همسایهها: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
|عنوان = همسایهها | |عنوان = همسایهها | ||
|تصویر | |تصویر = Hamsayeha.jpg | ||
|اندازه تصویر = | |اندازه تصویر = | ||
|زیرنویس تصویر = | |زیرنویس تصویر = | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
|تصویرگر = | |تصویرگر = | ||
|طراح جلد = | |طراح جلد = | ||
|زبان = | |زبان = | ||
|مجموعه = | |مجموعه = | ||
|موضوع = رمان | |موضوع = رمان | ||
|سبک = واقعگرایانه | |سبک = [[واقعگرایانه]] | ||
|ناشر = امیرکبیر | |ناشر = [[امیرکبیر]] | ||
|ناشر فارسی = | |ناشر فارسی = | ||
|محل انتشارات = تهران | |محل انتشارات = تهران | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
رمان | '''همسایهها''' اولین رمان [[احمد محمود]] از برجستهترین و پرفروشترین کتابهای او است که فضای سیاسی اجتماعی اهوازِ پیش از کودتای ۲۸ مرداد و وقایع دوران نهضت ملی شدن نفت را روایت میکند. رمان در سال ۱۳۵۳، هشت سال بعد از نگارش نهایی، توسط [[امیرکبیر]] منتشر میشود. | ||
<center>* * * * *</center> | <center>* * * * *</center> | ||
محمود در این رمان، | محمود در این رمان، بلوغ همهجانبهٔ «خالد»، جوان اهوازی را به تصویر میکشد. منبع الهام نویسنده، زندگی و نوجوانی خودش است. خالد در زمینهٔ مبارزات مردمی در نهضت ملیشدن صنعت نفت میبالد تا مضامین سیاسی و اجتماعی دوران پیش از ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸مرداد را در بطن داستان جای دهد. او که در طول رمان، از نوجوانی بیتجربه به فردی سیاسی تبدیل میشود، در گیرودار سیاست و زندان با مفاهیم عشق و اجتماع نیز به چالش کشیده میشود و به تدریج تغییر مسیر میدهد. چاپ رمان با نه سال تعویق در سال ۱۳۵۳ توسط انتشارات امیرکبیر اتفاق میافتد. کتاب مورد اقبال عمومی قرار میگیرد اما اجازهٔ نشر مجدد نمییابد. پس از انقلاب اسلامی بارها مورد تجدید چاپ قرار میگیرد اما در سال ۱۳۶۰ مجدداً گرفتار سانسور دولتی میشود، این بار به دلیل وجود صحنههای جنسی و مستهجن. همسایههای احمد محمود در حالی ماندگار شد که در هر دورهای، بنا به مقتضیات سیاسی و فرهنگی، لبهٔ تیز سانسور را بر خود دیده است، یکی از معروفترین رمانهای فارسی که به چندین زبان ترجمه شده است. | ||
==برای آنانکه کتاب را نخواندهاند== | ==برای آنانکه کتاب را نخواندهاند== | ||
===! | ===!Out of print=== | ||
رادیو مسکو اعلام کرد همسایهها در شوروی در ۵۰هزار نسخه چاپ و منتشر شده و در یک هفته نایاب شده است. همین خبر را روز بعد تکرار کرد. میخواستم یک نسخه از چاپ روسی را داشته باشم. با MEZHKINGA مکاتبه کردم. کتاب را نداشت. ناشر گفت کتاب out of print است. بازم سرم بیکلاه ماند. اگر حساب و کتابی بود پیدا کردن نسخهٔ روسی مثل آب خوردن بود اما حالا شده سد اسکندر و همیشه همین طور بوده است. واقعاً تو مملکت ما نویسنده باید پوستش از کرگدن کلفتتر باشد تا بتواند نوشتن را ادامه بدهد.<ref name=''بابک''/> | رادیو مسکو اعلام کرد همسایهها در شوروی در ۵۰هزار نسخه چاپ و منتشر شده و در یک هفته نایاب شده است. همین خبر را روز بعد تکرار کرد. میخواستم یک نسخه از چاپ روسی را داشته باشم. با MEZHKINGA مکاتبه کردم. کتاب را نداشت. ناشر گفت کتاب out of print است. بازم سرم بیکلاه ماند. اگر حساب و کتابی بود پیدا کردن نسخهٔ روسی مثل آب خوردن بود اما حالا شده سد اسکندر و همیشه همین طور بوده است. واقعاً تو مملکت ما نویسنده باید پوستش از کرگدن کلفتتر باشد تا بتواند نوشتن را ادامه بدهد.<ref name=''بابک''/> | ||
===در همسایهها چه میگذرد؟=== | ===در همسایهها چه میگذرد؟=== | ||
محمود رمان را در حیاط خانهای دنگال در اهوازِ ۱۳۲۸ میآغازد. با فریاد بلور خانم که از درد کمربند پهن چرمی شوهرش در سرمای اول صبح به خود میپیچد و زمین و زمان را به باد نفرین گرفته است. حیاط خانهای که دورتادور اتاق دارد و هر اتاق | <font color=orange>'''باز فریاد بلور خانم تو حیاط دنگال میپیچد. امان آقا کمربند پهن چرمی را...'''</font>{{سخ}} | ||
محمود رمان را در حیاط خانهای دنگال در اهوازِ ۱۳۲۸ میآغازد. با فریاد بلور خانم که از درد کمربند پهن چرمی شوهرش در سرمای اول صبح به خود میپیچد و زمین و زمان را به باد نفرین گرفته است. در حیاط خانهای که دورتادور اتاق دارد و هر اتاق مستأجری. محمود خانهٔ دنگال همسایهها را طوری طراحی میکند تا مستأجرین آن بتوانند ریز جزئیات زندگی همخانهایها را ناظر باشند و جایی برای پنهانکاری نماند، تا پسرک تیزبین داستانِ [[احمد محمود|احمد]] بتواند روایتگر فقر و فلاکت و همزیستی و درد و همدردی آدمهای رمانش باشد. | |||
===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش=== | ===گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش=== | ||
=== | همسایهها مملو است از شخصیت و تیپ. اما شخصیت اصلی رمان، همان راوی داستان است؛ خالد. به نوعی [[احمد محمود|نویسندهٔ همسایهها]] زندگی «خالد» را از روی هشت سال زندگی شخصی [[احمد محمود|احمد]] از نوجوانی تا ۲۳ سالگی بازسازی کرده است. | ||
===شهرت همسایهها!=== | |||
{{بلی}} رمان همسایهها از نظر وسعت و تنوع ماجراها، تعدد آدمها و شخصیتها، تعدد لحنهای محاورهای و توصیفات جزء به جزء از حرکات و گفتوگوها در میان رمانهای رئالیستی ممتاز است. | از جهات متعددی همسایهها رمان خاصی است:{{سخ}} | ||
::<span style="color:yellow{{{1|}}};background:red{{{2|}}}">'''کتاب ممنوعی که همچنان میفروشد.<ref name=''ایسنا''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.isna.ir/news/97051407692/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%87%D9%85%DA%86%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%AF | |||
|عنوان = کتاب ممنوعی که همچنان میفروشد}}</ref>{{سخ}}'''</span><noinclude> | |||
{{بلی}} پرفروشی همزمان با ممنوعیت چاپ : همسایهها همچنان یکی از کتابهای ممنوع است که نسخه اُفستش در خیابان و بساط دستفروشیها به راحتی در دسترس است. محمود که خود متولد و بزرگشدهٔ اهواز است، با پردازش هنرمندانهٔ رفتار مردم، آداب و رسوم، ساختار جامعه و به ویژه توجه به نفت به عنوان مهمترين مسئلهٔ اين شهر، که نمونهٔ كوچكی از جامعهٔ ايران است، مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه میکند.<ref name=''تکوینی''>{{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/file/download/article/20160620150446-9931-48.pdf|عنوان = نقد ساختگرایی تكوينی رمان همسايهها اثر احمد محمود}}</ref>{{سخ}} | |||
{{بلی}} ترجمهپذیری در کنار بومیگرایی: همسایهها به رغم استفاده از زبان، لهجه و گویش بومی و به رغم توصیف عناصر اقلیمی، یکی از ترجمهپذیرترین آثار روایی ادبیات معاصر فارسی ست. ضمن اینکه نویسنده، در عین حال که اثری همهفهم و جهانشمول آفریده است، در عین حال به اقلیم وفادار بوده، تا جایی که به شش زبان ترجمه شده است.<ref name=''برترین''/>{{سخ}} | |||
{{بلی}} اهوازِ نفتی در سطح جهانی: محمود زادگاهش را نه تنها به خوانندهٔ ایرانی که به خوانندگان اقصی نقاط دیگر کشورها و فرهنگها به عنوان جغرافیایی مرزی و آبستن حوادث و <font color=dark blue>'''نفت'''</font> و مبارزات شناساند تا میتواند در ردیف شهرهایی قرار بگیرد که در رمانهای مهم به ما معرفی شدهاند.<ref name=''برترین''>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.bartarinha.ir/fa/news/655037/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%B8%D9%84%D9%88%D9%85%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C|عنوان = «همسایههای» احمد محمود؛ مظلومترین رمان ایرانی}}</ref>{{سخ}} | |||
{{بلی}} تعدّد شخصیت و ماجرا و ٰرئالیسمی عریان: همسایهها از نظر وسعت و تنوع ماجراها، تعدد آدمها و شخصیتها، تعدد لحنهای محاورهای و توصیفات جزء به جزء از حرکات و گفتوگوها و تجسم بینظیر زندگی مردم آن روزها در حوزهٔ نفت، در میان رمانهای رئالیستی ممتاز است. به تعبیری همسایهها رئالیسم عریان زمانه است.<ref name=''ساجد''>{{پک|باوی ساجد، حبیب|۱۳۹۶|ک= احمد محمود، ادبیات معاصر ایران در گذر زمان-۱)|صفحه۱۳}}</ref> | |||
===رمان همسایهها در تأیید پیشرفت مملکتی است!=== | |||
انتشار دوم رمان مشروط به مقدمهای شد که با عنوان سخن ناشر آمد، اما سخن دستگاه امنیت بود و لُب کلام این که؛ «رمان همسایهها در تأیید پیشرفت مملکتی است!»<ref name=''ساجد''/> | |||
===چرا باید این کتاب را خواند=== | ===چرا باید این کتاب را خواند=== | ||
محمود در همسایهها تصویری از دههٔ بیست جنوب ایران را ترسیم میکند. او دغدغههای یک نسل و حوادثی را که در سالهای منتهی به ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوسته است، از زبان نوجوانی جنوبی بیان کند. | * رمان به دليل پرداختن به مسائلی چون اعتصابات كارگری، ميتينگها، اعتراضات و تظاهرات مردمی، اشغال نيروهـای انگليس و شوروی، ملّی شدن صنعت نفت، از طرفی و پرداختن به مسـائل جامعـهٔ خوزسـتان و آشـنايی خواننـده بـا فرهنگ بومی مردم، از نگاه ماركسيستی قابل تأمل است.<ref name=''نقد مارکسیستی''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.anjomanfarsi.ir/pdf/pa7/1/1042.pdf|عنوان = نقد مارکسیستی رمان همسایهها، احمد محمود}}</ref> | ||
* محمود در همسایهها تصویری از دههٔ بیست جنوب ایران را ترسیم میکند. او دغدغههای یک نسل و حوادثی را که در سالهای منتهی به ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوسته است، از زبان نوجوانی جنوبی بیان کند.{{سخ}} | |||
* خالد همسایهها در واقع نماد ملتی است که روزگار طولانی گرفتار استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانه بوده و حقوق خویش را نشناخته است، اما سرانجام به آن مرحله از شناخت میرسد که در راه ملیگرایی حقیقی خود با جهل، فقر و ظلم مبارزه میکند.<ref name=''علی افضلی''>{{یادکرد ژورنال | عنوان: مطالعه تصویر دهه بیست جنوب ایران در رمان همسایهها| ژورنال = ادب فارسی|شماره= ۱۶|تاریخ = ۱۳۹۴| ص = ۱۱۳-۱۳۴}}</ref> | |||
==برای کسانی که کتاب را خواندهاند== | ==برای کسانی که کتاب را خواندهاند== | ||
===داستانکها=== | ===داستانکها=== | ||
====محمود از جفای به همسایههایش میگوید==== | ====محمود از جفای به همسایههایش میگوید==== | ||
به وزارت ارشاد گفتیم که بابا، شما میگویید همسایهها نباید چاپ | به وزارت ارشاد گفتیم که <font color=purple>'''بابا، شما میگویید همسایهها نباید چاپ شود اما بازار پر است از نسخههای قبلی که به عنوان کمیاب ۴ تا ۵ برابر قیمت روی جلد میفروشند. گفت جمعش میکنیم! اما نکرد...'''</font><ref name=''بابک''/> | ||
====محمود از | ====محمود در چاپ همسایهها==== | ||
رمان همسایهها را در اهواز نوشتم، سال ۱۳۴۲. تحریر ماقبل آخرش اردیبهشت ۱۳۴۵ تمام شده بود. زمستان ۱۳۴۵ در تهران ساکن بودم. کسی آن را چاپ نمیکرد. برای آن روزها رمان حجیمی بود. بخشهایی از آن را استنساخ کردم و شروع و پایانشان را درست کردم و با توضیح «بخش کوتاهی از رمان منتشرنشدهٔ همسایهها» به عنوان داستان کوتاه دادم چاپ کردند در | {{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:blue">'''سال ۱۳۶۰ که کتاب نایاب شده بود، فکر کردیم شاید بشود اجازه انتشارش را گرفت. به ارشاد مراجعه کردیم ولی ۱۶۰ مورد ایراد گرفتند - از یک سطر تا چند صفحه - پس راهی نبود جز اینکه صرفنظر شود.<ref name=''بابک''/></span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | ||
{{گفتاورد تزیینی|اولین حق تالیف خوبی که گرفتم از «همسایه ها» بود.}} | |||
رمان همسایهها را در اهواز نوشتم، سال ۱۳۴۲. تحریر ماقبل آخرش اردیبهشت ۱۳۴۵ تمام شده بود. زمستان ۱۳۴۵ در تهران ساکن بودم. کسی آن را چاپ نمیکرد. برای آن روزها رمان حجیمی بود. بخشهایی از آن را استنساخ کردم و شروع و پایانشان را درست کردم و با توضیح «بخش کوتاهی از رمان منتشرنشدهٔ همسایهها» به عنوان داستان کوتاه دادم چاپ کردند در ''فردوسی''، ''جنگ جنوب'' و ''پیام نوین''. سال ۵۲ بازنویسیاش کردم. سال ۱۳۵۳ با همت دکتر ابراهیم یونسی، انتشارات امیرکبیر چاپش کرد. در همان چاپ اول پس از پخش توقیف شد. باید از مرحوم «علی اصغر سروش»، مترجم یاد کنم که برای کسب مجوز چاپ اول زحمت کشید. بعد از چاپ اول و چاپهای دیگر در فاصلهٔ سالهای ۵۷ تا ۶۰ هم شانزده هفده سالی تا حالا استراحت کرده است.<ref name=''بابک''>{{پک| محمود(اعطا)|ک =دیدار با احمد محمود}}</ref> | |||
====جوایز==== | ====جوایز==== | ||
====جلسات نقد و بررسی==== | ====جلسات نقد و بررسی==== | ||
خط ۵۷: | خط ۶۶: | ||
==== استحال و اقتباس==== | ==== استحال و اقتباس==== | ||
===سالشمار کتاب=== | ===سالشمار کتاب=== | ||
=== | * ۱۳۴۲: [[احمد محمود|نویسنده]] آغاز به نگارش رمانی میکند با نام «عقده» که بعد به همسایهها میسپردش. | ||
* ۱۳۴۵: محمود تحریر ماقبل آخر رمان را در اردیبهشت ۱۳۴۵ به پایان میبرد.{{سخ}} | |||
دوباره به زندان | بخشی از آن را با نام قصهٔ کوتاه «دوسرپنج» در نشریهٔ ''جنگ جنوب'' اهواز چاپ میکند.{{سخ}} | ||
=== | زمستان همان سال ناامید از پیدا کردن ناشری برای چاپ کامل رمان، چند صفحهای از رمان را با عنوان «بخشی از همسایهها» در مجلهٔ ''پیام نوین'' چاپ میکند. | ||
محمود همسایهها را | * ۱۳۴۶: یکی دو تکه از رمان در مجلهٔ ''فردوسی'' با عنوان «راز کوچک جمیله» منتشر میشود.<ref name=''بابک''/> | ||
* ۱۳۴۷: فرازی از نسخهٔ اول رمان به صورت داستانی مستقل با نام «ترس» در مجموعه داستان «زائری زیر باران» چاپ و منتشر میشود.<ref name=''برترین''/>[[پرونده:ترس محمود.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|همسایهها از «ترس» پا گرفت!]] | |||
[[ | * ۱۳۵۲: محمود برای آخرین بار همسایهها را بازنویسی میکند. | ||
* ۱۳۵۳: سرانجام چاپ اول کتاب توسط انتشارات امیرکبیر محقق میشود. | |||
* ۱۳۵۳: کتاب پس از پخشِ چاپ اول توقیف میشود. | |||
* ۱۳۵۷: تجدید چاپ کتاب به تعداد لااقل چهار بار توسط انتشارات امیرکبیر تا سال ۱۳۶۰. | |||
* ۱۳۶۰: کتاب توقیف میشود به دلیل مستهجن خوانده شدن.<ref name=''بابک''/> | |||
===همسایهها در سه بند=== | |||
راوی همسایهها «خالد» است، نوجوان اهوازی که آیةالکرسی را بیغلط میخواند. تا چهارم بیشتر نخوانده؛ پدر مذهبی و خرافاتیاش «اوسا حداد» از «حاج شیخ علی» شنیده، «درس خواندنِ زیاد آدم را سربههوا میکند.» یکی از اتاقهای خانهای دنگال در محلهای فقیرنشین جایی است که خالد کنار مادرِ بساز و خواهر کوچکترش با نداریِ پدر روزگار میگذراند، با دلخوشیهای فقیرانه از کفترپرانی روی پشتبام و رفتن به قهوهخانهٔ آقا امان و شنیدن حبس آواز گرفته تا آببازی در حوض وسط حیاط با «بانو» دخترِ چروکیده و دودی «آفاق».{{سخ}} | |||
بوی تریاک «خواج توفیق»، رفت و بازگشت هر روزهٔ الاغهای «رحیم خرکچی»، نماز خواندنهای «عمو بندر»، جدلهای «محمد مکانیک» با همسایهها و تمسخر عقاید دینی و خرافیشان، همه در میان فریادهای بلورخانم از مکررات این حیاط است که خواننده با نگاه تیزبین خالد درگیرشان میشود. بلورخانم با نشان دادن جای ضربات کمربند امان آقا روی بدنش، چشم و گوش خالد را بازتر میکند تا اولین خیز بلوغ را بردارد.{{سخ}} | |||
اما قدم بعدی در نمو اجتماعی سیاسی خالد، با کشیده شدن پایش به کلانتری به جرم شکستن شیشهٔ پنجرهٔ خانهٔ «غلامعلی خان» اتفاق میافتد. خالد به جرم گناه نکرده به زندان میفتد تا با «شفق» و شعار «صنعت نفت باید ملی شود» آشنا شود و بلوغ اجتماعی او در بستری سیاسی تاریخی جریان یابد. خالد بعد از آزادی از حبس کوتاه مدت، به پخش اعلامیههای ضداستعماری و همکاری با شفق و گروهش رو میآورد، به این ترتیب با واژههای جدیدی مانند «استعمارگر خونخوار» و مبارزات سیاسی آشنا میشود. در هیروویر اغتشاشات خیابانی و فرار از دست مأموران به واسطهٔ ضربدیدگی پایاش با «سیهچشم»؛ دختری از طبقهٔ مرفه آشنا میشود تا بهانهای باشد که خالد معنی عشق واقعی را بچشد و از ورطهٔ وسوسههای بلور خانم و فساد اخلاقی رهایی یابد. خالد دوباره به زندان میافتد، این بار به جرم پخش اعلامیههای سیاسی. طی فعالیتهای سیاسی و شکنجه و حبس انفرادی و زندگی در کنار مجرمین باسابقه را تجربه میکند و مرحلهای از بلوغ سیاسی اجتماعی را پشت سر میگذارد. خالد از زندان مستقیما به سربازی فرا خوانده میشود و نقش قهرمان شکستخوردهٔ داستان را میپذیرد. پایان ناتمام همسایهها وسوسهای میشود برای خواننده و دست نویسنده را هم باز میگذارد تا داستان تحوّل شخصیت خود را در داستانهای بعدی یعنی «داستان یک شهر» و داستان «بازگشت» روایت کند. | |||
===همسایههای اهوازی=== | |||
[[پرونده:اهواز نفتی.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''همسایهها زیر سایهٔ نفت'''</center>]]همسایهها در خانه پدری دورسازی آفریده شد که محمود با همسر و فرزندانش در یک اتاقش زندگی میکردند. در شهری که تماشای پرتوافشانی شبانهٔ شعلههای نفت، تنها دلگرمی آدمهایش به این ثروت سیاهشان بود. زمانی که نویسندهاش سخت روزگار میگذراند و مدام برای کار به درِ بسته میخورد: «الان مثل تب دارم میسوزم و غروب برایم دردانگیز است... یکسال است که گرفتار کار شرکت نفت هستم. تا حالا معلوم نیست چند نور چشمی را استخدام کردهاند ولی بخت فلک زده من؟!»<ref name=''بابک''/> [[پرونده:خانهٔ پدری.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|همسایهها در این حیاط متولد شد!]] | |||
===یونسی اعدام نشد، همسایهها چاپ شد!=== | |||
[[پرونده:کتاب همسایهها.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''همسایهها چاپ شد!'''</center>]]محمود ابتدا چاپ همسایهها را به انتشارات بابک پیشنهاد میدهد، با شرط پرداخت چهار هزار تومان هنگام عقد قرارداد تا زندگیاش را بچرخاند. بابک سرسنگین برخورد میکند و او هم نسخهٔ خطی را پس میگیرد. یک روز [[عبدالعلی دستغیب]]، [[ابراهیم یونسی]] و اسماعیل شاهرودی را برمیدارد و میبرد خانهٔ محمود. محمود یونسی از زمان بازداشتگاه میشناخت، قبل از اعدامهای گروهی که یونسی هم باید میانشان میبود. حالا یونسی و محمود مینشینند به گپ زدن از گذشتهها بعد از قریب هجده سال. یونسی نمونههای چاپی «پسرک بومی» را روی میز میبیند و قصهٔ «شهر کوچک ما را» میخواند. حرف به رمان همسایهها میکشد. یونسی دستنویس همسایهها را یعنی پنج دفتر دویست برگی قطع خشتی! زیر بغل میزند و با خودش میبرد. یکی دو هفته بعد به محمود میگوید که رمان را پسندیده و با انتشارات [[امیرکبیر]] برای چاپش حرف میزند.<ref name=''بابک''/> مدیر انتشارات هم میخواند و میپسندد اما جرأت نمیکند بیشتر از هزار نسخه چاپ کند. '''سرانجام سال ۱۳۵۳ همسایهها چاپ شد''' اما خیلی زود در ادارهٔ سانسور شاهنشاهی خوابید. محمود و یونسی و سروش میروند «فرهنگ و هنر» و بالاخره کتاب از سانسور درمیآید و به فروش میرسد. دست به کار چاپ دوم با تیراژ بالا میشوند که سازمان امنیت مانع تجدید چاپ میشود.<ref name=''ساجد''/> | |||
===سبک کتاب=== | ===سبک کتاب=== | ||
همسایهها را رمانی | [[جمال میرصادقی]] همسایهها را [[واقعگرای انتقادی]] میداند. از نظر میرصادقی انتقاد شدید از اجتماع و دستاندرکاران وقت، شخصیتهای مبارزی که نسبت به اوضاع و احوال جامعه جبهه میگیرند، تسلیم نمیشوند و میکوشند تعدیلی در نابسامانیها به وجود آورند و به حمایت از ستمدیدهها و محرومان دست به افشاگری میزنند، نشاندهندهٔ یک رمان رئالیسم انتقادی است. او خواندن همسایهها با نام سبک [[رئالیسم سوسالیستی]] را درست نمیداند و این نظر را به منتقدین نسبت میدهد که میخواهند برای احمد جهت و سمت و سوی خاصی تعریف کنند. <ref name=''بیداردلان''/> {{سخ}} | ||
[[مهدی قریب]] معتقد است کسانی که آثار محمود را [[واقعگرایی سوسیالیستی]] میخوانند و وابسته به طبقهٔ کارگر، میخواهند ارزش آثارش را تقلیل دهند. در حالی که در همسایهها با قهرمانهای خاکستری روبهرو هستیم که هم کار نیک میکنند هم کار بد. قهرمانهای محمود واجد یک خصوصیتی هستند که برخی رذایل را پس میزنند.<ref name=''بیداردلان''/> {{سخ}} | |||
ابزاری است که او با روایت صرف تلفیق کرده و از این شیوه بیانی به کرّات و با فواصل بسیار کوتاه برای معرفی شخصیتها و تأکید مجدّد بر وقایع بهره جسته است. نویسنده همچنان بر استفاده از جملات کوتاه تأکید میورزد که کاملاً مناسب با شخصیت راوی و زبان ساده اوست. لحن طنزآلودی که در جایجای اثر مجال ظهور مییابد بر شیرینی اثر میافزاید و نیز در تطابق کامل با شخصیت شیطنتآمیز راوی است. توانایی بینظیر نویسنده در توصیف بصری و تجسم عینی مکانها و انتقال فضاهایی که با جنبش و رویدادها و تحرکات سریع پدید میآیند مجال خودنمایی کامل مییابد و در صحنههای مربوط به میتینگها ٬ صحنههای زندان و بهخصوص صحنهٔ عروسی بانو و کشته شدن رضوان آهنگ تند و رو به افزایش حوادث را به خواننده انتقال میدهند. واقعگرایی و کاربرد زبان ساده و شفاف که وجه مشترک اغلب آثار نویسنده است.<ref name=''آناهید''/> | [[شهرام اقبالزاده]] محمود را یک واقعگرای آرمانخواه یا آرمانگرای به شدت واقعبین میخواند که به حقیقت انسانی معتقد بود و اگر نارواییهای زشتی در اعمال و اخلاق انسانها نشان میداد ناشی از شرایط ناگوار و ناصواب اجتماعی تحمیل شده اما از تلخنگاریهای شعاری و یا زشتنگارهای شبهناتورالیستی که برخاسته از ذات انسان بداند، آشکارا فاصله داشت.<ref name=''بیداردلان''/> {{سخ}} | ||
[[عبدالعلی دستغیب]] همسایهها را رمان کلاسیکی میخواند که به دلیل کاربرد تکگفتار درونی خصلتی جدید نیز یافته است. به اعتقاد دستغیب همسایهها رمانی مدرن نیست رمانی است با زبانی تازه که جهان واقعیت را بسط میدهد نه جهات زندگانی اضطرابآمیز و آيینی فردی که شاخص رمانهای مدرن است. همسایهها دارای ساختار دقیق و سنجیده است و با فراروند کشش و طرح و توطئهٔ پیوستهاش صحنههای زندگی را چنان رسم میکندکه اوصاف و مناظر و حالتهای آن جزء خود داستان درمیآیند و از بیرون به آن تحمیل نمیشوند. داستان با تکگویی درونی خالد سامان میگیرد که در آن گفتوگوی دیگران را هم میشنویم. کارها و گفتار خالد کانون رمان است. اما این کانون بسته و محدود نیست و رو به سوی جهان گستردهٔ جامعه دارد و دورهای از زندگیانی سیاسی اجتماعی ایران را نشان میدهد. نویسنده رویدادها را به زمان حال میآورد و با گفتارهای پیوسته بیان میکند و به مددد این شیوه داستانی جدید میپروراند. داستان نظم و یکپارچگی دارد و با حرکت و وصف، چهرهٔ واقعیت و حقیقت را باز میتاباند. <ref name=''دستغیب''/>{{سخ}} | |||
محمود در همسایهها زبان گفتاری خودش را کشف میکند. جملههای کوتاه کوتاه و بیان روایتی که با زمان حال ارائه میشود، برای انتقال حس و حال و بیان ذهنیت خاص خودش و حرکت دادن به شخصیتها و حرکت دادن به عملهای داستانی. محمود توانسته زبان گفتاری محاورهای همراه با بیان روایتی که تصویر بدهد و حرکت و جنبوجوش داشته باشد، زبانی تکاملیافته. در میان نویسندههایمان نویسندهای مانند احمد محمود در زمینهٔ زبان گفتاری و بیان روایتی نداریم. محمود در زبان گفتاری نوعی بیان آورد که به آن تکامل داد.<ref name=''بیداردلان''/>{{سخ}} | |||
[[آناهید اُ جاکیانس]]؛ محمود در این رمان با استفاده از تکنیکهای توهم زمانی، مونتاژ، نقل حادثه در لحظه مشخصات کلاسیک رئالیسم را پشت سر گذاشته است. او پس از تجربهٔ سبکهای بیانی گوناگون، در این رمان به زبان و شیوه روایت منسجمی دست یافته است. تداعی و رجعت به گذشته ابزاری است که او با روایت صرف تلفیق کرده و از این شیوه بیانی به کرّات و با فواصل بسیار کوتاه برای معرفی شخصیتها و تأکید مجدّد بر وقایع بهره جسته است. نویسنده همچنان بر استفاده از جملات کوتاه تأکید میورزد که کاملاً مناسب با شخصیت راوی و زبان ساده اوست. لحن طنزآلودی که در جایجای اثر مجال ظهور مییابد بر شیرینی اثر میافزاید و نیز در تطابق کامل با شخصیت شیطنتآمیز راوی است. توانایی بینظیر نویسنده در توصیف بصری و تجسم عینی مکانها و انتقال فضاهایی که با جنبش و رویدادها و تحرکات سریع پدید میآیند مجال خودنمایی کامل مییابد و در صحنههای مربوط به میتینگها ٬ صحنههای زندان و بهخصوص صحنهٔ عروسی بانو و کشته شدن رضوان آهنگ تند و رو به افزایش حوادث را به خواننده انتقال میدهند. واقعگرایی و کاربرد زبان ساده و شفاف که وجه مشترک اغلب آثار نویسنده است. <ref name=''آناهید''>{{یادکرد ژورنال | عنوان= مروری بر آثار احمد محمود(1)| ژورنال = نامه فرهنگستان|شماره= ۴|تاریخ = آذر۱۳۸۳| ص = ۱۳۹-۱۵۸}}</ref> | |||
بخشهای رمان با شیوهای یکسان نوشته نشده است. نویسنده در جاهایی از زبانی شاعرانه و تغزلی بهره میبرد آن جا که از به ماجراهای عشق خالد به سیهچشم میپردازد و گاه زبانی خشن و گاه حماسی مانند عصیان ناصر ابدی و صحنهٔ کشته شدنش.<ref name=''دستغیب''/>{{سخ}} | |||
در همسایهها محمود دست به نوعی واقعگرایی نمادین میزند که داستان یک بعد ظاهری دارد و یک بعد مخفی که خوانندهٔ عادی متوجه آن نیست و این سبک در رمان [[درخت انجیر معابد]] تکامل پیدا میکند.<ref name=''بیداردلان''/> | |||
===پیشینهٔ کتاب=== | ===پیشینهٔ کتاب=== | ||
[[احمد محمود|نویسندهٔ همسایهها]] در زمان وقوع رخدادهای رمان همسايهها دوران نوجوانی و جوانی خود را سپری میكند، سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۱، دوران حضور نيروهای انگليسی در جنوب و تسلط انگلیسیها بر چاههای نفت ایران، هجوم متّفقين به ايران، رشد انديشههای ماركسيستی، شكلگيری احزاب مختلف از جمله حزب توده در ايران، اعتصاب كارگران پالايشگاه با هدف ملّی شدن صنعت نفت و همهٔ اینها دستمایهٔ نوشتن رمان همسایهها میشود برای محمود.<ref name=''شهبازی''>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=شهبازی |نام۱= آرزو|نام خانوادگی۱=شهبازی |نام۲= مریم|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳= عسگر|نام خانوادگی۳=عسگری حسنلو|تاریخ= بهار و تابستان ۱۳۹۳|عنوان= نقد ساختگرایی تکوینی رمان همسایهها اثر احمد محمود}}</ref> | |||
===پیرنگ=== | ===پیرنگ=== | ||
درونمایهٔ اصلی داستان همان ملّی شدن صنعت نفت است اما موجهای بلندی که رشتههای داستان را به هم پیوند میدهند معمولا مسائل اجتماعی هستند. داستان خیلی سریع و فعّال آغاز می شود. صحنه کتک خوردن بلور خانم با آن مایهٔ اروتیک همه چیز را برای یک شروع موفق در خود دارد اما احمد محمود بیکار نمینشیند و کم کم خواننده را با مضامین دیگر آشنا میکند: | |||
====سیاست==== | |||
نویسنده در بخشهای آغازین داستان که تازه با دنیای سیاست و مسائل آن آشنا میشود، در مییابد که ملی کردن نفت، دغدغهٔ اصلی مبارزان است.<ref name=''علی افضلی''/> | |||
====مسائل اجتماعی==== | |||
پرداختن به مسائلی مانند بیبندوباریهای اخلاقی ناشی از جهل و فقر و ضعف اعتقادات دینی اصیل از مضامین برجستهٔ رمان است.<ref name=''آناهید''/> | |||
====بهداشت==== | |||
فساد ناشی از فقر و بهداشت شیوع بیماریها و وضعیت نابسامان بهداشتی طبقهٔ نیازمند و فقیر جامعه که ضمن محرومیت از امکانات اولیهٔ درمانی، توانایی اقتصادی برای مراجعه به مراکز دولتی یا خصوصی را ندارند.<ref name=''علی افضلی''/> | |||
====زنان==== | |||
در جای جای رمان به وضعیت نابسامان زنان در جامعهٔ مملو از فقر و فساد اشاره شده؛ کتک خوردن بلور خانم از شوهرش، مرگ زن رحیم خرکچی به خاطر بیماری و عدم دسترسی به امکانات درمانی، صحبتهای حاج شیخ علی دربارهٔ حقوق زنان.<ref name=''علی افضلی''/> | |||
====خرافات==== | |||
{{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple">'''پدرم چهار کارد فولادی درست کرده است. رو تیغهٔ کاردها نقشهایی حک کرده است که من سر در نمیآورم. یقین از رو کتاب اسرار قاسمی این نقشها رو روی تیغهٔ کاردهای فولادی حک کرده است. سجادهاش را توی اتاق خودش پهن میکند. کاردها را چهار گوشهٔ سجاده به زمین فرو میکند و ورد میخواند. لابد برای رونق گرفتن کار و کاسبی، میرزا نصرالله به پدرم دستوراتی داده است. صفحه۲۱ | |||
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}}نمونههای مختلفی از اعتقاد به باورهای خرافی که گاه ریشهٔ مذهبی دارند، در رمان دیده میشود؛ چلهنشینی و اعتقاد به اجنه و حضور و تسخیر آنها.<ref name=''علی افضلی''/> | |||
====اقتصاد==== | |||
رکود اقتصاد ایران و اوضاع نابسامان اقتصادی، بیکاری، رکود بازار و امید به دست یافتن به زندگی بهتر دلایلی بود برای مهاجرت مردان جنوب به کشورهای عربی مجاور که از دلمشغولیهای نویسندهٔ همسایهها بوده. «این روزها با هر کس حرف بزنی، تو شش و بش این است که پول و پلهای سر هم کند و راهی کویت شود. آخه دیگه پوسیدم. آدم مگه چقدر میتونه بیکاری بکشه؟»<ref name=''علی افضلی''/> | |||
===شخصیتپردازی=== | ===شخصیتپردازی=== | ||
===ویژگیهای مهم کتاب=== | ===ویژگیهای مهم کتاب=== | ||
<font color=dark blue>'''همسایهها'''</font> اثری است متفاوت و بدیع که خواننده را به شدّت جذب و در مطالعهای لذتبخش فرو میبرد و درعین حال او را با وقایع برههای از تاریخ ایران آشنا میسازد.<ref name=''آناهید''/>{{سخ}} | |||
<font color=dark blue>'''در همسایهها'''</font> طوری جزئیات رسم میشود که خواننده در موقعیت زیست روزانهٔ اشخاص داستانی قرار میگیرد و آنها را از نزدیک حس و ادراک میکند. این رابطهٔ واقعگرایانه از درون باز و گسترده میشود و همهٔ شهر اهواز را در برمیگیرد، به شکلی که تصویر داده شده، ما را در جوّ دورهای از دورههای زندگانی مردم قرار میدهد.<ref name=''دستغیب''/>{{سخ}} | |||
<font color=dark blue>'''نمادگرایی'''</font> یکی از خصلتهای همسایههاست بی آنکه رو باشد. نمادهای موازی با واقعیت در رمان همسایهها جا به جا دیده میشود. علیرغم سطح سادهٔ داستان ریزهکاریهایی از این دست در آن دیده میشود. مانند شرطبندی رییس دولت به موازات شرطبندی «کَرم» که یعنی آقای رییس دولت این لقمهٔ بزرگی است و شکست میخوری.<ref name=''حکایت حال''/>{{سخ}} | |||
<font color=dark blue>'''تجربهٔ مشترک'''</font> نویسنده با قهرمان داستان از نظر حوادث سیاسی و اجتماعی و همچنین بافت فرهنگی که در آن بالیدهاند، حوادث داستان را به واقعیتهای زندگی مردم آن نزدیک دوره کرده است. زبان و لحن ساده و بیتکلف خالد، نمایشی باورپذیر از آداب و رسوم، باورها، فرهنگ و عقاید مردمان عرضه میکند. خالد در این رمان همچون دیگر مردمی که از جهل و ناآگاهی به بیداری میرسند، یک مسیر تکاملی را طی میکند.<ref name=''علی افضلی''/>{{سخ}} | |||
<font color=dark blue>'''محمود'''</font> شخصیتهای خاکستریاش را به مواجه با جهان رهسپار میکند. او به کشمکشهای درونی آدمهای تنها و ویرانی میپردازد که نمیخواهند تسلیم مقتضیات زمانه شوند. آنها به مواجهه با جهان میروند، اما شرایط نامساعد آنان را پس میزند تا در انزوای خود غرق شوند آنها یا سرگردان میشوند و یا نجیبانه دق میکنند.<ref name=''میرعابدینی''>{{پک| میرعابدینی|ک =صد سال داستاننویسی ایران جلد ۳}}</ref> {{سخ}} | |||
<font color=dark blue>'''جلوههایی'''</font> از ادبیات شفاهی و فرهنگ عامهٔ مردم جنوب را در رمان همسایهها، میتوان مشاده کرد. از جمله اشعاری که مادر خالد با لهجهٔ دزفولی در موقعیتهای مختلف میخواند. «ساربون غم کجاس غممه کنه بار سرنشین موبووم، گردم کیچه بازار.»<ref name=''علی افضلی''/> {{سخ}} | |||
{{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:blue">'''پیش روی مان کارون است، با آرامشی عمیق و رازدار.(ص ۲۸۰)</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | |||
<font color=dark blue>'''شط کارون'''</font> با موتیف شدن در رمان، به عنصری نمادین بدل می شود که به فراخور حوادث، ترسیم آن تغییر می یابد. مثلا همین کارونی که در فراز پیشین، آرام توصیف شده است، در جایی دیگر از رمان، وقتی ماموران می ریزند در خانه تیمی که خالد و رفقا را دستگیر کنند، به تناسب حادثه، کارون این گونه توصیف می شود. | |||
{{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple">'''آب تیره کارون گسترده شده است. صدای کارون تهدیدکننده است. موج های پی در پی به پابستِ باریکه سنگفرش کوبیده میشود...(ص ۲۳۳)</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | |||
===الهام از شخصیتها=== | ===الهام از شخصیتها=== | ||
====شخصیتهای اصلی==== | ====شخصیتهای اصلی==== | ||
* خالد شخصیت اصلی رمان همسایه ها شخصیّتی پویا و متحوّ ل است.حوادثی که برای او اتّفاق می افتد به کلی شخصیت اورا دگرگون می کند. | |||
* اوسا حداد: نمایندهٔ جامعهٔ سنتی ایران است .او ذهن بسته دارد اگر هزار بار هم از طلسم و دعا نتیجه نگیرد باز هم بر سر عقاید خود باقی میماند. با آنکه او نمونه آدم های مذهبی و معتقد است از طرفی حقارت را هم تحمّل نمی کند. | |||
* خانم گل (مادر خالد): نماینده گروهی از شخصیتها است. یعنی گذشته از اینکه نماینده قشر خودش است نمایندهٔ چند شخصیت دیگر که در طول داستان حضور دارند هم هست. نماینده تمام زنان منفعل و فرسودهٔ جامعه سنتی ایران. او نماینده زنهای سر به زیری مثل همسر محمد مکانیک در همین رمان نیز هست . | |||
* بلور خانم: بلور خانم اگر چه ظاهرا زنی سطحی و هوسباز است ولی در واقع اینگونه نیست. او از گروه دیگر زنانی مانند رضوان و مهین که دچار ابتذالاند جدا میشود. او یکی از قربانیهای جامعهٔ مبتذل و فرسودهٔ آن سالهای ایران است. او در باطن زن خوبی است هنگامی که خالد دچار بدبختی می شود او به داد خالد میرسد. ولی امان آقا نسبت به او بیتوجه بود. چنانچه امان آقا تو قهوهخانه خیلی خوش خلق و سرحال است و با امان آقای خانه –خصوصا وقتی تسمه را می کشد به گرده ی بلورخانم –تومنی هفت سنار توفیر دارد. حتی گاهی در قهوه خانه با زنان هر جایی رابطه جنسی برقرار می کرد. | |||
* امان آقا: شخصیت امان آقا دو جنبه دارد. قبل از این که خالد به شاگردی او پذیرفته میشود و بعد از اینکه خالد شاگرد او میشود . ما قبل از این که خالد به قهوه خانه برود از او شناختی نداریم. تنها میدانیم مشروب میخورد و بلور خانم راکتک میزند. ولی بعد از اینکه خالد به قهوه خانه می رود چهرهٔ او برای ما روشن میشود. او صاحب فرزند نمیشود و همین باعث میشود تا نسبت به خالد نگاهی مهربان داشته باشد. او مرد خوبی است اگر هم گاهی به زنش خیانت میکند داستان به ما نشان می دهد که مرد در جامعه مرد سالار این حق را دارد . | |||
* شفق: شفق نمایندهٔ شخصیتهایی مثل پندار،بیدار، دکتر و حتی شاید خود استالین باشد. شخصیت هایی که شاید جلوههایی متفاوت داشته باشند .ولی پیام همه یکسان است و به قول معروف یک روح در کالبدهای متفاوت هستند. * سیه چشم: تأثیری که سیه چشم بر خالد میگذارد باعث می شود نام او را در میان شخصیتهای اصلی بیاوریم. مهمترین مسئله دربارهٔ سیهچشم متفاوت بودن نام او از دیگران است. تمام شخصیتهایی که در داستان نقش مکرر و طولانی دارند اسمی واقعی دارند اما سیه چشم اسمی ندارد .شاید به آن خاطر است که از نظر نویسنده او متفاوت از دیگران است. سیهچشم دختری از جامعهٔ متوسط مرفّه است که تنیس بازی میکند و دبیرستان میرود... | |||
====شخصیتهای فرعی==== | ====شخصیتهای فرعی==== | ||
* ناصر ابدی: سالها است که در زندان سروری می کند، غذای خوب میخورد و خوب هم میگردد. | |||
* ابراهیم: بعد از لو رفتن رابطهاش با«بانو» به یک شخصیت فرعی بدل میشود. او نمایندهٔ یک جوان فاسد از طبقه پست جامعه است که از خود شخصیتی ندارد و به سوی فساد و تباهی کشیده میشود. | |||
* خالق: خالق هم مانند ابراهیم قربانی فقر و بیچارگی است. | |||
* لیلا: لیلا نمونهٔ مؤنث خالد است که وقتی از حقوق زنان و بیچارگی جامعه میگوید، میفهمیم که چند قدمی از خالد جلوتر است. | |||
* رحیم خرکچی: یکی از برجستهترین شخصیتهای فرعی همسایههاست تا حدی که خود را به مرز شخصیت اصلی نزدیک میکند. نویسنده دوبار از او به شدت استفاده کرده. اول در ارتباط با زن دومش «رضوان» و دیگر در ارتباط با زندان. | |||
* رضوان: زنی است که به راحتی رحیم خرکچی را سر میدواند. او فاحشه است و از این شغل زندگی میگذراند . رحیم خرکچی از این موضوع رنج میبرد و در نهایت او را میکشد و به زندان میافتد. | |||
===گزارشی از فروش کتاب=== | ===گزارشی از فروش کتاب=== | ||
{{بلی}} فروش پنجاه هزار نسخه در روسیه طی دو هفته.{{سخ}} | {{بلی}} فروش پنجاه هزار نسخه در روسیه طی دو هفته.{{سخ}} | ||
{{بلی}} فروش ۶۶۰۰۰ نسخهٔ قانونی و بیش از ۴۰۰۰۰ نسخهٔ افست در سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸<ref name=''بابک''/> | {{بلی}} فروش ۶۶۰۰۰ نسخهٔ قانونی و بیش از ۴۰۰۰۰ نسخهٔ افست در سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸<ref name=''بابک''/>{{سخ}} | ||
{{بلی}} نویسنده به چاپ و فروش حدود ۲۵۰هزار نسخه اشاره کرده که حدود ۱۰۰ هزار آن را که [[امیرکبیر]] چاپ کرده و حق تالیف گرفته است و بقیه قاچاق بوده.<ref name=''خسرو''>{{یادکرد وب|نشانی= http://www.khosrobagheri.blogfa.com/post/71 |عنوان = بر این زمین عبث مرو، بیافرین، بیافرین.گفت و گویی با احمد محمود}}</ref> | |||
===گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر=== | ===گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر=== | ||
همسایهها در مجموع به شش زبان ترجمه شده است از | همسایهها در مجموع به شش زبان ترجمه شده است از جمله انگلیسی، روسی، کردی، عربی.<ref name=''ساجد''/> | ||
[[پرونده:The neighbors.jpg|220px|thumb|بندانگشتی|چپ|<center>'''همسایههای انگلیسی محمود'''</center>]] | |||
* ترجمهٔ انگلیسی با عنوان «The neighbors» در سال ۲۰۱۳ با ترجمهٔ «نسترن خرد» توسط مرکز مطالعات خاورمیانهٔ دانشگاه تگزاس به چاپ رسید. | |||
* در سال ۱۹۸۳ به عنوان جنجالیترين رمان احمد محمود با ترجمهٔ روسی «ن. کاندییرا» توسط انتشارات «رادوكا» در مسكو به چاپ رسيده است. | |||
* ترجمهٔ آلمانی توسط دکتر «زیگرید لطفی» انجام شده است. | |||
* ترجمه کردی توسط فردی به اسم «همه باقی» در کردستان عراق چاپ شده است.<ref name=''خسرو''/> | |||
===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب=== | ===اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب=== | ||
===نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب=== | ===نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب=== | ||
===اظهارنظرها=== | ===اظهارنظرها=== | ||
====نقدهای مثبت==== | ====نقدهای مثبت==== | ||
=====[[هوشنگ گلشیری]]===== | =====[[هوشنگ گلشیری]]===== | ||
همسایهها، داستان یک شهر و زمین سوخته سه رمان پیوستهاند؛ از نظر یکی بودن نظرگاه و تکنیک نقل، همگونی رفتار نویسنده با تیپهای ساده و تیپهای تاریخی سیاسی هر سه رمان و گاه تکرار برخی آدمها. اما ساخت هر رمان متفاوت است و ناقل در طی سه رمان متحول میشود.<ref name=''بیداردلان''>{{پک|آقایی|۱۳۶۴|ک=بیداردان در آینه|ص=۲۴۷}}</ref> | همسایهها، داستان یک شهر و زمین سوخته سه رمان پیوستهاند؛ از نظر یکی بودن نظرگاه و تکنیک نقل، همگونی رفتار نویسنده با تیپهای ساده و تیپهای تاریخی سیاسی هر سه رمان و گاه تکرار برخی آدمها. اما ساخت هر رمان متفاوت است و ناقل در طی سه رمان متحول میشود.<ref name=''بیداردلان''>{{پک|آقایی|۱۳۶۴|ک=بیداردان در آینه|ص=۲۴۷}}</ref> | ||
=====[[فیروز جلالی زنوزی]]===== | |||
همسایهها از بهترینهای محمود است که در میان آثار او جایگاه ویژه و شاخصی دارد و را خوانندهها بیشتر میشناسند. محمود حدود سالهای ۴۴-۴۵ نشسته است و به اصطلاح سنگهایش را با خودش واکنده و به این نتیجه رسیده است که باید از روی برنامهریزی قرص و محکمی سیر تحولات چند دهه از تاریخ اجتماعی-سیاسی معاصر رادستمایهٔ رمانهای آتیاش قرار دهد و در همان سالها معقول سنجیده است که برای رسیدن به این مهم چه باید کند و نکند.<ref>{{پک|جلالی زنوزی|۱۳۹۰|ک= باران بر زمین سوخته|ص=۲۶}}</ref> رمان همسایهها برای خودش رمان مستقلی است اما بستر آن مثل پیریزی یک بناست برای طبقاتی دیگر که نویسنده میداند بعدها قرار است روی آن چه کار کند. اگر خوانندهٔ کنجکاو بتواند با گذر از پلههای طبقهٔ اول به طبقات دیگر برود.<ref>{{پک|جلالی زنوزی|۱۳۹۰|ک= باران بر زمین سوخته|ص=۱۶۶}}</ref> | |||
=====[[بلقیس سلیمانی]]===== | |||
همسایهها از یک دیدگاه رمان «شخصیت» و از دیدگاهی دیگر رمان «تاریخی» است. همسایهها یکی از زیباترین رمانهای نویسنده است و اگر برخی تحلیلهای ایدئولوژیک و حزبی نویسنده نبود، این اثر یکی از منسجمترین و خوشترکیبترین رمانهای معاصر بود.<ref name=''بیداردلان''/> | |||
=====[[محمد ایوبی]]===== | |||
در واقع محمود از همسایهها میشود «احمد محمود»، نویسندهای که مشابه آن در رئالیستنویسها نداریم. نویسندهای قدر که جنوب را وصف کرده است و درد جنوبی را فهمیده.<ref name=''ساجد''/> | |||
=====زاون قوکاسیان===== | |||
من با خواندن همسایهها و داستان یک شهر به شناخت موقعیتهای اجتماعی سیاسی رسیدم.<ref name=''ساجد''/> | |||
=====شهرام اقبالزاده===== | |||
هنوز هم آن حس و حال همسایهها در من زنده است. و شخصیتهایش در من زندگی میکنند. همسایهها را دوران دانشجویی خواندم. به نظر من بسیار زندگیساز بود و تحولآفرین. افق دیگری به روی من باز کرد. همسایهها در عین این که یک رمان بود به نظر من تاثیر زیادی روی جامعه گذاشت و شاید من جامعهشناسی را بدون آنکه بخواهم بدانم به صورت حسی با همسایهها شناختم. حالا معتقدم که محمود ضمن آنکه آدم زحمتکشی بود و پرمطالعه، جامعهشناس ژنی و ذاتی هم بود که بسیا رعمیقتر از خیلی از جامعهشناسهای ما نه تنها پدیدهها را در لایهٔ آشکارش میدید بلکه عمق تحولات را میدید و اینها را با زبان روایت و داستان بیان میکرد و عنصر زیباییشناختی را بازتاب میداد.<ref name=''بیداردلان''/> | |||
====نقدهای منفی==== | ====نقدهای منفی==== | ||
====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران==== | ====اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران==== | ||
=====[[عبدالعلی دستغیب]]===== | |||
رمان همسایهها قابل مقایسه با رمان مدرن از قسم آثار بکت و ویرجینیا ولف نیست. رمانی است با زبانی تازه که جهات واقعیت را بسط میدهد نه جهات زندگانی اضطرابآمیز و آيینی فردی که شاخصهٔ آثار رمانهای مدرن است. کارها و گفتار خالد کانون رمان است اما این کانونی بسته و محدود نیست و رو به سوی جهان گستردهٔ جامعه دارد و دورهای از زندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در دههٔ ۱۳۳۰ نشان میدهد. نکتهٔ مهم اینجاست که درون تکگوییهای خالد، گفتوگوی دیگران را نیز میشنویم.<ref name=''دستغیب''>{{پک|دستغیب|۱۳۷۸|ک= نقد آثار احمد محمود}}</ref> | |||
=====داریوش مهرجویی===== | |||
همسایهها از کتابهای محبوب من است. از شخصیتپردازی بگیر، فضاسازی، روند قصه و تکنیک روایی و نثر به اصطلاحب خیلی سلیس که خواننده را همین طور با خودش میبرد و پی میبرید که از همه لحاظ اثری شسته و رفته و کارشده و درست و حسابی است. به خصوص آن فضای دوران قبل از ۲۸ مرداد، دوران مصدق و فعالیتِ تودهایها.<ref name=''ساجد''/> | |||
====نظرات داوری در مراسمهای گوناگون==== | ====نظرات داوری در مراسمهای گوناگون==== | ||
====اظهارنظر دیگر شخصیتها==== | ====اظهارنظر دیگر شخصیتها==== | ||
==== | ====محمود همسایههایش را این طور تعریف میکند==== | ||
داستان در یکی دو فصل اول شخصیتهای اصلی را معرفی میکند. راحت معرفی میشوند، بیاینکه توصیف فیزیکی چندانی داشته باشند، در گفتوگوها همه چیزِ شخصیتها معلوم میشود. در پایان داستان شخصیتها به خصوص شخصیتهای اصلی تحول پیدا کردهاند و شکل کامل به خودشان گرفتهاند. به شکلی که از نظر شناخت و شعور کس یا کسان دیگری هستند. خالد در برخورد با بلور خانم و برخورد با مسائل سیاسی و اجتماعی رشد فکری پیدا میکند. نمادگرا نیستم ولی نمادهای موازی با واقعیت در رمان همسایهها جابهجا دیده میشود. این یکی از خصلتهای | {{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple">'''در همسایهها از حزب توده انتقاد کردهام.<ref name=''نویسندهٔ انسانگرا''>{{یادکرد وب|نشانی= https://www.facebook.com/HistoryCultureArtIran/videos/1752092331725364/ | ||
|عنوان= احمد محمود نویسندهٔ انسانگرا}}</ref> | |||
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | |||
{{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple">'''همسایهها وقتی منتشر شد جوانها آن را به عنوان یک کتاب آموزشی نگاه میکردند، هر چند به صورت یک رمان، خواننده را جذب میکرد به نحوی که تا به پایان نرسد خواننده نمیتواند آن را زمین بگذارد. [[احمد محمود]]<ref name=''بابک''/> | |||
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | |||
در همسایهها با نوعی فرهنگ –یا حالا بگوییم اخلاق اجتماعی- مواجه هستیم که ریشه در تهیدستی و بیسوادی و بیفرهنگی دارد. حرکت انقلابی مردم در کتاب به ما میگوید آنچه بیشتر حاکم است، حس است که راحت آلت دست قرار میگیرد، غریزه است که از تعقل مایهای ندارد و پیداست که این حرکت به جایی نخواهد رسید. همه میبینند، میشنوند اما کمتر میفهمند.{{سخ}}{{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple">'''استقبال از همسایهها باعث شد فکر کنم وارد مرحلهٔ تازهای در داستاننویسی شدهام. حس کردم که مسيولیتم بیشتر شده است، باید به داستان و داستاننویسی به صورت امری جدیتر نگاه کنم و جدیتر بنویسم.<ref name=''حکایت حال''/></span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | |||
داستان در یکی دو فصل اول شخصیتهای اصلی را معرفی میکند. راحت معرفی میشوند، بیاینکه توصیف فیزیکی چندانی داشته باشند، در گفتوگوها همه چیزِ شخصیتها معلوم میشود. در پایان داستان شخصیتها به خصوص شخصیتهای اصلی تحول پیدا کردهاند و شکل کامل به خودشان گرفتهاند. به شکلی که از نظر شناخت و شعور کس یا کسان دیگری هستند. خالد در برخورد با بلور خانم و برخورد با مسائل سیاسی و اجتماعی رشد فکری پیدا میکند. بلور خانم فاحشه نسیت شرایط اجتماعی کجوکوله است.{{سخ}} نمادگرا نیستم ولی نمادهای موازی با واقعیت در رمان همسایهها جابهجا دیده میشود. این یکی از خصلتهای همسایههاست بی آنکه رو باشد. علیرغم سطح سادهٔ داستان ریزهکاریهایی از این دست در آن دیده میشود. مانند شرطبندی رییس دولت به موازات شرطبندی کرم که یعنی آقای رییس دولت این لقمهٔ بزرگی است و شکست میخوری یا صحنهٔ عروسی بانو و کشته شدن رضوان که به موازات جوشیدن دیگ و رقص صنم پیش میرود.<ref name=''حکایت حال''>حکایت حال گفتگو با احمد محمود|لیلی گلستان| نشر معین]</ref>{{جعبه گفتاورد |نقلقول=<center><span style="color:purple">'''در همسایهها کارم بیشتر غریزی بود.<ref name=''حکایت حال''/> | |||
</span><noinclude></center>|تراز=چپ|عرض=۲۲%|رنگ پسزمینه=#d5fdf4}} | |||
<font color=dark blue>'''رگهای گردن رحیم خرکچی تند میشود.'''</font> آشپز کفگیر را میگذارد کنار دیوار... حـالا دارد رضـوان را و رحـیم خـرکچی را زیرچشمی میپاید. صنم خودش را میاندازد میان معرکه و بنا میکند به رقصیدن... بچهها دست میزنند. آب دیگر جوش آمده است. آرام آرام حبابهای آب از ته دیگ میآید بالا و در سطح آب میترکد... صدای دهـل و سرنا تا هفت محله میرود. حالا رگهای گردن مش رحیم کبود شده است... رحیم خرکچی دست رضوان را میگیرد و میکشدش... دیگ جوش آمده است. سطح آب قل میزند... بچهها دست میزنند. حالا زبانههای آتش تمام دیگ را در بـر گـرفتهانـد. زبانههای آتش از دهانه دیگ بالا زده است... آب دیگ بـالا مـیآید و سـر میرود. مش رحیم با سر چپق میکوبد به گیجگاه رضوان. رضوان نقش زمین مـیشود. آب دیگ شعلهها را خاموش میکند و رضوان انگار که سالهاست مرده است. | |||
====تأثیرپذیرفته از==== | ====تأثیرپذیرفته از==== | ||
==== | {{بلی}} [[علیمحمد افغانی]] همسایهها را متأثر از «زمین نو» «شولوخف» میداند.<ref name=''سحر''>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=کریمیان |نام۱= سحر|تاریخ= ۲۹فروردین۱۳۸۸|عنوان= گفت.وگو با محمدعلی افغانی}}</ref>{{سخ}} | ||
{{بلی}} [[عبدالعلی دستغیب|نویسندهٔ نقد آثار محمود]] اما معتقد است همسایهها به الگوی رمانهایی مانند «مادر» «گورکی» نوشته شده که در آن قهرمان کتاب از اعماق فقر و رنج برمیآید و به صحنهٔ مبارزهٔ حماسی سیاسی وارد میشود. دستغیب همسایهها را از اخلاف [[تهران مخوف]] و «یادگار شب» «مشفق کاظمی» و [[سووشون]] و داستان کوتاه [[گیله مرد]] [[بزرگ علوی]] میداند.<ref name=''دستغیب''/>{{سخ}} | |||
{{بلی}} [[هوشنگ گلشیری]] هم میگوید همسایهها و دو رمان دیگر محمود -زمین سوخته و داستان یک شهر- برگرفته از «پابرهنههای» «استانکو» است.<ref name=''بیداردلان''/> | |||
====سهگانهٔ محمود==== | |||
[[پرونده: محمود در اتاق کارش.png|230px|thumb|بندانگشتی|چپ|پای درددل محمود و همسایهها ]]برخی از منتقدان از جمله [[حسن میرعابدینی]] به دلیل حضور «خالد» در [[داستان یک شهر]] و [[زمین سوخته]] این دو اثر را در کنار همسایهها تریلوژی احمد محمود میدانند. <ref name=''بیداردلان''/>اما محمود به [[لیلی گلستان]] از سرنوشت خالد همسایههایش در تریلوژی همسایهها، [[داستان یک شهر]] و «بازگشت» که آخرین داستان مجموعهٔ «دیدار» است، گفته. محمود قهرمان داستان همسایهها را جوانی از طبقهٔ فرودست جامعه معرفی میکند که تهیدست است اما هوشیار و خوشفکر. خوب میبیند و میشنود و سرنوشتش را اگر پی بگیریم میرسیم به آن جا که پس از یک رفتار آنارشیستی و یک مونولوگ بحرانی، جانِ خود را خانهتکانی میکند و با قطع شاخههای کجتابندهٔ اندیشه با رخت نو و تمام قامت آماده است تا با حفظ ریشهها و تکیه به تنهٔ تنومند درخت کُنار که همسن و سال اوست، آغازی دیگر داشته باشد.<ref name=''حکایت حال''/> | |||
====۲۷ سال با خالد==== | |||
محمود در ۱۳۴۲ نگارش داستان «عقده» آغاز میکند که بعد میشود رمان همسایهها.<ref name=''بابک''/> او «خالد» همسایهها تا سال ۱۳۶۰ و چاپ رمان [[داستان یک شهر]] دنبال میکند در حالی که اینجا تنها یک بار به اسم «خالد» اشاره میکند. در ۱۳۶۹ داستان بلند «بازگشت» را مینویسد تا «خالد»ش را به تحول نهایی برساند، با تطهیر زیر باران و به اسم «شاسب».<ref name=''حکایت حال''/> | |||
====سناریویی که سناریو شد!==== | |||
[[داریوش مهرجویی]] میگوید رمان همسایهها برای سینما خیلی درست و جاافتاده است. او اوایل انقلاب با همکاری نویسندهٔ همسایهها سناریویی تهیه میکند اما اوضاع فیلم و سریال نابسامان می شود و سناریوی همسایهها معلق میماند. بعد هم میگویند که آقای محمود مسئلهدار است و نمیشود فیلمی ساخت. در نهایت سناریو گم میشود.<ref name=''ساجد''/> | |||
====گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب==== | ====گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب==== | ||
در فرانسه در مراسم ادبیات داستانی فارسی که به کوشش «مدیا کاشیگر» برگزار شد، بخشی از رمان به فرانسه ترجمه و توسط یک بازیگر تئاتر خوانده شد. محمود به توصیهٔ پزشکان از سفر منع شده بود و در این مراسم حضور نداشت.<ref name=''ساجد''/> | در فرانسه در مراسم ادبیات داستانی فارسی که به کوشش «مدیا کاشیگر» برگزار شد، بخشی از رمان به فرانسه ترجمه و توسط یک بازیگر تئاتر خوانده شد. محمود به توصیهٔ پزشکان از سفر منع شده بود و در این مراسم حضور نداشت.<ref name=''ساجد''/> | ||
====فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب==== | ====فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب==== | ||
====جملههای ماندگار کتاب==== | ====جملههای ماندگار کتاب==== | ||
{{بلی}} بس که وعده شنیدیم وعدهدونمون دراومد. هر چی بیشتر فلاکت میکشیم، بیشتر به اون دنیا حوالهمون میدن.{{سخ}} | |||
{{بلی}} -پدر چرا جعفر خشتمال خودشو کشته؟ - مگه آدم چقدر طاقت گشنگی و بیکاری و خفت و خواری رو داره؟{{سخ}} | |||
{{بلی}}تمام حرفها برایم تازگی دارد. چشمم به دنیای تازهای باز میشود. از حرفها دستگیرم میشود که چرا زندگی تهیدستان روز به روز بدتر میشود، که چرا آدمهایی مثل پدرم باید جل و پلاسشان را جمع کنند و دنبال صنار سه شاهی پول از این ولایت به آن ولایت سگ دو بزنند.{{سخ}} | |||
{{بلی}} حالا دیگر حتی بچههای مدرسه هم رو سینههاشان نوار دوختهاند؛ «صنعت نفت باید ملی شود!»{{سخ}} | |||
{{بلی}} نمیدانم این استعمارگر خونخوار چه جور جانوری است که فقط خون میخورد و اشتهایش هم سیریناپذیر است. لابد بیجهت اسم استعمارگر را خونخوار نگذاشتهاند.{{سخ}} | |||
{{بلی}} نفت بخوره که بهتره تا خون.{{سخ}} | |||
{{بلی}} مردم همه یکصدا فریاد ملی شدن نفت را سر میدهند، حتی مشتریهای قهوهخانه.{{سخ}} | |||
{{بلی}} اصلا نمیدانم چرا هر روز که میگذرد بیشتر از امان آقا خجالت میکشم، گاهی میشود که دلم نمیخواهد توی صورتش نگاه کنم.{{سخ}} | |||
{{بلی}} چشمان پر خنده و پر محبت امان آقا دلم را از جا میکند... قسم میخورم که دیگر با بلور خانم کاری نداشته باشم.{{سخ}} | |||
{{بلی}} صدام خشدار است، پیشانیام خیس عرق است. تکیه میدهم به پشتی مبل و سرم را بالا میگیرم. بعد، از گوشهٔ چشم نگاهم را میدوانم رو صورت دختر. دارد نگاهم میکند. دلم میلرزد. این لرزه غریبه، اما شیرین است. روزهای اول که بلور خانم را نگاه میکردم، دلم میلرزید، ولی حالا کلی فرق دارد. انگار دلم میخواهد از جا کنده شود. انگار تمام تنم میلرزد. انگار چیزی توی دلم خروش برداشته است.{{سخ}} | |||
====جوایز کتاب==== | ====جوایز کتاب==== | ||
==مشخصات کتابشناختی== | ==مشخصات کتابشناختی== | ||
===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند=== | ===تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند=== | ||
ناشر: امیرکبیر{{سخ}} | ناشر: امیرکبیر{{سخ}} | ||
تعداد | تعداد صفحات؛ ۵۰۲{{سخ}} | ||
دفعات چاپ: چاپ اول ۱۳۵۳ تیراژ ۱۰۰۰ نسخه-چاپ دوم ۱۳۵۷ تیراژ ۱۱۰۰۰ نسخه– چاپ سوم ۲۲۰۰۰ نسخه-چاپ چهارم ۳۳۰۰۰ نسخه. | دفعات چاپ: چاپ اول ۱۳۵۳ تیراژ ۱۰۰۰ نسخه-چاپ دوم ۱۳۵۷ تیراژ ۱۱۰۰۰ نسخه– چاپ سوم ۲۲۰۰۰ نسخه-چاپ چهارم ۳۳۰۰۰ نسخه. | ||
افست و بدون مجوز بیش از ۴۰۰۰۰نسخه | افست و بدون مجوز بیش از ۴۰۰۰۰نسخه | ||
خط ۱۱۲: | خط ۲۱۶: | ||
===تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف=== | ===تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف=== | ||
==منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)== | ==منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)== | ||
دربارهٔ همسایهها محمود نقدهایی پراکنده و گاه غیرعلمی در نشریات دیده میشود. در بسیاری از تحلیلها گاه آثار شتابزدگی و عدم دقت نویسنده به وضوح مشاهده میشود. از منابعی که به نقد رمان همسایهها در کنار آثار دیگر احمد محمود پرداختهاند میتوان به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:{{سخ}} | |||
{{بلی}} کتاب:{{سخ}} | |||
کتاب «نقد آثار داستانی اسماعیل فصیح» نوشتههای [[آناهید اُ جاکیس]]{{سخ}} | |||
کتاب «نقد آثار احمد محمود» از عبدالعلی دستغیب (صفحهٔ ۹۹ تا ۱۱۰){{سخ}} | |||
کتاب «باران بر زمین سوخته» نوشتهٔ فیروز جلالی زنوزی در نقد آثار احمد محمود، همسایهها، داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه، آدم زنده و درخت انجیر معابد.{{سخ}} | |||
در کتاب «بیداردلان در آینه» جسته و گریخته نقدهایی به رمان همسایهها دیده میشود.{{سخ}} | |||
{{بلی}} مقالات و نشریات زیادی به نقد همسایهها پرداختهاند از جمله:{{سخ}} | |||
ماهنامهٔ ''چیستا'' شمارهٔ ۱۹۲ و ۱۹۳ پاییز ۱۳۸۱، گفتوگوی دوستانهای دربارهٔ آثار زندهیاد احمد محمود.{{سخ}} | |||
مجلهٔ ''نامه فرهنگستان'' شماره ۲۴ زمستان ۱۳۸۳، مروری بر آثار احمد محمود، آناهید اجاکیانس (صفحهٔ ۱۳۹ تا ۱۵۸).{{سخ}} | |||
{{بلی}} پایاننامههای زیادی در خصوص آثار محمود نگاشته شده و تعدادی نیز اختصاصاَ به رمان همسایهها پرداختهاند از جمله:{{سخ}} | |||
مطالعهٔ تصویر دههٔ بیست جنوب ایران در رمان همسایهها، علی افضلی{{سخ}} | |||
ﺳّﻨﺖ و ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪ در رﻣﺎن «ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﻫﺎ»، مهبود فاضلی{{سخ}} | |||
تحلیل و بررسی سبکی «سنگ صبور» و «همسایهها» از منظر فلسفی- اجتماعی با نقد هیچانگاری ،محبوبه ذوالفقارنژاد{{سخ}} | |||
شخصیتپردازی در رمان همسایهها، محمدعلی آتشسودا{{سخ}} | |||
ﺧﻮاﻧﺶ ﭘﺴﺎاﺳﺘﻌﻤﺎریﻫﻤﺴﺎﻳﻪﻫﺎ در ﭘﺮﺗﻮ ﻧظر اﺳﭙیواک، فاطمه حیدری{{سخ}} | |||
بررسی عناصر داستانی در رمان «همسایهها» اثر احمد محمود، ابراهیم ابراهیمتبار{{سخ}} | |||
نقد مارکسیستی رمان همسایهها، مریم حسینی و آرزو شهبازی{{سخ}} | |||
ﺑﺎزﺗﺎب ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﺟﺘﻤﺎعی و ﺷﻜﺎف ﻃﺒﻘﺎتی در دو رﻣﺎن «ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﻫﺎ» اﺣﻤﺪ ﻣﺤﻤﻮد و«ﻋﻤﺎرت ﻳﻌﻘﻮﺑﻴﺎن» ﻋﻼ اﺳﻮانی، مینا عابدینی{{سخ}} | |||
ادبیات اقلیمی در آثار احمد محمود و منیرو روانی پور{{سخ}} | |||
==نوا، نما و نگاه== | ==نوا، نما و نگاه== | ||
[[پرونده: مجله فردوسی۱.png|230px|thumb|بندانگشتی|چپ|بخشی از همسایهها در فردوسی]] | |||
[[پرونده: مصدق پنهان در همسایهها.jpg|230px|thumb|بندانگشتی|چپ|مصدق پیدا و ناپیدا در همسایهها]] | |||
===تصویر از صفحات کتاب=== | ===تصویر از صفحات کتاب=== | ||
===صدای نویسنده=== | ===صدای نویسنده=== | ||
[[پرونده: صدای همسایهها.mp4|230px|thumb|بندانگشتی|راست|صدای همسایهها]] | |||
[[پرونده: صدای محمود چاپ همسایه.mp4|230px|thumb|بندانگشتی|چپ|صدای محمود]] | |||
===تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)=== | ===تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)=== | ||
===طرحی از یکی از صحنههای کتاب=== | ===طرحی از یکی از صحنههای کتاب=== | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=افضلی |نام۱= علی|تاریخ= بهار و تابستان ۱۳۹۰، پاییز و زمستان ۱۳۹۴|عنوان= مطالعه تصویر دهه بیست جنوب ایران در رمان همسایهها|پیوند= |ژورنال= ادب فارسی|دوره= دوم|شماره= ۱۶ |صفحات= ۱۱۳-۱۳۴|تاریخ بازبینی= ۲۲شهریور۱۳۹۸}} | * {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=افضلی |نام۱= علی|تاریخ= بهار و تابستان ۱۳۹۰، پاییز و زمستان ۱۳۹۴|عنوان= مطالعه تصویر دهه بیست جنوب ایران در رمان همسایهها|پیوند= |ژورنال= ادب فارسی|دوره= دوم|شماره= ۱۶ |صفحات= ۱۱۳-۱۳۴|تاریخ بازبینی= ۲۲شهریور۱۳۹۸}} | ||
خط ۱۳۱: | خط ۲۵۵: | ||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = میرعابدینی| نام = حسن|عنوان = صد سال داستاننویسی ایران جلد ۳| سال = ۱۳۷۷| ناشر = چشمه|مکان = تهران|شابک= ۹۶۴-۶۱۹۴-۷۸-۸}} | * {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = میرعابدینی| نام = حسن|عنوان = صد سال داستاننویسی ایران جلد ۳| سال = ۱۳۷۷| ناشر = چشمه|مکان = تهران|شابک= ۹۶۴-۶۱۹۴-۷۸-۸}} | ||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = باوی ساجد| نام = حبیب|عنوان = احمد محمود، ادبیات در گذر زمان| سال = ۱۳۹۶| ناشر = افراز |مکان = تهران|شابک= ۹۷۸-۶۰۰-۵۲۱۸-۳۸-۱}} | * {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = باوی ساجد| نام = حبیب|عنوان = احمد محمود، ادبیات در گذر زمان| سال = ۱۳۹۶| ناشر = افراز |مکان = تهران|شابک= ۹۷۸-۶۰۰-۵۲۱۸-۳۸-۱}} | ||
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=کریمیان |نام۱= سحر|تاریخ= ۲۹فروردین۱۳۸۸|عنوان= گفت.وگو با محمدعلی افغانی|پیوند=سحر کریمیان |ژورنال= عصر پنجشنبهها در بخارا|دوره= |شماره= |صفحات= ۳۶۷|تاریخ بازبینی= ۳۱شهریور۱۳۹۸}} | |||
{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =جلالی زنوزی | نام =فیروز | پیوند نویسنده =فیروز جلالی زنوزی| عنوان = باران بر زمین سوخته | ترجمه = | جلد = | سال = ۱۳۹۰| ناشر = |مکان = | شابک =| صفحه = | پیوند = | تاریخ بازبینی =}} | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.anjomanfarsi.ir/pdf/pa7/1/1042.pdf|عنوان = نقد مارکسیستی رمان همسایهها، احمد محمود| ناشر= | تاریخ انتشار= |تاریخ بازبینی= ۲۸شهریور۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی= http://www.khosrobagheri.blogfa.com/post/71 |عنوان = بر این زمین عبث مرو، بیافرین، بیافرین.گفت و گویی با احمد محمود| ناشر= | تاریخ انتشار= ۱۹دی۱۳۸۸ |تاریخ بازبینی= ۲۸شهریور۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=http://ensani.ir/file/download/article/20160620150446-9931-48.pdf|عنوان = نقد ساختگرایی تكوينی رمان همسايهها اثر احمد محمود| ناشر= | تاریخ انتشار= ۱۱بهمن۱۳۹۳|تاریخ بازبینی=۳۱شهریور۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.isna.ir/news/97051407692/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%87%D9%85%DA%86%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%AF | |||
|عنوان = کتاب ممنوعی که همچنان میفروشد|ناشر=ایسنا | تاریخ انتشار= ۱۵مرداد۱۳۹۷| کد خبر: 97051407692|تاریخ بازبینی=۳۱شهریور۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.bartarinha.ir/fa/news/655037/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%B8%D9%84%D9%88%D9%85%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C|عنوان = «همسایههای احمد محمود؛ مظلومترین رمان ایرانی|ناشر=برترینها | تاریخ انتشار= ۱۲دی۱۳۹۶ |تاریخ بازبینی=۳۱شهریور۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=شهبازی |نام۱= آرزو|نام خانوادگی۱=شهبازی |نام۲= مریم|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳= عسگر|نام خانوادگی۳=عسگری حسنلو|تاریخ= بهار و تابستان ۱۳۹۳|عنوان= نقد ساختگرایی تکوینی رمان همسایهها اثر احمد محمود|پیوند= |ژورنال= ادبیات فارسی و زبانهای خارجه، مطالعات داستانی|دوره= دوم|شماره= ۳شماره پیاپی ۷|صفحات= ۶۶-۹۰|تاریخ بازبینی= ۲۲شهریور۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی= http://farhangemrooz.com/news/52919/احمد-محمود-به-روایت-پسرش-بابک-اعطا-بار-دیگر-نویسنده-ای-که-خوب | |||
|عنوان= احمد محمود به روایت پسرش|ناشر=فرهنگ امروز|کد خبر=۲۲۵۸۱۳۴|تاریخ انتشار= ۴دی۱۳۹۶ |تاریخ بازبینی=۱۹فروردین۱۳۹۸}} | |||
* {{یادکرد وب|نشانی= https://www.facebook.com/HistoryCultureArtIran/videos/1752092331725364/ | |||
|عنوان= احمد محمود نویسندهٔ انسانگرا|مستند| ساخته بهمن مقصودلو|تاریخ بازبینی=۱۹فروردین۱۳۹۸}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۳
همسایهها | |
---|---|
نویسنده | احمد محمود |
ناشر | امیرکبیر |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۵۳ |
موضوع | رمان |
سبک | واقعگرایانه |
همسایهها اولین رمان احمد محمود از برجستهترین و پرفروشترین کتابهای او است که فضای سیاسی اجتماعی اهوازِ پیش از کودتای ۲۸ مرداد و وقایع دوران نهضت ملی شدن نفت را روایت میکند. رمان در سال ۱۳۵۳، هشت سال بعد از نگارش نهایی، توسط امیرکبیر منتشر میشود.
محمود در این رمان، بلوغ همهجانبهٔ «خالد»، جوان اهوازی را به تصویر میکشد. منبع الهام نویسنده، زندگی و نوجوانی خودش است. خالد در زمینهٔ مبارزات مردمی در نهضت ملیشدن صنعت نفت میبالد تا مضامین سیاسی و اجتماعی دوران پیش از ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸مرداد را در بطن داستان جای دهد. او که در طول رمان، از نوجوانی بیتجربه به فردی سیاسی تبدیل میشود، در گیرودار سیاست و زندان با مفاهیم عشق و اجتماع نیز به چالش کشیده میشود و به تدریج تغییر مسیر میدهد. چاپ رمان با نه سال تعویق در سال ۱۳۵۳ توسط انتشارات امیرکبیر اتفاق میافتد. کتاب مورد اقبال عمومی قرار میگیرد اما اجازهٔ نشر مجدد نمییابد. پس از انقلاب اسلامی بارها مورد تجدید چاپ قرار میگیرد اما در سال ۱۳۶۰ مجدداً گرفتار سانسور دولتی میشود، این بار به دلیل وجود صحنههای جنسی و مستهجن. همسایههای احمد محمود در حالی ماندگار شد که در هر دورهای، بنا به مقتضیات سیاسی و فرهنگی، لبهٔ تیز سانسور را بر خود دیده است، یکی از معروفترین رمانهای فارسی که به چندین زبان ترجمه شده است.
برای آنانکه کتاب را نخواندهاند
!Out of print
رادیو مسکو اعلام کرد همسایهها در شوروی در ۵۰هزار نسخه چاپ و منتشر شده و در یک هفته نایاب شده است. همین خبر را روز بعد تکرار کرد. میخواستم یک نسخه از چاپ روسی را داشته باشم. با MEZHKINGA مکاتبه کردم. کتاب را نداشت. ناشر گفت کتاب out of print است. بازم سرم بیکلاه ماند. اگر حساب و کتابی بود پیدا کردن نسخهٔ روسی مثل آب خوردن بود اما حالا شده سد اسکندر و همیشه همین طور بوده است. واقعاً تو مملکت ما نویسنده باید پوستش از کرگدن کلفتتر باشد تا بتواند نوشتن را ادامه بدهد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در همسایهها چه میگذرد؟
باز فریاد بلور خانم تو حیاط دنگال میپیچد. امان آقا کمربند پهن چرمی را...
محمود رمان را در حیاط خانهای دنگال در اهوازِ ۱۳۲۸ میآغازد. با فریاد بلور خانم که از درد کمربند پهن چرمی شوهرش در سرمای اول صبح به خود میپیچد و زمین و زمان را به باد نفرین گرفته است. در حیاط خانهای که دورتادور اتاق دارد و هر اتاق مستأجری. محمود خانهٔ دنگال همسایهها را طوری طراحی میکند تا مستأجرین آن بتوانند ریز جزئیات زندگی همخانهایها را ناظر باشند و جایی برای پنهانکاری نماند، تا پسرک تیزبین داستانِ احمد بتواند روایتگر فقر و فلاکت و همزیستی و درد و همدردی آدمهای رمانش باشد.
گزارشی از شخصیت حاضر در کتاب داستان- گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر- گزارشی از فصلهای کتاب پژوهش
همسایهها مملو است از شخصیت و تیپ. اما شخصیت اصلی رمان، همان راوی داستان است؛ خالد. به نوعی نویسندهٔ همسایهها زندگی «خالد» را از روی هشت سال زندگی شخصی احمد از نوجوانی تا ۲۳ سالگی بازسازی کرده است.
شهرت همسایهها!
از جهات متعددی همسایهها رمان خاصی است:
- کتاب ممنوعی که همچنان میفروشد.[۱]
- کتاب ممنوعی که همچنان میفروشد.[۱]
پرفروشی همزمان با ممنوعیت چاپ : همسایهها همچنان یکی از کتابهای ممنوع است که نسخه اُفستش در خیابان و بساط دستفروشیها به راحتی در دسترس است. محمود که خود متولد و بزرگشدهٔ اهواز است، با پردازش هنرمندانهٔ رفتار مردم، آداب و رسوم، ساختار جامعه و به ویژه توجه به نفت به عنوان مهمترين مسئلهٔ اين شهر، که نمونهٔ كوچكی از جامعهٔ ايران است، مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه میکند.[۲]
ترجمهپذیری در کنار بومیگرایی: همسایهها به رغم استفاده از زبان، لهجه و گویش بومی و به رغم توصیف عناصر اقلیمی، یکی از ترجمهپذیرترین آثار روایی ادبیات معاصر فارسی ست. ضمن اینکه نویسنده، در عین حال که اثری همهفهم و جهانشمول آفریده است، در عین حال به اقلیم وفادار بوده، تا جایی که به شش زبان ترجمه شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اهوازِ نفتی در سطح جهانی: محمود زادگاهش را نه تنها به خوانندهٔ ایرانی که به خوانندگان اقصی نقاط دیگر کشورها و فرهنگها به عنوان جغرافیایی مرزی و آبستن حوادث و نفت و مبارزات شناساند تا میتواند در ردیف شهرهایی قرار بگیرد که در رمانهای مهم به ما معرفی شدهاند.[۳]
تعدّد شخصیت و ماجرا و ٰرئالیسمی عریان: همسایهها از نظر وسعت و تنوع ماجراها، تعدد آدمها و شخصیتها، تعدد لحنهای محاورهای و توصیفات جزء به جزء از حرکات و گفتوگوها و تجسم بینظیر زندگی مردم آن روزها در حوزهٔ نفت، در میان رمانهای رئالیستی ممتاز است. به تعبیری همسایهها رئالیسم عریان زمانه است.[۴]
رمان همسایهها در تأیید پیشرفت مملکتی است!
انتشار دوم رمان مشروط به مقدمهای شد که با عنوان سخن ناشر آمد، اما سخن دستگاه امنیت بود و لُب کلام این که؛ «رمان همسایهها در تأیید پیشرفت مملکتی است!»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
چرا باید این کتاب را خواند
- رمان به دليل پرداختن به مسائلی چون اعتصابات كارگری، ميتينگها، اعتراضات و تظاهرات مردمی، اشغال نيروهـای انگليس و شوروی، ملّی شدن صنعت نفت، از طرفی و پرداختن به مسـائل جامعـهٔ خوزسـتان و آشـنايی خواننـده بـا فرهنگ بومی مردم، از نگاه ماركسيستی قابل تأمل است.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه - محمود در همسایهها تصویری از دههٔ بیست جنوب ایران را ترسیم میکند. او دغدغههای یک نسل و حوادثی را که در سالهای منتهی به ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوسته است، از زبان نوجوانی جنوبی بیان کند.
- خالد همسایهها در واقع نماد ملتی است که روزگار طولانی گرفتار استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانه بوده و حقوق خویش را نشناخته است، اما سرانجام به آن مرحله از شناخت میرسد که در راه ملیگرایی حقیقی خود با جهل، فقر و ظلم مبارزه میکند.خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
برای کسانی که کتاب را خواندهاند
داستانکها
محمود از جفای به همسایههایش میگوید
به وزارت ارشاد گفتیم که بابا، شما میگویید همسایهها نباید چاپ شود اما بازار پر است از نسخههای قبلی که به عنوان کمیاب ۴ تا ۵ برابر قیمت روی جلد میفروشند. گفت جمعش میکنیم! اما نکرد...خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
محمود در چاپ همسایهها
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد« | اولین حق تالیف خوبی که گرفتم از «همسایه ها» بود. | » |
رمان همسایهها را در اهواز نوشتم، سال ۱۳۴۲. تحریر ماقبل آخرش اردیبهشت ۱۳۴۵ تمام شده بود. زمستان ۱۳۴۵ در تهران ساکن بودم. کسی آن را چاپ نمیکرد. برای آن روزها رمان حجیمی بود. بخشهایی از آن را استنساخ کردم و شروع و پایانشان را درست کردم و با توضیح «بخش کوتاهی از رمان منتشرنشدهٔ همسایهها» به عنوان داستان کوتاه دادم چاپ کردند در فردوسی، جنگ جنوب و پیام نوین. سال ۵۲ بازنویسیاش کردم. سال ۱۳۵۳ با همت دکتر ابراهیم یونسی، انتشارات امیرکبیر چاپش کرد. در همان چاپ اول پس از پخش توقیف شد. باید از مرحوم «علی اصغر سروش»، مترجم یاد کنم که برای کسب مجوز چاپ اول زحمت کشید. بعد از چاپ اول و چاپهای دیگر در فاصلهٔ سالهای ۵۷ تا ۶۰ هم شانزده هفده سالی تا حالا استراحت کرده است.[۵]
جوایز
جلسات نقد و بررسی
اهدا
بازتاب در توئیتها و نوشتههای مجازی
اشاره به کتاب در کلام افراد مشهور
تقریظ و مقدمههایی بر کتاب
هوادری
استحال و اقتباس
سالشمار کتاب
- ۱۳۴۲: نویسنده آغاز به نگارش رمانی میکند با نام «عقده» که بعد به همسایهها میسپردش.
- ۱۳۴۵: محمود تحریر ماقبل آخر رمان را در اردیبهشت ۱۳۴۵ به پایان میبرد.
بخشی از آن را با نام قصهٔ کوتاه «دوسرپنج» در نشریهٔ جنگ جنوب اهواز چاپ میکند.
زمستان همان سال ناامید از پیدا کردن ناشری برای چاپ کامل رمان، چند صفحهای از رمان را با عنوان «بخشی از همسایهها» در مجلهٔ پیام نوین چاپ میکند.
- ۱۳۴۶: یکی دو تکه از رمان در مجلهٔ فردوسی با عنوان «راز کوچک جمیله» منتشر میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۴۷: فرازی از نسخهٔ اول رمان به صورت داستانی مستقل با نام «ترس» در مجموعه داستان «زائری زیر باران» چاپ و منتشر میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد - ۱۳۵۲: محمود برای آخرین بار همسایهها را بازنویسی میکند.
- ۱۳۵۳: سرانجام چاپ اول کتاب توسط انتشارات امیرکبیر محقق میشود.
- ۱۳۵۳: کتاب پس از پخشِ چاپ اول توقیف میشود.
- ۱۳۵۷: تجدید چاپ کتاب به تعداد لااقل چهار بار توسط انتشارات امیرکبیر تا سال ۱۳۶۰.
- ۱۳۶۰: کتاب توقیف میشود به دلیل مستهجن خوانده شدن.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
همسایهها در سه بند
راوی همسایهها «خالد» است، نوجوان اهوازی که آیةالکرسی را بیغلط میخواند. تا چهارم بیشتر نخوانده؛ پدر مذهبی و خرافاتیاش «اوسا حداد» از «حاج شیخ علی» شنیده، «درس خواندنِ زیاد آدم را سربههوا میکند.» یکی از اتاقهای خانهای دنگال در محلهای فقیرنشین جایی است که خالد کنار مادرِ بساز و خواهر کوچکترش با نداریِ پدر روزگار میگذراند، با دلخوشیهای فقیرانه از کفترپرانی روی پشتبام و رفتن به قهوهخانهٔ آقا امان و شنیدن حبس آواز گرفته تا آببازی در حوض وسط حیاط با «بانو» دخترِ چروکیده و دودی «آفاق».
بوی تریاک «خواج توفیق»، رفت و بازگشت هر روزهٔ الاغهای «رحیم خرکچی»، نماز خواندنهای «عمو بندر»، جدلهای «محمد مکانیک» با همسایهها و تمسخر عقاید دینی و خرافیشان، همه در میان فریادهای بلورخانم از مکررات این حیاط است که خواننده با نگاه تیزبین خالد درگیرشان میشود. بلورخانم با نشان دادن جای ضربات کمربند امان آقا روی بدنش، چشم و گوش خالد را بازتر میکند تا اولین خیز بلوغ را بردارد.
اما قدم بعدی در نمو اجتماعی سیاسی خالد، با کشیده شدن پایش به کلانتری به جرم شکستن شیشهٔ پنجرهٔ خانهٔ «غلامعلی خان» اتفاق میافتد. خالد به جرم گناه نکرده به زندان میفتد تا با «شفق» و شعار «صنعت نفت باید ملی شود» آشنا شود و بلوغ اجتماعی او در بستری سیاسی تاریخی جریان یابد. خالد بعد از آزادی از حبس کوتاه مدت، به پخش اعلامیههای ضداستعماری و همکاری با شفق و گروهش رو میآورد، به این ترتیب با واژههای جدیدی مانند «استعمارگر خونخوار» و مبارزات سیاسی آشنا میشود. در هیروویر اغتشاشات خیابانی و فرار از دست مأموران به واسطهٔ ضربدیدگی پایاش با «سیهچشم»؛ دختری از طبقهٔ مرفه آشنا میشود تا بهانهای باشد که خالد معنی عشق واقعی را بچشد و از ورطهٔ وسوسههای بلور خانم و فساد اخلاقی رهایی یابد. خالد دوباره به زندان میافتد، این بار به جرم پخش اعلامیههای سیاسی. طی فعالیتهای سیاسی و شکنجه و حبس انفرادی و زندگی در کنار مجرمین باسابقه را تجربه میکند و مرحلهای از بلوغ سیاسی اجتماعی را پشت سر میگذارد. خالد از زندان مستقیما به سربازی فرا خوانده میشود و نقش قهرمان شکستخوردهٔ داستان را میپذیرد. پایان ناتمام همسایهها وسوسهای میشود برای خواننده و دست نویسنده را هم باز میگذارد تا داستان تحوّل شخصیت خود را در داستانهای بعدی یعنی «داستان یک شهر» و داستان «بازگشت» روایت کند.
همسایههای اهوازی
همسایهها در خانه پدری دورسازی آفریده شد که محمود با همسر و فرزندانش در یک اتاقش زندگی میکردند. در شهری که تماشای پرتوافشانی شبانهٔ شعلههای نفت، تنها دلگرمی آدمهایش به این ثروت سیاهشان بود. زمانی که نویسندهاش سخت روزگار میگذراند و مدام برای کار به درِ بسته میخورد: «الان مثل تب دارم میسوزم و غروب برایم دردانگیز است... یکسال است که گرفتار کار شرکت نفت هستم. تا حالا معلوم نیست چند نور چشمی را استخدام کردهاند ولی بخت فلک زده من؟!»خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
یونسی اعدام نشد، همسایهها چاپ شد!
محمود ابتدا چاپ همسایهها را به انتشارات بابک پیشنهاد میدهد، با شرط پرداخت چهار هزار تومان هنگام عقد قرارداد تا زندگیاش را بچرخاند. بابک سرسنگین برخورد میکند و او هم نسخهٔ خطی را پس میگیرد. یک روز عبدالعلی دستغیب، ابراهیم یونسی و اسماعیل شاهرودی را برمیدارد و میبرد خانهٔ محمود. محمود یونسی از زمان بازداشتگاه میشناخت، قبل از اعدامهای گروهی که یونسی هم باید میانشان میبود. حالا یونسی و محمود مینشینند به گپ زدن از گذشتهها بعد از قریب هجده سال. یونسی نمونههای چاپی «پسرک بومی» را روی میز میبیند و قصهٔ «شهر کوچک ما را» میخواند. حرف به رمان همسایهها میکشد. یونسی دستنویس همسایهها را یعنی پنج دفتر دویست برگی قطع خشتی! زیر بغل میزند و با خودش میبرد. یکی دو هفته بعد به محمود میگوید که رمان را پسندیده و با انتشارات امیرکبیر برای چاپش حرف میزند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد مدیر انتشارات هم میخواند و میپسندد اما جرأت نمیکند بیشتر از هزار نسخه چاپ کند. سرانجام سال ۱۳۵۳ همسایهها چاپ شد اما خیلی زود در ادارهٔ سانسور شاهنشاهی خوابید. محمود و یونسی و سروش میروند «فرهنگ و هنر» و بالاخره کتاب از سانسور درمیآید و به فروش میرسد. دست به کار چاپ دوم با تیراژ بالا میشوند که سازمان امنیت مانع تجدید چاپ میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سبک کتاب
جمال میرصادقی همسایهها را واقعگرای انتقادی میداند. از نظر میرصادقی انتقاد شدید از اجتماع و دستاندرکاران وقت، شخصیتهای مبارزی که نسبت به اوضاع و احوال جامعه جبهه میگیرند، تسلیم نمیشوند و میکوشند تعدیلی در نابسامانیها به وجود آورند و به حمایت از ستمدیدهها و محرومان دست به افشاگری میزنند، نشاندهندهٔ یک رمان رئالیسم انتقادی است. او خواندن همسایهها با نام سبک رئالیسم سوسالیستی را درست نمیداند و این نظر را به منتقدین نسبت میدهد که میخواهند برای احمد جهت و سمت و سوی خاصی تعریف کنند. خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
مهدی قریب معتقد است کسانی که آثار محمود را واقعگرایی سوسیالیستی میخوانند و وابسته به طبقهٔ کارگر، میخواهند ارزش آثارش را تقلیل دهند. در حالی که در همسایهها با قهرمانهای خاکستری روبهرو هستیم که هم کار نیک میکنند هم کار بد. قهرمانهای محمود واجد یک خصوصیتی هستند که برخی رذایل را پس میزنند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شهرام اقبالزاده محمود را یک واقعگرای آرمانخواه یا آرمانگرای به شدت واقعبین میخواند که به حقیقت انسانی معتقد بود و اگر نارواییهای زشتی در اعمال و اخلاق انسانها نشان میداد ناشی از شرایط ناگوار و ناصواب اجتماعی تحمیل شده اما از تلخنگاریهای شعاری و یا زشتنگارهای شبهناتورالیستی که برخاسته از ذات انسان بداند، آشکارا فاصله داشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
عبدالعلی دستغیب همسایهها را رمان کلاسیکی میخواند که به دلیل کاربرد تکگفتار درونی خصلتی جدید نیز یافته است. به اعتقاد دستغیب همسایهها رمانی مدرن نیست رمانی است با زبانی تازه که جهان واقعیت را بسط میدهد نه جهات زندگانی اضطرابآمیز و آيینی فردی که شاخص رمانهای مدرن است. همسایهها دارای ساختار دقیق و سنجیده است و با فراروند کشش و طرح و توطئهٔ پیوستهاش صحنههای زندگی را چنان رسم میکندکه اوصاف و مناظر و حالتهای آن جزء خود داستان درمیآیند و از بیرون به آن تحمیل نمیشوند. داستان با تکگویی درونی خالد سامان میگیرد که در آن گفتوگوی دیگران را هم میشنویم. کارها و گفتار خالد کانون رمان است. اما این کانون بسته و محدود نیست و رو به سوی جهان گستردهٔ جامعه دارد و دورهای از زندگیانی سیاسی اجتماعی ایران را نشان میدهد. نویسنده رویدادها را به زمان حال میآورد و با گفتارهای پیوسته بیان میکند و به مددد این شیوه داستانی جدید میپروراند. داستان نظم و یکپارچگی دارد و با حرکت و وصف، چهرهٔ واقعیت و حقیقت را باز میتاباند. خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
محمود در همسایهها زبان گفتاری خودش را کشف میکند. جملههای کوتاه کوتاه و بیان روایتی که با زمان حال ارائه میشود، برای انتقال حس و حال و بیان ذهنیت خاص خودش و حرکت دادن به شخصیتها و حرکت دادن به عملهای داستانی. محمود توانسته زبان گفتاری محاورهای همراه با بیان روایتی که تصویر بدهد و حرکت و جنبوجوش داشته باشد، زبانی تکاملیافته. در میان نویسندههایمان نویسندهای مانند احمد محمود در زمینهٔ زبان گفتاری و بیان روایتی نداریم. محمود در زبان گفتاری نوعی بیان آورد که به آن تکامل داد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
آناهید اُ جاکیانس؛ محمود در این رمان با استفاده از تکنیکهای توهم زمانی، مونتاژ، نقل حادثه در لحظه مشخصات کلاسیک رئالیسم را پشت سر گذاشته است. او پس از تجربهٔ سبکهای بیانی گوناگون، در این رمان به زبان و شیوه روایت منسجمی دست یافته است. تداعی و رجعت به گذشته ابزاری است که او با روایت صرف تلفیق کرده و از این شیوه بیانی به کرّات و با فواصل بسیار کوتاه برای معرفی شخصیتها و تأکید مجدّد بر وقایع بهره جسته است. نویسنده همچنان بر استفاده از جملات کوتاه تأکید میورزد که کاملاً مناسب با شخصیت راوی و زبان ساده اوست. لحن طنزآلودی که در جایجای اثر مجال ظهور مییابد بر شیرینی اثر میافزاید و نیز در تطابق کامل با شخصیت شیطنتآمیز راوی است. توانایی بینظیر نویسنده در توصیف بصری و تجسم عینی مکانها و انتقال فضاهایی که با جنبش و رویدادها و تحرکات سریع پدید میآیند مجال خودنمایی کامل مییابد و در صحنههای مربوط به میتینگها ٬ صحنههای زندان و بهخصوص صحنهٔ عروسی بانو و کشته شدن رضوان آهنگ تند و رو به افزایش حوادث را به خواننده انتقال میدهند. واقعگرایی و کاربرد زبان ساده و شفاف که وجه مشترک اغلب آثار نویسنده است. [۶]
بخشهای رمان با شیوهای یکسان نوشته نشده است. نویسنده در جاهایی از زبانی شاعرانه و تغزلی بهره میبرد آن جا که از به ماجراهای عشق خالد به سیهچشم میپردازد و گاه زبانی خشن و گاه حماسی مانند عصیان ناصر ابدی و صحنهٔ کشته شدنش.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در همسایهها محمود دست به نوعی واقعگرایی نمادین میزند که داستان یک بعد ظاهری دارد و یک بعد مخفی که خوانندهٔ عادی متوجه آن نیست و این سبک در رمان درخت انجیر معابد تکامل پیدا میکند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
پیشینهٔ کتاب
نویسندهٔ همسایهها در زمان وقوع رخدادهای رمان همسايهها دوران نوجوانی و جوانی خود را سپری میكند، سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۱، دوران حضور نيروهای انگليسی در جنوب و تسلط انگلیسیها بر چاههای نفت ایران، هجوم متّفقين به ايران، رشد انديشههای ماركسيستی، شكلگيری احزاب مختلف از جمله حزب توده در ايران، اعتصاب كارگران پالايشگاه با هدف ملّی شدن صنعت نفت و همهٔ اینها دستمایهٔ نوشتن رمان همسایهها میشود برای محمود.[۷]
پیرنگ
درونمایهٔ اصلی داستان همان ملّی شدن صنعت نفت است اما موجهای بلندی که رشتههای داستان را به هم پیوند میدهند معمولا مسائل اجتماعی هستند. داستان خیلی سریع و فعّال آغاز می شود. صحنه کتک خوردن بلور خانم با آن مایهٔ اروتیک همه چیز را برای یک شروع موفق در خود دارد اما احمد محمود بیکار نمینشیند و کم کم خواننده را با مضامین دیگر آشنا میکند:
سیاست
نویسنده در بخشهای آغازین داستان که تازه با دنیای سیاست و مسائل آن آشنا میشود، در مییابد که ملی کردن نفت، دغدغهٔ اصلی مبارزان است.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
مسائل اجتماعی
پرداختن به مسائلی مانند بیبندوباریهای اخلاقی ناشی از جهل و فقر و ضعف اعتقادات دینی اصیل از مضامین برجستهٔ رمان است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
بهداشت
فساد ناشی از فقر و بهداشت شیوع بیماریها و وضعیت نابسامان بهداشتی طبقهٔ نیازمند و فقیر جامعه که ضمن محرومیت از امکانات اولیهٔ درمانی، توانایی اقتصادی برای مراجعه به مراکز دولتی یا خصوصی را ندارند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
زنان
در جای جای رمان به وضعیت نابسامان زنان در جامعهٔ مملو از فقر و فساد اشاره شده؛ کتک خوردن بلور خانم از شوهرش، مرگ زن رحیم خرکچی به خاطر بیماری و عدم دسترسی به امکانات درمانی، صحبتهای حاج شیخ علی دربارهٔ حقوق زنان.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
خرافات
نمونههای مختلفی از اعتقاد به باورهای خرافی که گاه ریشهٔ مذهبی دارند، در رمان دیده میشود؛ چلهنشینی و اعتقاد به اجنه و حضور و تسخیر آنها.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
اقتصاد
رکود اقتصاد ایران و اوضاع نابسامان اقتصادی، بیکاری، رکود بازار و امید به دست یافتن به زندگی بهتر دلایلی بود برای مهاجرت مردان جنوب به کشورهای عربی مجاور که از دلمشغولیهای نویسندهٔ همسایهها بوده. «این روزها با هر کس حرف بزنی، تو شش و بش این است که پول و پلهای سر هم کند و راهی کویت شود. آخه دیگه پوسیدم. آدم مگه چقدر میتونه بیکاری بکشه؟»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شخصیتپردازی
ویژگیهای مهم کتاب
همسایهها اثری است متفاوت و بدیع که خواننده را به شدّت جذب و در مطالعهای لذتبخش فرو میبرد و درعین حال او را با وقایع برههای از تاریخ ایران آشنا میسازد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در همسایهها طوری جزئیات رسم میشود که خواننده در موقعیت زیست روزانهٔ اشخاص داستانی قرار میگیرد و آنها را از نزدیک حس و ادراک میکند. این رابطهٔ واقعگرایانه از درون باز و گسترده میشود و همهٔ شهر اهواز را در برمیگیرد، به شکلی که تصویر داده شده، ما را در جوّ دورهای از دورههای زندگانی مردم قرار میدهد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نمادگرایی یکی از خصلتهای همسایههاست بی آنکه رو باشد. نمادهای موازی با واقعیت در رمان همسایهها جا به جا دیده میشود. علیرغم سطح سادهٔ داستان ریزهکاریهایی از این دست در آن دیده میشود. مانند شرطبندی رییس دولت به موازات شرطبندی «کَرم» که یعنی آقای رییس دولت این لقمهٔ بزرگی است و شکست میخوری.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
تجربهٔ مشترک نویسنده با قهرمان داستان از نظر حوادث سیاسی و اجتماعی و همچنین بافت فرهنگی که در آن بالیدهاند، حوادث داستان را به واقعیتهای زندگی مردم آن نزدیک دوره کرده است. زبان و لحن ساده و بیتکلف خالد، نمایشی باورپذیر از آداب و رسوم، باورها، فرهنگ و عقاید مردمان عرضه میکند. خالد در این رمان همچون دیگر مردمی که از جهل و ناآگاهی به بیداری میرسند، یک مسیر تکاملی را طی میکند.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
محمود شخصیتهای خاکستریاش را به مواجه با جهان رهسپار میکند. او به کشمکشهای درونی آدمهای تنها و ویرانی میپردازد که نمیخواهند تسلیم مقتضیات زمانه شوند. آنها به مواجهه با جهان میروند، اما شرایط نامساعد آنان را پس میزند تا در انزوای خود غرق شوند آنها یا سرگردان میشوند و یا نجیبانه دق میکنند.[۸]
جلوههایی از ادبیات شفاهی و فرهنگ عامهٔ مردم جنوب را در رمان همسایهها، میتوان مشاده کرد. از جمله اشعاری که مادر خالد با لهجهٔ دزفولی در موقعیتهای مختلف میخواند. «ساربون غم کجاس غممه کنه بار سرنشین موبووم، گردم کیچه بازار.»خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
شط کارون با موتیف شدن در رمان، به عنصری نمادین بدل می شود که به فراخور حوادث، ترسیم آن تغییر می یابد. مثلا همین کارونی که در فراز پیشین، آرام توصیف شده است، در جایی دیگر از رمان، وقتی ماموران می ریزند در خانه تیمی که خالد و رفقا را دستگیر کنند، به تناسب حادثه، کارون این گونه توصیف می شود.
الهام از شخصیتها
شخصیتهای اصلی
- خالد شخصیت اصلی رمان همسایه ها شخصیّتی پویا و متحوّ ل است.حوادثی که برای او اتّفاق می افتد به کلی شخصیت اورا دگرگون می کند.
- اوسا حداد: نمایندهٔ جامعهٔ سنتی ایران است .او ذهن بسته دارد اگر هزار بار هم از طلسم و دعا نتیجه نگیرد باز هم بر سر عقاید خود باقی میماند. با آنکه او نمونه آدم های مذهبی و معتقد است از طرفی حقارت را هم تحمّل نمی کند.
- خانم گل (مادر خالد): نماینده گروهی از شخصیتها است. یعنی گذشته از اینکه نماینده قشر خودش است نمایندهٔ چند شخصیت دیگر که در طول داستان حضور دارند هم هست. نماینده تمام زنان منفعل و فرسودهٔ جامعه سنتی ایران. او نماینده زنهای سر به زیری مثل همسر محمد مکانیک در همین رمان نیز هست .
- بلور خانم: بلور خانم اگر چه ظاهرا زنی سطحی و هوسباز است ولی در واقع اینگونه نیست. او از گروه دیگر زنانی مانند رضوان و مهین که دچار ابتذالاند جدا میشود. او یکی از قربانیهای جامعهٔ مبتذل و فرسودهٔ آن سالهای ایران است. او در باطن زن خوبی است هنگامی که خالد دچار بدبختی می شود او به داد خالد میرسد. ولی امان آقا نسبت به او بیتوجه بود. چنانچه امان آقا تو قهوهخانه خیلی خوش خلق و سرحال است و با امان آقای خانه –خصوصا وقتی تسمه را می کشد به گرده ی بلورخانم –تومنی هفت سنار توفیر دارد. حتی گاهی در قهوه خانه با زنان هر جایی رابطه جنسی برقرار می کرد.
- امان آقا: شخصیت امان آقا دو جنبه دارد. قبل از این که خالد به شاگردی او پذیرفته میشود و بعد از اینکه خالد شاگرد او میشود . ما قبل از این که خالد به قهوه خانه برود از او شناختی نداریم. تنها میدانیم مشروب میخورد و بلور خانم راکتک میزند. ولی بعد از اینکه خالد به قهوه خانه می رود چهرهٔ او برای ما روشن میشود. او صاحب فرزند نمیشود و همین باعث میشود تا نسبت به خالد نگاهی مهربان داشته باشد. او مرد خوبی است اگر هم گاهی به زنش خیانت میکند داستان به ما نشان می دهد که مرد در جامعه مرد سالار این حق را دارد .
- شفق: شفق نمایندهٔ شخصیتهایی مثل پندار،بیدار، دکتر و حتی شاید خود استالین باشد. شخصیت هایی که شاید جلوههایی متفاوت داشته باشند .ولی پیام همه یکسان است و به قول معروف یک روح در کالبدهای متفاوت هستند. * سیه چشم: تأثیری که سیه چشم بر خالد میگذارد باعث می شود نام او را در میان شخصیتهای اصلی بیاوریم. مهمترین مسئله دربارهٔ سیهچشم متفاوت بودن نام او از دیگران است. تمام شخصیتهایی که در داستان نقش مکرر و طولانی دارند اسمی واقعی دارند اما سیه چشم اسمی ندارد .شاید به آن خاطر است که از نظر نویسنده او متفاوت از دیگران است. سیهچشم دختری از جامعهٔ متوسط مرفّه است که تنیس بازی میکند و دبیرستان میرود...
شخصیتهای فرعی
- ناصر ابدی: سالها است که در زندان سروری می کند، غذای خوب میخورد و خوب هم میگردد.
- ابراهیم: بعد از لو رفتن رابطهاش با«بانو» به یک شخصیت فرعی بدل میشود. او نمایندهٔ یک جوان فاسد از طبقه پست جامعه است که از خود شخصیتی ندارد و به سوی فساد و تباهی کشیده میشود.
- خالق: خالق هم مانند ابراهیم قربانی فقر و بیچارگی است.
- لیلا: لیلا نمونهٔ مؤنث خالد است که وقتی از حقوق زنان و بیچارگی جامعه میگوید، میفهمیم که چند قدمی از خالد جلوتر است.
- رحیم خرکچی: یکی از برجستهترین شخصیتهای فرعی همسایههاست تا حدی که خود را به مرز شخصیت اصلی نزدیک میکند. نویسنده دوبار از او به شدت استفاده کرده. اول در ارتباط با زن دومش «رضوان» و دیگر در ارتباط با زندان.
- رضوان: زنی است که به راحتی رحیم خرکچی را سر میدواند. او فاحشه است و از این شغل زندگی میگذراند . رحیم خرکچی از این موضوع رنج میبرد و در نهایت او را میکشد و به زندان میافتد.
گزارشی از فروش کتاب
فروش پنجاه هزار نسخه در روسیه طی دو هفته.
فروش ۶۶۰۰۰ نسخهٔ قانونی و بیش از ۴۰۰۰۰ نسخهٔ افست در سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نویسنده به چاپ و فروش حدود ۲۵۰هزار نسخه اشاره کرده که حدود ۱۰۰ هزار آن را که امیرکبیر چاپ کرده و حق تالیف گرفته است و بقیه قاچاق بوده.[۹]
گزارشی از ترجمه به زبانهای دیگر
همسایهها در مجموع به شش زبان ترجمه شده است از جمله انگلیسی، روسی، کردی، عربی.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
- ترجمهٔ انگلیسی با عنوان «The neighbors» در سال ۲۰۱۳ با ترجمهٔ «نسترن خرد» توسط مرکز مطالعات خاورمیانهٔ دانشگاه تگزاس به چاپ رسید.
- در سال ۱۹۸۳ به عنوان جنجالیترين رمان احمد محمود با ترجمهٔ روسی «ن. کاندییرا» توسط انتشارات «رادوكا» در مسكو به چاپ رسيده است.
- ترجمهٔ آلمانی توسط دکتر «زیگرید لطفی» انجام شده است.
- ترجمه کردی توسط فردی به اسم «همه باقی» در کردستان عراق چاپ شده است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مرتبط با کتاب و جریانسازیهای کتاب
نشستهای خبرساز دربارهٔ کتاب
اظهارنظرها
نقدهای مثبت
هوشنگ گلشیری
همسایهها، داستان یک شهر و زمین سوخته سه رمان پیوستهاند؛ از نظر یکی بودن نظرگاه و تکنیک نقل، همگونی رفتار نویسنده با تیپهای ساده و تیپهای تاریخی سیاسی هر سه رمان و گاه تکرار برخی آدمها. اما ساخت هر رمان متفاوت است و ناقل در طی سه رمان متحول میشود.[۱۰]
فیروز جلالی زنوزی
همسایهها از بهترینهای محمود است که در میان آثار او جایگاه ویژه و شاخصی دارد و را خوانندهها بیشتر میشناسند. محمود حدود سالهای ۴۴-۴۵ نشسته است و به اصطلاح سنگهایش را با خودش واکنده و به این نتیجه رسیده است که باید از روی برنامهریزی قرص و محکمی سیر تحولات چند دهه از تاریخ اجتماعی-سیاسی معاصر رادستمایهٔ رمانهای آتیاش قرار دهد و در همان سالها معقول سنجیده است که برای رسیدن به این مهم چه باید کند و نکند.[۱۱] رمان همسایهها برای خودش رمان مستقلی است اما بستر آن مثل پیریزی یک بناست برای طبقاتی دیگر که نویسنده میداند بعدها قرار است روی آن چه کار کند. اگر خوانندهٔ کنجکاو بتواند با گذر از پلههای طبقهٔ اول به طبقات دیگر برود.[۱۲]
بلقیس سلیمانی
همسایهها از یک دیدگاه رمان «شخصیت» و از دیدگاهی دیگر رمان «تاریخی» است. همسایهها یکی از زیباترین رمانهای نویسنده است و اگر برخی تحلیلهای ایدئولوژیک و حزبی نویسنده نبود، این اثر یکی از منسجمترین و خوشترکیبترین رمانهای معاصر بود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
محمد ایوبی
در واقع محمود از همسایهها میشود «احمد محمود»، نویسندهای که مشابه آن در رئالیستنویسها نداریم. نویسندهای قدر که جنوب را وصف کرده است و درد جنوبی را فهمیده.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
زاون قوکاسیان
من با خواندن همسایهها و داستان یک شهر به شناخت موقعیتهای اجتماعی سیاسی رسیدم.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
شهرام اقبالزاده
هنوز هم آن حس و حال همسایهها در من زنده است. و شخصیتهایش در من زندگی میکنند. همسایهها را دوران دانشجویی خواندم. به نظر من بسیار زندگیساز بود و تحولآفرین. افق دیگری به روی من باز کرد. همسایهها در عین این که یک رمان بود به نظر من تاثیر زیادی روی جامعه گذاشت و شاید من جامعهشناسی را بدون آنکه بخواهم بدانم به صورت حسی با همسایهها شناختم. حالا معتقدم که محمود ضمن آنکه آدم زحمتکشی بود و پرمطالعه، جامعهشناس ژنی و ذاتی هم بود که بسیا رعمیقتر از خیلی از جامعهشناسهای ما نه تنها پدیدهها را در لایهٔ آشکارش میدید بلکه عمق تحولات را میدید و اینها را با زبان روایت و داستان بیان میکرد و عنصر زیباییشناختی را بازتاب میداد.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نقدهای منفی
اظهارنظر اهالی ادبیات و روشنفکران
عبدالعلی دستغیب
رمان همسایهها قابل مقایسه با رمان مدرن از قسم آثار بکت و ویرجینیا ولف نیست. رمانی است با زبانی تازه که جهات واقعیت را بسط میدهد نه جهات زندگانی اضطرابآمیز و آيینی فردی که شاخصهٔ آثار رمانهای مدرن است. کارها و گفتار خالد کانون رمان است اما این کانونی بسته و محدود نیست و رو به سوی جهان گستردهٔ جامعه دارد و دورهای از زندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در دههٔ ۱۳۳۰ نشان میدهد. نکتهٔ مهم اینجاست که درون تکگوییهای خالد، گفتوگوی دیگران را نیز میشنویم.[۱۳]
داریوش مهرجویی
همسایهها از کتابهای محبوب من است. از شخصیتپردازی بگیر، فضاسازی، روند قصه و تکنیک روایی و نثر به اصطلاحب خیلی سلیس که خواننده را همین طور با خودش میبرد و پی میبرید که از همه لحاظ اثری شسته و رفته و کارشده و درست و حسابی است. به خصوص آن فضای دوران قبل از ۲۸ مرداد، دوران مصدق و فعالیتِ تودهایها.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
نظرات داوری در مراسمهای گوناگون
اظهارنظر دیگر شخصیتها
محمود همسایههایش را این طور تعریف میکند
<ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
در همسایهها با نوعی فرهنگ –یا حالا بگوییم اخلاق اجتماعی- مواجه هستیم که ریشه در تهیدستی و بیسوادی و بیفرهنگی دارد. حرکت انقلابی مردم در کتاب به ما میگوید آنچه بیشتر حاکم است، حس است که راحت آلت دست قرار میگیرد، غریزه است که از تعقل مایهای ندارد و پیداست که این حرکت به جایی نخواهد رسید. همه میبینند، میشنوند اما کمتر میفهمند.
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
داستان در یکی دو فصل اول شخصیتهای اصلی را معرفی میکند. راحت معرفی میشوند، بیاینکه توصیف فیزیکی چندانی داشته باشند، در گفتوگوها همه چیزِ شخصیتها معلوم میشود. در پایان داستان شخصیتها به خصوص شخصیتهای اصلی تحول پیدا کردهاند و شکل کامل به خودشان گرفتهاند. به شکلی که از نظر شناخت و شعور کس یا کسان دیگری هستند. خالد در برخورد با بلور خانم و برخورد با مسائل سیاسی و اجتماعی رشد فکری پیدا میکند. بلور خانم فاحشه نسیت شرایط اجتماعی کجوکوله است.
نمادگرا نیستم ولی نمادهای موازی با واقعیت در رمان همسایهها جابهجا دیده میشود. این یکی از خصلتهای همسایههاست بی آنکه رو باشد. علیرغم سطح سادهٔ داستان ریزهکاریهایی از این دست در آن دیده میشود. مانند شرطبندی رییس دولت به موازات شرطبندی کرم که یعنی آقای رییس دولت این لقمهٔ بزرگی است و شکست میخوری یا صحنهٔ عروسی بانو و کشته شدن رضوان که به موازات جوشیدن دیگ و رقص صنم پیش میرود.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
<ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
رگهای گردن رحیم خرکچی تند میشود. آشپز کفگیر را میگذارد کنار دیوار... حـالا دارد رضـوان را و رحـیم خـرکچی را زیرچشمی میپاید. صنم خودش را میاندازد میان معرکه و بنا میکند به رقصیدن... بچهها دست میزنند. آب دیگر جوش آمده است. آرام آرام حبابهای آب از ته دیگ میآید بالا و در سطح آب میترکد... صدای دهـل و سرنا تا هفت محله میرود. حالا رگهای گردن مش رحیم کبود شده است... رحیم خرکچی دست رضوان را میگیرد و میکشدش... دیگ جوش آمده است. سطح آب قل میزند... بچهها دست میزنند. حالا زبانههای آتش تمام دیگ را در بـر گـرفتهانـد. زبانههای آتش از دهانه دیگ بالا زده است... آب دیگ بـالا مـیآید و سـر میرود. مش رحیم با سر چپق میکوبد به گیجگاه رضوان. رضوان نقش زمین مـیشود. آب دیگ شعلهها را خاموش میکند و رضوان انگار که سالهاست مرده است.
تأثیرپذیرفته از
علیمحمد افغانی همسایهها را متأثر از «زمین نو» «شولوخف» میداند.[۱۵]
نویسندهٔ نقد آثار محمود اما معتقد است همسایهها به الگوی رمانهایی مانند «مادر» «گورکی» نوشته شده که در آن قهرمان کتاب از اعماق فقر و رنج برمیآید و به صحنهٔ مبارزهٔ حماسی سیاسی وارد میشود. دستغیب همسایهها را از اخلاف تهران مخوف و «یادگار شب» «مشفق کاظمی» و سووشون و داستان کوتاه گیله مرد بزرگ علوی میداند.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
هوشنگ گلشیری هم میگوید همسایهها و دو رمان دیگر محمود -زمین سوخته و داستان یک شهر- برگرفته از «پابرهنههای» «استانکو» است.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
سهگانهٔ محمود
برخی از منتقدان از جمله حسن میرعابدینی به دلیل حضور «خالد» در داستان یک شهر و زمین سوخته این دو اثر را در کنار همسایهها تریلوژی احمد محمود میدانند. خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارداما محمود به لیلی گلستان از سرنوشت خالد همسایههایش در تریلوژی همسایهها، داستان یک شهر و «بازگشت» که آخرین داستان مجموعهٔ «دیدار» است، گفته. محمود قهرمان داستان همسایهها را جوانی از طبقهٔ فرودست جامعه معرفی میکند که تهیدست است اما هوشیار و خوشفکر. خوب میبیند و میشنود و سرنوشتش را اگر پی بگیریم میرسیم به آن جا که پس از یک رفتار آنارشیستی و یک مونولوگ بحرانی، جانِ خود را خانهتکانی میکند و با قطع شاخههای کجتابندهٔ اندیشه با رخت نو و تمام قامت آماده است تا با حفظ ریشهها و تکیه به تنهٔ تنومند درخت کُنار که همسن و سال اوست، آغازی دیگر داشته باشد.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
۲۷ سال با خالد
محمود در ۱۳۴۲ نگارش داستان «عقده» آغاز میکند که بعد میشود رمان همسایهها.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد او «خالد» همسایهها تا سال ۱۳۶۰ و چاپ رمان داستان یک شهر دنبال میکند در حالی که اینجا تنها یک بار به اسم «خالد» اشاره میکند. در ۱۳۶۹ داستان بلند «بازگشت» را مینویسد تا «خالد»ش را به تحول نهایی برساند، با تطهیر زیر باران و به اسم «شاسب».خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ نامهای نامعتبر، مثلاً بیش از اندازه
سناریویی که سناریو شد!
داریوش مهرجویی میگوید رمان همسایهها برای سینما خیلی درست و جاافتاده است. او اوایل انقلاب با همکاری نویسندهٔ همسایهها سناریویی تهیه میکند اما اوضاع فیلم و سریال نابسامان می شود و سناریوی همسایهها معلق میماند. بعد هم میگویند که آقای محمود مسئلهدار است و نمیشود فیلمی ساخت. در نهایت سناریو گم میشود.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
گزارشی از اقتباسهای هنری انجامگرفته در کتاب
در فرانسه در مراسم ادبیات داستانی فارسی که به کوشش «مدیا کاشیگر» برگزار شد، بخشی از رمان به فرانسه ترجمه و توسط یک بازیگر تئاتر خوانده شد. محمود به توصیهٔ پزشکان از سفر منع شده بود و در این مراسم حضور نداشت.خطای یادکرد: برچسب بازکنندهٔ <ref>
بدشکل است یا نام بدی دارد
فهرست امکان نامگذاریشده از روی نام کتاب
جملههای ماندگار کتاب
بس که وعده شنیدیم وعدهدونمون دراومد. هر چی بیشتر فلاکت میکشیم، بیشتر به اون دنیا حوالهمون میدن.
-پدر چرا جعفر خشتمال خودشو کشته؟ - مگه آدم چقدر طاقت گشنگی و بیکاری و خفت و خواری رو داره؟
تمام حرفها برایم تازگی دارد. چشمم به دنیای تازهای باز میشود. از حرفها دستگیرم میشود که چرا زندگی تهیدستان روز به روز بدتر میشود، که چرا آدمهایی مثل پدرم باید جل و پلاسشان را جمع کنند و دنبال صنار سه شاهی پول از این ولایت به آن ولایت سگ دو بزنند.
حالا دیگر حتی بچههای مدرسه هم رو سینههاشان نوار دوختهاند؛ «صنعت نفت باید ملی شود!»
نمیدانم این استعمارگر خونخوار چه جور جانوری است که فقط خون میخورد و اشتهایش هم سیریناپذیر است. لابد بیجهت اسم استعمارگر را خونخوار نگذاشتهاند.
نفت بخوره که بهتره تا خون.
مردم همه یکصدا فریاد ملی شدن نفت را سر میدهند، حتی مشتریهای قهوهخانه.
اصلا نمیدانم چرا هر روز که میگذرد بیشتر از امان آقا خجالت میکشم، گاهی میشود که دلم نمیخواهد توی صورتش نگاه کنم.
چشمان پر خنده و پر محبت امان آقا دلم را از جا میکند... قسم میخورم که دیگر با بلور خانم کاری نداشته باشم.
صدام خشدار است، پیشانیام خیس عرق است. تکیه میدهم به پشتی مبل و سرم را بالا میگیرم. بعد، از گوشهٔ چشم نگاهم را میدوانم رو صورت دختر. دارد نگاهم میکند. دلم میلرزد. این لرزه غریبه، اما شیرین است. روزهای اول که بلور خانم را نگاه میکردم، دلم میلرزید، ولی حالا کلی فرق دارد. انگار دلم میخواهد از جا کنده شود. انگار تمام تنم میلرزد. انگار چیزی توی دلم خروش برداشته است.
جوایز کتاب
مشخصات کتابشناختی
تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کردهاند
ناشر: امیرکبیر
تعداد صفحات؛ ۵۰۲
دفعات چاپ: چاپ اول ۱۳۵۳ تیراژ ۱۰۰۰ نسخه-چاپ دوم ۱۳۵۷ تیراژ ۱۱۰۰۰ نسخه– چاپ سوم ۲۲۰۰۰ نسخه-چاپ چهارم ۳۳۰۰۰ نسخه.
افست و بدون مجوز بیش از ۴۰۰۰۰نسخه
طراحی جلد و تصویرسازی
تغییرات طرح جلد در چاپهای مختلف
منبعشناسی (پایاننامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)
دربارهٔ همسایهها محمود نقدهایی پراکنده و گاه غیرعلمی در نشریات دیده میشود. در بسیاری از تحلیلها گاه آثار شتابزدگی و عدم دقت نویسنده به وضوح مشاهده میشود. از منابعی که به نقد رمان همسایهها در کنار آثار دیگر احمد محمود پرداختهاند میتوان به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:
کتاب:
کتاب «نقد آثار داستانی اسماعیل فصیح» نوشتههای آناهید اُ جاکیس
کتاب «نقد آثار احمد محمود» از عبدالعلی دستغیب (صفحهٔ ۹۹ تا ۱۱۰)
کتاب «باران بر زمین سوخته» نوشتهٔ فیروز جلالی زنوزی در نقد آثار احمد محمود، همسایهها، داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه، آدم زنده و درخت انجیر معابد.
در کتاب «بیداردلان در آینه» جسته و گریخته نقدهایی به رمان همسایهها دیده میشود.
مقالات و نشریات زیادی به نقد همسایهها پرداختهاند از جمله:
ماهنامهٔ چیستا شمارهٔ ۱۹۲ و ۱۹۳ پاییز ۱۳۸۱، گفتوگوی دوستانهای دربارهٔ آثار زندهیاد احمد محمود.
مجلهٔ نامه فرهنگستان شماره ۲۴ زمستان ۱۳۸۳، مروری بر آثار احمد محمود، آناهید اجاکیانس (صفحهٔ ۱۳۹ تا ۱۵۸).
پایاننامههای زیادی در خصوص آثار محمود نگاشته شده و تعدادی نیز اختصاصاَ به رمان همسایهها پرداختهاند از جمله:
مطالعهٔ تصویر دههٔ بیست جنوب ایران در رمان همسایهها، علی افضلی
ﺳّﻨﺖ و ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪ در رﻣﺎن «ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﻫﺎ»، مهبود فاضلی
تحلیل و بررسی سبکی «سنگ صبور» و «همسایهها» از منظر فلسفی- اجتماعی با نقد هیچانگاری ،محبوبه ذوالفقارنژاد
شخصیتپردازی در رمان همسایهها، محمدعلی آتشسودا
ﺧﻮاﻧﺶ ﭘﺴﺎاﺳﺘﻌﻤﺎریﻫﻤﺴﺎﻳﻪﻫﺎ در ﭘﺮﺗﻮ ﻧظر اﺳﭙیواک، فاطمه حیدری
بررسی عناصر داستانی در رمان «همسایهها» اثر احمد محمود، ابراهیم ابراهیمتبار
نقد مارکسیستی رمان همسایهها، مریم حسینی و آرزو شهبازی
ﺑﺎزﺗﺎب ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی اﺟﺘﻤﺎعی و ﺷﻜﺎف ﻃﺒﻘﺎتی در دو رﻣﺎن «ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﻫﺎ» اﺣﻤﺪ ﻣﺤﻤﻮد و«ﻋﻤﺎرت ﻳﻌﻘﻮﺑﻴﺎن» ﻋﻼ اﺳﻮانی، مینا عابدینی
ادبیات اقلیمی در آثار احمد محمود و منیرو روانی پور
نوا، نما و نگاه
تصویر از صفحات کتاب
صدای نویسنده
تصویرهای ساختهشده دربارهٔ کتاب (فیلم و مستند)
طرحی از یکی از صحنههای کتاب
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- افضلی، علی. «مطالعه تصویر دهه بیست جنوب ایران در رمان همسایهها». ادب فارسی دوم، ش. ۱۶ (بهار و تابستان ۱۳۹۰، پاییز و زمستان ۱۳۹۴): ۱۱۳-۱۳۴.
- محمود(اعطا)، سارک،بابک، سیامک (۱۳۸۴). دیدار با احمد محمود. تهران: معین. شابک ۹۶۴-۷۶۰۳-۳۵-۵.
- اجاکیس، آناهید. «مروری بر آثار احمد محمود(1)». نامه فرهنگستان دوم، ش. ۴ (آذر۱۳۹۴): ۱۳۹-۱۵۸.
- گلستان، لیلی (۱۳۸۳). حکایت حال گفتگو با احمد محمود. تهران: معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۶۰۳-۲۷-۰.
- آقایی، احمد (۱۳۸۲). بیداردلان در آینه معرفی و نقد آثار احمد محمود. به نگار. شابک ۹۶۴-۶۳۳۲-۴۳-۹.
- دستغیب، عبدالعلی (۱۳۷۸). نقد آثار احمد محمود. تهران: معین. شابک ۹۶۴-۵۶۴۳-۵۶-۲.
- میرعابدینی، حسن (۱۳۷۷). صد سال داستاننویسی ایران جلد ۳. تهران: چشمه. شابک ۹۶۴-۶۱۹۴-۷۸-۸.
- باوی ساجد، حبیب (۱۳۹۶). احمد محمود، ادبیات در گذر زمان. تهران: افراز. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۲۱۸-۳۸-۱.
- کریمیان، سحر. [سحر کریمیان «گفت.وگو با محمدعلی افغانی»]. عصر پنجشنبهها در بخارا، ۲۹فروردین۱۳۸۸، ۳۶۷. بازبینیشده در ۳۱شهریور۱۳۹۸.
جلالی زنوزی، فیروز (۱۳۹۰). باران بر زمین سوخته.
پیوند به بیرون
- «نقد مارکسیستی رمان همسایهها، احمد محمود». بازبینیشده در ۲۸شهریور۱۳۹۸.
- «بر این زمین عبث مرو، بیافرین، بیافرین.گفت و گویی با احمد محمود». ۱۹دی۱۳۸۸. بازبینیشده در ۲۸شهریور۱۳۹۸.
- «نقد ساختگرایی تكوينی رمان همسايهها اثر احمد محمود». ۱۱بهمن۱۳۹۳. بازبینیشده در ۳۱شهریور۱۳۹۸.
- «کتاب ممنوعی که همچنان میفروشد». ایسنا، ۱۵مرداد۱۳۹۷. بازبینیشده در ۳۱شهریور۱۳۹۸.
- ««همسایههای احمد محمود؛ مظلومترین رمان ایرانی». برترینها، ۱۲دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۳۱شهریور۱۳۹۸.
- شهبازی، آرزو، مریم حسینی و عسگر عسگری حسنلو. «نقد ساختگرایی تکوینی رمان همسایهها اثر احمد محمود». ادبیات فارسی و زبانهای خارجه، مطالعات داستانی دوم، ش. ۳شماره پیاپی ۷ (بهار و تابستان ۱۳۹۳): ۶۶-۹۰.
- «احمد محمود به روایت پسرش». فرهنگ امروز، ۴دی۱۳۹۶. بازبینیشده در ۱۹فروردین۱۳۹۸.
- «احمد محمود نویسندهٔ انسانگرا». بازبینیشده در ۱۹فروردین۱۳۹۸.
- ↑ «کتاب ممنوعی که همچنان میفروشد».
- ↑ «نقد ساختگرایی تكوينی رمان همسايهها اثر احمد محمود».
- ↑ ««همسایههای» احمد محمود؛ مظلومترین رمان ایرانی».
- ↑ باوی ساجد، حبیب و ۱۳۹۶، احمد محمود، ادبیات معاصر ایران در گذر زمان-۱).
- ↑ محمود(اعطا)، دیدار با احمد محمود.
- ↑ «مروری بر آثار احمد محمود(1)». نامه فرهنگستان، ش. ۴ (آذر۱۳۸۳): ۱۳۹-۱۵۸.
- ↑ شهبازی، آرزو، مریم حسینی و عسگر عسگری حسنلو. نقد ساختگرایی تکوینی رمان همسایهها اثر احمد محمود. بهار و تابستان ۱۳۹۳.
- ↑ میرعابدینی، صد سال داستاننویسی ایران جلد ۳.
- ↑ «بر این زمین عبث مرو، بیافرین، بیافرین.گفت و گویی با احمد محمود».
- ↑ آقایی، بیداردان در آینه، ۲۴۷.
- ↑ جلالی زنوزی، باران بر زمین سوخته، ۲۶.
- ↑ جلالی زنوزی، باران بر زمین سوخته، ۱۶۶.
- ↑ دستغیب، نقد آثار احمد محمود.
- ↑ «احمد محمود نویسندهٔ انسانگرا».
- ↑ کریمیان، سحر. گفت.وگو با محمدعلی افغانی. ۲۹فروردین۱۳۸۸.