مجید بربری
کتاب «مجید بربری؛ حر مدافع حرم شهید مجید قربانخانی» زندگینامه داستانی شهیدی است که یکسال قبل از شهادتش متحول شده و توبه میکند. این کتاب توسط کبری خدابخش دهقی نگارش و اولینبار در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات دارخوین وارد بازار نشر شد. این اثر در سال ۱۴۰۲ مورد تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت.
«مجید بربری» داستان زندگی و روایتی جذاب و خواندنی از حر زمانه ما، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم٬ مجید قربانخانی است. سرنوشت متفاوت اما جذاب و خواندنی جوان دهه هفتادی در این کتاب با بیانی شیوا و روان نگاشته شده و مخاطب را با خود همراه کرده و با خاطرات و شخصیت چندوجهی این شهید والامقام آشنا میکند. این شهید والامقام در دوران نوجوانی و جوانی، نشانهای از میل و توجه به مذهب نشان نمیدهد؛ تا این که عشق امام حسین(ع)، او را در سفر اربعین قرار میدهد و به کربلا میرود. کتاب «مجید بربری» دو بخش از زندگی این شهید قبل و بعد از تحول را روایت میکند.
کبری خدابخش دهقی نگارش این تحول را برعهده داشته که از نویسندگان حوزه ادبیات پایداری و شهدا است. آشنایی نویسنده با این شهید به صورت اتفاقی رقم میخورد و نویسنده به اهمیت بالای روایت زندگی شهید پی میبرد. خانواده شهید ابتدا تمایلی به نگارش کتاب در مورد مجید نداشتند ولی با اصرار نویسنده این امر محقق میشود.
خلاصه اثر

کتاب «مجید بربری» ، روایتگر زندگی شهید مجید قربانخانی است که به حر مدافعان حرم شهرت پیدا کرد؛ چون تا یک سال قبل از شهادتش، مسیر زندگی کاملاَ متفاوتی داشت. مجید را به خاطر کار در مغازه نان بربری داییش٬ مجید بربری صدا میزدند. زندگی او را میشود به دو بخش تقسیم کرد؛ بخش اول، قسمت نسبتاً تاریک زندگی او بود که به دلیل محیط و روحیاتش، او را به این سمت کشانده بود. داشتن یک قهوهخانه باعث شده بود تا سبک زندگیاش به آدمهایی که در آنجا رفتوآمد میکردند گره بخورد. تا جایی که افتخارش این بود که آمار قلیانهای قهوهخانه را به رخ دیگران بکشد.
نیمه دوم زندگی او اما کاملاً حرگونه بود. مجید پس از سفر کربلا کاملاً متحول شده بود.کتاب٬ مجموعه قصههای تاریخدار از زندگی چندلایه جوان بیستوهشتسالهای از پایینشهر تهران است که در اربعین سال ۱۳۹۳ زیرورو شد. یک شب میآید خانه و سریع چند دست لباس دمدستی را میاندازد توی ساک و به سوی کربلا میرود. همه تحول روحی مجید بربری، در آن هشتاد کیلومتر راه نجف به کربلا و در میان هزاروچهارصدوپنجاهوخردهای عمود رقم خورد. با وجود اینکه به خاطر تک پسر بودن نمیتوانست به سوریه اعزام شود؛ اما با عنایت حضرت زینب(س) به سوریه رفت، مدافع حرم شد و درنهایت به شهادت رسید.[۱] کتاب «مجید بربری» روایت تحول یک جوان برای وصل شدن به قافله کربوبلاییها است.
قصه مجید بربری قصهای از جنس زندگانی شاهرخ ضرغام٬ حر انقلاب است. کسی باور نمیکند مجید بهیکباره عوض شود؛ نماز بخواند، تیپش را ساده کند، ریش بگذارد، خوش رفتار و آرام شود، قلیان را کنار بگذارد و برای آمادگی جسمانی ساعتها بدود. همه اینها باعث شد در کنار تغییر درونی٬ اعمال او نیز متفاوت شود و در نهایت به آن چیزی که لیاقتش را پیدا کرده بود٬ برسد.[۲]
مجید قصه٬ گرچه ناراحت خالکوبیهای بازوهایش است، اما سرنوشتش این طور رقم میخورد تا از بدنش چیزی به ایران برنگردد و نشانی از خودش و خالکوبیهایش نماند.[۳]
راویت تغییر مجید اما نه در یک خط ممتد داستانی است. شروع قصه با شهادت است؛ شهادت مجید در خانطومان سوریه. در کتاب «مجید بربری» ما با خواندن آخر قصه به اولش میرسیم و در هر صفحه با بعد جدیدی از شخصیت جوانی آشنا میشویم که روزی حتی مادرش هم فکر نمیکرد که کسی چون او بتواند شهید شود! این کتاب، قصهای است متفاوت؛ از عوض شدن، از خواستن و طلبیدن، از مجیدبربری تا شهید مجید قربانخانی شدن.
کتاب «مجید بربری» نه لغات درهموبرهم، سخت و پیچیده دارد و نه حتی مفاهیم دور از ذهن غیر قابل تأمل؛ فصلها و قصهها مثل یک دورهمی دوستانه چیده شده است، برای شنیدن از دوستی به اسم مجید و ماجراهایش؛ ماجراهایی که او را از محله یافتآباد تهران به خانطومان سوریه رساند تا تقدیر برای او آنجا رقم بخورد.[۴]
فهرست کتاب
- به جای مقدمه؛
- حلب، الحاضر، خانطومان ۱۳۹۴/۱۰/۲۱؛
- تهران ۱۳۹۴/۱۰/۲۲؛
- شب ۱۳۹۴/۱۰/۲۱؛
- سه نصفه شب ۱۳۹۴/۱۰/۲۱؛
- نزدیک منطقه خانطومان؛
- قهوهخانه حاج مسعود؛
- هفت ماه بعد- یافت آباد- حسن و مهرشاد، داییهای مجید؛
- یافت آباد - منزل پدرخانم افضل قربانخانی- چند روز بعد از شهادت مجید؛
- گردان امام علی (ع)- نمایشگاه ویژه شهید مجید قربانخانی – محرم ۱۳۹۵.
داستان نگارش کتاب
ایده کتاب و آشنایی نویسنده با این شهید کاملاً اتفاقی شکل گرفته است. این اثر در چاپ اول به نام «پناه حرم» منتشر شد و بعد از آن به «مجید بربری» تغییر پیدا کرد.[۵] برای نوشتن کتاب به غیر از خانواده شهید قربانخانی از روایت و خاطرات دوستان قبل و بعد از تحول شخصیتی شهید استفاده شده است. نگارش این کتاب از اواخر سال ۱۳۹۵ تا اوایل سال ۱۳۹۷ به مدت یک سال و نیم زمان برده است.[۶]
درباره نویسنده

کبری خدابخش دهقی متولد سال ۱۳۶۵، از نویسندگان حوزه ادبیات پایداری و شهدا است. او از دوران مدرسه به نوشتن علاقه داشت و زنگ انشا برایش جذابترین زنگ بود. معمولاً در دوران مدرسه از بچهها میپرسند که وقتی بزرگ شدید میخواهید چه کاره شوید؛ کبری تصمیم گرفته بود نویسنده بشود. همکلاسیهایش همیشه به تمسخر او را خانم نویسنده صدا میزدند.
علاقه به نویسندگی باعث شد تا در دورههای استاد سرشار شرکت کند و با راه و روش نویسندگی آشنا شود. مدتی هم در مؤسسه اوج دورههای نویسندگی را گذراند، بعد هم که با روایت فتح آشنا شد. اولین کتاب کبری، «به همین سادگی بود» که متشکل از ۳۲ داستان کوتاه از ۳۲ فرمانده دفاع مقدس میباشد. از آثار او میتوان به کتابهای «در انتظار پدر»، «مجید بربری»، «جا مانده در سهیل» اشاره کرد.[۶]
نظر نویسنده درباره اثر

ایده نگارش کتاب
سال ۱۳۹۵ مصاحبههایی را با خانواده شهدای مدافع حرم میگرفتم که در خبرگزاری مشرق و سایت رجانیوز منتشر میشد. به واسطه کانالهای ارتباطی که داشتم با شهدای حرم و خانوادههایشان آشنا میشدم. اردیبهشت سال ۱۳۹۵ بود که در یک کانال تلگرامی خبر و عکسهای دیدار عموهای فیتیلهای با خانواده شهید مجید قربانخانی را دیدم. برایم عجیب بود که چرا عموهای فیتیلهای باید بروند منزل این شهید؟ مگر چه کسی بوده که اینها رفتهاند سراغش؟ به هر شکلی بود شماره خواهر شهید را گرفتم و ارتباط ما باهم شروع شد. فکر میکردم شهید قربانخانی نظامی بوده و برای یک مأموریت کاری به سوریه رفته است.
وقتی از خواهر شهید، یگان خدمتیاش را پرسیدم گفتند عضو یگان فاتحین بوده است. یگان فاتحین من را کنجکاو کرد تا بیشتر در مورد مجید بدانم. خواهرش گفت قهوهخانه داشته، و شغل او آزاد بوده است. از همان لحظه فهمیدم مجید از آن شهدایی است که در تاریخ کم پیدا میشود.[۵]
بعد از صحبتکردن با خواهرش بود که فهمیدم مجید قهوهخانه داشته و همیشه چاقو همراهش بوده است، به بخشی از این حرفها در گزارشی که برای مشرق نوشته بودم، اشاره کردم. سحر ماه رمضان بود که از مشرق به من پیام دادند و گفتند این خبر از سر شب (موقع انتشار) تا حالا ۲۰هزار بار خوانده شده و آمار سایت ما را بالا برده است. همین موضوع اتفاقاً باعث شد تصمیم بگیرم کتابش را بنویسم.[۶]
تغییر نام کتاب
در چاپ اول اسم کتاب «پناه حرم» بود. دوستان شهید اصرار داشتند اسم کتاب «مجید بربری» شود. دایی مجید در یافتآباد نانوایی بربری داشته و چون مجید در نانوایی او کار میکرده به مجید بربری معروف شده بود. به همین دلیل با اصرار دوستانش نام کتاب در چاپ دوم تغییر کرد.[۵] اسم «پناه حرم» را ابتدا انتخاب کرده بودم چون یک نوحهای هست که شهید آن را خیلی دوست داشته و مدام میخوانده (پناه حرم، داره میبردم). وقتی برای رونمایی از کتاب به خبرگزاری دفاع مقدس رفتیم، آنجا برخی از دوستان پیشنهاد کردند نام کتاب را تغییر دهیم، به شکلی که به شخصیت خود مجید هم اشاره داشته باشد. وقتی موضوع را با خانواده شهید قربانخانی مطرح کردم اصلاً راضی نبودند، به خصوص مادر شهید قبول نمیکرد. بعد از شنیدن صحبتها و استدلالهای ما به این تغییر نام رضایت دادند و اسم کتاب در چاپهای بعدی به «مجید بربری» تغییر پیدا کرد.[۶]
دلیل انتخاب ناشر اصفهانی
به نظر من شهدا خودشان انتخاب میکنند که کارهایشان توسط چه کسانی انجام شود. بهدلیل تهرانی بودن شهید قربانخانی، ابتدا تلاش کردم کتاب را توسط یکی از ناشران تهران چاپ کنم. بعد از پیشنهاد به چند ناشر مطرح کشور که در حوزه ادبیات پایداری فعال هستند، جواب منفی شنیدم. این شد که به سراغ نشر دارخوین در اصفهان رفتم. الحمدللّه مدیریت آنجا بدون پرسیدن سؤالی در خصوص سوژه کتاب٬ با چاپ آن موافقت کرد.[۵]
سبک نوشتن کتاب
در بقیه کتابهایم معمولاً از تولد یا ازدواج شهید شروع میکردم و نهایتاً هم به نحوه شهادت و خاطرات آن ایام ختم میشد، اما، چون این شهید بین شهدای حرم خیلی خاص بود، میخواستم کتابش هم خاص و متفاوت باشد، در واقع خاص بودن سوژه باعث شد در کتاب مجید بربری از شهادت مجید شروع کردم، چون یک تولد دوباره برای او محسوب میشود، بعد به صورت فلاشبک شروع به نوشتن خاطرات و زندگی شهید قربانخانی کردم. در واقع به صورت راوی دانای کل ابتدای کتاب را نوشتم، اما در پایان اعضای خانواده شهید خاطراتشان را در مورد او بازگو میکنند. من برای نوشتن خاطرات این شهید با نویسندگان مختلفی مانند رضا امیرخانی مشورت کردم. وقتی موضوع را با آقای امیرخانی مطرح کردم، توصیه کرد شخصیت اصلی این کتاب را مقدس نکنم و اگر قصد چنین کاری دارم، اصلاً درباره او ننویسم.
من برای نگارش این خاطرات، با مسئلهای مواجه بودم که باید آن را به گونهای حل میکردم. گاهی با مسائلی روبهرو میشدم که از خط قرمزهای جامعه فراتر میرفت و اگر آنها را بیان میکردم، درست نبود، در عین حال باید توجه میکردم که باید بخشی از این مسائل بیان شود تا شخصیتپردازی کتاب به درستی صورت گیرد و تغییر روحیه شخصیت برای مخاطب روشن شود. گوهری در وجود این شهید بود که باعث شد مسیر زندگیاش تغییر کند و آن، لقمه حلالی بود که از کودکی با آن بزرگ شد. شهید قربانخانی در طول زندگی کارهایی انجام میدهد، اما بعد از سفر کربلا تصمیم میگیرد تغییر کند و این تغییر را میتوان در نحوه زندگی او بعد از سفر دید.[۶]

بازخورد مردمی به کتاب
بعد از چاپ و انتشار کتاب٬ خیلی از مخاطبان نوجوان، دختر و پسر اظهار داشتند که شهید و کتاب سبب تغییر در سبک زندگیشان شده است. جدیدترین بازخوردی که داشتم یک خانم ساکن استرالیا بود. ایشان بعد از خواندن کتاب نذر میکند تا پدر و مادر شهید را به زیارت امام حسین(ع) ببرد. به خاطر همین نذر هم به ایران برگشته بود.[۵]
تقریظ مقام معظم رهبری
” | بسم اللّه الرحمن الرحیم
اینجا فطرتی پاک را، دلی روشن را، دستی خدمتگزار به ضعیفان را میبینیم که رشتهای از انوار خورشید حسینی، آنها را در خط نورانی جهاد و شهادت، به کار میاندازد و دارنده آنها را به اوج میرساند. مجید قربانخانی مصداق آیه: فَمَن یُرد الله ان یهدیه یشرح صدره للإسلام است. او لایق این عروج بوده و دل با صفا و روح با مرام او ظرفیت آن را داشته است. گوارایش باد و الحقنا اللّه به انشاءاللّه. تیرماه ۱۴۰۲ خانواده این شهید عزیز را در اینجا از نزدیک زیارت کردم.[۷] |
“ |

ترجمه به زبان عربی
مدیر انتشارات دارخوین، از ترجمه کتاب «مجید بربری»، به زبان عربی و توزیع آن در منطقه خاورمیانه خبر داد.[۸]
نشستهای برگزار شده درباره اثر

- نشست نقد و بررسی کتاب «مجید بربری» در خمین در ۱۳۹۸. این نشست با حضور کبری خدابخش دهقی، نویسنده کتاب، احمد طهرانی، فرماندار شهرستان خمین، حسین خسروی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خمین و جمعی از اعضای فعال در کتابخانه عمومی شهید بهشتی شهر خمین برگزار شد.[۹]
- مراسم رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب در تهران در ۱۴۰۳. هفدهمین مراسم پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و رویداد قهرمان ملی در فرهنگسرای بهمن برگزار شد. رونمایی و انتشار تقریظ حضرت آیتاللّه خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» مهمترین بخش این برنامه بود.[۱۰]
- جشن ۲۰هزارتاییشدن «مجید بربری» در مصلی تهران در ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸. مراسم رونمایی کتاب «مجید بربری» و جشن مربوط به آن، در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با حضور خانواده شهید برگزار شد.[۱۱]
- مراسم رونمایی از کتاب «مجید بربری» در اراک در ۱۳۹۸. در راستای سلسله نشستهای جشن امضا و معرفی کتاب که به همت مرکز کتاب طلائیه برگزار میشود، دوازدهمین جشن امضا و معرفی کتاب «مجید بربری» در اراک برگزار شد. این برنامه با محوریت کتاب «مجید بربری» با حضور کبری خدابخش دهقی، نویسنده اثر و پدر شهید مجید قربانخانی برگزار گردید.[۱۲]
اظهارنظرها درباره اثر

اکرم شاهی؛ استاد دانشگاه و منتقد کتاب
روایت ساده جوان امروزی
« | کتاب «مجید بربری» روایتی ساده و روان از زندگی یک جوان امروزی است که به دفاع از حرم اهل بیت(ع) برخاسته و با ایثارگری و جهاد در این مسیر، به شهادت رسیده است. این کتاب داستان زندگی شهید مدافع حرمی است که پیکرش پس از چهار سال به کشور بازگشت. شخصیت چندوجهی شهید مجید قربانخانی، باعث استقبال خوانندگان از این کتاب شده است.[۹] | » |
شیوه نگارش و سبکشناسی
« | توصیفی و حسب حال بودن اثر به عنوان شیوه نگارش مناسب است. از واژههای عامیانه زیاد استفاده شده است، که اگر واژههای سنگین و موجهتری میرفت بهتر بود تا توازن بین محتوا و زبان کتاب برقرار شود. از نظر سبکهای نگارش اروپایی، سبک اثر، رئالیسم است. بهمعنای بیان وقایع، آنگونه که هستند، که نویسنده کاملاً واقعگرایانه برخورد کرده است. از نظر دستهبندی انواع ادبی، نثر حماسی است.
مهمترین ویژگی قهرمان داستان، تغییر شخصیت قهرمان ما، مجید است. این شخصیت منفی نبوده است ولی با معیارهای شهید والامقام فاصله دارد و چنان خود را تغییر میدهد که خانواده، محله، و همه کشور را تحت تأثیر قرار میدهد. ویژگی خاص محتوای این کتاب، ایجاد همدلی و همحسی بین نویسنده، شهید، خواننده و خانواده شهید مجید قربانخانی است. متن به خوبی پیام فرستنده یعنی پیام شهید را به خوانندگان انتقال میدهد.[۱۳] |
» |

جانمراد احمدی؛ مدیر انتشارات دارخوین (ناشر کتاب)
چاپ این کتاب به رشد ما کمک کرد.
« | خدا را شاکرم که توفیق میزبانی خانواده معزز شهید قربانخانی را داشتم. انتشارات ما در اصفهان واقع شده و شهید قربانخانی اهل یافتآباد تهران است. خودمان هم نمیدانیم این کتاب چگونه سر از انتشارات ما درآورده است. فقط این موضوع مسلم است که ورود این کتاب به انتشارات ما، باعث رشد انتشارات بوده است. این یک اتفاق بیسابقه بوده که حدود چهارهزار نسخه از یک کتاب را تکفروشی کردیم.[۱۱] | » |
برشی از متن

تازه از سوریه برگشته بودند. هم موقع رفتن و هم برگشتن، عجیب هوای مجید در دلشان افتاده بود. ساعت سه و چهار نیمهشب بود. عطیه گوشیاش را روشن کرد. پیامی با این محتوا دریافت کرده بود.
«با سلام، بنده از پایگاه خبری مشرق نیوز هستم. میخواستم یک زندگینامه کلی و چندتایی خاطره از مجید، که تا کنون گفته نشده، برای بنده بیان کنید.»
عطیه قربانخانی اخم آورد و شروع کرد به غرولند.
- خدایا حالا من چی برا این بگم. ما که این مدت، به این خبرگزاری و اون روزنامه، همه خاطرات را گفتیم. حرف نگفتهای نمونده که بخوام بگم و خوابید. در خواب دید با مجید دارند شوخی میکنند. عطیه میخواست با کمربند، مجید را بزند که یکی از دوستان برادرش، از راه رسید و کمربند به مجید نخورد. عطیه افتاد و همه غشغش بهش خندیدند. دوست مجید گفت:
- میخواستی مجید را بزنی، خدا جوابت را داد و افتادی زمین.
مجید گفت:
- آبجی! اینم خاطره خوب، برو برا اون خبرنگار تعریف کن.
رفتن مجید، هیچ وقت در ذهنم نمیگنجید. فکر میکردم شوخی میکنه. مثل همه بیستوچند سال زندگیاش، به استثنای این اواخر، که شوخیشوخی سر کرد. میگفتم به قول خودش جوگیر شده، جو چند تا بچه هیئتی را گرفته که اومدهاند قهوه خانهاش و بعد از چند وقتی تموم میشه و میره.
هر بار که آبجیم نگران بود و به من زنگ می زد، با هقهق گریه میگفت: حسن، رفتنش قطعی شده، این داره میره. اگه بره من چه خاکی به سرم بریزم. ولی من در جواب اون گریهها، از ته دل غشغش میخندیدم و میگفتم: آبجی، نگران نباش. این فیلمشه! این هم یه اذیت جدیده، جوگیر شده. چشمش به چهارتا بچه هیئتی افتاده، این جوری شده. از دور و برش که برن، برمیگرده پیش همون رفیقهای قبلیش. قلیون و بقیه بساط. تو این قدر نگرانش نباش.
ما فکر میکردیم مجید جوگیر شده، ولی نشده بود.
مشخصات کتابشناختی
«مجید بربری؛ زندگی داستانی حر مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی» نوشته کبری خدابخش دهقی در ۱۵۲ صفحه، در قطع رقعی با جلد نرم ، برای اولینبار در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات دارخوین چاپ شده است. چاپ پنجاهم این اثر در سال ۱۴۰۳ روانه بازار چاپ شد.
نسخه الکترونیک «مجید بربری» در سایت فراکتاب قابل خرید و مطالعه است.
نوا، نما و نگاه
- فیلم/ قرائت متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب مجید بربری. خبرگزاری صداوسیما. ۳۰ آبان ۱۴۰۳
- کتاب «مجید بربری» تجدید چاپ شد. خبرگزاری صداوسیما. ۲۸ آبان ۱۴۰۳
- نماهنگ | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری». دفتر حفظ و نشر آیتالله خامنهای. ۱۴۰۳
- گفتوگو با نویسنده کتاب «مجید بربری». خبرگزاری صداوسیما. ۳۰ آبان ۱۴۰۳
پانوشت
- ↑ «مجید بربری». نشر شهید کاظمی. بیتا. دریافت شده ۳ دی ۱۴۰۳
- ↑ «مجید بربری». کتابرسان. بیتا. دریافت شده ۳ دی ۱۴۰۳
- ↑ «کتاب مجید بربری». ایران کتاب. بیتا. دریافت شده ۳ دی ۱۴۰۳
- ↑ «از قهوهخانه تا خانطومان». دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای. ۲۱ آبان ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ «از شیطنت تا شهادت». خبرگزاری دانشجو. ۲۷ آبان ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ««مجید بربری» را مقدس نکردم، او متحول شد». جوان آنلاین. ۲۲ آبان ۱۴۰۳
- ↑ «تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» منتشر شد.». دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.۳۰ آبان ۱۴۰۳
- ↑ «عربزبانها مخاطبان جدید «مجید بربری»». تسنیم. ۲۲ مهر ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۹٫۰ ۹٫۱ «نقد و بررسی کتاب «مجید بربری» در کتابخانه شهید بهشتی خمین». پایگاه نهاد کتابخانههای عمومی کشور. ۱۶ تیر ۱۳۹۸
- ↑ «مراسم رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب برگزار شد». مهر. ۳۰ آبان ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ «رونمایی و جشن ۲۰هزارتاییشدن «مجید بربری» برگزار شد». پایگاه مجمع ناشران انقلاب اسلامی. ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
- ↑ «مرکزی: معرفی و جشن امضاء کتاب «مجید بربری» در اراک + تصاویر». حلقه وصل. ۴ تیر ۱۳۹۸
- ↑ «نشست نقد و بررسی کتاب زندگی داستانی حر مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی». پژوهش استان مرکزی. ۱۶ تیر ۱۳۹۸