا به اوج میرسد و پس از آن در پستی و بلندی این عشق حرکت میکند! عشق گالان و معشوقش سولماز شعلهور میشود چنانکه اطرافیان را میسوزاند! سولماز توسط معشوقش از چادر رئیس قبیلهٔ گوکلان که پدر سولماز است دزدیده میشود و در این اتفاق برادران گالان به دست هم ولایتیهای سولماز کشته میشوند و تعدادی از گوکلانیها نیز جان میبازند. کینه یموت به گوکلان بیشتر میشود چون به عقیدهی گالان گوکلان دو برادرش را به کشتن داد نه عشق او به سولماز! این نفرت و آتش انتقام همچنان میپاید و گالان و سولماز هم از قربانیان ان میشوند. داستان همواره بر محور شخصیت و افکار گالان اوجا، میچرخد چنان که در ادامه ماجرا هم شاهد نشانههایی از آن هستیم و کردار گالان در شخصیت و طرز فکر فرزندان و نوادگانش نمایان میشود. روایت جلد دوم آغاز میشود اما با فاصلهٔ زمانی بسیار که روایتگر حیات فرزندان گالان و سولماز است مخصوصا آلنی که از نوادگان آنهاست. ماجرای آلنی با کشمکشها و اختلافاتش با مردم صحرا آغاز میشود او میخواهد به شهر برود و از فارسها علم بیاموزد تا پزشک شود و کودکان صحرا را که به علت بیماری ناشناسی میمیرند نجات دهد. اما هم ولایتیها مخالفد که او برای علمآموزی به شهر برود ان هم به دلیل کینهای که از شهریها دارند به خاطر کشت و کشتاری که در روستاها کردهاند و زمینهایی که بالا کشیدهاند. اما آقاویلر محکم بر روی تصمیم خود میایستد و پسرش را برای ادامه تحصیل به شهر میفرستد. درگیریهای آلنی با مردم صحرا همچنان ادامه دارد تا پایان جلد سوم. اما پس از آن آلنی با دوراندیشی و تدبیر با مردم صحرا همراه میشود و درخت مقدس اینچه برون را با خود همراه میسازد تا مردم بپندارند که درخت مقدس او را برای نجات کودکان واسطه کرده به همین دلیل تصمیم گرفته که پزشک شود. در پایان جلد سه شاهد اتحاد تقریبیِ صحرا هستیم. از ابتدای جلد چهارم است که آلنی وارد مبارزات سیاسی علیه حکومت میشود حکومتی که ظلم را سرلوحه کار کرده و زمینهای ترکمن را به زور تصاحب میکند تا آنان را رعیت خود سازد. و این درگیریها تا پایان داستان ادامه دارد. آلنی حزب وحدت مردم صحرا را پایهگذاری میکند و مارال با او همراه میشود. آن دو حرکتی سیاسی را با یکدیگر آغاز کردند و چنان با هم همراه شدند که یکی شدند. در ادامه شاهد مبارزات درونی آلنی هستیم که با عقاید ضدخدایی خود درگیر است! از نکات جالب توجه، دوستی آلنی با ملا قلیچ بلغای -مردی مومن- و ملای اینچه برون است. و این رفاقت تا پایان عمر میپاید. ملا او را به سمت عرفان هدایت میکند بلکه از آشفتگیاش کاسته شود. پس از کودتای ۲۸مرداد است که آلنی و همسرش به اروپا سفر میکنند. و پس از بازگشت به ایران درحوالی سال۱۳۳۸ مشغول کار تدریس در دانشگاه میشوند. ساواک که همواره به مردم و ترکمنها ستم میکند، آرتا -نتیجه ی گالان و فرزند آلنی و مارال- را به اعدام محکوم میکند. پس از آن حکم، آلنی هم به قتل میرسد. و مارال طی درگیریِ مسلحانه با همسر یکی شده و دست از جان میکشد.
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک کتاب
واقعگرایانه
پیشینهٔ کتاب
پیرنگ
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
از ویژگیهای راوی
حضور راوی را در همه بخشهای داستان میتوان حس کرد و این حضور چنان پررنگ است که میتوان او را مانند شخصیتهای داستان دارای ویژگیهایی دانست؛ او ادبیات را خوب میشناسد، نثری زیبا دارد، به خوبی میتواند از توصیفهای شاعرانه استفاده کند. به ایرانی بودن خود افتخار میکند و وطن از عناصر کلیدی ذهن اوست. همچنین میتوانیم دیدگاه او را نسبت به عشق، زن و اندیشههای سیاسیاش بشناسیم.[۱]
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
شخصیتهای فرعی
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
آتشْ بدون دود یک اثر جاودانهٔ حماسی، انقلابی، سیاسی، عاشقانه و عارفانه است که نویسنده با بهرهگیری از عشق و عرفان در جاهای مختلف این رمان از دوبیتیها و اشعار عاشقانه و مباحث عرفانی بهره برده است. هر چند آتشْ بدون دود با عناصر شاعرانگی آمیختهاست؛ اما درواقع داستانی واقعیتگرا یا رئالیسم است و با واقعیتهای اجتماعی آن روزگار منطبق است.
نقدهای مثبت
احمدرضا احمدی
به اعتقاد من، رمان ايراني با رمان «آتش بدون دود» نادر ابراهيمی آغاز ميشود؛ نه با «شوهر آهوخانم» عليمحمد افغانی.[۶]
پژوهشگران
« | ابراهیمی با بهرهمندی از عواطف ناب خویش و الهامگیری از حوادثی؛ نظیر اختلافات قبایل ترکمن بر سر مراتع و زمین، وجود جنگهای داخلی بین آنها تهاجم نیروهای بیگانه از جمله تزار روس به ترکمن صحرا۷ مخالفت شدید حکومت قاجار با صحرانشینان و تبعید آنها و ادامهٔ ظلم و استبداد حکومت پهلوی بر قوم ترکمن با شخصیتپردازی قوی و فضاسازی مؤثر، زمینخواری اربابان مستبد بر قبایل ترکمن صحرا و فقر و فلاکت مردم محروم صحرا را به بهترین نحو ممکن در این داستان ترسیم میکند. | » |
نقدهای منفی
برخی از پژوهشگران
تلفیق دو شیوه کلاسیک و مدرن گاه آتش بدون دود را به روایت پست مدرن نزدیک کرده است.[۱]
شاعری معتاد و مظلوم
افسوس که ابراهیمی، برای نوشتنِ این داستان۷ بسیار عجله نشان داد. اگر تا این حد شتابزده و سرسری نمینوشت، البته ممکن بود که اثرش، داستانی خوب از آب درآید؛ حتی خوبتر از «رومئووژولیت» و یا «لیلی و مجنون...»[۸]
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
مجموع هفت جلدغ کتابِ آتش بدون دود ۲۲۶۱صفحه است. از سال۱۳۷۴ هر سال هر جلد با تیراژ ۲۰۰۰ به چاپ رسیده و تنها در سال ۷۶ تیراژ چاپ هر جلد به ۳۸۵۰ رسید. و پس از آن دوباره روال جلدی ۲۰۰۰ تا را طی کرد تا سال ۹۵ که تیراژ هر جلد به جلدی ۱۰۰۰ تا رسید.
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
انتشارات روزبهان آتش بدون دود را به سه شکل متفاوت چاپ کرده است:به صورت رقعی (کالینگور)، رقعی (شومیز)، مجموعه ۷جلدی و اجتماع ۷جلد در سه جلد به صورت رقعی (شومیز) از سال ۹۵. طرح جلد رقعی شومیز و کالینگور مشابه است اما طرح دوره سه جلدی، متفاوت از آن دو طراحی شده.
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
- آتش همچنان بدون دود است به اهتمام رحمتالله رجایی
- راوی در رمان اتش بدون دود به قلم قدسیه رضوانیان و حمیده نوری. منتشر شده در شمارهٔ۳ پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، سال۱۳۸۸
- زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود به کوشش فاطمه سادات طاهری و زهرا عسگری، چاپ شده در دو فصلنامهٔ علوم ادبی، سال هفتم۷ شمارهٔ۱۱، بهار و تابستان۱۳۹۶، صفحه: ۱۲۹تا۱۵۵
- تحلیل بینامتنی رمان آتش بدون دود و تأثیرادبیات کهن فارسی درآن به اهتمام معصومه صادقی، غلامحسین غلامحسینزاده و سعید بزرگ بیگدلی. منتشر شده در ادبیات پارسی معاصر،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ششم، زمستان ۱۳۹۵ شمارهٔ۴، صفحه:۶۹تا۹۴
- مقایسهٔ قدرت دو شخصیت محوریِ رمان اتش بدون دود (با استفاده از «نظریهٔ نابرابری قدرت در دیالوگ» فرکلاف و مدل مایکل شورت) به قلم افسانه میری، محمدجواد مهدوی، شهلا شریفی و بهروز محمودی بختیاری. منتشر شده در دو ماهنامهٔعلمی-پژوهشیِ جستارهای زبانی، دورهٔ نهم، آذر و دی۱۳۹۷، شمارهٔ۵، صفحه: ۱۴۳تا۱۶۶
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ «راوی در رمان آتش بدون دود».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «ماجرای تقدیمنامه یک رمان به رهبر انقلاب».
- ↑ . هفتم. ص. ۴۰۶و۴۰۷. از پارامتر ناشناخته
|عن.ان=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «جوان بدون گناه نمیشود، آتش بدون دود».
- ↑ آتش بدون دود. سوم. ص. ۴۲۹و۴۳۰.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ «احمدرضا احمدي در يادبود نادر ابراهيمي: رمان ايراني با «آتش بدون دود» آغاز ميشود».
- ↑ آتش بدون دود. هفتم. ص. ۴۰۷و۴۰۸.
- ↑ آتشْ بدون دود. هقتم. ص. ۴۰۷.