سرّ سخنان نغز خاقانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
این بخش به شکل مستند و دایرهالمعارفی نوشته شده و بنا به قول نگارنده «موارد فراوانی از نکات این بخش برای نخستینبار و با استدلال لازم مطرح شده است». اصلاح برخی از باورهای نادرست درباره زندگی و شخصیت خاقانی از دیگر مواردی است که در این بخش به آن پرداخته شده است. این بخش حدود ۹۰ صفحه است که حاوی نکاتی درباره شعر و شخصیت خاقانی است. | این بخش به شکل مستند و دایرهالمعارفی نوشته شده و بنا به قول نگارنده «موارد فراوانی از نکات این بخش برای نخستینبار و با استدلال لازم مطرح شده است». اصلاح برخی از باورهای نادرست درباره زندگی و شخصیت خاقانی از دیگر مواردی است که در این بخش به آن پرداخته شده است. این بخش حدود ۹۰ صفحه است که حاوی نکاتی درباره شعر و شخصیت خاقانی است. | ||
نگارنده در بخش '''شخصیت و اخلاق''' مینویسد که تذکرهنویسان بر کمال و فضیت خاقانی اقرار دارند و درباره روحیات خاص او در منابع کهن مطالبی آمده است. خاقانی با اینکه شاعر مدحگستر بوده اما دل خوشی از پادشاهان نداشته و این ناخشنودی را در برخی از ابیات این شاعر میتوان دید. | نگارنده در بخش '''شخصیت و اخلاق''' مینویسد که تذکرهنویسان بر کمال و فضیت خاقانی اقرار دارند و درباره روحیات خاص او در منابع کهن مطالبی آمده است. خاقانی با اینکه شاعر مدحگستر بوده اما دل خوشی از پادشاهان نداشته و این ناخشنودی را در برخی از ابیات این شاعر میتوان دید. | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|خاقانیا ز مِدحَت شاهان کران طلب|تا از میان موج سیاست برون شوی}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
نگارنده در صفحه 78 کتاب و درباره خصوصیات اخلاقی خاقانی آورده است «به خلاف پیشینیان که همواره او را از جهت بلندی رتبه سخنوری و دیگر کمالات ستودهاند، برخی محققان معاصر او را، به دلیل مفاخرههایش، شاعری مغرور و خودستا و فضلفروش احیاناً داری عقده خودبزرگبینی و یا به عکس عقده خقارت (زرینکوب، دیدار با کعبه جان، ص 15) پنداشتهاند؛ این در حالی است که تفاخر بخشی از محور عمودی قصاید قرن ششم بوده و این قبیل تفاخرات، به ویژه در سخن قصیدهسرایان ارّان در آن روزگار، فراوان دیده میشود... از سوی دیگر موارد زیادی از تواضع و خاکساری و حتی هیچانگاری خویشتن در سخن او دیده میشود که در نگاه کسانی که به غرور و خودبزرگبینی متهمش کردهاند معمولاً نادیده انگاشته میشود؛ مثل این بیت بسیار مشهور او (دیوان، ص 102) | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایه هیچ|که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند}} | |||
{{پایان شعر}}<ref name=''تفاخر''>{{پک|ترکی|۱۳۹۸|ک= سرّ سخنان نغز خاقانی|ص=78}}</ref> | |||
در بخش '''قصاید مشهور''' هم به سرودههایی اشاره شده که بیشتر مورد توجه و استقبال و شرح قرار گرفتند که در اینجا به برخی از آن اشاره میشود. | |||
مرآتالصفا، سوگنامه «ترساییه» و «منطقالطیر» (در نعت پیامر ص)، «نهزهالارواح و نزههالاشباح» و «حِرزالحجاز» و «کنز الرُّکاز» (در ستایش کعبه و شرح سوانح سفر حجاز)، سوگنامه «ترنُّمالمُصبا» (در عزای فرزند جوانش)، حبسیه «صبحدم چون کلّه بندد آه دودآسای من» و قصیده «تحفهالحرمین و تُفّاحهالثقلین» (در سوانح سفر حج)، مدحیه «در کام صبح از ناف شب مشک است عمداً ریخته»، خمریه «عید است و پیش از صبحدم مژده به خمار آمده» و «ایوان مدائن» از جمله قصاید مشهور و برجسته خاقانی است.<ref name=''قصاید''>{{پک|ترکی|۱۳۹۸|ک= سرّ سخنان نغز خاقانی|ص=82}}</ref> | |||
در بخش '''آثار''' خاقانی نیز آثار این شاعر بزرگ دستهبندی شده و برای هر یک توضیحاتی آورده شده است. '''دیوان خاقانی'''، '''تحفهالعراقین'''، '''منشآت خاقانی'''، '''رسائل عربی''' آثار وی هستند. | |||
نگارنده در بخش '''خاقانی و خاورشناسان''' هم به پژوهشهای انجامشده در اشعار خاقانی از سوی خاورشناسان پرداخته و معتقد است که پژوهشگران بیگانه به خاطر دشواری کلام خاقانی کمتر به او پرداختهاند. در این بخش آمده است «شاید روسها به ضرورت پژوهشهایی که در زمینه تاریخ قفقاز و ارّان و شروان انجام دادهاند به این موضوع علاقه بیشتری نشان داده و گاه مانند ولادیمیر مینورسکی متوفی 1966 به ساحات خاقانی نزدیکتر شدهاند.» | |||
خانیکوف متوفی 1878 نیز از دیگر پژوهشگران روس است که به دلیل حضور در تبریز و تحقیق در زمینه تاریخ شروانشاهان، پژوهشهایی درباره خاقانی انجام داده است. یان رپیکا خاورشناس چک و نویسنده تاریخ ادبیات معروف، بندیکت رینرت آلمانی، آنا لیویا بیلرت هلندی نویسنده مدخل «خاقانی شروانی» در ایرانیکا از جمله پژوهشگران غیرایرانی در حوزه خاقانیشناسی به شمار میروند.<ref name=''خاورشناسان''>{{پک|ترکی|۱۳۹۸|ک= سرّ سخنان نغز خاقانی|ص=92}}</ref> | |||
====قصاید خاقانی==== | ====قصاید خاقانی==== | ||
این بخش شامل قصاید خاقانی از قصاید اول تا سیوسوم است. مؤلف با نگاه کلی به هر قصیده، گزارشی از هر قصیده براساس محور عمودی آن ارائه میدهد. مؤلف معتقد است که بدون نگاه به محور عمودی یک قصیده و نحوه چینش اجزاء و تصاویر آن در ساختار کلی، بسیاری از راز و رمزهای موجود در قصاید فنی و ساختارمند، مثل سرودههای خاقانی، مغفول میماند. | این بخش شامل قصاید خاقانی از قصاید اول تا سیوسوم است. مؤلف با نگاه کلی به هر قصیده، گزارشی از هر قصیده براساس محور عمودی آن ارائه میدهد. مؤلف معتقد است که بدون نگاه به محور عمودی یک قصیده و نحوه چینش اجزاء و تصاویر آن در ساختار کلی، بسیاری از راز و رمزهای موجود در قصاید فنی و ساختارمند، مثل سرودههای خاقانی، مغفول میماند. | ||
خط ۶۱: | خط ۷۷: | ||
==نمونهای از شرح قصاید== | ==نمونهای از شرح قصاید== | ||
در اینجا به چند نمونه از قصاید مورد بررسی در کتاب نظر میاندازیم. | در اینجا به چند نمونه از قصاید مورد بررسی در کتاب نظر میاندازیم. | ||
قصیده سیزدهم دیوان خاقانی با 66 بیت و دو مطلع قصیده بسیار معروف «منطق الطیر» است. در بخش '''نگاه کلی''' آمده، مطلع نخست با دوازده بیت آغازهای پر شکوه و طنطنه دارد که در نخستین بار نظر هر مخاطبی را جلب میکند. در بیت اول صبح ملمّع نقاب با برآوردن نقس سربهمُهر خویش آسمان را که خیمه روحانیان(فرشتگان) است، معطر میسازد و ما را به فضای رنگارنگ و معطر صبح میبرد.<ref name=''مطلع''>{{پک|ترکی|۱۳۹۸|ک= سرّ سخنان نغز خاقانی|ج=اول|ص=237-252}}</ref> | |||
مطلع دوم با توصیف بهار و ورود رخش آفتاب به برج صِفر (حَمَل) همراه با گشایش و سرسبزی و نور آغاز میشود. ابیات هجدهم تا بیستوپنجم به توصیف مجلسی شادمانه در این باغ بهاری که شب دوشینه برپا شده اختصاص دارد. پیش از شروع این بزم ابر با سیم مذاب قطرات باران مجلس را آب میزند و بدان طراوت میبخشد و مقدمات بزم را فراهم میآورد و چمن به نوزادگان خویش (گلها) خلعتهایی رنگین که حاصل کار صبا و رنگرزی ماهتاب است عطا میکند و بدینگونه باغ را برای محفلی شاهانه مهیّا میکند. | |||
ابیات پنجاهوششم تا شصتودوم توصیف حوادث جنگ بدر است و این مقدمهای است تا شاعر پس از آن به فضایل اصحاب که از آنان با تعبیر «پلنگان دین» یاد کرده بپردازد. در میان اصحاب بدر، علی (ع) جایگاه ویژهای دارد که خاقانی در بیت شصتم شجاعت او را ستوده است. شاعر پس از ادای حق نعت در بیتهای شصتوسوم و شصتوچهارم به مفاخرهای کوتاه روی میآورد و دو بیت شصتوپنجم و شصتوششم را بر اساس چارچوب رایج در قصیده فارسی، به دعا اختصاص میدهد. | |||
نگارنده در '''تاریخ سروده''' تاریخ دقیقی برای این قصیده ذکر نمیکند و تنها مینویسند که در شروان سروده شده و مربوط به روزگاری است که حاکمان شروان، او را از سفر بازداشته بودند و او سخت از دشمنان و بدخواهانش در هراس بوده است. نگارنده در ادامه با آوردن دلایلی تاریخ سروده شدن منطقالطیر را حدود سال544 ق ذکر میکند که به مناسبت بهار سروده شده است. از بیت چهار که به هلال ماه در هنگام سحر اشاره دارد هم میتوان حدس زد که زمان آفرینش این قصیده در نیمه دوم ماه قمری بوده است.<ref name=''مطلع''/> | |||
در قسمت '''نکتهها''' آمده است: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|کعبه که قطب هدیست معتکف از سکون|خود نبوَد هیچ قطب منقلب از اضطراب}}{{پایان شعر}} | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|خانه خدایش خداست لاجرمش نام هست|شاه مربّعنشین، تازیِ رومیخطاب}}{{پایان شعر}} | |||
«مربّعنشین» به معنی بزرگی است که محتشمانه بر چهاربالش اقتدار تکیه داده است. خاقانی (دیوان، ص219) در این بیت نیز کعبه را ملکهای مربّعنشین خوانده است: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: darkred}}{{ب|خاتون کائنات مربع نشسته خوش|پوشیده حلّه وزسر افتاده مِعجرش}}{{پایان شعر}} | |||
نسخه پاریس «رومینقاب» دارد که مطابق است با آنچه در حاشیه نسخه چاپ سجادی آمده و نیز صبط شادیآبادی هم هست. شادیآبادی (شرح، ص19) در توضیح آن نوشته است: | |||
رومینقاب از آن گفته است که غلاف و پرده او از اطلس سرخ رومی است. | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|روز چو شمعی به شب زودرو و سرفراز|شب چو چراغی به روز کاسته و نیمتاب}}{{پایان شعر}} | |||
شمع در ادب فارسی در مقابل چراغ مظهر روشنایی و چراغ در مقابل شمع نمودار کمنوری است. طبعا شمع در شب درخشانتر و چراغ در روشنایی روز کمفروغتر است، از اینرو، روز بهار به شمع شبستان و شب این فصل به چراغ روز مانند شده است. | |||
زودرو به معنی چابک و شتابنده و روبه تزاید است؛ خاقانی (منشآت، ص 287): | |||
اندی که مصافات و مصالحت از دو عزیز چون سایه چاه دیرمان و پایبرجا باشد، نه چون سیل کوه زودرو و ناپایدار. | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|یا رب ازین حبسگاه بازرهانش که هست|شروان شرّالبلاد، خصمان شرّالدّواب}}{{پایان شعر}} | |||
شرّالبلاد اشاره دارد به این بیت مشهور متنبی (دیوان، ج2، ص265): | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: darkred}}{{ب|شرّالبلاد بلادٌ لا صدیقَ بها|و شرُّ ما یکسِبُ الانسانُ ما یَصِمُ}}{{پایان شعر}} | |||
معنی این بیت: بدترین سرزمین جایی است ک دوستی در آن نباشد و بدترین دستاورد آدمی چیزی است که مایه عیب و ذلت او گردد. | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|زین گُرُه ناحفاظ حافظ جانش تو باش|کز تو دعای غریب زود شود مستجاب}}{{پایان شعر}} | |||
ناحفاظ به معنی بیشرم و گستاخ است؛ چنانکه در بیت دیگر خاقانی (دیوان، ص126) هم آمده است: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: darkred}}{{ب|مُغ که از رخ نقاب شرم انداخت|ناحفاظی به خواهر اندازد}}{{پایان شعر}} | |||
اینکه خاقانی در مصراع دوم از «غریب» به معنی مسافر یاد کرده، با توجه به اینکه این قصیده در شروان سروده شده، نشاندهنده آن است که او خود را در وطن خویش غریب میدیده است.<ref name=''مطلع''/> | |||
قصیده '''چهلوهفتم''' در شرح بیماری و مرگ فرزند خاقانی است. در بخش '''نگاه کلی''' آمده که شاعر با دیدن حاصل عمرش در بستر مرگ قصیده سوزناکش را با این پرسش دردناک آغاز میکند «حاصل عمر چه دارید؟» که پرسشی است از سر انکار؛ یعنی از حاصل عمر چیزی در دست ندارید و هر چه هست، جانمایه حیاتی است که باید وام نظر آن را پس بدهید. خاقانی در ادامه قصیده به سرنوشت انسان در عالم خاکی با نگاهی تلخ و فلسفی | قصیده '''چهلوهفتم''' در شرح بیماری و مرگ فرزند خاقانی است. در بخش '''نگاه کلی''' آمده که شاعر با دیدن حاصل عمرش در بستر مرگ قصیده سوزناکش را با این پرسش دردناک آغاز میکند «حاصل عمر چه دارید؟» که پرسشی است از سر انکار؛ یعنی از حاصل عمر چیزی در دست ندارید و هر چه هست، جانمایه حیاتی است که باید وام نظر آن را پس بدهید. خاقانی در ادامه قصیده به سرنوشت انسان در عالم خاکی با نگاهی تلخ و فلسفی | ||
نظر میکند. <ref name=''خاقانی''>{{پک|ترکی|۱۳۹۸|ک= سرّ سخنان نغز خاقانی|ص=260-272}}</ref> | نظر میکند. <ref name=''خاقانی''>{{پک|ترکی|۱۳۹۸|ک= سرّ سخنان نغز خاقانی|ج= دوم|ص=260-272}}</ref> | ||
نگارنده در این بخش به طور مختصر توضیحی درباره ابیات قصیده داده است. به عنوان نمونه، در بیت چهلویک، پدر مسکین به دنبال چراغی است تا در پرتو آن پسر از دسترفته خود را بیابد و این یعنی جوان نورسیده خاقانی پس از دو هفته تب و بیماری شدید به دیار بینشانی و مرگ کوچیده است. ابیات پنجاهویکم به بعد شرح وداع با تابوت رشید و دیدار آخر پدر با اوست. او در بیت پنجاهوچهار درخواست میکند که پیکر پسرش را قبل از دفن و طبق رسوم روزگار، روی تختی بخوابانند و پیش چشم نظارگیان عزادار، بر سرش تاجی بنهند و قلمی را که با آن مینوشته در دستش بگذارند. | نگارنده در این بخش به طور مختصر توضیحی درباره ابیات قصیده داده است. به عنوان نمونه، در بیت چهلویک، پدر مسکین به دنبال چراغی است تا در پرتو آن پسر از دسترفته خود را بیابد و این یعنی جوان نورسیده خاقانی پس از دو هفته تب و بیماری شدید به دیار بینشانی و مرگ کوچیده است. ابیات پنجاهویکم به بعد شرح وداع با تابوت رشید و دیدار آخر پدر با اوست. او در بیت پنجاهوچهار درخواست میکند که پیکر پسرش را قبل از دفن و طبق رسوم روزگار، روی تختی بخوابانند و پیش چشم نظارگیان عزادار، بر سرش تاجی بنهند و قلمی را که با آن مینوشته در دستش بگذارند. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۷
سرّ سخنان نغز خاقانی | |
---|---|
نویسنده | محمدرضا ترکی |
ناشر | سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) |
تاریخ نشر | ۱۳۹۸ |
موضوع | نقد و تفسیر شخصیت و شعر خاقانی |
نوع رسانه | کتاب |
سرّ سخنان نغز خاقانی مجموعهای چهار جلدی درباره زندگی، شخصیت و شعر خاقانی به قلم محمدرضا ترکی است که بهمن ۱۳۹۹ به عنوان برگزیده بخش شعر پانزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر معرفی شد.
دو جلد از مجموعه چهار جلدی سرّ سخنان نغز خاقانی به ترتیب در ۵۹۵ صفحه و ۶۶۸ صفحه در سال ۱۳۹۸ به همت انتشارات سمت منتشر شد. محمدرضا ترکی نگارنده آن سعی کرده با تکیه به منابع و مآخذ مختلف، زندگانی، شخصیت و شعر خاقانی را بررسی کند و نکات و مطالبی که دیگران درباره اشعار دشوار و پیچیده این شاعر بزرگ از قلم انداختند، بیان کند تا از این رهگذر بتوان از مضامین و مفاهیم پیچیده و دشوار اشعار خاقانی گرهگشایی کرد.
خاقانی شاعر بزرگ قرن ششم اشعاری دشوار و پیچیده دارد که درک راز و رمز آن اطلاعات گستردهای را در حوزه علوم مختلف ادبی و غیرادبی میطلبد. از این رو، ترکی در این اثر میکوشد به نگاهی مستند و علمی در زمینه زندگانی و شخصیت و شعر خاقانی دست یابد و فارغ از مشهورات رایج، این شاعر بزرگ قرن ششم را بشناساند. منبع و مرجع اصلی نویسنده برای درک دقایق سخن خاقانی نخست، دیوان و دیگر آثار خود او و سپس متون شاعرانی چون سنایی است که خاقانی به شعر آنان نظر داشته است و در مرحله بعد دیگر به آثار نزدیک به روزگار او نظر داشته است.
نگارنده برای آشنایی با فضای قرن ششم و بستری که در آن شخصیت و شعر خاقانی شکل گرفته، کتاب را با سالشماری از حوادث سیاسی و فرهنگی قرن ششم آغاز میکند. به نوشته نگارنده، بدون شناخت حوادث قرن ششم، پژوهش تنها به حوزههای زبانی و لغوی و بلاغی محدود میشد و نکات بسیاری در شعر خاقانی بر مخاطب پوشیده میماند. تاریخ نگارش مهمترین قصاید و نامههای خاقانی از جمله مواردی است که در این سالشمار آمده است.
سرّ سخنان نغز خاقانی ۲۶بهمن۱۳۹۹ در پانزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش «درباره شعر» به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد.[۱]
جلد اول
جلد اول این مجموعه با ۵۹۵ صفحه دارای چهار بخش مقدمه، سالشمار حوادث مهم قرن ششم هجری و زندگانی خاقانی، زندگی، شخصیت و آثار خاقانی و قصاید خاقانی است و در انتها نیز منابع و نمایه آمده است.
فصلبندی کتاب
سالشمار حوادث مهم قرن ششم هجری و زندگانی خاقانی
بخش اول دربردارنده سالشماری از اوضاع فرهنگی و سیاسی قرن ششم در هشت صفحه است. نگاهی به رویدادهای پیش از تولد خاقانی تا بعد از درگذشت او مخاطب را با فضای سیاسی و فرهنگی قرن ششم آشنا میکند و نشان میدهد که شخصیت خاقانی و شعر او در چه فضای سیاسی و ادبی شکل گرفته است.
زندگی، شخصیت و آثار خاقانی
این بخش شامل موارد زیر است: نام و نشان و خاندان، تولد، زادگاه، استادان، خاقانی و شاعران دیگر، سبک، سوانح زندگی، سفرها، وفات، علت درگذشت، ممدوحان،زبان، عقاید، مذهب فقهی، مشخصات ظاهری، فرزندان خاقانی، شخصیت و اخلاق، عرفان، قصاید مشهور، آثار، خاقانی و خاورشناسان
این بخش به شکل مستند و دایرهالمعارفی نوشته شده و بنا به قول نگارنده «موارد فراوانی از نکات این بخش برای نخستینبار و با استدلال لازم مطرح شده است». اصلاح برخی از باورهای نادرست درباره زندگی و شخصیت خاقانی از دیگر مواردی است که در این بخش به آن پرداخته شده است. این بخش حدود ۹۰ صفحه است که حاوی نکاتی درباره شعر و شخصیت خاقانی است.
نگارنده در بخش شخصیت و اخلاق مینویسد که تذکرهنویسان بر کمال و فضیت خاقانی اقرار دارند و درباره روحیات خاص او در منابع کهن مطالبی آمده است. خاقانی با اینکه شاعر مدحگستر بوده اما دل خوشی از پادشاهان نداشته و این ناخشنودی را در برخی از ابیات این شاعر میتوان دید.
خاقانیا ز مِدحَت شاهان کران طلب | تا از میان موج سیاست برون شوی |
نگارنده در صفحه 78 کتاب و درباره خصوصیات اخلاقی خاقانی آورده است «به خلاف پیشینیان که همواره او را از جهت بلندی رتبه سخنوری و دیگر کمالات ستودهاند، برخی محققان معاصر او را، به دلیل مفاخرههایش، شاعری مغرور و خودستا و فضلفروش احیاناً داری عقده خودبزرگبینی و یا به عکس عقده خقارت (زرینکوب، دیدار با کعبه جان، ص 15) پنداشتهاند؛ این در حالی است که تفاخر بخشی از محور عمودی قصاید قرن ششم بوده و این قبیل تفاخرات، به ویژه در سخن قصیدهسرایان ارّان در آن روزگار، فراوان دیده میشود... از سوی دیگر موارد زیادی از تواضع و خاکساری و حتی هیچانگاری خویشتن در سخن او دیده میشود که در نگاه کسانی که به غرور و خودبزرگبینی متهمش کردهاند معمولاً نادیده انگاشته میشود؛ مثل این بیت بسیار مشهور او (دیوان، ص 102)
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایه هیچ | که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند |
در بخش قصاید مشهور هم به سرودههایی اشاره شده که بیشتر مورد توجه و استقبال و شرح قرار گرفتند که در اینجا به برخی از آن اشاره میشود.
مرآتالصفا، سوگنامه «ترساییه» و «منطقالطیر» (در نعت پیامر ص)، «نهزهالارواح و نزههالاشباح» و «حِرزالحجاز» و «کنز الرُّکاز» (در ستایش کعبه و شرح سوانح سفر حجاز)، سوگنامه «ترنُّمالمُصبا» (در عزای فرزند جوانش)، حبسیه «صبحدم چون کلّه بندد آه دودآسای من» و قصیده «تحفهالحرمین و تُفّاحهالثقلین» (در سوانح سفر حج)، مدحیه «در کام صبح از ناف شب مشک است عمداً ریخته»، خمریه «عید است و پیش از صبحدم مژده به خمار آمده» و «ایوان مدائن» از جمله قصاید مشهور و برجسته خاقانی است.[۳]
در بخش آثار خاقانی نیز آثار این شاعر بزرگ دستهبندی شده و برای هر یک توضیحاتی آورده شده است. دیوان خاقانی، تحفهالعراقین، منشآت خاقانی، رسائل عربی آثار وی هستند.
نگارنده در بخش خاقانی و خاورشناسان هم به پژوهشهای انجامشده در اشعار خاقانی از سوی خاورشناسان پرداخته و معتقد است که پژوهشگران بیگانه به خاطر دشواری کلام خاقانی کمتر به او پرداختهاند. در این بخش آمده است «شاید روسها به ضرورت پژوهشهایی که در زمینه تاریخ قفقاز و ارّان و شروان انجام دادهاند به این موضوع علاقه بیشتری نشان داده و گاه مانند ولادیمیر مینورسکی متوفی 1966 به ساحات خاقانی نزدیکتر شدهاند.»
خانیکوف متوفی 1878 نیز از دیگر پژوهشگران روس است که به دلیل حضور در تبریز و تحقیق در زمینه تاریخ شروانشاهان، پژوهشهایی درباره خاقانی انجام داده است. یان رپیکا خاورشناس چک و نویسنده تاریخ ادبیات معروف، بندیکت رینرت آلمانی، آنا لیویا بیلرت هلندی نویسنده مدخل «خاقانی شروانی» در ایرانیکا از جمله پژوهشگران غیرایرانی در حوزه خاقانیشناسی به شمار میروند.[۴]
قصاید خاقانی
این بخش شامل قصاید خاقانی از قصاید اول تا سیوسوم است. مؤلف با نگاه کلی به هر قصیده، گزارشی از هر قصیده براساس محور عمودی آن ارائه میدهد. مؤلف معتقد است که بدون نگاه به محور عمودی یک قصیده و نحوه چینش اجزاء و تصاویر آن در ساختار کلی، بسیاری از راز و رمزهای موجود در قصاید فنی و ساختارمند، مثل سرودههای خاقانی، مغفول میماند.
در این بخش، هر قصیده ابتدا به طور مختصر معرفی شده و پس از آن، ممدوحان قصاید و سرودههای دیگری که شاعر به آن تقدیم کرده با استناد به منابع موجود آورده شده است.
نگارنده در بخش نگاه کلی در هر قصیده کوشیده چگونگی شکلگیری یک قصیده و حرکت مضامین و تصویرها را در ضمن مطلعهای مختلف قصیده شرح دهد. این بخش به شرح ابیات اختصاص ندارد بلکه تنها ساختار قصیده و به تعبیر نگارنده نحوه سیلان مضامین و تصاویر در بستر محور عمودی آن توضیح داده شده است. به عقیده مؤلف نگاه کلی به قصیده کلید فهم سخنان خاقانی است و در مقدمه اثر اشاره میکند که «بدون آن نمیتوان چرایی بیان بسیاری از مضامین و تمثیلهای و کنایهها و استعارهها و هدف شاعر از بیان آنها را فهمید. عیب بزرگ بسیاری از شروح موجود بر اشعار خاقانی جزئینگری آنهاست. این شروح چه بسا با دقت فراوان، بسیاری از نکات و دقایق و جزئیات موجود را در یک بیت توضیح میدهند، بیآنکه ارتباط این نکات پراکنده را در کلیت قصیده با یکدیگر نشان دهند. بدون نگاه به محور عمودی یک قصیده و نحوه چینش اجزا و تصاویر آن در ساختار کلی، بسیاری از راز و رمزهای موجود در قصاید فنی و ساختارمند، مثل سرودههای خاقانی، مغفول میماند».
بخش بعدی به تاریخ سروده اختصاص دارد. مؤلف زمان سرایش قصیده را طبق قراین مشخص کرده است. از این رو، تاریخ دقیق یا تقریبی قصاید متعددی بیان شده است.
نکتهها بخش دیگر کتاب است که نگارنده به دقایق و نکاتی پرداخته که از دیدگاه شارحان و منتقدان قدیم و جدید به هر دلیلی پوشیده یا ناگفته مانده است. «هدف اصلی ما در اینجا نقد سخنان دیگران نیست و جز به ضرورت وارد این وادی نشدهایم. نکاتی که در این بخش آمده عمدتاً مطالبی است که همه شارحان خاقانی آنها را ناگفته نهادهاند یا در بیان آن به خطا رفتهاند». بنابراین سعی کرده از بیان مطالب گفته شده درباره اشعار خاقانی پرهیز شود و اگر نکتهای هم یافت شود که قبلا دیگران به آن اشاره کردند، نگارنده در این کتاب، با دلایل متقنتر بیان کرده است. در این کتاب سعی شده اشعار سخت و مشکل خاقانی بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد و در این راستا مؤلف کوشیده به نسخههای دیگری به جز نسخههای مورد استناد چاپ سجادی هم مراجعه کند. نقد دو تصحیح مهم و معتبر دیوان خاقانی یعنی دو چاپ عبدالرسولی و سجادی از دیگر نقاط قوت این کتاب است که میتواند در درک بهتر مضامین سخنان خاقانی نقش بسزایی ایفاد کند.
جلد دوم
جلد دوم این مجموعه چهار جلدی ۶۶۸ صفحه دارد و قصاید سیوچهارم تا شصتوشش را شامل میشود. مؤلف در جلد دوم هم مانند جلد اول، نگاه کلی، تاریخ سروده و نکتهها را درباره هر قصیده آورده است.
نمونهای از شرح قصاید
در اینجا به چند نمونه از قصاید مورد بررسی در کتاب نظر میاندازیم.
قصیده سیزدهم دیوان خاقانی با 66 بیت و دو مطلع قصیده بسیار معروف «منطق الطیر» است. در بخش نگاه کلی آمده، مطلع نخست با دوازده بیت آغازهای پر شکوه و طنطنه دارد که در نخستین بار نظر هر مخاطبی را جلب میکند. در بیت اول صبح ملمّع نقاب با برآوردن نقس سربهمُهر خویش آسمان را که خیمه روحانیان(فرشتگان) است، معطر میسازد و ما را به فضای رنگارنگ و معطر صبح میبرد.[۵]
مطلع دوم با توصیف بهار و ورود رخش آفتاب به برج صِفر (حَمَل) همراه با گشایش و سرسبزی و نور آغاز میشود. ابیات هجدهم تا بیستوپنجم به توصیف مجلسی شادمانه در این باغ بهاری که شب دوشینه برپا شده اختصاص دارد. پیش از شروع این بزم ابر با سیم مذاب قطرات باران مجلس را آب میزند و بدان طراوت میبخشد و مقدمات بزم را فراهم میآورد و چمن به نوزادگان خویش (گلها) خلعتهایی رنگین که حاصل کار صبا و رنگرزی ماهتاب است عطا میکند و بدینگونه باغ را برای محفلی شاهانه مهیّا میکند.
ابیات پنجاهوششم تا شصتودوم توصیف حوادث جنگ بدر است و این مقدمهای است تا شاعر پس از آن به فضایل اصحاب که از آنان با تعبیر «پلنگان دین» یاد کرده بپردازد. در میان اصحاب بدر، علی (ع) جایگاه ویژهای دارد که خاقانی در بیت شصتم شجاعت او را ستوده است. شاعر پس از ادای حق نعت در بیتهای شصتوسوم و شصتوچهارم به مفاخرهای کوتاه روی میآورد و دو بیت شصتوپنجم و شصتوششم را بر اساس چارچوب رایج در قصیده فارسی، به دعا اختصاص میدهد.
نگارنده در تاریخ سروده تاریخ دقیقی برای این قصیده ذکر نمیکند و تنها مینویسند که در شروان سروده شده و مربوط به روزگاری است که حاکمان شروان، او را از سفر بازداشته بودند و او سخت از دشمنان و بدخواهانش در هراس بوده است. نگارنده در ادامه با آوردن دلایلی تاریخ سروده شدن منطقالطیر را حدود سال544 ق ذکر میکند که به مناسبت بهار سروده شده است. از بیت چهار که به هلال ماه در هنگام سحر اشاره دارد هم میتوان حدس زد که زمان آفرینش این قصیده در نیمه دوم ماه قمری بوده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در قسمت نکتهها آمده است:
کعبه که قطب هدیست معتکف از سکون | خود نبوَد هیچ قطب منقلب از اضطراب |
خانه خدایش خداست لاجرمش نام هست | شاه مربّعنشین، تازیِ رومیخطاب |
«مربّعنشین» به معنی بزرگی است که محتشمانه بر چهاربالش اقتدار تکیه داده است. خاقانی (دیوان، ص219) در این بیت نیز کعبه را ملکهای مربّعنشین خوانده است:
خاتون کائنات مربع نشسته خوش | پوشیده حلّه وزسر افتاده مِعجرش |
نسخه پاریس «رومینقاب» دارد که مطابق است با آنچه در حاشیه نسخه چاپ سجادی آمده و نیز صبط شادیآبادی هم هست. شادیآبادی (شرح، ص19) در توضیح آن نوشته است:
رومینقاب از آن گفته است که غلاف و پرده او از اطلس سرخ رومی است.
روز چو شمعی به شب زودرو و سرفراز | شب چو چراغی به روز کاسته و نیمتاب |
شمع در ادب فارسی در مقابل چراغ مظهر روشنایی و چراغ در مقابل شمع نمودار کمنوری است. طبعا شمع در شب درخشانتر و چراغ در روشنایی روز کمفروغتر است، از اینرو، روز بهار به شمع شبستان و شب این فصل به چراغ روز مانند شده است.
زودرو به معنی چابک و شتابنده و روبه تزاید است؛ خاقانی (منشآت، ص 287):
اندی که مصافات و مصالحت از دو عزیز چون سایه چاه دیرمان و پایبرجا باشد، نه چون سیل کوه زودرو و ناپایدار.
یا رب ازین حبسگاه بازرهانش که هست | شروان شرّالبلاد، خصمان شرّالدّواب |
شرّالبلاد اشاره دارد به این بیت مشهور متنبی (دیوان، ج2، ص265):
شرّالبلاد بلادٌ لا صدیقَ بها | و شرُّ ما یکسِبُ الانسانُ ما یَصِمُ |
معنی این بیت: بدترین سرزمین جایی است ک دوستی در آن نباشد و بدترین دستاورد آدمی چیزی است که مایه عیب و ذلت او گردد.
زین گُرُه ناحفاظ حافظ جانش تو باش | کز تو دعای غریب زود شود مستجاب |
ناحفاظ به معنی بیشرم و گستاخ است؛ چنانکه در بیت دیگر خاقانی (دیوان، ص126) هم آمده است:
مُغ که از رخ نقاب شرم انداخت | ناحفاظی به خواهر اندازد |
اینکه خاقانی در مصراع دوم از «غریب» به معنی مسافر یاد کرده، با توجه به اینکه این قصیده در شروان سروده شده، نشاندهنده آن است که او خود را در وطن خویش غریب میدیده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
قصیده چهلوهفتم در شرح بیماری و مرگ فرزند خاقانی است. در بخش نگاه کلی آمده که شاعر با دیدن حاصل عمرش در بستر مرگ قصیده سوزناکش را با این پرسش دردناک آغاز میکند «حاصل عمر چه دارید؟» که پرسشی است از سر انکار؛ یعنی از حاصل عمر چیزی در دست ندارید و هر چه هست، جانمایه حیاتی است که باید وام نظر آن را پس بدهید. خاقانی در ادامه قصیده به سرنوشت انسان در عالم خاکی با نگاهی تلخ و فلسفی نظر میکند. [۶] نگارنده در این بخش به طور مختصر توضیحی درباره ابیات قصیده داده است. به عنوان نمونه، در بیت چهلویک، پدر مسکین به دنبال چراغی است تا در پرتو آن پسر از دسترفته خود را بیابد و این یعنی جوان نورسیده خاقانی پس از دو هفته تب و بیماری شدید به دیار بینشانی و مرگ کوچیده است. ابیات پنجاهویکم به بعد شرح وداع با تابوت رشید و دیدار آخر پدر با اوست. او در بیت پنجاهوچهار درخواست میکند که پیکر پسرش را قبل از دفن و طبق رسوم روزگار، روی تختی بخوابانند و پیش چشم نظارگیان عزادار، بر سرش تاجی بنهند و قلمی را که با آن مینوشته در دستش بگذارند.
در بخش تاریخ سروده آمده که تاریخ سروده شدن این قصیده مانند سرودهای دیگر خاقانی در مرگ رشید سال 571 ق است.
مؤلف در بخش نکتهها هم به نکات و دقایق لطیفی در سرودههای خاقانی اشاره کرده است.
حاصل عمر چه دارید؟ خبر باز دهید | مایه جانیست از او وامنظر بازدهید |
نگارنده در توضیح این بیت چنین آورده است: وامنظر یا حقنظر، چنان که عبدالرسولی در حاشیه همین بیت نوشته، مالیاتی است که باجگیران و رصدبانان با ارزیابی مالالتجاره تاجران از آنان میگرفتهاند. در متون احیاناً به این حقالنظر اشارت شده است؛ نصرآبادی (تذکره، ج1، ص559):
لعلش به دل ریشم گر حقّ نمک دارد | من هم به جمال او حقنظری دارم |
بیدل دهلوی (دیوان، ج1، ص170)
حقّ نظر به حقّ نمک هماداتر است | ی صاحب نظر نگهت نیست سرسری |
وامنظری که مردم این جهان از جان خویش باید بپردازند و حاصل عمر آنان است، عبرت و اعتباری است که از نظاره دنیا و فراز و فرود آن باید بگیرند!
در برخی از نسخ، از جمله پاریس «وام خطر» آمده که به دلیل تکرار قافیه خطر در ابیات بعدی ضبط نیرومندی نیست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در بیتی دیگر میگوید:
ماه من زرد چو شمع است زبان کرده سیاه | مایه نور بدان شمع بصر بازدهید |
رنگ شمع در روزگار خاقانی و قبل و بعد از آن زرد بوده است. اما در روزگار صفویه به رنگ سبز شمع در متون برمیخوریم.
در طب قدیم سیاهی زبان را نشانه سرسام (مننژیت) میدانستند؛ خاقانی (دیوان, ص824):
ولی دل از سرِ سرسامِ غم به فرقت او | زبان سیاهتر از کلکِ سر کفیده اوست |
خاقانی تشبیه حالت سرسامی به شمع را در مواضع دیگر نیز تکرار کرده است؛ (همان، ص764)
تفته چو شمعم زبانسیاه، چو شمعی | کز تف گریه گداز در لگن آورد |
و منشآت (ص 109):
من کِهتر چون شمع و قلم در یرقان و سرسام، زبان سیاه مانده.
خاقانی در این بیت و ابیات پیشین از علائم بیماری پسرش سخن گفته است. این علائم در قصیده صدوبیستوودم با دقت بیشتری بیان شده است.
درباره این بیت نیز چنین آورده است:
تا توانید جو پخته ز طبّاخ مسیح | بستانید و جو خام به خر بازدهد |
جو پخته همان «جو آب» است که خاقانی بارها با توجه به خاصیت دارویی به آن اشارت دارد؛ (دیوان، ص57، 329)
حاجت به جوآب است و جَوم نیست ولکن | دل هست بنفشهصفت و اشک چو عنّاب |
سرسام جهل دارند این خر جِبلّتان | وز مطبخ مسیح نیاید جو آبشان |
در نفایسالفنون (آملی، ج3، ص151، 157) به خواصّ دارویی جوآب اشاره شده است.
مراد از مسیح در اینجا حضرت مسیح نیست، بلکه به قرینه ذکر داروی جوآب به معنی پزشک ماهر است که چون عیسی مرده را حیات میبخشد؛ چنان که در این بیت خاقانی (دیوان، ص313):
جو تا که هست خام غذای خر است و بس | چون پخته گشت شربتِ عیسیِّ ناتوان |
طبّاخ مسیح نیز به همین قیاس به معنی داروساز است که استعاره از خود شاعر است.
میگوید: تا میتوانید سخنان ارزشمند مرا بستانید و سخنان بیارزش شاعران مقلد را به فرومایگان نادان نثار کنید.
کزازی (گزارش دشواریها، ص273) جو پخته را «فقاع» و طبّاخ مسیح را استعاره مصرحه از خورشید دانسته که استعلامی نیز (نقد و شرح، ج1، ص562) برزگر خالقی (شرح دیوان، ج1، ص736) در مور اخیر با وی همداستاناند؛ البته همگی به درستی مقصود از طبّاخ مسیح را خود شاعر میدانند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
منابع نگارنده
نویسنده در نگارش این اثر به منابع دستاول و درجهیک شامل کتاب، مقالات و شروح قدیم و جدید مراجعه کرده و همین امر باعث شده که از برخی بیتهایی دشوار و پیچیده خاقانی که دیگران درباره آن سخنی نگفتند، بهخوبی رمزگشایی کند.
منبع اصلی نویسنده در این کتاب برای درک بهتر اشعار خاقانی، ابتدا دیوان وی سپس دیگر آثار این شاعر و بعدتر متون شاعرانی چون سنایی است که خاقانی به شعر آنها نظر داشته است. آثار نزدیک به روزگار خاقانی و بعد فرهنگهای قدیم و جدیدی که بر اساس ابیات خود خاقانی و دیگر شاعران نوشته شده از دیگر منابع مورد رجوع نگارنده میباشد که البته نگارنده بنابه دلایلی کمتر به آن رجوع کرده است.
این اثر و جلدهای دیگر آن حاصل سالها انس با دیوان خاقانی است که طی سالها تحقیق و تدریس و بیان در جلسات درس بعدها تکمیل و یادداشت شدهاند.
نقد
جلسه نقد و بررسی سرّ سخنان نغز خاقانی چهارم آذرماه۱۳۹۹ به صورت مجازی و با حضور ناصر نیکوبخت، سیدجواد مرتضایی، فرزاد ادیبی، مجید منصوری و محمدرضا ترکی برگزار شد.
روش ترکی در تألیف این کتاب ایجاز بوده و سعی کرده نکات تازه را بیان کند که دیگر شارحان آن را نگفتند. به گفته خود مؤلف «اگر چیزی را دیگر شارحان گفتهاند، دیگر به سراغ آن نرفتهام. بلکه به سراغ مباحثی رفتم که یا آنها نگفتهاند یا بین آنها اختلاف نظر جدی وجود داشته و نیاز به داوری بوده است. در آنجا من سعی کردم با مستندات لازم داوری کنم و بگویم که این استاد یا شارح به نکتهی درست دست یافته است. اگر کسی در جایی یا مقالهای به نکتهای اشاره کرده باشد، تا جاییکه مطالعه کردم و در خاطرم مانده، اشاره کردهام و سعی کردم مطلب دست دوم نیاورم. البته گاهی اوقات برای اینکه درست بتوانیم سیر و شرح دهیم و با موفقیت بیان کنیم، مجبوریم بعضی نکات گفته شدهی دیگران را هم در کنار مباحث خودمان مطرح کنیم و اگر این کار را نکنیم، نمیتوانیم مبحث را درست بیان کنیم. به ویژه اینکه شیوهی من در این چهار جلد کتاب شیوهی معلمی بوده است و سعی کردم به گونهای سخن بگویم که در عین ایجاز طوری باشد که یک دانشجوی ادبیات یا علاقهمند به ادبیات یا شعر خاقانی بتواند از آن استفاده بکند و بهره ببرد. این است که این شیوهی معلمی مبنی بر این است که به روشنی سخن بگوییم، باعث شده که برخی نکات را برای روشن کردن مقدمه و پیشینهی بحث و محل نزاع مکرر کنیم. اما به نظرم این مطالب در اقلیت است و نکات تازه و بحثانگیر در کتاب فراوان است.» خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
ناصر نیکوبخت در خصوص ویژگی کتاب معتقد است که اهمیت سر سخنان نغز خاقانی، کشف عرصهها و افقهای جدیدی از شعر اوست که تاکنون از دید بسیاری از شارحان و پژوهشگران دیوان خاقانی مغفول مانده بود.
او این کتاب را مبتنی بر مسائل، موضوعات، توصیفات و روششناسی مخصوص دقیقی میداند که از منابع کتابی، مقالات و شروح جدید و قدیم بهرهی کافی برده است. به عقیده او پارهای از شارحان معاصر در شرح دیوان خاقانی فقط به کتابهای لغت عمومی و اطلاعات شخصی خودشان اکتفا کردند و کمتر به پیشینهی خاقانیپژوهی توجه داشتهاند. اما این اثر با دیدی نقادانه غالب این پژوهشها را پیش چشم داشته است و با نگاهی به کتابنامه با فهرستی غنی از آثار مرتبط با خاقانیپژوهی مواجه میشویم.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
مجید منصوری عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینا نیز در خصوص نقد کتاب گفت: مؤلف وقت خواننده را تلف نمیکند؛ یعنی این شرح گزارش سادگیهای دیوان خاقانی نیست. ترکی برعکس دیگر شروح بهجای حذف شرح بیتهای دشوار، از بیتهای ساده گذشته و بیتهای دشوار را توضیح داده است. پس، اگر مخاطب اندک علاقهای به شعر خاقانی داشته باشد، نکتههای نغز نوشته شده بر این دیوان مثل سیل او را با خود میبرد.
به عقیده او ترکی خواننده را گمراه نمیکند. اگر از جایی نقل کرده آن را بیان میکند. حتی اگر در گفته خود مؤلف شک و تردیدی وجود دارد، احتمال آن را مطرح کرده است. کتاب هم شرح و هم نقد منصفانه نقدهای دیگر است. افزون بر نقد منصفانه، در این کتاب از مقالات و تحقیقات جدید استفادهی امانتمدارانه شده است. ترکی همانطور که در جایی میگوید، توجه به قصاید سنایی کلید فهم برخی قصاید خاقانی است، در این شرح گاهی به ابیات سنایی گریز زده است. همچنین، نثر کتاب دانشگاهی و به دور از هرگونه لفاظی شاعرانه و عبارتپردازیهای چندپهلو است. به بیانی، نثر ترکی زلال و بیپیرایه است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
منصوری مقدمه این اثر را کتابی ارزشمند در باب احوال و آثار خاقانی دانست و تأکید کرد، این کتاب صرفاً شرح نیست و میتوان براساس نکتههای بیان شده در آن تصحیحی از دیوان خاقانی انجام داد که از بهترین و معتبرترین تصحیحها باشد. سپس، گفت: از بخشهای ارزشمند این کتاب بحثهای لغوی است. اکتفا نکردن به سخن فرهنگنویسها ارزش کار را بالا برده است. او ادامه داد: در بخش تاریخ سروده شدن قصاید، ترکی با توجه به اشراف بر آثار خاقانی و تاریخ عصر او برخی موارد را کنار هم گذاشته و توانسته حدس و گمان را به تاریخ دقیق نزدیک کند و مخاطب را یک قدم به فهم شعر خاقانی نزدیک کند. چراکه قدما اشعار را براساس حروف قوافی و ترتیب الفبایی مرتب میکردند و این تا حدودی کار را برای محققان دشوار میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
منصوری در ادامه از کیفیت صفحهآرایی و وجود اشکالات ویرایشی در اثر انتقاد کرد وگفت: شارح دانشمند این کتاب دلبسته ودلباختهی آثار خاقانی است و این دلبستگی گاهیاوقات به نوعی جانبدارانه به چشم میآید. البته هر کس با بوطیقای شعری و اندیشه خاقانی آشنا باشد، به همین صورت خواهد بود. مثلاً وقتی خاقانی در باب مرگ دخترش شادی میکند، دیگران او را سرزنش میکنند، اما ترکی این را نوعی سنت ادبی قلمداد میکند و به درستی نشان میدهد که خاقانی به سرنوشت دخترانش بسیار اهمیت میداده است. کما اینکه در «منشآت» و نامههای او خطاب به دامادهایش این امر مشخص است. سید جواد مرتضایی نیز این اثر را در حوزه خاقانیپژوه بسیار تأثیرگذار توصیف کرد و افزود: نویسنده در بخش «نگاه کلی» مضامین و محورهای اصلی قصیده را بر میشمرد. این خواننده را با فضای کلی قصیده آشنا میکند. در بخش «تاریخ سروده» نویسنده کوشیده است با توجه به قرائن آشکار یا گاهی ضمنی و پوشیده در برخی ابیات قصاید تاریخ سرایش قصیده را دقیق مشخص کند یا حدس بزند. این کار بسیار مهم است. ضمن اینکه با این کار میتوان پیوند مسائل تاریخی و اجتماعی را با سرایش قصیده دریابیم که این در حوزهی سبکشناسی هم بسیار مهم است. چراکه میتوانیم سیر تحول سبکی این شاعر را هم بررسی کنیم.
مرتضایی بخش اصلی کتاب را عنوان «نکتهها» میداند و میگوید که این بخش حاصل سالها تدریس و تحقیق در حوزه خاقانیشناسی است و بهسادگی بهدست نیامده است. شعر خاقانی بسیار دشوار است. چنانکه برخی از اصحاب تذکره به مبالغه گفتهاند شاید پانصد بیت خاقانی قابلفهم باشد. این نشان میدهد که از دیرباز فهم شعر خاقانی برای مخاطبان دشوار بوده است. نویسنده بهخوبی با مراجعه به منابع دست اول و اسناد درجهیک، توانسته است از برخی بیتهایی که شارحان خاقانی یا فعالان در این حوزه به آن اشاره مستندی نکردهاند، به خوبی رمزگشایی کند. برای مثال، بسیاری از شارحان قصیدهی ترسائیه را حبسیه و ممدوح آن را شاهزادهای ارمنیمذهب دانستهاند. اما ترکی ثابت میکند که این قصیده حبسیه و در مدح شاهزاده ارمنی نیست. همچنین، قصیده نهم دیوان خاقانی در مدح رشیدالدین وطواط است. او مقدمهی بسیار محققانهای نوشته است و با ذکر دلایلی ثابت کرده است که برخلاف دیدگاه رایج، ابتدا میان رشیدالدین وطواط و خاقانی کینهای بوده است و بعد این کینه به دوستی و آشتی تبدیل شده است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
مرتضایی کتاب سر سخنان نغز خاقانی را کتابی مغتنم شمرده و معتقد است بسیاری از افراد، حتی دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، به مطالعه یا پژوهش در اشعار فنی، پیچیده و دشوار خاقانی رغبت ندارند و چنین کتابهایی میتواند کلیدهای دریافت این پیچیدگیها و دشواریها را در اختیار خوانندگان بگذارد و به مطالعه این آثار جلب کند. خاقانی شاعر فرمالیست (صورتگرای) تمامعیار است. او در این زمینه پیشکسوتِ حافظ است و بدون تبلیغ، هیچ نکته، اصطلاح یا کلیدواژهای نیست که خاقانی بیهوده آن را به کار برده باشد. بلکه همه قطعاً مستند به یک سندند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
درباره مؤلف
محمدرضا ترکی محقق ادبی، نویسنده، شاعر و مترجم است. او دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و عضو وابستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی میباشد. وی سالهای سال به تدریس اشعار خاقانی مشغول بوده و از او به عنوان خاقانیپژوه یاد میشود که آثار متعددی در زمینه ادبیات نوشته که برخی از آن عبارتنداز:
- پارسای پارسی، توسعه قلم، ۱۳۸۱.
- محمدرضا ترکی، فصل فاصله (مجموعه شعر)، تهران: انتشارات همسایه، ۱۳۸۱.
- از واژه تا صدا (پیرامون ادبیات و رادیو)، تهران: طرح آینده، ۱۳۸۲.
- پارسای پارسی (سلمان فارسی به روایت متون فارسی)، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷.
- پرسه در عرصه کلمات، تهران: انتشارات سخن، 1387.
- هنوز اول عشق است(مجموعه شعر)، تهران: انتشارات تکا (توسعه کتاب ایران)، ۱۳۸۷.
- خاکستر آیینه (مجموعه شعر)، تهران: انجمن شاعران ایران، ۱۳۸۹.
- نقد صیرفیان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۴.
- پیشگامان شعر فارسی، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۹۴.
- پیش گامان شعر فارسی، : سمت، ۱۳۹۸.
از ترکی مقالات متعددی در نشریات داخلی و بینالمللی منتشر شده است.
عضویت در سیاستگذاری دومین جشنواره شعر، عضویت در گروه زبان و ادبیات فارسی شورای کتب علوم انسانی، عضویت در گروه زبان و ادبیات جشنواره فارابی، نماینده وزیر در هیأت ممیزه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،عضویت در هیأت ممیزه پژوهشگاه، همکاری در تعریف نگاری فرهنگ جامع زبان فارسی، عضویت در گروه تخصصی زبان و ادبیات فارسی، عضویت در هیأت ممیزه مشترک فرهنگستانهای جمهوری اسلامی از جمله فعالیتهای اجرایی ترکی طی سالهای اخیر به شمار میرود. [۷]
نوا، نما، نگاه
پانویس
- ↑ «برگزیدگان پانزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر معرفی شدند». ایبنا.
- ↑ ترکی، سرّ سخنان نغز خاقانی، 78.
- ↑ ترکی، سرّ سخنان نغز خاقانی، 82.
- ↑ ترکی، سرّ سخنان نغز خاقانی، 92.
- ↑ ترکی، سرّ سخنان نغز خاقانی، اول: 237-252.
- ↑ ترکی، سرّ سخنان نغز خاقانی، دوم: 260-272.
- ↑ «درباره محمدرضا ترکی». پرتال رسمی دانشگاه تهران.
منابع
- ترکی، محمدرضا (۱۳۹۸). سرّ سخنان نغز خاقانی. اول. تهران: سمت. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۲-۰۷۳۵-۹.
- ترکی، محمدرضا (۱۳۹۸). سرّ سخنان نغز خاقانی. دوم. تهران: سمت. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۲-۰۷۳۵-۹.
پیوند به بیرون
- «نقد سرّ سخنان نغز خاقانی». مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب، ۱۱آذر۱۳۹۹. بازبینیشده در ۱شهریور۱۴۰۰.
- «برگزیدگان پانزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر معرفی شدند». ۲۶بهمن۱۳۹۹. بازبینیشده در ۱شهریور۱۴۰۰.