داریوش شایگان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
|شریک زندگی              =
|شریک زندگی              =
|فرزندان                = سه فرزند به‌نام‌های محمدرحیم، رکسان و ترانه
|فرزندان                = سه فرزند به‌نام‌های محمدرحیم، رکسان و ترانه
|تحصیلات                  = دکتری از دانشگاه سربن فرانسه
|تحصیلات                  = دکتری هندشناسی از دانشگاه سربن فرانسه
|دانشگاه                = دانشگاه ژنو، دانشگاه سربن فرانسه
|دانشگاه                = دانشگاه ژنو، دانشگاه سربن فرانسه
|شاگرد                  =
|شاگرد                  =
خط ۷۹: خط ۷۹:
شایگان ۵ بهمن ۱۳۹۶ بر اثر سکته مغزی به‌کما می‌رود و ۲ فروردین ۱۳۹۷ در هشتادوسه سالگی چشم از جهان فرومی‌بندد. خود درباره مرگ می‌گوید: «از هفتاد به‌بالا می‌دانی که به سوی مرگ می‌روی. این است که حالا برای من مرگ، رهایی است. پرونده بسته می‌شود و تمام». <ref>{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =دهباشی | نام =علی | نام خانوادگی۲ = | نام۲ = | عنوان =مرگ از منظر دکتر داریوش شایگان | ژورنال = بخارا| مکان = | دوره = | شماره =۱۲۴ | سال =۱۳۹۷| ص=۷۶۵}}</ref>
شایگان ۵ بهمن ۱۳۹۶ بر اثر سکته مغزی به‌کما می‌رود و ۲ فروردین ۱۳۹۷ در هشتادوسه سالگی چشم از جهان فرومی‌بندد. خود درباره مرگ می‌گوید: «از هفتاد به‌بالا می‌دانی که به سوی مرگ می‌روی. این است که حالا برای من مرگ، رهایی است. پرونده بسته می‌شود و تمام». <ref>{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =دهباشی | نام =علی | نام خانوادگی۲ = | نام۲ = | عنوان =مرگ از منظر دکتر داریوش شایگان | ژورنال = بخارا| مکان = | دوره = | شماره =۱۲۴ | سال =۱۳۹۷| ص=۷۶۵}}</ref>


شایگان هم به‌فارسی نوشت و هم به‌فرانسه. یکی از معروف‌ترین و برجسته‌ترین این آثار، «آسیا در برابر غرب» است که دوازده بار تجدیدچاپ شده است. این کتاب دو سال قبل از انقلاب اسلامی به چاپ سپرده شد. از دیگر آثار برجسته شایگان، «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند» است که در سال ۱۳۴۶ به‌زیور طبع آراسته شده است. بیشتر آثار شایگان به‌دلیل اقامتش در فرانسه از سال ۱۳۵۸، به این زبان نوشته شده‌است.<ref name =''مصاحبه چاپی۱۰۴''>{{پک|رامین جهانبگلو|۱۳۸۶|ک= زیر آسمان‌های جهان|ص=۱۰۴}}</ref> بخش مهمی از مقاله وی به‌عنوان نمونه نثر معاصر فرانسوی برگزیده شد و  در کتب درسی دبیرستان‌های این کشور درج گردید. <ref name =''مصاحبه چاپی۶۱''>{{پک|رامین جهانبگلو|۱۳۸۶|ک= زیر آسمان‌های جهان|ص=۶۱}}</ref> بسیاری از آثار شایگان به‌زبان‌های مختلف دنیا از جمله انلگیسی، اسپانیایی، عربی، ترکی ترجمه شده است. «پنج اقلیم حضور»، «جنون هوشیاری» درباره بودلر شاعر نام‌آور فرانسوی، «فانوس جادویی» درباره شاهکار مارسل پُرست «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» سه اثر ارزشمند شایگان در دهه‌های پایانی عمر وی است.
شایگان هم به‌فارسی نوشت و هم به‌فرانسه. یکی از معروف‌ترین و برجسته‌ترین این آثار، «آسیا در برابر غرب» است که دوازده بار تجدیدچاپ شده است. این کتاب دو سال قبل از انقلاب اسلامی به چاپ سپرده شد. از دیگر آثار برجسته شایگان، «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند» است که در سال ۱۳۴۶ به‌زیور طبع آراسته شده است. بیشتر آثار شایگان به‌دلیل اقامتش در فرانسه از سال ۱۳۵۸، به این زبان نوشته شده‌است.<ref name =''مصاحبه چاپی۱۰۴''>{{پک|رامین جهانبگلو|۱۳۸۶|ک= زیر آسمان‌های جهان|ص=۱۰۴}}</ref> بخش مهمی از مقاله وی به‌عنوان نمونه نثر معاصر فرانسوی برگزیده شد و  در کتب درسی دبیرستان‌های این کشور درج گردید. <ref name =''مصاحبه چاپی۶۱''>{{پک|رامین جهانبگلو|۱۳۸۶|ک= زیر آسمان‌های جهان|ص=۶۱}}</ref> بسیاری از آثار شایگان به‌زبان‌های مختلف دنیا از جمله انلگیسی، اسپانیایی، عربی، ترکی ترجمه شده است. «پنج اقلیم حضور»، «جنون هوشیاری» درباره بودلر شاعر نام‌آور فرانسوی، «فانوس جادویی زمان» درباره «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» شاهکار مارسل پُرست رمان‌نویس سرشناس فرانسوی،  سه اثر ارزشمند دیگر شایگان در حوزه ادبیات در دهه‌های پایانی عمر وی است.
او در هر یک از آثارش مبدع مفاهیم و اصطلاحاتی نو است تا بتواند از رهگذر آن، تأملات و اندیشه‌هایش را بیان کند؛ ایدئولوژی شدن سنت، شرق و غرب، هویت‌های فرهنگی پیرامونی و جهانی شدن، موتاسیون تاریخی-فرهنگی، تعطیلات در تاریخ، اسکیزوفرنی فرهنگی و... از جمله مفاهیمی است که شایگان در آثار مختلفش آن‌ها را خلق کرده است.<ref name =''منتخباتی از آثار''>{{پک|محمدمنصور هاشمی|۱۳۸۶|ک=آمیزش افق‌ها|ص=۲}}</ref>
   
   
شایگان که معتقد است به زبان فرانسه بهتر می‌توان عقاید را مفهوم‌پردازی کرد، عمده آثارش را به این زبان نوشته است. از این‌روست که تألیفاتش جایگاه مهمی در ادبیات فرانسه یافته است. او در سال ۲۰۰۲ نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه، در سال ۲۰۰۵ جایزه ادلف را از طرف «مجمع نویسندگان فرانسه زبان» برای رمان سرزمین سراب‌ها دریافت می‌کند. جایزه «گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها» در سال ۲۰۰۹ و معتبرترین جایزه آکادمی فرانسه با عنوان «جایزه بزرگ زبان و ادبیات فرانسه» در سال ۲۰۱۲ در پاریس به او تعلق می‌گیرد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.cgie.org.ir/fa/author/171/%D8%B4%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86|عنوان = جوایز و افتخارات شایگان}}</ref>
شایگان که معتقد است به زبان فرانسه بهتر می‌تواند عقایدش را مفهوم‌پردازی کند، عمده آثارش را به این زبان نوشته می‌نویسد. از این‌روست که تألیفاتش جایگاه مهمی در ادبیات فرانسه یافته است. او در سال ۲۰۰۲ نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه، در سال ۲۰۰۵ جایزه ادلف را از طرف «مجمع نویسندگان فرانسه زبان» برای رمان سرزمین سراب‌ها دریافت می‌کند. جایزه «گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها» در سال ۲۰۰۹ و معتبرترین جایزه آکادمی فرانسه با عنوان «جایزه بزرگ زبان و ادبیات فرانسه» در سال ۲۰۱۲ در پاریس به او تعلق می‌گیرد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.cgie.org.ir/fa/author/171/%D8%B4%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86|عنوان = جوایز و افتخارات شایگان}}</ref>


==داستانک‌ها==
==داستانک‌ها==
===برج عاج===
===برج عاج===
شایگان، علامه طباطبایی را تنی چند از دوستان به ویلای شخصی‌اش در رامسر دعوت می‌کند. بحثی درباره مسائل عرفانی دیدن و شناختن میان‌شان درمی‌گیرد. شایگان آن روزها غرق در مطالعه کتاب «انسان در جست‌وجوی روحش» از کارل گوستاو یونگ بود. علامه کنجکاو می‌‌شود و از کتاب می‌پرسد. شایگان در یک جمله می‌گوید: «پس از قرون وسطی و اعتقاد به نوعی روح کلی، قرن بیستم موفق شد نوعی روانشناسی فاقد روح را ابداع کند». علامه به‌حدی تحت تأثیر قرار گرفت که خواست به‌سرعت کتاب به فارسی برگردانده شود و گفت: «باید دنیا را شناخت و در برج عاج خود منزوی نماند». <ref>{{پک|بخارا|۱۳۹۷|ک= قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)|ص=۱۲۱}}</ref>
شایگان، علامه طباطبایی را به‌همراه تنی چند از دوستان به ویلای شخصی‌اش در رامسر دعوت می‌کند. بحثی درباره مسائل عرفانی از جمله «دیدن» و «شناختن» میان‌شان درمی‌گیرد. شایگان که در همان روزها غرق در مطالعه کتاب «انسان در جست‌وجوی روحش» از کارل گوستاو یونگ بود، نظری می‌دهد. علامه کنجکاو می‌‌شود و از کتاب می‌پرسد. شایگان در یک جمله می‌گوید: «پس از قرون وسطی و اعتقاد به نوعی روح کلی، قرن بیستم موفق شد نوعی روانشناسی فاقد روح را ابداع کند». علامه به‌حدی تحت تأثیر قرار گرفت که خواست به‌سرعت کتاب به فارسی برگردانده شود و گفت: «باید دنیا را شناخت و در برج عاج خود منزوی نماند». <ref>{{پک|بخارا|۱۳۹۷|ک= قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)|ص=۱۲۱}}</ref>


===داریوش نه شرقی بود نه غربی===
===داریوش نه شرقی بود نه غربی===
خط ۶۳۵: خط ۶۳۶:


== منابع ==
== منابع ==
*جهانبگلو، رامین، زیر آسمان‌های جهان (گفت‌وگو با داریوش شایگان)، ترجمه: نازی عظیما، فرزان‌روز، ۱۳۸۶
*جهانبگلو، رامین، زیر آسمان‌های جهان (گفت‌وگو با داریوش شایگان)، ترجمه: نازی عظیما، فرزان‌روز، ۱۳۸۶.
* دهباشی، علی، یادنامه دکتر داریوش شایگان، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ش ۱۲۴، ۱۳۹۷.
* شایگان،‌ داریوش، آمیزش افق‌ها (منتخباتی از آثار شایگان)، گزینش و تدوین: محمدمنصور هاشمی، فرزان‌روز، ۱۳۸۸.
*
*دهباشی، علی، یادنامه دکتر داریوش شایگان، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ش ۱۲۴، ۱۳۹۷.
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.ketab.ir/BookList.aspx|عنوان= خانه کتاب|تاریخ بازدید= ۳۰ ژانویه ۲۰۱۹}}
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.ketab.ir/BookList.aspx|عنوان= خانه کتاب|تاریخ بازدید= ۳۰ ژانویه ۲۰۱۹}}

نسخهٔ ‏۱۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۹

داریوش شایگان

متفکری آزادم
نام اصلی داریوش شایگان
زمینهٔ کاری فلسفه تطبیقی، ادیان شرقی، عرفان اسلامی، فرهنگ‌پژوهی، هندشناسی و ادبیات، شعر
زادروز ۴ بهمن ۱۳۱۳
تهران
پدر و مادر محمدرحیم شایگان و زولوگیدزه-اباشیدزه باگراتیون
مرگ ۲ فروردین ۹۷
تهران
محل زندگی تهران و فرانسه
علت مرگ سکته مغزی
جایگاه خاکسپاری تهران، قطعه هنرمندان بهشت زهرا
رویدادهای مهم شهریور ۲۰، کودتای ۲۸ مرداد
پیشه نویسندگی
سال‌های نویسندگی از دهه ۴۰ خورشیدی تا دهه ۹۰
کتاب‌ها آسیا در برابر غرب، ادیان و مکتب های فلسفی هند انقلاب دینی چیست، پنج اقلیم حضور و...
همسر(ها) فریده زندیه
فرزندان سه فرزند به‌نام‌های محمدرحیم، رکسان و ترانه
مدرک تحصیلی دکتری هندشناسی از دانشگاه سربن فرانسه
دانشگاه دانشگاه ژنو، دانشگاه سربن فرانسه
اثرپذیرفته از خیام، احمد فَردید، علامه سید محمد حسین طباطبایی و...

داریوش شایگان متفکر، فرهنگ‌پژوه، فیلسوف، نویسنده، ادیب، شاعر، هندشناس، پژوهشگر ادبی، مترجم و مدرس دانشگاه بود.

* * * * *

اهالی اندیشه و ادب و پژوهشگران، داریوش شایگان را متفکری آزاد، فیلسوف و فرهنگ‌پژوهی چندزبانه و نویسنده‌ای بی‌پروا می‌دانند که دوره‌های مختلف فکری را در زندگی تجربه کرد. هم شعر سرود و هم عمیقا به فلسفه، تصوف و ادیان شرقی پرداخت. واهمه‌ای از دگرگونی و بازشناسی عقایدش نداشت. بسیاری معتقدند که شایگان بر اساس تجارب زیستی خود بی‌آنکه در قیدوبند چیزی باشد، می‌اندیشید و می‌نوشت و در تاملات و اندیشه‌هایش در طول چند دهه از تقابل و تعارض میان تمدن‌های کهن شرقی با فرهنگ مدرن غربی به آشتی میان آن دو رسید. آراء و اندیشه‌های او محل بحث‌های دامنه‌دار است و موافقان و مخالفان بسیاری درباره او نوشته‌اند.

داریوش شایگان از بطن یک خانواده چند فرهنگی و چند زبانی برخاست. مادرش زولوگیدزه-اباشیدزه باگراتیون نام داشت. گرجی‌الاصل بود. اهل سنت و دارای فرهنگ روسی- قفقازی و از بزرگ‌زادگان گرجستان.اما پدر، محمدرحیم شایگان اهل آذربایجان، بازرگانی شیعه و متمول بود. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

زبان‌های فارسی، گرجی، ترکی آذری، ترکی عثمانی، فرانسه و انگلیسی را در فضای چندگانه فرهنگی و زبانی، به‌نیکی می‌آموزد. دوران ابتدایی و متوسطه به مدرسه فرانسوی سن‌لوئی سپری می‌رود. در سن ۱۵ سالگی و در حالی که هنوز دبیرستان را تمام نکرده بود، او را راهی انگلیس می‌کنند. اقامت در انگلیس‌ آغاز رهایی از کنترل خانوادگی‌ و پیوندهای‌ عاطفی‌ است. این جدایی، شکوفایی قوای‌ ذهنی‌، آشنایی با دنیای جدید و پیگیری علایقش را به‌ارمعان می‌آورد. خود از این دوران با عنوان «گسستن از بند ناف» یاد می‌کند. در انگلیس دیپلم می‌گیرد و به ژنوِ سوئیس می‌رود. یکی سالی در دانشگاه، رشته پزشکی می‌خواند؛ اما دلبستگی و علاقه‌اش به ادبیات و هنر و فلسفه، او را به وادی دیگری می‌کشاند. برخلاف میل پدر که می‌خواست پسرش در رشته پزشکی یا مهندسی درس بخواند، همزمان تحصیل در رشته‌های علوم سیاسی و فلسفه و زبان‌شناسی را در دانشگاه آغاز می‌کند. [۱]

سال‌های تحصیل در غرب، مطالعه آثار و نوشته‌های فیلسوفان، نویسندگان، ادیبان، شاعران، محققان برجسته آن از جمله پل والری، شارل بودلر، مارسل پروست، راینر ماریا ریلکه، رنه گنون، کارل گوستا یونگ و ... در نتیجه شناخت عمیق فرهنگ، ادب و هنر غربی، افق‌های تازه‌ای پیش‌روی شایگان می‌گشاید و او به‌خوبی تعارضات و تقابلات میان شرق و غرب را مشاهده می‌کند.

این ژان هربر استاد اسطورشناسی هند در دانشگاه ژنو است که مسیری نو پیش‌روی شایگان می‌نهد و او را با «نبوغ حماسی هند» آشنا می‌کند. پس از آن به کلاس‌های سانسکریت هانری فرای می‌رود و به‌مدت دو سال زبان متون مقدس هند را با جدیت فرامی‌گیرد: «باید هند را از درون می‌شناختم». وقتی به تهران بازمی‌گردد، با برهمن ایندوشکر استاد زبان سانسکریت دانشگاه تهران، آشنا می‌شود. می‌گوید «من باید هندشناس می‌شدم». دو سال‌ونیم نیز سانسکریت و ادبیات هند را نزد ایندوشکر یاد می‌گیرد. نخستین اثری که از سانسکریت ترجمه می‌کند، کتاب «بهاگاوادگیتا» است اما هرگز منتشر نمی‌شود. شایگان در ۲۵ سالگی، هنگامی که ایندوشکر قصد ترک ایران دارد،‌ به‌جای او به عنوان استاد دانشگاه تهران، تدریس زبان سانسکریت را آغاز می‌کند. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

بازگشت شایگان به ایران مصادف است با آغاز دوره جدیدی از زندگی‌اش یعنی «مراقب» و «خلوت‌گزینی» طی سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵. علاقه‌‌اش به عرفان و متون کلاسیک فارسی، راه هم‌نشینی با بزرگان حکمت و فلسفه ایران‌زمین چون سید محمدحسین طباطبایی، ابوالحسن رفیعی قزوینی، مهدی الهی قمشه‌ای و جلال‌الدین آشتیانی را برای او می‌گشاید. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه در کنار علامه طباطبایی، یک «تجربه استثنائی» را درک‌ می‌کند و ادیان مختلف را به‌طور مقایسه‌ای در حضورش می‌خواند. از اناجیل اربعه گرفته تا ترجمه اوپانیشادها به فارسی و سوتراهای بودایی و کتاب تائوته چینگ چینی.[۲]

آشنایی شایگان با سید حسین نصر در دانشگاه تهران، باب دوستی او با هانری کُربَن ایران‌شناس و اسلام‌شناس برجسته فرانسوی می‌شود. در همین ایام، پژوهش‌ در حوزه فلسفه‌های هند را آغاز می‌کند که ثمره آن انتشار کتاب دو جلدی ادیان و مکتب‌های فلسفی هند در سال ۱۳۴۶ است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

شایگان اواخر دهه چهل جذب محیط روشنفکری ایران می‌شود و با برخی از نویسندگان و هنرمندان رابطه دوستانه برقرار می‌کند. او در خانه دوستش امیرحسین جهانبگلو، در جلسات بحث و گفت‌وگوی احمد فَردید روشنفکر برجسته معاصر حضور می‌یابد. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

در سال ۱۳۴۶ برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه سوربن راهی فرانسه می‌شود و از آن سال به‌بعد دیگر هر سال چندین بار به اروپا می‌رود. مدرک دکتری خود را با رساله‌ای در موضوع هندوئیسم و تصوف دریافت می‌کند و پس از آن به‌عنوان استاد فلسفه تطبیقی در دانشگاه تهران مشغول به‌کار می‌شود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

سفر به غرب و شرق دنیا از دیگر علاقمندی‌های شایگان برای شناخت و درک جهان هستی و اشتراکات و افتراقات دنیای سنتی و فرهنگ‌های کهن با دنیای مدرنیته و مظاهر آن است. افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان هند، ژاپن، چین، روسیه، ایتالیا، فرانسه، انگلیس، سوئیس، آلمان از جمله کشورهایی هستند که او در آنها به‌تجربه، تضاد‌های میان جهان غرب و شرق را درمی‌یابد.

شایگان دوره‌های فکری مختلفی را در زندگی تجربه کرده است؛ چه غربی و چه شرقی: دوره گِنونی، دوره کانتی، تمایل به ایده‌آلیسم آلمان، هایدگر، مکتب فرانکفورت، شیفتگی به تفکر فوکو و دلوز، گرایش به عرفان اسلامی، سنت‌های شرقی، دوره روشنفکری و ....[۳]

او دو سال‌ قبل از پایان‌ تحصیلاتش در ژنو و بازگشت‌ به‌ ایران‌، با فریده‌ زندیه‌ ازدواج‌ می‌کند. این‌ بانوی‌ ایرانی‌ در آن ایام در ژنو زیبایی‌شناسی‌ می‌خواند. شایگان سه فرزند به نام‌های رکسانه‌، ترانه‌ و محمدرحیم‌ دارد که نخستین فرزند در سوئیس‌ به‌‌دنیا می‌آید. [۴]

شایگان ۵ بهمن ۱۳۹۶ بر اثر سکته مغزی به‌کما می‌رود و ۲ فروردین ۱۳۹۷ در هشتادوسه سالگی چشم از جهان فرومی‌بندد. خود درباره مرگ می‌گوید: «از هفتاد به‌بالا می‌دانی که به سوی مرگ می‌روی. این است که حالا برای من مرگ، رهایی است. پرونده بسته می‌شود و تمام». [۵]

شایگان هم به‌فارسی نوشت و هم به‌فرانسه. یکی از معروف‌ترین و برجسته‌ترین این آثار، «آسیا در برابر غرب» است که دوازده بار تجدیدچاپ شده است. این کتاب دو سال قبل از انقلاب اسلامی به چاپ سپرده شد. از دیگر آثار برجسته شایگان، «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند» است که در سال ۱۳۴۶ به‌زیور طبع آراسته شده است. بیشتر آثار شایگان به‌دلیل اقامتش در فرانسه از سال ۱۳۵۸، به این زبان نوشته شده‌است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه بخش مهمی از مقاله وی به‌عنوان نمونه نثر معاصر فرانسوی برگزیده شد و در کتب درسی دبیرستان‌های این کشور درج گردید. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه بسیاری از آثار شایگان به‌زبان‌های مختلف دنیا از جمله انلگیسی، اسپانیایی، عربی، ترکی ترجمه شده است. «پنج اقلیم حضور»، «جنون هوشیاری» درباره بودلر شاعر نام‌آور فرانسوی، «فانوس جادویی زمان» درباره «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» شاهکار مارسل پُرست رمان‌نویس سرشناس فرانسوی، سه اثر ارزشمند دیگر شایگان در حوزه ادبیات در دهه‌های پایانی عمر وی است. او در هر یک از آثارش مبدع مفاهیم و اصطلاحاتی نو است تا بتواند از رهگذر آن، تأملات و اندیشه‌هایش را بیان کند؛ ایدئولوژی شدن سنت، شرق و غرب، هویت‌های فرهنگی پیرامونی و جهانی شدن، موتاسیون تاریخی-فرهنگی، تعطیلات در تاریخ، اسکیزوفرنی فرهنگی و... از جمله مفاهیمی است که شایگان در آثار مختلفش آن‌ها را خلق کرده است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

شایگان که معتقد است به زبان فرانسه بهتر می‌تواند عقایدش را مفهوم‌پردازی کند، عمده آثارش را به این زبان نوشته می‌نویسد. از این‌روست که تألیفاتش جایگاه مهمی در ادبیات فرانسه یافته است. او در سال ۲۰۰۲ نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه، در سال ۲۰۰۵ جایزه ادلف را از طرف «مجمع نویسندگان فرانسه زبان» برای رمان سرزمین سراب‌ها دریافت می‌کند. جایزه «گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها» در سال ۲۰۰۹ و معتبرترین جایزه آکادمی فرانسه با عنوان «جایزه بزرگ زبان و ادبیات فرانسه» در سال ۲۰۱۲ در پاریس به او تعلق می‌گیرد.[۶]

داستانک‌ها

برج عاج

شایگان، علامه طباطبایی را به‌همراه تنی چند از دوستان به ویلای شخصی‌اش در رامسر دعوت می‌کند. بحثی درباره مسائل عرفانی از جمله «دیدن» و «شناختن» میان‌شان درمی‌گیرد. شایگان که در همان روزها غرق در مطالعه کتاب «انسان در جست‌وجوی روحش» از کارل گوستاو یونگ بود، نظری می‌دهد. علامه کنجکاو می‌‌شود و از کتاب می‌پرسد. شایگان در یک جمله می‌گوید: «پس از قرون وسطی و اعتقاد به نوعی روح کلی، قرن بیستم موفق شد نوعی روانشناسی فاقد روح را ابداع کند». علامه به‌حدی تحت تأثیر قرار گرفت که خواست به‌سرعت کتاب به فارسی برگردانده شود و گفت: «باید دنیا را شناخت و در برج عاج خود منزوی نماند». [۷]

داریوش نه شرقی بود نه غربی

غلامحسین دینانی از دوستان شایگان که هر دو از محصر علامه طباطبایی بهره‌ها برده‌اند، می‌گوید: اگر صاحب‌نظری و صاحب‌دلی دو خصلت مهم انسان باشد، مرحوم شایگان دارای این دو خصلت در حد اعلی بود. من که با او هم‌سن و سالم، ۶۰ سال است که این مرد بزرگ را می‌شناسم که کم نیست. نخستین آشنایی من با این مرد بزرگ در جلسات شبانه مرحوم علامه طباطبایی استاد بزرگ من و ایشان و هانری کربن فرانسوی بود. من همراه علامه طباطبایی از قم سوار اتوبوس می‌شدیم و سه ساعت طول می‌کشید به میدان شوش برسیم. به‌مجرد اینکه وارد مجلس می‌شدم می‌دیم که آقای شایگان نشسته است. تقریبا یک جلسه نبود که بیایم و شایگان را حاضر نبینم. ایام تابستان که هوا گرم بود علامه طباطبایی یک ماه به درکه می‌آمدند. من هم طلبه بودم. روزها خدمت علامه می‌رفتم. روزی نبود که من به درکه بروم و داریوش شایگان را آنجا نبینم. این علاقه چه بود؟ داریوش شایگان بزرگ‌شده غرب بود، از سیزده‌سالگی در غرب زندگی کرده بود. رفقای فراوان در فرانسه داشت. خانه هم در پاریس داشت. اما آنجا را رها می‌کرد و به ولنجک می‌آمد. این شدت علاقه این مرد بزرگ به ایران بود، غرب را مانند کف دست می‌شناخت. سال‌ها در هند زندگی کرد. شرقی‌ترین قسمت شرق را مثل کف دست می‌شناخت؛ اما عاشق ایران بود. هم شرقی بود و هم غربی و برای همین نه شرقی بود و نه غربی.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

هواداری از مصدق

هواداری از مصدق برای شایگان کم بی‌دردسر نبود. در دوران تحصیلش در انگلیس بحث و جدل‌های سیاسی در خوابگاه داشت. یک بار با مبصر کلاس درباره حقانیت ایران و مصدق بحث می‌کند؛ «تا آنجا که در توانم بود دلیل و برهان آوردم و از داده‌ها و دانسته‌هایم در بحث استفاده می‌کردم». مبصر کلاس خونسرد و بدون هیچ‌واکنشی به دلایل منطقی شایگان گوش می‌دهد. در نهایت با سردی جواب می‌دهد: «شما نفت ما را دوزدیده‌اید.» داریوش دیگر از کوره درمی‌رود و فریاد می‌زند. ناظم مدرسه که گویا از اول بحث این دو را می‌پاییده جلو می‌آید و با لحنی «ملایم» و «ملکوتی» اما «سخت تحقیرآمیز» می‌گوید: شایگان اگر نمی‌توانی مؤدبانه بحث کنی، آن‌جا یکی رینگ بوکس است، برو بجنگ». [۸]

خاطره کافه استانبول

در خاطراتش می‌گوید: در آغاز تابستان و پیش از عزیمت به مسکن تابستانی، به کافه‌ای در خیابان استانبول می‌رفتیم که کنتینانتال نام داشت. این کافه راهروی درازی داشت که به بار می‌رسید و سپس در سمت چپ به باغچه‌ای باز می‌شد که در آن یک ارکستر غربی (اگر درست به یاد داشته باشم، به نام جولی بویز) می‌نواخت. یک بار موقع ورود به کافه، یک سرباز آمریکایی را دیدم که داشت لبان زن جوانی را که احتمالا روسپی بود، می‌بوسید. تمام سر و صورتش قرمز بود. منم به معنای واقعی کلمه مبهوت شده بودم. برای اولین بار در عمرم می‌دیدم که مردی در ملأعام زنی را می‌بوسد.

ماه عسل

داریوش به همراه همسر و چند ایرانی دیگر در سفری به اسپانیا به هتلی می‌روند. پنج اتاق می‌خواستند اما هتل فقط چهار اتاق داشت. رئیس هتل اتاق خودش را که بزرگ بود و تخت‌خواب سقف‌دار داشت پیشنهاد داد. شایگان نپذیرفت و خواست خود و همسرش به اتاق خدمتکار هتل بروند. داریوش می‌گوید هرگز عاطفه این مرد اسپانیایی را فراموش نمی‌کند. «من در جایی به کار بسیار حساسی دست زده بودم (بی‌آنکه خود بدانم)، حرکتی کرده بودم که اسپانیایی نسبت به آن بسیار حساس است: ژست یک آقا را گرفته بودم.» گویی راهی به فضای قلب رئیس هتل گشوده بود.او تخفیف حیرت‌انگیزی برای شایگان و همراهانش درنظر گرفت و پیوند دوستی میان آنها پی گرفت. این سفر ماه عسل شایگان و همسرش بود![۹]

ظرف چینی طلائی

آیدین آغداشلو از خاطراتش با شایگان و نزدیکی خود به او می‌گوید: همیشه شاد بودم که گاهی به حضورش می‌رسم. در آن خانه زیبا که حیاطش به باغچه زیبا باز می‌شد با اشیائی که با دقت انتخاب شده بودند، ظرف چینی بسیار ظریفی داشت به رنگ طلائی. یک‌بار به شوخی گفتم: خب اینو بدید به من. به ترکی گفت مگه من خودم چِمه؟! با هم به‌ترکی صبحت می‌کردیم. من فکر کردم جز من او لایق‌ترین آدم برای نگه‌داری آن ظرف چینی است. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

مهربانی دلپذیر پاریسی ها

تازه (به پاریس) رسیده بودیم. با انبوهی از چمدان وارد شانزه‌لیزه شده و پی هتل می‌گشتیم. نمی‌دانم چرا چنان تصویر اغراق‌آمیزی از این خیابان مشهور برای خود ساخته بودم که نتوانستم خود آن را تشخیص دهم. پس، از عابری پرسیدم: لطفا بگویید خیابان شانزه‌لیزه کجاست؟ مردک شانه بالا انداخت و نگاهی سرد به من کرد که مرا سر جای خودم نشاند. برای اولین بار با تمامی گوشت و خونم، مهربانی دلپذیر پاریسی‌ها را احساس کردم. [۱۰]

افسر شوروی

شایگان که سقوط رضا شاه پهلوی را پایان بهشت ایران و آغاز اشغال کشور به دست قوای متفقین می‌دانست، می‌گوید: «در آن دوران شمال ایران در اشغال روس‌ها بود و ما می‌بایست برای گذشتن از منطقه‌ی اشغالی شوروی‌ها، جواز نشان می‌دادیم. یک افسر شوروی به سوی ما خم شد و به ازای هفت تیرش از ما یک پاکت سیگار خواست. تصور می‌کنم که سیگارش تأمین شد و هفت تیرش را هم حفظ کرد.»

آتش‌سوزی

بهاگاوادگیتا نخستین اثر ترجمه شده شایگان از زبان سانسکریت به فارسی است. اما کتابخانه شایگان در حادثه‌ای در سال ۱۳۴۲ طعمه آتش می‌شود و نسخه خطی این ترجمه نیز در آن میِِ‌سوزد.[۱۱]

زندگی و تراث

شایگان، ۴ بهمن ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. در محیطی چندگانه قد کشید. هم خانه برایش محل تلاقی فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگون بود و هم مدرسه. از همان کودکی زبان‌های مختلفی در خانه گوشش را می‌نواخت. مادرش سه زبان می‌دانست. زبان گرجی که زبان مادری‌اش بود، روسی که در مدرسه آموخته بود و ترکی-عثمانی که شاید به دلیل همسایگی با امپراطوری عثمانی آن را یاد گرفته بود. در خانه زبان‌های گرجی، روسی، ترکی عثمانی را از مادر آموخت و دو زبان ترکی-آذری و فارسی را از پدر؛ که در خانواده‌ای مذهبی رشد یافته بود و به گفته شایگان، «مذهب برایش مفهوم بسیار اخلاقی داشت». پدرش از یک خانواده قدیمی تجار آذربایجان و اهل شهر سلماس بود. دوست داشت سفر کند و جهان را بشناسد و از این رو بود که پس از جنگ جهانی اول به ترکیه، روسیه، لهستان و آلمان سفر کرد. شایگان پدرش را مردی خودساخته می‌داند که «حکمتی غریزی» داشت و تنها آنچه را به وی می‌آموخت که خود تجربه کرده بود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

شایگان‌ هویت‌ خویش‌ را بیش از هر چیز دیگر مرتبط‌ با زبان‌ فارسی‌ می‌داند، زیرا پدرش‌ اهمیت‌ زیادی‌ برای‌ این‌ زبان‌ قائل‌ بود: «فارسی زبان "امپراطوری" و زبان فرهنگ بود. من همواره دانسته‌ام که در این مجموعه قوم‌ها و زبان‌های گوناگون، هویت من به زبان فارسی گره خورده است. پدرم نوعی پرستش شبه‌مذهبی نسبت به این زبان داشت که آن را به من نیز منتقل کرد. این مرد آذربایجانی، نسبت به رسالت زبان فارسی در ایجاد تمرکز، که پایه وحدت کشور بود، سخت هوشیار بود.»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

تحصیلاتش را در مدرسه فرانسوی سن‌لوئی آغاز می‌کند. در آنجا زبان فرانسه را می‌آموزد، الکساندر دوما نویسنده محبوب او بود و آثارش را به قول خودش «می‌بلعید». مدرسه سن‌لوئی هم برای او محصل تحصیل صِرف نبود بلکه بستری بود برای آشنایی با اقلیت‌های قومی مختلف. «مدرسه سن‌لوئی یک نهالستان واقعی از همه اقلیت‌ها بود: ارامنه، آسوری‌ها، یهودیان.» خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

نزدیک‌ترین دوستان هم‌مدرسه‌ای، معلم ویولون و معلم انگلیسی او نیز ارمنی بودند. پزشک خانوادگی‌شان زردتشتی و راننده‌شان آسوری بود. شایگان در فضایی آکنده از برخورد و تلاقی فرهنگ‌ها، اندیشه‌ها، باورها و زبان‌های گوناگون به استقبال زندگی رفت. می‌گوید: « محیط زندگی من بیش از آن مختلط بوده است که بتوان از داشتن فرهنگی اصیل سخن گفت... در جهان‌های از‌ هم‌پاشیده‌ای زندگی کرده‌ام که در آن هیچ چیزی جای خودش نبود، که در آن‌ها زبان‌ها و معرفت‌های ناجور و نامربوط، تکه‌به‌تکه، در موزاییک‌های تصادفی، بر هم یا برابر هم سوار شده بودند. چنان‌که همواره احساس کرده‌ام که در گم‌آباد زندگی کرده‌ام». خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

داریوش سخت اهل مطالعه بود و به گفته خودش «هر چه دستش می‌رسید می‌خواند»؛ زبان انگلیسی را در کلاس زیر نظر معلم سرخانه یاد گرفت. برای آشنایی با ادبیات ایران و خواندن گلستان سعدی هم معلم سرخانه داشت. او در آغاز نوجوانی و جوانی شیفته و مجذوب خیام، اندیشه و جهان‌بینی این شاعر به هستی، حیات و مرگ شد. «از کسی یک جلد کتاب سه زبانه‌ٔ رباعیات خیام به من هدیه رسیده بود. متن فارسی و ترجمه فرانسهٔ آن را بارها و بارها، بی‌آنکه خسته شوم، می‌خواندم». خیام به گونه‌ای در درونش ساری و جاری بود که می‌گوید: «من همواره در جایی از وجودم، خیامی مانده‌ام».خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

شایگان سال ۱۳۲۸(۱۹۵۰)راهی انگلیس می‌شود تا چهار سال‌ دبیرستان‌ را در کالج‌ بادینگهام‌ بخواند. او در سال ۱۳۳۲(۱۹۵۴) به سوئیس می‌رود تا همانطور که خانواده می‌خواست، در ژنو پزشکی‌ بخواند. از دید خانواده شایگان‌ باید پزشک‌ یا مهندس‌ می‌شد. اما علایق و نیازهای درونی شایگان او را به‌ سمت‌ و سویی‌ دیگر می‌برد؛ به سمت ادبیات‌، هنر و فلسفه‌. برای اینکه بتواند این مسئله‌ را به‌ اطلاع‌ خانواده‌اش‌ برساند و موافقیت آن‌ها را کسب کند، ناگزیر راه‌حل‌ بینابینی‌ را برمی‌گزیند و وارد رشته علوم‌ سیاسی‌ می‌شود. «بدین‌ سان‌ زندگی‌ بی‌نهایت‌ فعالی‌ را آغاز کردم‌. همزمان‌ چند رشته‌ یعنی‌ حقوق‌، فلسفه‌، زبان‌شناسی‌ را می‌خواندم‌.» در آن‌ زمان‌ دانشگاه‌ ژنو از اعتبار بسیاری‌ برخوردار بود. [۱۲]

هر بار تعطیلات تابستانی که به ایران می‌آید، بیشتر به «عقب ماندگی» کشورش پی می‌برد. به‌گفته خودش در هر سفر به ایران، «قسمتی از خود و کشورم را کشف می‌کردم».[۱۳]

آشنایی با هنر غرب

او در این ایام به واسطه خواهر هنرمندش یگانه که بعدها شخصیت فرهیخته‌ای در فلسفه شد، به‌طور عمیق با هنر غرب آشنا شد. باله، اپرا، تئاتر، موسیقی و موزه‌، کنسرت و نمایشگاه نقاشی از جمله برنامه‌های فرهنگی و هنری بود که شایگان علاقمند به شرکت در آن‌ها بود. «اقامتم در انگلیس از جهتی تشرف به قله‌های هنر غرب بود: تئاتر، شکسپیر، موسیقی و باله» [۱۴]

موسیقی

شایگان قبل از سفر به غرب ویولون می‌نواخت. در غرب با انواع موسیقی‌ها جدید آشنا شد. از نزدیک شاهد نواختن تک‌نوازان سرشناسی چون منوهین، ایساک اشترن، هورو ویتس و روبنشتاین بود. او شیفته پاسیون‌های باخ بود. بتهوون و واگنر از دیگر موسیقیدانان مورد علاقه شایگان بودند.

بعدترها سکوت را به موسیقی ترجیح داد و می‌گفت تنها موسیقی را که از دست نمی‌دهد، موسیقی موزارت است. تاثیرگذارترین اثر موسیقی بر خود را کار «رکویم» موزارت می‌دانست که از دید او «اوج تعالی و لطافت و هنر است».[۱۵]

ادبیات

طی هشت سال زندگی در غرب، شایگان با اندیشه‌ها و آراء جدید آشنا می‌شود. علاقمندی‌اش به ادبیات و شعر، او را به سمت پل‌ والری‌ شاعر فرانسوی می‌کشاند. بعد به‌ آثار شاعر مدرن‌ فرانسوی‌ شارل‌ بودلر روی‌ می‌آورد که پیشگام‌ نمادگرایی‌ و تاریخ‌ ادبیات‌ جدید است.

ِشایگان نزد ژان هربر با ادبیات هند را پیوند می‌خورد. سپس دو سال در کلاس‌های سانسکریت هانری فرای شرکت می‌کند. پس از بازگشت به ایران، با برهمن ایندوشکر آشنا می‌شود و دو سال و نیم ادبیات هند را نزد او می‌خواند که زبان سانسکریت در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد. شایگان در این دوره به‌طور گسترده به مطالعه آثار و نوشته‌های هند می‌پردازد و آثار شانکارا، اوپانیشادهای ودایی و ادبیات سوترا را می‌خواند. در سن بیست وپنج سالگی، زمانی که ایندوشکر تصمیم به ترک ایران می‌گیرد، شایگان به عنوان استاد زبان سانسکریت در دانشگاه تهران، جانشین او می‌شود.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهرامین جهانبگلو، زیر آسمان‌های جهان، ۳۸.</ref>

بازگشت به ایران

دوره اول: معنویت و مراقبه

با بازگشت به ایران، مرحله «اشتغال معنوی راستین» و مراقبه شایگان آغاز می‌شود. دوره «خلوت‌گزینی» و «کناره‌جویی کامل از جهان».او به‌دنبال یافتن ریشه‌های فرهنگ و تمدنش است. این مرحله «ریاضت‌کشی» در سال ۱۳۳۹ آغاز می‌شود و تا سال ۱۳۴۵ ادامه می‌یابد.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهرامین جهانبگلو، زیر آسمان‌های جهان، ۴۰.</ref>

در این برهه می‌خواهد از نو همه ارزش‌های ازدست‌رفته را بازیابد: «به مدت هفت سال به طرزی تزلزل‌ناپذیر روند ریشه‌یابی را بر خود هموار کردم». زبان عربی را فرامی‌گیرد. یک طریقت صوفیه برای خود می‌گزیند. به مطالعه و تأمل در متون قدیم فارسی و آثار فلاسفه و عرفا روی می‌آورد. به درون حلقه «نمایندگان معنویت ایران» با محوریت علامه طباطبایی وارد می‌شود. «هفت سال تمام از غرب بریدم و فضای سینه‌ام را از هوای جاودانهٔ پیران فرزانه‌مان پر کردم»خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازهرامین جهانبگلو، زیر آسمان‌های جهان، ۴۱.</ref> در جایی دیگر می‌گوید: «یک کمبود، یک حفره عمیق در من وجود داشت که بایست به هر قمیت آن را پر می‌کردم و این کاری بود که در طی سالیان و با سعی بسیار بدان پرداختم». [۱۶] در این مرحله بود که مطالعات و تحقیقاتی که با فلسفه هند آغاز شده بود با پژوهش تطبیقی درباره اسلام و هند پایان یافت.

علامه طباطبایی

علامه طباطبایی را بسیار دوست می‌داشت و از او فراوان آموخت. شایگان او را «تجسم فیلسوفی حکیم» می‌داند. علامه هیچ‌یک از سؤالات شایگان درباره فلسفه اسلامی را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت و به عقیده شایگان «فرزانگی‌اش را جرعه‌جرعه به انسان منتقل می‌کرد. چنان‌که در درازمدت نوعی استحاله در درون شخص به‌وجود می‌آورد» خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

حاج ابوالحسن رفیعی قزوینی

حاج ابوالحسن رفیعی قزوینی یکی از بزرگ‌ترین استادان حکمت و فیلسوف اشراقی بود که شایگان محضر او را درک کرد و از او چیزها آموخت. قزوینی که یک مرجع رسمی بود که با شجاعت تمام خیام را «آزادترین، آزاده‌ترین، والاقدرترین کس در تمام تاریخ تفکر اسلامی» می‌‌دانست. شایگان همین بی‌پروایی خیام‌وار حاج ابوالحسن را یکی از ویژگی‌های بارز «تفکر ایرانی» می‌داند.[۱۷]

مهدی الهی قمشه‌ای

از دید شایگان او از بزرگان فلسفه و عارفی تمام بود. با سایر دوستانش دست‌کم دو بار در ماه به دیدارش می‌رفت. شایگان او را «مظهر نمونهٔ ازلی عارف عاشق و سالک طریق "بندگی عشق"» توصیف می‌کند.

سید جلال‌الدین آشتیانی

چون فاصله سنی زیاد نبود، پیوند دوستی صمیمانه میان شایگان و آشتیانی برقرار بود. او در دانشگاه مشهد استاد فلسفه بود. مرتب با شایگان دیدار داشت و در پژوهش عرفان نظری او که درباره هند و اسلام بود، بسیار یاری‌گر بود. به عقیده شایگان، آشتیانی «همه کنج وکناره‌های سنت را-از فلسفه ابن‌سینا تا سنت اشراق و تا مکتب‌ ملاصدرا- خوب می‌شناخت».[۱۸]

احمد فَردید

آغاز تفکر انتقادی

در این برهه، شایگان چرخشی به سوی دیگر حوزه‌های معرفتی دارد و می‌کوشد به روشی نقادانه و موشکافه دست یابد. از اواخر دهه چهل، به سمت محیط روشنفکری ایران جذب می‌شود و وارد دایره نویسندگان، منتقدان هنری، شاعران، نقاشان و در یک کلام قشر نخبه روشنفکری می‌شود. [۱۹] تفکرش آزادتر می‌شود.

از سال ۱۳۴۶ که برای تحصیل در مقطع دکتر عازم فرانسه شد، دیگر به طور مرتب چند بار در سال به اروپا می‌رفت. چند هفته می‌ماند و به سرعت به ایران بازمی‌گشت.

شایگان در سال ۱۳۴۸ استادیار هندشناسی در دانشگاه تهران می‌شود.

گسستی که شایگان به برکت اقامتش در اروپا و مطالعات و دیده‌هایش در دو فرهنگ شرق و غرب، احساس کرده بود، افق‌های نوینی پیش رویش باز کرد و او را به طور جدی به سمت مطالعه و خوانش عمیق فرهنگ‌ها و تمدن‌های کهن آسیا از جمله هند و چین و ژاپن و عرفان نظری اسلام رهنمون شد. او تجربه را اصل مهمی در آغاز مطالعه و تفکر جدی‌اش در این فرهنگ‌ها عنوان می‌کند: «برای من معرفت، تنها زمانی ارزش دارد که از صافی تجربه بگذرد». خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه


عشق به پدر

علاقه شایگان به پدر به اندازه‌ای بود که می‌گفت «در زندگی هیچ‌کس را به اندازه او دوست نداشتم». پدرش هنرمند بود. خوش‌نویسی می‌دانست و گاهی به داریوش درس می‌داد. خط خوشی داشت که از پدر خوش‌نویسش به ارث برده بود. شایگان پدر را نمونه کامل پدرسالاری با صلابت اما بدون استبداد توصیف می‌کند. به پسر آزادی کامل داده بوده و دخالت مستقمی در تصمیم‌گیری‌های زندگی او نداشت. آرزویش این بود که داریوش روزی مدیریت کسب و کار پدر را که در یک شرکت پیمان‌کاری مشغول بود، به‌عهده بگیرد. «آخرین سخنانش برای همیشه در اندیشه‌ام حک شده است... بین من و تو از نظر طبقه و سطح فرهنگی فاصله است. من یک بورژوای سنتی مانده ام و تو به اشرافیتی ذهنی رسیده ای. من جلوی تو را نمی گیرم. خود من بودم که تو را به این راه راندم. حال هر کاری که دوست داری بکن. تا وقتی که زنده ام از تو حمایت خواهم کرد و پس از مرگم تو وارث ثروت من خواهی بود. اما هر چه پیش آید و هر چه می کنی، یک چیز را بدان: انسان بودن بالاتر از همه چیز است». [۲۰]


شخصیت و اندیشه

شخصیت

روح و شخصیت شایگان در قالب محدودیت‌ها نمی‌گنجد. همواره دنبال آزادی و افق‌های گشوده است و از خوردن برچسب خاصی به خودش اکراه دارد:«من همواره نسبت به هر وظیفهٔ معین و قطعی، نوعی اکراه داشته‌ام. نمی‌خواستم تنها شغل دانشگاهی یا فقط حرفهٔ اقتصادی داشته باشم. گویی که هر بار چیزی از آزادی‌ام از دست می‌رفت. از برچسب‌ها چنان‌که گویی از طاعون می‌گریختم». [۲۱]

شایگان خود را به لحاظ روان‌شناختی شرقی می‌داند و می‌گوید «تمام ضرباهنگ روحیاتش» پیرو نظام عاطفی شرق است. اما در کار و تفکر غربی است. شیوه برخوردش با مسائل، فاصله‌ای که از چیزها می‌گیرد، شیوه خونسردانه‌اش در پرداختن به موضوعات دیگر با آن بافت و ماهیت شرقی سازگار نیست. او این حالت را «دو پارگی شخصیت» توصیف می‌کند و معتقد است که توانسته آن را رام و نرم کند.[۲۲]


اندیشه

دغدغه اصلی شایگان فرهنگ است.

شایگان ایران را حلقه واسط میان غرب و شبه قاره هند می‌داند و معتقد است و به دلیل موقعیت میانه‌ای که دارد که نگاهی دوسویه بر غرب و آسیا دارد و همین مسئله باعث ایجاد تمدن ایرانی شده است. [۲۳]


سنت و مدرنیته

بارزترین کلیدواژه‌ها در تأملات و تفکرات شایگان، سنت و مدرنیته است که او از تعارض میان این دو در کتاب «آسیا در برابر غرب» به آشتی میان آنها در کتاب «افسون‌زدگی جدید» رسید. به عقیده شایگان سنت دیگر به‌صورت خالص و یکدست وجود ندارد و در چرخه تحول و تغییر گرفتار است. به عقیده شایگان گرچه ایران، هند و چین روزی کانون شکل‌گیری تمدن‌های کهن بودند و بسیاری از اختراعات و یافته‌های جدید از دل آن‌ها بیرون آمده است اما واقعیت این است که علم مدرن مانند هندسی کردن فضا و تعمیم بخشیدن به الگوی مکانیک از بطن این تمدن‌ها برنخاست. [۲۴] او فرهنگ غرب را پرتحرک‌ترین، نوآورترین و تراژیک‌ترین فرهنگ کره زمین می‌داند.[۲۵]


ایرانی بودن

به عقیده شایگان فرهنگ‌ها امروز چنان در یک‌دیگر آمیخته‌اند که دیگر یک ایرانی ناب و خالص نمی‌توان یافت همانطور که یک فرانسوی یا یک هندی اصیل وجود ندارد. در جهان فروپاشیده و قطعه‌قطعه امروز ایرانی بودن به معنای ایرانی بودن در عین ایرانی نبودن است. گرچه یک ایرانی از فرهنگ خود تغذیه می‌کند اما در عین حال جهان‌های دیگر نیز در جهان او وجود دارد که یک‌دستی‌اش را به‌هم می‌زند. به‌همین جهت یک ایرانی در عین ایرانی بودن یک آمریکایی، فرانسوی یا حتی ژاپنی است. ایرانی بودن مستلزم طرز خاصی از دیدن جهان و داشتن ابزارهای معینی از معرفت برای تعبیر جهان است. اما امروز این جهان ایرانی با سنت‌هایش در تماس و ارتباط با سایر جهان‌ها یعنی غرب و مدرنیته قرار دارد. در برابر فشاری از آن سو وارد می‌شود، بهترین راه هم‌زیستی و کنار آمدن است «ما نیز همچون غربی‌ها محکوم به پذیرش شخصیت دوپاره خود هستیم». ابزارهای معرفتی که ما امروز برای سامان دادن به زندگی خود از آن بهره می‌گیریم از غرب می‌آید،‌ وقتی از اقتصاد می‌گوییم منظور دانشی است که از جهان دیگری آمده یا وقتی از علم بحث می‌کنم منظورمان علوم مدرن است. در نتیجه این ابزارها همان‌قدر که بخشی از وجود ما شده‌اند، ما نیز بخشی از آن‌ها شده‌ایم. شایگان تضاد میان شرق و غرب را نمی‌پذیرد و معتقد است که باید آن‌ها را از نو درون خود بازشناسی کرد. [۲۶]

شعرگویی

شایگان در دوران تحصیلش در انگلیس که تحت تأثیر شاعران و نویسندگان بزرگی چون پل والری قرار داشت، شعرهایی هم سروده که خود آن را «بسیار بد» توصیف می‌کند.

زمینه فعالیت

عمده فعالیت شایگان پژوهش در حوزه فلسفه تطبیقی و هندشناسی است.

بزرگداشت‌ها

شب بخارا و شایگان

سیصدو چهل و یکمین شب بخارا هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ به منظور تجلیل از مقام فلسفی و ادبی داریوش شایگان توسط مجله بخاراو مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

فیلم مستند"زائر شرقی" درباره شایگان به کارگردانی حسن خادمی ساخته شده است.

شایگان از دید دیگران

سوراب کومار

کومار سفیر هند در ایران درباره شایگان می‌گوید: «استاد شایگان محقق، عالم، نویسنده، فیلسوف و نظریه‌پرداز بزرگی بود و از دوستان و حامیان بزرگ هند به‌شمار می‌آمد. از ایشان به خاطر کمک‌هایی که به فرهنگ هند کردند، قدرانی می‌کنیم. وی سال‌های سال از عمر کاری خود را مصروف معرفی فلسفه، ادبیات و فرهنگ هند به جامعه ایران و بنا کردن پل‌های تفاهم میان دو کشور کرده است. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام‌های نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه

ژاله آموزگار

اگر اغراق نکنم، شایگان مرا یاد بودا می‌اندازد و تندیس‌های او با چهره‌های مختلف. بودای خندان، بودای متفکر و بودای نگران. پس ما چند نوع داریوش داریم. نخست از داریوش دانشمند سخن بگویم. شایگان متفکر هندشناس،‌ پروست‌شناس،‌ بودلرشناس بود... [۲۷]

رضا داوری اردکانی

او مردی نجیب، محجوب، منیع‌الطبع، کم‌حرف، اهل دوستی و وفا و دور از تظاهر و تکلف بود. زندگی و مرگ را آسان می‌گرفت و کمتر غم دنیا می‌خورد. شایگان از بسیاری از ما بیشتر کتاب می‌خواند و بهتر می‌فهمید و به همه‌چیز و همه‌جا و حتی به فلسفه شاعرانه نگاه می‌کرد. [۲۸]

سید مصطفی محقق داماد

او مجسمه اخلاق بود. تجسم تواضع بود. مهربانی بود. مهربانی را اگر مجسم می‌کردند، شایگان درمی‌آمد. تواضع بود. اندکی زبان و قلمش گزنده نبود و کسی را نمی‌آزرد. [۲۹]

نظرات فرد درباره خودش

شایگان درباره خود می‌گوید که همواره مرزها را درنوردیده و هرگز نتوانسته خود را «به سلول تنگ یک خانوادهٔ سیاسی» محدود کند. خود را آدم «تعدداندیشی» می‌داند که عقاید مختلف و گوناگونی آن‌ها را دوست می‌دارد. می‌گوید«نسبت به هر گرایش فروگاهنده و آسان‌ساز، نوعی بیزاری طبیعی دارم».[۳۰]

همچنین می‌گوید: «من‌ انسانی‌ بین‌ فرهنگی‌ بوده‌ام‌ و بین‌ فرهنگ‌ها زندگی‌ می‌کنم‌ و می‌اندیشم‌.» [۳۱]

شایگان هیچ آرزویی جز فهمیدن نداشت: «تنها می‌خواستم متفکری آزاد از بند همه تعلقات حرفه‌ای باشم» [۳۲]

تفسیر شایگان از آثارش

او با نگاه به آثارش، خود را در صف «ساخت‌گراها» قرار می‌دهد و می‌گوید «انگیزه من در کارم، از همان آغاز، ساخت‌ها یا گشتالت‌های (Gestalt) اندیشه (ذهن) بوده‌اند. من «ابزارهای مفهوم‌پردازی را برای درک ظرفیت‌های متعدد واقعیات فرهنگی به کار گرفته‌ام».[۳۳]

نظرات او درباره دیگران

توده مردم

شایگان معتقد است که هیچ بنای سیاسی در ایران «محکم» نیست و همه‌چیز می‌تواند از امروز تا فردا نابود شود. او توده مردم را کلیتی «بی‌ثبات» و «بسیار غیرقابل اعتماد» می‌داند و می‌گوید: «چگونه می‌توان توضیح داد که سه روز پیش از سقوط مصدق، مردمی که در میدان بهارستان گرد آمده بودند، از ته دل فریاد می‌زدند «یا مرگ یا مصدق»؟!» [۳۴]

علامه طباطبایی

از دید شایگان علامه طباطبایی مردی بود «سخاوتمند». گوشی شنوا داشت و «مشتاق شناخت ادیان دیگر بود». علمش را به‌طور «قطره‌چکانی» ارائه می‌کرد... با «ممارستی حیرت‌انگیز» متون مختلف را تفسیر می‌کرد. به‌همان اندازه با متون هندی احساس قرابت می‌کرد که با متون چینی و مسیحی.[۳۵] گشادگی و آمادگی علامه برای پذیرش همه حرف‌ها برای شایگان سخت تکان‌دهنده بود. کنجکاو بود و نسبت به انواع معرفت‌ها «حساسیت» و «هوشیاری» بسیاری داشت.[۳۶]

حلقه فرزانگان ایران

از دید شایگان افرادی چون علامه طباطبایی، حکیم الهی قمشه‌ای، حاج ابوالحسن رفیعی قزوینی در هماهنگی محض با خود و جهان بودند و معتقد بود که آدمی در برابر این انسان‌ها «خود را آسوده و امن و هم‌نوا با ضرباهنگ هستی» می‌یابد. [۳۷]

غرب‌زدگی آل احمد

شایگان غرب‌زدگی را کتابی «پر تضاد» می‌داند. به عقیده او آل‌احمد از آغاز تا پایان کتاب، با خودش و با مقدمات مسأله‌ی که طرح می‌کرد در وضعیت «کج‌دار و مریز» بود. مسأله‌ای را مطرح می‌کرد اما روزنه‌های آن را که می‌توانست به راه‌حلی منجر شود، می‌بست.[۳۸]

فردید

شایگان یکی از افراد حلقه «فردیدیه» و متأثر از آراء و افکار فردید بود. فردید را یک «آشوب‌گر مادرزاد» می دانست: «در او جرقه‌هایی از نبوغ و کینه‌ای عمیق وجود داشت که به خلق و خویش جنبه‌ی ترحم‌انگیز می‌بخشید.» او چیزی را نمی‌نوشت، و «از نوشتن ترسی بیمارگونه داشت و در صورت لزوم، هر آنچه را دیروز گفته بود، فردا تکذیب می‌کرد». [۳۹]


همراهی‌های سیاسی

مصدق

شایگان سخت هوادار مصدق بود و سقوطش را «سخت دردناک» توصیف می‌کند. وی معتقد است که سقوط مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به کمک آمریکا انجام شد، در وجدان ایرانیان «شکستگی‌های دردناکی» برجا گذاشت که بسیاری از آنها هرگز شفا نیافتند. البته شایگان خود مصدق را عامل و سبب سقوطش می‌داند که خودش را در بن‌بستی بدون بیرون‌شد قرار داده بود. به عقیده شایگان مصدق شجاعت لازم برای تسلیم شدن در برابر واقعیت نداشت و لحظه‌ای که باید تن به مصالحه می‌داد و خود را از تنگنا رها می‌کرد، مقاومت کرد و تا آخر بر سر حرف خویش باقی ماند. [۴۰]

رضاشاه

به عقیده شایگان، رضاشاه با این‌که به راستی یک «دیکتاتور» بود اما «مرد سرنوشت» بود. غاصبی بود که توانست یکپارچکی کشورش را که در آستانه «تجزیه کامل» بود، حفظ کند.

مخالفت‌های سیاسی

جمله موردعلاقه در کتاب‌هایش

نحوه پوشش

خلقیات

منزلی که در آن زندگی می‌کرد

گزارش از سفرهای او

ایتالیا

اول بار در سال ۱۳۲۹ ایران را ترک می‌کند و به ایتالیا می‌رود. شایگان در این سفر که از رم باستان شروع می‌کند، «شکوه و جلال» ایتالیا را کشف می‌کند. از موزه‌ها،‌ کلیساها و مجسمه‌های شهر دیدن می‌کند. با آثار رافائل سانتسیو و میکل آنژ آشنا می‌شود. شهرهای دیگر ایتالیا را یکی پس از دیگری از نظر می‌گذراند؛ یادبودهای مذهبی، کاخ‌ها، موزه‌ها. به گفته خودش «به یک پرخوری فرهنگی دچار شده بودم...بایست بعضی چیزها را به‌هم ربط می‌دادم. نشانه‌ها، تاریخ‌ها، سرنخ‌ها را پیدا می‌کردم و خودم را در این آشفته‌بازار گیج‌کننده بازمی‌شناختم». [۴۱]

سوئیس

به ژنو و لوزان می‌رود. سوئیس را به‌خاطر نظم و ترتیب و امنیتش «شهر ضدعفونی شده» توصیف می‌کند.

روسیه

شایگان هیچ‌وقت زبان روسی را یادنگرفت و برای نخستین بار در سال ۱۳۵۰ به روسیه سفر می‌کند.

فرانسه

شهر پاریس را شهر شور و شرار و مهد علم و فضل می‌داند.

انگلیس

چهار سال در این کشور درس می‌خواند. مهمترین چیزی که از انگلیسی‌ها می‌آموزد «روش» است؛ یعنی ایجاز، وضوح، بداهت و احترام به واقعیت‌ها. [۴۲]

افغانستان و آسیای مرکزی=

او سفرهای زیادی را تجربه می‌کند. در سفر به افغانستان و ازبکستان و تاجیکستان، از شهرهای سمرقند، بخارا و پنجکند دیدن می‌کند و به وسعت جهان ایرانی و تمدن کهن پارسی پی می‌برد. شایگان سفر به افغانستان را «صاعقه‌ای واقعی» توصیف می‌کند و می‌گوید «اگر روزی قرار شود که ایران را ترک کنم، به اینجا می‌آیم و تا آخر عمر در اینجا به‌سر خواهم برد». [۴۳] شایگان سفر به افغانستان، آسیای مرکزی و ماوراءالنهر را نوعی «تشرّف» می‌داند و می‌گوید «پس از این سفر درک من از جهان ایرانی به نحو محسوسی تغییر یافت.»[۴۴]

اسپانیا

شایگان سفرهای زیادی به اسپانیا داشت و فضای این کشور را به روحیات خود نزدیک می‌دید. او ماه عسل خود را در این کشور سپری می‌کند و جوانمردی را ویژگی‌ بارز مردم اسپانیا می‌داند.

آلمان

او در کلاس‌های درسی درباره هایدگر در دانشگاه کلن آلمان نیز شرکت می‌کند.

آمریکای لاتین

شایگان سفری نیز مکزیک و پرو داشت.

ژاپن

ناشرانی که با او کار کردند=

بنیان‌گذاری

تأثیرپذیری‌ها

خیام

شایگان که در نوجوانی با خیام و اندیشه های او آشنا شد، به شدت تحت تاثیر این شاعر نام آشنای ایرانی بود و تا اخر عمر نیز رگه های این تاثیر در زندگی و آثار او به چشم می خورد.

شکسپیر

تآتر شکسپیر نمایش‌نامه‌نویس انگلیسی چنان تاثیری بر شایگان گذاشت که می‌گوید «هویت زبان انگلیسی برای همیشه برایم با زبان شکسپیر همسان شد و همسان ماند».[۴۵]

====پل والری==== پل والری، شارل بودلر، مارسل پروست، راینر ماریا ریلکه، کارل گوستا یونگ و ... عشق و شیفتگی شایگان به ادبیات او را به دنیای پر از شگفتی نثر و نظم سوق می دهد. تحت تاثیر پل والری نویسنده و شاعر فرانسوی به ویژه شعرهای «پارک جوان» و «گورستان دریایی» او قرار می‌گیرد. او بارها اشعار والری را می‌خواند و سعی می‌کند از آن تقلید کند.

شارل بودلر

پس از آن، شایگان با شارل بودلر نویسنده و شاعر مدرن فرانسوی، پیشگام نمادگرایی و تاریخ ادبیات جدید آشنا می‌شود. با مطالعه آثارش علاقه‌اش رو به فزونی می‌نهد. به عقیده شایگان «بودلر وجه تمثیلی نوئی به اشیا می‌بخشید» و جایگاه جدیدی برای آن‌ها قائل می‌شود. شایگان بودلر را «خط فاصل» میان شاعران قبل و بعد از او می‌داند و می‌گوید: «همه شاعران معاصر کشور من، شاعران پیش از بودلر به نظرم می‌رسیدند».[۴۶]

والتر بنیامین

او از طریق بودلر با والتر بنیامین‌ فیلسوف و نویسنده آلمانی آشنا می‌شود. بنیامین‌ نیز درباره سرودهای‌ بودلر تحقیقاتی انجام‌ داده‌ است‌. از دید بنیامین‌ آثار بودلر نشانه‌ای‌ از حدفاصل‌ بین‌ تجربه‌های‌ ابتدایی‌ در شهرهای‌ مدرن‌ است‌. [۴۷]

مارسل پروست

مطالعه آثار آندره ژید نویسنده فرانسوی، سبب علاقه‌ شایگان‌ به‌ یوهان‌ ولفگانگ‌ فون‌ گوته و مارسل‌ پروست‌ می‌شود. آنچه سبب کشش شایگان به سوی پروست می‌شود، «همبستگی هوش و حساسیت» در او بود. از نظر پروست، هنر، عاطفه، زندگی و تفکر مقولاتی جداگانه و متضاد نیستند.[۴۸]

راینر ماریا ریلکه

پس‌ از والری‌، راینر ماریا ریلکه‌ شاعر آلمانی‌زبان دومین‌ شاعری‌ بود که‌ شایگان‌ را مسحور خود می‌‌کند. «نامه‌هایی به یک شاعر جوان» شایگان را مجذوب والری می‌کند. به‌ عقیده‌ خودش‌ تأثیر ریلکه‌ بر او بسیار قطعی‌ و راهگشا بود: «ریلکه‌ به‌ من‌ هنر نگریستن‌ را آموخت‌.» ریلکه‌ از دیدگاه شایگان‌ مشاهده‌گری‌ است‌ که‌ با شیوه‌ای‌ خاص‌ وصف‌ناپذیرها را شرح‌ می‌دهد و «حساسیت‌ عرفانی‌» او را که‌ تا آن زمان هنوز پنهان‌ مانده است، برمی‌انگیزد. «من‌ با اشعار او متأمل‌ترین‌ لحظات‌ زندگیم‌ را زیسته‌ام‌.» سفر درونی‌ با آثار ریلکه‌ باعث‌ می‌شود شایگان‌ به‌ دیدار مکان‌هایی‌ برود که‌ ریلکه‌ در واپسین‌ سال‌های‌ عمر در آنجا زندگی‌ کرده‌ بود.[۴۹]

نووالیس

مطالعه نوشته‌های هرمان هِسه نویسنده و ادیب آلمانی- سوئیسی، توجه شایگان را به نووالیس شاعر و فیلوسف آلمانی جلب می‌کند: «در همه‌ آثار نووالیس‌ جادوی‌ جهان‌ جاری‌ است‌.» مفاهیم‌ پرباری چون «صورت‌ جان‌» و «هر چه‌ شاعرانه‌تر، واقعی‌تر» به‌ شایگان‌ یاری‌ می‌رساند تا آن‌ هاله‌ افسونی‌ را که‌ در ژرفای‌ جان‌ خانه‌ دارد، فهم کند.

ماکس شلر

«مرگ یا بقا» و «وضعیت انسان در جهان» دو اثر ماکس شلر فیلوسف آلمانی نیز در جهان‌بینی شایگان تاثیرگذار است. او با مطالعه سخت، می‌تواند مکتب فلسفهانسان‌شناختی‌ را که شلر بنیان‌گذار آن بود و بر تفکر آلمانی بین دو جنگ تاثیر بسیاری گذاشته بود، کشف‌ کند.

رنه گنون

نوشته‌های رنه گنون محقق سنت‌گرای فرانسوی از دیگر آثاری بود که شایگان را دوره‌ای به‌خود مشغول می‌کند. همه آثار او را می‌خواند و به گفته خودش به موقع خود را از تأثیر او رها می‌کند. گنونه از دید شایگان در عین‌اینکه دگماتیسم و تعصب کلاسیک را رد می‌کند، در دام تعصبی سنتی گرفتار آمده است. این هند است که شایگان را از تأثیر گنون رها می‌کند.

کارل گوستا یونگ

شایگان از طریق یک کنفرانس به دنیای مفاهیم و نوشته‌های یونگ روانشناس و فیلسوف سوئیسی راه می‌برد. یکی از دوستان شایگان که شاگرد پیاژه بود، از مفاد یکی از سخنرانی‌های یونگ برایش می‌گوید. همین مسئله بابی می‌شود برای خواندن مهمترین آثار روان‌شناس بنیا‌ن‌گذار روان‌شناسی تحلیلی.در همین ایام بود که مفاهیم‌ چندپهلویی‌ همانند «نمادگرایی‌ عقل‌»، «ناخودآگاه‌ جمعی‌» و مفهوم‌ «فرافکنی‌» را درک می‌کند.[۵۰] مبحث‌ ناخودآگاه‌ جمعی‌ که‌ در آن‌ عناصر نمادین‌، اسطوره‌ای‌، دینی‌ و عرفانی‌ اهمیت‌ بسیاری‌ دارد، چنان‌ بر اندیشه‌ شایگان‌ اثر می‌گذارد که‌ پس‌ از مطالعه‌ آثار این‌ روان‌شناس‌ و روانکاو، سخنرانی‌های‌ بسیاری‌ ایراد و مقاله‌های‌ پرشماری‌ می‌نویسد. مجموعه‌ این‌ مقاله‌ها با عنوان‌ بت‌های‌ ذهنی‌ و خاطره‌ ازلی‌ در سال‌ ۱۳۵۶ در تهران‌ منتشر شده‌ است‌. [۵۱]

ژان هربر

مؤثرین فردی که نقشی اساسی در تعیین مسیر شایگان داشت، ژان هربر است. با هربر وارد دنیای اسطوره‌های هند می‌شود. به گفته شایگان هربر «هندشناس نبود بلکه معرفتی تقریبا تجربی از تفکر هندو داشت». او که از درس‌های هربر درباره رامایانا و مهابهاراتا بسیار می‌آموزد می‌گوید: «هربر مرا با نبوغ حماسی هند آشنا کرد». [۵۲]

=هانری فرای

آشنایی با هربر مقدمه یادگیری زبان سانسکریت بود. به مدت دو سال به کلاس‌های سانسکریت هانری فرای می‌رود و به خواندن متون مقدس هند روی می‌آورد.

استادان

شایگان‌ در ژنو در کلاس‌های‌ درس‌ فیلسوف‌ و روان‌شناس‌ فرانسوی‌ ژان‌ پیاژه‌، بنیانگذار روان‌شناسی‌ رشد، شرکت‌ می‌کند.

باتلی، گوگن‌هایم، لیبنس‌کیند از اساتید شایگان در دانشگاه ژنو بودند که حقوق عمومی، حقوق بین‌الملل و تاریخ نهادها و مؤسسات را تدریس می‌کردند.

شایگان با علاقه‌ای که به فلسفه داشت به آلمان می‌رود و در کلاس‌های‌ درس‌ نظری‌ پرفسور فولکمان‌ ـ شلوک‌ درباره‌ هایدگر حضور می‌یابد.

او نزد پرفسور زیمرمان‌ نیز به اهمیت‌ اساسی‌ مکتب‌ فلسفه‌ انسان‌شناختی‌ و تأثیر آن‌ بر نخبگان‌ اندیشمند پی می‌برد.

ژان هربر که شایگان در کلاس‌های درس او درباره اساطیر هند شرکت می‌کند.

هانری فرای به مدت دو سال به شایگان درس سانسکریت می‌دهد.

در تهران، دو سال و نیم ادبیات هند را نزد برهمن ایندوشکر می‌خواند که آن هنگام مدرس زبان سانسکریت در دانشگاه تهران بود.

شاگردان

علت شهرت

فیلم ساخته‌شده

کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند

آثار و منبع‌شناسی

کتاب‌ها

به‌فارسی

  1. ادیان‌ و مکتب‌های‌ فلسفی‌ هند ، تهران‌، دانشگاه‌ تهران‌، تهران، ۱۳۴۶؛ انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۸۹؛ نشر و پژوهش فرزان‌روز، تهران ۱۳۹۳.[۵۳]
  2. بت‌های‌ ذهنی‌ و خاطره‌ ازلی‌، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۵؛ نشر و پژوهش فرزان‌روز تهران ۱۳۹۳.[۵۴]
  3. آسیا در برابر غرب‌، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۶؛ نشر و پژوهش فرزان‌روز، تهران ۱۳۹۲.[۵۵]
  4. هانری‌ کربن‌: آفاق‌ تفکر معنوی‌ در اسلام‌ ایرانی‌، ترجمه‌ باقر پرهام‌، انتشارات آگاه‌، تهران ۱۳۷۱؛ نشر و پژوهش فرزان‌روز، تهران ۱۳۹۲.[۵۶]
  5. زیر آسمان‌های‌ جهان‌ (گفتگوی‌ رامین‌ جهانبگلو با داریوش‌ شایگان‌)، ترجمه‌ نازی‌ عظیما، نشر و پژوهش‌ فرزان‌‌روز، تهران ۱۳۷۴.[۵۷]
  6. افسون‌زدگی‌ جدید: هویت‌ چهل‌‌تکه‌ و تفکر سیار، ترجمه‌ فاطمه‌ ولیانی‌، نشر و پژوهش‌ فرزان‌‌روز، تهران ۱۳۸۰.[۵۸]
  7. آیین‌ هندو و عرفان‌ اسلامی‌، ترجمه‌ جمشید ارجمند، نشر و پژوهش‌ فرزان‌روز، تهران ۱۳۸۲.[۵۹]
  8. واحهٔ زمردین (متن فارسی - فرانسه اشعار سهراب سپهری)، ترجمه فرانسه از داریوش شایگان، انتشارات هرمس، تهران ۱۳۸۴.
  9. قیامت و معاد در عرفان اسلامی و هندو [بخشی از کتاب آیین هندو و عرفان اسلامی]، به‌اهتمام عبدالکریم جربزه‌دار، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۴.[۶۰]
  10. آمیزش افقها: منتخباتی از آثار داریوش شایگان، گزینش و تدوین محمدمنصور هاشمی، نشر و پژوهش فرزان‌روز، تهران ۱۳۸۹.[۶۱]
  11. بینش اساطیری [بخشی از کتاب بتهای ذهنی و خاطره ازلی]، به‌اهتمام عبدالکریم جربزه‌دار، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۹۱.[۶۲]
  12. در جست‌وجوی فضاهای گمشده، نشر و پژوهش فرزان‌روز، تهران ۱۳۹۲.[۶۳]
  13. پنج اقلیم حضور: بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان،‌انتشارات فرهنگ معاصر، تهران ۱۳۹۳.[۶۴]
  14. جنون هوشیاری، بحثی درباره اندیشه و هنر شارل بودلر، مؤسسه فرهنگی و هنری چاپ و نشر نظر، تهران ۱۳۹۴.[۶۵]
  15. فانوس جادویی زمان: نگاهی به رمان در جست‌وجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست، فرهنگ معاصر، تهران ۱۳۹۶.[۶۶]
  16. سرزمین سرابها، ترجمه جمشید ارجمند، فرهنگ معاصر، تهران ۱۳۹۴.[۶۷]
  17. نگاه شکسته، اسکیزوفرنی فرهنگی، ترجمه علیرضا مناف‌زاده، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۴ تهران.[۶۸]

به‌عربی

  1. النفس‌ المبتوره‌: هاجس‌ الغرب‌ فی‌ مجتمعاتنا، دارالساقی‌، بیروت ۱۹۹۱.
  2. اوهام الهویة، ترجمه محمد علی مقلد، دارالساقی، بیروت ۱۹۹۳.
  3. ما الثوره‌ الدینیه‌؟: الحضارات‌ التقلیدیه‌ فی‌ مواجهه‌ الحداثة، ترجمه‌: محمد الرحمونی‌، دارالساقی، بیروت ۲۰۰۴.
  4. الاصنام‌ الذهنیة و الاذکاره‌ الازلیة، ترجمه‌ حیدر نجف‌، دارالهادی‌، بیروت ۲۰۰۷.

مقالات‌

  1. «آیین‌ هندو»، مجله‌ دانشکده‌ ادبیات‌، سال ۱۱، ضمیمه‌ ش‌ ۳ و ۴ (فروردین و تیر۱۳۴۳)، ص‌ ۳۴۵تا۳۸۴.
  2. «راز تثلیث‌: شیوا یا اصل‌ فانی‌کننده‌»، مهر، دوره‌ ۱۱، ش‌ ۳ و ۴ (خرداد و تیر ۱۳۴۴)، ص‌ ۱۹۵تا۲۰۱.
  3. «ارتباط‌ انسان‌ و وجود در عرفان‌ نظری‌ اسلامی‌ و حکمت‌ هندو»، فرهنگ‌ و زندگی‌، ش‌ ۳ (مهر ۱۳۴۹)، ص‌ ۵۹تا۷۱؛ نیز در جستارهایی در دین، روانشناسی، انسانشناسی و غیره: مجموعه مقالات (برگزیده از مجله فرهنگ و زندگی)، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ۱۳۸۱.
  4. «قیامت‌ و معاد در عرفان‌ اسلامی‌ و هندو»، الفبا، ش‌ ۱ (۱۳۵۲)، ص‌ ۱تا۲۸.
  5. «بینش‌ اساطیری‌»، الفبا، ش‌ ۵ (اسفند ۱۳۵۳)، ص‌ ۱تا۸۳.
  6. «دین‌ و فلسفه‌ و علم‌ در شرق‌ و غرب‌»، الفبا، ش‌ ۶ (۱۳۵۶)، ص‌ ۱۰۱تا۱۰۹.
  7. «سیر و سلوک‌ هانری‌ کربن‌ از هایدگر تا سهروردی‌»، ایران‌نامه‌، سال‌ هفتم‌، ۸/۱۳۶۷، ص‌ ۴۶۱تا۴۹۲، ۵۸۴تا۶۱۷.
  8. «محمد داراشکوه‌، بنیان‌گذار عرفان‌ تطبیقی‌»، ایران‌نامه‌، ۹/۱۳۶۸، ص‌ ۱۹۶تا۲۲۴.
  9. «محمد داراشکوه‌، بنیان‌گذار عرفان‌ تطبیقی‌»، نامه‌ شهیدی‌: جشن‌نامه‌ استاد دکتر سید جعفر شهیدی‌ ، به‌‌اهتمام‌ علی‌ اصغر محمدخانی‌، تهران‌، طرح‌ نو، ۱۳۷۴، ص‌ ۷۲۹تا۷۶۸.
  10. «زائری‌ از غرب‌»، ترجمه‌ باقر پرهام‌، کلک‌، ش‌ ۲، ۱۳۷۰، ش‌ ۵، ص‌ ۱۱تا۴۰.
  11. «تصویر یک‌ جهان‌ یا بحثی‌ درباره‌ هنر ایران‌»، کلک‌ ، ۱۳۷۰، ش‌ ۱۴ و ۱۵، ص‌ ۳۱تا۴۵.
  12. «در جستجوی‌ فضاهای‌ گمشده‌»، ایران‌نامه‌ ، ۷۰/۱۳۶۹، ص‌ ۵۴۱تا۵۵۲.
  13. «در جستجوی‌ فضاهای‌ گمشده‌»، کلک‌، ش‌ ۲۳ و ۲۴، بهمن‌ و اسفند ۱۳۷۰، ص‌ ۳۲تا۴۳.
  14. «در جستجوی‌ فضاهای‌ گمشده‌»، نامه‌ فرهنگ‌، ش‌ ۹، بهار ۱۳۷۲.
  15. «در جستجوی‌ فضاهای‌ گمشده‌»، نقد و بررسی‌ کتاب‌ فرزان‌ ، ش‌?۲۵.
  16. «هانری‌ کربن‌، آفاق‌ تفکر معنوی‌ در اسلام‌ ایرانی‌»، ایران‌نامه‌ ، ۱۳۷۱، ص‌ ۲۸۰تا۲۹۶
  17. درباره‌ٔ صادق‌ هدایت‌ و شماره‌ ویژه‌ مجله‌، ایران‌نامه‌، ۱۳۷۱، ص‌ ۴۰۷تا۴۱۳
  18. «در میان‌ شرق‌ و غرب‌»، ترجمه‌ پرویز همایون‌پور، خرد و آزادی‌: یادنامه‌ دکتر امیرحسین‌ جهانبگلو ، به‌کوشش‌ کریم‌ امامی‌ و عبدالحسین‌ آذرنگ‌، تهران‌، باغ‌ آینه‌، ۱۳۷۲، ص‌ ۳۳۷تا۳۴۴
  19. «چندگانگی‌ فرهنگی‌»، گفت‌وگو، ش‌ ۲، دی‌۱۳۷۲، ص‌ ۴۰ ـ ۶۲.
  20. «ایدئولوژیک‌ شدن‌ سنت‌»، ترجمه‌ مهرداد مهربان‌، کیان‌، سال‌ چهارم‌، ش‌ ۱۹، خرداد ۱۳۷۳، ص‌ ۱۰تا۱۹
  21. «تعطیلات‌ در تاریخ‌»، ترجمه‌ علیرضا مناف‌زاده‌، گفت‌وگو، ش‌۶، زمستان‌ ۱۳۷۳.
  22. «تبلور یک‌ نحوه‌ هستی‌، درباره‌ سیدجلال‌الدین‌ آشتیانی‌»، کلک‌، ش‌ ۸۱ـ۹۳، آذر ۱۳۷۴، ص‌ ۱۵۰تا۱۵۳ (نیز بخارا، ش‌ ۴۱، فروردین‌ و اردیبهشت‌ ۱۳۸۴)
  23. «فرزانگی‌ و وارستگی‌»، خرد جاودان‌: جشن‌نامه‌ استاد سید جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، به‌کوشش‌ علی‌ اصغر محمدخانی‌ و حسن‌ سیدعرب‌، نشر و پژوهش‌ فرزان‌ روز، ۱۳۷۷، ص‌ ۲۱تا۲۴
  24. «میان‌ هستی‌ و نیستی‌»، بخارا، ش‌ ۶، خرداد و تیر۱۳۷۸، ص‌ ۳۸۰ و ۳۸۱.
  25. «هویت‌ سه‌گانه‌»، ترجمه‌ جمشید ارجمند، یاد یار مهربان‌، به‌کوشش‌ هما گرامی‌ (فره‌وشی‌)، انتشارات‌ زبور، ۱۳۷۸
  26. «آمیزش‌ افقها: نامه‌ای‌ به‌ نسل‌های‌ آینده‌»، ترجمه‌ کامران‌ فانی‌، صبح‌ امروز، یکشنبه‌ ۱۰بهمن‌۱۳۷۸
  27. «دیدارهای‌ هانری‌ کربن‌»، احوال‌ و اندیشه‌های‌ هانری‌ کربن‌، تهران‌، انتشارات‌ هرمس‌ و انجمن‌ ایران‌شناسی‌ فرانسه‌ در ایران‌، ۱۳۷۹
  28. «پدیده‌های‌ دیدار در گفتگوی‌ تمدن‌ها»، اندیشه‌ غربی‌ و گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها، ترجمه‌ باقر پرهام‌، تهران‌، نشر و پژوهش‌ فرزان‌ روز، ۱۳۷۹
  29. «افسون‌زدگی‌ جدید»، بخارا، اردیبهشت‌۱۳۸۰
  30. «آمیزش‌ افقها»، معماری‌ و شهرسازی‌، آذر۱۳۸۰
  31. «آمیزش‌ افقها»، همشهری‌
  32. «ارزش‌های‌ جهانگیر»، نقد و بررسی‌ کتاب‌ فرزان‌، ش‌ ۲
  33. «تصویر یک‌ جهان‌ یا بحثی‌ درباره‌ هنر ایران‌»، فصلنامه‌ هنر، ش‌ ۵۷.
  34. «تصویر یک‌ جهان‌ یا بحثی‌ درباره‌ هنر ایران‌»، هنرهای‌ تجسمی‌، ش‌?۱۰.
  35. «روابط‌ هندوئیسم‌ و تصوف‌»، ترجمه‌ جمشید ارجمند، بخارا، ش‌?۲۱ و ۲۲، اسفند ۱۳۸۰.
  36. «مقدمه‌»، روح‌ ایران‌، ترجمه‌ محمود بهفروزی‌، تهران‌، نشر پند نامک‌ ۱۳۸۱.
  37. «آیین‌ هندو و عرفان‌ اسلامی‌»، همشهری‌، ۲۶ و ۲۷/۶/۱۳۸۲.
  38. «هویتهای‌ چندگانه‌»، تنظیم‌ یوسف‌ ناصری‌، یاس‌ نو، پنجشنبه‌ ۲۹آبان‌۱۳۸۲.
  39. «چندگانگی‌ فرهنگی‌»، بخارا، ش‌ ۴۲، خرداد و تیر ۱۳۸۴.
  40. «طغیان‌ دیگری‌» [درباره‌ ژان‌ بودریار]، ترجمه‌ فاطمه‌ ولیانی‌، بخارا، ش‌ ۴۴، مهر ـ آبان‌ ۱۳۸۴.
  41. «شرحی‌ بر دوستی‌»، جمشید ارجمند: جشن‌نامه‌ ۴۵ سال‌ کار، به‌‌کوشش‌ زاون‌ قوکاسیان‌ و حسین‌ رسول‌اف‌، تهران‌، ۱۳۸۴، ص‌ ۳۳ـ۳۶.
  42. «مسکوب‌، اقلیم‌ حضور بود»، بخارا، ش‌ ۴۱، فروردین‌ و اردیبهشت‌ ۱۳۸۴، ص‌ ۳۵ ـ ۳۴۸.
  43. «شعر نسروده‌»، آفتاب‌ معرفت‌: مجموعه‌ مقالاتی‌ درباره‌ دکتر عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌ و نمونه‌ای‌ از آثار وی‌، گردآوری‌: سامیه‌ بصیر مژدهی‌، تهران‌، امیرکبیر، ۱۳۸۵.
  44. «فانی‌ای‌ که‌ من‌ می‌شناسم‌»، بخارا، ش‌ ۶۲، خرداد ـ شهریور ۱۳۸۶، ص‌ ۱۰۷ ـ ۱۱۳.
  45. «ابوالحسن‌ رفیعی‌ قزوینی‌ از آخرین‌ حکیمان‌ ایران‌ سنتی‌»، بخارا، ش‌ ۶۴، آذر ـ اسفند ۱۳۸۶.
  46. «از ازل‌ تا به‌ ابد» [درباره‌ حافظ‌]، شاخه‌های‌ شوق‌، یادگارنامه‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی‌، ج‌ اول‌، به‌‌کوشش‌ علی‌ دهباشی‌، نشر قطره‌ ۱۳۸۶.
  47. «آیا تهران‌ مدینه‌ای‌ تمثیلی‌ است‌»، ترجمه‌ فاطمه‌ ولیانی‌، معماری‌ و شهرسازی‌ ، ش‌ ۸۸ و ۸۹، زمستان‌۱۳۸۶.
  48. «خیام‌ شاعر لحظه‌های‌ برق‌آسای‌ حضور»، ترجمه‌ نازی‌ عظیما، بخارا، ش‌ ۶۶، شهریور ۱۳۸۷، ص‌ ۳۰تا۴۵.
  49. «الهویه‌: الجماعه‌ و الجماعات‌»، حدیث‌ اجراه‌ و صاغه‌ بالعربیه‌: حسین‌ قبیسی‌، مواقف‌، دارالساقی‌، العدد ۶۵، ص‌ ۵۶تا۶۴.
  50. «الهویه‌ المرکبه‌ هویه‌ بأربعین‌ بعداً»، ترجمه‌ حیدر نجف‌، قضایا اسلامیه‌ معاصره‌، چاپ‌ بیروت‌، ش‌ ۲۰و۲۱، ۲۰۰۲ / ۱۴۲۳.
  51. «کیف‌ امسی‌ العالم‌ شبحا»، ترجمه‌ حیدر نجف‌، قضایا اسلامیه‌ معاصره‌، السنه‌ التاسعه‌، العدد۳۰، شتا ۲۰۰۵ / ۱۴۲۵، ص‌ ۱۹۳تا۲۴۰.

مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها

۱. شایگان‌، داریوش‌ ، گفتگوکننده‌: رامین‌ جهانبگلو، ایران‌نامه‌ ، ۱۳۷۱، ص‌?۲۸۰ ـ ۲۹۶.

۲. شایگان،‌ داریوش [مصاحبه‌]، کلک‌ ، ش‌ ۵۳، مرداد ۱۳۷۳، ص‌ ۲۶۲ ـ ۳۰۳.

۳. «اسطوره‌، ایدئولوژی‌، حقیقت‌…»، گفتگوکننده‌: اکبر گنجی‌، راه‌ نو ، ش‌ ۱۲.

۴. «روشنفکر و اندیشمند چند پرسشی‌»، گفتگوکننده‌: شاهرخ‌ تویسرکانی‌، دنیای‌ سخن‌ ، ش‌ ۷۷، دی‌ و بهمن‌ ۱۳۷۶.

۵. «فرهنگ‌ جهانی‌ در گفتگو با داریوش‌ شایگان‌»، گفتگوکننده‌: سید مرتضی‌ مردیها، جامعه‌ ، سال‌ یکم‌، ش‌ ۶۷، یکشنبه‌ ۲۷ اردیبهشت‌ ۱۳۷۷.

۶. «انسان‌، اخلاق‌ و فرهنگ‌»، گفتگوکننده‌: سید مرتضی‌ مردیها، جامعه‌ ، ش‌ ۶۸، دوشنبه‌ ۲۸ اردیبهشت‌ ۱۳۷۷.

۷. «فرهنگ‌ جهانی‌»، مجله‌ حقوقی‌ و قضایی‌ دادگستری‌ ، ۲۷ ـ ۲۹ /۲/۱۳۷۷.

۸. «دین‌ ایدئولوژیک‌ و انتحار معنوی‌»، کیان‌ ، ش‌ ۴۵، بهمن‌ ـ اسفند ۱۳۷۷.

۹. «دین‌ و دین‌پژوهی‌ در روزگار ما»، هفت‌ آسمان‌ ، ش‌ ۵، بهار ۱۳۷۹.

۱۰. «سلسله‌ گفتگوهای‌ پیرامون‌ نشر و فرهنگ‌: گفتگوی‌ هجدهم‌ با داریوش‌ شایگان‌ و کامران‌ فانی‌»، گفتگوکنندگان‌: عبدالحسین‌ آذرنگ‌ و علی‌ دهباشی‌، با همکاری‌ طوبی‌ ساطعی‌، بخارا ، ش‌ ۲۴.

۱۱. «پایی‌ در آب‌ و پایی‌ در خاک‌»، گفتگوکنندگان‌: احمد غلامی‌ و علیرضا کیان‌، همشهری‌ ماه‌ ، ش‌ ۵، مرداد ۱۳۸۰.

۱۲. «ما شاهد ظهور آگاهی‌ سیاره‌ای‌ هستیم‌»، گفتگوکننده‌: سایر محمدی‌، ایران‌ ، ۱۸/۶/۱۳۸۰.

۱۳. «ما همه‌ مهاجر هستیم‌»، گفتگوی‌ لیبراسیون‌ با داریوش‌ شایگان‌، ترجمه‌ آذر خلیلی‌، آفتاب‌ ، ش‌ ۳.

۱۴. «گذشته‌ یک‌ توهم‌: پیرامون‌ ایدئولوژیهای‌ توتالیتر»، گفتگوکننده‌: محمد تقی‌ قزلسفلی‌، همبستگی‌ ، ۲۶/۶/۱۳۸۰.

۱۵. «از آسیا در برابر غرب‌ تا آمیزش‌ افقها»، قرن‌ روشنفکران‌ ، به‌کوشش‌ محمد تقی‌ قزلسفلی‌، هرمس‌ ۱۳۸۰.

۱۶. «تفکر سیاره‌ای‌ و هویت‌ شبکه‌ای‌»، گفتگوکننده‌: محمدرضا ارشاد، همشهری‌ ، ۲۸ و ۲۹/۸/۱۳۸۱.

۱۷. «استثنایی‌ بر یک‌ قاعده‌: ارزیابی‌ دکتر شایگان‌ از وضعیت‌ مطالعه‌ در ایران‌»، کتاب‌ هفته‌ ، دوشنبه‌ ۱۳ آبان‌ ۱۳۸۱.

۱۸. «هستی‌شناسی‌های‌ پراکنده‌»، گفتگو، ش‌ ۳۷، مرداد ۱۳۸۲.

۱۹. «همه‌ تمدن‌های‌ بزرگ‌ دینی‌ هستند»، گفتگوکننده‌: علی‌ اصغر سیدآبادی‌، ۲۱ و ۲۲ و ۲۶/۷/۱۳۸۲.

۲۰. «روزنه‌ای‌ به‌ وجه‌ دیگر واقعیات‌»، گفتگوکننده‌: محمدرضا ارشاد، همشهری‌ ، ش‌ ۷ و ۹/۱۲/۱۳۸۲.

۲۱. «از کتک‌کاری‌ به‌ ایثار»، گفتگوی‌ مجید اسلامی‌ و مانی‌ حقیقی‌ با داریوش‌ شایگان‌ و داریوش‌ مهرجویی‌، هفت‌ ، ش‌ ۱۳.

۲۲. «فصل‌ فکر: چهره‌ به‌ چهره‌ با شایگان‌، مرور آثار یک‌ نویسنده‌»، گفتگوکننده‌: محمدرضا ارشاد، کتاب‌ هفته‌ ، ش‌ ۵۰۱.

۲۳. «از هند تا پسامدرن‌» [گفتگو با داریوش‌ شایگان‌ و هوشنگ‌ رهنما] ، گستره‌ اسطوره‌ ، گفتگوکننده‌: محمدرضا ارشاد، هرمس‌، ۱۳۸۲.

۲۴. «باید کودک‌ ذهنم‌ را عوض‌ کنم‌»، تنظیم‌: حامد یوسفی‌، شرق‌ ، دوشنبه‌ ۲۸ مهر ۱۳۸۲.

۲۵. «متفکران‌ اهل‌ معنا»، [?میزگرد]، کتاب‌ ماه‌ ادبیات‌ و فلسفه‌ ، ش‌ ۷۴، آذر ۱۳۸۲.

۲۶. «دموکراسی‌ جدید تجمل‌ نیست‌»، گفتگوکننده‌: حامد یوسفی‌، سیاست‌نامه‌ شرق‌ ، ۳.

۲۷. «حکیم‌ اهل‌ مدارا: محفل‌ انس‌ علامه‌ طباطبایی‌ در گفتگو با داریوش‌ شایگان‌»، شرق‌ ، ۷.

۲۸. «نقد و بررسی‌ کتاب‌ افسون‌زدگی‌ جدید: گفتگو با داریوش‌ شایگان‌»، مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ ، به‌کوشش‌ بیژن‌ عبدالکریمی‌، تهران‌، یادآوران‌، ۱۳۸۳.

۲۹. «دین‌، معنویت‌ و دنیای‌ مدرن‌»، اشراق‌ ، دوره‌ جدید، سال‌ اول‌، ش‌?۱، پاییز ۱۳۸۳.

۳۰. «دیالکتیک‌ ستیز و سازش‌ با دیگری‌: میزگرد ارزیابی‌ انتقادی‌ فرهنگ‌ ایران‌»، ایران‌ ، ۳ مهر ۱۳۸۴.

۳۱. «جمهوری‌ مونادها»، گفتگوکننده‌: محمدرضا ارشاد، همشهری‌ ماه‌ ، آبان‌ ۱۳۸۴.

۳۲. «جایزه‌ فرانسوی‌ها به‌ فیلسوف‌ رمان‌نویس‌»، گفتگوکننده‌: مهدی‌ یزدانی‌ خرم‌، شرق‌ ، ۲۷ ـ ۲۵/۸/۱۳۸۴.

۳۳. «همه‌ فلسفه‌زده‌ شده‌اند؛ کنج‌ خانه‌ داریوش‌ شایگان‌»، گزارشی‌ از گفتگوی‌ ایسنا با شایگان‌، شرق‌ ، ۱۱/۶/۱۳۸۵.

۳۴. «ایران‌، موزائیک‌ فرهنگها»، اعتماد ، پنجشنبه‌ ۲۳ فروردین‌ ۱۳۸۶.

۳۵. داریوش شایگان، [درباره‌ علامه‌ رفیعی‌ قزوینی‌]، هفته‌نامه‌ تابان‌ ، یکشنبه‌ ۶ خرداد.

۳۶. «کربن‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ را در اندیشه‌ سهروردی‌ می‌دید»، همبستگی‌ ، چهارشنبه‌ ۱۰ مرداد ۱۳۸۶.

۳۷. «میانجی‌ فرهنگی‌ ایرانی‌: گزارش‌ سخنرانی‌ داریوش‌ شایگان‌ و غلامحسین‌ ابراهیمی‌ دینانی‌»، کارگزاران‌ ، چهارشنبه‌ ۱۰ مرداد ۱۳۸۶.

۳۸. «سنت‌ به‌ وقت‌ مدرن‌»، گفتگوکننده‌: متین‌ غفاریان‌، شهروند ، سال‌ ۲، ش‌ ۳۵، ۷ بهمن‌ ۱۳۸۶.

۳۹. «التعایش‌ بین‌ الادیان‌: مقاربات‌ فی‌ المرتکزات‌ المعنویه‌ و المعرفیه‌ للتعدیه‌»، ترجمه‌ حیدر نجف‌، قضایا اسلامیه‌ معاصره‌ ، العدد ۲۲، شتا ۲۰۰۳ / ۱۴۲۳.

منبع‌شناسی

نقد و بررسی‌ها

۱. آرام‌، کیوان‌، «سرنوشت‌ نادیدنی‌ جهان‌»، ایران‌ ، ۱۳۸۳.

۲. ارشاد، محمدرضا، «افسون‌زدگی‌ جدید، هویت‌ چهل‌ تکه‌ و تفکر سیار: مصطفی‌ ملکیان‌، هوشنگ‌ رهنما و مراد فرهادپور در خصوص‌ کتاب‌ افسون‌زدگی‌ جدید»، کتاب‌ هفته‌ ، ش‌ ۱۳.

۳. اسپیر، آرنو، «جهانی‌ شدن‌ روان‌ گسیخته‌: آلن‌ تورن‌ و داریوش‌ شایگان‌ در گفت‌وگویی‌ رودررو»، ترجمه‌ احمد پرهیزی‌، شرق‌ ، سه‌شنبه‌ ۶ آبان‌ ۱۳۸۲.

۴. بازرگانی‌، بهمن‌، «در میانه‌ قاره‌ گمشده‌ روح‌ و مدرنیته‌»، شرق‌، ۲۶ و ۲۹/۶/۱۳۸۳.

۵. بروجردی‌، مهرزاد، روشنفکران‌ ایرانی‌ و غرب‌ ، ترجمه‌ جمشید شیرازی‌، تهران‌، نشر و پژوهش‌ فرزان‌ روز، ۱۳۷۷، ص‌ ۲۲۸ ـ ۲۴۰.

۶. بنوعزیزی‌، علی‌، «جوامع‌ اسلامی‌ در مجادله‌ با غرب‌ از داریوش‌ شایگان‌»، ایران‌نامه‌ ، ۱۳۷۲، ص‌ ۷۰۵ ـ ۷۰۹.

۷. بهارلو، محمد، «گفتگو زیر آسمان‌ کبود»، دنیای‌ سخن‌ ، ش‌ ۶۶، مهر و آبان‌ ۱۳۷۴.

۸. پدرام‌، مسعود، «جست‌ وجوی‌ معنا در مدرنیته‌ بازاندیشیده‌»، مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ ، ص‌ ۳۹ ـ ۵۰.

۹. پرهام‌، مهدی‌، «افسون‌زدگی‌ جدید»، بخارا ، آبان‌ ۱۳۸۰.

۱۰. جعفریان‌، رسول‌، جریان‌ها و سازمان‌های‌ مذهبی‌ ـ سیاسی‌ ایران‌: از روی‌ کار آمدن‌ محمدرضا شاه‌ تا پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ، مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌ ۱۳۸۳، ص‌?۶۱۱ ـ ۶۱۲.

۱۱. حقدار، علی‌ اصغر، «گفتگوی‌ تمدن‌ها در اندیشه‌ داریوش‌ شایگان‌»، گزارش‌ گفت‌وگو، ش‌ ۷.

۱۲. حقدار، علی‌ اصغر، «داریوش‌ شایگان‌ و نگاه‌ به‌ دنیای‌ مدرنیته‌»، نامه‌ میب د، سال‌ اول‌، ش‌ اول‌، بهار ۱۳۸۰.

۱۳. حقدار، علی‌ اصغر، داریوش‌ شایگان‌ و بحران‌ معنویت‌ سنتی‌ ، تهران‌، کویر، ۱۳۸۳.

۱۴. خدابنده‌لو، فرهاد، «نگاه‌ شکسته‌»، ایران‌ نامه‌ ، ۹/۱۳۶۸، ص‌ ۵۸۹ ـ ۶۰۹.

۱۵. خلجی‌، مهدی‌، «نگاهی‌ به‌ نخستین‌ رمان‌ داریوش‌ شایگان‌»، همبستگی‌ ، ۱۲/۹/۱۳۸۴.

۱۶. داوری‌ اردکانی‌، رضا، «شایگان‌ و پرسش‌های‌ بی‌پاسخ‌»، مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ ، ص‌?۵۱ ـ ۶۶.

۱۷. دهدزی‌، فرید، «شایگان‌ چهل‌ تکه‌»، شرق‌ ، پنجشنبه‌ ۲۲ اردیبهشت‌ ۱۳۸۴.

۱۸. رجبی‌، مهدی‌، «بازاندیشی‌های‌ شایگان‌»، کتاب‌ ماه‌ علوم‌ اجتماعی‌ ، ش‌ ۹۲ و ۹۳.

۱۹. رحمانی‌، محترم‌، «شایگان‌ و مدرنیته‌ غربی‌»، همبستگی‌ ، ۱۶/۳/۱۳۸۵.

۲۰. سیدآبادی‌، علی‌ اصغر، «بازخوانی‌ میراث‌ شایگان‌»، یاس‌ نو ، ۱/۷/۱۳۸۲.

۲۱. سید عرب‌، حسن‌، «هانری‌ کربن‌: آفاق‌ تفکر معنوی‌ در اسلام‌ ایرانی‌»، گلچرخ‌ ، ش‌?۱۴، مرداد ۱۳۷۵، ص‌ ۱۵ ـ ۱۸.

۲۲. شیرخانی‌، علی‌، «تفکر سیار در افسون‌زدگی‌ جدید»، پگاه‌ حوزه‌ ، ش‌ ۷۰.

۲۳. طباطبایی‌، سید جواد، «شناخت‌ ساحت‌های‌ معنوی‌ در اسلام‌ ایرانی‌»، نشر دانش‌ ، سال‌ ۱۱، ش‌ ۱،

۲۴. عبدالکریمی‌، بیژن‌، «هویت‌ چهل‌ تکه‌ و تفکر بی‌خانمان‌»، مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ ، ص‌?۶۷ ـ ۸۴.

۲۵. عبدالکریمی‌، بیژن‌، «مونیسم‌ یا پلورالیسم‌»، مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ ، ص‌ ۱۰۷ ـ ۱۳۸.

۲۶. غرایاق‌ زندی‌، داود، «سپیده‌دمان‌ و شامگاه‌ بتان‌: سوگواری‌ یا سازگاری‌»، کتاب‌ ماه‌ هنر ، ش‌ ۳۵ و ۲۳ ـ ۳۶.

۲۷. غرایاق‌ زندی‌، داود، «وحدت‌ در کثرت‌ یا کثرت‌ در وحدت‌»، کتاب‌ ماه‌ هنر ، ش‌ ۴۷ و ۴۸.

۲۸. فولادوند، عزت‌الله‌، «هم‌ به‌ قدر تشنگی‌: برداشت‌ و دریافتی‌ از آسیا در برابر غرب‌»، آیینه‌ زندگی‌ ، ش‌ ۲۲ و ۲۳.

۲۹. کاجی‌، حسین‌، کیستی‌ ما از نگاه‌ روشنفکران‌ ایرانی‌ ، تهران‌، روزنه‌، ۱۳۷۸، ص‌ ۶۳ ـ ۱۰۲.

۳۰. کن‌، فیلیپ‌، «افسون‌زدگی‌ جدید»، ترجمه‌ فاطمه‌ ولیانی‌، بخارا ، ش‌ ۳۱.

۳۱. گشتر، افسانه‌، «نمونه‌ بارز از اندیشه‌ پویای‌ ایرانی‌»، ترجمه‌ سعید فیروزآبادی‌، بخارا ، ش‌ ۴۷، ۱۳۸۴، صفحات‌ ۳۸۸ ـ ۳۹۱.

۳۲. مجابی‌، جواد، «تفکر سیار در کار شایگان‌»، نگاه‌ کاشف‌ گستاخ‌ ، افق‌، ۱۳۸۳.

۳۳. مجاهدی‌، محمد مهدی‌، «رنگین‌ کمان‌ اشراق‌ غربی‌ در گفت‌وگوی‌ آینه‌های‌ شکسته‌»، مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ .

۳۴. مجاهدی‌، محمد مهدی‌، «نقد و بررسی‌ مقاله‌ هویت‌ چهل‌ تکه‌ و تفکر بی‌خانمان‌»، مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ ، ص‌ ۸۵ ـ ۲۰۶.

۳۵. مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ : تحلیل‌ و نقد دیدگاه‌ داریوش‌ شایگان‌ در افسون‌زدگی‌ جدید، به‌کوشش‌ بیژن‌ عبدالکریمی‌، تهران‌، یادآوران‌، ۱۳۸۳.

۳۶. مهیار، محمد، «آسیا در برابر غرب‌»، نگین‌ ، ش‌ ۱۶۰، شهریور ۱۳۵۷، ص‌ ۳۱ ـ ۳۳.

۳۷. میردامادی‌، یاسر، «من‌ و رندی‌ و وضع‌ بی‌خبری‌»، هم‌میهن‌ ، ۱/۳/۱۳۸۶.

۳۸. نصر، سید حسین‌، «نگهی‌ دیگر به‌ هانری‌ کربن‌»، ایران‌نامه‌ ، سال‌ نهم‌، ش‌ ۴، پاییز ۱۳۷۰، صفحات‌ ۶۶۷ ـ ۶۷۸.

۳۹. نفیسی‌، رسول‌، «زیر آسمانهای‌ جهان‌»، ایران‌نامه‌ ، ۱۳۷۵، ص‌ ۳۲۱ ـ ۳۳۳.

۴۰. نهال‌ معرفت‌ : نشریه‌ داخلی‌ کانون‌ توتم‌ اندیشه‌: ویژه‌نامه‌ دکتر داریوش‌ شایگان‌، سال‌ دوم‌، ش‌ ۴، زمستان‌ ۱۳۸۳.

۴۱. هاشمی‌، محمد منصور، هویت‌اندیشان‌ و میراث‌ فکری‌ احمد فردید ، تهران‌، کویر ۱۳۸۳، ص‌ ۲۹۱ ـ ۳۷۱.

۴۲. [?؟] ، «هانری‌ کربن‌، آفاق‌ تفکر معنوی‌ در اسلام‌ ایرانی‌»، نامه‌ فرهنگ‌ ، سال‌ دوم‌، ش‌?۴، تابستان‌ ۱۳۷۱، ص‌ ۱۴۸ ـ ۱۴۹.

۴۴. [?؟] ، «زیر آسمان‌های‌ جهان‌»، کیان‌ ، سال‌ پنجم‌، ش‌ ۲۷، مهر و آبان‌ ۱۳۷۴.

۴۵. [?؟] ، «افسون‌زدگی‌ جدید»، معماری‌ و شهرسازی‌ ، مهر ۱۳۸۰.

۴۶. «کتاب‌ افسون‌زدگی‌ جدید نقد و بررسی‌ شد»، [گزارش‌] ، اطلاعات‌ ، ۲۴/۵/۱۳۸۰.

۴۷. «پرتونگاری‌ پست‌ مدرنیته‌ در محاق‌ سنجش‌»، [گزارش‌] ، انتخاب‌ ، ۵/۹/۱۳۸۰. مونیسم‌ یا پلورالیسم‌ ، ص‌ ۱۵ ـ ۳۸.

۴۸. رضوان‌، عبدالسلام‌، الفصام‌ الثقاقی‌: المجتمعات‌ الاسلامیه‌ فی‌ مواجهه‌ الغرب‌، العربی‌، سبتمبر ۱۹۹۳، ص‌ ۲۰۰ ـ ۲۰۴.

۴۹. معطی‌ قبال‌، «حدیث‌ داریوش‌ شایغان‌ بعد صدور کتابه‌ عن‌ هنری‌ کوربان‌: حقائق‌ و اوهام‌ فکریه‌ تنتشر فی‌ الشرق‌»، الاربعاء، ۲۶ سبتمبر ۱۹۹۰.

سبک و لحن و ویژگی آثار

جوایز و افتخارات

درباره شایگان

بررسی مورد چند اثر

تعداد چاپ‌ها و تجدید چاپ‌های کتاب‌ها

نوا، نما، نگاه

پانویس

  1. رامین جهانبگلو، زیرآسمان‌های جهان، ۸ و ۲۱ و ۳۴.
  2. بخارا، قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)، ۱۲۱.
  3. بخارا، قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)، ۱۳۳.
  4. «شایگان از دیدگاه بین فرهنگی». 
  5. دهباشی، علی. «مرگ از منظر دکتر داریوش شایگان». بخارا، ش. ۱۲۴ (۱۳۹۷): ۷۶۵. 
  6. «جوایز و افتخارات شایگان». 
  7. بخارا، قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)، ۱۲۱.
  8. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۲۶.
  9. رامین جهانبگلو، زیرآسمانهای جهان، ۲۱.
  10. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۲۴.
  11. رامین جهانبگلو، زیرآسمانهای جهان، ۳۸.
  12. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۳۴.
  13. بخارا، قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)، ۱۱۳.
  14. بخارا، قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)، ۱۱۳.
  15. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۳۹.
  16. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۱۳.
  17. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۴۲.
  18. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۴۳.
  19. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۴۰.
  20. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۱۴ تا ۱۵.
  21. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۴۶.
  22. رامین جهانبگلو، مصاحبه‌باشایگان، ۴۷.
  23. رامین جهانبگلو، زیرآسمان‌های جهان، ۱۶.
  24. رامین جهانبگلو، زیرآسمان‌های جهان، ۱۶ تا ۱۸.
  25. رامین جهانبگلو، زیرآسمان‌های جهان، ۳۷.
  26. رامین جهانبگلو، زیرآسمان‌های جهان، ۱۷.
  27. مجله بخارا، ش ۱۲۴، ۷۰۲.
  28. مجله بخارا، ش ۱۲۴، ۱۸۵.
  29. مجله بخارا، ش ۱۲۴، ۶۴۵.
  30. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۳۰.
  31. «شایگان از دیدگاه بین فرهنگی». 
  32. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۴۴.
  33. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۳۴.
  34. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۲۷.
  35. بخارا، قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)، ۱۲۱.
  36. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۴۲.
  37. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۴۴.
  38. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۴۵.
  39. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۴۵.
  40. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۲۶ تا ۲۷.
  41. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۲۴.
  42. بخارا، قصه یک گسست (بخشسی از خاطرات منتشرنشده دکتر داریوش شایگان)، ۱۱۳.
  43. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۱۴.
  44. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۲۱.
  45. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۲۲.
  46. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۳۵.
  47. «شایگان از دیدگاه بین فرهنگی». 
  48. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، 36.
  49. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، 36.
  50. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۳۸.
  51. «شایگان از دیدگاه بین فرهنگی». 
  52. رامین جهانبگلو، مصاحبه با شایگان، ۳۸.
  53. «ادیان و مکتبهای فلسفی هند». 
  54. «بت‌های‌ ذهنی‌ و خاطره‌ ازلی‌». 
  55. «آسیا در برابر غرب‌». 
  56. «آفاق‌ تفکر معنوی‌ در اسلام‌ ایرانی‌». 
  57. «زیر آسمان‌های‌ جهان‌». 
  58. «افسون‌زدگی‌ جدید». 
  59. «آیین‌ هندو و عرفان‌ اسلامی‌». 
  60. «قیامت و معاد در عرفان اسلامی و هندو». 
  61. «آمیزش افقها». 
  62. «بینش اساطیری». 
  63. «در جست‌وجوی فضاهای گمشده». 
  64. «پنج اقلیم حضور». 
  65. «جنون هوشیاری». 
  66. «فانوس جادویی زمان». 
  67. «سرزمین سرابها». 
  68. «نگاه شکسته». 

منابع

  • جهانبگلو، رامین، زیر آسمان‌های جهان (گفت‌وگو با داریوش شایگان)، ترجمه: نازی عظیما، فرزان‌روز، ۱۳۸۶.
  • شایگان،‌ داریوش، آمیزش افق‌ها (منتخباتی از آثار شایگان)، گزینش و تدوین: محمدمنصور هاشمی، فرزان‌روز، ۱۳۸۸.
  • دهباشی، علی، یادنامه دکتر داریوش شایگان، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ش ۱۲۴، ۱۳۹۷.

پیوند به بیرون