سیاه‌مشق

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سیاه‌مشق
نویسندههوشنگ ابتهاج
ناشرکارنامه
ناشر فارسی: کارنامه
محل نشرتهران
مکان ناشر فارسی: تهران
تاریخ نشر۱۳۳۲، ۱۳۷۸
تاریخ نشر فارسی: ۱۳۳۲، ۱۳۷۸
شابک۹۷۸۹۶۴۴۳۱۰۲۰۹
تعداد صفحات۳۶۳
موضوعکارنامهٔ شعر معاصر ایران و جهان
سبککلاسیک
زبانفارسی
سریشعر
نوع رسانهکتاب
طراح جلدحسن کریم زاده

سیاه‌مشق یکی از چند مجموعه شعر هوشنگ ابتهاج است که اولین نسخه آن نخستین بار در سال ۱۳۳۲ با ۳۶ غزل و در ۱۴۸ صفحه منتشر شد. نسخه مذکور، سروده‌های شاعر در سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹ را در بر می‌گرفت. اشعار این کتاب در قالب شعر کلاسیک فارسی سروده شده است. در طی سال‌های آتی این اثر در قالب سیاه مشق۱، ۲، ۳ و ۴ به صورت پراکنده توسط ناشرانی غیر از نشر کارنامه منتشر شد که هر یک جلدی جداگانه بود. اما نسخه کامل این مجموعه که شامل ۴ جلد است به همراه ۱۱ شعر جدید از این شاعر، برای اولین بار در سال ۱۳۷۸ توسط نشر کارنامه همه در یک جلد به چاپ رسید که آخرین نسخه آن، چاپ سی‌ام، در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است و هم اکنون چاپ تمام است. تا سال ۱۳۹۷، ۵۵۰۰نسخه از این اثر توسط نشر کارنامه منتشر شده است. (ص:۳) [۱]

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند

سیاه مشق یکی از مجموعه شعرهای سایه در قالب کلاسیک است. این شعرها به ترتیب چینش در کتاب شامل پنج بخش غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و قطعه هستند. صفحات پایانی کتاب شامل فهرستی است که در واقع شناسنامه اشعار محسوب می‌شود با ذکر سال، ماه و مکان سرودن هر شعر؛ و سروده‌های سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۷۸ شاعر را در برمی‌گیرد. شاعر در اثری چون سیاه مشق توانایی هر چه تمام خویش را در سرودن غزل نمایان می‌کند. [۲] ابتهاج احساسات درونی و پرواز اندیشه خود را در غزل و دو بیتی به نمایش می‌گذارد. اما تأثراتی که از زندگی مردم و وضع اجتماعی آنان می‌پذیرد را بیشتر درقالب نو بیان می‌کند. پس در مجموعه سیاه مشق بیشتر شاهد احساسات لطیف، عاشقانه و شاعرانهٔ وی هستیم.[۲]

آغاز با یک داستانک جذّاب دربارهٔ کتاب

یک بند در معرفی خلاصهٔ کتاب (بدون رجوع به اطلاعات شناسنامه‌ای)

صاحب اثر

امیرهوشنگ ابتهاج که بعدها نام شاعری سایه را برای خود برگزید در ۶ اسفند ۱۳۰۶ چشم به جهان گشود. او خیلی زود به یکی از قله‌‎های غزل‌سرایی در شعر معاصر تبدیل شد، چنان که شهریار دربارۀ او گفت:
سایه تمام غزل بعد از من است.
او سرودن غزل را در کنار سرودن شعر در قالب‌های دیگر سنتی تجربه کرد همچنین نمونه‌‎های موفقی نیز از شعر نو سرود.[۳]

گزارشی از شعرهای مهم در کتاب شعر

مفهوم برخی از ابیات در این کتاب به شعر گذشتگان نزدیک است. آن‌چنان که می‌‌خوانیم:
سایه: هر دمم پیش آید و با صد زبان خواند به چشم

وین چنین بگریزد و پرهیز باشد از منش

سعدی: دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی

بازار خویش و اتش ما تیز می‌کنی

سایه: رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم

آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم

سعدی: می‌روم و ز حسرت به قضا می‌نگرم

خبر از خویش ندارم که زمین می‌سپرم

می‌روم بی‌دل و بی‌یار یقین می‌دانم

که من بیدل و بی‌یار نه مرد سفرم...

سایه: کنون غبار غمم بر نشان ز چهره که فردا

چه سود اشک ندامتع که بر سرم بفشانی

سعدی: کنونم آب حیاتی به حلق تشنه فرو کن

نه ان زمان که بمیرم به آب دیده بشوئی

سایه: دست کوتاه من و دامن آن سرو بلند
حافظ: بعد از این دست من و دامن ان سرو بلند

سایه: حوله قرستاده به دست صبا

گفت رخش پاک کن ای مرحبا

سعدی: ای نفس خرم باد صبا

از بر یار آمده‌ای مرحبا

ایرج: منتظر حوله باد سحر

تا کند خشک بدان روی تو

وجود چنین شباهتی در این ابیات و ذکر آن‌ها به این معنی نیست که سایه مقلد دیگران است بلکه باید گفت در زمینه غزل آنقدر سروده‌‌اند که شاید گاهی مضمون تازه‌ای برای کسی باقی نمی‌ماند. لذا سایه به اندازه‌ای قدرت سخن دارد که بتواند مضامین عالی و نو ایجاد کند. گر چه بسیاری از شعرها و ابیات سیاه مشق ناب و نوین‌اند اما از این میان دو بیت بکر و کم‌تر سروده شده را می‌خوانیم:

بخت از منت گرفت و دلم آنچنان گریستکز دست کودکی بربائی پرنده‌ای

ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ ᗙ
سری به صخرهٔ زانوی من بسای ای اشککه در سکوت شبنم آبشار را مانی

غزل «زبانِ نگاه» سروده‌ای است که از نظر قالب و تکنیک، بسیار فصیح، منسجم و لطیف است[۱]:

نشود فاش کسی آن چه میان من و توستتا اشارات نظر نامه‌رسانِ من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویمپاسخم گو به نگاهی که زبانِ من و توست
روزگاری شد و کس مردِ رهِ عشق ندیدحالیا چشمِ جهانی نگرانِ من و توست
گر چه در خلوتِ رازِ دلِ ما کس نرسیدهمه جا زمزمهٔ عشقِ نهانِ من و توست
گو بهارِ دل و جان باش و خزان باش، ارنهای بسا باغ و بهاران که خزانِ من و توست
این همه قصهٔ فردوس و تمنای بهشتگفت‌وگویی و خیالی ز جهانِ من و توست
نقشِ ما گو ننگارند به دیباچهٔ عقلهر کجا نامهٔ عشق است نشانِ من و توست
سایه ز آتشکدهٔ ماست فروغ مَه و مهروه از این آتشِ روشن که به جان من و توست

دلیل شهرت

هوشنگ ابتهاج شاعر محبوب معاصر است که سرایش غزل و شعر نو را همزمان آغاز کرد. او در شعر تحت تأثیر نیما یوشیچ و شهریار است. وی بیشتر به غزل‌سرایی مشهور است. مضامین عاشقانه در اشعار ابتهاج رنگ و بوی اجتماعی تر به خود گرفته و نیز تجربه های شخصی در آثارش به خوبی نمایان است. ابتهاج هنر غزل سرایی خود را در سیاه مشق به نمایش گذاشته است و بسیاری از سروده های او در این اثر از بهترین غزل های عصر ما هستند.[۴]

تقدیم‌شده به

مقدمه‌نویس یا یادداشت‌نویس

در یکی از صفحات نخست کتاب آمده است: «با یاد دوست از دست رفته محمد زهرایی که ذوق هنرمندانه‌اش در آرایش کتاب بی‌همتا بود.»

چرا باید این کتاب را خواند

سايه استاد مسلم زبان فارسی است. مهارت وی در به كارگيری الفاظ و تناسبی كه بين فرم و محتوا ايجاد كرده به شعرش توانی داده كه توانسته از اقران خود برتر باشد. هر کتابخوانی ، خواه ناخواه، تعدادی از سروده‌های او را در ذهن دارد. ابتهاج استادانه مضامين اجتماعی را وارد غزل كرده است بی‌آنكه به روح غزل خدشه‌ای وارد کند. از آنجا كه همواره با واقعيت‌های زندگی سروكار داشته و نيز چون اين واقعيت‌ها در بسياری موارد تلخ بوده گاهی شعر او «تلخ چون باده دلپذير چو غم» مي‌گردد اما شعرش هرگز به كلي خالی از اميد نمی‌شود؛ چنانكه خودش نيز با وجود ناملايمات همواره اميدوار بوده است. اهل افراط در نوگرايی نيست چنانكه اهل افراط در كهن‌پردازی هم نيست. شعرش با وجود آنكه ريشه در سنت دارد و استحكام اشعار كلاسيک را داراست، بديع و نوآورانه نيز هست. او با قوت بيان و خلاقيت هنرمندانه خود توانسته اشعاری تأثیرگذار از خود به يادگار بگذارد. در شعرهای قديم‌ترش البته شور و هيجان و نوگرايی بيشتری ديده مي‌شود، به جاي آن در شعرهاي دوره‌هاي بعدی او پختگی بيشتری وجود دارد. سايه به موسيقی نيز بسيار علاقمند است و سال‌ها در این زمینه فعالیت کرده است. همین علاقه و مهارت در موسیقی تأثیر خوبی بر سروده‌هایش گذاشته است. و آن‌ها را خوش‌آهنگ‌تر کرده است. وی زبان روان خود را در وزن‌هایی رام قالب می‌بندد.[۳]

برای کسانی که کتاب را خوانده‌اند

ابتهاج با اينكه پاكيزه‌ سخن است و روان و فصيح شعر مي‌گويد اما در بازبینی سروده هایش وسواس بسيار دارد. گزيده‌گوست. هنری دارد كه بسياري از هنرمندان نامی ندارند و آن «هنر به گزينی» است. سايه سلیقه ی آسان گیر ندارد . از همین روست که مي‌گويد: «اگر يک بار ديگر به دنيا مي‌آمدم دو سوم اين شعرهايی را كه گفتم نمی‌گفتم… با اينكه همين مقدار شعری كه در تاسيان و سياه مشق است از بين مقدار زيادي شعر انتخاب شده ولي باز دو سوم از همين‌ها را هم دور مي‌ريختم.»[۳]

مشخصات کتاب‌شناختی

تعداد صفحات، دفعات چاپ، جمع کل تیراز و ناشرانی که اثر را چاپ کرده‌اند

با اینکه سیاه مشق برای نخستین بار در سال ۱۳۳۲ منتشر شد هر چند کم‌حجم‌تر از نسخه حاضر، اما اطلاعات دقیقی از ناشر اثر در آن سال‌ها در دسترس نیست. تا سال ۱۳۷۸ که نشر کارنامه برای اولین بار آن را به صورت ۴ جلد در یک جلد منتشر کرد. با نظر به آخرین نسخه از این کتاب که در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسید؛ سیاه مشق ۳۶۳ صفحه دارد و تا همان سال ۹۷، ۵۵۰۰ نسخه از این اثر منتشر شده است.

طراحی جلد و تصویرسازی

تغییرات طرح جلد در چاپ‌های مختلف

منبع‌شناسی (پایان‌نامه و مقاله نوشته شده دربارهٔ کتاب)

  • بررسی و کاربرد تشبیه در غزلیات هوشنگ ابتهاج، با رویکرد به مجموعه سیاه مشق، به کوشش دکتر حسین خسروی، دکتر مظاهر مرادی نیک‌خواه و دکتر عبدالله، منتشر شده در مجله زیبایی شناسی ادبی، زمستان ۱۳۹۷، شماره ۳۸، طی صفحات ۵۷ تا ۸۰.
  • نقدی بر غزل معاصر، به مناسبت انتشار سیاه مشق. به کوشش عبدالمحمد آیتی،‌منتشر شده در مجله فرهنگ نو، تیر ۱۳۳۲، شماره۹، طی صفحات ۴۱ تا ۵۹.
  • دفتر سیاه مشق ۳ هوشنگ ابتهاج بر اساس چهارچوب نظری رقیه حسن. به قلم مریم کریمی نیای همدانی، با راهنمایی دگتر زینب محمد ابراهیمی، با مشاوره دکتر بلقیس روشن. بهمن ۱۳۸۸


جستارهای وابسته

پانویس

منابع

پیوند به بیرون