آذریِ غریب: تفاوت میان نسخه‌ها

همزاد (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mshahangi1 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۲: خط ۳۲:
===روایت آذریِ غریب===  
===روایت آذریِ غریب===  
آغاز حکایت افضلِ آذری‌زبان به سال۱۳۷۲ برمی‌گردد. افضل که به‌سبب هوش و استعدادش، او را از شمار دانشـجویان کم‌نظیر آن زمان می‌شناسند، به‌حق باید در ردیف بزرگان و سرآمدان علم سیاست قرار می‌گرفت؛ اما گلوگاه مرگ، پایان غم‌انگیزی برایش رقم زد. آغاز کلامِ زیباکلام چنین است:
آغاز حکایت افضلِ آذری‌زبان به سال۱۳۷۲ برمی‌گردد. افضل که به‌سبب هوش و استعدادش، او را از شمار دانشـجویان کم‌نظیر آن زمان می‌شناسند، به‌حق باید در ردیف بزرگان و سرآمدان علم سیاست قرار می‌گرفت؛ اما گلوگاه مرگ، پایان غم‌انگیزی برایش رقم زد. آغاز کلامِ زیباکلام چنین است:
:''هنوز هر بار که وارد کریدورهای دانشکده‌ٔ حقوق و علوم‌سیاسی می‌شوم و از آن پله‌های قدیمی که از زمان رضاشاه تابه‌حال خم‌به‌ابرو نیاورده‌، بالا می‌روم، بی‌اختیار احساس می‌کنم که افضل را دومرتبه می‌بینم.''<ref>{{پک|زیباکلام|۱۳۹۴|ک=آذریِ غریب|ص= ۱}}</ref>{{سخ}}  
:''هنوز هر بار که وارد کریدورهای دانشکده‌ٔ حقوق و علوم‌سیاسی می‌شوم و از آن پله‌های قدیمی بالا می‌روم، بی‌اختیار احساس می‌کنم که افضل را دومرتبه می‌بینم.''<ref>{{پک|زیباکلام|۱۳۹۴|ک=آذریِ غریب|ص= ۱}}</ref>{{سخ}}  
داستان در فرازونشیب صحنه‌هایش، خواننده را همراه‌با زیباکلام، به‌دنبال افضل می‌کشاند؛ در دانشگاه، در روستای رُش بزرگ و در جاده‌ای که افضل برای آمدن به تهران و حضور در کلاس درس، طی می‌کرد.{{سخ}}
داستان در فرازونشیب صحنه‌هایش، خواننده را همراه‌با زیباکلام، به‌دنبال افضل می‌کشاند؛ در دانشگاه، در روستای رُش بزرگ و در جاده‌ای که افضل برای آمدن به تهران و حضور در کلاس درس، طی می‌کرد.{{سخ}}
غصۀ غربتِ افضل، غصۀ غربت تمام شایستگانی است که لابه‌لای دنده‌های یک‌درمیان چرخهٔ آموزش عالی با زنگاری گریزناپذیر روبه‌رو شدند. زنگاری که دستگاه تصمیم‌گیر در جذب نخبگان هر عرصه، بدان مبتلاست.
غصۀ غربتِ افضل، غصۀ غربت تمام شایستگانی است که لابه‌لای دنده‌های یک‌درمیان چرخهٔ آموزش عالی با زنگاری گریزناپذیر روبه‌رو شدند. زنگاری که دستگاه تصمیم‌گیر در جذب نخبگان هر عرصه، بدان مبتلاست.