پروین اعتصامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| نام = پروین اعتصامی | | نام = پروین اعتصامی | ||
| تصویر = Parvin Etesami 1.jpg | | تصویر = Parvin Etesami 1.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = "'آرام، متین، باوقار و زیبا در عین سادگی"'<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۹۳}}</ref> | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = شعر و ادبیات | | زمینه فعالیت = شعر و ادبیات | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| تاریخ تولد = ۲۵اسفند۱۲۸۵ | | تاریخ تولد = ۲۵اسفند۱۲۸۵ | ||
| محل تولد = تبریز | | محل تولد = تبریز | ||
| والدین = | | والدین = یوسف اعتصامی و اخترالملوک فتوحی تبریزی | ||
| تاریخ مرگ = ۱۵فروردین۱۳۲۰ | | تاریخ مرگ = ۱۵فروردین۱۳۲۰ | ||
| محل مرگ = تهران | | محل مرگ = تهران | ||
| علت مرگ = حصبه | | علت مرگ = حصبه | ||
| محل زندگی = | | محل زندگی = تبریز، کرمانشاه و تهران | ||
| مختصات محل زندگی = | | مختصات محل زندگی = | ||
| مدفن = قم، حرم فاطمه معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزاآقا سرکشیک<ref name= | | مدفن = قم، حرم فاطمه معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزاآقا سرکشیک<ref name= "مقبره">{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۲۳۶}}</ref> | ||
|در زمان حکومت = | |در زمان حکومت = | ||
|اتفاقات مهم = | |اتفاقات مهم = | ||
|نام دیگر = رخشنده | |نام دیگر = رخشنده<ref name= "لغتنامه">{{پک|دهخدا|۱۳۷۷|ک= لغتنامه|ص= ۵۵تا۷۶}}</ref> | ||
|لقب = | |لقب = | ||
|بنیانگذار = | |بنیانگذار = | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
"'پروین اعتصامی"' شاعری است که در سرودههای خویش با استفاده از فن مناظره، مسائل و آسیب های اجتماعی را بهتصویر کشیده است. | |||
<center>* * * * *</center> | |||
در شعر فارسی وقتی از زنان شاعر سخن میرود، پیش از همه از پروین اعتصامی یاد میشود.<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۹۰|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ص= ۱۲۹}}</ref> پروینپژوهی بر این باور است که پروین یگانهٔ دوران بود و دهها سال باید بگذرد تا مادرِ دهر، فرزندی چون او بزاید و بپرورد.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۱۰۵}}</ref> [[علامه قزوینی]] در سال۱۳۱۴ لقب «ملکةالنساءالشواعر» را دربارهٔ پروین بهکار بُرد<ref name= "علامه">{{پک|دهباشی|۱۳۷۰|ک= یادنامهٔ پروین اعتصامی|ص=۳۳۱ و۳۳۸}}</ref> و [[محمدحسین شهریار]] نیز پروین را بینظیر در ادبیات فارسی مینامد. اغلب منتقدان و مخاطبان شعر پروین، بر این باورند که پروین شاعری بلندپایه و حساس و بشردوست است.<ref name= "شیوه">{{یادکرد ژورنال|عنوان= پروین اعتصامی|ژورنال= شیوه|شماره= ۲}}</ref> منتقدی هم پروین را به [[آرش کمانگیر]] تشبیه کرده است، از این حیث که اعتصامی نیز همهٔ جانش را در شعرش، کلامش و هیجانِ عشقش به حقیقت گذاشت.<ref name= "ندا">{{یادکرد ژورنال|عنوان= پروین دردآشنای زمانه|ژورنال= ندا|شماره= ۳۹و۴۰}}</ref> در مصاحبهٔ [[صدرالدین الهی]] با [[پرویز ناتلخانلری]]، ناتلخانلری اظهار کرده پروین اعتصامی از معدود شاعرانی است که به کتابهای درسی راه پیدا کرده است و این موضوع نشان میدهد تفکر شعری پروین توانایی انتقال به نسلهای بعد را دارد.<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۸۵|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ص= ۳۹}}</ref> پروین در روزگاری میزیست که ماشین و صنعت درحال غلبه بر اخلاق و معنویات بود و استعمار نوین، اعتقادات مذهبی را از جامعه حذف میکرد؛ ازاینرو میکوشید تا میراث فرهنگی این سرزمین را حفظ و با شعرش آن را به نسلهای بعدی منتقل کند.<ref>{{پک|صاعدی|۱۳۹۵|ک= اختر چرخ ادب|ص= ۵۸}}</ref>{{سخ}} | |||
نخستین آموزگار پروین پدرش بود که ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. یوسف اعتصامی قطعات شعر را از کتابهای مختلف عربی، ترکی و فرنگی ترجمه میکرد، پروین این قطعات را بهنظم درمیآورد و اینگونه بود که بارقههای شاعری در وجودش سوسو زدند.<ref name= "ندا"/>{{سخ}} | |||
بهسال۱۳۱۴ پدر نخستین چاپ دیوان پروین را به [[سعید نفیسی]] سپرد.<ref name="نفیسی">{{پک|دهباشی|۱۳۷۰|ک= یادنامهٔ پروین اعتصامی|ص= ۴۸۶}}</ref> یک سال بعد در خردادماه۱۳۱۵ پروین به استخدام کتابخانهٔ دانشسرای عالی درآمد<ref name="دانشسرا">{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۱۶۲}}</ref> و تا اوایل سال۱۳۱۶ مشغولبهکار بود.<ref name= "عالی">{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۶۷}}</ref>{{سخ}} | |||
جایزهای ادبی به نام [[جایزه ادبی پروین اعتصامی|پروین اعتصامی]] در سال۱۳۸۳ آغاز بهکار کرد. این جایزه بهصورت دو سالانه در راستای بزرگداشت مقام پروین اعتصامی، اعتلای آفرینشهای ادبی بانوان، ایجاد پیوند بین ادبیات ملل بهویژه در حوزهٔ جهان اسلام و... برگزار میشود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.yjc.ir/fa/news/6566780/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2|عنوان= جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی از آغاز تا امروز}}</ref> جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی نیز از سال۱۳۸۳ آغازبهکار کرده است. این جشنواره بههمت خانهٔ زنان هنرمند ایران و با اهداف گردآوری و سازماندهی زنان هنرمند فعال کشور، معرفی زنان هنرمند ایرانی به جامعه و... تشکیل شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.hamshahrionline.ir/news/93841/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%80-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C|عنوان= آشنایی با جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی}}</ref> | |||
[[پرونده:Parvin Etesami 2.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 2.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'چهرهای معصوم، بسیار دخترانه و محجوب<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۹۲}}</ref>"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 5.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>' | [[پرونده:Parvin Etesami 5.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'زمستان۱۳۱۵، پروین و محمدرضا پهلوی در کتابخانهٔ دانشسرای عالی<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۶۰}}</ref>"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 3.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>' | [[پرونده:Parvin Etesami 3.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'آگهی هشتمین [[جایزه ادبی پروین اعتصامی|جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی]]"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 19.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 19.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 20.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 20.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'سردیس جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی"'</center>]] | ||
== | ==از میان یادها== | ||
===پروین یا رخشنده=== | ===پروین یا رخشنده=== | ||
پروین را در منزل رخشنده صدا میزدند<ref name= | پروین را در منزل رخشنده صدا میزدند.<ref name="مهرانگیز">{{یادکرد ژورنال|عنوان= مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر|ژورنال= ماهنامه پروین|شماره= ۳}}</ref> [[علیاکبر دهخدا]] که با یوسف اعتصامی دوستی عمیقی داشت و به منزل ایشان رفتوآمد میکرد؛ میدانست که پروین را در خانه رخشنده صدا میکنند.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۱۰}}</ref> | ||
دهخدا دربارهٔ این دوگانگی اسم چنین مینویسد: «پروین اعتصامی. [پَرْنِاِتِ] (اِخ) [مسماة|نامیدهشده] به رخشنده «شاعرهٔ ایرانی»...<ref name= | دهخدا دربارهٔ این دوگانگی اسم چنین مینویسد: «پروین اعتصامی. [پَرْنِاِتِ] (اِخ) [مسماة|نامیدهشده] به رخشنده «شاعرهٔ ایرانی»...<ref name= "لغتنامه"/> | ||
===خوانشِ خطابهٔ زن و تاریخ=== | ===خوانشِ خطابهٔ زن و تاریخ=== | ||
پروین هنگام جشن فارغالتحصیلی خطابهٔ «زن و تاریخ» و شعر «نهال آرزو» را خوانده و چنین بیان کرده بود: | پروین هنگام جشن فارغالتحصیلی خطابهٔ «زن و تاریخ» و شعر «نهال آرزو» را خوانده و چنین بیان کرده بود: | ||
{{گفتاورد تزیینی|...در میان امواج بلیّات و طوفان در حوادث وارده بر شرق، قسمتی از عجز و عدم موفقیت شرقیان بر این سبب است که به تربیت زنان، التفات نکردند. آنها را عضو باطل بشریت پنداشته، نصف قوای خود را ضایع نمودند. مادران نومید، اولاد خودشان را به بیدانشی بزرگ کردند. اطفال شرق، در داخل از تربیت خانوادگی و در خارج، از تأدیب و تهذیب محروم ماندند. لاجرم، اسباب تباهی و تیرهروزی دست بداده، هشتصد میلیون جمعیت آسیا را به تنزل محکوم کردند! حال مدتها است که آسیایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته، میخواهد آب رفته را به جوی | {{گفتاورد تزیینی|...در میان امواج بلیّات و طوفان در حوادث وارده بر شرق، قسمتی از عجز و عدم موفقیت شرقیان بر این سبب است که به تربیت زنان، التفات نکردند. آنها را عضو باطل بشریت پنداشته، نصف قوای خود را ضایع نمودند. مادران نومید، اولاد خودشان را به بیدانشی بزرگ کردند. اطفال شرق، در داخل از تربیت خانوادگی و در خارج، از تأدیب و تهذیب محروم ماندند. لاجرم، اسباب تباهی و تیرهروزی دست بداده، هشتصد میلیون جمعیت آسیا را به تنزل محکوم کردند! حال مدتها است که آسیایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته، میخواهد آب رفته را به جوی بازآرد. اگرچه برای معالجهٔ این مرض اجتماعی، بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند؛ اما داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهٔ معرفت مستفیذ نماید.{{سخ}} | ||
ایران وطن عزیز ما مفاخر و مآثر عظیمهٔ آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیاش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده، اکنون دنبال گمگشتهٔ خود میرود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابند. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملامت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم بههمّت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با زینت نسوان، اصلاحات مهمهٔ اجتماعی در ایران فراهم شود. در این صورت، مبنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهٔ اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۲۵}}</ref>}} | |||
===خاطرهای از شعرخوانی پروین=== | ===خاطرهای از شعرخوانی پروین=== | ||
عبدالله انوار در خاطرش | عبدالله انوار در خاطرش است پاییز۱۳۱۶ زمانی که شاگرد کلاس اول متوسطهٔ کالج آمریکایی بوده، اهل شعر و ادب با اشعار پروین آشنا بودند. پروین نیز شاگرد مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها بود. در مدرسه جلسهای به نام چپل (chappel) برگزار میشد که ابتدا یک نفر سخنرانی میکرد و در انتها جلسه با خواندن دعا تمام میشد. روزی پروین در این جلسه دربارهٔ شعر صحبت کرد و قطعهای از اشعار خود را خواند.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۱۴}}</ref> | ||
===قصیدهٔ «زن در ایران»=== | ===قصیدهٔ «زن در ایران»=== | ||
قصیدهٔ «گنج عفت» که بعدها «زن در ایران» نام گرفت، | قصیدهٔ «گنج عفت» که بعدها «زن در ایران» نام گرفت، سال۱۳۱۴ در چاپ اول دیوان شعر پروین وجود نداشت. مهرماه۱۳۲۰ بعد از درگذشت پروین این شعر در چاپ دوم منتشر شد و دارای ۲۶ بیت بود. در سال۱۳۲۳ که دیوان به چاپ سوم رسید، این شعر حذف شد. در چاپ هفتم که به دست ابوالفتح اعتصامی انجام شد، این شعر ۲۳ بیت داشت و سه بیت پایانی آن حذف شده بود.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۹۹}}</ref> | ||
===حسرتِ عشقِ پروین=== | ===حسرتِ عشقِ پروین=== | ||
[[محمدحسین شهریار]] درباره تولد پروین، منزلت پدر پروین، شیوهٔ آشنایی خودش با پروین، مرگ پروین و در سوگ او، تعریف و تمجید از دیوان وی و شخصیت | [[محمدحسین شهریار]] درباره تولد پروین، منزلت پدر پروین، شیوهٔ آشنایی خودش با پروین، مرگ پروین و در سوگ او، تعریف و تمجید از دیوان وی و شخصیت او اشعار کوتاه و بلندی سروده است. شهریار در سن حدود ۶۵سالگی عشق و علاقهٔ خود به پروین را چنین توصیف میکند: | ||
<span style="color:darkcyan"> | <span style="color:darkcyan"> | ||
{{سخ}}"'...هنوز من بهدل از داغ او عزا دارم"'{{سخ}} | |||
"'هزار حیف که من رشد عقلیم کم بود"'{{سخ}} | |||
"'در آن سنین و نیز دلم بند جای دگر"'{{سخ}} | |||
"'وگرنه عقد من و او به عرش میبستند"'{{سخ}} | |||
...</span><noinclude> | |||
===شعرخوانی در محضر دوستانِ پدر=== | ===شعرخوانی در محضر دوستانِ پدر=== | ||
برخی از شاعران و ادیبان که در میان آنها [[ | برخی از شاعران و ادیبان که در میان آنها [[دهخدا]] و [[بهار]] هم بودند، گاهی اوقات به خانهٔ یوسف اعتصامی میرفتند و به گفتوگو مینشستند. پدر، پروین را تشویق میکرد تا در این نشستها حاضر شود، پروین نیز حاضر میشد، اشعار خود را برایشان میخواند و تحسین و تشویق حاضران در جلسه را برمیانگیخت.<ref>{{پک|مشرف|۱۳۹۱|ک= پروین اعتصامی پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران|ص= ۵۳}}</ref> | ||
===پروین مَرد نیست=== | ===پروین مَرد نیست=== | ||
زمانی که اشعار پروین در مجلهٔ بهار منتشر میشد، دیگران انگشتِ تعجب در دهان مانده بودند که چگونه دختری جوان میتواند چنین اشعار مستحکمی را بسراید. پروین برای از بینبردن این شبهه در اذهان عمومی این رباعی را دربارهٔ خود سرود: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:gold}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:gold}} | ||
{{ب| | {{ب|"'از غبار فکر باطل پاک باید داشت دل"'|"'تا بداند دیو کاین آینه جای گرد نیست"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل"'|"'این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست"'<ref name= "شیوه"/>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===خشمِ [[ | ===خشمِ [[بهار]]=== | ||
زمانی که دیوان شعر پروین برای نخستین بار منتشر شد، برخی میگفتند این اشعار برای پروین نیست بلکه پدرش یوسف اعتصامی این اشعار را سروده است. در همان زمان بود که نویسندهای در وصف پروین اظهار کرد که او از ملکالشعرا بهار و [[رشید یاسمی]] و دیگران برتر است. بهار نیز برآشفت و در پاسخْ شعری سرود به این مطلع و مقطع<ref name= "یغما">{{یادکرد ژورنال|عنوان= |ژورنال= یغما|شماره= ۳۶۰}}</ref>: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}}{{ب| | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}}{{ب|"'فلان سفیه که بر حرف من نهاد انگشت"'|"'به مجمع فضلا باز شد مراو را مشت"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'برای خاطر پروین اعتصامالملک"'|"'من و رشید و دگر خلق را نباید کشت"'<ref>{{پک|بهار|۱۳۸۲|ک= دیوان اشعار ملکالشعرا بهار|ص=}}</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===شاعرِ صوفی=== | ===شاعرِ صوفی=== | ||
سیدضیاءالدین طباطبایی که از مخالفان سرسخت [[محمدتقی بهار|ملکالشعرا]] بود و تلاش در محوکردن او از صفحهٔ ادبیات فارسی | سیدضیاءالدین طباطبایی که از مخالفان سرسخت [[محمدتقی بهار|ملکالشعرا]] بود و تلاش در محوکردن او از صفحهٔ ادبیات فارسی داشت، در حملههای لفظی خود بر ضدّ بهار، پروین را نیز بینصیب نگذاشته و گفته بود: «خوب است تدریس علم سبکشناسی در دانشسرا موقوف شود، زیرا علمی نیست که بهکار آید و دلیل نابهکاربودنش نیز آن است که استاد سبکشناسی تقریظی بر دیوان پروین نگاشته، درصورتیکه دیوان پروین متعلق به یکی از شعرای متصوفه... است.» بهار در پاسخ به او اظهار کرده بود: «این معلم تاریخ! نگفته است آن شاعر صوفی که دیوانِ پروین از آنِ اوست، کیست و در چه عصری از اعصار تاریخی وجود داشته؛ بلکه بهجای توضیح این ادعا، چنانکه در عبارت بالا دیدید نقطهای چند گذاشته است. شنیدم بعد از نشر مقالات روزنامهٔ ایران ما، در دفاع از پروین، این شخص بهفکر علاج اتهام خود افتاده و در محافل چنین گفته است که یکی از قطعات دیوان پروین مال شاعر دیگری است و استاد سبکشناسی ملتفت این معنی نشده است.»<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۵۶}}</ref> | ||
===خیالهایِ موهوم=== | ===خیالهایِ موهوم=== | ||
پس از سقوط پهلوی اول برخی اظهار | پس از سقوط پهلوی اول برخی اظهار میکردند پروین با اشعار خود قصدوغرضی سیاسی داشته و پهلوی نیز با شیوههای مختلف برای از میانبرداشتن پروین تلاش کرده است. مثلاً ازدواج با آرتا که با توصیهٔ شهربانی و آیرم بوده است. مرگ مشکوک، شاعر نبودن پروین و حتی این خیالپردازیها تا جایی پیش رفت که عدهای منکر وجود خارجی پروین میشدند.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۲۳۵}}</ref> | ||
===گفتههای بیاساس=== | ===گفتههای بیاساس=== | ||
فضلالله گرکانی در کتاب | فضلالله گرکانی در کتاب "تهمت شاعری" با نظریههای ناروای خود، نهتنها قریحهٔ شاعری پروین را زیر سؤال برده و گویندهٔ اشعار او را [[دهخدا]] یا شاعران دیگر معرفی کرده است، سخنان بیاساس خود را به خانوادهٔ پروین نیز نسبت داده است؛ از جمله این که: چشم راست پروین نقص داشت و کمحرفی و گوشهگیری او بهدلیل عقده از بابت این نقص بود و دیگر این که پدر پروین شاعر نبوده است و مادرش هم چندان شخصیتی از لحاظ علمی و ادبی و اجتماعی نداشته و از خانوادههای اشرافی آذربایجان نبوده است. گرکانی در همین کتاب میگوید دلیل جدایی پروین و فضلالله آرتا این بوده که آرتا پیش از خواستگاری تصور زنی باکمالات و معلومات را در سر داشته است؛ ولی بعد از زندگی مشترک متوجه میشود که این زن شاعر نیست و احتمالاً خانهداری هم نمیداند.<ref>{{پک|گرکانی|۱۳۵۶|ک= تهمت شاعری، تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی|ص=}}</ref> | ||
===رفعِ تردیدها=== | ===رفعِ تردیدها=== | ||
درپیِ الفاظ ناخوشایندی که فضلالله گرکانی به پروین نسبت داد، حبیب یغمایی برای ردّ ادعای او بر ضدّ | درپیِ الفاظ ناخوشایندی که فضلالله گرکانی به پروین نسبت داد، [[حبیب یغمایی]] برای ردّ ادعای او بر ضدّ پروین، چنین نوشت: | ||
{{گفتاورد تزیینی|...از دوست عزیز جناب فضلالله گرکانی متوقع است در عقیدهٔ خود تجدید نظر فرماید و حتی استغفار کند و گویاترین و استادترین بانوی شاعر ایران را تخطئه نکند و روح او را آزرده نسازد... .<ref name= | {{گفتاورد تزیینی|...از دوست عزیز جناب فضلالله گرکانی متوقع است در عقیدهٔ خود تجدید نظر فرماید و حتی استغفار کند و گویاترین و استادترین بانوی شاعر ایران را تخطئه نکند و روح او را آزرده نسازد... .<ref name= "یغما"/>}} | ||
سید[[محمد دبیرسیاقی]] نیز برای رفع تردید از پروین چنین گفت: | |||
{{گفتاورد تزیینی|مرحوم ملکالشعرا بهار دیباچهای بر چاپ اول دیوان که در ۱۳۱۴شمسی یعنی در زمان حیات پروین اعتصامی طبع شده است، نوشتهاند و در چاپهای بعدی دیوان نیز نقل شده است و دارندگانِ دیوان، آن را در اختیار دارند و مطالعهکنندگانِ دیوان را هم بدان دسترس است، گمان ندارم چون بهاری که خود شاعر و سخنشناس است اگر یقین نداشت که سرودهها از خود پروین است، بر اشعار متحول، با آن همه تمجید و تحسین مقدمهای مینوشت.}} | {{گفتاورد تزیینی|مرحوم ملکالشعرا [[بهار]] دیباچهای بر چاپ اول دیوان که در ۱۳۱۴شمسی یعنی در زمان حیات پروین اعتصامی طبع شده است، نوشتهاند و در چاپهای بعدی دیوان نیز نقل شده است و دارندگانِ دیوان، آن را در اختیار دارند و مطالعهکنندگانِ دیوان را هم بدان دسترس است، گمان ندارم چون بهاری که خود شاعر و سخنشناس است اگر یقین نداشت که سرودهها از خود پروین است، بر اشعار متحول، با آن همه تمجید و تحسین مقدمهای مینوشت.}} | ||
دبیرسیاقی همچنین تماس تلفنی با فضلالله گرکانی داشته و به او گفته است: «دوست گرامی، پیش از تحمل رنج تألیف یا قبل از طبع کتاب و یا لااقل پیش از توزیع آن، نیت خود را با من در میان میگذاردید، تا با ارائهٔ دلایل و شواهد، شما را از پرداختن به این کار ناصواب بازمیداشتم.» پس از این تماس تلفنی دبیرسیاقی اظهار میکند: | دبیرسیاقی همچنین تماس تلفنی با فضلالله گرکانی داشته و به او گفته است: «دوست گرامی، پیش از تحمل رنج تألیف یا قبل از طبع کتاب و یا لااقل پیش از توزیع آن، نیت خود را با من در میان میگذاردید، تا با ارائهٔ دلایل و شواهد، شما را از پرداختن به این کار ناصواب بازمیداشتم.» پس از این تماس تلفنی دبیرسیاقی اظهار میکند: «آنچه را در تأیید گفتهٔ خود داشتم با ایشان در میان نهادم. بسی متأسف گشت و چون مردی منصف و انسانی دلآگاه بود از کرده اظهار ندامت کرد و این خود بهگمان بنده قلم عفوی بود بر کار نابهجا و شتابزدهاش. رحمةالله علیه.»<ref>{{پک|قدمیاری|۱۳۸۸|ک= معجزهٔ پروین|ص= ۳۰۱}}</ref> | ||
===گُلهای محبت=== | ===گُلهای محبت=== | ||
زمانی که پروین بههمراه پدر به رشت رفته بود، برای دیدار مهکامه که اشعار او را در روزنامهها خوانده بود، به محل تدریس او رفت. مهکامه بعد از پایانِ درس از کلاس که خارج شد و متوجه شد پروین در دفترِ مدرسه منتظر او نشسته است، شوق دیدار با پروین که با قلم و اشعار او از طریق روزنامهها و مجلهٔ بهار آشنا شده بود وجود او را فراگرفت و بهصورت بداهه شعری را در خوشامدگویی به پروین سرود: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب| | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|"'ای زادهٔ اعتصام فخر ایران"'|"'ای مایهٔ افتخار نوع انسان"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'سَروَر به نثار مقدم آورده نثار"'|"'گلهای محبت از گلستان روان"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
از همان زمان پیوند دوستی بین آنها برقرار شد و با نامهنگاری احوال یکدیگر را جویا میشدند. پروین نیز بهمحض بازگشت به تهران از طریق نامه بهپاس مهر و سرودهٔ دلنشین مهکامه برای | از همان زمان پیوند دوستی بین آنها برقرار شد و با نامهنگاری احوال یکدیگر را جویا میشدند. پروین نیز بهمحض بازگشت به تهران از طریق نامه بهپاس مهر و سرودهٔ دلنشین مهکامه برای خوشامدگویی، دو بیت شعر تقدیم او کرد: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | ||
{{ب| | {{ب|"'بردیم محبت تو در مخزن دل"'|"'کِشتیم گُل مهر تو در گلشن دل"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'پروین بود آبیار این کشتهٔ پاک"'|"'تا خون بُوَدش به چشمهٔ روشن دل"'<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۳۶}}</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
<center><font color=gold> | <center><font color=gold>"'♦♦♦♦♦♦"'</font></center> | ||
===وصلتِ ناجور=== | ===وصلتِ ناجور=== | ||
پدر و مادر بهدلیل علاقهٔ | پدر و مادر بهدلیل علاقهٔ فراوان به پروین، در ازدواج او عجلهای نداشتند، حتی پدرش اجازهٔ انتشار دیوان را به پروین نمیداد که مبادا عوامالناس این خیال باطل در سرشان بیفتد که آنها قصد تبلیغ و نشاندادن دختر خود را دارند، به همین سبب پروین هنگام ازدواج سنش نسبت به روزگاری که در آن زندگی میکرد بالا رفته بود و ۲۷ سال داشت،<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۱۹}}</ref> فضلالله آرتا نیز ۴۰ یا ۴۲ساله بود. آن دو تنها دوماهونیم زندگی مشترک داشتند. ابوالفتح اعتصامی دلیل جدایی آنها را اختلاف اخلاقی بیان میکند و یادآور میشود که اخلاق نظامی فضلالله آرتا با روح لطیف و آزاد پروین مغایرت داشت. پروین در خانهای بزرگ شد که هرگز مشروب و تریاک به آن راه نیافت. حال بعد از ازدواج به خانهای وارد شد که هر لحظهاش دود و تریاک و مشروب بود. آن دو طرز تفکرهای مخالف داشتند.<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۶۵}}</ref> | ||
===جدایی پروین=== | ===جدایی پروین=== | ||
دلیل جدایی پروین را با روایتهای مختلفی بازگو کردند؛ ولی صریحترین آنها نامههایی است که پروین به دوست صمیمیاش سرور مهکامه محصص مینوشته است. در یکی از این نامهها پروین بهصراحت بیان میکند همسرش فضلالله آرتا معتاد به تریاک است؛ ولی چون فضلالله از کودکی همیشه در اطراف بوده است، افراد خانواده از اعتیاد او بیخبر بودهاند و پروین نیز چون میپندارد که معتادان راه نجاتی ندارند و تریاک امالمعایب | دلیل جدایی پروین را با روایتهای مختلفی بازگو کردند؛ ولی صریحترین آنها نامههایی است که پروین به دوست صمیمیاش سرور مهکامه محصص مینوشته است. در یکی از این نامهها پروین بهصراحت بیان میکند همسرش فضلالله آرتا معتاد به تریاک است؛ ولی چون فضلالله از کودکی همیشه در اطراف بوده است، افراد خانواده از اعتیاد او بیخبر بودهاند و پروین نیز چون میپندارد که معتادان راه نجاتی ندارند و تریاک امالمعایب است، تلاش میکند تا خود را از این دام بلا نجات دهد و از همسرش جدا میشود.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= سه نامهٔ ۱۳آذر۱۳۱۳ و ۵تیر و ۲۳مرداد۱۳۱۴|ژورنال= فصلنامهٔ ایرانشناسی|شماره= ۱}}</ref> او این حادثهٔ ناخوشایند را با صبوری تحمل میکند و تنها در سه بیت میگوید: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:gray}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:gray}} | ||
{{ب| | {{ب|"'ای گل، تو ز جمعیت گلزار چه دیدی"'|"'جز سرزنش و بدسری خار، چه دیدی"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'ای لعل دلافروز، تو با اینهمه پرتو"'|"'جز مشتری سفله به بازار چه دیدی"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت"'|"'غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟"'<ref name= "ندا"/>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== | ===کتابدارِ کتابخانه=== | ||
پروین | پروین خرداد۱۳۱۵ در کتابخانهٔ دانشسرای عالی مشغولبهکار شد. این کتابخانه که در بالادست چهارراه سرچشمه قرار داشت، محل کار پدر نیز بود.<ref name= "دانشسرا"/> پروین کمتر از یک سال در کتابخانه کار کرد و در ابتدای سال۱۳۱۶ بهدلیل بیماری پدر و پرستاری از او به کار خود پایان داد<ref name= "عالی"/>. | ||
===شایستهتر از من=== | ===شایستهتر از من=== | ||
در سال۱۳۱۵ از سوی وزارت معارف نشانهای علمی صادر شد که به هجده نفر اختصاص یافت. بین این هجده نفر سه تن ایرانی بودند در میان آنها تنها یک زن حضور داشت و هماو پروین اعتصامی بود بهسبب انتشار دیوان. ولی این نشان توجه پروین را جلب نکرد و او با بیان | در سال۱۳۱۵ از سوی [[وزارت ارشاد|وزارت معارف]] نشانهای علمی صادر شد که به هجده نفر اختصاص یافت. بین این هجده نفر سه تن ایرانی بودند در میان آنها تنها یک زن حضور داشت و هماو پروین اعتصامی بود بهسبب انتشار دیوان. ولی این نشان توجه پروین را جلب نکرد و او با بیان این که شایستهتر از من بسیارند، نشان را پس فرستاد. در سال۱۳۰۴ نیز به پروین پیشنهاد شد که به دربار وارد شود؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد.<ref>{{پک|اژدرپناه|۱۳۷۰|ک= پروین اعتصامی، شاعر درد و رنج|ص= ۳۸}}</ref> | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 21.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>' | [[پرونده:Parvin Etesami 21.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'اینکه خاک سیهش بالین است{{سخ}}اختر چرخ ادب پروین است"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 10.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 10.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'صاحب آنهمه گفتار امروز{{سخ}}سائل فاتحه و یاسین است"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 11.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 11.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'قطعهای برای سنگ مزار خویش"'</center>]] | ||
===فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت=== | ===فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت=== | ||
پروین بهسبب ابتلا به بیماری حصبه در تب میسوخت و در چند ساعت پایانی عمرش دچار اغما و بیهوشی شد. همسرِ برادرش نیز به حصبه مبتلا شده و با داروهای محلی مداوا شده بود<ref name= | پروین بهسبب ابتلا به بیماری حصبه در تب میسوخت و در چند ساعت پایانی عمرش دچار اغما و بیهوشی شد. همسرِ برادرش نیز به حصبه مبتلا شده و با داروهای محلی مداوا شده بود<ref name= "مهرانگیز"/>، ولی پروین در اثر همین بیماری جان خود را از دست داد. در مدت بیماری، مادر و برادر و طبیب کنارش بودند. پزشک مداواگر پروین، علی معینالحکما نام داشت. معینالحکما در درمان پروین سهلانگاری کرد و به خانواده اطمینان داد که پروین سالم خواهد شد. روز آخر که پروین حالش وخیم بود، معینالحکما نپذیرفت که بر بالین بیمارش حاضر شود. دکتر عبدالله احمدیه نیز نیامد. فقط دکتر ارسطو علاج بر بالین بیمار حاضر شد و برای درمان او همهٔ تلاش خود را کرد. ولی فرصت گذشته بود<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۸}}</ref> و پروین در نیمهشب جمعه به ملکوت اعلی پیوست.{{سخ}} | ||
{{سخ}}وزیر کشور در زمان پهلوی اول دستور تسهیلات و کمکهای لازم را برای خاکسپاری پروین در قم صادر کرد، فرمانداری قم نیز این دستور را پذیرفت | وزیر کشور در زمان پهلوی اول دستور تسهیلات و کمکهای لازم را برای خاکسپاری پروین در قم صادر کرد، فرمانداری قم نیز این دستور را پذیرفت و پیکر پروین در قم در جوار حضرت معصومه در مقبرهٔ خانوادگی بهخاک سپرده شد.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۲۳۸}}</ref> | ||
===عمه پروینِ مهربان=== | ===عمه پروینِ مهربان=== | ||
مهرانگیز اعتصامی برادرزادهٔ پروین در خاطرش | مهرانگیز اعتصامی برادرزادهٔ پروین در خاطرش است زمانی که عمه جانش، او که مثل خواهر دوستش داشت و در کودکی سرگرمش میکرد و با هم بازی میکردند، فوت کرد، به بچهها گفتند عمه به کربلا رفته است و آنها را تا چند روزی به خانهٔ دیگری بردند. وقتی که بچهها را به خانه بازگرداندند بوی داروهای ضدعفونی را حس میکردند. بچهها سراغ عمهٔ مهربان خود را میگرفتند و بازهم همان پاسخ را میشنیدند که عمه پروین به کربلا رفته، نزد خدا رفته.<ref name= "مهرانگیز"/> | ||
===مراسم روز چهلم=== | ===مراسم روز چهلم=== | ||
در چهلمین روز درگذشت پروین یعنی | در چهلمین روز درگذشت پروین یعنی ۲۵اردیبهشت۱۳۲۰ قرار بود مجلس یادبودی از طرف انجمن دانشوران برگزار شود. وزارت معارف با وجود درخواستهای فراوان، تالار دارالفنون را در اختیار انجمن قرار نداد و مجلس در منزل عادل خلعتبری برگزار شد. عدهٔ زیادی از علاقهمندانِ پروین حضور داشتند. [[بهار]] نیز حضور داشت و شعر «گل افسرده» را که بهاقتضای زمان سروده بود خواند.<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۲}}</ref> | ||
===اولین سالگرد وفات=== | ===اولین سالگرد وفات=== | ||
پس از سقوط پهلوی اول، انجمن دانشوران در روز ۱۸فروردین۱۳۲۱ مجلس یادبودی را بهمناسبت اولین سالگرد وفات پروین ترتیب داد. اینبار وزارت معارف با درخواستهای بسیار تالار عمارت دارالفنون را در اختیار انجمن گذاشت و مراسم در آنجا برگزار شد. انجمن برای همهٔ وزیران، وکیلان و مدیران مدارس دعوتنامه فرستاده بود؛ ولی هیچیک نیامده بودند. با این حال سالن پر بود از علاقهمندان به پروین.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۲۱۹}}</ref> از میان دعوتشدگان، شاه دعوت انجمن را پذیرفته و نمایندهای را از طرف خود فرستاده بود.<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک=مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص=۳}}</ref> | پس از سقوط پهلوی اول، انجمن دانشوران در روز ۱۸فروردین۱۳۲۱ مجلس یادبودی را بهمناسبت اولین سالگرد وفات پروین ترتیب داد. اینبار وزارت معارف با درخواستهای بسیار تالار عمارت دارالفنون را در اختیار انجمن گذاشت و مراسم در آنجا برگزار شد. انجمن برای همهٔ وزیران، وکیلان و مدیران مدارس دعوتنامه فرستاده بود؛ ولی هیچیک نیامده بودند. با این حال سالن پر بود از علاقهمندان به پروین.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۲۱۹}}</ref> از میان دعوتشدگان، شاه دعوت انجمن را پذیرفته و نمایندهای را از طرف خود فرستاده بود.<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۳}}</ref> | ||
===همنام با شعر پروین=== | ===همنام با شعر پروین=== | ||
سیروس طاهباز عنوان یکی از مجلههای خود به نام «دفترهای زمانه» را که به سال۱۳۴۶ در هفت شماره منتشر شده | [[سیروس طاهباز]] عنوان یکی از مجلههای خود به نام «دفترهای زمانه» را که به سال۱۳۴۶ در هفت شماره منتشر شده بوده، از روی این شعر پروین برداشته است که میگوید<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۸۵|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ص= ۴۸۰}}</ref>: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | ||
{{ب| | {{ب|"'من این ودیعه بهدست زمانه میسپرم"'|"'زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
عبدالعظیم صاعدی نیز نام کتاب خود | عبدالعظیم صاعدی نیز نام کتاب خود "اختر چرخ ادب" را که حاصل پژوهشهای وی دربارهٔ پروین است، از شعر پروین وام گرفته است<ref>{{پک|صاعدی|۱۳۹۵|ک= اختر چرخ ادب|ص=}}</ref>: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | ||
{{ب| | {{ب|"'این که خاک سیهش بالین است"'|"'اختر چرخ ادب پروین است"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==زندگی و | ==زندگی و یادگار== | ||
===پروین در گذر زمان=== | ===پروین در گذر زمان=== | ||
* | * "'۱۲۸۵"' زادروز ۲۵اسفند در شهر تبریز | ||
* | * "'۱۲۸۹"' انتخاب پدر (یوسف اعتصامی) به نمایندگی دورهٔ دوم مجلس شورای ملی و مهاجرت خانواده به تهران | ||
* | * "'۱۳۰۰"' سرودن قطعهٔ «اشک یتیم» با مطلع: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب| | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|"'روزی گذشت پادشهی از گذرگهی"'|"'فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
و چاپ آن در مجلهٔ بهار، دورهٔ دوم، شماره۵ بهمدیریت یوسف اعتصامی | و چاپ آن در مجلهٔ بهار، دورهٔ دوم، شماره۵ بهمدیریت یوسف اعتصامی | ||
* | * "'۱۳۰۳"' فارغالتحصیلی از مدرسهٔ عالی آمریکایی دختران ایران (Iran Bethel)؛ ایراد خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در جشن فارغالتحصیلی؛ تدریس زبان انگلیسی در آن مدرسه برای مدتی کوتاه؛ رد پیشنهاد دربار برای تدریس؛ سفر به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک بههمراه پدر؛ انتشار منتخبات آثار محمدضیاء هشترودی و تعریف او از اشعار پروین اعتصامی | ||
* | * "'۱۳۰۷"' سفر به رشت در تابستان و آشنایی با سَرور مهکامه محصص، شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت. این دوستی تا درگذشت پروین ادامه یافت. | ||
* | * "'۱۳۱۳"' در ۱۹تیرماه ازدواج با سرهنگ فضلالله آرتا. سرهنگ آرتا رئیس شهربانی کرمانشاه و پسرعموی یوسف اعتصامی بود؛ در ۲۵مهرماه عزیمت به کرمانشاه برای آغاز زندگی مشترک؛ در زمستان۱۳۱۳ بازگشت به تهران بههمراه برادرش بهسبب نداشتن تفاهم با همسرش، با توجه به روحیهٔ نظامیگری او و نیز فساد اخلاقیاش | ||
* | * "'۱۳۱۴"' در ۱۱مهر، نشستن مُهر طلاق در شناسنامه با چشمپوشی از مهریه؛ انتشار دیوان قصاید و مثنویات و مقطعات با مقدمهٔ [[محمدتقی بهار]]؛ ۲۳آذرماه نامهٔ [[محمد قزوینی|علامه محمد قزوینی]] از پاریس به یوسف اعتصامی در باب ستایش دیوان تازه انتشاریافتهٔ پروین اعتصامی. | ||
* | * "'۱۳۱۵"' اعطای نشان علمی درجهٔ سوم از سوی [[وزارت ارشاد|وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه]] برای چاپ دیوان به پروین اعتصامی در ۲۰اردیبهشتماه؛ استخدام در کتابخانهٔ دانشسرای عالی بهعنوان کتابدار با حقوق ماهیانه پانصد ریال در ۲خرداد | ||
* | * "'۱۳۱۶"' قطع همکاری با کتابخانه در فروردینماه بهدلیل تمایلنداشتن به شغل کتابداری (بر اساس مکاتبات و اسناد موجود)؛ درگذشت پدرش یوسف اعتصامی در دیماه و سرودنِ مرثیهای در رثای او توسط پروین. بیت آغازین این غزل: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب| | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}}{{ب|"'پدر آن تیشه که به خاک تو زد دست اجل"'|"'تیشهای بود که شد باعث ویرانی من"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
* | * "'۱۳۱۹"' دیدار و آشنایی [[سیمین بهبهانی]] با پروین اعتصامی و مادرش در منزل پدری سیمین بهبهانی در اواسط اسفندماه | ||
* | * "'۱۳۲۰"' از پاافتادن پروین بهسبب ابتلا به بیماری حصبه در ۳فروردین؛ عروج پروین در نیمهشب ۱۵فروردین؛ دفن پیکر شاعر در شهر قم، صحن حضرت معصومه(س)، آرامگاه خانوادگی در ۱۷فروردین؛ انتشار کتابچهٔ مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعاری که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات پروین اعتصامی بهکوشش ابوالفتح اعتصامی نوشته و سروده شده است. | ||
* | * "'۱۳۴۹"' برگزاری شب پروین در تبریز از سوی انجمن ادبی [[محمدحسین شهریار|شهریار]] | ||
* | * "'۱۳۷۶"' برگزاری یادوارهٔ اختر چرخ ادب در آبانماه از سوی [[وزارت ارشاد|ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی]] استان تهران؛ برگزاری کنگرهٔ بزرگداشت پنجاهمین سالگرد و درگذشت پروین اعتصامی از سوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران | ||
* | * "'۱۳۸۵"' برگزاری همایش بزرگداشت یکصدمین سال زادروز پروین اعتصامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تبریز و تهران<ref name= "سالشمار">{{یادکرد ژورنال|عنوان= سالشمار|ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|شماره= ۱۱۲، ۱۱۳ و ۱۱۴|سال= ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶}}</ref> | ||
===گریزی بر زندگی=== | ===گریزی بر زندگی=== | ||
پروین | ====کودکی==== | ||
پروین اعتصامی روزهای آخر زمستان میان یک خانوادهٔ آذربایجانی در محلهٔ ششگلان شهر تبریز<ref>{{پک|خاماچی|۱۳۸۸|ک= شهر من تبریز|ص= ۳۲۱}}</ref> چشم به این دنیا باز کرد. پدرش یوسف اعتصامی (اعتصامالملک آشتیانی) در تبریز چاپخانه و جریدهٔ بهار را راهاندازی کرده و درآمدش از این راه بود. او تا پایان دورهٔ سوم مجلس، نمایندهٔ مردم تبریز بود و در همان دورهٔ سوم ریاست کتابخانهٔ مجلس را بهعهده گرفت. او فردی فرهیخته و عالم بود و با بزرگانی همچون [[بهار]] و [[دهخدا]] حشرونشر داشت. ممتازالدوله، از وزرای ایرانی در دوران مظفرالدین شاه تا رضا شاه، در سال۱۳۰۰ شمسی در نامهای نوشته بود: «اعتصامالملک یکی از فضلای معروف است و باید در ادارهٔ تألیفات در [[وزارت ارشاد|وزارت معارف]] استخدام شود.» ولی او به سیاست تمایل چندانی نداشت و تمامی وقت خود را صرف امور فرهنگی و تربیت فرزندانش کرد. اخترالملوک فتوحی تبریزی،مادر پروین، زنی نجیب و اصیل و فرزند عبدالحسین شوری بخشایشی بود. شوری بخشایشی از شاعران عصر ناصرالدین شاه و ملقب به قوامالعداله بود. پروین نیز قریحهٔ شاعری را از جدّ مادری خود بهارث برده است. | |||
حاصل ازدواج یوسف اعتمامی و اخترالملوک فتوحی تبریزی شش فرزند شد. پروین فرزند چهارم این خانواده است و نام برادرهایش ابراهیم، ابوالقاسم، ابوالفتح، نصرالله و سعید است، البته ابراهیم در خردسالی درگذشت. | |||
بهگفتهٔ ابوالفتح اعتصامی پروین در خانوادهای رشد کرد که در طبقهٔ اجتماعی متوسط بود. ولی فرزندان برای تعلیموتربیت هیچگاه در زحمت و تنگنا نبودند. پروین در زندگیاش از هیچچیز کم نداشت. در خانوادهٔ بیسروصدا، بیدعوی و ادعا، منزوی و گوشهگیر، پروین همچون شمعی بود که همهٔ اعضای خانواده پروانهوار به دورش میگشتند و آرزوهای او را با جانودل برآورده میکردند. | |||
پروین چهار سال داشت که بهسبب انتخاب پدرش بهعنوان نمایندهٔ مردم تبریز در دورهٔ دوم مجلس شورای اسلامی به تهران مهاجرت کردند. | |||
او در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکایی (ایران بیت آل) در تهران به تحصیل علم پرداخت و بهترین شاگرد بود.<ref name= "ندا"/> این کودکِ کوشا، کمتر حرف میزد، بیشتر گوش فرامیداد و فکر میکرد. او در جلسات درس، گویِ دانش را میربود، از دیگران پیشی میگرفت و هر بینندهای را شگفتزده میکرد. پدر در سال۱۲۹۱ از همان کودکی ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. شش سالش بود که شاعران و دانشمندان در خانهٔ پدرش گردِ هم میآمدند و به درسوبحث مینشستند و پروین نیز بهتشویق پدر در این نشستها شرکت میکرد. زمانی که هشتساله بود، پدرش اشعار مختلف عربی، ترکی و فرنگی را ترجمه میکرد و پروین آن قطعات زیبا و لطیف را بهنظم درمیآورد و استعداد خود را نمایان میکرد.<ref name= "ندا"/> شانزده سالش که شد؛ اشعارش در مجلهٔ بهار منتشر میشد.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۲۸۳}}</ref> | |||
====جوانی==== | |||
در خرداد۱۳۰۳ موفق به دریافت مدرک دیپلم شد و در جشن فراغتازتحصیل دربارهٔ موضوع زن و تاریخ سخنرانی کرد. او در همین مدرسه برای مدت کوتاهی به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد.<ref name= "آموزگار">{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۱۳}}</ref>{{سخ}} | |||
پروین همراه با پدر به مسافرتهای زیادی میرفت و در خلال همین سفرها بود که در سال۱۳۰۷ با سَرور مهکامه محصص در رشت آشنا شد.<ref name= "آموزگار"/> او صمیمیترین دوست پروین بود.{{سخ}} | |||
پروین در تیرماه۱۳۱۳ با پسرعموی پدر خود به نام فضلالله آرتا عقد کرد و پس از چهار ماه به خانهٔ همسرش در کرمانشاه رفت. سرهنگ آرتا متولد سال۱۲۷۱ یا ۱۲۷۳ و رئیس شهربانی کرمانشاهان بود. پروین حدوداً دوماهونیم ساکن منزل همسر بود و در مرداد۱۳۱۴ از همسرش جدا شد. او پس از جدایی به خانهٔ پدری بازگشت. این ازدواج متناسب نبود و پروین این پیشامد را با متانت و خونسردی تحمل کرد و تا پایان عمر شکایتی از این ماجرا نداشت.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۲۰}}</ref> | |||
====و مرگ==== | |||
پروین اعتصامی در اثر ابتلا به بیماری حصبه در روز ۱۶فروردین۱۳۲۰ در تهران در خانهٔ پدری جان به جانآفرین تسلیم کرد.<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۶۷}}</ref> مزار او در شهر قم، حرم حضرت معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزاآقا سرکشیک است.<ref name= "مقبره"/> | |||
===فطرتِ پروین=== | ===فطرتِ پروین=== | ||
پروین | پروین شخصیتی یگانه داشت، مقام و منزلت خانوادگی خود را شناخته و آن را حفظ کرده بود. او با فطرت پاک و تربیت خانوادگی خویش به جایگاه رفیعی در ادبیات رسید که سابقه نداشت.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۳۳۵}}</ref>{{سخ}} | ||
{{سخ}}نگاه | پروین با نگاه قَدَری و جبریاش به زندگی دریافته بود که این دنیا با همهٔ وسعتش جای تنگی است. او اینگونه نگاهش را بهنظم درآورد:<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۳۲۳}}</ref>{{سخ}} | ||
<span style="color:darkcyan"> | <span style="color:darkcyan"> | ||
"'با حمله قضا نرانی از خویش"'{{سخ}} | |||
"'با حیله ره فلک نبندی"'{{سخ}} | |||
"'یغماگر زندگی است ایام"'{{سخ}} | |||
</span><noinclude> | </span><noinclude> | ||
بهسبب اینکه عمر کوتاه پروین در دوران دیکتاتوری گذشت و دیگر بهسبب وضعیت خاص زنان در آن روزگار که امکان هیچگونه فعالیت سیاسی را نداشتند، او دنیا و مسائل زندگی را تنها از راه کتابخواندن بهخصوص کتابهای شعرای عارف ایران مشاهده میکرد و نفرت از ستمگری و ابتذال و علاقه به یک زندگی عادلانه و زیبا را فقط در خیالش بهصورت ایدهآل تصور میکرد.<ref name= "شیوه"/> | |||
===فعالیتها=== | ===فعالیتها=== | ||
مدرس زبان انگلیسی در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها | * مدرس زبان انگلیسی در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها | ||
* عضو هیئت مدیرهٔ کانون بانوان ایران<ref>{{پک|بامداد|۱۳۴۷|ک=زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید|ص= ۸۹}}</ref> | |||
* همکاری با [[سعید نفیسی]] در نشر مجلهٔ شرق<ref>{{پک|اتحاد|۱۳۸۷|ک= پژوهشگران معاصر ایران|ص= ۴۹۲}}</ref> | |||
[[پرونده:Parvin Etesami 4.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 4.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'یادبود"'</center>]] | ||
===یادمانها و بزرگداشتها=== | ===یادمانها و بزرگداشتها=== | ||
بهپاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینهٔ شعر معاصر ایران روز ۲۵اسفندماه بهعنوان روز بزرگداشت این شاعر نامگذاری شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.iribnews.ir/fa/news/2379557/%DB%B2%DB%B5-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C|عنوان =۲۵اسفند؛ روز | بهپاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینهٔ شعر معاصر ایران روز ۲۵اسفندماه بهعنوان روز بزرگداشت این شاعر نامگذاری شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.iribnews.ir/fa/news/2379557/%DB%B2%DB%B5-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C|عنوان= ۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی}}</ref>{{سخ}} | ||
یادبود چهلمین روز درگذشت پروین اعتصامی در ۲۵اردیبهشت۱۳۲۰ از جانب انجمن دانشوران در منزل عادل خلعتبری برگزار شده است.{{سخ}} | یادبود چهلمین روز درگذشت پروین اعتصامی در ۲۵اردیبهشت۱۳۲۰ از جانب انجمن دانشوران در منزل عادل خلعتبری برگزار شده است.{{سخ}} | ||
مجلس یادبود روز چهلم درگذشت در ۲۶اردیبهشت۱۳۲۰ از طرف مجمع فارغالتحصیلهای دبیرستان آمریکاییها در مدرسهٔ دبیرستان آمریکاییها ترتیب داده شده بود.{{سخ}} | مجلس یادبود روز چهلم درگذشت در ۲۶اردیبهشت۱۳۲۰ از طرف مجمع فارغالتحصیلهای دبیرستان آمریکاییها در مدرسهٔ دبیرستان آمریکاییها ترتیب داده شده بود.{{سخ}} | ||
مجلس ترحیم و یادبود در ۱۱اردیبهشت۱۳۲۰ در انجمن ادبی در شهر همدان برگزار شده بود.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۲۱۹}}</ref>{{سخ}} | مجلس ترحیم و یادبود در ۱۱اردیبهشت۱۳۲۰ در انجمن ادبی در شهر همدان برگزار شده بود.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۲۱۹}}</ref>{{سخ}} | ||
در | در باغموزهٔ نگارستان روز ۲۴اسفند۱۳۹۷ برنامهٔ یادبود پروین اعتصامی برای سومین سال متوالی بهمناسبت سالروز تولدش برگزار شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-15/740428-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86|عنوان= یادبود پروین اعتصامی در باغموزهٔ نگارستان تهران}}</ref> | ||
===از نگاه دیگران=== | ===از نگاه دیگران=== | ||
====[[محمدتقی بهار]]==== | ====[[محمدتقی بهار]]==== | ||
ملکالشعرا | ملکالشعرا در دیباچهٔ دیوان پروین اعتصامی چنین نگاشته است: | ||
{{گفتاورد تزیینی|ملاحظهٔ چند صفحه از این دیوان و مشاهدهٔ سبک متین و شیوهٔ استوار و شیوایی بیان و لطافت معانی آن، چنانم بفریفت که تنها این کتاب را | {{گفتاورد تزیینی|ملاحظهٔ چند صفحه از این دیوان و مشاهدهٔ سبک متین و شیوهٔ استوار و شیوایی بیان و لطافت معانی آن، چنانم بفریفت که تنها این کتاب را پیشِ روی نهاده و هر مشغله که بود پس افکندم و تمامت آن را خوانده لذتی موفور بردم.}} | ||
====[[محمدحسین شهریار]]==== | ====[[محمدحسین شهریار]]==== | ||
{{گفتاورد تزیینی|عفت و عصمت و اخلاقیاتش کامل بود. شعر و صنعتش بالا و والاست و هیچ عیبی در شعرش نیست. دیوانِ | {{گفتاورد تزیینی|عفت و عصمت و اخلاقیاتش کامل بود. شعر و صنعتش بالا و والاست و هیچ عیبی در شعرش نیست. دیوانِ یکدست مثلِ دیوان پروین کم داریم، علتش هم همان است که پاک و پاکیزه بود. بیشتر اشعارش جنبهٔ اجتماعی دارد. ما نظیر او هیچکس را نداریم.}} | ||
یکی از سرودههای شهریار است در ستایشِ پروین: | یکی از سرودههای شهریار است در ستایشِ پروین: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | ||
{{ب| | {{ب|"'سپهر ادب راست پروین ستاره"'|"'جهانی سوی این ستاره نظاره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'سرایندگان سینمای ادب را"'|"'هنرپیشگان و پروین ستاره}} | ||
{{ب| | {{ب|"'به ابر کفن تا نهان شد، عیان شد"'|"'که دلها ربودهست این ماهپاره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'عروسی است در حجلهٔ طبع پروین"'|"'که از ماه و پروین کند طوق و یاره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'همایون عروسی که نوزاد او راست"'|"'فلک دایه و کهکشان گاهواره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'بلند آسمانیست دیوان پروین"'|"'بلند اخترانش برون از شماره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'دو صد رشته گوهر که هریک چو پروین"'|"'به گوش سپهری سزد گوشواره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'سزد چون بلندآیتی آسمانی"'|"'بدانسو کننده اهل تفسیر اشاره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'چو داغ پدر آتشش زد به خرمن"'|"'خود از آتش آمد برون چون شراره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'چه بد دیدی از بلبلان همآواز"'|"'که از طرف گلزار کردی کناره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'به آثار خود عمر جاوید داری"'|"'چه بود ار تو را بر عمر دوباره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'به هر درد و داغی توان چاره جستن"'|"'دریغا به درد اجل نیست چاره"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'بهل شهریار، آتش شوق پروین"'|"'که اینجا دلی باید از سنگ خاره<ref>{{پک|شهریار|۱۳۹۱|ک= دیوان شهریار|ص= ۱۲۵۷}}</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
====محمد صنعتی==== | ====محمد صنعتی==== | ||
پروین شاعر محبوبی است و در این جامعه مدافعان بسیار دارد. از خصوصیات محبوبیت | پروین شاعر محبوبی است و در این جامعه مدافعان بسیار دارد. از خصوصیات محبوبیت او که شاید در نوع خود کمنظیر باشد، یکی این است که در سه دورهٔ حاکمیت سیاسی یعنی دورهٔ رضاشاه، محمدرضاشاه و دوران انقلاب اسلامی هم برای حکومت محبوب و از او حمایت میشده و هم تودهها او را دوست داشتند و با شعرش رابطه برقرار میکردند و با اینکه اشعاری در ذمّ حاکمان زورگو و مستبد دارد؛ ولی آنقدر خانمانه و موقر، استبداد و زورگویی را نقد کرده که هیچ حاکمی با آن همانندسازی نکرد و نقد استبداد پروین را بهخود نگرفت.<ref name= "صنعتی">{{پک|قدمیاری|۱۳۸۸|ک= معجزهٔ پروین|ص= ۲۵۶}}</ref> | ||
====[[محمد قزوینی|علامه محمد قزوینی]]==== | ====[[محمد قزوینی|علامه محمد قزوینی]]==== | ||
علامه محمد قزوینی در ۲۳آذرماه۱۳۱۴ نامهای از شهر پاریس برای یوسف اعتصامی فرستاد و در ستایش پروین چنین نوشت: | علامه محمد قزوینی در ۲۳آذرماه۱۳۱۴ نامهای از شهر پاریس برای یوسف اعتصامی فرستاد و در ستایش پروین چنین نوشت: | ||
{{گفتاورد تزیینی|آقای عزیز محترم معظم، مرقومهٔ کریمه مورخه ۲۴آبان با یک جلد دیوان خانم پروین اعتصامی، چندی قبل زیارت گردید و با کمال لذت و تمتع، قسمت عمدهٔ این دیوان و مخصوصاً قصاید آن را مطالعه کردم، و هرچه پیشتر میرفتم و بیشتر میخواندم، استعجاب من به تعجب مبدل میشد که چگونه امروزه در این | {{گفتاورد تزیینی|آقای عزیز محترم معظم، مرقومهٔ کریمه مورخه ۲۴آبان با یک جلد دیوان خانم پروین اعتصامی، چندی قبل زیارت گردید و با کمال لذت و تمتع، قسمت عمدهٔ این دیوان و مخصوصاً قصاید آن را مطالعه کردم، و هرچه پیشتر میرفتم و بیشتر میخواندم، استعجاب من به تعجب مبدل میشد که چگونه امروزه در این قحطالرجالِ فضل و ادب، یک چنین «ملکةالنساءالشواعر» در مرکز ایران ظهور کرده و به سرودن چنین اشعاری در درجهٔ او، از فصاحت و سلاست و متانت که لفظاً و معناً و مضموناً و فکراً با بهترین قصاید اساتید و مخصوصاً ناصرخسرو که گویا بیشتر شیوهٔ او مطمح نظر خانم بوده، دَم برابری میزند، موفق گشته است... باری شکی نیست که در خصوص جنبهٔ صنعتی و فنی شعر، یعنی جنبهٔ فصاحت لفظی آن، این خنساء عصر و رابعهٔ دهر مدیون توجه و عنایت شماست. بهراستی جای بسی تحسین و تمجید است که خانم جوانی از خانمهای ایران با اوضاع و کیفیات حاضره، به ساختن اشعاری بدین پایه از استحکام الفاظ و صحت آن نحواً و صرفاً و لغتاً و املا و فصاحت عدیمالنظیر و خلو آن از جمیع عیوب فنی موفق شده است.<ref name= "علامه"/>}} | ||
====[[عبدالحسین زرینکوب]]==== | ====[[عبدالحسین زرینکوب]]==== | ||
دربارهٔ شیوهٔ شاعری و قالبهای فکری و بیانی پروین این اندازه میتوان گفت که نشان اصالت در آنها همهجا پیداست و ضرورت حفظ میراث قدما در عصر حیات او، هنوز در محیط ادبی و فکری عصر بیش از آن غلبه داشت که فکر عصیان بر ضد آنها را، خاصه در محیط تربیتی شاعر، در ذهن او راه تواند داد. با این همه تنوع قالبها، مضمونهای مأخوذ از حیات هر روزینه، و شیوهٔ مناظرهپردازی بین اشیاء بیجان که مختصات عمدهٔ شعر او را رنگ تازهای میدهد، دنیای اندیشهٔ او را پر از شور و احساس شاعرانه نشان میدهد و | دربارهٔ شیوهٔ شاعری و قالبهای فکری و بیانی پروین این اندازه میتوان گفت که نشان اصالت در آنها همهجا پیداست و ضرورت حفظ میراث قدما در عصر حیات او، هنوز در محیط ادبی و فکری عصر بیش از آن غلبه داشت که فکر عصیان بر ضد آنها را، خاصه در محیط تربیتی شاعر، در ذهن او راه تواند داد. با این همه تنوع قالبها، مضمونهای مأخوذ از حیات هر روزینه، و شیوهٔ مناظرهپردازی بین اشیاء بیجان که مختصات عمدهٔ شعر او را رنگ تازهای میدهد، دنیای اندیشهٔ او را پر از شور و احساس شاعرانه نشان میدهد و اینهمه در کلام او از جوشش فکری و از تازگی و اصالت راستین حاکی است.<ref>{{پک|دهباشی|۱۳۷۰|ک= یادنامهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۹۲}}</ref> | ||
====[[غلامحسین یوسفی]]==== | ====[[غلامحسین یوسفی]]==== | ||
در تاریخ ادب فارسی، پروین اعتصامی در میان زنان سخنور شاعری یگانه است و پایگاه وی در شعر، از بسیاری مردان نیز والاتر است. اشعاری که در چهارده تا | در تاریخ ادب فارسی، پروین اعتصامی در میان زنان سخنور شاعری یگانه است و پایگاه وی در شعر، از بسیاری مردان نیز والاتر است. اشعاری که در چهارده تا شانزدهسالگی از او منتشر شد و برخی از آنها از بهترین آثار اوست و دیوان گرانقدر وی، با توجه به عمر کوتاه سیوچندسالهاش... چندان اعجابانگیز است که برخی از معاصران را در انتساب این اشعار بدو دچار تردید کرده است و در این زمینه نابهجا قلمفرسایی کردهاند، نظیر انکارها و تهمتهایی که در آغاز شاعری نسبت به [[محمدتقی بهار]] پدید آمد. زیرا ذهنهای عادی همه چیز را با معیارهای خود میسنجند و آنچه را در قالبهای متعارف و معمولی نگنجد، نمیتوانند بپذیرند، از آن جمله است نبوغ زنی جوان و هنرمند، نظیر پروین... .<ref>{{پک|دهباشی|۱۳۷۰|ک= یادنامهٔ پروین اعتصامی|ص= ۵۲۸}}</ref> | ||
====یوگنی.ا.برتلس==== | ====یوگنی.ا.برتلس==== | ||
برای نخستین بار شاعرهای در عرصهٔ شعر پارسی بهظهور رسیده که با جرئت معایب اجتماعی را بیان میکند و خود را در مقام شاعری رئالیست بهنمایش میگذارد.<ref name= | برای نخستین بار شاعرهای در عرصهٔ شعر پارسی بهظهور رسیده که با جرئت معایب اجتماعی را بیان میکند و خود را در مقام شاعری رئالیست بهنمایش میگذارد.<ref name= "دستغیب">{{یادکرد ژورنال|عنوان= ویژگیهای شعر پروین اعتصامی|ژورنال= کیهان فرهنگی|شماره= ۱۳۷}}</ref> | ||
====گ.پ.مینی لویچ==== | ====گ.پ.مینی لویچ==== | ||
پروین شاعری است آزادیخواه، مدافع حقوق محرومان و زنان، انساندوست و ستمستیز.<ref name= | پروین شاعری است آزادیخواه، مدافع حقوق محرومان و زنان، انساندوست و ستمستیز.<ref name= "دستغیب"/> | ||
====اعظم بروجردی==== | ====اعظم بروجردی==== | ||
کارگردان نمایشنامهٔ | کارگردان نمایشنامهٔ «اختر چرخ ادب پروین» در روز نمایش، پروین را چنین ستود: | ||
{{گفتاورد تزیینی|بیشتر از | {{گفتاورد تزیینی|بیشتر از هرچیز در زندگی پروین اعتصامی، شاعرهٔ بزرگ کشورمان، میل عاشقانه و عارفانهٔ او به عواطف مادرانه توجهم را جلب کرد و بهمرور متوجه شدم اگرچه این زن بزرگ هرگز مادر نبوده، اما حس عمیق و احساس خالصانهٔ مادری خویش را توانسته بهطور مساوی در بین همهٔ موجودات جاندار و بیجان تقسیم کند. چنانکه گاهی او با تمامی عواطفش به زمان حضرت موسی پرمیکشد تا بتواند نقش مادر این پیامبر گرانقدر را بازی کند و در عرصهٔ کلام، زندگی آن حضرت را به رشتهٔ تحریر درآورد و بالاخره این ظاهر سرد و آرام در جای آتشین سر به طغیان مینهد و برای تماشاگران این نمایش، زندگی زنی را بهتصویر میکشاند که همواره در تبی پنهانی و آتشی بدون دود، آرامآرام میسوزد و سرانجام لحظهٔ تکامل فرامیرسد و لحظهٔ وصال را بهچشم میبیند و به معشوق حقیقی خویش میپیوندد.<ref name= "نمایش">{{یادکرد ژورنال|عنوان= نمایش پروین اعتصامی|ژورنال= حافظ|شماره= ۲۱}}</ref>}} | ||
===همراهیهای سیاسی=== | ===همراهیهای سیاسی=== | ||
پروین یکی از اعضای هیئت مؤسس اولیهٔ کانون بانوان ایران به ریاست شمس پهلوی بود. او در دستهٔ نخستین کسانی بود که کشف حجاب کرد و چادر، روبند و روسری را کنار گذاشت.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۱۸۶}}</ref> | پروین یکی از اعضای هیئت مؤسس اولیهٔ کانون بانوان ایران به ریاست شمس پهلوی بود. او در دستهٔ نخستین کسانی بود که کشف حجاب کرد و چادر، روبند و روسری را کنار گذاشت.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۸۶}}</ref> | ||
===مخالفتهای سیاسی=== | ===مخالفتهای سیاسی=== | ||
پروین روزی دلتنگی مختصری پیدا کرد و با چشمهای گریان کانون بانوان را ترک کرد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت.<ref>{{پک|بامداد|۱۳۴۷|ک=زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید|ص=۵۴}}</ref> مدتیچند پس از ماجرای کشف حجاب در ۱۷دیماه۱۳۱۴، [[سیمین دانشور]] در | پروین روزی دلتنگی مختصری پیدا کرد و با چشمهای گریان کانون بانوان را ترک کرد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت.<ref>{{پک|بامداد|۱۳۴۷|ک= زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید|ص= ۵۴}}</ref> مدتیچند پس از ماجرای کشف حجاب در ۱۷دیماه۱۳۱۴، [[سیمین دانشور]] در کتابخانهٔ دانشسرای عالی پروین را با روسری دیده بود. عبدالله انوار نیز دیده بود که در مدرسهٔ آمریکاییها پروین با روسری حاضر میشود و شعرخوانی میکند.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۹۱}}</ref> | ||
===نامهها=== | ===نامهها=== | ||
پروین با تنها دوست صمیمی خویش، سَرور مهکامه محصص، نامهنگاریهایی | پروین با تنها دوست صمیمی خویش، سَرور مهکامه محصص، نامهنگاریهایی داشتند و با همین نامهها احوال یکدیگر را جویا میشدند. | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 22.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 22.png|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'نامهٔ پروین برای یگانه دوستش"'</center>]] | ||
{{گفتاورد تزیینی| | {{گفتاورد تزیینی|۳۱فروردین۱۳۰۷؛ پُست شهری، از تهران به تهران | ||
: | :خانم عزیزم! پیالهٔ کوچکی را که بهخدمت ارسال میدارم، هدیهٔ ناچیز ناقابلی است که بهعنوان تبریکیهٔ عروسی سرکار چندیقبل سفارش دادم. متأسفانه بهواسطهٔ مسافرت ناگهانی شخص فروشنده به عتبات، انجام این کار مدتی معوق ماند و پس از مراجعت به تهیهٔ آن پرداخت. اینک گرچه میدانم که خیلی دیر و بیموقع است، با یک دنیا شرمندگی از این تأخیر این برگسبز را تقدیم کرده و با اعتماد کاملی که به الطاف و مراحم سرکار دارم امیدوارم که برای خشنودی خاطرم آن را قبول فرموده و قرین افتخارم فرمایید. البته چون دلیل تأخیر را عرض کردم امیدوارم که عذرم را پذیرفته و از شرمندگیام خواهید کاست از خداوند متعال خواهانم که همواره پیمانهٔ طالعت را لبریز شربت سعادت و نیکبختی فرماید. ارادتمند پروین اعتصامی}} | ||
{{گفتاورد تزیینی| | {{گفتاورد تزیینی|۱۵مرداد۱۳۱۲؛ از تهران به کرمانشاه | ||
: | :خانم عزیزم! چون برای یک هفته بهاتفاق حضرت علیه خانم به افجه لواسان رفته بودم، از زیارت رقیمهٔ عزیزت که در پنجم مرداد تحریر یافته بود چند روزی محروم ماندم. دیروز بهمحض مراجعت چشمم از دیدن خط عزیز جانپرورت روشن گردید و از اینکه عکس آقای محمدعلیخان و خانم ایراندخت را از راه لطف و مرحمت برایم ارسال فرمودهاید نمیدانم به چه زبان تشکرات خود را تقدیم دارم. هر دو عکسها را بارها بوسیده، سلامت مادر و فرزندانش را از خداوند متعال خواستارم. از این متعجبم که میفرمایید ایراندخت عکسش طبیعی نیفتاده است؛ ولی بهنظر بنده خیلی طبیعی است. امید است که هر دو به سعادت و سلامت بزرگ شده و به مدارج عالیه نائل گردند. آبوهوای افجه بسیار خوب بود و مناظر طبیعی بیشمار داشت. روزها در باغی که متعلق به صاحبخانه بود نشسته و اغلب بهتماشای خرمن و درو میپرداختیم. رعایای ده همگی مشغول کارهای مربوطه بوده و گاهی زنانشان نیز با آنها شرکت میکردند. صبح زود چوپان ده گله را به چرا میبرد و شامگاهان مراجعت آنها را از مزرعه میدیدیم. این نقطه نسبت به نقاط دیگر و ییلاقاتی که عموماً در تابستان جمعیت زیادی دارد بیصدا و آرام است چون مسافتش شش فرسخ است. غیر از ملاکین و صاحبان علاقه کسی به آنجا نمیرود و اگر هم بروند نسبت به شمیرانات خیلی کمترند. سه فرسخ راه را بایستی با اتومبیل رفت و سه فرسخ دیگر را باید سوار الاغ یا قاطر شد. به این جهت آمدوشد قدری سخت است. تمامِ راهِ الاغسواری هموار نیست. بعضی جاها پرتگاهها و رودخانهها و درهها نیز دیده میشود. در مدت اقامت افجه به هرجای مصفا و زیبایی میرسیدیم، خیال جانپرور آن دوست مهربان در برابرم مصور میشد و آرزو میکردم که در آن نزهتگاه آرام به مصاحبت تو خرسند باشم. گرچه کسی که پروردهٔ مهد شهر زیبای لاهیجان است به این مناظر وقعی نمیگذارد؛ ولی من اینطور آرزو می کردم. آقای محمدعلیخان و خانم ایراندخت را از این راه دور بوسیده و منتظرم که همان طوری که وعده فرمودهاید همین که موقع رسید عکس دیگری از خانم ایراندخت برایم ارسال دارید. قربانت میرود پروین اعتصامی<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= برگزیدهها (نامههای پروین اعتصامی به مهکامه محصص)|ژورنال= ایرانشناسی|شماره= ۴۹}}</ref> }} | ||
===پوششِ پروین=== | ===پوششِ پروین=== | ||
عکسی | پروین در عکسی مربوط به سه ماه قبل از مرگش، چهرهای آرام با موهای بافتهشده بر روی سر و پیراهن یقهبسته دارد. چهرهٔ او سرشار از سادگی، متانت و وقار است. همین عکس بر روی اظهارنامهٔ ولادتش درج شده است.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۰۹}}</ref> | ||
===خلقوخو=== | ===خلقوخو=== | ||
{{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple"> | {{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple">پروینْ پاکطینت، پاکعقیده، پاکدامن، خوشخو، خوشرفتار، نسبت به دوستان مهربان، در مقام دوستی متواضع و در طریق حقیقت و محبت پایدار بود. در معاشرت، سادگی و متانت را از دست نمیداد. هیچگاه از فضائل ادبی و اخلاقی خود سخنی به میان نمیآورد و همین سادگی و سکوت پروین، گاهی کوتهنظران را در فضیلت ادبی و اخلاقی او به شبهه میانداخت. رویهمرفته پروین مظهر کمال و اخلاق بود. او همچون فرشته، پاک بهدنیا آمد و چون فرشته پاک از دنیا رفت.<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= مجموعه مقالات و قطعات اشعار|ص= ۳۰}}</ref></span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | ||
بهگفتهٔ برادرش ابوالفتح اعتصامی، پروین از ابتدا طفلی ساعی و متفکر بود. بهندرت در جرگهٔ سایر اطفال وارد میشد. غالباً تنها | بهگفتهٔ برادرش ابوالفتح اعتصامی، پروین از ابتدا طفلی ساعی و متفکر بود. بهندرت در جرگهٔ سایر اطفال وارد میشد. غالباً تنها به سر میبرد. گویی ساختمانی سوای ساختمان دیگران داشت. در مجالس درسوبحث همیشه از سایرین پیش بود.<ref name= "آموزگار"/>{{سخ}} | ||
مهرانگیز اعتصامی میگوید پروین به آن صورت که برخی گفتهاند گوشهگیر نبود. او همواره مشغول سرودن شعر بود، به پژوهش میپرداخت و وقت زیادی برای همنشینی با دیگران نداشت.<ref name= | مهرانگیز اعتصامی میگوید پروین به آن صورت که برخی گفتهاند گوشهگیر نبود. او همواره مشغول سرودن شعر بود، به پژوهش میپرداخت و وقت زیادی برای همنشینی با دیگران نداشت.<ref name= "مهرانگیز"/>{{سخ}} | ||
قیافهٔ بسیار آرامی داشت. با تأنی و وقار خاصی جواب میگفت. هیچگونه شتاب و بیحوصلگی در او نبود. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. هرگز خودستایی نمیکرد و رفتاری نمیکرد که بخواهد اندک نمایش خودبرتری بدهد.<ref name= | قیافهٔ بسیار آرامی داشت. با تأنی و وقار خاصی جواب میگفت. هیچگونه شتاب و بیحوصلگی در او نبود. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. هرگز خودستایی نمیکرد و رفتاری نمیکرد که بخواهد اندک نمایش خودبرتری بدهد.<ref name= "نفیسی"/>{{سخ}} | ||
پوستی سپید و گونههای گلرنگ و شاداب و دهانی کوچک و لبهایی پُر | پوستی سپید و گونههای گلرنگ و شاداب و دهانی کوچک و لبهایی پُر داشت و چشمهایی آرام، با نگاهی نه در مسیر موازی.<ref>{{پک|قدمیاری|۱۳۸۸|ک= معجزهٔ پروین|ص= ۲۳۶}}</ref>{{سخ}} | ||
پروین بسیار مهربان بود، هرگز حیوانات را آزار نمیداد و حتی از شکستن شاخهٔ درختان نیز ناراحت میشد، چون معتقد بود آنها نیز جان و احساس دارند.<ref name= | پروین بسیار مهربان بود، هرگز حیوانات را آزار نمیداد و حتی از شکستن شاخهٔ درختان نیز ناراحت میشد، چون معتقد بود آنها نیز جان و احساس دارند.<ref name= "مهرانگیز"/> | ||
===منزلِ پروین=== | ===منزلِ پروین=== | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 7.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>' | [[پرونده:Parvin Etesami 7.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'بهسوی دیدار زادگاه و خانهٔ کودکیها<ref name= "خانه"/>"'</center>]] | ||
====خانهٔ کودکیها==== | ====خانهٔ کودکیها==== | ||
خانهٔ کودکی پروین در محلهٔ ششگلان تبریز است؛ از خیابان عباسی که بگذری نرسیده به پل شهیدبهشتی، مسجد میرآقا را | خانهٔ کودکی پروین در محلهٔ ششگلان تبریز است؛ از خیابان عباسی که بگذری نرسیده به پل شهیدبهشتی، مسجد میرآقا را میبینی، کنار مسجد کوچهای است به نام پروین که در گذشته ساوجبلاغی نام داشت. به پلاک۶ که میرسی، سردَر خانه را میبینی که با خط خوش بر رویش نوشته شده خانهٔ پروین اعتصامی. {{سخ}}این خانه مربوط به دورهٔ پهلوی اول است که در اسفند۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت۱۸۶۸۱ بهعنوان اثر ملی ایران بهثبت رسیده است. این ساختمان آجری با مساحت ۱۳۰۰مترمربع دو طبقه و یک زیرزمین دارد، درون حیاط یک حوض و باغچهها خودنمایی میکنند. پروین سالهاست که روی پلهها ایستاده و با چهرهٔ مهربانش به میهمانان خوشامد میگوید. طبقهٔ اول دو اتاق با یک سالن دارد که دو در ورودی شرقی و غربی به سالن راه دارند. طبقهٔ بالا شامل دو بهارخواب و سه اتاق میشود که یکی از اتاقها به آبانبار راه دارد و یک تنور پخت نان هم از زیر خاک دهان باز کرده است. زیرزمین را نیز یک حوضخانه با سقف کلیل آذری و پنج اتاق گهوارهای شکل دادهاند.<ref name= "خانه">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.com/news/13921224001559/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%DA%86%D8%B1%D8%AE-%D8%A7%D8%AF%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%D8%AA-%D8%BA%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%87%D8%B1|عنوان= اختر چرخ ادب در غربت غریبانه شهر}}</ref> | ||
{{سخ}}این خانه مربوط به دورهٔ پهلوی اول است که در | |||
[[پرونده:Parvin Etesami 13.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 13.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'خانهٔ تهران"'</center>]] | ||
====خانهٔ سرچشمه==== | ====خانهٔ سرچشمه==== | ||
پروین چهار سالش بود که خانواده از تبریز به تهران آمدند و در یک خانهٔ بزرگ که پدرش ساخته بود و اندرونی و بیرونی داشت ساکن شدند.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص=۱۱۲}}</ref> این خانه در پاییندست چهارراه سرچشمه، خیابان سیروس، کوچهٔ شیخ مرتضی خزانه که بعدها کاوه نام گرفت و اکنون به نام کوچهٔ شهید کمیلی شناخته میشود | پروین چهار سالش بود که خانواده از تبریز به تهران آمدند و در یک خانهٔ بزرگ که پدرش ساخته بود و اندرونی و بیرونی داشت ساکن شدند.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۱۲}}</ref> این خانه در پاییندست چهارراه سرچشمه، خیابان سیروس، کوچهٔ شیخ مرتضی خزانه که بعدها کاوه نام گرفت و اکنون به نام کوچهٔ شهید کمیلی شناخته میشود قرار داشت.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۱۵۹}}</ref> یک عمارت بزرگ با حیاطی وسیع و شاهنشین و یک زیرزمین، این ساختمان را تشکیل میدادند.<ref name= "ایمنا">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.imna.ir/news/276750/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D9%88-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86|عنوان= نگاهی به خانههای پروین اعتصامی در تبریز و تهران}}</ref> این خانه اتاقهای پنجدری و سرسراهای متعدد داشت. اتاق پروین طویل ولی عرضش کم بود، تزیینات سادهای در آن به چشم میخورد. چهاردیواریِ اتاقْ تختخواب، میز کار، صندلی و کتابهای پروین را در خود جای داده بود. روی میز پروین قلمدان مشکی، خشککن، گونیا و مقداری کتاب و کاغذ دیده میشد. روی دیوار یک تابلوی روباندوزی و سوزندوزی به ابعاد حدوداً چهلوپنج در پنجاه سانتیمتر، هنر دستهای نوجوانِ پروین، آویزان بود. پنج عدد تابلوی عکس که از آثار شرقی نقاش معروف فرانسوی ادموند دولاک که پیشتر در اتاق پدرش بود، حال روی دیوار اتاق پروین خودنمایی میکرد.<ref name= "مهرانگیز"/>{{سخ}} | ||
بعدها برادر پروین این ساختمان را با دیوارکشی به سه قسمت تقسیم کرد و به مالکان خصوصی فروخت. یکی از این خانهها را شهرداری خرید، مرمت | بعدها برادر پروین این ساختمان را با دیوارکشی به سه قسمت تقسیم کرد و به مالکان خصوصی فروخت. یکی از این خانهها را شهرداری خرید، مرمت کرد و در اختیار کمیتهٔ ملی موزه (ایکوم) قرار داد. این ساختمان در سال۱۳۸۴ با شمارهٔ۱۴۶۱۹ بهعنوان اثر ملی بهثبت رسید. خانهٔ وسط در اختیار دو خواهر است و خانهٔ سوم هم مربوط به مادر و پسری است که آن را تبدیل به کارگاه مبلسازی کردهاند.<ref name= "ایمنا"/> | ||
=== | ===سفرها=== | ||
پروین همراهِ پدرش به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک سفر کرده است.{{سخ}} | پروین همراهِ پدرش به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک سفر کرده است.{{سخ}} | ||
او در سال۱۳۰۷ نیز بهاتفاق پدر رهسپار رشت شد و با سَرور مهکامه محصص که شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت بود، آشنا شد و این دوستی تا پایان عمر پروین ادامه یافت.{{سخ}} | او در سال۱۳۰۷ نیز بهاتفاق پدر رهسپار رشت شد و با سَرور مهکامه محصص که شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت بود، آشنا شد و این دوستی تا پایان عمر پروین ادامه یافت.{{سخ}} | ||
وی در سال۱۳۱۳ عازمِ کرمانشاه شد تا زندگی مشترک را با فضلالله آرتا آغاز | وی در سال۱۳۱۳ عازمِ کرمانشاه شد تا زندگی مشترک را با فضلالله آرتا آغاز کند، البته این زندگی فقط دوماهونیم طول کشید.<ref name= "سالشمار"/> | ||
===کسانی که پروین از آنها تأثیر گرفته است<ref name= | ===کسانی که پروین از آنها تأثیر گرفته است<ref name= "بقایی">{{یادکرد ژورنال|عنوان= پروین اعتصامی و تأثیرپذیری از استادان پیشین ادب فارسی|ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|شماره= ۱۱۲تا۱۱۴}}</ref>=== | ||
پروین اعتصامی تفکرات خود دربارهٔ انسان، نکات اخلاقی و جامعه را بهنظم درآورده و در این راه شیوهٔ بزرگان ادب را الگوی خویش قرار داده است. البته نهاینکه وی تقلید کرده باشد بلکه اشعار او از اصالت بیان | پروین اعتصامی تفکرات خود دربارهٔ انسان، نکات اخلاقی و جامعه را بهنظم درآورده و در این راه شیوهٔ بزرگان ادب را الگوی خویش قرار داده است. البته نهاینکه وی تقلید کرده باشد بلکه اشعار او از اصالت بیان برخوردارند. پروین همچون شاگردی نمونه در وادی ادبیات فارسی، قدرتِ نبوغ خود را آشکار کرده است. | ||
{{بلی}} پروین بهاندازهٔ زیادی از ناصرخسرو تأثیر گرفته است، لحن ناصرخسرو در کلام پروین هویداست و او همچون ناصرخسرو اندیشههای زاهدانه، عرفان اسلامی و پیامهای انسانی را در شعر خود جای داده است. | {{بلی}} پروین بهاندازهٔ زیادی از ناصرخسرو تأثیر گرفته است، لحن ناصرخسرو در کلام پروین هویداست و او همچون ناصرخسرو اندیشههای زاهدانه، عرفان اسلامی و پیامهای انسانی را در شعر خود جای داده است. | ||
{{سخ}}پروین برخی از اشعار خود را هموزن و همقافیه با اشعار ناصرخسرو سروده است: | {{سخ}}پروین برخی از اشعار خود را هموزن و همقافیه با اشعار ناصرخسرو سروده است: | ||
ناصرخسرو: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ناصرخسرو: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'مرد را چه خوار دارد؟ تنِ خوش خوارش"'|"'چون تو را خوار کند چون نکنی خوارش"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'ای شده شیفتهٔ گیتی و دورانش"'|"'دهر دریاست بیندیش ز طوفانش"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{سخ}}پروین از حیث معنا و مفهوم نیز اشعار ناصرخسرو را الگوی خویش قرار داده است: | {{سخ}}پروین از حیث معنا و مفهوم نیز اشعار ناصرخسرو را الگوی خویش قرار داده است: | ||
ناصرخسرو: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ناصرخسرو: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'نکوهش مکن چرخ نیلوفری را"'|"'برون کن ز سر باد خیرهسری را"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'همه کردار تو از تست چنین تیره"'|"'چه کنی شکوه ز ماه و گله از اختر"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} پروین در سرودن اشعاری که در وصف طبیعت هستند از منوچهری دامغانی الگو گرفته است. بهعنوان مثال قصیدهٔ | {{بلی}} پروین در سرودن اشعاری که در وصف طبیعت هستند از منوچهری دامغانی الگو گرفته است. بهعنوان مثال قصیدهٔ "شب" پروین بهپیرویِ یکی از قصاید منوچهری از حیث وزن و قافیه و مضامین سروده شده است: | ||
منوچهری دامغانی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | منوچهری دامغانی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'شبی گیسو فرو هشته به دامن"'|"'پلاسین معجر و قیرینه گرزن"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'شباهنگام کاین فیروزه گلشن"'|"'ز انوار کواکب گشت روشن"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} پروین برای نوشتن قطعهٔ | {{بلی}} پروین برای نوشتن قطعهٔ "اشک یتیم" به یکی از قطعات انوری نظر داشته و شعری هممضمون و همقافیه با آن سروده است. البته قطعهٔ انوری حاصل گفتوشنودی ساده بین زیرک با ابلهی است، ولی قطعهٔ پروین حاوی تصاویر زندهای است، مثل زمانی که موکب پادشاه از میان شهر عبور میکند، نظارهگران برای دیدن پادشاه سروصدا میکنند و در این شلوغی پیرزنی با کودکی یتیم دربارهٔ پادشاه صحبت میکنند. | ||
انوری: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | انوری: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی"'|"'گفت کاین والی شهر ما گدایی بیحیاست"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'روزی گذشت پادشهی از گذرگهی"'|"'فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} مثنویهای پروین، مخاطب را بهیاد لحن عارفانهٔ مولانا میاندازد. بهعنوان مثال در مثنوی | {{بلی}} مثنویهای پروین، مخاطب را بهیاد لحن عارفانهٔ مولانا میاندازد. بهعنوان مثال در مثنوی "عشق حق" که گفتوگوی عاقل و دیوانه است، سوز عشق مولانا موج میزند. | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'عاقلی، دیوانهای را داد پند"'|"'کز چه بر خود میپسندی این گزند"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}}شعر و اندیشهٔ پروین از فکر و اندیشهٔ سنایی تأثیر پذیرفته است. برای مثال سنایی بیاعتنایی به جهان را بهنظم درمیآورد، پروین نیز این مطلب را بازگو میکند: | {{بلی}}شعر و اندیشهٔ پروین از فکر و اندیشهٔ سنایی تأثیر پذیرفته است. برای مثال سنایی بیاعتنایی به جهان را بهنظم درمیآورد، پروین نیز این مطلب را بازگو میکند: | ||
سنایی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | سنایی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'ای قوم از این سرای حوادث گذر کنید"'|"'خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'رهاییت باید رها کن جهان را"'|"'نگهدار ز آلودگی پاک جان را"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} پروین شایستهترین شاعری است که توانسته از لحاظ طرز تفکر و بلندنظری از سعدی پیروی کند. بهعنوان مثال سعدی در باب حقگویی و مذمت محافظهکاری در گفتن سخن حق شعری میسراید و پروین نیز همین موضوع را دستمایهٔ شعر خود قرار میدهد: | {{بلی}} پروین شایستهترین شاعری است که توانسته از لحاظ طرز تفکر و بلندنظری از سعدی پیروی کند. بهعنوان مثال سعدی در باب حقگویی و مذمت محافظهکاری در گفتن سخن حق شعری میسراید و پروین نیز همین موضوع را دستمایهٔ شعر خود قرار میدهد: | ||
سعدی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | سعدی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'سعدیا چندان که میدانی بگو"'|"'حق نشاید گفت الّا آشکار"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است"'|"'شمشیر روز معرکه زشت است در نیام"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} شیوهٔ سخن نظامی در اشعار پروین | {{بلی}} شیوهٔ سخن نظامی در اشعار پروین به چشم میآید و لحن پروین در برخی از سرودههایش بسیار شبیه به مخزنالأسرار است: | ||
نظامی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | نظامی: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'آب بریز آتش بیداد را"'|"'زیرتر از خاک نشان باد را"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'کار مده نفس تبهکار را"'|"'در صف گل جا مده این خار را"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} موضوع و محتوای شعر پروین با اشعار حافظ نیز همسانی دارند: | {{بلی}} موضوع و محتوای شعر پروین با اشعار حافظ نیز همسانی دارند: | ||
حافظ: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | حافظ: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:violet}} | ||
{{ب| | {{ب|"'در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم"'|"'سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | پروین: {{شعر|نستعلیق|سبک=color:darkcyan}} | ||
{{ب| | {{ب|"'اگرت آرزوی کعبه بود در دل"'|"'چه شکایت کنی از خار مغیلانش"'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===استادان و شاگردان=== | ===استادان و شاگردان=== | ||
====استادان==== | ====استادان==== | ||
نخستین استادِ پروین پدرش یوسف اعتصامی است که | نخستین استادِ پروین پدرش یوسف اعتصامی است که مترجم، نویسنده و ادیب بود.{{سخ}} | ||
[[محمدتقی بهار]] و [[علیاکبر دهخدا]] نیز که از دوستان پدرش | [[محمدتقی بهار]] و [[علیاکبر دهخدا]] نیز که از دوستان پدرش بودند، در تعلیمِ وی نقش داشتند.<ref name= "بقایی"/> | ||
===سببِ شهرت=== | ===سببِ شهرت=== | ||
شهرت و شخصیت ادبی پروین مرهون قطعات اوست که غالباً | شهرت و شخصیت ادبی پروین مرهون قطعات اوست که غالباً از شیوهٔ ناصرخسرو، انوری، سنایی، سعدی و ادیبالممالک تأثیر گرفتهاند. برخی از قطعات وی نیز اقتباس از قطعات اروپایی بهویژه فابلهای (حکایات تمثیلی و تعلیمی) ازوپ، لافونتن، هوراشیو اسمیث و... است که ترجمهٔ آنها در مجلهٔ بهار منتشر میشد؛ ولی پروین با حسن اقتباس، روحی شرقی را در این حکایات دمیده است. او در شماری از قطعات تمثیلی خود از فن مناظره یا گفتوگو بهره برده است، مناظراتی بین اشخاص، حیوانات، اشیا و... که گاه تعریضی به اوضاع اجتماعی شاعر دارند.<ref>{{پک|روزبه|۱۳۸۱|ک= ادبیات معاصر ایران (نظم)|صفحات= ۱۳۵ و ۱۳۶}}</ref> | ||
===پروین بر روی صحنه=== | ===پروین بر روی صحنه=== | ||
نمایشنامهٔ زندگی پروین اعتصامی با عنوان "اختر چرخ ادب پروین" بهنمایش درآمده است. نویسنده و کارگردان این اثر اعظم بروجردی است و سوسن مقصودلو در نقش پروین هنرنمایی میکند. این نمایش از سوی مرکز هنرهای نمایشی حوزهٔ هنری در تماشاخانهٔ مهر روی صحنه رفته است.<ref name= "نمایش"/>{{سخ}} | |||
"پروین" نام فیلم سینمایی ایرانی است که در سال۱۳۸۴ بهکارگردانی مرتضی احمدی هرندی ساخته شده است. فیلمنامه بر اساس کتاب "اختر چرخ ادب پروین" نوشتهٔ اعظم بروجردی، نگاشته شده است. آناهیتا نعمتی نقش اصلی این فیلم یعنی پروین اعتصامی را ایفا میکند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.hamvatansalam.com/news37718.html|عنوان= بازی درونی برای ۱۰روز آخر زندگی پروین}}</ref>{{سخ}} | |||
فیلمی سینمایی دربارهٔ زندگی پروین اعتصامی در حال ساخت است که نغمه ثمینی فیلمنامهٔ آن را مینویسد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/4343757/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان= زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود}}</ref>{{سخ}} | فیلمی سینمایی دربارهٔ زندگی پروین اعتصامی در حال ساخت است که نغمه ثمینی فیلمنامهٔ آن را مینویسد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.mehrnews.com/news/4343757/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF|عنوان= زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود}}</ref>{{سخ}} | ||
مستند | مستند "فصلی از هستی" بهکارگردانی پوران صارمی ساخته شده است که دربارهٔ زندگینامهٔ پروین و اشعار وی است. این مستند از شبکهٔ مستند صداوسیما نیز پخش شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.doctv.ir/programs/9506-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D9%81%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C|عنوان= سینما حقیقت؛ فصلی از هستی}}</ref> | ||
{{سخ}}انیمیشنی دربارهٔ پروین از سِری داستانهای مشاهیر ایرانی بهنویسندگی علیرضا تانیفر و کارگردانی اهورا شهبازی از شبکهٔ پویا پخش شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.aparat.com/v/IERgl/%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86%DB%8C_%D8%AC%D8%B0%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C|عنوان= انیمیشنی جذاب در مورد پروین اعتصامی}}</ref> | {{سخ}}انیمیشنی دربارهٔ پروین از سِری داستانهای مشاهیر ایرانی بهنویسندگی علیرضا تانیفر و کارگردانی اهورا شهبازی از شبکهٔ پویا پخش شده است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.aparat.com/v/IERgl/%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86%DB%8C_%D8%AC%D8%B0%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C|عنوان= انیمیشنی جذاب در مورد پروین اعتصامی}}</ref> | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 16.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 16.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'نماد سفالی پرترهٔ پروین در قطار شهری مشهد<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.jamaran.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C-201/1193087-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%D8%AF|عنوان= نماد سفالی پرترهٔ پروین اعتصامی در قطار شهری مشهد رونمایی شد}}</ref>"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 17.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 17.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'مجسمهٔ پروین در میدان اعتصامی در شهرک ولیعصر تبریز<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.mefda.ir/news/49518/25-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C|عنوان= ۲۵اسفند، روز بزرگداشت پروین اعتصامی}}</ref>"'</center>]] | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 6.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 6.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'مجسمهٔ پروین در برج میلاد تهران"'</center>]] | ||
===مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند=== | ===مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند=== | ||
مجسمهٔ مومی پروین که از جنس سیلیکون ساخته | مجسمهٔ مومی پروین که از جنس سیلیکون ساخته شده، در موزهٔ مشاهیر برج میلاد تهران است. سازندهٔ این مجسمه علیرضا خاقانی است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.asriran.com/fa/news/321786/%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87%E2%80%8C-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AC-%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3|عنوان= موزهٔ مشاهیر در برج میلاد تهران}}</ref> | ||
==آثار و منبعشناسی== | ==آثار و منبعشناسی== | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 23.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 23.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'من این ودیعه بهدست زمانه میسپرم"'</center>]] | ||
===فهرست آثار=== | ===فهرست آثار=== | ||
' | "'دیوان پروین اعتصامی"': قصائد، مثنویات، تمثیلات و مقطعات | ||
===سبک، لحن و ویژگی آثار=== | ===سبک، لحن و ویژگی آثار=== | ||
شعر پروین | دیوان اشعار پروین بالغ بر ۲۵۰۰ بیت است.<ref name= "ایمنا"/> این کتاب ۲۴۸ قطعه دارد که ۶۵ قطعه بهصورت مناظره است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.farsnews.com/azarbaijan-sharghi/news/13971225000323/%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D9%86%DA%AF-%D9%82%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1|عنوان= شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی}}</ref>{{سخ}} | ||
{{سخ}}در دیوانِ شعرِ پروین، روحِ تسلیم در برابر وقایع جهان موج میزند و پروین از ناگواریهای این جهان شکایت و پرخاش نمیکند.<ref name= | شعر پروینْ سلیس، روان و خوشآهنگ است. مناظرهها و گفتوگوها را در خود جای داده است و گاهی اوقات نکتهسنجیها و حاضرجوابیهای موجود در شعر بر لب خواننده لبخند مینشاند. البته این حاضرجوابیها هرگز تکاندهنده و برآشوبنده نیستند، ازاینرو سرودههای پروین برای دانشآموزان دبستانی و دبیرستانی بهعنوان اشعاری آموزنده، روان و بیخطر شناخته شدهاند و مورد قبول نویسندگان کتابهای درسی بودهاند.<ref name= "صنعتی"/>{{سخ}} | ||
{{سخ}}او در اشعار خود دست به ابتکار مضامین بدیع و ابداع معانی قریب زده و نظر خود را در موضوعات فلسفی و اخلاقی و اجتماعی بیان کرده | در دیوانِ شعرِ پروین، روحِ تسلیم در برابر وقایع جهان موج میزند و پروین از ناگواریهای این جهان شکایت و پرخاش نمیکند.<ref name= "پیام">{{یادکرد ژورنال|عنوان= پروین اعتصامی|ژورنال= پیام نو|شماره= ۲}}</ref>{{سخ}} | ||
{{سخ}}سرودههای پروین را میتوان به دو بخش کهن و نو تقسیم | او در اشعار خود دست به ابتکار مضامین بدیع و ابداع معانی قریب زده و نظر خود را در موضوعات فلسفی و اخلاقی و اجتماعی بیان کرده است، که این نمایانگر هوش قوی، ذهن وقّاد و طبع خداداد وی است. او در استفاده از کلمات، الفاظ و تعابیر حسنِ انتخاب دارد که این امر موهبتی و فطری نیست، بلکه اکتسابی است و نتیجهٔ سالها تحصیل، درس و معاشرت با علما و ادبا است.<ref name= "علامه"/>{{سخ}} | ||
{{سخ}}پروین با ادبیات رمانتیک فرانسه آشنا بود و بهویژه | سرودههای پروین را میتوان به دو بخش کهن و نو تقسیم کرد. بهگفتهٔ [[بهار]] اشعار پروین از دو سبک پیروی میکنند که یکی سبک شاعران خراسان بهویژه ناصرخسرو و دیگری سبک شاعران عراق و فارس بهویژه سعدی است. از لحاظ معنی نیز نمایانگر افکار عارفان و حکیمان است. اشعار پروین واقعجو هستند و معانی را در ذهن تجسم میکنند.{{سخ}} | ||
{{سخ}}شعر پروین وجه عاطفی نیرومندی دارد که در اشعار مناظرهای حالتی نمایشی پیدا میکند و شاعر به اشیا جان میبخشد و آنها را به گفتوگو وامیدارد و اوج تخیل پروین نیز | پروین با ادبیات رمانتیک فرانسه آشنا بود و بهویژه تحتتأثیر ویکتور هوگو و اثر او یعنی "بینوایان" قرار داشت. او همچون شاعری رئالیست نابرابریهای اجتماعی را میدید. اشعار رئالیستی پروین شامل موضوعات مبارزه با ستم و ستمگران، بدشماری دروغ و کینه و نیرنگ، انتقاد از کسانی که به فرودستان ستم میکنند و... است.{{سخ}} | ||
شعر پروین وجه عاطفی نیرومندی دارد که در اشعار مناظرهای حالتی نمایشی پیدا میکند و شاعر به اشیا جان میبخشد و آنها را به گفتوگو وامیدارد و اوج تخیل پروین نیز همین جاست که در دل اشیا نفوذ میکند و حالات انسانگونه به آنها میبخشد. البته شاعرانِ پیش از پروین نیز عنصر جانبخشی به اشیا را در شعر خود بهکار گرفتهاند؛ ولی پروین مهارت خاصی بین همعصران خود در این زمینه دارد. قطعهٔ <font color=orange>برگ گُریزان</font> مثال خوبی در این زمینه است.<ref name= "دستغیب"/>: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:orange}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:orange}} | ||
{{ب| | {{ب|"'...ز جانسوز اخگری برخاست دودی"'|"'نه تاری ماند زان دیبا، نه پودی"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'به خود هر شاخهای لرزید ناگاه"'|"'فتاد آن برگ مسکین بر سر راه"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'از آن افتادن بیگه، برآشفت"'|"'نهان با شاخک پژمان چنین گفت"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'که پروردی مرا روزی در آغوش"'|"'به روز سختیم کردی فراموش"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'نشاندی شاد چون طفلان به مهدم"'|"'زمانی شیر دادی، گاه شهدم"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'به خاک افتادنم روزی چرا بود"'|"'نه آخر دایهام باد صبا بود"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'هنوز از شکر نیکیهات شادم"'|"'چرا بیموجبی دادی به بادم"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'هنرهای تو نیرومندیم داد"'|"'ره و رسم خوشت خورسندیم داد"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'گمان میکردم ای یار دلارای"'|"'که از سعی تو باشم پای بر جای"'}} | ||
{{ب| | {{ب|"'چرا پژمرده گشت این چهر شاداب"'|"'چه شد کز من گرفتی رونق و آب..."'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
دیوان پروین اعتصامی مشتمل بر سه گونه شعر است: قصاید کوتاه و بلند، مقطعات که شامل تمثیلها و حکایات است و مثنویهای کوتاه مستقل. پروین در نگاشتن قصاید خود کوشیده تا ناصرخسرو را الگوی خویش قرار | دیوان پروین اعتصامی مشتمل بر سه گونه شعر است: قصاید کوتاه و بلند، مقطعات که شامل تمثیلها و حکایات است و مثنویهای کوتاه مستقل. پروین در نگاشتن قصاید خود کوشیده تا ناصرخسرو را الگوی خویش قرار دهد، مثنویاتش را بهپیروی از عطار و جلالالدین مولوی و نظامی و گاهی هم از وحشی بهنظم درآورده است، در مقطعات هم به انوری و سنایی چشم داشته؛ ولی در بیشتر موارد ابتکار خودش بوده است، از این جهت مقطعات را باید در دستهٔ شاهکارهای او بهشمار آورد.{{سخ}} | ||
{{سخ}}پروین در مقطعات و مثنویات خود از فن مناظره بهره برده است و سرمشق او در مناظره اسدی طوسی و عطار بودهاند.<ref name= | پروین طبع بسیار بلند و توانایی داشته و هرآنچه را که اراده میکرده مینگاشته است، وزن و قافیه دست و پای او را نبسته و منظورش را بهراحتی در قالب شعر گنجانده است. تنها ایرادی را که میتوان به مقطعات او گرفت این است که در برخی از آنها گذاشتن قافیه کوششی بوده است و شاعر بهمحض نوشتن قافیهٔ مصراع نخست، قوافی دیگر را نیز با کوشش فراوان مینوشته است که اگر این قوافی از شعر حذف شوند نهتنها به شعر لطمهای نمیخورد بلکه انسجام بیشتری پیدا میکند.{{سخ}} | ||
{{سخ}}قصاید پروین که | پروین در مقطعات و مثنویات خود از فن مناظره بهره برده است و سرمشق او در مناظره اسدی طوسی و عطار بودهاند.<ref name= "پیام"/> وی از روی فطرت و غریزهٔ خویش سبک مناظره را که «قدیمیترین اسلوب حسن ادای مقصود» نام گرفته، در سرودههای خود بهکار برده است و از هر چیز سخن میگوید: چشم و مژگان، دام و دانه، مور و مار، سوزن و پیراهن، دیگ و ناوه، خاک و باد، مرغ و ماهی، صیاد و مرغ، ابر و باران، کرباس و الماس، کوه و کاه.{{سخ}} | ||
قصاید پروین که کمتر از یکسوم دیوان وی را تشکیل میدهند، مایههای مردانه دارند، از جمله موعظهگری، خردگرایی، استواری کلام و... . البته این مایههای مردانه دلیل بر این نمیشوند که نسبت مردانه را برای همهٔ دیوان پروین بهکار بُرد، بلکه اشعار او به دلایل زیر مایههای زنانه نیز دارد: | |||
{{بلی}} پروین هرگز مادر نشد؛ ولی در قطعاتش مادرانه سخن میگوید و مهر مادری را به مخاطب القا میکند. او در قطعهٔ | {{بلی}} پروین هرگز مادر نشد؛ ولی در قطعاتش مادرانه سخن میگوید و مهر مادری را به مخاطب القا میکند. او در قطعهٔ "حدیث مهر" لذت مادری را از زبان کبوتری برای گنجشکی بازگو میکند: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | ||
{{ب| | {{ب|"'گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری"'|"'کاخر تو هم برون کن از این آشیان سری..."'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} هشت شعر از دیوان پروین به توصیف کودکان یتیم و بدبختیهای آنان اختصاص دارد، مانند قطعهٔ | {{بلی}} هشت شعر از دیوان پروین به توصیف کودکان یتیم و بدبختیهای آنان اختصاص دارد، مانند قطعهٔ "قلب مجروح": | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | ||
{{ب| | {{ب|"'دی کودکی به دامان مادر گریست زار"'|"'کز کودکان کوی، کس به من نظر نداشت..."'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{بلی}} پروین زنی نکتهسنج و باریکبین است و در ورای | {{بلی}} پروین زنی نکتهسنج و باریکبین است و در ورای هرچیز نکتهای را میبیند. او در قطعهٔ "تیرهبخت" بیمهری نامادری را نسبت به دختری بیچاره چنین نشان میدهد: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | {{شعر|نستعلیق|سبک=color:green}} | ||
{{ب| | {{ب|"'دختری خرد شکایت سر کرد"'|"'که مرا حادثه بیمادر کرد..."'}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{سخ}}<font color=violet>"'بهطور کلی ویژگیهای مهم شعر پروین عبارتند از:"'</font>{{سخ}} | |||
<span style="color:darkred{{{1|}}};background:#F99{{{2|}}}">"'هم خراسانی و هم عراقی:"'</span><noinclude> سبک شعری پروین تلفیقی از خراسانی و عراقی است. او در قصیدهسرایی بیشتر از ناصرخسرو و در قطعهسرایی از سعدی پیروی کرده است.{{سخ}} | |||
<span style="color:darkred{{{1|}}};background:#F99{{{2|}}}">"'استفاده از تمثیل:"'</span><noinclude> دیوان پروین پر از تمثیل و داستان است. میتوان گفت پس از مولوی، هیچ شاعری بهاندازهٔ پروین از تمثیل بهره نبرده است. او تمثیلهای خود را با مناظره همراه میکند و همین نکته صمیمیت شعر را افزایش میدهد.{{سخ}} | |||
<span style="color:darkred{{{1|}}};background:#F99{{{2|}}}">"'پندهای اخلاقی و عواطف انسانی:"'</span><noinclude> اشعار پروین بهخصوص قطعات وی سرشار از پندهای اخلاقی و عواطف انسانی است. مهارت او در نمایاندن این مفاهیم بسیار زیاد است.{{سخ}} | |||
<span style="color:darkred{{{1|}}};background:#F99{{{2|}}}">"'تجلی غم، درد و فقر:"'</span><noinclude> در اشعار پروین درد محرومان و رنج فقیران دیده میشود. اینگونه مضامین که در سرودههای سایر شاعران کمتر به چشم میخورد، تجلی غم و درد خود شاعر است که در اشعارش نمایان میشود.{{سخ}} | |||
<span style="color:darkred{{{1|}}};background:#F99{{{2|}}}">"'برکناری از هزل، هوس و مدح:"'</span><noinclude> در دیوان پروین اظهار عشق، خوشگذرانی، مدح و هَوسرانی دیده نمیشود و این بهسبب مشکلات و محرومیتهایی است که شاعر در اجتماع احساس کرده و در شعرهایش تجلی بیشتری داشته است.<ref>{{پک|خالقیراد|۱۳۷۵|ک= قطعه و قطعهسرایی در شعر فارسی|ص= ۴۰۰}}</ref> | |||
===منبعشناسی (منابعی | ===منبعشناسی (منابعی دربارهٔ پروین و آثارش)=== | ||
"'کتابها"'{{سخ}} | |||
# پروین اعتصامی، بهقلمِ امیر اسماعیلی، انتشارات گوهرین، تهران، چ اول، ۱۳۷۸، ۳۲ صفحه | # پروین اعتصامی، بهقلمِ امیر اسماعیلی، انتشارات گوهرین، تهران، چ اول، ۱۳۷۸، ۳۲ صفحه | ||
# پروین اعتصامی، از مجموعهٔ «مفاخر ایرانزمین»، نوشتهٔ موسی اشرفی و سید پژمان میرجمهری، انتشارات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ۱۳۸۵، ۶۴ صفحه | # پروین اعتصامی، از مجموعهٔ «مفاخر ایرانزمین»، نوشتهٔ موسی اشرفی و سید پژمان میرجمهری، انتشارات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ۱۳۸۵، ۶۴ صفحه | ||
خط ۴۸۵: | خط ۴۹۲: | ||
# تهمت شاعری، بهقلمِ فضلالله گرکانی، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۵۶، ۱۴۴ صفحه | # تهمت شاعری، بهقلمِ فضلالله گرکانی، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۵۶، ۱۴۴ صفحه | ||
# نوحهٔ بلبل: برگزیدهای از اشعار و حکایات اخلاقی پروین اعتصامی، نوشتهٔ حشمت مؤید و مارگارت آرنت مادلونگ، لکزینگتون، کنتاکی، مزدا، ۱۹۸۵م، ۱۳۶۴ش، (بهزبان انگلیسی) | # نوحهٔ بلبل: برگزیدهای از اشعار و حکایات اخلاقی پروین اعتصامی، نوشتهٔ حشمت مؤید و مارگارت آرنت مادلونگ، لکزینگتون، کنتاکی، مزدا، ۱۹۸۵م، ۱۳۶۴ش، (بهزبان انگلیسی) | ||
# مجموعهٔ مقالات پروین اعتصامی، گردآوریِ دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی با همکاری انجمن آثار و مفاخر ایران و مؤسسهٔ فرهنگی عدن، انتشارات دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین | # مجموعهٔ مقالات پروین اعتصامی، گردآوریِ دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی با همکاری انجمن آثار و مفاخر ایران و مؤسسهٔ فرهنگی عدن، انتشارات دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی | ||
# آینهٔ پروین و اشعار برگزیده از دیوان پروین اعتصامی، نوشتهٔ عباسعلی (آقا محمد) محمدی، انتشارات چاپخش، تهران، چ اول، ۱۳۵۵، ۱۵۸ صفحه | # آینهٔ پروین و اشعار برگزیده از دیوان پروین اعتصامی، نوشتهٔ عباسعلی (آقا محمد) محمدی، انتشارات چاپخش، تهران، چ اول، ۱۳۵۵، ۱۵۸ صفحه | ||
# پروین اعتصامی، نوشتهٔ حسین معینی، انتشارات کانون زبان ایران، تهران، چ اول، ۱۳۸۴، ۴۸ صفحه | # پروین اعتصامی، نوشتهٔ حسین معینی، انتشارات کانون زبان ایران، تهران، چ اول، ۱۳۸۴، ۴۸ صفحه | ||
خط ۴۹۱: | خط ۴۹۸: | ||
# نگرشی بر اشعار پروین اعتصامی، بهقلمِ منوچهر ناظر، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۰، ۶۷ صفحه | # نگرشی بر اشعار پروین اعتصامی، بهقلمِ منوچهر ناظر، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۰، ۶۷ صفحه | ||
# جاودانهٔ پروین اعتصامی و برگزیدهٔ آثارش، نوشتهٔ حسین نمینی، انتشارات کتاب فرزان، تهران، چ اول، ۱۳۶۲، ۳۶۷ صفحه | # جاودانهٔ پروین اعتصامی و برگزیدهٔ آثارش، نوشتهٔ حسین نمینی، انتشارات کتاب فرزان، تهران، چ اول، ۱۳۶۲، ۳۶۷ صفحه | ||
# پروین اعتصامی، مشاهیر ایران ۹، انتشارات تیرگان، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲، ۱۲۸ صفحه | # پروین اعتصامی، مشاهیر ایران ۹، انتشارات تیرگان، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲، ۱۲۸ صفحه{{سخ}} | ||
"'نشریات"'{{سخ}} | |||
* پروین، ماهنامهٔ ادبی، شمارهٔ صفر، آبان۱۳۸۰ | * پروین، ماهنامهٔ ادبی، شمارهٔ صفر، آبان۱۳۸۰ | ||
* کبوتر فضل، مجموعهٔ مقالات همایش پروین اعتصامی، مهر۱۳۸۰، دانشگاه تبریز | * کبوتر فضل، مجموعهٔ مقالات همایش پروین اعتصامی، مهر۱۳۸۰، دانشگاه تبریز | ||
* کتاب هفته، ویژهنامهٔ یکصدمین سال تولد پروین اعتصامی، اسفند۱۳۸۵، شمارهٔ ۷۲ (پیاپی ۷۲۳) | * کتاب هفته، ویژهنامهٔ یکصدمین سال تولد پروین اعتصامی، اسفند۱۳۸۵، شمارهٔ ۷۲ (پیاپی ۷۲۳) | ||
* مجلهٔ ایرانشناسی، تابستان۱۳۶۸، سال ۱، شمارهٔ ۲<ref name= | * مجلهٔ ایرانشناسی، تابستان۱۳۶۸، سال ۱، شمارهٔ ۲<ref name= "کتابشناسی">{{یادکرد ژورنال|عنوان= کتابشناسی: کتابشناس پروین اعتصامی|ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|شماره=۱۱۲تا۱۱۴}}</ref> | ||
===بررسی موردی چند اثر=== | ===بررسی موردی چند اثر=== | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 25.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 25.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'مست و هشیار"'</center>]] | ||
====قطعهٔ | ====قطعهٔ "مست و هشیار"==== | ||
عنوان این قطعه به مخاطب نشان میدهد شعر مقابلهٔ بین دو فرد است که یکی هشیار در ظاهر | عنوان این قطعه به مخاطب نشان میدهد شعر مقابلهٔ بین دو فرد است که یکی هشیار در ظاهر سمبلِ ارزشمندی و دیگری مست در نگاه عمومی نشانهٔ بیبندوباری است. همین عنوان مخاطب را جذب میکند تا این مقابله را بخواند.{{سخ}} | ||
بیت نخست این شعرِ دهبیتی زمینهٔ گفتوگوی مست و هشیار را میچیند و در ابیات بعدی، ابتدای هر مصراع فعل «گفت» دیده میشود که مصراعهای فرد حاوی سخنان محتسب و مصراعهای زوج حاوی سخنان مست است و این تقارن تا پایان ادامه مییابد.{{سخ}} | |||
واژهٔ «نیست» در ظاهر ردیف شعر است؛ ولی در واقع تکرارِ این واژه انکار و تقابل را در ذهنِ مخاطب القا میکند. گفته میشود که پروین در این شعر خود از صنعت تکرار استفاده کرده است. واژههایی همچون «قاضی، والی، مسجد، دینار، کلاه و بسیار» که در مصراعهای فرد آورده شده و در مصراعهای زوج تکرار شدهاند نمایانگرِ زیرکیِ فرد مست است که بادقت به سخنان فرد مقابل گوش میکند و پاسخ میدهد.{{سخ}} | |||
زمانی که بهشکل جداگانه مصراعهای اول ابیات را باهم و مصراعهای دوم را باهم مقایسه میکنیم، مشاهده میشود که پروین از صنعت توازن بهره برده است. شاعر در مصراع اول بیت دوم میگوید: <font color=violet>"'مستی، زانسبب افتان و خیزان میروی"'</font> و در مصراع اول بیت نهم نیز چنین میگوید: <font color=violet>"'می بسیار خوردی، زانچنین بیخود شدی"'</font>؛ همان طور که مشاهده میشود هر دو مصراع ساختار یکسانی دارند و در هر دو، جملهٔ پایه توسط قیدهای «زانچنین» و «زانسبب» به جملهٔ پیرو مرتبط شده است. در مصراعهای زوج نیز توازن مشاهده میشود، در مصراع دوم بیت اول که آغاز صحبتهای مست است، ندای «ای دوست» دیده میشود و در مصراع دوم بیت نهم که پایان سخنان اوست، ندای «ای بیودهگو» آورده شده که نمایانگرِ تحول کلامی فرد مست نسبت به محتسب است.{{سخ}} | |||
در بررسی شعر از حیث آوایی مشاهده میشود قافیهها، واژههای «افسار، هموار، خمار، بدکار، دینار و...»، با واژهٔ هشیار نیز که در عنوان شعر است، آوای یکسان دارند و توجه مخاطب را به عنوان شعر جلب میکنند. علاوه بر قافیههای ذکرشده، درون مصراعها نیز قافیههایی وجود دارند که آهنگ شعر را افزایش میدهند؛ برای مثال در مصراع اول بیت ششم «پنهان و وارهان» و در مصراع اول بیت هفتم «غرامت و جامهات» آوای یکسان دارند.{{سخ}}[[عبدالحسین زرینکوب]] بر این باور است که پروین در نوشتن این شعر از یکی از حکایتهای مولانا الهام گرفته است؛ ولی در شعر پروین حاضرجوابیِ فردِ مست لطف خاصی دارد که قصهٔ مولانا ندارد.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= بررسی یکی از اشعار پروین اعتصامی|ژورنال= پژوهش زبانهای خارجی|شماره= ۳۸}}</ref> | |||
====غزل | ====غزل "سفر اشک"==== | ||
[[محمدتقی بهار]] دربارهٔ این غزل چنین مینویسد: | [[محمدتقی بهار]] دربارهٔ این غزل چنین مینویسد: | ||
{{گفتاورد تزیینی|از پنج شش | {{گفتاورد تزیینی|از پنج شش غزل، که غزلسازی ملایمِ طبع پروین نبود...، هرگاه تنها غزل "سفر اشک" از این شاعرهٔ شیرینزبان باقی مانده بود، کافی بود که وی را در بارگاه شعر و ادبیاتِ حقیقی، جایگاهی عالی و ارجمند بخشند... .<ref>{{پک|اعتصامی|۱۳۵۵|ک= دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی|ص= ح}}</ref>}} | ||
===ناشرانی که اشعار او را منتشر کردهاند=== | ===ناشرانی که اشعار او را منتشر کردهاند=== | ||
[[پرونده:Parvin Etesami 18.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center> | [[پرونده:Parvin Etesami 18.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'کودکان و پروین"'</center>]] | ||
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و | انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، انتشارات تلاش، بهنشر، برومند، رهنما، حدیث، سنبله در مشهد، قطره، مرز فکر و پیام نیک، پرگار پارس، آیدین در تبریز، نقشاندیش، حسامالدین، وفاجو در تبریز، پژوهش، پیام عدالت، محمد، قدیانی، ثالث، خدمات فرهنگی کرمان، اوسان، مهتاب، ققنوس، نمونه حافظ، جانزاده، فخر رازی، جرس، حدید، نی، افشار، مطبعهٔ مجلس، جواهری، یاد عارف، عطار، طاهری، پیدایش، کتاب همراه، باقرالعلوم، مروارید، قائم نوین و امیرکبیر.<ref name= "کتابشناسی"/> | ||
===تعداد چاپها و تجدید چاپها=== | ===تعداد چاپها و تجدید چاپها=== | ||
چاپ اول دیوان پروین زیر نظر خود و پدرش بود. چاپ دوم تا هشتم | چاپ اول دیوان پروین زیر نظر خود و پدرش بود. چاپ دوم تا هشتم در سال۱۳۶۳ زیر نظر برادرش ابوالفتح اعتصامی بود.<ref>{{پک|حدّادی|۱۳۹۳|ک= زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی|ص= ۳۲۸}}</ref>{{سخ}} | ||
{{سخ}}نخستین بار در سال۱۳۱۴ سعید نفیسی دیوان پروین را بهچاپ رساند، نُه سال بعد که ابوالفتح اعتصامی به دیدار نفیسی | نخستین بار در سال۱۳۱۴ [[سعید نفیسی]] دیوان پروین را بهچاپ رساند، نُه سال بعد که ابوالفتح اعتصامی به دیدار نفیسی رفت، چاپ سوم این کتاب را هم برای او بُرد و سعید نفیسی دراینباره میگوید: «در همین مدت کوتاه سه چاپ از دیوان پروین انتشار یافته است و این میرساند که ادبیات ایران هر سه سال حوصلهٔ یک چاپ از این کتاب را دارد.»<ref name= "پیام"/>{{سخ}} | ||
{{سخ}}بهسبب اقبال فراوان مردم به سرودههای پروین اعتصامی و در نتیجه کثرت نشر، امکان برآورد تعداد نوبتهای چاپ و شمارگان تیراژ دشوار است. از میان چاپهای متعدد دیوان پروین اعتصامی، | بهسبب اقبال فراوان مردم به سرودههای پروین اعتصامی و در نتیجه کثرت نشر، امکان برآورد تعداد نوبتهای چاپ و شمارگان تیراژ دشوار است. از میان چاپهای متعدد دیوان پروین اعتصامی، "دیوان قصاید، مثنویات، تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی" بهاهتمامِ دکتر ولیالله درودیان از انتشارات نشر نی در تهران بهسال۱۳۷۵ یکی از برترینهاست.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= معرفی کتاب: نگاهی به تازهترین نشر دیوان پروین اعتصامی|ژورنال= کتاب ماه ادبیات و فلسفه|شماره= ۱۱۲تا۱۱۴}}</ref> | ||
==نوا، نما و نگاه== | ==نوا، نما و نگاه== | ||
<gallery widths="170px" heights="180px" perrow="4"> | <gallery widths="170px" heights="180px" perrow="4"> | ||
پرونده:Parvin Etesami 24.jpg| <center> | پرونده:Parvin Etesami 24.jpg| <center>"'پروین در کتابهای درسی"'</center> | ||
</gallery> | </gallery> | ||
خط ۵۴۰: | خط ۵۵۰: | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = گرکانی| نام =فضلالله|عنوان =تهمت شاعری،تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی|جلد=|سال = ۱۳۵۶| ناشر =روزنه (وابسته به شرکت فرهنگی و تحقیقاتی زرمیوند |مکان = تهران|شابک = }} | * {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = گرکانی| نام =فضلالله|عنوان =تهمت شاعری،تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی|جلد=|سال = ۱۳۵۶| ناشر =روزنه (وابسته به شرکت فرهنگی و تحقیقاتی زرمیوند |مکان = تهران|شابک = }} | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = بهار| نام =محمدتقی|عنوان =دیوان اشعار ملکالشعرا بهار|جلد=۲| سال = ۱۳۸۲| ناشر =آزادمهر |مکان = تهران|شابک =}} | * {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = بهار| نام =محمدتقی|عنوان =دیوان اشعار ملکالشعرا بهار|جلد=۲| سال = ۱۳۸۲| ناشر =آزادمهر |مکان = تهران|شابک =}} | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= روزبه|نام= محمدرضا|عنوان= ادبیات معاصر ایران (نظم)|سال= ۱۳۸۱| ناشر= روزگار|مکان= تهران|شابک= | * {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= روزبه|نام= محمدرضا|عنوان= ادبیات معاصر ایران (نظم)|سال= ۱۳۸۱| ناشر= روزگار|مکان= تهران|شابک= }} | ||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی =دریا|نام = |عنوان =پروین اعتصامی | ژورنال =شیوه| مکان = |شماره =۲ | سال =۱۳۳۲ }} | * {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی =دریا|نام = |عنوان =پروین اعتصامی | ژورنال =شیوه| مکان = |شماره =۲ | سال =۱۳۳۲ }} | ||
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = اعتصامی|نام =پروین|عنوان =دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی|جلد=| سال = ۱۳۵۵|ناشر =ابوالفتح اعتصامی، ۲۵۳۵ |مکان = تهران|شابک = }} | * {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = اعتصامی|نام =پروین|عنوان =دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی|جلد=| سال = ۱۳۵۵|ناشر =ابوالفتح اعتصامی، ۲۵۳۵ |مکان = تهران|شابک = }} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= خالقیراد|نام= حسین|عنوان= قطعه و قطعهسرایی در شعر فارسی|سال= ۱۳۷۵|ناشر= علمی و فرهنگی|شابک = }} | |||
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی =نایبی|نام =فرامرز|عنوان =پروین دردآشنای زمانه | ژورنال =ندا| مکان = | دوره =۱۱ | شماره =۳۹ و ۴۰ | سال =۱۳۸۲ }} | * {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی =نایبی|نام =فرامرز|عنوان =پروین دردآشنای زمانه | ژورنال =ندا| مکان = | دوره =۱۱ | شماره =۳۹ و ۴۰ | سال =۱۳۸۲ }} | ||
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی =دانشگر| نام =احمد|عنوان =مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر | ژورنال =ماهنامه پروین| مکان =تهران |شماره =۳ |سال =۱۳۸۱ }} | * {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی =دانشگر| نام =احمد|عنوان =مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر | ژورنال =ماهنامه پروین| مکان =تهران |شماره =۳ |سال =۱۳۸۱ }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۰
پروین اعتصامی | ||||
---|---|---|---|---|
"'آرام، متین، باوقار و زیبا در عین سادگی"'[۱] | ||||
زمینهٔ کاری | شعر و ادبیات | |||
زادروز | ۲۵اسفند۱۲۸۵ تبریز | |||
پدر و مادر | یوسف اعتصامی و اخترالملوک فتوحی تبریزی | |||
مرگ | ۱۵فروردین۱۳۲۰ تهران | |||
محل زندگی | تبریز، کرمانشاه و تهران | |||
علت مرگ | حصبه | |||
جایگاه خاکسپاری | قم، حرم فاطمه معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزاآقا سرکشیک[۲] | |||
نام(های) دیگر |
رخشنده[۳] | |||
سبک نوشتاری | شعر مناظرهای | |||
کتابها | دیوان اشعار | |||
همسر(ها) | فضلالله آرتا | |||
مدرک تحصیلی | مدرسهٔ ایرانبیتآل | |||
استاد | یوسف اعتصامی، علیاکبر دهخدا، محمدتقی بهار | |||
اثرپذیرفته از | ناصر خسرو، منوچهری دامغانی، انوری، مولانا، سنایی، سعدی، نظامی و حافظ | |||
|
"'پروین اعتصامی"' شاعری است که در سرودههای خویش با استفاده از فن مناظره، مسائل و آسیب های اجتماعی را بهتصویر کشیده است.
در شعر فارسی وقتی از زنان شاعر سخن میرود، پیش از همه از پروین اعتصامی یاد میشود.[۴] پروینپژوهی بر این باور است که پروین یگانهٔ دوران بود و دهها سال باید بگذرد تا مادرِ دهر، فرزندی چون او بزاید و بپرورد.[۵] علامه قزوینی در سال۱۳۱۴ لقب «ملکةالنساءالشواعر» را دربارهٔ پروین بهکار بُرد[۶] و محمدحسین شهریار نیز پروین را بینظیر در ادبیات فارسی مینامد. اغلب منتقدان و مخاطبان شعر پروین، بر این باورند که پروین شاعری بلندپایه و حساس و بشردوست است.[۷] منتقدی هم پروین را به آرش کمانگیر تشبیه کرده است، از این حیث که اعتصامی نیز همهٔ جانش را در شعرش، کلامش و هیجانِ عشقش به حقیقت گذاشت.[۸] در مصاحبهٔ صدرالدین الهی با پرویز ناتلخانلری، ناتلخانلری اظهار کرده پروین اعتصامی از معدود شاعرانی است که به کتابهای درسی راه پیدا کرده است و این موضوع نشان میدهد تفکر شعری پروین توانایی انتقال به نسلهای بعد را دارد.[۹] پروین در روزگاری میزیست که ماشین و صنعت درحال غلبه بر اخلاق و معنویات بود و استعمار نوین، اعتقادات مذهبی را از جامعه حذف میکرد؛ ازاینرو میکوشید تا میراث فرهنگی این سرزمین را حفظ و با شعرش آن را به نسلهای بعدی منتقل کند.[۱۰]
نخستین آموزگار پروین پدرش بود که ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. یوسف اعتصامی قطعات شعر را از کتابهای مختلف عربی، ترکی و فرنگی ترجمه میکرد، پروین این قطعات را بهنظم درمیآورد و اینگونه بود که بارقههای شاعری در وجودش سوسو زدند.[۸]
بهسال۱۳۱۴ پدر نخستین چاپ دیوان پروین را به سعید نفیسی سپرد.[۱۱] یک سال بعد در خردادماه۱۳۱۵ پروین به استخدام کتابخانهٔ دانشسرای عالی درآمد[۱۲] و تا اوایل سال۱۳۱۶ مشغولبهکار بود.[۱۳]
جایزهای ادبی به نام پروین اعتصامی در سال۱۳۸۳ آغاز بهکار کرد. این جایزه بهصورت دو سالانه در راستای بزرگداشت مقام پروین اعتصامی، اعتلای آفرینشهای ادبی بانوان، ایجاد پیوند بین ادبیات ملل بهویژه در حوزهٔ جهان اسلام و... برگزار میشود.[۱۴] جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی نیز از سال۱۳۸۳ آغازبهکار کرده است. این جشنواره بههمت خانهٔ زنان هنرمند ایران و با اهداف گردآوری و سازماندهی زنان هنرمند فعال کشور، معرفی زنان هنرمند ایرانی به جامعه و... تشکیل شده است.[۱۵]
از میان یادها
پروین یا رخشنده
پروین را در منزل رخشنده صدا میزدند.[۱۸] علیاکبر دهخدا که با یوسف اعتصامی دوستی عمیقی داشت و به منزل ایشان رفتوآمد میکرد؛ میدانست که پروین را در خانه رخشنده صدا میکنند.[۱۹] دهخدا دربارهٔ این دوگانگی اسم چنین مینویسد: «پروین اعتصامی. [پَرْنِاِتِ] (اِخ) [مسماة|نامیدهشده] به رخشنده «شاعرهٔ ایرانی»...[۳]
خوانشِ خطابهٔ زن و تاریخ
پروین هنگام جشن فارغالتحصیلی خطابهٔ «زن و تاریخ» و شعر «نهال آرزو» را خوانده و چنین بیان کرده بود:
« | ...در میان امواج بلیّات و طوفان در حوادث وارده بر شرق، قسمتی از عجز و عدم موفقیت شرقیان بر این سبب است که به تربیت زنان، التفات نکردند. آنها را عضو باطل بشریت پنداشته، نصف قوای خود را ضایع نمودند. مادران نومید، اولاد خودشان را به بیدانشی بزرگ کردند. اطفال شرق، در داخل از تربیت خانوادگی و در خارج، از تأدیب و تهذیب محروم ماندند. لاجرم، اسباب تباهی و تیرهروزی دست بداده، هشتصد میلیون جمعیت آسیا را به تنزل محکوم کردند! حال مدتها است که آسیایی از خواب گران یأس و حرمان برخاسته، میخواهد آب رفته را به جوی بازآرد. اگرچه برای معالجهٔ این مرض اجتماعی، بسیار سخنها گفته و کتابها نوشتهاند؛ اما داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهٔ معرفت مستفیذ نماید. ایران وطن عزیز ما مفاخر و مآثر عظیمهٔ آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمیاش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده، اکنون دنبال گمگشتهٔ خود میرود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابند. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملامت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم بههمّت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با زینت نسوان، اصلاحات مهمهٔ اجتماعی در ایران فراهم شود. در این صورت، مبنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهٔ اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.[۲۰] |
» |
خاطرهای از شعرخوانی پروین
عبدالله انوار در خاطرش است پاییز۱۳۱۶ زمانی که شاگرد کلاس اول متوسطهٔ کالج آمریکایی بوده، اهل شعر و ادب با اشعار پروین آشنا بودند. پروین نیز شاگرد مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها بود. در مدرسه جلسهای به نام چپل (chappel) برگزار میشد که ابتدا یک نفر سخنرانی میکرد و در انتها جلسه با خواندن دعا تمام میشد. روزی پروین در این جلسه دربارهٔ شعر صحبت کرد و قطعهای از اشعار خود را خواند.[۲۱]
قصیدهٔ «زن در ایران»
قصیدهٔ «گنج عفت» که بعدها «زن در ایران» نام گرفت، سال۱۳۱۴ در چاپ اول دیوان شعر پروین وجود نداشت. مهرماه۱۳۲۰ بعد از درگذشت پروین این شعر در چاپ دوم منتشر شد و دارای ۲۶ بیت بود. در سال۱۳۲۳ که دیوان به چاپ سوم رسید، این شعر حذف شد. در چاپ هفتم که به دست ابوالفتح اعتصامی انجام شد، این شعر ۲۳ بیت داشت و سه بیت پایانی آن حذف شده بود.[۲۲]
حسرتِ عشقِ پروین
محمدحسین شهریار درباره تولد پروین، منزلت پدر پروین، شیوهٔ آشنایی خودش با پروین، مرگ پروین و در سوگ او، تعریف و تمجید از دیوان وی و شخصیت او اشعار کوتاه و بلندی سروده است. شهریار در سن حدود ۶۵سالگی عشق و علاقهٔ خود به پروین را چنین توصیف میکند:
"'...هنوز من بهدل از داغ او عزا دارم"'
"'هزار حیف که من رشد عقلیم کم بود"'
"'در آن سنین و نیز دلم بند جای دگر"'
"'وگرنه عقد من و او به عرش میبستند"'
...
شعرخوانی در محضر دوستانِ پدر
برخی از شاعران و ادیبان که در میان آنها دهخدا و بهار هم بودند، گاهی اوقات به خانهٔ یوسف اعتصامی میرفتند و به گفتوگو مینشستند. پدر، پروین را تشویق میکرد تا در این نشستها حاضر شود، پروین نیز حاضر میشد، اشعار خود را برایشان میخواند و تحسین و تشویق حاضران در جلسه را برمیانگیخت.[۲۳]
پروین مَرد نیست
زمانی که اشعار پروین در مجلهٔ بهار منتشر میشد، دیگران انگشتِ تعجب در دهان مانده بودند که چگونه دختری جوان میتواند چنین اشعار مستحکمی را بسراید. پروین برای از بینبردن این شبهه در اذهان عمومی این رباعی را دربارهٔ خود سرود:
"'از غبار فکر باطل پاک باید داشت دل"' | "'تا بداند دیو کاین آینه جای گرد نیست"' | |
"'مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل"' | "'این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست"'[۷] |
خشمِ بهار
زمانی که دیوان شعر پروین برای نخستین بار منتشر شد، برخی میگفتند این اشعار برای پروین نیست بلکه پدرش یوسف اعتصامی این اشعار را سروده است. در همان زمان بود که نویسندهای در وصف پروین اظهار کرد که او از ملکالشعرا بهار و رشید یاسمی و دیگران برتر است. بهار نیز برآشفت و در پاسخْ شعری سرود به این مطلع و مقطع[۲۴]:
"'فلان سفیه که بر حرف من نهاد انگشت"' | "'به مجمع فضلا باز شد مراو را مشت"' | |
"'برای خاطر پروین اعتصامالملک"' | "'من و رشید و دگر خلق را نباید کشت"'[۲۵] |
شاعرِ صوفی
سیدضیاءالدین طباطبایی که از مخالفان سرسخت ملکالشعرا بود و تلاش در محوکردن او از صفحهٔ ادبیات فارسی داشت، در حملههای لفظی خود بر ضدّ بهار، پروین را نیز بینصیب نگذاشته و گفته بود: «خوب است تدریس علم سبکشناسی در دانشسرا موقوف شود، زیرا علمی نیست که بهکار آید و دلیل نابهکاربودنش نیز آن است که استاد سبکشناسی تقریظی بر دیوان پروین نگاشته، درصورتیکه دیوان پروین متعلق به یکی از شعرای متصوفه... است.» بهار در پاسخ به او اظهار کرده بود: «این معلم تاریخ! نگفته است آن شاعر صوفی که دیوانِ پروین از آنِ اوست، کیست و در چه عصری از اعصار تاریخی وجود داشته؛ بلکه بهجای توضیح این ادعا، چنانکه در عبارت بالا دیدید نقطهای چند گذاشته است. شنیدم بعد از نشر مقالات روزنامهٔ ایران ما، در دفاع از پروین، این شخص بهفکر علاج اتهام خود افتاده و در محافل چنین گفته است که یکی از قطعات دیوان پروین مال شاعر دیگری است و استاد سبکشناسی ملتفت این معنی نشده است.»[۲۶]
خیالهایِ موهوم
پس از سقوط پهلوی اول برخی اظهار میکردند پروین با اشعار خود قصدوغرضی سیاسی داشته و پهلوی نیز با شیوههای مختلف برای از میانبرداشتن پروین تلاش کرده است. مثلاً ازدواج با آرتا که با توصیهٔ شهربانی و آیرم بوده است. مرگ مشکوک، شاعر نبودن پروین و حتی این خیالپردازیها تا جایی پیش رفت که عدهای منکر وجود خارجی پروین میشدند.[۲۷]
گفتههای بیاساس
فضلالله گرکانی در کتاب "تهمت شاعری" با نظریههای ناروای خود، نهتنها قریحهٔ شاعری پروین را زیر سؤال برده و گویندهٔ اشعار او را دهخدا یا شاعران دیگر معرفی کرده است، سخنان بیاساس خود را به خانوادهٔ پروین نیز نسبت داده است؛ از جمله این که: چشم راست پروین نقص داشت و کمحرفی و گوشهگیری او بهدلیل عقده از بابت این نقص بود و دیگر این که پدر پروین شاعر نبوده است و مادرش هم چندان شخصیتی از لحاظ علمی و ادبی و اجتماعی نداشته و از خانوادههای اشرافی آذربایجان نبوده است. گرکانی در همین کتاب میگوید دلیل جدایی پروین و فضلالله آرتا این بوده که آرتا پیش از خواستگاری تصور زنی باکمالات و معلومات را در سر داشته است؛ ولی بعد از زندگی مشترک متوجه میشود که این زن شاعر نیست و احتمالاً خانهداری هم نمیداند.[۲۸]
رفعِ تردیدها
درپیِ الفاظ ناخوشایندی که فضلالله گرکانی به پروین نسبت داد، حبیب یغمایی برای ردّ ادعای او بر ضدّ پروین، چنین نوشت:
« | ...از دوست عزیز جناب فضلالله گرکانی متوقع است در عقیدهٔ خود تجدید نظر فرماید و حتی استغفار کند و گویاترین و استادترین بانوی شاعر ایران را تخطئه نکند و روح او را آزرده نسازد... .[۲۴] | » |
سیدمحمد دبیرسیاقی نیز برای رفع تردید از پروین چنین گفت:
« | مرحوم ملکالشعرا بهار دیباچهای بر چاپ اول دیوان که در ۱۳۱۴شمسی یعنی در زمان حیات پروین اعتصامی طبع شده است، نوشتهاند و در چاپهای بعدی دیوان نیز نقل شده است و دارندگانِ دیوان، آن را در اختیار دارند و مطالعهکنندگانِ دیوان را هم بدان دسترس است، گمان ندارم چون بهاری که خود شاعر و سخنشناس است اگر یقین نداشت که سرودهها از خود پروین است، بر اشعار متحول، با آن همه تمجید و تحسین مقدمهای مینوشت. | » |
دبیرسیاقی همچنین تماس تلفنی با فضلالله گرکانی داشته و به او گفته است: «دوست گرامی، پیش از تحمل رنج تألیف یا قبل از طبع کتاب و یا لااقل پیش از توزیع آن، نیت خود را با من در میان میگذاردید، تا با ارائهٔ دلایل و شواهد، شما را از پرداختن به این کار ناصواب بازمیداشتم.» پس از این تماس تلفنی دبیرسیاقی اظهار میکند: «آنچه را در تأیید گفتهٔ خود داشتم با ایشان در میان نهادم. بسی متأسف گشت و چون مردی منصف و انسانی دلآگاه بود از کرده اظهار ندامت کرد و این خود بهگمان بنده قلم عفوی بود بر کار نابهجا و شتابزدهاش. رحمةالله علیه.»[۲۹]
گُلهای محبت
زمانی که پروین بههمراه پدر به رشت رفته بود، برای دیدار مهکامه که اشعار او را در روزنامهها خوانده بود، به محل تدریس او رفت. مهکامه بعد از پایانِ درس از کلاس که خارج شد و متوجه شد پروین در دفترِ مدرسه منتظر او نشسته است، شوق دیدار با پروین که با قلم و اشعار او از طریق روزنامهها و مجلهٔ بهار آشنا شده بود وجود او را فراگرفت و بهصورت بداهه شعری را در خوشامدگویی به پروین سرود:
"'ای زادهٔ اعتصام فخر ایران"' | "'ای مایهٔ افتخار نوع انسان"' | |
"'سَروَر به نثار مقدم آورده نثار"' | "'گلهای محبت از گلستان روان"' |
از همان زمان پیوند دوستی بین آنها برقرار شد و با نامهنگاری احوال یکدیگر را جویا میشدند. پروین نیز بهمحض بازگشت به تهران از طریق نامه بهپاس مهر و سرودهٔ دلنشین مهکامه برای خوشامدگویی، دو بیت شعر تقدیم او کرد:
"'بردیم محبت تو در مخزن دل"' | "'کِشتیم گُل مهر تو در گلشن دل"' | |
"'پروین بود آبیار این کشتهٔ پاک"' | "'تا خون بُوَدش به چشمهٔ روشن دل"'[۳۰] |
وصلتِ ناجور
پدر و مادر بهدلیل علاقهٔ فراوان به پروین، در ازدواج او عجلهای نداشتند، حتی پدرش اجازهٔ انتشار دیوان را به پروین نمیداد که مبادا عوامالناس این خیال باطل در سرشان بیفتد که آنها قصد تبلیغ و نشاندادن دختر خود را دارند، به همین سبب پروین هنگام ازدواج سنش نسبت به روزگاری که در آن زندگی میکرد بالا رفته بود و ۲۷ سال داشت،[۳۱] فضلالله آرتا نیز ۴۰ یا ۴۲ساله بود. آن دو تنها دوماهونیم زندگی مشترک داشتند. ابوالفتح اعتصامی دلیل جدایی آنها را اختلاف اخلاقی بیان میکند و یادآور میشود که اخلاق نظامی فضلالله آرتا با روح لطیف و آزاد پروین مغایرت داشت. پروین در خانهای بزرگ شد که هرگز مشروب و تریاک به آن راه نیافت. حال بعد از ازدواج به خانهای وارد شد که هر لحظهاش دود و تریاک و مشروب بود. آن دو طرز تفکرهای مخالف داشتند.[۳۲]
جدایی پروین
دلیل جدایی پروین را با روایتهای مختلفی بازگو کردند؛ ولی صریحترین آنها نامههایی است که پروین به دوست صمیمیاش سرور مهکامه محصص مینوشته است. در یکی از این نامهها پروین بهصراحت بیان میکند همسرش فضلالله آرتا معتاد به تریاک است؛ ولی چون فضلالله از کودکی همیشه در اطراف بوده است، افراد خانواده از اعتیاد او بیخبر بودهاند و پروین نیز چون میپندارد که معتادان راه نجاتی ندارند و تریاک امالمعایب است، تلاش میکند تا خود را از این دام بلا نجات دهد و از همسرش جدا میشود.[۳۳] او این حادثهٔ ناخوشایند را با صبوری تحمل میکند و تنها در سه بیت میگوید:
"'ای گل، تو ز جمعیت گلزار چه دیدی"' | "'جز سرزنش و بدسری خار، چه دیدی"' | |
"'ای لعل دلافروز، تو با اینهمه پرتو"' | "'جز مشتری سفله به بازار چه دیدی"' | |
"'رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت"' | "'غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟"'[۸] |
کتابدارِ کتابخانه
پروین خرداد۱۳۱۵ در کتابخانهٔ دانشسرای عالی مشغولبهکار شد. این کتابخانه که در بالادست چهارراه سرچشمه قرار داشت، محل کار پدر نیز بود.[۱۲] پروین کمتر از یک سال در کتابخانه کار کرد و در ابتدای سال۱۳۱۶ بهدلیل بیماری پدر و پرستاری از او به کار خود پایان داد[۱۳].
شایستهتر از من
در سال۱۳۱۵ از سوی وزارت معارف نشانهای علمی صادر شد که به هجده نفر اختصاص یافت. بین این هجده نفر سه تن ایرانی بودند در میان آنها تنها یک زن حضور داشت و هماو پروین اعتصامی بود بهسبب انتشار دیوان. ولی این نشان توجه پروین را جلب نکرد و او با بیان این که شایستهتر از من بسیارند، نشان را پس فرستاد. در سال۱۳۰۴ نیز به پروین پیشنهاد شد که به دربار وارد شود؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد.[۳۴]
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
پروین بهسبب ابتلا به بیماری حصبه در تب میسوخت و در چند ساعت پایانی عمرش دچار اغما و بیهوشی شد. همسرِ برادرش نیز به حصبه مبتلا شده و با داروهای محلی مداوا شده بود[۱۸]، ولی پروین در اثر همین بیماری جان خود را از دست داد. در مدت بیماری، مادر و برادر و طبیب کنارش بودند. پزشک مداواگر پروین، علی معینالحکما نام داشت. معینالحکما در درمان پروین سهلانگاری کرد و به خانواده اطمینان داد که پروین سالم خواهد شد. روز آخر که پروین حالش وخیم بود، معینالحکما نپذیرفت که بر بالین بیمارش حاضر شود. دکتر عبدالله احمدیه نیز نیامد. فقط دکتر ارسطو علاج بر بالین بیمار حاضر شد و برای درمان او همهٔ تلاش خود را کرد. ولی فرصت گذشته بود[۳۵] و پروین در نیمهشب جمعه به ملکوت اعلی پیوست.
وزیر کشور در زمان پهلوی اول دستور تسهیلات و کمکهای لازم را برای خاکسپاری پروین در قم صادر کرد، فرمانداری قم نیز این دستور را پذیرفت و پیکر پروین در قم در جوار حضرت معصومه در مقبرهٔ خانوادگی بهخاک سپرده شد.[۳۶]
عمه پروینِ مهربان
مهرانگیز اعتصامی برادرزادهٔ پروین در خاطرش است زمانی که عمه جانش، او که مثل خواهر دوستش داشت و در کودکی سرگرمش میکرد و با هم بازی میکردند، فوت کرد، به بچهها گفتند عمه به کربلا رفته است و آنها را تا چند روزی به خانهٔ دیگری بردند. وقتی که بچهها را به خانه بازگرداندند بوی داروهای ضدعفونی را حس میکردند. بچهها سراغ عمهٔ مهربان خود را میگرفتند و بازهم همان پاسخ را میشنیدند که عمه پروین به کربلا رفته، نزد خدا رفته.[۱۸]
مراسم روز چهلم
در چهلمین روز درگذشت پروین یعنی ۲۵اردیبهشت۱۳۲۰ قرار بود مجلس یادبودی از طرف انجمن دانشوران برگزار شود. وزارت معارف با وجود درخواستهای فراوان، تالار دارالفنون را در اختیار انجمن قرار نداد و مجلس در منزل عادل خلعتبری برگزار شد. عدهٔ زیادی از علاقهمندانِ پروین حضور داشتند. بهار نیز حضور داشت و شعر «گل افسرده» را که بهاقتضای زمان سروده بود خواند.[۳۷]
اولین سالگرد وفات
پس از سقوط پهلوی اول، انجمن دانشوران در روز ۱۸فروردین۱۳۲۱ مجلس یادبودی را بهمناسبت اولین سالگرد وفات پروین ترتیب داد. اینبار وزارت معارف با درخواستهای بسیار تالار عمارت دارالفنون را در اختیار انجمن گذاشت و مراسم در آنجا برگزار شد. انجمن برای همهٔ وزیران، وکیلان و مدیران مدارس دعوتنامه فرستاده بود؛ ولی هیچیک نیامده بودند. با این حال سالن پر بود از علاقهمندان به پروین.[۳۸] از میان دعوتشدگان، شاه دعوت انجمن را پذیرفته و نمایندهای را از طرف خود فرستاده بود.[۳۹]
همنام با شعر پروین
سیروس طاهباز عنوان یکی از مجلههای خود به نام «دفترهای زمانه» را که به سال۱۳۴۶ در هفت شماره منتشر شده بوده، از روی این شعر پروین برداشته است که میگوید[۴۰]:
"'من این ودیعه بهدست زمانه میسپرم"' | "'زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود"' |
عبدالعظیم صاعدی نیز نام کتاب خود "اختر چرخ ادب" را که حاصل پژوهشهای وی دربارهٔ پروین است، از شعر پروین وام گرفته است[۴۱]:
"'این که خاک سیهش بالین است"' | "'اختر چرخ ادب پروین است"' |
زندگی و یادگار
پروین در گذر زمان
- "'۱۲۸۵"' زادروز ۲۵اسفند در شهر تبریز
- "'۱۲۸۹"' انتخاب پدر (یوسف اعتصامی) به نمایندگی دورهٔ دوم مجلس شورای ملی و مهاجرت خانواده به تهران
- "'۱۳۰۰"' سرودن قطعهٔ «اشک یتیم» با مطلع:
"'روزی گذشت پادشهی از گذرگهی"' | "'فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"' |
و چاپ آن در مجلهٔ بهار، دورهٔ دوم، شماره۵ بهمدیریت یوسف اعتصامی
- "'۱۳۰۳"' فارغالتحصیلی از مدرسهٔ عالی آمریکایی دختران ایران (Iran Bethel)؛ ایراد خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» در جشن فارغالتحصیلی؛ تدریس زبان انگلیسی در آن مدرسه برای مدتی کوتاه؛ رد پیشنهاد دربار برای تدریس؛ سفر به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک بههمراه پدر؛ انتشار منتخبات آثار محمدضیاء هشترودی و تعریف او از اشعار پروین اعتصامی
- "'۱۳۰۷"' سفر به رشت در تابستان و آشنایی با سَرور مهکامه محصص، شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت. این دوستی تا درگذشت پروین ادامه یافت.
- "'۱۳۱۳"' در ۱۹تیرماه ازدواج با سرهنگ فضلالله آرتا. سرهنگ آرتا رئیس شهربانی کرمانشاه و پسرعموی یوسف اعتصامی بود؛ در ۲۵مهرماه عزیمت به کرمانشاه برای آغاز زندگی مشترک؛ در زمستان۱۳۱۳ بازگشت به تهران بههمراه برادرش بهسبب نداشتن تفاهم با همسرش، با توجه به روحیهٔ نظامیگری او و نیز فساد اخلاقیاش
- "'۱۳۱۴"' در ۱۱مهر، نشستن مُهر طلاق در شناسنامه با چشمپوشی از مهریه؛ انتشار دیوان قصاید و مثنویات و مقطعات با مقدمهٔ محمدتقی بهار؛ ۲۳آذرماه نامهٔ علامه محمد قزوینی از پاریس به یوسف اعتصامی در باب ستایش دیوان تازه انتشاریافتهٔ پروین اعتصامی.
- "'۱۳۱۵"' اعطای نشان علمی درجهٔ سوم از سوی وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه برای چاپ دیوان به پروین اعتصامی در ۲۰اردیبهشتماه؛ استخدام در کتابخانهٔ دانشسرای عالی بهعنوان کتابدار با حقوق ماهیانه پانصد ریال در ۲خرداد
- "'۱۳۱۶"' قطع همکاری با کتابخانه در فروردینماه بهدلیل تمایلنداشتن به شغل کتابداری (بر اساس مکاتبات و اسناد موجود)؛ درگذشت پدرش یوسف اعتصامی در دیماه و سرودنِ مرثیهای در رثای او توسط پروین. بیت آغازین این غزل:
"'پدر آن تیشه که به خاک تو زد دست اجل"' | "'تیشهای بود که شد باعث ویرانی من"' |
- "'۱۳۱۹"' دیدار و آشنایی سیمین بهبهانی با پروین اعتصامی و مادرش در منزل پدری سیمین بهبهانی در اواسط اسفندماه
- "'۱۳۲۰"' از پاافتادن پروین بهسبب ابتلا به بیماری حصبه در ۳فروردین؛ عروج پروین در نیمهشب ۱۵فروردین؛ دفن پیکر شاعر در شهر قم، صحن حضرت معصومه(س)، آرامگاه خانوادگی در ۱۷فروردین؛ انتشار کتابچهٔ مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعاری که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات پروین اعتصامی بهکوشش ابوالفتح اعتصامی نوشته و سروده شده است.
- "'۱۳۴۹"' برگزاری شب پروین در تبریز از سوی انجمن ادبی شهریار
- "'۱۳۷۶"' برگزاری یادوارهٔ اختر چرخ ادب در آبانماه از سوی ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران؛ برگزاری کنگرهٔ بزرگداشت پنجاهمین سالگرد و درگذشت پروین اعتصامی از سوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران
- "'۱۳۸۵"' برگزاری همایش بزرگداشت یکصدمین سال زادروز پروین اعتصامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تبریز و تهران[۴۲]
گریزی بر زندگی
کودکی
پروین اعتصامی روزهای آخر زمستان میان یک خانوادهٔ آذربایجانی در محلهٔ ششگلان شهر تبریز[۴۳] چشم به این دنیا باز کرد. پدرش یوسف اعتصامی (اعتصامالملک آشتیانی) در تبریز چاپخانه و جریدهٔ بهار را راهاندازی کرده و درآمدش از این راه بود. او تا پایان دورهٔ سوم مجلس، نمایندهٔ مردم تبریز بود و در همان دورهٔ سوم ریاست کتابخانهٔ مجلس را بهعهده گرفت. او فردی فرهیخته و عالم بود و با بزرگانی همچون بهار و دهخدا حشرونشر داشت. ممتازالدوله، از وزرای ایرانی در دوران مظفرالدین شاه تا رضا شاه، در سال۱۳۰۰ شمسی در نامهای نوشته بود: «اعتصامالملک یکی از فضلای معروف است و باید در ادارهٔ تألیفات در وزارت معارف استخدام شود.» ولی او به سیاست تمایل چندانی نداشت و تمامی وقت خود را صرف امور فرهنگی و تربیت فرزندانش کرد. اخترالملوک فتوحی تبریزی،مادر پروین، زنی نجیب و اصیل و فرزند عبدالحسین شوری بخشایشی بود. شوری بخشایشی از شاعران عصر ناصرالدین شاه و ملقب به قوامالعداله بود. پروین نیز قریحهٔ شاعری را از جدّ مادری خود بهارث برده است. حاصل ازدواج یوسف اعتمامی و اخترالملوک فتوحی تبریزی شش فرزند شد. پروین فرزند چهارم این خانواده است و نام برادرهایش ابراهیم، ابوالقاسم، ابوالفتح، نصرالله و سعید است، البته ابراهیم در خردسالی درگذشت. بهگفتهٔ ابوالفتح اعتصامی پروین در خانوادهای رشد کرد که در طبقهٔ اجتماعی متوسط بود. ولی فرزندان برای تعلیموتربیت هیچگاه در زحمت و تنگنا نبودند. پروین در زندگیاش از هیچچیز کم نداشت. در خانوادهٔ بیسروصدا، بیدعوی و ادعا، منزوی و گوشهگیر، پروین همچون شمعی بود که همهٔ اعضای خانواده پروانهوار به دورش میگشتند و آرزوهای او را با جانودل برآورده میکردند. پروین چهار سال داشت که بهسبب انتخاب پدرش بهعنوان نمایندهٔ مردم تبریز در دورهٔ دوم مجلس شورای اسلامی به تهران مهاجرت کردند. او در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکایی (ایران بیت آل) در تهران به تحصیل علم پرداخت و بهترین شاگرد بود.[۸] این کودکِ کوشا، کمتر حرف میزد، بیشتر گوش فرامیداد و فکر میکرد. او در جلسات درس، گویِ دانش را میربود، از دیگران پیشی میگرفت و هر بینندهای را شگفتزده میکرد. پدر در سال۱۲۹۱ از همان کودکی ادبیات فارسی و عرب را به او آموخت. شش سالش بود که شاعران و دانشمندان در خانهٔ پدرش گردِ هم میآمدند و به درسوبحث مینشستند و پروین نیز بهتشویق پدر در این نشستها شرکت میکرد. زمانی که هشتساله بود، پدرش اشعار مختلف عربی، ترکی و فرنگی را ترجمه میکرد و پروین آن قطعات زیبا و لطیف را بهنظم درمیآورد و استعداد خود را نمایان میکرد.[۸] شانزده سالش که شد؛ اشعارش در مجلهٔ بهار منتشر میشد.[۴۴]
جوانی
در خرداد۱۳۰۳ موفق به دریافت مدرک دیپلم شد و در جشن فراغتازتحصیل دربارهٔ موضوع زن و تاریخ سخنرانی کرد. او در همین مدرسه برای مدت کوتاهی به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد.[۴۵]
پروین همراه با پدر به مسافرتهای زیادی میرفت و در خلال همین سفرها بود که در سال۱۳۰۷ با سَرور مهکامه محصص در رشت آشنا شد.[۴۵] او صمیمیترین دوست پروین بود.
پروین در تیرماه۱۳۱۳ با پسرعموی پدر خود به نام فضلالله آرتا عقد کرد و پس از چهار ماه به خانهٔ همسرش در کرمانشاه رفت. سرهنگ آرتا متولد سال۱۲۷۱ یا ۱۲۷۳ و رئیس شهربانی کرمانشاهان بود. پروین حدوداً دوماهونیم ساکن منزل همسر بود و در مرداد۱۳۱۴ از همسرش جدا شد. او پس از جدایی به خانهٔ پدری بازگشت. این ازدواج متناسب نبود و پروین این پیشامد را با متانت و خونسردی تحمل کرد و تا پایان عمر شکایتی از این ماجرا نداشت.[۴۶]
و مرگ
پروین اعتصامی در اثر ابتلا به بیماری حصبه در روز ۱۶فروردین۱۳۲۰ در تهران در خانهٔ پدری جان به جانآفرین تسلیم کرد.[۴۷] مزار او در شهر قم، حرم حضرت معصومه، صحن امام رضا، مقبرهٔ خصوصی میرزاآقا سرکشیک است.[۲]
فطرتِ پروین
پروین شخصیتی یگانه داشت، مقام و منزلت خانوادگی خود را شناخته و آن را حفظ کرده بود. او با فطرت پاک و تربیت خانوادگی خویش به جایگاه رفیعی در ادبیات رسید که سابقه نداشت.[۴۸]
پروین با نگاه قَدَری و جبریاش به زندگی دریافته بود که این دنیا با همهٔ وسعتش جای تنگی است. او اینگونه نگاهش را بهنظم درآورد:[۴۹]
"'با حمله قضا نرانی از خویش"'
"'با حیله ره فلک نبندی"'
"'یغماگر زندگی است ایام"'
بهسبب اینکه عمر کوتاه پروین در دوران دیکتاتوری گذشت و دیگر بهسبب وضعیت خاص زنان در آن روزگار که امکان هیچگونه فعالیت سیاسی را نداشتند، او دنیا و مسائل زندگی را تنها از راه کتابخواندن بهخصوص کتابهای شعرای عارف ایران مشاهده میکرد و نفرت از ستمگری و ابتذال و علاقه به یک زندگی عادلانه و زیبا را فقط در خیالش بهصورت ایدهآل تصور میکرد.[۷]
فعالیتها
- مدرس زبان انگلیسی در مدرسهٔ دخترانهٔ آمریکاییها
- عضو هیئت مدیرهٔ کانون بانوان ایران[۵۰]
- همکاری با سعید نفیسی در نشر مجلهٔ شرق[۵۱]
یادمانها و بزرگداشتها
بهپاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینهٔ شعر معاصر ایران روز ۲۵اسفندماه بهعنوان روز بزرگداشت این شاعر نامگذاری شده است.[۵۲]
یادبود چهلمین روز درگذشت پروین اعتصامی در ۲۵اردیبهشت۱۳۲۰ از جانب انجمن دانشوران در منزل عادل خلعتبری برگزار شده است.
مجلس یادبود روز چهلم درگذشت در ۲۶اردیبهشت۱۳۲۰ از طرف مجمع فارغالتحصیلهای دبیرستان آمریکاییها در مدرسهٔ دبیرستان آمریکاییها ترتیب داده شده بود.
مجلس ترحیم و یادبود در ۱۱اردیبهشت۱۳۲۰ در انجمن ادبی در شهر همدان برگزار شده بود.[۵۳]
در باغموزهٔ نگارستان روز ۲۴اسفند۱۳۹۷ برنامهٔ یادبود پروین اعتصامی برای سومین سال متوالی بهمناسبت سالروز تولدش برگزار شده است.[۵۴]
از نگاه دیگران
محمدتقی بهار
ملکالشعرا در دیباچهٔ دیوان پروین اعتصامی چنین نگاشته است:
« | ملاحظهٔ چند صفحه از این دیوان و مشاهدهٔ سبک متین و شیوهٔ استوار و شیوایی بیان و لطافت معانی آن، چنانم بفریفت که تنها این کتاب را پیشِ روی نهاده و هر مشغله که بود پس افکندم و تمامت آن را خوانده لذتی موفور بردم. | » |
محمدحسین شهریار
« | عفت و عصمت و اخلاقیاتش کامل بود. شعر و صنعتش بالا و والاست و هیچ عیبی در شعرش نیست. دیوانِ یکدست مثلِ دیوان پروین کم داریم، علتش هم همان است که پاک و پاکیزه بود. بیشتر اشعارش جنبهٔ اجتماعی دارد. ما نظیر او هیچکس را نداریم. | » |
یکی از سرودههای شهریار است در ستایشِ پروین:
"'سپهر ادب راست پروین ستاره"' | "'جهانی سوی این ستاره نظاره"' | |
"'سرایندگان سینمای ادب را"' | "'هنرپیشگان و پروین ستاره | |
"'به ابر کفن تا نهان شد، عیان شد"' | "'که دلها ربودهست این ماهپاره"' | |
"'عروسی است در حجلهٔ طبع پروین"' | "'که از ماه و پروین کند طوق و یاره"' | |
"'همایون عروسی که نوزاد او راست"' | "'فلک دایه و کهکشان گاهواره"' | |
"'بلند آسمانیست دیوان پروین"' | "'بلند اخترانش برون از شماره"' | |
"'دو صد رشته گوهر که هریک چو پروین"' | "'به گوش سپهری سزد گوشواره"' | |
"'سزد چون بلندآیتی آسمانی"' | "'بدانسو کننده اهل تفسیر اشاره"' | |
"'چو داغ پدر آتشش زد به خرمن"' | "'خود از آتش آمد برون چون شراره"' | |
"'چه بد دیدی از بلبلان همآواز"' | "'که از طرف گلزار کردی کناره"' | |
"'به آثار خود عمر جاوید داری"' | "'چه بود ار تو را بر عمر دوباره"' | |
"'به هر درد و داغی توان چاره جستن"' | "'دریغا به درد اجل نیست چاره"' | |
"'بهل شهریار، آتش شوق پروین"' | "'که اینجا دلی باید از سنگ خاره[۵۵] |
محمد صنعتی
پروین شاعر محبوبی است و در این جامعه مدافعان بسیار دارد. از خصوصیات محبوبیت او که شاید در نوع خود کمنظیر باشد، یکی این است که در سه دورهٔ حاکمیت سیاسی یعنی دورهٔ رضاشاه، محمدرضاشاه و دوران انقلاب اسلامی هم برای حکومت محبوب و از او حمایت میشده و هم تودهها او را دوست داشتند و با شعرش رابطه برقرار میکردند و با اینکه اشعاری در ذمّ حاکمان زورگو و مستبد دارد؛ ولی آنقدر خانمانه و موقر، استبداد و زورگویی را نقد کرده که هیچ حاکمی با آن همانندسازی نکرد و نقد استبداد پروین را بهخود نگرفت.[۵۶]
علامه محمد قزوینی
علامه محمد قزوینی در ۲۳آذرماه۱۳۱۴ نامهای از شهر پاریس برای یوسف اعتصامی فرستاد و در ستایش پروین چنین نوشت:
« | آقای عزیز محترم معظم، مرقومهٔ کریمه مورخه ۲۴آبان با یک جلد دیوان خانم پروین اعتصامی، چندی قبل زیارت گردید و با کمال لذت و تمتع، قسمت عمدهٔ این دیوان و مخصوصاً قصاید آن را مطالعه کردم، و هرچه پیشتر میرفتم و بیشتر میخواندم، استعجاب من به تعجب مبدل میشد که چگونه امروزه در این قحطالرجالِ فضل و ادب، یک چنین «ملکةالنساءالشواعر» در مرکز ایران ظهور کرده و به سرودن چنین اشعاری در درجهٔ او، از فصاحت و سلاست و متانت که لفظاً و معناً و مضموناً و فکراً با بهترین قصاید اساتید و مخصوصاً ناصرخسرو که گویا بیشتر شیوهٔ او مطمح نظر خانم بوده، دَم برابری میزند، موفق گشته است... باری شکی نیست که در خصوص جنبهٔ صنعتی و فنی شعر، یعنی جنبهٔ فصاحت لفظی آن، این خنساء عصر و رابعهٔ دهر مدیون توجه و عنایت شماست. بهراستی جای بسی تحسین و تمجید است که خانم جوانی از خانمهای ایران با اوضاع و کیفیات حاضره، به ساختن اشعاری بدین پایه از استحکام الفاظ و صحت آن نحواً و صرفاً و لغتاً و املا و فصاحت عدیمالنظیر و خلو آن از جمیع عیوب فنی موفق شده است.[۶] | » |
عبدالحسین زرینکوب
دربارهٔ شیوهٔ شاعری و قالبهای فکری و بیانی پروین این اندازه میتوان گفت که نشان اصالت در آنها همهجا پیداست و ضرورت حفظ میراث قدما در عصر حیات او، هنوز در محیط ادبی و فکری عصر بیش از آن غلبه داشت که فکر عصیان بر ضد آنها را، خاصه در محیط تربیتی شاعر، در ذهن او راه تواند داد. با این همه تنوع قالبها، مضمونهای مأخوذ از حیات هر روزینه، و شیوهٔ مناظرهپردازی بین اشیاء بیجان که مختصات عمدهٔ شعر او را رنگ تازهای میدهد، دنیای اندیشهٔ او را پر از شور و احساس شاعرانه نشان میدهد و اینهمه در کلام او از جوشش فکری و از تازگی و اصالت راستین حاکی است.[۵۷]
غلامحسین یوسفی
در تاریخ ادب فارسی، پروین اعتصامی در میان زنان سخنور شاعری یگانه است و پایگاه وی در شعر، از بسیاری مردان نیز والاتر است. اشعاری که در چهارده تا شانزدهسالگی از او منتشر شد و برخی از آنها از بهترین آثار اوست و دیوان گرانقدر وی، با توجه به عمر کوتاه سیوچندسالهاش... چندان اعجابانگیز است که برخی از معاصران را در انتساب این اشعار بدو دچار تردید کرده است و در این زمینه نابهجا قلمفرسایی کردهاند، نظیر انکارها و تهمتهایی که در آغاز شاعری نسبت به محمدتقی بهار پدید آمد. زیرا ذهنهای عادی همه چیز را با معیارهای خود میسنجند و آنچه را در قالبهای متعارف و معمولی نگنجد، نمیتوانند بپذیرند، از آن جمله است نبوغ زنی جوان و هنرمند، نظیر پروین... .[۵۸]
یوگنی.ا.برتلس
برای نخستین بار شاعرهای در عرصهٔ شعر پارسی بهظهور رسیده که با جرئت معایب اجتماعی را بیان میکند و خود را در مقام شاعری رئالیست بهنمایش میگذارد.[۵۹]
گ.پ.مینی لویچ
پروین شاعری است آزادیخواه، مدافع حقوق محرومان و زنان، انساندوست و ستمستیز.[۵۹]
اعظم بروجردی
کارگردان نمایشنامهٔ «اختر چرخ ادب پروین» در روز نمایش، پروین را چنین ستود:
« | بیشتر از هرچیز در زندگی پروین اعتصامی، شاعرهٔ بزرگ کشورمان، میل عاشقانه و عارفانهٔ او به عواطف مادرانه توجهم را جلب کرد و بهمرور متوجه شدم اگرچه این زن بزرگ هرگز مادر نبوده، اما حس عمیق و احساس خالصانهٔ مادری خویش را توانسته بهطور مساوی در بین همهٔ موجودات جاندار و بیجان تقسیم کند. چنانکه گاهی او با تمامی عواطفش به زمان حضرت موسی پرمیکشد تا بتواند نقش مادر این پیامبر گرانقدر را بازی کند و در عرصهٔ کلام، زندگی آن حضرت را به رشتهٔ تحریر درآورد و بالاخره این ظاهر سرد و آرام در جای آتشین سر به طغیان مینهد و برای تماشاگران این نمایش، زندگی زنی را بهتصویر میکشاند که همواره در تبی پنهانی و آتشی بدون دود، آرامآرام میسوزد و سرانجام لحظهٔ تکامل فرامیرسد و لحظهٔ وصال را بهچشم میبیند و به معشوق حقیقی خویش میپیوندد.[۶۰] | » |
همراهیهای سیاسی
پروین یکی از اعضای هیئت مؤسس اولیهٔ کانون بانوان ایران به ریاست شمس پهلوی بود. او در دستهٔ نخستین کسانی بود که کشف حجاب کرد و چادر، روبند و روسری را کنار گذاشت.[۶۱]
مخالفتهای سیاسی
پروین روزی دلتنگی مختصری پیدا کرد و با چشمهای گریان کانون بانوان را ترک کرد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت.[۶۲] مدتیچند پس از ماجرای کشف حجاب در ۱۷دیماه۱۳۱۴، سیمین دانشور در کتابخانهٔ دانشسرای عالی پروین را با روسری دیده بود. عبدالله انوار نیز دیده بود که در مدرسهٔ آمریکاییها پروین با روسری حاضر میشود و شعرخوانی میکند.[۶۳]
نامهها
پروین با تنها دوست صمیمی خویش، سَرور مهکامه محصص، نامهنگاریهایی داشتند و با همین نامهها احوال یکدیگر را جویا میشدند.
« | ۳۱فروردین۱۳۰۷؛ پُست شهری، از تهران به تهران
|
» |
« | ۱۵مرداد۱۳۱۲؛ از تهران به کرمانشاه
|
» |
پوششِ پروین
پروین در عکسی مربوط به سه ماه قبل از مرگش، چهرهای آرام با موهای بافتهشده بر روی سر و پیراهن یقهبسته دارد. چهرهٔ او سرشار از سادگی، متانت و وقار است. همین عکس بر روی اظهارنامهٔ ولادتش درج شده است.[۶۵]
خلقوخو
بهگفتهٔ برادرش ابوالفتح اعتصامی، پروین از ابتدا طفلی ساعی و متفکر بود. بهندرت در جرگهٔ سایر اطفال وارد میشد. غالباً تنها به سر میبرد. گویی ساختمانی سوای ساختمان دیگران داشت. در مجالس درسوبحث همیشه از سایرین پیش بود.[۴۵]
مهرانگیز اعتصامی میگوید پروین به آن صورت که برخی گفتهاند گوشهگیر نبود. او همواره مشغول سرودن شعر بود، به پژوهش میپرداخت و وقت زیادی برای همنشینی با دیگران نداشت.[۱۸]
قیافهٔ بسیار آرامی داشت. با تأنی و وقار خاصی جواب میگفت. هیچگونه شتاب و بیحوصلگی در او نبود. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. هرگز خودستایی نمیکرد و رفتاری نمیکرد که بخواهد اندک نمایش خودبرتری بدهد.[۱۱]
پوستی سپید و گونههای گلرنگ و شاداب و دهانی کوچک و لبهایی پُر داشت و چشمهایی آرام، با نگاهی نه در مسیر موازی.[۶۷]
پروین بسیار مهربان بود، هرگز حیوانات را آزار نمیداد و حتی از شکستن شاخهٔ درختان نیز ناراحت میشد، چون معتقد بود آنها نیز جان و احساس دارند.[۱۸]
منزلِ پروین
خانهٔ کودکیها
خانهٔ کودکی پروین در محلهٔ ششگلان تبریز است؛ از خیابان عباسی که بگذری نرسیده به پل شهیدبهشتی، مسجد میرآقا را میبینی، کنار مسجد کوچهای است به نام پروین که در گذشته ساوجبلاغی نام داشت. به پلاک۶ که میرسی، سردَر خانه را میبینی که با خط خوش بر رویش نوشته شده خانهٔ پروین اعتصامی.
این خانه مربوط به دورهٔ پهلوی اول است که در اسفند۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت۱۸۶۸۱ بهعنوان اثر ملی ایران بهثبت رسیده است. این ساختمان آجری با مساحت ۱۳۰۰مترمربع دو طبقه و یک زیرزمین دارد، درون حیاط یک حوض و باغچهها خودنمایی میکنند. پروین سالهاست که روی پلهها ایستاده و با چهرهٔ مهربانش به میهمانان خوشامد میگوید. طبقهٔ اول دو اتاق با یک سالن دارد که دو در ورودی شرقی و غربی به سالن راه دارند. طبقهٔ بالا شامل دو بهارخواب و سه اتاق میشود که یکی از اتاقها به آبانبار راه دارد و یک تنور پخت نان هم از زیر خاک دهان باز کرده است. زیرزمین را نیز یک حوضخانه با سقف کلیل آذری و پنج اتاق گهوارهای شکل دادهاند.[۶۸]
خانهٔ سرچشمه
پروین چهار سالش بود که خانواده از تبریز به تهران آمدند و در یک خانهٔ بزرگ که پدرش ساخته بود و اندرونی و بیرونی داشت ساکن شدند.[۶۹] این خانه در پاییندست چهارراه سرچشمه، خیابان سیروس، کوچهٔ شیخ مرتضی خزانه که بعدها کاوه نام گرفت و اکنون به نام کوچهٔ شهید کمیلی شناخته میشود قرار داشت.[۷۰] یک عمارت بزرگ با حیاطی وسیع و شاهنشین و یک زیرزمین، این ساختمان را تشکیل میدادند.[۷۱] این خانه اتاقهای پنجدری و سرسراهای متعدد داشت. اتاق پروین طویل ولی عرضش کم بود، تزیینات سادهای در آن به چشم میخورد. چهاردیواریِ اتاقْ تختخواب، میز کار، صندلی و کتابهای پروین را در خود جای داده بود. روی میز پروین قلمدان مشکی، خشککن، گونیا و مقداری کتاب و کاغذ دیده میشد. روی دیوار یک تابلوی روباندوزی و سوزندوزی به ابعاد حدوداً چهلوپنج در پنجاه سانتیمتر، هنر دستهای نوجوانِ پروین، آویزان بود. پنج عدد تابلوی عکس که از آثار شرقی نقاش معروف فرانسوی ادموند دولاک که پیشتر در اتاق پدرش بود، حال روی دیوار اتاق پروین خودنمایی میکرد.[۱۸]
بعدها برادر پروین این ساختمان را با دیوارکشی به سه قسمت تقسیم کرد و به مالکان خصوصی فروخت. یکی از این خانهها را شهرداری خرید، مرمت کرد و در اختیار کمیتهٔ ملی موزه (ایکوم) قرار داد. این ساختمان در سال۱۳۸۴ با شمارهٔ۱۴۶۱۹ بهعنوان اثر ملی بهثبت رسید. خانهٔ وسط در اختیار دو خواهر است و خانهٔ سوم هم مربوط به مادر و پسری است که آن را تبدیل به کارگاه مبلسازی کردهاند.[۷۱]
سفرها
پروین همراهِ پدرش به عتبات عالیات، مشهد مقدس، قم، سنندج و اراک سفر کرده است.
او در سال۱۳۰۷ نیز بهاتفاق پدر رهسپار رشت شد و با سَرور مهکامه محصص که شاعر و رئیس دبیرستان دخترانهٔ رشت بود، آشنا شد و این دوستی تا پایان عمر پروین ادامه یافت.
وی در سال۱۳۱۳ عازمِ کرمانشاه شد تا زندگی مشترک را با فضلالله آرتا آغاز کند، البته این زندگی فقط دوماهونیم طول کشید.[۴۲]
کسانی که پروین از آنها تأثیر گرفته است[۷۲]
پروین اعتصامی تفکرات خود دربارهٔ انسان، نکات اخلاقی و جامعه را بهنظم درآورده و در این راه شیوهٔ بزرگان ادب را الگوی خویش قرار داده است. البته نهاینکه وی تقلید کرده باشد بلکه اشعار او از اصالت بیان برخوردارند. پروین همچون شاگردی نمونه در وادی ادبیات فارسی، قدرتِ نبوغ خود را آشکار کرده است.
پروین بهاندازهٔ زیادی از ناصرخسرو تأثیر گرفته است، لحن ناصرخسرو در کلام پروین هویداست و او همچون ناصرخسرو اندیشههای زاهدانه، عرفان اسلامی و پیامهای انسانی را در شعر خود جای داده است.
پروین برخی از اشعار خود را هموزن و همقافیه با اشعار ناصرخسرو سروده است:
ناصرخسرو:
"'مرد را چه خوار دارد؟ تنِ خوش خوارش"' | "'چون تو را خوار کند چون نکنی خوارش"' |
پروین:
"'ای شده شیفتهٔ گیتی و دورانش"' | "'دهر دریاست بیندیش ز طوفانش"' |
پروین از حیث معنا و مفهوم نیز اشعار ناصرخسرو را الگوی خویش قرار داده است:
ناصرخسرو:
"'نکوهش مکن چرخ نیلوفری را"' | "'برون کن ز سر باد خیرهسری را"' |
پروین:
"'همه کردار تو از تست چنین تیره"' | "'چه کنی شکوه ز ماه و گله از اختر"' |
پروین در سرودن اشعاری که در وصف طبیعت هستند از منوچهری دامغانی الگو گرفته است. بهعنوان مثال قصیدهٔ "شب" پروین بهپیرویِ یکی از قصاید منوچهری از حیث وزن و قافیه و مضامین سروده شده است:
منوچهری دامغانی:
"'شبی گیسو فرو هشته به دامن"' | "'پلاسین معجر و قیرینه گرزن"' |
پروین:
"'شباهنگام کاین فیروزه گلشن"' | "'ز انوار کواکب گشت روشن"' |
پروین برای نوشتن قطعهٔ "اشک یتیم" به یکی از قطعات انوری نظر داشته و شعری هممضمون و همقافیه با آن سروده است. البته قطعهٔ انوری حاصل گفتوشنودی ساده بین زیرک با ابلهی است، ولی قطعهٔ پروین حاوی تصاویر زندهای است، مثل زمانی که موکب پادشاه از میان شهر عبور میکند، نظارهگران برای دیدن پادشاه سروصدا میکنند و در این شلوغی پیرزنی با کودکی یتیم دربارهٔ پادشاه صحبت میکنند.
انوری:
"'آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی"' | "'گفت کاین والی شهر ما گدایی بیحیاست"' |
پروین:
"'روزی گذشت پادشهی از گذرگهی"' | "'فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"' |
مثنویهای پروین، مخاطب را بهیاد لحن عارفانهٔ مولانا میاندازد. بهعنوان مثال در مثنوی "عشق حق" که گفتوگوی عاقل و دیوانه است، سوز عشق مولانا موج میزند.
پروین:
"'عاقلی، دیوانهای را داد پند"' | "'کز چه بر خود میپسندی این گزند"' |
شعر و اندیشهٔ پروین از فکر و اندیشهٔ سنایی تأثیر پذیرفته است. برای مثال سنایی بیاعتنایی به جهان را بهنظم درمیآورد، پروین نیز این مطلب را بازگو میکند:
سنایی:
"'ای قوم از این سرای حوادث گذر کنید"' | "'خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید"' |
پروین:
"'رهاییت باید رها کن جهان را"' | "'نگهدار ز آلودگی پاک جان را"' |
پروین شایستهترین شاعری است که توانسته از لحاظ طرز تفکر و بلندنظری از سعدی پیروی کند. بهعنوان مثال سعدی در باب حقگویی و مذمت محافظهکاری در گفتن سخن حق شعری میسراید و پروین نیز همین موضوع را دستمایهٔ شعر خود قرار میدهد:
سعدی:
"'سعدیا چندان که میدانی بگو"' | "'حق نشاید گفت الّا آشکار"' |
پروین:
"'وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است"' | "'شمشیر روز معرکه زشت است در نیام"' |
شیوهٔ سخن نظامی در اشعار پروین به چشم میآید و لحن پروین در برخی از سرودههایش بسیار شبیه به مخزنالأسرار است:
نظامی:
"'آب بریز آتش بیداد را"' | "'زیرتر از خاک نشان باد را"' |
پروین:
"'کار مده نفس تبهکار را"' | "'در صف گل جا مده این خار را"' |
موضوع و محتوای شعر پروین با اشعار حافظ نیز همسانی دارند:
حافظ:
"'در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم"' | "'سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور"' |
پروین:
"'اگرت آرزوی کعبه بود در دل"' | "'چه شکایت کنی از خار مغیلانش"' |
استادان و شاگردان
استادان
نخستین استادِ پروین پدرش یوسف اعتصامی است که مترجم، نویسنده و ادیب بود.
محمدتقی بهار و علیاکبر دهخدا نیز که از دوستان پدرش بودند، در تعلیمِ وی نقش داشتند.[۷۲]
سببِ شهرت
شهرت و شخصیت ادبی پروین مرهون قطعات اوست که غالباً از شیوهٔ ناصرخسرو، انوری، سنایی، سعدی و ادیبالممالک تأثیر گرفتهاند. برخی از قطعات وی نیز اقتباس از قطعات اروپایی بهویژه فابلهای (حکایات تمثیلی و تعلیمی) ازوپ، لافونتن، هوراشیو اسمیث و... است که ترجمهٔ آنها در مجلهٔ بهار منتشر میشد؛ ولی پروین با حسن اقتباس، روحی شرقی را در این حکایات دمیده است. او در شماری از قطعات تمثیلی خود از فن مناظره یا گفتوگو بهره برده است، مناظراتی بین اشخاص، حیوانات، اشیا و... که گاه تعریضی به اوضاع اجتماعی شاعر دارند.[۷۳]
پروین بر روی صحنه
نمایشنامهٔ زندگی پروین اعتصامی با عنوان "اختر چرخ ادب پروین" بهنمایش درآمده است. نویسنده و کارگردان این اثر اعظم بروجردی است و سوسن مقصودلو در نقش پروین هنرنمایی میکند. این نمایش از سوی مرکز هنرهای نمایشی حوزهٔ هنری در تماشاخانهٔ مهر روی صحنه رفته است.[۶۰]
"پروین" نام فیلم سینمایی ایرانی است که در سال۱۳۸۴ بهکارگردانی مرتضی احمدی هرندی ساخته شده است. فیلمنامه بر اساس کتاب "اختر چرخ ادب پروین" نوشتهٔ اعظم بروجردی، نگاشته شده است. آناهیتا نعمتی نقش اصلی این فیلم یعنی پروین اعتصامی را ایفا میکند.[۷۴]
فیلمی سینمایی دربارهٔ زندگی پروین اعتصامی در حال ساخت است که نغمه ثمینی فیلمنامهٔ آن را مینویسد.[۷۵]
مستند "فصلی از هستی" بهکارگردانی پوران صارمی ساخته شده است که دربارهٔ زندگینامهٔ پروین و اشعار وی است. این مستند از شبکهٔ مستند صداوسیما نیز پخش شده است.[۷۶]
انیمیشنی دربارهٔ پروین از سِری داستانهای مشاهیر ایرانی بهنویسندگی علیرضا تانیفر و کارگردانی اهورا شهبازی از شبکهٔ پویا پخش شده است.[۷۷]
مجسمه و نگارههایی که از او کشیدهاند
مجسمهٔ مومی پروین که از جنس سیلیکون ساخته شده، در موزهٔ مشاهیر برج میلاد تهران است. سازندهٔ این مجسمه علیرضا خاقانی است.[۸۰]
آثار و منبعشناسی
فهرست آثار
"'دیوان پروین اعتصامی"': قصائد، مثنویات، تمثیلات و مقطعات
سبک، لحن و ویژگی آثار
دیوان اشعار پروین بالغ بر ۲۵۰۰ بیت است.[۷۱] این کتاب ۲۴۸ قطعه دارد که ۶۵ قطعه بهصورت مناظره است.[۸۱]
شعر پروینْ سلیس، روان و خوشآهنگ است. مناظرهها و گفتوگوها را در خود جای داده است و گاهی اوقات نکتهسنجیها و حاضرجوابیهای موجود در شعر بر لب خواننده لبخند مینشاند. البته این حاضرجوابیها هرگز تکاندهنده و برآشوبنده نیستند، ازاینرو سرودههای پروین برای دانشآموزان دبستانی و دبیرستانی بهعنوان اشعاری آموزنده، روان و بیخطر شناخته شدهاند و مورد قبول نویسندگان کتابهای درسی بودهاند.[۵۶]
در دیوانِ شعرِ پروین، روحِ تسلیم در برابر وقایع جهان موج میزند و پروین از ناگواریهای این جهان شکایت و پرخاش نمیکند.[۸۲]
او در اشعار خود دست به ابتکار مضامین بدیع و ابداع معانی قریب زده و نظر خود را در موضوعات فلسفی و اخلاقی و اجتماعی بیان کرده است، که این نمایانگر هوش قوی، ذهن وقّاد و طبع خداداد وی است. او در استفاده از کلمات، الفاظ و تعابیر حسنِ انتخاب دارد که این امر موهبتی و فطری نیست، بلکه اکتسابی است و نتیجهٔ سالها تحصیل، درس و معاشرت با علما و ادبا است.[۶]
سرودههای پروین را میتوان به دو بخش کهن و نو تقسیم کرد. بهگفتهٔ بهار اشعار پروین از دو سبک پیروی میکنند که یکی سبک شاعران خراسان بهویژه ناصرخسرو و دیگری سبک شاعران عراق و فارس بهویژه سعدی است. از لحاظ معنی نیز نمایانگر افکار عارفان و حکیمان است. اشعار پروین واقعجو هستند و معانی را در ذهن تجسم میکنند.
پروین با ادبیات رمانتیک فرانسه آشنا بود و بهویژه تحتتأثیر ویکتور هوگو و اثر او یعنی "بینوایان" قرار داشت. او همچون شاعری رئالیست نابرابریهای اجتماعی را میدید. اشعار رئالیستی پروین شامل موضوعات مبارزه با ستم و ستمگران، بدشماری دروغ و کینه و نیرنگ، انتقاد از کسانی که به فرودستان ستم میکنند و... است.
شعر پروین وجه عاطفی نیرومندی دارد که در اشعار مناظرهای حالتی نمایشی پیدا میکند و شاعر به اشیا جان میبخشد و آنها را به گفتوگو وامیدارد و اوج تخیل پروین نیز همین جاست که در دل اشیا نفوذ میکند و حالات انسانگونه به آنها میبخشد. البته شاعرانِ پیش از پروین نیز عنصر جانبخشی به اشیا را در شعر خود بهکار گرفتهاند؛ ولی پروین مهارت خاصی بین همعصران خود در این زمینه دارد. قطعهٔ برگ گُریزان مثال خوبی در این زمینه است.[۵۹]:
"'...ز جانسوز اخگری برخاست دودی"' | "'نه تاری ماند زان دیبا، نه پودی"' | |
"'به خود هر شاخهای لرزید ناگاه"' | "'فتاد آن برگ مسکین بر سر راه"' | |
"'از آن افتادن بیگه، برآشفت"' | "'نهان با شاخک پژمان چنین گفت"' | |
"'که پروردی مرا روزی در آغوش"' | "'به روز سختیم کردی فراموش"' | |
"'نشاندی شاد چون طفلان به مهدم"' | "'زمانی شیر دادی، گاه شهدم"' | |
"'به خاک افتادنم روزی چرا بود"' | "'نه آخر دایهام باد صبا بود"' | |
"'هنوز از شکر نیکیهات شادم"' | "'چرا بیموجبی دادی به بادم"' | |
"'هنرهای تو نیرومندیم داد"' | "'ره و رسم خوشت خورسندیم داد"' | |
"'گمان میکردم ای یار دلارای"' | "'که از سعی تو باشم پای بر جای"' | |
"'چرا پژمرده گشت این چهر شاداب"' | "'چه شد کز من گرفتی رونق و آب..."' |
دیوان پروین اعتصامی مشتمل بر سه گونه شعر است: قصاید کوتاه و بلند، مقطعات که شامل تمثیلها و حکایات است و مثنویهای کوتاه مستقل. پروین در نگاشتن قصاید خود کوشیده تا ناصرخسرو را الگوی خویش قرار دهد، مثنویاتش را بهپیروی از عطار و جلالالدین مولوی و نظامی و گاهی هم از وحشی بهنظم درآورده است، در مقطعات هم به انوری و سنایی چشم داشته؛ ولی در بیشتر موارد ابتکار خودش بوده است، از این جهت مقطعات را باید در دستهٔ شاهکارهای او بهشمار آورد.
پروین طبع بسیار بلند و توانایی داشته و هرآنچه را که اراده میکرده مینگاشته است، وزن و قافیه دست و پای او را نبسته و منظورش را بهراحتی در قالب شعر گنجانده است. تنها ایرادی را که میتوان به مقطعات او گرفت این است که در برخی از آنها گذاشتن قافیه کوششی بوده است و شاعر بهمحض نوشتن قافیهٔ مصراع نخست، قوافی دیگر را نیز با کوشش فراوان مینوشته است که اگر این قوافی از شعر حذف شوند نهتنها به شعر لطمهای نمیخورد بلکه انسجام بیشتری پیدا میکند.
پروین در مقطعات و مثنویات خود از فن مناظره بهره برده است و سرمشق او در مناظره اسدی طوسی و عطار بودهاند.[۸۲] وی از روی فطرت و غریزهٔ خویش سبک مناظره را که «قدیمیترین اسلوب حسن ادای مقصود» نام گرفته، در سرودههای خود بهکار برده است و از هر چیز سخن میگوید: چشم و مژگان، دام و دانه، مور و مار، سوزن و پیراهن، دیگ و ناوه، خاک و باد، مرغ و ماهی، صیاد و مرغ، ابر و باران، کرباس و الماس، کوه و کاه.
قصاید پروین که کمتر از یکسوم دیوان وی را تشکیل میدهند، مایههای مردانه دارند، از جمله موعظهگری، خردگرایی، استواری کلام و... . البته این مایههای مردانه دلیل بر این نمیشوند که نسبت مردانه را برای همهٔ دیوان پروین بهکار بُرد، بلکه اشعار او به دلایل زیر مایههای زنانه نیز دارد:
پروین هرگز مادر نشد؛ ولی در قطعاتش مادرانه سخن میگوید و مهر مادری را به مخاطب القا میکند. او در قطعهٔ "حدیث مهر" لذت مادری را از زبان کبوتری برای گنجشکی بازگو میکند:
"'گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری"' | "'کاخر تو هم برون کن از این آشیان سری..."' |
هشت شعر از دیوان پروین به توصیف کودکان یتیم و بدبختیهای آنان اختصاص دارد، مانند قطعهٔ "قلب مجروح":
"'دی کودکی به دامان مادر گریست زار"' | "'کز کودکان کوی، کس به من نظر نداشت..."' |
پروین زنی نکتهسنج و باریکبین است و در ورای هرچیز نکتهای را میبیند. او در قطعهٔ "تیرهبخت" بیمهری نامادری را نسبت به دختری بیچاره چنین نشان میدهد:
"'دختری خرد شکایت سر کرد"' | "'که مرا حادثه بیمادر کرد..."' |
"'بهطور کلی ویژگیهای مهم شعر پروین عبارتند از:"'
"'هم خراسانی و هم عراقی:"' سبک شعری پروین تلفیقی از خراسانی و عراقی است. او در قصیدهسرایی بیشتر از ناصرخسرو و در قطعهسرایی از سعدی پیروی کرده است.
"'استفاده از تمثیل:"' دیوان پروین پر از تمثیل و داستان است. میتوان گفت پس از مولوی، هیچ شاعری بهاندازهٔ پروین از تمثیل بهره نبرده است. او تمثیلهای خود را با مناظره همراه میکند و همین نکته صمیمیت شعر را افزایش میدهد.
"'پندهای اخلاقی و عواطف انسانی:"' اشعار پروین بهخصوص قطعات وی سرشار از پندهای اخلاقی و عواطف انسانی است. مهارت او در نمایاندن این مفاهیم بسیار زیاد است.
"'تجلی غم، درد و فقر:"' در اشعار پروین درد محرومان و رنج فقیران دیده میشود. اینگونه مضامین که در سرودههای سایر شاعران کمتر به چشم میخورد، تجلی غم و درد خود شاعر است که در اشعارش نمایان میشود.
"'برکناری از هزل، هوس و مدح:"' در دیوان پروین اظهار عشق، خوشگذرانی، مدح و هَوسرانی دیده نمیشود و این بهسبب مشکلات و محرومیتهایی است که شاعر در اجتماع احساس کرده و در شعرهایش تجلی بیشتری داشته است.[۸۳]
منبعشناسی (منابعی دربارهٔ پروین و آثارش)
"'کتابها"'
- پروین اعتصامی، بهقلمِ امیر اسماعیلی، انتشارات گوهرین، تهران، چ اول، ۱۳۷۸، ۳۲ صفحه
- پروین اعتصامی، از مجموعهٔ «مفاخر ایرانزمین»، نوشتهٔ موسی اشرفی و سید پژمان میرجمهری، انتشارات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ۱۳۸۵، ۶۴ صفحه
- مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعار که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است، گردآوریِ ابوالفتح اعتصامی، انتشارات ابوالفتح اعتصامی، تهران، ۱۳۲۰، ۳۱ صفحه
- مجموعهٔ مقالات و قطعات اشعار که بهمناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است و اظهار نظرها و تاریخچهٔ زندگانی پدر شاعر، گردآوریِ ابوالفتح اعتصامی، انتشارات ابوالفتح اعتصامی، تهران، چ اول، ۱۳۵۳، ۷۴ صفحه
- مجموعهٔ مقالات کنگرهٔ نکوداشت تولد پروین اعتصامی، بهکوششِ منوچهر اکبری، انتشارات خانهٔ کتاب، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۴۴۷ صفحه
- جهانبینی توحیدی در شعر پروین اعتصامی، بهقلمِ سید محمد برهانی، انتشارات نسل نواندیش، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۴۵۲ صفحه
- تربیت از دیدگاه پروین اعتصامی، نوشتهٔ محمدتقی توپچیپور، انتشارات منشور، تبریز، چ اول، ۱۳۸۴، ۱۶۰ صفحه
- شاعرهٔ ایران پروین اعتصامی؛ صوت المرأةالشرقیة فی العصرالحدیث، بهقلمِ بدیعمحمد جمعه، انتشارات مصرالجدیده، مصر، ۱۹۷۷م/ ۱۳۵۶ش، (به زبان عربی)
- در مدرسهٔ پروین، نوشتهٔ محمود حکیمی، انتشارات قلم، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۱۰۲ صفحه
- پروین اعتصامی شاعرهای از تبار روشنیها، بهقلمِ احمد دانشگر، انتشارات حافظ نوین، تهران، چ اول، ۱۳۸۵، ۶۰۶ صفحه
- شاعری با چشمهای آرام، نوشتهٔ ولیالله درودیان، انتشارات مؤسسهٔ ایران، تهران، ۱۳۷۷، ۲۱۸ صفحه
- یادنامهٔ پروین اعتصامی، گردآوریِ علی دهباشی، انتشارات دنیای مادر، تهران، چ اول، ۱۳۷۰، ۵۸۹ صفحه
- زنانه با پروین، بهقلمِ شیریندخت دقیقیان، تهران، ۱۳۷۹، ۴۳ صفحه
- سخنوران، روشنروانان، پروین اعتصامی و اندیشههای او، نوشتهٔ ادوارد ژوزف، لسآنجلس، ۱۳۷۱، ۸۸ صفحه
- شب پروین، انجمن ادبی شهریار، تبریز، ۱۳۴۹، ۵۹ صفحه
- پروین ستارهٔ آسمان ادب ایران، بهقلمِ محمدجواد شریعت، انتشارات مشعل، اصفهان، ۱۳۵۶، ۲۶۳ صفحه (عنوان عطف: جاودانهٔ پروین)
- خانم پروین اعتصامی اوراس کی شاعری، نوشتهٔ محمدرشید طارق، ۱۹۶۶م، ۱۳۴۵ش، ۳۷۴ صفحه، (بهزبان اردو)
- پروین اعتصامی بزرگترین شاعرهٔ پارسیزبان، بهقلمِ کریم عسکری تورزنی، انتشارات کوچک، تهران، ۱۳۶۴، ۱۰۳ صفحه
- پروین و نازک: ستارگان ادب پارسی و عرب، نوشتهٔ بتول علینیا، انتشارات ماهرنگ، تهران، ۱۳۸۳، ۲۵۴ صفحه
- شکوه شکوفه: شخصیت و دیوان پروین اعتصامی در شرحی کوتاه (اجتماعی و فلسفی)، بهقلمِ کریم فیضی تبریزی، انتشارات پیام دبیر، چ اول، ۱۳۸۲، ۳۹۶ صفحه
- راز پروین، نوشتهٔ کریم فیضی، انتشارات مطبوعات دینی، چ اول، ۱۳۸۳، ۴۶۲ صفحه
- کتابشناسی توصیفی پروین اعتصامی، بهقلمِ روحانگیز کراچی، انتشارات ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، چ اول، ۱۳۸۳، ۱۳۵ صفحه
- پروین اعتصامی همراه با کتابشناسی توصیفی، نوشتهٔ روحانگیز کراچی، انتشارات داستانسرا، تهران، چ اول، ۱۳۸۳، ۲۸۴ صفحه
- تهمت شاعری، بهقلمِ فضلالله گرکانی، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۵۶، ۱۴۴ صفحه
- نوحهٔ بلبل: برگزیدهای از اشعار و حکایات اخلاقی پروین اعتصامی، نوشتهٔ حشمت مؤید و مارگارت آرنت مادلونگ، لکزینگتون، کنتاکی، مزدا، ۱۹۸۵م، ۱۳۶۴ش، (بهزبان انگلیسی)
- مجموعهٔ مقالات پروین اعتصامی، گردآوریِ دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی با همکاری انجمن آثار و مفاخر ایران و مؤسسهٔ فرهنگی عدن، انتشارات دبیرخانهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی
- آینهٔ پروین و اشعار برگزیده از دیوان پروین اعتصامی، نوشتهٔ عباسعلی (آقا محمد) محمدی، انتشارات چاپخش، تهران، چ اول، ۱۳۵۵، ۱۵۸ صفحه
- پروین اعتصامی، نوشتهٔ حسین معینی، انتشارات کانون زبان ایران، تهران، چ اول، ۱۳۸۴، ۴۸ صفحه
- زن، پروین حقیقت یا مجاز؟ (در آینهٔ شعرهای پروین اعتصامی)، نوشتهٔ عبدالحسین موحد، انتشارات محیا، چ اول، ۱۳۷۴، ۱۳۵ صفحه
- نگرشی بر اشعار پروین اعتصامی، بهقلمِ منوچهر ناظر، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۰، ۶۷ صفحه
- جاودانهٔ پروین اعتصامی و برگزیدهٔ آثارش، نوشتهٔ حسین نمینی، انتشارات کتاب فرزان، تهران، چ اول، ۱۳۶۲، ۳۶۷ صفحه
- پروین اعتصامی، مشاهیر ایران ۹، انتشارات تیرگان، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲، ۱۲۸ صفحه
"'نشریات"'
- پروین، ماهنامهٔ ادبی، شمارهٔ صفر، آبان۱۳۸۰
- کبوتر فضل، مجموعهٔ مقالات همایش پروین اعتصامی، مهر۱۳۸۰، دانشگاه تبریز
- کتاب هفته، ویژهنامهٔ یکصدمین سال تولد پروین اعتصامی، اسفند۱۳۸۵، شمارهٔ ۷۲ (پیاپی ۷۲۳)
- مجلهٔ ایرانشناسی، تابستان۱۳۶۸، سال ۱، شمارهٔ ۲[۸۴]
بررسی موردی چند اثر
قطعهٔ "مست و هشیار"
عنوان این قطعه به مخاطب نشان میدهد شعر مقابلهٔ بین دو فرد است که یکی هشیار در ظاهر سمبلِ ارزشمندی و دیگری مست در نگاه عمومی نشانهٔ بیبندوباری است. همین عنوان مخاطب را جذب میکند تا این مقابله را بخواند.
بیت نخست این شعرِ دهبیتی زمینهٔ گفتوگوی مست و هشیار را میچیند و در ابیات بعدی، ابتدای هر مصراع فعل «گفت» دیده میشود که مصراعهای فرد حاوی سخنان محتسب و مصراعهای زوج حاوی سخنان مست است و این تقارن تا پایان ادامه مییابد.
واژهٔ «نیست» در ظاهر ردیف شعر است؛ ولی در واقع تکرارِ این واژه انکار و تقابل را در ذهنِ مخاطب القا میکند. گفته میشود که پروین در این شعر خود از صنعت تکرار استفاده کرده است. واژههایی همچون «قاضی، والی، مسجد، دینار، کلاه و بسیار» که در مصراعهای فرد آورده شده و در مصراعهای زوج تکرار شدهاند نمایانگرِ زیرکیِ فرد مست است که بادقت به سخنان فرد مقابل گوش میکند و پاسخ میدهد.
زمانی که بهشکل جداگانه مصراعهای اول ابیات را باهم و مصراعهای دوم را باهم مقایسه میکنیم، مشاهده میشود که پروین از صنعت توازن بهره برده است. شاعر در مصراع اول بیت دوم میگوید: "'مستی، زانسبب افتان و خیزان میروی"' و در مصراع اول بیت نهم نیز چنین میگوید: "'می بسیار خوردی، زانچنین بیخود شدی"'؛ همان طور که مشاهده میشود هر دو مصراع ساختار یکسانی دارند و در هر دو، جملهٔ پایه توسط قیدهای «زانچنین» و «زانسبب» به جملهٔ پیرو مرتبط شده است. در مصراعهای زوج نیز توازن مشاهده میشود، در مصراع دوم بیت اول که آغاز صحبتهای مست است، ندای «ای دوست» دیده میشود و در مصراع دوم بیت نهم که پایان سخنان اوست، ندای «ای بیودهگو» آورده شده که نمایانگرِ تحول کلامی فرد مست نسبت به محتسب است.
در بررسی شعر از حیث آوایی مشاهده میشود قافیهها، واژههای «افسار، هموار، خمار، بدکار، دینار و...»، با واژهٔ هشیار نیز که در عنوان شعر است، آوای یکسان دارند و توجه مخاطب را به عنوان شعر جلب میکنند. علاوه بر قافیههای ذکرشده، درون مصراعها نیز قافیههایی وجود دارند که آهنگ شعر را افزایش میدهند؛ برای مثال در مصراع اول بیت ششم «پنهان و وارهان» و در مصراع اول بیت هفتم «غرامت و جامهات» آوای یکسان دارند.
عبدالحسین زرینکوب بر این باور است که پروین در نوشتن این شعر از یکی از حکایتهای مولانا الهام گرفته است؛ ولی در شعر پروین حاضرجوابیِ فردِ مست لطف خاصی دارد که قصهٔ مولانا ندارد.[۸۵]
غزل "سفر اشک"
محمدتقی بهار دربارهٔ این غزل چنین مینویسد:
« | از پنج شش غزل، که غزلسازی ملایمِ طبع پروین نبود...، هرگاه تنها غزل "سفر اشک" از این شاعرهٔ شیرینزبان باقی مانده بود، کافی بود که وی را در بارگاه شعر و ادبیاتِ حقیقی، جایگاهی عالی و ارجمند بخشند... .[۸۶] | » |
ناشرانی که اشعار او را منتشر کردهاند
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، انتشارات تلاش، بهنشر، برومند، رهنما، حدیث، سنبله در مشهد، قطره، مرز فکر و پیام نیک، پرگار پارس، آیدین در تبریز، نقشاندیش، حسامالدین، وفاجو در تبریز، پژوهش، پیام عدالت، محمد، قدیانی، ثالث، خدمات فرهنگی کرمان، اوسان، مهتاب، ققنوس، نمونه حافظ، جانزاده، فخر رازی، جرس، حدید، نی، افشار، مطبعهٔ مجلس، جواهری، یاد عارف، عطار، طاهری، پیدایش، کتاب همراه، باقرالعلوم، مروارید، قائم نوین و امیرکبیر.[۸۴]
تعداد چاپها و تجدید چاپها
چاپ اول دیوان پروین زیر نظر خود و پدرش بود. چاپ دوم تا هشتم در سال۱۳۶۳ زیر نظر برادرش ابوالفتح اعتصامی بود.[۸۷]
نخستین بار در سال۱۳۱۴ سعید نفیسی دیوان پروین را بهچاپ رساند، نُه سال بعد که ابوالفتح اعتصامی به دیدار نفیسی رفت، چاپ سوم این کتاب را هم برای او بُرد و سعید نفیسی دراینباره میگوید: «در همین مدت کوتاه سه چاپ از دیوان پروین انتشار یافته است و این میرساند که ادبیات ایران هر سه سال حوصلهٔ یک چاپ از این کتاب را دارد.»[۸۲]
بهسبب اقبال فراوان مردم به سرودههای پروین اعتصامی و در نتیجه کثرت نشر، امکان برآورد تعداد نوبتهای چاپ و شمارگان تیراژ دشوار است. از میان چاپهای متعدد دیوان پروین اعتصامی، "دیوان قصاید، مثنویات، تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی" بهاهتمامِ دکتر ولیالله درودیان از انتشارات نشر نی در تهران بهسال۱۳۷۵ یکی از برترینهاست.[۸۸]
نوا، نما و نگاه
-
"'پروین در کتابهای درسی"'
پانویس
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۳.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۶.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ دهخدا، لغتنامه، ۵۵تا۷۶.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۱۲۹.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۰۵.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۳۳۱ و۳۳۸.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ «پروین اعتصامی». شیوه، ش. ۲.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ «پروین دردآشنای زمانه». ندا، ش. ۳۹و۴۰.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۳۹.
- ↑ صاعدی، اختر چرخ ادب، ۵۸.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۴۸۶.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۲.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۷.
- ↑ «جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی از آغاز تا امروز».
- ↑ «آشنایی با جشنوارهٔ فیلم پروین اعتصامی».
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۶۰.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ ۱۸٫۴ ۱۸٫۵ «مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر». ماهنامه پروین، ش. ۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۰.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۲۵.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۴.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۹.
- ↑ مشرف، پروین اعتصامی پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران، ۵۳.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ یغما، ش. ۳۶۰.
- ↑ بهار، دیوان اشعار ملکالشعرا بهار.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۵۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۵.
- ↑ گرکانی، تهمت شاعری، تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۳۰۱.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۳۶.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۶۵.
- ↑ «سه نامهٔ ۱۳آذر۱۳۱۳ و ۵تیر و ۲۳مرداد۱۳۱۴». فصلنامهٔ ایرانشناسی، ش. ۱.
- ↑ اژدرپناه، پروین اعتصامی، شاعر درد و رنج، ۳۸.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۸.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۳۸.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۱۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۳.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۴۸۰.
- ↑ صاعدی، اختر چرخ ادب.
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ «سالشمار». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲، ۱۱۳ و ۱۱۴ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶).
- ↑ خاماچی، شهر من تبریز، ۳۲۱.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۸۳.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۳.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۲۰.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۶۷.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۳۵.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۲۳.
- ↑ بامداد، زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ۸۹.
- ↑ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ۴۹۲.
- ↑ «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی».
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۲۱۹.
- ↑ «یادبود پروین اعتصامی در باغموزهٔ نگارستان تهران».
- ↑ شهریار، دیوان شهریار، ۱۲۵۷.
- ↑ ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۲۵۶.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۲.
- ↑ دهباشی، یادنامهٔ پروین اعتصامی، ۵۲۸.
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ ۵۹٫۲ «ویژگیهای شعر پروین اعتصامی». کیهان فرهنگی، ش. ۱۳۷.
- ↑ ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ «نمایش پروین اعتصامی». حافظ، ش. ۲۱.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۸۶.
- ↑ بامداد، زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ۵۴.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۹۱.
- ↑ «برگزیدهها (نامههای پروین اعتصامی به مهکامه محصص)». ایرانشناسی، ش. ۴۹.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۰۹.
- ↑ اعتصامی، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، ۳۰.
- ↑ قدمیاری، معجزهٔ پروین، ۲۳۶.
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ «اختر چرخ ادب در غربت غریبانه شهر».
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۱۲.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۱۵۹.
- ↑ ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ ۷۱٫۲ «نگاهی به خانههای پروین اعتصامی در تبریز و تهران».
- ↑ ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ «پروین اعتصامی و تأثیرپذیری از استادان پیشین ادب فارسی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا۱۱۴.
- ↑ روزبه، ادبیات معاصر ایران (نظم).
- ↑ «بازی درونی برای ۱۰روز آخر زندگی پروین».
- ↑ «زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود».
- ↑ «سینما حقیقت؛ فصلی از هستی».
- ↑ «انیمیشنی جذاب در مورد پروین اعتصامی».
- ↑ «نماد سفالی پرترهٔ پروین اعتصامی در قطار شهری مشهد رونمایی شد».
- ↑ «۲۵اسفند، روز بزرگداشت پروین اعتصامی».
- ↑ «موزهٔ مشاهیر در برج میلاد تهران».
- ↑ «شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی».
- ↑ ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ ۸۲٫۲ «پروین اعتصامی». پیام نو، ش. ۲.
- ↑ خالقیراد، قطعه و قطعهسرایی در شعر فارسی، ۴۰۰.
- ↑ ۸۴٫۰ ۸۴٫۱ «کتابشناسی: کتابشناس پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا۱۱۴.
- ↑ «بررسی یکی از اشعار پروین اعتصامی». پژوهش زبانهای خارجی، ش. ۳۸.
- ↑ اعتصامی، دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی، ح.
- ↑ حدّادی، زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی، ۳۲۸.
- ↑ «معرفی کتاب: نگاهی به تازهترین نشر دیوان پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا۱۱۴.
منابع
- حدّادی، نصرالله (۱۳۹۳). زندگی و زمانهٔ پروین اعتصامی. تهران: نامک. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۷۲۱-۲۸-۶.
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۵). پژوهشگران معاصر ایران. ۱۱. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۶۳۷-۴۳-۴.
- اتحاد، هوشنگ (۱۳۹۰). پژوهشگران معاصر ایران. ۸. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۶۳۷-۰۱-۴.
- صاعدی، عبدالعظیم (۱۳۹۵). اختر چرخ ادب؛ مروری بر زندگی و شعر پروین. تهران: نخل دانش. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۹۴۸-۸۱-۵.
- خاماچی، بهروز (۱۳۸۸). شهر من تبریز. تبریز: ندای شمس.
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۷). لغتنامه. ۴. تهران: دانشگاه تهران.
- اعتصامی، ابوالفتح (۱۳۵۵). مجموعه مقالات و قطعات اشعار. تهران: بهمن۲۵۳۵.
- دهباشی، علی (۱۳۷۰). یادنامهٔ پروین اعتصامی. تهران: دنیای مادر.
- بامداد، بدرالملوک (۱۳۴۷). زن ایرانی، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید. ۱. تهران: ابن سینا.
- مشرف، مریم (۱۳۹۱). پروین اعتصامی، پایهگذار ادبیات نئوکلاسیک ایران. تهران: سخن.
- قدمیاری، مجید (۱۳۸۸). معجزهٔ پروین. تهران: سخن.
- شهریار، محمدحسین (۱۳۹۱). دیوان شهریار. ۲. تهران: زرین.
- گرکانی، فضلالله (۱۳۵۶). تهمت شاعری،تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی. تهران: روزنه (وابسته به شرکت فرهنگی و تحقیقاتی زرمیوند.
- بهار، محمدتقی (۱۳۸۲). دیوان اشعار ملکالشعرا بهار. ۲. تهران: آزادمهر.
- روزبه، محمدرضا (۱۳۸۱). ادبیات معاصر ایران (نظم). تهران: روزگار.
- دریا. «پروین اعتصامی». شیوه، ش. ۲ (۱۳۳۲).
- اعتصامی، پروین (۱۳۵۵). دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و قطعات پروین اعتصامی. تهران: ابوالفتح اعتصامی، ۲۵۳۵.
- خالقیراد، حسین (۱۳۷۵). قطعه و قطعهسرایی در شعر فارسی. علمی و فرهنگی.
- نایبی، فرامرز. «پروین دردآشنای زمانه». ندا ۱۱، ش. ۳۹ و ۴۰ (۱۳۸۲).
- دانشگر، احمد. «مکاتبهٔ مهرانگیز اعتصامی با احمد دانشگر». ماهنامه پروین (تهران)، ش. ۳ (۱۳۸۱).
- «سه نامهٔ ۱۳آذر۱۳۱۳ و ۵تیر و ۲۳مرداد۱۳۱۴». فصلنامهٔ ایرانشناسی (نیویورک) ۱۳، ش. ۱ (۱۳۸۰).
- فخری، آذر. «سالشمار». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- علیمحمدی، علی. «کتابشناسی: کتابشناس پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه (تهران)، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- دستغیب، سید عبدالعلی. «ویژگیهای شعر پروین اعتصامی». کیهان فرهنگی (تهران)، ش. ۱۳۷ (۱۳۷۶).
- نفیسی، سعید. «پروین اعتصامی». پیام نو ۱، ش. ۲ (۱۳۲۳).
- حسام، س. «نمایش پروین اعتصامی». حافظ، ش. ۲۱ (۱۳۸۴).
- یغمایی، حبیب. یغما (تهران) ۳۱، ش. ۳۶۰ (۱۳۵۷).
- «برگزیدهها (نامههای پروین اعتصامی به مهکامه محصص)». ایرانشناسی ۱۳، ش. ۴۹ (۱۳۸۰).
- صدیقی، امین. «معرفی کتاب: نگاهی به تازهترین نشر دیوان پروین اعتصامی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- بقایی، مرجان. «پروین اعتصامی و تأثیرپذیری از استادان پیشین ادب فارسی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش. ۱۱۲تا ۱۱۴ (۱۳۸۵و۱۳۸۶).
- قدیمی، مهوش و نرگس هوشمند. «بررسی یکی از اشعار پروین اعتصامی». پژوهش زبانهای خارجی، ش. ۳۸ (۱۳۸۶).
پیوند به بیرون
- «جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی از آغاز تا امروز». باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۲تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». خبرگزاری صدا و سیما، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «یادبود پروین اعتصامی در باغ موزهٔ نگارستان تهران». خبرگزاری ایلنا، ۲۴اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «اختر چرخ ادب در غربت غریبانه شهر». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «نگاهی به خانههای پروین اعتصامی در تبریز و تهران». خبرگزاری ایمنا، ۱۳فروردین۱۳۹۶. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «شعر روی سنگ قبر پروین اعتصامی». خبرگزاری فارس، ۲۵اسفند۱۳۹۷. بازبینیشده در ۴تیر۱۳۹۸.
- «موزهٔ مشاهیر در برج میلاد تهران». سایت تحلیلی خبری عصر ایران، ۳۰بهمن۱۳۹۲. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «۲۵اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی». مفدا (پایگاه اطلاعرسانی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی زنجان)، ۲۳اسفند۱۳۹۶. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «نماد سفالی پرترهٔ پروین اعتصامی در قطار شهری مشهد رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، ۳۱اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینیشده در ۵تیر۱۳۹۸.
- «بازی درونی برای ۱۰روز آخر زندگی پروین». هموطن سلام، ۹مرداد۱۳۸۴. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «زندگینامهٔ پروین اعتصامی فیلم میشود». خبرگزاری مهر، ۲۰تیر۱۳۹۷. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «سینما حقیقت؛ فصلی از هستی». شبکهٔ مستند سیما. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.
- «انیمیشنی جذاب دربارهٔ پروین اعتصامی». آپارات. بازبینیشده در ۸تیر۱۳۹۸.