بدرالزمان قریب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱۰: خط ۳۱۰:
2. جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، مصاحبه شونده، بدرالزمان قریب. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش68، خرداد سال 1382.
2. جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، مصاحبه شونده، بدرالزمان قریب. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش68، خرداد سال 1382.


'''''منابع'''''
==منابع==
1) جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، گفت و گو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، س 5، ش 8 خرداد 1382، ص5-17.
1)جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، گفت و گو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، س 5، ش 8 خرداد 1382، ص5-17.


2) جشن نامه دکتر بدالزمان قریب به کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف،1387، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص9- 16.
2)جشن نامه دکتر بدالزمان قریب به کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف،1387، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص9- 16.


3) تاثیر هنری و فرهنگی سغدی‎ها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش 12، تابستان و پاییز 1373.
3)تاثیر هنری و فرهنگی سغدی‎ها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش 12، تابستان و پاییز 1373.


4) سغدی‎ها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایران شناخت، ش 5، تابستان 1376.
4)سغدی‎ها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایران شناخت، ش 5، تابستان 1376.


5)
5ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، 13/1، ص 150.

نسخهٔ ‏۱۶ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۵۱

بدرالزمان قریب
زادروز1308
تهران
ملیتایرانی
پیشهایرانشناس، زبانشناس، ادیب، پژوهشگر
مذهباسلام
والدینضیاء الدین قریب

بدرالزمان قریب (زاده 1308 شمسی- 1930 میلادی) ایران‎شناس، زبان‎شناس، سغدی‎دان، ادیب و شاعر برجسته کشور است که کتاب «فرهنگ سغدی (سغدی – فارسی- انگلسی)» [۱] مهم‎ترین و برجسته‎ترین اثر وی به شمار می‌رود. وی از اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.

* * * * *

بزرگان ادب و فرهنگ ایرانی، دکتر قریب را پژوهشگری برجسته در حوزه زبان‎های باستانی ایران از جمله سغدی می‎دانند که با تالیف آثار موثر در این حوزه از جمله «فرهنگ سغدی» خدمت بزرگی به تصحیح و قرائت متون و آثار ادبی و فرهنگی ایران‎زمین کرده است.

دکتر قریب، زاده سال 1308 خورشیدی در تهران است. پدر و مادر وی تهرانی و اجدادش از منطقه‎ای به نام گرکان- روستایی نزدیک اراک- بودند. ایشان در خانواده‎ای فرهنگی – روحانی رشد یافتند. پدربزرگ ایشان مرحوم محمد حسین شمس‎العلما قریب که ادیبی دانشمند و شاعر بود، کتاب‎هایی در حوزه معانی دارد از جمله «ابدع البدایع». مادر بدرالزمان معصومه نام داشت و ضیاءالدین قریب پدرش، شخصیتی فرهنگی- سیاسی داشت و فرزندانش را همیشه به خواندن شاهنامه و مثنوی تشویق می‎کرد. عبدالعظیم قریب گرکانی ادیب معاصر ایرانی و بنیان‏گذار دستور زبان فارسی نوین و عبدالکریم قریب پدر علم زمین‌شناسی ایران و دکتر محمد قریب از اولین پزشکان متخصص طب اطفال و بنیان‌گذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران از خویشاوندان دکتر بدرالزمان قریب بودند و تقریبا با هم ارتباط نوه عمویی داشتند. [۲]

دکتر قریب دبستان و دبیرستان را در مدرسه منوچهری (ژاندارک قدیم) گذراند و در آنجا با زبان فرانسه آشنا شد. پس از آن به مدرسه نوربخش رفت و تحصیلات خود را در رشته طبیعی ادامه داد.

قریب درباره علاقمندی‎های خود می‎گوید: «باید بگویم همیشه به دو چیز علاقه داشتم: ادبیات و شعر و طبیعت».[۳]

بدرالزمان به علت بیماری چشم، چند سال از ادامه تحصیل بازمی‎ماند. در این مدت هر وقت فرصتی می‎یافت شاهنامه، مثنوی، حافظ و نظامی می‎خواند و گاهی هم شعر می‎سرود. همین مسئله باعث علاقمندی وی به ادبیات فارسی شد و تصمیم گرفت پس از بهبودی، در این رشته ادامه تحصیل دهد و دپیلم بگیرد. [۴] وی در سال 1332 با پذیرش در رشته زبان و ادبیات فارسی وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد.

دوران دانشجویی دکتر قریب مصادف بود با دوران آشفته تاریخ ایران، دوران پس از کوتا و محاکمه دکتر مصدق.

قریب در سال 1336 با کسب رتبه اول، لیسانس زبان و ادبیات فارسی را گرفت و چون در آن هنگام مقطع فوق‎لیسانس نبود، بلافاصله وارد دوره دکتری شد. در دوره دکتری با کلاس‎های درس بدیع‎الزمان فروزانفر آشنا شد. پس از یک سال تحصیل در رشته دکتری، با علاقه‎ای که به ادبیات ایران پیش از اسلام و زبان‎های باستانی در وجودش جاری و ساری شد، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به آمریکا برود. وی با دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه پنسلوانیا، به آمریکا رفت و علاقمند بود نزد کِنت استاد آمریکایی که در حوزه زبان‎های باستانی ایران فعالیت می‏کرد، درس بخواند اما وقتی به دانشگاه رسید (1338/1959)، کِنت فوت کرده بود و مارک درسدن از اروپا برای دروس زبان‎های ایرانی برگزیده شده بود.

مارک درسدن ختنی‎شناس بود و چون زبان ختنی با سغدی (هر دو از زبان‎های ایرانی میانه شرقی) قرابت دارد، به پیشنهاد درسدن، دکتر قریب وارد دنیای زبان سغدی شد. [۵]

بدرالزمان می‎گوید: «من با پروفسور درسدن شروع کردم به آموختن زبان سغدی و همچنین دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه که در ایران مقدمات آن را آموخته بودم». [۶]

وی علاوه بر آموختن دیگر زبان‎های ایرانی باستان و میانه، آواشناسی را نیز فراگرفت، همچنین نزد پرفسور نورمَن براون دو سالی سنسکریت خواند. زبان‎شناسی هند و اروپایی را نیز نزد دکتر هونیگزوالدز که اصلیتی آلمانی داشت، آموخت و در سال 1339/1960 فوق‎لیسانس گرفت.

دکتر قریب پس از دریافت مدرک فوق‎لیسانس به دلیل رنج غربت و دوری از خانواده و سفر علمی استادش درسدن به هند، تصمیم داشت به ایران بازگردد و رشته دکترای ادبیات فارسی را ادامه دهد، اما برادرش شمس الدین قریب که در آن زمان مقیم کانادا بود و در سفارت کار می‎کرد، به عنوان یکی از مشوقان بزرگ زندگی تصحیلی وی، خواهر را تشویق کرد با تحمل رنج غربت و تنهایی، در آمریکا بماند و ادامه تحصیل بدهد. [۷]

بدرالزمان پس از آن به میشیگان رفت و در آنجا به مدت یکسال 13661/1960 آواشناسی، ساخت واژه و زبان‎شناسی هند و اروپایی خواند و از محضر ایلام‎شناس بزرگ و متخصص فارسی باستان پرفسور جرج کامرون بهره برد.

«یک شانس بزرگ زندگی من این بود که جرج کامرون هنوز زنده بود و من در آنجا با وی آشنا شدم، جرج کامرون درس اکدی و عیلامی می‎داد.. می‎گفت هر وقت خواستی به دفتر من بیا تا درباره فارسی باستان با هم حرف بزنیم. من می‎رفتم به دفترش و او لیتکسهایی (نوعی گرده‎بردای) که از بیستون آورده بود و در گوشه‎ای از دفترش قرار داشت باز می‎کرد و می‎گفت می‎توانی اینها را بخوانی و وقتی من می‎خواندم خیلی خوشش می‎آمد و از خودش و کارهایش در گرفتن این عکس‎ها صحبت می‎کرد. این هم سعادتی بود که من توانستم با جرج کامرون آشنا شوم و درباره خط میخی و فارسی باستان با او بحث داشته باشم». [۸]

در سال 1340/1961 با استفاده از بورس شاگر اولی دوره لیسانس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، توانست از دانشگاه برکلی پذیرش بگیرد و تا سال 1342/1963 نزد والتر هنینگ -یکی از نوابغ ایرانشناسی که به علت کسالت از لندن به دانشگاه برکلی منتقل شده بود- سغدی، پارتی، فارسی میانه تورفانی و دیگر مباحث زبان‎شناسی ایرانی خواند. [۹]

دکتر قریب به اصرار پروفسور هنینگ، ودا را نیز نزد پروفسور رامِنو آموخت. همچنین از کلاس‎های درس زبان‎شناسی هند و اروپایی پروفسور بیلز نیز بهره برد. با بازگشت مارک درسدن از هند به پنسلوانیا در سال 1342/1963 دکتر قریب نزد وی رفت و ادامه رساله خود را به اتمام رساند. قریب با راهنمایی درسدن از رساله‎اش با نام «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سغدی» دفاع کرد و در سال 1965/1344 از دانشگاه پنسلوانیا با مدرک دکتری فارغ‎التحصیل شد. [۱۰]

قریب در همان سال (1344) به ایران بازگشت و با رتبه استادیاری در دانشگاه شیراز مشغول تدریس شد. ایشان به مدت چهار سال و نیم در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، فارسی پهلوی و تاریخ زبان فارسی تدریس کرد. سپس با دریافت فرصت مطالعاتی به آمریکا رفت و مدتی به عنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا، زبان فارسی درس داد و یک ترم نیز به عنوان محقق در دانشگاه هاروارد پژوهش کرد. پس از پایان فرصت مطالعاتی به دانشگاه شیراز بازگشت و پس از تاسیس گروه زبان‎شناسی همگانی و فرهنگ و زبان‏های باستانی در سال 1350 در دانشگاه تهران، به آنجا منتقل شد.

دکتر قریب در سال 1377 به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب شد. در سال 1377 مدیر گروه گویش‎شناسی و در سال 1381 به عنوان چهره ماندگار برگزیده شد و در سال 1383 نیز مدیریت گروه زبان‎های ایرانی را به عهده گرفت.

اساتید وی در ایران و خارج از کشور

دکتر معین، ذبیح الله صفا، ناتل خانلری، حسین خطیبی، جلال همایی، صورتگر، مرحوم پورداود، صادق کیا، احسان یارشاطر، عبدالعظیم خان و محمد مقدم از اساتید وی در ایران بودند.

مارک درسدن، هونیگزوالدز، نورمن براون، والتر هنینگ، هانیکس والد، پروفسور پنزل و پروفسور بیلز از جمله استاتید وی در دانشگاه های آمریکا بودند.

هم‎شاگردی‎های او

مهرداد بهار از هم‏شاگردی‏های دکتر قریب در دانشگاه تهران بود که از سال دوم لیسانس با هم در یک کلاس درس خواندند.

قریب معتقد است که بهار پایه اسطوره‎شناسی را در ایران گذاشت. [۱۱]

حامد محامدی که پس از لیسانس عازم هاروارد شد و پس از سال‎ها تحصیل و تدریس در آمریکا، رئیس قسمت کتاب‎های شرق‎شناسی و ایران‎شناسی دانشگاه برکلی شد، دیگر هم‎دوره‎ای دکتر قریب بود.

سفرهای قریب

قریب علاوه بر آمریکا که محل تحصیل و تدریس و پژوهش وی بود، سفرهایی نیز به انگلیس و کانادا و سوئیس داشت.

وی برای دیدن دوستش مهرداد بهار که در لندن اقامت داشت و نیز بازدید از دانشکده شرق‎شناسی لندن، موزه و کتابخانه بریتانیا به انگلیس نیز سفر کرد.

داستانک‎ها

برادر حامی خواهر

قریب پس از اینکه مقطع فوق‎لیسانس را در پنسلوانیا گذارند، به دلیل رنج دوری از خانواده و غربت تصمیم می‎گیرد به ایران بازگردد؛اما او تنها با دلگرمی‎ها و حمایت‎های برادرش، سختی‎های غربت را به جان می‎خرد و ماندن را بر عزیمت به ایران ترجیح می‎دهد. برادر نیز ترتیبی می‎دهد که مادر و خواهر بدرالزمان به ژنو سوئیس بروند و آنجا دیدار تازه کنند. خاله دکتر قریب، خانم شکوه عظمی قریب در ژنو اقامت داشت و در دانشگاه آن زبان فارسی تدریس می‏کرد و هر دو یا سه هفته یکدیگر را ملاقات می‏کردند. [۱۲]

استاد سخت‎گیر

قریب درباره استاد هنینگ (شرق‌شناس و ایران‌شناس آلمانی و متخصص زبانهای باستانی ایرانی و پیشگام در پژوهشهای آیین مانی)[۱۳] می‎گوید: «او در نگاه اول خیلی سخت‎گیر بود و انتظاری که از دانشجو داشت خیلی بیشتر از توانائی‎هایش بود. اما بعضی اوقات که چیزی می‎گفتم و می‎گفت: اِ پیدا کردی، پیدا کردی، خیلی خوشحال شدم و فکر می‎کردم که کشف بزرگی کرده‎ام.» [۱۴]

سیگار را ترک کردم

بدرالزمان می‎گوید: «هنینگ از دقیقه‎ای که می‎آمد تا زمانی که کلاس طول می‎کشید، سیگار می‎کشید و من در ساعت دوم سرم گیج می‎رفت و نمی‎فهمیدم و او هم عصبی می‎شد. بعد من مشکلم را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها گفتند که چاره‎ای نداری جز اینکه خودت هم سیگار بکشی. من هم سیگار کشیدم اما بعد از اینکه به ایران برگشتم و مادرم سیگار را دستم دید گفت: بدری، سیگار می‎کشی؟! دیگر نکشیدم.» [۱۵]

کتیبه‎ی کشف‎شده در شیراز

دکتر قریب پس از بازگشت به وطن، بسیار علاقمند بود در دانشگاه تهران تدریس کند چون در آن دوره گروه فرهنگ و زبان‎های باستانی در دانشگاه تهران تاسیس شده بود. وی می‎گوید تنها کاری که در شیراز کردم این بود که یک کتیبه پیدا شد و من آن را خواندم. کشاورزی در شیراز کتیبه‎ای بین تخت جمشید و نقش رستم پیدا می‎کند و این مطلب را به موزه تخت جمشید اطلاع می‎دهد. از موزه به دکتر قریب اطلاع می‎دهند و از وی می‎خواهند آن را بخواند. دکتر پس از بررسی و مطالعه این لوحه که به خط میخی نوشته بود، به این نتیجه می‎رسد که این قطعه شبیه کتیبه نقش رستم در آرامگاه داریوش است.

وی می‎گوید: «من وجوه اختلافشان را پیدا کردم و آن قسمتی که افتاده بود، با کمک کتیبه داریوش خواندم. آن قسمت‎هایی که کتیبه داریوش دو یا سه سطر نداشت، آن را هم با این لوحه جدید پیدا کردم. چند تا واژه جدید هم در آنها بود و (پروفسور) کِنت و دیگران پیدا نکرده بودند، ریشه‎شان را پیدا کردم... این مقاله به صورت سخنرانی در نشریه «فرهنگ ایران باستان» در سال 1346 و بعد در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال 1347 و بعد به انگلیسی در ایرانیکا انتیکوا در سال 1968 به چاپ رسید. [۱۶]

حوزه فعالیت دکتر قریب

حوزه فعالیت و پژوهش و تحقیقات دکتر قریب زبان‎های باستانی به ویژه زبان و فرهنگ سغدی است. فرهنگ سغدی مهمترین اثر ایشان، خدمت بزرگی به بررسی و تحقیق زبان‎های کهن ایرانی کرده که می‎توان آن را یکی از مهمترین رویدادهای علمی در این زمینه در ایرانِ سدهِ گذشته نام برد که برای نخستین بار در دنیا انجام شده، انعکاس جهانی داشته و قابل استفاده برای اهل این فن است.

این اثر محل رجوع بسیاری از اساتید و دانشمندان ایرانی و اروپایی است. به عنوان نمونه پروفسور وِرنِر زوندرمان [پژوهشگر برجسته زبان‎های ایرانی میانه و مطالعات مانوی] در آخرین مقالات خود به این کتاب ارجاع داده است. حتی دانشمندانی که چندان با زبان سغدی آشنا نبودند، به وسیله این کتاب آشنا شده‎اند. از جمله دوشن گیمن که می‎گفت من با این کتاب با یکی از شاگردانم سغدی می‎خوانم. [۱۷]

دیدگاه اهل فن و تحقیق درباره آثار قریب

کتاب «فرهنگ سغدی» به سه زبان سغدی، فارسی و انگلیسی به عنوان کتاب برگزیده سال 1375 مورد توجه پژوهشگران و محققان داخلی و خارجی از جمله ریچارد فرای منتقد برجسته معاصر قرار گرفت. این اثر به یادمادنی بیش از 15 سال از وقت این محقق گرانمایه را به اختصاص داد.

کتاب «زبان های خاموش» دکتر نیز با همکاری دکتر ثمره به عنوان کتاب برگزیده سال 1368 برگزیده شد. خانم زهره زرشناس در این باره می‎گوید که در زمینه قرائت و تصحیح متون کهن فارسی، واژه‎گزینی و واژه‎سازی از این کتاب بسیار استفاده می شود. واژه‎هایی که مبهم بوده یا قبلا خوانده نشده بود، به یاری این کتاب خوانده و تبیین می‎شود.[۱۸]

خانم دکتر مزداپور نیز در پی انتشار فرهنگ سغدی در توصیف آن گفتند: این فرهنگ، رستمی است که به دنیا آمده است و من همیشه می‎گویم، همانطور که رستم به مدد پر سیمرغ و از پهلوی رودابه و به سختی به دنیا آمد، فقط به یاری بیش از بیست سال تلاش شبانه‎روزی بانویی مثل خانم دکتر قریب است که تولد این رستم پهلوان در عالم زبان‎شناسی تاریخی و ادبیات میانه ایران ممکن شده است. [۱۹]

ژاله آموزگار: قریب بانویی از خاندان علم است

دکتر ژاله آموزگار پژوهشگر برجسته ایرانی فرهنگ و زبان‎های باستانی در آئین بزرگداشت دکتر بدرالزمان قریب در آذرماه 1393 گفت: دکتر قریب با پشتوانه غنی علمی راهی غرب شد، در آنجا هم فرصت‌ها را از دست نداد و در عین حال فراموش نکرد که فرزند این سرزمین است . ژاله آموزگار ادامه داد: وقتی فرهنگ سغدی بدرالزمان قریب به‌عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد، تمام بزرگان فرهنگ و ادب ایران به خود بالیدند و امروز هم می‌توانم بگویم که خوشحالم او با راهنمایی خرد و فرزانگی‌اش علم و دانش را سرلوحه زندگی قرار داد تا به جایگاه امروز برسد؛ از او سپاسگذاریم. [۲۰]

آشنایی بدرالزمان قریب با محققان اروپایی فرهنگ و ادب ایرانی

دکتر قریب برای نخستین بار با زوندِرمان دانشمند برجسته آلمانی زبان های ایرانی و مانی‎شناس بزرگ در کنگره میتراشناسی (تهران 1975) آشنا شد. در این همایش که بسیاری از ایرانشناسان جهان شرکت داشتند، ریچارد فرای دو جوان را به دکتر قریب معرفی کرد که هر دو در زبان سغدی کار می‎کردند: یکی وِرنِر زوندِرمان و دیگری نیکلاس سیمزویلیامز بود که هر دو از بزرگترین محققان مطالعات ایرانی در جهان شدند. [۲۱]

سال‎های تدریس

دکتر قریب با تسلط کامل بر شش زبان باستان فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی و سکایی و سانسکریت در دوره دکترا و فوق لیسان زبان شناسی رشته فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران، تدریس کرده است. ایشان در دوره دکترا، زبان و متون سغدی شامل متون بودایی، مانوی و مسیحی و در دوره فوق لیسانس، فارسی میانه، متون مانوی، ارسی باستان و سغدی تدریس کرده است. دکتر قریب زمانی که شروع به تدریس زبان سغدی کردند چون نه متن سغدی مشخصی برای تدریس در دسترس داشت نه گرامی در این زمینه، شروع به ترجمه متن «وسنتره جاتکه» که روایت سغدی داستان تولد بودا بود، کرد تا در تدریس از آن استفاده کند. این کتاب در سال 1371 چاپ شد. ایشان مدتی بعد به نوشتن صرف زبان سغدی همت گماشت و دو مقاله درباره صرف اسم در زبان سغدی و نظام فعل در این زبان نوشت که در مجله «زبان‎شناسی» به چاپ رسید. به عقیده زبانشاسان، یکی از سختی‎های بررسی دستوری زبان‎های ایرانی، فعل ماضی است که سیستم‎های پیچیده‎ای در ادوار مختلف دارد. دکتر قریب در مقاله‎ای درباره فعل ماضی، با ذکر مثال این سیستم‎ها را تا فارسی نو تجزیه و تحلیل کرده و مقاله بسیار سودمندی در این زمینه نگاشته است.

قریحه شعرگویی قریب

بدرالزمان ذوق و قریحه شاعری نیز دارد و از سنین کودکی شعرهایی نیز سروده است. پدرش چندان مایل نبود که وی سرودن شعر را ادامه دهد، اما عمویش که شاعر بود مشوق او بود.

قریب می‎گوید: اولین شعر جدی را حدود چهارده سالگی گفتم. آن زمان ما در خیابان کاخ ساکن بودیم و یک اتاق کوچکی به من داده بودند که کنار آن یک کوچه بود. شبی گدایی دم درآمد و غذایی خواست. من از مادرم غذا را گرفتم، اما وقتی رفتم دیدم گدا رفته و یک سگ آمده است. غذا را به سگ دادم. برای این مسئله یک شعر جدی گفتم که گدایی را یک کَس دیگر کرد و غذا به کس دیگری رسید:

که آن با زبان جور منت کشید به این بی‎زبان روزی و نان رسید وی که پس از بازگشت به ایران نیز شعر می سرود، معتقد است که کار فرهنگ با شعر منافات دارد.

«واقعا روزی که روی یک واژه کار می‎کنم اگر تلفن هم زنگ بزند، من اذیت می‎شوم، یعنی باید محیط آرام باشد و تمرکز داشته باشم. حالا شاید موقعی که از خستگی بی‎تاب می‎شدم، به کوه و صحرا می‎زدم و شعر می‎گفتم.» [۲۲]

آثار و منبع‎شناسی

تحقیقات و تالیفات و مقالات متعدد قریب به زبان‎های فارسی، انگلیسی و فرانسه در دایره‎المعارف‎های بزرگ مشهور جهان و مجلات علمی و تخصصی دنیا به چاپ رسیده است.

1.«کتیبه‎ای به خط پهلوی در چین»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 14، ش 1، (1345-46)، ص 76-70.

2.«کتیبه جدید خشایارشا»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س5، ش 1، (1346)، ص31- 14.

3. «کتیبه تازه یافته خط میخی منسوب به خشاریارشا»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 16، ش 2-1، (1347)، ص 28-1.

4.«طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریه انجمن فرهنگ ایران‎باستان، س 7، ش 1، (1348)، ص 109-97.

5. «قانون هم‎وزنی مصوت‎ها در زبان سغدی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س 23، ش 4، (1355)، ص 130-120.

6. «رستم در روایات سغدی»، شاهنامه‎شناسی (1)، تهران، (1357)، ص 53-44.

7.«زبان‎های خاموش»، یوهانس فریدریش، ترجمه دکتر بدرالزمان قریب - دکتر یدالله ثمره (1381)، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

8. «عیسی از دیگاه مانی»، مجله چیستا، س 7، ش 8 (ادریبهشت 1369)، ص 1033- 1002.

9. «صرف اسم در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س 7، ش 1، (1369)، ص 104- 89.

10.روایتی از تولد بودا، متن سغدی وسنتره جاتکه، تهران، نشر اسطوره، (1384).

11. «سغدی‎ها: آسیای میانه و جاده ابریشم»، یادیار، ج 1، به کوشش مسعود مهرابی، تهران، (1372)، ص 21-

12. «نظام فعل در زبان سغدی»، مجله زبان‎شناسی، س 10، ش 1، (1372)، ص 54-2.

13. «بلبل سغدی»، چیستا، س 12، ش 15، (بهمن 1373)، ص 339.

14. فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی-انگلیسی)، (1374/1995) تهران، انتشارات فرهنگان، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1375.

15. «سخنی درباره منوهمد روشن (بهمن روشن)»، نامه فرهنگستان، س 2، ش 4، شماره پیاپی 8، (1375)، ص 16-6.

16. «بهشت نور بر چرم سفید»، یاد بهار، ویراسته علی محمد حق‎شناس؛ کتایون مزداپور؛ مهشید میرفخرایی، تهران، (1376)، ص 372- 357.

17. «سغدی‎ها و گسترش فرهنگ ایرانی»، سخنواره، به کوشش ایرج افشار؛ هانس روبرت رویمر، تهران، (1376)، ص 631- 617.

18. «سغدی‎ها و جاده ابرایشم»، ایران شناخت، س 5، (1376)، ص 281- 246.

19. «هفته در ایران قدیم. پژوهشی در هفت پیکر نظامی و نوشته‎های مانوی»، نامه فرهنگستان، س 3، ش 4، شماره پیاپی 12، (1376)، ص 39-11.

20. «خدای دین مزدیسنان در یک متن مانوی»، نامه فرهنگستان، س 4، ش 2، شماره پیاپی 14، (1377)، ص 26- 21.

21. «واژه فارسی کشاوررز»، ترجمه دکتر زهره زرشناس، نامه فرهنگستان، س 4، ش 4، (1377)، ص 166-161.

22. «پژوهشی پیرامون روایت سغدی داستان رستم»، مهر و داد و بهار، به کوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، (1377)، ص 262- 233.

23. «تحول وجه تمنایی به ماضی استمراری در زبان‎های ایرانی»، یادنامه دکتر احمد تفضلی، به کوشش علی اشرف صادقی، تهران، (1379)، ص 278-245.

24. «نوروز، جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، (1379)، ص 59-72.

25. «عدد پنج در اسطوره مانی»، سروش پیرمغان، یادنامه جمشید سروشیان، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، (1381)، ص5-1.

26. «تاریخچه گویش‎شناسی در ایران»، مجموعه مقالات نخستین هم‎اندیشی گویش‎شناسی ایران، به کوشش حسن رضایی باغ بیدی، تهران، (1381)، ص 484- 473.

27. «خفتگان افسوس (اصحاف کهف) به روایت سغدی»، محقق‏نامه، ج 2، به اهتمام بهاءالدین خرمشاهی؛ جویا جهان‏بخش، تهران، (1381)، ص 1019- 1015.

28. «سفر علمی سن پترزبورگ (29 اردیبهشت – 8 خرداد 1382/19- 29 مه 2003)، نامه فرهنگستان، س 6، ش 2، شماره پیایی 22، (1382)، ص 237- 227.

29. «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویش‏های ایرانی نو»، گویش‎شناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج 1، ش 2، (1383)، ص 65- 54.

30. «تاثیر قانون بارتلمه بر ساختار فعل‎های زبان فارسی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان)، ج 1، ش 1، (1384)، ص 25-4.

31. «رفع ابهام از دو واژه بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی در نسخه سغدی»، زبان‎های ایرانی (ضمیمه نامه فرهنگستان) ج 1، ش 1، ص 109- 97.

32. «آپادانا: ایوان»، جشن‎نامه استاد دکتر محمد خوانساری، به کوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، (1384)، ص 447- 437.

33. «روزه در متون سغدی»، مطالعات سغدی، مجموعه مقالات به کوشش محمدشکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهوری.

34. «ماهیار نوابی و سنگ نبشه بغستان (بیستون)»، پژوهش‎های ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات به کوشش محمد شکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهروی.

فهرست مقالات خارجی

1.”A Newly Found Old Persian Inscription”, Iranica Antiqua VIII, (1968), 54-69.

2.”Source Materials on Sogdiana”, Bulletin of the Iranian Culture Foundation 1/1, (1969), 65- 81.

3.”Old Iranian Roots gauz- and gaud- in Sogdian”, Acta Iranica 4, (1975), 297- 307.

4.” Persan kesavarz ‘agriculteur’ “ in Studia Iranica, (1994), tome 23, fascicule 1, 131- 135.

5.”The Importance of the Numbers in Manichaean Mythology(1)”, Name- ye Iran-e Bastan 1/2 (2001 -2002), 15 -23.

6.”Sogdian Negative and Privative Prefixes”, Iranica Select ed.a. v .Tongerloo, (2003), 73-77.

7.”An old Persian- Sogdian Isogloss”, Memorial Jean de Menasce, Ed. By ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain, (1974), 389- 398.

فهرست سخنرانی‎های قریب که بعد از 1990 ارائه شده است

1.سی و سومین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS) ، تورنتو (کانادا)، 1990، با مقاله، «آیا واژه فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانیstudia Iranica (1994، جلد 23، 131- 133) و ترجمه فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامه فرهنگستان 16 (1377) منتشر شد.

2. سومین کنفرانس بین‎المللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، 1995، با مقاله «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی- فارسی- انگلیسی)».

3. کنگره بین‎المللی نقش فرهنگ ایرانی در جاده ابریشم، اصفهان (ایران)، 1996/ 1375، با مقاله «سغدی‎ها، و جاده ابریشم»، منتشر شده در ایران‎شناخت 5 (1376).

4. چهارمین کنگره بین‎المللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، 1977، با مقاله پرتوی نو بر دو واژه در نسخه سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبان‎های ایرانی 1 (1384).

5. کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، 1997، با مقاله «پژوهشی درباره واژه‎های دخیل سغدی در زبان فارسی».

6. چهارمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، 1999، با مقاله «هفته سیاره‎ای در متون ایرانی».

7. سی و پنچمین کنگره بین‎المللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، 2000، با مقاله «اهمیت اعداد در اسطوره مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامه ایران‎باستان 2/1 (1380).

8. کنفرانس بین‎المللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، 2002، با مقاله «خرد در دین زرتشتی و مانوی».

9. پنجمین کنفرانس بین‎المللی انجمن ایران‎شناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، 2003، با مقاله «گذشته نقلی و بعید متعدی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویش‎های ایرانی نو» ترجمه فارسی به قلم میترا فریدی در گویش‎شناسی 2/1 (1383).

10. افزون بر این، شرکت در دو همایش بنیاد ایران‎شناسی در 1381 و 1383 با ارائه د و سخنرانی «قرن بیستم: تولد دوباره زبان‎های ایرانی میانه شرقی و تحول پژوهش در زبان‎های ایرانی میانه غربی» (1381) و «مستندسازی از پیام داریوش در بیستون و بررسی متن فارسی باستان از روی آخرین تصویرهای فتوگرامتری تهیه شده توسط این دانشمند نقشه‎شناس- و یک سخنرانی در همایش «لوح تا لوح» با عنوان «تکوین خط میخی فارسی باستان» (1384) و در همایش فارسی‎شناسی شیراز با مقاله «پیام داریوش در کتیبه آرامگاه DNb» اردیبهشت 1384.

دکتر قریب عضو چند مجمع علمی داخلی و خارجی بوده است

1. انجمن آسیایی (Societe Asiatique) پاریس، از سال 1969 تا 1979.

2. انجمن بین‎المللی دست‎نوشته‎ها و کتیبه‎های ایرانی (Corpus Inscriptionum Iranicarum) لندن، از سال 1996 تاکنون.

3. انجمن ایران‎شناسی اروپا (Societas Iranologica Europeas) از سال 1996 تاکنون.

4. فرهنگستان زبان و ادب فارسی (عضویت پیوست)، تهران، از سال 1377 تاکنون.

5. شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، از سال 1384 تاکنون.

سمت ها و عناوینی که بدرالزمان قریب طی سالهای متمادی به فرهنگ و ادب ایران باستان خدمت کرده است: 1.استادیار و دانشیار در دانشگاه پهلوی شیراز (1380- 1344)؛ و دانشیار و سپس آنگاه استاد در دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی (1382- 1350).

2.محقق در بنیاد فرهنگ ایران (1357- 1351).

3.پژوهشگر و استاد مدعو در دانشگاه یوتا و هاروارد آمریکا (70 – 1969/ 49 -1348).

4.مدیر گروه گویش‎شناسی (از سال 1381- 1378) و مدیر گروه زبان‎های ایرانی (از سال 1383 تاکنون) فرهنگستان ادب و زبان فارسی.

5.مدیر و سرپرست پروژه فرهنگ واژگان فارسی باستان، اجرا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

6.عضو افتخاری انجمن ایران‎شناسان اروپا، سپتامبر 2007.

بزرگداشت‎ها

بزرگداشت دکتر بدرالزمان قریب 9 آذرماه 93 با حضور ژاله آموزگار مدرس و اسطوره‌شناس و دیگر استادان برجسته دانشگاه‌ها و پژوهشگران در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.[۲۳]

زبان سغدی دکتر قریب در مورد ریشه زبان سغدی می‌گوید: زبان سغدی از شاخه زبان‎های ایرانی میانه شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی جزو زبان‎های زنده بود و در محدوده جغرافیایی عظیمی از دریای سیاه تا چین و از شمال شبه قاره هند تا نواحی اورال، مردمان ایرانی‎تبار به زبان‎های ایرانی میانه شرقی تکلم می‎کردند. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373). تا اوایل قرن بیستم، اطلاعات ما از زبان سغدی اندک بود، اگرچه منابع ایرانی (اوستایی، هخامنشی و ساسانی) و همچنین مآخذ یونانی و به ویژه چینی و اسلامی از سرزمین سغد سخن رانده‎اند ولی آگاهی ما از زبان سغدی به صورت آثار مکتوب و ادبیات ناچیز بود. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373). دکتر قریب درباره قوم سغد نیز می‎گوید: داده‎های تاریخی نشان می‎دهد که قوم سغد حدود هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی سمرقند و درّه زرافشان ساکن بود و در هزاره اول پیش از میلاد به قسمت بزرگی از جلگه‎های میانِ دو رودِ جیحون و سیحون دست یافت و از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تابع امپراطوری هخامنشی بود. با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و هجوم لشکریان اسکندر و غارت شهر سمرقند، تعداد زیادی از افراد این قوم به سوی شرق و مرزهای چین مهاجرت کردند و در مسیر جاده ابریشم حوزه‎های «مهاجرنشین» را تشکیل دادند. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373). سغدی‎ها که به سین‎کیان (شین جیان) چین رسیده بودند، کشاورزی که شغل اصلیشان بود و خدایان کشاورزی و باروری را می‎ستودند (شاهد: دیوارنگاره پنجیکند)، به تجارت روی آوردند، و در این کار سرآمد دوران شدند. اهمیت سغدیان مهاجر، علاوه بر نقشی که در دادو ستد کالا در قدیمی‎ترین و طویل‎ترین جاده تاریخی جهان داشتند، گسترش فرهنگ دو جهان غرب و شرق آسیا و نزدیک کردن آنها به یکدیگر بود. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 258). نخستین مدرکی که از زبان سغدی در دست است، اسناد نوشته بر کاغذ است که نامه‎های باستانی خوانده می‎شود. این نامه‎ها در خرابه یکی از برج‎های دیده‎بانی، نزدیک انتهای غربی دیوار مرزی چین پیدا شده است. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 259). این نامه‎ها که قدیمی‎ترین متن تا به حال شناخته‎شده زبان سغدی است، در داخل کیف نامه‎رسان میان زباله‎ها همراه با چند اثر مکتوب به زبان چینی با تاریخ سده اول ق.م و سده اول و دوم میلادی پیدا شد. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 260). دکتر قریب منطقه «تورفان» چین را در تجارت و فرهنگ جاده ابریشم منطقه‎ای بس پر اهمیت می‎داند که اوایل قرن حاضر میلادی به دنبال کشف آثار باستانی توسط یک هیات آلمانی، ناحیه‎ای صاحب‎نام در مطالعات ایرانشناسی شد. تورفان از مراکز مهم تجاری و فرهنگی در مسیر جاده ابریشم بود و مدتی هم پایتخت جنوبی ترکان اویغوری و یکی از مراکز بزرگ فعالیت مانوی بود. مانوی ها زیباترین دیوارنگاره های خود را در شهر خوچو «کوچانک» چینی که در متون سغدی « چینانچ کنت» (شهر چینی) نامیده می شود، ترسیم کرده اند. در این شهر تا قرن دهم میلادی آثار بودایی، مانوی، زردشتی و مسیحی وجود داشته است. بیشتر متون مسیحی و مانوی و سغدی در ویرانه شهرهای اطراف تورفان کشف شد. از جمله اقوامی که سغدیان توانستند بر دین، هنر و خط و فرهنگ آنها تأثیر بگذارند، ترکان آسیای مرکزی بودند که تحت تأثیر مبلغین سغدی، اول به دین بودایی و بعد مانوی درآمدند؛ تا جایی که دین مانی، دین رسمی ترکان اویغوری و خط سغدی خط رایج آنها شد. دکتر قریب به تلاش سغدیان در مورد حفظ امنیت جاده ابریشم اشاره می کند و می گوید: در مراکز بزرگ تجاری دولت‎شهرهای سغدی، سیاست اعتدال و آزادی دینی چنان رعایت می‎شد که پیروان آئین‎های بودایی، مسیحی، نسطوری، مانوی و زردشتی می‎توانستند آزادانه تبلیغ کنند و پرستشگاه‎های خود را برپا سازند و با هم در صلح و صفا زندگی نمایند. شاید علاقه سغدیان به بازرگانی آزاد و تلاش آنها برای نگهداشتن ثبات و امنیت جاده ابریشم، دلبستگی آنها را به سازش و انعطاف دینی توجیه کند. باید یادآوری کنم که سغدیان مردمان عامی و ناآگاه از جریان‎های علمی و ادبی زمان خود نبودند و یک جهانگرد مشهور چینی گفته است که عموم آنها با الفبایی که 22 حرف داشته آشنا بوده و آن را می‎خواندند. در متون چینی نام چند ستاره به زبان سغدی است، ضمنا داستان‎های جالبی که در متون سغدی وجود دارد، نمودار تلاش آنها در آمیختن فرهنگ مردم آسیای میانه با فرهنگ ایرانی، یونانی، هندی و سریانی است. (تاثیر هنری و فرهنگی سغدیها بر ساکنان جاده ابریشم، میراث فرهنگی، 1373). سغدی‎ها که در گسترش دین بودا در میان اقوام آسیای مرکزی وچین نقش چشمگیری داشتند، پناهگاه مهاجرانِ ستم‎کشیده مانوی ومسیحی شدند. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 264). سغدی ها نه تنها در نجوم و اخترشناسی، بلکه در شناخت سنگهای قیمتی نیز در میان مردم چین شهرت داشتند. (سغدی‎ها و جاده ابریشم، دکتر بدرالزمان قریب، 265).

مصاحبه‎های انجام شده

1.تعامل جهان‌بینی و اسطوره در هنر ایران، مصاحبه شونده: بدرالزمان قریب.کتاب ماه هنر، ش 25 – 26، سال 1379.

2. جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، مصاحبه شونده، بدرالزمان قریب. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش68، خرداد سال 1382.

منابع

1)جست و جو در سنت ادبی ایران باستان، گفت و گو با بدرالزمان قریب، کتاب ماه: ادبیات و فلسفه، س 5، ش 8 خرداد 1382، ص5-17.

2)جشن نامه دکتر بدالزمان قریب به کوشش دکتر زهره زرشناس و دکتر ویدا نداف،1387، چاپ اول، (زندگینامه و آثار دکتر بدالزمان قریب) ص9- 16.

3)تاثیر هنری و فرهنگی سغدی‎ها بر ساکنان جاده ابرایشم، مصاحبه با بدرالزمان قریب، میراث فرهنگی، ش 12، تابستان و پاییز 1373.

4)سغدی‎ها و جاده ابریشم، بدرالزمان قریب. ایران شناخت، ش 5، تابستان 1376.

5ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، 13/1، ص 150.

  1. انتشارات فرهنگان، تهران (1374/1995).
  2. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
  3. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
  4. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
  5. جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، 1387، ص10.
  6. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص7.
  7. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص7.
  8. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص8.
  9. جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، 1387، ص10.
  10. جشن‎نامه دکتر بدرالزمان قریب، به کوشش زهره زرشناس و ویدا نداف، 1387، ص10.
  11. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص6.
  12. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص8.
  13. https://www.cgie.org.ir/fa/news/23508.
  14. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص9.
  15. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص10.
  16. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص10-11.
  17. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص16.
  18. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص16.
  19. کتاب ماه ادبیات و فلسفه/، مصاحبه با بدرالزمان قریب، 1382، ص16.
  20. https://www.mehrnews.com/news/2432520/.
  21. ورنر زوندرمان، بدرالزمان قریب، تحقیقات ایران شناسی، نامه فرهنگستان، 13/1، ص 150.
  22. کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مصاحبه با بدرالزمان قریب، خرداد 1382، ص 17
  23. https://www.mehrnews.com/news/2432520/