نجف دریابندری: تفاوت میان نسخهها
هرمز شهداد (بحث | مشارکتها) |
هرمز شهداد (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
۱۳۵۷: بعد از انقلاب، از رادیو تلوزیون استعفا کرد و بهطور جدی به تألیف و ترجمه مشغول شد.<ref>[https://mehmandaran.ir/%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D9%81-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8/ با آقای مترجم: نگاهی به زندگی نجف دریابندری]،</ref> | ۱۳۵۷: بعد از انقلاب، از رادیو تلوزیون استعفا کرد و بهطور جدی به تألیف و ترجمه مشغول شد.<ref>[https://mehmandaran.ir/%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D9%81-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8/ با آقای مترجم: نگاهی به زندگی نجف دریابندری]،</ref> | ||
===از نگاه نجف=== | |||
====[[محمد جعفر محجوب]]==== | |||
دربارۀ فضل و کمال محمدجعفر محجوب و خصایل و مکارم او، بهعنوان استاد برجسته و شیرینزبان ادبیات فارسی و نویسنده و محقق و مترجم نامآور، و دربارۀ اهمیت آثار او، شاگردان و همکارانش که یکایک به او دلبستگی داشتند و برایش احترام فراوان قائل بودند. محمد جعفر محجوب که در حلقۀ خانواده و دوستان نزدیکش«امیر» نامیده میشد، بدون شک، آدمیزاد بسیار ممتازی بود و نویسندۀ این سطور میتواند ادعا کند که نزدیک به پنجاه سال سعادت رفاقت با او را داشته است.<ref>{{یادکرد کتاب|نامخانوادگی=اتحاد|نام=هوشنگ|پیوند نویسنده=هوشنگ اتحاد|عنوان=[[پژوهشگران معاصر ایران]]|جلد=۱۲|سال=۱۳۸۷|ناشر=فرهنگ معاصر|مکان=تهران|شابک=۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷|}} | |||
</ref> | |||
====[[محمد قاضی]]==== | |||
نام محمد قاضی را اولینبار از دوست فقیدم مرتضی کیوان شنیدم این پیش از 1330 بود. تا آن زمان قاضی فقط یک کار ادبی کرده بود و آن ترجمۀ فیلمنامۀ دونکیشوت بود که گویا پیش از شهریور 1320 منتشر شده بود. این ترجمه را من هرگز ندیده بودم؛ ولی ما-یعنی حلقۀ دوستان کیوان میدانستیم که دونکیشوت اثر مهمی است و خیال میکردیم که آنچه قاضی ترجمه کرده است متن کامل این اثر است و به همین جهت برای اسم او احترام زیادی قائل بودیم. بعدها قاضی نقل میکرد که خود او هم کم یا بیش همینطور خیال یکرده است. و اگر اشتباه نکنم این را در شرح حالش-خاطرات یک مترجم-هم نوشته است این نشانۀ گویایی از سادگی و صداقت شخصیت قاضی بود. و کسانی که قاضی را از نزدیک میشناختند میدانند که او این سادگی و صداقت را همیشه داشت و هرگز از دست نداد به هر حال قاضی در فاصلۀ ترجۀ آن فیلمنامه تا ترجمة جزیرة پنگوئنها که گمان میکنم بیش از ده سال.<ref>{{یادکرد کتاب|نامخانوادگی=حریری|نام=ناصر|پیوند نویسنده=ناصر حریری|عنوان=[[یک گفتوگو با نجف]]|جلد=1|سال=۱۳۸۷|ناشر=کارنامه=تهران|شابک=۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷|}} | |||
</ref> | |||
====[[غلامحسین مصاحب]]==== | |||
نجف برای درگذشت او در روزنامۀ اطلاعات چنین مینویسد: غلامحسین مصاحب مولف دایرهالمعارف فارسی، درگذشت. مدتها بود که بیم آن میرفت بیش از آنکه کار نشر باقیمنادۀ دایرهالمعارف به پایان رسیده باشد چراغ عمر این مرد خاموش شود. اما هفتۀ گذشته این حادثه روی داد. بیشت و چهار پنج سال پیش که قرارداد ترجمۀ دایرهالمعارف وایکینگ یک جلدی با مصاحب بسته شد. انتظار میرفت که این کار در ظرف یکی دو سال به پایان برسد و اگر مصاحب آدمی بود که به ترجمۀ یک دایرهالمعارف خارجی به همان صورت اصلی و بدون کم و زیاد رضایت میداد.و البته این انتظار بیجا نمیبود. ولی خیلی زود معلوم شد که مصاحب یک مترحم معمولی نیست بلکه میخواهد ترجمۀ دایرهالمعارف وایکینگ را بهانۀ تالیف یک اثر بزرگ قرار دهد که دایرهالمعارف فارسی باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|نامخانوادگی=اتحاد|نام=هوشنگ|پیوند نویسنده=هوشنگ اتحاد|عنوان=[[پژوهشگران معاصر ایران]]|جلد=۱۲|سال=۱۳۸۷|ناشر=فرهنگ معاصر|مکان=تهران|شابک=۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷|}} | |||
</ref> | |||
====[[ذبیحالله منصوری]]==== | |||
مرحوم منصوری درواقع مترجم نبود، نوعی نویسنده بود که از اول بنا را بر این گذاشته بود که خودش را مترجم معرفی کند. برحسب عادت اسم خودش را مترجم میگذاشت. شاید به این علت که خیال میکرد اگر بنویسد مؤلف فروشش صدمه میخورد. چه بسا درست هم خیال میکرد. منصوری درواقع تهیهکنندۀ مواد خواندنی آسان و روان و نازل برای قشر وسیعی از خوانندگان فارسی زبان بود. این قشر ظاهراً بیشتر از مردم مسن تشکیل میشد: کارمندان بازنشسته، بیوهزنهای بیکار، و مانند اینها.<ref>{{یادکرد کتاب|نامخانوادگی=حریری|نام=ناصر|پیوند نویسنده=ناصر حریری|عنوان=[[یک گفتوگو با نجف]]|جلد=1|سال=۱۳۸۷|ناشر=کارنامه=تهران|شابک=۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷|}} | |||
</ref> | |||
====[[نیما یوشیج]]==== | |||
نیما آدمی است که سنت هزار سالۀ فرمالیسم شعر فارسی را کنار گذاشت و از جای دیگری شروع کرد. با این کار ساده آن بت کهن را شکست. ولی کار دنیا طوری است که غالب بتشکنها خودشان مبدل به بت میشوند.<ref>{{یادکرد کتاب|نامخانوادگی=حریری|نام=ناصر|پیوند نویسنده=ناصر حریری|عنوان=[[یک گفتوگو با نجف]]|جلد=1|سال=۱۳۸۷|ناشر=کارنامه=تهران|شابک=۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷|}} | |||
====[[کمالالملک]]==== | |||
کمالالملک در گرماگرم جنبش امپرسیونیستها برای مطالۀ نقاشی به پاریس میرود، ولی ظاهراً چیزی از کارهای آنها به چشمش نمیخورد، یا اگرهم خورده آن را بهکلی نادیده گرفته. به همین دلیل است که کمالالملک با آنکه استاد زبردستی بوده، نقشش در تاریخ هنر نقاشی ایران بازدارنده است.<ref>{{یادکرد کتاب|نامخانوادگی=حریری|نام=ناصر|پیوند نویسنده=ناصر حریری|عنوان=[[یک گفتوگو با نجف]]|جلد=1|سال=۱۳۸۷|ناشر=کارنامه=تهران|شابک=۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷|}} | |||
====[[بزرگ علوی]]==== | |||
علوی پیش از به زندان افتادن در 1316 فقط یک مجموۀ داستان منتشر می کند که مجموعۀ درخشانی هم نیست. درواقع فعالیت علوی بهعنوان نویسنده در واقع بعد از شهریور 20 شروع میشود که دورۀ دیگری است با مسائل دیگری. شهرت و نفوذ علوی در این دوره بیشتر جنبۀ سیاسی دارد. اگر علوی زیر سایۀ حزب توده نبود من گمان نمیکنم بهعنوان نویسنده آن اسم و اعتبار را پیدا میکرد.<ref>{{یادکرد کتاب|نامخانوادگی=حریری|نام=ناصر|پیوند نویسنده=ناصر حریری|عنوان=[[یک گفتوگو با نجف]]|جلد=1|سال=۱۳۸۷|ناشر=کارنامه=تهران|شابک=۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷|}} | |||
==کتابشناسی== | ==کتابشناسی== | ||
نسخهٔ ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۵
نجف دریابندری | |
---|---|
زادروز | ۱ شهریور ۱۳۰۸الگو:تولد و سن[۱] آبادان، |
ملیت | الگو:ایرانی |
محل زندگی | تهران |
پیشه | مترجم، نویسنده، مقالهنویس |
همسر(ها) | فهیمه راستکار (۱۳۹۱–۱۳۱۱) |
فرزندان | سهراب |
نجف دریابندری (زاده ۱۳۰۸(خورشیدی) در آبادان) مترجم و نویسندهٔ معاصر و عضو افتخاری انجمن صنفی مترجمان ایران است.
داستانک
رنگِ تازهٔ زبان محجوب
نجف دریابندری میگوید:
- محجوب در زمستان ۱۳۲۹ برای گردش به آبادان رفته بود. در جمع کوچکی از جوانان محلی حاضر شد. در آن ایام جوانی بیستوپنج شش ساله بود و لهجهٔ غلیظِ تهرانیاش برای ما غریب بود. بهسرعت روحیهٔ جمع را دریافت و رنگ و روی تازهای به آن داد و در حقیقت سردستهٔ جمع شد. آنچه از بابِ شعر و شوخی و تکیهکلام و ضربالمثل و غیره از او شنیدیم در ذهن همه حک شد. بعد از آن همه کموبیش به زبان امیر و حتی به خیال خودمان با لهجهٔ او حرف میزدیم.[۲]
زندگی و تراث
روی دور تند
۱۳۰۸: در آبادان به دنیا آمد.
۱۳۲۶: در سوم دبیرستان مدرسه را ترک کرد.
۱۳۲۷: در شرکت نفت آبادان شروع به کار کرد.
۱۳۳۲: وداع با اسلحه؛ اثر مشهور ارنست همینگوی را به فارسی ترجمه کرد. ۱۳۳۳: بهسبب فعالیتهای سیاسی دستگیر شد.
۱۳۳۴: به زندان تهران منتقل شد و مشغول به ترجمۀ کتاب «تاریخ فلسفه»؛ اثر برتراند راسل شد.
۱۳۳۷: بعد از گذراندن ۴ سال حبس از زندان آزاد شد و بهعنوان سردبیر انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد. و در طول هفده سال آثار مهمی مثل «پیرمرد و دریا» و هاکلبریفین را ترجمه کرد.
۱۳۵۴: همکاری خود را با انتشارات فرانکلین قطع کرد و با رادیو تلوزیون ایران قرارداد بست. در رادیو تلوزیون به ترجمۀ متون فیلمهای خارجی مشغول بود.
۱۳۵۷: بعد از انقلاب، از رادیو تلوزیون استعفا کرد و بهطور جدی به تألیف و ترجمه مشغول شد.[۳]
از نگاه نجف
محمد جعفر محجوب
دربارۀ فضل و کمال محمدجعفر محجوب و خصایل و مکارم او، بهعنوان استاد برجسته و شیرینزبان ادبیات فارسی و نویسنده و محقق و مترجم نامآور، و دربارۀ اهمیت آثار او، شاگردان و همکارانش که یکایک به او دلبستگی داشتند و برایش احترام فراوان قائل بودند. محمد جعفر محجوب که در حلقۀ خانواده و دوستان نزدیکش«امیر» نامیده میشد، بدون شک، آدمیزاد بسیار ممتازی بود و نویسندۀ این سطور میتواند ادعا کند که نزدیک به پنجاه سال سعادت رفاقت با او را داشته است.[۴]
محمد قاضی
نام محمد قاضی را اولینبار از دوست فقیدم مرتضی کیوان شنیدم این پیش از 1330 بود. تا آن زمان قاضی فقط یک کار ادبی کرده بود و آن ترجمۀ فیلمنامۀ دونکیشوت بود که گویا پیش از شهریور 1320 منتشر شده بود. این ترجمه را من هرگز ندیده بودم؛ ولی ما-یعنی حلقۀ دوستان کیوان میدانستیم که دونکیشوت اثر مهمی است و خیال میکردیم که آنچه قاضی ترجمه کرده است متن کامل این اثر است و به همین جهت برای اسم او احترام زیادی قائل بودیم. بعدها قاضی نقل میکرد که خود او هم کم یا بیش همینطور خیال یکرده است. و اگر اشتباه نکنم این را در شرح حالش-خاطرات یک مترجم-هم نوشته است این نشانۀ گویایی از سادگی و صداقت شخصیت قاضی بود. و کسانی که قاضی را از نزدیک میشناختند میدانند که او این سادگی و صداقت را همیشه داشت و هرگز از دست نداد به هر حال قاضی در فاصلۀ ترجۀ آن فیلمنامه تا ترجمة جزیرة پنگوئنها که گمان میکنم بیش از ده سال.[۵]
غلامحسین مصاحب
نجف برای درگذشت او در روزنامۀ اطلاعات چنین مینویسد: غلامحسین مصاحب مولف دایرهالمعارف فارسی، درگذشت. مدتها بود که بیم آن میرفت بیش از آنکه کار نشر باقیمنادۀ دایرهالمعارف به پایان رسیده باشد چراغ عمر این مرد خاموش شود. اما هفتۀ گذشته این حادثه روی داد. بیشت و چهار پنج سال پیش که قرارداد ترجمۀ دایرهالمعارف وایکینگ یک جلدی با مصاحب بسته شد. انتظار میرفت که این کار در ظرف یکی دو سال به پایان برسد و اگر مصاحب آدمی بود که به ترجمۀ یک دایرهالمعارف خارجی به همان صورت اصلی و بدون کم و زیاد رضایت میداد.و البته این انتظار بیجا نمیبود. ولی خیلی زود معلوم شد که مصاحب یک مترحم معمولی نیست بلکه میخواهد ترجمۀ دایرهالمعارف وایکینگ را بهانۀ تالیف یک اثر بزرگ قرار دهد که دایرهالمعارف فارسی باشد.[۶]
ذبیحالله منصوری
مرحوم منصوری درواقع مترجم نبود، نوعی نویسنده بود که از اول بنا را بر این گذاشته بود که خودش را مترجم معرفی کند. برحسب عادت اسم خودش را مترجم میگذاشت. شاید به این علت که خیال میکرد اگر بنویسد مؤلف فروشش صدمه میخورد. چه بسا درست هم خیال میکرد. منصوری درواقع تهیهکنندۀ مواد خواندنی آسان و روان و نازل برای قشر وسیعی از خوانندگان فارسی زبان بود. این قشر ظاهراً بیشتر از مردم مسن تشکیل میشد: کارمندان بازنشسته، بیوهزنهای بیکار، و مانند اینها.[۷]
نیما یوشیج
نیما آدمی است که سنت هزار سالۀ فرمالیسم شعر فارسی را کنار گذاشت و از جای دیگری شروع کرد. با این کار ساده آن بت کهن را شکست. ولی کار دنیا طوری است که غالب بتشکنها خودشان مبدل به بت میشوند.<ref>یک گفتوگو با نجف. ۱. کارنامه=تهران. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته |نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر |first1=
بدون |last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک)
کمالالملک
کمالالملک در گرماگرم جنبش امپرسیونیستها برای مطالۀ نقاشی به پاریس میرود، ولی ظاهراً چیزی از کارهای آنها به چشمش نمیخورد، یا اگرهم خورده آن را بهکلی نادیده گرفته. به همین دلیل است که کمالالملک با آنکه استاد زبردستی بوده، نقشش در تاریخ هنر نقاشی ایران بازدارنده است.<ref>یک گفتوگو با نجف. ۱. کارنامه=تهران. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته |نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر |first1=
بدون |last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک)
بزرگ علوی
علوی پیش از به زندان افتادن در 1316 فقط یک مجموۀ داستان منتشر می کند که مجموعۀ درخشانی هم نیست. درواقع فعالیت علوی بهعنوان نویسنده در واقع بعد از شهریور 20 شروع میشود که دورۀ دیگری است با مسائل دیگری. شهرت و نفوذ علوی در این دوره بیشتر جنبۀ سیاسی دارد. اگر علوی زیر سایۀ حزب توده نبود من گمان نمیکنم بهعنوان نویسنده آن اسم و اعتبار را پیدا میکرد.<ref>یک گفتوگو با نجف. ۱. کارنامه=تهران. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته |نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر |first1=
بدون |last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک)
کتابشناسی
پانویس
- ↑ نجف دریابندری، مترجم و نویسنده، در آی سی یو بستری شد بیبیسی فارسی، ۲۳ آبان ۱۳۹۳
- ↑ پژوهشگران معاصر ایران. ۱۲. تهران: فرهنگ معاصر. ۱۳۸۷. ص. ۳۸۱. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته
|نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک); تاریخ وارد شده در|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک); پارامتر|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک) - ↑ با آقای مترجم: نگاهی به زندگی نجف دریابندری،
- ↑ پژوهشگران معاصر ایران. ۱۲. تهران: فرهنگ معاصر. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته
|نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ یک گفتوگو با نجف. ۱. کارنامه=تهران. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته
|نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ پژوهشگران معاصر ایران. ۱۲. تهران: فرهنگ معاصر. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته
|نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ یک گفتوگو با نجف. ۱. کارنامه=تهران. ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۶۳۷۵۵۷. از پارامتر ناشناخته
|نامخانوادگی=
صرفنظر شد (کمک); پارامتر|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک)
آثار و منبعشناسی
ترجمهها:
آنتیگونه؛ نویسنده: سوفوکلس؛ نشرآگه-1393
افسانه دولت؛ ارنست کاسیرر؛ انتشارات خوارزمی 1362
بازمانده روز؛ کازوئو ایشیگورو؛ انشارات کارنامه 1375
برفهای کلیمانجارو؛ ارنست همینگوی؛ نشر تجربه
بیگانهای در دهکده؛ مارک تواین؛ نشر امیرکبیر
بیلی باتگیت؛ ادگارلارنس دکتروف؛ طرح نو
پیامبر و دیوانه؛ جبران خلیل جبران؛ کارنامه
پیرمرد و دریا؛ ارنست همینگوی؛ خوارزمی
تاریخ سینما؛ آرتور نایت؛ امیرکبیر
تاریخ فلسفه غرب؛ برتراند راسل؛ پرواز
چنین کنند بزرگان؛ ویل کاپی؛ کتاب پرواز
خانه برناردا آلبا؛ فدریکو گارسیا لورکا؛ کارنامه
رگتایم؛ ال دکتروف؛ خوارزمی
سرگذشت هاکلبری فین؛ مارک تواین؛ خوارزمی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) دوره ساسانی؛ آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: ازودروان پیش از تاریخ تا امروز(متن) دورههای پیش از هخامنشی، هخامنشی و پارتی/اشکانی؛ آرتوراپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) سفالگری، خوشنویسی و کتیبهنگاری؛ آرتوراپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) فرش و فرشبافی، فلزکاری، هنرهای فرعی: آرایهها و موسیقی آرتوراپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) مشتمل بر تصاویر پارچهبافی: لوحهای 1106-981؛ آرتوراپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) فرش و فرشبافی، فلزکاری، هنرهای فرعی: آرایهها و موسیقی آرتوراپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) مشتمل بر تصاویر سفال و سفالینه لعابدار: لوحهای 811-555؛ آرتوراپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) مشتمل بر تصاویر مجلدهای اول و دوم: لوحهای 1 تا 257 آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) معماری دوران اسلامی؛ آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) هنر نقاشی، کتابآرایی و پارچهبافی؛ آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز: نمایه، کتابنامه، واژهنامه ؛ آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ علمی فرهنگی
عرفان و منطق؛ برتراند راسل؛ امیرکبیر
غریبه عجیب؛ مارک تواین؛ علمی و فرهنگی
فلسفه روشناندیشی؛ ارنست کاسیرز؛ خوارزمی
قدرت؛ برتراند راسل؛ خوارزمی
گوربهگور؛ ویلیام فاکنر؛ نشر چشمه
متفکران روس؛ آیزایا برلین؛ خوارزمی
معنی هنر؛ هربرت ادوارد رید؛ انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی
وداع با اسلحه؛ ارنست همینگوی؛ نیلوفر
کلیها؛ هیلری استتیلند؛ نشر کارنامه
یک گل سرخ برای امیلی؛ ویلیام فاکنر؛ نیلوفر
سعادت: مجموعه اشعار؛ سیما یاری؛ کتاب مس
تألیف:
از این لحاظ؛ کارنامه
به عبارت دیگر: مجموعه مقالات؛ پیک
دانشنامه دانشگستر: آ-اتینگهاوزن
در عین حال؛ کتاب پرواز
درد بیخویشتنی: بررسی مفهوم الیناسیون در فلسفه غرب؛ نشر نو
کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز؛ نویسنده نجف و فهیمه راستکار؛ کارنامه
دربارۀ نجف:
سالهای جوانی و سیاست: حاطرات نجف دریابندری از آبادان در گفتوگو با حسین میرزایی؛ حسین میرزایی؛ جیبی
سی سال ترجمه، سی سال تجربه: سخن میگویند از تجربیات خویش بهاءالدین خرمشاهی، نجف دریابندری، کامران فانی، صفدر تقیزاده؛ به اهتمام مهدی افشار؛ واژهآرا
گفتوگو با نجف دریابندری؛ مهدی مظفری ساوجی؛ مروارید
یادداشتهای روزانه: سی روز با نجف دریابندری؛ تدوین مهدی مظفری ساوجی؛ نگاه
یک گفتوگو: ناصر حریری با نجف دریابندری؛ ناصر حریری؛ کارنامه