ترجمه‌های شازده کوچولو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ماهور (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
ماهور (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
|عنوان = ترجمه‌های شازده کوچولو
|عنوان = ترجمه‌های شازده کوچولو
|تصویر =  
|تصویر = Little prince.jpg
|اندازه تصویر =  
|اندازه تصویر = 220px
|زیرنویس تصویر =  
|زیرنویس تصویر =  
|نویسنده =  
|نویسنده = آنتوان دو سنت اگزوپری
|تصویرگر =  
|تصویرگر = آنتوان دو سنت اگزوپری
|طراح جلد =  
|طراح جلد =  
|زبان =  
|زبان مبدأ = فرانسوی
مترجم          = محمد قاضی
|مجموعه         =
|مجموعه         =
|موضوع         =  
|موضوع         =  
|سبک =  
|سبک =  
|ناشر =  
|ناشر =  
|ناشر فارسی =
|ناشر فارسی = کتابخانهٔ ایران
|محل انتشارات =  
|محل انتشارات = تهران
|تاریخ نشر =  
|تاریخ نشر = ۱۹۴۳
|تاریخ نشر فارسی=
|تاریخ نشر فارسی=۱۳۳۳
|محل ناشر فارسی =
|محل ناشر فارسی =
|نوع رسانه =  
|نوع رسانه =  
خط ۲۳: خط ۲۴:
|پیش از         =  
|پیش از         =  
}}
}}
شازده کوچولو به (فرانسوی: Le Petit Prince) داستانی نوشته‌ی آنتوان دو سنت اگزوپری است که با تصویرسازی‌های خود نویسنده در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسید<ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://www.britannica.com/topic/The-Little-Prince|عنوان = The Little Prince|ناشر = دانشنامه بریتانیکا|تاریخ بازدید = ۱۶ مرداد ۱۳۹۸}}</ref> در ایران ۱۳۴ ترجمه مختلف از این اثر به زبان‌های فارسی، کردی، ترکی و تالشی موجود است.  
شازده کوچولو به (فرانسوی: Le Petit Prince) داستانی نوشته‌ٔ آنتوان دو سنت اگزوپری است که با تصویرسازی‌های خود نویسنده در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسید
<ref name="بریتانیکا">{{یادکرد وب|نشانی = https://www.britannica.com/topic/The-Little-Prince|عنوان = The Little Prince|ناشر = دانشنامه بریتانیکا}}</ref>  
در ایران ۱۳۴ ترجمهٔ مختلف از این اثر به زبان‌های فارسی، کردی، ترکی و تالشی موجود است.  
<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
==برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند==
شازده کوچولو، با ترجمه به بیش از ۳۰۰ زبان زندهٔ دنیا و فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه در سراسر جهان، «کتاب قرن» نام گرفته است.
===آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب===
<ref name="بریتانیکا"/>
'''محمد قاضی'''، نخستین مترجم شازده کوچولو، دربارهٔ ترجمهٔ این اثر می‌گوید: {{سخ}}«داستان آشنا شدن من با کتاب شازده کوچولو داستان شیرینی است. آن هنگام که در اداره‌ٔ حقوقی وزارت دارایی به خدمت مشغول بودم، یکی از دوستان باذوق و باسواد، شادروان دکتر امیرجهان بیگلو که تحصیلاتش را در فرانسه انجام داده بود و زبان فرانسه را خوب می‌دانست، روزی در اداره به من گفت کتابی از فرانسه برایش رسیده است که بسیار شیرین و جذاب است و از خواندن آن کلی لذت برده است. به حدی که علاقه‌مند شده است و خیال دارد آن را به فارسی ترجمه کند. من خواهش کردم که اگر ممکن است آن را چند روزی به من امانت بدهد تا من نیز آن کتاب مورد پسند وی را بخوانم و سپس به او برگردانم. دکتر با لطف و محبتی که به من داشت پذیرفت و روز بعد کتاب را آورد و برای مدت یک هفته به من سپرد که پس از آن حتماً کتاب را به او برگردانم. تشکر کردم و وقتی به عنوان پشت جلد کتاب نگریستم دیدم نام کتاب '''«شازده کوچولو»''' و اثر نویسنده‌ای به نام '''آنتوان دو سنت اگزوپری''' است. بار اول بود که با چنین کتابی برخورد می‌کردم و قول دادم که در ظرف همان یک هفته آن را بخوانم و سپس به او پس بدهم.{{سخ}}
این اثر در ایران نیز با وجود ۱۳۰ ترجمهٔ فارسی، ۲ ترجمهٔ کردی، ۱ ترجمهٔ ترکی و ۱ ترجمهٔ تالشی، یکی از ترجمه‌شده‌ترین آثار به‌ شمار می‌رود و افراد سرشناسی چون [[محمد قاضی]]، [[احمد شاملو]]، [[ابوالحسن نجفی]] و [[مصطفی رحمان‌دوست]] دست به ترجمهٔ آن زنده‌اند.
آن وقت سال 1333 بود. منزل من در خیابان امیریه، در چهارراه معزالسلطان واقع بود و از اداره که به خانه برمی‌گشتم، در میدان توپخانه سوار اتوبوس می‌شدم و یک‌راست می‌رفتم تا در آن چهارراه پیاده می‌شدم و به خانه‌ام که در سیصد قدمی آن جا بود می‌رسیدم.{{سخ}}
==از میان یادها==
آن روز با کتاب دریافتی از آقای دکتر جهان‌بیگلو، پس از تعطیلی اداره، طبق معمول به توپخانه رفتم و سوار اتوبوس شدم و در همان‌جا که در کنار پنجره نشسته بودم کتاب را گشودم و شروع به خواندن کردم. آن‌قدر کتاب را جالب توجه و شیرین و دلنشین یافتم که اصلاً متوجه نشده بودم کی اتوبوس از مسافر پر شد و کی به راه افتاد، فقط وقتی به خود آمدم که به انتهای خط یعنی به ایستگاه راه‌آهن رسیده بود و شاگرد شوفر خطاب به من که تنها مسافر مانده در اتوبوس بودم گفت:{{سخ}}
===من شازده کوچولو را زنده کرده‌ام===
- آقا این‌جا ته خط است، چرا پیاده نمی‌شوید؟{{سخ}}
[[پرونده:Mohammad ghazi.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''محمد قاضی'''</center>]]
سرم را از روی کتاب برداشتم و اعتراض کردم که: ای آقا، من می‌خواستم در چهارراه معزالسلطان پیاده شوم، چرا حالا به من می‌گویید؟ گفت: آن‌جا هم اعلام کردیم که چهارراه معزالسلطان است، دو سه نفری پیاده شدند ولی شما پیاده نشدید. لابد در آن‌جا هم مثل حالا سرتان با کتاب گرم بود و نفهمیدید.{{سخ}}
با کتاب امانتی از آقای دکتر امیر جهان‌بیگلو، پس از تعطیلی اداره، طبق معمول به میدان توپ‌خانه رفتم. سوار اتوبوس شدم و در همان‌جا که در کنار پنجره نشسته بودم کتاب را از کیفم بیرون آوردم. وقتی به عنوان جلد کتاب نگریستم، دیدم نام کتاب شازده کوچولو و نویسنده‌ٔ آن آنتوان دو سنت اگزوپری است. بار اول بود با چنین کتابی برخورد می‌کردم و به امیر قول داده بودم که در ظرف همان یک هفته آن را بخوانم و سپس به او پس بدهم، زیرا می‌خواست آن را ترجمه کند. شروع به خواندن کردم. آن‌قدر کتاب را قابل‌توجه و شیرین و دلنشین یافتم که اصلاً متوجه نشده بودم کی اتوبوس از مسافر پر شد و کی به راه افتاد؛ فقط وقتی به خود آمدم که به انتهای خط یعنی به ایستگاه راه‌آهن رسیده بود و شاگرد شوفر خطاب به من که تنها مسافر مانده در اتوبوس بودم گفت:{{سخ}}
دیدم حق با اوست، ناچار پیاده شدم و بیش از یک کیلومتر راه را پیاده رفتم. باری، کتاب شازده کوچولو را چندان زیبا و جالب توجه یافتم که دو روزه قرائت آن را به پایان آوردم و تصمیم گرفتم که به ترجمه‌ٔ آن بپردازم. البته خود دکتر جهان‌بیگلو نیز اظهار علاقه به ترجمهٔ آن کرده بود، ولی چون تا به آن دم نه کتابی ترجمه کرده و نه چیزی با نام او به چاپ رسیده بود که مردم او را بشناسند و با نامش آشنا باشند، من حرفش را جدی نگرفتم و شروع به ترجمه کتاب کردم.{{سخ}}
«آقا این‌جا ته خط است، چرا پیاده نمی‌شوید؟»{{سخ}}
هفته موعود به پایان رسید و او کتابش را از من خواست. من به عذر این که گرفتاری‌های خانوادگی مجال نداده است کتاب را به پایان برسانم و اکنون به نیمه‌های آن رسیده‌ام خواهش کردم که یک هفته دیگر هم به من مهلت بدهد. اول اعتراض کرد و جداً کتابش را خواست، ولی چون اصرار ورزیدم پذیرفت و تاکید کرد که دیگر مهلت تمدید نخواهد شد و باید حتماً در آخر هفته کتابش را به او پس بدهم. من بی آن که بگویم به ترجمهٔ آن مشغولم قول دادم که حتماً تا آخر هفته کتاب را پس خواهم داد و دیگر همه‌ٔ وقت خود را صرف ترجمهٔ آن کردم تا در پایان دوازده روز دیگر کارم به پایان رسید. آن وقت کتاب را بردم و پس دادم و دکتر را با این‌ که از خلف وعدهٔ من کمی دلگیر شده بود خوشحال کردم. ولی وقتی گفتم که آن را ترجمه هم کرده‌ام دکتر سخت مکدر شد و گفت:{{سخ}}
سرم را از روی کتاب برداشتم. به‌ناچار پیاده شدم و بیش از یک کیلومتر راه را پیاده بازگشتم. در مسیر بازگشت تصمیم گرفتم که به ترجمه‌ٔ آن بپردازم. البته خود دکتر جهان‌بیگلو نیز اظهار علاقه به ترجمهٔ آن کرده بود، ولی چون تا به آن‌دم نه کتابی ترجمه کرده و نه چیزی با نام او به چاپ رسیده بود که مردم او را بشناسند و با نامش آشنا باشند، من حرفش را جدی نگرفتم و شروع به ترجمهٔ کتاب کردم.{{سخ}}
- من خودم می‌خواستم این کار را بکنم. شما به چه اجازه و به چه حقی چنین کاری کرده‌اید؟ من که کتاب را برای ترجمه به شما نداده بودم. گفتم: شما تا به حال به کار ترجمه دست نزده‌اید و من به همین جهت حرفتان را جدی نگرفته بودم. به هر حال اگر از یک کتاب دو ترجمه در دست باشد مهم نیست و عیبی نخواهد داشت. اگر هم موافق باشید من حاضرم ترجمه کتاب را به نام هردومان اعلام کنم و ضمناً ترجمه‌ی خودم را هم به شما بدهم که اگر با هرجای آن موافق نباشید به سلیقه‌ی خودتان آن ‌جا را عوض کنید و سپس بدهید تا کتاب به نام هردومان چاپ شود.
هفتهٔ موعود به پایان رسید. آن وقت کتاب را بردم و ترجمه را هم نشانش دادم. دکتر سخت مکدر شد و گفت:{{سخ}}
گفت: خیر، من می‌خواستم فقط به نام خودم آن را ترجمه کنم و دیگر شازده کوچولو برای من مرده است.
«من خودم می‌خواستم این کار را بکنم. محمد، شما به چه اجازه و به چه حقی چنین کاری کرده‌اید؟! من که کتاب را برای ترجمه به شما نداده بودم!»{{سخ}}
خندیدم و گفتم: '''''اگر هم برای شما مرده است من او را برای همه فارسی‌زبانان زنده کرده‌ام'''''.»<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ = خرداد و تیر ۱۳۹۷|عنوان= اسرگذشت ترجمهٔ شازده کوچولو|ژورنال=گلستانه| دوره= خرداد و تیر ۱۳۸۲|شماره = ۱۷ و ۱۸| صفحات = ۲۳|تاریخ بازبینی = ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}</ref>
گفتم: «شما تابه‌حال به کار ترجمه دست نزده‌اید و من به همین جهت حرفتان را جدی نگرفته بودم. به هر حال اگر از یک کتاب دو ترجمه در دست باشد مهم نیست و عیبی نخواهد داشت. اگر هم موافق باشید من حاضرم ترجمهٔ کتاب را به نام هردومان اعلام کنم و ضمناً ترجمهٔ خودم را هم به شما بدهم که اگر با هرجای آن موافق نباشید به سلیقه‌ٔ خودتان آن‌جا را عوض کنید و سپس بدهید تا کتاب به نام هردومان چاپ شود.»{{سخ}}
گفت: «خیر، من می‌خواستم فقط به نام خودم آن را ترجمه کنم و دیگر شازده کوچولو برای من مرده است.»{{سخ}}
خندیدم و گفتم: <font color = "Purple">«اگر هم برای شما مرده است من او را برای همهٔ فارسی‌زبانان زنده کرده‌ام.»</font>
<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= سرگذشت ترجمهٔ شازده کوچولو| صفحات = ۲۳}}</ref>
===کسی با شازده کوچولو دوست نمی‌شد===
[[پرونده:Abolhasan najafi.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''ابوالحسن نجفی'''</center>]]
از زمانی که شازده کوچولوی قاضی به چاپ رسیده بود، به فروش نمی‌رفت و خواننده‌ای نداشت تا سال ۱۳۴۱ که شاملو مسئول مجلهٔ کتاب هفته بود. او از شازده کوچولو نوشت و بعد از او این کتاب به کرات تجدید چاپ شد.
<ref> {{یادکرد ژورنال|عنوان= اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی)| صفحات = ۱۵|}}</ref>  


===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصل‌های کتاب پژوهش===
===نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را!===
===چاپ در کتاب هفته، دلیل شهرت===
[[پرونده:Rahmandoust.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مصطفی رحماندوست'''</center>]]
ابوالحسن نجفی دربارهٔ عامل شهرت ترجمهٔ قاضی از شازده کوچولو می‌گوید:{{سخ}}
وقت آن بود، شازده کوچولویی که بعد از گذشت این همه وقت در جان و دل مخاطبان جا خوش کرده بود، کمی نونوارتر شود. پس انتشارات قدیانی به سراغ مصطفی رحماندوست می‌رود و پیشنهاد می‌کند تا «شازده کوچولو» را از نو ترجمه کند. رحماندوست مخالفت می‌کند و می‌گوید دو ترجمهٔ خوب از قاضی و شاملو وجود دارد، اما ناشر که نبض مخاطب را در دست دارد می گوید: «نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را!» رحماندوست هم که می‌بیند زبان محمد قاضی، بزرگسالانه و نثر شاملو محاوره‌ای و شاعرانه است؛ پس تلاش می‌کند تا «شازده کوچولو» را به زبان نوجوانان برگرداند تا دوستان جدیدی پیدا کند.
«کتاب آقای قاضی به فروش نمی‌رفت و از زمان چاپ تا سال ۱۳۵۸ که آقای شاملو که مسئول مجلهٔ کتاب هفته بودند آن را چاپ کردندُ تجدید چاپ تجدید چاپ نشده بود و بعد از چاپ در این مجله بود که ترجمهٔ آقای قاضی مطرح شد و مورد استقبال قرار گرفت و کتاب ایشان به کرّات تجدید چاپ گردید.» <ref> {{یادکرد ژورنال|تاریخ = آبان ۱۳۸۲|عنوان= اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی)|ژورنال=کتاب ماه کودک و نوجوان| دوره= آبان ۱۳۸۲|شماره = ۷۳| صفحات = ۱۵-۶|تاریخ بازبینی = ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}</ref>
<ref name="رحماندوست">{{یادکرد وب|پیوند= https://namehnews.com/fa/news/47236/%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%88%DA%86%D9%88%D9%84%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%|عنوان=ترجمهٔ دیگری از «شازده کوچولو» در راه است|ناشر = نامه نیوز}}</ref>
===نشست‌هایی با حضور شازده کوچولو===
شازده کوچولو یک دایره‌المعارف تجربهٔ زیست انسانی است. در آن دربارهٔ کودکی، تنهایی، فقدان، عشق، سفر، مهاجرت، خانه، مرگ، فلسفه، علم، قدرت، جنگ و حتی سیاست سخن به میان می‌آید و آن‌قدر با مخاطب عجین می شود که مخاطبان را مجبور می کند گرد هم آیند و از تجربه‌های فردیشان با این اثر سخن بگویند. این معجزه‌ٔ شازده کوچولوست.{{سخ}}
از نشست‌هایی که برای این اثر برگزار شده است می‌توان به نشست نقد آثار غیرتخیلی کودک‌ونوجوان که به نقد و بررسی ترجمه‌های شازده کوچولو اختصاص داشته اشاره کرد. این جلسه با حضور ابوالحسن نجفی، مترجم این کتاب، برگزار شده و گزارش آن با عنوان «اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد» در کتاب ماه کودک و نوجوان منتشر شده است.{{سخ}}
هم‌چنین نشست هفتگی باغ کتاب مرکزی نیز در تاریخ ششم تیرماه ۱۳۸۵ با حضور ابوالحسن نجفی و با عنوان «شازده کوچولو، کتاب قرن» برگزار شده است که در بخش‌هایی از آن به ترجمه‌های شازده کوچولو پرداخته شده. گزارش این نشست نیز با عنوان «در نهایت تنهایی» در کتاب ماه کودک و نوجوان به چاپ رسیده است.
==شازده کوچولو چگونه است؟==
===دروازه‌ای به دنیای شازده کوچولو===
در سال ۱۹۳۵، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش می‌کرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همان‌جا فرود آمد.
همین سانحه دستمایهٔ نگارش شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بی‌نام، پس از فرود در کویر با پسر کوچکی آشنا می‌شود. پسرک به خلبان می‌گوید که از سیارکی دوردست می‌آید و آن‌قدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم می‌گیرد برای اکتشاف سیاره‌های دیگر دیار خود را ترک کند. او هم‌چنین برای خلبان از گل رز محبوبش می‌گوید که دل در گرو عشق او دارد. از دیگر اخترک‌ها تعریف می‌کند و از روباهی که او را این‌جا، روی زمین، ملاقات کرده‌است می‌گوید. خلبان و شازده چاهی را می‌یابند که آن‌ها را از تشنگی نجات می‌دهد. او در طی داستان با ماری برخورد می‌کند که زبان رازآلودی دارد. در نهایت شازده کوچولو تصمیم می‌گیرد به سیارک خود بازگردد.{{سخ}}
متن اصلی شازده کوچولو، متن ساده‌ای است. جمله‌ها نسبتاً کوتاهند و معنی کاملاً روشن و واضحی دارند. دامنهٔ لغاتی که در متن اثر به‌کار رفته، در حدی است که کودک ده‌ساله‌ٔ فرانسوی، تقریباً با همه‌ٔ آن‌ها آشناست و خیلی راحت می‌تواند معنی آن‌ها را بفهمد. جمله‌ها همگی نحو عادی دارند. به‌طور کلی، زبان اثر طوری است که نه به زبان ادیبانه گرایش دارد نه به زبان عامیانه و هیچ نوع تکلف یا ذوق‌آزمایی تجربی زبان در آن دیده نمی‌شود اما شعر لطیف و عمیقی در سراسر اثر جاری است. این شعرگونگی عمدتاً به معنا و اندیشه و احساس مربوط می‌شود. اگر معنای جمله‌ها دقیق ترجمه شود و سلاست و شیوایی و یک‌دستی آن‌ها در ترجمه از بین نرود، این شعر لطیف و عمیق هم به‌راحتی حفظ خواهد شد. تقریباً تمامی جمله‌های شازده کوچولو ترجمه‌پذیر هستند و لازم نیست مترجم در ساختار جمله‌های اصلی تغییر زیادی بدهد.
<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان=دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو  زیر ذره بین نقد|صفحات=۶۱}}</ref>{{سخ}}
از میان ترجمه‌های موجود از کتاب شازده کوچولو، ترجمه‌های قاضی، شاملو و نجفی - که هر سه آن‌ها از زبان فرانسه انجام شده‌اند - شاخص‌تر و شناخته‌شده‌تر هستند؛ از این رو پژوهش‌هایی که درباره ترجمه‌های مختلف شازده کوچولو منتشر شده‌اند، بیشتر به این سه ترجمه پرداخته‌اند. در متن حاضر نیز به بررسی و مقایسهٔ این سه ترجمه‌‌‌ٔ اصلی پرداخته شده است.
===تقدیم به آن که روزی کودک بود===
اگزوپری در بدو کتاب شازده کوچولو و در قسمت تقدیم‌نامه که احمد شاملو آن‌را تحت عنوان «اهدانامچه» ترجمه کرده است؛ کتاب را به یکی از دوستانش که تحت پیگرد نازی‌ها بوده، تقدیم کرده است: «از بچه‌ها عذر می‌خواهم که این کتاب را به یکی از بزرگترها هدیه کرده‌ام. برای این کار یک دلیل موجه دارم. این بزرگ‌تر بهترین دوست من در دنیاست. یک دلیل دیگرم هم آن‌که این بزرگ‌تر همه چیز را می‌تواند بفهمد، حتی کتاب‌هایی را که برای بچه‌ها نوشته باشند... اگر همهٔ این‌ها کافی نباشد، اجازه می‌خواهم این کتاب را تقدیم به آن بچه‌ای کنم که این آدم‌بزرگ یک روزی بوده. آخر هر آدم‌بزرگی هم روزی روزگاری بچه‌ای بوده (گیرم کم‌تر کسی از آن‌ها این را به یاد می‌آورد). پس من هم اهدانامچه‌ام را به این شکل تصحیح می‌کنم: «به لئون ورث؛ موقعی که پسر بچه بود» بر اساس این تقدیم، اگزوپری بین کودکی و بزرگ‌سالی تمایز قائل می‌شود و از طریق این تمایز در ادامهٔ داستان «آدم‌بزرگ‌ها» را به نقد می‌کشد.
===دوست تمام آدم‌ها===
دنیای شازده کوچولو، دنیای نمادها است. به همین دلیل، زبان نمادین اجازه می‌دهد تا اثر به صورت لایه‌های معنایی تا بی‌نهایت گسترده شود. چنان‌که هرکس با توجه به پیش‌متن‌ها و دریافت خود می‌تواند با یکی از لایه‌های متن مرتبط شود. در واقع، اثر این اجازه را می‌دهد تا مخاطب فعال باشد و لایه‌‌ٔ معنایی مخصوص‌به‌خود را بیافریند و در آفرینش اثر با نویسنده همراهی کند و هرکس برای خودش یک شازده کوچولوی جدید خلق کند. دقیقاً به همین جهت است که هم کودکان با این اثر ارتباط برقرار می‌کنند و هم بزرگسالان. اتفاق‌ها و رخدادهای این روایت نه در بیرون، بلکه در درون افراد صورت می‌گیرد. به همین دلیل شازده کوچولو به مخاطب این امکان را می‌دهد تا به اکتشاف درونی خود بپردازد؛ اکتشاف جهانی عمیق‌‌تر و گسترده‌تر. شازده کوچولو به شرایط فردی و خرده‌گروهی نمی‌پردازد؛ بلکه به شرایط انسانی و سرنوشت انسان‌ها می‌پردازد. کتاب به‌ظاهر کوچک است اما تناقضات بزرگ روح بشری را در بر دارد.{{سخ}}
از منظر ترجمه، این اثر پس از کتاب مقدس، ترجمه‌شده‌ترین و خوانده‌شده‌ترین کتاب جهان است. هم‌چنین در ایران بسیار مورد استقبال مترجمین و خوانندگان قرار گرفته است و ترجمه‌های متعددی از آن موجود است. همین مسأله، شازده کوچولو را به عنوان موردی مناسب برای پژوهش‌های مختلف در حوزهٔ ترجمه مطرح می‌سازد<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= در نهایت تنهایی| صفحات = ۲۶۸|}}</ref> {{سخ}}
===شازده کوچولوی ایرانی===
انتخاب شازده کوچولو برای ترجمه، بی‌دلیل نیست. در حوزه‌ٔ ترجمه، این کتاب یک پدیده است و مترجمان و زبان‌شناسان دنیا این نکته را به خوبی دریافته‌اند. کوتاهی قصه‌ٔ سنت اگزوپری و انتزاع مسلّم آن (بیابان و فضای بین‌سیاره‌ای، به‌عنوان قلمرو دست‌نخورده‌ٔ تماشایی، مشخصه‌ها و عوامل ابتدایی، مثل گل سرخ، آتشفشان، آب‌پاش، دیوار، مار، روباه، چاه و ...)، ترجمهٔ آن‌را آسان‌تر ساخته است. شاید بتوان یکی از علل موفقیت کتاب را نیز در همین سادگی آن دانست که خود زمینه را فراهم ساخته است تا ترجمه‌های متعددی از آن ارائه شود. بی‌تردید سادگی و روانی کتاب در جلب مخاطب بی‌تاثیر نبوده و شهرت جهانی آن در جلب توجه ناشران ایرانی برای ارائه‌‌ٔ ترجمه‌های جدیدتر تأثیر به‌سزا داشته است. باید گفت کهنه‌شدن زبان ترجمه‌های قبلی و گاهی ضعف مترجم قبلی در درک و فهم متن اصلی و ارائه به زبان مقصد، احساس نزدیکی و فهم مترجم یا کاهش و افزایش در حین ترجمه، از عوامل اصلی ترجمه‌ٔ مجدد به شمار می‌روند. علاوه بر آن هر مترجمی ایدئولوژی، تفکر و زبان و سبکی جداگانه دارد. میزان آشنایی و دانش شخص، نگاه زیبایی‌شناختی، خلاقیت و ذهنیت و اندیشه‌‌ٔ او مطرح است و نیز این نکته که در ترجمه‌‌ٔ جدید چگونه با اثر رو‌برو شده است. هر ترجمه فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد؛ اما این که این فراز و نشیب‌ها تا چه اندازه کارا بوده و توانسته است چیز جدیدی را به ترجمه (یا ترجمه‌های قبل) قبل بیفزاید، نکته‌‌ٔ مهمی است که لزوم ترجمهٔ مجدد را توضیح یا رد می‌کند. شازده‌ کوچولو از برجسته‌ترین آثار نمادین محسوب می‌شود و زبان نمادین کتاب موجب می‌گردد که اثر به صورت‌های متعدد توسط مخاطب بازآفرینی شود. در واقع اثر اجازه می‌دهد که مخاطب فعال باشد و برداشت‌های آزاد خود را داشته باشد. همین امر موجب می‌شود که ترجمه‌های متفاوت و درستی از آن ارائه گردد.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی| صفحات = ۷۸ و ۷۹}}</ref>
===چرا همه می خواهند شازده کوچولو با قلم خودشان فارسی حرف بزند؟===
<font color = "DarkBlue">'''ابوالحسن نجفی'''</font>{{سخ}}
ابوالحسن نجفی دو دلیل برای ترجمه‌ٔ دوبارهٔ این اثر برمی‌شمرد:
<font color = "DarkCyan ">
* عدم رعایت مراتب زبان در ترجمه‌های قاضی و شاملو
* وجود غلط و اشتباه در ترجمه‌ها
</font>
وی در‌باره‌ٔ دلیل اول می‌گوید: «وابستگی به مراتب زبان یعنی هنگامی که با متنی مواجه می‌شویم، بدانیم مربوط به چه مرتبه‌ای از زبان است. مثلاً در کتب ادبی، الفاظ باید کاملاً معنای خود را داشته باشند و دومعنایی یا چندمعنایی نباشند. بسیاری از متون، چنین ابهامی را برنمی‌تابند. زبان را می‌توان در مراتب گوناگون به کار برد و مترجم باید درک کند که این زبان در چه سطحی است و آیا زبان معیار است یا زبان ادبی. آیا زبان ادبی قابل فهم است یا کلمات منسوخ در آن به‌کار رفته و یا زبان فرهیخته است که توسط فرهیختگان استفاده می‌شود و با زبان معیار متفاوت است. علاوه بر آن، فرهنگ‌هایی درزبان‌های مختلف وجود دارد که مشخص می‌کند که اصطلاح به‌کاررفته، ادبی است یا به سبک فرهیخته تعلق دارد و اگر زبان عامیانه باشد، درجات آن را مشخص می‌کند. به هر حال، از سه ترجمه‌ٔ موجود و مورد بحث [منظور نجفی احتمالا ترجمه‌های قاضی، شاملو و رستگار است]، هیچ‌کدام مراتب زبان را رعایت نکرده‌اند؛ مگر ترجمهٔ دومِ آقای قاضی که تا حدودی این اصل را رعایت کرده است. زبان به‌کاررفته در کتاب شاهزاده کوچولو زبان معیار است که به آن رنگ ادبی داده شده، نه بیشتر از این و فقط لحن ادیبانه دارد. اصلاً یک متن ادبی نیست و زبان آن زبان معیار است. بنابراین باید زبانی ساده انتخاب و لحن شاعرانه به آن داده شود. با این دید، ترجمهٔ اول آقای قاضی را ترجمه‌ای ادیبانه دیده‌ام. پس این یک دلیل بود برای ترجمه‌ٔ اینجانب.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی)| صفحات = ۹ و ۱۰}}</ref>{{سخ}}
<font color = "DarkBlue">'''مصطفی رحماندوست'''</font>{{سخ}}
مصطفی رحماندوست دربارهٔ انگیزه‌اش از ترجمه‌ٔ دوباره‌ٔ شازده کوچولو می‌گوید: «تفاوت اين اثر ترجمه‌شده با ساير آثار اين است كه بيش از ساير ترجمه‌های صورت گرفته به متن اصلی وفادار بوده و با نثر ساده‌تر برای نوجوان‌ها قابل استفاده است. كتاب شاهزاده كوچولو تا به‌ حال برای نوجوان‌ها ترجمه نشده بود. [ترجمه شاملو] ادبيات كوچه‌بازاری و عاميانه دارد؛ حتی فهم اصطلاحات و اشاراتش نيز نياز به فهم فرهنگ عامه دارد.»<ref>{{یادکرد وب|عنوان=مصطفی رحماندوست: ترجمه من از كتاب شازده كوچولو با نثر ساده‌تر برای نوجوان‌ها قابل استفاده است}}</ref> {{سخ}}
وی با اشاره به ضرورت نو شدن ترجمه‌ها می‌گوید: «اثر بزرگ و تأثیرگذاری چون شازده کوچولو، این زیبندگی را دارد که به دست چندین مترجم، ترجمه شود؛ ضمن اینکه هر شخص از نگاه خود به این اثر جاودان نگاه می‌کند و می‌کوشد تا ترجمه‌اش با کارهای پیشین تفاوت داشته باشد. برای مثال، وقتی انتشارات قدیانی به من پیشنهاد کرد تا «شازده کوچولو» را ترجمه کنم، گفتم دو ترجمه‌ی خوب از قاضی و شاملو وجود دارد؛ اما ناشر می‌گفت نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را! من هم دیدم زبان محمد قاضی، بزرگسالانه و نثر شاملو محاوره‌ای و شاعرانه است؛ پس تلاش کردم تا «شازده کوچولو» را به زبان نوجوانان برگردانم. علت اصلی این اتفاق، مهم‌بودن خود کتاب است؛ چه به لحاظ مفهوم و محتوا چه میزان فروش و تعداد مخاطبان. یکی دیگر از علت‌هایی که موجب وجود چند ترجمه از یک اثر می‌شود، سیستم بیمار توزیع است. هر ناشر، محدودهٔ پخش خود را دارد و به نشر تعداد محدودی کتاب می‌پردازد. در نتیجه انتشار ترجمه‌های متفاوت می‌تواند شمارگان بیشتری از یک کتاب خوب و خواندنی را در حوزهٔ گسترده‌تری در اختیار خوانندگان بگذارد؛ آن هم با کاستی‌های بسیاری که در حوزهٔ پخش کتاب وجود دارد. دلیل آخر این‌ که مترجمان ما به کارهای تازه رو نمی‌آورند و وقتی اثری بازار خوبی داشته باشد به ترجمهٔ چندبارهٔ آن می‌پردازند.»<ref name="رحماندوست"/>{{سخ}}
<font color = "DarkBlue">'''اصغر رستگار'''</font>{{سخ}}
[[اصغر رستگار]] دربارهٔ علت درانداختن ترجمه‌ای دیگر از شازده کوچولو چنین آورده: «من این کتاب را دوست داشتم و دوست داشتم یک بار هم من آن را ترجمه کنم. داعیه‌ای نداشتم» <ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان=دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو  زیر ذره بین نقد|صفحات=۵۹}}</ref>
===شازده کوچولوهای متفاوت===
<font color = "DarkMagenta">'''ترجمهٔ محمد قاضی'''</font>
[[پرونده:Mohammad ghazi2.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''محمد قاضی'''</center>]]
اولین و برجسته‌ترین اصلی که قاضی برگردان خود را بر آن استوار کرده است، پایبندی به متن اصلی اثر و رعایت سبک و بیان نویسنده و کوشش برای نزدیک‌شدن به آن تا حد ممکن است که برگردان او را در گروه برگردان تحت‌اللفظی قرار می‌دهد. دقت در انتخاب ترکیب‌ها و واژه‌های مناسب که در عین نزدیکی به کلمات نویسنده، روان و در عین حال زیبا نیز باشند، به همراه گرایش به استفاده از اصطلاحات معمول چون دست‌و‌پا‌کردن، نفله کردن و ... به منظور ملموس کردن روایت از یک سو و علاقه و توجه به بهره‌گیری از تعبیرات ادبی و شاعرانه از دیگر سو، در نثر قاضی جلب توجه می‌کند. به علاوه ایجاد ارتباطی شایسته میان جملات و پیوستن رشته‌ٔ وقایع به یک‌دیگر از طریق مناسب از هنرهای قاضی است و از تیزهوشی او در توجه به محل قرار گرفتن کلمات در جمله حکایت دارد. از دیگر سو، اندک کلماتی که در متن اصلی نیستند و برافزوده‌ٔ مترجمند، سبب می‌شوند که خواننده داستان را پویاتر و پرجاذبه‌تر حس کند.
<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان=از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو|صفحات=۲۰}}</ref> 
{{سخ}}در این ترجمه سطح زبانی و سبک متن به درستی انتقال یافته است. مخاطب نیز، در کل، با خواندن ترجمه می‌تواند درک درستی از متن اصلی داشته باشد. تنها در بعضی موارد در گفت و شنودها، از کلمات و اصطلاحات عامیانه استفاده شده است که در متن اصلی جملاتی در سطح معمولی هستند و نه کاملاً خودمانی. در ترجمه‌ٔ قاضی درباره‌ی معادل‌یابی نیز به جز اندک مواردی، واژگانی درست به کار رفته است. زمان افعال نیز در اکثر موارد به درستی با زمان افعال فارسی تطبیق داده شده‌اند.
<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان= ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی|صفحات = ۸۰}}</ref>
در بین مترجمان، قاضی به زیبایی به دنبال انتقال مفهوم و معنا در عین رعایت سبک ساده و قابل فهم سنت اگزوپری بوده است. در عین حال، ریتم نیز از چشم او دور نمانده و ترجمه‌ای موزون ارائه داده است.
<ref name="صوت‌واژه">{{یادکرد ژورنال|عنوان=بررسی ترجمه‌ٔ صوت‌واژه‌ها در اثر شازده کوچولو|صفحات=۹۹}}</ref>


===چرا باید این کتاب را خواند===
<font color = "DarkMagenta">'''ترجمهٔ احمد شاملو'''</font>
 
[[پرونده:shamlu.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''احمد شاملو'''</center>]]
شازده کوچولو از مهم‌ترین و برجسته‌ترین آثار نمادین محسوب می‌شود. دنیای شازده کوچولو، دنیای نمادها است. به همین دلیل، زبان نمادین اجازه می‌دهد تا اثر به صورت لایه‌های معنایی تا بی‌نهایت گسترده شود. چنان که هرکس با توجه به پیش‌متن‌ها و دریافت خود می‌تواند با یکی از لایه‌های متن مرتبط شود. در واقع، اثر این اجازه را می‌دهد تا مخاطب فعال باشد و لایه‌‌ی معنایی مخصوص به خود را بیافریند و در آفرینش اثر با نویسنده همراهی کند. به همین جهت است که هم کودکان با این اثر ارتباط برقرار می‌کنند و هم بزرگسالان. اتفاق و رخدادهای این روایت نه در بیرون، بلکه در درون افراد صورت می‌گیرد. به همین دلیل شازده کوچولو به مخاطب این امکان را می‌دهد تا به اکتشاف درونی خود بپردازد، اکتشاف جهانی عمیق‌‌تر و گسترده‌تر.شازده کوچولو به شرایط فردی و خرده‌گروهی نمی‌پردازد، بلکه به شرایط انسانی و سرونشت انسان‌ها می‌پردازد. شازده‌ کوچولو کتتاب به‌ظاهر کوچکی است که تناقضات بزرگ روح بشری را در بر دارد.<ref>{{یادکرد ژورنال|تاریخ = خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵|عنوان= در نهایت تنهایی|ژورنال=کتاب ماه کودک و نوجوان| دوره= آبان ۱۳۸۲|شماره = ۱۰۶-۱۰۴| صفحات = ۲۶۵-۲۷۲|تاریخ بازبینی = ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}</ref> {{سخ}}
شاملو نثری محکم و آهنگین و شاعرانه دارد، اما سبک خودش را در ترجمه به‌کار برده است. به طور کلی ترجمه‌های شاملو، ترجمه‌های آزاد محسوب می‌شوند و ترجمه‌های آزاد را هم فقط امثال او باید انجام دهند. به هر حال، می‌توان گفت شاملو نه تنها به سبک اگزوپری وفادار نبوده، بلکه گاه واژگانی اختیار کرده که دور از معنای اصلی آن است. شاملو با تسلطی که بر فرهنگ عامه داشته، زبان ترجمه را بسیار به زبان عامه نزدیک کرده است.  
از منظر ترجمه، این اثر پس از کتاب مقدس، ترجمه‌شده‌ترین و خوانده‌شده‌ترین کتاب جهان است. هم‌چنین در ایران بسیار مورد استقبال مترجمین و خوانندگان قرار گرفته است و ترجمه‌های متعددی از آن موجود است. همین مسأله، شازده کوچولو را به مورد مناسبی برای پژوهش‌های مختلف در حوزهٔ ترجمه تبدیل کرده است.
<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان=دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو  زیر ذره بین نقد|صفحات=۶۴}}</ref>
==برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند==
در ترجمهٔ او متن موزون بر انتقال دقیق کلام و مفاهیم سبقت داشته و به همین دلیل گاه از کلماتی استفاده کرده است که با توجه به شخصیت‌های داستان مناسب نیستند. تا جایی که می‌توان گفت در ترجمه‌ٔ او شازده کوچولوی واقعی دیده نمی‌شود.
===داستانک‌ها===
<ref name="صوت‌واژه"/>
====نوجوان‌هاتو را می‌شناسند نه اگزوپری را====
در این ترجمه، شازده کوچولو به عنوان کتابی برای بچه‌ها در نظر گرفته شده و برای آن‌ها هم ترجمه شده است. سطح زبانی بسیار تغییر یافته و تا سطح زبان خودمانی پایین آمده است. در این ترجمه با نوعی عامیانه‌سازی روبرو هستیم. همین مسئله ممکن است باعث شود تا خواننده نتواند برداشت درستی از نوع زبان متن اصلی داشته باشد. ولی در ترجمهٔ شاملو دربارهٔ معادل‌یابی اشتباه معنایی در ترجمه وجود ندارد و تنها در بعضی موارد ایرادهایی جزئی به ترجمه وارد است. با این حال، زمان افعال نیز به جز مواردی اندک، در اکثر موارد به درستی از فارسی برگردانده‌شده‌اند.
مصطفی رحماندوست می‌گوید: « وقتی ناشر کتاب به من پیشنهاد کرد تا «شازده کوچولو» را ترجمه کنم، گفتم دو ترجمه خوب از قاضی و شاملو وجود دارد، اما ناشر گفت، نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را!»
<ref name="ترجمه مجدد">{{یادکرد ژورنال|عنوان= ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی|صفحات = ۸۱}}</ref>{{سخ}}
===جلسات نقد و بررسی===
<font color = "DarkMagenta">'''ترجمهٔ ابوالحسن نجفی'''</font>
دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی کودک و نوجوان، به نقد و بررسی ترجمه‌های شازده کوچولو اختصاص داشته است که با حضور ابوالحسن نجفی، مترجم این اثر، برگزار شده است و گزارش آن با عنوان «اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد» در کتاب ماه کودک و نوجوان منتشر شده است.{{سخ}}
[[پرونده:Abolhasan najafi2.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''ابوالحسن نجفی'''</center>]]
همچنین نشست هفتگی باغ کتاب مرکزی نیز در تاریخ ششم تیرماه ۱۳۸۵ با حضور ابوالحسن نجفی و با عنوان «شازده کوچولو، کتاب قرن» برگزار شده است که در بخش‌هایی از آن به ترجمه‌های شازده کوچولو پرداخته شده. گزارش این نشست با عنوان «در نهایت تنهایی» در کتاب ماه کودک و نوجوان به چاپ رسیده است.
به نظر می‌رسد که زبان نجفی در ترجمهٔ این اثر، کمی فخیم‌تر از زبان اصلی اثر باشد. با توجه به این که کودکان هم مخاطب شازده کوچولو هستند، شاید این موضوع در ترجمهٔ این اثر قابل توجه باشد. در هرحال مترجم سعی کرده است نوعی تعادل را در ترجمه‌اش حفظ کند.
===گزارشی از فروش کتاب===
<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان=دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو  زیر ذره بین نقد|صفحات=۶۵}}</ref>
===گزارشی از ترجمه به زبان‌های دیگر===
این ترجمه تقریباً ایرادهای ترجمه‌های پیشین را رفع کرده، سطح زبانی مناسبی را به کار برده و نیز واژه‌های به‌جا و درستی را انتخاب کرده است. از سوی دیگر زمان افعال نیز در اکثر موارد به درستی با زمان افعال فارسی هماهنگ است. در مجموع می‌توان گفت لزوم ترجمه‌ی مجدد در این جا توجیه شده است. از طرفی کهنه بودن بعضی عبارات و کلمات ترجمه‌ٔ قاضی و نامناسب‌بودن سطح زبانی ترجمه شاملو، در این ترجمه رفع شده است و همین امر خواننده را به درک بهتری از کتاب فرامی‌خواند. هر چند که از نظر علمی کار مترجمان قبلی رد یا منسوخ نمی‌شود ولی می‌توان گفت که تکرار از سر فایده بوده است.
===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریان‌سازی‌های کتاب===
<ref name="ترجمه مجدد"/> {{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}
===اظهارنظرها===
==مشخصات کتاب‌شناختی ترجمه‌ها==
====نظر خود نویسنده دربارهٔ کتاب====
اطلاعات زیر از [http://www.nlai.ir وبسایت کتابخانهٔ ملی استخراج] شده است.
====جمله‌های ماندگار کتاب====
===ترجمه‌های فارسی===
==مشخصات کتاب‌شناختی==
====اشخاص حقیقی====
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند===
#ابراهیمی، غزاله، ۱۳۹۴، کارگاه نشر، تهران
===طراحی جلد و تصویرسازی===
#ابریشمی، جمیل، ۱۳۹۶، کتاب نغمه و کتاب آترینا، تهران
===تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف===
#ابطحی، شادی، ۱۳۹۶، اردیبهشت، تهران
#اخوان، محمدعلی، ۱۳۹۳، اخوان خراسانی، تهران
#اللّه‌وردی، آذری نجف‌آبادی، ۱۳۸۸، آیینه اندیشه، قم
#اسدخواه، مرتضی، ۱۳۹۵، متن دیگر، تهران
#افتخارزاده، فرشید، جهان فن، کرج
#افسری، فرشته، آسو، ۱۳۹۶، تهران
#افشار، نگار، باغ فکر و انسان برتر، ۱۳۹۸، تهران
#اقبال‌زاده، شبنم، ۱۳۹۳، آوای مکتوب، تهران
#آلوشی، زهرا، ۱۳۹۷، نیک‌فرجام، تهران
#امیردیوانی، ابوالفضل، ۱۳۹۷، پرک، قزوین
#امینی، فاطمه، ۱۳۹۶، شاپیگان کتاب، تهران
#انتظاری، مهرداد، ۱۳۹۴، آراسپ، تهران
#اندیشه، بابک، ۱۳۸۴، هنر پارینه، تهران
#باطنی، فائزه، ۱۳۹۸، بهنود، تهران
#بصیر، رامسس، ۱۳۸۶، دادجو، تهران
#بلوچ، حمیدرضا، ۱۳۸۶، مجید، تهران
#بهرامی، مریم، ۱۳۹۵، آسمان خیال، تهران
#بهرامی حران، محمدتقی، ۱۳۹۳، مصدق، تهران
#بهرامی، امید، ۱۳۹۶، آرمانی‌ها، اهواز
#بهرامیان، جمشید، ۱۳۸۸، بهرامیان، تهران
#بیات، حمیدرضا، ۱۳۹۷، اندیشه کهن‌پرداز، تهران
#پایدار، مجتبی، ۱۳۹۲، سالار الموتی، تهران
#پژمان، عباس، ۱۳۸۵، هرمس، تهران
#پیرزاده، شورا، ۱۳۹۲، ثالث، تهران
#تامینی، عباس، ۱۳۹۸، آقای کتاب، تهران
#توکلیان، مهسا، ۱۳۹۸، اندیشه فاضل، تهران
#تیرانی، زهرا، ۱۳۹۲، آموت، تهران
#جاوید، حسین، ۱۳۹۵، نون، تهران
#جعفرتبار، خدیجه، ۱۳۹۶، آثار گیتی، تهران
#جعفری‌صرافی، سحر، ۱۳۹۴، مهراج، تهران
#جوادی‌پور، منیر، ۱۳۹۷، کتاب منیر، قزوین
#چراغ‌زاده، فرنوش، ۱۳۹۶، کافل، تهران
#حاجی‌باقری، الهام، ۱۳۹۵، آتیلا، قم
#حبیبی اصفهانی، فرزام، ۱۳۹۸، آتیسا، تهران
#حسینی، فاطمه، ۱۳۹۸، آراستگان، قم
#حق‌نبی مطلق، هانیه، ۱۳۸۸، سلسله مهر، تهران
#حمیدیان، مهسا، ۱۳۹۵، پایتخت، کرج
#خاکیانی، رضا، ۱۳۹۷، کارنامه، تهران
#خدابنده، هنگامه، ۱۳۹۷، الماس پارسیان، تهران
#خرازیان، مریم، ۱۳۹۴، راهنمای سفر، تهران
#خسرویار، داریوش، ۱۳۹۶، آذرین‌مهر، تهران
#داودی، ژاسمن، ۱۳۹۷، داریوش، تهران
#راحله، شیرین، ۱۳۹۸، آیینه‌ی مهر، تهران
#طاهری، حسین، ۱۳۹۵، داریوش، مشهد
#رحماندوست، مصطفی، ۱۳۸۴، قدیانی، تهران
#رحمتی، میثم، ۱۳۹۶، پر، تهران
#رستگار، اصغر، ۱۳۷۸، نقش خورشید، اصفهان
#رضائیان، سمانه، ۱۳۸۷، واشقان، تهران
#روحانی، علیرضا، ۱۳۹۶، عقیل، تهران
#زارع، رضا، ۱۳۹۲، آزرمیدخت، قزوین
#زارعی، عباس، ۱۳۹۷، سایه‌گستر، قزوین
#زردکانلو، محدثه، ۱۳۹۷، فرشته، تبریز
#زمانیان دهکردی، سید امیرعباس، ۱۳۹۸، برتراندیشان، تهران
#زندی، حسین، ۱۳۹۶، نوروزی، گرگان
#زین‌الدین، حمیدرضا، ۱۳۹۵، رازآور، تهران
#سبیانی، مهنوش، ۱۳۹۷، سیمرغ خراسان، مشهد
#ستوده، حسین، ۱۳۹۶، تیماج، تهران
#سرمدی، فائزه، ۱۳۷۷، شرکت توسعه کتاب‌خانه‌های ایران
#سعیدی‌تبار، مرتضی، ۱۳۹۱، ولی، تهران
#سلطانیه، بهناز، ۱۳۹۶، نبض دانش، تهران
#سیفی، یوسف، ۱۳۹۶، یاران، تبریز
#شادلو، عباس، ۱۳۹۷، آرایه‌نگار، تهران
#شاملو، احمد، ۱۳۵۸، کتاب جمعه، تهران
#شاملو، مریم، ۱۳۹۸، قلم شاملو، تهران
#شاهین‌زاده، فاطمه، ۱۳۹۷، اهورا قلم، دزفول
#شکری، وحیده، ۱۳۹۵، هفت‌سنگ، گرگان
#شهدی، پرویز، ۱۳۹۵، به‌سخن / مجید، تهران
#شهابی فراهانی، فهمیه، ۱۳۹۳، نهال نویدان
#شیرمحمدی، دانیال، ۱۳۹۷، آوای دانیال، تهران
#صادقی، مهدیه، امضا / نقش و نگار، تهران
#صامتی، محمدرضا، ۱۳۹۳، سفیر قلم، تهران
#صبوری، مریم، ۱۳۹۱، کوله‌پشتی، تهران
#صفایی‌راد، معصومه، ۱۳۹۶، کتابستان معرفت، قم
#صیفی، الهام، ۱۳۹۷، ارغوان مهر، تهران
#طاهری، حسین، ۱۳۹۵، داریوش، تهران
#طاهری، رضا، ۱۳۹۳، نخستین، تهران
#طهوری، سیدهادی، ۱۳۹۶، هلال نقره‌ای، زنجان
#عارفی، نگین، ۱۳۹۷، کابلو، تهران
#عزیزی، بهاره، ۱۳۹۲، پیرامید، قم
#عزیزی، محمدعلی، ۱۳۹۵، رویای سبز، تهران
#علیجانی، کاوه، ۱۳۹۶، ریواس، تهران
#غفوری‌ثانی، اسدالله، ۱۳۹۱، رادکان، مشهد
#غیوری، حسین، ۱۳۹۵، غیوری، تهران
#غیوری، حمیدرضا، ۱۳۹۵، راستین، تهران
#غیوری، نازنین، ۱۳۹۷، یونگ، تهران
#فاطمی‌سیرت، سیداسلام، ۱۳۹۷، عصر جوان، قم
#فرقانی، فاطمه، ۱۳۹۶، رادمان، تهران
#فرهنگ‌مهر، الهام، ۱۳۹۶، دنیای آرشید، مشهد
#فلاح، سمانه، ۱۳۹۵، طاهریان، تهران
#فهیمی، هانیه، ۱۳۸۹، بهزاد، تهران
#فولادی، شاهین، ۱۳۷۵، کتاب درنا، تهران
#قاضی، محمد، ۱۳۳۳، کتابخانه ایران، تهران
#قهرمان، دل‌آرا، ۱۳۸۹، بهجت، تهران
#کاشیگر، مدیا، ۱۳۹۵، آفرینگان، تهران
#کریمی، شایسته، ۱۳۹۷، ساحل گیسوم، تهران
#گرگین، ایرج، ۱۳۸۰، ماهور، تهران
#مجلسی، محمد، ۱۳۸۷، دنیای نو، تهران
#مجیدی، شهناز، ۱۳۹۲، روشا، تهران
#محمدحسینی، محمدرضا، ۱۳۹۳، ژیوار، تهران
#محمدی‌مقدم، مهری، ۱۳۹۶، آرادمان، تهران
#محمدی، مولود، ۱۳۹۱، بهداد، تهران
#محمودی، لیلاسادات، ۱۳۹۳، لاهوت، تهران
#مستی، زهره، ۱۳۹۴، نوید ظهور، قم
#مسیب‌نژاد، امیر، ۱۳۹۶۶، آسمان علم، قم
#مصدق، لیلا، ۱۳۹۵، فراموشی، تهران
#معصومی، زهره، ۱۳۹۸، آوای رعنا، مشهد
#مفید، محمدعلی، ۱۳۹۶، آراسته، قم
#مقدس‌بیات، مرجان، ۱۳۸۶، اردهال، تهران
#ملکی دولت‌آبادی، محمد، ۱۳۹۷، آبدنگ، قم
#مملکت‌دوست، دنیا، ۱۳۹۵، فانوس دنیا، تهران
#مهدوی‌دامغانی، فریده، ۱۳۸۶، ارس، تهران
#مهری، فرشته، ۱۳۹۶، یاری‌گر، تهران
#میرزایی، سمانه، ۱۳۹۷، کتاب آوا، تهران
#میرعباسی، کاوه، ۱۳۹۵، نی، تهران
#نجفی، ابوالحسن، ۱۳۷۹، نیلوفر، تهران
#نظرآهاری، فاطمه، ۱۳۹۵، گوهر اندیشه، تهران
#نوری، افسانه، ۱۳۹۶، هله، تهران
#هاشمی، سعید / هاشمی، محمد، ۱۳۹۵، فرهنگ جامع، تهران
#هاشمی‌نژاد راد، سیدعلی، ۱۳۹۸، درج سخن، مشهد
#وکیلیان، نعیمه، ۱۳۹۷، امید مهر، مشهد
#یاسی‌پور، غلامرضا، ۱۳۹۰، هنر اندیشه، تهران
#یداللهی، میلاد، ۱۳۹۵، ابر سفید، تهران
====اشخاص حقوقی====
#انتشارات آپامهر، ۱۳۹۷، قم
#انتشارات آوای ما، ۱۳۹۸،‌ ساری
#انتشارات رعنا حبیبی، ۱۳۹۷، کرج
#انتشارات فرادیدنگار، ۱۳۹۴، تهران
#انتشارات کلک‌واژه، ۱۳۹۸، تهران
#انتشارات میلکان، ۱۳۹۳، تهران
===ترجمه‌های کردی===
#بایزیدی، صلاح‌‌الدین، ۱۳۹۷، مانگ، کرج
#جهانی‌اصل، وهاب، ۱۳۸۶، خرمشهر، تهران
===ترجمه‌های ترکی===
#گوزل‌سوی، عزیز، ۱۳۹۸، پارلاق قلم، بناب
===ترجمه‌های تالشی===
#شفیقی عنبران، سیاوش / شفیقی، محسن، ۱۳۹۷، شیران‌نگار، اردبیل


==منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)==
==منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)==
 
* اقبالزاده, شهرام. '''"دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد."''' کتاب ماه کودک و نوجوان, خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵: ۵۵-۷۱.
* پنهانی, آفرین. '''؛"نگاهی به کتاب شازده کوچولو؛ اثر: آنتوان سنت اگزوپری."''' رودکی, ۱ مرداد ۱۳۹۰: ۷۴-۷۵.
* حسنوندی, سمیر؛ عسکری, مجتبی؛ عالیشوندی, اسماء؛ جان نثاری لادانی, زهرا. '''"ترجمه ادبیات کودک از منظر پارادایم اسکوپوس و تعادل ( مطالعه موردی: داستان شازده کوچولو)."''' مطالعات زبان و ترجمه, پاییز ۱۳۹۴: ۱۱۷-۱۳۷.
* زارعی, شیما. '''"در نهایت تنهایی."''' کتاب ماه کودک و نوجوان, خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵: ۲۶۵- ۲۷۲.
* صادقیان, سمیرا. '''"ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی."''' کتاب ماه ادبیات, شهریور ۱۳۸۹: ۸۷-۸۲.
* علیپور, لطافتی؛ رویا, نفیسه. '''"بررسی ترجمهی صوتواژهها در اثر شازده کوچولو."''' مطالعات زبان و ترجمه, بهار ۱۳۹۳: ۸۶-۱۰۴.
کتاب ماه کود و نوجوان. '''"اگر شازده کوچولو فارسی حرف میزد."'''آبان ۱۳۸۲: ۶-۱۵.
* کمالی, ثمین؛ ساداتشریفی, فرشید. '''"از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو (بررسی تطبیقی سه ترجمه از شاهکار سنت اگزوپری از منظر فن ترجمه و زبان معیار)."''' انشا و نویسندگی, مرداد ۱۳۹۳: ۱۸-۲۴.
* گلستانه. '''"سرگذشت ترجمه شازده کوچولو."''' خرداد و تیر ۱۳۹۷: ۲۳.
==نوا، نما و نگاه==
==نوا، نما و نگاه==
===تصویر از صفحات کتاب===
[[پرونده:Little prince 2.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|راست|<center>'''صفحاتی از اولین چاپ شازده کوچولو'''</center>]]
===صدای نویسنده===
{{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}{{سخ}}
 
===طرحی از یکی از صحنه‌های کتاب===
 
==جستارهای وابسته==
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
==منابع==
* {{یادکرد ژورنال|تاریخ = خرداد و تیر ۱۳۹۷|عنوان= سرگذشت ترجمهٔ شازده کوچولو|ژورنال=گلستانه| دوره= خرداد و تیر ۱۳۸۲|شماره = ۱۷ و ۱۸| صفحات = ۲۳|تاریخ بازبینی = ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد ژورنال|تاریخ = آبان ۱۳۸۲|عنوان= اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی)|ژورنال=کتاب ماه کودک و نوجوان| دوره= آبان ۱۳۸۲|شماره = ۷۳| صفحات = ۱۵-۶|تاریخ بازبینی = ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد ژورنال|تاریخ = خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵|عنوان= در نهایت تنهایی|ژورنال=کتاب ماه کودک و نوجوان| دوره= آبان ۱۳۸۲|شماره = ۱۰۶-۱۰۴| صفحات = ۲۶۵-۲۷۲|تاریخ بازبینی = ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد ژورنال|تاریخ = شهریور ۱۳۸۹|عنوان= ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی|ژورنال=کتاب ماه ادبیات| دوره= شهریور ۱۳۸۹|شماره = ۱۵۵| صفحات = ۸۷-۸۲|تاریخ بازبینی = ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد ژورنال|تاریخ=خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵|عنوان=دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو  زیر ذره بین نقد|ژورنال=کتاب ماه کودک و نوجوان|شماره= ۱۰۶-۱۰۴|صفحات=۷۱-۵۵|تاریخ بازبینی= ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}
*{{یادکرد ژورنال|تاریخ=مرداد ۱۳۹۳|عنوان=از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو (بررسی تطبیقی سه ترجمه از شاهکار سنت اگزوپری از منظر فن ترجمه و زبان معیار)|ژورنال=انشا و نویسندگی|شماره= ۴۶|صفحات=۲۴-۱۸|تاریخ بازبینی= ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد ژورنال|تاریخ=بهار ۱۳۹۳|عنوان=بررسی ترجمه‌ٔ صوت‌واژه‌ها در اثر شازده کوچولو|ژورنال=مطالعات زبان و ترجمه|شماره= ۱۶|صفحات=۸۶-۱۰۴|تاریخ بازبینی= ۱۲ مرداد ۱۳۹۸}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* {{یادکرد وب|نشانی = https://www.britannica.com/topic/The-Little-Prince|عنوان = The Little Prince|ناشر = دانشنامه بریتانیکا|تاریخ بازدید = ۱۶ مرداد ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی=https://namehnews.com/fa/news/47236/%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%88%DA%86%D9%88%D9%84%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%|عنوان=ترجمهٔ دیگری از «شازده کوچولو» در راه است|ناشر=نامه نیوز|تاریخ انتشار=۲۲ خرداد ۱۳۹۲|تاریخ بازدید=۱۹ مرداد ۱۳۹۸}}
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.isna.ir/news/8101-00509/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%D9%8A-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D9%83%D9%88%DA%86%D9%88%D9%84%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D8%AB%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%B1|عنوان=مصطفی رحماندوست: ترجمهٔ من از كتاب شازده كوچولو با نثر ساده‌تر برای نوجوان‌ها قابل استفاده است|ناشر=ایسنا|تاریخ انتشار = ۱۴ فروردین ۱۳۸۱|تاریخ بازدید=۱۹ مرداد ۱۳۹۸}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۲

ترجمه‌های شازده کوچولو
نویسندهآنتوان دو سنت اگزوپری
ناشر
ناشر فارسی: کتابخانهٔ ایران
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۹۴۳
تاریخ نشر فارسی: ۱۳۳۳
تصویرگرآنتوان دو سنت اگزوپری

شازده کوچولو به (فرانسوی: Le Petit Prince) داستانی نوشته‌ٔ آنتوان دو سنت اگزوپری است که با تصویرسازی‌های خود نویسنده در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسید [۱] در ایران ۱۳۴ ترجمهٔ مختلف از این اثر به زبان‌های فارسی، کردی، ترکی و تالشی موجود است.

* * * * *

شازده کوچولو، با ترجمه به بیش از ۳۰۰ زبان زندهٔ دنیا و فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه در سراسر جهان، «کتاب قرن» نام گرفته است. [۱] این اثر در ایران نیز با وجود ۱۳۰ ترجمهٔ فارسی، ۲ ترجمهٔ کردی، ۱ ترجمهٔ ترکی و ۱ ترجمهٔ تالشی، یکی از ترجمه‌شده‌ترین آثار به‌ شمار می‌رود و افراد سرشناسی چون محمد قاضی، احمد شاملو، ابوالحسن نجفی و مصطفی رحمان‌دوست دست به ترجمهٔ آن زنده‌اند.

از میان یادها

من شازده کوچولو را زنده کرده‌ام

محمد قاضی

با کتاب امانتی از آقای دکتر امیر جهان‌بیگلو، پس از تعطیلی اداره، طبق معمول به میدان توپ‌خانه رفتم. سوار اتوبوس شدم و در همان‌جا که در کنار پنجره نشسته بودم کتاب را از کیفم بیرون آوردم. وقتی به عنوان جلد کتاب نگریستم، دیدم نام کتاب شازده کوچولو و نویسنده‌ٔ آن آنتوان دو سنت اگزوپری است. بار اول بود با چنین کتابی برخورد می‌کردم و به امیر قول داده بودم که در ظرف همان یک هفته آن را بخوانم و سپس به او پس بدهم، زیرا می‌خواست آن را ترجمه کند. شروع به خواندن کردم. آن‌قدر کتاب را قابل‌توجه و شیرین و دلنشین یافتم که اصلاً متوجه نشده بودم کی اتوبوس از مسافر پر شد و کی به راه افتاد؛ فقط وقتی به خود آمدم که به انتهای خط یعنی به ایستگاه راه‌آهن رسیده بود و شاگرد شوفر خطاب به من که تنها مسافر مانده در اتوبوس بودم گفت:
«آقا این‌جا ته خط است، چرا پیاده نمی‌شوید؟»
سرم را از روی کتاب برداشتم. به‌ناچار پیاده شدم و بیش از یک کیلومتر راه را پیاده بازگشتم. در مسیر بازگشت تصمیم گرفتم که به ترجمه‌ٔ آن بپردازم. البته خود دکتر جهان‌بیگلو نیز اظهار علاقه به ترجمهٔ آن کرده بود، ولی چون تا به آن‌دم نه کتابی ترجمه کرده و نه چیزی با نام او به چاپ رسیده بود که مردم او را بشناسند و با نامش آشنا باشند، من حرفش را جدی نگرفتم و شروع به ترجمهٔ کتاب کردم.
هفتهٔ موعود به پایان رسید. آن وقت کتاب را بردم و ترجمه را هم نشانش دادم. دکتر سخت مکدر شد و گفت:
«من خودم می‌خواستم این کار را بکنم. محمد، شما به چه اجازه و به چه حقی چنین کاری کرده‌اید؟! من که کتاب را برای ترجمه به شما نداده بودم!»
گفتم: «شما تابه‌حال به کار ترجمه دست نزده‌اید و من به همین جهت حرفتان را جدی نگرفته بودم. به هر حال اگر از یک کتاب دو ترجمه در دست باشد مهم نیست و عیبی نخواهد داشت. اگر هم موافق باشید من حاضرم ترجمهٔ کتاب را به نام هردومان اعلام کنم و ضمناً ترجمهٔ خودم را هم به شما بدهم که اگر با هرجای آن موافق نباشید به سلیقه‌ٔ خودتان آن‌جا را عوض کنید و سپس بدهید تا کتاب به نام هردومان چاپ شود.»
گفت: «خیر، من می‌خواستم فقط به نام خودم آن را ترجمه کنم و دیگر شازده کوچولو برای من مرده است.»
خندیدم و گفتم: «اگر هم برای شما مرده است من او را برای همهٔ فارسی‌زبانان زنده کرده‌ام.» [۲]

کسی با شازده کوچولو دوست نمی‌شد

ابوالحسن نجفی

از زمانی که شازده کوچولوی قاضی به چاپ رسیده بود، به فروش نمی‌رفت و خواننده‌ای نداشت تا سال ۱۳۴۱ که شاملو مسئول مجلهٔ کتاب هفته بود. او از شازده کوچولو نوشت و بعد از او این کتاب به کرات تجدید چاپ شد. [۳]

نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را!

مصطفی رحماندوست

وقت آن بود، شازده کوچولویی که بعد از گذشت این همه وقت در جان و دل مخاطبان جا خوش کرده بود، کمی نونوارتر شود. پس انتشارات قدیانی به سراغ مصطفی رحماندوست می‌رود و پیشنهاد می‌کند تا «شازده کوچولو» را از نو ترجمه کند. رحماندوست مخالفت می‌کند و می‌گوید دو ترجمهٔ خوب از قاضی و شاملو وجود دارد، اما ناشر که نبض مخاطب را در دست دارد می گوید: «نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را!» رحماندوست هم که می‌بیند زبان محمد قاضی، بزرگسالانه و نثر شاملو محاوره‌ای و شاعرانه است؛ پس تلاش می‌کند تا «شازده کوچولو» را به زبان نوجوانان برگرداند تا دوستان جدیدی پیدا کند. [۴]

نشست‌هایی با حضور شازده کوچولو

شازده کوچولو یک دایره‌المعارف تجربهٔ زیست انسانی است. در آن دربارهٔ کودکی، تنهایی، فقدان، عشق، سفر، مهاجرت، خانه، مرگ، فلسفه، علم، قدرت، جنگ و حتی سیاست سخن به میان می‌آید و آن‌قدر با مخاطب عجین می شود که مخاطبان را مجبور می کند گرد هم آیند و از تجربه‌های فردیشان با این اثر سخن بگویند. این معجزه‌ٔ شازده کوچولوست.
از نشست‌هایی که برای این اثر برگزار شده است می‌توان به نشست نقد آثار غیرتخیلی کودک‌ونوجوان که به نقد و بررسی ترجمه‌های شازده کوچولو اختصاص داشته اشاره کرد. این جلسه با حضور ابوالحسن نجفی، مترجم این کتاب، برگزار شده و گزارش آن با عنوان «اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد» در کتاب ماه کودک و نوجوان منتشر شده است.
هم‌چنین نشست هفتگی باغ کتاب مرکزی نیز در تاریخ ششم تیرماه ۱۳۸۵ با حضور ابوالحسن نجفی و با عنوان «شازده کوچولو، کتاب قرن» برگزار شده است که در بخش‌هایی از آن به ترجمه‌های شازده کوچولو پرداخته شده. گزارش این نشست نیز با عنوان «در نهایت تنهایی» در کتاب ماه کودک و نوجوان به چاپ رسیده است.

شازده کوچولو چگونه است؟

دروازه‌ای به دنیای شازده کوچولو

در سال ۱۹۳۵، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش می‌کرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همان‌جا فرود آمد. همین سانحه دستمایهٔ نگارش شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بی‌نام، پس از فرود در کویر با پسر کوچکی آشنا می‌شود. پسرک به خلبان می‌گوید که از سیارکی دوردست می‌آید و آن‌قدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم می‌گیرد برای اکتشاف سیاره‌های دیگر دیار خود را ترک کند. او هم‌چنین برای خلبان از گل رز محبوبش می‌گوید که دل در گرو عشق او دارد. از دیگر اخترک‌ها تعریف می‌کند و از روباهی که او را این‌جا، روی زمین، ملاقات کرده‌است می‌گوید. خلبان و شازده چاهی را می‌یابند که آن‌ها را از تشنگی نجات می‌دهد. او در طی داستان با ماری برخورد می‌کند که زبان رازآلودی دارد. در نهایت شازده کوچولو تصمیم می‌گیرد به سیارک خود بازگردد.
متن اصلی شازده کوچولو، متن ساده‌ای است. جمله‌ها نسبتاً کوتاهند و معنی کاملاً روشن و واضحی دارند. دامنهٔ لغاتی که در متن اثر به‌کار رفته، در حدی است که کودک ده‌ساله‌ٔ فرانسوی، تقریباً با همه‌ٔ آن‌ها آشناست و خیلی راحت می‌تواند معنی آن‌ها را بفهمد. جمله‌ها همگی نحو عادی دارند. به‌طور کلی، زبان اثر طوری است که نه به زبان ادیبانه گرایش دارد نه به زبان عامیانه و هیچ نوع تکلف یا ذوق‌آزمایی تجربی زبان در آن دیده نمی‌شود اما شعر لطیف و عمیقی در سراسر اثر جاری است. این شعرگونگی عمدتاً به معنا و اندیشه و احساس مربوط می‌شود. اگر معنای جمله‌ها دقیق ترجمه شود و سلاست و شیوایی و یک‌دستی آن‌ها در ترجمه از بین نرود، این شعر لطیف و عمیق هم به‌راحتی حفظ خواهد شد. تقریباً تمامی جمله‌های شازده کوچولو ترجمه‌پذیر هستند و لازم نیست مترجم در ساختار جمله‌های اصلی تغییر زیادی بدهد. [۵]
از میان ترجمه‌های موجود از کتاب شازده کوچولو، ترجمه‌های قاضی، شاملو و نجفی - که هر سه آن‌ها از زبان فرانسه انجام شده‌اند - شاخص‌تر و شناخته‌شده‌تر هستند؛ از این رو پژوهش‌هایی که درباره ترجمه‌های مختلف شازده کوچولو منتشر شده‌اند، بیشتر به این سه ترجمه پرداخته‌اند. در متن حاضر نیز به بررسی و مقایسهٔ این سه ترجمه‌‌‌ٔ اصلی پرداخته شده است.

تقدیم به آن که روزی کودک بود

اگزوپری در بدو کتاب شازده کوچولو و در قسمت تقدیم‌نامه که احمد شاملو آن‌را تحت عنوان «اهدانامچه» ترجمه کرده است؛ کتاب را به یکی از دوستانش که تحت پیگرد نازی‌ها بوده، تقدیم کرده است: «از بچه‌ها عذر می‌خواهم که این کتاب را به یکی از بزرگترها هدیه کرده‌ام. برای این کار یک دلیل موجه دارم. این بزرگ‌تر بهترین دوست من در دنیاست. یک دلیل دیگرم هم آن‌که این بزرگ‌تر همه چیز را می‌تواند بفهمد، حتی کتاب‌هایی را که برای بچه‌ها نوشته باشند... اگر همهٔ این‌ها کافی نباشد، اجازه می‌خواهم این کتاب را تقدیم به آن بچه‌ای کنم که این آدم‌بزرگ یک روزی بوده. آخر هر آدم‌بزرگی هم روزی روزگاری بچه‌ای بوده (گیرم کم‌تر کسی از آن‌ها این را به یاد می‌آورد). پس من هم اهدانامچه‌ام را به این شکل تصحیح می‌کنم: «به لئون ورث؛ موقعی که پسر بچه بود» بر اساس این تقدیم، اگزوپری بین کودکی و بزرگ‌سالی تمایز قائل می‌شود و از طریق این تمایز در ادامهٔ داستان «آدم‌بزرگ‌ها» را به نقد می‌کشد.

دوست تمام آدم‌ها

دنیای شازده کوچولو، دنیای نمادها است. به همین دلیل، زبان نمادین اجازه می‌دهد تا اثر به صورت لایه‌های معنایی تا بی‌نهایت گسترده شود. چنان‌که هرکس با توجه به پیش‌متن‌ها و دریافت خود می‌تواند با یکی از لایه‌های متن مرتبط شود. در واقع، اثر این اجازه را می‌دهد تا مخاطب فعال باشد و لایه‌‌ٔ معنایی مخصوص‌به‌خود را بیافریند و در آفرینش اثر با نویسنده همراهی کند و هرکس برای خودش یک شازده کوچولوی جدید خلق کند. دقیقاً به همین جهت است که هم کودکان با این اثر ارتباط برقرار می‌کنند و هم بزرگسالان. اتفاق‌ها و رخدادهای این روایت نه در بیرون، بلکه در درون افراد صورت می‌گیرد. به همین دلیل شازده کوچولو به مخاطب این امکان را می‌دهد تا به اکتشاف درونی خود بپردازد؛ اکتشاف جهانی عمیق‌‌تر و گسترده‌تر. شازده کوچولو به شرایط فردی و خرده‌گروهی نمی‌پردازد؛ بلکه به شرایط انسانی و سرنوشت انسان‌ها می‌پردازد. کتاب به‌ظاهر کوچک است اما تناقضات بزرگ روح بشری را در بر دارد.
از منظر ترجمه، این اثر پس از کتاب مقدس، ترجمه‌شده‌ترین و خوانده‌شده‌ترین کتاب جهان است. هم‌چنین در ایران بسیار مورد استقبال مترجمین و خوانندگان قرار گرفته است و ترجمه‌های متعددی از آن موجود است. همین مسأله، شازده کوچولو را به عنوان موردی مناسب برای پژوهش‌های مختلف در حوزهٔ ترجمه مطرح می‌سازد[۶]

شازده کوچولوی ایرانی

انتخاب شازده کوچولو برای ترجمه، بی‌دلیل نیست. در حوزه‌ٔ ترجمه، این کتاب یک پدیده است و مترجمان و زبان‌شناسان دنیا این نکته را به خوبی دریافته‌اند. کوتاهی قصه‌ٔ سنت اگزوپری و انتزاع مسلّم آن (بیابان و فضای بین‌سیاره‌ای، به‌عنوان قلمرو دست‌نخورده‌ٔ تماشایی، مشخصه‌ها و عوامل ابتدایی، مثل گل سرخ، آتشفشان، آب‌پاش، دیوار، مار، روباه، چاه و ...)، ترجمهٔ آن‌را آسان‌تر ساخته است. شاید بتوان یکی از علل موفقیت کتاب را نیز در همین سادگی آن دانست که خود زمینه را فراهم ساخته است تا ترجمه‌های متعددی از آن ارائه شود. بی‌تردید سادگی و روانی کتاب در جلب مخاطب بی‌تاثیر نبوده و شهرت جهانی آن در جلب توجه ناشران ایرانی برای ارائه‌‌ٔ ترجمه‌های جدیدتر تأثیر به‌سزا داشته است. باید گفت کهنه‌شدن زبان ترجمه‌های قبلی و گاهی ضعف مترجم قبلی در درک و فهم متن اصلی و ارائه به زبان مقصد، احساس نزدیکی و فهم مترجم یا کاهش و افزایش در حین ترجمه، از عوامل اصلی ترجمه‌ٔ مجدد به شمار می‌روند. علاوه بر آن هر مترجمی ایدئولوژی، تفکر و زبان و سبکی جداگانه دارد. میزان آشنایی و دانش شخص، نگاه زیبایی‌شناختی، خلاقیت و ذهنیت و اندیشه‌‌ٔ او مطرح است و نیز این نکته که در ترجمه‌‌ٔ جدید چگونه با اثر رو‌برو شده است. هر ترجمه فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد؛ اما این که این فراز و نشیب‌ها تا چه اندازه کارا بوده و توانسته است چیز جدیدی را به ترجمه (یا ترجمه‌های قبل) قبل بیفزاید، نکته‌‌ٔ مهمی است که لزوم ترجمهٔ مجدد را توضیح یا رد می‌کند. شازده‌ کوچولو از برجسته‌ترین آثار نمادین محسوب می‌شود و زبان نمادین کتاب موجب می‌گردد که اثر به صورت‌های متعدد توسط مخاطب بازآفرینی شود. در واقع اثر اجازه می‌دهد که مخاطب فعال باشد و برداشت‌های آزاد خود را داشته باشد. همین امر موجب می‌شود که ترجمه‌های متفاوت و درستی از آن ارائه گردد.[۷]

چرا همه می خواهند شازده کوچولو با قلم خودشان فارسی حرف بزند؟

ابوالحسن نجفی
ابوالحسن نجفی دو دلیل برای ترجمه‌ٔ دوبارهٔ این اثر برمی‌شمرد:

  • عدم رعایت مراتب زبان در ترجمه‌های قاضی و شاملو
  • وجود غلط و اشتباه در ترجمه‌ها

وی در‌باره‌ٔ دلیل اول می‌گوید: «وابستگی به مراتب زبان یعنی هنگامی که با متنی مواجه می‌شویم، بدانیم مربوط به چه مرتبه‌ای از زبان است. مثلاً در کتب ادبی، الفاظ باید کاملاً معنای خود را داشته باشند و دومعنایی یا چندمعنایی نباشند. بسیاری از متون، چنین ابهامی را برنمی‌تابند. زبان را می‌توان در مراتب گوناگون به کار برد و مترجم باید درک کند که این زبان در چه سطحی است و آیا زبان معیار است یا زبان ادبی. آیا زبان ادبی قابل فهم است یا کلمات منسوخ در آن به‌کار رفته و یا زبان فرهیخته است که توسط فرهیختگان استفاده می‌شود و با زبان معیار متفاوت است. علاوه بر آن، فرهنگ‌هایی درزبان‌های مختلف وجود دارد که مشخص می‌کند که اصطلاح به‌کاررفته، ادبی است یا به سبک فرهیخته تعلق دارد و اگر زبان عامیانه باشد، درجات آن را مشخص می‌کند. به هر حال، از سه ترجمه‌ٔ موجود و مورد بحث [منظور نجفی احتمالا ترجمه‌های قاضی، شاملو و رستگار است]، هیچ‌کدام مراتب زبان را رعایت نکرده‌اند؛ مگر ترجمهٔ دومِ آقای قاضی که تا حدودی این اصل را رعایت کرده است. زبان به‌کاررفته در کتاب شاهزاده کوچولو زبان معیار است که به آن رنگ ادبی داده شده، نه بیشتر از این و فقط لحن ادیبانه دارد. اصلاً یک متن ادبی نیست و زبان آن زبان معیار است. بنابراین باید زبانی ساده انتخاب و لحن شاعرانه به آن داده شود. با این دید، ترجمهٔ اول آقای قاضی را ترجمه‌ای ادیبانه دیده‌ام. پس این یک دلیل بود برای ترجمه‌ٔ اینجانب.[۸]
مصطفی رحماندوست
مصطفی رحماندوست دربارهٔ انگیزه‌اش از ترجمه‌ٔ دوباره‌ٔ شازده کوچولو می‌گوید: «تفاوت اين اثر ترجمه‌شده با ساير آثار اين است كه بيش از ساير ترجمه‌های صورت گرفته به متن اصلی وفادار بوده و با نثر ساده‌تر برای نوجوان‌ها قابل استفاده است. كتاب شاهزاده كوچولو تا به‌ حال برای نوجوان‌ها ترجمه نشده بود. [ترجمه شاملو] ادبيات كوچه‌بازاری و عاميانه دارد؛ حتی فهم اصطلاحات و اشاراتش نيز نياز به فهم فرهنگ عامه دارد.»[۹]
وی با اشاره به ضرورت نو شدن ترجمه‌ها می‌گوید: «اثر بزرگ و تأثیرگذاری چون شازده کوچولو، این زیبندگی را دارد که به دست چندین مترجم، ترجمه شود؛ ضمن اینکه هر شخص از نگاه خود به این اثر جاودان نگاه می‌کند و می‌کوشد تا ترجمه‌اش با کارهای پیشین تفاوت داشته باشد. برای مثال، وقتی انتشارات قدیانی به من پیشنهاد کرد تا «شازده کوچولو» را ترجمه کنم، گفتم دو ترجمه‌ی خوب از قاضی و شاملو وجود دارد؛ اما ناشر می‌گفت نوجوان‌ها تو را می‌شناسند؛ نه اگزوپری را! من هم دیدم زبان محمد قاضی، بزرگسالانه و نثر شاملو محاوره‌ای و شاعرانه است؛ پس تلاش کردم تا «شازده کوچولو» را به زبان نوجوانان برگردانم. علت اصلی این اتفاق، مهم‌بودن خود کتاب است؛ چه به لحاظ مفهوم و محتوا چه میزان فروش و تعداد مخاطبان. یکی دیگر از علت‌هایی که موجب وجود چند ترجمه از یک اثر می‌شود، سیستم بیمار توزیع است. هر ناشر، محدودهٔ پخش خود را دارد و به نشر تعداد محدودی کتاب می‌پردازد. در نتیجه انتشار ترجمه‌های متفاوت می‌تواند شمارگان بیشتری از یک کتاب خوب و خواندنی را در حوزهٔ گسترده‌تری در اختیار خوانندگان بگذارد؛ آن هم با کاستی‌های بسیاری که در حوزهٔ پخش کتاب وجود دارد. دلیل آخر این‌ که مترجمان ما به کارهای تازه رو نمی‌آورند و وقتی اثری بازار خوبی داشته باشد به ترجمهٔ چندبارهٔ آن می‌پردازند.»[۴]
اصغر رستگار
اصغر رستگار دربارهٔ علت درانداختن ترجمه‌ای دیگر از شازده کوچولو چنین آورده: «من این کتاب را دوست داشتم و دوست داشتم یک بار هم من آن را ترجمه کنم. داعیه‌ای نداشتم» [۱۰]

شازده کوچولوهای متفاوت

ترجمهٔ محمد قاضی

محمد قاضی

اولین و برجسته‌ترین اصلی که قاضی برگردان خود را بر آن استوار کرده است، پایبندی به متن اصلی اثر و رعایت سبک و بیان نویسنده و کوشش برای نزدیک‌شدن به آن تا حد ممکن است که برگردان او را در گروه برگردان تحت‌اللفظی قرار می‌دهد. دقت در انتخاب ترکیب‌ها و واژه‌های مناسب که در عین نزدیکی به کلمات نویسنده، روان و در عین حال زیبا نیز باشند، به همراه گرایش به استفاده از اصطلاحات معمول چون دست‌و‌پا‌کردن، نفله کردن و ... به منظور ملموس کردن روایت از یک سو و علاقه و توجه به بهره‌گیری از تعبیرات ادبی و شاعرانه از دیگر سو، در نثر قاضی جلب توجه می‌کند. به علاوه ایجاد ارتباطی شایسته میان جملات و پیوستن رشته‌ٔ وقایع به یک‌دیگر از طریق مناسب از هنرهای قاضی است و از تیزهوشی او در توجه به محل قرار گرفتن کلمات در جمله حکایت دارد. از دیگر سو، اندک کلماتی که در متن اصلی نیستند و برافزوده‌ٔ مترجمند، سبب می‌شوند که خواننده داستان را پویاتر و پرجاذبه‌تر حس کند. [۱۱]
در این ترجمه سطح زبانی و سبک متن به درستی انتقال یافته است. مخاطب نیز، در کل، با خواندن ترجمه می‌تواند درک درستی از متن اصلی داشته باشد. تنها در بعضی موارد در گفت و شنودها، از کلمات و اصطلاحات عامیانه استفاده شده است که در متن اصلی جملاتی در سطح معمولی هستند و نه کاملاً خودمانی. در ترجمه‌ٔ قاضی درباره‌ی معادل‌یابی نیز به جز اندک مواردی، واژگانی درست به کار رفته است. زمان افعال نیز در اکثر موارد به درستی با زمان افعال فارسی تطبیق داده شده‌اند. [۱۲] در بین مترجمان، قاضی به زیبایی به دنبال انتقال مفهوم و معنا در عین رعایت سبک ساده و قابل فهم سنت اگزوپری بوده است. در عین حال، ریتم نیز از چشم او دور نمانده و ترجمه‌ای موزون ارائه داده است. [۱۳]

ترجمهٔ احمد شاملو

احمد شاملو

شاملو نثری محکم و آهنگین و شاعرانه دارد، اما سبک خودش را در ترجمه به‌کار برده است. به طور کلی ترجمه‌های شاملو، ترجمه‌های آزاد محسوب می‌شوند و ترجمه‌های آزاد را هم فقط امثال او باید انجام دهند. به هر حال، می‌توان گفت شاملو نه تنها به سبک اگزوپری وفادار نبوده، بلکه گاه واژگانی اختیار کرده که دور از معنای اصلی آن است. شاملو با تسلطی که بر فرهنگ عامه داشته، زبان ترجمه را بسیار به زبان عامه نزدیک کرده است. [۱۴] در ترجمهٔ او متن موزون بر انتقال دقیق کلام و مفاهیم سبقت داشته و به همین دلیل گاه از کلماتی استفاده کرده است که با توجه به شخصیت‌های داستان مناسب نیستند. تا جایی که می‌توان گفت در ترجمه‌ٔ او شازده کوچولوی واقعی دیده نمی‌شود. [۱۳] در این ترجمه، شازده کوچولو به عنوان کتابی برای بچه‌ها در نظر گرفته شده و برای آن‌ها هم ترجمه شده است. سطح زبانی بسیار تغییر یافته و تا سطح زبان خودمانی پایین آمده است. در این ترجمه با نوعی عامیانه‌سازی روبرو هستیم. همین مسئله ممکن است باعث شود تا خواننده نتواند برداشت درستی از نوع زبان متن اصلی داشته باشد. ولی در ترجمهٔ شاملو دربارهٔ معادل‌یابی اشتباه معنایی در ترجمه وجود ندارد و تنها در بعضی موارد ایرادهایی جزئی به ترجمه وارد است. با این حال، زمان افعال نیز به جز مواردی اندک، در اکثر موارد به درستی از فارسی برگردانده‌شده‌اند. [۱۵]
ترجمهٔ ابوالحسن نجفی

ابوالحسن نجفی

به نظر می‌رسد که زبان نجفی در ترجمهٔ این اثر، کمی فخیم‌تر از زبان اصلی اثر باشد. با توجه به این که کودکان هم مخاطب شازده کوچولو هستند، شاید این موضوع در ترجمهٔ این اثر قابل توجه باشد. در هرحال مترجم سعی کرده است نوعی تعادل را در ترجمه‌اش حفظ کند. [۱۶] این ترجمه تقریباً ایرادهای ترجمه‌های پیشین را رفع کرده، سطح زبانی مناسبی را به کار برده و نیز واژه‌های به‌جا و درستی را انتخاب کرده است. از سوی دیگر زمان افعال نیز در اکثر موارد به درستی با زمان افعال فارسی هماهنگ است. در مجموع می‌توان گفت لزوم ترجمه‌ی مجدد در این جا توجیه شده است. از طرفی کهنه بودن بعضی عبارات و کلمات ترجمه‌ٔ قاضی و نامناسب‌بودن سطح زبانی ترجمه شاملو، در این ترجمه رفع شده است و همین امر خواننده را به درک بهتری از کتاب فرامی‌خواند. هر چند که از نظر علمی کار مترجمان قبلی رد یا منسوخ نمی‌شود ولی می‌توان گفت که تکرار از سر فایده بوده است. [۱۵]



مشخصات کتاب‌شناختی ترجمه‌ها

اطلاعات زیر از وبسایت کتابخانهٔ ملی استخراج شده است.

ترجمه‌های فارسی

اشخاص حقیقی

  1. ابراهیمی، غزاله، ۱۳۹۴، کارگاه نشر، تهران
  2. ابریشمی، جمیل، ۱۳۹۶، کتاب نغمه و کتاب آترینا، تهران
  3. ابطحی، شادی، ۱۳۹۶، اردیبهشت، تهران
  4. اخوان، محمدعلی، ۱۳۹۳، اخوان خراسانی، تهران
  5. اللّه‌وردی، آذری نجف‌آبادی، ۱۳۸۸، آیینه اندیشه، قم
  6. اسدخواه، مرتضی، ۱۳۹۵، متن دیگر، تهران
  7. افتخارزاده، فرشید، جهان فن، کرج
  8. افسری، فرشته، آسو، ۱۳۹۶، تهران
  9. افشار، نگار، باغ فکر و انسان برتر، ۱۳۹۸، تهران
  10. اقبال‌زاده، شبنم، ۱۳۹۳، آوای مکتوب، تهران
  11. آلوشی، زهرا، ۱۳۹۷، نیک‌فرجام، تهران
  12. امیردیوانی، ابوالفضل، ۱۳۹۷، پرک، قزوین
  13. امینی، فاطمه، ۱۳۹۶، شاپیگان کتاب، تهران
  14. انتظاری، مهرداد، ۱۳۹۴، آراسپ، تهران
  15. اندیشه، بابک، ۱۳۸۴، هنر پارینه، تهران
  16. باطنی، فائزه، ۱۳۹۸، بهنود، تهران
  17. بصیر، رامسس، ۱۳۸۶، دادجو، تهران
  18. بلوچ، حمیدرضا، ۱۳۸۶، مجید، تهران
  19. بهرامی، مریم، ۱۳۹۵، آسمان خیال، تهران
  20. بهرامی حران، محمدتقی، ۱۳۹۳، مصدق، تهران
  21. بهرامی، امید، ۱۳۹۶، آرمانی‌ها، اهواز
  22. بهرامیان، جمشید، ۱۳۸۸، بهرامیان، تهران
  23. بیات، حمیدرضا، ۱۳۹۷، اندیشه کهن‌پرداز، تهران
  24. پایدار، مجتبی، ۱۳۹۲، سالار الموتی، تهران
  25. پژمان، عباس، ۱۳۸۵، هرمس، تهران
  26. پیرزاده، شورا، ۱۳۹۲، ثالث، تهران
  27. تامینی، عباس، ۱۳۹۸، آقای کتاب، تهران
  28. توکلیان، مهسا، ۱۳۹۸، اندیشه فاضل، تهران
  29. تیرانی، زهرا، ۱۳۹۲، آموت، تهران
  30. جاوید، حسین، ۱۳۹۵، نون، تهران
  31. جعفرتبار، خدیجه، ۱۳۹۶، آثار گیتی، تهران
  32. جعفری‌صرافی، سحر، ۱۳۹۴، مهراج، تهران
  33. جوادی‌پور، منیر، ۱۳۹۷، کتاب منیر، قزوین
  34. چراغ‌زاده، فرنوش، ۱۳۹۶، کافل، تهران
  35. حاجی‌باقری، الهام، ۱۳۹۵، آتیلا، قم
  36. حبیبی اصفهانی، فرزام، ۱۳۹۸، آتیسا، تهران
  37. حسینی، فاطمه، ۱۳۹۸، آراستگان، قم
  38. حق‌نبی مطلق، هانیه، ۱۳۸۸، سلسله مهر، تهران
  39. حمیدیان، مهسا، ۱۳۹۵، پایتخت، کرج
  40. خاکیانی، رضا، ۱۳۹۷، کارنامه، تهران
  41. خدابنده، هنگامه، ۱۳۹۷، الماس پارسیان، تهران
  42. خرازیان، مریم، ۱۳۹۴، راهنمای سفر، تهران
  43. خسرویار، داریوش، ۱۳۹۶، آذرین‌مهر، تهران
  44. داودی، ژاسمن، ۱۳۹۷، داریوش، تهران
  45. راحله، شیرین، ۱۳۹۸، آیینه‌ی مهر، تهران
  46. طاهری، حسین، ۱۳۹۵، داریوش، مشهد
  47. رحماندوست، مصطفی، ۱۳۸۴، قدیانی، تهران
  48. رحمتی، میثم، ۱۳۹۶، پر، تهران
  49. رستگار، اصغر، ۱۳۷۸، نقش خورشید، اصفهان
  50. رضائیان، سمانه، ۱۳۸۷، واشقان، تهران
  51. روحانی، علیرضا، ۱۳۹۶، عقیل، تهران
  52. زارع، رضا، ۱۳۹۲، آزرمیدخت، قزوین
  53. زارعی، عباس، ۱۳۹۷، سایه‌گستر، قزوین
  54. زردکانلو، محدثه، ۱۳۹۷، فرشته، تبریز
  55. زمانیان دهکردی، سید امیرعباس، ۱۳۹۸، برتراندیشان، تهران
  56. زندی، حسین، ۱۳۹۶، نوروزی، گرگان
  57. زین‌الدین، حمیدرضا، ۱۳۹۵، رازآور، تهران
  58. سبیانی، مهنوش، ۱۳۹۷، سیمرغ خراسان، مشهد
  59. ستوده، حسین، ۱۳۹۶، تیماج، تهران
  60. سرمدی، فائزه، ۱۳۷۷، شرکت توسعه کتاب‌خانه‌های ایران
  61. سعیدی‌تبار، مرتضی، ۱۳۹۱، ولی، تهران
  62. سلطانیه، بهناز، ۱۳۹۶، نبض دانش، تهران
  63. سیفی، یوسف، ۱۳۹۶، یاران، تبریز
  64. شادلو، عباس، ۱۳۹۷، آرایه‌نگار، تهران
  65. شاملو، احمد، ۱۳۵۸، کتاب جمعه، تهران
  66. شاملو، مریم، ۱۳۹۸، قلم شاملو، تهران
  67. شاهین‌زاده، فاطمه، ۱۳۹۷، اهورا قلم، دزفول
  68. شکری، وحیده، ۱۳۹۵، هفت‌سنگ، گرگان
  69. شهدی، پرویز، ۱۳۹۵، به‌سخن / مجید، تهران
  70. شهابی فراهانی، فهمیه، ۱۳۹۳، نهال نویدان
  71. شیرمحمدی، دانیال، ۱۳۹۷، آوای دانیال، تهران
  72. صادقی، مهدیه، امضا / نقش و نگار، تهران
  73. صامتی، محمدرضا، ۱۳۹۳، سفیر قلم، تهران
  74. صبوری، مریم، ۱۳۹۱، کوله‌پشتی، تهران
  75. صفایی‌راد، معصومه، ۱۳۹۶، کتابستان معرفت، قم
  76. صیفی، الهام، ۱۳۹۷، ارغوان مهر، تهران
  77. طاهری، حسین، ۱۳۹۵، داریوش، تهران
  78. طاهری، رضا، ۱۳۹۳، نخستین، تهران
  79. طهوری، سیدهادی، ۱۳۹۶، هلال نقره‌ای، زنجان
  80. عارفی، نگین، ۱۳۹۷، کابلو، تهران
  81. عزیزی، بهاره، ۱۳۹۲، پیرامید، قم
  82. عزیزی، محمدعلی، ۱۳۹۵، رویای سبز، تهران
  83. علیجانی، کاوه، ۱۳۹۶، ریواس، تهران
  84. غفوری‌ثانی، اسدالله، ۱۳۹۱، رادکان، مشهد
  85. غیوری، حسین، ۱۳۹۵، غیوری، تهران
  86. غیوری، حمیدرضا، ۱۳۹۵، راستین، تهران
  87. غیوری، نازنین، ۱۳۹۷، یونگ، تهران
  88. فاطمی‌سیرت، سیداسلام، ۱۳۹۷، عصر جوان، قم
  89. فرقانی، فاطمه، ۱۳۹۶، رادمان، تهران
  90. فرهنگ‌مهر، الهام، ۱۳۹۶، دنیای آرشید، مشهد
  91. فلاح، سمانه، ۱۳۹۵، طاهریان، تهران
  92. فهیمی، هانیه، ۱۳۸۹، بهزاد، تهران
  93. فولادی، شاهین، ۱۳۷۵، کتاب درنا، تهران
  94. قاضی، محمد، ۱۳۳۳، کتابخانه ایران، تهران
  95. قهرمان، دل‌آرا، ۱۳۸۹، بهجت، تهران
  96. کاشیگر، مدیا، ۱۳۹۵، آفرینگان، تهران
  97. کریمی، شایسته، ۱۳۹۷، ساحل گیسوم، تهران
  98. گرگین، ایرج، ۱۳۸۰، ماهور، تهران
  99. مجلسی، محمد، ۱۳۸۷، دنیای نو، تهران
  100. مجیدی، شهناز، ۱۳۹۲، روشا، تهران
  101. محمدحسینی، محمدرضا، ۱۳۹۳، ژیوار، تهران
  102. محمدی‌مقدم، مهری، ۱۳۹۶، آرادمان، تهران
  103. محمدی، مولود، ۱۳۹۱، بهداد، تهران
  104. محمودی، لیلاسادات، ۱۳۹۳، لاهوت، تهران
  105. مستی، زهره، ۱۳۹۴، نوید ظهور، قم
  106. مسیب‌نژاد، امیر، ۱۳۹۶۶، آسمان علم، قم
  107. مصدق، لیلا، ۱۳۹۵، فراموشی، تهران
  108. معصومی، زهره، ۱۳۹۸، آوای رعنا، مشهد
  109. مفید، محمدعلی، ۱۳۹۶، آراسته، قم
  110. مقدس‌بیات، مرجان، ۱۳۸۶، اردهال، تهران
  111. ملکی دولت‌آبادی، محمد، ۱۳۹۷، آبدنگ، قم
  112. مملکت‌دوست، دنیا، ۱۳۹۵، فانوس دنیا، تهران
  113. مهدوی‌دامغانی، فریده، ۱۳۸۶، ارس، تهران
  114. مهری، فرشته، ۱۳۹۶، یاری‌گر، تهران
  115. میرزایی، سمانه، ۱۳۹۷، کتاب آوا، تهران
  116. میرعباسی، کاوه، ۱۳۹۵، نی، تهران
  117. نجفی، ابوالحسن، ۱۳۷۹، نیلوفر، تهران
  118. نظرآهاری، فاطمه، ۱۳۹۵، گوهر اندیشه، تهران
  119. نوری، افسانه، ۱۳۹۶، هله، تهران
  120. هاشمی، سعید / هاشمی، محمد، ۱۳۹۵، فرهنگ جامع، تهران
  121. هاشمی‌نژاد راد، سیدعلی، ۱۳۹۸، درج سخن، مشهد
  122. وکیلیان، نعیمه، ۱۳۹۷، امید مهر، مشهد
  123. یاسی‌پور، غلامرضا، ۱۳۹۰، هنر اندیشه، تهران
  124. یداللهی، میلاد، ۱۳۹۵، ابر سفید، تهران

اشخاص حقوقی

  1. انتشارات آپامهر، ۱۳۹۷، قم
  2. انتشارات آوای ما، ۱۳۹۸،‌ ساری
  3. انتشارات رعنا حبیبی، ۱۳۹۷، کرج
  4. انتشارات فرادیدنگار، ۱۳۹۴، تهران
  5. انتشارات کلک‌واژه، ۱۳۹۸، تهران
  6. انتشارات میلکان، ۱۳۹۳، تهران

ترجمه‌های کردی

  1. بایزیدی، صلاح‌‌الدین، ۱۳۹۷، مانگ، کرج
  2. جهانی‌اصل، وهاب، ۱۳۸۶، خرمشهر، تهران

ترجمه‌های ترکی

  1. گوزل‌سوی، عزیز، ۱۳۹۸، پارلاق قلم، بناب

ترجمه‌های تالشی

  1. شفیقی عنبران، سیاوش / شفیقی، محسن، ۱۳۹۷، شیران‌نگار، اردبیل

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

  • اقبالزاده, شهرام. "دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد." کتاب ماه کودک و نوجوان, خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵: ۵۵-۷۱.
  • پنهانی, آفرین. ؛"نگاهی به کتاب شازده کوچولو؛ اثر: آنتوان سنت اگزوپری." رودکی, ۱ مرداد ۱۳۹۰: ۷۴-۷۵.
  • حسنوندی, سمیر؛ عسکری, مجتبی؛ عالیشوندی, اسماء؛ جان نثاری لادانی, زهرا. "ترجمه ادبیات کودک از منظر پارادایم اسکوپوس و تعادل ( مطالعه موردی: داستان شازده کوچولو)." مطالعات زبان و ترجمه, پاییز ۱۳۹۴: ۱۱۷-۱۳۷.
  • زارعی, شیما. "در نهایت تنهایی." کتاب ماه کودک و نوجوان, خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵: ۲۶۵- ۲۷۲.
  • صادقیان, سمیرا. "ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی." کتاب ماه ادبیات, شهریور ۱۳۸۹: ۸۷-۸۲.
  • علیپور, لطافتی؛ رویا, نفیسه. "بررسی ترجمهی صوتواژهها در اثر شازده کوچولو." مطالعات زبان و ترجمه, بهار ۱۳۹۳: ۸۶-۱۰۴.

کتاب ماه کود و نوجوان. "اگر شازده کوچولو فارسی حرف میزد."آبان ۱۳۸۲: ۶-۱۵.

  • کمالی, ثمین؛ ساداتشریفی, فرشید. "از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو (بررسی تطبیقی سه ترجمه از شاهکار سنت اگزوپری از منظر فن ترجمه و زبان معیار)." انشا و نویسندگی, مرداد ۱۳۹۳: ۱۸-۲۴.
  • گلستانه. "سرگذشت ترجمه شازده کوچولو." خرداد و تیر ۱۳۹۷: ۲۳.

نوا، نما و نگاه

صفحاتی از اولین چاپ شازده کوچولو









پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «The Little Prince». دانشنامه بریتانیکا. 
  2. سرگذشت ترجمهٔ شازده کوچولو. ۲۳. 
  3. اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی). ۱۵. 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «ترجمهٔ دیگری از «شازده کوچولو» در راه است». نامه نیوز. 
  5. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۶۱. 
  6. در نهایت تنهایی. ۲۶۸. 
  7. ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی. ۷۸ و ۷۹. 
  8. اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی). ۹ و ۱۰. 
  9. «مصطفی رحماندوست: ترجمه من از كتاب شازده كوچولو با نثر ساده‌تر برای نوجوان‌ها قابل استفاده است». 
  10. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۵۹. 
  11. از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو. ۲۰. 
  12. ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی. ۸۰. 
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ بررسی ترجمه‌ٔ صوت‌واژه‌ها در اثر شازده کوچولو. ۹۹. 
  14. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۶۴. 
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی. ۸۱. 
  16. دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد. ۶۵. 

منابع

  • «سرگذشت ترجمهٔ شازده کوچولو». گلستانه خرداد و تیر ۱۳۸۲، ش. ۱۷ و ۱۸ (خرداد و تیر ۱۳۹۷): ۲۳. 
  • «اگر شازده کوچولو فارسی حرف می‌زد (گزارش دوازدهمین نشست نقد آثار غیرتخیلی)». کتاب ماه کودک و نوجوان آبان ۱۳۸۲، ش. ۷۳ (آبان ۱۳۸۲): ۱۵-۶. 
  • «در نهایت تنهایی». کتاب ماه کودک و نوجوان آبان ۱۳۸۲، ش. ۱۰۶-۱۰۴ (خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵): ۲۶۵-۲۷۲. 
  • «ترجمهٔ مجدد: بررسی تطبیقی پنج ترجمه از شازده کوچولو به زبان فارسی». کتاب ماه ادبیات شهریور ۱۳۸۹، ش. ۱۵۵ (شهریور ۱۳۸۹): ۸۷-۸۲. 
  • «دیگر طالبی نمی خورم! : مترجمان شازده کوچولو زیر ذره بین نقد». کتاب ماه کودک و نوجوان، ش. ۱۰۶-۱۰۴ (خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵): ۷۱-۵۵. 
  • «از شازده کوچولو تا شهریار کوچولو (بررسی تطبیقی سه ترجمه از شاهکار سنت اگزوپری از منظر فن ترجمه و زبان معیار)». انشا و نویسندگی، ش. ۴۶ (مرداد ۱۳۹۳): ۲۴-۱۸. 
  • «بررسی ترجمه‌ٔ صوت‌واژه‌ها در اثر شازده کوچولو». مطالعات زبان و ترجمه، ش. ۱۶ (بهار ۱۳۹۳): ۸۶-۱۰۴. 

پیوند به بیرون