خشایار دیهیمی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
خشایار دیهمی همچنین در مورد '''سید محمد خاتمی''' میگوید:ایشان در یکی از سفرهایش به ''اسپانیا'' گفته بود که بنده سیاستمدار نیستم، اهل فرهنگم. گفتم:{{گفتاورد تزیینی|آقا! ریاست جمهوری که پست فرهنگی نیست. شما بیحساب آنجا رفتید. همان کتابخانهٔ ملی میماندید، وقتی رئیس جمهورید باید سیاستمدار باشید چراکه این پست، پست سیاسی است. پست سیاسی هم اقتضائات خاص خودش را دارد.}}<ref name="موضعگیریهای دیهیمی">{{یادکرد وب|نامخانوادگی = |نام = |عنوان = گفتوگو سیدعبدالجواد موسوی با خشایار دیهیمی|ناشر = پارسینه| نشانی = https://www.parsine.com/fa/news/62080/%D8%AE%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D9%87%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C-%D9%87%D8%B1%D8%AC%D8%A7-%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D9%85%DB%8C%E2%80%8B%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%85%DB%8C%E2%80%8B%DA%AF%D9%81%D8%AA|تاریخ = | تاریخ بازبینی = |}} | خشایار دیهمی همچنین در مورد '''سید محمد خاتمی''' میگوید:ایشان در یکی از سفرهایش به ''اسپانیا'' گفته بود که بنده سیاستمدار نیستم، اهل فرهنگم. گفتم:{{گفتاورد تزیینی|آقا! ریاست جمهوری که پست فرهنگی نیست. شما بیحساب آنجا رفتید. همان کتابخانهٔ ملی میماندید، وقتی رئیس جمهورید باید سیاستمدار باشید چراکه این پست، پست سیاسی است. پست سیاسی هم اقتضائات خاص خودش را دارد.}}<ref name="موضعگیریهای دیهیمی">{{یادکرد وب|نامخانوادگی = |نام = |عنوان = گفتوگو سیدعبدالجواد موسوی با خشایار دیهیمی|ناشر = پارسینه| نشانی = https://www.parsine.com/fa/news/62080/%D8%AE%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D9%87%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C-%D9%87%D8%B1%D8%AC%D8%A7-%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D9%85%DB%8C%E2%80%8B%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%85%DB%8C%E2%80%8B%DA%AF%D9%81%D8%AA|تاریخ = | تاریخ بازبینی = |}} | ||
</ref> | </ref> | ||
===مخالفتهای سیاسی=== | ===مخالفتهای سیاسی=== |
نسخهٔ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۸
خشایار دیهیمی | |
---|---|
زمینهٔ کاری | نویسندگی، ترجمه و ویرایش |
زادروز | ۲۰آبان۱۳۳۴ تبریز |
پیشه | نویسنده، مترجم و ویراستار |
همسر(ها) | مریم و رویا رضوانی |
فرزندان | نازنین |
مدرک تحصیلی | علوم شیمی و زبان و ادبیات انگلیسی |
خشايار ديهيمی نویسنده، مترجم و ویراستار آثار فلسفی است که بیش از صد و هشتاد اثر در حوزه ترجمه دارد و ویراستاری بالغ بر نود کتاب را انجام دادهاست.
خشایار دیهیمی در سال ۱۳۳۴ هجریشمسی در تبریز به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه، وارد دانشگاه شد و همزمان در رشتههای شیمی و زبان انگلیسی به تحصیل پرداخت اما در ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی به اتهامی غیرسیاسی روانه زندان گردید و از این رو در فرصت پیش آمده وارد حوزه ترجمه و روزنامهنگاری شد. ابتدا به عضویت نهضتآزادی ایران درآمد و در اندک زمانی با سمت مشاور عالی حزب مشارکت ایران به تدوین راهکارهای انتخاباتی برای اصلاحطلبان پرداخت. از دهه ۶۰ ارتباط خود را با نهادهای فکری تحکیم بخشید و ۲ سال بعد ضمن پیوستن به سازمان آموزش و انتشارات انقلاب اسلامی، اوقات خود را صرف ترجمه آثاری برجسته و ارزشمند نمود. دیهیمی هر روز فعالیتهای خود را گستردهتر میکرد و به فکر ترجمه مجموعهای ۱۰۰ جلدی با عنوان نسل قلم افتاد. مجموعهای که دایرهالمعارف ادبیات جهان بود و در سال ۱۹۷۴ میلادی (۱۳۵۳ هجریشمسی) با همکاری انجمن فرهنگی بریتانیا و دانشگاه مینهسوتا توسط نویسندگان مطرح و سرشناس تدوین شده بود.
وی مدیریت هیئت تحریریه انتشارات طرح نو را برعهده داشت و ترجمه مجموعه ۱۰۰ جلدی دیگری را کلید زد. در سال ۱۳۷۶ طرح جامعی برای فلسفه غرب تدوین کرد و زندگینامه فیلسوفان حوزهٔ علوم انسانی را ترجمه و در مجموعهٔ ۱۰۰ جلدی نامآوران فرهنگ منتشر کرد. وی هم اکنون در شهر کلاردشت سکونت دارد.[۱]
خشايار ديهيمی را بيشتر با دايرةالمعارفهايش ميشناسند: مجموعهٔ نسل قلم( دايرةالمعارف نويسندگان مطرح جهان)، «نامآوران فرهنگ» و كتابهای كوچک فلسفه (فلسفهٔ غرب). ديهيمی معتقد است فلسفه را بايد گامبهگام خواند و پيش آمد. او میگويد «چون معتاد به مطالعه بودم، ترجمه كردم تا لذت خواندن را با ديگران سهيم شوم. اما ترجمههايم همه مسالهمحور و نظاممند بوده است.» ديهيمی علاوه بر اين مجموعهها، در حوزهٔ ترجمهٔ فلسفهٔ سياسی نيز فعال بوده است. او گرايش فكری روشني دارد: طرفدار راولز، هانا آرنت و آيزايا برلين است. و معتقد است بيشتر متفكران ما تلخانديش و نااميدند و اين برای جامعه سم است. ديهيمی به گواه ترجمههايش در حوزهٔ ادبيات بيش از همه به آلبر كامو علاقهمند است و پیرامون کامو و اخلاقش بسیار قلم فرسایی کرده است. او كامو را نويسندهای اميدوار میداند و میگويد: «من اخلاق را از كامو آموختهام، همان طور كه كامو میگويد، نااميدی بزرگترين گناه و بزرگترين بیاخلاقی است.» ديهيمی معتقد است گرچه جهانِ امروز، اخلاقیتر نشده، اما ما در جهان اخلاقیتر فكر میكنيم. ديهيمی علاوه بر ترجمه، در دورههايی درباره سياست هم نوشته و موضعگيری كرده است. او آن روزها معتقد بود، جامعه ما سارتر و كامو را خوب نخواندهاند، از اينرو نمیتوانند به درستی موضعگيری سياسی كنند اما امروز معتقد است جامعه نياز به «آگاهی» دارد و در اين راستا در حال گردآوری مجموعه تازهای است: فلسفه و هنر زندگی. مجموعهكتابهايی درباره فلسفه كه به گفته او همه مردم میتوانند آنها را راحت بخوانند و بفهمند. [۲]
داستانک
داستان واکنش خشایار دیهیمی به حذف نام مترجم نمایش «ویتسک»
خشایار دیهیمی زمانی که متوجه شد تئاتری بهنام ویتسک بیآنکه نام مترجم اثر در شناسنامه کار درج شود روی صحنه رفته است، غمگین شد. این در حالیست که کارگردان این تئاتر بهجای احترام گذاشتن به کار مترجم، نام نازنین دیهیمی را حذف میکند و نام خود را بهعنوان مترجم اثر معرفی میکند. دیهیمی این عمل را مصداق بیاخلاقی معرفی کرد.
خشایار دیهیمی در پی این اتفاق در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهٔ حذف نام نازنین دیهیمی (دخترش) از بروشور این نمایش، گفت:[۳]
« | این یک بیاخلاقی و حقخوری است. خودم قصد داشتم یک نوشته بنویسم و منتشر کنم، اما دیدم دیگرانی زودتر و در فضای مجازی این کار را کردهاند. البته نه به خاطر اینکه مترجم دختر من است، بلکه وظیفهٔ انسانی حکم میکند از حقوق دیگران دفاع کرد. بنابراین این قضیه به اینکه مترجم آن دختر من است، هیچ ربطی ندارد، بلکه به عنوان یک انسان از حق او دفاع میکنم.
این مترجم در ادامه دربارهٔ توضیحات کارگردان دربارهی کار خود، گفت: پس از اینکه جریان اینترنتی در جهت احقاق حق از نازنین شروع شد، کارگردان این نمایش با من تماس گرفت و بهانههایی آورد. در حالیکه من میدانم نهادهایی که او از آنها نام میبرد، کاری به این کارها ندارند و در محتوای یک بروشور دخالت نمیکنند، بنابراین این حرفها بهانه است، چون قبل از مطرح شدن این موضوع در فضای مجازی، کارگردان اثر با توجه به اینکه مترجم آن در دسترس نیست، هیچگونه تماس و توضیحی نداده است و حال که با اعتراض مواجه شده است، آن را به گردن نهادهای رسمی انداختهاند. دیهیمی در پایان نیز با بیان اینکه کارگردان باید به افکار عمومی پاسخ دهد، اظهار کرد: امیدوارم این مسأله به صورت عام مطرح شود تا افکار عمومی نسبت به چنین مسائلی حساس شوند، چرا که کسانی که این کار را میکنند، قرار است اخلاقساز باشند؛ در صورتی که با این کارشان تباهکنندهٔ اخلاق هستند. |
» |
این نمایش با نام «ویتسک» و برگرفته از نمایشنامهٔ گئورگ بوشنر بود که در جشنواره تئاتر فجر سال ۹۱ به کارگردانی رضا ثروتی بهروی صحنه رفت. .[۴]
زندگی و تراث
سوانح عمر
کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری
خشایار دیهیمی سال ۱۳۳۴ در تبریز به دنیا آمد. در دانشگاه شیمی و سپس زبان انگلیسی خواند. ابتدای انقلاب به اتهامی نامعلوم روانه زندان شد. سال ۱۳۵۸ با هفتهنامهٔ جنبش متعلق به علی اصغر حاج سیدجوادی همکاری کرد. این هفتهنامه با مشارکت اسلام کاظمیه منتشر میشد. دیهیمی به گفته خودش مانند یک «لیبرال رادیکال» در آن مقاله مینوشت تا از خط مشی نهضت آزادی ایران دفاع کند. شاید دیهیمی در میان مردم شخصیت سرشناسی نباشد، اما با ترجمه صداثر در حوزه علوم انسانی، فلسفه و ادبیات غرب یک مترجم پرکار بود. از سویی عضو گروهک نهضت آزادی ایران به شمار میرفت و از طرف دیگر مشاور عالی رتبهٔ حزب مشارکت ایران. حتی در حساس ترین لحظات، مصطفی تاج زاده تدوین بخشی از راهکارهای انتخاباتی اصلاح طلبان را به دیهیمی سپرد. در سه دهه گذشته، او سه دوره فعالیت حرفهای را برای انجام ماموریتش گذرانده است. دهه ۱۳۶۰ پیوندهای خود را با نهادهای فکری حاکمیت برقرار کرد. از سال ۱۳۶۲ به سازمان آموزش و انتشارات انقلاب اسلامی رفت؛ سازمانی که پس از مصادره انتشارات آمریکایی فرانکلین جایگزین آن شد، اما بدنه مدیریتیاش همچنان در اختیار نسل قدیم فرانکلینیها و مترجمانی مانند امیرحسین آریانپور، باقر پرهام و داریوش آشوری ماند. دیهیمی در سال ۱۳۶۴ به عنوان یکی از سرویراستاران سازمان برگزیده شد و ترجمه کتاب گفت وگو با مرگ اثر آرتور کوستلر را منتشر کرد؛ همان هنگام که ترجمه کتاب ظلمت در نیمروز (روایت دادگاههای استالینی برای تصفیهٔ ایدئولوژیک) از این نویسنده چاپ شد. دیهیمی بعدها کتاب زندگی و آثار آرتور کوستلر را انتشار داد. خشایار دیهیمی هر روز فعالیتهای خود را گسترش میداد. در ابتدای دهه ۱۳۷۰ پس از پیوند با دولتمردان دولت سازندگی چون محمدتقی بانکی و علی میرزایی به عنوان دبیر شورای نویسندگان ماهنامهٔ نگاه نو انتخاب شد.
در طول دوران فعالیت حرفهای دیهیمی در عرصهٔ ترجمه و مطبوعات، علاقهٔ او به نشر آثار آیزایا برلین از جنسی دیگر است، مثل یک پروژه مادام العمر و دستور کار دائم. از هنگام انتشار نخستین شمارهٔ ماهنامهٔ نگاه نو در مهر ۱۳۷۰، دیهیمی و رامین جهانبگلو در این نشریه سلسله مقالاتی دربارهٔ آیزایا برلین نوشتند و او را «استاد تفکر آزادی خواهی» خواندند. اگر عزت الله فولادوند با معرفی هانا آرنت یکی از سه ضلع مثلث اصلاحات در ایران را کامل کرد، دیهیمی نیز با نشر آراء آیزایا برلین سهمی بزرگ در ساختن دومین ضلع این مثلث داشت. همچنین او هدف مجله نگاه نو را احیاء تفکر کانون نویسندگان ایران تعریف کرد. شمارههایی از مجله به تجلیل از محمود دولت آبادی، کاوه گلستان، مرتضی ممیز، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، منوچهر آتشی و... اختصاص یافت. از نویسندگانی مانند کامران فانی (رضوان الله فانی) تا داریوش آشوری یا مترجمان سکولار چون عزت الله فولادوند و نادر انتخابی در آن حضوری پررنگ داشتند. مهرداد درویش پور ،حورا یاوری، پرویز دوایی و محمدرضا نیکفر از فعالان اپوزیسیون سیاسی خارج کشور به درخواست دیهیمی برای نگاه نو مطلب می نوشتند. سپس به فکر چاپ یک مجموعه کتاب ۱۰۰جلدی نیز با نام نسل قلم افتاد. این مجموعه ترجمه دایرةالمعارف ادبیات جهان بود که سال ۱۹۷۴ در دوران اوج جنگ سرد با همکاری انجمن فرهنگی بریتانیا و دانشگاه مینهسوتا تدوین شد و نام نویسندگانی چون مارسل پروست، تی. اس. الیوت، هربرت رید، آلبر کامو، میلان کوندرا و... در آن به چشم میخورد. دیهیمی ، کلوب نسل قلم را در ایران به همراه سه تن از دوستانش به نامهای آرمان امید، حسن ملکی و بهرام داوری تشکیل داد و از مترجمانی مانند عزت الله فولادوند، کریم امامی (سرویراستار انتشارات آمریکایی فرانکلین)، عبدالله کوثری و مهدی سحابی (مترجم اثر سترگ در جستجوی زمان از دست رفته) برای کار دعوت کرد. او می خواست هر ماه دو جلد کتاب را روانه بازار کند و یک شبکه بزرگ از مشترکان برای پیش فروش کتابها بسازد تا بتواند آنان را بهصورت مستمر تغذیه فکری کند. در سال ۱۳۷۲ این شبکه با هزار مشترک ثابت و ششصد هزار تومان سرمایه، فعالیتش را آغاز کرد و مدام بر تعداد اعضاء آن افزوده می شد. طی شش سال مجموعه نسل قلم به صد جلد کتاب در پیرامون ادبیات غرب رسید و دیهیمی یک پروژه صد جلدی دیگر را نیز کلید زد. خشایار دیهیمی از سال ۱۳۷۶ طرح جامعی برای شناساندن فلسفهٔ غرب ریخت. این مجموعه کتابها با عنوان نامآوران فرهنگ در انتشارات طرح نو و با همت گروهی از مترجمان منتشر شده است.[۵]
نازنین دیهیمی
نازنین دیهیمی مترجم، ویراستار، دراماتورژ و روزنامهنگار متولد سال ۱۳۶۷ بود. او دانشجوی رشتهٔ تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. [۶]نازنین دیهیمی، دختر خشایار دیهیمی و رؤیا رضوانی (مترجمان پیشکسوت کشور) بود. او پس از سپری کردن یک دوره زندان، در ۲۰ آبان ۱۳۹۶ و در اثر حمله آسم و مشکلات تنفسی درگذشت. مراسم خاکسپاری این مترجم و روزنامهنگار، چهارشنبه ۲۴ آبانماه ساعت ۱۱ صبح در قطعهی ۹ بهشتزهرا(س) برگزار شد.[۷] روزنامه همدلی یک روز پس از مرگ نازنین دیهیمی صفحه ادبیات خود را با رنگ مشکی بهطور کامل به او اختصاص داد و برای نخستین بار یکی از نامههای زندان او را در یک جریده منتشر کرد.[۸]
فن ترجمه و فعالیت ادبی نازنین دیهیمی
كتابهای ترجمهای كه «نشر ماهی » با تلاش نازنين ديهیمی به فارسی درآورده است، بر اهميت كار نازنین دیهیمی اين متولد دههٔ ٦٠ اشاره دارد. نازنین دیهیمی انتخاب ترجمه را با وسواس انجام میداد؛ یکی از عواملی که سبب شد او یک مترجم خوب از کار دربیاید هم همین بود. او با ترجمهاش، نويسندگانی را به جامعهٔ ادبی ایران معرفی کرد که پيش از اين كسی آنها را نمیشناخت. در روزگاری كه مترجمان به سراغ نويسندگان اغلب شهير میروند بلکه ترجمهٔ آثار آنان نام و نان بهتری كسب كنند نازنین دیهیمی سمت نويسندگانی كمتر نامدار رفت البته نویسندگانی که سزاوار دیده شدن بودند. او بااين ترجمهها، ادبيات نوينِ جهان را به خوانندهٔ ایرانی معرفی کرد . نویسندگانی همچون «تام استوپارد « باربارا پارک»، «جان هاچ» و « لوسی کرک وود». او اهميت ترجمه كار برای نوجوانان را زودتر از دیگران درک كرد. آنهم در روزگاری كه «كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان» به مركزی بیخاصيت بدل شده بود. میتوان گفت اولین بار او نشان داد كه موضوع فكر نوجوان امروز جهان چيست و چگونه با موضوع فكری كه به خورد نوجوان امروز ايران میدهند، در تضاد است. نازنین دیهیمی در اين زمينه از «باربارا پارک » چند اثر به فارسی برگرداند. این آثار به نويسندگانی كه برای نوجوانان مینويسند نشان داد كه چگونه در فضاسازی و حسآميزی با تمركز به دريافتهای امروز نوجوانان میبایست قلم زد. كاری كه پیشتر استادانی بزرگی چون نجف دريابندری و عزت الله فولادوند و یا منوچهر بدیعی و یا پدرش انجام میدادند. عدم ترجمه آثار تازه در این زمینه در دهه ۹۰ خورشیدی، نویسندگان این حوزه را در ایران که اغلب جوان هستند به تکرار انداخته بود و ترجمههای نازنین دیهیمی همچون «از من نخواهید لبخند بزنم»، «عملیات دک کردن کپک» و «ازدواج مادرم و بدبختیهای دیگر» به نگرشی تازه در این حوزه منجر شد.[۹]
بازداشت نازنین دیهیمی(زندان اوین)
نازنین دیهیمی در ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ به اتهام اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی به چهار ماه حبس تعزیری و چهار ماه حبس تعلیقی بازداشت شد و به مدت دو ماه در زندان اوین در بازداشت موقت بود. نازنین دیهیمی متولد ۱۳۶۷ دانشجوی رشته تئاتر دانشگاه تهران، برای اجرای حکم احضار شده خود را برای گذراندن هشت ماه محکومیت به زندان معرفی کرد و به بند زنان سیاسی زندان اوین منتقل شد.[۱۰]
نازنین دیهیمی در ۱۰ آبان ۱۳۹۱ به همراه ۸ زندانی دیگر در اعتراض به یورش گارد ویژه در زندان اوین اعتصاب غذا کرد و پس از تنظیم شکایت از مأموران زندان، و با تعهد مسئولان حفاظت و بازرسی زندان اوین مبنی بر برخورد با مأموران خاطی و عدم تکرار در آینده به اعتصاب غذای خود پایان داد.[۱۱] نازنین دیهیمی روز پنجشنبه ۲۸ مرداد گزارش داده شد که نازنین دیهیمی، زندانی سیاسی در ایران پس از چهار ماه حبس روز دوشنبه ۲۵ دی با پایان یافتن دوره محکومیتش از زندان اوین آزاد شده است. او چند روز پیش از آزادیاش اقدام به بازنویسی و کارگردانی نمایشنامه "دوشیزه و مرگ" کرده بود. این نمایشنامه با بازی زندانیان سیاسی در بند زنان زندان اوین اجرا شد. [۱۲]
اهمیت یادداشتهای زندان نازنین دیهیمی کمتر از کتاب «میهمان این آقایان » م.ا.بهآذین نیست که خاطرات زندانش را در بر دارد. شادا که این خاطرات در تاریخ ثبت شدند تا رنجی را که جوان بیست و چند ساله، جوان مترجم، جوانی که جوانیاش را در اعتلای فرهنگ گذاشت اما در این دیار سخت کشید، ثبت و ضبط کنند.[۱۳]
شخصیت و اندیشه
خشایار دیهیمی همواره به مسایل سیاسی ایران واکنش نشان داده و در صفحات اجتماعی رسمیاش آنها را نشر میدهد.
دیهیمی در تاریخ چهارم فروردین ۱۳۹۴، بهطور رسمی از انتشار نامه به خامنهای پوزش خواست و آن را زیبنده قلم یک شهروند ندانست. دیهیمی پیشتر نیز در ۲۰ مهر ماه ۱۳۹۳ در نامهٔ سرگشادهٔ دیگری خطاب به صادق لاریجانی رئیس قوه قضایهٔ وقت، به سخنان تهدیدآمیز او دربارهٔ رسانههایی که فساد را پیگیری میکنند، واکنش نشان داده بود و در این رابطه در شبکه رسمی فیسبوک خود و با تیتر «مملکت بی قانون» مینویسد:
« | آقای رئیس قوه قضائیه! باز هم که تهدید میکنی! جز تهدید و ارعاب و زندان و شلاق چیزی هم نمیشناسی. در دست تو شلاق است در دل من اخلاق! تو تهدید به احضار شهروندانی میکنی که فریادشان از فساد لانه کرده درنظام به هواست. آن هم نه فقط فساد مالی، بلکه فساد اخلاقی، دروغگویی و حق را ناحق کردن. مرا هم زبان تهدید هست. مرجع من هم تو نیستی. عدالت است. تو از بزرگنمایی فساد در نظام میگویی من از لاپوشانی فساد در نظام.
مسئول ارشد قانون! قانون شکنان، رانت خواران، دروغگویان و تهمت زنندگان راست راست در این مملکت راه میروند و اگر بگویی بالای چشمتان ابروست متهم به بزرگنمایی فساد در نظام میشوند و عقوبت میبینند. طشت رسوایی هشت سال دولت از بام افتادهاست. معاون اول رئیسجمهور بعد از مکیدن خون مردم تازه حالا که منصبش را از دست داده دارد محاکمه میشود و تازه یقین دارم که مجازات نمیشود آنچنان که باید. وقتی فساد معاون اول رئیسجمهور سابق محرز شده دیگر چه جای بزرگنمایی میماند؟ تازه این یکی از آن هزاری است که نشد لاپوشانی اش کنید؛ و تو تهدید هم میکنی؟ از تو بزرگترهایش در طول تاریخ لافهای بزرگتر زدهاند. اما عاقبتشان را دیدهایم. من از قانون سخن میگویم. از همان چیز فراموش شده در این مملکت. اگر راست میگویی به قانون و به همین گزافه گویی ات عمل کن. من تو را به دادگاه تحت امرت به حکم قانون اساسی فرامی خوانم. بیا در دادگاهی علنی حاضر شو و به اتهاماتی که یک شهروند یک لاقبا متوجه تو میداند جواب بده. وگرنه من که میدانم تو کهریزکها داری. گمان مبر که شهامت مدنی مردهاست. نه از تو میترسم نه از لاف و گزافت. مردم قضاوتشان را کردهاند و باز هم خواهند کرد. امروز بر مسند قدرتی و غره به این مسند. من نه مسندی دارم و نه جز عزت انسانی ام سرمایه و قدرتی. قامت من اگر زیر بار زورتان خمیدهاست دلم سرفراز است. تو دلت خمیدهاست. فخر مفروش. روزگار تکلیف ما را با هم روشن خواهد کرد. |
» |
–شهروند –خشایار دیهیمی
ب.ت. همه مجازند این یادداشت را بی کموکاست در هر سایت و روزنامه و مجله و هر رسانهٔ دیگر با اسم و رسم نقل کنند.[۱۴]
موضعگیریها
” | جلال آل احمد آل احمد هم دقیقاً عملکردش مثل همان روزنامهایی است که مثال زدم(کیهان). آقا(جلال آل احمد) برداشته سه جلد کتاب علیه روشنفکری نوشته بیآنکه اصلاً بفهمد روشنفکری چیست؟ از آن طرف هم خودش را روشنفکر میداند. در واقع آل احمد اصلاً روشنفکر نیست. یک اکتیویست سیاسی است. برای همین هم به حزب توده میپیوندد. به نیروی سوم ملحق میشود. زمانی که کسی به حزبی میگراید تفکرش تحت سیطره و حاکمیت گروه میشود و استقلال فردی از بین میرود. به همین سبب است که به مرجع تقلید نامه مینویسد و همه این کارها را هم از موضع حزبی انجام میدهد. این چپ روی است، نه روشنفکری. روشنفکر نمیتواند این کارها را بکند. |
“ |
” | علی شریعتی شریعتی هر جا که صلاح میدید، دروغ میگفت. |
“ |
خشایار دیهمی همچنین در مورد سید محمد خاتمی میگوید:ایشان در یکی از سفرهایش به اسپانیا گفته بود که بنده سیاستمدار نیستم، اهل فرهنگم. گفتم:
« | آقا! ریاست جمهوری که پست فرهنگی نیست. شما بیحساب آنجا رفتید. همان کتابخانهٔ ملی میماندید، وقتی رئیس جمهورید باید سیاستمدار باشید چراکه این پست، پست سیاسی است. پست سیاسی هم اقتضائات خاص خودش را دارد. | » |
مخالفتهای سیاسی
این مترجم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به همراه بابک احمدی با انتشار بیانیهای به دفاع از اصلاحطلبی در انتخابات پرداختند و تأکید کردند که کارنامه چهارسالهٔ آقای احمدینژاد اسباب سرشکستگی حکومت و تحقیر ملی بودهاست. دیهیمی از جمله ۱۴۰ هنرمند ایرانی بود که با امضاء طوماری در مورخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، همراه با سایر اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، ضمن قدردانی انصراف عارف به نفع روحانی، از نامزدی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ حمایت علنی کرد.[۱۶]
نامهٔ سرگشاده به رئیس قوهٔ قضاییه
« | حتی از سر ادب هم نمیتوانم شما را رئیس محترم قوه قضاییه خطاب کنم چون شما از نظر من به هیچ روی انسان قابل احترامی نیستید. اگر هم خطاب به شما مینویسم علتش فقط این است که موضوع این نامه ی سرگشاده مربوط به شما و گماشتگانتان در قوه ی قضاییه است وگرنه حرفم خطاب به عموم است. به حرف هیچیک از دوستان و مشفقان هم عمل نمیتوانم کرد که زبان در کام بگیرم چرا که وجدانم قرار و آرام از من میگیرد. من یک شهروندم یک لاقبا و از خودم خاطرجمع، بنابراین حتی بسیار صریحتر از نمایندهٔ شجاع مجلس، آقای علی مطهری، میتوانم سخن بگویم.
سخنان لغو شما و معاونانتان و دادستانهایتان برای من پشیزی نمی ارزد چون لغو و خارج از حدود قانون است و من شهروند به هیچ چیز جز قانون التزامی ندارم و هیچ کس و هیچ چیزی را فراتر از قانون نمیدانم. شما میتوانید فقط نظایر خودتان را در قوه های دیگر تهدید کنید چون شاید و لابد چیزهایی از هم گرو دارید. اما من شهروند یک لاقبا را چه کار به این کارها. شما و منصوبانتان امنیت را از دو جهت از شهروندان گرفته اید: اول از جهت عدم اجرای وظایفتان در قبال مفسدان و متعدیان به حقوق شهروندی، و دوم از طریق تهدید هر آن کس که به بی قانونی ها و ندانم به کاری ها در قوه ی تحت نظر شما میتازد (نمیگویم نقد و میگویم تاختن چون کار دیگر از نقد گذشته است). یک بار دیگر باید بگویم که میدانم نابسامانی در همهٔ قوا هست و باید به همه ی آنها با همین شدت پرداخت، اما از نظر من نقطه ی شروع همیشه و همیشه ازاصلاح قوهٔ قضاییه بوده است و هست. امنیت مردم و سلامت کشور در گرو سلامت قوهٔ قضاییه است. بگذارید در کلام آخر خیالتان را راحت و امر پیگرد خودم را برایتان آسانتر کنم چون زبانم جز به صراحت و شفافیت نمی چرخد: آن کس که بیش از شما مسئول است همان کسی است که به غلط شما را به این مقام گماشته است. به امید روزی که شما را در دادگاه صالح رویت کنم. |
» |
فلسفه نزد دیهیمی
فلسفه به كلی دارد به سمت انتزاعی شدن پیش میرود و آثاری كه منتشر میشود بسیار انتزاعی و دشوار فهم هستند. در واقع آثاری در میآمد كه به درد پز دادن میخورد و نه زندگی چراكه آدمها دركی از آن نداشتند. مثالی میزنم كه بحث را ملموستر و روشنتر كند. زمانی انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی من را برای سخنرانی دعوت كرد، در آنجا از بچهها پرسیدم كه چندنفر «هستی و زمان» هایدگر را خریدهاند. تقریبا نیم بیشتری از آنها كتاب را دیده بودند و با آن آشنا بودند. زمانی كه پرسیدم به چندنفر آن را خواندهاند، آن تعداد از نصف هم كمتر شد. در ادامه پرسیدم چندنفر آن را فهمیدهاند، تقریبا هیچكس جواب نداد چون میدانستند اگر پاسخ مثبت بدهند از آنها خواهم پرسید مثلاً در فلان جا هایدگر چه میگوید. چنین وضعیتی بود.
از هستی و زمان سه ترجمه مختلف منتشر شده است و هر كدام هم سه چهار بار تجدید چاپ شده است. من نمیخواهم بگویم هستی و زمان به درد نمیخورد. ولی این كتاب بسیار فنی و تخصصی است و عموم مردم حتی آنهایی هم كه خریدهاند آن را نخواندهاند یا آنهایی هم كه خواندهاند فهمی از آن به دست نیاوردهاند. بنابراین دور باطلی است كه ادامه پیدا میكند. این كتاب باید در نسخههای خیلی محدودی چاپ و در دانشگاه هم تدریس شود. این كتابها باید تدریس شود.افراد عادی و حتی دانشجویان نمیتوانند خودشان آن را بفهمند. در حالی كه فلسفه از دوران سقراط در ذات و گوهر خودش، مال آگورا و میدان عمومی بوده، برای این بوده كه مردم یاد بگیرند بهتر و سالمتر زندگی كنند. بنابراین در جامعه ما چنین چیزی وجود نداشت و متاسفانه جای آن را كتابهای زردِ خودیاری و چگونه خوشبخت شویم، چگونه پولدار شویم و... پر كرده بود. ما به این نتیجه رسیدیم كه حیف است و باید مخاطب را از كتابهای زرد جدا و جذبشان كرد. از سویی اینها حتما نیاز داشتهاند كه به سمت این كتابها رفتهاند و میخواهند ببینند خوشبختی چیست، چگونه باید خوشبخت شد، چگونه میتوان به زندگی معنا بخشید و... اینها دغدغههای همه مردم است. از یك طرف هم میخواستیم به آدمهایی كه به سمت فلسفههای انتزاعیتر میرفتند، بگوییم كه فیلسوفانی هم وجود دارند كه به زبان عادی صحبت میكنند و چندان اصطلاحات فنی پیچیدهای ندارند و میتوانند اینها را بشناسند و آثارشان را بخوانند.
مخاطب ما هم هر كسی است كه دوست دارد راجع به زندگیاش فكر كند و با تفكر زندگیاش را راه ببرد، جلوی اشتباهاتش را بگیرد و بفهمد كه اشتباهاتش از كجا ناشی میشود و... در این آثار فقط مخاطب مهم است و سطح سواد و میزان تحصیلات مدنظر ما نیست. طبیعتا باید یك مقدار سواد داشته باشند چون كتابها كاریكاتور و قدم اولی نیستند. زبان، زبان سادهای است و ما هم سعی كردهایم همان زبان ساده را در ترجمه رعایت كنیم.
وظیفهٔ فلسفه روشنایی انداختن بر مسائل و شكافتنشان است و نه تجویز و نسخه پیچیدن. نه اینكه بگوید این كار را كردن خوب است و آن كار را كردن بد. فقط میگوید عاقبت این كار چنین است و عاقبت آن كار چنان و باید خودت فكر كنی ببینی در چه موقعیتی دست به چه انتخابی میزنی. اخلاقی زیستن یعنی شناختن حق و تكلیف و مسوولانه زیستن. از زیر بار مسئولیت نباید شانه خالی كرد. ما هم مسئولیت فردی داریم و هم مسئولیت اجتماعی. مسئولیت فردی عبارت است از ارتقا دادن فهم و شعور خودمان. مسئولیت اجتماعیمان نسبت به شهروندان خودمان و شهروندان جهان این است كه نباید آزار برسانیم و موجب ناراحتی دیگران شویم و در عین حال در قبال درد و رنج آدمها حساس باشیم و از كنارشان بیاعتنا نگذریم.[۱۸]
جملهای از ایشان
” | فلسفه فلسفه بايد به سوالات مردم پاسخ دهد، اما متاسفانه امروز كسانی كه در حوزهٔ فلسفه كار میكنند، به اين مسايل نمیپردازند. اين است كه مردم میروند انواع كتابهای روانشناسی و پيراروانشناسی و... را كه نسخه میپيچند، میخرند. سی راه برای خوشبختی، سی راه برای حل مشكلات زناشويی، سی راه برای دفع استرس... خب فلاسفه درخشان راجع به همه اين مسايل نوشتهاند اما فرقشان اين است كه فيلسوفان نسخه نمیپيچند چون میدانند آدمها يک جور نيستند و هر كس بايد راهحل خاص خودش را برای رويارويی با مشلات زندگی پيدا كند. پس مساله را فقط میشكافند تا خواننده خود به عمق مساله پی ببرد و بعد راهحل خودش را پيدا كند.[۱۹] بزرگترین وظیفه فیلسوف، اخلاقی كردن جامعه است، نه آزردن احمقها. |
“ |
ده تا بیست مطلب نقلشده از نمونههای فوق از مجلات آن دوره
شماری از مصاحبههای خشایار دیهیمی
- خشایار دیهیمی:شریعتی هرجا صلاح میدید دروغ میگفت! (متن کامل گفت و گوی سیدعبدالجواد موسوی با دیهیمی)[۲۱]
- مصاحبه خشایار دیهیمی با روزنامه اعتماد(چیستی فلسفه و فیلسوف)[۲۲]
- گفتوگو با خشایار دیهیمی در باب «اخلاق مترجم» و «اخلاق نقد» در فرهنگ امروز[۲۳]
- گفتوگو گروه فرهنگی-اجتماعی اندیشکدهٔ برهان با خشایار دیهیمی در بابا ترجمه[۲۴]
آثار و منبعشناسی
سبک و لحن و ویژگی آثار
کارنامه و فهرست گزیدهٔ آثار خشایار دیهیمی
- یادداشتهای یک دیوانه، اثر نیکلای گوگول، نشر نی
- فرهنگ اندیشههای سیاسی، نشر نی
- دیالکتیک تنهایی، اثر اوکتاویو پاز، نشر لوح فکر
- بخشودن اثر ایوگارارد و دیوید مک ناتون، نشر گمان
- فلسفه ترس، اثر لارس اسوندسون، نشر گمان
- اولویت دموکراسی بر فلسفه اثر ریچارد رورتی، انتشارات طرح نو
- بیگانه، اثر آلبر کامو، نشر ماهی
- بیچارگان اثر فیودور داستایفسکی، نشر نی
- سوء تفاهم اثر آلبر کامو، نشر ماهی
- صالحان اثر آلبر کامو، نشر ماهی
- روح پراگ اثر ایوان کلیما، نشر نی
- شهرفرنگ اروپا اثر پاتریک اوئورژدنیک، نشر ماهی
- فیلسوفان قرن بیستم اثر مایکل ایچ. لسناف، نشر ماهی
- این ابرها خواهند بارید، مجموعه یادداشتهای سیاسی، انتشارات طرح نو
- دروغ/اراده آزاد اثر سام هریس، نشر گمان
- نویسندگان روس، نشر نی
- و...
جوایز و افتخارات
جشن ملی مترجمان، عصر روز (جمعه ۱۸آبانماه) در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. در این مراسم نتایج نظرسنجی «مترجم محبوب من» که برنامه انتخاب برترین مترجمان کشور با نظر مخاطبان بود، اعلام شد که بر این اساس در بخش مترجمان بالای ۵۰ سال به ترتیب عبدالله کوثری، خشایار دیهیمی و زیبا گنجی و در بخش مترجمان زیر ۵۰ سال به ترتیب اصغر نوری، پیمان خاکسار و فرید قدمی انتخاب و معرفی شدند.[۲۵]
منبعشناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)
بررسی کتاب تاریخچهٔ خوشبختی
بیستویکمین مجلد از سری کتابهای «تجربه و هنر زندگی» انتشارات گمان، با عنوان «تاریخچه خوشبختی» تالیف «نیکلاس وایت» با ترجمهٔ خشایار دیهیمی. دیهیمی دبیر مجموعه «تجربه و هنر زندگی»، پیشتر ترجمه این کتاب را در نشر «مینوی خرد» منتشر کرده بود. اکنون در این مجموعه عرضه شده است. مجموعه «تجربه و هنر زندگی» امکان مطالعه کتابهایی درباره فلسفه و معنای زندگی را فراهم میآورد.
کتاب «تاریخچه خوشبختی» با زبانی ساده و عاری از تکلف به مفهوم و فلسفهٔ خوشبختی میپردازد. این اثر با نگاهی موشکافانه به آراء متفکران مختلف درباره خوشبختی را بررسی میکند و سعی میکند به مخاطب نشان دهد، اندیشمندان بزرگ تاریخ فلسفه چه رویکردی نسبت به مفهوم خوشبختی دارند.
ارسطو در رابطه با این مفهوم در «اخلاق نیکو ماخوسی» مینویسد: «هیچکس را تا زمانی که در قید حیات است خوشبخت مخوان!» او با مبنا قرار دادن این جمله معروف «سولون» و بسط دادن آن بر اثرگذاری بخت و اقبال اعقاب انسان بر بخشی از سرنوشت خویش و میزان خوشبختی هر فرد تاکید میکند. در این میان نیکلاس وایت، با بررسی نوع رویکرد فلاسفه از ارسطو تا فروید، معتقد است که در فاصله زمانی بین این دو فیلسوف، در اصل این مفهوم تغییر خاصی بهوجود نیامده است.
او در «تاریخچه خوشبختی» ضمن طرح پرسشهایی چون «خوشبختی چیست؟» و «آیا میتوان به معیارهای روشنی برای سنجش میزان خوشبختی افراد دست یافت؟» و پرسشهایی از این دست، به دنبال یافتن پاسخی در میان آرای فلاسفه و متفکران برجسته تاریخ فلسفه، از یونان باستان تا امروز میرود و البته ویژگی برجسته کتاب وایت در این است که او ضمن جستوجوی پاسخ پرسشهای فوق در بستر تاریخ فلسفه، پرسش از خوشبختی را به مسائلی چون اخلاقزیستن و فلسفه زندگی پیوند بزند. از میان هفت فصل کتاب، فصل اول، با نگاهی جامع به مفهوم و ماهیت خوشبختی، عنوان «آشنایی با مفهوم خوشبختی» دارد. در فصل بعدی تضادها، چشماندازها و شناسایی خوشبختی مدنظر قرارگرفته است. لذت و لذتطلبی، اندازهگیری خوشبختی، ساختار و هماهنگی، اخلاقیات و خوشبختی و تضاد، خوشبختی امرواقع و ارزش و... محورها و مباحث اصلی فصول بعدی را شامل میشود. در فصل پایانی و ذیل عنوان «سرکردن بدون این مفهوم»، به تحلیل کیفیت و سویههای زیستن در فقدان مفهوم خوشبختی به تفصیل پرداخته شده است.
کتاب «تاریخچه خوشبختی» تالیف «نیکلاس وایت» با ترجمه خشایار دیهیمی، در ۳۱۲ صفحه و با قیمت بیست و یک هزار تومان از سوی انتشارات «گمان» منتشر شده است.[۲۶]
بررسی کتاب اروپا از دوران ناپلئون
این کتاب که با همت احد علیقلیان و خشایار دیهیمی به فارسی ترجمه شده در سال ۱۳۸۷ عنوان اثر شایسته تقدیر کتاب فصل را کسب کرده است.
نویسنده کتاب دیوید تامسن که از اساتید به نام تاریخ در کشورهای انگلستان و آمریکا بوده است علاوه بر این کتاب، کتابهای دیگر نظیر «تاریخ جهان از ۱۹۱۴تا ۱۹۶۱» و «تاریخ دموکراسی در فرانسه» را نیز در زمینهٔ تاریخ عمومی جهان به رشتهٔ تحریر درآورده است. دیوید تامسن در سال ۱۹۷۰ در ۵۸ سالگی درگذشته است.
«اروپا از دوران ناپلئون» که تاکنون دهها بار در انگلستان و دهها بار در امریکا تجدید چاپ شده است، اکنون یکی از کتابهای مرجع دربارهٔ تاریخ اروپای مدرن بهحساب میآید. این کتاب بر اساس این اعتقاد نوشته شده که اروپای پس از ۱۷۸۹ را فقط با پژوهش در نیروهای فراگیری میتوان درک کرد که در طول زمان بر شکلگیری اروپای مدرن از بریتانیا تا بالکان تأثیرگذار بودند. تامسن در این کتاب بر عواملی کلی نظیر رشد جمعیت، صنعتیشدن، توسعه ماوراء بحار، دموکراسی و سوسیالیسم، ناسیونالیسم، روابط میان جنگ و انقلاب تأکید میگذارد.[۲۷]
ناشرانی که با او کار کردهاند
- ماهی
- نی
- لوح فکر
- گمان
- طرح نو
و...
پانویس
- ↑ «زندگینامه خشایار دیهیمی». تبریز پدیا.
- ↑ «کامو نویسندهای امیدوار». فرارو.
- ↑ «واکنش خشایار دیهیمی به حذف نام مترجم نمایش «ویتسک»». ایسنا.
- ↑ «پرونده نمایش«ویتسک»». آکادمی هنر.
- ↑ «مترجمی آزادی خواه». مگ ایران.
- ↑ «نازنین دیهیمی». رادیو زمانه.
- ↑ «نازنین دیهیمی درگذشت». ایلنا.
- ↑ «مترجم محبوس». همدلی (تهران) سوم، ش. ۷۴۲ (آبان ۹۶).
- ↑ «مترجم محبوس». همدلی (تهران) سوم، ش. ۷۴۲ (آبان ۹۶).
- ↑ «نازنین دیهیمی برای اجرای حکم خود به زندان رفت». کلمه.
- ↑ «هشت زن زندانی سیاسی». رادیو فردا.
- ↑ «نازنین دیهیمی از اوین آزاد شد». رادیو زمانه.
- ↑ «مترجم محبوس». همدلی (تهران) سوم، ش. ۷۴۲ (آبان ۹۶).
- ↑ «مملکت بیقانون». فیسبوک رسمی خشایار دیهیمی.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ «گفتوگو سیدعبدالجواد موسوی با خشایار دیهیمی». پارسینه.
- ↑ مجله آیین (تهران)، ش. ۲۱ (خرداد ۱۳۸۸).
- ↑ «نامه خشایار دیهیمی به آملی لاریجانی». رادیو زمانه.
- ↑ «گفتگوی دیهیمی با روزنامهٔ اعتماد». دینآنلاین.
- ↑ «ایدههای مفت». فرارو.
- ↑ «وظیفهٔ فلاسفه». دینآنلاین.
- ↑ «شریعتی هرجا صلاح میدید دروغ میگفت». پارسینه.
- ↑ «فلسفه درد و رنج را کم نمیکند اما آن را قابل تحمل میسازد». دینآنلاین.
- ↑ «در نقد مترجم اهانت به شخصیت او مذموم است». فرهنگ امروز.
- ↑ «مترجم ایدئولوگ نیست». فیض آنلاین.
- ↑ «برگزیدگان مترجم محبوب». ایبنا.
- ↑ «ترجمه تازهای از خشایار دیهیمی». ایبنا.
- ↑ ««اروپا از دوران ناپلئون»». ایبنا.
منابع
- «مترجم محبوس». همدلی (تهران) سوم، ش. ۷۴۲ (آبان ۹۶).
- مجله آیین (تهران)، ش. ۲۱ (خرداد ۱۳۸۸).
پیوند به بیرون
- «زندگینامه خشایار دیهیمی». تبریز پدیا.
- «مترجمی آزادی خواه». مگ ایران.
- «موضعگیری سیاسی». گود ریدز.
- «نامه خشایار دیهیمی به آملی لاریجانی». رادیو زمانه.
- «مملکت بیقانون». فیسبوک رسمی خشایار دیهیمی.
- «شریعتی هرجا صلاح میدید دروغ میگفت». پارسینه.
- «ایدههای مفت». فرارو.
- «وظیفهٔ فلاسفه». دینآنلاین.
- «ترجمه تازهای از خشایار دیهیمی». ایبنا.
- ««اروپا از دوران ناپلئون»». ایبنا.
- «برگزیدگان مترجم محبوب». ایبنا.
- «در نقد مترجم اهانت به شخصیت او مذموم است». فرهنگ امروز.
- «مترجم ایدئولوگ نیست». فیض آنلاین.
- «مترجمی آزادی خواه». مگ ایران.
- «نازنین دیهیمی». رادیو زمانه.
- «نازنین دیهیمی درگذشت». ایلنا.</ref>
- «نازنین دیهیمی برای اجرای حکم خود به زندان رفت». کلمه.
- «هشت زن زندانی سیاسی». رادیو فردا.
- «واکنش خشایار دیهیمی به حذف نام مترجم نمایش «ویتسک»». ایسنا.
- «پرونده نمایش«ویتسک»». آکادمی هنر.