زخم شیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
غزلِ بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Karbar1 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۳: خط ۲۳:
|پیش از         =  
|پیش از         =  
}}
}}
[[پرونده:Zakhm shir jeld no.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''تغییر جلد زخم شیر{{سخ}}در نسخهٔ جدید<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=2478862|عنوان= تغییر طراحی جلد زخم شیر}}</ref>'''</center>]]
[[پرونده:Zakhm shir jeld no.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'تغییر جلد زخم شیر{{سخ}}در نسخهٔ جدید<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=2478862|عنوان= تغییر طراحی جلد زخم شیر}}</ref>"'</center>]]
[[پرونده:Samad taheri.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ{{سخ}}[[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]]<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://jalal.adabiatirani.com/1397/09/18/%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF/|عنوان= برندهٔ یازدهمین دورهٔ جلال}}</ref>'''</center>]]
[[پرونده:Samad taheri.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ{{سخ}}[[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]]<ref>{{یادکرد وب|نشانی= http://jalal.adabiatirani.com/1397/09/18/%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF/|عنوان= برندهٔ یازدهمین دورهٔ جلال}}</ref>"'</center>]]
[[پرونده:Zakhm shir jaeeze ahmad mahmood.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]<ref name=''محمود''/>'''</center>]]
[[پرونده:Zakhm shir jaeeze ahmad mahmood.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]<ref name="محمود"/>"'</center>]]
'''زخم شیر''' مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه به‌روایت صمد طاهری، در ژانری واقع‌گرایانه است که شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]] و برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]  شده است.<ref name =''نقد کتاب''>{{یادکرد وب|نشانی= https://shahraranews.ir/fa/publication/content/1025/9961|عنوان= نقد کتاب}}</ref>زخم شیر نخستین بار در سال ١٣٩۶ منتشر شد و تاکنون در شش نوبت و با بیش از ۶۶٠٠ نسخه، به چاپ رسیده است.<ref name =''تیراژ''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=2478862|عنوان= تیراژ زخم شیر}}</ref>
"زخم شیر" مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه به‌روایت [[صمد طاهری]]، در ژانری واقع‌گرایانه است که شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]] و برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]  شده است.<ref name ="نقد کتاب">{{یادکرد وب|نشانی= https://shahraranews.ir/fa/publication/content/1025/9961|عنوان= نقد کتاب}}</ref>زخم شیر نخستین بار در سال ١٣٩۶ منتشر شد و تاکنون در شش نوبت و با بیش از ۶۶٠٠ نسخه، به چاپ رسیده است.<ref name ="تیراژ">{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=2478862|عنوان= تیراژ زخم شیر}}</ref>


<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>
مجموعه‌داستانی «زخم شیر» گردهمایی داستان‌هایی با نام‌های «مردی که کبوترهای باغی را با سنگ می‌کشت»، «موش خرما»، «خروس»، «مهمانی»، «در دام مانده مرغی»، «نی‌زن»، «سفر سوم»، «زخم شیر»، «نام آن پرنده چه بود؟»، «چیز و فلان و بهمان و اینا» و «سگ ولگرد»است که بین مهرماه ١٣۹۰ تا مردادماه ١٣۹۵ نوشته شده‌اند. جغرافیای بیشتر داستان‌ها، شهرها و روستاهای جنوب کشور و مرگ عنصری اصلی داستان‌ها است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.iranto.ir/%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7-%D8%B4%D9%83%D9%88%D9%81%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/|عنوان= ویژگی‌های زخم شیر}}</ref>شخصیت‌‌ها، مردم عادی هستند و گاه در موقعیت‌های عجیب و غریب و گاه روزمره گرفتار می‌شوند و سرانجام داستان‌ها به‌دور از کلیشه‌های معمول است و گاه به قدری عجیب و غریب است که خواننده را غافلگیر می‌کند. داستان‌ها دغدغه‌های اجتماعی و موضوعات متنوعی دارند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://netnevesht.com/zakhm-shir-samad-taheri/|عنوان= مشخصه‌های زخم شیر}}</ref>  
مجموعه‌داستانی «زخم شیر» گردهمایی داستان‌هایی با نام‌های «مردی که کبوترهای باغی را با سنگ می‌کشت»، «موش خرما»، «خروس»، «مهمانی»، «در دام مانده مرغی»، «نی‌زن»، «سفر سوم»، «زخم شیر»، «نام آن پرنده چه بود؟»، «چیز و فلان و بهمان و اینا» و «سگ ولگرد»است که بین مهرماه ١٣۹۰ تا مردادماه ١٣۹۵ نوشته شده‌اند. جغرافیای بیشتر داستان‌ها، شهرها و روستاهای جنوب کشور و مرگ عنصری اصلی داستان‌ها است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.iranto.ir/%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7-%D8%B4%D9%83%D9%88%D9%81%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/|عنوان= ویژگی‌های زخم شیر}}</ref>شخصیت‌‌ها، مردم عادی هستند و گاه در موقعیت‌های عجیب و غریب و گاه روزمره گرفتار می‌شوند و سرانجام داستان‌ها به‌دور از کلیشه‌های معمول است و گاه به قدری عجیب و غریب است که خواننده را غافلگیر می‌کند. داستان‌ها دغدغه‌های اجتماعی و موضوعات متنوعی دارند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://netnevesht.com/zakhm-shir-samad-taheri/|عنوان= مشخصه‌های زخم شیر}}</ref>  
زخم‌ شیر از اِلِمان‌های ناتورالیستی استفاده می‌کند و در عین‌حال در گردابِ ناتورالیسم نمی‌افتد و بر مرز باریک رئالیسم و ناتورالیسم حرکت می‌کند. داستان‌ها نوعی ادای‌دین به موج نویسندگان واقع‌گرا به‌خصوص  [[غلام‌حسین ساعدی|ساعدی]] می‌باشد. طاهری در یکی از داستان‌های این مجموعه به نام «سفر سوم» به داستان‌ «خاکسترنشین‌ها» و داستان «گدا»ی ساعدی اشاره می‌کند.<ref name =''نشست''>{{یادکرد وب|نشانی= http://khaneshmagazine.com/1398/07/zakhmeshir/|عنوان= نشست زخم شیر}}</ref>  
زخم‌ شیر از اِلِمان‌های ناتورالیستی استفاده می‌کند و در عین‌حال در گردابِ ناتورالیسم نمی‌افتد و بر مرز باریک رئالیسم و ناتورالیسم حرکت می‌کند. داستان‌ها نوعی ادای‌دین به موج نویسندگان واقع‌گرا به‌خصوص  [[غلام‌حسین ساعدی|ساعدی]] می‌باشد. طاهری در یکی از داستان‌های این مجموعه به نام «سفر سوم» به داستان‌ «خاکسترنشین‌ها» و داستان «گدا»ی ساعدی اشاره می‌کند.<ref name ="نشست">{{یادکرد وب|نشانی= http://khaneshmagazine.com/1398/07/zakhmeshir/|عنوان= نشست زخم شیر}}</ref>  


==برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند==
==برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند==
مجموعه داستانِ «زخم شیر»، چشم‌انداز یازده داستان کوتاه است که صبغهٔ­ جنوبی دارند هر چند اکثر آن‌­ها در محدودهٔ­ جغرافیایی فارس و خورموج می­‌گذرند.<ref name =''زخم‌های جنوبی''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/note/268790/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C|عنوان= زخم‌های جنوبی}}</ref>  
مجموعه داستانِ «زخم شیر»، چشم‌انداز یازده داستان کوتاه است که صبغهٔ­ جنوبی دارند هر چند اکثر آن‌­ها در محدودهٔ­ جغرافیایی فارس و خورموج می­‌گذرند.<ref name ="زخم‌های جنوبی">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/note/268790/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C|عنوان= زخم‌های جنوبی}}</ref>  




===دلیل نام‌گذاری===
===دلیل نام‌گذاری===
[[صمد طاهری]] دربارهٔ علت نام‌گذاری زخم شیر گفته است: «شیر تلویحی به شیر بیشه اشاره دارد. بیشه‌ای که میهن زخمی ماست و زخم‌زننده نیز هست. کما این که در وهلهٔ‌ نخست هر کس با شنیدن عنوان «زخم شیر»، زخمی که شیر به کسی زده به ذهنش متبادر می‌شود و من از این امکان زبان فارسی استفاده کردم و اسمی را برای داستان برگزیدم که چندپهلو است.»
[[صمد طاهری]] دربارهٔ علت نام‌گذاری زخم شیر گفته است: «شیر تلویحی به شیر بیشه اشاره دارد. بیشه‌ای که میهن زخمی ماست و زخم‌زننده نیز هست. کما این که در وهلهٔ‌ نخست هر کس با شنیدن عنوان «زخم شیر»، زخمی که شیر به کسی زده به ذهنش متبادر می‌شود و من از این امکان زبان فارسی استفاده کردم و اسمی را برای داستان برگزیدم که چندپهلو است.»
نام‌گذاری داستان «زخم شیر» دو لایه دارد. لایهٔ‌ نخست داستان است و تصویر درخشان زخم‌شدن پستان‌‌ گاوهاست که در اثر دوشیده‌نشدن شیرشان پدید آمده است و لایهٔ دوم  شیر است که از دیرباز نماد کشور ایران بوده است؛ هم در افسانه‌ها هم در نمادهای دوره‌های تاریخی ایران. از سویی زیست‌گاه شیر ایران بیشتر در دو منطقهٔ دشت‌ ارژن شیراز و بخش‌هایی از خوزستان بوده است که به بستر داستان نزدیک است. خوزستانی که حالا درگیر جنگ است و زخمی است. ایرانی که چون نماد تاریخی‌اش؛ یعنی شیر مقاومت می‌کند و زخم‌خورده است.<ref name =''نام‌گذاری''>{{یادکرد وب|نشانی=http://peyrang.org/articles/91/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C|عنوان= نام‌گذاری زخم شیر}}</ref>  
نام‌گذاری داستان «زخم شیر» دو لایه دارد. لایهٔ‌ نخست داستان است و تصویر درخشان زخم‌شدن پستان‌‌ گاوهاست که در اثر دوشیده‌نشدن شیرشان پدید آمده است و لایهٔ دوم  شیر است که از دیرباز نماد کشور ایران بوده است؛ هم در افسانه‌ها هم در نمادهای دوره‌های تاریخی ایران. از سویی زیست‌گاه شیر ایران بیشتر در دو منطقهٔ دشت‌ ارژن شیراز و بخش‌هایی از خوزستان بوده است که به بستر داستان نزدیک است. خوزستانی که حالا درگیر جنگ است و زخمی است. ایرانی که چون نماد تاریخی‌اش؛ یعنی شیر مقاومت می‌کند و زخم‌خورده است.<ref name ="نام‌گذاری">{{یادکرد وب|نشانی=http://peyrang.org/articles/91/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C|عنوان= نام‌گذاری زخم شیر}}</ref>  




===چرا باید این کتاب را خواند===
===چرا باید این کتاب را خواند===
به‌عقیدهٔ‌ منتقدان '''زخم شیر''' می‌تواند تداوم سنت ادبی باشند و هم از آن گذار داشته باشد و عناصر بسیاری را به ساخت داستان‌های شبه‌ناتورالیستی اضافه کند. یکی از وجوه ناتورالیسم توجه به حیوانات است. در ساخت داستان فارسی معمولاً حرکت به نوعی انسان‌انگاری حیوان بود. یعنی حیوان خودش سوژه نشده بود. مثلاً در «انتری که لوطی‌اش مرده بود» اثر [[صادق چوبک]]، عملاً بُعدهای انسان‌انگارانه‌ای که به انتر داده می‌شود اثر را جلو می‌برد. از ویژگی‌های دیگری که این اثر را خواندنی کرده است نثر  صیقل‌خورده، قصه‌گویی و نگاه نو به مقولات تیرهٔ زندگی همچون جنگ است.<ref name=''نقد کتاب''/>
به‌عقیدهٔ‌ منتقدان "'زخم شیر"' می‌تواند تداوم سنت ادبی باشند و هم از آن گذار داشته باشد و عناصر بسیاری را به ساخت داستان‌های شبه‌ناتورالیستی اضافه کند. یکی از وجوه ناتورالیسم توجه به حیوانات است. در ساخت داستان فارسی معمولاً حرکت به نوعی انسان‌انگاری حیوان بود. یعنی حیوان خودش سوژه نشده بود. مثلاً در «انتری که لوطی‌اش مرده بود» اثر [[صادق چوبک]]، عملاً بُعدهای انسان‌انگارانه‌ای که به انتر داده می‌شود اثر را جلو می‌برد. از ویژگی‌های دیگری که این اثر را خواندنی کرده است نثر  صیقل‌خورده، قصه‌گویی و نگاه نو به مقولات تیرهٔ زندگی همچون جنگ است.<ref name="نقد کتاب"/>


==برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند==  
==برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند==  
[[پرونده:Zakhme shir - taheri.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''داستان‌هایی در اقلیم جنوب'''</center>]]
[[پرونده:Zakhme shir - taheri.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'داستان‌هایی در اقلیم جنوب"'</center>]]
[[پرونده:ZAKHM SHIR- JALAL.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''شایسته تقدیر یازدهمین{{سخ}}دوره [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جایزه ادبی جلال]]'''</center>]]
[[پرونده:ZAKHM SHIR- JALAL.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'شایسته تقدیر یازدهمین{{سخ}}دوره [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جایزه ادبی جلال]]"'</center>]]


{{جعبه گفتاورد |نقل‌قول=<center><span style="color:Maroon">'''تورقی از زخم شیر''' {{سخ}}از بس توی این سه ماه‌ونیم ماست و پنیر و فرنی خورده بودیم، دیگر رنگ و بوی شیر هم حالم را بد می‌کرد. سی چهل روز اول، همسایه‌ها که یکی‌یکی باروبندیل‌شان را جمع می‌کردند و فلنگ را می‌بستند، برنج و مرغ و ماهی و چیزهای دیگری را که نمی‌توانستند ببرند به ما می‌دادند. برق قطع شده بود و یخچال‌ها تعطیل. هر روز ناهار و شام پلو مرغ داشتیم و پلو ماهی و قلیه. بعد کم‌کم بادمجان جای مرغ را گرفت. مرغ و اردک زنده هم ته کشید و ماهی نمک‌سود هم خداحافظی کرد و رفت و جایش را به فرنی داد.<ref>{{پک|طاهری|۱۳۹۶|ک= زخم شیر|ص=٩۵}}</ref>
{{جعبه گفتاورد |نقل‌قول=<center><span style="color:Maroon">"'تورقی از زخم شیر"' {{سخ}}از بس توی این سه ماه‌ونیم ماست و پنیر و فرنی خورده بودیم، دیگر رنگ و بوی شیر هم حالم را بد می‌کرد. سی چهل روز اول، همسایه‌ها که یکی‌یکی باروبندیل‌شان را جمع می‌کردند و فلنگ را می‌بستند، برنج و مرغ و ماهی و چیزهای دیگری را که نمی‌توانستند ببرند به ما می‌دادند. برق قطع شده بود و یخچال‌ها تعطیل. هر روز ناهار و شام پلو مرغ داشتیم و پلو ماهی و قلیه. بعد کم‌کم بادمجان جای مرغ را گرفت. مرغ و اردک زنده هم ته کشید و ماهی نمک‌سود هم خداحافظی کرد و رفت و جایش را به فرنی داد.<ref>{{پک|طاهری|۱۳۹۶|ک= زخم شیر|ص=٩۵}}</ref>
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=18%|رنگ پس‌زمینه=#f6dd6b}}
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=18%|رنگ پس‌زمینه=#f6dd6b}}


===سال‌شمار کتاب===
===سال‌شمار کتاب===
* '''١٣٩۶''': نخستین بار توسط «نشر نیماژ» چاپ شد.{{سخ}}
* "'١٣٩۶"': نخستین بار توسط «نشر نیماژ» چاپ شد.{{سخ}}
* '''١٣٩٧''': در آذرماه، در آيين اختتاميهٔ‌ یازدهمين دورهٔ‌‌ [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جايزه‌ جلال آل‌احمد]] به‌عنوان اثر شایستهٔ‌ تقدیر بخش داستان کوتاه معرفی شد و معادل ۱۰ سکه جایزه گرفت<ref name =''جلال''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/tolidi/268340/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84|عنوان= جایزهٔ جلال آل‌احمد}}</ref>؛ در اسفندماه، اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود]] شد و تندیس طلایی احمد محمود و مبلغ یک میلیون تومان به آن تعلق گرفت.<ref name =''محمود''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/tolidi/270094/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF|عنوان= جایزهٔ احمد محمود}}</ref>
* "'١٣٩٧"': در آذرماه، در آيين اختتاميهٔ‌ یازدهمين دورهٔ‌‌ [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد|جايزه‌ جلال آل‌احمد]] به‌عنوان اثر شایستهٔ‌ تقدیر بخش داستان کوتاه معرفی شد و معادل ۱۰ سکه جایزه گرفت<ref name ="جلال">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/tolidi/268340/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84|عنوان= جایزهٔ جلال آل‌احمد}}</ref>؛ در اسفندماه، اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود]] شد و تندیس طلایی احمد محمود و مبلغ یک میلیون تومان به آن تعلق گرفت.<ref name ="محمود">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/tolidi/270094/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF|عنوان= جایزهٔ احمد محمود}}</ref>
* '''١٣٩٨''': در فهرست نامزدان دورهٔ نوزدهم و بیستم جایزه ادبی مهرگان ادب قرار گرفت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-8/142533-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8|عنوان= مهرگان ادب}}</ref>
* "'١٣٩٨"': در فهرست نامزدان دورهٔ نوزدهم و بیستم جایزه ادبی مهرگان ادب قرار گرفت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-8/142533-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8|عنوان= مهرگان ادب}}</ref>




===خلاصهٔ مفصل‌تر زخم ‌شیر===
===خلاصهٔ مفصل‌تر زخم ‌شیر===
مجموعه داستان «زخم شیر» انعکاس زخم‏‌های روحی است،‏ زخم‌هایی که خوب نمی‌شوند و هر چند وقت یک‌بار سر باز می‌کنند. نویسنده از تنهایی ملموس انسان‏‌ها سخن می‌گوید و به دردهای طبقه فرودست جامعه می‏‌پردازد.<ref name =''زبان''>{{یادکرد وب|نشانی=http://nashrenimaj.com/%da%af%d9%81%d8%aa%e2%80%8c%d9%88%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b5%d9%85%d8%af-%d8%b7%d8%a7%d9%87%d8%b1%db%8c-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%b2%d8%ae%d9%85-%d8%b4%db%8c%d8%b1-%d9%86/|عنوان= زبان زخم شیر}}</ref>ردپای مفاهیم فقدان، غیاب و روند فقدان در داستان‌ها آشکار است؛ آدم‌ها چیزی را یا از دست داده‌اند یا در حال از دست‌دادن هستند. دلایل فقدان، چه خشونت محیط باشد، چه جبر سیاسی جغرافیا، چه شکست آرمان‌ها باشد یا در پاره‌ای موارد، فقر به نسبت آن اِلِمانی که از دست می‌رود، برسازندۀ معنای کلیِ داستان‌ها هستند.  
مجموعه داستان «زخم شیر» انعکاس زخم‏‌های روحی است،‏ زخم‌هایی که خوب نمی‌شوند و هر چند وقت یک‌بار سر باز می‌کنند. نویسنده از تنهایی ملموس انسان‏‌ها سخن می‌گوید و به دردهای طبقه فرودست جامعه می‏‌پردازد.<ref name ="زبان">{{یادکرد وب|نشانی=http://nashrenimaj.com/%da%af%d9%81%d8%aa%e2%80%8c%d9%88%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b5%d9%85%d8%af-%d8%b7%d8%a7%d9%87%d8%b1%db%8c-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%b2%d8%ae%d9%85-%d8%b4%db%8c%d8%b1-%d9%86/|عنوان= زبان زخم شیر}}</ref>ردپای مفاهیم فقدان، غیاب و روند فقدان در داستان‌ها آشکار است؛ آدم‌ها چیزی را یا از دست داده‌اند یا در حال از دست‌دادن هستند. دلایل فقدان، چه خشونت محیط باشد، چه جبر سیاسی جغرافیا، چه شکست آرمان‌ها باشد یا در پاره‌ای موارد، فقر به نسبت آن اِلِمانی که از دست می‌رود، برسازندۀ معنای کلیِ داستان‌ها هستند.  


====زخم شیر====
====زخم شیر====
«زخم شیر» منسجم‌ترین داستان این مجموعه است. داستان خانواده‌ای جنگ‌زده که بین ماندن در خاک خود و رفتن به جایی دیگر مانده‌اند و در این میان، «بز حنایی»، که تمام سال‌های قدکشیدن بچه‌هایی که پدرشان روزگاری رهایشان کرده و رفته، با دست‌ودل‌بازی شیرِ فرنی و شیربرنج‌هایشان را مهیا کرده و از گرسنگی نجاتشان داده، چالش بزرگی شده و حالا چاره‌ای ندارند جز پشت‌سر گذاشتنش در شهری که دیگر هیچ همسایه‌ای در آن نیست.<ref name =''زاویه دید''>{{یادکرد وب|نشانی=https://vinesh.ir/%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%AE%D9%85%D9%90-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86/|عنوان= زاویه دید}}</ref>«خیجو» دختر خانواده، مظهر عواطفی فوق‌انسانی است. در جایی که جنگ همه را فراری داده است، او دو تا کَهره­ بز را به بغل دارد تا آن‌ها را از مرگ نجات دهد. در این داستان تمام ایده­‌آل­‌ها و ارزش‌های زندگی، بر اثر جنگ، بی‌ارزش می­‌شوند. گاوها، که زمانی برای صاحبانشان شأن و منزلتی اسطوره­‌ای داشتند، در میان نخل­‌ها به امان خدا رها می­‌شوند. آنها از زور شیری که در سینه‌­هاشان جمع شده است، ماغ می­‌کشند. خداحافظی مادر با برداشتن قسمتی از خاک و بوییدن و بوسیدن آن، دلبستگی نوستالژیک انسان را به خاک سرزمینش نشان می‌­دهد. مع‌مع بزی که بچه­‌هایش را از او جدا کرده‌­اند، گاوهایی ­که سینه­‌هاشان ورم کرده و زخم شده است، لنج ی­که از ساحل دور می‌­شود، این­‌ها تصاویر و سکانس‌­هایی از فیلمی نئورئالیزم هستند که هرگز اکران نمی‌شوند مگر در ذهن کسانی که جنگ را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده باشند.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>   
«زخم شیر» منسجم‌ترین داستان این مجموعه است. داستان خانواده‌ای جنگ‌زده که بین ماندن در خاک خود و رفتن به جایی دیگر مانده‌اند و در این میان، «بز حنایی»، که تمام سال‌های قدکشیدن بچه‌هایی که پدرشان روزگاری رهایشان کرده و رفته، با دست‌ودل‌بازی شیرِ فرنی و شیربرنج‌هایشان را مهیا کرده و از گرسنگی نجاتشان داده، چالش بزرگی شده و حالا چاره‌ای ندارند جز پشت‌سر گذاشتنش در شهری که دیگر هیچ همسایه‌ای در آن نیست.<ref name ="زاویه دید">{{یادکرد وب|نشانی=https://vinesh.ir/%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%AE%D9%85%D9%90-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86/|عنوان= زاویه دید}}</ref>«خیجو» دختر خانواده، مظهر عواطفی فوق‌انسانی است. در جایی که جنگ همه را فراری داده است، او دو تا کَهره­ بز را به بغل دارد تا آن‌ها را از مرگ نجات دهد. در این داستان تمام ایده­‌آل­‌ها و ارزش‌های زندگی، بر اثر جنگ، بی‌ارزش می­‌شوند. گاوها، که زمانی برای صاحبانشان شأن و منزلتی اسطوره­‌ای داشتند، در میان نخل­‌ها به امان خدا رها می­‌شوند. آنها از زور شیری که در سینه‌­هاشان جمع شده است، ماغ می­‌کشند. خداحافظی مادر با برداشتن قسمتی از خاک و بوییدن و بوسیدن آن، دلبستگی نوستالژیک انسان را به خاک سرزمینش نشان می‌­دهد. مع‌مع بزی که بچه­‌هایش را از او جدا کرده‌­اند، گاوهایی ­که سینه­‌هاشان ورم کرده و زخم شده است، لنج ی­که از ساحل دور می‌­شود، این­‌ها تصاویر و سکانس‌­هایی از فیلمی نئورئالیزم هستند که هرگز اکران نمی‌شوند مگر در ذهن کسانی که جنگ را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده باشند.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>   


====در دام مانده مرغی====
====در دام مانده مرغی====
داستانِ «در دام مانده مرغی» داستانی است فاکنری، با درونمایه­‌ای از گناه و شرارت و آدم‌کشی و عذاب‌وجدان، و در نهایت فداکردن همهٔ­ آن‌ها. داستان، روایت‌گر یک مهاجرت است. مهاجرت از نوع جان­ اشتاین­‌بکی‌­اش ­که از نظر موضوع و پیرنگ به «خوشه‌های خشم» و «محصول طوفانی» نزدیک می­‌شود. در داستان بارها به داسی که شخصیت اصلی و سرکش داستان، اکبر، در دست دارد اشاره می‌شود. او با داس صورت خود را پاره می­‌کند. داس، در این داستان، ندای‌وجدان است و نقش یک موتیف تکرارشونده را دارد که ذهن شخصیت داستان را مدام به خود مشغول می­‌کند. در این داستان قتلی اتفاق افتاده است و شخصیت اصلی داستان، بین گناه، شرارت، غیرت و رسم‌ورسوم‌­های متعارف گیر می‌­کند. او که در این داستان، مرتکب گناهی مضاعف می­‌شود، مجبور می­‌شود برای خواهر شانزده‌ساله­‌اش که اندامی زنانه دارد و در معرض تجاوز قرار می­‌گیرد، یک نفر را بکشد و از مهلکه بگریزد و در شهری دیگر مجبور می­‌شود او را که وبال گردنش است، به عقد پیرمردی هفتادساله در بیاورد تا بتواند بی‌دغدغه به کارش ادامه دهد. چون به‌قول خودش پیری دارد از راه می­‌رسد و باید قدر جوانی را دانست اما عذاب‌وجدان و گناه او را رها نمی‌­کند. هر بار که به یاد خواهرش می­‌افتد با لبهٔ­ داس صورت خود را پاره می­‌کند.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>   
داستانِ «در دام مانده مرغی» داستانی است فاکنری، با درونمایه­‌ای از گناه و شرارت و آدم‌کشی و عذاب‌وجدان، و در نهایت فداکردن همهٔ­ آن‌ها. داستان، روایت‌گر یک مهاجرت است. مهاجرت از نوع جان­ اشتاین­‌بکی‌­اش ­که از نظر موضوع و پیرنگ به «خوشه‌های خشم» و «محصول طوفانی» نزدیک می­‌شود. در داستان بارها به داسی که شخصیت اصلی و سرکش داستان، اکبر، در دست دارد اشاره می‌شود. او با داس صورت خود را پاره می­‌کند. داس، در این داستان، ندای‌وجدان است و نقش یک موتیف تکرارشونده را دارد که ذهن شخصیت داستان را مدام به خود مشغول می­‌کند. در این داستان قتلی اتفاق افتاده است و شخصیت اصلی داستان، بین گناه، شرارت، غیرت و رسم‌ورسوم‌­های متعارف گیر می‌­کند. او که در این داستان، مرتکب گناهی مضاعف می­‌شود، مجبور می­‌شود برای خواهر شانزده‌ساله­‌اش که اندامی زنانه دارد و در معرض تجاوز قرار می­‌گیرد، یک نفر را بکشد و از مهلکه بگریزد و در شهری دیگر مجبور می­‌شود او را که وبال گردنش است، به عقد پیرمردی هفتادساله در بیاورد تا بتواند بی‌دغدغه به کارش ادامه دهد. چون به‌قول خودش پیری دارد از راه می­‌رسد و باید قدر جوانی را دانست اما عذاب‌وجدان و گناه او را رها نمی‌­کند. هر بار که به یاد خواهرش می­‌افتد با لبهٔ­ داس صورت خود را پاره می­‌کند.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>   


====نام آن پرنده چه بود====
====نام آن پرنده چه بود====
داستان از اواسط رویداد شروع می­‌شود. شخصیت اصلی یک دانشجوی احساساتی و آرمان‌گراست که کورکورانه در راه عشق و آرمان‌های خود جان می‌بازد. زنِ داستان که مادری زجرکشیده است، جنازهٔ­ پسرش را که در راه عشق و آرمان‌های انقلابی‌­اش جان باخته است با یک نعش­‌کش به چغاچوبین می­‌برد.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>راوی اول شخصِ غیرقابل‌اعتماد است و داستان با این جمله شروع می‌شود: «من بودم که دوستم را لو دادم و کشتم و …»<ref name=''نشست''/>       
داستان از اواسط رویداد شروع می­‌شود. شخصیت اصلی یک دانشجوی احساساتی و آرمان‌گراست که کورکورانه در راه عشق و آرمان‌های خود جان می‌بازد. زنِ داستان که مادری زجرکشیده است، جنازهٔ­ پسرش را که در راه عشق و آرمان‌های انقلابی‌­اش جان باخته است با یک نعش­‌کش به چغاچوبین می­‌برد.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>راوی اول شخصِ غیرقابل‌اعتماد است و داستان با این جمله شروع می‌شود: «من بودم که دوستم را لو دادم و کشتم و …»<ref name="نشست"/>       


====نی‌زن====
====نی‌زن====
داستانِ «نی‌زن» پیرنگ و کشمکش درونی شخصیت داستان، با ذهنیت و خاطراتش، او را به سکته می‌کشاند.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>نی‌زنی به نام کَرَم در عروسی‌ها آهنگ شاد و عامه‌پسند می‌نوازد و همه او را به این صفت می‌شناسند. وقتی راوی آهنگ‌هایی از او می‌شنود که خلاف شناختی است که از او دارد، تصمیم می‌گیرد او را مطرح کند. مسئولان با گرفتن تستی از او، در جشنواره‌ای به او وقت می‌دهند. مهمانان خارجی با شنیدن نی‌جفتی کَرَم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند. کَرَم نمادی از هنرمند به‌طور عام است. هنرمندی که هم توانایی جذب عام را دارد و هم حرفی برای علاقمندان هنر خاص، با این حال ارزش و جایگاهی برای مسئولان ندارد.<ref name =''نی‌زن''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/15475-2019-01-24-19-03-45.html/|عنوان= نقد داستان}}</ref>   
داستانِ «نی‌زن» پیرنگ و کشمکش درونی شخصیت داستان، با ذهنیت و خاطراتش، او را به سکته می‌کشاند.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>نی‌زنی به نام کَرَم در عروسی‌ها آهنگ شاد و عامه‌پسند می‌نوازد و همه او را به این صفت می‌شناسند. وقتی راوی آهنگ‌هایی از او می‌شنود که خلاف شناختی است که از او دارد، تصمیم می‌گیرد او را مطرح کند. مسئولان با گرفتن تستی از او، در جشنواره‌ای به او وقت می‌دهند. مهمانان خارجی با شنیدن نی‌جفتی کَرَم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند. کَرَم نمادی از هنرمند به‌طور عام است. هنرمندی که هم توانایی جذب عام را دارد و هم حرفی برای علاقمندان هنر خاص، با این حال ارزش و جایگاهی برای مسئولان ندارد.<ref name ="نی‌زن">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/15475-2019-01-24-19-03-45.html/|عنوان= نقد داستان}}</ref>   


[[پرونده:Mosahebeh ba etemad.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مصاحبه با روزنامهٔ‌‌ اعتماد<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/print/135579|عنوان= مصاحبه با روزنامهٔ‌‌ اعتماد}}</ref>'''</center>]]
[[پرونده:Mosahebeh ba etemad.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'مصاحبه با روزنامهٔ‌‌ اعتماد<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/print/135579|عنوان= مصاحبه با روزنامهٔ‌‌ اعتماد}}</ref>"'</center>]]
====مردی که کبوترهای یاغی را با سنگ می‌کشت====
====مردی که کبوترهای یاغی را با سنگ می‌کشت====
راوی که آموزگار جوانی در شیراز است مردی را می‌بیند که در مناطق جنگی همسایه‌اش بود. مرد از او می‌خواهد به ملاقات پسرش که معلول جنگی و دوست قدیم راوی است، بیاید. راوی در ملاقات با او متوجه می‌شود که سلیمه، دختری که هر دو آن‌ها از قدیم می‌شناختند، همسر معلول جنگی است. کشمکش داستان از جایی آغاز می‌شود که سلیمه وارد متن می‌شود. شاید بتوان گفت راوی بعد از این که می‌فهمد سلیمه همسر ثامر شده است، بدون تغییر لحن، کینه‌توز می‌شود و این کینه‌توزی را تنها با یادآوری گذشته‌های دور خود، سلیمه و راوی به میزبان و مخاطب منتقل می‌کند.<ref name=''نی‌زن''/>
راوی که آموزگار جوانی در شیراز است مردی را می‌بیند که در مناطق جنگی همسایه‌اش بود. مرد از او می‌خواهد به ملاقات پسرش که معلول جنگی و دوست قدیم راوی است، بیاید. راوی در ملاقات با او متوجه می‌شود که سلیمه، دختری که هر دو آن‌ها از قدیم می‌شناختند، همسر معلول جنگی است. کشمکش داستان از جایی آغاز می‌شود که سلیمه وارد متن می‌شود. شاید بتوان گفت راوی بعد از این که می‌فهمد سلیمه همسر ثامر شده است، بدون تغییر لحن، کینه‌توز می‌شود و این کینه‌توزی را تنها با یادآوری گذشته‌های دور خود، سلیمه و راوی به میزبان و مخاطب منتقل می‌کند.<ref name="نی‌زن"/>


====خروس====
====خروس====
داستان با شرحی از زیبایی خروس آغاز می‌شود و دربارهٔ فردی صحبت می‌کند که حیوان را به‌عنوان دوست انتخاب کرده است. نویسنده به ورطهٔ ناتورال نمی‌افتد تا حیوانیت را محور قرار بدهد. اتفاقاً درد از انسانیتی است که دیگر یافت نشده و حالا در قالب یک حیوان بروز کرده است. از یک طرف، سویه و نگاه کنش‌گر و در مجموع پلشتی‌های جامعه آشکار می‌شود، ولی جبر مطلق تبلیغ نمی‌شود و بشر کاملاً بی‌اختیار نیست تا محیط و جنگ بر او غلبه داشته باشد.<ref name=''نشست''/>
داستان با شرحی از زیبایی خروس آغاز می‌شود و دربارهٔ فردی صحبت می‌کند که حیوان را به‌عنوان دوست انتخاب کرده است. نویسنده به ورطهٔ ناتورال نمی‌افتد تا حیوانیت را محور قرار بدهد. اتفاقاً درد از انسانیتی است که دیگر یافت نشده و حالا در قالب یک حیوان بروز کرده است. از یک طرف، سویه و نگاه کنش‌گر و در مجموع پلشتی‌های جامعه آشکار می‌شود، ولی جبر مطلق تبلیغ نمی‌شود و بشر کاملاً بی‌اختیار نیست تا محیط و جنگ بر او غلبه داشته باشد.<ref name="نشست"/>


====موش خرما====
====موش خرما====
داستان راوی سوم‌شخص نمایشی و در یکی ‌دو جمله به دانای‌کل محدود می‌شود. یک کشاورز موش‌خرمایی را با داس به زمین می‌دوزد و در ادامه نوزاد پسرش را هم به آب می‌سپارد. او فرزندش را بدون امید به رستگاری به آب می‌سپارد. داستان سمبولیک است و این پرسش را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که آیا این به آب‌سپاری پسران نوعی سنت قربانی‌کردن اسماعیل‌هااست؟<ref name=''نی‌زن''/>
داستان راوی سوم‌شخص نمایشی و در یکی ‌دو جمله به دانای‌کل محدود می‌شود. یک کشاورز موش‌خرمایی را با داس به زمین می‌دوزد و در ادامه نوزاد پسرش را هم به آب می‌سپارد. او فرزندش را بدون امید به رستگاری به آب می‌سپارد. داستان سمبولیک است و این پرسش را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که آیا این به آب‌سپاری پسران نوعی سنت قربانی‌کردن اسماعیل‌هااست؟<ref name="نی‌زن"/>


====سفر سوم====
====سفر سوم====
شخصیت‌های اصلی داستان «سفر سوم» که هر دو معلم و داستان‌­نویس هستند، در بخش­‌هایی ­از داستان، روایت­‌گر نوستالژی روشن‌فکر جامعهٔ­ داستان هستند. روشن‌فکرانی که به قول برشت: «به تصادف زنده‌­اند و اگر بخت از آن­ها روی برگرداند، از کف رفته­‌اند.» زنِ داستان «سفرِ سوم»، که به‌طور ضمنی داستانش در داستان شکل می­‌گیرد، با دسته­ پَنگ نخل، توسط شوهر بیمارش ازالهٔ­ بکارت می‌­شود و به‌علت خونریزی می‌­میرد.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>  
شخصیت‌های اصلی داستان «سفر سوم» که هر دو معلم و داستان‌­نویس هستند، در بخش­‌هایی ­از داستان، روایت­‌گر نوستالژی روشن‌فکر جامعهٔ­ داستان هستند. روشن‌فکرانی که به قول برشت: «به تصادف زنده‌­اند و اگر بخت از آن­ها روی برگرداند، از کف رفته­‌اند.» زنِ داستان «سفرِ سوم»، که به‌طور ضمنی داستانش در داستان شکل می­‌گیرد، با دسته­ پَنگ نخل، توسط شوهر بیمارش ازالهٔ­ بکارت می‌­شود و به‌علت خونریزی می‌­میرد.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>  


====چیزو فلان و بهمان و اینا====
====چیزو فلان و بهمان و اینا====
داستان زنی زخم‌خورده است که در عشق و ایده‌­آل‌­های اجتماعی شکست خورده و با آن که خرج شوهر معتادش را می‌دهد، باید از دست او کتک بخورد و لیچارهای گر‌گ‌منشانهٔ آدم‌­های اطرافش را تحمل کند و گاه خودش نیز با آنان هم‌ساز شود.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>
داستان زنی زخم‌خورده است که در عشق و ایده‌­آل‌­های اجتماعی شکست خورده و با آن که خرج شوهر معتادش را می‌دهد، باید از دست او کتک بخورد و لیچارهای گر‌گ‌منشانهٔ آدم‌­های اطرافش را تحمل کند و گاه خودش نیز با آنان هم‌ساز شود.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>


====مهمانی====
====مهمانی====
در داستان «مهمانی»، مخاطب با دنیای واقعی آدم­‌هایی در محله‌ه­ای ترسناک آشنا می­‌شود و وقتی به آن‌ها نزدیک می­‌شود درمی‌یابد خیلی هم ترسناک نیستند.دخترِ داستانِ «مهمانی» که نامش پروانه است، با آن که در داستان حضور ندارد، اما از ورای خاطرات راوی در داستان نمود پیدا می‌­کند و در جایی بی‌­سیرت شده است.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>
در داستان «مهمانی»، مخاطب با دنیای واقعی آدم­‌هایی در محله‌ه­ای ترسناک آشنا می­‌شود و وقتی به آن‌ها نزدیک می­‌شود درمی‌یابد خیلی هم ترسناک نیستند.دخترِ داستانِ «مهمانی» که نامش پروانه است، با آن که در داستان حضور ندارد، اما از ورای خاطرات راوی در داستان نمود پیدا می‌­کند و در جایی بی‌­سیرت شده است.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>


====سگ ولگرد====
====سگ ولگرد====
در این داستان، روای، به این سبب که نمی‌تواند خودش را با مظاهر زندگی به‌ظاهر مدرنی که مجبور است نگهبان پولدارهایش باشد، همگون کند، خودش مثل سگ نگهبان می‌بیند. اسم داستان به شکل کنایه‌آمیزی «سگ ولگرد» است.<ref name=''نشست''/>
در این داستان، روای، به این سبب که نمی‌تواند خودش را با مظاهر زندگی به‌ظاهر مدرنی که مجبور است نگهبان پولدارهایش باشد، همگون کند، خودش مثل سگ نگهبان می‌بیند. اسم داستان به شکل کنایه‌آمیزی «سگ ولگرد» است.<ref name="نشست"/>


===سبک کتاب===
===سبک کتاب===
ژانر داستان‌ها واقع‌گرای مدرن است و این دوآلیته (این‌که شخصیت اصلی داستان چیزی را به‌سبب چیزی از دست می‌دهد) سیاقی کلاسیک است و در واقع روند سنتی داستان‌نویسی محسوب می‌شود. برای قهرمان داستان مشکلی پیش می‌آید به دلیلی او روندی در پیش می‌گیرد، مشکل حل نمی‌شود و در نتیجه اتفاقاتی برایش می‌افتد.<ref name=''نشست''/>
ژانر داستان‌ها واقع‌گرای مدرن است و این دوآلیته (این‌که شخصیت اصلی داستان چیزی را به‌سبب چیزی از دست می‌دهد) سیاقی کلاسیک است و در واقع روند سنتی داستان‌نویسی محسوب می‌شود. برای قهرمان داستان مشکلی پیش می‌آید به دلیلی او روندی در پیش می‌گیرد، مشکل حل نمی‌شود و در نتیجه اتفاقاتی برایش می‌افتد.<ref name="نشست"/>


=== نثر کتاب===
=== نثر کتاب===
زبان در داستان‌های «زخم شیر» عنصر قدرتمندی است و درعین ‏حال که مملو از تشبیهات و استعارات است اما نمی‏‌توان گفت که شاعرانه است. «لیف نخل»، «دانه‌های درشت عرق»، «پر کاه»، «تاق بلوط‌ها»، «کپ‌کپ تلمبه‌ها»، «چِق، چِق، چِقِ چاقوی ضامن‌دار»، «باران ریز و پلاچ و گند»، «شیون گِزها»، «دریاپری» و... این‌ها کلمات آشنای جغرافیای صمد طاهری هستند. او دربارهٔ زبان داستان‌ها می‌گوید: «زبان داستان من شاعرانه نیست و زبان سرراستی است. اما رگه‌هایی شاعرانه دارد و گاهی این رگه‌‏ها که رنگ نوستالژی به خود می‏‌گیرد این حس را به وجود می‏‌آورد که با یک زبان شاعرانه طرف هستیم.»<ref name=''زبان''/>   
زبان در داستان‌های «زخم شیر» عنصر قدرتمندی است و درعین ‏حال که مملو از تشبیهات و استعارات است اما نمی‏‌توان گفت که شاعرانه است. «لیف نخل»، «دانه‌های درشت عرق»، «پر کاه»، «تاق بلوط‌ها»، «کپ‌کپ تلمبه‌ها»، «چِق، چِق، چِقِ چاقوی ضامن‌دار»، «باران ریز و پلاچ و گند»، «شیون گِزها»، «دریاپری» و... این‌ها کلمات آشنای جغرافیای صمد طاهری هستند. او دربارهٔ زبان داستان‌ها می‌گوید: «زبان داستان من شاعرانه نیست و زبان سرراستی است. اما رگه‌هایی شاعرانه دارد و گاهی این رگه‌‏ها که رنگ نوستالژی به خود می‏‌گیرد این حس را به وجود می‏‌آورد که با یک زبان شاعرانه طرف هستیم.»<ref name="زبان"/>   
«زخم شیر» با ساختار زبانی ساده، خشونت و تنهایی جهان انسان‌ها و اتفاقات هولناکی که بر شخصیت‌ها فرود می‌آید را نشان می‏‌دهدو با جملات پرتشبیه و پر از صناعات‌ادبی اتفاقی هولناک را نشان نمی‌دهد بلکه با بیانی ساده و نشان‌دادن تصاویر، خوب یا بدبودن آدم‏‌ها و اتفاقات را بازگو می‌کند. همانند داستان «چیز و فلان و بهمان و اینا» که تصویر شکستن دو دندان جلویی و خونی که از دهان زن بیرون می‏‌ریخت تا آخر داستان از جلوی دید خواننده و شخصیت مرد قصه کنار نمی‏‌رود.<ref name =''ساختار''>{{یادکرد وب|نشانی=http://sazandeginews.com/News/1555|عنوان= نثر زخم شیر}}</ref>
«زخم شیر» با ساختار زبانی ساده، خشونت و تنهایی جهان انسان‌ها و اتفاقات هولناکی که بر شخصیت‌ها فرود می‌آید را نشان می‏‌دهدو با جملات پرتشبیه و پر از صناعات‌ادبی اتفاقی هولناک را نشان نمی‌دهد بلکه با بیانی ساده و نشان‌دادن تصاویر، خوب یا بدبودن آدم‏‌ها و اتفاقات را بازگو می‌کند. همانند داستان «چیز و فلان و بهمان و اینا» که تصویر شکستن دو دندان جلویی و خونی که از دهان زن بیرون می‏‌ریخت تا آخر داستان از جلوی دید خواننده و شخصیت مرد قصه کنار نمی‏‌رود.<ref name ="ساختار">{{یادکرد وب|نشانی=http://sazandeginews.com/News/1555|عنوان= نثر زخم شیر}}</ref>


===فضاسازی===
===فضاسازی===
داستان‌ها تنها در فضای بسته آپارتمان‏‌ها و خیابان‏‌های تهران نمی‏‌گذرد بلکه در فضاهای بکر مثل اسکله‌ای متروک، اتاقک نگهبانی، نخلستان‌های سوختهٔ بعد از جنگ، شهرهای کوچک و کم‏‌جمعیت جنوب و کپرهای بیابان می ‏گذرد. روایت‏‌هایی که در آن‌ها فاجعه یا اتفاقی قبلاً رخ داده و تن و روح آدم‏‌ها را زخمی کرده است.<ref name=''ساختار''/>  
داستان‌ها تنها در فضای بسته آپارتمان‏‌ها و خیابان‏‌های تهران نمی‏‌گذرد بلکه در فضاهای بکر مثل اسکله‌ای متروک، اتاقک نگهبانی، نخلستان‌های سوختهٔ بعد از جنگ، شهرهای کوچک و کم‏‌جمعیت جنوب و کپرهای بیابان می ‏گذرد. روایت‏‌هایی که در آن‌ها فاجعه یا اتفاقی قبلاً رخ داده و تن و روح آدم‏‌ها را زخمی کرده است.<ref name="ساختار"/>  


===تعلیق===
===تعلیق===
[[صمد طاهری|طاهری]] در هر کدام از یازده داستان این مجموعه تعلیقی را به‌طور نامحسوس در لایه‏‌ای از داستان گذاشته و درست سر بزنگاه لحظه‌‏ای که داستان به سراشیبی ‏نزدیک می‌شود، تعلیق را گره‌گشایی می‌کند و تا رسیدن به نقطهٔ پایان آن را ادامه می‌دهد. مثل کشتن نوزاد توسط پدرش یا شنیدن بوی خون توسط دو برادر که خواهرشان را جا گذاشتند یا سگ نگهبانی که پارس نمی‏‌کند یا قصهٔ سفر دو دوستی که سر از عروسی پسری عقیم درمی‌آورند یا داستان زندگی زن پرستار و روابط خصوصی‌اش با همسرش. و بعد از تعلیق اضطراب را به جان خواننده می‏‌اندازد.<ref name=''ساختار''/>  
[[صمد طاهری|طاهری]] در هر کدام از یازده داستان این مجموعه تعلیقی را به‌طور نامحسوس در لایه‏‌ای از داستان گذاشته و درست سر بزنگاه لحظه‌‏ای که داستان به سراشیبی ‏نزدیک می‌شود، تعلیق را گره‌گشایی می‌کند و تا رسیدن به نقطهٔ پایان آن را ادامه می‌دهد. مثل کشتن نوزاد توسط پدرش یا شنیدن بوی خون توسط دو برادر که خواهرشان را جا گذاشتند یا سگ نگهبانی که پارس نمی‏‌کند یا قصهٔ سفر دو دوستی که سر از عروسی پسری عقیم درمی‌آورند یا داستان زندگی زن پرستار و روابط خصوصی‌اش با همسرش. و بعد از تعلیق اضطراب را به جان خواننده می‏‌اندازد.<ref name="ساختار"/>  


===زاویه دید===
===زاویه دید===
راوی، اول شخص است و تقریباً در تمامی داستان‌ها فردی است تحصیل‌کرده یا مشغول تحصیل؛ گویی خود [[صمد طاهری]] است که داستان را روایت می‌کند.<ref name=''زاویه دید''/>  
راوی، اول شخص است و تقریباً در تمامی داستان‌ها فردی است تحصیل‌کرده یا مشغول تحصیل؛ گویی خود [[صمد طاهری]] است که داستان را روایت می‌کند.<ref name="زاویه دید"/>  


===شخصیت‌پردازی===
===شخصیت‌پردازی===
بنا به‌عقیدهٔ منتقدان شخصیت‌ها پویایی دارند. شخصیت‌ها کنش‌گر هستند نه این‌ که فقط تحت‌کنش قرار بگیرید و انفعال در آنان رد می‌شود. شاید اینجا بتوان گفت نوعی دیدگاه همینگوی‌ در اثر وارد می شود و چنین القا می‌کند که شخصیت‌ها به هر قیمتی باید تحت این شرایط، کنش داشته باشند. البته گاهی نویسنده از حلقهٔ [[غلام‌حسین ساعدی|ساعدی]] یا [[محمود دولت‌آبادی|دولت‌آبادی]] یا [[بزرگ علوی]] خارج نشده و یک قدم فراتر برنداشته است، اما به هر حال تأکید خوبی روی کنش‌گری دارد که وقتی خواننده آن را می‌خواند، در انتها می‌بیند همهٔ این آدم‌ها چیزی را انتخاب کرده‌اند، نه این‌که صددرصد حق انتخاب نداشته باشند و حالا بابت آن، بهایش را با کنش بپردازند.<ref name=''نشست''/>
بنا به‌عقیدهٔ منتقدان شخصیت‌ها پویایی دارند. شخصیت‌ها کنش‌گر هستند نه این‌ که فقط تحت‌کنش قرار بگیرید و انفعال در آنان رد می‌شود. شاید اینجا بتوان گفت نوعی دیدگاه همینگوی‌ در اثر وارد می شود و چنین القا می‌کند که شخصیت‌ها به هر قیمتی باید تحت این شرایط، کنش داشته باشند. البته گاهی نویسنده از حلقهٔ [[غلام‌حسین ساعدی|ساعدی]] یا [[محمود دولت‌آبادی|دولت‌آبادی]] یا [[بزرگ علوی]] خارج نشده و یک قدم فراتر برنداشته است، اما به هر حال تأکید خوبی روی کنش‌گری دارد که وقتی خواننده آن را می‌خواند، در انتها می‌بیند همهٔ این آدم‌ها چیزی را انتخاب کرده‌اند، نه این‌که صددرصد حق انتخاب نداشته باشند و حالا بابت آن، بهایش را با کنش بپردازند.<ref name="نشست"/>


===ویژگی‌های مهم کتاب===
===ویژگی‌های مهم کتاب===
* تقریباً در همهٔ‌ داستان‌ها حیوانات و پرندگان حضور پررنگی دارند. در داستان «زخم‌شیر»، بز مادر یکی از شخصیت‌های کلیدی است. یا موتیف تکرارشوندهٔ سوسک در داستان «سفر سوم» و نیز موش و سگ و خروس و بلبل و غیره در دیگر داستان‌ها. طاهری عقیده دارد یکی از وظایف روشن‌فکری دریافتن حقوق از دست‌رفتهٔ‌ طبیعت و حیوانات است.<ref name=''نام‌گذاری''/>
* تقریباً در همهٔ‌ داستان‌ها حیوانات و پرندگان حضور پررنگی دارند. در داستان «زخم‌شیر»، بز مادر یکی از شخصیت‌های کلیدی است. یا موتیف تکرارشوندهٔ سوسک در داستان «سفر سوم» و نیز موش و سگ و خروس و بلبل و غیره در دیگر داستان‌ها. طاهری عقیده دارد یکی از وظایف روشن‌فکری دریافتن حقوق از دست‌رفتهٔ‌ طبیعت و حیوانات است.<ref name="نام‌گذاری"/>
* در اکثر داستان‌ها، عناصر کلاسیک ساختمان داستان به‌چشم می‌خورد و آن چیزی که در این میان، به عناصر دیگر داستان برتری دارد، فضاسازی و شخصیت‌پردازی و کشمکش‌های درونی و بیرونی بین شخصیت‌هااست.<ref name=''زخم‌های جنوبی''/>
* در اکثر داستان‌ها، عناصر کلاسیک ساختمان داستان به‌چشم می‌خورد و آن چیزی که در این میان، به عناصر دیگر داستان برتری دارد، فضاسازی و شخصیت‌پردازی و کشمکش‌های درونی و بیرونی بین شخصیت‌هااست.<ref name="زخم‌های جنوبی"/>


===زخم شیر و خوشه‌های خشم===
===زخم شیر و خوشه‌های خشم===
در «خوشه‌های خشم» جان اشتین‌بک جماعتی هستند که روستایشان دچار خشک‌سالی شده است. بنابراین مجبورند بروند و کار پیدا کنند و در روستاها و مزارع دیگر مشغول کار می‌شوند. دقیقاً مشابه این صحنه‌ها در داستان‌های صمد طاهری هم وجود دارد. پایان‌های شوک‌آوری که در واقع کمی اغراق رمانتیک هم در آن وجود دارد اما به‌نحوی با دل و روح بازی می‌کند. رنج فیزیکی در داستان‌های ناتورالیسم آمریکایی بسیار پررنگ بوده و جک لندن نمونه بارز آن است: قطب شمال، برف، سرما، یخ زدن، بی‌غذایی، مردن سگ‌های سورتمه، گیرکردن و گم‌شدن. تمام این رنج‌های فیزیکی و اقلیمی وجود دارد و در عین حال خود بازسازی‌کنندهٔ خشونت محیط است؛ خشونتی که عارض شده و آدم‌ها به آن عادت دارند و از دست این اتفاقات در داستان‌ «خروس» و «مهمانی» دیده می‌شود.<ref name=''نشست''/>
در «خوشه‌های خشم» جان اشتین‌بک جماعتی هستند که روستایشان دچار خشک‌سالی شده است. بنابراین مجبورند بروند و کار پیدا کنند و در روستاها و مزارع دیگر مشغول کار می‌شوند. دقیقاً مشابه این صحنه‌ها در داستان‌های صمد طاهری هم وجود دارد. پایان‌های شوک‌آوری که در واقع کمی اغراق رمانتیک هم در آن وجود دارد اما به‌نحوی با دل و روح بازی می‌کند. رنج فیزیکی در داستان‌های ناتورالیسم آمریکایی بسیار پررنگ بوده و جک لندن نمونه بارز آن است: قطب شمال، برف، سرما، یخ زدن، بی‌غذایی، مردن سگ‌های سورتمه، گیرکردن و گم‌شدن. تمام این رنج‌های فیزیکی و اقلیمی وجود دارد و در عین حال خود بازسازی‌کنندهٔ خشونت محیط است؛ خشونتی که عارض شده و آدم‌ها به آن عادت دارند و از دست این اتفاقات در داستان‌ «خروس» و «مهمانی» دیده می‌شود.<ref name="نشست"/>


===الهام از شخصیت‌ها===
===الهام از شخصیت‌ها===
در داستان «نی‌زن» عروس نُه‌ساله شاید نمادی است از همان دختری که با نی‌زن زندگی می­‌کند. داستان، در قسمتی یادآورد داستان «خواهران» ''جویس'' در دوبلینی‌­هاست و آهنگِ «دختر اوگرینی» که فضای داستان را تسخیر می­‌کند. هر چند نمونه‌­های نزدیک­‌تری به این داستان وجود دارد. مثل داستان «ویولن‌زن» از ''هانری بردوی فرانسوی'' که مردی مجبور می­‌شود در شبی که همسرش مرده است در یک عروسی روستایی ویولن بزند.<ref name=''نشست''/>  
در داستان «نی‌زن» عروس نُه‌ساله شاید نمادی است از همان دختری که با نی‌زن زندگی می­‌کند. داستان، در قسمتی یادآورد داستان «خواهران» "جویس" در دوبلینی‌­هاست و آهنگِ «دختر اوگرینی» که فضای داستان را تسخیر می­‌کند. هر چند نمونه‌­های نزدیک­‌تری به این داستان وجود دارد. مثل داستان «ویولن‌زن» از "هانری بردوی فرانسوی" که مردی مجبور می­‌شود در شبی که همسرش مرده است در یک عروسی روستایی ویولن بزند.<ref name="نشست"/>  


===گزارشی از فروش کتاب===
===گزارشی از فروش کتاب===
به‌استناد خانهٔ کتاب مجموع تیراژ این کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است. چاپ نخست این کتاب در سال ١٣٩۶ و با ١١٠٠ جلد روانهٔ بازار کتاب شد و در همان سال با ١١٠٠ نسخهٔ دیگر به چاپ دوم رسید. در سال ١٣٩٧ به چاپ سوم و چاپ چهارم و در سال ١٣٩٨ به چاپ پنجم و سرانجام در سال ١٣٩٩ به چاپ ششم رسید.<ref name=''تیراژ''/>  
به‌استناد خانهٔ کتاب مجموع تیراژ این کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است. چاپ نخست این کتاب در سال ١٣٩۶ و با ١١٠٠ جلد روانهٔ بازار کتاب شد و در همان سال با ١١٠٠ نسخهٔ دیگر به چاپ دوم رسید. در سال ١٣٩٧ به چاپ سوم و چاپ چهارم و در سال ١٣٩٨ به چاپ پنجم و سرانجام در سال ١٣٩٩ به چاپ ششم رسید.<ref name="تیراژ"/>  


====جوایز کتاب====
====جوایز کتاب====
{{بلی}} شایستهٔ تقدیر یازدهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]]<ref name=''جلال''/>{{سخ}}
{{بلی}} شایستهٔ تقدیر یازدهمین دورهٔ [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]]<ref name="جلال"/>{{سخ}}
{{بلی}} برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]<ref name=''محمود''/>
{{بلی}} برگزیدهٔ دومین دورهٔ [[جایزه احمد محمود|جایزهٔ احمد محمود]]<ref name="محمود"/>


====جلسات نقد و بررسی====
====جلسات نقد و بررسی====
[[پرونده:Neshast esfehan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نقد و بررسی زخم شیر در اصفهان<ref name=''اصفهان''/>'''</center>]]
[[پرونده:Neshast esfehan.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'نقد و بررسی زخم شیر در اصفهان<ref name="اصفهان"/>"'</center>]]
[[پرونده:Neshast neyshabor.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نقد و بررسی زخم شیر در نیشابور<ref name=''نیشابور''/>'''</center>]]
[[پرونده:Neshast neyshabor.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'نقد و بررسی زخم شیر در نیشابور<ref name="نیشابور"/>"'</center>]]
[[پرونده:Zakhm shir jalal.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''در یازدهمین دورهٔ{{سخ}}[[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]]'''</center>]]
[[پرونده:Zakhm shir jalal.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'در یازدهمین دورهٔ{{سخ}}[[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]]"'</center>]]
[[پرونده:Lili golestan@ samad taheri.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''[[لیلی گلستان]] و [[صمد طاهری]] در جایزهٔ ادبی احمد محمود<ref name =''دومین''>{{یادکرد وب|نشانی= http://iranartists.org/1397/10/%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF/|عنوان= دومین جایزه ادبی احمد محمود}}</ref>{{سخ}}'''</center>]]
[[پرونده:Lili golestan@ samad taheri.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'[[لیلی گلستان]] و [[صمد طاهری]] در جایزهٔ ادبی احمد محمود<ref name ="دومین">{{یادکرد وب|نشانی= http://iranartists.org/1397/10/%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF/|عنوان= دومین جایزه ادبی احمد محمود}}</ref>{{سخ}}"'</center>]]
[[پرونده:Taheri - jayezeh.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''[[محمود دولت‌آبادی|دولت‌آبادی]]، [[صمد طاهری]]، [[لیلی گلستان]] در جایزهٔ ادبی احمد محمود<ref name=''دومین''/>'''</center>]]
[[پرونده:Taheri - jayezeh.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>"'[[محمود دولت‌آبادی|دولت‌آبادی]]، [[صمد طاهری]]، [[لیلی گلستان]] در جایزهٔ ادبی احمد محمود<ref name="دومین"/>"'</center>]]


{{بلی}} جلسهٔ نقد و بررسی زخم شیر ٨ تیرماه سال ١٣٩۶ در کافه کتاب شیراز، طبقهٔ فوقانی تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس برگزار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-10/100852-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%AF-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D8%A2%D8%A8-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C|عنوان= نشست در شیراز}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} جلسهٔ نقد و بررسی زخم شیر ٨ تیرماه سال ١٣٩۶ در کافه کتاب شیراز، طبقهٔ فوقانی تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس برگزار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-10/100852-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%AF-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D8%A2%D8%A8-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C|عنوان= نشست در شیراز}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} نقد و بررسی «زخم شیر» ۱۴ مهر ١٣٩٨ با همراهی علی مسعودی‌نیا و نیلوفر صادقی در موسسهٔ خوانش برگزار شد.<ref name=''نشست''/>{{سخ}}
{{بلی}} نقد و بررسی «زخم شیر» ۱۴ مهر ١٣٩٨ با همراهی علی مسعودی‌نیا و نیلوفر صادقی در موسسهٔ خوانش برگزار شد.<ref name="نشست"/>{{سخ}}
{{بلی}} نشست ادبی «زخم شیر» ٣٠ خرداد ١٣٩٨ با حضور [[علی خدایی]] و [[سیاوش گلشیری]] در شهر کتاب اصفهان برگزار شد.<ref name =''اصفهان''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/report/277161/%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85|عنوان= نشست اصفهان}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} نشست ادبی «زخم شیر» ٣٠ خرداد ١٣٩٨ با حضور [[علی خدایی]] و [[سیاوش گلشیری]] در شهر کتاب اصفهان برگزار شد.<ref name ="اصفهان">{{یادکرد وب|نشانی= http://www.ibna.ir/fa/report/277161/%D8%B5%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85|عنوان= نشست اصفهان}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} نقد و بررسی «زخم شیر» جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ با نویسندگانی چون هادی تقی‌زاده، حسین لعل‌بذری و لیلا صبوحی در نیشابور برگزار شد.<ref name =''نیشابور''>{{یادکرد وب|نشانی= http://bayanstory.com/?p=1063|عنوان= نشست نیشابور}}</ref>
{{بلی}} نقد و بررسی «زخم شیر» جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ با نویسندگانی چون هادی تقی‌زاده، حسین لعل‌بذری و لیلا صبوحی در نیشابور برگزار شد.<ref name ="نیشابور">{{یادکرد وب|نشانی= http://bayanstory.com/?p=1063|عنوان= نشست نیشابور}}</ref>


===اظهارنظرها===
===اظهارنظرها===


====[[علی خدایی]]====
====[[علی خدایی]]====
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:ALI KHODAEE.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]] صمد طاهری یکی از موفق‌ترین نویسندگان معاصر ما در به کاربردن کلماتی است که فضا ایجاد می‌کنند. حتماً «زخم شیر»، «مهمانی»، «خروس» و «کبوتر» را دو بار و سه بار بخوانید تا ببینید صمد طاهری با کلمات چه می‌کند.<ref name=''اصفهان''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:ALI KHODAEE.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]] صمد طاهری یکی از موفق‌ترین نویسندگان معاصر ما در به کاربردن کلماتی است که فضا ایجاد می‌کنند. حتماً «زخم شیر»، «مهمانی»، «خروس» و «کبوتر» را دو بار و سه بار بخوانید تا ببینید صمد طاهری با کلمات چه می‌کند.<ref name="اصفهان"/>}}


====[[ابوتراب خسروی]]====
====[[ابوتراب خسروی]]====
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:


====[[احمد ابوالفتحی]]====
====[[احمد ابوالفتحی]]====
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:AHMAD ABOLFATHI.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]] کاری که در «زخم شیر» شده است نوعی برقراری تعادل بین شأن انسان و شأن حیوان است. در داستان «موش خرما» یا «خروس» می‌توانیم این مسئله را ببینیم.  ویژگی دیگر پیچ روایی انتهای داستان‌ها است. در هر یک از این داستان‌ها با وضعیتی روبه‌رو می‌شویم که اصلاً انتظارش را نداریم. طاهری نسبت شاخصی با ویژگی‌ها و وجوه سنت داستان‌نویسی مکتب جنوب دارد. نثر روان و زبان داستانی بسیار درخشان و در عین حال گریزان از خودنمایی از دیگر ویژگی‌های کارهای طاهری است، همچنین اتکا به موقعیت داستانی و اینکه سعی می‌کند از همان ابتدای کار وارد موقعیت شود. داستان‌های طاهری حاصل تجربهٔ زیستهٔ غنی است.<ref name=''نقد کتاب''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:AHMAD ABOLFATHI.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]] کاری که در «زخم شیر» شده است نوعی برقراری تعادل بین شأن انسان و شأن حیوان است. در داستان «موش خرما» یا «خروس» می‌توانیم این مسئله را ببینیم.  ویژگی دیگر پیچ روایی انتهای داستان‌ها است. در هر یک از این داستان‌ها با وضعیتی روبه‌رو می‌شویم که اصلاً انتظارش را نداریم. طاهری نسبت شاخصی با ویژگی‌ها و وجوه سنت داستان‌نویسی مکتب جنوب دارد. نثر روان و زبان داستانی بسیار درخشان و در عین حال گریزان از خودنمایی از دیگر ویژگی‌های کارهای طاهری است، همچنین اتکا به موقعیت داستانی و اینکه سعی می‌کند از همان ابتدای کار وارد موقعیت شود. داستان‌های طاهری حاصل تجربهٔ زیستهٔ غنی است.<ref name="نقد کتاب"/>}}


====[[سیاوش گلشیری]]====
====[[سیاوش گلشیری]]====
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:SIVASH GOLSHIRI.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]]زخم‌ شیر دقت‌نظر زیادی در جزئیات دارد که در داستان‌هایش مشخص است. از ویژگی‌های داستان مکتب جنوب پرداختن به جزئیات است. پرداختن به طبیعت و جزئیات و کشمکش انسان و طبیعت در تمام داستان‌ها مشاهده می‌شود.<ref name=''اصفهان''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|[[پرونده:SIVASH GOLSHIRI.jpg|60px|بی‌قاب|راست|هیچ]]زخم‌ شیر دقت‌نظر زیادی در جزئیات دارد که در داستان‌هایش مشخص است. از ویژگی‌های داستان مکتب جنوب پرداختن به جزئیات است. پرداختن به طبیعت و جزئیات و کشمکش انسان و طبیعت در تمام داستان‌ها مشاهده می‌شود.<ref name="اصفهان"/>}}


====حسین عباس‌زاده====
====حسین عباس‌زاده====
{{گفتاورد تزیینی|طاهری به موضوعات از زاویه‌ای نگاه کرده که تاکنون کمتر به آن‌ها نگاه شده است، به‌ویژه به موضوع جنگ. در این کتاب تجربهٔ جدیدی از جنگ را دیدم، مثلاً در داستان‌ «زخم شیر». بعد از خواندن کتاب متوجه شدم نویسنده تجربهٔ زیستهٔ خوبی داشته، خوب دیده و درک و حس کرده و خوب توانسته است این تجربه‌ها را در داستان‌هایش منتقل کند و این به نظرم از نقاط قوت کتاب است که آن را متمایز کرده است. پایانه‌های داستان‌ها از نقاط قوت دیگر این مجموعه است. نمی‌گویم غافل‌گیر می‌کند، اما به گونه‌ای است که ذهن مخاطب را پس از خواندن آن درگیر خودش می‌کند.<ref name=''نقد کتاب''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|طاهری به موضوعات از زاویه‌ای نگاه کرده که تاکنون کمتر به آن‌ها نگاه شده است، به‌ویژه به موضوع جنگ. در این کتاب تجربهٔ جدیدی از جنگ را دیدم، مثلاً در داستان‌ «زخم شیر». بعد از خواندن کتاب متوجه شدم نویسنده تجربهٔ زیستهٔ خوبی داشته، خوب دیده و درک و حس کرده و خوب توانسته است این تجربه‌ها را در داستان‌هایش منتقل کند و این به نظرم از نقاط قوت کتاب است که آن را متمایز کرده است. پایانه‌های داستان‌ها از نقاط قوت دیگر این مجموعه است. نمی‌گویم غافل‌گیر می‌کند، اما به گونه‌ای است که ذهن مخاطب را پس از خواندن آن درگیر خودش می‌کند.<ref name="نقد کتاب"/>}}


====اسدی جوزانی====
====اسدی جوزانی====
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:


====علی مسعودی‌نیا====
====علی مسعودی‌نیا====
{{گفتاورد تزیینی|پیرنگ سالم و قابل‌تشخیص، شخصیت‌پردازی کامل و انرژی بسیار زیادی که برای فضاسازی صرف شده است. گویی مهم‌ترین المان موجود در هر داستان، فضاهای آن است. با آن‌ که در جاهایی، شخصیت نامتعارفی هم دارد که به نظر می‌رسد قرار است روی آن سرمایه‌گذاری کند ولی عمدهٔ تلاش نویسنده روی ساختن فضا و پررنگ‌کردن اقلیم می‌گذرد.نکتهٔ مهمی که در واقع در کار [[صمد طاهری]] باید آموخت این است که بسیار صحنه‌نویس خوبی است. یعنی هر صحنه به شکل بسیار آشکار متشکل است از سه‌چهار صحنه؛ مانند صحنه‌های سینمایی، زبان چرب و نرم برای توصیف، انتخاب زاویه‌دید مناسب.<ref name=''نشست''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|پیرنگ سالم و قابل‌تشخیص، شخصیت‌پردازی کامل و انرژی بسیار زیادی که برای فضاسازی صرف شده است. گویی مهم‌ترین المان موجود در هر داستان، فضاهای آن است. با آن‌ که در جاهایی، شخصیت نامتعارفی هم دارد که به نظر می‌رسد قرار است روی آن سرمایه‌گذاری کند ولی عمدهٔ تلاش نویسنده روی ساختن فضا و پررنگ‌کردن اقلیم می‌گذرد.نکتهٔ مهمی که در واقع در کار [[صمد طاهری]] باید آموخت این است که بسیار صحنه‌نویس خوبی است. یعنی هر صحنه به شکل بسیار آشکار متشکل است از سه‌چهار صحنه؛ مانند صحنه‌های سینمایی، زبان چرب و نرم برای توصیف، انتخاب زاویه‌دید مناسب.<ref name="نشست"/>}}




====طاهری از زخم شیر می‌گوید====
====طاهری از زخم شیر می‌گوید====
{{گفتاورد تزیینی|من تنها خواستم روایتگر رنجی باشم که بر زنان سرزمینم وارد شده و می‌شود و در واقع فقط روایتگری بودم که از مظلومیت زن در «زخم شیر» صحبت کردم که از فضای مردسالار برمی‌آید.<ref name=''اصفهان''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|من تنها خواستم روایتگر رنجی باشم که بر زنان سرزمینم وارد شده و می‌شود و در واقع فقط روایتگری بودم که از مظلومیت زن در «زخم شیر» صحبت کردم که از فضای مردسالار برمی‌آید.<ref name="اصفهان"/>}}


{{گفتاورد تزیینی|پایان باز و بسته برای من بستگی به این دارد زمانی که داستانی را می‌نویسم، کدام برایم ترجیح دارد. در داستان «خروس» برای نمونه یک پایان بسته را می‌خوانید و کار با پایان داستان تمام می‌شود. در زمان نوشتن خود داستان نویسنده به این تفکر می‌رسد که پایان داستان باز باشد، بهتر است یا بسته و همه چیز به خود نویسنده بستگی دارد. در آخر مهم این است که آن شخصیت‌ها و داستان در ذهن مخاطب بماند.<ref name=''اصفهان''/>}}
{{گفتاورد تزیینی|پایان باز و بسته برای من بستگی به این دارد زمانی که داستانی را می‌نویسم، کدام برایم ترجیح دارد. در داستان «خروس» برای نمونه یک پایان بسته را می‌خوانید و کار با پایان داستان تمام می‌شود. در زمان نوشتن خود داستان نویسنده به این تفکر می‌رسد که پایان داستان باز باشد، بهتر است یا بسته و همه چیز به خود نویسنده بستگی دارد. در آخر مهم این است که آن شخصیت‌ها و داستان در ذهن مخاطب بماند.<ref name="اصفهان"/>}}


====نظر طاهری دربارهٔ جوایزی که زخم شیر کسب کرد====
====نظر طاهری دربارهٔ جوایزی که زخم شیر کسب کرد====
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:


====چند سطر از زخم شیر====
====چند سطر از زخم شیر====
<span style="color:SeaGreen">'''«یوسف را من لو دادم. گمان می‌کردم دستگیر نمی‌شود و ده پانزده‌سالی زندان برایش می‌برند و از شرش راحت می‌شوم. قسم می‌خورم که راضی به مرگش نبودم و اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که او و رفقایش آن‌قدر کله‌خر باشند که وقتی متوجه شوند توی تله افتاده‌اند و در محاصره‌ی کامل‌اند، دست‌هایشان را بالا نبرند.»'''<ref>{{پک|طاهری|۱۳۹۶|ک= زخم شیر|ص= ١٢٧}}</ref>
<span style="color:SeaGreen">"'«یوسف را من لو دادم. گمان می‌کردم دستگیر نمی‌شود و ده پانزده‌سالی زندان برایش می‌برند و از شرش راحت می‌شوم. قسم می‌خورم که راضی به مرگش نبودم و اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که او و رفقایش آن‌قدر کله‌خر باشند که وقتی متوجه شوند توی تله افتاده‌اند و در محاصره‌ی کامل‌اند، دست‌هایشان را بالا نبرند.»"'<ref>{{پک|طاهری|۱۳۹۶|ک= زخم شیر|ص= ١٢٧}}</ref>


<span style="color:Coral">'''«به ساعدی فکر کردم که در آن روزگار دور به این‌جا آمده بود. در آن جاده‌های خاکی پردست‌انداز با ماشینی که لابد شورولت سیمرغ بوده و همسفری پرحرف و بذله‌گو و بی‌قرار. ترس و لرز هم یعنی در همان سفر نطفه بسته و شکل گرفته؟»'''<ref>{{پک|طاهری|۱۳۹۶|ک=زخم شیر|ص=٩٠}}</ref>
<span style="color:Coral">"'«به ساعدی فکر کردم که در آن روزگار دور به این‌جا آمده بود. در آن جاده‌های خاکی پردست‌انداز با ماشینی که لابد شورولت سیمرغ بوده و همسفری پرحرف و بذله‌گو و بی‌قرار. ترس و لرز هم یعنی در همان سفر نطفه بسته و شکل گرفته؟»"'<ref>{{پک|طاهری|۱۳۹۶|ک=زخم شیر|ص=٩٠}}</ref>




==مشخصات کتاب‌شناختی==
==مشخصات کتاب‌شناختی==
'''زخم شیر''' توسط «نشر نیماژ» و با طراحی جلد، توسط یاسمین حشدری، در شش نوبت به‌چاپ ‌رسید که مجموع تیراژ آن طبق آمار خانهٔ کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است.<ref name=''نقد کتاب''/>
"'زخم شیر"' توسط «نشر نیماژ» و با طراحی جلد، توسط یاسمین حشدری، در شش نوبت به‌چاپ ‌رسید که مجموع تیراژ آن طبق آمار خانهٔ کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است.<ref name="نقد کتاب"/>





نسخهٔ کنونی تا ‏۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۲

زخم شیر
نویسندهصمد طاهری
ناشرنیماژ
محل نشرتهران
تاریخ نشرچاپ اول، ١٣٩۶
شابک٩٧٨-۶٠٠-٣۶٧-١٨۵-٠
تعداد صفحات١۶٧ صفحه
موضوعداستان فارسی
سبکواقع‌گرای مدرن
نوع رسانهکتاب
طراح جلدیاسمین حشدری
"'تغییر جلد زخم شیر
در نسخهٔ جدید[۱]"'
"'شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ
جایزه ادبی جلال آل‌احمد[۲]"'
"'برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمود[۳]"'

"زخم شیر" مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه به‌روایت صمد طاهری، در ژانری واقع‌گرایانه است که شایستهٔ تقدیر در یازدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آل‌احمد و برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمود شده است.[۴]زخم شیر نخستین بار در سال ١٣٩۶ منتشر شد و تاکنون در شش نوبت و با بیش از ۶۶٠٠ نسخه، به چاپ رسیده است.[۵]

* * * * *

مجموعه‌داستانی «زخم شیر» گردهمایی داستان‌هایی با نام‌های «مردی که کبوترهای باغی را با سنگ می‌کشت»، «موش خرما»، «خروس»، «مهمانی»، «در دام مانده مرغی»، «نی‌زن»، «سفر سوم»، «زخم شیر»، «نام آن پرنده چه بود؟»، «چیز و فلان و بهمان و اینا» و «سگ ولگرد»است که بین مهرماه ١٣۹۰ تا مردادماه ١٣۹۵ نوشته شده‌اند. جغرافیای بیشتر داستان‌ها، شهرها و روستاهای جنوب کشور و مرگ عنصری اصلی داستان‌ها است.[۶]شخصیت‌‌ها، مردم عادی هستند و گاه در موقعیت‌های عجیب و غریب و گاه روزمره گرفتار می‌شوند و سرانجام داستان‌ها به‌دور از کلیشه‌های معمول است و گاه به قدری عجیب و غریب است که خواننده را غافلگیر می‌کند. داستان‌ها دغدغه‌های اجتماعی و موضوعات متنوعی دارند.[۷] زخم‌ شیر از اِلِمان‌های ناتورالیستی استفاده می‌کند و در عین‌حال در گردابِ ناتورالیسم نمی‌افتد و بر مرز باریک رئالیسم و ناتورالیسم حرکت می‌کند. داستان‌ها نوعی ادای‌دین به موج نویسندگان واقع‌گرا به‌خصوص ساعدی می‌باشد. طاهری در یکی از داستان‌های این مجموعه به نام «سفر سوم» به داستان‌ «خاکسترنشین‌ها» و داستان «گدا»ی ساعدی اشاره می‌کند.[۸]

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

مجموعه داستانِ «زخم شیر»، چشم‌انداز یازده داستان کوتاه است که صبغهٔ­ جنوبی دارند هر چند اکثر آن‌­ها در محدودهٔ­ جغرافیایی فارس و خورموج می­‌گذرند.[۹]


دلیل نام‌گذاری

صمد طاهری دربارهٔ علت نام‌گذاری زخم شیر گفته است: «شیر تلویحی به شیر بیشه اشاره دارد. بیشه‌ای که میهن زخمی ماست و زخم‌زننده نیز هست. کما این که در وهلهٔ‌ نخست هر کس با شنیدن عنوان «زخم شیر»، زخمی که شیر به کسی زده به ذهنش متبادر می‌شود و من از این امکان زبان فارسی استفاده کردم و اسمی را برای داستان برگزیدم که چندپهلو است.» نام‌گذاری داستان «زخم شیر» دو لایه دارد. لایهٔ‌ نخست داستان است و تصویر درخشان زخم‌شدن پستان‌‌ گاوهاست که در اثر دوشیده‌نشدن شیرشان پدید آمده است و لایهٔ دوم شیر است که از دیرباز نماد کشور ایران بوده است؛ هم در افسانه‌ها هم در نمادهای دوره‌های تاریخی ایران. از سویی زیست‌گاه شیر ایران بیشتر در دو منطقهٔ دشت‌ ارژن شیراز و بخش‌هایی از خوزستان بوده است که به بستر داستان نزدیک است. خوزستانی که حالا درگیر جنگ است و زخمی است. ایرانی که چون نماد تاریخی‌اش؛ یعنی شیر مقاومت می‌کند و زخم‌خورده است.[۱۰]


چرا باید این کتاب را خواند

به‌عقیدهٔ‌ منتقدان "'زخم شیر"' می‌تواند تداوم سنت ادبی باشند و هم از آن گذار داشته باشد و عناصر بسیاری را به ساخت داستان‌های شبه‌ناتورالیستی اضافه کند. یکی از وجوه ناتورالیسم توجه به حیوانات است. در ساخت داستان فارسی معمولاً حرکت به نوعی انسان‌انگاری حیوان بود. یعنی حیوان خودش سوژه نشده بود. مثلاً در «انتری که لوطی‌اش مرده بود» اثر صادق چوبک، عملاً بُعدهای انسان‌انگارانه‌ای که به انتر داده می‌شود اثر را جلو می‌برد. از ویژگی‌های دیگری که این اثر را خواندنی کرده است نثر صیقل‌خورده، قصه‌گویی و نگاه نو به مقولات تیرهٔ زندگی همچون جنگ است.[۴]

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

"'داستان‌هایی در اقلیم جنوب"'
"'شایسته تقدیر یازدهمین
دوره جایزه ادبی جلال"'
"'تورقی از زخم شیر"'
از بس توی این سه ماه‌ونیم ماست و پنیر و فرنی خورده بودیم، دیگر رنگ و بوی شیر هم حالم را بد می‌کرد. سی چهل روز اول، همسایه‌ها که یکی‌یکی باروبندیل‌شان را جمع می‌کردند و فلنگ را می‌بستند، برنج و مرغ و ماهی و چیزهای دیگری را که نمی‌توانستند ببرند به ما می‌دادند. برق قطع شده بود و یخچال‌ها تعطیل. هر روز ناهار و شام پلو مرغ داشتیم و پلو ماهی و قلیه. بعد کم‌کم بادمجان جای مرغ را گرفت. مرغ و اردک زنده هم ته کشید و ماهی نمک‌سود هم خداحافظی کرد و رفت و جایش را به فرنی داد.[۱۱]

سال‌شمار کتاب

  • "'١٣٩۶"': نخستین بار توسط «نشر نیماژ» چاپ شد.
  • "'١٣٩٧"': در آذرماه، در آيين اختتاميهٔ‌ یازدهمين دورهٔ‌‌ جايزه‌ جلال آل‌احمد به‌عنوان اثر شایستهٔ‌ تقدیر بخش داستان کوتاه معرفی شد و معادل ۱۰ سکه جایزه گرفت[۱۲]؛ در اسفندماه، اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزه احمد محمود شد و تندیس طلایی احمد محمود و مبلغ یک میلیون تومان به آن تعلق گرفت.[۳]
  • "'١٣٩٨"': در فهرست نامزدان دورهٔ نوزدهم و بیستم جایزه ادبی مهرگان ادب قرار گرفت.[۱۳]


خلاصهٔ مفصل‌تر زخم ‌شیر

مجموعه داستان «زخم شیر» انعکاس زخم‏‌های روحی است،‏ زخم‌هایی که خوب نمی‌شوند و هر چند وقت یک‌بار سر باز می‌کنند. نویسنده از تنهایی ملموس انسان‏‌ها سخن می‌گوید و به دردهای طبقه فرودست جامعه می‏‌پردازد.[۱۴]ردپای مفاهیم فقدان، غیاب و روند فقدان در داستان‌ها آشکار است؛ آدم‌ها چیزی را یا از دست داده‌اند یا در حال از دست‌دادن هستند. دلایل فقدان، چه خشونت محیط باشد، چه جبر سیاسی جغرافیا، چه شکست آرمان‌ها باشد یا در پاره‌ای موارد، فقر به نسبت آن اِلِمانی که از دست می‌رود، برسازندۀ معنای کلیِ داستان‌ها هستند.

زخم شیر

«زخم شیر» منسجم‌ترین داستان این مجموعه است. داستان خانواده‌ای جنگ‌زده که بین ماندن در خاک خود و رفتن به جایی دیگر مانده‌اند و در این میان، «بز حنایی»، که تمام سال‌های قدکشیدن بچه‌هایی که پدرشان روزگاری رهایشان کرده و رفته، با دست‌ودل‌بازی شیرِ فرنی و شیربرنج‌هایشان را مهیا کرده و از گرسنگی نجاتشان داده، چالش بزرگی شده و حالا چاره‌ای ندارند جز پشت‌سر گذاشتنش در شهری که دیگر هیچ همسایه‌ای در آن نیست.[۱۵]«خیجو» دختر خانواده، مظهر عواطفی فوق‌انسانی است. در جایی که جنگ همه را فراری داده است، او دو تا کَهره­ بز را به بغل دارد تا آن‌ها را از مرگ نجات دهد. در این داستان تمام ایده­‌آل­‌ها و ارزش‌های زندگی، بر اثر جنگ، بی‌ارزش می­‌شوند. گاوها، که زمانی برای صاحبانشان شأن و منزلتی اسطوره­‌ای داشتند، در میان نخل­‌ها به امان خدا رها می­‌شوند. آنها از زور شیری که در سینه‌­هاشان جمع شده است، ماغ می­‌کشند. خداحافظی مادر با برداشتن قسمتی از خاک و بوییدن و بوسیدن آن، دلبستگی نوستالژیک انسان را به خاک سرزمینش نشان می‌­دهد. مع‌مع بزی که بچه­‌هایش را از او جدا کرده‌­اند، گاوهایی ­که سینه­‌هاشان ورم کرده و زخم شده است، لنج ی­که از ساحل دور می‌­شود، این­‌ها تصاویر و سکانس‌­هایی از فیلمی نئورئالیزم هستند که هرگز اکران نمی‌شوند مگر در ذهن کسانی که جنگ را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده باشند.[۹]

در دام مانده مرغی

داستانِ «در دام مانده مرغی» داستانی است فاکنری، با درونمایه­‌ای از گناه و شرارت و آدم‌کشی و عذاب‌وجدان، و در نهایت فداکردن همهٔ­ آن‌ها. داستان، روایت‌گر یک مهاجرت است. مهاجرت از نوع جان­ اشتاین­‌بکی‌­اش ­که از نظر موضوع و پیرنگ به «خوشه‌های خشم» و «محصول طوفانی» نزدیک می­‌شود. در داستان بارها به داسی که شخصیت اصلی و سرکش داستان، اکبر، در دست دارد اشاره می‌شود. او با داس صورت خود را پاره می­‌کند. داس، در این داستان، ندای‌وجدان است و نقش یک موتیف تکرارشونده را دارد که ذهن شخصیت داستان را مدام به خود مشغول می­‌کند. در این داستان قتلی اتفاق افتاده است و شخصیت اصلی داستان، بین گناه، شرارت، غیرت و رسم‌ورسوم‌­های متعارف گیر می‌­کند. او که در این داستان، مرتکب گناهی مضاعف می­‌شود، مجبور می­‌شود برای خواهر شانزده‌ساله­‌اش که اندامی زنانه دارد و در معرض تجاوز قرار می­‌گیرد، یک نفر را بکشد و از مهلکه بگریزد و در شهری دیگر مجبور می­‌شود او را که وبال گردنش است، به عقد پیرمردی هفتادساله در بیاورد تا بتواند بی‌دغدغه به کارش ادامه دهد. چون به‌قول خودش پیری دارد از راه می­‌رسد و باید قدر جوانی را دانست اما عذاب‌وجدان و گناه او را رها نمی‌­کند. هر بار که به یاد خواهرش می­‌افتد با لبهٔ­ داس صورت خود را پاره می­‌کند.[۹]

نام آن پرنده چه بود

داستان از اواسط رویداد شروع می­‌شود. شخصیت اصلی یک دانشجوی احساساتی و آرمان‌گراست که کورکورانه در راه عشق و آرمان‌های خود جان می‌بازد. زنِ داستان که مادری زجرکشیده است، جنازهٔ­ پسرش را که در راه عشق و آرمان‌های انقلابی‌­اش جان باخته است با یک نعش­‌کش به چغاچوبین می­‌برد.[۹]راوی اول شخصِ غیرقابل‌اعتماد است و داستان با این جمله شروع می‌شود: «من بودم که دوستم را لو دادم و کشتم و …»[۸]

نی‌زن

داستانِ «نی‌زن» پیرنگ و کشمکش درونی شخصیت داستان، با ذهنیت و خاطراتش، او را به سکته می‌کشاند.[۹]نی‌زنی به نام کَرَم در عروسی‌ها آهنگ شاد و عامه‌پسند می‌نوازد و همه او را به این صفت می‌شناسند. وقتی راوی آهنگ‌هایی از او می‌شنود که خلاف شناختی است که از او دارد، تصمیم می‌گیرد او را مطرح کند. مسئولان با گرفتن تستی از او، در جشنواره‌ای به او وقت می‌دهند. مهمانان خارجی با شنیدن نی‌جفتی کَرَم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند. کَرَم نمادی از هنرمند به‌طور عام است. هنرمندی که هم توانایی جذب عام را دارد و هم حرفی برای علاقمندان هنر خاص، با این حال ارزش و جایگاهی برای مسئولان ندارد.[۱۶]

"'مصاحبه با روزنامهٔ‌‌ اعتماد[۱۷]"'

مردی که کبوترهای یاغی را با سنگ می‌کشت

راوی که آموزگار جوانی در شیراز است مردی را می‌بیند که در مناطق جنگی همسایه‌اش بود. مرد از او می‌خواهد به ملاقات پسرش که معلول جنگی و دوست قدیم راوی است، بیاید. راوی در ملاقات با او متوجه می‌شود که سلیمه، دختری که هر دو آن‌ها از قدیم می‌شناختند، همسر معلول جنگی است. کشمکش داستان از جایی آغاز می‌شود که سلیمه وارد متن می‌شود. شاید بتوان گفت راوی بعد از این که می‌فهمد سلیمه همسر ثامر شده است، بدون تغییر لحن، کینه‌توز می‌شود و این کینه‌توزی را تنها با یادآوری گذشته‌های دور خود، سلیمه و راوی به میزبان و مخاطب منتقل می‌کند.[۱۶]

خروس

داستان با شرحی از زیبایی خروس آغاز می‌شود و دربارهٔ فردی صحبت می‌کند که حیوان را به‌عنوان دوست انتخاب کرده است. نویسنده به ورطهٔ ناتورال نمی‌افتد تا حیوانیت را محور قرار بدهد. اتفاقاً درد از انسانیتی است که دیگر یافت نشده و حالا در قالب یک حیوان بروز کرده است. از یک طرف، سویه و نگاه کنش‌گر و در مجموع پلشتی‌های جامعه آشکار می‌شود، ولی جبر مطلق تبلیغ نمی‌شود و بشر کاملاً بی‌اختیار نیست تا محیط و جنگ بر او غلبه داشته باشد.[۸]

موش خرما

داستان راوی سوم‌شخص نمایشی و در یکی ‌دو جمله به دانای‌کل محدود می‌شود. یک کشاورز موش‌خرمایی را با داس به زمین می‌دوزد و در ادامه نوزاد پسرش را هم به آب می‌سپارد. او فرزندش را بدون امید به رستگاری به آب می‌سپارد. داستان سمبولیک است و این پرسش را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که آیا این به آب‌سپاری پسران نوعی سنت قربانی‌کردن اسماعیل‌هااست؟[۱۶]

سفر سوم

شخصیت‌های اصلی داستان «سفر سوم» که هر دو معلم و داستان‌­نویس هستند، در بخش­‌هایی ­از داستان، روایت­‌گر نوستالژی روشن‌فکر جامعهٔ­ داستان هستند. روشن‌فکرانی که به قول برشت: «به تصادف زنده‌­اند و اگر بخت از آن­ها روی برگرداند، از کف رفته­‌اند.» زنِ داستان «سفرِ سوم»، که به‌طور ضمنی داستانش در داستان شکل می­‌گیرد، با دسته­ پَنگ نخل، توسط شوهر بیمارش ازالهٔ­ بکارت می‌­شود و به‌علت خونریزی می‌­میرد.[۹]

چیزو فلان و بهمان و اینا

داستان زنی زخم‌خورده است که در عشق و ایده‌­آل‌­های اجتماعی شکست خورده و با آن که خرج شوهر معتادش را می‌دهد، باید از دست او کتک بخورد و لیچارهای گر‌گ‌منشانهٔ آدم‌­های اطرافش را تحمل کند و گاه خودش نیز با آنان هم‌ساز شود.[۹]

مهمانی

در داستان «مهمانی»، مخاطب با دنیای واقعی آدم­‌هایی در محله‌ه­ای ترسناک آشنا می­‌شود و وقتی به آن‌ها نزدیک می­‌شود درمی‌یابد خیلی هم ترسناک نیستند.دخترِ داستانِ «مهمانی» که نامش پروانه است، با آن که در داستان حضور ندارد، اما از ورای خاطرات راوی در داستان نمود پیدا می‌­کند و در جایی بی‌­سیرت شده است.[۹]

سگ ولگرد

در این داستان، روای، به این سبب که نمی‌تواند خودش را با مظاهر زندگی به‌ظاهر مدرنی که مجبور است نگهبان پولدارهایش باشد، همگون کند، خودش مثل سگ نگهبان می‌بیند. اسم داستان به شکل کنایه‌آمیزی «سگ ولگرد» است.[۸]

سبک کتاب

ژانر داستان‌ها واقع‌گرای مدرن است و این دوآلیته (این‌که شخصیت اصلی داستان چیزی را به‌سبب چیزی از دست می‌دهد) سیاقی کلاسیک است و در واقع روند سنتی داستان‌نویسی محسوب می‌شود. برای قهرمان داستان مشکلی پیش می‌آید به دلیلی او روندی در پیش می‌گیرد، مشکل حل نمی‌شود و در نتیجه اتفاقاتی برایش می‌افتد.[۸]

نثر کتاب

زبان در داستان‌های «زخم شیر» عنصر قدرتمندی است و درعین ‏حال که مملو از تشبیهات و استعارات است اما نمی‏‌توان گفت که شاعرانه است. «لیف نخل»، «دانه‌های درشت عرق»، «پر کاه»، «تاق بلوط‌ها»، «کپ‌کپ تلمبه‌ها»، «چِق، چِق، چِقِ چاقوی ضامن‌دار»، «باران ریز و پلاچ و گند»، «شیون گِزها»، «دریاپری» و... این‌ها کلمات آشنای جغرافیای صمد طاهری هستند. او دربارهٔ زبان داستان‌ها می‌گوید: «زبان داستان من شاعرانه نیست و زبان سرراستی است. اما رگه‌هایی شاعرانه دارد و گاهی این رگه‌‏ها که رنگ نوستالژی به خود می‏‌گیرد این حس را به وجود می‏‌آورد که با یک زبان شاعرانه طرف هستیم.»[۱۴] «زخم شیر» با ساختار زبانی ساده، خشونت و تنهایی جهان انسان‌ها و اتفاقات هولناکی که بر شخصیت‌ها فرود می‌آید را نشان می‏‌دهدو با جملات پرتشبیه و پر از صناعات‌ادبی اتفاقی هولناک را نشان نمی‌دهد بلکه با بیانی ساده و نشان‌دادن تصاویر، خوب یا بدبودن آدم‏‌ها و اتفاقات را بازگو می‌کند. همانند داستان «چیز و فلان و بهمان و اینا» که تصویر شکستن دو دندان جلویی و خونی که از دهان زن بیرون می‏‌ریخت تا آخر داستان از جلوی دید خواننده و شخصیت مرد قصه کنار نمی‏‌رود.[۱۸]

فضاسازی

داستان‌ها تنها در فضای بسته آپارتمان‏‌ها و خیابان‏‌های تهران نمی‏‌گذرد بلکه در فضاهای بکر مثل اسکله‌ای متروک، اتاقک نگهبانی، نخلستان‌های سوختهٔ بعد از جنگ، شهرهای کوچک و کم‏‌جمعیت جنوب و کپرهای بیابان می ‏گذرد. روایت‏‌هایی که در آن‌ها فاجعه یا اتفاقی قبلاً رخ داده و تن و روح آدم‏‌ها را زخمی کرده است.[۱۸]

تعلیق

طاهری در هر کدام از یازده داستان این مجموعه تعلیقی را به‌طور نامحسوس در لایه‏‌ای از داستان گذاشته و درست سر بزنگاه لحظه‌‏ای که داستان به سراشیبی ‏نزدیک می‌شود، تعلیق را گره‌گشایی می‌کند و تا رسیدن به نقطهٔ پایان آن را ادامه می‌دهد. مثل کشتن نوزاد توسط پدرش یا شنیدن بوی خون توسط دو برادر که خواهرشان را جا گذاشتند یا سگ نگهبانی که پارس نمی‏‌کند یا قصهٔ سفر دو دوستی که سر از عروسی پسری عقیم درمی‌آورند یا داستان زندگی زن پرستار و روابط خصوصی‌اش با همسرش. و بعد از تعلیق اضطراب را به جان خواننده می‏‌اندازد.[۱۸]

زاویه دید

راوی، اول شخص است و تقریباً در تمامی داستان‌ها فردی است تحصیل‌کرده یا مشغول تحصیل؛ گویی خود صمد طاهری است که داستان را روایت می‌کند.[۱۵]

شخصیت‌پردازی

بنا به‌عقیدهٔ منتقدان شخصیت‌ها پویایی دارند. شخصیت‌ها کنش‌گر هستند نه این‌ که فقط تحت‌کنش قرار بگیرید و انفعال در آنان رد می‌شود. شاید اینجا بتوان گفت نوعی دیدگاه همینگوی‌ در اثر وارد می شود و چنین القا می‌کند که شخصیت‌ها به هر قیمتی باید تحت این شرایط، کنش داشته باشند. البته گاهی نویسنده از حلقهٔ ساعدی یا دولت‌آبادی یا بزرگ علوی خارج نشده و یک قدم فراتر برنداشته است، اما به هر حال تأکید خوبی روی کنش‌گری دارد که وقتی خواننده آن را می‌خواند، در انتها می‌بیند همهٔ این آدم‌ها چیزی را انتخاب کرده‌اند، نه این‌که صددرصد حق انتخاب نداشته باشند و حالا بابت آن، بهایش را با کنش بپردازند.[۸]

ویژگی‌های مهم کتاب

  • تقریباً در همهٔ‌ داستان‌ها حیوانات و پرندگان حضور پررنگی دارند. در داستان «زخم‌شیر»، بز مادر یکی از شخصیت‌های کلیدی است. یا موتیف تکرارشوندهٔ سوسک در داستان «سفر سوم» و نیز موش و سگ و خروس و بلبل و غیره در دیگر داستان‌ها. طاهری عقیده دارد یکی از وظایف روشن‌فکری دریافتن حقوق از دست‌رفتهٔ‌ طبیعت و حیوانات است.[۱۰]
  • در اکثر داستان‌ها، عناصر کلاسیک ساختمان داستان به‌چشم می‌خورد و آن چیزی که در این میان، به عناصر دیگر داستان برتری دارد، فضاسازی و شخصیت‌پردازی و کشمکش‌های درونی و بیرونی بین شخصیت‌هااست.[۹]

زخم شیر و خوشه‌های خشم

در «خوشه‌های خشم» جان اشتین‌بک جماعتی هستند که روستایشان دچار خشک‌سالی شده است. بنابراین مجبورند بروند و کار پیدا کنند و در روستاها و مزارع دیگر مشغول کار می‌شوند. دقیقاً مشابه این صحنه‌ها در داستان‌های صمد طاهری هم وجود دارد. پایان‌های شوک‌آوری که در واقع کمی اغراق رمانتیک هم در آن وجود دارد اما به‌نحوی با دل و روح بازی می‌کند. رنج فیزیکی در داستان‌های ناتورالیسم آمریکایی بسیار پررنگ بوده و جک لندن نمونه بارز آن است: قطب شمال، برف، سرما، یخ زدن، بی‌غذایی، مردن سگ‌های سورتمه، گیرکردن و گم‌شدن. تمام این رنج‌های فیزیکی و اقلیمی وجود دارد و در عین حال خود بازسازی‌کنندهٔ خشونت محیط است؛ خشونتی که عارض شده و آدم‌ها به آن عادت دارند و از دست این اتفاقات در داستان‌ «خروس» و «مهمانی» دیده می‌شود.[۸]

الهام از شخصیت‌ها

در داستان «نی‌زن» عروس نُه‌ساله شاید نمادی است از همان دختری که با نی‌زن زندگی می­‌کند. داستان، در قسمتی یادآورد داستان «خواهران» "جویس" در دوبلینی‌­هاست و آهنگِ «دختر اوگرینی» که فضای داستان را تسخیر می­‌کند. هر چند نمونه‌­های نزدیک­‌تری به این داستان وجود دارد. مثل داستان «ویولن‌زن» از "هانری بردوی فرانسوی" که مردی مجبور می­‌شود در شبی که همسرش مرده است در یک عروسی روستایی ویولن بزند.[۸]

گزارشی از فروش کتاب

به‌استناد خانهٔ کتاب مجموع تیراژ این کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است. چاپ نخست این کتاب در سال ١٣٩۶ و با ١١٠٠ جلد روانهٔ بازار کتاب شد و در همان سال با ١١٠٠ نسخهٔ دیگر به چاپ دوم رسید. در سال ١٣٩٧ به چاپ سوم و چاپ چهارم و در سال ١٣٩٨ به چاپ پنجم و سرانجام در سال ١٣٩٩ به چاپ ششم رسید.[۵]

جوایز کتاب

YesY شایستهٔ تقدیر یازدهمین دورهٔ جایزه ادبی جلال آل‌احمد[۱۲]
YesY برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمود[۳]

جلسات نقد و بررسی

"'نقد و بررسی زخم شیر در اصفهان[۱۹]"'
"'نقد و بررسی زخم شیر در نیشابور[۲۰]"'
"'در یازدهمین دورهٔ
جایزه ادبی جلال آل‌احمد"'
"'لیلی گلستان و صمد طاهری در جایزهٔ ادبی احمد محمود[۲۱]
"'
"'دولت‌آبادی، صمد طاهری، لیلی گلستان در جایزهٔ ادبی احمد محمود[۲۱]"'

YesY جلسهٔ نقد و بررسی زخم شیر ٨ تیرماه سال ١٣٩۶ در کافه کتاب شیراز، طبقهٔ فوقانی تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس برگزار شد.[۲۲]
YesY نقد و بررسی «زخم شیر» ۱۴ مهر ١٣٩٨ با همراهی علی مسعودی‌نیا و نیلوفر صادقی در موسسهٔ خوانش برگزار شد.[۸]
YesY نشست ادبی «زخم شیر» ٣٠ خرداد ١٣٩٨ با حضور علی خدایی و سیاوش گلشیری در شهر کتاب اصفهان برگزار شد.[۱۹]
YesY نقد و بررسی «زخم شیر» جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ با نویسندگانی چون هادی تقی‌زاده، حسین لعل‌بذری و لیلا صبوحی در نیشابور برگزار شد.[۲۰]

اظهارنظرها

علی خدایی

ابوتراب خسروی

احمد ابوالفتحی

سیاوش گلشیری

حسین عباس‌زاده

اسدی جوزانی

علی مسعودی‌نیا


طاهری از زخم شیر می‌گوید

نظر طاهری دربارهٔ جوایزی که زخم شیر کسب کرد


چند سطر از زخم شیر

"'«یوسف را من لو دادم. گمان می‌کردم دستگیر نمی‌شود و ده پانزده‌سالی زندان برایش می‌برند و از شرش راحت می‌شوم. قسم می‌خورم که راضی به مرگش نبودم و اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که او و رفقایش آن‌قدر کله‌خر باشند که وقتی متوجه شوند توی تله افتاده‌اند و در محاصره‌ی کامل‌اند، دست‌هایشان را بالا نبرند.»"'[۲۷]

"'«به ساعدی فکر کردم که در آن روزگار دور به این‌جا آمده بود. در آن جاده‌های خاکی پردست‌انداز با ماشینی که لابد شورولت سیمرغ بوده و همسفری پرحرف و بذله‌گو و بی‌قرار. ترس و لرز هم یعنی در همان سفر نطفه بسته و شکل گرفته؟»"'[۲۸]


مشخصات کتاب‌شناختی

"'زخم شیر"' توسط «نشر نیماژ» و با طراحی جلد، توسط یاسمین حشدری، در شش نوبت به‌چاپ ‌رسید که مجموع تیراژ آن طبق آمار خانهٔ کتاب نزدیک به ۶۶٠٠ جلد رسیده است.[۴]


نوا، نما و نگاه

برگ‌هایی از زخم شیر

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «تغییر طراحی جلد زخم شیر». 
  2. «برندهٔ یازدهمین دورهٔ جلال». 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ «جایزهٔ احمد محمود». 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ «نقد کتاب». 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ «تیراژ زخم شیر». 
  6. «ویژگی‌های زخم شیر». 
  7. «مشخصه‌های زخم شیر». 
  8. ۸٫۰۰ ۸٫۰۱ ۸٫۰۲ ۸٫۰۳ ۸٫۰۴ ۸٫۰۵ ۸٫۰۶ ۸٫۰۷ ۸٫۰۸ ۸٫۰۹ «نشست زخم شیر». 
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ ۹٫۶ ۹٫۷ ۹٫۸ «زخم‌های جنوبی». 
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ «نام‌گذاری زخم شیر». 
  11. طاهری، زخم شیر، ٩۵.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ «جایزهٔ جلال آل‌احمد». 
  13. «مهرگان ادب». 
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ «زبان زخم شیر». 
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ «زاویه دید». 
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ «نقد داستان». 
  17. «مصاحبه با روزنامهٔ‌‌ اعتماد». 
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ «نثر زخم شیر». 
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ ۱۹٫۴ ۱۹٫۵ «نشست اصفهان». 
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ «نشست نیشابور». 
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ «دومین جایزه ادبی احمد محمود». 
  22. «نشست در شیراز». 
  23. «نظر ابوتراب خسروی دربارهٔ زخم شیر». 
  24. «نظر اسدی جوزانی دربارهٔ زخم شیر». 
  25. «نظر طاهری دربارهٔ کتاب». 
  26. «نظر طاهری دربارهٔ جایزهٔ جلال». 
  27. طاهری، زخم شیر، ١٢٧.
  28. طاهری، زخم شیر، ٩٠.

منابع

  • طاهری، صمد (۱۳۹۶). زخم شیر. تهران: نیماژ. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۳۶۷-۱۸۵-۰.

پیوند به بیرون

  1. «یازدهمین جایزهٔ ادبی جلال آل احمد، برندگان خود را شناخت». جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد، ١٨آذر۱۳۹٧. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  2. ««زخم شیر» اثر برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ احمد محمود شد». ایبنا، ۱۳دی۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  3. «زیستن در دل فاجعه». شهرآرا نیوز، ۱۹بهمن۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  4. «مشخصات کتاب‌شناختی زخم شیر». خانه کتاب. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  5. «گفت‌وگو با صمد طاهری: در چند دههٔ اخير ادبيات ما شكوفا شده است». پایگاه تحلیلی خبری سازمان معلمان ایران، ۶اردیبهشت۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  6. «زخم شیر؛ جنگ، نخلستان‌ها و آدم‌ها». نت‌نوشت، ۲آذر۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  7. «یادداشت داریوش احمدی بر مجموعه داستان شایسته تقدیر جایزه جلال». ایبنا، ۱۸آذر۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  8. «گفت‌وگوی با صمد طاهری؛ ادبیات کاری را که باید بکند، می‌کند». گروه ادبی پیرنگ، ۲۲بهمن۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  9. ««زخم شیر» مجموعه داستان شایسته تقدیر در یازدهمین جایزه ادبی جلال شد». ایبنا، ۱۷آذر۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  10. «گفت‌وگو با صمد طاهری نویسنده زخم شیر نامزد جایزه بخش مجموعه داستان احمد محمود». نشر نیماژ. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  11. «از زخمِ نوشتن». وینش. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  12. «نگاهی به ساختمان داستانی زخم شیر». کانون فرهنگی چوک، ١٣بهمن١٣٩٧. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  13. «روح تنهایی در زخم شیر». روزنامهٔ سازندگی، ۲۷دی۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  14. «مصاحبه صمد طاهری با روزنامه اعتماد». روزنامهٔ اعتماد، ۴آبان۱۳۹٨. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  15. «نقد و بررسی زخم شیر». هنرآنلاین، ۴تیر۱۳۹۶. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  16. «صمد طاهری: به نامگذاری‌هایی مثل «مکتب ادبی جنوب» اعتقادی ندارم». ایبنا، ۱تير۱۳۹۸. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  17. «صمد طاهری؛ ماهی که پشت ابر نماند». ایبنا، ۱۴بهمن۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  18. «نثر «زخم شیر» خوب از آب درآمده است». شیراز نوین. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  19. «ابراز تأسف برنده جایزه ادبی « جلال » از بی‌توجهی به داستان کوتاه». اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، ۱۸آذر۱۳۹۷. بازبینی‌شده در ٢٣شهریور۱۳۹۹. 
  20. «زخم شیر در فهرست نامزدان جایزه مهرگان ادب دوره نوزدهم و بیستم». هنرآنلاین، ٩آذر۱۳۹٨. بازبینی‌شده در ٣٠شهریور۱۳۹۹. 
  21. «نقدو بررسی زخم شیر در نیشابور». سایت مصطفی بیان، ١٨بهمن۱۳۹٨. بازبینی‌شده در ٣٠شهریور۱۳۹۹.