گردان چهار نفره
گردان چهار نفره | |
---|---|
![]() | |
نویسنده | احمد دهقان |
ناشر | سوره مهر |
تاریخ نشر | ۱۳۸۳ |
تعداد چاپ | چاپ هجدهم ۱۴۰۲ |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۴۷۱۹۰۳۵ |
تعداد صفحات | ۱۱۴ |
موضوع | داستانهای فارسی، رمان برای نوجوانان، دفاع مقدس |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
«گردان چهار نفره» پرداختی واقعی به یک شب پرماجراست با محوریت جنگ و دفاع مقدس که به قلم داستاننویس معاصر احمد دهقان نوشته شدهاست. در این رمان نویسنده با استفاده از عناصر داستانی و با بهرهگیری از طنز پنهان متن، توانسته فضای جنگ را برای خواننده جذابتر نماید. این اثر اولین بار در سال ۱۳۸۳ به همت انتشارات سوره مهر منتشر شد.

«گردان چهار نفره» یکی از نخستین تلاشهای احمد دهقان و جریان ادبیات دفاع مقدس برای خلق اثر داستانی با محوریت نوجوانان است. کتاب در ۲۲ بخش با نثری روان و دلنشین حالوهوای جنگ را به تصویر میکشد. داستانی که در آن گروهی چهار نفره که همگی نوجوان هستند مسئولیت مهمی را بر عهده دارند. نویسنده در این رمان چهار نوجوان حاضر در صحنه نبرد را محور داستان خود قرار میدهد و آنها را برای یک مأموریت خطیر شناسایی میکند و پیش از عملیات اصلی، به مواضع نظامی عراق میکشاند. داستان از لحظه حمله عراقیها به قرارگاه ایران و رفتن چهار شخصیت داستان برای شناسایی قرارگاه عراقیها قبل از شبِ حمله آغاز میشود که احتمال لو رفتن آن بسیار بالاست و این چهار نفر باید باری دیگر برای کسب اطمینان به شناسایی بروند. این مسیر پرخطر در مقابل دشمنی خطرناک، داستانی جذاب و حماسی را خلق کرده است که خواننده را با خود همراه میکند. ترس و وحشت، دلهره و هیجان، و شجاعت و ایستادگی مفاهیمی هستند که با مطالعه این کتاب با آنها روبهرو میشوید.
خلاصه اثر

اثر مذکور، به قلم نویسنده معاصر احمد دهقان، ماجرایی را روایت میکند که در زمره زیباترین داستانها در حوزه ادبیات مقاومت و بهطورکلی ادبیات پایداری است. در این داستان چهار نوجوان در یک گروه مسئولیت مهمی را بر دوش دارند. داستانی از دل جبهههای جنگ، گروهی چهار نفره متشکل از راوی داستان، علی، حسن و سعید، جوانانی کمسنوسال که به مرور زمان دوستی عمیقی میانشان شکل گرفته است. و حال، همچون چهار جسم و یک جانند؛ شب عملیات نزدیک است. آنها باید قرارگاه عراقیها را قبل از حمله شناسایی کنند. بنابراین باید پنهانی خود را به قرارگاه دشمن برسانند و اطلاعات جامعی درباره آنها دریافت کنند. این چهار نفر باید باری دیگر برای کسب اطمینان به شناسایی بروند. در شب شناسایی مسائل و مشکلات فراوانی پیش پای آنها قرار میگیرد و لحظات نفسگیری را تجربه میکنند؛ اما حاضر به بازگشت نمیشوند و تا قلب دشمن پیش میروند. نگرانی در وجود سعید ملموس است، حسی که ناگزیر به ناصر منتقل میشود. این مسیر پرخطر در مقابل دشمنی خطرناک داستانی جذاب و حماسی را خلق کرده است که خواننده را با خود همراه میکند و سرانجام در این عملیات موفق و پیروزمندانه از همرزمان خود استقبال میکنند.

دوران دفاع مقدس یکی از سختترین و درعینحال عجیبترین دورههای کشور بود. دورانی که غم و شادی، سختی و آسانی و اعجاب و از خودگذشتگی به فراوانی در آن یافت میشود. همین مسئله آن را بهعنوان یکی از خاصترین دورههای تاریخی ایران معرفی میکند و همواره دستمایه خلق داستان و رمان شده است.
این رمان زیرمجموعه ادبیات پایداری بهشمار میرود. ادبیات پایداری در زمانی به کار گرفته میشود که ظلم و بیدادِ ناشی از استبداد حاکمان، جنگ، اشغال نظامی و اختناق باعث فریاد فرودستان شده باشد. این سبک از ادبیات از ایستادگیها و شجاعت مظلومان سخن میگوید و هدف آن آزادی و آزادگی است. از ادبیات پایداری برای خلق بسیاری از رمانهای حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی استفاده میشود.[۱]
درباره نویسنده


احمد دهقان متولد ۱۳۴۵ در کرج، داستاننویس معاصر ایرانی است که داستانهای متعددی در زمینه جنگ ایران و عراق نوشتهاست. او سال ۱۳۶۸ وارد دانشگاه شد و در رشته مهندسی برق تحصیل کرد. سپس در رشته علوم اجتماعی ادامه تحصیل داد، اما در نهایت با مدرک فوقلیسانس در رشته مردمشناسی فارغالتحصیل شد. داستانهای او محتوای دراماتیک مقبولی دارد و درخور اقتباسهای سینمایی است. رمان «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» نخستین رمان دهقان؛ در سال ۲۰۱۵ بهترین داستان شرقی معرفی شد و به «جایزه سرزمین ناشناخته» دست یافت. این جایزه به آثاری که دارای خلاقیت قوی در سطح علمی و فرهنگی و پایبندی به اصول انسانی باشند، تعلق میگیرد. این رمان به زبانهای انگلیسی، روسی و ایتالیایی ترجمه شد و نخستین رمان ایرانی با موضوع جنگ است که در آمریکا نیز انتشار یافت.. وی مقالاتی نیز در زمینه رشته تحصیلی خود و همچنین مباحث نظری خاطرهنگاری، بهویژه خاطرهنویسی در جنگ ایران و عراق، نوشتهاست.[۱] او علاوهبر نگارش کتاب، مقالاتی را نیز در حوزه رشته تحصیلی خود و همینطور مباحث نظریِ ادبیات از جمله خاطرهنگاری، بهویژه خاطرات جنگ ایران و عراق، به رشته تحریر درآورده است. دهقان همچنین بهعنوان کارشناس ادبی در مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری به فعالیت میپردازد. بهترین آثار او «بچههای کوهستان»، «بچههای کارون»، «من قاتل پسرتان هستم»، «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» نام دارند.[۲]
وی مصداق عملیِ آن جمله معروف است که نویسنده باید خودش را فقط در داستانهایش نشان دهد نه در اظهارنظرهایش.[۳] نشر نیستان او را پدیدهای در ادبیات داستانی بهویژه ادبیات دفاع مقدس معرفی کرد. نویسندهای که کلیشه و احساسات را در نگارشِ داستان کنار گذاشته و بر پایه مستندات مینویسد. به دیگر بیان دهقان یکی از پایهگذاران این سبک ادبی و داستاننویسیِ دهه هفتاد به بعد است.[۴] بهگفته «محمدجواد جزینی» احمد دهقان نویسنده جنگ است و واقعگرا. همواره روایت داستانهایش از لحاظ اجتماعی مربوط به طبقه پابرهنه و زیرِ متوسط است.[۵] ایشان نویسنده برتر استان البرز در حوزه فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس شناخته شده است.[۴]
جوایز و افتخارات
برگزیده رتبه تقدیری کتابهای طلایی سوره مهر در جشنواره ربع قرن دفاع مقدس در شاخه داستان نوجوان در سال ۱۳۸۸[۶]
نشستهای برگزار شده درباره اثر
جلسه نقد و بررسی کتاب «گردان چهار نفره» در تهران در ۱۱ آذر ۱۳۸۱؛ این نشست با حضور جمعی از صاحبنظران در معاونت ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۸۱ برگزار شد.[۷]
اظهارنظرها درباره اثر
محسن پرويز؛ پزشک، داستاننویس و منتقد ادبی
باورپذیر نیست
« | حضور سه شخصيت در اين ماجرا، فعال و وجود شخصيت «حسن» از ديگر قهرمانان، پررنگتر است. وقوع بعضی حوادث همچون طبابت تلفنی باورپذیری سختی دارند. با در نظرگرفتن وجود مخاطب نوجوان، اين اثر در مجموع، بهعلت طی يک ماجرا، کمی تعدد شخصيت و نثر شیرينش، داستانی جذاب است.[۷] | » |
منوچهر جراحزاده؛ روزنامهنگار، شاعر، قصهنویس، طنزپرداز و منتقد ادبی
آتش و آشیانه نامی بهتر
« | خشونت و لطافت توأم با يکديگر در اين داستان به چشم میخورد. ضمن آن که بهتر بود نام اين کتاب، آتش و آشيانه گذاشته میشد. وقايع اتفاق افتاده در يک روز، فضاسازی داستان، آغاز و روانیِ نثر در اثر او، بسيار مناسب است. داستان «گردان چهار نفره»، برای ايرانيان قابل لمس است؛ درصورتیکه افراد خارجی شايد نتوانند اين فضا را باور کنند.[۷] | » |
حسين ميرزابيگی؛ نویسنده و منتقد ادبی
« | فضای داستان متناسب با دهه شصت است. نام اين داستان، با مشکل مواجه است؛ چراکه چهار نفر، يک تيم هم نيست؛ درصورتیکه هر گردان، حداقل متشکل از پانصد نيرو است.[۷] | » |
خسرو باباخانی؛ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و منتقد ادبی
تجسم حماقت دشمن
« | دو پنجم درگيریها در اين ماجرا فيزيکی بوده است؛ به همين دليل، خواننده علاقهمند میشود که داستان را دنبال کند و پردازش شخصيتِ «حسن»، بيشتر از ديگر قهرمانان به چشم میخورد. توصيفهای نمادين در بعضی موارد، بايد طوری استفاده میشد که دشمن، آنقدر احمق تجسم نشود. بلدرچين نمونهای از نماد ايرانی و سگ نماد استعمار جهانی و صحنه گلستان در اين مجموعه، از باشکوهترين فضاها است. قبل از اين که آثار نويسندگان به زير چاپ برود، بهتر است چند نفر از استادان، اين داستانها را مطالعه کنند و به رفع معايب آن بپردازند؛ تا بعد از چاپ، با مشکلات کمتری مواجه شوند.[۷] | » |
محمدجواد جزینی؛ نویسنده و منقد و مدرس داستاننویسی
دهقان نویسندهای واقعگراست
« | آقای دهقان همچنان میخواهند نویسنده جنگ بمانند و از این حوزه خارج نشدهاند و همچنان نویسنده جنگ هستند. همچنین روایت خطی و تکنیکی و فرم خود را حفظ کرده و نویسندهای واقعگراست. در داستانهای خود تلاش میکند تقابل بین مرگ و زندگی، صلح و جنگ، و عشق و نفرت را حفظ کند. اینها دستمایه آثار اوست و آنها را در کارهای خود وارد میکند.[۸] | » |
برشی از متن کتاب
گفتم که عملیات لو رفته

صدای هواپیما میآید. سعید زیر لب میگوید: باز آمدند!
خیز برمیدارد طرفِ درِ سنگر. چشم میدوزم به خشتک پاره شلوار تو دستم و سوزننخ. شلوار و سوزن را میاندازم گوشه سنگر و برمیخیزم. ناخودآگاه کشیده میشوم طرف پنجره. پنجره چوبی را که روزی درِ جعبه مهمات بوده، باز میکنم و خودم را تا سینه میدهم بیرون. نور خورشید چشمم را میزند. چند بار پشتسرهم پلک میزنم و سر دور میگردانم. چیزی نمیبینم. صدای سعید از بیرون سنگر میآید:
اوه، اوه... باز هم قرارگاه را زدند.
حسن، همانطور که قوز کرده و رو به دیواره سنگر خوابیده، زیر لب غر میزند و میگوید: گفتم که فهمیدهاند. عملیات لو رفته.
صدای بمباران میآید. از قاب پنجره، ستونهای دود را میبینم که از روی قرارگاه تنوره میکشند. بمبهای بعدی با صدای گوشخراشی میترکند و سنگرمان مثل گهواره تکانتکان میخورد.

کار تمام است. این عملیات هم مالید... حالا اگر این بیصاحبماندهها گذاشتند نیمساعت بخوابم!
حسن برمیخیزد، مینشیند و زل میزند به من. انگاری من تقصیرکارم که او نمیتواند بخوابد. فانوس آویزان به سقف به هر طرف میچرخد. میترسم شیشهاش بشکند. حسن چشم از من برنمیدارد. برای اینکه از گیر نگاهش خلاص شوم، میپرسم: به نظرت فهمیدهاند؟
حسن، کندههای زانویش را در بغل جمع میکند و میگوید: پس برای خنده دارند قرارگاه را میکوبند؟!
طوری با عصبانیت حرف میزند که خندهام میگیرد. جلوی خودم را میگیرم. یکلحظه زیرچشمی نگاهش میکنم و کشیده میشوم طرف شلوار و سوزن.
باز صدای هواپیماهایی میآید که دمبهدم نزدیکتر میشوند. طاقت نمیآورم. پابرهنه از سنگر میزنم بیرون. سعید توی میدانگاهی جلوی سنگر ایستاده. یک دست به کمر زده و دست دیگرش را سایبان چشم کرده. به آن دورها نگاه میکند.
اوناها... یکی دیگر از آن طرف میآید.
تا میآیم رد دستش را دنبال کنم، هواپیمای شیری رنگی مثل باد از روی خاکریز میگذرد و میرود طرف قرارگاه. بیاختیار زمینگیر میشویم. یکلحظه که سر بلند میکنم، میبینم که از زیر دل هواپیما بمبهای سربی رنگ رها میشوند و میریزند روی قرارگاه. آتش و دود توی هم پیچ میخورد و زبانه میکشد سمت آسمان.
من اسلحه ندارم
بسماللّه میگویم و آرام از توی گلستان میآیم بیرون. پامرغی جلو میروم. هر چند قدم یک بار، از حرکت بازمیمانم و خوب دوروبَر را نگاه میکنم. تا وارد قرارگاه شویم، خطر زیادی تهدیدمان نمیکند. در دیدشان نیستیم و خوبیاش این است که روی خاکریز، سنگر دیدبانی ندارند. اینجا پشت جبههشان است و از این نظر نگرانی ندارند.
برمیگردم و لای بوتهها را نگاه میکنم. سعید چهارچشمی مواظبم است. سرش را به چپ و راست میچرخاند و به هر نقطهای که مشکوک میشود، خیره میماند. اسلحه را محکم در دست گرفته و گویی صیادی است که میخواهد بجهد روی شکار.
من اسلحه ندارم. همان دو تا نارنجک همراهم هست. میدانم که در اینجا با آنها کاری از پیش نخواهم برد. باید زودتر خودم را به خاکریز برسانم. آنجا امنترین جا است. مکانی است که باید در مرحله نخست در آنجا مستقر شویم. قدمبهقدم جلو میروم تا به خاکریز میرسم. نفسی به راحتی میکشم. آرام از سینهکش خاکریز بالا میروم. لحظهای وامیمانم و سپس سر بالا میبرم. حالا همه چیز جلوی رویم است؛ سنگرها، منبع آب، سربازی که کنار آن است، اتاقک جلوی ورودی قرارگاه، سربازی که توی آن با چیزی بازی میکند، صدای آهنگ تند عربی و...
مشخصات کتابشناختی
«گردان چهار نفره» نوشته احمد دهقان در قالب ۱۱۴ صفحه در قطع رقعی با جلد شومیز اولینبار در سال ۱۳۸۳ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. از سال ۱۳۹۸ این اثر توسط انتشارات نیستان هنر در قالب ۱۱۶ صفحه و قطع رقعی با جلد شومیز منتشر شده است. این کتاب تا سال ۱۴۰۲ به چاپ هجدهم رسید.
نسخه الکترونیکی کتاب «گردان چهار نفره» در بستر فیدیبو قابل مطالعه است.
نوا، نما، نگاه
احمد دهقان نویسندهای که حقایق را بازگو میکند. برنامه تالار آینه صدای جمهوری اسلامی ایران. ۱۴۰۳
پانوشت
- ↑ پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ «کتاب گردان چهار نفره». کتابراه. بیتا. دریافت شده ۲۸ دی ۱۴۰۳
- ↑ «معرفی و دانلود بهترین کتابهای احمد دهقان». کتابراه. بیتا. دریافت شده ۲۸ دی ۱۴۰۳
- ↑ ««پیشروی» برای سیراب کردن عطش ترجمهخوانها». خبرگزاری مهر. ۳ فرودین ۱۳۹۳
- ↑ پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ «احمد دهقان». ویکی ادبیات. بیتا. دریافت شده ۲۸ دی ۱۴۰۳
- ↑ «حرفهای متفاوت درباره رمان احمد دهقان». خبرگزاری دانشجویان ایران. ۲۲ شهریور ۱۳۹۶
- ↑ «اسامی برگزیدگان جشنواره ربع قرن دفاع مقدس اعلام شد». خبرگزاری مهر. ۶ مهر ۱۳۸۸
- ↑ پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ «جلسه نقد و بررسی كتاب «گردان چهار نفره» برگزار شد». ایسنا. ۱۰ آذر ۱۳۸۱
- ↑ «حرفهای متفاوت درباره رمان احمد دهقان». خبرگزاری دانشجویان ایران. ۲۲ شهریور ۱۳۹۶