رهی معیری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرواز (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
  {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
  {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
|نام                    = رهی معیری
|نام                    = رهی مُعَیِری
|تصویر                  =  
|تصویر                  = Rahi.jpg
|توضیح تصویر            =  
|توضیح تصویر            = '''تار و پود هستی‌ام بر باد رفت اما نرفت{{سخ}}عاشقی‌ها از دلم، دیوانگی‌ها از سرم'''
|نام اصلی              = محمد حسن (بیوک) معیری
|نام اصلی              = محمد حسن مُعَیِری
|زمینه فعالیت          =  شعر، نقاشی، موسیقی
|زمینه فعالیت          =  شعر، نقاشی، موسیقی
|ملیت                  = ایرانی
|ملیت                  = ایرانی
خط ۹: خط ۹:
|محل تولد              = تهران
|محل تولد              = تهران
|والدین                = محمدحسن خان
|والدین                = محمدحسن خان
|تاریخ مرگ              = آبان ۱۳۴۷
|تاریخ مرگ              = ۲۷آبان ۱۳۴۷
|محل مرگ                =  
|محل مرگ                =  
|علت مرگ                = سرطان  
|علت مرگ                = سرطان  
خط ۲۲: خط ۲۲:
|بنیانگذار              =  
|بنیانگذار              =  
|پیشه                  =  
|پیشه                  =  
|سال‌های نویسندگی        =
|سال‌های نویسندگی        = تمام طول عمر
|سبک نوشتاری          = اغلب قالب‌های شعری، مطالب سیاسی و انتقادی، و گاهی طنز
|سبک نوشتاری          = اغلب قالب‌های شعری، مطالب سیاسی و انتقادی، و گاهی طنز
|کتاب‌ها =                سایه عمر
|کتاب‌ها =                سایه عمر، گل‌های جاویدان
|مقاله‌ها                =  
|مقاله‌ها                =  
|نمایشنامه‌ها            =
|نمایشنامه‌ها            =
خط ۴۶: خط ۴۶:
|امضا                  =  
|امضا                  =  
}}
}}
محمدحسن معیری معروف  به رهی معیری شاعر و غزل‌سرای معاصر که از تصنیف‌سرایان و ترانه‌سازان ممتاز دوره خود بوده است. او به هنرهایی چون موسیقی و نقاشی هم تسلط داشت.  
'''محمدحسن مُعَیِری''' معروف  به '''رهی مُعَیری''' شاعر و غزل‌سرای معاصر است که از تصنیف‌سرایان و ترانه‌سازان ممتاز عصر خود بود. او به هنرهایی چون موسیقی و نقاشی تسلط داشت.  
 
<center>♦ ♦ ♦ ♦ ♦</center>
 
معیری یکی از چند چهره ممتاز غزل‌سرای معاصر است. وی علاوه بر فعالیت در شعر و هنر، در انجمن‌های بسیاری فعالیت داشت. او  سال‌ها با وحید دستگردی در انجمن نظامی که برای تصحیح و مقابله دیوان نظامی تشکیل شده بود همکاری کرد. علاوه بر این در انجمن‌‌های ادبی، انجمن موسیقی ملی، جامعهٔ باربد، انجمن ادبی فرهنگستان ایران و انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی عضویت داشته. رهی سرایش شعر را از هفده سالگی آغاز کرد. وی پس از آن دوران به اغلب سبک‌های شعری نیز دست برد.{{سخ}}اولین سرودهٔ وی بدین شرح بود:{{سخ}}
معیری یکی از چند چهره ممتاز غزل‌سرای معاصر است. وی علاوه بر فعالیت در شعر و هنر، در انجمن‌های بسیاری فعالیت داشت. او  سال‌ها با وحید دستگردی در انجمن نظامی که برای تصحیح و مقابله دیوان نظامی تشکیل شده بود همکاری کرد. علاوه بر این در انجمن‌‌های ادبی، انجمن موسیقی ملی، جامعهٔ باربد، انجمن ادبی فرهنگستان ایران و انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی عضویت داشته است. رهی سرایش شعر را از هفده سالگی آغاز کرد و اولین سروده وی بدین شرح بود:
{{شعر|نستعلیق|سبک= color: #3442ad}}{{ب|کاش از درم آن شمع طرب می‌آمد|وین روز مفارقت به شب می‌آمد}}{{پایان شعر}}
کاش از درم آن شمع طرب می‌آمد
{{شعر|نستعلیق|سبک= color: #3442ad}}{{ب|آن لب که چون جان ماست، دور از لب ماست|ای کاش که جان ما به لب می‌آمد}}{{پایان شعر}}
وین روز مفارقت به شب می‌آمد  
رهی در سرایش شعر کلاسیک از مهارت خاصی برخوردار بود به ویژه در سرودن غزل که بیشتر موفقیت وی در شاعری وابسته به غزل‌سرایی بوده است. از همان ابتدا از طرف‌داران و دوست‌داران سعدی بود و بیش از دیگر مقلدان به سعدی و سخنش نزدیک شد. بسیاری از صاحب‌نطران معتقدند غزل رهی عاری از حشو بود و در کمتر غزلی از او می‌توان یک مصراع سست یافت همچنین کلمات زاید جای خوشی در مصراع‌های شاعر ندارند. و در کل می‌توان بیان کرد که شاعری چون رهی معیری غزل‌هایش را با وسواس هر چه تمام می‌سرود.{{سخ}} معیری از پرخواننده‌ترین شاعران معاصر بوده است. چاپ آثارش در شمارگان بالا دلیلی بر این ادعاست. با خواندن آثار شاعر می‌توان به این نتیجه رسید که همواره زبانی ساده و به دور از تکلف در سراسر نوشته‌هایش جاری است و برجسته‌ترین دلیلِ پرخواننده بودن و چاپ بالای آثار هم همین است.  
آن لب که چون جان ماست، دور از لب ماست  
ای کاش که جان ما به لی می‌آمد
 
و پس از آن به اغلب سبک‌های شعری دست برد.
 
==از میان یادها==
==از میان یادها==
===عشق===
===عشق===
رهی هیچ گاه ازدواج نکرد او سال‌ها عاشق مریم فیروز، فرزند میرزا فرمان‌فر، بود. نخستین بار در مهمانی در خانه مصطفی فاتح که در یکی از روزهای اردیبهشت بود او را دید همین دیدار اغاز یک عشق شورانگیز بود. برخی از اثار رهی که به گفته دیگران، از بهترین اثار ادبیات کلاسیک است به لطف همین عشق سروده شد. مریم فیروز با هیچ‌یک از زنان دوره خویش قابل مقایسه نیست. وی یکی از شاخص‌ترین زنان دوران خود است دختری از خانواده‌ای پرنفوذ و ثروت‌مند. مشوق رهی برای نوشتن مطالب انتقادی در روزنامه‌ها مریم بوده و این شاعر به لطف معشوقش سروده‌های جان دار و ماندگاری سروده است. مریم منبع ذوق شاعرانه رهی بود از طرفی مریم فیروز اندک اندک د رمحافل چپ زنان تهران، مشهور شد و در نهایت میان عشق و سر پر شور دومی را انتخاب کرد و در راهی قدم گذاشت که سراسر آورگی و زندان و شکنجه بود و عشقش را پشت سر رها کرد. و سرنوشت این شور عاشقانه نافرجام بود.  
رهی هیچ گاه ازدواج نکرد او سال‌ها عاشق مریم فیروز، فرزند میرزا فرمان‌فر، بود. نخستین بار در روزی اردیبهشتی دیدار کردند؛ در یک مهمانی در خانه مصطفی فاتح. همان دیدار آغاز یک عشق شورانگیز بود. {{سخ}}برخی از آثار رهی که به گفته دیگران، از بهترین آثار ادبیات کلاسیک است به لطف همین عشق سروده شد. مریم فیروز با هیچ‌یک از زنان دوره خویش قابل مقایسه نبود. وی یکی از شاخص‌ترین زنان دوران خود بوده دختری از خانواده‌ای پرنفوذ و ثروت‌مند. مشوق نوشت‌های انتقادی رهی در روزنامه‌ها بوده و این شاعر به لطف معشوقش سروده‌های جان دار و ماندگاری سروده است. مریم منبع ذوق معشوقش برای شعر سرودن بود. اما اندک اندک در محافل چپ زنان تهران، مشهور شد و در نهایت میان عشق و سر پر شور دومی را انتخاب کرد و در راهی قدم گذاشت که سراسر آورگی و زندان و شکنجه بود. عشقش را پشت سر رها کرد. و سرنوشت این شور عاشقانه نافرجام بود.  
 
===دارایی===
===دارایی===
زندگی رهی پس از دو دهه کار دولتی و سی و پنج‌سال قافیه‌پردازی شامل این‌هاست: چند جلد کتاب شعر، یک میز تحریر و صندلی، چند دست لباس و ده بیست‌تا کراوات که معشوقه‌های پنهانی اش برایش خریده‌اند.  
زندگی رهی پس از دو دهه کار دولتی و سی و پنج‌سال قافیه‌پردازی شامل این‌ها بود؛ چند جلد کتاب شعر، یک میز تحریر و صندلی، چند دست لباس و ده بیست‌تا کراوات که معشوقه‌های پنهانی اش برایش خریده‌اند.  
===زندگی شخصی===
===زندگی شخصی===
وی شاعری بود که مدام از عشق و زیبارویی یار و بی‌عهدی و بی‌وفایی می‌گفت اما هیچ‌گاه ازدواج نکرد!  
وی شاعری بود که مدام از عشق و زیبارویی یار و بی‌عهدی و بی‌وفایی می‌گفت اما هیچ‌گاه ازدواج نکرد!  
گفته‌های بسیاری در رابطه با تجرد او وجود دارد که مطلب زیر از آن جمله است:
گفته‌های بسیاری در رابطه با تجرد او وجود دارد که مطلب زیر از آن جمله است:{{سخ}}
به زیدی گفتند چرا زن نمیگیری؟
به زیدی گفتند چرا زن نمی‌گیری؟{{سخ}}
گفت: معلمم!  
گفت: معلمم!{{سخ}}
حالا اگر رهی هم زن نمی‌گیرد شاید برای اینکه شاعر است. شاعر نمی‌تواند دل خود را به بند بزند، محبوس شود، فکر خانه و خانواده کند. دوست دارد به هر چمن که می‌رسد گلی بچیند و برود پای گل نشستن و خارش می‌کند، سوژه از بین می‌رود، مضمون گم می‌شود و قافیه می‌سوزد.  
حالا اگر رهی هم زن نمی‌گیرد شاید برای اینکه شاعر است. شاعر نمی‌تواند دل خود را به بند بزند، محبوس شود، فکر خانه و خانواده کند. دوست دارد به هر چمن که می‌رسد گلی بچیند و برود پای گل نشستن و خارش می‌کند، سوژه از بین می‌رود، مضمون گم می‌شود و قافیه می‌سوزد.
 
===مرگ===
===مرگ===
[[پرونده:Aramghah.rahi.jpg |210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مدفن رهی معیری'''</center>]]
[[پرونده:Biron.jpg|210px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نمای بیرونی آرامگاه'''</center>]]
====آرامگاه====
مدفن رهی معیری واقع در گورستان تاریخی ظهیر‌الدوله در شمیرانات تهران، خیابان دربند، خیابان ظهیرالدوله است.
این مکان محل دفن بسیاری از سیاست‌مداران، مشاهیر و هنرمندانی چون؛ ملک‌الشعرای بهار، ایرج میرزا، رهی معیری، ابوالحسن صبا، روح‌الله خالقی، قمرالمولک وزیری، فروغ فرخزاد، برادران محجوبی، غلامرضا رشید یاسمی و... می باشد. قبرستان ظهیر الدوله در سال ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی =https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/12/14/1325959/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%B8%D9%87%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%84%D9%87/photo/1|عنوان=گورستان}}</ref>
====پیام یغما====
====پیام یغما====
در آخرین ساعت که مجلهٔ یغما زیر چاپ بود از مرگ شاعرِ استاد، دوست عزیز دانشمند، رهی معیری خبر رسید. جمعه ۲۳آبان ۱۳۴۷. رهی در میان شاعران معاصر به نام بود، ذوقی بسیار لطیف و طبعی نکته‌سنج داشت. خدا بیامرزدش.  
:در آخرین ساعت که مجلهٔ یغما زیر چاپ بود از مرگ شاعرِ استاد، دوست عزیز دانشمند، رهی معیری خبر رسید. جمعه ۲۳آبان ۱۳۴۷. رهی در میان شاعران معاصر به نام بود، ذوقی بسیار لطیف و طبعی نکته‌سنج داشت. خدا بیامرزدش.  
همه باید برویم از پی هم
::همه باید برویم از پی هم
آن دمی دیر و این زمانی زود  
::::آن دمی دیر و این زمانی زود  
هیچ صورت ز خاک بسته نشد
::هیچ صورت ز خاک بسته نشد
که به خاک اندرون ز هم نگشود
::::که به خاک اندرون ز هم نگشود
هیچ منسوج روزگار نکرد  
::هیچ منسوج روزگار نکرد  
که بننگست تارش از هم و پود
::::که بننگست تارش از هم و پود
مرگ را زاده‌ایم مردنی‌ایم
::مرگ را زاده‌ایم مردنی‌ایم
پیشوار بزرگ ما فرمود...
::::پیشوای بزرگ ما فرمود...
==== افسوس بناغلی علوی (از شعرای افغانستان)====
====افسوس بناغلی علوی (از شعرای افغانستان)====
از خبر مرگ سخن‌سرای عالی مقام پارسی رهی معیری تأثر بزرگی به م دست داد و این پارچه ارتجالی که مبین احساس من است تقدیم شد امید اشت اجازه نشرش بدهند.  
از خبر مرگ سخن‌سرای عالی مقام پارسی رهی معیری تأثر بزرگی به من دست داد و این پارچه ارتجالی که مبین احساس من است تقدیم شد امید است اجازه نشرش بدهند.  
این سروده در رثای معیری است که توسط شاعر افغان فرستاده شده بود تا چاپ شود وو حبیب یغمایی در مجله یغما ان را منتشر کرد.
شعر زیر در رثای معیری است که توسط شاعر افغان فرستاده شده بود تا چاپ شود و حبیب یغمایی در مجله یغما آن را منتشر کرد.
شمعی خموش شد
:شمعی خموش شد
در خامشی سرد فرو رفت آشیان  
::در خامشی سرد فرو رفت آشیان  
اما چه خامشی جان‌کاه و سینه‌سوز
:::اما چه خامشی جان‌کاه و سینه‌سوز
 
:دیگر صدای بلبل دستانسرای عشق  
دیگر صدای بلبل دستانسرای عشق  
::زین اشیان سرد  
زین اشیان سرد  
:::بیرون نمی‌شود
بیرون نمی‌شود
:دیگر زبان شعر به شیوایی بیان  
 
::آن شعرهای نغز
دیگر زبان شعر به شیوایی بیان  
:::انشا نمی‌کند
آن شعرهای نغز
:آری
انشا نمی‌کند
::امشب ز تند باد خزان شمع نیم‌سوز
آری:
::کخاموش و سرد شد  
امشب ز تند باد خزان شمع نیم‌سوز
:دیگر میان سینه آزادهٔ رهی  
خاموش و سرد شد  
::از عشق گلرخان  
دیگر میان سینه آزادهٔ رهی  
:::آن دل نمی‌تپد
از عشق گلرخان  
:آن دل که گرم بود ز احساس و آرزو
آن دل نمی‌تپد
::از عشق بی زوال  
آن دل که گرم بود ز احساس و آرزو
:::از گرمی محبت و احساس مردمی
از عشق بی زوال  
از گرمی محبت و احساس مردمی
دیگر نمی تپد
دیگر نمی تپد
==زندگی و یادگار==
==زندگی و یادگار==
===سال‌شمار زندگی===
===سال‌شمار زندگی===
۱۲۸۸: تولد در ماه اردیبهشت
۱۲۸۸: تولد در ماه اردیبهشت
۱۳۰۵: سرودن اولین شعر در قالب رباعی
۱۳۰۵: سرودن اولین شعر در قالب رباعی
۱۳۲۲: ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر که بعدا وزرات صنایع شد
۱۳۲۲: ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر که بعداً به وزارت صنایع تغییر یافت.
۱۳۴۵: چاپ مجموعه ای از اشعار با نام «سایه عمر»
۱۳۴۵: چاپ مجموعه‌ای از اشعار با نام '''«سایه عمر»'''
===از کودکی تا پیری===
===از کودکی تا پیری===
محمدحسن در سال ۱۲۸۸ دیده به دنیا گشود. در همان سال پدرش دنیا را ترک گفت و او از کودکی در دامان مادری که هم برای او مادر بود و هم پدر رشد کرد. او در خانواده‌ای هنری زاده شد. هم خانواده پدری و هم مادری در موسیقی و نقاشی دستی داشتند. رهی معیری پسر محمدحسن خان و نوهٔ معیرالملک (نظام‌الدوله)، وزیر خزانه، و از طرف مادری نوه میرزا عباس‌خان قوا‌م‌لدوله تفرشی، وزیر خارجه دوره ناصری بود. در ابتدا آموزش‌های اولیه هنر را از مادر فراگرفت و در کنار مدرسه به موسیقی و نقاشی هم می‌پرداخت و آن‌ها را  با هم پیش می‌برد. از همان اوان نوجوانی دل به سرودن داد و به اشعار شاعرانی چون سعدی، حافظ، ملای روم علاقه بسیاری داشت پس از اتمام دبیرستان و گرفتن دیپلم در مشاغل دولتی استخدام شد. دهه ۲۰  اوایل سرایش او بود در آن دوران ترانه هم می‌سرود، از همان ایام به انجمن ادبی حکیم نظامی رفت و آمد کرد و چندی بعد، از اعضای سخت‌کوش آن شد. هر چه گذشت قلمش در نظم، طنز و فکاهیات، اشعار طنزآلود و نیش‌دار انتقادی سیاسی و اجتماعی قوی‌تر شد. او این نوشته‌ها را با نام‌‌های مستعاری چون زاغچه، شاه‌پریون و ... در روزنامه‌هایی چون توفیق و باباشمل به چاپ می‌رساند. در سال ۱۳۴۶ سرطان گریبانش را گرفت! برای معالجه به لندن سفر کرد اما مؤثر نیفتاد و در ۲۴آبان ۱۳۴۷ دیده از دنیا بست. {{نشانی وب=
محمدحسن معیری در سال۱۲۸۸ دیده به دنیا گشود. در همان سال پدرش دنیا را ترک گفت و او از کودکی در دامان مادری که هم برای او مادر بود و هم پدر رشد کرد. او در خانواده‌ای هنری زاده شد. هم خانواده پدری و هم مادری در موسیقی و نقاشی دستی داشتند. رهی معیری پسر محمدحسن خان و نوهٔ معیرالملک (نظام‌الدوله)، وزیر خزانه، و از طرف مادری نوه میرزا عباس‌خان قوا‌م‌ا‌لدوله تفرشی، وزیر خارجه دوره ناصری بود. در ابتدا آموزش‌های اولیه هنر را از مادر فراگرفت و در کنار مدرسه به موسیقی و نقاشی هم می‌پرداخت و آن‌ها را  با هم پیش می‌برد. از همان اوان نوجوانی دل به سرودن داد و به اشعار شاعرانی چون سعدی، حافظ و ملای روم علاقه بسیاری داشت. پس از اتمام دبیرستان و گرفتن دیپلم در مشاغل دولتی استخدام شد. دهه۲۰ اوایل سرایش او بود در آن دوران ترانه هم می‌سرود، از همان ایام به انجمن ادبی حکیم نظامی رفت و آمد کرد و چندی بعد، از اعضای سخت‌کوش آن شد. هر چه گذشت قلمش در نظم، طنز، فکاهیات، اشعار طنزآلود و نیش‌دار، انتقادی، سیاسی و اجتماعی قوی‌تر شد. او این نوشته‌ها را با نام‌‌های مستعاری چون زاغچه، شاه‌پریون و... در روزنامه‌هایی چون «توفیق» و «باباشمل» به چاپ می‌رساند. در سال ۱۳۴۶ سرطان گریبانش را گرفت! برای معالجه به لندن سفر کرد اما مؤثر نیفتاد و در ۲۴آبان۱۳۴۷ دیده از دنیا بست.  
===شخصیت و اندیشه===
===شخصیت و اندیشه===
اگر بخواهیم از صفات و شخصیت معیری بگوییم،‌ شوریدگی، فروتنی و عشق‌ورزی را می‌توان نام برد. او مجهز به اخلاق و صفاتی نیکو بود همین بود که جایگاه ویژه‌ای در دل طرفدارانش داشت.
از صفات او شوریدگی، فروتنی و عشق‌ورزی را می‌توان نام برد. می‌توان گفت مهربانی۷ ادب، خوش‌رویی،‌تواضع، بلندهمتی، عاشق‌پیشگی و زیباپستی از برجسته‌ترین وجوه شخصیتی رهی به شمار می‌اید. وی مجهز به اخلاق و صفاتی نیکو بود همین بود که جایگاه ویژه‌ای در دل طرف‌دارانش داشت.
===زمینهٔ فعالیت===
===زمینهٔ فعالیت===
نقاشی و موسیقی را از خانواده پدری و مادری به ارث برد مخصوصا موسیقی که بیشتر با شنیدن آن را آموخت. علاوه بر شعر و شاعری عاشقانه، طنز هم می‌نوشت. او گاهی برای روزنامه‌ها و مجلات از سیاست و اجتماع می‌نوشت و نقد می‌کرد.
نقاشی و موسیقی ارثی بود که از خانواده پدری و مادری به او رسیده بود. موسیقی را با شنیدن قوی‌تر کرد. علاوه بر شعر و شاعری عاشقانه، طنز هم می‌نوشت. او گاهی برای روزنامه‌ها و مجلات قلم سیاست و اجتماع می‌زد و نقد می‌کرد.
===از نگاه دیگران===
===از نگاه دیگران===
{{جعبه گفتاورد|نقل‌قول=<center><span style="color:darkgreen">'''[[محمدرضا شفیعی کدکنی]]: امروز رهی یکی از مهم‌ترین غزل‌سرایان معاصر به شمار میرود و شعرش دوست‌داران بسیار دارد'''{{سخ}}
<font color=darkcyan>♦ ♦ ♦ ♦ ♦</font>{{سخ}}
<span style="color:darkgreen">'''محمد حقوقی: بر اثر رعایت تامِ شاعر از اصول و فنون و دقت تمام او در بیان مضمون، در میان غزل‌های امروز، کمتر همانند دارد.'''{{سخ}}
<font color=darkcyan>♦ ♦ ♦ ♦ ♦</font>{{سخ}}
<span style="color:darkgreen">'''نادر نادر‌پور: رهی شاعر غزل‌سرای خوبی بود. او در کار خودش از بهترین شاعران پیرو سنت در غزل، و از غزل‌سرایان درجه یک امروز بود.'''{{سخ}}
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۱%|رنگ پس‌زمینه=#d5fdf4}}
====عبدلعلی دستغیب====
====عبدلعلی دستغیب====
در روزگار ما شاعران چیره‌دستی چون ملک‌الشعرا بهار، فریدون توللی، محمدحسین شهریار، پژمان بختیاری، امیری فیروز‌کوهی، رهی معیری، موید ثابتی،‌احمد گلچین معانی،‌ هوشنگ ابتهاج، ابوالحسن وزیری، جلوه‌های دل‌انگیز احساسات و عواطف را در غزل‌های زیبایی نشان داده‌ و شعرهایی سروده‌اند که همیشه بر سر زبان‌ها‌ست ولی در میان این غزل‌سرایان ما، رهی معیری لطف و ظرافت خاصی دارد و در قدرت توصیف حالات روحی ممتاز است.
{{گفتاورد تزیینی|در روزگار ما شاعران چیره‌دستی چون ملک‌الشعرا بهار، فریدون توللی، محمدحسین شهریار، پژمان بختیاری، امیری فیروز‌کوهی، رهی معیری، موید ثابتی،‌احمد گلچین معانی،‌ هوشنگ ابتهاج، ابوالحسن وزیری، جلوه‌های دل‌انگیز احساسات و عواطف را در غزل‌های زیبایی نشان داده‌ و شعرهایی سروده‌اند که همیشه بر سر زبان‌ها‌ست ولی در میان این غزل‌سرایان ما، رهی معیری لطف و ظرافت خاصی دارد و در قدرت توصیف حالات روحی ممتاز است.}}
====جلال میزبان====
====جلال میزبان====
جناب شاعر تقریبا پنجاه سال است از عمر شریفش می‌گذرد ۳۵ سال است که شعر می‌گوید و پنجاه سال تمام است که دوست‌دا ر موی خوش و روی دلکش است، اما با همه این احوال اگر کتاب رهی را رؤیت بفرمایید بس که به خودش ور می‌رود و ترگل و ورگل است که خیال می‌کنید با یک جوان ۲۵ساله رو به رو هستید.  
{{گفتاورد تزیینی|جناب شاعر تقریبا پنجاه سال است از عمر شریفش می‌گذرد ۳۵ سال است که شعر می‌گوید و پنجاه سال تمام است که دوست‌دا ر موی خوش و روی دلکش است، اما با همه این احوال اگر کتاب رهی را رؤیت بفرمایید بس که به خودش ور می‌رود و ترگل و ورگل است که خیال می‌کنید با یک جوان ۲۵ساله رو به رو هستید.}}
====نوشته روزنامه اصلاح (کابل)====
====نوشته روزنامهٔ «اصلاحِ» کابل====
شعر رهی کیف و حالی داشت که با سلاست گفتار و روانی طبع مخصوص گوینده‌اش، خواننده و شنونده را لحظات غنیمتی مشغول می‌داشت و بر بال خیال به دنیای سوز و ساز و شور حالش می‌برد. ترانه‌ساز شیوا بیان غزل را به مفهوم غزل انشا می‌کرد و مطالعه شعرش اهل دل را جذب و شوری وصف‌ناپذیر می‌بخشید. اگر بتوان احساس را ترسیم کرد و اگر شعر گنجایش بیان احساس را دارد پس شعر رهی همه‌اش جذبه و احساس است.   
:شعر رهی کیف و حالی داشت که با سلاست گفتار و روانی طبع مخصوص گوینده‌اش، خواننده و شنونده را لحظات غنیمتی مشغول می‌داشت و بر بال خیال به دنیای سوز و ساز و شور حالش می‌برد. ترانه‌ساز شیوا بیان غزل را به مفهوم غزل انشا می‌کرد و مطالعه شعرش اهل دل را جذب و شوری وصف‌ناپذیر می‌بخشید. اگر بتوان احساس را ترسیم کرد و اگر شعر گنجایش بیان احساس را دارد پس شعر رهی همه‌اش جذبه و احساس است.   
====شفیعی کدکنی====
{{گفتاورد تزیینی|رویکرد گشترده مخاطبان به شعر رهی، بی‌تردید به عوامل متعدد و متفاوتی مربوط می‌شود که دست‌یابی و درک همهٔ آن‌ها تقریباً ناشدنی می‌نماید، چون شعر هم شاخه‌ای از هنر است و هنر هم وقتی مصداق جمال و هنر دارد که تعریف‌ناپذیر باشد و در حجاب «ابهام» و پرده «ندانم»‌ها.}}
===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)===
===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)===
===برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است===
===برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است===
===تأثیرپذیری‌ها===
===تأثیرپذیری‌ها===
طرز بیان شاعر در برخی شعرها گاهی به سبک عراقی، مخصوصا سعدی، و گاهی به سبک هندی، مخصوصا صائب، نزدیک است اما تقلید نیست که شباهت تامی با آن‌ها داشته باشد او خواسته با ترکیب این دو شیوه کلام روان سعدی و خیال‌انگیزی و باریک‌بینی صائب را در یک‌جا جمع آورد و در این باره موفق هم بوده. به همین دلیل می‌توان اظهار کرد که رهی معیری گاهی از این دو شاعر تأثیر گرفته و پیروی کرده است.
طرز بیان شاعر در برخی شعرها گاهی به سبک عراقی، مخصوصا سعدی، و گاهی به سبک هندی، مخصوصا صائب، نزدیک است اما تقلید نیست که شباهت تامی با آن‌ها داشته باشد. او خواسته با ترکیب این دو شیوه کلام روان سعدی و خیال‌انگیزی و باریک‌بینی صائب را در یک‌جا جمع آورد و در این باره موفق هم بوده. به همین دلیل می‌توان اظهار کرد که رهی معیری گاهی از این دو شاعر تأثیر گرفته و پیروی کرده است.
رهی از دوست‌داران سعدی، حافظ،‌ مولوی، صائب، مسعود سعد سلمان و نظامی بود اما سخنان او نخستین تأثیر را از سعدی می‌پذیرفتند و خود نیز دلبستگی و توجه بیشتری به اشعار سعدی داشت.
رهی از دوست‌داران سعدی، حافظ،‌ مولوی، صائب، مسعود سعد سلمان و نظامی بود اما سخنان او نخستین تأثیر را از سعدی می‌پذیرفتند و خود نیز دل‌بستگی و توجه بیشتری به اشعار سعدی داشت.
===علت شهرت===
===علت شهرت===
اغلب آثار رهی در مجلات و نشریات دوره خود به چاپ می‌رسیدند همین باعث شهرت هر چه بیشتر او شد. خاصه مطالب سیاسی و طنزآلود او موجب این نام‌داری شد.  
اغلب آثار معیری در مجلات و نشریات دوره خود به چاپ می‌رسیدند همین باعث شهرت هر چه بیشتر او شد. خاصه مطالب سیاسی و طنزآلود، موجب این نام‌داری شدند.  
==آثار و کتاب‌شناسی==
==آثار و کتاب‌شناسی==
غزل، ترانه و تصنیف می‌سرود همچنین از سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی هم عقب نمی‌ماند. اولین تصنیف سروده شده توسط او با نام «خزان عشق» شهرت عجیبی در سر تا سر کشور یافت.
غزل، ترانه و تصنیف می‌سرود همچنین از سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی عقب نمی‌ماند. اولین تصنیف سروده شده توسط او با نام '''«خزان عشق»''' شهرت عجیبی در سر تا سر کشور یافت.
خزان عشق از سروده‌های بسیار دلپذیر اوست.
خزان عشق از سروده‌های بسیار دلپذیر اوست.
شد خزان گلشن آشنایی
بازم اتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی


با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری با تو چه دارد سود


آفت خرمن مهر و وفایی
شد خزان گلشن آشنایی{{سخ}}
نوگل گلشن جور و جفایی
بازم آتش به جان زد جدایی{{سخ}}
عمر من ای گل طی شد بهر تو{{سخ}}
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی{{سخ}}
 
 
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود{{سخ}}
عشق و وفاداری با تو چه دارد سود{{سخ}}
 
 
آفت خرمن مهر و وفایی{{سخ}}
نو گل گلشن جور و جفایی{{سخ}}
از دل سنگت آه
از دل سنگت آه


دلم از غم خونین است
 
روش بختم این است
دلم از غم خونین است{{سخ}}
از جام غم مستم
روش بختم این است{{سخ}}
دشمن می‌پرستم  
از جام غم مستم{{سخ}}
دشمن می‌پرستم{{سخ}}
تا هستم
تا هستم


تو و مست از می به چمن
چون گل خندان از مستی به گریه من
با دگران در گاشن می نوشی
من ز فراغت نالخ کنم تا کِی


تو و نی چون ناله کشیدن‌ها
تو و مست از می به چمن{{سخ}}
من و چون گل جامه دریدن‌ها
چون گل خندان از مستی بر گریه من{{سخ}}
ز رقیبان خواری دیدن‌ها
با دگران در گلشن نوشی می{{سخ}}
دلم از غم خون کردی
من ز فراغت ناله کنم تا کِی{{سخ}}
چه بگویم چون کردی
 
دردم افزون کردی
 
تو و نی چون ناله کشیدن‌ها{{سخ}}
من و چون گل جامه دریدن‌ها{{سخ}}
ز رقیبان خواری دیدن‌ها{{سخ}}
دلم از غم خون کردی{{سخ}}
چه بگویم چون کردی{{سخ}}
دردم افزون کردی{{سخ}}
 
 
برو ای از مهر و وفا عاری{{سخ}}
برو ای عاری ز وفاداری{{سخ}}
بشکستی چون زلفت عهد مرا{{سخ}}
 
 
دریغ و درد از عمرم{{سخ}}
که در وفایت شد طی{{سخ}}
ستم به یاران تا چند{{سخ}}
جفا به عاشق تا کی{{سخ}}
 


برو ای مهر و وفا عاری
نمی‌کنی ای گل یک دم یادم{{سخ}}
برو ای عاری ز وفاداری
که همچو اشک از چشمت افتادم{{سخ}}
بشکستی چون زلفت عهد مرا


دریغ و دردم از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی


نمی‌کنی ای گل یک دم یادم
تا  کی  بی    تو بود{{سخ}}
که همچو اشک از چشمت افتادم
از   غم  خون  دل من{{سخ}}
آه از دل تو{{سخ}}


تا  کی    بی  تو  بود
از غم خون دل من
آه از دل تو


گر چه ز محنت خوارم کردی
گر چه ز محنت خوارم کردی{{سخ}}
با غم و حسرت یارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی{{سخ}}
مهر تو دارم یاز
مهر تو دارم باز{{سخ}}
بکن ای گل با من  
بکن ای گل با من{{سخ}}
هر چه توانی ناز
هر چه توانی ناز{{سخ}}
هر چه توانی ناز
هر چه توانی ناز{{سخ}}
کز عشقت می‌سوزم باز
کز عشقت می‌سوزم باز{{سخ}}


===ویژگی آثار===
===ویژگی آثار===
اگر بخواهیم آثار شاعر را دسته‌بندی کنیم می‌توان آن‌ها را به پنج دسته: اشعار انتقادی، غزل،‌ مثنوی، ‌قصیده و قطعه تقسیم کرد.
اگر بخواهیم آثار شاعر را دسته‌بندی کنیم می‌توان آن‌ها را به پنج دسته: اشعار انتقادی، غزل،‌ مثنوی، ‌قصیده و قطعه تقسیم کرد.
برخی  صاحب‌نظران معتقدند که محتوای اغلب سروده‌های رهی درباره گل و باده و درد هجر است. مثالی برای این گفتار:
برخی  صاحب‌نظران معتقدند که محتوای اغلب سروده‌های رهی درباره گل و باده و درد هجر است.  
مثل:
خیال‌انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپائی
خیال‌انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپائی
نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبائی
:نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبائی
 
وی در شعرهایی چون «نیلوفر»، «سنگ‌ریزه» و «نغمه حسرت» از وصل می‌گوید و وصفش می‌کند.
وی در شعرهایی چون «نیلوفر»، «سنگ‌ریزه» و «نغمه حسرت» از وصل می‌گوید و وصفش می‌کند.
غزلیات رهی تاب این را ندارند که انتقادی اساسی شوند همچون ظرف بلور خوش‌تراش و  حساسی که به دست هنرمندی ماهر ساخته شده و در عین حال شکننده است.  سروده‌های وی لطیف است، ترکیبات بدیع در آن دیده می‌شود گاهی با چند ترکیب از اثار شاعران نام‌دار اثری زیبا ساخته اما تقلید نکرده زیرا سروده‌های شعر مختص خودش است و آن دارد. در اشعارش زبان خاصی به کار رفته که مخصوص خود اوست.
غزلیات رهی تاب این را ندارند که انتقادی اساسی شوند همچون ظرف بلور خوش‌تراش و  حساسی که به دست هنرمندی ماهر ساخته شده و در عین حال شکننده است.  سروده‌های وی لطیف است، ترکیبات بدیع در آن دیده می‌شود گاهی با چند ترکیب از اثار شاعران نام‌دار اثری زیبا ساخته اما تقلید نکرده زیرا سروده‌های شعر مختص خودش است و آن دارد. در اشعارش زبان خاصی به کار رفته که مخصوص خود اوست.
خط ۲۲۵: خط ۲۴۲:
===فهرست آثار===
===فهرست آثار===
====ترانه‌ها====
====ترانه‌ها====
نوای نی
<font color=green>♦</font> نوای نی{{سخ}}
دارم شب و روز
<font color=green>♦</font> دارم شب و روز{{سخ}}
شب جدائی
<font color=green>♦</font> شب جدائی{{سخ}}
یار رمیده  
<font color=green>♦</font> یار رمیده{{سخ}}
لاله خونین
<font color=green>♦</font> لاله خونین{{سخ}}
مرغ حق
<font color=green>♦</font> مرغ حق{{سخ}}
به کنارم بنشین
<font color=green>♦</font> به کنارم بنشین{{سخ}}
من از روز ازل دیوانه بودم  
<font color=green>♦</font> من از روز ازل دیوانه بودم{{سخ}}
کاروان
<font color=green>♦</font> کاروان{{سخ}}
====قطعه====
====قطعه====
شمعدانی اتشین
<font color=green>♦</font> شمعدانی آتشین{{سخ}}
گل یخ
<font color=green>♦</font> گل یخ{{سخ}}
آتش سنگ‌ریزه
<font color=green>♦</font> آتش سنگ‌ریزه{{سخ}}
مریم سپید
<font color=green>♦</font> مریم سپید{{سخ}}
===منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)===
===منبع‌شناسی===
۱.«رهی معیری»، به قلم عبدالعلی دستغیب، منتشر شده در نشریه پیام نوین، دوره سوم، شماره۲، آبان ۱۳۹۹
* '''«رهی معیری»''' به قلم عبدالعلی دستغیب، منتشر شده در نشریه پیام نوین، دوره سوم، شماره۲، آبان ۱۳۹۹
۲.«رهی معیری»، به کوشش جلال میزبان، منتشر شده در سالنامه کیان، ۱۳۳۸  
* '''«رهی معیری»''' به کوشش جلال میزبان، منتشر شده در سالنامه کیان، ۱۳۳۸  
۳.«مرگ رهی معیری»، منتشر شده در مجله یغما، سال بیست و یکم، شماره۶، ۱۳۴۷
* '''«مرگ رهی معیری»''' منتشر شده در مجله یغما، سال بیست و یکم، شماره۶، ۱۳۴۷
۴.«مرگ رهی معیری»، منتشر شده در مجله یغما۷ سال بیست و یکم، شماره۷، ۱۳۴۷
* '''«مرگ رهی معیری»''' منتشر شده در مجله یغما۷ سال بیست و یکم، شماره۷، ۱۳۴۷
۵.«بی‌دقتی در چاپ دیوان رهی معیری»، به کوشش مححمد قنبری مرداسی، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره۷۳، آبان۱۳۸۲
* '''«بی‌دقتی در چاپ دیوان رهی معیری»''' به کوشش مححمد قنبری مرداسی، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره۷۳، آبان۱۳۸۲
۶.«موضوع و مزمون در غزل رهی معیری»، به کوشش پروین دخت مشهور،‌ منتشر شده در پژوهشنامه ادب غنایی، دوره نهم، شماره۱۷، پاییز و زمستان ۱۳۹۰
* '''«موضوع و مزمون در غزل رهی معیری»''' به کوشش پروین دخت مشهور،‌ منتشر شده در پژوهشنامه ادب غنایی، دوره نهم، شماره۱۷، پاییز و زمستان ۱۳۹۰
۷.«بررسی رابطه ترامتنی غزل رهی معیری با سعدی»، به قلم هوشنگ محمدی افشار وو مبین صالحی‌نیا، قند پارسی، شماره۴، پاییز۱۳۹۸
* '''«بررسی رابطه ترامتنی غزل رهی معیری با سعدی»''' به قلم هوشنگ محمدی افشار وو مبین صالحی‌نیا، قند پارسی، شماره۴، پاییز۱۳۹۸
۸.«نقد و طنز: بیان در غزلیات رهی معیری»، به قلم عاقله شعبانی، کیهان فرهنگی، شماره ۲۵۳، آبان ۱۳۸۶
* '''«نقد و طنز: بیان در غزلیات رهی معیری»''' به قلم عاقله شعبانی، کیهان فرهنگی، شماره ۲۵۳، آبان ۱۳۸۶
۹. «یک خاطره و دو شعر چاپ نشده از رهی معیری»، به کوشش رضا سجادی، حافظ آبان۷ شماره ۲۰،  
* '''«یک خاطره و دو شعر چاپ نشده از رهی معیری»''' به کوشش رضا سجادی، حافظ آبان۷ شماره ۲۰،  
۱۰. السخریه: مکانتها و مضامینها فی شعر رهی معیری و محمد الجواهری (دراسه مقارنه)، به قلم جهانگیر امیری و رضا کیانی، منشر شده در دراسات فی العلوم الانسانیه، دوره ۱۹، شمار۳، ۱۴۳۳
* '''«السخریه: مکانتها و مضامینها فی شعر رهی معیری و محمد الجواهری (دراسه مقارنه)»''' به قلم جهانگیر امیری و رضا کیانی، منشر شده در دراسات فی العلوم الانسانیه، دوره ۱۹، شمار۳، ۱۴۳۳
۱۱. کار بست نشانه شناسی مایکل ریفاتر در تحلیل شعر «شبی در حرم قدس» رهی معیری، به قلم اسماعیل آذر، فرهنگ رضوی، سال هفتم۷ شماره ۲۸، زمستان۱۳۹۸
* '''کار بست نشانه شناسی مایکل ریفاتر در تحلیل شعر «شبی در حرم قدس» رهی معیری''' به قلم اسماعیل آذر، فرهنگ رضوی، سال هفتم۷ شماره ۲۸، زمستان۱۳۹۸
۱۲. جایگاه رهی معیری پر میان شاعران معاصر و تحلیل برخی از جنبه‌های هنری سخن او، به کوشش اکبر صیادکوه، علی‌اکبر کمال ابادی فراهانی،دانشکده ادبیات و علوم انسانی (باهنر کرمان)، دوره جدید، شماره ۱۸۷ زمستان۱۳۸۴
* '''«جایگاه رهی معیری پر میان شاعران معاصر و تحلیل برخی از جنبه‌های هنری سخن او»''' به کوشش اکبر صیادکوه، علی‌اکبر کمال ابادی فراهانی،دانشکده ادبیات و علوم انسانی (باهنر کرمان)، دوره جدید، شماره ۱۸۷ زمستان۱۳۸۴
۱۳. «رهی معیری» به معرفی عرفانی، منتشر در مجله هلال، اسفند ۱۳۳۵، شماره ۱۸، طی صفحات ۳۸ تا ۴۵
* '''«رهی معیری»''' به معرفی عرفانی، منتشر در مجله هلال، اسفند ۱۳۳۵، شماره ۱۸، طی صفحات ۳۸ تا ۴۵
۱۴. «رهی معیری» صفورا هوشیار،‌منتشر شده توسط دانشنامه جهان اسلام،‌۱۳۹۴، شماره ۲۰، طی صفحات ۸۸۰ تا ۸۸۲
* '''«رهی معیری»''' به قلم صفورا هوشیار،‌منتشر شده توسط دانشنامه جهان اسلام،‌۱۳۹۴، شماره ۲۰، طی صفحات ۸۸۰ تا ۸۸۲
۱۵. «شعری چاپ نشده از رهی معیری»،‌به قلم شمس‌الدین سیدان تهران،‌ منتشر شده در مجله حافظ، شهریور ۱۳۸۸، شماره ۶۲، صفحه ۴۰
* '''«شعری چاپ نشده از رهی معیری»''' ‌به قلم شمس‌الدین سیدان تهران،‌ منتشر شده در مجله حافظ، شهریور ۱۳۸۸، شماره ۶۲، صفحه ۴۰
۱۶. «نقد شعر رهی معیری از منظر روان‌شناسی لوشر»، به کوشش سید مائده واقعه دشتی، مجله پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی، پاییز۱۳۹۳، شماره۱۷، طی صفحات ۱۹۳تا۲۱۶
* '''«نقد شعر رهی معیری از منظر روان‌شناسی لوشر»''' به کوشش سید مائده واقعه دشتی، مجله پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی، پاییز۱۳۹۳، شماره۱۷، طی صفحات ۱۹۳تا۲۱۶. <ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/fa/article?ArticleSearch%5Btitle%5D=%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C&ArticleSearch%5BsortBy%5D=relevance|عنوان=رهی معیری}}</ref>
* '''بررسی موردی «همزیه» احمد شوقی و «در بزرگداشت پیامبر اکرم» رهی معیری'''، به قلم السیه خزعلی و محبوبه پارسایی، نتشر شده توسط مجله مطالعات ادبیات تطبیقی، تابستان ۱۳۹۶، شماره ۴۲، طی صفحات ۸۵ تا۱۰۰
* '''پژوهشی در تنوع واژگان شعری؛ مطالعه ی موردی، اشعار رهی معیری، هوشنگ ابتهاج و فریدون مشیری'''، به کوشش ابراهیم بزچلوئی اناری و احمد امیدوار، منتشر شده در مجله پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی، زمستان ۱۳۹۱، شماره ۱۰،‌ طی صفحات ۳۱ تا ۵۸. <ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%B1%D9%87%DB%8C%20%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C&origin=undefined&index=|عنوان=رهی معیری}}</ref>   
===بررسی چند اثر===
===بررسی چند اثر===
====ساقی جلوه می‌کند====
====ساقی جلوه می‌کند====
خط ۲۷۱: خط ۲۹۰:
(سبک هندی)
(سبک هندی)


==نوا، نما، نگاه==
==پانویس==
===خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)===
{{پانویس|۲}}
 
==منابع==
== پانویس ==
== منابع ==
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۰۶

رهی مُعَیِری

تار و پود هستی‌ام بر باد رفت اما نرفت
عاشقی‌ها از دلم، دیوانگی‌ها از سرم
نام اصلی محمد حسن مُعَیِری
زمینهٔ کاری شعر، نقاشی، موسیقی
زادروز ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸
تهران
پدر و مادر محمدحسن خان
مرگ ۲۷آبان ۱۳۴۷
ملیت ایرانی
علت مرگ سرطان
سال‌های نویسندگی تمام طول عمر
سبک نوشتاری اغلب قالب‌های شعری، مطالب سیاسی و انتقادی، و گاهی طنز
کتاب‌ها سایه عمر، گل‌های جاویدان
شریک(های)
زندگی
مریم فیروز
اثرپذیرفته از سعدی، حافظ، مولوی، صائب و گاه مسعود سعد سلمان و نظامی

محمدحسن مُعَیِری معروف به رهی مُعَیری شاعر و غزل‌سرای معاصر است که از تصنیف‌سرایان و ترانه‌سازان ممتاز عصر خود بود. او به هنرهایی چون موسیقی و نقاشی تسلط داشت.

♦ ♦ ♦ ♦ ♦

معیری یکی از چند چهره ممتاز غزل‌سرای معاصر است. وی علاوه بر فعالیت در شعر و هنر، در انجمن‌های بسیاری فعالیت داشت. او سال‌ها با وحید دستگردی در انجمن نظامی که برای تصحیح و مقابله دیوان نظامی تشکیل شده بود همکاری کرد. علاوه بر این در انجمن‌‌های ادبی، انجمن موسیقی ملی، جامعهٔ باربد، انجمن ادبی فرهنگستان ایران و انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی عضویت داشته. رهی سرایش شعر را از هفده سالگی آغاز کرد. وی پس از آن دوران به اغلب سبک‌های شعری نیز دست برد.
اولین سرودهٔ وی بدین شرح بود:

کاش از درم آن شمع طرب می‌آمدوین روز مفارقت به شب می‌آمد
آن لب که چون جان ماست، دور از لب ماستای کاش که جان ما به لب می‌آمد

رهی در سرایش شعر کلاسیک از مهارت خاصی برخوردار بود به ویژه در سرودن غزل که بیشتر موفقیت وی در شاعری وابسته به غزل‌سرایی بوده است. از همان ابتدا از طرف‌داران و دوست‌داران سعدی بود و بیش از دیگر مقلدان به سعدی و سخنش نزدیک شد. بسیاری از صاحب‌نطران معتقدند غزل رهی عاری از حشو بود و در کمتر غزلی از او می‌توان یک مصراع سست یافت همچنین کلمات زاید جای خوشی در مصراع‌های شاعر ندارند. و در کل می‌توان بیان کرد که شاعری چون رهی معیری غزل‌هایش را با وسواس هر چه تمام می‌سرود.
معیری از پرخواننده‌ترین شاعران معاصر بوده است. چاپ آثارش در شمارگان بالا دلیلی بر این ادعاست. با خواندن آثار شاعر می‌توان به این نتیجه رسید که همواره زبانی ساده و به دور از تکلف در سراسر نوشته‌هایش جاری است و برجسته‌ترین دلیلِ پرخواننده بودن و چاپ بالای آثار هم همین است.

از میان یادها

عشق

رهی هیچ گاه ازدواج نکرد او سال‌ها عاشق مریم فیروز، فرزند میرزا فرمان‌فر، بود. نخستین بار در روزی اردیبهشتی دیدار کردند؛ در یک مهمانی در خانه مصطفی فاتح. همان دیدار آغاز یک عشق شورانگیز بود.
برخی از آثار رهی که به گفته دیگران، از بهترین آثار ادبیات کلاسیک است به لطف همین عشق سروده شد. مریم فیروز با هیچ‌یک از زنان دوره خویش قابل مقایسه نبود. وی یکی از شاخص‌ترین زنان دوران خود بوده دختری از خانواده‌ای پرنفوذ و ثروت‌مند. مشوق نوشت‌های انتقادی رهی در روزنامه‌ها بوده و این شاعر به لطف معشوقش سروده‌های جان دار و ماندگاری سروده است. مریم منبع ذوق معشوقش برای شعر سرودن بود. اما اندک اندک در محافل چپ زنان تهران، مشهور شد و در نهایت میان عشق و سر پر شور دومی را انتخاب کرد و در راهی قدم گذاشت که سراسر آورگی و زندان و شکنجه بود. عشقش را پشت سر رها کرد. و سرنوشت این شور عاشقانه نافرجام بود.

دارایی

زندگی رهی پس از دو دهه کار دولتی و سی و پنج‌سال قافیه‌پردازی شامل این‌ها بود؛ چند جلد کتاب شعر، یک میز تحریر و صندلی، چند دست لباس و ده بیست‌تا کراوات که معشوقه‌های پنهانی اش برایش خریده‌اند.

زندگی شخصی

وی شاعری بود که مدام از عشق و زیبارویی یار و بی‌عهدی و بی‌وفایی می‌گفت اما هیچ‌گاه ازدواج نکرد! گفته‌های بسیاری در رابطه با تجرد او وجود دارد که مطلب زیر از آن جمله است:
به زیدی گفتند چرا زن نمی‌گیری؟
گفت: معلمم!
حالا اگر رهی هم زن نمی‌گیرد شاید برای اینکه شاعر است. شاعر نمی‌تواند دل خود را به بند بزند، محبوس شود، فکر خانه و خانواده کند. دوست دارد به هر چمن که می‌رسد گلی بچیند و برود پای گل نشستن و خارش می‌کند، سوژه از بین می‌رود، مضمون گم می‌شود و قافیه می‌سوزد.

مرگ

مدفن رهی معیری
نمای بیرونی آرامگاه

آرامگاه

مدفن رهی معیری واقع در گورستان تاریخی ظهیر‌الدوله در شمیرانات تهران، خیابان دربند، خیابان ظهیرالدوله است. این مکان محل دفن بسیاری از سیاست‌مداران، مشاهیر و هنرمندانی چون؛ ملک‌الشعرای بهار، ایرج میرزا، رهی معیری، ابوالحسن صبا، روح‌الله خالقی، قمرالمولک وزیری، فروغ فرخزاد، برادران محجوبی، غلامرضا رشید یاسمی و... می باشد. قبرستان ظهیر الدوله در سال ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.[۱]

پیام یغما

در آخرین ساعت که مجلهٔ یغما زیر چاپ بود از مرگ شاعرِ استاد، دوست عزیز دانشمند، رهی معیری خبر رسید. جمعه ۲۳آبان ۱۳۴۷. رهی در میان شاعران معاصر به نام بود، ذوقی بسیار لطیف و طبعی نکته‌سنج داشت. خدا بیامرزدش.
همه باید برویم از پی هم
آن دمی دیر و این زمانی زود
هیچ صورت ز خاک بسته نشد
که به خاک اندرون ز هم نگشود
هیچ منسوج روزگار نکرد
که بننگست تارش از هم و پود
مرگ را زاده‌ایم مردنی‌ایم
پیشوای بزرگ ما فرمود...

افسوس بناغلی علوی (از شعرای افغانستان)

از خبر مرگ سخن‌سرای عالی مقام پارسی رهی معیری تأثر بزرگی به من دست داد و این پارچه ارتجالی که مبین احساس من است تقدیم شد امید است اجازه نشرش بدهند. شعر زیر در رثای معیری است که توسط شاعر افغان فرستاده شده بود تا چاپ شود و حبیب یغمایی در مجله یغما آن را منتشر کرد.

شمعی خموش شد
در خامشی سرد فرو رفت آشیان
اما چه خامشی جان‌کاه و سینه‌سوز
دیگر صدای بلبل دستانسرای عشق
زین اشیان سرد
بیرون نمی‌شود
دیگر زبان شعر به شیوایی بیان
آن شعرهای نغز
انشا نمی‌کند
آری
امشب ز تند باد خزان شمع نیم‌سوز
کخاموش و سرد شد
دیگر میان سینه آزادهٔ رهی
از عشق گلرخان
آن دل نمی‌تپد
آن دل که گرم بود ز احساس و آرزو
از عشق بی زوال
از گرمی محبت و احساس مردمی

دیگر نمی تپد

زندگی و یادگار

سال‌شمار زندگی

۱۲۸۸: تولد در ماه اردیبهشت ۱۳۰۵: سرودن اولین شعر در قالب رباعی ۱۳۲۲: ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر که بعداً به وزارت صنایع تغییر یافت. ۱۳۴۵: چاپ مجموعه‌ای از اشعار با نام «سایه عمر»

از کودکی تا پیری

محمدحسن معیری در سال۱۲۸۸ دیده به دنیا گشود. در همان سال پدرش دنیا را ترک گفت و او از کودکی در دامان مادری که هم برای او مادر بود و هم پدر رشد کرد. او در خانواده‌ای هنری زاده شد. هم خانواده پدری و هم مادری در موسیقی و نقاشی دستی داشتند. رهی معیری پسر محمدحسن خان و نوهٔ معیرالملک (نظام‌الدوله)، وزیر خزانه، و از طرف مادری نوه میرزا عباس‌خان قوا‌م‌ا‌لدوله تفرشی، وزیر خارجه دوره ناصری بود. در ابتدا آموزش‌های اولیه هنر را از مادر فراگرفت و در کنار مدرسه به موسیقی و نقاشی هم می‌پرداخت و آن‌ها را با هم پیش می‌برد. از همان اوان نوجوانی دل به سرودن داد و به اشعار شاعرانی چون سعدی، حافظ و ملای روم علاقه بسیاری داشت. پس از اتمام دبیرستان و گرفتن دیپلم در مشاغل دولتی استخدام شد. دهه۲۰ اوایل سرایش او بود در آن دوران ترانه هم می‌سرود، از همان ایام به انجمن ادبی حکیم نظامی رفت و آمد کرد و چندی بعد، از اعضای سخت‌کوش آن شد. هر چه گذشت قلمش در نظم، طنز، فکاهیات، اشعار طنزآلود و نیش‌دار، انتقادی، سیاسی و اجتماعی قوی‌تر شد. او این نوشته‌ها را با نام‌‌های مستعاری چون زاغچه، شاه‌پریون و... در روزنامه‌هایی چون «توفیق» و «باباشمل» به چاپ می‌رساند. در سال ۱۳۴۶ سرطان گریبانش را گرفت! برای معالجه به لندن سفر کرد اما مؤثر نیفتاد و در ۲۴آبان۱۳۴۷ دیده از دنیا بست.

شخصیت و اندیشه

از صفات او شوریدگی، فروتنی و عشق‌ورزی را می‌توان نام برد. می‌توان گفت مهربانی۷ ادب، خوش‌رویی،‌تواضع، بلندهمتی، عاشق‌پیشگی و زیباپستی از برجسته‌ترین وجوه شخصیتی رهی به شمار می‌اید. وی مجهز به اخلاق و صفاتی نیکو بود همین بود که جایگاه ویژه‌ای در دل طرف‌دارانش داشت.

زمینهٔ فعالیت

نقاشی و موسیقی ارثی بود که از خانواده پدری و مادری به او رسیده بود. موسیقی را با شنیدن قوی‌تر کرد. علاوه بر شعر و شاعری عاشقانه، طنز هم می‌نوشت. او گاهی برای روزنامه‌ها و مجلات قلم سیاست و اجتماع می‌زد و نقد می‌کرد.

از نگاه دیگران

محمدرضا شفیعی کدکنی: امروز رهی یکی از مهم‌ترین غزل‌سرایان معاصر به شمار میرود و شعرش دوست‌داران بسیار دارد

♦ ♦ ♦ ♦ ♦
محمد حقوقی: بر اثر رعایت تامِ شاعر از اصول و فنون و دقت تمام او در بیان مضمون، در میان غزل‌های امروز، کمتر همانند دارد.
♦ ♦ ♦ ♦ ♦
نادر نادر‌پور: رهی شاعر غزل‌سرای خوبی بود. او در کار خودش از بهترین شاعران پیرو سنت در غزل، و از غزل‌سرایان درجه یک امروز بود.

عبدلعلی دستغیب

جلال میزبان

نوشته روزنامهٔ «اصلاحِ» کابل

شعر رهی کیف و حالی داشت که با سلاست گفتار و روانی طبع مخصوص گوینده‌اش، خواننده و شنونده را لحظات غنیمتی مشغول می‌داشت و بر بال خیال به دنیای سوز و ساز و شور حالش می‌برد. ترانه‌ساز شیوا بیان غزل را به مفهوم غزل انشا می‌کرد و مطالعه شعرش اهل دل را جذب و شوری وصف‌ناپذیر می‌بخشید. اگر بتوان احساس را ترسیم کرد و اگر شعر گنجایش بیان احساس را دارد پس شعر رهی همه‌اش جذبه و احساس است.

شفیعی کدکنی

گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)

برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است

تأثیرپذیری‌ها

طرز بیان شاعر در برخی شعرها گاهی به سبک عراقی، مخصوصا سعدی، و گاهی به سبک هندی، مخصوصا صائب، نزدیک است اما تقلید نیست که شباهت تامی با آن‌ها داشته باشد. او خواسته با ترکیب این دو شیوه کلام روان سعدی و خیال‌انگیزی و باریک‌بینی صائب را در یک‌جا جمع آورد و در این باره موفق هم بوده. به همین دلیل می‌توان اظهار کرد که رهی معیری گاهی از این دو شاعر تأثیر گرفته و پیروی کرده است. رهی از دوست‌داران سعدی، حافظ،‌ مولوی، صائب، مسعود سعد سلمان و نظامی بود اما سخنان او نخستین تأثیر را از سعدی می‌پذیرفتند و خود نیز دل‌بستگی و توجه بیشتری به اشعار سعدی داشت.

علت شهرت

اغلب آثار معیری در مجلات و نشریات دوره خود به چاپ می‌رسیدند همین باعث شهرت هر چه بیشتر او شد. خاصه مطالب سیاسی و طنزآلود، موجب این نام‌داری شدند.

آثار و کتاب‌شناسی

غزل، ترانه و تصنیف می‌سرود همچنین از سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی عقب نمی‌ماند. اولین تصنیف سروده شده توسط او با نام «خزان عشق» شهرت عجیبی در سر تا سر کشور یافت. خزان عشق از سروده‌های بسیار دلپذیر اوست.


شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی


با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری با تو چه دارد سود


آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
از دل سنگت آه


دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می‌پرستم
تا هستم


تو و مست از می به چمن
چون گل خندان از مستی بر گریه من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراغت ناله کنم تا کِی


تو و نی چون ناله کشیدن‌ها
من و چون گل جامه دریدن‌ها
ز رقیبان خواری دیدن‌ها
دلم از غم خون کردی
چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی


برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری
بشکستی چون زلفت عهد مرا


دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی


نمی‌کنی ای گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم


تا کی بی تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو


گر چه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی
مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من
هر چه توانی ناز
هر چه توانی ناز
کز عشقت می‌سوزم باز

ویژگی آثار

اگر بخواهیم آثار شاعر را دسته‌بندی کنیم می‌توان آن‌ها را به پنج دسته: اشعار انتقادی، غزل،‌ مثنوی، ‌قصیده و قطعه تقسیم کرد. برخی صاحب‌نظران معتقدند که محتوای اغلب سروده‌های رهی درباره گل و باده و درد هجر است. مثل: خیال‌انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپائی

نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبائی

وی در شعرهایی چون «نیلوفر»، «سنگ‌ریزه» و «نغمه حسرت» از وصل می‌گوید و وصفش می‌کند. غزلیات رهی تاب این را ندارند که انتقادی اساسی شوند همچون ظرف بلور خوش‌تراش و حساسی که به دست هنرمندی ماهر ساخته شده و در عین حال شکننده است. سروده‌های وی لطیف است، ترکیبات بدیع در آن دیده می‌شود گاهی با چند ترکیب از اثار شاعران نام‌دار اثری زیبا ساخته اما تقلید نکرده زیرا سروده‌های شعر مختص خودش است و آن دارد. در اشعارش زبان خاصی به کار رفته که مخصوص خود اوست.

اشعار انتقادی

از پررنگ‌ترین اشعار انتقادی او قطعه‌ای است که در رابطه با وکالت خانم‌ها در زمان تقدیم ماده واحده به مجلس چهاردهم سروده است. که بدین شرح است: بعد از این مجلس ما لاله‌ستان خواهد شد وین چمن جلوگه سرو قدان خواهد شد آید ان فتنه پدیدار که نشنیده کسی و ان قیامت که شنیدیم عیان خواهد شد دل «اکبر» به نگاهی ضربان خواهد یافت چشم «دشتی» به غزالی نگران خواهد شد مجلس امروز اگر جای دغل‌بازان است بعد از این قبلهٔ صاحب‌نطران خواهد شد من ندانم که از این ره چه شود حاصل ما دانم اینقدر که «ذوالقدر» جوان خواهد شد بعد از این رأی به خوبان دلارای دهید وز کرم «زاغچه» را نیز در آن جای دهید

از قطعات او

وی قطعه‌ای هنگام جیره‌بندی و کم‌یابی قند سروده که در آن زمان زبان زد خاص و عام شد. این اثر در سال ۱۳۲۱ سروده شده. پیش آن نوش لب ز حسرت قند شکوه کردم به پاسخم این گفت قند اگر نیست بوسهد من هست جان فدای لبش که شیرین گفت

شعری دل‌انگیز

سرودی برای ایران سرود که سال‌ها از رادیو پخش می‌شد تو ای پر گهر خاک ایران زمین که والاتری از بهشت برین هنر زنده از پرتو نام توست جهان سرخوش از جرعه جام توست...

فهرست آثار

ترانه‌ها

نوای نی
دارم شب و روز
شب جدائی
یار رمیده
لاله خونین
مرغ حق
به کنارم بنشین
من از روز ازل دیوانه بودم
کاروان

قطعه

شمعدانی آتشین
گل یخ
آتش سنگ‌ریزه
مریم سپید

منبع‌شناسی

  • «رهی معیری» به قلم عبدالعلی دستغیب، منتشر شده در نشریه پیام نوین، دوره سوم، شماره۲، آبان ۱۳۹۹
  • «رهی معیری» به کوشش جلال میزبان، منتشر شده در سالنامه کیان، ۱۳۳۸
  • «مرگ رهی معیری» منتشر شده در مجله یغما، سال بیست و یکم، شماره۶، ۱۳۴۷
  • «مرگ رهی معیری» منتشر شده در مجله یغما۷ سال بیست و یکم، شماره۷، ۱۳۴۷
  • «بی‌دقتی در چاپ دیوان رهی معیری» به کوشش مححمد قنبری مرداسی، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شماره۷۳، آبان۱۳۸۲
  • «موضوع و مزمون در غزل رهی معیری» به کوشش پروین دخت مشهور،‌ منتشر شده در پژوهشنامه ادب غنایی، دوره نهم، شماره۱۷، پاییز و زمستان ۱۳۹۰
  • «بررسی رابطه ترامتنی غزل رهی معیری با سعدی» به قلم هوشنگ محمدی افشار وو مبین صالحی‌نیا، قند پارسی، شماره۴، پاییز۱۳۹۸
  • «نقد و طنز: بیان در غزلیات رهی معیری» به قلم عاقله شعبانی، کیهان فرهنگی، شماره ۲۵۳، آبان ۱۳۸۶
  • «یک خاطره و دو شعر چاپ نشده از رهی معیری» به کوشش رضا سجادی، حافظ آبان۷ شماره ۲۰،
  • «السخریه: مکانتها و مضامینها فی شعر رهی معیری و محمد الجواهری (دراسه مقارنه)» به قلم جهانگیر امیری و رضا کیانی، منشر شده در دراسات فی العلوم الانسانیه، دوره ۱۹، شمار۳، ۱۴۳۳
  • کار بست نشانه شناسی مایکل ریفاتر در تحلیل شعر «شبی در حرم قدس» رهی معیری به قلم اسماعیل آذر، فرهنگ رضوی، سال هفتم۷ شماره ۲۸، زمستان۱۳۹۸
  • «جایگاه رهی معیری پر میان شاعران معاصر و تحلیل برخی از جنبه‌های هنری سخن او» به کوشش اکبر صیادکوه، علی‌اکبر کمال ابادی فراهانی،دانشکده ادبیات و علوم انسانی (باهنر کرمان)، دوره جدید، شماره ۱۸۷ زمستان۱۳۸۴
  • «رهی معیری» به معرفی عرفانی، منتشر در مجله هلال، اسفند ۱۳۳۵، شماره ۱۸، طی صفحات ۳۸ تا ۴۵
  • «رهی معیری» به قلم صفورا هوشیار،‌منتشر شده توسط دانشنامه جهان اسلام،‌۱۳۹۴، شماره ۲۰، طی صفحات ۸۸۰ تا ۸۸۲
  • «شعری چاپ نشده از رهی معیری» ‌به قلم شمس‌الدین سیدان تهران،‌ منتشر شده در مجله حافظ، شهریور ۱۳۸۸، شماره ۶۲، صفحه ۴۰
  • «نقد شعر رهی معیری از منظر روان‌شناسی لوشر» به کوشش سید مائده واقعه دشتی، مجله پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی، پاییز۱۳۹۳، شماره۱۷، طی صفحات ۱۹۳تا۲۱۶. [۲]
  • بررسی موردی «همزیه» احمد شوقی و «در بزرگداشت پیامبر اکرم» رهی معیری، به قلم السیه خزعلی و محبوبه پارسایی، نتشر شده توسط مجله مطالعات ادبیات تطبیقی، تابستان ۱۳۹۶، شماره ۴۲، طی صفحات ۸۵ تا۱۰۰
  • پژوهشی در تنوع واژگان شعری؛ مطالعه ی موردی، اشعار رهی معیری، هوشنگ ابتهاج و فریدون مشیری، به کوشش ابراهیم بزچلوئی اناری و احمد امیدوار، منتشر شده در مجله پژوهش‌های نقد ادبی و سبک شناسی، زمستان ۱۳۹۱، شماره ۱۰،‌ طی صفحات ۳۱ تا ۵۸. [۳]

بررسی چند اثر

ساقی جلوه می‌کند

همان طور که می‌دانیم رهی معیری گاهی پیرو سبک عراقی و هندی بوده و در برخی سروده‌ها از جمله غزل «جلوه ساقی» این پیروی نمودار است. در این اثر بعضی ابیات به سبک عراقی و بعضی دیگر به سبک هندی سروده شده اما مسئله‌ای که نمود بیشتری دارد طرز بیان خاص شاعر است که عاری از سهل‌انگاری لفظی‌ست. همان اشتباهاتی که در اغلب اثار شعرای معاصر دیده می‌شود! در قدح عکس تو، با گل در گلاب افتاده است مهر در آئینه، یا اتش در اب افتاده است باده روشن دمی از دست ساقی دور نیست ماه امشب، هم‌نشین با آفتاب افتاده است (سبک عراقی) چشم او بیمار و از چشم من آید جوی خون زلف او پر تاب و جان ما به تاب افتاده است خفته از مستی به دامان ترم، آن لاله روی برق از گرمی در آغوش سحاب افتاده است (سبک هندی)

پانویس

منابع

پیوند به بیرون