گیسوان کابلی: تفاوت میان نسخه‌ها

V.asadi (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
M.mehdy.tabrizy (بحث | مشارکت‌ها)
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
انصاری‌نژاد از جمله شاعران ایرانی می‌­باشد که در سال‌های گذشته با سروده‌های خود نسبت به وقایع و حوادث جاری در افغانستان، با مردم این کشور هم‌دردی کرده و نسبت به این وقایع واکنش نشان داده است. او در این کتاب، تمام سروده‌های خود را به این موضوع اختصاص داده است.  
انصاری‌نژاد از جمله شاعران ایرانی می‌­باشد که در سال‌های گذشته با سروده‌های خود نسبت به وقایع و حوادث جاری در افغانستان، با مردم این کشور هم‌دردی کرده و نسبت به این وقایع واکنش نشان داده است. او در این کتاب، تمام سروده‌های خود را به این موضوع اختصاص داده است.  


کتاب «گیسوان کابلی» یک نمونه از حرکت‌های فرهنگی در جامعه ایران برای نشان‌دادن پیوندها میان فارسی‌زبانان به‌ویژه با کشور همسایه شرقی، یعنی افغانستان است. این اولین‌باری بوده‌ است که یک مجموعه شعر از شاعران ایرانی به طور کامل به موضوعات مرتبط با افغانستان اختصاص دارد. محمدحسین انصاری‌نژاد پیش از این نیز گزیده‌ای از اشعار علامه سید اسماعیل بلخی، اندیشمند و از پیشگامان نهضت اسلامی افغانستان را در قالب اثری با عنوان «ستاره‌ای در حصار» منتشر کرده است.
کتاب «گیسوان کابلی» یک نمونه از حرکت‌های فرهنگی در جامعه ایران برای نشان‌دادن پیوندها میان فارسی‌زبانان به‌ویژه با کشور همسایه شرقی، یعنی افغانستان است. این اولین‌باری بوده‌ است که یک مجموعه شعر از شاعران ایرانی به طور کامل به موضوعات مرتبط با افغانستان اختصاص دارد.  
 
محمدحسین انصاری‌نژاد پیش از این نیز گزیده‌ای از اشعار علامه سید اسماعیل بلخی، اندیشمند و از پیشگامان نهضت اسلامی افغانستان را در قالب اثری با عنوان «ستاره‌ای در حصار» منتشر کرده است.


== خلاصه اثر ==
== خلاصه اثر ==
مجموعه ‌شعر «گیسوان کابلی» از [[محمدحسین انصاری‌نژاد]] در قالب‌های غزل، قصیده یا به ‌قول شاعر، چکامه است و آخرین ‌شعر این مجموعه نیز یک دوبیتی است. این مجموعه شامل شش غزل، هشت قصیده (قصیده‌هایی که بلند نیستند) و یک دوبیتی است.
مجموعه ‌شعر «گیسوان کابلی» از [[محمدحسین انصاری‌نژاد]] در قالب‌های غزل، قصیده یا به ‌قول شاعر، چکامه است و آخرین ‌شعر این مجموعه نیز یک دوبیتی است. این مجموعه شامل شش غزل، هشت قصیده (قصیده‌هایی که بلند نیستند) و یک دوبیتی است.


[[غلامعلی حداد عادل]] مقدمه‌ای بر مجموعه‌ شعر «گیسوان کابلی» نوشته که درباره‌ افغانستان و مردم آن کشور است. این مقدمه درباره‌ چرایی شعرهای این دفتر است، نه درباره‌ چگونگی شعرهای آن. حدادعادل در مقدمه‌ خود، به ‌صورت موجز نکات خاصی را ذکر کرده است؛ مثلا به پیامک «جان پدر کجاستی؟» که در ایران و افغانستان کم‌کم تبدیل به جمله‌ مشهور و تاثیرگذاری شد و به‌شکل یک پویش و همدردی اجتماعی درآمد، اشاره کرده است. حدادعادل این جمله احساسی و دردآلود را نه‌تنها به مظلومیت مردم افغانستان، بلکه به مظلومیت مردم ایران در هشت سال دفاع‌ مقدس و پدرانی که داغ پسر دیده‌اند، ارتباط می‌دهد.  
[[غلامعلی حداد عادل]] مقدمه‌ای بر مجموعه‌ شعر «گیسوان کابلی» نوشته که درباره‌ افغانستان و مردم آن کشور است. این مقدمه درباره‌ چرایی شعرهای این دفتر است، نه درباره‌ چگونگی شعرهای آن.
 
حدادعادل در مقدمه‌ خود، به‌صورت موجز نکات خاصی را ذکر کرده است؛ مثلاً به پیامک «جان پدر کجاستی؟» که در ایران و افغانستان کم‌کم تبدیل به جمله‌ مشهور و تاثیرگذاری شد و به‌شکل یک پویش و همدردی اجتماعی درآمد، اشاره کرده است. حداد عادل این جمله احساسی و دردآلود را نه‌تنها به مظلومیت مردم افغانستان، بلکه به مظلومیت مردم ایران در هشت سال دفاع‌ مقدس و پدرانی که داغ پسر دیده‌اند، ارتباط می‌دهد.  


همجنین به مظلومیت مردم عراق، یمن، سوریه، لبنان نیر شاره کرده و این جمله‌ دردآلود را خلاصه‌ این مظلومیت‌ها می‌داند. سپس از افغانستانی می‌گوید که نه‌تنها همسایه‌ ما است، بلکه از مردمی می‌گوید که در فرهنگ، تاریخ، دین و زبان با ما اشتراکات زیادی دارند.  
همچنین به مظلومیت مردم عراق، یمن، سوریه، لبنان نیز شاره کرده و این جمله‌ دردآلود را خلاصه‌ این مظلومیت‌ها می‌داند. سپس از افغانستانی می‌گوید که نه‌تنها همسایه‌ ما است، بلکه از مردمی می‌گوید که در فرهنگ، تاریخ، دین و زبان با ما اشتراکات زیادی دارند.  


فصل اول کتاب نامش «از جاده‌ هرات» است؛ این فصل شامل شش غزل که غزل اول به شاعران مهاجر افغانستان تقدیم شده است: «برای شاعران مهاجر افغانستان که با درد و داغ هم زیسته‌ایم».<ref name=":0">[https://vatanemrooz.ir/Newspaper/BlockPrint/277014 «نگاهی به مجموعه‌ شعر «گیسوان کابلی» اثر محمدحسین انصاری‌نژاد جان پدر کجاستی؟»]. وطن امروز. ۲۵ بهمن ۱۴۰۲</ref>
فصل اول کتاب نامش «از جاده‌ هرات» است؛ این فصل شامل شش غزل که غزل اول به شاعران مهاجر افغانستان تقدیم شده است: «برای شاعران مهاجر افغانستان که با درد و داغ هم زیسته‌ایم».<ref name=":0">[https://vatanemrooz.ir/fa/news/277014/%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C «نگاهی به مجموعه‌ شعر «گیسوان کابلی» اثر محمدحسین انصاری‌نژاد جان پدر کجاستی؟»]. وطن امروز. ۲۵ بهمن ۱۴۰۲</ref>


== درباره نویسنده ==
== درباره نویسنده ==
خط ۲۴: خط ۲۸:
[[محمدحسین انصاری‌نژاد]] در مهر سال ۱۳۵۵ در برازجان به دنیا آمد.<ref name=":2">[https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%84-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C/book/41312 «معرفی و دانلود کتاب صوتی دل‌ نخواهی»]. کتابراه. دریافت شده در ۱۷ دی ۱۴۰۳</ref> اولین نغمه موزون را در دوازده سالگی زمزمه کرد و در دوران راهنمایی، دوبار در مسابقات شعر و قصه دانش‌آموزی برنده شد و به سطح استان راه یافت. اندکی بعد به قول خودش دست به دامن نامه برد و سروده‌هایش را برای بزرگانی مثل مشفق کاشانی، ادیب برومند و [[فریدون مشیری]] پست می‌کرد. نامه‌ها یکی پس از دیگری می‌رسید و رهنمودهای ارزنده‌ آن بزرگان چراغی بر راه دوردست پیش‌رویش روشن می‌کرد.<ref>[https://dashtestan.farhang.gov.ir/fa/news/605022/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «محمدحسین انصاری‌نژاد پدیده شعر ایران»]. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۱۳ آبان ۱۴۰۰</ref>  
[[محمدحسین انصاری‌نژاد]] در مهر سال ۱۳۵۵ در برازجان به دنیا آمد.<ref name=":2">[https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%84-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C/book/41312 «معرفی و دانلود کتاب صوتی دل‌ نخواهی»]. کتابراه. دریافت شده در ۱۷ دی ۱۴۰۳</ref> اولین نغمه موزون را در دوازده سالگی زمزمه کرد و در دوران راهنمایی، دوبار در مسابقات شعر و قصه دانش‌آموزی برنده شد و به سطح استان راه یافت. اندکی بعد به قول خودش دست به دامن نامه برد و سروده‌هایش را برای بزرگانی مثل مشفق کاشانی، ادیب برومند و [[فریدون مشیری]] پست می‌کرد. نامه‌ها یکی پس از دیگری می‌رسید و رهنمودهای ارزنده‌ آن بزرگان چراغی بر راه دوردست پیش‌رویش روشن می‌کرد.<ref>[https://dashtestan.farhang.gov.ir/fa/news/605022/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «محمدحسین انصاری‌نژاد پدیده شعر ایران»]. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۱۳ آبان ۱۴۰۰</ref>  


او در سال ۱۳۷۵ پس از اخذ دیپلم وارد حوزه‌ی علمیه شد و در مدارس شهید نجابت شیراز و الهادی قم به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۸۲ افتخار پوشیدن لباس روحانیت را به دست آورد. انصاری‌نژاد علاوه‌بر شعر، یکی از فعالان عرصه نقد و پژوهش کشور است و از وی تاکنون نقدها و مقالات فراوانی در مطبوعات و گاهنامه‌های ادبی منتشر شده است. همچنین او دبیر علمی کنگره شعر پاسدار و برگزیده کنگره‌های شعر انتظار، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید است.<ref name=":2" />  
او در سال ۱۳۷۵ پس از اخذ دیپلم وارد حوزه‌ علمیه شد و در مدارس شهید نجابت شیراز و الهادی قم به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۸۲ افتخار پوشیدن لباس روحانیت را به دست آورد. انصاری‌نژاد علاوه‌بر شعر، یکی از فعالان عرصه نقد و پژوهش کشور است و از وی تاکنون نقدها و مقالات فراوانی در مطبوعات و گاهنامه‌های ادبی منتشر شده است. همچنین او دبیر علمی کنگره شعر پاسدار و برگزیده کنگره‌های شعر انتظار، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید است.<ref name=":2" />  


انصاری‌نژاد دارای گواهینامه‌ درجه یک هنری، معادل دکتری است و همایش‌هایی برای تجلیل از او برگزار شده است. این شاعر، منتقد و پژوهشگر در نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه فعالیت داشته و معاونت بخش ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاى دفاع مقدس در استان فارس را بر عهده دارد.
انصاری‌نژاد دارای گواهی‌نامه‌ درجه یک هنری، معادل دکتری است و همایش‌هایی برای تجلیل از او برگزار شده است. این شاعر، منتقد و پژوهشگر در نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه فعالیت داشته و معاونت بخش ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاى دفاع مقدس در استان فارس را بر عهده دارد.


برخی از آثار
برخی از آثار
خط ۴۲: خط ۴۶:
* دبیر علمی کنگره سراسری شعر پاسدار از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱؛
* دبیر علمی کنگره سراسری شعر پاسدار از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱؛
* چاپ بیش از بیست‌و‌هفت مجموعه شعر و یک مجموعه داستان تحت نام «باغ چنا» و آثار پژوهشی؛
* چاپ بیش از بیست‌و‌هفت مجموعه شعر و یک مجموعه داستان تحت نام «باغ چنا» و آثار پژوهشی؛
* عضویت در شورا شعر و موسیقی صداوسیما فارس؛
* عضویت در شورای شعر و موسیقی صداوسیما فارس؛
* مدیریت کانون ادبی رضوی بوشهر؛
* مدیریت کانون ادبی رضوی بوشهر؛
* مدیریت انجمن قلم ایران در فارس؛
* مدیریت انجمن قلم ایران در فارس؛
خط ۵۰: خط ۵۴:
* برگزیده کنگره‌های شعر انتظار، بسیج، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید؛
* برگزیده کنگره‌های شعر انتظار، بسیج، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید؛
* داور کنگره‌های شعر پایداری در استان بوشهر و استان یزد،  
* داور کنگره‌های شعر پایداری در استان بوشهر و استان یزد،  
* داور کنگره‌های شعر شاهچراغ، نماز، توحیدی در استان‌های فارس و یزد؛
* داور کنگره‌های شعر شاه‌چراغ، نماز، توحیدی در استان‌های فارس و یزد؛
* انتخاب به‌عنوان چهره برتر سال ۱۴۰۱ هنر انقلاب اسلامی استان فارس.<ref>[https://farsnews.ir/Provinces/1683727073000858578/%D8%A8%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84-1401%2F-%D9%85%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%8C-%D8%B3%D8%A7%DA%A9%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D8%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «برشی از زندگی محمد حسین انصاری‌نژاد چهره برتر هنر انقلاب اسلامی استان فارس در سال ۱۴۰۱/ متولد بوشهر، ساکن شیراز، عاشق ایران»]. خبرگزاری فارس. ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲</ref>
* انتخاب به‌عنوان چهره برتر سال ۱۴۰۱ هنر انقلاب اسلامی استان فارس.<ref>[https://farsnews.ir/Provinces/1683727073000858578/%D8%A8%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84-1401%2F-%D9%85%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%8C-%D8%B3%D8%A7%DA%A9%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D8%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «برشی از زندگی محمد حسین انصاری‌نژاد چهره برتر هنر انقلاب اسلامی استان فارس در سال ۱۴۰۱/ متولد بوشهر، ساکن شیراز، عاشق ایران»]. خبرگزاری فارس. ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲</ref>


== نظر نویسنده درباره اثر ==
== نظر نویسنده درباره اثر ==
[[پرونده:Gisovanekaboli04.jpg|بندانگشتی|پاسداشت محمدحسین انصاری‌نژاد در پنجاه‌وسومین شب شاعر. تهران. ۱۴۰۰|287x287پیکسل]]
[[پرونده:Gisovanekaboli04.jpg|بندانگشتی|پاسداشت محمدحسین انصاری‌نژاد در پنجاه‌وسومین شب شاعر. تهران. ۱۴۰۰|309x309px]]


=== پلی میان دو همسایه ===
=== پلی میان دو همسایه ===
خط ۶۲: خط ۶۶:
<blockquote>کتاب، شعر، کشور افغانستان و مهاجرین افغانستانی؛ این پیشینه ذهنی سبب شد تا اشعاری را به فراخور اتفاقات و وقایع مختلف مرتبط با افغانستان سرودم. این شعرها در واقع واکنشی بود به حوادثی که در کشور همسایه و هم‌زبان ما در مواقع مختلف رخ داده بود؛ مانند آنچه در دشت برچی رخ داد یا شهادت تعدادی از دانشجویان در دانشگاه کابل و شهادت دانش‌آموزان. {{سرخط}}پس از مدتی تصمیم گرفتم که این اشعار را در قالب یک مجموعه مستقل منتشر کنم تا شاید گام مؤثری در جهت پیوند میان فارسی‌زبانان و پژواکی برای همدلی و هم‌زبانی دو ملت دوست و همسایه باشد. {{سرخط}}شعرهای مجموعه «گیسوان کابلی» در واقع اشعاری است درباره مردمی که جانشان را بر سر ایمان و آرمانشان گذاشته‌اند؛ نشانی از همدلی است با همسایه‌ دیواربه‌دیوارمان و فرهنگی که پاره تن ایران فرهنگی و تاریخ مشترک ماست.<ref name=":3">[https://anjomanghalam.ir/%d8%a2%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%88%d8%b7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%af%d9%87%da%a9%d8%af%d9%87-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b4%da%a9%d9%84/ «آرمان «وطن فارسی» در «دهکده جهانی»/ شکل‌گیری تمدن فارسی برای بعضی‌ها زنگ خطر است»]. انجمن قلم. ۹ آذر ۱۴۰۱</ref></blockquote>
<blockquote>کتاب، شعر، کشور افغانستان و مهاجرین افغانستانی؛ این پیشینه ذهنی سبب شد تا اشعاری را به فراخور اتفاقات و وقایع مختلف مرتبط با افغانستان سرودم. این شعرها در واقع واکنشی بود به حوادثی که در کشور همسایه و هم‌زبان ما در مواقع مختلف رخ داده بود؛ مانند آنچه در دشت برچی رخ داد یا شهادت تعدادی از دانشجویان در دانشگاه کابل و شهادت دانش‌آموزان. {{سرخط}}پس از مدتی تصمیم گرفتم که این اشعار را در قالب یک مجموعه مستقل منتشر کنم تا شاید گام مؤثری در جهت پیوند میان فارسی‌زبانان و پژواکی برای همدلی و هم‌زبانی دو ملت دوست و همسایه باشد. {{سرخط}}شعرهای مجموعه «گیسوان کابلی» در واقع اشعاری است درباره مردمی که جانشان را بر سر ایمان و آرمانشان گذاشته‌اند؛ نشانی از همدلی است با همسایه‌ دیواربه‌دیوارمان و فرهنگی که پاره تن ایران فرهنگی و تاریخ مشترک ماست.<ref name=":3">[https://anjomanghalam.ir/%d8%a2%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%88%d8%b7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%af%d9%87%da%a9%d8%af%d9%87-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b4%da%a9%d9%84/ «آرمان «وطن فارسی» در «دهکده جهانی»/ شکل‌گیری تمدن فارسی برای بعضی‌ها زنگ خطر است»]. انجمن قلم. ۹ آذر ۱۴۰۱</ref></blockquote>
=== حادثه تروریستی دانشگاه کابل ===
=== حادثه تروریستی دانشگاه کابل ===
[[پرونده:Gisovanekaboli05.jpg|بندانگشتی|پاسداشت محمدحسین انصاری‌نژاد در پنجاه‌وسومین شب شاعر. تهران. ۱۴۰۰]]<blockquote>ارادت من به شاعران افغانستان، همچنین حوادث چند دهه اخیر کشور افغانستان باعث شد که در چند سال گذشته اشعاری را با این موضوع بسرایم. حادثه تروریستی در دانشگاه کابل افغانستان سبب شد که به صورت جدی در این حوزه گام برداریم. ایران و افغانستان اشتراکات فرهنگی متعددی دارند.<ref name=":1">[https://www.iranpl.ir/news/50635/%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%D8%AF «سه کتاب شعر در شیراز رونمایی شد»]. پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور. ۲۷ دی ۱۴۰۲</ref></blockquote>
<blockquote>ارادت من به شاعران افغانستان، همچنین حوادث چند دهه اخیر کشور افغانستان باعث شد که در چند سال گذشته اشعاری را با این موضوع بسرایم. حادثه تروریستی در دانشگاه کابل افغانستان سبب شد که به صورت جدی در این حوزه گام برداریم. ایران و افغانستان اشتراکات فرهنگی متعددی دارند.<ref name=":1">[https://www.iranpl.ir/news/50635/%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%D8%AF «سه کتاب شعر در شیراز رونمایی شد»]. پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور. ۲۷ دی ۱۴۰۲</ref></blockquote>[[پرونده:Gisovanekaboli05.jpg|بندانگشتی|پاسداشت محمدحسین انصاری‌نژاد در پنجاه‌وسومین شب شاعر. تهران. ۱۴۰۰]]
 
=== مانوس با آثار شهید بلخی ===
=== مانوس با آثار شهید بلخی ===
<blockquote>من پیش از انتشار کتاب «گیسوی کابلی» کتاب دیگری با عنوان «ستاره‌ای در حصار» را منتشر کرده بودم که حاصل یک کار پژوهشی بود. سال ۱۳۷۴ که در حوزه علمیه شیراز تحصیل می‌کردم، با طلاب دردمند افغانستانی هم‌درس و هم‌مباحثه بودم. آن‌ها با آثار شهید اسماعیل بلخی خیلی مأنوس بودند. خاطرم هست از بس کتاب شهید بلخی میان آن‌ها دست‌به‌دست شده بود که دیگر رنگ و رو رفته بود.  
<blockquote>من پیش از انتشار کتاب «گیسوی کابلی» کتاب دیگری با عنوان «ستاره‌ای در حصار» را منتشر کرده بودم که حاصل یک کار پژوهشی بود. سال ۱۳۷۴ که در حوزه علمیه شیراز تحصیل می‌کردم، با طلاب دردمند افغانستانی هم‌درس و هم‌مباحثه بودم. آن‌ها با آثار شهید اسماعیل بلخی خیلی مأنوس بودند. خاطرم هست از بس کتاب شهید بلخی میان آن‌ها دست‌به‌دست شده بود که دیگر رنگ و رو رفته بود.  
خط ۸۳: خط ۸۶:


غزل نخست این مجموعه شعر با نام «گیسوان کابلی» که هم­‌نام اسم کتاب است. در این شعر، شاعر نشانه‌های مشترک دو کشور را به رخ می‌کشد. از شاهراه قونیه و حضرت شمس و جاده‌ هرات گرفته تا شور و بیات و بانگ شاه کابلی و شامگاه بلخ، از یلدا تا گیسوان بلند کابلی تا سنت، صفات، شهید بلخی شاعر، خاک کربلا، فرات؛ این ‌همه را خوب به هم می‌آورد:
غزل نخست این مجموعه شعر با نام «گیسوان کابلی» که هم­‌نام اسم کتاب است. در این شعر، شاعر نشانه‌های مشترک دو کشور را به رخ می‌کشد. از شاهراه قونیه و حضرت شمس و جاده‌ هرات گرفته تا شور و بیات و بانگ شاه کابلی و شامگاه بلخ، از یلدا تا گیسوان بلند کابلی تا سنت، صفات، شهید بلخی شاعر، خاک کربلا، فرات؛ این ‌همه را خوب به هم می‌آورد:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
این شاهراه قونیه است، یا جاده‌ هرات شماست
{{ب|این شاهراه قونیه است، یا جاده‌ هرات شماست|اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست}}
 
{{ب|این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ، مگر؟|محو قمارخانه‌ ما، مبهوت کیش و مات شماست}}
اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست
{{ب|گرسیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ|تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بی‌ثبات شماست}}
 
{{ب|می‌خواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را|این جلوه‌ حیات من است، این جذبه‌ حیات شماست}}
این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ، مگر؟
{{ب|یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلی‌ات|چای و پنیر و پسته‌ ما، دلتنگ سور و سات شماست}}
 
{{ب|گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین|تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست}}
محو قمارخانه‌ ما، مبهوت کیش و مات شماست
{{پایان شعر}}
 
گر سیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ
 
تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بی‌ثبات شماست
 
می‌خواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را
 
این جلوه‌ حیات من است، این جذبه‌ حیات شماست
 
یلدای من بلندتر است، از گیسوان کابلی‌ات
 
چای و پنیر و پسته‌ ما، دلتنگ سور و سات شماست...
 
گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین
 
تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست...


غزلی که در کنار نشانه‌ها، مشترکات را نیز برمی‌شمرد و در بین راه، شاعر آن را خالی از آیینی‌شدن با نام امام حسین (ع) نمی‌گذارد. غزلی که توأمان بسیاری از مشترکان ایران و افغانستان است؛ غزلی که در عین حال، خالی از نظم نیست. خوبی کار این غزل در این است که یک بیت کاملاً منظوم نمی‌سازد و در هر بیت منظومش، اشارات و دقایق و ظرایفی از شعر هم وجود دارد؛ از تخیل تا عاطفه‌:
غزلی که در کنار نشانه‌ها، مشترکات را نیز برمی‌شمرد و در بین راه، شاعر آن را خالی از آیینی‌شدن با نام امام حسین (ع) نمی‌گذارد. غزلی که توأمان بسیاری از مشترکان ایران و افغانستان است؛ غزلی که در عین حال، خالی از نظم نیست. خوبی کار این غزل در این است که یک بیت کاملاً منظوم نمی‌سازد و در هر بیت منظومش، اشارات و دقایق و ظرایفی از شعر هم وجود دارد؛ از تخیل تا عاطفه‌:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
تاریخ درد و رنج من است، تاریخ درد و رنج شما
{{ب|تاریخ درد و رنج من است، تاریخ درد و رنج شما|اندوه دودمان من است، رنگی که در دوات شماست}}
 
{{ب|این ابرهای جامه‌دران، باران گریه‌های من‌اند|ابر دیار مادری‌ام، در کوه و در فلات شماست}}
اندوه دودمان من است، رنگی که در دوات شماست
{{ب|اینجا نشسته‌ام که غروب، نم‌نم غزل قدم بزنیم|این شعر، یک بغل گل سرخ، در باغ خاطرات شماست}}
 
{{پایان شعر}}
این ابرهای جامه‌دران، باران گریه‌های من‌اند
 
ابر دیار مادری‌ام، در کوه و در فلات شماست
 
اینجا نشسته‌ام که غروب، نم‌نم غزل قدم بزنیم
 
این شعر، یک بغل گل سرخ، در باغ خاطرات شماست


'''غزل دوم'''{{سرخط}}در غزل دوم با نام «حزن کابلی» که به شاعر افغانستانی، محمدکاظم کاظمی تقدیم شده، شور و حال و رنگارنگی غزل نخست را نمی‌بینیم و حتی اندکی سردی بر آن حاکم است:
'''غزل دوم'''{{سرخط}}در غزل دوم با نام «حزن کابلی» که به شاعر افغانستانی، محمدکاظم کاظمی تقدیم شده، شور و حال و رنگارنگی غزل نخست را نمی‌بینیم و حتی اندکی سردی بر آن حاکم است:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
به گوش، قصه‌ بغض شبانه‌اش نرسید
{{ب|به گوش، قصه‌ بغض شبانه‌اش نرسید|که آن کلاغ خبرچین به لانه‌اش نرسید}}
 
{{ب|به قصه‌های قدیمی کلاغ را می‌دید|که وقت سوختن آشیانه‌اش نرسید}}
که آن کلاغ خبرچین به لانه‌اش نرسید
{{ب|میان قصه سراسیمه پهلوان‌هایش|یکی میان غبار زمانه‌اش نرسید}}
 
{{پایان شعر}}
به قصه‌های قدیمی کلاغ را می‌دید
 
که وقت سوختن آشیانه‌اش نرسید
 
میان قصه سراسیمه پهلوان‌هایش
 
یکی میان غبار زمانه‌اش نرسید...
 
غزلی که روایی است و از شیرینی روایت خالی است:
غزلی که روایی است و از شیرینی روایت خالی است:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
کنار پنجره‌اش قل‌قل سماور نیست
{{ب|کنار پنجره‌اش قل‌قل سماور نیست|که عطر چای هل و رازیانه‌اش نرسید}}
 
{{ب|دریغ، طوطی نقال قهوه‌خانه خموش|شکرفروش به شور ترانه‌اش نرسید}}
که عطر چای هل و رازیانه‌اش نرسید
{{پایان شعر}}
 
دریغ، طوطی نقال قهوه‌خانه خموش
 
شکرفروش به شور ترانه‌اش نرسید


'''غزل سوم'''{{سرخط}}غزل سوم با نام «از جاده‌ هرات» همان نشانه‌‎های غزل نخست را دارد اما شور و طراوت و رنگارنگی آن را نه:
'''غزل سوم'''{{سرخط}}غزل سوم با نام «از جاده‌ هرات» همان نشانه‌‎های غزل نخست را دارد اما شور و طراوت و رنگارنگی آن را نه:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
نشسته‌ای کسی از جاده هرات بیاید
{{ب|نشسته‌ای کسی از جاده هرات بیاید|امیر کشورت از فتح سومنات بیاید}}
 
{{ب|چگونه عنصری از فتح کابلت قصیده بخواند|اگر به کالبدش نفخه‌ حیات بیاید}}
امیر کشورت از فتح سومنات بیاید
{{پایان شعر}}
 
چگونه عنصری از فتح کابلت قصیده بخواند
 
اگر به کالبدش نفخه‌ حیات بیاید


'''غزل چهارم'''
'''غزل چهارم'''


«زخمه‌ هستی» غزل چهارم این دفتر است و چندان رسیده نیست؛ اگرچه شاعر آن را به استاد واصف باختری و شکوه غزل‌های به یادماندنی‌اش تقدیم کرده است:
«زخمه‌ هستی» غزل چهارم این دفتر است و چندان رسیده نیست؛ اگرچه شاعر آن را به استاد واصف باختری و شکوه غزل‌های به یادماندنی‌اش تقدیم کرده است:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
رود رودی آشفته است، خواب هیرمند امشب
{{ب|رود رودی آشفته است، خواب هیرمند امشب|کاش ماه بنوازد، نای هفت‌بند امشب}}
 
{{ب|تیشه مانده بی‌فرهاد، روی دوش شیرین‌‌کوه|کاشکی تکان می‌خورد شانه‌ سهند امشب}}
کاش ماه بنوازد، نای هفت‌بند امشب
{{پایان شعر}}
 
تیشه مانده بی‌فرهاد، روی دوش شیرین‌کوه
 
کاشکی تکان می‌خورد شانه‌ سهند امشب


'''غزل پنجم'''
'''غزل پنجم'''


غزل پنجم «شاه هرات» نام دارد و غزلی آیینی-عرفانی است که بیشتر وزنش به آن شور داده است تا خود شاعر:
غزل پنجم «شاه هرات» نام دارد و غزلی آیینی-عرفانی است که بیشتر وزنش به آن شور داده است تا خود شاعر:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
تشنه‌ام از پیش، پای فراتم
{{ب|تشنه‌ام از پیش، پای فراتم|سوخته از آه، آب حیاتم}}
 
{{ب|دست تکان داد عارفی از طف|چرخ‌زنان برد تا عرفاتم}}
سوخته از آه، آب حیاتم
{{ب|نقش نگینم یا شرف‌الشمس|در نجف باد حرز نجاتم}}
 
{{ب|رفته‌ام از خویش، تا به کجاها|صبح نیشابور، شام هراتم}}
دست تکان داد عارفی از طف
{{ب|همهمه‌ کیست، حی علی النور|شعشعه‌ چیست در ظلماتم؟}}
 
{{پایان شعر}}
چرخ‌زنان برد تا عرفاتم
 
نقش نگینم یا شرف‌الشمس
 
در نجف باد حرز نجاتم
 
رفته‌ام از خویش، تا به کجاها
 
صبح نشابور، شام هراتم
 
همهمه‌ کیست، حی علی النور
 
شعشعه‌ چیست در ظلماتم؟


منهای ضعف و قوت‌های ابیات بالا که یکی از ضعف‌هایش نوع بیان «تا به کجاها»ست و بیان قوی‌اش در «شعشعه‌ چیست در ظلماتم؟»؛ باید گفت تعابیری نظیر «چله‌ مستی» و «لیل برات» توان قدرت‌بخشی به مصراع‌ها و بیت‌های خود را ندارند و ازاین‌رو، آن‌­ها را ضعیف می‌کنند:
منهای ضعف و قوت‌های ابیات بالا که یکی از ضعف‌هایش نوع بیان «تا به کجاها»ست و بیان قوی‌اش در «شعشعه‌ چیست در ظلماتم؟»؛ باید گفت تعابیری نظیر «چله‌ مستی» و «لیل برات» توان قدرت‌بخشی به مصراع‌ها و بیت‌های خود را ندارند و ازاین‌رو، آن‌­ها را ضعیف می‌کنند:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
پیر در آن‌ سوست شارح اسما
{{ب|پیر در آن‌ سوست شارح اسما|چله‌ مستی شرح صفاتم}}
 
{{ب|ای شب گیسوت سوره‌ والیل|گم شده در توست لیل براتم}}
چله‌ مستی شرح صفاتم
{{پایان شعر}}
 
ای شب گیسوت سوره‌ والیل
 
گم شده در توست لیل براتم


تعابیری چون «صبح تجلی» و «جلوه‌ ذات» هم وامدار قدرت کلام حافظ و شاعران دیروز است که امروز در این دفتر به نفع شاعر مصادره شده است. در واقع هیچ ربطی به شاعر ندارد اگر بیت ذیل قوی است:
تعابیری چون «صبح تجلی» و «جلوه‌ ذات» هم وامدار قدرت کلام حافظ و شاعران دیروز است که امروز در این دفتر به نفع شاعر مصادره شده است. در واقع هیچ ربطی به شاعر ندارد اگر بیت ذیل قوی است:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
حیرتم از این صبح تجلی‌ست
{{ب|حیرتم از این صبح تجلی‌ست|برده به خورشید جلوه‌ ذاتم}}
 
{{پایان شعر}}
برده به خورشید جلوه‌ ذاتم
 
اما در عوض، تعابیر قدرتمندی چون «نذر نگاه» و «بذر خیال» و «تیغ یمانی» و «چرخش خون» در دو  بیت ذیل مدیون ذوق و قدرت تخیل و بیان مناسب و زبان قوی شاعر است:
اما در عوض، تعابیر قدرتمندی چون «نذر نگاه» و «بذر خیال» و «تیغ یمانی» و «چرخش خون» در دو  بیت ذیل مدیون ذوق و قدرت تخیل و بیان مناسب و زبان قوی شاعر است:
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
{{ب|نذر نگاهت، بذر خیالت|هرچه نمازم، هرچه زکاتم}}
{{ب|تیغ یمانی‌ست باز به مشتم|چرخش خونی‌ست در حرکاتم}}
{{پایان شعر}}'''قصیده‌ها'''


نذر نگاهت، بذر خیالت
{{سرخط}}در بخش قصیده‌ها، نخست با شعر «قصیده‌ داغ کابل یک» روبه‌رو هستیم که شروع مصراع با همان پیامک مشهور است که به یک پویش ملی بین دو ملت تبدیل شده بود:{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
 
{{ب|«جان پدر کجاستی؟» اما جواب کو؟|آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟}}
هرچه نمازم، هرچه زکاتم
{{ب|آبادی‌ات کجاست؟ نفس می‌کشی هنوز|می‌پرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟}}
 
{{ب|حاصل به غیر چشم تر از این عتاب نیست|یا جز جویدن جگر از این خطاب کو؟}}
تیغ یمانی‌ست باز به مشتم
{{پایان شعر}}
 
چرخش خونی‌ست در حرکاتم
 
'''قصیده‌ها'''{{سرخط}}در بخش قصیده‌ها، نخست با شعر «قصیده‌ داغ کابل یک» روبه‌رو هستیم که شروع مصراع با همان پیامک مشهور است که به یک پویش ملی بین دو ملت تبدیل شده بود:
 
«جان پدر کجاستی؟» اما جواب کو؟
 
آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟
 
آبادی‌ات کجاست؟ نفس می‌کشی هنوز
 
می‌پرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟
 
حاصل به غیر چشم تر از این عتاب نیست
 
یا جز جویدن جگر از این خطاب کو؟


ابیات آغاز این قصیده و ابیات میانی چندان چنگی به دل نمی‌زند. این ابیات قدرت بازتاب عاطفی آن پیامک مشهور را ندارد اما همان‌گونه که اغلب قصاید مشهور در تداوم کار به شور و حرارت می‌افتند، محمدحسین انصاری‌نژاد نیز در ابیات آخر این قصیده به تکاپو و شور افتاده است؛ اگرچه کمی دیر. ابیاتی که بازتاب آن پیامک عاطفی را هم به‌صورت عاطفی و هم به صورت حماسی پاسخ داده است:
ابیات آغاز این قصیده و ابیات میانی چندان چنگی به دل نمی‌زند. این ابیات قدرت بازتاب عاطفی آن پیامک مشهور را ندارد اما همان‌گونه که اغلب قصاید مشهور در تداوم کار به شور و حرارت می‌افتند، محمدحسین انصاری‌نژاد نیز در ابیات آخر این قصیده به تکاپو و شور افتاده است؛ اگرچه کمی دیر. ابیاتی که بازتاب آن پیامک عاطفی را هم به‌صورت عاطفی و هم به صورت حماسی پاسخ داده است:
 
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
در شامگاه فاجعه پس نی‌لبک کجاست؟
{{ب|در شامگاه فاجعه پس نی‌لبک کجاست؟|دستی به زلف خونی چنگ و رباب کو؟}}
 
{{ب|گیسو بریده، هم‌نفس صبح کابلند|در خون نشسته جامه‌دران آفتاب کو؟}}
دستی به زلف خونی چنگ و رباب کو؟
{{ب|درد صنوبران رشیدت به جان ما|عکس ستارگان شهیدت به قاب کو؟}}
 
{{ب|آنجا به شام مظلمه، هر سو سیاوشی‌ست|ااما کدام محکمه؟ افراسیاب کو؟}}
گیسو بریده، هم‌نفس صبح کابلند
{{ب|در چاه کابل است تو را هم تهمتنی|رد شغاد گمشده پشت نقاب کو؟}}
 
{{ب|خون ستارگان تو بر سنگفرش‌هاست|گیرن به‌قدر شیشه شکستن، شتاب کو؟}}
در خون نشسته جامه‌دران آفتاب کو؟
{{ب|بر صبح باغ می‌شنوی رقص شعله را|نیلوفرانه حاصلت از پیچ‌وتاب کو؟}}
 
{{ب|خون‌خواه چل ستاره خدایا کدام سوست؟|او را به دوش، چله‌ تیر شهاب کو؟}}
درد صنوبران رشیدت به جان ما
{{ب|اانگار ابرهای اجابت سترون‌اند|باران به‌وقت نافله‌ مستجاب کو؟}}
 
{{ب|کو نعره‌ سواری از آن‌ سو به انتقام|دستی از این قبیله به سرب مذاب کو؟}}
عکس ستارگان شهیدت به قاب کو؟
{{پایان شعر}}
 
شعر آخر دفتر یک دوبیتی است که  به محمد سرور رجایی، شاعر افغانستانی تقدیم شده:
آنجا به شام مظلمه، هر سو سیاوشی‌ست
{{شعر|نستعلیق|سبک=}}
 
{{ب|از آن بالا، سفر خوش باد برگرد|به سوگ آخرین شمشاد برگرد}}
اما کدام محکمه؟ افراسیاب کو؟
{{ب|پر از انا الیه راجعونم|خرابم، خانه‌ات آباد! برگرد}}
 
{{پایان شعر}}
در چاه کابل است تو را هم تهمتنی
<ref name=":0" />
 
رد شغاد گمشده پشت نقاب کو؟
 
خون ستارگان تو بر سنگفرش‌هاست
 
گیرن به‌قدر شیشه شکستن، شتاب کو
 
بر صبح باغ می‌شنوی رقص شعله را
 
نیلوفرانه حاصلت از پیچ‌وتاب کو؟
 
خونخواه چل ستاره خدایا کدام سوست؟
 
او را به دوش، چله‌ تیر شهاب کو؟
 
انگار ابرهای اجابت سترون‌اند
 
باران به‌وقت نافله‌ مستجاب کو؟
 
کو نعره‌ سواری از آن‌سو به انتقام
 
دستی از این قبیله به سرب مذاب کو؟<ref name=":0" />


== ترجمه کتاب به زبان انگلیسی ==
== ترجمه کتاب به زبان انگلیسی ==
خط ۳۰۱: خط ۲۰۸:


== برشی از متن ==
== برشی از متن ==
این شاهراه قونیه است، یا جاده هرات شماست؟
{{شعر|نستعلیق}}
 
{{ب|این شاهراه قونیه است، یا جاده‌ هرات شماست|اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست}}
اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست
{{ب|این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ، مگر؟|محو قمارخانه‌ ما، مبهوت کیش و مات شماست}}
 
{{ب|گرسیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ|تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بی‌ثبات شماست}}
 
{{ب|می‌خواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را|این جلوه‌ حیات من است، این جذبه‌ حیات شماست}}
این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ مگر
{{ب|یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلی‌ات|چای و پنیر و پسته‌ ما، دلتنگ سور و سات شماست}}
 
{{ب|هر شیعه است سنی شرع، هر سنی است شیعه عشق|این سنت هزاره ما این صافی از صفات شماست}}
محو قمارخانه ما، مبهوت کیش و مات شماست
{{ب|شور شهید بلخی‌مان از خاک کربلاست، ببین|هلمند را که هر نفس‌اش شبخوانی فرات شماست}}
 
{{ب|کو حاجتی به قبله‌نما، هر دو اذان به اذن رسول|ساعت به وقت شرعی ما، حی علی‌الصلاة شماست}}
 
{{ب|گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین|تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست}}
گرسیوَزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرده دریغ
{{ب|پیر هرات و حافظ شهر، از یک بهار رد شده‌اند|این شاخه دعای من است، آن شاخه نبات شماست}}
 
{{ب|تاریخ درد و رنج من است تاریخ درد و رنج شما|اندوه دومان من است رنگی که در دوات شماست}}
تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بی‌ثبات شماست
{{ب|این ابرهای جامه‌دران باران گریه‌های من‌اند|ابر دیار مادری‌ام در کوه و در فلات شماست}}
 
{{ب|اینجا نشسته‌ام که غروب، نم‌نم غزل قدم بزنیم|این شعر، یک بغل گل سرخ در باغ خاطرات شماست}}
 
{{پایان شعر}}
می‌خواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را
 
این جلوه حیات من است، این جذبه حیات شماست
 
 
یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلی‌ات
 
چای و پنیر و پسته ما، دلتنگ سور و سات شماست
 
 
هر شیعه است سنی شرع، هر سنی است شیعه عشق
 
این سنت هزاره ما این صافی از صفات شماست
 
 
شور شهید بلخی‌مان از خاک کربلاست، ببین
 
هلمند را که هر نفس‌اش شبخوانی فرات شماست
 
 
کو حاجتی به قبله‌نما، هر دو اذان به اذن رسول
 
ساعت به وقت شرعی ما، حی علی‌الصلات شماست
 
 
گرداب و بیم موج کجاست با بادبان نام حسین
 
تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست
 
 
پیر هرات و حافظ شهر، از یک بهار رد شده‌اند
 
این شاخه دعای من است، آن شاخه نبات شماست
 
 
تاریخِ درد و رنج من است تاریخِ درد و رنج شما
 
اندوه دومان من است رنگی که در دوات شماست
 
 
این ابرهای جامه‌دران باران گریه‌های من‌اند
 
ابر دیار مادری‌ام در کوه و در فلات شماست
 
 
اینجا نشسته‌ام که غروب، نم نم غزل قدم بزنیم
 
این شعر، یک بغل گل سرخ در باغ خاطرات شماست


== مشخصات کتاب‌شناختی ==
== مشخصات کتاب‌شناختی ==