گیسوان کابلی: تفاوت میان نسخهها
جز ←خلاصه اثر |
|||
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=گیسوان کابلی|نویسنده=محمدحسین انصارینژاد|ناشر=صریر|محل انتشارات=تهران|تاریخ_نشر=۱۴۰۱|تعداد_صفحات=۶۲|موضوع=شعر، افغانستان|زبان=فارسی|نوبت چاپ=چاپ اول در ۱۴۰۱|قطع=رقعی|نوع_جلد=شومیز|شابک=۹۷۸۶۲۲۲۹۶۳۶۱۳|تصویر=Gisovanekaboli01.jpg|اندازه تصویر=200px}} | {{جعبه اطلاعات کتاب|نام کتاب=گیسوان کابلی|نویسنده=محمدحسین انصارینژاد|ناشر=صریر|محل انتشارات=تهران|تاریخ_نشر=۱۴۰۱|تعداد_صفحات=۶۲|موضوع=شعر، افغانستان|زبان=فارسی|نوبت چاپ=چاپ اول در ۱۴۰۱|قطع=رقعی|نوع_جلد=شومیز|شابک=۹۷۸۶۲۲۲۹۶۳۶۱۳|تصویر=Gisovanekaboli01.jpg|اندازه تصویر=200px}} | ||
«گیسوان کابلی» مجموعه شعری از [[محمدحسین انصارینژاد]]، | «گیسوان کابلی» مجموعه شعری از [[محمدحسین انصارینژاد]]، با محوریت دردها و غربت کشور همسایه، افغانستان میباشد که اولینبار در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات صریر چاپ شده است. این اثر به عنوان برگزیده بخش شعر بزرگسالان بیستویکمین دوره [[جایزه ادبی قلم زرین]] معرفی شد. | ||
{{وسط|***}} | {{وسط|***}} | ||
«گیسوان کابلی» دربرگیرنده شانزده شعر کوتاه و بلند از محمدحسین انصارینژاد درباره افغانستان، دردها و اندوههای این کشور دوست و همسایه دیواربهدیوار ما است. کتاب مشتمل بر سرودههایی برای غربت افغانستان است و مقدمه کتاب را دکتر [[غلامعلی حداد عادل]] نوشتهاند. انصارینژاد از جمله شاعران ایرانی میباشد که در سالهای گذشته با سرودههای خود نسبت به وقایع و حوادث جاری در افغانستان، با مردم این کشور همدردی کرده و نسبت به این وقایع واکنش نشان داده است. او در این کتاب، تمام سرودههای خود را به این موضوع اختصاص داده است. | «گیسوان کابلی» دربرگیرنده شانزده شعر کوتاه و بلند از محمدحسین انصارینژاد درباره افغانستان، دردها و اندوههای این کشور دوست و همسایه دیواربهدیوار ما است. کتاب مشتمل بر سرودههایی برای غربت افغانستان است و مقدمه کتاب را دکتر [[غلامعلی حداد عادل]] نوشتهاند. | ||
انصارینژاد از جمله شاعران ایرانی میباشد که در سالهای گذشته با سرودههای خود نسبت به وقایع و حوادث جاری در افغانستان، با مردم این کشور همدردی کرده و نسبت به این وقایع واکنش نشان داده است. او در این کتاب، تمام سرودههای خود را به این موضوع اختصاص داده است. | |||
کتاب «گیسوان کابلی» یک نمونه از حرکتهای فرهنگی در جامعه ایران برای نشاندادن پیوندها میان فارسیزبانان بهویژه با کشور همسایه شرقی، یعنی افغانستان است. این اولینباری بوده است که یک مجموعه شعر از شاعران ایرانی به طور کامل به موضوعات مرتبط با افغانستان اختصاص دارد. محمدحسین انصارینژاد پیش از این نیز گزیدهای از اشعار علامه سید اسماعیل بلخی، اندیشمند و از پیشگامان نهضت اسلامی افغانستان را در قالب اثری با عنوان «ستارهای در حصار» منتشر کرده است. | کتاب «گیسوان کابلی» یک نمونه از حرکتهای فرهنگی در جامعه ایران برای نشاندادن پیوندها میان فارسیزبانان بهویژه با کشور همسایه شرقی، یعنی افغانستان است. این اولینباری بوده است که یک مجموعه شعر از شاعران ایرانی به طور کامل به موضوعات مرتبط با افغانستان اختصاص دارد. محمدحسین انصارینژاد پیش از این نیز گزیدهای از اشعار علامه سید اسماعیل بلخی، اندیشمند و از پیشگامان نهضت اسلامی افغانستان را در قالب اثری با عنوان «ستارهای در حصار» منتشر کرده است. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۴: | ||
مجموعه شعر «گیسوان کابلی» از [[محمدحسین انصارینژاد]] در قالبهای غزل، قصیده یا به قول شاعر، چکامه است و آخرین شعر این مجموعه نیز یک دوبیتی است. این مجموعه شامل شش غزل، هشت قصیده (قصیدههایی که بلند نیستند) و یک دوبیتی است. | مجموعه شعر «گیسوان کابلی» از [[محمدحسین انصارینژاد]] در قالبهای غزل، قصیده یا به قول شاعر، چکامه است و آخرین شعر این مجموعه نیز یک دوبیتی است. این مجموعه شامل شش غزل، هشت قصیده (قصیدههایی که بلند نیستند) و یک دوبیتی است. | ||
[[غلامعلی حداد عادل]] مقدمهای بر مجموعه شعر «گیسوان کابلی» نوشته که درباره افغانستان و مردم آن کشور است. این مقدمه درباره چرایی شعرهای این دفتر است، نه درباره چگونگی شعرهای آن. حدادعادل در مقدمه خود، | [[غلامعلی حداد عادل]] مقدمهای بر مجموعه شعر «گیسوان کابلی» نوشته که درباره افغانستان و مردم آن کشور است. این مقدمه درباره چرایی شعرهای این دفتر است، نه درباره چگونگی شعرهای آن. حدادعادل در مقدمه خود، بهصورت موجز نکات خاصی را ذکر کرده است؛ مثلاً به پیامک «جان پدر کجاستی؟» که در ایران و افغانستان کمکم تبدیل به جمله مشهور و تاثیرگذاری شد و بهشکل یک پویش و همدردی اجتماعی درآمد، اشاره کرده است. حداد عادل این جمله احساسی و دردآلود را نهتنها به مظلومیت مردم افغانستان، بلکه به مظلومیت مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس و پدرانی که داغ پسر دیدهاند، ارتباط میدهد. | ||
همچنین به مظلومیت مردم عراق، یمن، سوریه، لبنان نیز شاره کرده و این جمله دردآلود را خلاصه این مظلومیتها میداند. سپس از افغانستانی میگوید که نهتنها همسایه ما است، بلکه از مردمی میگوید که در فرهنگ، تاریخ، دین و زبان با ما اشتراکات زیادی دارند. | |||
فصل اول کتاب نامش «از جاده هرات» است؛ این فصل شامل شش غزل که غزل اول به شاعران مهاجر افغانستان تقدیم شده است: «برای شاعران مهاجر افغانستان که با درد و داغ هم زیستهایم».<ref name=":0">[https://vatanemrooz.ir/ | فصل اول کتاب نامش «از جاده هرات» است؛ این فصل شامل شش غزل که غزل اول به شاعران مهاجر افغانستان تقدیم شده است: «برای شاعران مهاجر افغانستان که با درد و داغ هم زیستهایم».<ref name=":0">[https://vatanemrooz.ir/fa/news/277014/%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C «نگاهی به مجموعه شعر «گیسوان کابلی» اثر محمدحسین انصارینژاد جان پدر کجاستی؟»]. وطن امروز. ۲۵ بهمن ۱۴۰۲</ref> | ||
== درباره نویسنده == | == درباره نویسنده == | ||
[[پرونده:Gisovanekaboli02.jpg|بندانگشتی|محمدحسین انصارینژاد؛ شاعر اثر]] | [[پرونده:Gisovanekaboli02.jpg|بندانگشتی|محمدحسین انصارینژاد؛ شاعر اثر]] | ||
[[محمدحسین انصارینژاد]] در مهر سال | [[محمدحسین انصارینژاد]] در مهر سال ۱۳۵۵ در برازجان به دنیا آمد.<ref name=":2">[https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%84-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C/book/41312 «معرفی و دانلود کتاب صوتی دل نخواهی»]. کتابراه. دریافت شده در ۱۷ دی ۱۴۰۳</ref> اولین نغمه موزون را در دوازده سالگی زمزمه کرد و در دوران راهنمایی، دوبار در مسابقات شعر و قصه دانشآموزی برنده شد و به سطح استان راه یافت. اندکی بعد به قول خودش دست به دامن نامه برد و سرودههایش را برای بزرگانی مثل مشفق کاشانی، ادیب برومند و [[فریدون مشیری]] پست میکرد. نامهها یکی پس از دیگری میرسید و رهنمودهای ارزنده آن بزرگان چراغی بر راه دوردست پیشرویش روشن میکرد.<ref>[https://dashtestan.farhang.gov.ir/fa/news/605022/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «محمدحسین انصارینژاد پدیده شعر ایران»]. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۱۳ آبان ۱۴۰۰</ref> | ||
او در سال | او در سال ۱۳۷۵ پس از اخذ دیپلم وارد حوزه علمیه شد و در مدارس شهید نجابت شیراز و الهادی قم به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۸۲ افتخار پوشیدن لباس روحانیت را به دست آورد. انصارینژاد علاوهبر شعر، یکی از فعالان عرصه نقد و پژوهش کشور است و از وی تاکنون نقدها و مقالات فراوانی در مطبوعات و گاهنامههای ادبی منتشر شده است. همچنین او دبیر علمی کنگره شعر پاسدار و برگزیده کنگرههای شعر انتظار، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید است.<ref name=":2" /> | ||
انصارینژاد دارای گواهینامه درجه یک هنری، معادل دکتری است و همایشهایی برای تجلیل از او برگزار شده است. این شاعر، منتقد و پژوهشگر در نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه فعالیت داشته و معاونت بخش ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهاى دفاع مقدس در استان فارس را بر عهده دارد. | |||
برخی از آثار | |||
* سواحل بیتاب؛ | |||
* روی شانه اروند؛ | |||
* شمسالشرف؛ | |||
* از سمت سناباد.<ref>[https://www.shereheyat.ir/creator/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C%E2%80%8E%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF «محمدحسین انصارینژاد»]. شعر هیئت. بیتا. دریافت شده در ۱۷ دی ۱۴۰۳</ref> | |||
کارنامه و فعالیتها | |||
* دبیر علمی کنگره سراسری شعر دفاع مقدس ۱۴۰۱؛ | |||
* دبیر اجرایی کنگره سراسری شعر مقاومت؛ | |||
* عضویت در هیئت علمی هفدهمین [[جشنواره شعر فجر|جشنواره بینالمللی شعر فجر]] در سال ۱۴۰۱ توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ | |||
* دبیر علمی کنگره سراسری شعر پاسدار از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱؛ | |||
* چاپ بیش از بیستوهفت مجموعه شعر و یک مجموعه داستان تحت نام «باغ چنا» و آثار پژوهشی؛ | |||
* عضویت در شورای شعر و موسیقی صداوسیما فارس؛ | |||
* مدیریت کانون ادبی رضوی بوشهر؛ | |||
* مدیریت انجمن قلم ایران در فارس؛ | |||
* داوری کنگره شعر انتظار و کنگره شعر مقاومت و کنگره شعر لالههای مقاومت؛ | |||
* نویسنده کتاب برتر سپاه در سالهای ۱۳۹۳، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵؛ | |||
* برگزیده سراسری شعر اشراق هنر آسمانی اندیشه مطهر؛ | |||
* برگزیده کنگرههای شعر انتظار، بسیج، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید؛ | |||
* داور کنگرههای شعر پایداری در استان بوشهر و استان یزد، | |||
* داور کنگرههای شعر شاهچراغ، نماز، توحیدی در استانهای فارس و یزد؛ | |||
* انتخاب بهعنوان چهره برتر سال ۱۴۰۱ هنر انقلاب اسلامی استان فارس.<ref>[https://farsnews.ir/Provinces/1683727073000858578/%D8%A8%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84-1401%2F-%D9%85%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%8C-%D8%B3%D8%A7%DA%A9%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D8%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «برشی از زندگی محمد حسین انصارینژاد چهره برتر هنر انقلاب اسلامی استان فارس در سال ۱۴۰۱/ متولد بوشهر، ساکن شیراز، عاشق ایران»]. خبرگزاری فارس. ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲</ref> | |||
== نظر نویسنده درباره اثر == | == نظر نویسنده درباره اثر == | ||
[[پرونده: | [[پرونده:Gisovanekaboli04.jpg|بندانگشتی|پاسداشت محمدحسین انصارینژاد در پنجاهوسومین شب شاعر. تهران. ۱۴۰۰|309x309px]] | ||
=== پلی میان دو همسایه === | === پلی میان دو همسایه === | ||
<blockquote>من از چهاردهسالگی که وارد حوزه علمیه شیراز شدم با تعدادی از دوستان طلبه افغانستانی که مهاجران آنجا | <blockquote>من از چهاردهسالگی که وارد حوزه علمیه شیراز شدم با تعدادی از دوستان طلبه افغانستانی که مهاجران آنجا بودند، آشنا شدم. کتاب علامه سید اسماعیل بلخی از شاعران خیلی خوب و مسلط و متفکر افغانستان به دستم رسید و با اندیشهها و شعرهای آن انسان بزرگ آشنا شدم. بعد از آن هم با بسیاری از شاعران مهاجر افغانستان مثل استاد [[محمدکاظم کاظمی]] و استاد ابوطالب مظفری آشنا شدم و حشرونشر بسیار نزدیکی با شاعران افغانستان داشتم.</blockquote><blockquote>طبیعی است که افغانستان و حوادث افغانستان را دنبال کنم؛ مخصوصاً انفجارها و بیثباتیها را در این کشور دوست و برادر و همسایه، برایم بسیار رنجآور باشد. افغانستان پیشینه تاریخی مشترکی با ما دارد و فرهنگمان با هم گره خورده است و این اثر میتواند به نزدیکتر شدن مناسبات ادبی و فرهنگی این دو کشور همسایه کمک کند، چون اشتراکات بسیاری در حوزه ادبی و فرهنگی با هم داریم.<ref>[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/09/24/2821485/%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D9%85%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86/amp ««گیسوان کابلی» کمکی به نزدیک شدن مناسبات ادبی ایران و افغانستان»]. خبرگزاری تسنیم. ۲۴ آذر ۱۴۰۲</ref></blockquote> | ||
=== داستان نگارش اثر === | === داستان نگارش اثر === | ||
<blockquote>کتاب، شعر، کشور | <blockquote>کتاب، شعر، کشور افغانستان و مهاجرین افغانستانی؛ این پیشینه ذهنی سبب شد تا اشعاری را به فراخور اتفاقات و وقایع مختلف مرتبط با افغانستان سرودم. این شعرها در واقع واکنشی بود به حوادثی که در کشور همسایه و همزبان ما در مواقع مختلف رخ داده بود؛ مانند آنچه در دشت برچی رخ داد یا شهادت تعدادی از دانشجویان در دانشگاه کابل و شهادت دانشآموزان. {{سرخط}}پس از مدتی تصمیم گرفتم که این اشعار را در قالب یک مجموعه مستقل منتشر کنم تا شاید گام مؤثری در جهت پیوند میان فارسیزبانان و پژواکی برای همدلی و همزبانی دو ملت دوست و همسایه باشد. {{سرخط}}شعرهای مجموعه «گیسوان کابلی» در واقع اشعاری است درباره مردمی که جانشان را بر سر ایمان و آرمانشان گذاشتهاند؛ نشانی از همدلی است با همسایه دیواربهدیوارمان و فرهنگی که پاره تن ایران فرهنگی و تاریخ مشترک ماست.<ref name=":3">[https://anjomanghalam.ir/%d8%a2%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%88%d8%b7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%af%d9%87%da%a9%d8%af%d9%87-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b4%da%a9%d9%84/ «آرمان «وطن فارسی» در «دهکده جهانی»/ شکلگیری تمدن فارسی برای بعضیها زنگ خطر است»]. انجمن قلم. ۹ آذر ۱۴۰۱</ref></blockquote> | ||
[[پرونده: | === حادثه تروریستی دانشگاه کابل === | ||
<blockquote>ارادت من به شاعران افغانستان، همچنین حوادث چند دهه اخیر کشور افغانستان باعث شد که در چند سال گذشته اشعاری را با این موضوع بسرایم. حادثه تروریستی در دانشگاه کابل افغانستان سبب شد که به صورت جدی در این حوزه گام برداریم. ایران و افغانستان اشتراکات فرهنگی متعددی دارند.<ref name=":1">[https://www.iranpl.ir/news/50635/%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%D8%AF «سه کتاب شعر در شیراز رونمایی شد»]. پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور. ۲۷ دی ۱۴۰۲</ref></blockquote>[[پرونده:Gisovanekaboli05.jpg|بندانگشتی|پاسداشت محمدحسین انصارینژاد در پنجاهوسومین شب شاعر. تهران. ۱۴۰۰]] | |||
=== مانوس با آثار شهید بلخی === | |||
<blockquote>من پیش از انتشار کتاب «گیسوی کابلی» کتاب دیگری با عنوان «ستارهای در حصار» را منتشر کرده بودم که حاصل یک کار پژوهشی بود. سال ۱۳۷۴ که در حوزه علمیه شیراز تحصیل میکردم، با طلاب دردمند افغانستانی همدرس و هممباحثه بودم. آنها با آثار شهید اسماعیل بلخی خیلی مأنوس بودند. خاطرم هست از بس کتاب شهید بلخی میان آنها دستبهدست شده بود که دیگر رنگ و رو رفته بود. | |||
{{سرخط}}در آن زمان هفده سال سن داشتم و آثار شهید بلخی روی من تأثیر بسیاری گذاشت. در کنار آثار شهید بلخی، آثار دیگر شاعران افغانستانی از جمله شعر «پیاده آمده بودم» که از آثار ماندگار شاعران مهاجر افغانستانی است نیز در آن ایام بر من تأثیر بسیاری گذاشت. این اثر تنها یک قطعه شعر نیست، بلکه اثری است که هم بار عاطفی دارد و هم بار حماسی و از این منظر، یک اثر بهتماممعنا، ماندگار است. | |||
{{سرخط}}بعدها دوستی با شاعران مهاجر افغانستانی از جمله آقای [[محمدکاظم کاظمی|کاظمی]] سبب شد با این فضا بیشتر آشنا شوم. خود آقای کاظمی از جمله اساتیدی است که باید گفت دستم بگرفت و پابهپا برد. مقدمه کتاب «گیسوان کابلی» نیز به کوشش ایشان نوشته شده است.<ref name=":3" /></blockquote> | |||
== نقد و بررسی اثر == | == نقد و بررسی اثر == | ||
خط ۴۶: | خط ۷۴: | ||
=== شعرهای تصویری === | === شعرهای تصویری === | ||
اشعار | اشعار حجتالاسلام انصارینژاد قابل ترجمه است'''؛''' چون اشعار او صرفاً در حوزه مضمون و بازی زبانی نیست. سرودههای این شاعر تصویر، عاطفه و اندیشه دارد و مفهومی را به مخاطب عرضه میکند. | ||
تنوع قالب، تصویرگرایی، آمیختگی با تصاویر کهن و معاصر، ارتباط پنهان کلمات، توجه به تعابیر، اهمیت بینامتنیت و تأثیرپذیری از اقلیم و فضا روستایی از جمله ویژگیهای شعر این شاعر است.<ref name=":1" /> | |||
=== نقد یک به یک سرودهها === | === نقد یک به یک سرودهها === | ||
'''غزل نخست''' | |||
غزل نخست این مجموعه شعر با نام «گیسوان کابلی» که همنام اسم کتاب است. در این شعر، شاعر نشانههای مشترک دو کشور را به رخ میکشد. از شاهراه قونیه و حضرت شمس و جاده هرات گرفته تا شور و بیات و بانگ شاه کابلی و شامگاه بلخ، از یلدا تا گیسوان بلند کابلی تا سنت، صفات، شهید بلخی شاعر، خاک کربلا، فرات؛ این همه را خوب به هم میآورد: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|این شاهراه قونیه است، یا جاده هرات شماست|اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست}} | |||
{{ب|این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ، مگر؟|محو قمارخانه ما، مبهوت کیش و مات شماست}} | |||
{{ب|گرسیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ|تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بیثبات شماست}} | |||
{{ب|میخواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را|این جلوه حیات من است، این جذبه حیات شماست}} | |||
{{ب|یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلیات|چای و پنیر و پسته ما، دلتنگ سور و سات شماست}} | |||
{{ب|گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین|تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
غزلی که در کنار نشانهها، مشترکات را نیز برمیشمرد و در بین راه، شاعر آن را خالی از آیینیشدن با نام امام حسین (ع) نمیگذارد. غزلی که توأمان بسیاری از مشترکان ایران و افغانستان است؛ غزلی که در عین حال، خالی از نظم نیست. خوبی کار این غزل در این است که یک بیت کاملاً منظوم نمیسازد و در هر بیت منظومش، اشارات و دقایق و ظرایفی از شعر هم وجود دارد؛ از تخیل تا عاطفه: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|تاریخ درد و رنج من است، تاریخ درد و رنج شما|اندوه دودمان من است، رنگی که در دوات شماست}} | |||
{{ب|این ابرهای جامهدران، باران گریههای مناند|ابر دیار مادریام، در کوه و در فلات شماست}} | |||
{{ب|اینجا نشستهام که غروب، نمنم غزل قدم بزنیم|این شعر، یک بغل گل سرخ، در باغ خاطرات شماست}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
'''غزل دوم'''{{سرخط}}در غزل دوم با نام «حزن کابلی» که به شاعر افغانستانی، محمدکاظم کاظمی تقدیم شده، شور و حال و رنگارنگی غزل نخست را نمیبینیم و حتی اندکی سردی بر آن حاکم است: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|به گوش، قصه بغض شبانهاش نرسید|که آن کلاغ خبرچین به لانهاش نرسید}} | |||
{{ب|به قصههای قدیمی کلاغ را میدید|که وقت سوختن آشیانهاش نرسید}} | |||
{{ب|میان قصه سراسیمه پهلوانهایش|یکی میان غبار زمانهاش نرسید}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
غزلی که روایی است و از شیرینی روایت خالی است: | غزلی که روایی است و از شیرینی روایت خالی است: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|کنار پنجرهاش قلقل سماور نیست|که عطر چای هل و رازیانهاش نرسید}} | |||
{{ب|دریغ، طوطی نقال قهوهخانه خموش|شکرفروش به شور ترانهاش نرسید}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
'''غزل سوم'''{{سرخط}}غزل سوم با نام «از جاده هرات» همان نشانههای غزل نخست را دارد اما شور و طراوت و رنگارنگی آن را نه: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|نشستهای کسی از جاده هرات بیاید|امیر کشورت از فتح سومنات بیاید}} | |||
{{ب|چگونه عنصری از فتح کابلت قصیده بخواند|اگر به کالبدش نفخه حیات بیاید}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
غزل سوم با نام «از جاده هرات» همان | |||
نشستهای کسی از جاده هرات بیاید | |||
امیر کشورت از فتح سومنات بیاید | |||
چگونه عنصری از فتح کابلت قصیده بخواند | |||
'''غزل چهارم''' | |||
«زخمه هستی» غزل چهارم این دفتر است و چندان رسیده نیست؛ اگرچه شاعر آن را به استاد واصف باختری و شکوه غزلهای به یادماندنیاش تقدیم کرده است: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|رود رودی آشفته است، خواب هیرمند امشب|کاش ماه بنوازد، نای هفتبند امشب}} | |||
{{ب|تیشه مانده بیفرهاد، روی دوش شیرینکوه|کاشکی تکان میخورد شانه سهند امشب}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
'''غزل پنجم''' | |||
غزل پنجم «شاه هرات» نام دارد و غزلی آیینی-عرفانی است که بیشتر وزنش به آن شور داده است تا خود شاعر: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|تشنهام از پیش، پای فراتم|سوخته از آه، آب حیاتم}} | |||
{{ب|دست تکان داد عارفی از طف|چرخزنان برد تا عرفاتم}} | |||
{{ب|نقش نگینم یا شرفالشمس|در نجف باد حرز نجاتم}} | |||
{{ب|رفتهام از خویش، تا به کجاها|صبح نیشابور، شام هراتم}} | |||
{{ب|همهمه کیست، حی علی النور|شعشعه چیست در ظلماتم؟}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
غزل پنجم «شاه هرات» نام دارد و غزلی آیینی - عرفانی است که بیشتر وزنش به آن شور داده است تا خود شاعر: | |||
تشنهام از پیش، پای فراتم | |||
سوخته از آه، آب حیاتم | |||
دست تکان داد عارفی از طف | |||
چرخزنان برد تا عرفاتم | |||
نقش نگینم یا شرفالشمس | |||
رفتهام از خویش، تا به کجاها | |||
صبح | |||
همهمه کیست، حی علی النور | |||
شعشعه چیست در ظلماتم؟ | |||
منهای ضعف و قوتهای ابیات بالا که یکی از ضعفهایش نوع بیان «تا به کجاها»ست و بیان قویاش در «شعشعه چیست در ظلماتم؟»؛ باید گفت تعابیری نظیر «چله مستی» و «لیل برات» توان قدرتبخشی به مصراعها و بیتهای خود را ندارند و ازاینرو، آنها را ضعیف میکنند: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|پیر در آن سوست شارح اسما|چله مستی شرح صفاتم}} | |||
{{ب|ای شب گیسوت سوره والیل|گم شده در توست لیل براتم}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
تعابیری چون «صبح تجلی» و «جلوه ذات» هم وامدار قدرت کلام حافظ و شاعران دیروز است که امروز در این دفتر به نفع شاعر مصادره شده است. در واقع هیچ ربطی به شاعر ندارد اگر بیت ذیل قوی است: | تعابیری چون «صبح تجلی» و «جلوه ذات» هم وامدار قدرت کلام حافظ و شاعران دیروز است که امروز در این دفتر به نفع شاعر مصادره شده است. در واقع هیچ ربطی به شاعر ندارد اگر بیت ذیل قوی است: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
حیرتم از این صبح تجلیست | {{ب|حیرتم از این صبح تجلیست|برده به خورشید جلوه ذاتم}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
برده به خورشید جلوه ذاتم | |||
اما در عوض، تعابیر قدرتمندی چون «نذر نگاه» و «بذر خیال» و «تیغ یمانی» و «چرخش خون» در دو بیت ذیل مدیون ذوق و قدرت تخیل و بیان مناسب و زبان قوی شاعر است: | اما در عوض، تعابیر قدرتمندی چون «نذر نگاه» و «بذر خیال» و «تیغ یمانی» و «چرخش خون» در دو بیت ذیل مدیون ذوق و قدرت تخیل و بیان مناسب و زبان قوی شاعر است: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|نذر نگاهت، بذر خیالت|هرچه نمازم، هرچه زکاتم}} | |||
{{ب|تیغ یمانیست باز به مشتم|چرخش خونیست در حرکاتم}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
'''قصیدهها'''{{سرخط}}در بخش قصیدهها، نخست با شعر «قصیده داغ کابل یک» روبهرو هستیم که شروع مصراع با همان پیامک مشهور است که به یک پویش ملی بین دو ملت تبدیل شده بود: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|«جان پدر کجاستی؟» اما جواب کو؟|آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟}} | |||
{{ب|آبادیات کجاست؟ نفس میکشی هنوز|میپرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟}} | |||
{{ب|حاصل به غیر چشم تر از این عتاب نیست|یا جز جویدن جگر از این خطاب کو؟}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
در بخش قصیدهها، نخست با شعر «قصیده داغ کابل یک» روبهرو هستیم که شروع مصراع با همان پیامک مشهور است که به یک پویش ملی بین دو ملت تبدیل شده بود: | |||
«جان پدر کجاستی؟» اما جواب کو؟ | |||
آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟ | |||
آبادیات کجاست؟ نفس میکشی هنوز | |||
میپرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟ | |||
حاصل به غیر چشم تر از این عتاب نیست | |||
ابیات آغاز این قصیده و ابیات میانی چندان چنگی به دل نمیزند. این ابیات قدرت بازتاب عاطفی آن پیامک مشهور را ندارد اما همانگونه که اغلب قصاید مشهور در تداوم کار به شور و حرارت میافتند، محمدحسین انصارینژاد نیز در ابیات آخر این قصیده به تکاپو و شور افتاده است؛ اگرچه کمی دیر. ابیاتی که بازتاب آن پیامک عاطفی را هم بهصورت عاطفی و هم به صورت حماسی پاسخ داده است: | |||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
{{ب|در شامگاه فاجعه پس نیلبک کجاست؟|دستی به زلف خونی چنگ و رباب کو؟}} | |||
ابیات آغاز این قصیده و ابیات میانی چندان چنگی به دل نمیزند. این ابیات قدرت بازتاب عاطفی آن پیامک مشهور را ندارد اما همانگونه که اغلب قصاید مشهور در تداوم کار به شور و حرارت میافتند، محمدحسین انصارینژاد نیز در ابیات آخر این قصیده به تکاپو و شور افتاده | {{ب|گیسو بریده، همنفس صبح کابلند|در خون نشسته جامهدران آفتاب کو؟}} | ||
{{ب|درد صنوبران رشیدت به جان ما|عکس ستارگان شهیدت به قاب کو؟}} | |||
در شامگاه فاجعه پس نیلبک کجاست؟ | {{ب|آنجا به شام مظلمه، هر سو سیاوشیست|ااما کدام محکمه؟ افراسیاب کو؟}} | ||
{{ب|در چاه کابل است تو را هم تهمتنی|رد شغاد گمشده پشت نقاب کو؟}} | |||
دستی به زلف خونی چنگ و رباب کو؟ | {{ب|خون ستارگان تو بر سنگفرشهاست|گیرن بهقدر شیشه شکستن، شتاب کو؟}} | ||
{{ب|بر صبح باغ میشنوی رقص شعله را|نیلوفرانه حاصلت از پیچوتاب کو؟}} | |||
گیسو بریده، همنفس صبح کابلند | {{ب|خونخواه چل ستاره خدایا کدام سوست؟|او را به دوش، چله تیر شهاب کو؟}} | ||
{{ب|اانگار ابرهای اجابت ستروناند|باران بهوقت نافله مستجاب کو؟}} | |||
در خون نشسته جامهدران آفتاب کو؟ | {{ب|کو نعره سواری از آن سو به انتقام|دستی از این قبیله به سرب مذاب کو؟}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
درد صنوبران رشیدت به جان ما | شعر آخر دفتر یک دوبیتی است که به محمد سرور رجایی، شاعر افغانستانی تقدیم شده: | ||
{{شعر|نستعلیق|سبک=color: brown}} | |||
عکس ستارگان شهیدت به قاب کو؟ | {{ب|از آن بالا، سفر خوش باد برگرد|به سوگ آخرین شمشاد برگرد}} | ||
{{ب|پر از انا الیه راجعونم|خرابم، خانهات آباد! برگرد}} | |||
آنجا به شام مظلمه، هر سو سیاوشیست | {{پایان شعر}} | ||
<ref name=":0" /> | |||
در چاه کابل است تو را هم تهمتنی | |||
رد شغاد گمشده پشت نقاب کو؟ | |||
خون ستارگان تو بر سنگفرشهاست | |||
گیرن بهقدر شیشه شکستن، شتاب | |||
بر صبح باغ میشنوی رقص شعله را | |||
نیلوفرانه حاصلت از پیچوتاب کو؟ | |||
او را به دوش، چله تیر شهاب کو؟ | |||
باران بهوقت نافله مستجاب کو؟ | |||
کو نعره سواری از | |||
دستی از این قبیله به سرب مذاب کو؟<ref name=":0" /> | |||
== ترجمه کتاب به زبان انگلیسی == | == ترجمه کتاب به زبان انگلیسی == | ||
کتاب گیسوان کابلی توسط محمدهادی | کتاب گیسوان کابلی توسط محمدهادی جهاندیده، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور به زبان انگلیسی ترجمه شده است.<ref name=":1" /> | ||
== جوایز و افتخارات == | == جوایز و افتخارات == | ||
* اثر برگزیده بخش شعر | * اثر برگزیده بخش شعر بزرگسالان بیستویکمین دوره [[جایزه ادبی قلم زرین]] در سال ۱۴۰۲.<ref>[https://defapress.ir/fa/news/602699/%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B2%D8%B4%D8%AF ««گیسوان کابلی» برگزیده جایزه قلم زرین ۱۴۰۲ شد»]. خبرگزاری دفاع مقدس. ۲۰ تیر ۱۴۰۲</ref> | ||
== نشستهای برگزار شده درباره اثر == | == نشستهای برگزار شده درباره اثر == | ||
خط ۲۶۳: | خط ۱۹۳: | ||
=== محمدکاظم کاظمی؛ شاعر و پژوهشگر افغانستانی === | === محمدکاظم کاظمی؛ شاعر و پژوهشگر افغانستانی === | ||
'''حشرونشر با شاعران افغانستان''' | '''حشرونشر با شاعران افغانستان''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=انصارینژاد سالهاست که با افغانستان و شاعران آن | {{گفتاورد تزیینی|text=انصارینژاد سالهاست که با افغانستان و شاعران آن حشرونشر دارد. پیشازاین نیز یک گزیده از آثار علامه سید اسماعیل بلخی را منتشر کرده است. کتاب «گیسوان کابلی» او در دو فصل شکل یافته است، یکی «از جاده هرات» و دیگری «چکامههای کابلی» و در مجموع پانزده شعر بلند و کوتاه از این شاعر را در خود جای داده است.<ref>[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/09/01/2808113/%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 «گیسوان کابلی؛ کتاب متفاوت یک شاعر ایرانی درباره افغانستان»]. خبرگزاری تسنیم. ۱ آذر ۱۴۰۱</ref> | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:Gisovanekaboli07.jpg|بندانگشتی|محمدهادی جهاندیده در آیین رونمایی از اثر. شیراز. ۱۴۰۲]] | [[پرونده:Gisovanekaboli07.jpg|بندانگشتی|محمدهادی جهاندیده در آیین رونمایی از اثر. شیراز. ۱۴۰۲]] | ||
خط ۲۶۹: | خط ۱۹۹: | ||
=== محمد هادی جهاندیده؛ مترجم === | === محمد هادی جهاندیده؛ مترجم === | ||
'''بسیاری از آثار مهم فارسی به انگلیسی برگردانده نشدهاند''' | '''بسیاری از آثار مهم فارسی به انگلیسی برگردانده نشدهاند''' | ||
{{گفتاورد تزیینی|text=کتاب، سرشار از تلویحات و واژگان کهن و مفاهیم عرفانی بود که بسیاری از آنها برای مخاطبان انگلیسی زبان ناآشنا و دیرفهم بود. به همین دلیل در ترجمه کتاب به زبان انگلیسی بسیاری از مفاهیم را در پاورقی توضیح دادیم. | {{گفتاورد تزیینی|text=کتاب، سرشار از تلویحات و واژگان کهن و مفاهیم عرفانی بود که بسیاری از آنها برای مخاطبان انگلیسی زبان ناآشنا و دیرفهم بود. به همین دلیل در ترجمه کتاب به زبان انگلیسی بسیاری از مفاهیم را در پاورقی توضیح دادیم. کتابهایی که از فارسی به انگلیسی ترجمه می شود از دیگر کشورها و زبانها نیز حضور پیدا میکند و مخاطب از تمام کشورها خواهد داشت. | ||
در ترجمه باید ظرافت و دقت کامل صورت گیرد. بسیاری از آثار مهم دنیا هنوز به فارسی ترجمه نشده و بسیاری از آثار مهم فارسی نیز به انگلیسی برگردانده نشده است.<ref name=":1" /> | |||
}} | }} | ||
== برشی از متن == | == برشی از متن == | ||
این شاهراه قونیه است، یا | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|این شاهراه قونیه است، یا جاده هرات شماست|اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست}} | |||
اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست | {{ب|این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ، مگر؟|محو قمارخانه ما، مبهوت کیش و مات شماست}} | ||
{{ب|گرسیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ|تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بیثبات شماست}} | |||
{{ب|میخواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را|این جلوه حیات من است، این جذبه حیات شماست}} | |||
این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه | {{ب|یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلیات|چای و پنیر و پسته ما، دلتنگ سور و سات شماست}} | ||
{{ب|هر شیعه است سنی شرع، هر سنی است شیعه عشق|این سنت هزاره ما این صافی از صفات شماست}} | |||
محو | {{ب|شور شهید بلخیمان از خاک کربلاست، ببین|هلمند را که هر نفساش شبخوانی فرات شماست}} | ||
{{ب|کو حاجتی به قبلهنما، هر دو اذان به اذن رسول|ساعت به وقت شرعی ما، حی علیالصلاة شماست}} | |||
{{ب|گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین|تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست}} | |||
{{ب|پیر هرات و حافظ شهر، از یک بهار رد شدهاند|این شاخه دعای من است، آن شاخه نبات شماست}} | |||
{{ب|تاریخ درد و رنج من است تاریخ درد و رنج شما|اندوه دومان من است رنگی که در دوات شماست}} | |||
تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بیثبات شماست | {{ب|این ابرهای جامهدران باران گریههای مناند|ابر دیار مادریام در کوه و در فلات شماست}} | ||
{{ب|اینجا نشستهام که غروب، نمنم غزل قدم بزنیم|این شعر، یک بغل گل سرخ در باغ خاطرات شماست}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
میخواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را | |||
این | |||
یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلیات | |||
چای و پنیر و | |||
هر شیعه است سنی شرع، هر سنی است شیعه عشق | |||
این سنت هزاره ما این صافی از صفات شماست | |||
شور شهید بلخیمان از خاک کربلاست، ببین | |||
هلمند را که هر نفساش شبخوانی فرات شماست | |||
کو حاجتی به قبلهنما، هر دو اذان به اذن رسول | |||
ساعت به وقت شرعی ما، حی | |||
گرداب و بیم موج | |||
تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست | |||
پیر هرات و حافظ شهر، از یک بهار رد شدهاند | |||
این شاخه دعای من است، آن شاخه نبات شماست | |||
اندوه دومان من است رنگی که در دوات شماست | |||
این ابرهای جامهدران باران گریههای مناند | |||
ابر دیار مادریام در کوه و در فلات شماست | |||
اینجا نشستهام که غروب، | |||
این شعر، یک بغل گل سرخ در باغ خاطرات شماست | |||
== مشخصات کتابشناختی == | == مشخصات کتابشناختی == | ||
خط ۳۴۲: | خط ۲۲۶: | ||
== نوا، نما و نگاه == | == نوا، نما و نگاه == | ||
* [https://www.iribnews.ir/fa/amp/news/3687954 مصاحبه صداوسیما با محمدحسین انصاری در ارتباط با کتاب | * [https://www.iribnews.ir/fa/amp/news/3687954 مصاحبه صداوسیما با محمدحسین انصاری در ارتباط با کتاب «گیسوان کابلی»]». خبرگزاری صداوسیما مرکز فارس. ۴ دی ۱۴۰۱ | ||
* [https://www.aparat.com/v/y851fre محمدحسین انصارینژاد چهره سال هنر انقلاب اسلامی فارس ۱۴۰۱]. حوزه هنری فارس. ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ | * [https://www.aparat.com/v/y851fre محمدحسین انصارینژاد چهره سال هنر انقلاب اسلامی فارس ۱۴۰۱]. حوزه هنری فارس. ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ||
* [https://www.aparat.com/v/o243hwi شعرخوانی|حجتالاسلام محمدحسین انصارینژاد]. دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | * [https://www.aparat.com/v/o243hwi شعرخوانی|حجتالاسلام محمدحسین انصارینژاد]. دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۰
گیسوان کابلی | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | محمدحسین انصارینژاد |
ناشر | صریر |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۴۰۱ |
تعداد چاپ | چاپ اول در ۱۴۰۱ |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۲۹۶۳۶۱۳ |
تعداد صفحات | ۶۲ |
موضوع | شعر، افغانستان |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
«گیسوان کابلی» مجموعه شعری از محمدحسین انصارینژاد، با محوریت دردها و غربت کشور همسایه، افغانستان میباشد که اولینبار در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات صریر چاپ شده است. این اثر به عنوان برگزیده بخش شعر بزرگسالان بیستویکمین دوره جایزه ادبی قلم زرین معرفی شد.
«گیسوان کابلی» دربرگیرنده شانزده شعر کوتاه و بلند از محمدحسین انصارینژاد درباره افغانستان، دردها و اندوههای این کشور دوست و همسایه دیواربهدیوار ما است. کتاب مشتمل بر سرودههایی برای غربت افغانستان است و مقدمه کتاب را دکتر غلامعلی حداد عادل نوشتهاند.
انصارینژاد از جمله شاعران ایرانی میباشد که در سالهای گذشته با سرودههای خود نسبت به وقایع و حوادث جاری در افغانستان، با مردم این کشور همدردی کرده و نسبت به این وقایع واکنش نشان داده است. او در این کتاب، تمام سرودههای خود را به این موضوع اختصاص داده است.
کتاب «گیسوان کابلی» یک نمونه از حرکتهای فرهنگی در جامعه ایران برای نشاندادن پیوندها میان فارسیزبانان بهویژه با کشور همسایه شرقی، یعنی افغانستان است. این اولینباری بوده است که یک مجموعه شعر از شاعران ایرانی به طور کامل به موضوعات مرتبط با افغانستان اختصاص دارد. محمدحسین انصارینژاد پیش از این نیز گزیدهای از اشعار علامه سید اسماعیل بلخی، اندیشمند و از پیشگامان نهضت اسلامی افغانستان را در قالب اثری با عنوان «ستارهای در حصار» منتشر کرده است.
خلاصه اثر
مجموعه شعر «گیسوان کابلی» از محمدحسین انصارینژاد در قالبهای غزل، قصیده یا به قول شاعر، چکامه است و آخرین شعر این مجموعه نیز یک دوبیتی است. این مجموعه شامل شش غزل، هشت قصیده (قصیدههایی که بلند نیستند) و یک دوبیتی است.
غلامعلی حداد عادل مقدمهای بر مجموعه شعر «گیسوان کابلی» نوشته که درباره افغانستان و مردم آن کشور است. این مقدمه درباره چرایی شعرهای این دفتر است، نه درباره چگونگی شعرهای آن. حدادعادل در مقدمه خود، بهصورت موجز نکات خاصی را ذکر کرده است؛ مثلاً به پیامک «جان پدر کجاستی؟» که در ایران و افغانستان کمکم تبدیل به جمله مشهور و تاثیرگذاری شد و بهشکل یک پویش و همدردی اجتماعی درآمد، اشاره کرده است. حداد عادل این جمله احساسی و دردآلود را نهتنها به مظلومیت مردم افغانستان، بلکه به مظلومیت مردم ایران در هشت سال دفاع مقدس و پدرانی که داغ پسر دیدهاند، ارتباط میدهد.
همچنین به مظلومیت مردم عراق، یمن، سوریه، لبنان نیز شاره کرده و این جمله دردآلود را خلاصه این مظلومیتها میداند. سپس از افغانستانی میگوید که نهتنها همسایه ما است، بلکه از مردمی میگوید که در فرهنگ، تاریخ، دین و زبان با ما اشتراکات زیادی دارند.
فصل اول کتاب نامش «از جاده هرات» است؛ این فصل شامل شش غزل که غزل اول به شاعران مهاجر افغانستان تقدیم شده است: «برای شاعران مهاجر افغانستان که با درد و داغ هم زیستهایم».[۱]
درباره نویسنده

محمدحسین انصارینژاد در مهر سال ۱۳۵۵ در برازجان به دنیا آمد.[۲] اولین نغمه موزون را در دوازده سالگی زمزمه کرد و در دوران راهنمایی، دوبار در مسابقات شعر و قصه دانشآموزی برنده شد و به سطح استان راه یافت. اندکی بعد به قول خودش دست به دامن نامه برد و سرودههایش را برای بزرگانی مثل مشفق کاشانی، ادیب برومند و فریدون مشیری پست میکرد. نامهها یکی پس از دیگری میرسید و رهنمودهای ارزنده آن بزرگان چراغی بر راه دوردست پیشرویش روشن میکرد.[۳]
او در سال ۱۳۷۵ پس از اخذ دیپلم وارد حوزه علمیه شد و در مدارس شهید نجابت شیراز و الهادی قم به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۸۲ افتخار پوشیدن لباس روحانیت را به دست آورد. انصارینژاد علاوهبر شعر، یکی از فعالان عرصه نقد و پژوهش کشور است و از وی تاکنون نقدها و مقالات فراوانی در مطبوعات و گاهنامههای ادبی منتشر شده است. همچنین او دبیر علمی کنگره شعر پاسدار و برگزیده کنگرههای شعر انتظار، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید است.[۲]
انصارینژاد دارای گواهینامه درجه یک هنری، معادل دکتری است و همایشهایی برای تجلیل از او برگزار شده است. این شاعر، منتقد و پژوهشگر در نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه فعالیت داشته و معاونت بخش ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهاى دفاع مقدس در استان فارس را بر عهده دارد.
برخی از آثار
- سواحل بیتاب؛
- روی شانه اروند؛
- شمسالشرف؛
- از سمت سناباد.[۴]
کارنامه و فعالیتها
- دبیر علمی کنگره سراسری شعر دفاع مقدس ۱۴۰۱؛
- دبیر اجرایی کنگره سراسری شعر مقاومت؛
- عضویت در هیئت علمی هفدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر در سال ۱۴۰۱ توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛
- دبیر علمی کنگره سراسری شعر پاسدار از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱؛
- چاپ بیش از بیستوهفت مجموعه شعر و یک مجموعه داستان تحت نام «باغ چنا» و آثار پژوهشی؛
- عضویت در شورای شعر و موسیقی صداوسیما فارس؛
- مدیریت کانون ادبی رضوی بوشهر؛
- مدیریت انجمن قلم ایران در فارس؛
- داوری کنگره شعر انتظار و کنگره شعر مقاومت و کنگره شعر لالههای مقاومت؛
- نویسنده کتاب برتر سپاه در سالهای ۱۳۹۳، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵؛
- برگزیده سراسری شعر اشراق هنر آسمانی اندیشه مطهر؛
- برگزیده کنگرههای شعر انتظار، بسیج، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر و توحید؛
- داور کنگرههای شعر پایداری در استان بوشهر و استان یزد،
- داور کنگرههای شعر شاهچراغ، نماز، توحیدی در استانهای فارس و یزد؛
- انتخاب بهعنوان چهره برتر سال ۱۴۰۱ هنر انقلاب اسلامی استان فارس.[۵]
نظر نویسنده درباره اثر

پلی میان دو همسایه
من از چهاردهسالگی که وارد حوزه علمیه شیراز شدم با تعدادی از دوستان طلبه افغانستانی که مهاجران آنجا بودند، آشنا شدم. کتاب علامه سید اسماعیل بلخی از شاعران خیلی خوب و مسلط و متفکر افغانستان به دستم رسید و با اندیشهها و شعرهای آن انسان بزرگ آشنا شدم. بعد از آن هم با بسیاری از شاعران مهاجر افغانستان مثل استاد محمدکاظم کاظمی و استاد ابوطالب مظفری آشنا شدم و حشرونشر بسیار نزدیکی با شاعران افغانستان داشتم.
طبیعی است که افغانستان و حوادث افغانستان را دنبال کنم؛ مخصوصاً انفجارها و بیثباتیها را در این کشور دوست و برادر و همسایه، برایم بسیار رنجآور باشد. افغانستان پیشینه تاریخی مشترکی با ما دارد و فرهنگمان با هم گره خورده است و این اثر میتواند به نزدیکتر شدن مناسبات ادبی و فرهنگی این دو کشور همسایه کمک کند، چون اشتراکات بسیاری در حوزه ادبی و فرهنگی با هم داریم.[۶]
داستان نگارش اثر
کتاب، شعر، کشور افغانستان و مهاجرین افغانستانی؛ این پیشینه ذهنی سبب شد تا اشعاری را به فراخور اتفاقات و وقایع مختلف مرتبط با افغانستان سرودم. این شعرها در واقع واکنشی بود به حوادثی که در کشور همسایه و همزبان ما در مواقع مختلف رخ داده بود؛ مانند آنچه در دشت برچی رخ داد یا شهادت تعدادی از دانشجویان در دانشگاه کابل و شهادت دانشآموزان.
پس از مدتی تصمیم گرفتم که این اشعار را در قالب یک مجموعه مستقل منتشر کنم تا شاید گام مؤثری در جهت پیوند میان فارسیزبانان و پژواکی برای همدلی و همزبانی دو ملت دوست و همسایه باشد.
شعرهای مجموعه «گیسوان کابلی» در واقع اشعاری است درباره مردمی که جانشان را بر سر ایمان و آرمانشان گذاشتهاند؛ نشانی از همدلی است با همسایه دیواربهدیوارمان و فرهنگی که پاره تن ایران فرهنگی و تاریخ مشترک ماست.[۷]
حادثه تروریستی دانشگاه کابل
ارادت من به شاعران افغانستان، همچنین حوادث چند دهه اخیر کشور افغانستان باعث شد که در چند سال گذشته اشعاری را با این موضوع بسرایم. حادثه تروریستی در دانشگاه کابل افغانستان سبب شد که به صورت جدی در این حوزه گام برداریم. ایران و افغانستان اشتراکات فرهنگی متعددی دارند.[۸]

مانوس با آثار شهید بلخی
من پیش از انتشار کتاب «گیسوی کابلی» کتاب دیگری با عنوان «ستارهای در حصار» را منتشر کرده بودم که حاصل یک کار پژوهشی بود. سال ۱۳۷۴ که در حوزه علمیه شیراز تحصیل میکردم، با طلاب دردمند افغانستانی همدرس و هممباحثه بودم. آنها با آثار شهید اسماعیل بلخی خیلی مأنوس بودند. خاطرم هست از بس کتاب شهید بلخی میان آنها دستبهدست شده بود که دیگر رنگ و رو رفته بود.
در آن زمان هفده سال سن داشتم و آثار شهید بلخی روی من تأثیر بسیاری گذاشت. در کنار آثار شهید بلخی، آثار دیگر شاعران افغانستانی از جمله شعر «پیاده آمده بودم» که از آثار ماندگار شاعران مهاجر افغانستانی است نیز در آن ایام بر من تأثیر بسیاری گذاشت. این اثر تنها یک قطعه شعر نیست، بلکه اثری است که هم بار عاطفی دارد و هم بار حماسی و از این منظر، یک اثر بهتماممعنا، ماندگار است.
بعدها دوستی با شاعران مهاجر افغانستانی از جمله آقای کاظمی سبب شد با این فضا بیشتر آشنا شوم. خود آقای کاظمی از جمله اساتیدی است که باید گفت دستم بگرفت و پابهپا برد. مقدمه کتاب «گیسوان کابلی» نیز به کوشش ایشان نوشته شده است.[۷]
نقد و بررسی اثر

شعرهای تصویری
اشعار حجتالاسلام انصارینژاد قابل ترجمه است؛ چون اشعار او صرفاً در حوزه مضمون و بازی زبانی نیست. سرودههای این شاعر تصویر، عاطفه و اندیشه دارد و مفهومی را به مخاطب عرضه میکند.
تنوع قالب، تصویرگرایی، آمیختگی با تصاویر کهن و معاصر، ارتباط پنهان کلمات، توجه به تعابیر، اهمیت بینامتنیت و تأثیرپذیری از اقلیم و فضا روستایی از جمله ویژگیهای شعر این شاعر است.[۸]
نقد یک به یک سرودهها
غزل نخست
غزل نخست این مجموعه شعر با نام «گیسوان کابلی» که همنام اسم کتاب است. در این شعر، شاعر نشانههای مشترک دو کشور را به رخ میکشد. از شاهراه قونیه و حضرت شمس و جاده هرات گرفته تا شور و بیات و بانگ شاه کابلی و شامگاه بلخ، از یلدا تا گیسوان بلند کابلی تا سنت، صفات، شهید بلخی شاعر، خاک کربلا، فرات؛ این همه را خوب به هم میآورد:
این شاهراه قونیه است، یا جاده هرات شماست | اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست | |
این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ، مگر؟ | محو قمارخانه ما، مبهوت کیش و مات شماست | |
گرسیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ | تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بیثبات شماست | |
میخواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را | این جلوه حیات من است، این جذبه حیات شماست | |
یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلیات | چای و پنیر و پسته ما، دلتنگ سور و سات شماست | |
گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین | تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست |
غزلی که در کنار نشانهها، مشترکات را نیز برمیشمرد و در بین راه، شاعر آن را خالی از آیینیشدن با نام امام حسین (ع) نمیگذارد. غزلی که توأمان بسیاری از مشترکان ایران و افغانستان است؛ غزلی که در عین حال، خالی از نظم نیست. خوبی کار این غزل در این است که یک بیت کاملاً منظوم نمیسازد و در هر بیت منظومش، اشارات و دقایق و ظرایفی از شعر هم وجود دارد؛ از تخیل تا عاطفه:
تاریخ درد و رنج من است، تاریخ درد و رنج شما | اندوه دودمان من است، رنگی که در دوات شماست | |
این ابرهای جامهدران، باران گریههای مناند | ابر دیار مادریام، در کوه و در فلات شماست | |
اینجا نشستهام که غروب، نمنم غزل قدم بزنیم | این شعر، یک بغل گل سرخ، در باغ خاطرات شماست |
غزل دوم
در غزل دوم با نام «حزن کابلی» که به شاعر افغانستانی، محمدکاظم کاظمی تقدیم شده، شور و حال و رنگارنگی غزل نخست را نمیبینیم و حتی اندکی سردی بر آن حاکم است:
به گوش، قصه بغض شبانهاش نرسید | که آن کلاغ خبرچین به لانهاش نرسید | |
به قصههای قدیمی کلاغ را میدید | که وقت سوختن آشیانهاش نرسید | |
میان قصه سراسیمه پهلوانهایش | یکی میان غبار زمانهاش نرسید |
غزلی که روایی است و از شیرینی روایت خالی است:
کنار پنجرهاش قلقل سماور نیست | که عطر چای هل و رازیانهاش نرسید | |
دریغ، طوطی نقال قهوهخانه خموش | شکرفروش به شور ترانهاش نرسید |
غزل سوم
غزل سوم با نام «از جاده هرات» همان نشانههای غزل نخست را دارد اما شور و طراوت و رنگارنگی آن را نه:
نشستهای کسی از جاده هرات بیاید | امیر کشورت از فتح سومنات بیاید | |
چگونه عنصری از فتح کابلت قصیده بخواند | اگر به کالبدش نفخه حیات بیاید |
غزل چهارم
«زخمه هستی» غزل چهارم این دفتر است و چندان رسیده نیست؛ اگرچه شاعر آن را به استاد واصف باختری و شکوه غزلهای به یادماندنیاش تقدیم کرده است:
رود رودی آشفته است، خواب هیرمند امشب | کاش ماه بنوازد، نای هفتبند امشب | |
تیشه مانده بیفرهاد، روی دوش شیرینکوه | کاشکی تکان میخورد شانه سهند امشب |
غزل پنجم
غزل پنجم «شاه هرات» نام دارد و غزلی آیینی-عرفانی است که بیشتر وزنش به آن شور داده است تا خود شاعر:
تشنهام از پیش، پای فراتم | سوخته از آه، آب حیاتم | |
دست تکان داد عارفی از طف | چرخزنان برد تا عرفاتم | |
نقش نگینم یا شرفالشمس | در نجف باد حرز نجاتم | |
رفتهام از خویش، تا به کجاها | صبح نیشابور، شام هراتم | |
همهمه کیست، حی علی النور | شعشعه چیست در ظلماتم؟ |
منهای ضعف و قوتهای ابیات بالا که یکی از ضعفهایش نوع بیان «تا به کجاها»ست و بیان قویاش در «شعشعه چیست در ظلماتم؟»؛ باید گفت تعابیری نظیر «چله مستی» و «لیل برات» توان قدرتبخشی به مصراعها و بیتهای خود را ندارند و ازاینرو، آنها را ضعیف میکنند:
پیر در آن سوست شارح اسما | چله مستی شرح صفاتم | |
ای شب گیسوت سوره والیل | گم شده در توست لیل براتم |
تعابیری چون «صبح تجلی» و «جلوه ذات» هم وامدار قدرت کلام حافظ و شاعران دیروز است که امروز در این دفتر به نفع شاعر مصادره شده است. در واقع هیچ ربطی به شاعر ندارد اگر بیت ذیل قوی است:
حیرتم از این صبح تجلیست | برده به خورشید جلوه ذاتم |
اما در عوض، تعابیر قدرتمندی چون «نذر نگاه» و «بذر خیال» و «تیغ یمانی» و «چرخش خون» در دو بیت ذیل مدیون ذوق و قدرت تخیل و بیان مناسب و زبان قوی شاعر است:
نذر نگاهت، بذر خیالت | هرچه نمازم، هرچه زکاتم | |
تیغ یمانیست باز به مشتم | چرخش خونیست در حرکاتم |
قصیدهها
در بخش قصیدهها، نخست با شعر «قصیده داغ کابل یک» روبهرو هستیم که شروع مصراع با همان پیامک مشهور است که به یک پویش ملی بین دو ملت تبدیل شده بود:
«جان پدر کجاستی؟» اما جواب کو؟ | آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟ | |
آبادیات کجاست؟ نفس میکشی هنوز | میپرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟ | |
حاصل به غیر چشم تر از این عتاب نیست | یا جز جویدن جگر از این خطاب کو؟ |
ابیات آغاز این قصیده و ابیات میانی چندان چنگی به دل نمیزند. این ابیات قدرت بازتاب عاطفی آن پیامک مشهور را ندارد اما همانگونه که اغلب قصاید مشهور در تداوم کار به شور و حرارت میافتند، محمدحسین انصارینژاد نیز در ابیات آخر این قصیده به تکاپو و شور افتاده است؛ اگرچه کمی دیر. ابیاتی که بازتاب آن پیامک عاطفی را هم بهصورت عاطفی و هم به صورت حماسی پاسخ داده است:
در شامگاه فاجعه پس نیلبک کجاست؟ | دستی به زلف خونی چنگ و رباب کو؟ | |
گیسو بریده، همنفس صبح کابلند | در خون نشسته جامهدران آفتاب کو؟ | |
درد صنوبران رشیدت به جان ما | عکس ستارگان شهیدت به قاب کو؟ | |
آنجا به شام مظلمه، هر سو سیاوشیست | ااما کدام محکمه؟ افراسیاب کو؟ | |
در چاه کابل است تو را هم تهمتنی | رد شغاد گمشده پشت نقاب کو؟ | |
خون ستارگان تو بر سنگفرشهاست | گیرن بهقدر شیشه شکستن، شتاب کو؟ | |
بر صبح باغ میشنوی رقص شعله را | نیلوفرانه حاصلت از پیچوتاب کو؟ | |
خونخواه چل ستاره خدایا کدام سوست؟ | او را به دوش، چله تیر شهاب کو؟ | |
اانگار ابرهای اجابت ستروناند | باران بهوقت نافله مستجاب کو؟ | |
کو نعره سواری از آن سو به انتقام | دستی از این قبیله به سرب مذاب کو؟ |
شعر آخر دفتر یک دوبیتی است که به محمد سرور رجایی، شاعر افغانستانی تقدیم شده:
از آن بالا، سفر خوش باد برگرد | به سوگ آخرین شمشاد برگرد | |
پر از انا الیه راجعونم | خرابم، خانهات آباد! برگرد |
ترجمه کتاب به زبان انگلیسی
کتاب گیسوان کابلی توسط محمدهادی جهاندیده، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور به زبان انگلیسی ترجمه شده است.[۸]
جوایز و افتخارات
- اثر برگزیده بخش شعر بزرگسالان بیستویکمین دوره جایزه ادبی قلم زرین در سال ۱۴۰۲.[۹]
نشستهای برگزار شده درباره اثر

- آیین رونمایی سه کتاب «گرگ و میش»، «خنجر و خاکریز» و «گیسوان کابلی» با حضور شاعران در شیراز در ۲۶ دی ۱۴۰۲ برگزار شد.[۸]
اظهارنظرها درباره اثر
محمدکاظم کاظمی؛ شاعر و پژوهشگر افغانستانی
حشرونشر با شاعران افغانستان
« | انصارینژاد سالهاست که با افغانستان و شاعران آن حشرونشر دارد. پیشازاین نیز یک گزیده از آثار علامه سید اسماعیل بلخی را منتشر کرده است. کتاب «گیسوان کابلی» او در دو فصل شکل یافته است، یکی «از جاده هرات» و دیگری «چکامههای کابلی» و در مجموع پانزده شعر بلند و کوتاه از این شاعر را در خود جای داده است.[۱۰] | » |

محمد هادی جهاندیده؛ مترجم
بسیاری از آثار مهم فارسی به انگلیسی برگردانده نشدهاند
« | کتاب، سرشار از تلویحات و واژگان کهن و مفاهیم عرفانی بود که بسیاری از آنها برای مخاطبان انگلیسی زبان ناآشنا و دیرفهم بود. به همین دلیل در ترجمه کتاب به زبان انگلیسی بسیاری از مفاهیم را در پاورقی توضیح دادیم. کتابهایی که از فارسی به انگلیسی ترجمه می شود از دیگر کشورها و زبانها نیز حضور پیدا میکند و مخاطب از تمام کشورها خواهد داشت.
در ترجمه باید ظرافت و دقت کامل صورت گیرد. بسیاری از آثار مهم دنیا هنوز به فارسی ترجمه نشده و بسیاری از آثار مهم فارسی نیز به انگلیسی برگردانده نشده است.[۸] |
» |
برشی از متن
این شاهراه قونیه است، یا جاده هرات شماست | اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست | |
این بانگ «شاه کابلی» است، از شامگاه بلخ، مگر؟ | محو قمارخانه ما، مبهوت کیش و مات شماست | |
گرسیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ | تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بیثبات شماست | |
میخواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را | این جلوه حیات من است، این جذبه حیات شماست | |
یلدای من بلندتر است از گیسوان کابلیات | چای و پنیر و پسته ما، دلتنگ سور و سات شماست | |
هر شیعه است سنی شرع، هر سنی است شیعه عشق | این سنت هزاره ما این صافی از صفات شماست | |
شور شهید بلخیمان از خاک کربلاست، ببین | هلمند را که هر نفساش شبخوانی فرات شماست | |
کو حاجتی به قبلهنما، هر دو اذان به اذن رسول | ساعت به وقت شرعی ما، حی علیالصلاة شماست | |
گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین | تا کشتی نجات من است، تا کشتی نجات شماست | |
پیر هرات و حافظ شهر، از یک بهار رد شدهاند | این شاخه دعای من است، آن شاخه نبات شماست | |
تاریخ درد و رنج من است تاریخ درد و رنج شما | اندوه دومان من است رنگی که در دوات شماست | |
این ابرهای جامهدران باران گریههای مناند | ابر دیار مادریام در کوه و در فلات شماست | |
اینجا نشستهام که غروب، نمنم غزل قدم بزنیم | این شعر، یک بغل گل سرخ در باغ خاطرات شماست |
مشخصات کتابشناختی
«گیسوان کابلی» مجموعه سرودههای محمدحسین انصارینژاد، اولینبار در قالب ۶۲ صفحه در قطع رقعی و با جلد شومیز در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات صریر به چاپ رسیده است.
نوا، نما و نگاه
- مصاحبه صداوسیما با محمدحسین انصاری در ارتباط با کتاب «گیسوان کابلی»». خبرگزاری صداوسیما مرکز فارس. ۴ دی ۱۴۰۱
- محمدحسین انصارینژاد چهره سال هنر انقلاب اسلامی فارس ۱۴۰۱. حوزه هنری فارس. ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
- شعرخوانی|حجتالاسلام محمدحسین انصارینژاد. دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۱۷ فروردین ۱۴۰۲
پانوشت
- ↑ پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ «نگاهی به مجموعه شعر «گیسوان کابلی» اثر محمدحسین انصارینژاد جان پدر کجاستی؟». وطن امروز. ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
- ↑ پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ «معرفی و دانلود کتاب صوتی دل نخواهی». کتابراه. دریافت شده در ۱۷ دی ۱۴۰۳
- ↑ «محمدحسین انصارینژاد پدیده شعر ایران». وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۱۳ آبان ۱۴۰۰
- ↑ «محمدحسین انصارینژاد». شعر هیئت. بیتا. دریافت شده در ۱۷ دی ۱۴۰۳
- ↑ «برشی از زندگی محمد حسین انصارینژاد چهره برتر هنر انقلاب اسلامی استان فارس در سال ۱۴۰۱/ متولد بوشهر، ساکن شیراز، عاشق ایران». خبرگزاری فارس. ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
- ↑ ««گیسوان کابلی» کمکی به نزدیک شدن مناسبات ادبی ایران و افغانستان». خبرگزاری تسنیم. ۲۴ آذر ۱۴۰۲
- ↑ پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ «آرمان «وطن فارسی» در «دهکده جهانی»/ شکلگیری تمدن فارسی برای بعضیها زنگ خطر است». انجمن قلم. ۹ آذر ۱۴۰۱
- ↑ پرش به بالا به: ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ «سه کتاب شعر در شیراز رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور. ۲۷ دی ۱۴۰۲
- ↑ ««گیسوان کابلی» برگزیده جایزه قلم زرین ۱۴۰۲ شد». خبرگزاری دفاع مقدس. ۲۰ تیر ۱۴۰۲
- ↑ «گیسوان کابلی؛ کتاب متفاوت یک شاعر ایرانی درباره افغانستان». خبرگزاری تسنیم. ۱ آذر ۱۴۰۱