محمدجواد جزینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
غزلِ بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
غزلِ بهار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
|نام = محمدجواد جزینی
|نام = محمدجواد جزینی
|تصویر = Javad.jazini.jpg
|تصویر = Javad.jazini.jpg
|توضیح تصویر =  
|توضیح تصویر = داستان مکاشفهٔ فردی نویسنده نسبت به دنیاست.<ref name=''خاطرات''/>
|نام اصلی =  
|نام اصلی =  
|زمینه فعالیت =  
|زمینه فعالیت = تدریس، نویسندگی، نقد
|ملیت =  
|ملیت = ایرانی
|تاریخ تولد =  
|تاریخ تولد = ١٠ مرداد١٣۴۴
|محل تولد =  
|محل تولد = درچه اصفهان
|والدین =  
|والدین =  
|تاریخ مرگ =  
|تاریخ مرگ =  
خط ۲۳: خط ۲۳:
|سال‌های نویسندگی        =
|سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری =  
|سبک نوشتاری =  
|کتاب‌ها =  
|کتاب‌ها =نجیب‌{{سخ}}
آب‌، باد، آتش‌{{سخ}}
مجموعه‌ داستان‌ ایل‌ بی‌سوار
مجموعه‌ داستان‌ گلستان آتش {{سخ}}
مجموعه‌ داستان‌ خداحافظ قهرمان{{سخ}}
مجموعه‌ داستان‌ آی‌سودا{{سخ}}
مجموعه‌ داستان‌ کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند{{سخ}}
مجموعه‌ داستان‌ آن سفیدی{{سخ}}
مجموعه‌ داستان‌ موقعیت پری دریایی در دست چاپ{{سخ}}
تابستان پرماجرا (داستان نوجوان){{سخ}}
هوتک (داستان نوجوان){{سخ}}
روزی این چنین (داستان کودک){{سخ}}
سفر (داستان کودک){{سخ}}
افسانه خرس (داستان کودک){{سخ}}
کلاغی که روی منغارش ایستاد (داستان کودک){{سخ}}
سفر به شهر زیتون (سفرنامه){{سخ}}
 
|مقاله‌ها                =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها =
|نمایشنامه‌ها =
خط ۳۲: خط ۴۸:
|همسر =
|همسر =
|شریک زندگی =
|شریک زندگی =
|فرزندان                =  
|فرزندان                = بهار و باران
|تحصیلات                =  
|تحصیلات                =  
|دانشگاه         =
|دانشگاه         =
خط ۵۱: خط ۶۷:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
[[پرونده:Jazini book.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''کتاب‌های محمدجواد جزینی'''</center>]]
[[پرونده:Jazizni. jalal.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''نهمین دورهُ جایزهُ ادبی جلال آل‌احمد<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://adabiatirani.com/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AC/|عنوان= نهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد}}</ref>'''</center>]]
[[پرونده:Jazini. paper.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجلهٔ داستان‌نامهُ شمارهٔ صفر'''</center>]]
[[پرونده:Dastannamehh.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''مجلهٔ داستان‌نامه'''</center>]]
[[پرونده:Ghater.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>''''''</center>]]
'''محمدجواد جزینی''' نویسنده، منتقد، مدرس داستان‌نویسی و مدیر نخستین هنرستان داستان‌نویسی در ایران است.
<center>* * * * *</center>
محمدجواد جزینی در روستای درچه اصفهان به دنيا آمد. مدرک فوق‌ديپلم روان‌شناسی با گرايش تربيتی را از دانشگاه شهيدبهشتی گرفت و در رشتهٔ ادبيات فارسی تا مقطع كارشناسی تحصيل كرد. او نويسندگی داستان كوتاه را به شكل غيرحضوری در دانشگاه ics آمريكا گذرانده است و طراح استاندارد مهارتی داستان‌نويسی و مدير نخستين هنرستان داستان‌نويسی است.<ref name =''بیوگرافی''>{{یادکرد وب|نشانی=https://mj-jazini.ir/%d8%a8%db%8c%d9%88%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%81%db%8c/|عنوان= بیوگرافی}}</ref>جزینی طراح استاندارد مهارتی داستان‌نویسی و مدیر نخستین هنرستان داستان‌نویسی ایران بوده است. نقد و تدریس داستان‌نویسی، پانزده سال مسئولیت آموزش داستان‌نویسی حوزهٔ هنری، سردبیری مجلهٔ ادبیات داستانی، دبیری انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، داوری چندین دوره انتخاب کتاب سال و… ازجمله فعالیت‌های اوست. آنچه او از دانشگاه ics آمريكا آموخت دستمایهٔ تأسیس نخستین هنرستان داستان‌نویسی ایران شد. سال ١٣٦٧ تشکیلاتی راه انداخت به‌عنوان پیک داستان‌نویسی که در بخشی از مطبوعات، تاریخچهٔ آن قابل‌جست‌وجوست. این مجموعه، آموزش غیرحضوری می‌داد. الگوی این نوع تدریس از کشورهای غربی گرفته شده بود و برای بچه‌های شهرستان و استعدادهای دور از دسترس تهران بود که نمی‌توانستند در کلاس شرکت کنند. پیک داستان‌نویسی در یازده سال با هفتصد هنرجو از سراسر کشور در شهرها و روستاهای مختلف مرتبط شد. برای هنرجویان جزوه فرستاده می‌شد، آن‌ها جزوه‌ها را می‌خواندند و تمرین‌ها را پاسخ می‌دادند. پاسخ‌ها توسط کارشناسان ارزیابی می‌شد. چندین چهرهٔ فعال داستان کوتاه امروز، در همین مؤسسه داستان‌نویسی یاد گرفتند. سال‌ها بعد پیک قصه‌نویسی پیشینهٔ هنرستان شد و هنرستان که بخش آکادمیک و آموزشی داشت، مجوز گرفت و شروع به فعالیت کرد. وی نخستین مدرسهٔ مجازی داستان‌نویسی ایران را ۲۸بهمن۱۳۹۰ راه‌اندازی کرد.<ref name=''خاطرات''/>


محمدجواد جزینی نویسنده، منتقد، مدرس داستان‌نویسی و مدیر نخستین هنرستان داستان‌نویسی در ایران است.
<center>* * * * *</center>
محمدجواد جزینی در روستاي درچه اصفهان به دنيا آمد. مدرک فوق‌ديپلم روان‌شناسی با گرايش تربيتی را از دانشگاه شهيدبهشتی گرفت و در رشتهٔ ادبيات فارسي تا مقطع كارشناسی تحصيل كرد. او «نويسندگی داستان كوتاه» را به شكل غيرحضوری در دانشگاه ics آمريكا گذرانده است و طراح استاندارد مهارتی داستان‌نويسی و مدير نخستين هنرستان داستان‌نويسی است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.jazinii.blogfa.com/category/7|عنوان= بیوگرافی}}</ref>




==داستانک==
==از میان یادها==
===داستانک‌های انتشار===
===مادرم مرا با کتاب آشنا کرد===
===داستانک عشق===
یادم هست یکی از شعبات کانون پرورش فکری، نزدیک محلهٔ ما تأسیس شد. آن زمان کلاس سوم ابتدایی بودم و مادرم مرا در کتابخانهٔ کانون ثبت‌نام کرد. شاید مادرم در آن زمان به معنای رایج امروز متوجه ارزش کاری که می‌کرد، نبود و نمی‌دانست رفتن به کتابخانه و کتاب‌خواندن من در آن سن چه ارزشی دارد، اما هر روز این زحمت را می‌کشید و مرا به کتابخانهٔ کانون می‌برد و برمی‌گرداند. مدتی که من در کتابخانه بودم خودش روی سکو می‌نشست و منتظرم می‌ماند. این رفت‌وآمد را در همهٔ روزهای سال چه زمستان و چه تابستان انجام می‌داد و مرا همراهی می‌کرد. با آنکه مادرم سواد آکادمیک نداشت، اما می‌دانست اگر من در چنین شرایطی رشد کنم حتماً آیندهٔ متفاوتی خواهم داشت. خودش اهل داستان نبود، اما مرا به خواندن و کتاب علاقمند کرد.<ref name =''خاطرات''>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.qudsonline.ir/news/665537/%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D9%87%D9%85-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%88%D9%85|عنوان= هنوز هم آرزو دارم جنگلبان شوم}}</ref>
===داستانک استاد===
 
===داستانک شاگرد===
===[[شمس لنگرودی]] معلم من بود===
===داستانک مردم===
در دوران مدرسه شمس لنگرودی معلم من بود. ایشان آن زمان به شهرت امروز نبود، اما معلم من و علاقمند به ادبیات بود. هنوز اسم ادبی «شمس لنگرودی» را نداشت و با اسم و فامیل خودش به ما درس می‌داد. شخصیت او مرا به خواندن و داستان علاقمند کرد. شخصیت کاریزماتیک شمس لنگرودی برای من جذاب بود نه شخصیت حقوقی او به عنوان معلم، چون او حتی معلم ادبیات من نبود و من جذب خودش شده بودم که از قضا نویسنده هم بود. حتی از ظاهر او هم کپی‌برداری می‌کردم. یادم هست دستمال پارچه‌ای همیشه توی دستش بود. دوست داشتم مثل او دستمال پارچه‌ای داشته باشم. به مادرم گفتم از این دستمال‌ها می‌خواهم. مادرم برایم دستمالی درست کرد. از آن روز به بعد من هم مثل لنگرودی، دستمال را تا می‌کردم و توی جیبم می‌گذاشتم. شاید اگر چنین شخصیتی در زندگی من پیدا نمی‌شد، چه بسا مسیر دیگری را انتخاب می‌کردم.<ref name=''خاطرات''/>
===ده تا بیست مطلب از مجلات دورهٔ خود===
 
===داستانک‌های دشمنی===
===سینما به من کمک کرد ذهن قصه‌سازی داشته باشم===
===داستانک‌های دوستی===
پیش از انقلاب پدرم اجازه نمی‌داد ما به سینما برویم. با اینکه به سینما علاقه داشتم، اما اجازهٔ ورود به آنجا را نداشتم. فامیلی داشتیم که در سینما کار می‌کرد و ساندویچ و نوشابه به مردم می‌فروخت. مادرم که علاقهٔ مرا به سینما دیده بود، یک روز مرا به سینما برد و از او خواست مرا به سالن ببرد تا فیلم ببینم. او هم مرا روی یک صندلی نشاند و گفت: «همین جا بنشین و فیلم ببین!» آن زمان هم سانس به معنای امروز، وجود نداشت. دو فیلم از صبح تا شب به نوبت و پشت سر هم نشان داده می‌شد. من هم از صبح تا شب دو فیلم را با تکرار و پشت‌سرهم دیدم. از روز بعد آن اتفاق و داستان دو فیلم را با هیجان برای دوستانم تعریف می‌کردم. سینما رفتن من فقط یک روز بود، اما در تخیل خودم به سینما می‌رفتم و برای بچه‌ها قصه‌ای می‌گفتم که اصلاً فیلمش را ندیده بودم. این فرایند به من کمک کرد ذهن قصه‌سازی داشته باشم. حالا متوجه می‌شوم این واقعه در رشد ذهن قصه‌پرداز من، بی‌تأثیر نبوده است. پس از آن روز من با تخیلم فیلمی ‌برای بچه‌ها تعریف می‌کردم که اصلاً ندیده بودم و وجود نداشت، اما بچه‌ها با هیجان به قصهٔ من گوش می‌کردند.<ref name=''خاطرات''/>
===داستانک‌های قهر===
 
===داستانک‌های آشتی‌ها===
===دانشجوی دانشگاه ics آمریکا شدم===
===داستانک نگرفتن جوایز===
هنرستانی تأسیس کردیم و فراز و نشیب‌هایی برای تشریفات قانونی‌اش داشتیم. پس از آنکه مجوز برگزاری کلاس‌ها را از نهادهای آموزشی گرفتیم، باید کتاب‌ها را هم تدوین می‌کردیم. برای این کار با نهادهای آموزشی جهان که کار داستان‌نویسی می‌کردند، اعم از دانشگاه، مؤسسات حضوری، غیرحضوری، رسمی ‌و دولتی مکاتبه کردیم. همان زمان یعنی بیست‌وپنج سال پیش، حدود پانزده مرکز فعال پیدا کردیم که کار آموزشی و دانشگاهی در مورد نویسندگی انجام می‌دادند. با همهٔ این مراکز مکاتبه کردیم و برایشان شرح دادیم قرار است چه کاری انجام دهیم. بعضی از این مراکز با ما مشارکت کردند و منابعی را برای کمک به ما فرستادند، اما یکی از مراکز آموزش که جزو معتبرترین مجموعه‌ها بود، حاضر نبود منبعی به ما بدهد. یکی از دوستان پیشنهاد داد بهترین راه این است که یک نفر دانشجوی این مرکز شود، این موجب می‌شود هم در این مرکز درس بخواند و تخصص بگیرد و هم کتاب‌هایی که به عنوان متون درسی می‌گیرد، ترجمه و به عنوان متون درسی خودمان استفاده کنیم. این پیشنهاد کم‌هزینه‌ترین راه بود که می‌شد به کتاب‌ها هم دسترسی پیدا کرد. برای انتخاب فرد موردنظر رایزنی‌های زیادی کردیم و نهایتاً همان دوست من گفت خودت برو و این فرصت طلایی برای من ایجاد شد. با کمک‌هزینه‌ای که نهادهای آموزشی دادند من در آنجا درس خواندم و به منابعی که اصلی‌ترین هدف ما بود، دسترسی پیدا کردم. این متون ابتدا ترجمه و بعد با فرهنگ خودمان مطابقت‌سازی و نمونه‌های ایرانی به آن اضافه شد و به عنوان متون درسی هنرستان داستان‌نویسی استفاده کردیم.<ref name=''خاطرات''/>
===داستانک حرفی که در حین گرفتن جایزه زده است===
===داستانک‌های مذهب و ارتباط با خدا===
===داستانک‌های عصبانیت، ترک مجلس، مهمانی‌ها، برنامه‌ها، استعفا و مشابه آن===
===داستانک نحوهٔ مرگ، بازتاب خبر مرگ در روزنامه‌ها و مجلات و نمونه‌هایی از آن===
===داستانک‌های دارایی===
===داستانک‌های زندگی شخصی===
===داستانک برخی خاله‌زنکی‌های شیرین (اشک‌ها و لبخندها)===
===داستانک شکایت‌هایی از دیگران کرده به محاکم و شکایت‌هایی که از او شده===
===داستانک‌های مشهور ممیزی===
===داستانک‌های مربوط به مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و حضور رادیو یا تلویزیون یا فضای مجازی همراه ارايه نمونه‌هایی از آن برای بخش شنیداری و تصویری===
===عکس سنگ‌قبر و داستانکی از تشییع جنازه و جزيیات آن===
===داستان‌های دیگر===


==زندگی و تراث==
==زندگی و تراث==
===سال‌شمار زندگی===
===سال‌شمار زندگی===
===کودکی و نوجوانی، جوانی، پیری===
 
===شخصیت و اندیشه===
===محمدجواد جزینی از نگاه دیگران===
===زمینهٔ فعالیت===
====جعفر توزنده‌جانی====
===یادمان و بزرگداشت‌ها===
در داستان‌های جزینی مرگ حضور دایمی و سنگین دارد و بسیای از داستان‌ها بر رخداد مرگ استوارند. این رویارویی با مرگ در داستان‌هایی با مضمون جنگ شاید محتمل به نظر برسد، اما حتی در داستان‌های اجتماعی نویسنده این مرگ همچنان به شیوه‌ای قهری حضور دارد. با آنکه سبک و سیاق داستان‌نویسی جزینی در این داستان‌ها یک‌دست است، مخاطب را وامی‌دارد که قید خواندن هیچ کدامشان را نزند.<ref name=''نقد''/>
===از نگاه دیگران (چند دیدگاه مثبت و منفی)===
 
===نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش===
===نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش===
===تفسیر خود از آثارش===
{{گفتاورد تزیینی| صحبت از جهان ذهنی برای یک نویسنده بسیار سخت است. داستان مکاشفهٔ فردی نویسنده است نسبت به دنیا. ممکن است این مکاشفه برای کسی شیرین باشد و برای یکی اندوه و درد. برای همین نویسنده‌ها کشف و درک خودشان را از هستی با تخیلات و جهان بر ساخته ذهنی‌شان درمی‌آمیزند. به ذائقهٔ بعضی، این جهان تماشایی و پر از ارزش‌های اخلاقی و انسانی است و شاید برای بعضی همراه با تجارب تلخ باشد. نویسنده این مکاشفه را انجام می‌دهد و مخاطب حق دارد بین این دو دنیا یکی را انتخاب کند.<ref name=''خاطرات''/>}}
===موضع‌گیری‌های او دربارهٔ دیگران===
 
===همراهی‌های سیاسی===
{{گفتاورد تزیینی| من سال‌های نوجوانی‌ام را در جنگ گذرانده‌ام و تجاربی دارم که کمتر برای نویسنده‌ها پیش می‌آید، برای همین بخشی از داستان‌نویسی من بر این موضوع متمرکز می‌شود. جنگ هم ویژگی‌های خودش را دارد. تعصب، خشونت و رویدادهای عجیبی که هر کدامشان می‌توانند دستمایهٔ داستان باشند.<ref name=''خاطرات''/>}}
===مخالفت‌های سیاسی===
 
===نامه‌های سرگشاده===
{{گفتاورد تزیینی| وقتی نقد وجود نداشته باشد، تولیدات ادبی هم کم‌کیفیت می‌شود. قسمتی از دانش عمومی از طریق نقد ادبی و نقد فرهنگی منتشر می‌شود و نبود آن جامعه را به سقوط می‌کشاند. جامعه‌ای که نقد سازنده در آن وجود نداشته باشد، جامعهٔ خوشبختی نخواهد بود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/news/213618/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%A2%DA%A9%D8%A7%D8%AF%D9%85%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%D8%9B%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%8C|عنوان= نقد باید وارد حوزه آکادمیک شود}}</ref>}}
===نام‌های دسته‌جمعی===
 
===بیانیه‌ها===
===از نظرگاه محمدجواد جزینی===
===جملهٔ موردعلاقه در کتاب‌هایش===
 
===جمله‌ای از ایشان===
===[[احمد دهقان]]===
===نحوهٔ پوشش===
{{گفتاورد تزیینی| من تقریباً همه کارهای آقای دهقان را خوانده‌ام و شاید یکی دو کتابش باشد که از دستم در رفته باشد. در بین این کارها، «پرسه در خاک غریبه» را بسیار دوست می‌داشتم و در هرجا که نشستم و گفت‌وگو کردم به بقیه گفتم که این کتاب را بخوانید چرا که نمونهٔ برجسته‌ای است و راجع به این برجستگی در این جلسه صحبت خواهم کرد. در داستان‌های کوتاه ایشان هم داستان «من قاتل پسرتان هستم» را خیلی دوست داشتم. احمد دهقان نویسندهٔ جنگ است و تمام آثار او با حال‌وهوای جنگ نوشته شده است. اگر چه در سال‌های اخیر احمد دهقان تنها روایتگر میدان‌های نبرد نیست و انگار دغدغه‌های بعد از جنگ را هم روایت می‌کند. او در نثر خود سلامت و شسته‌رفته است و با تکیه بر یک زبان معیار  کار می‌کند. شاید به دلیل تجربهٔ زیست خود در جنگ می‌تواند در داستان  فضاهایی را بیافریند که به نظرم ماندگار است. یکی دیگر از ویژگی‌های آثار احمد دهقان بدون زن‌بودن است. نمی‌دانم اسم این را عیب بگذاریم یا حسن. نویسنده‌ای که روایتگر جنگ است، از آنجا که جنگ یک کارزار مردانه است، طبیعی است که مناسبات مردان را نشان بدهد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/4742543/%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%B7-%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA|عنوان= احمد دهقان}}</ref>}}
===تکیه‌کلام‌ها===
 
===خلقیات===
===[[محمدرضا بایرامی]]===
===منزلی که در آن زندگی می‌کرد (باغ و ویلا)===
{{گفتاورد تزیینی| آنچه مسلم است این است که بایرامی نویسنده‌ای واقع‌گرا و کلاسیک است. اگرچه او به آن شکلی که باید در آثار خود سنت‌شکنی نمی‌کند ولی آثارش همواره دارای جذابیت‌های زیادی برای مخاطبان بوده است. عنصر تعلیق است در آثار داستان‌های بایرامی به چشم می خورد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.borna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-61/153860-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9|عنوان= محمدرضا بایرامی}}</ref>}}
===گزارش جامعی از سفرها(نقشه همراه مکان‌هایی که به آن مسافرت کرده است)===
 
===برنامه‌های ادبی که در دیگر کشورها اجرا کرده است===
===نگاه روزنامه‌نگارانه و نویسندگی===
===ناشرانی که با او کار کرده‌اند===
{{گفتاورد تزیینی| '''مارکز''' معتقد است داستان نویسان باید روزنامه‌نگار باشند و نباشند. او در تأویل این صحبت از خود می‌گوید روزنامه‌نگاری برای نوشتن پیشهٔ خوبی به شمار می‌رود خود رسانه و نگاه روزنامه‌نگاری داشتن برای نویسندگی آفت است. نویسنده‌ای که سال‌ها کار رسانه‌ای و ژورنالیستی کرده باشد، بدون شک زبانی خوب و صیقلی و نرم و درعین‌حال سالم و آرام و روان و پخته‌ای برای نوشتن دارد اما آفت مهم لغزش‌های زبانی نیز او را تهدید می‌کند. وقتی نویسنده‌ای ژونالیست نیز باشد به طبع به واسطه کارش در حوزه‌ای متمرکز می‌شود  و نمی‌تواند از آن خارج شود. این تمرکز همان آفتی است که مارکز از آن یاد می‌کند و معتقد است روزنامه‌نگار به‌محض نویسنده‌شدن باید از فضای کاری روزنامه‌نگاری خود دست بکشد. روزنامه‌نگارها گزارشگر هستند و همین باعث می‌شود در سطح بمانند و به لایه‌های عمیق نفوذ نکنند. برخی گزارشگران را راویان دردهای اجتماعی می‌دانند در حالی که نویسنده می‌تواند از سطح عبور کرده و سوژه یک گزارش ژورنالیستی را تبدیل به یک وضعیت انسانی کند. به همین خاطر هم از نویسنده انتظاری بیش از گزارشگری می‌رود و پسندیده نیست او در قامت یک ژورنالیست خود را باقی نگاه دارد. ژورنالیسم راه خوبی برای نویسندگی است اما با تکیه بر آن نمی‌توان نویسنده ماند.<ref name =''هنرجو''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/news/154681/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%8C--%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%81%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA|عنوان= نگاه روزنامه‌نگارانه برای نویسندگی آفت است}}</ref>}}
 
===هنرجویان داستان‌نویسی===
{{گفتاورد تزیینی| بخشی از کار من، تدریس داستان‌نویسی است و کلاس‌هایی در برخی فرهنگ‌سراهای تهران مانند اندیشه، رسانه، ابن‌سینا و دانشگاه تهران داشته‌ام و در این کلاس ها دوره‌هایی شامل نویسندگی خلاق، کارگاه‌های داستان‌نویسی و آشنایی با ادبیات معاصر برگزار شد. در طی این سال‌ها ده‌ها نفر از شاگردان من آثار خود را به چاپ رسانده‌اند ولی چاپ‌شدن و یا نشدن آثار هنرجویان ربطی به توانمندی یک استاد ندارد و این مسئله به توانایی، همت و خلاقیت خود هنرجویان باز می‌گردد؛ زیرا تعدادی از هنرجویان بوده و هستند که در کلاس‌های داستان‌نویسی شرکت می‌کنند ولی تاکنون نتوانسته‌اند کتابی را به چاپ برسانند.<ref name=''هنرجو''/>}}
 
===ادبیات داستانی در دههٔ هشتاد===
{{گفتاورد تزیینی| در اين دهه، بسياری از نهاد‌های حوزهٔ ادبيات به تعطيلی كشيده شدند و من به عنوان كسی كه در اين حوزه كار مي‌كنم، شاهد تعطيلی چندين تشكل و نهاد حوزه‌هٔ ادبيات بودم؛ نهادهایی چون دفتر مطالعات ادبيات داستانی، كتابخانهٔ تخصصی ادبيات داستانی، هنرستان ادبيات داستانی و بسياری از نهادهای ديگر در همين دهه تعطيل شدند. در دههٔ هشتاد، ادبيات بازاری و پاورقی نسبت به ادبيات اصيل رشد بيشتری پيدا كرد و بيشتر آثار نويسندگان مطرح دچار مميزی شد كه اين از كيفيت آثار داستانی كاسته است.  وقتی در كشوری نظام مميزی يعنی نظارت پيش از توليد برقرار است، بخشی از مخاطب از دست می‌رود؛ در نتيجه، رشد توليد كتاب‌ هم كم می‌شود. در كشوری كه رسانهٔ ملی آن برای آيندهٔ بهتر، مردم را به پس‌انداز و مصرف كالا تشويق می‌كند، مردم آن هيچ‌گاه در آينده هم كتاب‌خوان نمی‌شوند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.isna.ir/news/9001-13881/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B2%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%8A-80-%D9%8A%D9%83%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%AF%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%B7%D9%8A-%D9%83%D8%B1%D8%AF|عنوان= داستان دههٔ هشتاد يكی از بدترين دوران را طی كرد}}</ref>}}
 
===داستان‌های مینی مالیستی===
برهنگی واژگانی و کم‌حرفی از محرزترین ویژگی‌های آثار مینی‌مالیست به شمار می‌رود و اولین بار مینیمال‌ها آثارشان را روی جعبه مواد غذایی چاپ می‌کردند و می‌خواستند به ساده‌ترین شکل و زبان ممکن با مردم در ارتباط باشند. این نوع نوشتار جنبشی در هنر به شمار می‌رود و بر  پایهٔ سادگی و ایجاز بنا شده است. در تکوین ساختار داستان‌‏های مینی‌‏مالیستی آثار دو نویسنده بیشترین تأثیر را داشته است که یکی از این نویسندگان '''آنتوان چخوف''' است. او با ابداع صورتی از داستان کوتاه که در آن برشی از زندگی روایت می‏‌شد، به این آثار پرداخت. نویسنده دیگر '''ارنست همینگو'''ی است که داستان‏‌های کوتاهش را در این زمینه ارائه داد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://farhangemrooz.com/news/61470/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A2%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%85-%D8%AD%D8%B1%D9%81%DB%8C|عنوان= داستان مینی‌مالیستی}}</ref>}}
 
===سندرم ننوشتن===
این سندروم یک بیماری است که نویسنده‌ها دچار آن می‌شوند. از نشانه‌های آن که خیلی از نویسندگان بزرگ جهان هم به آن مبتلا شده‌اند، این است که نویسنده ساختمان داستان، اجزا و عناصر آن را می‌شناسد، تجربه‌های موفقی هم دارد، اما نمی‌تواند بنویسد. اما یک نویسنده حرفه‌ای باید با انجام تمرین جلوی پیشرفت این بیماری را بگیرد و آن را درمان کند. اگر می‌خواهید نویسنده حرفه‌ای شوید، لطفاً برای نوشتن برنامه داشته باشید و هرگز این زمان را با چیز دیگری عوض نکنید؛ چون نویسنده‌های حرفه‌ای زمانی برای نوشتن دارند. مثلاً اغلب نویسنده‌های ما شب‌نویس‌اند، اما در کشورهای غربی که نویسندگی شغل ثابت آنهاست، اغلب صبح‌نویس‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://adabiatirani.com/%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%85-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D9%BE%D9%88%D9%84-%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86/|عنوان= سندرم ننوشتن}}</ref>}}
 
===نشست‌های ادبی===
{{بلی}} نشست ریخت‌شناسی داستان‌های مینی‌مال از سوی حوزه هنری گیلان<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://honarguilan.ir/6767-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%B3%D8%B4%D8%AA-%D8%B1%DB%8C%D8%AE%D8%AA%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86.html|عنوان= حوزه هنری گیلان}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} گردهمایی معلمان داستان‌نویسی<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://adabiatirani.com/%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%A2%D9%85%D8%AF%D9%86%D8%AF/|عنوان= گردهمایی معلمان داستان‌نویسی}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}مدرس کارگاه داستان‌نویسی جشنوارهٔ خاتم در شهریور ماه ١٣٩٦ در مرکز آفرینش‌های فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با حضور برگزیدگان دورهٔ اول و دوم جشنواره و دوازده نفر از اساتید به مدت سه روز برگزار گردید.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.aparat.com/v/xWqDb/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85_-_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF_%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%8C|عنوان= کارگاه داستان‌نویسی جشنواره خاتم}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}} مدرس کارگاه داستان‌نویسی مربیان و اعضای نخستین مهروارهٔ آفرینش در تبریز.<ref name =''تبریز''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.pana.ir/news/945661|عنوان= نشست تبریز}}</ref>{{سخ}}
'''در جست‌وجوی خاطرهٔ آفتاب''' به بررسی آثار انتشاريافته در حوزهٔ ادبيات جنگ و پايداری و دفاع مقدس می‌پرداخت. اولين نشست از اين سلسله نشست‌ها، به نقد رمان '''زمين سوخته''' نوشتهٔ [[احمد محمود]] اختصاص داشت كه با حضور محمدجواد جزينی به‌عنوان منتقد برگزار شد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.farsnews.ir/news/8809250894%20%20%20%20/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B2%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%D9%83%D9%86%D8%AF|عنوان= نشست در جست‌وجوی خاطرهٔ آفتاب}}</ref>{{سخ}}
{{بلی}}انتقال تجربیات داستانی در بنیاد شعر و ادبیات داستانی.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.aparat.com/v/tn60p/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF_%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%8C|عنوان= نشست در بنیاد شعر و ادبیات داستانی}}</ref>{{سخ}}
 
===بنیان‌گذاری===
===بنیان‌گذاری===
وی نخستین مدرسهٔ مجازی داستان‌نویسی ایران را ۲۸بهمن۱۳۹۰ راه‌اندازی کرد.<ref name=''خاطرات''/>
===تأثیرپذیری‌ها===
===تأثیرپذیری‌ها===
===استادان و شاگردان===
او در بخشی از خاطرات از [[شمس لنگرودی]] یاد می‌کند که در برهه‌ای از زمان تحت‌تأثیر وی قرار گرفته بود.<ref name=''خاطرات''/>
===علت شهرت===
 
===فیلم ساخته شده براساس===
===حضور در فیلم‌های مستند دربارهٔ خود===
===اتفاقات بعد از انتشار آثار===


===نام جاهایی که به اسم این فرد است===
===کاریکاتورهایی که درباره‌اش کشیده‌اند===
===مجسمه و نگاره‌هایی که از او کشیده‌اند===
===ده تا بیست مطلب نقل‌شده از نمونه‌های فوق از مجلات آن دوره===
===برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد===
===برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد===
چگونه در روزگار خشونت‌ها تلخ نباشیم؛ مصاحبهٔ رسول آبادیان با محمدجواد جزینی در روزنامهٔ اعتماد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/140351/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%AA%D9%84%D8%AE-%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D9%8A%D9%85|عنوان= صاحبه رسول آبادیان با محمدجواد جزینی }}</ref>{{سخ}}  


==آثار و کتاب‌شناسی==
==آثار و کتاب‌شناسی==
===سبک و لحن و ویژگی آثار===
===سبک و لحن و ویژگی آثار===
===کتاب‌ها===
نگاه جزینی به دفاع مقدس  نگاهی سالم است که قضاوت نمی‌کند. او سختی‌ها و خشونت‌های محیط جنگ را در کنار آدم‌هایی که به تاسی از آن محیط تن به خشونت می‌دهند، نشان می‌دهد. نثر جزینی به تمامی معنا ابزاری برای شخصیت‌پردازی توسط اوست. نوعی ادبیات انسان‌مدارانه را نیز می‌توان در نثر او دید که او را به سمت نوعی جانبداری از برخی شخصیت‌ها سوق داده است. البته جزینی به طور کل ناظر بی‌طرفی است، اما به هر دو سوی شخصیت‌هایش کشش دارد. شخصیت زن در داستان‌های جزینی عمدتا تحت‌تظلم است. البته نوع نگاه جزینی به زن در این مجموعه نگاهی حقیقی است، اما این نگاه حقیقی را به‌طور معمول نمی‌توان دوست داشت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/1439008/%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%81-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D9%88%D9%81%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA|عنوان= سبک و لحن و ویژگی آثار}}</ref>{{سخ}}
 
===کتاب‌ها<ref name=''بیوگرافی''/>===
نجیب‌{{سخ}}
نجیب‌{{سخ}}
آب‌، باد، آتش‌{{سخ}}
آب‌، باد، آتش‌{{سخ}}
خط ۱۴۰: خط ۱۶۸:
سفر به شهر زیتون (سفرنامه){{سخ}}
سفر به شهر زیتون (سفرنامه){{سخ}}


===سوابق مطبو عاتی===
 
===مقاله‌ها<ref name=''بیوگرافی''/>===
داستان از حاشیه تا متن{{سخ}}
الفبای داستان‌نویسی{{سخ}}
کتاب خرمشهر{{سخ}}
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه{{سخ}}
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه(کودک و نوجوان){{سخ}}
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه(فلش فیکشن) {{سخ}}
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه(رئالیسم جادویی){{سخ}}
خرم خونین جاودانه{{سخ}}
ریخت‌شناسی داستان‌های مینی‌مالیستی{{سخ}}
زنان نویسندهٔ جنگ
 
===سوابق مطبو عاتی<ref name=''بیوگرافی''/>===
عضو تحریه ماهنامه سوره{{سخ}}
عضو تحریه ماهنامه سوره{{سخ}}
سردبیر ماهنامهٔ تخصصی ادبیات داستانی{{سخ}}
سردبیر ماهنامهٔ تخصصی ادبیات داستانی{{سخ}}
خط ۱۴۷: خط ۱۸۸:
دبیر تحریهٔ نشریهٔ قلمرو (فصل‌نامهٔ ادبیات کودک و نوجوان){{سخ}}
دبیر تحریهٔ نشریهٔ قلمرو (فصل‌نامهٔ ادبیات کودک و نوجوان){{سخ}}


===سوابق تدریس ادبیات داستانی===
===سوابق تدریس ادبیات داستانی<ref name=''بیوگرافی''/>===
دانشگاه علم و فرهنگ{{سخ}}
دانشگاه علم و فرهنگ{{سخ}}
دانشگاه آزاد کرج{{سخ}}
دانشگاه آزاد کرج{{سخ}}
خط ۱۶۵: خط ۲۰۶:
مدرس دوره‌های آموزش داستان‌نویسی در شهرهای کرمان، شیراز، اصفهان، کرمانشاه، زاهدان، قم، مشهد، خرم‌آباد، رشت، تبریز، یزد، کاشان، اهواز، اندیمشک، زنجان، همدان و بوشهر….
مدرس دوره‌های آموزش داستان‌نویسی در شهرهای کرمان، شیراز، اصفهان، کرمانشاه، زاهدان، قم، مشهد، خرم‌آباد، رشت، تبریز، یزد، کاشان، اهواز، اندیمشک، زنجان، همدان و بوشهر….


===جشنواره‌های ادبی===
===جشنواره‌های ادبی<ref name=''بیوگرافی''/>===
دبیر کتاب سال کودک و نوجوان وزارت ارشاد(دو دوره){{سخ}}
دبیر کتاب سال کودک و نوجوان وزارت ارشاد(دو دوره){{سخ}}
دبیر نخستین جشنوارهٔ داستان کوتاه جنگ وزارت ارشاد(یک دوره){{سخ}}
دبیر نخستین جشنوارهٔ داستان کوتاه جنگ وزارت ارشاد(یک دوره){{سخ}}
خط ۱۷۱: خط ۲۱۲:
دبیر نخستین جشنوارهٔ کتاب اولی‌ها(یک دوره){{سخ}}
دبیر نخستین جشنوارهٔ کتاب اولی‌ها(یک دوره){{سخ}}
دبیر سمینار چرایی آموزش داستان{{سخ}}
دبیر سمینار چرایی آموزش داستان{{سخ}}
و داور جشنوارهٔ بیست‌ساله انقلاب، جشنوارهٔ بیست‌ساله کودک و نوجوان، جشنواره بانه، جشنوارهٔ اخلاق، جشنوارهٔ رضوی، جشنوارهٔ اصفهان، جشنوارهٔ داستان نیم‌روز، جشنواهٔ هفت اقلیم، جشنوارهٔ یوسف، دوسالانهٔ روایت فتح، جشنواره داستانک دوسالانهٔ ایثار، جشنوارهٔ مطبوعات کودک و نوجوان، کنگرهٔ شعر و قصهٔ طلاب، جشنوارهٔ پایتخت پنجره‌ها، جشنوارهٔ اراک، جشنوارهٔ قصه جنوب(کیش)  
داور جشنوارهٔ بیست‌ساله انقلاب، جشنوارهٔ بیست‌ساله کودک و نوجوان، جشنواره بانه، جشنوارهٔ اخلاق، جشنوارهٔ رضوی، جشنوارهٔ اصفهان، جشنوارهٔ داستان نیم‌روز، جشنواهٔ هفت اقلیم، جشنوارهٔ یوسف، دوسالانهٔ روایت فتح، جشنواره داستانک دوسالانهٔ ایثار، جشنوارهٔ مطبوعات کودک و نوجوان، کنگرهٔ شعر و قصهٔ طلاب، جشنوارهٔ پایتخت پنجره‌ها، جشنوارهٔ اراک، جشنوارهٔ قصهٔ جنوب (کیش)  
 
 
==بررسی چند اثر==
===کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند===
این کتاب دربرگیرندهٔ داستان‌هایی کوتاه است که موقعیت‌هایی از زندگی‌های روزمرهٔ آدم‌های امروزی و نیز دقایقی از موضوعات انسانی حاشیهٔ جنگ تحمیلی ایران و عراق را توصیف کرده‌اند. کوتاهی و اختصار در انشای جمله‌ها، همراه با بیانی ساده در فرم و توصیف موقعیت‌های متفاوت داستانی، از خصیصه‌های اغلب داستان‌های این کتاب است که از نگاه راویان مختلف روایت شده‌اند. داستان‌های این مجموعه را به‌لحاظ مضمون می‌توان به چند دسته تقسیم کرد و توضيح داد. دستهٔ اول از داستان‌های اين كتاب به جنگ و عوارض جنگ پرداخته‌اند و دستهٔ دوم داستان‌هایی هستند که شرايط اجتماعی را در معرض نگاه قرار داده‌اند. چند داستان هم برخلاف روح حاكم بر مجموعه، فرم رئاليستي ندارند، مانند «مرد وپروانه» و«چشم آبی». گروه آخر داستان‌هاي مجموعه، داستانک‌هایی با حجم بسیار کم هستند كه با ديگر داستان‌هاي اين كتاب چندان سنخيتي ندارند. اغلب داستان‌ها قصه، ساختمان و طرح دارندو رابطهٔ علت و معلولی، کاملاً در آن‌ها رعایت شده است. در برخی از داستان‌ها، سختی و خشونت محیط دیده می‌شود که این موقعیت سخت به دیگران هم برگشت داده می‌شود و دیگران هم متأثر از این فضا به آدم‌هایی خشن تبدیل می‌شوند.<ref name =''نقد''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.ibna.ir/fa/report/145542/%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%87-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF-%D9%86%D9%82%D8%AF|عنوان= کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند}}</ref>
 


===جوایز و افتخارات===
===منبع‌شناسی (منابعی که دربارهٔ آثار فرد نوشته شده است)===
===بررسی چند اثر===
===ناشرانی که با او کار کرده‌اند===
===ناشرانی که با او کار کرده‌اند===
===تعداد چاپ‌ها و تجدیدچاپ‌های کتاب‌ها===
سوره مهر، انتشارات علمی‌فرهنگی، امیرکبیر، ثالث، شاهد، ققنوس


==منبع‌شناسی==
===منابعی که دربارهٔ فرد و آثارش نوشته شده است. (شامل کتاب، مقاله و پایان‌نامه)===


==نوا، نما، نگاه==
==جستارهای وابسته==
===خواندنی و شنیداری و تصویری و قطعاتی از کارهای وی (بدون محدودیت و براساس جذابیت نمونه‌های شنیداری و تصویری انتخاب شود)===
[https://mj-jazini.ir/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%87-%d8%b4%d8%a8%d8%a7%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%a7%db%8c/ نگاهی به مجموعه «شبانه‌ها» نوشته «ایشی گورو» ترجمه «خجسته کیهان»] {{سخ}}
[http://www.aghalliat.com/%d8%ac%d8%b4%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%b1%db%80-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d9%be%d8%a7%d9%86%d8%b2%d8%af%d9%87%e2%80%8c%da%a9%d9%84%d9%85%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%82/ جشنوارۀ داستان پانزده‌کلمه‌ای اقتراح و دعوتی به ذوق‌آزمایی در مورد یک مسئلۀ اجتماعی است.]{{سخ}}


==جستارهای وابسته==
[http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/1163-2012-01-11-08-19-19.html فاجعه‌ای فرهنگی که در سکوت رخ می‌دهد.]{{سخ}}
[http://www.qudsonline.ir/news/73590/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%AF خداوند باید به داد این ادبیات برسد!]


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۳۸

محمدجواد جزینی

داستان مکاشفهٔ فردی نویسنده نسبت به دنیاست.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد
زمینهٔ کاری تدریس، نویسندگی، نقد
زادروز ١٠ مرداد١٣۴۴
درچه اصفهان
ملیت ایرانی
کتاب‌ها نجیب‌

آب‌، باد، آتش‌
مجموعه‌ داستان‌ ایل‌ بی‌سوار مجموعه‌ داستان‌ گلستان آتش
مجموعه‌ داستان‌ خداحافظ قهرمان
مجموعه‌ داستان‌ آی‌سودا
مجموعه‌ داستان‌ کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند
مجموعه‌ داستان‌ آن سفیدی
مجموعه‌ داستان‌ موقعیت پری دریایی در دست چاپ
تابستان پرماجرا (داستان نوجوان)
هوتک (داستان نوجوان)
روزی این چنین (داستان کودک)
سفر (داستان کودک)
افسانه خرس (داستان کودک)
کلاغی که روی منغارش ایستاد (داستان کودک)
سفر به شهر زیتون (سفرنامه)

فرزندان بهار و باران
کتاب‌های محمدجواد جزینی
نهمین دورهُ جایزهُ ادبی جلال آل‌احمد[۱]
مجلهٔ داستان‌نامهُ شمارهٔ صفر
مجلهٔ داستان‌نامه
'

محمدجواد جزینی نویسنده، منتقد، مدرس داستان‌نویسی و مدیر نخستین هنرستان داستان‌نویسی در ایران است.

* * * * *

محمدجواد جزینی در روستای درچه اصفهان به دنيا آمد. مدرک فوق‌ديپلم روان‌شناسی با گرايش تربيتی را از دانشگاه شهيدبهشتی گرفت و در رشتهٔ ادبيات فارسی تا مقطع كارشناسی تحصيل كرد. او نويسندگی داستان كوتاه را به شكل غيرحضوری در دانشگاه ics آمريكا گذرانده است و طراح استاندارد مهارتی داستان‌نويسی و مدير نخستين هنرستان داستان‌نويسی است.[۲]جزینی طراح استاندارد مهارتی داستان‌نویسی و مدیر نخستین هنرستان داستان‌نویسی ایران بوده است. نقد و تدریس داستان‌نویسی، پانزده سال مسئولیت آموزش داستان‌نویسی حوزهٔ هنری، سردبیری مجلهٔ ادبیات داستانی، دبیری انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، داوری چندین دوره انتخاب کتاب سال و… ازجمله فعالیت‌های اوست. آنچه او از دانشگاه ics آمريكا آموخت دستمایهٔ تأسیس نخستین هنرستان داستان‌نویسی ایران شد. سال ١٣٦٧ تشکیلاتی راه انداخت به‌عنوان پیک داستان‌نویسی که در بخشی از مطبوعات، تاریخچهٔ آن قابل‌جست‌وجوست. این مجموعه، آموزش غیرحضوری می‌داد. الگوی این نوع تدریس از کشورهای غربی گرفته شده بود و برای بچه‌های شهرستان و استعدادهای دور از دسترس تهران بود که نمی‌توانستند در کلاس شرکت کنند. پیک داستان‌نویسی در یازده سال با هفتصد هنرجو از سراسر کشور در شهرها و روستاهای مختلف مرتبط شد. برای هنرجویان جزوه فرستاده می‌شد، آن‌ها جزوه‌ها را می‌خواندند و تمرین‌ها را پاسخ می‌دادند. پاسخ‌ها توسط کارشناسان ارزیابی می‌شد. چندین چهرهٔ فعال داستان کوتاه امروز، در همین مؤسسه داستان‌نویسی یاد گرفتند. سال‌ها بعد پیک قصه‌نویسی پیشینهٔ هنرستان شد و هنرستان که بخش آکادمیک و آموزشی داشت، مجوز گرفت و شروع به فعالیت کرد. وی نخستین مدرسهٔ مجازی داستان‌نویسی ایران را ۲۸بهمن۱۳۹۰ راه‌اندازی کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


از میان یادها

مادرم مرا با کتاب آشنا کرد

یادم هست یکی از شعبات کانون پرورش فکری، نزدیک محلهٔ ما تأسیس شد. آن زمان کلاس سوم ابتدایی بودم و مادرم مرا در کتابخانهٔ کانون ثبت‌نام کرد. شاید مادرم در آن زمان به معنای رایج امروز متوجه ارزش کاری که می‌کرد، نبود و نمی‌دانست رفتن به کتابخانه و کتاب‌خواندن من در آن سن چه ارزشی دارد، اما هر روز این زحمت را می‌کشید و مرا به کتابخانهٔ کانون می‌برد و برمی‌گرداند. مدتی که من در کتابخانه بودم خودش روی سکو می‌نشست و منتظرم می‌ماند. این رفت‌وآمد را در همهٔ روزهای سال چه زمستان و چه تابستان انجام می‌داد و مرا همراهی می‌کرد. با آنکه مادرم سواد آکادمیک نداشت، اما می‌دانست اگر من در چنین شرایطی رشد کنم حتماً آیندهٔ متفاوتی خواهم داشت. خودش اهل داستان نبود، اما مرا به خواندن و کتاب علاقمند کرد.[۳]

شمس لنگرودی معلم من بود

در دوران مدرسه شمس لنگرودی معلم من بود. ایشان آن زمان به شهرت امروز نبود، اما معلم من و علاقمند به ادبیات بود. هنوز اسم ادبی «شمس لنگرودی» را نداشت و با اسم و فامیل خودش به ما درس می‌داد. شخصیت او مرا به خواندن و داستان علاقمند کرد. شخصیت کاریزماتیک شمس لنگرودی برای من جذاب بود نه شخصیت حقوقی او به عنوان معلم، چون او حتی معلم ادبیات من نبود و من جذب خودش شده بودم که از قضا نویسنده هم بود. حتی از ظاهر او هم کپی‌برداری می‌کردم. یادم هست دستمال پارچه‌ای همیشه توی دستش بود. دوست داشتم مثل او دستمال پارچه‌ای داشته باشم. به مادرم گفتم از این دستمال‌ها می‌خواهم. مادرم برایم دستمالی درست کرد. از آن روز به بعد من هم مثل لنگرودی، دستمال را تا می‌کردم و توی جیبم می‌گذاشتم. شاید اگر چنین شخصیتی در زندگی من پیدا نمی‌شد، چه بسا مسیر دیگری را انتخاب می‌کردم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

سینما به من کمک کرد ذهن قصه‌سازی داشته باشم

پیش از انقلاب پدرم اجازه نمی‌داد ما به سینما برویم. با اینکه به سینما علاقه داشتم، اما اجازهٔ ورود به آنجا را نداشتم. فامیلی داشتیم که در سینما کار می‌کرد و ساندویچ و نوشابه به مردم می‌فروخت. مادرم که علاقهٔ مرا به سینما دیده بود، یک روز مرا به سینما برد و از او خواست مرا به سالن ببرد تا فیلم ببینم. او هم مرا روی یک صندلی نشاند و گفت: «همین جا بنشین و فیلم ببین!» آن زمان هم سانس به معنای امروز، وجود نداشت. دو فیلم از صبح تا شب به نوبت و پشت سر هم نشان داده می‌شد. من هم از صبح تا شب دو فیلم را با تکرار و پشت‌سرهم دیدم. از روز بعد آن اتفاق و داستان دو فیلم را با هیجان برای دوستانم تعریف می‌کردم. سینما رفتن من فقط یک روز بود، اما در تخیل خودم به سینما می‌رفتم و برای بچه‌ها قصه‌ای می‌گفتم که اصلاً فیلمش را ندیده بودم. این فرایند به من کمک کرد ذهن قصه‌سازی داشته باشم. حالا متوجه می‌شوم این واقعه در رشد ذهن قصه‌پرداز من، بی‌تأثیر نبوده است. پس از آن روز من با تخیلم فیلمی ‌برای بچه‌ها تعریف می‌کردم که اصلاً ندیده بودم و وجود نداشت، اما بچه‌ها با هیجان به قصهٔ من گوش می‌کردند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

دانشجوی دانشگاه ics آمریکا شدم

هنرستانی تأسیس کردیم و فراز و نشیب‌هایی برای تشریفات قانونی‌اش داشتیم. پس از آنکه مجوز برگزاری کلاس‌ها را از نهادهای آموزشی گرفتیم، باید کتاب‌ها را هم تدوین می‌کردیم. برای این کار با نهادهای آموزشی جهان که کار داستان‌نویسی می‌کردند، اعم از دانشگاه، مؤسسات حضوری، غیرحضوری، رسمی ‌و دولتی مکاتبه کردیم. همان زمان یعنی بیست‌وپنج سال پیش، حدود پانزده مرکز فعال پیدا کردیم که کار آموزشی و دانشگاهی در مورد نویسندگی انجام می‌دادند. با همهٔ این مراکز مکاتبه کردیم و برایشان شرح دادیم قرار است چه کاری انجام دهیم. بعضی از این مراکز با ما مشارکت کردند و منابعی را برای کمک به ما فرستادند، اما یکی از مراکز آموزش که جزو معتبرترین مجموعه‌ها بود، حاضر نبود منبعی به ما بدهد. یکی از دوستان پیشنهاد داد بهترین راه این است که یک نفر دانشجوی این مرکز شود، این موجب می‌شود هم در این مرکز درس بخواند و تخصص بگیرد و هم کتاب‌هایی که به عنوان متون درسی می‌گیرد، ترجمه و به عنوان متون درسی خودمان استفاده کنیم. این پیشنهاد کم‌هزینه‌ترین راه بود که می‌شد به کتاب‌ها هم دسترسی پیدا کرد. برای انتخاب فرد موردنظر رایزنی‌های زیادی کردیم و نهایتاً همان دوست من گفت خودت برو و این فرصت طلایی برای من ایجاد شد. با کمک‌هزینه‌ای که نهادهای آموزشی دادند من در آنجا درس خواندم و به منابعی که اصلی‌ترین هدف ما بود، دسترسی پیدا کردم. این متون ابتدا ترجمه و بعد با فرهنگ خودمان مطابقت‌سازی و نمونه‌های ایرانی به آن اضافه شد و به عنوان متون درسی هنرستان داستان‌نویسی استفاده کردیم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

زندگی و تراث

سال‌شمار زندگی

محمدجواد جزینی از نگاه دیگران

جعفر توزنده‌جانی

در داستان‌های جزینی مرگ حضور دایمی و سنگین دارد و بسیای از داستان‌ها بر رخداد مرگ استوارند. این رویارویی با مرگ در داستان‌هایی با مضمون جنگ شاید محتمل به نظر برسد، اما حتی در داستان‌های اجتماعی نویسنده این مرگ همچنان به شیوه‌ای قهری حضور دارد. با آنکه سبک و سیاق داستان‌نویسی جزینی در این داستان‌ها یک‌دست است، مخاطب را وامی‌دارد که قید خواندن هیچ کدامشان را نزند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

نظرات فرد دربارهٔ خودش و آثارش

از نظرگاه محمدجواد جزینی

احمد دهقان

محمدرضا بایرامی

نگاه روزنامه‌نگارانه و نویسندگی

هنرجویان داستان‌نویسی

ادبیات داستانی در دههٔ هشتاد

داستان‌های مینی مالیستی

برهنگی واژگانی و کم‌حرفی از محرزترین ویژگی‌های آثار مینی‌مالیست به شمار می‌رود و اولین بار مینیمال‌ها آثارشان را روی جعبه مواد غذایی چاپ می‌کردند و می‌خواستند به ساده‌ترین شکل و زبان ممکن با مردم در ارتباط باشند. این نوع نوشتار جنبشی در هنر به شمار می‌رود و بر پایهٔ سادگی و ایجاز بنا شده است. در تکوین ساختار داستان‌‏های مینی‌‏مالیستی آثار دو نویسنده بیشترین تأثیر را داشته است که یکی از این نویسندگان آنتوان چخوف است. او با ابداع صورتی از داستان کوتاه که در آن برشی از زندگی روایت می‏‌شد، به این آثار پرداخت. نویسنده دیگر ارنست همینگوی است که داستان‏‌های کوتاهش را در این زمینه ارائه داد.[۹]}}

سندرم ننوشتن

این سندروم یک بیماری است که نویسنده‌ها دچار آن می‌شوند. از نشانه‌های آن که خیلی از نویسندگان بزرگ جهان هم به آن مبتلا شده‌اند، این است که نویسنده ساختمان داستان، اجزا و عناصر آن را می‌شناسد، تجربه‌های موفقی هم دارد، اما نمی‌تواند بنویسد. اما یک نویسنده حرفه‌ای باید با انجام تمرین جلوی پیشرفت این بیماری را بگیرد و آن را درمان کند. اگر می‌خواهید نویسنده حرفه‌ای شوید، لطفاً برای نوشتن برنامه داشته باشید و هرگز این زمان را با چیز دیگری عوض نکنید؛ چون نویسنده‌های حرفه‌ای زمانی برای نوشتن دارند. مثلاً اغلب نویسنده‌های ما شب‌نویس‌اند، اما در کشورهای غربی که نویسندگی شغل ثابت آنهاست، اغلب صبح‌نویس‌اند.[۱۰]}}

نشست‌های ادبی

YesY نشست ریخت‌شناسی داستان‌های مینی‌مال از سوی حوزه هنری گیلان[۱۱]
YesY گردهمایی معلمان داستان‌نویسی[۱۲]
YesYمدرس کارگاه داستان‌نویسی جشنوارهٔ خاتم در شهریور ماه ١٣٩٦ در مرکز آفرینش‌های فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با حضور برگزیدگان دورهٔ اول و دوم جشنواره و دوازده نفر از اساتید به مدت سه روز برگزار گردید.[۱۳]
YesY مدرس کارگاه داستان‌نویسی مربیان و اعضای نخستین مهروارهٔ آفرینش در تبریز.[۱۴]
در جست‌وجوی خاطرهٔ آفتاب به بررسی آثار انتشاريافته در حوزهٔ ادبيات جنگ و پايداری و دفاع مقدس می‌پرداخت. اولين نشست از اين سلسله نشست‌ها، به نقد رمان زمين سوخته نوشتهٔ احمد محمود اختصاص داشت كه با حضور محمدجواد جزينی به‌عنوان منتقد برگزار شد.[۱۵]
YesYانتقال تجربیات داستانی در بنیاد شعر و ادبیات داستانی.[۱۶]

بنیان‌گذاری

وی نخستین مدرسهٔ مجازی داستان‌نویسی ایران را ۲۸بهمن۱۳۹۰ راه‌اندازی کرد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

تأثیرپذیری‌ها

او در بخشی از خاطرات از شمس لنگرودی یاد می‌کند که در برهه‌ای از زمان تحت‌تأثیر وی قرار گرفته بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد


برگه‌هایی از مصاحبه‌های فرد

چگونه در روزگار خشونت‌ها تلخ نباشیم؛ مصاحبهٔ رسول آبادیان با محمدجواد جزینی در روزنامهٔ اعتماد.[۱۷]
 

آثار و کتاب‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

نگاه جزینی به دفاع مقدس نگاهی سالم است که قضاوت نمی‌کند. او سختی‌ها و خشونت‌های محیط جنگ را در کنار آدم‌هایی که به تاسی از آن محیط تن به خشونت می‌دهند، نشان می‌دهد. نثر جزینی به تمامی معنا ابزاری برای شخصیت‌پردازی توسط اوست. نوعی ادبیات انسان‌مدارانه را نیز می‌توان در نثر او دید که او را به سمت نوعی جانبداری از برخی شخصیت‌ها سوق داده است. البته جزینی به طور کل ناظر بی‌طرفی است، اما به هر دو سوی شخصیت‌هایش کشش دارد. شخصیت زن در داستان‌های جزینی عمدتا تحت‌تظلم است. البته نوع نگاه جزینی به زن در این مجموعه نگاهی حقیقی است، اما این نگاه حقیقی را به‌طور معمول نمی‌توان دوست داشت.[۱۸]

کتاب‌هاخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

نجیب‌
آب‌، باد، آتش‌
مجموعه‌ داستان‌ ایل‌ بی‌سوار مجموعه‌ داستان‌ گلستان آتش
مجموعه‌ داستان‌ خداحافظ قهرمان
مجموعه‌ داستان‌ آی‌سودا
مجموعه‌ داستان‌ کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند
مجموعه‌ داستان‌ آن سفیدی
مجموعه‌ داستان‌ موقعیت پری دریایی در دست چاپ
تابستان پرماجرا (داستان نوجوان)
هوتک (داستان نوجوان)
روزی این چنین (داستان کودک)
سفر (داستان کودک)
افسانه خرس (داستان کودک)
کلاغی که روی منغارش ایستاد (داستان کودک)
سفر به شهر زیتون (سفرنامه)


مقاله‌هاخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

داستان از حاشیه تا متن
الفبای داستان‌نویسی
کتاب خرمشهر
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه(کودک و نوجوان)
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه(فلش فیکشن)
آشنایی با گونه‌های داستان کوتاه(رئالیسم جادویی)
خرم خونین جاودانه
ریخت‌شناسی داستان‌های مینی‌مالیستی
زنان نویسندهٔ جنگ

سوابق مطبو عاتیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

عضو تحریه ماهنامه سوره
سردبیر ماهنامهٔ تخصصی ادبیات داستانی
دبیر سرویس آفتاب گردون(نخستین روزنامهٔ کودک و نوجوان)
سردبیر نشریهٔ شما(ماهنامهٔ کودک و نوجوان)
دبیر تحریهٔ نشریهٔ قلمرو (فصل‌نامهٔ ادبیات کودک و نوجوان)

سوابق تدریس ادبیات داستانیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

دانشگاه علم و فرهنگ
دانشگاه آزاد کرج
فرهنگسرای بهمن
حوزهٔ علمیهٔ قم
دانشگاه الزهرا
خانهٔ روزنامه‌نگاران جوان
خانهٔ هنرمندان
فرهنگسرای اندیشه
صداوسیما
فرهنگسرای رسانه
مرکز آموزش کانون پرورشی فکری کودک و نوجوان
دانشگاه علمی کاربردی
فرهنگسرای ارسباران
حوزهٔ علمیهٔ مشهد
معاونت فرهنگی دانشگاه تهران
مدرس دوره‌های آموزش داستان‌نویسی در شهرهای کرمان، شیراز، اصفهان، کرمانشاه، زاهدان، قم، مشهد، خرم‌آباد، رشت، تبریز، یزد، کاشان، اهواز، اندیمشک، زنجان، همدان و بوشهر….

جشنواره‌های ادبیخطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref> بدشکل است یا نام بدی دارد

دبیر کتاب سال کودک و نوجوان وزارت ارشاد(دو دوره)
دبیر نخستین جشنوارهٔ داستان کوتاه جنگ وزارت ارشاد(یک دوره)
دبیر جشنوارهٔ پایداری(دو دوره)
دبیر نخستین جشنوارهٔ کتاب اولی‌ها(یک دوره)
دبیر سمینار چرایی آموزش داستان
داور جشنوارهٔ بیست‌ساله انقلاب، جشنوارهٔ بیست‌ساله کودک و نوجوان، جشنواره بانه، جشنوارهٔ اخلاق، جشنوارهٔ رضوی، جشنوارهٔ اصفهان، جشنوارهٔ داستان نیم‌روز، جشنواهٔ هفت اقلیم، جشنوارهٔ یوسف، دوسالانهٔ روایت فتح، جشنواره داستانک دوسالانهٔ ایثار، جشنوارهٔ مطبوعات کودک و نوجوان، کنگرهٔ شعر و قصهٔ طلاب، جشنوارهٔ پایتخت پنجره‌ها، جشنوارهٔ اراک، جشنوارهٔ قصهٔ جنوب (کیش)


بررسی چند اثر

کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند

این کتاب دربرگیرندهٔ داستان‌هایی کوتاه است که موقعیت‌هایی از زندگی‌های روزمرهٔ آدم‌های امروزی و نیز دقایقی از موضوعات انسانی حاشیهٔ جنگ تحمیلی ایران و عراق را توصیف کرده‌اند. کوتاهی و اختصار در انشای جمله‌ها، همراه با بیانی ساده در فرم و توصیف موقعیت‌های متفاوت داستانی، از خصیصه‌های اغلب داستان‌های این کتاب است که از نگاه راویان مختلف روایت شده‌اند. داستان‌های این مجموعه را به‌لحاظ مضمون می‌توان به چند دسته تقسیم کرد و توضيح داد. دستهٔ اول از داستان‌های اين كتاب به جنگ و عوارض جنگ پرداخته‌اند و دستهٔ دوم داستان‌هایی هستند که شرايط اجتماعی را در معرض نگاه قرار داده‌اند. چند داستان هم برخلاف روح حاكم بر مجموعه، فرم رئاليستي ندارند، مانند «مرد وپروانه» و«چشم آبی». گروه آخر داستان‌هاي مجموعه، داستانک‌هایی با حجم بسیار کم هستند كه با ديگر داستان‌هاي اين كتاب چندان سنخيتي ندارند. اغلب داستان‌ها قصه، ساختمان و طرح دارندو رابطهٔ علت و معلولی، کاملاً در آن‌ها رعایت شده است. در برخی از داستان‌ها، سختی و خشونت محیط دیده می‌شود که این موقعیت سخت به دیگران هم برگشت داده می‌شود و دیگران هم متأثر از این فضا به آدم‌هایی خشن تبدیل می‌شوند.[۱۹]


ناشرانی که با او کار کرده‌اند

سوره مهر، انتشارات علمی‌فرهنگی، امیرکبیر، ثالث، شاهد، ققنوس


جستارهای وابسته

نگاهی به مجموعه «شبانه‌ها» نوشته «ایشی گورو» ترجمه «خجسته کیهان»
جشنوارۀ داستان پانزده‌کلمه‌ای اقتراح و دعوتی به ذوق‌آزمایی در مورد یک مسئلۀ اجتماعی است.

فاجعه‌ای فرهنگی که در سکوت رخ می‌دهد.
خداوند باید به داد این ادبیات برسد!

پانویس

منابع

پیوند به بیرون