من زندهام
من زندهام | |
---|---|
نویسنده | معصومه آباد |
ناشر | انتشارات بروج |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۲ |
چاپ | دویست و بیست ۱۴۰۱ |
شابک | 978-9648683820 |
تعداد صفحات | ۵۵۴ |
موضوع | خاطرات دفاع مقدس |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
کتاب «من زندهام» نوشتهی معصومه آباد، روایتی داستانی از خاطرات دوران اسارت اوست. این کتاب که نخستین بار در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات بروج منتشر شد، توانست در سیزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس عنوان برتر را کسب کند. کتاب «من زندهام» تا سال ۱۴۰۱، دویست و بیست مرتبه تجدید چاپ گردیده و در خردادماه ۱۳۹۳ مورد تقریظ رهبری قرار گرفته است. این کتاب همچنین به چندین زبان ترجمه شده است.
*****
«من زندهام» خاطرات مستند «معصومه آباد» با موضوع، آزادگان ودوران اسارت او در زندانهای بعث عراق را روایت میکند. این کتاب در حوزه اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته چهار بانوی اسیر ایرانی به نگارش در آمده است. کتاب پر از رخداد و جزئیات است و نویسنده از کودکی خود و از خاطرات خانوادهی پرجمعیت و اهل آبادان خود سخن میگوید. معصومهآباد بهعنوان یک امدادگر در جریان جنگ ایران و عراق به جبهه میرود اما به همراه سه زن دیگر به اسارت درآید. این کتاب میتواند پاسخ به پرسشهایی چون نقش زنان در پیروزی انقلاب چیست یا عملکرد زنان در سالهای دفاع مقدس چگونه بوده است، موثر باشد. این کتاب در ۵۵۵ صفحه منتشر شده که طی یکسال به چاپ چهل و یکم رسیده است. از این نظر «من زندهام» یکی از آثار پرمخاطب و جذاب در حوزه دفاع مقدس در سال گذشته بوده است.
خلاصه اثر
موضوع اصلی کتاب، خاطرهنگاری معصومه آباد از دوران کودکی خود و دورهای که اولین تصاویر و خاطرات را در ذهن دارد شروع میشود. بخش ابتدای کتاب خواننده را با نحوهی شکلگیری شخصیت «معصومه آباد»آشنا میکند تا مخاطب بداند چطور شد که وی برای امداد به نیروهای ایرانی داوطلب شد. در ادامه ما شاهد جزئیات زندگی روزمره او در دوران اسارت، هستیم. او در این کتاب به شکنجهها و فشارهای روحی و جسمی و نیز مقاومت زنان اسیر در دوران جنگ تحمیلی اشاره کرده است. این کتاب دربارهی معصومه دختری فعال و سخت کوش است که در خانوادهای شلوغ به دنیا آمده است. او در میان خواهر و برادرانش، عزیزدردانهی پدر است و پدر از شدت علاقهی زیاد، او را «دختر تو جیبی بابا» صدا میزند. او در ۱۷ سالگی به عضویت هلال احمر در میآید و پس از انقلاب به یتیم خانهای در آبادان میرود و در آنجا مشغول به کار میشود. در زمان جنگ، معصومه به همراه همکارانش ۱۲۰ کودک یتیم و بی سرپرست را از آبادان به شیراز منتقل میکند. اما در روز چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۵۹ زمانی که معصومه میخواهد از شیراز به آبادان برگردد، با همکارانش از جمله « شمسی بهرامی» اسیر رژیم بعثی عراق میشود. نظامیان عراقی به شمسی و معصومه لقب بنات الخمینی (دختران امام خمینی) داده بودند. اولین زندانی که در دوران اسارت میروند، زندان تنومه بود. در آن جا با دختری به نام «فاطمه ناهیدی» آشنا میشوند. بعد از آن دختری به نام «حلیمه آزموده» به آن سه دختر اضافه میشود. با وجود اینکه این دختران چهار سال در بند اسارت رژیم بعثی عراق میمانند اما هیچ نام و نشانی از آنان در صلیب سرخ نبود. دخترها برای این که خانوادههایشان از زنده بودن آنان با خبر شوند به مدت ۲۰ روز اعتصاب غذا میکنند. [۱]
معصومه آباد معتقد بود خاطراتی که مرتب در ذهن او مرور میشود و گاهی در بعضی از محافل هم میگوید، باید مکتوب شود. وی این تاریخ و خاطرات را متعلق به خود نمیدید بلکه آن را یک امانتی میدانست که از نسل او باید به نسل بعدی داده شود. حفظ میراث هشت سالهی دفاع مقدس و زنده نگاهداشتن خاطرات اسارت و مقاومت زنان ایرانی است.[۲]
معصومه آباد پس از آزادی و بازگشت به وطن، تصمیم به نگارش این خاطرات گرفت و بخش اعظم اینکار را در سفر حج آغاز کرد.[۳] کتاب «من زندهام» از هشت فصل تشکیل شده است. عناوین این فصلها به ترتیب عبارتند از:
فصل اول؛ «کودکی»
فصل دوم؛ «نوجوانی»
فصل سوم؛ «انقلاب»
فصل چهارم؛ «جنگ و اسارت»
فصل پنجم؛ «زندان الرشید بغداد»
فصل ششم؛ «انتظار»
فصل هفتم؛ «اردوگاه موصل و عنبر»
فصل هشتم؛ «عکس و اسناد»[۴]
درباره نویسنده
معصومه آباد متولد ۱۳۴۱ در شهر آبادان است. وی از جمله زنان جانباز و آزاده ایران محسوب میشوند. ۳۳ روز پس از آغاز جنگ عراق علیه ایران او در حالیکه تنها ۱۷ سال سن داشت به اسارت نیروهای بعث عراق درآمد و سرانجام بعد از تحمل ۴۰ ماه رنج و سختی در سال ۱۳۶۲ به آغوش وطن بازگشتند. او مدتی در دانشگاه لندن در رشتهٔ «جنینشناسی» تحصیل کرد، اما پس از مدتی این رشته را رها کرد و به ایران برگشت و در دانشگاه شهید بهشتی در رشتهٔ بهداشت باروری دکتری گرفت. معصومه آباد با پیشنهاد وزیر امور خارجه ایران و انتصاب رئیس جمهور ایران در سال ۱۴۰۲، سفیر جدید ایران در فنلاند شد. ایشان عضو سومین و چهارمین دوره شورای شهر تهران و رئیس بخش زنان و زایمان بیمارستان نجمیه در سالهای ۱۳۷۷-۱۳۷۵ بودند. همچنین بهعنوان مسئول مؤسسه فرهنگی بروج و مشاور مدیر کل شهرداری تهران نیز فعالیت داشتند.[۵]
اولین تجربه نویسندگی وی با کتاب «من زندهام» رقم خورده است که آن را در ظرف مدت پنج ماه نوشته است. معصومه آباد سالها با سنگینی خاطرات دوران اسارتش زندگی میکرد و احساس میکرد با گذشت زمان، این بار سبک نمیشود. گفتگوی او با آقای «مرتضی سرهنگی» نقطه عطفی در تصمیم او برای نوشتن این کتاب بود .سرهنگی به وی توصیه کرد که این خاطرات را با دیگران به اشتراک بگذارد زیرا که این خاطرات مانند مدال افتخاری برای همه زنان ایران خواهند درخشید.[۶]
عنوان کتاب «من زندهام» که بر روی جلد چاپ شده، دست خط معصومه آباد است. روزی که برای فرار از بی خبری مفقودالاثری برای خانوادهاش یا هر کسیکه میتوانست فارسی بخواند نوشته بود: «من زندهام. معصومه آباد.»[۷]. نویسنده با قلمی دقیق وبا پرداخت به جزئیات توانسته است رنج و مرارت دوران اسارت را همراه با حس رشد و تعالی منتقل کند.[۸]
نظر نویسنده درباره اثر
دلیل نامگذاری
این کتاب را نوشتم که بگویم: من زندهام که فراموش نکنیم. ما آزادگان هنوز شبها با کابوس زندان الرشید و استخبارات، قتلگاههای عنبر، رمادیه، تکریت و موصل از خواب میپریم، بی آن که سازمانهای مدافع حقوق بشر به آن همه جنایات پاسخی داده باشند. من زندهام که فراموش نکنیم جنگ تحمیلی هشت ساله، جنگ دنیا با ایران بود و دفاع ما یک دفاع یک تنه بود.[۷]
مبالغه آفت حقیقت
با خودم عهد بستم که حقیقت را هم چنان که دیده و شنیدم بدون اغراق بگویم. مبالغه آفت حقیقت است. آن جایی که گریه کردم, میگویم گریه کردم و آن جا که ترسیدم, میگویم ترسیدم![۷][۸]
رد پای کودکی
رد پای کودکی هر انسانی در حوادثی که در آینده برای او رخ میدهد پیداست. یعنی انسان در کودکی و بهخصوص در بلوغش یاد میگیرد که آیندهی خودش را چطور رقم بزند. خواننده باید از گذشته و کودکی نویسنده مطلع شود و بداند که نویسنده در چه بستری رشد کرده و صاحب چه عواطف و احساساتی بوده که امروز این راه را انتخاب کرده است. دورههای گذشته، حال و آینده به هم متصل است. خیلی دلم میخواست وقتی این کتاب را به دست خواننده میدهم، خواننده شخصیت فرد را به همراه تمام دلبستگیها و عواطفش بشناسد.[۹]
حفظ توالی رخدادها و جزئیات
من به این دلیل که میخواستم این خاطرات برای تاریخ مستند باشد، خیلی تلاش کردم توالی رخدادها و جزئیات دقیقاً حفظ شود. مراقب بودم دخل و تصرفی نداشته باشم. بخشی از اطلاعات را دوباره با خاطرات خواهران آزاده و همرزم تطبیق میدادم. با آنها و با بعضی از آزادگان اردوگاه عنبر یا الرشید تماس میگرفتم و سؤال میکردم تا اطلاعات دقیق باشد.[۲][۲]
دیدار با رهبر
من خیلی دلم میخواست کتاب را بعد از چاپ و قبل از اینکه در اختیار عموم مردم قرار بگیرد به محضر رهبری برسانم و از ایشان اذن رونمایی کتاب را بگیرم. در یکی از جلساتی که بههمراه اعضای شورای شهر خدمت حضرت آقا رسیدیم، کتاب را همراه خودم بردم تا اذن رونمایی را بگیرم. وقتی کتاب را تقدیمشان کردم، آقای قالیباف هم آنجا همراه من بودند و گفتند ایشان خانم آباد هستند. بلافاصله حضرت آقا فرمودند: «نویسندهی کتاب «من زندهام»!» من خیلی تعجب کردم. چون تازه کتاب را آورده بودم تقدیم ایشان کنم. سرم را انداختم پایین. گفتم که کتاب من را شما مطالعه فرمودهاید؟ گفتند: «بله؛ من دارم مطالعه میکنم. ولی از این به بعد از روی کتابی که شما آوردید میخوانم.» خیلی برای من عجیب بود که کتاب هنوز در دست اطرافیان خودمان میچرخید و من دنبال یک فرصتی بودم تا آن را تقدیم ایشان کنم، اما متوجه شدم که ایشان کتاب را رؤیت کردند و دارند مطالعه میکنند. خب خیلی خوشحال شدم.[۲][۲]
ترجمه کتاب به زبانهای دیگر
ترجمه به سندی
کتاب «من زندهام» را آقای سرفراز مهدی چاندیو، به زبان سندی (پاکستان) ترجمه کرده و مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی آن را منتشر کرده است.[۱۰]
ترجمه با آلمانی
همچنین این کتاب به همت رایزنی فرهنگی ایران در اتریش و توسط عبدالکریم الصادق و خانم اولریکه الصادق به زبان آلمانی ترجمه و با همکاری مرکز ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ۴۷۵ صفحه به چاپ رسیده است.[۱۱]
ترجمه به روسی
این اثر ارزشمند با حمایت بنیاد مطالعات اسلامی روسیه و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مسکو با ترجمه مدینه سوخییوا به زبان روسی، توسط انتشارات صدرا منتشر شده است. [۱۲]
سایر زبانها
ترجمههای عربی، ترکی استانبول، انگلیسی (توسط عبدالحسین قرهگوزلو)، فرانسوی و اردوی این کتاب نیز به به پایان رسیده است[۱۳]. معصومه آباد اعلام کرده بود قصد دارد انتشار تمامی آثار ترجمه شده را به ناشران مطمئن خارجی واگذار کند تا توزیع کتابها به شیوه مطلوبی انجام شود.[5]
جریانسازیهای کتاب؛ دلیل شهرت اثر
جریان سازی
کتاب «من زندهام» یکی از اولین روایتهای مستند از تجربه اسارت زنان ایرانی در زندانهای عراق است و به عنوان سند تاریخ شفاهی از دوران دفاع مقدس و تجربیات زنان در جنگ شناخته میشود. این کتاب جریانی جدید در خاطرهنویسی ادبیات دفاعمقدس ایجاد کرد و تلاش کرده در کنار روایتهای مردانه، روایتی زنانه از دوران اسارت ارائه دهد. همچنین با ارائه این دیدگاه منحصر به فرد و زنانه، توانست توجه بسیاری را به خود جلب کند و راه را برای نگارش و انتشار آثار مشابه هموار سازد. «من زندهام» به عنوان نقطه عزیمت روایت زنانه در آثار دوران اسارت شناخته میشود و الگویی برای نگارش خاطرات زنان از جنگ و اسارت شده است. نویسنده از نثری عاطفی، معناگرا و پرمایه استفاده کرده که خواننده را جذب میکند. [6]
پویشهای مطالعاتی
مسابقات کتابخوانی و پویشهای مطالعاتی متعددی بر اساس کتاب «من زندهام» برگزار شده است:
- اولین دوره از مسابقات سراسری «کتاب و زندگی» با محوریت این کتاب با همت مجمع ناشران انقلاب اسلامی در 19 دی ماه 1393 برگزار شد که با استقبال 70 هزارنفر شرکت کننده همراه بود.[7]
- به مناسبت سالروز ورود آزادگان به کشور، مسابقه کتابخوانی «من زندهام» در استان همدان توسط معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران در ۳۱ مردادماه ۱۴۰۳ اجرا گردید.[8]
- به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطر آزادگان سرافراز به همت اداره کل کتابخانههای عمومی استان زنجان و بنیاد شهید امور ایثارگران مسابقه کتابخوانی با محوریت این کتاب در شهریور ماه 1403 برگزار شد.[9]
- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان در راستای ارتقاء سطح کیفی و کمی مطالعات جوانان و خانوادهها در فضای مجازی، مسابقهای از کتاب «من زندهام»، در 16 آذر 1401 در سطح استان راهاندازی نمود.[10]
شهرت بینالملل
کتاب «من زندهام» توانسته جریانسازی گستردهای در سطح بینالمللی ایجاد کند. در پاکستان، بهویژه در منطقه کشمیر، یک مسابقه کتابخوانی با محوریت این کتاب برگزار شد که در آن حدود 7000 نفر شرکت کردند. در کشورهای عربی نیز کتاب با استقبال فراوانی روبرو شده؛ بهطوریکه ترجمه عربی آن دو بار تجدید چاپ شده و در هر چاپ، 5000 نسخه توزیع گردیده است. علاقه به این کتاب به حدی گسترده بوده که برخی کشورهای عربی خواستار ترجمه با لهجه خاص خود شدهاند. در سوریه، علاقهمندان به صورت خودجوش اقدام به ترجمه کتاب کردهاند. این استقبال بینالمللی نشان میدهد که کتاب«من زندهام» فراتر از یک کتاب خاطرات، به پلی برای گفتگو و درک متقابل فرهنگی تبدیل شده است.[11]
اقتباس سینمایی و تلویزیونی
همچنین، تلاشهایی برای اقتباس سینمایی و تلویزیونی از این کتاب صورت گرفته است. ابراهیم حاتمیکیا؛ کارگردان سرشناس سینمای ایران نیز برای ساخت فیلمی با اقتباس از این کتاب ابراز تمایل کرده است.[12] این فعالیتها نشاندهنده تأثیرگذاری و اهمیت کتاب «من زندهام» در ترویج و آشنایی با خاطرات دوران دفاع مقدس است.
گزارش فروش
کتاب «من زندهام»، به رکوردهای قابل توجهی در فروش دست یافته است. این کتاب در مدت زمان کوتاهی، به ویژه در سه هفته اول انتشار خود، موفق به فروش ۱۵۰ هزار نسخه شد.[13] همچنین، با توجه به برگزاری مسابقات فرهنگی و استقبال عمومی، مجموع فروش این کتاب به 350 هزار نسخه نیز رسیده است.[14]
جوایز و افتخارات
- اثر برگزیده بخش خاطرات سیزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس در سال 1392[15]
- اثر برگزیده بخش رمان شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس در سال 1393[16]
متن تقریظ رهبری
«بسمالله الرحمن الرحیم
کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبايیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان ذخیره عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشتههايی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب به ویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.»[17]
نشستهای برگزار شده درباره اثر
- نشست بررسی کتاب «من زندهام» در خانه انقلاب اسلامی و ولایت در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۳. این نشست با حضور معصومه آباد و بهزاد دانشگر به بررسی محتوای کتاب و تجارب نویسنده از دوران اسارت اختصاص داشت. [18]
- هفتمین نشست هفته هنر انقلاب اسلامی با عنوان «معرفی و تحلیل رمان من زندهام» در دانشگاه سوره در تاریخ ۱۳ د فروردین ۱۴۰۰. این جلسه به صورت مجازی به بررسی مؤلفهها و ساختارهای دراماتیک اثر با حضور نویسنده کتاب پرداخت.[19]
- چهارمین مراسم پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت همراه با رونمایی از تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «من زندهام» در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۳. مراسم رونمایی در فرهنگسرای اندیشه با حضور مقامات کشوری و لشگری و جمعی از نویسندگان حوزهی دفاع مقدس برگزار گردید .[20]
- نشست نقد و بررسی کتاب «من زندهام» در فرهنگسرای علامه فیض کاشانی در تاریخ 24 فروردین 1394. این نشست شامل پرسش و پاسخ با حضور معصومه آباد و جمعی از اقشار فرهنگی، دانشجویی، هنرمند و نویسنده بود.[21]
اظهارنظرها درباره اثر
حضرت آیت الله خامنهای؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی
این کتاب را 2 روزه خواندم
بنده این کتاب را در 2 روز خواندهام به هر حال «من زندهام» حتماً یکی از کتابها مهم تاریخ دفاع مقدس ماست چراکه بخشی را روایت میکند که شاید حتی تصورش هم ممکن نباشد، چه رسد به تحمل چهار سالهاش.[22]
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
حقیقتا شگفت زده شدم
خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی. سعی کن در این آزادی اسیر نشوی. انشالله کتابت را به همه زبانها ترجمه میکنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه اینگونه معصوم بوده است. به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار میکنیم.
حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم.[23]
ابوالفضل طاهرخانی؛ فیلمنامهنویس و منتقد ادبی
خانم آباد به گفتن خاطرات بسنده نکرده
بعضی از خاطرات به واسطه قلم توانای نویسنده اش پا را از حیطه خاطرات فراتر نهاده و با زیرکی بدون این که به طور کل وارد دنیای رمان یا داستان شود از ابزار کاربردی آنان استفاده به جا کرده است. خانم آباد در طول کتاب صرفا به گفتن خاطرات بسنده نکرده بلکه با استفاده از عناصر داستانی اعم از گفتگو , توصیف پویا و ایستا( شخصیت پردازی) و ... تلاش کرده که قامتی نو بر خاطرات خود بپوشاند. البته توصیفات و شرح ریز خاطرات و حوادث پیرامون آن نشان از خزانه گسترده واژگان و معلومات نویسنده دارد. استفاده از زاویه دید «من راوی» به عنوان یک شیوه روایت مؤثر، مورد تحسین قرار گرفته است. این زاویه دید باعث میشود تا مسائل عاطفی و احساسی به خوبی بیان شوند[24].
لفته منصوری؛ نویسنده و منتقد ادبی
عنوان کتاب بیانگر محتوای آن است
کتاب دارای لحن محترمانه، ضرب آهنگ، بیان روان و جملات سلیس است. این کتاب را میتوان جزو اولینهای حوزه نشر خاطرات خودنگاشت زنان در دوران اسارت قلمداد کرد. عنوان کتاب بیانگر محتوای آن است. خواننده در سراسر کتاب گرهافکنی، کشمکش، تعلیق، بحران و گره گشایی را در دو کلمه «من زندهام» لمس میکند. طراحی روی جلد آقای احمد اورانی گویای موضوع، محتوا و حالات روحی نویسنده است. عنوان فصلها بر اساس توالی حوادث و رویدادها شکل گرفته است و مطالب هر فصل با مطالب فصلهای قبل و بعد از آن ارتباط منطقی دارد. کتاب دارای لحن محترمانه، ضرب آهنگ، بیان روان، جملات سلیس، شفافیت زبان و پرداخت جذاب و خواندنی است. استفاده گسترده از آرایههای لفظی و معنوی، حس آمیزیهای بدیع، تلمیح و تضمینهای بجا، حسن تعلیل، مراعات نظیر و بیان مسجع و واج آرایی، کتاب را خواندنی و دلپذیر کرده است. خاطرات جذاب و پر از تعلیق هستند. نویسنده موفق شده است روایتی دقیق، حساس و ظریف را در فضاسازی خاطره نگاری خود خلق کند. بازگشت به گذشته (فلاش بک) موجب باور پذیری و استناد خاطره میشود.[25]
پال استراکمن؛ مترجم کتاب «دا»
سبک کتاب بسیار ساده است
این کتاب بسیار روان است و راوی آن هم همانند کتاب «دا»، باز هم «زن» بوده که اسیر شده است؛ به گونه ای دیگر سبک این کتاب، بسیار ساده است و شاید برای نوجوانان آمریکایی به درد بخورد.[26]
برشی از متن
به من میگن اسمال یخی، بچهی آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هرخطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم میخوریم، فهمیدی؟ جوانمرد مردن و با غیرت و شرف مردن برای ما افتخاره. دست به سبیلش برد و یک نخ از آن را کند و گفت ما به سبیلمون قسم میخوریم. چشمی که ندونه به مردم چطور نگاه کنه مستحق کور شدنه. وقتی شما زنها رو به اسارت میگیرید یعنی از غیرت و شرف و مردانگی شما چیزی باقی نموند.[1]
***
سلمان به من گفت: فقط قول بده گاهی با یه نوشته ما را از سلامتیات مطلع کنی.
با ناراحتی گفتم: چی؟ نوشته؟... نه نمیتونم، من کاغذ و قلم از کجا گیر بیارم؟
گفت: چقدر برای دو کلمه نوشتن چانه میزنی. نمیخواد شاهنامه بنویسی، فقط بنویس: «من زندهام»[2]
***
خانهها با دیوارهای کوتاه از هم جدا شده بود و این دیوارهای کوتاه مرز همسایگی را به به فامیلی و خویشاوندی تبدیل کرده بود. مردهای همسایه عمو بودند و زنهای همسایه خاله. باید پیر میشدیم تا بفهمیم این همه عمو و خاله واقعی نیستند.[3]
مشخصات کتابشناختی
«من زندهام» نوشته معصومه آباد در 554صفحه، در قطع رقعی با جلد شومیز ، اولین بار در سال 1392 و توسط انتشارات بروج به چاپ رسیده است. این کتاب تا سال 1401، دویست و بیست مرتبه تجدید چاپ گردیده است و تاکنون نزدیک به 350 هزار جلد از آن به فروش رسیده است.
نسخهی الکترونیکی « من زندهام» در سایت کتابراه قابل خرید و مطالعه است.
منبعشناسی: [منابع رسمی و مکتوب نگاشته شده درباره اثر]
- نوردی، عرفان (1402). «واکاوی مقایسهای خاطره نگاشتهای «من زندهام» و «از آن هجده ماه و هفت روز» از دیدگاه مکتب رئالیسم». پژوهش نامهی مکتبهای ادبی. ش 23
- عبدالحسین، فرزاد. احمد، خاتمی(1401). بررسی کتاب «من زندهام» از منظر ساختارگرایی. پژوهشهای نقد ادبی و سبک شناسی. ش4
- طبیعی، منصور. هاشم پور صادقیان، مریم. هوشیار، آزاده (1396). «مطالعه تجربه اسارت در جنگ ایران و عراق؛ بررسی رمانهای «من زندهام» و «حکایت زمستان» با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی». فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی ایران. ش38
نوا، نما، نگاه
- «کتاب صوتی من زندهام». شادن پژواک. 1396
- «کتاب گویای من زندهام در قالب نمایشی». ایران صدا . 2 مهر ۱۳۹۸
- «معرفی كتاب من زندهام اثر معصومه آباد». برنامه صبح به وقت فرهنگ. ۲۷آذر ۱۴۰۲
- «معرفی کتاب «من زندهام»».کتابخانه دیجیتال آستان قدس رضوی.1402
- «تیزر نریتور داستان».سازمان هنری رسانهای اوج.1401
- «جدیدترین تیزر تبلیغاتی کتاب «من زندهام»». 1394
- «چهل روایت،من زندهام». مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری بسیج استان بوشهر.1402
- «مصاحبه با خانم معصومه آباد درباره کتاب «من زنده ام»». دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای. 1394
- «صحبتهای معصومه آباد نویسنده و استاد دانشگاه در برنامه تورق فرهنگسرای ارسباران راجع به کتاب «من زنده هستم»». فرهنگسرا ارسباران. 1399
- «گفتگوی اختصاصی معصومه آباد در خندوانه». نوافیلم. 1396
- «دکتر آباد-بخش دوم - ماه عسل» . تلوبیون. 22 خرداد 1397
- ↑ [۱]پایگاه خبری اشکذر نیوز. ۴ اردیبهشت۱۴۰۳
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ [۲]شبکه تحلیلی نخبگان. ۲۷ خرداد ۱۳۹۳
- ↑ [۳]پایگاه خبری صاحب نیوز. ۲۲ آبان ۱۳۹۳
- ↑ [۴]دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای. ۲۷ خرداد ۱۳۹۳
- ↑ [۵]باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران. ۸ تیر ۱۴۰۲
- ↑ [۶]خبرگزاری رسمی حوزه. ۶ مهر ۱۴۰۳
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ [۷]مجله فراکتاب. مرداد ۱۴۰۲
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ [۸]راسخون. ۲۸ خرداد ۱۳۹۳
- ↑ [۹]شبکه تحلیلی نخبگان. ۲۷ خرداد ۱۳۹۳
- ↑ [۱۰]طاقچه.دریافت شده در 26 آذر 1403
- ↑ [۱۱]ایسنا. ۱۳ اسفند ۱۳۹۹
- ↑ [۱۲]سازمان کتابخانهها،موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی. ۲۲/۹/۱۳۹۵
- ↑ [۱۳]خبرگزاری مشرق. ۱۲ آبان ۱۳۹۵