سلول‌های بهاری

از ویکی‌ادبیات
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سلول‌های بهاری
نویسندهبهنام باقری
ناشرانتسارات راه‌یار
زبانفارسی
نوع رسانهکتاب

کتاب سلول‌های بهاری، به قلم بهنام باقری، خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند، پدر دانش سلول‌های بنیادی ایران است.[۱]

* * * * *

سلول‌های بهاری، خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند است. کسی که برای اولین‌بار در سال ۱۳۸۲ به همراه همکارانش در پژوهشگاه رویان موفق شد تا سلول بنیادین انسانی تولید کند و به‌واسطه آن علم بیولوژی را به شدت تکان دهد. بهنام باقری در طول مصاحبه‌هایی که با دکتر بهاروند انجام داده است، موفق شد تا خاطرات او را در قالب یک کتاب گردآوری کند.[۱] این کتاب شامل دو سرفصل تاریخ شفاهی سلول‌های بنیادی و خاطرات شفاهی آقای دکتر بهاروند است. نثر این کتاب روان و برای مخاطب عام نوشته شده است.[۲]

برای کسانی که کتاب را نخوانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند

خلاصه کتاب

"سلول‌های بهاری" راجع به توانایی و مقاومت دانشمند ایرانی، «حسین بهاروند» می‌باشد که در چند جبهه مشغول جهاد و مبارزه می‌باشد. از جمله توانایی‌ها و نقاط قوت این کتاب این است که مصاحبه‌گر و نویسنده آن یک نفر می‌باشد و همین امر موجب شده است نویسنده این اثر بر نقاط مهم و تاریک و روشن مسائل مسلط باشد. کتاب با یک خاطره از دکتر به زبان محلی لری آغاز می‌شود و همین امر موجب جذابیت و تشویق خوانده به ادامه مطالعه می‌شود.

همچنین با تمرکز این کتاب بر حیات علمی دکتر حسین بهاروند و برخی مشکلات پیش رو مانند بیماری همسر ایشان، برخی می‌پندارند گام‌برداشتن در مسیر علم و دانش و تلاش در این زمینه نوعی آسایش محسوب می‌شود اما این‌گونه نیست و زندگی پر از فراز و نشیب‌های زیادی است که هر فردی با آن روبه‌رو می‌شود.

با توجه به این مسئله که پژوهشگران و محققان در مسیر حرکت خود در باب علم با سنگلاخ‌های زیادی برخورد می‌کنند و از جمله آن‌ها می‌توان فقدان مکان مناسب، سیستم اداری پیچیده و موانع نام برد اما باز هم باید با بعد روانی و این جبهه طاقت‌فرسا جنگید تا بتوان به موفقیت رسید. وجود این موانع و مشکلات به عنوان سم برای پژوهشگران تلقی می‌شود و گاهی اوقات راه پیشرفت آن‌ها را مسدود می‌نماید. این نویسنده بزرگ با گذر از این موانع و با توسل به اقتدار، استقلال، قدرت و توانایی خود توانست این سد عظیم را بشکند و به پیروزی برسد.

در این راستا، آنچه موجب تفاوت دانشمندان ایرانی از دانشمندان پوزیتویست می‌کند، وابستگی و توسل آن‌ها به تعالیم مذهبی می‌باشد که هویت آن‌ها را مجزا می‌سازد و این سیر مداوم به سوی حق است. نمونه‌های بارزی از این امر در کتاب حاضر وجود دارد که می‌تواند آن‌ها را متفاوت جلوه دهد. این کتاب با اینکه تخصصی می باشد ولی نمودهای دینی نیز در آن مبرهن هستند. بر این اساس، این کتاب می‌تواند منبع مفیدی برای همه افراد بالاخص جوانان و نوجوانانی باشد که در راه ورود به دانشگاه هستند.[۳]

درباره دکتر حسین بهاروند

حسین بهاروند، استاد و پژوهشگر در پژوهشکده زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی پژوهشگاه رویان، در اسفند ۱۳۵۰ در شهر اصفهان به دنیا آمد. اما پدر و مادرش از اهالی خرم‌آباد هستند. او در دانشگاه‌های شیراز، شهید بهشتی و خوارزمی تحصیل کرد و در سال ۱۳۷۶ به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در سال ۱۳۸۲ توانست برای اولین‌بار در ایران سلول‌های بنیادی رویانی انسانی و همچنین موشی را تولید کند.[۱] در سال ۱۳۸۷ نیز به همراه همکارانش موفق به تولید سلول‌های بنیادی پرتوان القائی انسانی شد. این فعالیت‌ها او و همکارانش را قادر ساخت تا شاخه‌های مختلف پزشکی بازسازی را در ایران پایه‌گذاری کنند. ایشان تاکنون بیش از سی جایزه ملی و بین‌المللی، از جمله جایزه رازی، خوارزمی، آیسسکو، آکادمی علوم جهان، یونسکو و جایزه مصطفی (نشان عالی علم و فناوری جهان اسلام) دریافت کرده است.[۴]

برشی از متن کتاب

کار من عشق من است و به ساعات و سختی‌هایش فکر نمی‌کنم؛ در ضمن بزرگ‌ترین تفریح من هم هست. سعی کنبم چند بُعد داشته باشیم؛ برای مثال، تنها مشغله‌مان درس نباشد و سعی کنیم به ابعاد دیگری مانند ورزش، خانواده و درک مردم هم توجه داشته باشیم. بدین ترتیب رشد، همه جانبه و متعادل می‌شود. به عبارتی اگر مغزتان بزرگ شود، دست و پایتان هم بزرگ می‌شود. خودتان که بزرگ شدید باید محیط اطرافتان را هم بزرگ کنید؛ وگرنه وقتی روی صندلی کوچک قبلی بنشینید می‌شکند و با این‌کار حتی به دیگران هم آسیب می‌زنید. در این مسیر به پیشرفت دیگران نیز کمک کنیم. بزرگ‌بودن به پُست و مقام نیست، بلکه کمک به ساختن آینده‌ای بهتر است. همه ما متعهد به کمک برای پیشرفت دیگران هستیم. قبول مسئولیت‌هایمان را به عنوان قبول چالش و وظیفه و تعهدی برای تسهیل پیشرفت جوانان نگاه کنیم؛ راهی برای رسیدن آن‌ها به روزی که بتوانند مایۀ حرکت بیشتر و پیشرفت بشریت شوند. به قول آیت الله بهجت معتقدم «به این دنیا آمده‌ایم تا با زندگی‌کردن قیمت پیدا کنیم، نه به هر قیمتی زندگی کنیم.» از آن‌جا که دو بار متولد نمی‌شویم باید حداکثر بهره را از این فرصت ببریم. گاهی این زمان صرف تحقیق و مطالعه می‌شود، گاهی خواب، گاهی خوراک، گاهی ورزش، گاهی معاشرت با خوبان و گاهی سفر و کارهایی ازاین دست. زندگی لطف خدا است و هرطور به آن بنگری همان‌طور می‌نماید. برای بعضی‌ها «هرچی سنگه، مال پای لنگه»، برای برخی هم «هرچی سنگه» چالشی است برای پخته‌ترشدن، پیروزی، پیشرفت و درنهایت مؤثر‌بودن. هرچه هدف بزرگ‌تر، مسیر بسیار سنگلاخی و پر نشیب و فرازتر... [۱]

رونمایی از کتاب

به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی، آیین رونمایی کتاب «سلول‌های بهاری» دستیابی ایران به دانش سلول‌های بنیادی و بزرگداشت پروانه فرزانه مدیر بانک سلول‌های انسانی و جانوری مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی ایران (وابسته به جهاد دانشگاهی) ۲۷ تیرماه با حضور حسین بهاروند، راوی کتاب و همسر خانم فرزانه، بهنام باقری نویسنده کتاب، روح‌الله نجابت نماینده مردم شیراز در مجلس، حجت‌الاسلام مهدوی معاون نهاد رهبری دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ثنایی استاد دانشگاه علوم پزشکی، ایمانیه عضو هیات‌ علمی و هیات امنای دانشگاه علوم پزشکی، فاطمه سادات لطیفی فعال حوزه زنان و خانواده، مسعود ملکی مدیر مدرسه سینمایی عمار و جمعی از اساتید، دانشجویان و علاقه‌مندان در بیمارستان قلب الزهرا این شهر برگزار شد.[۵]

نقدهای مثبت

تمجید سعید جلیلی از کتاب «سلول‌های بهاری»

«بارش زلال اسلام ناب در این سرزمین رویش‌هایی دارد که مناسبات مرسوم را کنار می‌نهد و از «قنات‌ ملک» حماسه‌ مقاومت می‌آفریند و از «کُرِ گَه» حماسه‌ پیشرفت. «سلول‌های بهاری»، به‌خوبی روایت می‌کند رمز لقمه‌ حلال را در گشایش راز پیشرفت، و نشان می‌دهد آقا‌بودن را در ایمان و عمل صالح، و آقازاده‌ای که چون پروانه‌ای فرزانه، برای ملت خود و جهان اسلام امید و افتخار می‌آفریند.»[۶]

از زبان نویسنده کتاب

یکی از نکاتی که برایم سؤال بود، این صحبت این بود که بعضی از دانشمندان کشور حتی آن‌هایی که دلسوز کشور بودند، وقتی که که خبر دستیابی به «سلول‌های بنیادی» مطرح شد، نامه‌ای به رهبر انقلاب نوشتند که آقا باور نکنید این حرف‌ها، درست نیست، از خارج وارد کرده‌اند و این کار در کشور ما شدنی نیست که ماجرای این موضوع هم به‌طور مفصل در کتاب آمده است و این سؤالی که داشتم با این کتاب برطرف شد که در واقع جوانان و دانشمندان عزیز و پرتلاش ما بودند که توانستند به این دانش مهم دست پیدا کنند. این جمله امام خمینی(ره) همیشه برای من جالب بود که گفتند «از دامان زن، مرد به معراج می‌رود»، نمی‌توانستم درک کنم که یعنی چی، نقش زن در زندگی چقدر می‌تواند باشد که مرد فقط با اتکا به زن به معراج می‌رود که این مسئله هم در جریان این کتاب و با توجه به ارتباطی که طی دو-سه با آقای دکتر بهاروند و خانواده ایشان داشتیم، برای من حل شد. مرحوم فرزانه وقتی همسرشان را برای سفر علمی به کشور آلمان راهی می‌کنند، خطاب به بهاروند می‌گویند وقتی ساک شما را برای این مسافرت علمی آماده می‌کنم، مانند زنانی هستم که همسرشان را به جنگ می‌فرستند، در واقع، خانم دکتر فرزانه چنین نگاه متمدنانه‌ای به مقوله علم و پیشرفت کشور داشته‌اند.[۵]

معرفی کتاب «سلول‌های بهاری» برای مسابقه کتابخوانی «هشت بهشت»

کتاب «سلول‌های بهاری»، برای چهارمین آزمون مسابقه کتابخوانی «هشت بهشت» در دومین‌سال برگزاری به دانشجویان کشور معرفی شد.[۲]


پانویس