تصویرگرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آقای مستقیم (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
آقای مستقیم (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
===اولین ایماژیست‌ها===
===اولین ایماژیست‌ها===
پاوند به دنبال شعر خوب می‌گشت تا به منظور چاپ در مجبهٔ شعر برای '''هاریت مونرو''' بفرستد و این شعر خوب را در اشعار متأخر '''هیلدا دولیتل'''(Hilda Doolittle) و '''ریچارد آلدینگتون'''(Richard Aldington) یافت. آنان اغلب در چایخانه‌ای در کنزینگتون یکدیگر را می‌دیدند و اشعار خود را برای نقد به پاوند می‌دادند. در یک چنین دیداری در سال ۱۹۱۲ میلادی بود که پاوند به این دو شاعر گفت که آنان ایماژیست هستند (و آنان تعجب کردند.) کاربرد این کلمهٔ مشخص با تلفظ فرانسوی که شاید تلویحاً ارتباط آان را با مکتب مدرن فرانسوی القا می‌کرد، کم‌کم متروک شد و بدیل انگلیسی آن جای آن را گرفت. ریچارد آلدینگتون در خودزندگینامه‌اش می‌گوید که احتمالاً این نخستین بار بود که این کلمهٔ عجیب و غریب را می‌شنید. چنان‌که خود می‌گوید، به اعتقاد او، این اسم به دل پاوند نشسته بود و آن را «برای موقعیت مناسب ذخیره کرده بود»، و برای پاوند این «همان موقعیت مناسب» بود. او (پاوند) چنان مجذوب شعر‌های هیلدا دولیتل شده بود که اصرار داشت امضای پای آن شعرها «اچ. دیِ. ایماژیست» باشد.<ref name= "zendehroud"/>
پاوند به دنبال شعر خوب می‌گشت تا به منظور چاپ در مجبهٔ شعر برای '''هاریت مونرو''' بفرستد و این شعر خوب را در اشعار متأخر '''هیلدا دولیتل'''(Hilda Doolittle) و '''ریچارد آلدینگتون'''(Richard Aldington) یافت. آنان اغلب در چایخانه‌ای در کنزینگتون یکدیگر را می‌دیدند و اشعار خود را برای نقد به پاوند می‌دادند. در یک چنین دیداری در سال ۱۹۱۲ میلادی بود که پاوند به این دو شاعر گفت که آنان ایماژیست هستند (و آنان تعجب کردند.) کاربرد این کلمهٔ مشخص با تلفظ فرانسوی که شاید تلویحاً ارتباط آان را با مکتب مدرن فرانسوی القا می‌کرد، کم‌کم متروک شد و بدیل انگلیسی آن جای آن را گرفت. ریچارد آلدینگتون در خودزندگینامه‌اش می‌گوید که احتمالاً این نخستین بار بود که این کلمهٔ عجیب و غریب را می‌شنید. چنان‌که خود می‌گوید، به اعتقاد او، این اسم به دل پاوند نشسته بود و آن را «برای موقعیت مناسب ذخیره کرده بود»، و برای پاوند این «همان موقعیت مناسب» بود. او (پاوند) چنان مجذوب شعر‌های هیلدا دولیتل شده بود که اصرار داشت امضای پای آن شعرها «اچ. دیِ. ایماژیست» باشد.<ref name= "zendehroud"/>
===تاپالهٔ گاو===
شعر «قو»، متعلق به اف. اس. فلینت، دو نسخه داشت که یکی مربوط به قبل از ایماژیست شدن فلینت و دیگر نسخه، نسخهٔ ایماژیستی آن شعر بود. این شعر بعداً در مجادله‌ای میان پاوند و فلینت مطرح شد، مجادله‌ای که دربارهٔ تعبیر پاوند از ایماژیسم و نظر او دربارهٔ به‌وجود‌آمدن این نهضت که در مقاله‌ای به نام «تاریخچهٔ ایماژیسم» در شمارهٔ مخصوص ایماژیسم مجلهٔ '''اگوئیست''' چاپ شد، درگرفت. پاوند به فلینت نوشت که به نظر او تاریخچهٔ فلینت مزخرف (تاپالهٔ گاو bullshit) بوده است. فلینت پاسخ داد:
{{نقل‌قول| خوش‌حالم که این مقاله را تولید گاوی نر می‌دانید، زیرا ممکن بود آن را تولید گاوی ماده، یا بدتر از آن، گاوی اخته بدانید.}}
همچنین فلینت در این پاسخ اشارتی شخصی‌تر می‌کند:
{{نقل‌قول|در مورد انرژی... به خاطر آن‌چه کردید درخور هر اعتباری هستید... اما آن‌جا که شکست خورده‌اید، ازرای عزیز... روابط شخصی شماست؛ و تکرار می‌کنم، ما همه از آن متأسفیم... شما رفیق خوبی نبوده‌اید، همین و همین!}}
بدین ترتیب دشمنی تلخی میان آنان به‌ وجود آمد که تا سال ۱۹۲۱ به طول انجامید. پاوند از تأکید فلینت بر مرحلهٔ پیش از ایماژیسم استورر عصبانی بود و آن را «سُس شیرینی» می‌خواند که هیچ‌وجه نمی‌توانست به «صلابت هلنی» هیلدا دولیتل منجر شود. <ref name= "zendehroud"/>
==تعریف و اصول==
==تعریف و اصول==
از آن جایی که بین مکاتب ادبی مرز دقیق و قاطعی وجود ندارد و گاهی شباهت‌هایی میان آثار مختلف مکاتب دیده می‌شود، برای یافتن بهترین و بهینه‌ترین تعریف از یک مکتب ادبی، باید به سخن افرادی مراجعه کرد که خود را عضو آن مکتب می‌دانند و در حرف‌هایشان به به دنبال تعریف ایشان از آن مکتب گشت و یا به نقدهایی که بر آن مکتب نوشته شده است، رجوع کرد.
از آن جایی که بین مکاتب ادبی مرز دقیق و قاطعی وجود ندارد و گاهی شباهت‌هایی میان آثار مختلف مکاتب دیده می‌شود، برای یافتن بهترین و بهینه‌ترین تعریف از یک مکتب ادبی، باید به سخن افرادی مراجعه کرد که خود را عضو آن مکتب می‌دانند و در حرف‌هایشان به به دنبال تعریف ایشان از آن مکتب گشت و یا به نقدهایی که بر آن مکتب نوشته شده است، رجوع کرد.

نسخهٔ ‏۹ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۸

تصویرگرایی
نام اصلی ایماژیسم و ردپایش در ادبیات معاصر ایران
سبک نوشتاری ادبی‌پژوهشی
«ایماژ» آن چیزی است که عقده‌ای ذهنی و احساسی را در لحظه‌ای از زمان ارائه می‌کند. من اصطلاح «عقده» را بیشتر به مفهوم فنی آن استفاده می‌کنم که در میان روان‌شناسان جدید، مانند «هارت»، رواج دارد... بهتر آنکه در زندگی یک تصویر ارائه دهیم تا آثاری قطوری را بسازیم و روی‌هم انباشت کنیم.
ازرا پاوند، مجلهٔ شعر(poetry magazine)، ص ۲۰۰

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦






ایماژیسم یا تصویرگرایی Imagism، عنوانی است که بر مکتبی نهادند که عده‌ای شاعر جوان با استعداد و قدرت شاعری متفاوت آن را در شروع قرن بیستم میلادی در انگلستان بنیان نهادند. البته این شاعران جوان را نباید با شاعرانی که در همان‌ سال‌ها عنوان «جورجین» Georgian گرفته بودند و تقریباْ نظرات مشابه ایماژیست‌ها Imagistes را داشتند، اشتباه گرفت. ایماژیست‌ها دارای این مشخصه بودند که حرف تازه‌ای داشتند، به طور قاطعی ضد ادبیات ویکتوریایی و رمانتیسم بودند و مبشر شعری تازه در جامعه‌ای که از اشکال قدیم شعر خسته شده بود. این شاعران، که هر کدام دارای عقاید خاص خود بودند، زیر یک پرچم گرد آمدند و همگی دارای آموزه‌های متمرکز و مشخص بودند که البته در همه حال روشن و همسان می‌نمود. واژهٔ ایماژیسم را برای اولین‌بار در سال ۱۹۱۲ میلادی، «ازرا پاوند»، شاعر آمریکایی، که به طور موقت در انگلستان اقامت داشت، آفرید. نمی‌توان تاریخ پیدایش فکر ایماژیسم و نیز اثر ایماژیستی را تعیین کرد. اشعاری که می‌شد ایماژیستی‌شان خواند از سال ۱۹۰۸ پیدا شده بود. از جملهٔ این اشعار، شعری از «ادوارد استورر» است که «ایماژها» نام دارد و در مجموعهٔ شعر او با عنوان «آیینه‌های وهم» چاپ شد.[۱]
این مکتب عمری کوتاه داشت و پس پایان جنگ جهانی اول، از میان رفت و نتوانست جامعهٔ ادبی انگلستان را آن‌طور که باید به خود جذب کند. به طور کلی ایماژیست‌ها در حیات ادبی خود، چهار گزیده Anthology، به ترتیب در سال‌های ۱۹۱۴، ۱۹۱۵، ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ میلادی منتشر کردند. از پیشتازان این مکتب ادبی، ازرا پاوند بود که توجه او به ایماژها و یا تصاویر، از علاقهٔ شدید او به ادبیات شرق، چین و ژاپن، سرچشمه می‌گرفت. او در طرح مکتب ایماژیسم و آفرینش اشعار ایماژیستی به شدت تحت تأثیر هایکوهای ژاپنی بود.[۲] این درحالی است که برخی ایماژیسم را یک مکتب ادبی نمی‌دانند[۳] و آن را مرحله‌ای گذار از سمبولیسم به جنبش‌ها و مکاتب مدرن‌تر قرن بیستم به شمار می‌آورند. [۴] از طرفی در این امر که سنگ‌بنای شعر مدرن را ایماژیست‌ها و دیگر نهضت‌های ادبی مشابه آن نهاده‌اند و آرای آنان هسته اصلی جریان شاعری امروز جهان است، اتفاق نظر وجود دارد. [۴]

داستانک

داستانک جذاب با موضوعات مربوط به جلسه و نشست‌ها و جنجال‌هایی که در فضای چنین محافلی رخ می‌دهد. بیان تفاوت‌هایی موجود بین آنچه هست با آنچه باید باشد چه در ایران و چه خارج از ایران، چه داستان و چه شعر از طریق درج نظرات دیگران

اولین ایماژیست‌ها

پاوند به دنبال شعر خوب می‌گشت تا به منظور چاپ در مجبهٔ شعر برای هاریت مونرو بفرستد و این شعر خوب را در اشعار متأخر هیلدا دولیتل(Hilda Doolittle) و ریچارد آلدینگتون(Richard Aldington) یافت. آنان اغلب در چایخانه‌ای در کنزینگتون یکدیگر را می‌دیدند و اشعار خود را برای نقد به پاوند می‌دادند. در یک چنین دیداری در سال ۱۹۱۲ میلادی بود که پاوند به این دو شاعر گفت که آنان ایماژیست هستند (و آنان تعجب کردند.) کاربرد این کلمهٔ مشخص با تلفظ فرانسوی که شاید تلویحاً ارتباط آان را با مکتب مدرن فرانسوی القا می‌کرد، کم‌کم متروک شد و بدیل انگلیسی آن جای آن را گرفت. ریچارد آلدینگتون در خودزندگینامه‌اش می‌گوید که احتمالاً این نخستین بار بود که این کلمهٔ عجیب و غریب را می‌شنید. چنان‌که خود می‌گوید، به اعتقاد او، این اسم به دل پاوند نشسته بود و آن را «برای موقعیت مناسب ذخیره کرده بود»، و برای پاوند این «همان موقعیت مناسب» بود. او (پاوند) چنان مجذوب شعر‌های هیلدا دولیتل شده بود که اصرار داشت امضای پای آن شعرها «اچ. دیِ. ایماژیست» باشد.[۴]

تاپالهٔ گاو

شعر «قو»، متعلق به اف. اس. فلینت، دو نسخه داشت که یکی مربوط به قبل از ایماژیست شدن فلینت و دیگر نسخه، نسخهٔ ایماژیستی آن شعر بود. این شعر بعداً در مجادله‌ای میان پاوند و فلینت مطرح شد، مجادله‌ای که دربارهٔ تعبیر پاوند از ایماژیسم و نظر او دربارهٔ به‌وجود‌آمدن این نهضت که در مقاله‌ای به نام «تاریخچهٔ ایماژیسم» در شمارهٔ مخصوص ایماژیسم مجلهٔ اگوئیست چاپ شد، درگرفت. پاوند به فلینت نوشت که به نظر او تاریخچهٔ فلینت مزخرف (تاپالهٔ گاو bullshit) بوده است. فلینت پاسخ داد:

خوش‌حالم که این مقاله را تولید گاوی نر می‌دانید، زیرا ممکن بود آن را تولید گاوی ماده، یا بدتر از آن، گاوی اخته بدانید.

همچنین فلینت در این پاسخ اشارتی شخصی‌تر می‌کند:

در مورد انرژی... به خاطر آن‌چه کردید درخور هر اعتباری هستید... اما آن‌جا که شکست خورده‌اید، ازرای عزیز... روابط شخصی شماست؛ و تکرار می‌کنم، ما همه از آن متأسفیم... شما رفیق خوبی نبوده‌اید، همین و همین!

بدین ترتیب دشمنی تلخی میان آنان به‌ وجود آمد که تا سال ۱۹۲۱ به طول انجامید. پاوند از تأکید فلینت بر مرحلهٔ پیش از ایماژیسم استورر عصبانی بود و آن را «سُس شیرینی» می‌خواند که هیچ‌وجه نمی‌توانست به «صلابت هلنی» هیلدا دولیتل منجر شود. [۴]

تعریف و اصول

از آن جایی که بین مکاتب ادبی مرز دقیق و قاطعی وجود ندارد و گاهی شباهت‌هایی میان آثار مختلف مکاتب دیده می‌شود، برای یافتن بهترین و بهینه‌ترین تعریف از یک مکتب ادبی، باید به سخن افرادی مراجعه کرد که خود را عضو آن مکتب می‌دانند و در حرف‌هایشان به به دنبال تعریف ایشان از آن مکتب گشت و یا به نقدهایی که بر آن مکتب نوشته شده است، رجوع کرد.

ازرا پاوند: ایماژ به مثابه عقده و دستورالعمل شعر ایماژیستی

از چپ: جیمز جویس، ازرا پاوند، فورد مادوکس فورد و جان کین

اف. اس. فلینت: آموزهٔ تصویر

تاریخچه

در سال ۱۹۰۸، تی. ای. هیوم (T. E. Hulme)، دانشجوی اخراجی رشتهٔ ریاضیات دانشگاه کمبریج و انصرافی از رشتهٔ زیست‌شناسی دانشگاه لندن، که در طی این‌ سال‌ها به مطالعه دربارهٔ فلسفه و شعر پردخته بود، گروهی از جامعهٔ ادبی لندن را برای بحث در مورد مباحث ادبی به دور خود جمع کرد و آن جمع را «باشگاه شاعران» خواند. [۴] استورر، شاعر فراموش‌شده، که دیگر نامش در تذکره‌ها هم دیده نمی‌شود، یکی از اعضای فعال باشگاه شاعران بود که فعالیت‌شان در حوالی سال‌های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۰ حاکی از توجه تازه‌ای به سرنوشت شعر بود. لندن که دست‌خوش پول‌پرستی و غرور و حرص مال‌اندوزی بود، در عین حال مرکز زندهٔ تلاش‌های ادبی دنیای انگلوساکسون شمرده می‌شد. ازرا پاوند و تی. اس. الیوت به زودی چهره‌های مسلط بر این جریان اندیشه شدند و در رأس نهضت ایماژیستی قرار گرفتند. در باشگاه شاعران که معمولاً بحث‌های داغ دربارهٔ مسئلهٔ شعر درمی‌گرفت، شاعرانی با تمابلات مختلف گرد می‌آمدند: کهنه‌پرستان ویکتوریایی، شاعران «جورجین» و طرفداران نهضت جدید که نمی‌دانستند چگونه خود را از زیر یوغ گذشته نجات دهند.[۶]
در میان این نوجویان، هیوم، پیشاهنگ و تئوریسین گروه بود و رویکردی ضد رومانتیکی داشت. او کم شعر می‌گفت، اما مقاله‌هایی دربارهٔ فلسفهٔ هنر نوشته بود که پس از کشته‌شدن او در جنگ منتشر شد و تأثیر او بر تی‌. اس. الیوت تأیین‌کننده بود. اف. اس. فلینت (F. S. Flint) نویسندهٔ اولین مقالهٔ تحقیقی دربارهٔ ایماژیست‌ها و دربارهٔ مبدأ و نیز اهداف این نهضت با پاوند درگیر شد. خود پاوند هم که تیپ سرکش آن روزگار بود، و نیز چند نفری که نامشان در تاریخ ادبیات جای نگرفته است، چنان بحث‌ و جدل‌های شدیدی به راه می‌انداختتند که به تدریج شعر جایگاه مهمی در شهر پیداکرد.[۷] اصطلاح ایماژیسم در سال ۱۹۱۲ میلادی، برای اولین بار، توسط پاوند به کار رفته بود. [۴]

گونه‌ها

مدخل در ایران

منابع‌شناسی

نوا، نما، نگاه

خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود.)


پانویس

  1. سیدحسینی، رضا. مکتب‌های ادبی. صص. ۶۳۹ و ۶۴۰.
  2. مرتضایی، جواد و حسین حسینی وردنجانی. خاقانی و ایماژیسم. بهار و تابستان ۱۳۹۶. 
    1. صمدی، مهرداد. دربارهٔ‌ شعر احمدرضا احمدی. تابستان ۱۳۸۶. 
  3. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ جونز، پیتر. مروری بر ایماژیسم: تصویرگرایی در شعر انگلیسی. 
  4. ۵٫۰ ۵٫۱ خاکیانی، رضا. چند نوشته از تصویرگرایان. 
  5. سیدحسینی، رضا. مکتب‌های ادبی. ص. ۶۴۰.
  6. سیدحسینی، رضا. مکتب‌های ادبی. ص. ۶۴۱.

منابع

  1. سیدحسینی، رضا (۱۳۸۴). مکتب‌های ادبی. تهران: نگاه. شابک ۹۶۴۳۵۱۰۹۵۶.
  2. مرتضایی، جواد و حسین حسینی وردنجانی. «خاقانی و ایماژیسم». ادب فارسی، ش. ۱۹ (بهار و تابستان ۱۳۹۶). 
  3. صمدی، مهرداد. «دربارهٔ‌ شعر احمدرضا احمدی». گوهران، ش. ۱۶ (تابستان ۱۳۸۶). 
  4. جونز، پیتر. «مروری بر ایماژیسم: تصویرگرایی در شعر انگلیسی». زنده‌رود، ش. ۱ (پاییز ۱۳۷۱). 
  5. خاکیانی، رضا. «چند نوشته از تصویرگرایان». زنده‌رود، ش. ۱ (پاییز ۱۳۷۱). 

پیوند به بیرون