مجموعهاشعار حسین منزوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
طراوت بارانی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
|عنوان = مجموعهاشعار حسین منزوی | |عنوان = مجموعهاشعار حسین منزوی | ||
|تصویر | |تصویر = HOSEYN-MONZAVI.jpg | ||
|اندازه تصویر = | |اندازه تصویر = 180px | ||
|زیرنویس تصویر = | |زیرنویس تصویر = | ||
|نویسنده = [[حسین منزوی]] | |نویسنده = [[حسین منزوی]] | ||
|تصویرگر = | |تصویرگر = | ||
|طراح جلد = | |طراح جلد = | ||
|زبان = | |زبان = فارسی | ||
|مجموعه = | |مجموعه = | ||
|موضوع = شعر فارسی | |موضوع = شعر فارسی | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|ناشر = مؤسسهٔ انتشارات نگاه | |ناشر = مؤسسهٔ انتشارات نگاه | ||
|ناشر فارسی = | |ناشر فارسی = | ||
|محل انتشارات = | |محل انتشارات = تهران | ||
|تاریخ نشر = | |تاریخ نشر = | ||
|تاریخ نشر فارسی= | |تاریخ نشر فارسی= | ||
|محل ناشر فارسی = | |محل ناشر فارسی = | ||
|نوع رسانه = | |نوع رسانه = | ||
|صفحه | |صفحه = ۱۰۴۸ | ||
|شابک = | |شابک = | ||
|پس از = | |پس از = | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
== | ==اگر هنوز کتاب را نخواندهاید== | ||
منزوی در طول زندگی، مجموعههای | [[حسین منزوی]] غزلسرای نامی در طول زندگی، مجموعههای شعر متعددی به چاپ رساند که از آنها میتوان به '''حنجرهٔ زخمی تغزل'''، '''از شوکران و شکر''' ،'''از کهربا و کافور'''، '''بههمینسادگی'''، '''از ترمه و تغزل''' و... اشاره کرد. اما در این کتاب تمام اشعار او در کنارهم گردآوری شدهاست. | ||
تمام | منزوی در تمام اشعارش وامدار عشق و زندگی است.او در مصاحبهای طولانی با ابراهیم اسماعیلی اراضی از نخستین جرقههای خلق شعر تا آخرین دغدغهها و تمام آنچه در سالهای شاعری بر او گذشته و در شعرش مجسم شده، سخن گفتهاست.»<ref>{{پک|ابراهیم اسماعیلی اراضی|۱۳۹۵|ک= از عشق تا عشق|ص=}}</ref> | ||
===شاعری همزاد پاییز=== | |||
حسین منزوی متولد اول مهرماه ۱۳۲۵ است و خود را همزاد پاییز میداند: همیشه گفتهام که من با پاییز ۱۳۲۵ همزاد هستم، نه فقط همسن و سال. چرا که وقتی میگوییم همزاد، نگاه به چیزهای دیگری هم داریم. همزادی با پاییز با تمام اوصافی که از پاییز میدانیم و میشناسیم.این تقارب آنقدر پررنگ بودهاست که در شعر من هم نمودهای متعددی داشتهاست: من و پاییز٬ من و درختهای پاییزی٬ من و رستاخیز بهاری درختها و مجموعهٔ این طیف . مثلا در شعر '''از کهربا و کافور''' از من و همزادم٬پاییز و البته وسوسهٔ رستاخیز٬ صحبت میکند»<ref>{{پک|ابراهیم اسماعیلی اراضی|۱۳۹۵|ک= از عشق تا عشق|ص=۱۴}}</ref> | |||
===پیوند پدر و پسری در شعر=== | ===پیوند پدر و پسری در شعر=== | ||
'''منزوی''' تاثیر پدر در زندگی شاعرانهاش را چنین توصیف میکند: | '''منزوی''' تاثیر پدر در زندگی شاعرانهاش را چنین توصیف میکند: | ||
دوران شاعری پدر من تقسیم میشود به دورانهای زیرشاخهای.یک دوره همان دورهای است که پیش از ازدواج در سالهای۳۰ تا ۴۰ داشته. و دوره اصلی شاعری پدر من بعد از چهل سالگیاش است. موقعی که من فکر میکنم تقریبا بیست سالهام.پدرم چهل ساله است و تصور میکنم که شعر گفتن من و شاعر شدن من دوباره شعر پدرم را بیدار میکند، شعری که زنده است ولی انگار یک خواب زمستانی را پشت سر میگذارد. اگرچه یکی از عوامل بسیار بسیار مهم در شاعر شدن و شاعر بودن من ،این بود که پدرم در دهه چهل، بصورت مستمر شروع میکند به کتاب خریدن و کتابخانهای را فراهم کردن. پدرم در آن دوره احساس میکرد باید با من همراهی بکند و میکرد و تا سی سال بعد، به صورت فعال کارهای خوبی میساخت.<ref>{{پک|ابراهیم اسماعیلی اراضی|۱۳۹۵|ک= از عشق تا عشق|ص= | دوران شاعری پدر من تقسیم میشود به دورانهای زیرشاخهای.یک دوره همان دورهای است که پیش از ازدواج در سالهای۳۰ تا ۴۰ داشته. و دوره اصلی شاعری پدر من بعد از چهل سالگیاش است. موقعی که من فکر میکنم تقریبا بیست سالهام.پدرم چهل ساله است و تصور میکنم که شعر گفتن من و شاعر شدن من دوباره شعر پدرم را بیدار میکند، شعری که زنده است ولی انگار یک خواب زمستانی را پشت سر میگذارد. اگرچه یکی از عوامل بسیار بسیار مهم در شاعر شدن و شاعر بودن من ،این بود که پدرم در دهه چهل، بصورت مستمر شروع میکند به کتاب خریدن و کتابخانهای را فراهم کردن. پدرم در آن دوره احساس میکرد باید با من همراهی بکند و میکرد و تا سی سال بعد، به صورت فعال کارهای خوبی میساخت.<ref>{{پک|ابراهیم اسماعیلی اراضی|۱۳۹۵|ک= از عشق تا عشق|ص=۷۲}}</ref> | ||
===رویای چاپ شعر در کنار منوچهر آتشی=== | ===رویای چاپ شعر در کنار منوچهر آتشی=== | ||
حسین منزوی در خصوص چاپ شدن شعرش برای اولین بار، در نشریه روشنفکر، خاطرهای به این مضمون نقل میکند: | حسین منزوی در خصوص چاپ شدن شعرش برای اولین بار، در نشریه روشنفکر، خاطرهای به این مضمون نقل میکند: | ||
مجلهٔ روشنفکر یک صفحهای داشت بهنام "هفت تار چنگ" که در واقع اشارهای بود به هفت هنر. مسئول این صفحه آقای فریدون مشیری بود که بیشتر به شعر میپرداخت اما بعضی خبرها از تئاتر و باله و این چیزها هم میگذاشت. یادم هست که مرتب برای این مجله شعر میفرستادم. یکبار هم جواب گرفتم که آقای فلانی! شعرتان خوب بود. ما منتظر شعرهای بهتری از شما هستیم. ولی من ناامید نشدم. تا اینکه یک شعر فرستادم و بعد یک روز که در دکه مجله را باز کردم و ورق زدم دیدم که یک شعر از من چاپ کرده توی صفحهٔ خوانندگان. ذوقزده شدم. پول از پدرم گرفتم و مجله را خریدم و بعد که شعرم را به پدرم نشان دادم، ایشان شعر را که خواند گفت: این خوبه که شعرت چاپ شده، ولی ...(یک ورقی زد و آن صفحهٔ هفت تار چنگ را باز کرد. دیدم یک غزل خیلی خوب از منوچهر آتشی در آن چاپ شده بود) گفت اگر شعرت روزی اینجا و کنار یه همچین شعری چاپ شد، اونوقت قبوله، اون حسابه! حالا دیگر آتشی برایم یک معیار شده بود. با خودم قسم خورده بودم که اولین شعری که بتوانم یک جای درست و حسابی چاپ کنم، جایی باشد که شعر آتشی هم کنارش باشد. این اتفاق ۵-۶ سال بعد افتاد. بهار سال ۴۸ قرار شد یک جلسهٔ شعرخوانی در زنجان داشتهباشیم و من بانی دعوت از شاعری از تهران باشم که انتخاب میشود. خود من بیشترین تلاشم را داشتم که این شاعر منوچهر آتشی باشد. آقای آتشی دعوت ما را پذیرفت و شب شعری در سالن دبیرستان امیرکبیر زنجان برگزار شد که استقبال هم از آن بد نبود. من هم در آن جلسه چند شعر خواندم که یکی از آنها را بعدها آتشی در مجلهٔ فردوسی چاپ کرد.<ref>{{پک|ابراهیم اسماعیلی اراضی|۱۳۹۵|ک= از عشق تا عشق|ص=۱۱۰}}</ref> | |||
===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ===یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)=== | ||
=== | ===شعری برای قهرمان وطن٬'''صفرخان'''=== | ||
بین اشعار منزوی یک شعر بلند نیمایی به نام ''صفرخان'' است که در سال ۱۳۵۸ بهصورت مجزا توسط انتشارات چکیده منتشر شدهبود. این منظومه بلند نیمایی را شاعر به روح آزادیخواه یکی از قهرمانان تاریخ معاصر ''صفر قهرمانیان'' و همچنین برادر شهید خود پیشکش کرده است؛ زیرا گرامی داشتن یاد عزیز '''صفرخان''' که همچنان اسطوره پیروزی برای این سرزمین و این مردم است برای شاعر ارزشمند و گرانبهاست.<ref name=''زندگینامه''>{{یادکرد وب|نشانی= http://hosseinmonzavi.blogfa.com/post/48.|عنوان= نگاهی به آثار شعری حسین منزوی، برگرفته از: کتاب ماه ادبیات و فلسفه ش: ۷۸، احمد رمضانی}}</ref> | |||
===دلیل شهرت=== | ===دلیل شهرت=== | ||
===تقدیمشده به=== | ===تقدیمشده به=== | ||
===چرا | ===چرا شعر حسین منزوی؟=== | ||
شاید مهمترین دلیل برای خوانش اشعار حسین منزوی، پلی باشد که او بین شعر گذشته و معاصر برقرار کرد و با عبور از این پل، شعرهای بینظیری را با مضامینی چون عشق، امید، ایمان و آزادی سرود. | شاید مهمترین دلیل برای خوانش اشعار حسین منزوی، پلی باشد که او بین شعر گذشته و معاصر برقرار کرد و با عبور از این پل، شعرهای بینظیری را با مضامینی چون عشق، امید، ایمان و آزادی سرود. | ||
بعد از انقلاب ادبی [[نیما یوشیج]] در شعر معاصر ایران، تحولات بزرگی چه از نظر قالب و چه از نظر درونمایه در شعر فارسی پدیدار شد. بسیاری از شاعران درصدد نوگرایی در شعر معاصر بودند که تلاش آنها به پیدایش قالبهای جدید مثل شعر سپید و موج نو انجامید. خیلی از شاعران معتقد بودند که دیگر زمانه قالبهای کهن سرآمده و تنها در متون تاریخی باید غزل و قصیده و مثنوی خواند. اما حسین منزوی معتقد بود که قالب شعری تنها یک وسیله برای انتقال مفهوم است و هر قالبی در هر عصری وقتی بتواند احساسات شاعر را منتقل کند، قابل استفاده خواهد بود.این شور تازه را در غزل معاصر نوآوریهای حسین منزوی ایجاد کرد. بنابراین اشعار او از این حیث، در | بعد از انقلاب ادبی [[نیما یوشیج]] در شعر معاصر ایران، تحولات بزرگی چه از نظر قالب و چه از نظر درونمایه در شعر فارسی پدیدار شد. بسیاری از شاعران درصدد نوگرایی در شعر معاصر بودند که تلاش آنها به پیدایش قالبهای جدید مثل شعر سپید و موج نو انجامید. خیلی از شاعران معتقد بودند که دیگر زمانه قالبهای کهن سرآمده و تنها در متون تاریخی باید غزل و قصیده و مثنوی خواند. اما حسین منزوی معتقد بود که قالب شعری تنها یک وسیله برای انتقال مفهوم است و هر قالبی در هر عصری وقتی بتواند احساسات شاعر را منتقل کند، قابل استفاده خواهد بود.این شور تازه را در غزل معاصر نوآوریهای حسین منزوی ایجاد کرد. بنابراین اشعار او از این حیث، در مطالعهٔ شعر معاصر ایران، بسیار حائز اهمیتاند.<ref>{{پک|فاطمه جوادی|۱۳۹۰|ک= بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی| پایاننامه برای دریافت درجهٔ کارشناسی ارشد رشتهٔ ادبیات و علوم انسانی|دانشکده علومانسانی|دانشگاه تربیت دبیر شهیدرجایی|}}</ref> | ||
===چند | |||
*مسافر ناگاه | ===چند عاشقانهٔ کوتاه === | ||
::همواره عشق | * مسافر ناگاه | ||
::همواره عشق بیخبر از راه میرسد | |||
::چونان مسافری که به ناگاه میرسد | ::چونان مسافری که به ناگاه میرسد | ||
:: | ::وامینهم به اشک و به مژگان تدارکش | ||
::چون وقت آب و جاروی | ::چون وقت آب و جاروی این راه میرسد | ||
*پلنگ و ماه | * پلنگ و ماه | ||
::خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود | ::خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود | ||
::و ماه را | ::و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود | ||
::پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد | ::پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد | ||
::که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود | ::که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود | ||
خط ۶۶: | خط ۷۱: | ||
::چه سرنوشت غمانگیزی، که کرم کوچک ابریشم | ::چه سرنوشت غمانگیزی، که کرم کوچک ابریشم | ||
::تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود | ::تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود | ||
*لیلا | * لیلا | ||
:: | ::لیلا دوباره قسمت ابنالسلام شد | ||
::عشق بزرگم، آه چه آسان حرام شد | ::عشق بزرگم، آه چه آسان حرام شد | ||
::اول دلم فراغ تو را | ::اول دلم فراغ تو را سرسری گرفت | ||
::وآن زخم کوچک دلم آخر جذام شد | ::وآن زخم کوچک دلم آخر جذام شد | ||
:: | ::گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت | ||
:: | ::دیگر تمام شد گل سرخم، تمام شد | ||
*اعجاز | * اعجاز | ||
::ترا به کینه چه دینی است؟ کاش | ::ترا به کینه چه دینی است؟ کاش میآمد، | ||
::کسی که دین جهان را، به عشق ادا | ::کسی که دین جهان را، به عشق ادا میکرد | ||
::عصا که مار شد اعجاز بود، کاش امّا | ::عصا که مار شد اعجاز بود، کاش امّا | ||
::کسی به معجزه¬ای، مار را، عصا | ::کسی به معجزه¬ای، مار را، عصا میکرد | ||
* | * | ||
::اگر باید زخمی | ::اگر باید زخمی داشتهباشم | ||
::که نوازشم کنی | ::که نوازشم کنی | ||
::بگو تا تمام دلم را | ::بگو تا تمام دلم را | ||
خط ۸۵: | خط ۹۰: | ||
::زخم ها زیبایند | ::زخم ها زیبایند | ||
::و زیباتر آن که | ::و زیباتر آن که | ||
::تیغ را هم تو فرود | ::تیغ را هم تو فرود آوردهباشی! | ||
::عشق و زخم | ::عشق و زخم | ||
::از یک تبارند | ::از یک تبارند | ||
خط ۹۳: | خط ۹۸: | ||
::همه انگشت نوازش باش | ::همه انگشت نوازش باش | ||
==برای | ==برای شما که شعر '''منزوی''' را خواندهاید== | ||
===عهد برادرانه=== | ===عهد برادرانه=== | ||
بهروز منزوی، برادر حسین منزوی و | بهروز منزوی، برادر حسین منزوی و گردآورندهٔ کلیات اشعار، در مورد داستان چاپ شدن این کتاب میگوید: حسین در نامهای سفارشگونه به من-بهروز منزوی افتخار و اختیار مرتب کردن و به نشر سپردن آثارش را دادهبود، با قید "هرآنچه و هرگونه که صلاح میدانی". ازآنجاکه زندهیاد در زمان حیاتش، اکثر آثارش را به آقای محمد فتحی، مدیر انتشارات آفرینش واگذار کردهبود، بالاخره پس از مذاکراتی با ایشان، توافق نهایی برای گردآوری همهٔ اشعار در یک مجلد، حاصل شد. پیش از این، انتشارات آفرینش، چهار مجلد پراکنده از شعرهای استاد را پس از مرگش به چاپ رسانده بود، اما این چهار جلد به نظر ما و همهٔ اهل فن، مطلوب نبودند. | ||
به گفته او احتمالا بعضی از اشعار حسین منزوی در این کتاب وجود نداشتهباشد، که علت آن پس از مصلحتبینی، پیدا نشدن آنها در میان کاغذها و دفترهای نهچندان منظم شاعر بوده است | به گفته او احتمالا بعضی از اشعار حسین منزوی در این کتاب وجود نداشتهباشد، که علت آن پس از مصلحتبینی، پیدا نشدن آنها در میان کاغذها و دفترهای نهچندان منظم شاعر بوده است.<ref>{{پک|بهروز منزوی|مجموعهاشعار حسین منزوی| انتشارات نگاه| ۱۳۸۷|}}</ref> اما اکثر اشعار حسین منزوی در قالبهای گوناگون در این کتاب جمعآوری شده و این کتاب اصلیترین مرجع برای شناخت و مطالعهٔ اشعار اوست. | ||
====مجوز==== | ====مجوز==== | ||
====جوایز==== | ====جوایز==== | ||
کتاب حنجره زخمی تغزل٬ نخستین مجموعهشعری است که حسین منزوی در سال ۱۳۵۰ به چاپ رساند و در همان سال برنده جایزه ادبی فروغ فرخزاد شد.<ref name=''زندگینامه''>{{یادکرد وب|نشانی= http://hosseinmonzavi.blogfa.com/post/48.|عنوان = نگاهی به آثار شعری حسین منزوی - برگرفته از: کتاب ماه ادبیات و فلسفه ش ۷۸ - احمد رمضانی}}</ref> | |||
====جلسات نقد و بررسی==== | ====جلسات نقد و بررسی==== | ||
====اهدا==== | ====اهدا==== | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۲۱: | ||
===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)=== | ===داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)=== | ||
===سبک شعر منزوی=== | ===سبک شعر منزوی=== | ||
::غزل منزوی را در سه | ::غزل منزوی را در سه حوزهٔ زبانی (آوایی، واژگانی و نحوی)، ادبی (تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و بدیع) و فکری (مضامین و محتوای اشعار) میتوان بررسی کرد. | ||
غزلیات وی مشتمل بر ۴۳۶ غزل (۳۶۷۲) بیت است. کوتاهترین غزل وی ۳ بیت دارد با مطلع: | |||
::الا | ::الا زنی که صدایی، فقـط صـدا ایزن! | ||
:: | ::صـدای با دل و جان من آشنا ایزن | ||
بلندترین آنهم ۱۸ بیت است با مطلع: | |||
::شاعـــر! تو را | ::شاعـــر! تو را زین خیل بیدردان، کسی نشناخت | ||
:: | ::تو مشکلی و هرگزت آسان، کسی نشناخت | ||
اما بیش از ۷۰ درصد از غزلیات منزوی از نظر تعداد ابیات در طبقهبندی غزل متوسط( بین ۷ تا ۱۰ بیت) به شمار میآیند | اما بیش از ۷۰ درصد از غزلیات منزوی از نظر تعداد ابیات در طبقهبندی غزل متوسط( بین ۷ تا ۱۰ بیت) به شمار میآیند. | ||
منزوی در شعرش از واژههای کهن و امروزی در کنار هم استفاده کردهاست. آنچه باعث | منزوی در شعرش از واژههای کهن و امروزی در کنار هم استفاده کردهاست. آنچه باعث تمایز منزوی از دیگر شاعران معاصرش شده است این است که بهکاربردن واژههای کهنه در کنار دیگر لغات امروزی به بافت شعر او آسیب نمیزند و کلمه آنقدر خوش مینشیند که از بیت بیرون نمیزند و توسط کلمات پس و پیش به خوبی حمایت میشود و این لغات کهنه باعث جلب توجه بیشتر خواننده میشود. استفاده از واژههایی چون بیفره، اهرمنان ، نگارینا ، دژخیم، بهآیین، آونگ، شرحهشرحه و قناره نمونههایی از استفاده از مفردات سبک خراسانی در شعر منزوی است. | ||
:: | ::ای باغ اهوراییم افسوس که کردند | ||
:: | ::بیفرّه و بیفر و شکوه، اهرمنانت | ||
اما در کنار استفاده از | اما در کنار استفاده از واژههای کهن٬ استفاده از واژههای نو یکی از خصایص شعر حسین منزوی است. او معتقد است که انسان فرزند زمان است و اگر در گذشته بماند راهی از پیش نبردهاست. سهم استفاده منزوی از این واژهها ۸۷ واژه بدیع در مجموع غزلیاتش است. | ||
خوش | |||
::خوش میچرد آهوی لبت، غافل از این لب | |||
::این لب که پلنگانه کمین کرده برایش | |||
و یا | و یا | ||
::اگر تو میشکنی لیلیانه کاسه من | ::اگر تو میشکنی لیلیانه کاسه من | ||
::چه غم؟ | ::چه غم؟ که شیوه دلبرگزینیت زیباست | ||
نمونههای دیگری از خلق واژگان در شعر منزوی عبارتند از نازگون٬وسوسهباز٬ نهنگانه٬ تلخانه٬ نازمند٬ بوسابوس٬ نازکدلانه٬ آذرخشانه٬ گلاگل٬ زمزمهرس و... .اما منزوی از واژگان معمول امروزی از قبیل آلاچیق٬ روسری٬ دوربین و چتر هم بهصورت هنرمندانه در شعر خود استفادهکردهاست: | |||
::بازو به بازوی هم در خیابان روانیم | |||
با | ::با چتری از عشق٬ زیر باران روانیم | ||
حسین منزوی | حسین منزوی دایرهٔ واژگانی وسیعی دارد. این شناخت گسترده سبب شده تا از هر واژهٔ نو و کهن در جای مناسب خود در شعرش استفاده کند و به همین دلیل بسامد استفاده از تعدادی از واژگان در شعر او قابل بررسی است. | ||
واژههای پربسامد در شعر منزوی عبارتاند از عناصری که همیشه یا به صورت دوتایی در یک بیت تکرار میشوند: مانند: آب و آتش / ازل و ابد / بیم و امید / بهار و خزان / بیدار و خواب / عقل و عشق/ جام و گل / سنگ و آینه / غنچه و گل / فرهاد و شیرین / لیلی و مجنون / سیمرغ و اسفندیار / فرود و فراز/ سقف و ستون/ مار و عصا / فرهاد و بیستون / رستم و سهراب / عاشق و معشوق/ فرهاد و تیشه / ساحل و دریا / شیشه و سنگ / غروب و طلوع / یوسف و پیراهن و یعقوب / یا به صورت پراکنده در اشعار منزوی وجود دارد. مانند: عشق/ عاشق/ چشم/ بوسه/ سرو/ ستاره/ خورشید/ نرگس/ باران/ زلف/ آینه (همان). | |||
حسین منزوی شاعر توانایی در استفاده از صور خیال در شعر است. او از تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و جناس بهصورت هنرمندانه استفاده کردهاست. بهطوری که | حسین منزوی شاعر توانایی در استفاده از صور خیال در شعر است. او از تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و جناس بهصورت هنرمندانه استفاده کردهاست. بهطوری که استفادهٔ او از انواع جناس موسیقی کلام را در غزلیاتش بهوجود آوردهاست: | ||
غمت را بزرگ | ::غمت را بزرگ دید دلم بـس که تَنگ شد | ||
نگنجد دگـربه تُنگ، | ::نگنجد دگـربه تُنگ، که ماهی نهنگ شد | ||
نگاه | ::نگاه کرد و نکرد آنچنان به گوشة چشــم | ||
::که هم درود در آن خفته بود و هم بدرود | |||
منم و | ::منم و ردای تنگی که بجز منش نگنجــد | ||
نه | ::نه فلک بر آسـتانم، نه خـــدا در آستینم | ||
حسین منزوی در خاطرات کودکی خود، به انس و الفت با کتاب و مطالعه، بسیار اشاره کردهاست. شاید همین موضوع سبب شده که یکی از | حسین منزوی در خاطرات کودکی خود، به انس و الفت با کتاب و مطالعه، بسیار اشاره کردهاست. شاید همین موضوع سبب شده که یکی از آرایهٔ پرتکرار در غزل منزوی، آرایهٔ تلمیح باشد. تلمیح در غزلهای این شاعر هشت حوزة مهم را دربرمیگیرد: | ||
# | # تلمیحات عرفانی (اشاره به حلاج، بودا و...) | ||
# | # تلمیحات دینی (اشاره به ائمه و پیامبران) | ||
# | # تلمیحات قرآنی (اشاره به برخی آیات قرآنی) | ||
# | # تلمیحات اساطیری (اشاره به رستم، اسفندیار، جمشید، سیاوش و...) | ||
# | # تلمیحات تاریخی (اشاره به قیام سربداران، بابک و...) | ||
# | # تلمیحات عاشقانه (اشاره به لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد و ...) | ||
# | # تلمیحات ادبی (اشاره به حافظ، سعدی، رودکی و ...) | ||
# | # تلمیحات علمی (اشاره به علوم مختلف مانند علوم ریاضی، فلسفه، ادبیات و ...). | ||
این تلمیحات نشاندهندة فراوانی اطلاعات شاعر و تنوع موضوعات اشعار او است.<ref>{{پک|حسین خسروی و همکاران|بررسی سبک شخصی غزلیات حسین منزوی|فصلنامهٔ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)|تابستان ۱۳۹۷}}</ref> | |||
===پیشینهٔ کتاب=== | ===پیشینهٔ کتاب=== | ||
===درونمایههای شعر حسین منزوی=== | ===درونمایههای شعر حسین منزوی=== | ||
"عشق" اصلیترین مضمون در شعر حسین منزوی است. او شاعر عشق است و غالب موضوع | "عشق" اصلیترین مضمون در شعر حسین منزوی است. او شاعر عشق است و غالب موضوع شعری او به این مفهوم زیبا اختصاص دارد. بر خلاف آنچه تصور میشود عشقی که منزوی آن را میسراید، پاک و مقدس است . هر چند این عشق مقدس ،زمینی و معشوق او مؤنث است . زن از دیدگاه حسین منزوی، مقصود آفرینش خداوند است و شخصیتی معادل عشق دارد و همینطور الهام بخش شعر اوست. معشوق منزوی شخصیتی بسیار عزیز، زیبا و دوست داشتنی است .او به زیبایی معشوق پرداخته و دوری محبوب برای او تلخ است و همیشه چشمبهراه اوست. بهحق میتوان او را شاعر عشق و زن نامید.<ref>{{پک|فاطمه جوادی|۱۳۹۰|ک= بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی| پایاننامه برای دریافت درجهٔ کارشناسی ارشد رشتهٔ ادبیات و علومانسانی| دانشکده علومانسانی|دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی}}</ref> | ||
::و | منــزوی زندگی بــدون عشــق را بــا مــرگ یکی میدانــد و عشق را اساس و بنیان حیات و جـاودان و ازلی میداند. از نظر منزوی عشـق از ازل وجود داشته و اساس خلقت جهان بر پایه عشق بوده است: | ||
::و دوسـت داشتن آن | ::و کلمه بـود و جهان در مسیر تکوین بود | ||
::و دوسـت داشتن آن کلمه نخـستین بود | |||
::چه | منزوی اعتقاد دارد که ای کاش عشق را مانند قرص نان تقسیم میکردند و به هرکس به اندازه شایستگی و ظرفیت او حصهای میدادند و عشق را به کسانی که ارزش آن را نمیدانند، نمیدادند: | ||
:: | ::چه میشد،عشق را چون قرص نان تقسیم میکردند | ||
::بههرکس حصـهای، در خورد او تقديم میکردند | |||
::نام من عـشــق اسـت، | منزوی در غزلی دیگری نام خود را عشق میداند و از مردم زمانه شکوه دارد که او را نمیشناسند. | ||
:: | ::نام من عـشــق اسـت، آیا میشناسیدم؟ | ||
عبدالاحد | ::زخمیم ـ زخـمی ـ سـراپـا میشناسیدم؟<ref>{{پک|حسین خسروی و همکاران| بررسی سبک شخصی غزلیات حسین منزوی | فصلنامهٔ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)| تابستان ۱۳۹۷|}}</ref> | ||
عبدالاحد غیبی٬اشعار ابراهیم ناجی و حسین منزوی را به عنوان دو شاعر برجستهٔ مصری و ایرانی با هم مقایسه کردهاست. وی معتقد است ابراهیم ناجی و حسین منزوی توانستهاند با استفاده از عنصر عشق، لطیفترین اندیشههای خود را به نمایش گذاشته و عشق زمینی را مقدمهای برای رسیدن به عشق الهی قرار دهند. در کنار تمام شباهتها، تفاوتی که به نظر این محقق دو شاعر را از هم ممتاز میسازد، این است که برخلاف منزوی که بیشتر در مقام عظمت روح و جان محبوب، سخنسرایی میکند، توجّه ناجی به خویشتن و بیان حالت سوز و گدازهای درونی معطوف است.<ref>{{پک|عبدالاحد غیبی و همکار| مطالعه تطبیقی عاشقانههای ابراهیم ناجی و حسین منزوی|کاوشنامهٔ ادبیات تطبیقی(مطالعات تطبیقی عربی-فارسی)دانشکده ادبیات و علومانسانی|۱۳۹۲}}</ref> | |||
منزوی بسیاری از تجربههای تلخ و رنجهای خود مانند مرگ برادر و جدایی از همسرش را در شعرش به تصویر کشیدهاست. او در کتاب "از عشق تا عشق" در خلال بیان خاطراتش میگوید: | منزوی بسیاری از تجربههای تلخ و رنجهای خود مانند مرگ برادر و جدایی از همسرش را در شعرش به تصویر کشیدهاست. او در کتاب "از عشق تا عشق" در خلال بیان خاطراتش میگوید: | ||
"به قول نادر نادرپور، شعر همان طلسمی است که تقدیر به گردن شاعر میاندازد و به او میگوید که تا عمر داری، یک لحظه هم نخواهی آسود. تا نفس میکشی وظیفه داری که بسرایی، بنویسی، ببینی و بخوانی. با هر تعهدی که ادا میکنی در قبال شعر، انگار تعهد میکنی که تعهد دیگری را ادا کنی و این تسلسل همینجور ادامه خواهدداشت تا وقتی که با آخرین نفسی که میکشی، آخرین شعرت را بگویی" | "به قول نادر نادرپور، شعر همان طلسمی است که تقدیر به گردن شاعر میاندازد و به او میگوید که تا عمر داری، یک لحظه هم نخواهی آسود. تا نفس میکشی وظیفه داری که بسرایی، بنویسی، ببینی و بخوانی. با هر تعهدی که ادا میکنی در قبال شعر، انگار تعهد میکنی که تعهد دیگری را ادا کنی و این تسلسل همینجور ادامه خواهدداشت تا وقتی که با آخرین نفسی که میکشی، آخرین شعرت را بگویی".<ref>{{پک|ابراهیم اسماعیلی اراضی|۱۳۹۵|ک= از عشق تا عشق|ص= ۱۰۱}}</ref> | ||
تعهد منزوی به سرودن خود را در | تعهد منزوی به سرودن خود را در مضمونهای اجتماعی دیگر چون امید، آزادی، مبارزه برای رسیدن به اهداف والا و سایر موارد اجتماعی نیز نشان میدهد. چندان که منظومه صفرخان، کتابی بود که حسین منزوی بعد از ۸ سال سکوت در بزرگداشت صفر قهرمانیان، زندانی سیاسی دوران پهلوی به چاپ رساند. | ||
::صفرخان! | ::صفرخان! | ||
::کهنه تقویم اسارت! | ::کهنه تقویم اسارت! | ||
::پاره پاره دفتر زندان! | ::پاره پاره دفتر زندان! | ||
::بگو از سقف کوتاهی | ::بگو از سقف کوتاهی | ||
::که پیوسته سرت را خم نگه می داشت | ::که پیوسته سرت را خم نگه می داشت..<ref>{{پک|مجموعهاشعار حسین منزوی|۱۳۷۸}}</ref> | ||
از دیگر | از دیگر درونمایههای مهم در اشعار حسین منزوی، توجه ویژه به مسائل مذهبی است .او در چندین شعر به مدح خدا، پیامبر اکرم(ص) و بیشتر ائمه، پرداختهاست. | ||
منزوی همچنین در قصیدهای شکوه قرآن را برمیشمارد و خود را شیفتهٔ قرآن میداند، ازاینروست که میتوانیم با اطمینان بیان کنیم که منزوی از اعتقادات مذهبی عمیقی برخوردار بوده و عشق را در راه اعتقادات مذهبی به خدمت گرفتهاست.<ref>{{پک|فاطمه جوادی|۱۳۹۰|ک= بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی|پایاننامه برای دریافت درجهٔ کارشناسی ارشد رشتهٔ ادبیات و علومانسانی| دانشکده علومانسانی|دانشگاه تربیت دبیر شهیدرجایی}}</ref> | |||
رضا | رضا بیات٬ منتقد ادبی٬ معتقد است: مدایح مذهبی او نخستین بار یک سال و اندی پس از درگذشتش، در اسفند ۱۳۸۴منتشر شدند؛ اگر این اشعار سروده یک بازه زمانی محدود باشند، به نظر میرسد که حاصل یک دوره مطالعات اسلامی شاعرند. چنان که شاعر در دیگر مدایحش هم نشان داده، قبل از سرودن، مطالعه میکند و دانستههای خود را به بیانی هنری مطرح میکند. در اینجا هم اندیشههای صحیح اعتقادی را به نظم درآورده است. | ||
علاوهبر بر امامان معصوم علیهالسلام ، برای حضرت زینب(س)، حضرت عیاس(ع)، مادر پیامیر(س) و قرآن کریم هم شعر گفته است. این انتخابها در بین مذهبی سرایان متعارف نیست. به طور مثال بعید است شاعری آیینی پیدا شود که برای حضرت رقیه و علیاکبر و علیاصغر علیهالسلام شعر نداشته باشد؛ ولی برای مادر پیامبر داشته باشد. این مسأله را میتوان به حساب درونی بودن سفارش گذاشت. بدین معنی که شاعر به پسند جامعه و مورد مصرف شعر(هیئت و...) توجهی ندارد و برای انگیزههای شخصی خود شعر مذهبی میسراید ( | علاوهبر بر امامان معصوم علیهالسلام ، برای حضرت زینب(س)، حضرت عیاس(ع)، مادر پیامیر(س) و قرآن کریم هم شعر گفته است. این انتخابها در بین مذهبی سرایان متعارف نیست. به طور مثال بعید است شاعری آیینی پیدا شود که برای حضرت رقیه و علیاکبر و علیاصغر علیهالسلام شعر نداشته باشد؛ ولی برای مادر پیامبر داشته باشد. این مسأله را میتوان به حساب درونی بودن سفارش گذاشت. بدین معنی که شاعر به پسند جامعه و مورد مصرف شعر(هیئت و...) توجهی ندارد و برای انگیزههای شخصی خود شعر مذهبی میسراید.<ref>{{پک|رضا بیات|۱۳۹۵|ک= تحلیل محتوای اشعار حسین منزوی| فصلنامهٔ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)}}</ref> | ||
===ترانههای منزوی=== | |||
منزوی به روایت، علاقه بسیاری داشت. شاید این ریشه را از زمانی که کودک بود و مادر بر سر بالینش قصههای امیرارسلان را میخواند بهارث برده باشد<ref>{{پک|ابراهیم اسماعیلی اراضی|۱۳۹۵|ک= از عشق تا عشق}}</ref>. ازاینرو به ترانهسرایی علاقهمند شد و پا در این حرفه گذاشت. او در ترانههایش نیز بهمانند شعر نگاه و توجه اصلیاش را معطوف «عشق» کرد و بهقول خودش عشق هویت اصلی آثارش را میسازد. در شعر محاورهای (ترانه)، صداقت و صمیمیت کلام و غنای موسیقایی ترانهها و غزلهای حسین منزوی، موجب اقبال عمومی هنرمندان دیروز و امروز عرصهٔ موسیقی و آواز شد. ترانههای منزوی در کنار زبان ساده و روان، بیانی شیوا نیز دارد. ترانههایش غالباً دوبیتیهای پیوسته است. وی در ترانهسراییش نیز برخی ویژگیهای شعری خود، مانند کهنگرایی، درخشش موسیقیِ بیرونی، پرداختن به نوآوری در ساختار و قالبهای شعری و وزنهای تازه را بهکار گرفته است. | |||
ساختارهای گوناگون شعری، حتی ساختارهایی که در قالبهای شناختة شدة شعری وجود ندارد در ترانه او بهکارمیرود که پرکاربردترین آن ساختار دوبیتیهای پیوسته اسـت. کاربرد تشبیه و استعاره و آرایههای ادبی در ترانهسرایی منزوی از سادگی و روانی سخن او نکاسته و ساختگی به نظر نمیرسد.<ref>{{پک|مهدی فیروزیان|۱۳۸۹|ک= سبک شناسی ترانههای منزوی| فصلنامهٔ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)|ص= ۱۳۱تا۱۴۸}}</ref> | |||
===گزارشی از فروش کتاب=== | ===گزارشی از فروش کتاب=== |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۸
مجموعهاشعار حسین منزوی | |
---|---|
نویسنده | حسین منزوی |
ناشر | مؤسسهٔ انتشارات نگاه |
محل نشر | تهران |
تعداد صفحات | ۱۰۴۸ |
موضوع | شعر فارسی |
زبان | فارسی |
اگر هنوز کتاب را نخواندهاید
حسین منزوی غزلسرای نامی در طول زندگی، مجموعههای شعر متعددی به چاپ رساند که از آنها میتوان به حنجرهٔ زخمی تغزل، از شوکران و شکر ،از کهربا و کافور، بههمینسادگی، از ترمه و تغزل و... اشاره کرد. اما در این کتاب تمام اشعار او در کنارهم گردآوری شدهاست. منزوی در تمام اشعارش وامدار عشق و زندگی است.او در مصاحبهای طولانی با ابراهیم اسماعیلی اراضی از نخستین جرقههای خلق شعر تا آخرین دغدغهها و تمام آنچه در سالهای شاعری بر او گذشته و در شعرش مجسم شده، سخن گفتهاست.»[۱]
شاعری همزاد پاییز
حسین منزوی متولد اول مهرماه ۱۳۲۵ است و خود را همزاد پاییز میداند: همیشه گفتهام که من با پاییز ۱۳۲۵ همزاد هستم، نه فقط همسن و سال. چرا که وقتی میگوییم همزاد، نگاه به چیزهای دیگری هم داریم. همزادی با پاییز با تمام اوصافی که از پاییز میدانیم و میشناسیم.این تقارب آنقدر پررنگ بودهاست که در شعر من هم نمودهای متعددی داشتهاست: من و پاییز٬ من و درختهای پاییزی٬ من و رستاخیز بهاری درختها و مجموعهٔ این طیف . مثلا در شعر از کهربا و کافور از من و همزادم٬پاییز و البته وسوسهٔ رستاخیز٬ صحبت میکند»[۲]
پیوند پدر و پسری در شعر
منزوی تاثیر پدر در زندگی شاعرانهاش را چنین توصیف میکند: دوران شاعری پدر من تقسیم میشود به دورانهای زیرشاخهای.یک دوره همان دورهای است که پیش از ازدواج در سالهای۳۰ تا ۴۰ داشته. و دوره اصلی شاعری پدر من بعد از چهل سالگیاش است. موقعی که من فکر میکنم تقریبا بیست سالهام.پدرم چهل ساله است و تصور میکنم که شعر گفتن من و شاعر شدن من دوباره شعر پدرم را بیدار میکند، شعری که زنده است ولی انگار یک خواب زمستانی را پشت سر میگذارد. اگرچه یکی از عوامل بسیار بسیار مهم در شاعر شدن و شاعر بودن من ،این بود که پدرم در دهه چهل، بصورت مستمر شروع میکند به کتاب خریدن و کتابخانهای را فراهم کردن. پدرم در آن دوره احساس میکرد باید با من همراهی بکند و میکرد و تا سی سال بعد، به صورت فعال کارهای خوبی میساخت.[۳]
رویای چاپ شعر در کنار منوچهر آتشی
حسین منزوی در خصوص چاپ شدن شعرش برای اولین بار، در نشریه روشنفکر، خاطرهای به این مضمون نقل میکند: مجلهٔ روشنفکر یک صفحهای داشت بهنام "هفت تار چنگ" که در واقع اشارهای بود به هفت هنر. مسئول این صفحه آقای فریدون مشیری بود که بیشتر به شعر میپرداخت اما بعضی خبرها از تئاتر و باله و این چیزها هم میگذاشت. یادم هست که مرتب برای این مجله شعر میفرستادم. یکبار هم جواب گرفتم که آقای فلانی! شعرتان خوب بود. ما منتظر شعرهای بهتری از شما هستیم. ولی من ناامید نشدم. تا اینکه یک شعر فرستادم و بعد یک روز که در دکه مجله را باز کردم و ورق زدم دیدم که یک شعر از من چاپ کرده توی صفحهٔ خوانندگان. ذوقزده شدم. پول از پدرم گرفتم و مجله را خریدم و بعد که شعرم را به پدرم نشان دادم، ایشان شعر را که خواند گفت: این خوبه که شعرت چاپ شده، ولی ...(یک ورقی زد و آن صفحهٔ هفت تار چنگ را باز کرد. دیدم یک غزل خیلی خوب از منوچهر آتشی در آن چاپ شده بود) گفت اگر شعرت روزی اینجا و کنار یه همچین شعری چاپ شد، اونوقت قبوله، اون حسابه! حالا دیگر آتشی برایم یک معیار شده بود. با خودم قسم خورده بودم که اولین شعری که بتوانم یک جای درست و حسابی چاپ کنم، جایی باشد که شعر آتشی هم کنارش باشد. این اتفاق ۵-۶ سال بعد افتاد. بهار سال ۴۸ قرار شد یک جلسهٔ شعرخوانی در زنجان داشتهباشیم و من بانی دعوت از شاعری از تهران باشم که انتخاب میشود. خود من بیشترین تلاشم را داشتم که این شاعر منوچهر آتشی باشد. آقای آتشی دعوت ما را پذیرفت و شب شعری در سالن دبیرستان امیرکبیر زنجان برگزار شد که استقبال هم از آن بد نبود. من هم در آن جلسه چند شعر خواندم که یکی از آنها را بعدها آتشی در مجلهٔ فردوسی چاپ کرد.[۴]
یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامهای)
شعری برای قهرمان وطن٬صفرخان
بین اشعار منزوی یک شعر بلند نیمایی به نام صفرخان است که در سال ۱۳۵۸ بهصورت مجزا توسط انتشارات چکیده منتشر شدهبود. این منظومه بلند نیمایی را شاعر به روح آزادیخواه یکی از قهرمانان تاریخ معاصر صفر قهرمانیان و همچنین برادر شهید خود پیشکش کرده است؛ زیرا گرامی داشتن یاد عزیز صفرخان که همچنان اسطوره پیروزی برای این سرزمین و این مردم است برای شاعر ارزشمند و گرانبهاست.[۵]
دلیل شهرت
تقدیمشده به
چرا شعر حسین منزوی؟
شاید مهمترین دلیل برای خوانش اشعار حسین منزوی، پلی باشد که او بین شعر گذشته و معاصر برقرار کرد و با عبور از این پل، شعرهای بینظیری را با مضامینی چون عشق، امید، ایمان و آزادی سرود. بعد از انقلاب ادبی نیما یوشیج در شعر معاصر ایران، تحولات بزرگی چه از نظر قالب و چه از نظر درونمایه در شعر فارسی پدیدار شد. بسیاری از شاعران درصدد نوگرایی در شعر معاصر بودند که تلاش آنها به پیدایش قالبهای جدید مثل شعر سپید و موج نو انجامید. خیلی از شاعران معتقد بودند که دیگر زمانه قالبهای کهن سرآمده و تنها در متون تاریخی باید غزل و قصیده و مثنوی خواند. اما حسین منزوی معتقد بود که قالب شعری تنها یک وسیله برای انتقال مفهوم است و هر قالبی در هر عصری وقتی بتواند احساسات شاعر را منتقل کند، قابل استفاده خواهد بود.این شور تازه را در غزل معاصر نوآوریهای حسین منزوی ایجاد کرد. بنابراین اشعار او از این حیث، در مطالعهٔ شعر معاصر ایران، بسیار حائز اهمیتاند.[۶]
چند عاشقانهٔ کوتاه
- مسافر ناگاه
- همواره عشق بیخبر از راه میرسد
- چونان مسافری که به ناگاه میرسد
- وامینهم به اشک و به مژگان تدارکش
- چون وقت آب و جاروی این راه میرسد
- پلنگ و ماه
- خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
- و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
- پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
- که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود
- من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
- که هردو باورمان ز آغاز، به یکدگر نرسیدن بود
- چه سرنوشت غمانگیزی، که کرم کوچک ابریشم
- تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود
- لیلا
- لیلا دوباره قسمت ابنالسلام شد
- عشق بزرگم، آه چه آسان حرام شد
- اول دلم فراغ تو را سرسری گرفت
- وآن زخم کوچک دلم آخر جذام شد
- گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
- دیگر تمام شد گل سرخم، تمام شد
- اعجاز
- ترا به کینه چه دینی است؟ کاش میآمد،
- کسی که دین جهان را، به عشق ادا میکرد
- عصا که مار شد اعجاز بود، کاش امّا
- کسی به معجزه¬ای، مار را، عصا میکرد
- اگر باید زخمی داشتهباشم
- که نوازشم کنی
- بگو تا تمام دلم را
- شرحه شرحه کنم
- زخم ها زیبایند
- و زیباتر آن که
- تیغ را هم تو فرود آوردهباشی!
- عشق و زخم
- از یک تبارند
- اگر خویشاوندیم یا نه
- من سراپا همه زخمم
- تو سراپا
- همه انگشت نوازش باش
برای شما که شعر منزوی را خواندهاید
عهد برادرانه
بهروز منزوی، برادر حسین منزوی و گردآورندهٔ کلیات اشعار، در مورد داستان چاپ شدن این کتاب میگوید: حسین در نامهای سفارشگونه به من-بهروز منزوی افتخار و اختیار مرتب کردن و به نشر سپردن آثارش را دادهبود، با قید "هرآنچه و هرگونه که صلاح میدانی". ازآنجاکه زندهیاد در زمان حیاتش، اکثر آثارش را به آقای محمد فتحی، مدیر انتشارات آفرینش واگذار کردهبود، بالاخره پس از مذاکراتی با ایشان، توافق نهایی برای گردآوری همهٔ اشعار در یک مجلد، حاصل شد. پیش از این، انتشارات آفرینش، چهار مجلد پراکنده از شعرهای استاد را پس از مرگش به چاپ رسانده بود، اما این چهار جلد به نظر ما و همهٔ اهل فن، مطلوب نبودند. به گفته او احتمالا بعضی از اشعار حسین منزوی در این کتاب وجود نداشتهباشد، که علت آن پس از مصلحتبینی، پیدا نشدن آنها در میان کاغذها و دفترهای نهچندان منظم شاعر بوده است.[۷] اما اکثر اشعار حسین منزوی در قالبهای گوناگون در این کتاب جمعآوری شده و این کتاب اصلیترین مرجع برای شناخت و مطالعهٔ اشعار اوست.
مجوز
جوایز
کتاب حنجره زخمی تغزل٬ نخستین مجموعهشعری است که حسین منزوی در سال ۱۳۵۰ به چاپ رساند و در همان سال برنده جایزه ادبی فروغ فرخزاد شد.[۸]
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
خلاصهٔ مفصلتر کتاب در حد دو بند
محل نوشته شدن در کتاب (در صورت مهم بودن این امر)
داستان انتشار کتاب (اوّلین بار در کجا و چگونه بوده است؟!)
سبک شعر منزوی
- غزل منزوی را در سه حوزهٔ زبانی (آوایی، واژگانی و نحوی)، ادبی (تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و بدیع) و فکری (مضامین و محتوای اشعار) میتوان بررسی کرد.
غزلیات وی مشتمل بر ۴۳۶ غزل (۳۶۷۲) بیت است. کوتاهترین غزل وی ۳ بیت دارد با مطلع:
- الا زنی که صدایی، فقـط صـدا ایزن!
- صـدای با دل و جان من آشنا ایزن
بلندترین آنهم ۱۸ بیت است با مطلع:
- شاعـــر! تو را زین خیل بیدردان، کسی نشناخت
- تو مشکلی و هرگزت آسان، کسی نشناخت
اما بیش از ۷۰ درصد از غزلیات منزوی از نظر تعداد ابیات در طبقهبندی غزل متوسط( بین ۷ تا ۱۰ بیت) به شمار میآیند. منزوی در شعرش از واژههای کهن و امروزی در کنار هم استفاده کردهاست. آنچه باعث تمایز منزوی از دیگر شاعران معاصرش شده است این است که بهکاربردن واژههای کهنه در کنار دیگر لغات امروزی به بافت شعر او آسیب نمیزند و کلمه آنقدر خوش مینشیند که از بیت بیرون نمیزند و توسط کلمات پس و پیش به خوبی حمایت میشود و این لغات کهنه باعث جلب توجه بیشتر خواننده میشود. استفاده از واژههایی چون بیفره، اهرمنان ، نگارینا ، دژخیم، بهآیین، آونگ، شرحهشرحه و قناره نمونههایی از استفاده از مفردات سبک خراسانی در شعر منزوی است.
- ای باغ اهوراییم افسوس که کردند
- بیفرّه و بیفر و شکوه، اهرمنانت
اما در کنار استفاده از واژههای کهن٬ استفاده از واژههای نو یکی از خصایص شعر حسین منزوی است. او معتقد است که انسان فرزند زمان است و اگر در گذشته بماند راهی از پیش نبردهاست. سهم استفاده منزوی از این واژهها ۸۷ واژه بدیع در مجموع غزلیاتش است.
- خوش میچرد آهوی لبت، غافل از این لب
- این لب که پلنگانه کمین کرده برایش
و یا
- اگر تو میشکنی لیلیانه کاسه من
- چه غم؟ که شیوه دلبرگزینیت زیباست
نمونههای دیگری از خلق واژگان در شعر منزوی عبارتند از نازگون٬وسوسهباز٬ نهنگانه٬ تلخانه٬ نازمند٬ بوسابوس٬ نازکدلانه٬ آذرخشانه٬ گلاگل٬ زمزمهرس و... .اما منزوی از واژگان معمول امروزی از قبیل آلاچیق٬ روسری٬ دوربین و چتر هم بهصورت هنرمندانه در شعر خود استفادهکردهاست:
- بازو به بازوی هم در خیابان روانیم
- با چتری از عشق٬ زیر باران روانیم
حسین منزوی دایرهٔ واژگانی وسیعی دارد. این شناخت گسترده سبب شده تا از هر واژهٔ نو و کهن در جای مناسب خود در شعرش استفاده کند و به همین دلیل بسامد استفاده از تعدادی از واژگان در شعر او قابل بررسی است. واژههای پربسامد در شعر منزوی عبارتاند از عناصری که همیشه یا به صورت دوتایی در یک بیت تکرار میشوند: مانند: آب و آتش / ازل و ابد / بیم و امید / بهار و خزان / بیدار و خواب / عقل و عشق/ جام و گل / سنگ و آینه / غنچه و گل / فرهاد و شیرین / لیلی و مجنون / سیمرغ و اسفندیار / فرود و فراز/ سقف و ستون/ مار و عصا / فرهاد و بیستون / رستم و سهراب / عاشق و معشوق/ فرهاد و تیشه / ساحل و دریا / شیشه و سنگ / غروب و طلوع / یوسف و پیراهن و یعقوب / یا به صورت پراکنده در اشعار منزوی وجود دارد. مانند: عشق/ عاشق/ چشم/ بوسه/ سرو/ ستاره/ خورشید/ نرگس/ باران/ زلف/ آینه (همان). حسین منزوی شاعر توانایی در استفاده از صور خیال در شعر است. او از تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و جناس بهصورت هنرمندانه استفاده کردهاست. بهطوری که استفادهٔ او از انواع جناس موسیقی کلام را در غزلیاتش بهوجود آوردهاست:
- غمت را بزرگ دید دلم بـس که تَنگ شد
- نگنجد دگـربه تُنگ، که ماهی نهنگ شد
- نگاه کرد و نکرد آنچنان به گوشة چشــم
- که هم درود در آن خفته بود و هم بدرود
- منم و ردای تنگی که بجز منش نگنجــد
- نه فلک بر آسـتانم، نه خـــدا در آستینم
حسین منزوی در خاطرات کودکی خود، به انس و الفت با کتاب و مطالعه، بسیار اشاره کردهاست. شاید همین موضوع سبب شده که یکی از آرایهٔ پرتکرار در غزل منزوی، آرایهٔ تلمیح باشد. تلمیح در غزلهای این شاعر هشت حوزة مهم را دربرمیگیرد:
- تلمیحات عرفانی (اشاره به حلاج، بودا و...)
- تلمیحات دینی (اشاره به ائمه و پیامبران)
- تلمیحات قرآنی (اشاره به برخی آیات قرآنی)
- تلمیحات اساطیری (اشاره به رستم، اسفندیار، جمشید، سیاوش و...)
- تلمیحات تاریخی (اشاره به قیام سربداران، بابک و...)
- تلمیحات عاشقانه (اشاره به لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد و ...)
- تلمیحات ادبی (اشاره به حافظ، سعدی، رودکی و ...)
- تلمیحات علمی (اشاره به علوم مختلف مانند علوم ریاضی، فلسفه، ادبیات و ...).
این تلمیحات نشاندهندة فراوانی اطلاعات شاعر و تنوع موضوعات اشعار او است.[۹]
پیشینهٔ کتاب
درونمایههای شعر حسین منزوی
"عشق" اصلیترین مضمون در شعر حسین منزوی است. او شاعر عشق است و غالب موضوع شعری او به این مفهوم زیبا اختصاص دارد. بر خلاف آنچه تصور میشود عشقی که منزوی آن را میسراید، پاک و مقدس است . هر چند این عشق مقدس ،زمینی و معشوق او مؤنث است . زن از دیدگاه حسین منزوی، مقصود آفرینش خداوند است و شخصیتی معادل عشق دارد و همینطور الهام بخش شعر اوست. معشوق منزوی شخصیتی بسیار عزیز، زیبا و دوست داشتنی است .او به زیبایی معشوق پرداخته و دوری محبوب برای او تلخ است و همیشه چشمبهراه اوست. بهحق میتوان او را شاعر عشق و زن نامید.[۱۰]
منــزوی زندگی بــدون عشــق را بــا مــرگ یکی میدانــد و عشق را اساس و بنیان حیات و جـاودان و ازلی میداند. از نظر منزوی عشـق از ازل وجود داشته و اساس خلقت جهان بر پایه عشق بوده است:
- و کلمه بـود و جهان در مسیر تکوین بود
- و دوسـت داشتن آن کلمه نخـستین بود
منزوی اعتقاد دارد که ای کاش عشق را مانند قرص نان تقسیم میکردند و به هرکس به اندازه شایستگی و ظرفیت او حصهای میدادند و عشق را به کسانی که ارزش آن را نمیدانند، نمیدادند:
- چه میشد،عشق را چون قرص نان تقسیم میکردند
- بههرکس حصـهای، در خورد او تقديم میکردند
منزوی در غزلی دیگری نام خود را عشق میداند و از مردم زمانه شکوه دارد که او را نمیشناسند.
- نام من عـشــق اسـت، آیا میشناسیدم؟
- زخمیم ـ زخـمی ـ سـراپـا میشناسیدم؟[۱۱]
عبدالاحد غیبی٬اشعار ابراهیم ناجی و حسین منزوی را به عنوان دو شاعر برجستهٔ مصری و ایرانی با هم مقایسه کردهاست. وی معتقد است ابراهیم ناجی و حسین منزوی توانستهاند با استفاده از عنصر عشق، لطیفترین اندیشههای خود را به نمایش گذاشته و عشق زمینی را مقدمهای برای رسیدن به عشق الهی قرار دهند. در کنار تمام شباهتها، تفاوتی که به نظر این محقق دو شاعر را از هم ممتاز میسازد، این است که برخلاف منزوی که بیشتر در مقام عظمت روح و جان محبوب، سخنسرایی میکند، توجّه ناجی به خویشتن و بیان حالت سوز و گدازهای درونی معطوف است.[۱۲] منزوی بسیاری از تجربههای تلخ و رنجهای خود مانند مرگ برادر و جدایی از همسرش را در شعرش به تصویر کشیدهاست. او در کتاب "از عشق تا عشق" در خلال بیان خاطراتش میگوید: "به قول نادر نادرپور، شعر همان طلسمی است که تقدیر به گردن شاعر میاندازد و به او میگوید که تا عمر داری، یک لحظه هم نخواهی آسود. تا نفس میکشی وظیفه داری که بسرایی، بنویسی، ببینی و بخوانی. با هر تعهدی که ادا میکنی در قبال شعر، انگار تعهد میکنی که تعهد دیگری را ادا کنی و این تسلسل همینجور ادامه خواهدداشت تا وقتی که با آخرین نفسی که میکشی، آخرین شعرت را بگویی".[۱۳] تعهد منزوی به سرودن خود را در مضمونهای اجتماعی دیگر چون امید، آزادی، مبارزه برای رسیدن به اهداف والا و سایر موارد اجتماعی نیز نشان میدهد. چندان که منظومه صفرخان، کتابی بود که حسین منزوی بعد از ۸ سال سکوت در بزرگداشت صفر قهرمانیان، زندانی سیاسی دوران پهلوی به چاپ رساند.
- صفرخان!
- کهنه تقویم اسارت!
- پاره پاره دفتر زندان!
- بگو از سقف کوتاهی
- که پیوسته سرت را خم نگه می داشت..[۱۴]
از دیگر درونمایههای مهم در اشعار حسین منزوی، توجه ویژه به مسائل مذهبی است .او در چندین شعر به مدح خدا، پیامبر اکرم(ص) و بیشتر ائمه، پرداختهاست. منزوی همچنین در قصیدهای شکوه قرآن را برمیشمارد و خود را شیفتهٔ قرآن میداند، ازاینروست که میتوانیم با اطمینان بیان کنیم که منزوی از اعتقادات مذهبی عمیقی برخوردار بوده و عشق را در راه اعتقادات مذهبی به خدمت گرفتهاست.[۱۵] رضا بیات٬ منتقد ادبی٬ معتقد است: مدایح مذهبی او نخستین بار یک سال و اندی پس از درگذشتش، در اسفند ۱۳۸۴منتشر شدند؛ اگر این اشعار سروده یک بازه زمانی محدود باشند، به نظر میرسد که حاصل یک دوره مطالعات اسلامی شاعرند. چنان که شاعر در دیگر مدایحش هم نشان داده، قبل از سرودن، مطالعه میکند و دانستههای خود را به بیانی هنری مطرح میکند. در اینجا هم اندیشههای صحیح اعتقادی را به نظم درآورده است. علاوهبر بر امامان معصوم علیهالسلام ، برای حضرت زینب(س)، حضرت عیاس(ع)، مادر پیامیر(س) و قرآن کریم هم شعر گفته است. این انتخابها در بین مذهبی سرایان متعارف نیست. به طور مثال بعید است شاعری آیینی پیدا شود که برای حضرت رقیه و علیاکبر و علیاصغر علیهالسلام شعر نداشته باشد؛ ولی برای مادر پیامبر داشته باشد. این مسأله را میتوان به حساب درونی بودن سفارش گذاشت. بدین معنی که شاعر به پسند جامعه و مورد مصرف شعر(هیئت و...) توجهی ندارد و برای انگیزههای شخصی خود شعر مذهبی میسراید.[۱۶]
ترانههای منزوی
منزوی به روایت، علاقه بسیاری داشت. شاید این ریشه را از زمانی که کودک بود و مادر بر سر بالینش قصههای امیرارسلان را میخواند بهارث برده باشد[۱۷]. ازاینرو به ترانهسرایی علاقهمند شد و پا در این حرفه گذاشت. او در ترانههایش نیز بهمانند شعر نگاه و توجه اصلیاش را معطوف «عشق» کرد و بهقول خودش عشق هویت اصلی آثارش را میسازد. در شعر محاورهای (ترانه)، صداقت و صمیمیت کلام و غنای موسیقایی ترانهها و غزلهای حسین منزوی، موجب اقبال عمومی هنرمندان دیروز و امروز عرصهٔ موسیقی و آواز شد. ترانههای منزوی در کنار زبان ساده و روان، بیانی شیوا نیز دارد. ترانههایش غالباً دوبیتیهای پیوسته است. وی در ترانهسراییش نیز برخی ویژگیهای شعری خود، مانند کهنگرایی، درخشش موسیقیِ بیرونی، پرداختن به نوآوری در ساختار و قالبهای شعری و وزنهای تازه را بهکار گرفته است. ساختارهای گوناگون شعری، حتی ساختارهایی که در قالبهای شناختة شدة شعری وجود ندارد در ترانه او بهکارمیرود که پرکاربردترین آن ساختار دوبیتیهای پیوسته اسـت. کاربرد تشبیه و استعاره و آرایههای ادبی در ترانهسرایی منزوی از سادگی و روانی سخن او نکاسته و ساختگی به نظر نمیرسد.[۱۸]
گزارشی از فروش کتاب
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب
تأثیرپذیرفته از
تأثیرگذاشته بر
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۱۴.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۷۲.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۱۱۰.
- ↑ «نگاهی به آثار شعری حسین منزوی، برگرفته از: کتاب ماه ادبیات و فلسفه ش: ۷۸، احمد رمضانی».
- ↑ فاطمه جوادی و دیگران، بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی.
- ↑ بهروز منزوی، مجموعهاشعار حسین منزوی و انتشارات نگاه.
- ↑ «نگاهی به آثار شعری حسین منزوی - برگرفته از: کتاب ماه ادبیات و فلسفه ش ۷۸ - احمد رمضانی».
- ↑ حسین خسروی و همکاران، بررسی سبک شخصی غزلیات حسین منزوی و فصلنامهٔ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب).
- ↑ فاطمه جوادی و دیگران، بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی.
- ↑ حسین خسروی و همکاران، بررسی سبک شخصی غزلیات حسین منزوی و فصلنامهٔ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب).
- ↑ عبدالاحد غیبی و همکار، مطالعه تطبیقی عاشقانههای ابراهیم ناجی و حسین منزوی و کاوشنامهٔ ادبیات تطبیقی(مطالعات تطبیقی عربی-فارسی)دانشکده ادبیات و علومانسانی.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق، ۱۰۱.
- ↑ مجموعهاشعار حسین منزوی.
- ↑ فاطمه جوادی و دیگران، بررسی زندگی، شخصیت، آثار و درونمایههای اشعار حسین منزوی.
- ↑ رضا بیات و ۱۳۹۵، تحلیل محتوای اشعار حسین منزوی.
- ↑ ابراهیم اسماعیلی اراضی، از عشق تا عشق.
- ↑ مهدی فیروزیان و ۱۳۸۹، سبک شناسی ترانههای منزوی، ۱۳۱تا۱۴۸.