ثریا در اغما: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
طراوت بارانی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
پ.کامران (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:




==برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند==
==برای آن ها که ثریا در اغما را نخوانده اند==
===ازمیان یادها===
===خلاصهٔ کوتاه===
===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامه‌ای)===
===شخصیت های اصلی حاضر در کتاب===
===گزارشی از شخصیت‌های اصلی حاضر در کتاب داستان گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصل‌های کتاب پژوهش===
===دلیل شهرت===
===تقدیم‌شده به===
===مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس===
===چرا باید این کتاب را خواند===
===چرا باید این کتاب را خواند===


==برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند==  
==برای آن ها که ثریا در اغما را خوانده اند==  
===ازمیان یادها===
===ازمیان یادها===
====مجوز====
====نشر و تغییر نام====
====نشر و تغییر نام====
====جوایز====
====جلسات نقد و بررسی====
====اهدا====
====بازتاب در توئیت‌ها و نوشته‌های مجازی====
====اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور====
====تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب====
====هواداری====
==== استحال و اقتباس====


===سال‌شمار کتاب===
[[اسماعیل فصیح]]، در گفتگو با بهمن فرمان آرا، در رابطه با نام کتاب اینگونه می گوید: «برای نوشتن یک داستان کوتاه یا رمّان، باید حتماً با تز و طرح و نام و نقش کاراکترها پیش رفت. مثلاً من ابتدا اسم ثریا در اغما را گذاشته بودم «پُر کن پیاله را»، که الهامی از شعر آقای [[فریدون مشیری]] است (که در کتاب هم می آید).»<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح |ژورنال= کلک |شماره= ۵۵ و ۵۶ |سال= ۱۳۷۳ }}</ref>
===خلاصهٔ مفصل‌تر کتاب در حد دو بند===
 
داستان جلال آریان٬ راوی قصه٬ در اواسط پاییز سال ۱۳۵۹ اتفاق می‌افتد٬ چندین هفته پس از حملهٔ عراق به ایران. باوجود اینکه خود او طی چند ماه اخیر به علت استروک مغزی (و سایرمسائل) در بیمارستان شرکت نفت در آبادان بستری بوده٬ و هنوز آثار آن برطرف نشده٬ مجبور است در بحبوحهٔ جنگ٬ از جزیرهٔ آبادانِ در حال محاصره٬ از راه خلیج فارس به تهران آمده و به خواهر تنهایش٬ درواقع به خواهرزاده‌اش ثریا٬ در پاریس کمک کند. به‌علّت بسته‌بودن فرودگاه‌های کشور٬ جلال مجبور است با اتوبوس از مرز زمینی ترکیه به استانبول٬  و سپس از آن‌جا به فرانسه پرواز کند٬ و ببیند برای ثریا (که شوهرش در وقایع انقلاب شهید شده و خودش برای ادامهٔ تحصیلات به پاریس فرستاده شده‌بوده) چه کار می‌شود کرد.
===خلاصهٔ بلند===
در ثریا در اغما٬ داستان هولناکی که جلال (علاوه بر مسئلهٔ ثریا) با خود در سفر پاریس حمل می‌کند٬ و همه جا و همیشه با اوست؛ جنگ و قتل و کشتار و مظلمه‌ایست که بطور ددمنشانه بر سر مردم آبادان٬ و بطور کلی بر سر مردم ایران فرود آمده. از ابتدا٬در واقع در انتهای فصل اول٬ بیرون ترمینال اتوبوس٬ منظرهٔ تصادف یک تاکسی‌بارِ چپه‌شده و پیرمرد وامانده و چمباتمه زده کنار جاده٬ نمادی گویا از اوضاع و جوّ روز است٬ ولی برای بیشتر مسافرها که از کشور فرار می‌کنند٬ اسباب خنده است.
 
در پاریس٬ جلال آریان خواهرزاده‌اش را در اغما و در اتاقی غمناک در بیمارستان وال دوگراس می‌بیند٬ و با پرستاران و دکتر او صحبت می‌کند. بزودی مجبور است که به صندوق بیمارستان وجهی پرداخت کند٬ و خود در اتاق کوچکی در یک مهمانخانهٔ کوچک جامی‌گیرد. طی روزهای بعد٬ ضمن آنکه جلال به موضوع ثریا رسیدگی بیشتری می‌کند٬ کم‌کم با عده‌ای از مهاجران شبه‌روشنفکر ایرانی مقیم پاریس که عده‌ای از آن‌ها را تصادفاً از قدیم می‌شناخته٬ برخورد می‌کند و گهگاه ساعت‌های فراغت را با آن‌ها می‌گذراند٬ حتی با بعضی از آن‌‌ها درگیر می‌شود. وضع ثریا رفته‌رفته رو‌به وخامت می‌رود٬ همین‌طور وضع جنگ و دخالت آمریکا در ایران با موضوع دیپلماتیک گروگانگیری آمریکائی‌های سفارت آمریکا در ایران.
سال ۱۳۵۹ ، دو ماه پس شروع جنگ ایران و عراق، جلال آریان، کارمند شرکت نفت آبادان، برای رسیدگی به وضعیت خواهرزاده‌اش (ثریا ۲۳ساله) که در اغما فرورفته است، به پاریس می رود. به علتّ شرایط جنگی، فرودگاه‌های ایران بسته است و در نتیجه، او ابتدا با اتوبوس به استانبول، و بعد به کمک همسفرش، وهاب سهیلی، با هواپیما به پاریس می‌رود.
جلال با مهاجرین مقیم پاریس بیشتر گرم می‌گیرد٬ به‌خصوص به‌خصوص با لیلا آزاده٬ چون در گذشته در مسجد سلیمان و تهران نیز با او روابطی داشته است. یک شب که جلال به بیمارستان وال دوگراس رفته٬ لیلا با استفادهٔ زیاد موادّ مخدر و نوشیدن پرنوی زیاد٬ تقریباً روبه مرگ می‌رود. در گرم‌ترین لحظات آن شب عاشقانهٔ پاریسی٬ جلال نمی‌تواند فکر فرنگیس و اضطراب ثریا را از سرش بیرون کند٬ و وسط شام مجبور است رادیوی موج کوتاه را وسط سفره بگذارد و به آخرین اخبار جنگ ایران و عراق گوش کند.
 
جوان دیگری که جلال آریان در این سفر با او برخورد دارد٬ دانشجوی متعهدی به‌نام قاسم یزدانی است که در دانشگاه سوربن پاریس مشغول گرفتن درجهٔ دکترای شیمی است٬ که علاوه بر نماز و طاعت٬ از عاشقان عرفان اسلامی است. او با اینکه تنها پس از ماجرای به اغما رفتن ثریا با او آشنا شده٬ هر روز برای ثریا گل می‌برد٬ چون اطمینان دارد که خداوند ثریا را (و ایران را) از یک ورطهٔ آزمایشی بی‌نظیر می‌گذراند.
در پاریس به نادر پارسی، نویسنده و هنرپیشهٔ سینما و تئاتر ایران که او را از قبل در تهران می‌شناخت، برمی‌خورد و نادر پارسی او را به جمعی از ایرانیان مقیم پاریس وارد می‌کند. جمعی که جلال کمابیش با آن‌ها از قبل آشناست. از جمله لیلا آزاده، کسی که سال‌ها پیش با او در رابطه بوده‌است. جلال در صحبت‌هایش با لیلا داستان گذشته اش را بازگو می‌کند. اینکه در اثر سکتهٔ مغزی در بیمارستان شرکت نفت آبادان بستری بوده که جنگ شروع می شود، و جلال پس از مدتی مثل کارمندی در بیمارستان کار می‌کرده است، تا اینکه خواهرش، فرنگیس، به او خبر می دهد که ثریا با دوچرخه به زمین افتاده و به کما رفته است. و حالا او باید خرج بیمارستان ثریا را تامین کند.
ولی وضع ثریا با رو به وخامت گذاشتن کلیه‌ها و قلب٬ رو به خطر بیشتری می‌رود؛ درحالی‌که در قلب پاریس٬ ایرانیان مهاجر به زندگی خوب و خوش خود ادامه می‌دهند٬ و با شدت گرفتن جنگ در ایران٬ گروگان‌های ایرانی آزاد می‌شوند. لیلا معشوق دیگری پیدا می‌کند.
روایت بدون نقطه اوج رمّان٬ احتمالاً همان تز نهفتهٔ کتاب است. در جمع‌بندی آخر معلوم نیست این فقط ثریاست که در اغما رفته٬ یا ایران است که در احتضار است٬ یا دنیاست که به‌دست کاپیتالیست‌ها و «سگ‌های جنگ» آن‌ها (صدام حسین عفلقی) رو به زوال و نابودی‌ست. و هیچ‌کدام از این‌ها برای آریان‌ها٬ به‌خصوص فرنگیس٬ منصفانه نیستند.
«کتاب درون کتابی» که جلال آریان در این رمّان می‌خواند٬ یک رمّان انگلیسی به‌نام «سگ‌های جنگ» است٬ نوشتهٔ فردریک فورسایت. طی این سفر جلال گاه و بی‌گاه طی روایت گفتن ثریا در اغما٬ این کتاب را می‌خواند. در این کتاب جنگی/پلیسی یک گروه کاپیتالیست٬ به کمک دستیاران خود٬ جنگی را در کشور تخیّلی زانگارو در آفریقا راه‌انداخته‌اند تا با فشار و دگرگونی در کشور کوچک٬ به اهداف خود برسند. طرح یا اسکلت‌بندی داستان‌های کوتاه و رمّان‌های فصیح٬ اکثراً به سبک [[واقع‌گرایی|واقعیت‌گرا]] ارائه شده٬ و ندرتاً به سبک [[فراواقع‌گرایی]] به‌وجود آمده‌اند. <ref>{{پک| بدیع |۱۳۷۸|ک= اصل آثار فصیح |ص= ۱۰۹ تا ۱۱۳}}</ref>


===محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)===
ملاقات‌های ثریا در بیمارستان «وال دوگراس»، جلال را با دوستان ثریا آشنا می‌کند. کریستیان شارنو، خانمی که با شوهر و دو فرزندش از دوستان نزدیک ثریا بوده‌اند و وسائل و دفترچهٔ شعر ثریا را نگه‌می‌داشتند. قاسم یزدانی، یک دانشجوی مذهبی اهل تربت‌حیدریه، که دربارهٔ فلسفه و ایمان به خدا درشرایطی که ثریا دارد، با جلال صحبت‌هایی میکند. رفت و آمدهای جلال با ایرانیان  مقیم پاریس، او را به یاد خاطراتش در آبادان می‌اندازد. گروهی که در فرانسه در خوشبختی بودند و صحبت‌های (شبه)روشنفکرانه‌ای دربارهٔ اوضاع ایران می‌کردند و از درد دوری وطن و افسردگی می‌نالیدند، در حالی که جلال به یاد مجروحین، کشته‌شدگان و خانواده‌های جنگ‌زدهٔ ایران می‌افتاد. این یادآوری‌ها او را دچار سردردی می کردند که از اثرات باقیماندهٔ سکتهٔ مغزی‌اش بود.
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)===
 
درنهایت لیلا معشوق دیگری پیدا می‌کند. ثریا ضعیف‌تر می‌شود. جلال مدّتی از ایرانیان آن‌جا دور می‌ماند. او نگران فرنگیس است و از طرفی درخواست پرداخت هزینهٔ بیمهٔ دانشگاه ثریا رد می‌شود. دردِ سرِ جلال به تمام بدنش سرایت می‌کند. ثریا روز به روز بیشتر در اغما فرومی رود، همانطور که ایران، همانطور که ایرانیان فراری از جنگ یا انقلاب مقیم خارج، همانطور که جلال آریان...
 
===داستان انتشار===


با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق و بسته شدن دانشکدهٔ نفت آبادان قدیمی٬ [[اسماعیل فصیح|فصیح]] در ۴۷ سالگی با سمت استادیار زبان انگلیسی تخصصی مجبور به بازنشستگی گردید. این سالِ وقوع حوادثی است که باعث بدعت نو و سرعت جدیدی در کارهای فصیح محسوب می‌شود.رمّان ثریا در اغما در همین دوران منتشر شد (چاپ اول ۱۳۶۲) و مورد توجه و تحسین ایرانیان داخل و خارج کشور و جهان ادب و دنیای سوم قرار گرفت٬ به‌طوری‌که دوسال بعد٬ درحالی‌که چاپ چهارم آن در تهران بیرون می‌آمد٬ چاپ اول ترجمهٔ انگلیسی آن نیز (سال ۱۹۸۵) توسط Zed Books Ltd. به سردبیری یکی از ناشران ادبیات جهان سوم٬ رابرت مالتنو  (Robert Malteno) بیرون آمد.<ref name="نشر و ترجمه">{{پک| بدیع |۱۳۷۸|ک= اصل آثار فصیح |ص=۴}}</ref>
با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق و بسته شدن دانشکدهٔ نفت آبادان قدیمی٬ [[اسماعیل فصیح|فصیح]] در ۴۷ سالگی با سمت استادیار زبان انگلیسی تخصصی مجبور به بازنشستگی گردید. این سالِ وقوع حوادثی است که باعث بدعت نو و سرعت جدیدی در کارهای فصیح محسوب می‌شود.رمّان ثریا در اغما در همین دوران منتشر شد (چاپ اول ۱۳۶۲) و مورد توجه و تحسین ایرانیان داخل و خارج کشور و جهان ادب و دنیای سوم قرار گرفت٬ به‌طوری‌که دوسال بعد٬ درحالی‌که چاپ چهارم آن در تهران بیرون می‌آمد٬ چاپ اول ترجمهٔ انگلیسی آن نیز (سال ۱۹۸۵) توسط Zed Books Ltd. به سردبیری یکی از ناشران ادبیات جهان سوم٬ رابرت مالتنو  (Robert Malteno) بیرون آمد.<ref name="نشر و ترجمه">{{پک| بدیع |۱۳۷۸|ک= اصل آثار فصیح |ص=۴}}</ref>
===سبک کتاب===
 
 
 
===سبک===


طرح یا اسکلت‌بندی داستان‌های کوتاه و رمّان‌های فصیح٬ اکثراً به سبک [[واقع‌گرایی|واقعیت‌گرا]] ارائه شده٬ و ندرتاً به سبک [[فراواقع‌گرایی]] به‌وجود آمده‌اند. <ref>{{پک| بدیع |۱۳۷۸|ک= اصل آثار فصیح |ص= ۱۸}}</ref>
طرح یا اسکلت‌بندی داستان‌های کوتاه و رمّان‌های فصیح٬ اکثراً به سبک [[واقع‌گرایی|واقعیت‌گرا]] ارائه شده٬ و ندرتاً به سبک [[فراواقع‌گرایی]] به‌وجود آمده‌اند. <ref>{{پک| بدیع |۱۳۷۸|ک= اصل آثار فصیح |ص= ۱۸}}</ref>
خط ۷۴: خط ۶۴:




===پیشینهٔ کتاب===
===پیشینه===
===پیرنگ===
 
اسماعیل فصیح: «من در یکی دو سال قبل از انقلاب دوتا رمّان در دست داشتم: [[درد سیاوش]] و [[شهباز و جغدان]] که هر دو در مرحلهٔ ویراستاریِ آرام بودند. ولی وقتی انقلاب پیش آمد، این کارها را کنار گذاشتم و شروع کردم به نوشتن رمّانی به اسم [[لاله برافروخت]]. چون آن موقع این تکان بزرگ برای من مهم بود، نوشتم. بعد باز به آن دست نزدم و رفتم سراغ ثریا در اغما. چون جنگ و تکان از دست دادن آبادان برای من مهم تر بود. بعد برگشتم و رمّان های قدیمی را بازنویسی و ویراستاری کردم.»<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح |ژورنال= کلک |شماره= ۵۵ و ۵۶ |سال= ۱۳۷۳ }}</ref>
 
===شخصیت‌پردازی===
===شخصیت‌پردازی===


خط ۸۵: خط ۷۷:
نقش زن به‌طور کلّی در آثار فصیح٬ به‌ویژه در روایت‌های «جلال آریان»٬ دارای تناقضات شدید است٬ و چشمگیر و تلخ. در کلیهٔ رمّان‌های «جلال آریان»٬ و حتی در [[بادهٔ کهن]] و [[داستان جاوید]]٬ زنِ خوب زنِ مُرده است.ص۱۶ با عشق و احترامی که جلال آریان برای «زن» در دنیای عشق  دارد٬ متأسّفانه در روایت‌های او آن‌ها تنها مدّت اندکی می‌درخشند٬ و اگر بمانند یا در آغوش این‌و‌آنند٬ یا بدبختند٬ یا سایه‌هایی گوشه‌و‌کنار داستانند. <ref>{{پک| بدیع |۱۳۷۸|ک= اصل آثار فصیح |ص=۱۴ تا ۱۷}}</ref>
نقش زن به‌طور کلّی در آثار فصیح٬ به‌ویژه در روایت‌های «جلال آریان»٬ دارای تناقضات شدید است٬ و چشمگیر و تلخ. در کلیهٔ رمّان‌های «جلال آریان»٬ و حتی در [[بادهٔ کهن]] و [[داستان جاوید]]٬ زنِ خوب زنِ مُرده است.ص۱۶ با عشق و احترامی که جلال آریان برای «زن» در دنیای عشق  دارد٬ متأسّفانه در روایت‌های او آن‌ها تنها مدّت اندکی می‌درخشند٬ و اگر بمانند یا در آغوش این‌و‌آنند٬ یا بدبختند٬ یا سایه‌هایی گوشه‌و‌کنار داستانند. <ref>{{پک| بدیع |۱۳۷۸|ک= اصل آثار فصیح |ص=۱۴ تا ۱۷}}</ref>


===ویژگی‌های مهم کتاب===
===ویژگی‌های مهم===


موضوع رماّن‌ها و داستان‌های کوتاه [[اسماعیل فصیح]]٬ به‌طور کلّی بخشی از جزئیات زندگی مردم ایران در قرن اخیر است (البتّه به‌جز رمّان [[فرار فروهر]] که از این قرن فراتر می‌رود). خوانندهٔ داستان‌های فصیح٬ از لحاظ موضوع؛ با نثر ساده٬ و جزئیات صریح و روشن٬ خود را درون حوادث٬ و دربین آدم‌های درگیرآن می‌بیند٬ و خود نیز به‌نوعی درگیر دردها٬ عشق‌ها٬ ناکامی‌ها٬ و مرگ‌های دردناکی می‌شود که بر سر آدم‌های داستان می‌آید٬ به‌ویژه در رمّان‌‌ها. از آنجاکه فصیح٬ یک «گزارشگر» حوادث نیست٬ و یک نویسنده است٬ روایت موضوع و حوادث و القاء پیام٬ برای خواننده٬ ناآگاهانه عمیق‌تر است. ویژگی هنر «داستان در کتاب» نیز٬ برعکس سایر وسایل هنری داستان‌گویی٬ (از قبیل سینما٬ تئاتر٬ و غیره) نزدیک بودن و منحصر بودن تماس شخص خواننده با شخص نویسنده است.ص۱۱
موضوع رماّن‌ها و داستان‌های کوتاه [[اسماعیل فصیح]]٬ به‌طور کلّی بخشی از جزئیات زندگی مردم ایران در قرن اخیر است (البتّه به‌جز رمّان [[فرار فروهر]] که از این قرن فراتر می‌رود). خوانندهٔ داستان‌های فصیح٬ از لحاظ موضوع؛ با نثر ساده٬ و جزئیات صریح و روشن٬ خود را درون حوادث٬ و دربین آدم‌های درگیرآن می‌بیند٬ و خود نیز به‌نوعی درگیر دردها٬ عشق‌ها٬ ناکامی‌ها٬ و مرگ‌های دردناکی می‌شود که بر سر آدم‌های داستان می‌آید٬ به‌ویژه در رمّان‌‌ها. از آنجاکه فصیح٬ یک «گزارشگر» حوادث نیست٬ و یک نویسنده است٬ روایت موضوع و حوادث و القاء پیام٬ برای خواننده٬ ناآگاهانه عمیق‌تر است. ویژگی هنر «داستان در کتاب» نیز٬ برعکس سایر وسایل هنری داستان‌گویی٬ (از قبیل سینما٬ تئاتر٬ و غیره) نزدیک بودن و منحصر بودن تماس شخص خواننده با شخص نویسنده است.ص۱۱
خط ۹۵: خط ۸۷:




===الهام از شخصیت‌ها===
====شخصیت‌های ثریا در اغما====
====شخصیت‌های اصلی====
====شخصیت‌های فرعی====


#جلال آریان
#ثریا نقوی
#فرنگیس آریان
#وهاب سهیلی
#عباس آقامرندی مشهور به اشک عباس(راننده اتوبوس)
#آقای آذری(کارمند بانک ترکیه)
#عباس و مرتضی شبستانی(خاطرات جنگی)
#نجف کریمی(خاطرات جنگی)
#سید مصطفی خبازی(خاطرات جنگی)
#جعفر چراغی(خاطرات جنگی)
#سارا برزگر(زن پارسی)
#سیمین برزگر(خواهرزن پارسی)
#نوریس ژرژت لوبلان(پرستار)
#پل فرانسوا مارتن(دکتر)
#کریستیان شارنو
#فیلیپ شارنو
#سو مونژو(کارمند هتل)
#دووال(پیشخوان هتل)
#مسیو ماکادام(صندوق بیمارستان)
#مش غلامرضا معمار(پدر نادر پارسی)
#علی خانی(هم مدرسه ای نادرپارسی)
#چاک ماکوی(داور فستیوال فیلم)
#هوم و تهماژ(پسر‌های نادر پارسی)
#مطرود و پسر معلولش ادریس(باغبان جلال در ایران)
#مهندس نور بخش(خاطرات جنگی آبادان)
#آدل کریستیان لافور فومولو(آدل دو فرانسوآز میتران)
#خسرو ایمان(شوهر ثریا)
#نصرت زمانی
#حمید خدابنده(محصل خارج)
#آقای جلیلی(اقوام شوهر فرنگیس)
#بهرام آذری(هم محلّه‌ای)
#محمدرضا نیک فرجام
#دکتر مونه
#خانم کیومرث‌پور
#نادر پارسی
#بیژن کریم پور
#لیلا آزاده
#پری آزاده
#عباس حکمت
#احمد صفوی(پسرعمهٔ زن پارسی)
#عبدالعلی آزاده
#قاسم یزدانی
#تیمسار دکتر قائم مقامی فرد
#عباس حکیمیان
#احمدرضا کوهسار
#آقای بیگلری
#عباس میرمحمدی(مسافر دنبال برج ایفل)
#حسین آب‌پاک
#مجید رهنمایی
#رضا مجیدی
#نسرین(زن مجیدی)
#جلال کشاورز
#سرهنگ جواد علوی
#هما علایی
#قاسم خطیبی
#کاظم مکارمی
#احمد قندی
#مجیدنیا
#بهمن قراگوزلو
#دکتر سیاست
#دکتر اردکان
#داریوش فرهاد
#ژان ادمون
#آقای پرستویی(تمدید گذرنامه)
#آقای محسنی(گذرنامه)
#جی سی واشینگتون(دزد)
#دکتر گرابو(دکتر جلال)
#میشل گابریل(پرستار جلال)
#خانم دکتر حسینی(مهمان فرنگیس)
#عباس برزگر


===گزارشی از فروش کتاب===
===گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر===
===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب===
===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب===
===نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب===
 
[[اسماعیل فصیح]]:
 
{{گفتاورد تزیینی| سمبل ها یا نشانه و تمثیل ها می توانند آشکار باشند، و یا می توانند ناآگاهانه به ذهن نویسنده و خواننده پیام هایی بدهند. شاید بشود گفت که داستان نویسی بعد از جنگ جهانی دوّم ایران، بخصوص بعد از دههٔ دکتر مصدق، بیشتر به طرف فرم رفته است. فرم را باید تعریفش بکنیم، یعنی درست است که شخصیت ها و تم داستان مهم بوده، ولی سبک عرضهٔ داستان برای خیلی از نویسندگان مهم شده است. مثل آقای [[صادق چوبک]]، در [[سنگ صبور]] و تجربیاتی که داشته، و یا دیگران.}}<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح |ژورنال= کلک |شماره= ۵۵ و ۵۶ |سال= ۱۳۷۳ }}</ref>
 
===اظهارنظرها===
===اظهارنظرها===
====نقدهای مثبت====
 
====نقدهای منفی====
====نظر محمد بهمن بیگی====
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران====
«ثریا در اغمای [[اسماعیل فصیح]] را پسندیدم و خوشم آمد ولی آثار بعدی ایشان مرا راضی نکرد. ایشان هم خیلی زیاد می نویسد. نثر خوبی دارد که اگر با وسواس بیشتری در فارسی نویسی همراه باشد، بهتر است.»<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= گفتگو: بخارای من، ایل من |ژورنال= کلک |شماره= ۱۳ |سال= ۱۳۷۰ }}</ref>
====نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون====
 
====اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها====
====نظر نویسنده دربارهٔ ثریا در اغما====
====نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب====
 
====تأثیرپذیرفته از====
[[اسماعیل فصیح]]:
====تأثیرگذاشته بر====
 
====گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب====
{{گفتاورد تزیینی|از آنجاییکه اصل یک داستان، تز آن است، پس باید فرم در خدمت تز باشد. برای مثال در ثریا در اغما در کلّ داستان یک حالت اغما وجود دارد. یعنی درگیری شدید کاراکترها، اوج و غیره مطرح نمی شود، چون داستان، داستانِ اغما است: نباید به جایی برسد، چراکه ثریا به جایی نمی رسد. مگر به مرگ، که البته آن هم مشخص نیست. یکی از شیوه هایی که در بستر فرم می توان انجام داد، همان فلش بک هاست: درحالیکه شبه روشنفکران ایرانی در پاریس نشسته اند و برای ایران غصه می خورند و شعر می خوانند، بچه های کارگران در آبادان تکّه تکّه می شوند. در نهایت می خواهم بگویم که ایران، در آن محدودهٔ زمانی که من این کتاب را نوشتم، یعنی سال ۶۱-۶۲ ، در یک تب و تاب دردناکی بود که چنین حالتی را تداعی می کرد.}}<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح |ژورنال= کلک |شماره= ۵۵ و ۵۶ |سال= ۱۳۷۳ }}</ref>
====فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب====
 
====جمله‌های ماندگار کتاب====
====جمله‌های ماندگار کتاب====
====جوایز کتاب====


==مشخصات کتاب‌شناختی==
==مشخصات کتاب‌شناختی==
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند===
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند===
===طراحی جلد و تصویرسازی===
===تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف===


==منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)==
==منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)==


==نوا، نما و نگاه==
==نوا، نما و نگاه==
===تصویر از صفحات کتاب===
===صدای نویسنده===
===تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)===
===تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)===
===طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب===
===طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب===
خط ۱۳۹: خط ۱۹۶:


# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= بدیع|نام= عماد|عنوان= اصل آثار فصیح |ناشر= نشر البرز|شهر= تهران|سال= ۱۳۷۸|شابک= ۲۳۵-۴۴۲-۹۶۴}}
# {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= بدیع|نام= عماد|عنوان= اصل آثار فصیح |ناشر= نشر البرز|شهر= تهران|سال= ۱۳۷۸|شابک= ۲۳۵-۴۴۲-۹۶۴}}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= جمعی از نویسندگان| تاریخ= مهر و آبان ۱۳۷۳ |عنوان= گفتگو با اسماعیل فصیح |ژورنال= کلک| شماره = ۵۵ و ۵۶ |صفحات= ۲۰۸ تا ۲۴۰ }}
# {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی= بهمن بیگی|نام= محمد|تاریخ= فروردین ۱۳۷۰ |عنوان= گفتگو: بخارای من، ایل من (گفتگو با محمد بهمن بیگی نویسندهٔ «بخارای من، ایل من») |ژورنال= کلک | شماره= سیزده|صفحات= ۷۸ تا ۹۵ }}





نسخهٔ ‏۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۹

ثریا در اغما
دردست چاپ به فرانسه و آلمانی
نویسندهاسماعیل فصیح
ناشرنو
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۶۲
تعداد صفحات۳۷۰
موضوعواقعیت‌های جنگ و
متواران از جنگ و انقلاب۵۷
سبکواقع‌گرایی
نوع رسانهرمّان


ثریا در اغما رمان اسماعیل فصیح در سبک رئال، واقعیت‌های جنگ و احوال روشن‌فکران گریزان از جنگ و انقلاب را بازگو می‌کند. خلقِ ۱۳۶۲ فصیح تا ۱۳۹۸، ۲۲نوبت و نزدیک‌به ۵۵هزار نسخه[۱] چاپ و تاکنون به دو زبان انگلیسی و عربی[۲][۳] منتشر شده است.

* * * * *


برای آن ها که ثریا در اغما را نخوانده اند

خلاصهٔ کوتاه

شخصیت های اصلی حاضر در کتاب

چرا باید این کتاب را خواند

برای آن ها که ثریا در اغما را خوانده اند

ازمیان یادها

نشر و تغییر نام

اسماعیل فصیح، در گفتگو با بهمن فرمان آرا، در رابطه با نام کتاب اینگونه می گوید: «برای نوشتن یک داستان کوتاه یا رمّان، باید حتماً با تز و طرح و نام و نقش کاراکترها پیش رفت. مثلاً من ابتدا اسم ثریا در اغما را گذاشته بودم «پُر کن پیاله را»، که الهامی از شعر آقای فریدون مشیری است (که در کتاب هم می آید).»[۴]

خلاصهٔ بلند

سال ۱۳۵۹ ، دو ماه پس شروع جنگ ایران و عراق، جلال آریان، کارمند شرکت نفت آبادان، برای رسیدگی به وضعیت خواهرزاده‌اش (ثریا ۲۳ساله) که در اغما فرورفته است، به پاریس می رود. به علتّ شرایط جنگی، فرودگاه‌های ایران بسته است و در نتیجه، او ابتدا با اتوبوس به استانبول، و بعد به کمک همسفرش، وهاب سهیلی، با هواپیما به پاریس می‌رود.

در پاریس به نادر پارسی، نویسنده و هنرپیشهٔ سینما و تئاتر ایران که او را از قبل در تهران می‌شناخت، برمی‌خورد و نادر پارسی او را به جمعی از ایرانیان مقیم پاریس وارد می‌کند. جمعی که جلال کمابیش با آن‌ها از قبل آشناست. از جمله لیلا آزاده، کسی که سال‌ها پیش با او در رابطه بوده‌است. جلال در صحبت‌هایش با لیلا داستان گذشته اش را بازگو می‌کند. اینکه در اثر سکتهٔ مغزی در بیمارستان شرکت نفت آبادان بستری بوده که جنگ شروع می شود، و جلال پس از مدتی مثل کارمندی در بیمارستان کار می‌کرده است، تا اینکه خواهرش، فرنگیس، به او خبر می دهد که ثریا با دوچرخه به زمین افتاده و به کما رفته است. و حالا او باید خرج بیمارستان ثریا را تامین کند.

ملاقات‌های ثریا در بیمارستان «وال دوگراس»، جلال را با دوستان ثریا آشنا می‌کند. کریستیان شارنو، خانمی که با شوهر و دو فرزندش از دوستان نزدیک ثریا بوده‌اند و وسائل و دفترچهٔ شعر ثریا را نگه‌می‌داشتند. قاسم یزدانی، یک دانشجوی مذهبی اهل تربت‌حیدریه، که دربارهٔ فلسفه و ایمان به خدا درشرایطی که ثریا دارد، با جلال صحبت‌هایی میکند. رفت و آمدهای جلال با ایرانیان مقیم پاریس، او را به یاد خاطراتش در آبادان می‌اندازد. گروهی که در فرانسه در خوشبختی بودند و صحبت‌های (شبه)روشنفکرانه‌ای دربارهٔ اوضاع ایران می‌کردند و از درد دوری وطن و افسردگی می‌نالیدند، در حالی که جلال به یاد مجروحین، کشته‌شدگان و خانواده‌های جنگ‌زدهٔ ایران می‌افتاد. این یادآوری‌ها او را دچار سردردی می کردند که از اثرات باقیماندهٔ سکتهٔ مغزی‌اش بود.

درنهایت لیلا معشوق دیگری پیدا می‌کند. ثریا ضعیف‌تر می‌شود. جلال مدّتی از ایرانیان آن‌جا دور می‌ماند. او نگران فرنگیس است و از طرفی درخواست پرداخت هزینهٔ بیمهٔ دانشگاه ثریا رد می‌شود. دردِ سرِ جلال به تمام بدنش سرایت می‌کند. ثریا روز به روز بیشتر در اغما فرومی رود، همانطور که ایران، همانطور که ایرانیان فراری از جنگ یا انقلاب مقیم خارج، همانطور که جلال آریان...

داستان انتشار

با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق و بسته شدن دانشکدهٔ نفت آبادان قدیمی٬ فصیح در ۴۷ سالگی با سمت استادیار زبان انگلیسی تخصصی مجبور به بازنشستگی گردید. این سالِ وقوع حوادثی است که باعث بدعت نو و سرعت جدیدی در کارهای فصیح محسوب می‌شود.رمّان ثریا در اغما در همین دوران منتشر شد (چاپ اول ۱۳۶۲) و مورد توجه و تحسین ایرانیان داخل و خارج کشور و جهان ادب و دنیای سوم قرار گرفت٬ به‌طوری‌که دوسال بعد٬ درحالی‌که چاپ چهارم آن در تهران بیرون می‌آمد٬ چاپ اول ترجمهٔ انگلیسی آن نیز (سال ۱۹۸۵) توسط Zed Books Ltd. به سردبیری یکی از ناشران ادبیات جهان سوم٬ رابرت مالتنو (Robert Malteno) بیرون آمد.[۲]


سبک

طرح یا اسکلت‌بندی داستان‌های کوتاه و رمّان‌های فصیح٬ اکثراً به سبک واقعیت‌گرا ارائه شده٬ و ندرتاً به سبک فراواقع‌گرایی به‌وجود آمده‌اند. [۵]

نثر و به‌ویژه دیالوگ‌های آثار فصیح نیز جلوه‌گر مکان و زمان و نوع آدم‌های روایت است٬ که در واقع‌گرایی متن و ارائهٔ موضوع٬ تأثیر به‌سزا می‌دهد. خوانندهٔ ثریا در اغما خود را در کافه دولا سانکسیون پاریس می‌بیند (و نه در کوچه شیخ کرنای بازارچهٔ درخونگاه دل کور). در اینجا٬ زبان٬ آمیخته با واژگان فرانسوی و اسم غذاها و مشروب‌ها و خوش‌و‌بش‌های فرانسوی است. [۶]


پیشینه

اسماعیل فصیح: «من در یکی دو سال قبل از انقلاب دوتا رمّان در دست داشتم: درد سیاوش و شهباز و جغدان که هر دو در مرحلهٔ ویراستاریِ آرام بودند. ولی وقتی انقلاب پیش آمد، این کارها را کنار گذاشتم و شروع کردم به نوشتن رمّانی به اسم لاله برافروخت. چون آن موقع این تکان بزرگ برای من مهم بود، نوشتم. بعد باز به آن دست نزدم و رفتم سراغ ثریا در اغما. چون جنگ و تکان از دست دادن آبادان برای من مهم تر بود. بعد برگشتم و رمّان های قدیمی را بازنویسی و ویراستاری کردم.»[۷]

شخصیت‌پردازی

کاراکترها و حوادث رمّان‌ها و داستان‌های کوتاه فصیح٬ از حیث مجموع اشخاص یا ماجراهایی هستند که اکثراٌ از شخصیت و زندگانی قریب شصت سالهٔ خود او الهام گرفته شده‌اند٬ یا سرچشمه‌گرفته از اشخاص٬ یا زندگی‌ها و رویدادهایی هستند که به‌نحوی در زندگی او دخالت داشته‌اند: تولّد و دوران کودکی او٬ خشونت و بددهانی‌ها یا مهر و محبت‌ها به او٬ تحصیلاتش٬ عشق‌هایش٬ ازدواج‌هایش٬ آرزوهایش٬ برخوردهای کاری و خانوادگی و سایر مناسبات جامعه و زندگی٬ که در او تأثیر داشته‌اند. [۸]

بزرگترین نام‌های آثار اسماعیل فصیح (و راوی هشت از دوازده رمّان و بسیاری از داستان های کوتاه او)٬ «جلال آریان» است.ص۱۴ جلال آریان٬ در رمّان‌ها و داستان‌های کوتاهی که به‌صورت راوی آمده٬ خود را بی‌طرف٬ بی‌عقیده و گهگاه «آریان بی‌آرمان» یا «بی‌خاصیت» جلوه می‌دهد. ولی در کلیهٔ رمّان‌هایی که او در آن‌ها راوی است٬ همیشه یک ایرانی٬ یا منسوب به یک ایرانی دردی دارد٬ یا جامعه‌ستیز و ناراضی و antagonist است٬ که جلال آریان را از گوشهٔ تنهایی بیرون می‌آورد تا به کمک او برود. این ایرانی دردمند٬ همواره موجود والایی‌ست: یک نویسنده٬ نقاش٬ اهورایی٬ دکتر تکنولوژی و علم جدید٬ پروفسور ایران‌شناس روان‌پریش٬ خواهرزاده و همسر یک شهید٬ یا یک همسر و مادر ایرانی است. در این رمّان‌ها٬ طرح‌ها چنین قالب‌ریزی شده٬ که در تمام موارد٬ آن ایرانی یا منسوب به ایرانی دردمند٬ «محکوم به مرگ» است.ص۱۵ آدم‌های درجه دوم و سوم رمّان‌ها نیز اغلب نام‌های سمبلیک مربوط به نقش خود را دارند.ص۱۶ نقش زن به‌طور کلّی در آثار فصیح٬ به‌ویژه در روایت‌های «جلال آریان»٬ دارای تناقضات شدید است٬ و چشمگیر و تلخ. در کلیهٔ رمّان‌های «جلال آریان»٬ و حتی در بادهٔ کهن و داستان جاوید٬ زنِ خوب زنِ مُرده است.ص۱۶ با عشق و احترامی که جلال آریان برای «زن» در دنیای عشق دارد٬ متأسّفانه در روایت‌های او آن‌ها تنها مدّت اندکی می‌درخشند٬ و اگر بمانند یا در آغوش این‌و‌آنند٬ یا بدبختند٬ یا سایه‌هایی گوشه‌و‌کنار داستانند. [۹]

ویژگی‌های مهم

موضوع رماّن‌ها و داستان‌های کوتاه اسماعیل فصیح٬ به‌طور کلّی بخشی از جزئیات زندگی مردم ایران در قرن اخیر است (البتّه به‌جز رمّان فرار فروهر که از این قرن فراتر می‌رود). خوانندهٔ داستان‌های فصیح٬ از لحاظ موضوع؛ با نثر ساده٬ و جزئیات صریح و روشن٬ خود را درون حوادث٬ و دربین آدم‌های درگیرآن می‌بیند٬ و خود نیز به‌نوعی درگیر دردها٬ عشق‌ها٬ ناکامی‌ها٬ و مرگ‌های دردناکی می‌شود که بر سر آدم‌های داستان می‌آید٬ به‌ویژه در رمّان‌‌ها. از آنجاکه فصیح٬ یک «گزارشگر» حوادث نیست٬ و یک نویسنده است٬ روایت موضوع و حوادث و القاء پیام٬ برای خواننده٬ ناآگاهانه عمیق‌تر است. ویژگی هنر «داستان در کتاب» نیز٬ برعکس سایر وسایل هنری داستان‌گویی٬ (از قبیل سینما٬ تئاتر٬ و غیره) نزدیک بودن و منحصر بودن تماس شخص خواننده با شخص نویسنده است.ص۱۱ موضوعات رمّان‌ها و داستان‌های کوتاه فصیح٬ با دوره‌های زمان زندگی او و جامعهٔ او هماهنگی دارند٬ گرچه به گفتهٔ خودش همه «ساخته و پرداختهٔ خیال‌اند». خوانندهٔ آثار فصیح٬ کوچکترین مسئله‌ای ندارد که دقیقاً بداند در چه زمانی از چه قرنی است٬ در کجاست٬ اوضاع دولت چطور است٬ وضع مردم (آدم‌های داستان) چطور است٬ و آن‌ها هر یک در چه حدّ دانش٬ وارستگی روح٬ روشن رائی و مهراندیشی هستند٬ یا برعکس در چه حدّ بلاهت٬ پستی٬ قالتاقی٬ جنایت٬ دزدی٬ آدمکشی و تاریکی و اهریمن‌صفتی‌اند.ص۱۱ موضوع رمّان‌های فصیح بطورکلّی در قالب (‌plot) ساده و روشن گفته شده‌اند: ابتدا٬ وسط و پایانی مشخّص دارند٬ و خواننده مجبور نیست مانند سایر قالب‌های پیچیدهٔ هنری٬ مانند رمّان سنگ صبور صادق چوبک٬ روایت را در هر فصل٬ از دهان یکی از آدم‌های رمّان بشنود و در مغز خود جمع‌بندی کند٬ به نتیجه برسد٬ و در نهایت پیام رمّان را دریافت کند. فصیح حتّی دررمّان‌های خود (به‌استثناء فرار فروهر) موضوع را به یک زمان خاص٬ یک مکان خاص و یک راوی ساده منحصر می‌کند٬ چون در لایهٔ بیرونی می‌خواهد فقط یک داستان بگوید.ص۱۱و۱۲ به‌هرحال٬ موضوعات٬ مکان‌ها٬ زمان‌های داستان‌های کوتاه و رمّان‌های فصیح٬ خواننده را در ساعت‌های گوناگون واقعیّت‌گرایانهٔ دقیق و انتخاب‌شدهٔ ویژهٔ از این قرن مردم ایران قرار می‌دهد که هم برای خوانندهٔ ایرانی٬ و هم برای جهانیان متفکّر امروز٬ و بی‌شک برای آیندگان٬ به‌صورت نمادهایی از اوضاع یک قرن از تاریخ بزرگترین فرهنگ باستانی جهان٬ و نژاد آریایی است. [۱۰] در نوشته‌های فصیح٬ یک حادثه یا یک تجربهٔ کوچک می‌تواند تبدیل به یک تراژدی شود٬ و در نهایت٬ هنر٬ پیام٬ و یا «تز» خاصّی را القاء کند. برای مثال؛ در رمّان ثریا در اغما٬ ظاهراٌ لایهٔ بیرونی موضوع٬ فقط شرح و پیگیری یک تصادف است؛ پرت شدن خواهرزادهٔ راوی از دوچرخه در پاریس٬ و به اغما رفتن آن طفل. حال آنکه درلایه‌های درون یا زمینهٔ روایت٬ فاجعهٔ جنگ خانمان‌سوز ایران و عراق را داریم٬ با هزاران شهید و معلول. و در سوی دیگر در پاریس٬ می‌خواری‌ها و زن‌بازی‌ها و خودکامگی‌های گروهی از ایرانیان مهاجر را.ص۱۳ خوانندهٔ ثریا در اغما از خواندن رمّان٬ لذت می‌برد و درد می‌کشد٬ که این احتمالاً بافت نهایی کّل این آثار است٬ که بخشی از آن به روایت ساده و کاراکتر جلال آریان آورده شده‌است. آریانی که در این سال‌های زندگی او اصولاٌ یک تنهایی و واماندگی و عزلت و گمشدگی است٬ و تنها حوادث برایش حرکت و سفر می‌آفرینند. و مبارزه٬ عشق٬ کار٬ نفرت٬ مأیوسی٬ کتاب خواندن٬مِی‌خواری٬ به رؤیا رفتن٬ خیال٬ انتظار٬ و در آخر بازگشت مجدد به تنهایی و واخوردگی. [۱۱]


شخصیت‌های ثریا در اغما

  1. جلال آریان
  2. ثریا نقوی
  3. فرنگیس آریان
  4. وهاب سهیلی
  5. عباس آقامرندی مشهور به اشک عباس(راننده اتوبوس)
  6. آقای آذری(کارمند بانک ترکیه)
  7. عباس و مرتضی شبستانی(خاطرات جنگی)
  8. نجف کریمی(خاطرات جنگی)
  9. سید مصطفی خبازی(خاطرات جنگی)
  10. جعفر چراغی(خاطرات جنگی)
  11. سارا برزگر(زن پارسی)
  12. سیمین برزگر(خواهرزن پارسی)
  13. نوریس ژرژت لوبلان(پرستار)
  14. پل فرانسوا مارتن(دکتر)
  15. کریستیان شارنو
  16. فیلیپ شارنو
  17. سو مونژو(کارمند هتل)
  18. دووال(پیشخوان هتل)
  19. مسیو ماکادام(صندوق بیمارستان)
  20. مش غلامرضا معمار(پدر نادر پارسی)
  21. علی خانی(هم مدرسه ای نادرپارسی)
  22. چاک ماکوی(داور فستیوال فیلم)
  23. هوم و تهماژ(پسر‌های نادر پارسی)
  24. مطرود و پسر معلولش ادریس(باغبان جلال در ایران)
  25. مهندس نور بخش(خاطرات جنگی آبادان)
  26. آدل کریستیان لافور فومولو(آدل دو فرانسوآز میتران)
  27. خسرو ایمان(شوهر ثریا)
  28. نصرت زمانی
  29. حمید خدابنده(محصل خارج)
  30. آقای جلیلی(اقوام شوهر فرنگیس)
  31. بهرام آذری(هم محلّه‌ای)
  32. محمدرضا نیک فرجام
  33. دکتر مونه
  34. خانم کیومرث‌پور
  35. نادر پارسی
  36. بیژن کریم پور
  37. لیلا آزاده
  38. پری آزاده
  39. عباس حکمت
  40. احمد صفوی(پسرعمهٔ زن پارسی)
  41. عبدالعلی آزاده
  42. قاسم یزدانی
  43. تیمسار دکتر قائم مقامی فرد
  44. عباس حکیمیان
  45. احمدرضا کوهسار
  46. آقای بیگلری
  47. عباس میرمحمدی(مسافر دنبال برج ایفل)
  48. حسین آب‌پاک
  49. مجید رهنمایی
  50. رضا مجیدی
  51. نسرین(زن مجیدی)
  52. جلال کشاورز
  53. سرهنگ جواد علوی
  54. هما علایی
  55. قاسم خطیبی
  56. کاظم مکارمی
  57. احمد قندی
  58. مجیدنیا
  59. بهمن قراگوزلو
  60. دکتر سیاست
  61. دکتر اردکان
  62. داریوش فرهاد
  63. ژان ادمون
  64. آقای پرستویی(تمدید گذرنامه)
  65. آقای محسنی(گذرنامه)
  66. جی سی واشینگتون(دزد)
  67. دکتر گرابو(دکتر جلال)
  68. میشل گابریل(پرستار جلال)
  69. خانم دکتر حسینی(مهمان فرنگیس)
  70. عباس برزگر

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

اسماعیل فصیح:

[۱۲]

اظهارنظرها

نظر محمد بهمن بیگی

«ثریا در اغمای اسماعیل فصیح را پسندیدم و خوشم آمد ولی آثار بعدی ایشان مرا راضی نکرد. ایشان هم خیلی زیاد می نویسد. نثر خوبی دارد که اگر با وسواس بیشتری در فارسی نویسی همراه باشد، بهتر است.»[۱۳]

نظر نویسنده دربارهٔ ثریا در اغما

اسماعیل فصیح:

[۱۴]

جمله‌های ماندگار کتاب

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «آرشیو مدارک کتاب‌شناختی ثریا در اغما». خانه کتاب. 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ بدیع، اصل آثار فصیح، ۴. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «نشر و ترجمه» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است
  3. «ثریا در اغما شنیدنی است». 
  4. «گفتگو با اسماعیل فصیح». کلک، ش. ۵۵ و ۵۶ (۱۳۷۳). 
  5. بدیع، اصل آثار فصیح، ۱۸.
  6. بدیع، اصل آثار فصیح، ۱۳ و ۱۴.
  7. «گفتگو با اسماعیل فصیح». کلک، ش. ۵۵ و ۵۶ (۱۳۷۳). 
  8. بدیع، اصل آثار فصیح، ۱۲ و ۱۳.
  9. بدیع، اصل آثار فصیح، ۱۴ تا ۱۷.
  10. بدیع، اصل آثار فصیح، ۱۱ و ۱۲.
  11. بدیع، اصل آثار فصیح، ۱۳.
  12. «گفتگو با اسماعیل فصیح». کلک، ش. ۵۵ و ۵۶ (۱۳۷۳). 
  13. «گفتگو: بخارای من، ایل من». کلک، ش. ۱۳ (۱۳۷۰). 
  14. «گفتگو با اسماعیل فصیح». کلک، ش. ۵۵ و ۵۶ (۱۳۷۳). 

منابع

  1. بدیع، عماد (۱۳۷۸). اصل آثار فصیح. تهران: نشر البرز. شابک ۲۳۵-۴۴۲-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: length (کمک).
  1. جمعی از نویسندگان. «گفتگو با اسماعیل فصیح». کلک، ش. ۵۵ و ۵۶ (مهر و آبان ۱۳۷۳): ۲۰۸ تا ۲۴۰. 
  1. بهمن بیگی، محمد. «گفتگو: بخارای من، ایل من (گفتگو با محمد بهمن بیگی نویسندهٔ «بخارای من، ایل من»)». کلک، ش. سیزده (فروردین ۱۳۷۰): ۷۸ تا ۹۵. 


پیوند به بیرون