سفر دیدار: تفاوت میان نسخهها
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
محمد ایذجی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''سفر دیدار'''، سفر به کوهستانهای بدخشان و دیدار از مزار ناصرخسرو | '''سفر دیدار'''، سفر به کوهستانهای بدخشان و دیدار از مزار ناصرخسرو قبادیانی، کتابی به نویسندگی [[محمدرضا توکلیصابری]] است که در سال ۱۳۹۵ توسط نشر اختران به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مستندنگاری بوده و در زمستان ۱۳۹۶ در فهرست نامزدهای دریافت جایزه کتاب سال قرار گرفت. | ||
<center>* * * * *</center> | |||
در آغاز این کتاب میخوانیم: | در آغاز این کتاب میخوانیم: | ||
سیزده سال پیش که با | سیزده سال پیش که با سفرنامهٔ ناصرخسرو آشنا و شیفتهٔ او شدم و تصمیم گرفتم به مناسبت هزارمین سالگرد زادروز او مسیر سفرنامهاش را طی کنم، قصد داشتم سفرم را از آرامگاه او آغاز کنم. ولی به علت شرایط بینالمللی و جنگ داخلی در افغانستان که هنوز هم ادامه دارد این سفر ممکن نشد. آن سفر انجام شد و حاصلش کتاب [[سفر برگذشتنی]] بود. در طی این سالها چند بار دیگر سعی داشتم از آرامگاه او در بدخشان دیدار کنم، اما ممکن نشد. تا اینکه تابستان ١٣٩٢ دل را به دریا زدم و راهی تاجیکستان شدم و از آنجا به افغانستان رفتم و این آرزو برآورده شد. بخت یار بود و تنها یک حادثهٔ کوچک این سفر را ممکن کرد. پیش از سفر، قصد خویش را از رفتن به افغانستان از خانواده و دوستان پنهان داشتم، زیرا گمان میبردم نگران خواهند شد و سعی خواهند کرد تا مرا از این کار منصرف کنند یا مانع از این سفر شوند. این سفر خوشبختانه به انجام رسید و موفق به بازگشت شدم. این کتاب شرح این سفر و دیدار از آن لعل بدخشان است. در این سیزده سال همیشه در رؤیا همراه و همصحبت او بودهام و اکنون که حاصل این آشنایی این دو کتاب شد، امیدوارم این دوستی ادامه یابد و با این کتاب پایان نپذیرد. امیدوارم که هرکس که کتاب سفرنامهٔ ناصر خسرو و سفر برگذشتنی مرا میخواند و میخواهد تجربهٔ رفتن در این مسیر را تکرار کند، سفرش را از آرامگاه او آغاز کند یا به آن پایان برد. یا هردو.<ref name="دانلود">{{یادکرد وب|نشانی= https://taaghche.com/book/16296/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1|عنوان=دانلود و خرید کتاب سفر دیدار | محمدرضا توکلی صابری | طاقچه}}</ref> | ||
این کتاب در بخش مستندنگاری دهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] به عنوان اثر | این کتاب در بخش مستندنگاری دهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آلاحمد]] به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شده است. | ||
==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ==برای کسانی که کتاب را نخواندهاند== | ||
===خلاصه کتاب=== | ===خلاصه کتاب=== | ||
ناصرخسرو یکی از شش شاعر بزرگ پارسیزبان است. او همانند فردوسی عمر خود را وقف نوشتن کرد و در برابر مراکز قدرت حاکم در زمان خود ایستاد. او پس از بازگشت از سفر هفت سالهٔ خود از شهری به شهری دیگر گریخت تا سرانجام در روستای حضرت سعید در کوهستانهای بدخشان ماندگار شد و به سرودن و نوشتن پرداخت و سپس در همانجا درگذشت.<ref name="کتابانه">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.ketabane.org/product/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d9%81%d8%b1-%d8%af%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%aa%d9%88%da%a9%d9%84%db%8c-%d8%b5%d8%a7%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d9%86%d8%b4/ |عنوان=کتاب سفر دیدار - محمدرضا توکلی صابری | فروشگاه اینترنتی کتابانه}}</ref> | |||
[[محمدرضا توکلی صابری]] در | [[محمدرضا توکلی صابری]] در آستانهٔ هزارمین زادروز ناصرخسرو در سال ۱۳۷۹ تصمیم گرفت که مسیر سفرنامهٔ او را بعد از هزار سال دوباره تکرار کند. او تصمیم گرفت که سفرش را از آرامگاه پیر یمگان در بدخشان افغانستان آغاز کند. ولی به دلیل ناآرامیهای افغانستان و سپس حملهٔ آمریکا به این کشور، موفق به اجرای پروژه در بخش مربوط به افغانستان نشد. او سفرش را از منتهیالیه شمال شرقی ایران و سرخس آغاز کرد و تمام مسیرهایی را که ناصرخسرو در آن روزگار طی کرده بود تکرار کرد و از شام گذشت و به مکه رسید. حاصل آن سفر کتاب سفر برگذشتنی بود. اما زیارت مزار ناصرخسرو برای کسی که مسیر سفر او را تکرار کرده آرزو شده بود. تا اینکه در سال ۱۳۹۲ توکلی صابری از مرز تاجیکستان به افغانستان رفت و با سختی بسیار خودش را به بدخشان و آرامگاه ناصرخسروی قبادیانی رساند. توکلی صابری برای رسیدن به بدخشان از مسیری رفت که ایرانیان کمتری رفتهاند و این ارزش سفرنامهٔ او را بسیار بالا میبرد. او از بخشهایی از افغانستان عبور کرده که صعبالعبورترند و جامعهٔ بستهتری دارند. فرهنگ مردمان آن خطه از افغانستان در توصیفهای کتاب بهخوبی نمود دارند.<ref name="وینیش"/> | ||
توکلی صابری برای رسیدن به بدخشان از مسیری رفت که ایرانیان کمتری رفتهاند و این ارزش | |||
===معرفی نویسنده=== | ===معرفی نویسنده=== | ||
دكتر [[محمدرضا توكلى صابرى]] پس از دريافت دكتراى داروسازى از دانشگاه تهران به انگلستان رفت و دكتراى شيمى پزشكى را از دانشگاه دومونفورت و فوق دكتراى شيمى پزشكى را از دانشگاه اكستر دريافت كرد، سپس به ايران بازگشت و به تدريس در دانشگاه متحدين پرداخت. پس از | دكتر [[محمدرضا توكلى صابرى]] پس از دريافت دكتراى داروسازى از دانشگاه تهران به انگلستان رفت و دكتراى شيمى پزشكى را از دانشگاه دومونفورت و فوق دكتراى شيمى پزشكى را از دانشگاه اكستر دريافت كرد، سپس به ايران بازگشت و به تدريس در دانشگاه متحدين پرداخت. پس از تعطيلشدن دانشگاهها مديريت بخش علمى كارخانه داروپخش را به عهده گرفت و به همكارى در طرح ژنریک با دانشگاه تهران پرداخت. سپس در سال ١٩٨۴ به آمريكا مهاجرت كرد و در دانشگاههاى ماساچوست و كانزاس به تحقيق در مورد غده فوقكليوى و كشت بافت دهان پرداخت و پس از مدتى به دپارتمان بيوشيمى كميكال ابستراكت سرويس پيوست. او در سال ٢٠١۵ از اين شركت بازنشسته شد و اكنون بهطور تماموقت به نويسندگى علمى اشتغال دارد. | ||
دكتر توكلى صابرى علاوه بر مقالات تحقيقاتى در زمينه تخصصى خود در | دكتر توكلى صابرى علاوه بر مقالات تحقيقاتى در زمينه تخصصى خود در ژورنالهاى اروپايى و آمريكايى نويسنده و مترجم بيش از پنجاه كتاب در زمينه پزشكى، داروسازى، ادبيات و فلسفه است. دكتر توكلى صابرى در سال ١٣۵٢ اولين فرهنگ دارويى ، در سال ١٣٨٩ اولين فرهنگ داروسازى، و در سال ۱۳۵۹ اولين فرهنگ طب سنتى انگليسى-فارسى و فارسى-انگليسى را منتشر كرد. | ||
انجمن ترویج علم ایران به دلیل فعالیتهای گسترده و پیگیر دکتر محمدرضا توکلی صابرى در انتشار کتابهای دانشگاهی، عمومی و ترویجی با هدف معرفی علم به عموم مردم و تلاشهای مسئولانه در راه پژوهش و تحقیق درباره تاریخ علم و مبارزه با شبهعلم، جایزه ترویج علم سال ١٣٩٧ را به ايشان داد. | انجمن ترویج علم ایران به دلیل فعالیتهای گسترده و پیگیر دکتر محمدرضا توکلی صابرى در انتشار کتابهای دانشگاهی، عمومی و ترویجی با هدف معرفی علم به عموم مردم و تلاشهای مسئولانه در راه پژوهش و تحقیق درباره تاریخ علم و مبارزه با شبهعلم، جایزه ترویج علم سال ١٣٩٧ را به ايشان داد. | ||
توكلى صابرى در سى سال گذشته مبارزه جدى را با شيادان و مروجان خرافات و مدعيان | توكلى صابرى در سى سال گذشته مبارزه جدى را با شيادان و مروجان خرافات و مدعيان روشهاى پزشكى دروغين آغاز كرده و افراد مشهورى افشاء كرده است. بعضى از مقالات او در اينباره در كتابهاى «علم چيست؟» و «جهان فراطبيعى» منتشر شده است و موجب توقف كار اين مدعيان شده است. | ||
او تاريخ قديمىترين كتاب مربوط به شعبدهبازى را كه تاكنون تصور مى شد توسط اروپايىها و در قرن شانزده ميلادى نوشته شده است با معرفى كتاب «تحفه الغرايب» ابوحاسب طبرى در نشريه انجمن جهانى شعبدهبازان ششصد سال به عقب و از اروپا به ايران برد. او به سبب بهخاطر اين كشف در سال ٢٠١٧ لوح افتخار انجمن جهانى شعبدهبازان را دريافت كرد.<ref name="بیش"/><ref name="ایران">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.iranketab.ir/book/34136-safar-e-bargozashtani |عنوان=کتاب سفر برگذشتنی (دو جلدی) اثر محمدرضا توکلی صابری | ایران کتاب}}</ref><ref name="بیش">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.bishandish.ir/people/%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%aa%d9%88%da%a9%d9%84%db%8c-%d8%b5%d8%a7%d8%a8%d8%b1%db%8c/ |عنوان=بیش اندیش | محمدرضا توکلی صابری}}</ref> | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۶
سفر دیدار | |
---|---|
نویسنده | محمدرضا توکلی صابری |
ناشر | اختران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۵ |
شابک | ۹۶۴۲۰۷۰۷۴۹۹۷۸ |
تعداد صفحات | ۲۲۳ |
موضوع | سفرنامه |
زبان | فارسی |
نوع رسانه | کتاب |
سفر دیدار، سفر به کوهستانهای بدخشان و دیدار از مزار ناصرخسرو قبادیانی، کتابی به نویسندگی محمدرضا توکلیصابری است که در سال ۱۳۹۵ توسط نشر اختران به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مستندنگاری بوده و در زمستان ۱۳۹۶ در فهرست نامزدهای دریافت جایزه کتاب سال قرار گرفت.
در آغاز این کتاب میخوانیم:
سیزده سال پیش که با سفرنامهٔ ناصرخسرو آشنا و شیفتهٔ او شدم و تصمیم گرفتم به مناسبت هزارمین سالگرد زادروز او مسیر سفرنامهاش را طی کنم، قصد داشتم سفرم را از آرامگاه او آغاز کنم. ولی به علت شرایط بینالمللی و جنگ داخلی در افغانستان که هنوز هم ادامه دارد این سفر ممکن نشد. آن سفر انجام شد و حاصلش کتاب سفر برگذشتنی بود. در طی این سالها چند بار دیگر سعی داشتم از آرامگاه او در بدخشان دیدار کنم، اما ممکن نشد. تا اینکه تابستان ١٣٩٢ دل را به دریا زدم و راهی تاجیکستان شدم و از آنجا به افغانستان رفتم و این آرزو برآورده شد. بخت یار بود و تنها یک حادثهٔ کوچک این سفر را ممکن کرد. پیش از سفر، قصد خویش را از رفتن به افغانستان از خانواده و دوستان پنهان داشتم، زیرا گمان میبردم نگران خواهند شد و سعی خواهند کرد تا مرا از این کار منصرف کنند یا مانع از این سفر شوند. این سفر خوشبختانه به انجام رسید و موفق به بازگشت شدم. این کتاب شرح این سفر و دیدار از آن لعل بدخشان است. در این سیزده سال همیشه در رؤیا همراه و همصحبت او بودهام و اکنون که حاصل این آشنایی این دو کتاب شد، امیدوارم این دوستی ادامه یابد و با این کتاب پایان نپذیرد. امیدوارم که هرکس که کتاب سفرنامهٔ ناصر خسرو و سفر برگذشتنی مرا میخواند و میخواهد تجربهٔ رفتن در این مسیر را تکرار کند، سفرش را از آرامگاه او آغاز کند یا به آن پایان برد. یا هردو.[۱] این کتاب در بخش مستندنگاری دهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آلاحمد به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شده است.
برای کسانی که کتاب را نخواندهاند
خلاصه کتاب
ناصرخسرو یکی از شش شاعر بزرگ پارسیزبان است. او همانند فردوسی عمر خود را وقف نوشتن کرد و در برابر مراکز قدرت حاکم در زمان خود ایستاد. او پس از بازگشت از سفر هفت سالهٔ خود از شهری به شهری دیگر گریخت تا سرانجام در روستای حضرت سعید در کوهستانهای بدخشان ماندگار شد و به سرودن و نوشتن پرداخت و سپس در همانجا درگذشت.[۲]
محمدرضا توکلی صابری در آستانهٔ هزارمین زادروز ناصرخسرو در سال ۱۳۷۹ تصمیم گرفت که مسیر سفرنامهٔ او را بعد از هزار سال دوباره تکرار کند. او تصمیم گرفت که سفرش را از آرامگاه پیر یمگان در بدخشان افغانستان آغاز کند. ولی به دلیل ناآرامیهای افغانستان و سپس حملهٔ آمریکا به این کشور، موفق به اجرای پروژه در بخش مربوط به افغانستان نشد. او سفرش را از منتهیالیه شمال شرقی ایران و سرخس آغاز کرد و تمام مسیرهایی را که ناصرخسرو در آن روزگار طی کرده بود تکرار کرد و از شام گذشت و به مکه رسید. حاصل آن سفر کتاب سفر برگذشتنی بود. اما زیارت مزار ناصرخسرو برای کسی که مسیر سفر او را تکرار کرده آرزو شده بود. تا اینکه در سال ۱۳۹۲ توکلی صابری از مرز تاجیکستان به افغانستان رفت و با سختی بسیار خودش را به بدخشان و آرامگاه ناصرخسروی قبادیانی رساند. توکلی صابری برای رسیدن به بدخشان از مسیری رفت که ایرانیان کمتری رفتهاند و این ارزش سفرنامهٔ او را بسیار بالا میبرد. او از بخشهایی از افغانستان عبور کرده که صعبالعبورترند و جامعهٔ بستهتری دارند. فرهنگ مردمان آن خطه از افغانستان در توصیفهای کتاب بهخوبی نمود دارند.[۳]
معرفی نویسنده
دكتر محمدرضا توكلى صابرى پس از دريافت دكتراى داروسازى از دانشگاه تهران به انگلستان رفت و دكتراى شيمى پزشكى را از دانشگاه دومونفورت و فوق دكتراى شيمى پزشكى را از دانشگاه اكستر دريافت كرد، سپس به ايران بازگشت و به تدريس در دانشگاه متحدين پرداخت. پس از تعطيلشدن دانشگاهها مديريت بخش علمى كارخانه داروپخش را به عهده گرفت و به همكارى در طرح ژنریک با دانشگاه تهران پرداخت. سپس در سال ١٩٨۴ به آمريكا مهاجرت كرد و در دانشگاههاى ماساچوست و كانزاس به تحقيق در مورد غده فوقكليوى و كشت بافت دهان پرداخت و پس از مدتى به دپارتمان بيوشيمى كميكال ابستراكت سرويس پيوست. او در سال ٢٠١۵ از اين شركت بازنشسته شد و اكنون بهطور تماموقت به نويسندگى علمى اشتغال دارد.
دكتر توكلى صابرى علاوه بر مقالات تحقيقاتى در زمينه تخصصى خود در ژورنالهاى اروپايى و آمريكايى نويسنده و مترجم بيش از پنجاه كتاب در زمينه پزشكى، داروسازى، ادبيات و فلسفه است. دكتر توكلى صابرى در سال ١٣۵٢ اولين فرهنگ دارويى ، در سال ١٣٨٩ اولين فرهنگ داروسازى، و در سال ۱۳۵۹ اولين فرهنگ طب سنتى انگليسى-فارسى و فارسى-انگليسى را منتشر كرد. انجمن ترویج علم ایران به دلیل فعالیتهای گسترده و پیگیر دکتر محمدرضا توکلی صابرى در انتشار کتابهای دانشگاهی، عمومی و ترویجی با هدف معرفی علم به عموم مردم و تلاشهای مسئولانه در راه پژوهش و تحقیق درباره تاریخ علم و مبارزه با شبهعلم، جایزه ترویج علم سال ١٣٩٧ را به ايشان داد.
توكلى صابرى در سى سال گذشته مبارزه جدى را با شيادان و مروجان خرافات و مدعيان روشهاى پزشكى دروغين آغاز كرده و افراد مشهورى افشاء كرده است. بعضى از مقالات او در اينباره در كتابهاى «علم چيست؟» و «جهان فراطبيعى» منتشر شده است و موجب توقف كار اين مدعيان شده است.
او تاريخ قديمىترين كتاب مربوط به شعبدهبازى را كه تاكنون تصور مى شد توسط اروپايىها و در قرن شانزده ميلادى نوشته شده است با معرفى كتاب «تحفه الغرايب» ابوحاسب طبرى در نشريه انجمن جهانى شعبدهبازان ششصد سال به عقب و از اروپا به ايران برد. او به سبب بهخاطر اين كشف در سال ٢٠١٧ لوح افتخار انجمن جهانى شعبدهبازان را دريافت كرد.[۴][۵][۴]
برشی از متن کتاب
از کندوز تا تالقان، مرکز تخارستان، هفتاد کیلومتر است. چهل کیلومتر بعد از تالقان، در کتل زغال، جاده کوهستانی بود و راننده به سرعت میرفت و از چند سانتیمتری ماشینهای روبهرو رد میشد. گاهی کاملا از سمت چپ جاده میراند و وقتی ماشینی از روبهرو میآمد، برمیگشت سمت راست. چند بار به او تذکر دادم ولی خندید. یک بار چنان از نزدیکی یکی از خودروهای روبهرو رد شد که یاعلی بلندی گفتم. گفت: «یا علی نگو، بگو یاالله.» گفتم: «گاهی یاالله و یامحمد هم میگویم.» گفت: «یا محمد هم نگو. این دو نفر فوت کردهاند، کاری نمیتوانند بکنند. فقط الله است که میتواند کاری بکند.»[۳]