غلامحسین ساعدی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
نطفهی برپایی کانون نویسندگان ایران در کنار جلال آل احمد، احمد شاملو و بهآذین در اوایل دههی ۴۰ در مطب دلگشای غلامحسین ساعدی بسته میشود. منع سانسور و پاسداری از آزادی قلم و بیان از هدفهای اصلی این کانون محسوب میشدند. هدفی که بعدها توفیق وصال نیافت. نگاه منتقدانهی او به عملکرد دولت در برابر اهداف کانون در مصاحبهی سال ۵۷ ساعدی در نیویورک به وضوح گویای این نگاه است: « ... این شوخی نیست، حقیقت است که وقتی صدای کانون نویسندگان ایران در تمام پهنه ی مملکت طنین انداخت، روزنامههای وابسته خبر دادند که به هفتصد و خردهای یا هشتصد و خردهای نویسنده و شاعر این انجمنها جایزه داده شد! راستی این همه اهل قلم در کدام قارهی دنیا پیدا میشود تا چه رسد به مملکتی که تعداد کتابهای چاپ شده در آن در هر سال به ششصد عنوان نیز نمیرسد؟ | نطفهی برپایی کانون نویسندگان ایران در کنار جلال آل احمد، احمد شاملو و بهآذین در اوایل دههی ۴۰ در مطب دلگشای غلامحسین ساعدی بسته میشود. منع سانسور و پاسداری از آزادی قلم و بیان از هدفهای اصلی این کانون محسوب میشدند. هدفی که بعدها توفیق وصال نیافت. نگاه منتقدانهی او به عملکرد دولت در برابر اهداف کانون در مصاحبهی سال ۵۷ ساعدی در نیویورک به وضوح گویای این نگاه است: « ... این شوخی نیست، حقیقت است که وقتی صدای کانون نویسندگان ایران در تمام پهنه ی مملکت طنین انداخت، روزنامههای وابسته خبر دادند که به هفتصد و خردهای یا هشتصد و خردهای نویسنده و شاعر این انجمنها جایزه داده شد! راستی این همه اهل قلم در کدام قارهی دنیا پیدا میشود تا چه رسد به مملکتی که تعداد کتابهای چاپ شده در آن در هر سال به ششصد عنوان نیز نمیرسد؟ | ||
[[پرونده:Saedi2.jpg.jpg|320px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''ساعدی در کنار احمد شاملو'''</center>]] | [[پرونده:Saedi2.jpg.jpg|320px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''ساعدی در کنار احمد شاملو'''</center>]] | ||
با وجود مخالفت صریح دولت، کانون نویسندگان به طور غیررسمی، و نه غیرقانونی، به حیات خود ادامه میدهد و امیدوار است که پشتیبانی هرچه بیشتر متفکرین و نویسندگان و ناشرین آزادیخواه جهان، دولت ایران را وادار به پذیرش درخواستهای کانون بکند... » | با وجود مخالفت صریح دولت، کانون نویسندگان به طور غیررسمی، و نه غیرقانونی، به حیات خود ادامه میدهد و امیدوار است که پشتیبانی هرچه بیشتر متفکرین و نویسندگان و ناشرین آزادیخواه جهان، دولت ایران را وادار به پذیرش درخواستهای کانون بکند... »<ref>{{پک|مجابی|۱۳۹۶|ک=شناختنامهٔ غلامحسین ساعدی|ص=۱۶۸}}</ref> | ||
===ماجرای افتتاحیه ی کوی دانشگاه تبریز=== | ===ماجرای افتتاحیه ی کوی دانشگاه تبریز=== | ||
ساعدی پس از گذشت سالها سرانجام در سال ۱۳۴۶ همراه با جلال آلاحمد به دانشگاه تبریز رفتند در آن روزگار آنها نماد روشنفکران و معترضین جامعه خود بودند. صمد بهرنگی عمدتا مسئول برگزاری هماهیشها و نشستها در دانشگاه تبریز بود. بنابراین فرصت را مغتنم شمرد و به جای برگزاری نشست محفل ادبی یک جلسه گفت و گوی دانشجویی با حضور این دو تن ترتیب داد.این نشست دانشجویی با حضور ساعدی و آلاحمد به مقدمه ای برای اعتصاب بزرگ دانشگاه تبریز بدل شد.فرج سرکوهی که خود در این نشست حضور داشته است درباره محتوای آن اینچنین مینویسد:{{سخ}} | ساعدی پس از گذشت سالها سرانجام در سال ۱۳۴۶ همراه با جلال آلاحمد به دانشگاه تبریز رفتند در آن روزگار آنها نماد روشنفکران و معترضین جامعه خود بودند. صمد بهرنگی عمدتا مسئول برگزاری هماهیشها و نشستها در دانشگاه تبریز بود. بنابراین فرصت را مغتنم شمرد و به جای برگزاری نشست محفل ادبی یک جلسه گفت و گوی دانشجویی با حضور این دو تن ترتیب داد.این نشست دانشجویی با حضور ساعدی و آلاحمد به مقدمه ای برای اعتصاب بزرگ دانشگاه تبریز بدل شد.فرج سرکوهی که خود در این نشست حضور داشته است درباره محتوای آن اینچنین مینویسد:{{سخ}} |