سبز آبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
محمد ایذجی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
محمد ایذجی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
|عنوان         = سبز آبی
|عنوان         = سبزآبی
|تصویر       = سبزآبی.jpg
|تصویر       = سبزآبی.jpg
|اندازه تصویر  =  
|اندازه تصویر  =  
خط ۲۴: خط ۲۴:
|پیش از         =  
|پیش از         =  
}}
}}
کتاب '''سبز آبی''' به قلم [[سعید تشکری]]، رمانی تاریخی-مذهبی است که زندگی خادمان و سادات رضوی را در هنگام حیات امام رضا (ع) و پس از شهادت ایشان روایت می‌کند. در این داستان با الگوهایی به‌روز برای داشتن سبک زندگی مؤمنانه آشنا خواهید شد.<ref name="معرفی"/>
کتاب '''سبزآبی''' به قلم [[سعید تشکری]]، رمانی تاریخی-مذهبی است که در ۳۸۸  صفحه به زبان فارسی نوشته شده و از انتشارات نیستان منتشر شده است. این کتاب زندگی خادمان و سادات رضوی را در هنگام حیات امام رضا(ع) و پس از شهادت ایشان روایت می‌کند. در این داستان با الگوهایی به‌روز برای داشتن سبک زندگی مؤمنانه آشنا خواهید شد.<ref name="معرفی"/>


<center>* * * * *</center>
<center>* * * * *</center>


سعید تشکری درونمایه فراموش شدۀ تاریخ و مذهب را در رمان سبز آبی هنرمندانه به کار می‌گیرد. درون‌مایه‌ای که از دیدگاه نویسنده، در ادبیات داستانی معاصر کمتر به آن پرداخته می‌شود.
سبزآبی مانند سایر آثار تشکری، رنگ و بویی دینی‌مذهبی با محوریت سبک زندگی رضوی دارد. همچون بسیاری از نویسندگان بزرگ که زادگاه و خاطرات کودکی‌شان تم اصلی داستان‌هایشان را می‌سازد، در آثار تشکری نیز ردپای فرهنگ غنی خراسان کاملا مشهود است. این رمان سرگذشت خادمان و سادات رضوی را در اعصار و موقعیت‌های جغرافیایی متفاوت روایت می‌کند. نویسنده با ارائه کهن‌الگوهای ملی و مذهبی که در جان سنت ایرانی ریشه دوانده‌اند، سعی به معرفی و بازآفرینی قهرمانانی فراموش‌شده دارد و با حکایت‌هایی که به موازات خط اصلی داستان روایت می‌کند، هر خواننده‌ای را با خود همراه می‌سازد. رمان سبزآبی به‌عنوان یک داستان تاریخی، تمثیلی از یک زندگی خردمندانه و خداباورانه را ترسیم می‌کند.<ref name="معرفی"/>
نویسنده در این اثر سعی کرده است تا قهرمانانی ملی را ضمن این‌که به یک ادبیات خاص وابسته هستند، به جامعه معرفی کند و در کنار آن گوشه چشمی نیز به ماجراهای زندگی امروز خود داشته باشد. رمان سبزآبی، نه یک اثر داستانی‌تاریخی، بلکه پیامی از دل تاریخ برای ساخت زندگی مدرن امروزی است و سرشار از حکایت‌ها و ظرایفی که در دل زندگی امروزی پیرامون ما فراموش و کم‌رنگ‌ شده است و از سوی دیگر نیز مرور و بازخوانی آن‌ها طعم شیرین زیست و اندیشیدن به سبک دوران کهن و اوج فرهنگی ایرانی اسلامی را با خود به همراه دارد. نویسنده این رمان را با تعدد زوایۀ دید به نگارش درآورده است، تا از منظر تکنیک نیز مخاطب را به شکل‌های مختلفی با داستان همراه کند.<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی=https://adababad.ir/product/%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%DB%8C/ |عنوان=خرید کتاب سبز آبی از سعید تشکری نشر نیستان - ادب آباد}}</ref>


سبز آبی نیز مانند سایر آثار تشکری، رنگ و بویی دینی مذهبی با محوریت سبک زندگی رضوی دارد. همچون بسیاری از نویسندگان بزرگ که زادگاه و خاطرات کودکی‌شان تم اصلی داستان‌هایشان را می‌سازد، در آثار تشکری نیز ردپای فرهنگ غنی خراسان کاملا مشهود است. این رمان سرگذشت خادمان و سادات رضوی را در اعصار و موقعیت‌های جغرافیایی متفاوت روایت می‌کند. برای مثال سید حسین رضوی قمی که پیرنگ داستان سبز – آبی بر اساس زندگی او نوشته شده است. نویسنده با ارائه کهن‌الگوهای ملی و مذهبی که در جان سنت ایرانی ریشه دوانده‌اند، سعی به معرفی و بازآفرینی قهرمانانی فراموش شده دارد و با حکایت‌های شیرینی که به موازات خط اصلی داستان روایت می‌کند، هر خواننده‌ای را با خود همراه می‌سازد. رمان سبز – آبی به عنوان یک داستان تاریخی، تمثیلی از یک زندگی خردمندانه و خداباورانه را ترسیم می‌کند.<ref name="معرفی"/>
این کتاب در بخش ویژه چهاردهمین دوره [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]] به عنوان اثر برگزیده شناخته شد.
این کتاب در بخش ویژه چهاردهمین دوره [[جایزه ادبی جلال آل‌احمد]] به عنوان اثر برگزیده شناخته شد.
[[پرونده:بخش ویژژه.jpg|320px|thumb|چپ]]
[[پرونده:بخش ویژژه.jpg|320px|thumb|چپ]]
==برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند==
==برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند==
===خلاصه کتاب===
===خلاصه کتاب===
سبز آبی با تمی تاریخی و با مرور و نگاهی به زندگی و زیست سادات رضوی در ایران منتشر شده است.
این نویسنده چندی پیش درباره این رمان و اتفاقی که در متن آن رخ داده است گفته بود: جای تاریخ در ادبیات امروز ایران بسیار خالی است و نیز جای ابر انسان‌هایی که در رویدادهای بسیاری تاثیر می‌گذارند و ادبیات را می‌توانیم از شاخه این نحله فکری بیرون بکشیم.
تشکری که سابقه بلندبالایی در خلق داستان‌های تاریخی به ویژه با موضوع خادمان رضوی و اهل فرهنگ و هنر بالیده در مکتب خراسان پس از حضور امام رضا (ع) در خراسان را در کارنامه دارد، در این اثر به سراغ زندگی و زیست قهرمان‌هایی در دوران پس از حیات امام رضا (ع) رفته و شخصیتی با عنوان سید حسین رضوی قمی را دستمایه خلق داستانی بلند از خود قرار داده است.
به باور تشکری نویسندگان باید در فضای خالی ادبیات مانند تاریخ رمان تولید کنند نه در فضایی که رمان‌های بی‌شماری نوشته شده است و او نیز وقتی رمان می‌نویسد این اصل را مدنظر دارد و رمان «سبزآبی» نیز تبلور این چنین رویکردی است.
این نویسنده چندی پیش درباره این رمان و اتفاقی که در متن آن رخ داده است عنوان کرده بود: جای تاریخ در ادبیات امروز ایران بسیار خالی است و نیز جای ابر انسان‌هایی که در رویدادهای بسیاری تاثیر می‌گذارند و ادبیات را می‌توانیم از شاخه این نحله فکری بیرون بکشیم.
به باور تشکری نویسندگان باید در فضای خالی ادبیات مانند تاریخ رمان تولید کنند نه در فضایی که رمان‌های بی‌شماری نوشته شده است و او نیز وقتی رمان می‌نویسد این اصل را مدنظر دارد و رمان «سبز - آبی» نیز تبلور این چنین رویکردی است.
این رمان با این اعتبار تلاشی است که در آن تشکری سعی کرده قهرمانانی ملی را ضمن این‌که به یک ادبیات خاص وابسته هستند به جامعه معرفی و در کنار آن گوشه چشمی نیز به ماجراهای زیست امروز خود داشته باشد.
کهن‌الگوهای عرضه شده در این اثر در زمره بهترین جاذبه‌‌ها و تجربه‌هایی هستند که توسط نویسنده‌ای از نو آفریده و به ادبیات روز تبدیل شده است.
کهن‌الگوهای عرضه شده در این اثر در زمره بهترین جاذبه‌‌ها و تجربه‌هایی هستند که توسط نویسنده‌ای از نو آفریده و به ادبیات روز تبدیل شده است.
تشکری در این رمان از زاویه بازگویی شرح زندگی یکی از سادات رضوی سعی دارد طرحی از زندگی و زیست مومنانه و در عین حال عقلایی را پیش روی چشم مخاطبان خود قرار دهد و از این زاویه برای آنها اقدام به مصداق سازی برای کشف الگوهایی ناب برای ساخت زندگی کند.
تشکری در این رمان از زاویه بازگویی شرح زندگی یکی از سادات رضوی سعی دارد طرحی از زندگی و زیست مومنانه و در عین حال عقلایی را پیش روی چشم مخاطبان خود قرار دهد و از این زاویه برای آن‌ها اقدام به مصداق‌سازی برای کشف الگوهایی ناب برای ساخت زندگی کند.<ref name="منتشر">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.ibna.ir/fa/book/300897/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1|عنوان=رمان «سبز ـ آبی» منتشر شد}}</ref>
رمان «سبز - آبی» نه یک اثر داستانی تاریخی که پیامی از دل تاریخ برای ساخت زیست مدرن امروزی است و سرشار از حکایت‌ها و ظرایفی که در دل زندگی و زیست امروز پیرامون ما فراموش و کم‌رنگ‌ شده است و از سوی دیگر مرور و بازخوانی آنها طعم شیرین زیست و اندیشیدن به سبک دوران کهن و اوج فرهنگی ایرانی اسلامی را با خود به همراه دارد.
سعید تشکری رمان تازه خود را همچنین با تعدد زوایه دید به نگارش درآورده است تا از منظر تکنیک نیز مخاطب را به شکل‌های مختلفی با داستان همراه کند.<ref name="منتشر">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.ibna.ir/fa/book/300897/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1|عنوان=رمان «سبز ـ آبی» منتشر شد}}</ref>


===معرفی نویسنده===
===معرفی نویسنده===
سعید تشکری نویسنده، منتقد، نمایشنامه‌نویس، کارگردان و رمان‌نویس ایرانی است.
در شهر قوچان به دنیا آمد و زندگی کرد. پدرش کارمند ادارهٔ دادگستری بود. تا ۱۷سالگی در کانون پرورش فکری کودکان کار می‌کرد بعد به تهران آمد و در کنار درس، کار هم می‌کرد. وی فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر ITCA، مدرس ادبیات نمایشی و داستان‌نویسی و رمان‌نویس است. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به چاپ مقالاتی در مطبوعات در حوزهٔ رمان و ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش نمایش‌نامه‌های رادیویی در اداره کل نمایش رادیو اشاره کرد. تاکنون بیش از ۴۰ کتاب از تشکری منتشر شده است. سعید تشکری از جهان هنرهای نمایشی، تئاتر و سینما و رادیو و تلوزیون به دنیای رمان قدم گذاشت. وی با رمان «[[بارِ باران]]» به عنوان رمان‌نویس به مخاطب معرفی شد. از سال ۱۳۶۰ فعالیت‌هایش را با عنوان نویسنده و کارگردان مطرح تئاتر و سینما، نویسندهٔ مقالات در مطبوعات در حوزهٔ ادبیات و هنر، داوری و منتقد جشنوارهٔ تئاتر فجر، شرکت در جشنواره‌های ملی و کشوری، چاپ آثار در حوزهٔ رمان، ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش سریال‌های تلوزیونی و نگارش نمایش‌نامه‌های رادیویی در ادارهٔ کل نمایش رادیو تهران ادامه داد. همچنین در جایگاه استاد شاگردان زیادی را در حوزهٔ هنر و ادبیات تربیت کرد و امروز نیز در جایگاه یکی از رمان‌نویسان طراز اول کشور در حوزهٔ ادبیات دینی و انقلاب مطرح است. او بارها به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و فیلمنامه‌نویس برتر برندهٔ جایزه شده و با حضور در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی چون فجر، امام رضا (ع)، یونیسف و ... در کارنامهٔ سی‌و‌چندسالهٔ ادبی‌هنری عناوین زیادی کسب کرده است. تشکری برندهٔ جایزهٔ سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنی‌پور در سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰ برای نگارش رمان «بارِ باران» شده است. نگارش بخش اول سریال «زمانه» در سال ۱۳۹۱ که از سریال‌های موفق و پربینندهٔ شبکه سوم سیما از آخرین کارهای او در حوزهٔ تلوزیون بود. در زمینهٔ ادبیات داستانی نیز چاپ رمان‌های موفق [[پاریس، پاریس]]، [[ولادت]]، [[رژیسور]] و بارِ باران از آثار اوست. در زمینهٔ ادبیات نمایشی نیز کارهای او بارها و بارها توسط ناشران مختلف تجدیدچاپ گردیده است. همچنین مجموعه نمایش‌های او در دو جلد توسط انتشارات نیستان به نام‌های «وصل هزار مجنون» و «وقتی زمین دروغ می‌گوید» چاپ شده، که مجموعهٔ «وقتی زمین دروغ می‌گوید» در زمستان ۱۳۹۱ عنوان کتاب برتر سال را به خود اختصاص داد.
سعید تشکری برای مخاطبان ادبیات دینی، انقلابی و اقلیمی نامی آشناست. او در حوزهٔ نمایشنامه‌نویسی برای صحنه و رادیو، فیلمنامه‌نویسی و مقاله‌نویسی نیز نویسنده‌ای کارآزموده محسوب می‌شود و سال‌هاست به نوشتن رمان و داستان مشغول است. بخشی از فعالیت‌های تشکری در داستان‌هایی خلاصه می‌شود که دربارهٔ انقلاب اسلامی و مبارزات مردم شهر مشهد برای پیروزی انقلاب نوشته است. می‌توان تشکری را یکی از اقلیمی‌نویس‌های جدی امروز داستان‌نویسی ایران دانست؛ نویسنده‌ای که نمایشنامه‌ها و داستان‌های دینی و انقلابی مختلفی را در کارنامه دارد و البته حرف‌های مهمی دربارهٔ فقدان حضور انقلاب در داستانِ داستان‌نویسان کشور. سعید تشکری یکی از نویسندگانی است که سال‌ها در حوزهٔ ادبیات دینی و به‌طور مشخص آثار رضوی فعالیت دارد.
 
در شهر قوچان به دنیا آمد و زندگی کرد. پدرش کارمند ادارهٔ دادگستری بود. تا ۱۷سالگی در کانون پرورش فکری کودکان کار می‌کرد بعد به تهران آمد و در کنار درس، کار هم می‌کرد. وی فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر ITCA، مدرس ادبیات نمایشی و داستان‌نویسی و رمان‌نویس است. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به چاپ مقالاتی در مطبوعات در حوزهٔ رمان و ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش نمایش‌نامه‌های رادیویی در اداره کل نمایش رادیو اشاره کرد. تاکنون بیش از ۴۰کتاب از تشکری منتشر شده است. سعید تشکری از جهان هنرهای نمایشی، تئاتر و سینما و رادیو و تلوزیون به دنیای رمان قدم گذاشت. وی با رمان «بارِ باران» به عنوان رمان‌نویس به مخاطب معرفی شد. از سال ۱۳۶۰ فعالیت‌هایش را با عنوان نویسنده و کارگردان مطرح تئاتر و سینما، نویسندهٔ مقالات در مطبوعات در حوزهٔ ادبیات و هنر، داوری و منتقد جشنوارهٔ تئاتر فجر، شرکت در جشنواره‌های ملی و کشوری، چاپ آثار در حوزهٔ رمان، ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش سریال‌های تلوزیونی و نگارش نمایش‌نامه‌های رادیویی در ادارهٔ کل نمایش رادیو تهران ادامه داد. همچنین در جایگاه استاد شاگردان زیادی را در حوزهٔ هنر و ادبیات تربیت کرد و امروز نیز در جایگاه یکی از رمان‌نویسان طراز اول کشور در حوزهٔ ادبیات دینی و انقلاب مطرح است. او بارها به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و فیلمنامه‌نویس برتر برندهٔ جایزه شده و با حضور در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی چون فجر، امام رضا (ع)، یونیسف و ... در کارنامهٔ سی‌و‌چندسالهٔ ادبی‌هنری عناوین زیادی کسب کرده است. تشکری برندهٔ جایزهٔ سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنی‌پور در سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰ برای نگارش رمان «بارِ باران» شده است. نگارش بخش اول سریال «زمانه» در سال ۱۳۹۱ که از سریال‌های موفق و پربینندهٔ شبکه سوم سیما از آخرین کارهای او در حوزهٔ تلوزیون بود. در زمینهٔ ادبیات داستانی نیز چاپ رمان‌های موفق پاریس، پاریس، ولادت، رژیسور و بارِ باران از آثار اوست. در زمینهٔ ادبیات نمایشی نیز کارهای او بارها و بارها توسط ناشران مختلف تجدیدچاپ گردیده است. همچنین مجموعه نمایش‌های او در دو جلد توسط انتشارات نیستان به نام‌های وصل هزار مجنون و وقتی زمین دروغ می‌گوید چاپ شده، که مجموعهٔ «وقتی زمین دروغ می‌گوید» در زمستان ۱۳۹۱ عنوان کتاب برتر سال را به خود اختصاص داد.
 
====درگذشت====
سعید تشکری، سال‌ها به نوعی شدید از بیماری ام‌اس مبتلا بود. این نویسنده در ۱۹بهمن۱۴۰۰ در آخرین مراجعه خود به بیمارستان رضوی برای تزریق خون که اوایل هفته جاری انجام شد، متاسفانه بدن به تزریق واکنش نشان داد و به حالت اغما رفت. بعد از وضعیت پیش آمده، تشکری مورد عمل جراحی قرار گرفت که موفقیت‌آمیز بوده است؛ اما به دلیل شدت خونریزی، پزشکان شریان اصلی را قطع کرده‌اند. پزشکان امیدوار بودند که تشکری به‌زودی از حالت اغما خارج شود و بهبود یابد. اما روز بعد به دلیل کم‌خونی، درگذشت.
 
مراسم تشییع پیکر سعید تشکری، ساعت ۷ صبح پنج‌شنبه، ۲۱بهمن‌ماه، با حضور حجت‌الاسلام‌والمسلمین نصرالله پژمانفر، نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در صحن کوثر حرم مطهر رضوی برگزار شد. از جمله دیگر حاضران در این مراسم میثم مرادی بیناباج، مدیر استان‌های حوزه هنری، محمد حسین‌زاده، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، ابراهیم‌ زره‌ساز، مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی، مجید عسگری، مدیر حوزه هنری خراسان رضوی، مجید طهوریان عسگری، عضو کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر مشهد، نویسندگان، شاعران، خانواده و دوستان آن مرحوم بودند. تشکری که به مقام خادمی امام رضا(ع) نائل شده بود، به خواست حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی، پس از اقامه نماز میت در صحن کوثر حرم مطهر رضوی در کنار مضجع شریف علی‌بن موسی‌الرضا آرمید.


===برشی از متن کتاب===
===برشی از متن کتاب===
'''نامم فریدالدین است، اما اینجا در عراق، همه مرا فرید می‌نامند، این‌طور در بینِ مردم، میان بیگانه و آشنا شهره شده‌ام. مانند پدرم آقا عیار و مادرم و تنها خواهرم، فروزا.'''
'''نامم فریدالدین است، اما این‌جا در عراق، همه مرا فرید می‌نامند، این‌طور در بینِ مردم، میان بیگانه و آشنا شهره شده‌ام. مانند پدرم آقا عیار و مادرم و تنها خواهرم، فروزا.'''


'''امروز نیز اینجایم، مانند دیروز، مانند روزِ پیشش، مانند هر روز و مشغول رصدِ درختانم. از درخت گردو بگیر تا افرا، از سرو بگیر تا چنار. همه را می‌کاوم و به تنۀ تک‌تکشان دست می‌کشم. کارم این است، مردِ چوبم و گچ. بویِ چوب از کودکی آرامم می‌کرد و مشامم را نوازش می‌داد. گچ را با دستانم ورز می‌دهم و به آن شکل می‌دهم. هر آنچه که بخواهم و هر چیزی را که تصور کنم می‌توانم با آن بسازم.'''
'''امروز نیز اینجایم، مانند دیروز، مانند روزِ پیشش، مانند هر روز و مشغول رصدِ درختانم. از درخت گردو بگیر تا افرا، از سرو بگیر تا چنار. همه را می‌کاوم و به تنۀ تک‌‌تک‌شان دست می‌کشم. کارم این است، مردِ چوبم و گچ. بویِ چوب از کودکی آرامم می‌کرد و مشامم را نوازش می‌داد. گچ را با دستانم ورز می‌دهم و به آن شکل می‌دهم. هر آنچه که بخواهم و هر چیزی را که تصور کنم می‌توانم با آن بسازم.'''


'''من فریدم، اینجا در میانِ جنگل.'''
'''من فریدم، اینجا در میانِ جنگل.'''


'''بو می‌کشم، بویِ طبیعت، درخت، گیاه، سرسبزی. این بو را دوست دارم، هنرم را نیز. مقرنس را. صبحگاهان به جنگل می‌آیم و با آمدنِ ماه به خانه بازمی‌گردم، تا زمانی‌که چوبِ مورد نظرِ خود را نیافته‌ام در میانِ درختان می‌گردم. اما جنگل را تنها به این خاطر نمی‌پسندم، شب‌هایِ بازگشت، مسیر جنگل تا خانه تنها با دیدنِ آسمانی که رو به تاریکی مطلق می‌رود با ستارگانی که چون دانه‌هایِ الماس هستند برایم خوشایندترین لحظاتِ زندگی است. با آنها زندگی می‌کنم و تنها دلخوشی‌ام همان ستارگان هستند. ستارگانی که اگر نباشد، شب باید خودش را به چه چیزی می‌آراست؟'''
'''بو می‌کشم، بویِ طبیعت، درخت، گیاه، سرسبزی. این بو را دوست دارم، هنرم را نیز. مقرنس را. صبحگاهان به جنگل می‌آیم و با آمدنِ ماه به خانه بازمی‌گردم، تا زمانی‌که چوبِ مورد نظرِ خود را نیافته‌ام در میانِ درختان می‌گردم. اما جنگل را تنها به این خاطر نمی‌پسندم، شب‌هایِ بازگشت، مسیر جنگل تا خانه تنها با دیدنِ آسمانی که رو به تاریکی مطلق می‌رود با ستارگانی که چون دانه‌هایِ الماس هستند برایم خوشایندترین لحظاتِ زندگی است. با آن‌ها زندگی می‌کنم و تنها دلخوشی‌ام همان ستارگان هستند. ستارگانی که اگر نباشد، شب باید خودش را به چه چیزی می‌آراست؟'''


'''آری من فریدالدین، پسر عیارالدین، ساداتی از تیرۀ رضوی که سال‌ها پیش در عراق متولد گشته‌ام، علم نجوم نیز می‌دانم و به آن عشق می‌ورزم. تنها آرزویم این است که روزی در محضرِ دانشمندانِ بزرگِ این گیتی، این علم را بیشتر و بیشتر بیاموزم. امروز نیز از صبح اینجا هستم؛ اینجا در میانِ جنگل و به دنبالِ چوب و منتظرِ دیدنِ اولین ستاره‌ای که در دلِ آسمان می‌شکوفد. چقدر دلنشین است آن لحظه. برایِ من این دیدن ستاره‌ها حکمِ خلق کردن را دارد. انگار که دارم با چوب و گچ و آهک برشی دیگر بر محرابِ مسجدی یا بر هشتی عبادتگاهی می‌زنم.'''<ref name="معرفی">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%DB%8C/book/56133|عنوان=معرفی و دانلود کتاب سبز آبی}}</ref>
'''آری من فریدالدین، پسر عیارالدین، ساداتی از تیرۀ رضوی که سال‌ها پیش در عراق متولد گشته‌ام، علم نجوم نیز می‌دانم و به آن عشق می‌ورزم. تنها آرزویم این است که روزی در محضرِ دانشمندانِ بزرگِ این گیتی، این علم را بیشتر و بیشتر بیاموزم. امروز نیز از صبح اینجا هستم؛ اینجا در میانِ جنگل و به دنبالِ چوب و منتظرِ دیدنِ اولین ستاره‌ای که در دلِ آسمان می‌شکوفد. چقدر دلنشین است آن لحظه. برایِ من این دیدن ستاره‌ها حکمِ خلق کردن را دارد. انگار که دارم با چوب و گچ و آهک برشی دیگر بر محرابِ مسجدی یا بر هشتی عبادتگاهی می‌زنم.'''<ref name="معرفی">{{یادکرد وب|نشانی= https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%DB%8C/book/56133|عنوان=معرفی و دانلود کتاب سبز آبی}}</ref>
خط ۷۵: خط ۶۳:


==پانویس==
==پانویس==
<ref name="">{{یادکرد وب|نشانی= |عنوان=}}</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۲۸

سبزآبی
نویسندهسعید تشکری
ناشرنیستان
تاریخ نشر۱۳۹۹
شابک۱۲۰۸۷۸۲۶۲۲۹۷۸
نوع رسانهکتاب

کتاب سبزآبی به قلم سعید تشکری، رمانی تاریخی-مذهبی است که در ۳۸۸ صفحه به زبان فارسی نوشته شده و از انتشارات نیستان منتشر شده است. این کتاب زندگی خادمان و سادات رضوی را در هنگام حیات امام رضا(ع) و پس از شهادت ایشان روایت می‌کند. در این داستان با الگوهایی به‌روز برای داشتن سبک زندگی مؤمنانه آشنا خواهید شد.[۱]

* * * * *

سبزآبی مانند سایر آثار تشکری، رنگ و بویی دینی‌مذهبی با محوریت سبک زندگی رضوی دارد. همچون بسیاری از نویسندگان بزرگ که زادگاه و خاطرات کودکی‌شان تم اصلی داستان‌هایشان را می‌سازد، در آثار تشکری نیز ردپای فرهنگ غنی خراسان کاملا مشهود است. این رمان سرگذشت خادمان و سادات رضوی را در اعصار و موقعیت‌های جغرافیایی متفاوت روایت می‌کند. نویسنده با ارائه کهن‌الگوهای ملی و مذهبی که در جان سنت ایرانی ریشه دوانده‌اند، سعی به معرفی و بازآفرینی قهرمانانی فراموش‌شده دارد و با حکایت‌هایی که به موازات خط اصلی داستان روایت می‌کند، هر خواننده‌ای را با خود همراه می‌سازد. رمان سبزآبی به‌عنوان یک داستان تاریخی، تمثیلی از یک زندگی خردمندانه و خداباورانه را ترسیم می‌کند.[۱] نویسنده در این اثر سعی کرده است تا قهرمانانی ملی را ضمن این‌که به یک ادبیات خاص وابسته هستند، به جامعه معرفی کند و در کنار آن گوشه چشمی نیز به ماجراهای زندگی امروز خود داشته باشد. رمان سبزآبی، نه یک اثر داستانی‌تاریخی، بلکه پیامی از دل تاریخ برای ساخت زندگی مدرن امروزی است و سرشار از حکایت‌ها و ظرایفی که در دل زندگی امروزی پیرامون ما فراموش و کم‌رنگ‌ شده است و از سوی دیگر نیز مرور و بازخوانی آن‌ها طعم شیرین زیست و اندیشیدن به سبک دوران کهن و اوج فرهنگی ایرانی اسلامی را با خود به همراه دارد. نویسنده این رمان را با تعدد زوایۀ دید به نگارش درآورده است، تا از منظر تکنیک نیز مخاطب را به شکل‌های مختلفی با داستان همراه کند.[۲]

این کتاب در بخش ویژه چهاردهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد به عنوان اثر برگزیده شناخته شد.

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

خلاصه کتاب

این نویسنده چندی پیش درباره این رمان و اتفاقی که در متن آن رخ داده است گفته بود: جای تاریخ در ادبیات امروز ایران بسیار خالی است و نیز جای ابر انسان‌هایی که در رویدادهای بسیاری تاثیر می‌گذارند و ادبیات را می‌توانیم از شاخه این نحله فکری بیرون بکشیم. به باور تشکری نویسندگان باید در فضای خالی ادبیات مانند تاریخ رمان تولید کنند نه در فضایی که رمان‌های بی‌شماری نوشته شده است و او نیز وقتی رمان می‌نویسد این اصل را مدنظر دارد و رمان «سبزآبی» نیز تبلور این چنین رویکردی است. کهن‌الگوهای عرضه شده در این اثر در زمره بهترین جاذبه‌‌ها و تجربه‌هایی هستند که توسط نویسنده‌ای از نو آفریده و به ادبیات روز تبدیل شده است. تشکری در این رمان از زاویه بازگویی شرح زندگی یکی از سادات رضوی سعی دارد طرحی از زندگی و زیست مومنانه و در عین حال عقلایی را پیش روی چشم مخاطبان خود قرار دهد و از این زاویه برای آن‌ها اقدام به مصداق‌سازی برای کشف الگوهایی ناب برای ساخت زندگی کند.[۳]

معرفی نویسنده

در شهر قوچان به دنیا آمد و زندگی کرد. پدرش کارمند ادارهٔ دادگستری بود. تا ۱۷سالگی در کانون پرورش فکری کودکان کار می‌کرد بعد به تهران آمد و در کنار درس، کار هم می‌کرد. وی فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر ITCA، مدرس ادبیات نمایشی و داستان‌نویسی و رمان‌نویس است. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به چاپ مقالاتی در مطبوعات در حوزهٔ رمان و ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش نمایش‌نامه‌های رادیویی در اداره کل نمایش رادیو اشاره کرد. تاکنون بیش از ۴۰ کتاب از تشکری منتشر شده است. سعید تشکری از جهان هنرهای نمایشی، تئاتر و سینما و رادیو و تلوزیون به دنیای رمان قدم گذاشت. وی با رمان «بارِ باران» به عنوان رمان‌نویس به مخاطب معرفی شد. از سال ۱۳۶۰ فعالیت‌هایش را با عنوان نویسنده و کارگردان مطرح تئاتر و سینما، نویسندهٔ مقالات در مطبوعات در حوزهٔ ادبیات و هنر، داوری و منتقد جشنوارهٔ تئاتر فجر، شرکت در جشنواره‌های ملی و کشوری، چاپ آثار در حوزهٔ رمان، ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش سریال‌های تلوزیونی و نگارش نمایش‌نامه‌های رادیویی در ادارهٔ کل نمایش رادیو تهران ادامه داد. همچنین در جایگاه استاد شاگردان زیادی را در حوزهٔ هنر و ادبیات تربیت کرد و امروز نیز در جایگاه یکی از رمان‌نویسان طراز اول کشور در حوزهٔ ادبیات دینی و انقلاب مطرح است. او بارها به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و فیلمنامه‌نویس برتر برندهٔ جایزه شده و با حضور در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی چون فجر، امام رضا (ع)، یونیسف و ... در کارنامهٔ سی‌و‌چندسالهٔ ادبی‌هنری عناوین زیادی کسب کرده است. تشکری برندهٔ جایزهٔ سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنی‌پور در سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰ برای نگارش رمان «بارِ باران» شده است. نگارش بخش اول سریال «زمانه» در سال ۱۳۹۱ که از سریال‌های موفق و پربینندهٔ شبکه سوم سیما از آخرین کارهای او در حوزهٔ تلوزیون بود. در زمینهٔ ادبیات داستانی نیز چاپ رمان‌های موفق پاریس، پاریس، ولادت، رژیسور و بارِ باران از آثار اوست. در زمینهٔ ادبیات نمایشی نیز کارهای او بارها و بارها توسط ناشران مختلف تجدیدچاپ گردیده است. همچنین مجموعه نمایش‌های او در دو جلد توسط انتشارات نیستان به نام‌های «وصل هزار مجنون» و «وقتی زمین دروغ می‌گوید» چاپ شده، که مجموعهٔ «وقتی زمین دروغ می‌گوید» در زمستان ۱۳۹۱ عنوان کتاب برتر سال را به خود اختصاص داد.

برشی از متن کتاب

نامم فریدالدین است، اما این‌جا در عراق، همه مرا فرید می‌نامند، این‌طور در بینِ مردم، میان بیگانه و آشنا شهره شده‌ام. مانند پدرم آقا عیار و مادرم و تنها خواهرم، فروزا.

امروز نیز اینجایم، مانند دیروز، مانند روزِ پیشش، مانند هر روز و مشغول رصدِ درختانم. از درخت گردو بگیر تا افرا، از سرو بگیر تا چنار. همه را می‌کاوم و به تنۀ تک‌‌تک‌شان دست می‌کشم. کارم این است، مردِ چوبم و گچ. بویِ چوب از کودکی آرامم می‌کرد و مشامم را نوازش می‌داد. گچ را با دستانم ورز می‌دهم و به آن شکل می‌دهم. هر آنچه که بخواهم و هر چیزی را که تصور کنم می‌توانم با آن بسازم.

من فریدم، اینجا در میانِ جنگل.

بو می‌کشم، بویِ طبیعت، درخت، گیاه، سرسبزی. این بو را دوست دارم، هنرم را نیز. مقرنس را. صبحگاهان به جنگل می‌آیم و با آمدنِ ماه به خانه بازمی‌گردم، تا زمانی‌که چوبِ مورد نظرِ خود را نیافته‌ام در میانِ درختان می‌گردم. اما جنگل را تنها به این خاطر نمی‌پسندم، شب‌هایِ بازگشت، مسیر جنگل تا خانه تنها با دیدنِ آسمانی که رو به تاریکی مطلق می‌رود با ستارگانی که چون دانه‌هایِ الماس هستند برایم خوشایندترین لحظاتِ زندگی است. با آن‌ها زندگی می‌کنم و تنها دلخوشی‌ام همان ستارگان هستند. ستارگانی که اگر نباشد، شب باید خودش را به چه چیزی می‌آراست؟

آری من فریدالدین، پسر عیارالدین، ساداتی از تیرۀ رضوی که سال‌ها پیش در عراق متولد گشته‌ام، علم نجوم نیز می‌دانم و به آن عشق می‌ورزم. تنها آرزویم این است که روزی در محضرِ دانشمندانِ بزرگِ این گیتی، این علم را بیشتر و بیشتر بیاموزم. امروز نیز از صبح اینجا هستم؛ اینجا در میانِ جنگل و به دنبالِ چوب و منتظرِ دیدنِ اولین ستاره‌ای که در دلِ آسمان می‌شکوفد. چقدر دلنشین است آن لحظه. برایِ من این دیدن ستاره‌ها حکمِ خلق کردن را دارد. انگار که دارم با چوب و گچ و آهک برشی دیگر بر محرابِ مسجدی یا بر هشتی عبادتگاهی می‌زنم.[۱]

فهرست مطالب کتاب

  • به رنگ فیروزه: کشمیر / سیدحسین رضوی قُمی
  • به سرخی یاقوت: پاکستان / سیدجلال‌الدین بخارایی
  • مثل مروارید غلتان: سین کیانگ چین / سیدناصرالدین
  • رنگ زرد کهربایی: مشهد / ابراهیم میرزا
  • الماس‌گون: اندلُس / سیدفریدالدین[۱]

پانویس