علیاکبر دهخدا: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
===ملاقات با استبداد=== | ===ملاقات با استبداد=== | ||
رضاخان در سالهای اولیه حکومت خود از دهخدا تقاضای تحریر مقالاتی از نوع چرندپرند را داشته است. دهخدا که تمایلی به این کار نداشته است با تجدید چاپ بخشی از مقالات قدیمی خود در «شفق سرخ» هم از خود رفع تکلیف میکند، هم از گزند رضاخان در امان میماند. البته بنا به گفته خود دهخدا، وی یکی دو دیدار با رضاخان داشته است.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =سلیمانی| نام =بلقیس| پیوند نویسنده = | عنوان =[[همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر دهخدا]] | ترجمه = | جلد = | سال = ۱۳۷۹ | ناشر = نشر ثالث |مکان = تهران | شابک = | صفحه = ۸۶ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}}</ref> | رضاخان در سالهای اولیه حکومت خود از دهخدا تقاضای تحریر مقالاتی از نوع چرندپرند را داشته است. دهخدا که تمایلی به این کار نداشته است با تجدید چاپ بخشی از مقالات قدیمی خود در «شفق سرخ» هم از خود رفع تکلیف میکند، هم از گزند رضاخان در امان میماند. البته بنا به گفته خود دهخدا، وی یکی دو دیدار با رضاخان داشته است.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =سلیمانی| نام =بلقیس| پیوند نویسنده = | عنوان =[[همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر دهخدا]] | ترجمه = | جلد = | سال = ۱۳۷۹ | ناشر = نشر ثالث |مکان = تهران | شابک = | صفحه = ۸۶ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}}</ref> | ||
===دوره گردی=== | |||
کتابفروش دورهگرد پیری برای دهخدا کتاب میآورد. او کتابها را معمولا به بهای گرانتر میخرید، زیرا که آن کتابفروش جز خورجین کتابش سرمایهای نداشت. سالها پیرمرد به استاد کتاب میفروخت تا روزی از روزها رفت و دیگر بازنیامد، دهخدا به جستجوی او برخاست و دریافت که کتابفروش درگذشته است. و چون بیشتر جست خانواده او را یافت در نهایت عسرت و تنگدستی، زنی با دو فرزند صغیر: یک پسر و یک دختر. بیآنکه بگوید کیست و چه آشنایی و نسبتی با آن پیر درگذشته دارد وظیفهای برای آن خانواده کوچک معین کرد. مادر خانواده هر ماه به در خانه استاد میآمد، سهمش را میگرفت و میرفت. سالها از پی هم گذشت، پسر در پرتو این کمک بزرگ شد و از آنجا که مایهای به سزا داشت، بعد از تحصیلات خوب، رهسپار دیار فرنگ گردید و استاد، دختر را با جهیزیه مختصری به خانه شوهر فرستاد.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =دامادی| نام =سیدمحمد| پیوند نویسنده = | عنوان =[[فارسی عمومی]] | ترجمه = | جلد = | سال = | ناشر = نشر دانشگاه تهران |مکان = تهران | شابک = | صفحه = ۶۴ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}}</ref> | |||
===واپسین نوا=== | |||
دهخدا با صورت متورم و چشمان برآمده دو زانو نشسته بود، بیماری و خستگی ۴۸ سال کار او را از پای درآورده بود. سنگینی ۴۸ سال مطالعه و تحقیق و جستجو شانههای ناتوان او را خرد میکرد. هزاران جلد کتاب که در مدت ۴۸ سال با او سخن گفته و گفتگو کرده بودند، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا میکردند. در این هنگام دکتر معین و سیدجعفر شهیدی همکاران صمیمی و مهربان او به عیادتش آمدند. دهخدا در همان حال گفت: پوست بر استخوان ترنجیده، لحظاتی چند به سکوت گذشت. استاد پیر هر چند لحظه یکبار به حالت اغما فرو میرفت و باز به حالت عادی برمیگشت. در یکی از این لحظات لبان دهخدا سکوت سنگین را شکست و گفت «که مپرس» باز چند لحظه سکوت برقرار شد و دهخدا مجددا گفت: «که مپرس» در این موقع آقای دکتر معین پرسید: منظورتان شعر حافظ است: دهخدا جواب داد: بله. دکتر معین گفت: «مایل هستید برایتان بخوانم؟» دهخدا گفت: بله. آنگاه دکتر معین دیوان حافظ را برداشت و غزل را خواند. از آن لحظه به بعد دهخدا به حالت اغما فرو رفت و روز بعد جان سپرد. <ref>مجله آینده، شماره ۹-۷ ص ۴۷۷-۴۷۶</ref> | |||
==کتاب شناسی== | ==کتاب شناسی== |
نسخهٔ ۶ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۸
علیاکبر دهخدا | |
---|---|
پرونده:D01.jpg | |
نام اصلی | علیاکبر دهخدا |
زمینهٔ کاری | لغت شناس، شاعر و ادیب، روزنامه نگار و سیاست مدار |
زادروز | ۱۲۵۷ تهران، محله سنگلج |
مرگ | ۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | تهران |
جایگاه خاکسپاری | شهرری، گورستان ابن بابویه |
کتابها | لغت نامه، امثال و حکم، ... |
تخلص | دخو |
دانشگاه | مدرسه علوم سیاسی |
حوزه | ده سال |
استاد | غلامحسین بروجردی |
دلیل سرشناسی | تالیف لغت نامه |
امضا | [[پرونده:|frameless|upright=0.72|alt=]] |
علیاکبر دهخدا لغت شناس، ادیب، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و طنزنویس، مترجم، فعال سیاسی و نماینده چند دوره مجلس شورای ملی و استاد دانشگاه بود.
علی اکبر دهخدا در تاریخ ۱۲۵۸ در تهران به دنیا آمد. پدر او خان بابا خان قزوینی خان دو روستا در حوالی قزوین بود که پیش از تولد علیاکبر مایملک خود در دو روستا یعنی خانه و زمین و آب را فروخته و به تهران آمد. علی اکبر در نه سالگی پدر خود را از دست داد و چیزی نگذشت که دامادهای قیم او دارایی هایی خانواده دهخدا را تصاحب کردند و فقیر شدند.
او ده سال در نزد غلامحسین بروجردی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت.[۱] سپس در آذر 1278 ش به مدرسه علوم سیاسی رفت و دیپلم گرفت. او جزو دانش آموختگان و یکی از هفت نفری بود که برای اولین بار وارد اولین محیط آکادمیک مدرن ایران می شدند، جایی که در سال 1313 ش نام دانشگاه تهران به خود گرفت.
دهخدا پس از به پایان رسانیدن مدرسه علوم سیاسی به خدمت وزارت امور خارجه در آمد و آن گاه که مرحوم معاون الدوله ی غفاری به سفارت بالکان می رفت، دهخدا نیز به همراه او شد و مدت دو سال در اروپا و بیشتر در وین، پایتخت اتریش اقامت کرد. بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز فرایند مشروطیت در سال 1285 بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسه ی خراسان که در مقاطعه ی حاج حسین آقا امین الضرب بود، با عنوان معاون و مترجم مسیودوبروک، مهندس بلژیکی استخدام شد.[۲] در همین ایام و پس از نه ماه از صدور فرمان مشروطیت میرزا جهانگیر خان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی در جست و جوی نویسنده ای بودند که روزنامه ی صوراسرافیل را که خود بنیان گذار آن بودند، منتشر کند. دهخدا کار سردبیری روزنامه را برعهده گرفت.[۳]
زندگی و تراث
سوانح عمر
- ۱۲۵۸: تولد در کوچه قاسم علی خان محله سنگلج
- ۱۲۶۸: فوت پدر، قرارگرفتن تحت سرپرستی یوسفخان قزوینی، پسرعموی خان باباخان
- ۱۲۷۱: آموزش صرفونحو عربی واصولفقه و کلاماسلامی زیرنظر حاج شیخ هادی نجمآبادی و شیخ غلامحسین بروجردی، به مدت هفت سال
- ۱۲۷۸: تحصیل در مدرسه علوم سیاسی و کنار گذاشتن دروس به مدت دو سال
- ۱۲۸۰: دستیار محمدحسین فروغی، پدر ذکالملک فروغی، در تدریس ادبیات فارسی در مدرسه علوم سیاسی
- ۱۲۸۲: فراغت از تحصیل در مدرسه علوم سیاسی، ماموریت در سفارت ایران در بالکان به عنوان منشی معاونالدوله غفاری، اقامت در وین و سفر به رم، بخارست و پاریس
- ۱۲۸۴: بازگشت به ایران به دلایل نامعلوم
- ۱۲۸۵: استخدام به عنوان معاون و مترجم مهندس دوبوروک بلژیکی در امور راه شوسه خراسان که در مقاطعه حاج حسین آقا امینالضرب بود، انتشار شبنامههایی بر ضد جهل و خرافات استبداد قاجارها
- ۱۲۸۶: دعوت به همکاری از سوی میرزا جهانگیرخان شیرازی برای عضویت در تحریریه صوراسرافیل، انتشار نخستین شماره در دهم خرداد ماه، تهدید به مرگ و محاکمه در مجلس شورای ملی (دوره اول) برای مقالههایش در صوراسرافیل
- ۱۲۷۸: انتشار سیودومین شماره صوراسرافیل، به توپ بستن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه قاجار، دستگیری میرزا جهانگیرخان شیرزای و گروهی از روشنفکران و مشروطه خواهان و اعدام آنها، پناهنده شدن میرزاعلیاکبر دهخدا، سیدحسن تقیزاده و گروهی دیگر به سفارت انگلیس و رضایت محمدعلی شاه به تبعید آنها، عزیمت دهخدا به پاریس و سپس ایوردون سوییس
- ۱۲۸۸: انتشار سه شماره از روزنامه صوراسرافیل در تبعید با کمک معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا)، میرزا قاسم خان تبریزی و شیخ محمد قزوینی، سفر به استانبول برای تقویت کردن انجمن سعادت ایران، انتشار نشریه فرهنگی سروش در استانبول
- ۱۲۸۹: ادامه انتشار سروش تا چهارده شماره، بازگشت به ایران از راه رشت، پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه از سلطنت (۲۵ ربیع الثانی ۱۳۲۷ ق)
- ۱۲۸۹: نماینده دوره دوم مجلس شورای ملی به وکالت مردم کرمان و تهران (یازدهم محرم ۱۳۲۸ق) عضویت در حزب اعتدال همکاری با روزنامه های مجلس و شوری
- ۱۲۹۰: انحلال مجلس دوم (در ۲۹ ذی الحجه)
- ۱۲۹۲: با آغاز جنگ جهانی اول (اول اوت 1914 و هشتم رمضان ۱۳۳۲) و التیماتوم روسیه تزاری و ریان معروف به مهاجرت آزادی خواهان به استانبول، بغداد و برلین، دهخدا به دعوت و مصلحت اندیشی خوانین بختیاری به چهارمحال رفت و تا پایان جنگ به ایل بختیاری پناهنده شد، به دعوت لطف علی خان امیرمفخم ایلخانی و فرزندش فتح علی خان سردار معظم در روستای دزک ساکن شد و فکر اولیه تدوین لغت نامه و امثال و حکم از همین ایام به خاطر او خطور کرد،
- ۱۲۹۲: ریاست دفتر وزارت معارف، ریاست تفتیش در وزارت عدلیه
- ۱۲۹۹: فیش برداری برای تالیف دو اثر عظیم لغت نامه و امثال و حکم
- ۱۳۰۰: دریافت امتیاز مجله هفتگی فردا (۲۶ شهریور) و عدم انتشار آن به دلایل نامعلوم
- ۱۳۰۴: حاشیههایی بر دیوان ناصر خسرو به تصحیح نصرالله تقوی و مجتبی مینوی
- ۱۳۰۶: قبول ریاست مدرسه علوم سیاسی، حاشیههایی بر دیوان حافظ تصحیح عبدالرحیم خلخالی
- ۱۳۰۸-۱۱: انتشار دوره چهار جلدی امثال و حکم از سوی وزارت فرهنگ
- ۱۳۱۳: تغییر نام مدرسه علوم سیاسی به مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی در دوره ریاست دهخدا
- ۱۳۱۸: چاپ جلد اول لغت نامه
- ۱۳۲۰: بازنشستگی از ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی (شهریور)
- ۱۳۲۴: تصویب مجلس شورای ملی برای چاپ لغت نامه به پیشنهاد عبدالحمید اعظم زنگنه و حمایت محمد مصدق، عبدالله معظمی، ابوالقاسم امینی، ناصر قلی اردلان، رضا تجدد، حسین معاون، غلام علی فریور، مهدی فاطمی و دیگران (دی ماه) تالیف و انتشار شرح حال نابغه شهیر ایران ابوالریحان بیرونی
- ۱۳۲۵: ریاست کنگره نویسندگان ایران به ابتکار هیئت مدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی و به همت کمیسیون ادبی انجمن، با حضور مشاهیر و چهره های ادبی وقت از جمله صادق هدایت، کریم کشاورز، میلانی، بانو محصصی، فروزان فر، سیدعلی شایگان، علیاصغر حکمت، عبدالحسین نوشین، پرویز ناتل خانلری، فاطمه سیاح، نیما یوشیج، احسان طبری
- ۱۳۲۸: تعلیقات بر دیوان سید حسن غزنوی (اشرف) چاپ محمدتقی مدرس رضوی
- ۱۳۲۹: تشکیل جمعیت مبارزه با بیسوادی ایران و انتشار نخستین اعلامیه جمعیت، حاشیههایی بر لغت فرس اسدی طوسی تصحیح عباس اقبال آشتیانی
- ۱۳۳۰: عضویت در انجمن هواداران صلح، تالیف و انتشار مقاله منشا لغات مجعول فرهنگ فارسی پس از دساتیر، انتشار مجموعه مقالات چرند پرند به همت سعید نفیسی در کتاب شاهکار نثر فارسی
- ۱۳۳۲: نوشتن یک مقاله و انجام یک گفتگوی رادیویی در دفاع از دولت ملی دکتر محمد مصدق (تیرماه)؛ شایعه پذیرفتن ریاست شورای سلطنتی پس از خروج محمدرضاپهلوی، به پیشنهاد محمدمصدق (مردادماه)؛ بازرسی منزل دهخدا پس از کودتای ۲۸ مرداد برای کشف محل اختفای دکتر حسین فاطمی، وزیر امورخارجه دولت ملی؛ بازجویی از دهخدا در دادستانی ارتش و رها کردن پیکر فرتوت و ناتوان او در نیمه های شب در حیاط مسکونی اش (مهرماه)
- ۱۳۳۴: انتشار مجموعه اشعار دهخدا به کوشش دکتر محمد معین؛ وصیت دهخدا به دکتر محمد معین برای ادامه انتشار لغت نامه پس از مرگ او (آبان ماه)؛ وخامت وضع جسمانی دهخدا (آذرماه)؛ نامه به رییس مجلس شورای ملی در خصوص بخشش حقالتالیف لغت نامه به ملت ایران (دی ماه)؛ وفات علامه علیاکبر دهخدا (۷ اسفند ماه) (۱)
نامهای مستعار
علی اکبر قزوینی، دخو، دخوعلی، خرمگس، رزنومه چی، غلام گدا، آزادخان علی اللهی، خادم الفقرا، دخوعلی شاه، نخود همه آش، برهنه خوشحال،[۴] سگ حسن دله، اسیرالجوال [۵]
داستانک ها
جلسه استیضاح دهخدا روزنامهنگار در مجلس
پس از دومین توقیف روزنامه صوراسرافیل، دهخدا برای پاسخ به سوالات نمایندگان به مجلس رفت «جوان بودم و حاضرالذهن و با مطالعه و آگاه به دلایل و براهین مخالفان و حاضر به گفتن پاسخهای منطقی به اعتراضات ایشان، هر مساله را که طرح میکردند و هر نکتهای را که بر من و نوشته من گرفتند، با دلایل محکم، جوابها از سنخ سخن خودشان قاطع و مقنع گفتم، آیه را به آیه و حدیث را به حدیث و روایت را به روایت رد کردم و سپس با همان منطق و ابزار به اثبات و صحت مسائل طرح شده در خود پرداختم و کار بدان جا رسید که همه مجاب شدند و به برائت من و حقانیت سخنانم رای دادند» نائب رییس مجلس به دهخدا میگوید «... رفیق در مجلس همه حرفهای خودت را زیرکانه تکرار که کردی که هیچ، اثبات هم کردی و مانند گالیله سرانجام گفتی که "با این حال زمین میچرخد"»[۶]
نان و نمک و جان
امیر اعظم با پهلوانان رفاقتی داشت، روزی افصح المتکلمین مدیر روزنامه خیرالکلام رشت را به استناد عدم رعایت موازین قانون مطبوعات چوب میزند، روزنامههای تهران از آن جمله صوراسرافیل، از این رخداد مطلع میشوند و دهخدا در شماره ۱۷ روزنامه در بخش چرندوپرند، به سختی به امیراعظم انتقاد میکند و او را ریاکار و دورو مینامد. امیراعظم از این مقاله ناراحت میشود و به «آقا عزیز» که پهلوانی به نامی بود متوسل میشود تا دهخدا را سر جای خود بنشاند. دهخدا از ماجرا باخبر میشود و بطور ناشناس به دیدن آقا عزیز میرود و با خوردن نان و نمک او، جان خود را میخرد.[۷]
روزی که مجلس به توپ بسته شد
عصر روزی که فردای آن جنگ شد تقیزاده به من گفت شما امشب بیایید منزل من، میخواهم یک لایحه مفصل و جامع از اعمال ناشایست و کردار ناپسندیده محمد علیشاه تهیه کنم و مواردی را که او برخلاف مشروطیت و قانون اساسی رفتار کرده یک به یک شرح بدهم و خیانت او به ملک و ملت ثابت کنم، تا فردا آن لایحه را در مجلس قرائت نموده و کار او را یکسره کنیم. من شب را منزل تقیزاده رفتم و پس از صرف شام چون هوا گرم بود، روی پشت بام رفتم و روی فرشی که گسترده بودم نشستم و قلم در دست گرفتم و تا نزدیک طلوع صبح مشغول به نگارش لایحه مذکور بودم. هوا داشت روشن میشد که لایحه را تمام کردم و چون بسیار خسته بودم خوابم برد تا صدای توپ و شلیک تفنگ مرا از خواب بیدار کرد[۸]
پناهنده سیاسی
دهخدا در روزگاری که در پاریس زندگی میکرد در فقر مطلق بسر میبرد. او در نامه ای به معاضدالسلطنه می نویسد «الان بدون هیچ خجلت، چون چیزی از شما پنهان ندارم عرض میکنم سه روز است که با نان و شاهبلوط میگذرانم... با ۵\۳ فرانک پول که الان در کیف دارم، میخواهم محمدعلیشاه را از سلطنت خلع کرده و مشروطه را به ایران عودت دهم» [۹]
ملاقات با استبداد
رضاخان در سالهای اولیه حکومت خود از دهخدا تقاضای تحریر مقالاتی از نوع چرندپرند را داشته است. دهخدا که تمایلی به این کار نداشته است با تجدید چاپ بخشی از مقالات قدیمی خود در «شفق سرخ» هم از خود رفع تکلیف میکند، هم از گزند رضاخان در امان میماند. البته بنا به گفته خود دهخدا، وی یکی دو دیدار با رضاخان داشته است.[۱۰]
دوره گردی
کتابفروش دورهگرد پیری برای دهخدا کتاب میآورد. او کتابها را معمولا به بهای گرانتر میخرید، زیرا که آن کتابفروش جز خورجین کتابش سرمایهای نداشت. سالها پیرمرد به استاد کتاب میفروخت تا روزی از روزها رفت و دیگر بازنیامد، دهخدا به جستجوی او برخاست و دریافت که کتابفروش درگذشته است. و چون بیشتر جست خانواده او را یافت در نهایت عسرت و تنگدستی، زنی با دو فرزند صغیر: یک پسر و یک دختر. بیآنکه بگوید کیست و چه آشنایی و نسبتی با آن پیر درگذشته دارد وظیفهای برای آن خانواده کوچک معین کرد. مادر خانواده هر ماه به در خانه استاد میآمد، سهمش را میگرفت و میرفت. سالها از پی هم گذشت، پسر در پرتو این کمک بزرگ شد و از آنجا که مایهای به سزا داشت، بعد از تحصیلات خوب، رهسپار دیار فرنگ گردید و استاد، دختر را با جهیزیه مختصری به خانه شوهر فرستاد.[۱۱]
واپسین نوا
دهخدا با صورت متورم و چشمان برآمده دو زانو نشسته بود، بیماری و خستگی ۴۸ سال کار او را از پای درآورده بود. سنگینی ۴۸ سال مطالعه و تحقیق و جستجو شانههای ناتوان او را خرد میکرد. هزاران جلد کتاب که در مدت ۴۸ سال با او سخن گفته و گفتگو کرده بودند، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا میکردند. در این هنگام دکتر معین و سیدجعفر شهیدی همکاران صمیمی و مهربان او به عیادتش آمدند. دهخدا در همان حال گفت: پوست بر استخوان ترنجیده، لحظاتی چند به سکوت گذشت. استاد پیر هر چند لحظه یکبار به حالت اغما فرو میرفت و باز به حالت عادی برمیگشت. در یکی از این لحظات لبان دهخدا سکوت سنگین را شکست و گفت «که مپرس» باز چند لحظه سکوت برقرار شد و دهخدا مجددا گفت: «که مپرس» در این موقع آقای دکتر معین پرسید: منظورتان شعر حافظ است: دهخدا جواب داد: بله. دکتر معین گفت: «مایل هستید برایتان بخوانم؟» دهخدا گفت: بله. آنگاه دکتر معین دیوان حافظ را برداشت و غزل را خواند. از آن لحظه به بعد دهخدا به حالت اغما فرو رفت و روز بعد جان سپرد. [۱۲]
کتاب شناسی
آثار
- لغت نامه
- فرهنگ فرانسه به زبان فارسی
- امثال و حکم
- چرند و پرند
- دیوان اشعار
- پندها و کلمات قصار
- ترجمه احوال
- تصحیح دیوان منوچهری
- تصحیح دیوان ناصر خسرو
- تصحیح دیوان سیدحسن غزنوی
- تصحیح دیوان ابن یمین
- تصحیح دیوان حافظ
- تصحیح دیوان فرخی سیستانی
- تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی
- تصحیح مسعود سعد
- تصحیح یوسف و زلیخا
- تصحیح صحاح الفرس
- تصحیح لغت فرس اسدی
- ترجمه عظمت و انحطاط رومیان اثر منتسکیو
- ترجمه روح القوانین اثر منتسکیو
منبع شناسی
آمیختگی شخصیت ادبی و سیاسی ممتاز علیاکبر دهخدا موجب توجه بسیاری از نویسندگان به بررسی زندگی و اندیشه وی گشته است. او را شاید بتوان به عنوان یکی از زنده ترین چهره های ایرانی در میان پژوهش ها و بالاخص سوژه زندگی نامه نویسان نامید. درباره او کتاب ها و مقالات بیشماری نوشته شده است
دخوی نابغه[۱۳]
ولیالله درودیان گزیدهای از مقالات چاپ نشده یا کمتر دیده شده علیاکبر دهخدا را در این کتاب جمع آوری کرده است. گردآورنده در نخستین بخش کتاب، اظهارنظرها و بازتابهای چاپ اول این کتاب را همراه با زندگینامهای از دهخدا نگاشته و طبع کرده است. آثار و تالیفاتی که از دهخدا در این کتاب درج شده عبارت است از «ترجمه عظمت و انحطاط رومیان و ترجمه روحالقوانین اثر منتسکیو»، «فرهنگ فرانسه به فارسی» که تاکنون طبع نشده است، «شرححال ابوریحان محمدبن احمد خوارزمی بیرونی» و تصحیح و تحشیه دیوانهای ناصرخسرو، سیدحسن غزنوی، حافظ، منوچهری، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، سوزنی سمرقندی، ابن یمین، یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی، صحاحالفرس، لغت فرس اسدی، امثال و حکم، مجموعه مقالات و دیوان اشعار.
از همین نویسنده آثار دیگری نیز در شرح دهخدا وجود دارد که می توان به سه کتاب دهخدای شاعر (نقد و بررسی)[۱۴]، برگزیده و شرح آثار دهخدا (مجموعه ادب جوان) [۱۵] و بازخوانی چرند و پرند دهخدا [۱۶]اشاره کرد.
دهخدا مرغ سحر در شب تار
مقالات دهخدا
به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، علمی، 1358
خاطرات دهخدا از زبان دهخدا
به کوشش محمد دبیر سیاقی، کتاب پایا، تهران، 1359
نامه های سیاسی دهخدا
ایرج افشار، تهران، روزبهان، 1358
معرفی و شناخت علیاکبر دهخدا
همنوا با مرغ سحر زندگی و شعر علیاکبر دهخدا
یاد آر ز شمع مرده یاد آر زندگی، نقد و تحلیل اشعار دهخدا
علامه علیاکبر دهخدا
مقاله شناسی
می توان به چرند و پرند دهخدا و مکان در طنزنویسی فارسی نوشته ایرج افشار علاوه بر این نام دهخدا به عنوان یک فصل در بسیاری از کتاب های تاریخی، ادبی، اجتماعی و سیاسی دیده می شود.
در هنرهای هفتگانه
نقاشیها، مجسمهها و آثار سمعیوبصری هنرمندان نشان می دهد که دهخدا تنها در میان اهالی ادب مورد توجه نبوده است. درباره علی اکبر دهخدا فیلم سینمایی با نام زندگی دهخدا به کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه کنندگی علی لدنی در سال ۱۳۸۶ ساخته شد و در صدا و سیما و شبکه خانگی انتشار یافت.[۱۷]بخش های قابل توجهی از مستند شناسای سخن به کارگردانی منوچهر مشیری به شخصیت ادبی دهخدا اختصاص یافته است.[۱۸]
پانویس
- ↑ # دهخدا، علیاکبر (۱۳۵۸). مجموعه مقالات. به کوشش سیدمحمد دبیر سیاقی. نشر گلشن. ص. ۵.
- ↑ # درودیان، ولیالله (۱۳۸۳). دهخدا، مرغ سحر در شب تار. نشر اختران. ص. ۸.
- ↑ # سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث. ص. ۱۷.
- ↑ شهناز مرادی کوچکی،، فتحالله اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۸۳). دهخدا، مرغ سحر در شب تار. نشر اختران.
- ↑ دبیر سیاقی، سیدمحمد. خاطرات دهخدا از زبان دهخدا. نشر کتاب پایا. ص. ۱۰-۹.
- ↑ بالایی، کریستف (۱۳۶۶). سرچشمههای داستان کوتاه فارسی. ترجمهٔ احمد کریمی حکاک. تهران: نشر پاپیروس. ص. ۶۹.
- ↑ یعقوبی، رضا. زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا. نشر زهد. ص. ۱۹-۱۸.
- ↑ افشار، ایرج. نامههای سیاسی دهخدا. نشر روزبهان. ص. ۲۵.ب
- ↑ سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر دهخدا. تهران: نشر ثالث. ص. ۸۶.
- ↑ دامادی، سیدمحمد. فارسی عمومی. تهران: نشر دانشگاه تهران. ص. ۶۴.
- ↑ مجله آینده، شماره ۹-۷ ص ۴۷۷-۴۷۶
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۸۴). دخوی نابغه. تهران: نشر گل آقا.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۶۲). دهخدای شاعر (نقد و بررسی). تهران: نشر امیرکبیر.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۷۴). برگزیده و شرح آثار دهخدا (مجموعه ادب جوان). تهران: نشر فرزان روز.
- ↑ درودیان، ولیالله (۱۳۸۸). بازخوانی چرند پرند دهخدا. تهران: نشر سوره مهر.
- ↑ سینمایی دهخدا، شبکه دو سیما.
- ↑ مستند پرتره «شناسای سخن» آماده نمایش شد، خبرگزاری مهر.
منابع
- درودیان، ولیالله (۱۳۸۳). دهخدا، مرغ سحر در شب تار. نشر اختران.
- شهناز، مرادی کوچکی؛ فتحالله، اسماعیلی گلهرانی (۱۳۸۲). معرفی و شناخت علی اکبر دهخدا. نشر قطره.
- یعقوبی، رضا (۱۳۷۷). زندگینامه علامه علیاکبر دهخدا با تاکید بر جنبه های سیاسی آن. نشر زهد.
- سلیمانی، بلقیس (۱۳۷۹). همنوا با مرغ سحر، زندگی و شعر علی اکبر دهخدا. نشر ثالث.