ترانه‌های کوچک غربت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرسیاووشون (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب |عنوان = ترانه‌های کوچک غربت |تصویر = |اندازه تصویر = |زیر...» ایجاد کرد
 
پرسیاووشون (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
|عنوان = ترانه‌های کوچک غربت
|عنوان = ترانه‌های کوچک غربت
|تصویر =  
|تصویر         = [[پرونده:ترانه‌های کوچک غربت.jpg|بندانگشتی|]]
|اندازه تصویر =  
|اندازه تصویر =  
|زیرنویس تصویر =  
|زیرنویس تصویر = هیچ‌وقت تصور نمی‌توانم بکنم که شعر اثر مستقیم زندگی نباشد یا چیزی باشد جدا از ضربه‌های زندگی. من فکر می‌کنم این اصلاً صدای آن ضربه‌هاست.
|نویسنده = [[احمد شاملو]]
|نویسنده = [[احمد شاملو]]
|تصویرگر =  
|تصویرگر =  
خط ۱۱: خط ۱۱:
|موضوع         =  
|موضوع         =  
|سبک =  
|سبک =  
|ناشر =  
|ناشر = مازیار
|ناشر فارسی =
|ناشر فارسی =
|محل انتشارات =  
|محل انتشارات =  
خط ۱۸: خط ۱۸:
|محل ناشر فارسی =
|محل ناشر فارسی =
|نوع رسانه =  
|نوع رسانه =  
|صفحه =  
|صفحه = ۵۲
|شابک =
|شابک =
|پس از =  
|پس از =  
خط ۲۵: خط ۲۵:




'''ترانه‌های کوچک غربت''' عنوان یکی از دفاتر شعر [[احمد شاملو|شاملو]]، شاعر معاصر زبان و ادبیات فارسی است. این مجموعه شعر مشتمل بر بیست سروده از سال ۱۳۵۶تا۱۳۵۹ است. شاملو بیشتر اشعار این دفتر را در شهر لندن به رشته تحریر درآورد. این‌ مجموعه نخستین بار در سال ۱۳۵۹ در انتشارات مازیار به چاپ رسید.
'''ترانه‌های کوچک غربت''' عنوان یکی از دفاتر شعر [[احمد شاملو|شاملو]]، شاعر معاصر زبان و ادبیات فارسی است. این مجموعه شعر مشتمل بر بیست سروده از سال ۱۳۵۶تا۱۳۵۹ است. شاملو بیشتر اشعار این دفتر را در شهر لندن به سروده است. این‌ مجموعه نخستین بار در سال ۱۳۵۹ در انتشارات مازیار به چاپ رسید.
<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>


خط ۳۲: خط ۳۲:
===آدم غریبی بود===
===آدم غریبی بود===
آیدا سرکیسیان، همسر احمد شاملو،  تولد دو شعر از مجموعه ترانه‌های کوچک غربت را چنین تعریف می کند:
آیدا سرکیسیان، همسر احمد شاملو،  تولد دو شعر از مجموعه ترانه‌های کوچک غربت را چنین تعریف می کند:
:اوایل انقلاب که شاملو به ایران برگشت یک شب با بر و بچه‌ها داشتند فیلم نگاه می‌کردند؛ شاملو بلند می‌شود و می‌رود به اتاق دیگر و شعر در این بن بست و دهانت را می‌بویند را می‌نویسد. بعد که برمی‌گردد، می‌پرسند که این چیست؟ می‌گوید این را نوشته‌ام. شعر را می‌خوانند و شروع می‌کنند به بحث کردن، می‌گفت: بحث سیاسی خیلی داغی هم بود؛ هریک نظری داشته و بحث درگرفته. باز می‌گردد به اتاق و شعر عاشقانه را می‌نویسد: آن که می‌گوید دوست‌ات می‌دارم خنیاگر غمگینی است... ببین وسط آن بحث سیاسی! این حالتش خیلی جالب بود. ذهنش را می‌بست و جدا می‌کرد. درعین‌حال که در جمع حضور داشت در اقیانوس درونش غوطه‌ور می‌شد. آدم غریبی بود. همیشه از ابتذال به کار پناه می‌برد. شاید اگر دیگری کنارش بود متوجه این ظرافت‌ها نمی‌شد‌. از بخت یاری من بود که با این غول رنج و سرخوشی ۴۰ سال زندگی کرده‌ام.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://www.isna.ir/etc ‏|عنوان = عنوان خبر}}</ref>
:اوایل انقلاب که شاملو به ایران برگشت یک شب با بر و بچه‌ها داشتند فیلم نگاه می‌کردند؛ شاملو بلند می‌شود و می‌رود به اتاق دیگر و شعر در این بن بست و دهانت را می‌بویند را می‌نویسد. بعد که برمی‌گردد، می‌پرسند که این چیست؟ می‌گوید این را نوشته‌ام. شعر را می‌خوانند و شروع می‌کنند به بحث کردن، می‌گفت: بحث سیاسی خیلی داغی هم بود؛ هریک نظری داشته و بحث درگرفته. باز می‌گردد به اتاق و شعر عاشقانه را می‌نویسد: آن که می‌گوید دوست‌ات می‌دارم خنیاگر غمگینی است... ببین وسط آن بحث سیاسی! این حالتش خیلی جالب بود. ذهنش را می‌بست و جدا می‌کرد. درعین‌حال که در جمع حضور داشت در اقیانوس درونش غوطه‌ور می‌شد. آدم غریبی بود. همیشه از ابتذال به کار پناه می‌برد. شاید اگر دیگری کنارش بود متوجه این ظرافت‌ها نمی‌شد‌. از بخت یاری من بود که با این غول رنج و سرخوشی ۴۰ سال زندگی کرده‌ام.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱= |نام۱= |نام خانوادگی۲= |نام۲= |تاریخ= خرداد و تیر ۱۳۸۲|عنوان= گفت‌وگوی منتشر نشده‌ای با آیدا سرکیسیان(شاملو) : غول رنج و سرخوشی۱ |پیوند= |ژورنال= کلک |دوره=  |شماره= ۱۳۹|صفحات= ۹|doi= |تاریخ بازبینی= }}</ref>


===در یک بند بخوانیم!===
===در یک بند بخوانیم!===
شاملو در مجموعه ترانه‌های کوچک غربت همانند غالب اشعارش به‌مثابهٔ یک منتقد اجتماعی و سیاسی، بی‌پرده و آزادانه، کژی‌های جامعه عصرخود را نقد و داوری کرده است. عقیده استوار شاملو به تعهد در هنر و شعر، همواره او را نسبت به دردها و مشکلات اجتماعی، سیاسی و انسانی مسئول نگه داشته است.<ref>{{پک|پورنامدریان|۱۳۹۰|ک=سفر در مه|ص= }} </ref>
برای آنانی که مسئلهٔ تعهد در هنر را یک اصل مسلم و لازم می‌دانند، زیبایی وهنری که نفعی از آن در جهت بهروزی مردم و اوضاع سیاسی و اجتماعی حاصل نشود و همچون سلاحی علیه ستمگران به کار نرود، زیبایی وهنری بی ارزش و بیهوده است. عقیده به تعهد در شعر‌، عقیده‌‌‌‌‌‌‌ای است که شاملو در تمام دورهٔ شاعری خود نسبت به آن وفادار مانده است.<ref>{{پک|پورنامدریان|۱۳۹۰|ک=سفر در مه|ص= ۴۶}} </ref> شاملو در مجموعه ترانه‌های کوچک غربت همانند غالب اشعارش به‌مثابهٔ یک منتقد اجتماعی و سیاسی، بی‌پرده و آزادانه، کژی‌های جامعه عصرخود را نقد و داوری کرده است.
در مجموعه ترانه‌های کوچک غربت نیز شاملو این دردهای مشترک را با صلابت تمام به‌تصویر کشیده است. شاملو دربارهٔ زمینه شعر خود چنین می گوید:
شاملو درباره زمینه شعر خود چنین می گوید:
درباب آنچه زمینه کلی و درنتیجه زمینه اصلی شعر مرا می سازد، می‌توانم به‌سادگی گفته باشم که از دیرباز سراسر زندگی من در نگرانی و دلهره خلاصه می‌شود. مشاهده تنگدستی و بی عدالتی در همه عمر، بختک رویاهایی بوده‌اند که در بیداری بر من گذشته است.
درباب آنچه زمینه کلی و درنتیجه زمینه اصلی شعر مرا می سازد، می‌توانم به‌سادگی گفته باشم که از دیرباز سراسر زندگی من در نگرانی و دلهره خلاصه می‌شود. مشاهده تنگدستی و بی عدالتی در همه عمر، بختک رویاهایی بوده‌اند که در بیداری بر من گذشته است.


===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصل‌های کتاب پژوهش===
===نگاهی به چند شعر از این مجموعه===
در شعر در این بن بست که از مهم‌ترین اشعار این دفتر است، شاملو جامعه پلید عصر خود را به‌تصویر می کشد؛ جامعه ای خالی از عشق و اعتماد و پر از جهل و ناراستی.این شعر متضمن دلالت‌های ضمنی است که با توجه به خوانش مخاطب و مقتضای حال در هر زمان و مکان، قابلیت‌های تاویلی متعدد می‌یابد و حضور نمادهای شخصی، دامنهٔ معنایی آن را گسترش داده است. در سفر این شعر از آغاز به پایان، تحت تاثیر فضای تیره و تار آن، تمامی موتیف‌های معنی بخش زندگی (عشق، نور، شوق و خدا) درمعرض هجوم‌اند و بایسته  نهان شدن در پستوی خانه؛ و دیگر اینکه نماد‌های قناری، سوسن و یاس با توجه به دریافت هر مخاطب از فضای کلی شعر، در محور جانشینی قابلیت جایگزینی به آبژ‌ه‌های متعدد را دارند.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱= سلاجقه|تاریخ= مرداد۱۳۸۹|عنوان= چهار نقد شعر شاملو: در این بن بست|ژورنال= گزارش|دوره= نوزدهم|صفحات=۴۲ }}</ref>
 
'''در این بُن بست'''
 
دهان‌ات را می‌بویند
 
مبادا که گفته باشی دوست‌ات می‌دارم.
 
دل‌ات را می‌بویند
 
روزگار غریبی ست، نازنین
 
و عشق را
 
کنار تیرک راه‌بند 
 
تازیانه می‌زنند.
 
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
 
در این بن بست کج و پیچ سرما
 
آتش را
 
به سوخت بار سرود و شعر 
 
فروزان  می‌دارند.
 
به اندیشیدن خطر مکن.
 
روزگار غریبی‌ست، نازنین
 
آن که بر در می‌کوبد شباهنگام
 
به کشتن چراغ آمده‌ است.
 
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
 
آنک قصابان‌اند
 
بر گذرگاه مستقر
 
با کنده و ساتوری خون آلود
 
روزگار غریبی‌ ست، نازنین
 
و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند
 
و ترانه را بر دهان.
 
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
 
کباب قناری
 
بر آتش سوسن و یاس
 
روزگار غریبی ست، نازنین
 
ابلیس پیروزمست
 
سور عزای ما را بر سفره نشسته‌ است.
 
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد
 
از دیگر اشعار این مجموعه می‌توان به شعر '''عاشقانه''' اشاره کرد: 
 
آنکه می‌گوید دوست‌ات می‌دارم
 
خنیاگر غمگینی ست 
 
که آوازش را از دست داده است.
 
ای کاش عشق را 
 
زبان سخن بود
 
هزار کاکلی شاد 
 
در چشمان توست
 
هزار قناری خاموش در گلوی من.
 
عشق را 
 
ای کاش زبان‌ سخن بود
 
آنکه می‌گوید دوست‌ات می‌دارم
 
دل اندوهگین شبی‌ ست
 
که مهتاب‌اش را می‌جوید‌.
 
ای کاش عشق را 
 
زبان سخن بود
 
هزار آفتاب خندان در خرام توست
 
هزار ستاره گریان 
 
در تمنای من.
 
عشق را 
 
ای کاش زبان سخن بود
====جوایز کتاب====
 
===دلیل شهرت===
===دلیل شهرت===


خط ۸۹: خط ۱۹۶:
====فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب====
====فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب====
====جمله‌های ماندگار کتاب====
====جمله‌های ماندگار کتاب====
در شعر در این بن بست که مهم‌ترین اشعار این دفتر است، شاملو جامعه پلید عصر خود را به‌تصویر می کشد؛ جامعه ای خالی از عشق و اعتماد و پر از جهل و ناراستی. در سفر این شعر از آغاز به پایان، تحت تاثیر فضای تیره و تار آن، تمامی موتیف‌های معنی بخش زندگی (عشق، نور، شوق و خدا) درمعرض هجوم‌اند و بایسته  نهان شدن در پستوی خانه؛ و دیگر اینکه نماد‌های قناری، سوسن و یاس با توجه به دریافت هر مخاطب از فضای کلی شعر، در محور جانشینی قابلیت جایگزینی به آبژ‌ه‌های متعدد را دارند.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱= سلاجقه|تاریخ= مرداد۱۳۸۹|عنوان= چهار نقد شاملو: در این بن بست|ژورنال= گزارش|دوره= نوزدهم|صفحات=۴۲ }}</ref>
====جوایز کتاب====


==مشخصات کتاب‌شناختی==
==مشخصات کتاب‌شناختی==

نسخهٔ ‏۱۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۴

ترانه‌های کوچک غربت
هیچ‌وقت تصور نمی‌توانم بکنم که شعر اثر مستقیم زندگی نباشد یا چیزی باشد جدا از ضربه‌های زندگی. من فکر می‌کنم این اصلاً صدای آن ضربه‌هاست.
نویسندهاحمد شاملو
ناشرمازیار
تاریخ نشر۱۳۵۹
تعداد صفحات۵۲


ترانه‌های کوچک غربت عنوان یکی از دفاتر شعر شاملو، شاعر معاصر زبان و ادبیات فارسی است. این مجموعه شعر مشتمل بر بیست سروده از سال ۱۳۵۶تا۱۳۵۹ است. شاملو بیشتر اشعار این دفتر را در شهر لندن به سروده است. این‌ مجموعه نخستین بار در سال ۱۳۵۹ در انتشارات مازیار به چاپ رسید.

* * * * *


برای آنانی‌که کتاب را نخوانده‌اند

آدم غریبی بود

آیدا سرکیسیان، همسر احمد شاملو، تولد دو شعر از مجموعه ترانه‌های کوچک غربت را چنین تعریف می کند:

اوایل انقلاب که شاملو به ایران برگشت یک شب با بر و بچه‌ها داشتند فیلم نگاه می‌کردند؛ شاملو بلند می‌شود و می‌رود به اتاق دیگر و شعر در این بن بست و دهانت را می‌بویند را می‌نویسد. بعد که برمی‌گردد، می‌پرسند که این چیست؟ می‌گوید این را نوشته‌ام. شعر را می‌خوانند و شروع می‌کنند به بحث کردن، می‌گفت: بحث سیاسی خیلی داغی هم بود؛ هریک نظری داشته و بحث درگرفته. باز می‌گردد به اتاق و شعر عاشقانه را می‌نویسد: آن که می‌گوید دوست‌ات می‌دارم خنیاگر غمگینی است... ببین وسط آن بحث سیاسی! این حالتش خیلی جالب بود. ذهنش را می‌بست و جدا می‌کرد. درعین‌حال که در جمع حضور داشت در اقیانوس درونش غوطه‌ور می‌شد. آدم غریبی بود. همیشه از ابتذال به کار پناه می‌برد. شاید اگر دیگری کنارش بود متوجه این ظرافت‌ها نمی‌شد‌. از بخت یاری من بود که با این غول رنج و سرخوشی ۴۰ سال زندگی کرده‌ام.[۱]

در یک بند بخوانیم!

برای آنانی که مسئلهٔ تعهد در هنر را یک اصل مسلم و لازم می‌دانند، زیبایی وهنری که نفعی از آن در جهت بهروزی مردم و اوضاع سیاسی و اجتماعی حاصل نشود و همچون سلاحی علیه ستمگران به کار نرود، زیبایی وهنری بی ارزش و بیهوده است. عقیده به تعهد در شعر‌، عقیده‌‌‌‌‌‌‌ای است که شاملو در تمام دورهٔ شاعری خود نسبت به آن وفادار مانده است.[۲] شاملو در مجموعه ترانه‌های کوچک غربت همانند غالب اشعارش به‌مثابهٔ یک منتقد اجتماعی و سیاسی، بی‌پرده و آزادانه، کژی‌های جامعه عصرخود را نقد و داوری کرده است. شاملو درباره زمینه شعر خود چنین می گوید: درباب آنچه زمینه کلی و درنتیجه زمینه اصلی شعر مرا می سازد، می‌توانم به‌سادگی گفته باشم که از دیرباز سراسر زندگی من در نگرانی و دلهره خلاصه می‌شود. مشاهده تنگدستی و بی عدالتی در همه عمر، بختک رویاهایی بوده‌اند که در بیداری بر من گذشته است.

نگاهی به چند شعر از این مجموعه

در شعر در این بن بست که از مهم‌ترین اشعار این دفتر است، شاملو جامعه پلید عصر خود را به‌تصویر می کشد؛ جامعه ای خالی از عشق و اعتماد و پر از جهل و ناراستی.این شعر متضمن دلالت‌های ضمنی است که با توجه به خوانش مخاطب و مقتضای حال در هر زمان و مکان، قابلیت‌های تاویلی متعدد می‌یابد و حضور نمادهای شخصی، دامنهٔ معنایی آن را گسترش داده است. در سفر این شعر از آغاز به پایان، تحت تاثیر فضای تیره و تار آن، تمامی موتیف‌های معنی بخش زندگی (عشق، نور، شوق و خدا) درمعرض هجوم‌اند و بایسته نهان شدن در پستوی خانه؛ و دیگر اینکه نماد‌های قناری، سوسن و یاس با توجه به دریافت هر مخاطب از فضای کلی شعر، در محور جانشینی قابلیت جایگزینی به آبژ‌ه‌های متعدد را دارند.[۳]

در این بُن بست

دهان‌ات را می‌بویند

مبادا که گفته باشی دوست‌ات می‌دارم.

دل‌ات را می‌بویند

روزگار غریبی ست، نازنین

و عشق را

کنار تیرک راه‌بند

تازیانه می‌زنند.

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

در این بن بست کج و پیچ سرما

آتش را

به سوخت بار سرود و شعر

فروزان می‌دارند.

به اندیشیدن خطر مکن.

روزگار غریبی‌ست، نازنین

آن که بر در می‌کوبد شباهنگام

به کشتن چراغ آمده‌ است.

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد

آنک قصابان‌اند

بر گذرگاه مستقر

با کنده و ساتوری خون آلود

روزگار غریبی‌ ست، نازنین

و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند

و ترانه را بر دهان.

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد

کباب قناری

بر آتش سوسن و یاس

روزگار غریبی ست، نازنین

ابلیس پیروزمست

سور عزای ما را بر سفره نشسته‌ است.

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد

از دیگر اشعار این مجموعه می‌توان به شعر عاشقانه اشاره کرد:

آنکه می‌گوید دوست‌ات می‌دارم

خنیاگر غمگینی ست

که آوازش را از دست داده است.

ای کاش عشق را

زبان سخن بود

هزار کاکلی شاد

در چشمان توست

هزار قناری خاموش در گلوی من.

عشق را

ای کاش زبان‌ سخن بود

آنکه می‌گوید دوست‌ات می‌دارم

دل اندوهگین شبی‌ ست

که مهتاب‌اش را می‌جوید‌.

ای کاش عشق را

زبان سخن بود

هزار آفتاب خندان در خرام توست

هزار ستاره گریان

در تمنای من.

عشق را

ای کاش زبان سخن بود

جوایز کتاب

دلیل شهرت

تقدیم‌شده به

مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس

چرا باید این کتاب را خواند

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

داستانک‌ها

مجوز

نشر و تغییر نام

جوایز

جلسات نقد و بررسی

اهدا

بازتاب در توئیت‌ها و نوشته‌های مجازی

اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور

تقریظ و مقدمه‌هایی بر کتاب

هوادری

استحال و اقتباس

سال‌شمار کتاب

خلاصهٔ مفصل‌تر کتاب در حد دو بند

محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)

داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)

سبک کتاب

پیشینهٔ کتاب

پیرنگ

شخصیت‌پردازی

ویژگی‌های مهم کتاب

الهام از شخصیت‌ها

شخصیت‌های اصلی

شخصیت‌های فرعی

گزارشی از فروش کتاب

گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر

اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب

نشست‌های خبرساز دربارهٔ کتاب

اظهارنظرها

نقدهای مثبت

نقدهای منفی

اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران

نظرات داوری در مراسم‌های گوناگون

اظهارنظر دیگر شخصیت‌ها

نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب

تأثیرپذیرفته از

تأثیرگذاشته بر

گزارشی از اقتباس‌های هنری انجام‌گرفته در کتاب

فهرست امکان نام‌گذاری‌شده از روی نام کتاب

جمله‌های ماندگار کتاب

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

طراحی جلد و تصویرسازی

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

نوا، نما و نگاه

تصویر از صفحات کتاب

صدای نویسنده

تصویرهای ساخته‌شده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)

طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «گفت‌وگوی منتشر نشده‌ای با آیدا سرکیسیان(شاملو) : غول رنج و سرخوشی۱». کلک، ش. ۱۳۹ (خرداد و تیر ۱۳۸۲): ۹. 
  2. پورنامدریان، سفر در مه، ۴۶.
  3. سلاجقه. «چهار نقد شعر شاملو: در این بن بست». گزارش نوزدهم (مرداد۱۳۸۹): ۴۲. 

منابع

  • پورنامداریان، تقی (۱۳۹۰). سفر در مه. تهران: سخن.
  • سلاجقه، پروین. چهار نقد شاملو: در این بن بست. ج. نوزدهم. مرداد۱۳۸۹. ۴۲. 

پیوند به بیرون