تاریخ با طعم زغال اخته
رمان «تاریخ با طعم زغال اخته» به قلم یوسف قوجق داستانی در دل پهلوی ویژه نوجوانان بوده و اولینبار در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این اثر برگزیده بخش کودک و نوجوان هجدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین در سال ۱۳۹۹ شدهاست.
«تاریخ با طعم زغال اخته» داستانی در دل پهلوی است و به ماجراهای دوران رضاشاه میپردازد. این داستان، از علاقه یک زن و مرد به هم آغاز میشود. زن و مردی که دو روحیه متفاوت دارند؛ زن که «آنا» صدایش میزنند، از مخالفان رضاشاه اما مرد از قزاقها و کهنهسربازهای رضا شاه میباشد. این اثر برای گروه سنی نوجوان نگارش شده است. نویسنده تلاش دارد تا با استفاده از نثری شیرین و شخصیتپردازی و با استفاده از گفتوگوهای متعدد، خواندن این اثر را برای مخاطب خود جذاب کند. این اثر میکوشد تا در لابهلای ماجراهای خود، از علل پدید آمدن انقلاب بگوید.
یوسف قوجق در نگارش طرح کلی و جزئیات کتاب «تاریخ با طعم زغال اخته»، تحقیقات جامعی را درمورد کودتای ۱۲۹۹ آغاز کرده و در این راه، از معتبرترین منابع تاریخی کمک گرفته است، تا اطلاعاتی که در اختیار مخاطب نوجوان خود قرار میدهد، همگی مستند به منابع دستهاول باشند. پیام یوسف قوجق را در این کتاب میتوان یک جمله دانست: با وجود مخالفتها و تفاوتها باید زندگی کرد!
نویسنده باور دارد که دانستن تاریخ برای نوجوانان امروزی ضروری و بسیار مفید است. اما این نکته را هم باید بپذیریم که حتی در کنار تفاوتهای عقیدتی و سیاسی هم میتوانیم مهر و محبت خود را نثار یکدیگر کنیم. اثر حاضر را علاوه بر داستانی تاریخی و اجتماعی که رنگوبوی عاشقانه دارد، میتوان دعوتنامهای برای صلح، بخشش و درک متقابل دانست. یوسف قوجق، رماننویس کارکشته اهل سنت، در کتاب تازه خود، از زوایای مختلف به ماجراها پرداخته است. نویسنده معتقد است که تاکنون آثار بسیاری با توجه به چگونگی وقوع انقلاب نوشته شده است. البته بسیاری از آنها هم داستانها و رمانهای موفقی بودهاند، اما در طی این سالها، کمتر کتابی در حوزه ادبیات نگاشته شده که به چرایی انقلاب توجه داشته باشد.
خلاصه اثر

نویسنده در سالهای آغازین جنگ تحمیلی، با فرهاد که رزمنده بسیجی است، آشنا میشود. وقتی برای نخستین بار به منزل فرهاد میرود، عکسی از پدربزرگ فرهاد با متنی آمیخته با راز میبیند. از فرهاد میشنود که پدربزرگش افسر ارتش در دوره رضاخان و متعصب به رضاشاه، در سالهای آخر عمر، یک روز با پیرزنی به نام آنا آشنا شده و چند روز پس از آن آشنایی با او، فوت کرده است.
نویسنده وقتی از فرهاد میشنود که آنا (همان پیرزن) یکی از مبارزان آزادیخواه دوره رضاشاه بوده، به این موضوع و چگونگی آشنا شدن پیرمرد و پیرزن کنجکاو میشود. بعد هم وقتی میشنود که آنا مادربزرگ یحیی (همکلاسی سالهای ۱۳۵۰ فرهاد) بوده و هیچ نسبت فامیلی بین آنا و پدربزرگش نبوده، کنجکاویاش بیشتر از قبل میشود. برایش جالب است که بداند ماجرای آشنایی پیرزن مبارز دوره رضاشاه و پیرمرد طرفدار رضاشاه چه بوده و چگونه آشنا شده و چرا پس از آن آشنایی فوت کردهاند؟ نویسنده علاوه بر شنیدن حرفهای فرهاد، به سراغ یحیی میرود تا از زبان او ماجرای مادربزرگش را بشنود. به همین شکل غیر از فرهاد، به سراغ دیگر دانشآموزان سالهای ۱۳۵۰ (که هر کدام در صنفی مشغول به کار هستند) میرود تا روایتهای تکتک آنها را درباره یحیی و فرهاد بشنود. هر کدام از راویها، از کل انداختنهای یحیی و فرهاد در زنگهای تفریح مدرسه و تلاش آنها برای افزایش تعداد طرفدارهایشان سخن میگویند. کَلانداختنهایی که کمکم به رنگ سیاسی (درباره رضاشاه و نقش انگلیس) تبدیل شده است.
در ادامه داستان، مشخص میشود که پدربزرگ فرهاد و مادربزرگ یحیی (دو قطب مخالف و مقابل هم) قصد داشتهاند حرفها و ایدههایشان را از طریق نوههایشان به بچهها برسانند. (به یک معنی، دو تئوریسین پیر کاملاً مخالف [فکری و جنسیتی])، در پشت پرده، از طریق نوههایشان به جدال با هم میپرداختهاند و البته این موضوع در طول رمان، به شکلی کاملاً ضمنی و زیرپوستی مطرح میشود. با اتفاقات ریز و درشتی که رخ میدهد، یحیی از مدرسه اخراج میشود. در میان بچهها، یحیی به قهرمان تبدیل میشود. فرهاد که در مظان اتهام است، کمکم به یحیی نزدیک میشود و با آشنا شدنش با آنا (مادربزرگ یحیی)، تمام صحبتهایی که با اخراج یحیی ناتمام مانده، به دانشآموزان میرساند و نقش یحیی را در آگاهسازی دانشآموزان برعهده میگیرد. در خاتمه، هر دو نوه (یحیی و فرهاد) تصمیم میگیرند که پدربزرگ و مادربزرگشان را با هم آشنا کنند.[۱]
این اثر در چهارده فصل نگارش شده است که فصول صرفا شمارهگذاری شدهاند ولی در دل هر فصل به مطالب ذیل پرداخته میشود:
- فصل اول: روایت نویسنده؛
- فصل دوم: روایت فرهاد از ماجرا؛
- فصل سوم: روایت داریوش از ماجرا؛
- فصل چهارم: روایت فرهاد از ماجرا؛
- فصل پنجم: روایت کریم از ماجرا؛
- فصل ششم: روایت یاسر از ماجرا؛
- فصل هفتم: روایت حبیب از ماجرا؛
- فصل هشتم: روایت ناصر از ماجرا؛
- فصل نهم: روایت یوسف از ماجرا؛
- فصل دهم: روایت رمضان از ماجرا؛
- فصل یازدهم: روایت فرهاد از ماجرا؛
- فصل دوازدهم: روایت کوروش از ماجرا؛
- فصل سیزدهم: روایت فرهاد از ماجرا؛
- فصل چهاردهم: روایت یحیی از ماجرا.[۲]
داستان در فصل اول از روایت نویسنده از «یک عکس و یک راز» آغاز و در فصل چهاردهم با «پایان داستان: قطاری سنگین، قطاری خالی» به اتمام میرسد. [۲]
داستان نشر کتاب
این موضوع زمانی برای نویسنده اهمیت پیدا میکند که متوجه دو پرسش نسل نوجوان و جوان امروز کشورمان میشود. انقلاب «چرا» رخ داد و «چگونه» رخ داد؟ درباره «چگونه» رخ دادنش، کتابهای داستانی زیادی نوشته شده، اما درباره «چرا» رخ دادنش کمتر نوشتهاند. اغلب کتابهایی که درباره چرایی این موضوع نوشته شده، کتابهای تحلیلی و تاریخی غیرداستانی هستند و نسل پرسشگر امروز جامعه ما، برای رسیدن به پاسخ این پرسشها، اقبال کمتری به مطالعه کتابهای صرفاً تاریخی و تحلیلی دارند. در این بین، آن چنان که به ذائقه همگان و بهویژه نسل نوجوان و جوان خوش مینشیند و آنها را ترغیب به خواندن میکند، استفاده از قالب داستانی است، به خصوص اینکه همان وقایع تاریخی را در داستانی بخوانند که طعمی خوش داشته باشد. این است که نویسنده تصمیم میگیرد و تاریخ پهلوی اول را در قالب رمان و با طعم زغالاخته به مخاطبان نوجوان عرضه کند؛ تا با خواندن تاریخ آن دوره لذت ببرند و خسته نشوند.[۳]
درباره نویسنده

یوسف قوجق در اول خرداد ۱۳۴۷ در روستایی به نام «اوخلیبالا» از توابع شهرستان رامیان در استان گلستان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و راهنمایی و متوسطه را در شهر گنبدکاووس سپری نموده است. در سال ۱۳۶۵ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی تحصیلاتش را ادامه داده و در سال ۱۳۷۰ فارغالتحصیل شده است.
همان سال ازدواج کرده و دو سال خدمت سربازی (۱۳۷۲-۱۳۷۰) را در مجله نهال انقلاب (ارگان نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران) در تهران سپری نموده است و همزمان با آن، با بازنویسی خاطرات رزمندگان، به صورت نیمهوقت با انتشارات و تبلیغات نیروی زمینی سپاه در تهران همکاری نموده که حاصل آن، چاپ چهار عنوان کتاب بوده است که در جشنوارههای مختلف ادبیات مقاومت، جوایزی را کسب نموده اند. بعدها در رشته مردمشناسی (کارشناسی ارشد) تحصیلات تکمیلی خود را ادامه داده است.[۴]
قوجق نویسندگی را از دهه شصت به طور جدی آغاز کرده است و در نیمه همین دهه، با انتشار داستانی در هفته نامه «کیهان بچهها»، به جرگه نویسندگان پیوسته است. انتشار نخستین مجموعه داستان او با عنوان «کجاوه» در آغاز دهه هفتاد، مقدمهای برای نگارش و انتشار چندین مجموعه داستان و نیز آثار دیگری در زمینه ادبیات داستانی در حوزه کودک و نوجوان بود. وی اصالتاً ترکمن است و به همین دلیل، در اکثر آثار این داستاننویس، تاریخ، فرهنگ و باورهای ترکمن حضوری پُررنگ دارند. درونمایه اغلب آثار داستانی وی (که غالباً فضایی بومی دارند) دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، موضوعات تاریخی، مشکلات نوجوانان و مسایل فرهنگی و اجتماعی جامعه است.
- عضویت انجمن قلم ایران،
- عضویت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ایران،
- کارشناس ادبی مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،
- دبیری سرویس داستان در نشریات نهال انقلاب،
- امید آینده و آیندهسازان،
- مدیر اجرایی جشنواره انتخاب کتاب سال کانون و داور مقدماتی آن جشنواره،
- همکاری ادبی با رادیو سراسری،
- داوری بخش داستان در برخی از جشنوارههای ادبی استانی و سراسری،
- مترجم و مشاور فرهنگی سفیر جمهوری اسلامی ایران در ترکمنستان
از جمله فعالیتهای وی در طول این سالها است.
آثاری که از وی به دیگر زبانها ترجمه و در دیگر کشورها منتشر شده عبارتند از:
- نبرد در قلعه گوگتپه (به زبان ترکمنی / ترکمنستانی)؛
- لالو (به زبان انگلیسی)؛
- نردبانی رو به آسمان (به زبان عربی).[۵]
نظر نویسنده درباره اثر

شخصیتهای آشنا
من از شخصیتهایی در این رمان استفاده کردم که شبیه آنها در هر خانه و خانوادهای هستند. این موضوع به مخاطب اجازه میدهد که با شخصیتها ارتباط خوبی برقرار کنند و تحول آنها را در روایت حوادث دنبال کنند. پدربزرگ فرهاد و مادربزرگ یحیی، بهعنوان راویان ماجراهای مربوط به رضاشاه به نظرم خوب مطرح شدهاند.
روایت شروع نگارش کتاب
بر این نظر هستم که یکی از رسالتهای رمان و داستان، لذت بردن و تفریح ذهنی است. چون میدانیم که همه انسانها به طور ناخودآگاه از خواندن و شنیدن وقایع علت و معلولی ـ که اساس داستان است ـ لذت میبرند و بخش عمدهای از جذابیت داستان، تأمین این حس است. بر همین اساس وبنا به پیشنهاد گروه کارشناسان کودک و نوجوان حوزه هنری که آن زمان آقای رضایی مسئولیتش را برعهده داشتند، برای نگارش رمان با موضوع دوره پهلوی، طرح و خلاصهای از خط داستانی را ارائه کردم که مورد استقبال قرار گرفت. بر همین اساس، آقای رضایی برخی از منابع مرتبط با رضاشاه را برایم فرستاد و خودم نیز از مدتها پیش، برخی دیگر از کتابهای مرتبط با حوزه سیاست انگلیس در کودتای ۱۲۹۹ را مطالعه و فیشبرداری کرده بودم. علاوه بر این، کتاب قاموس اصطلاحات و کنایات دوره قاجار را خواندم تا بتوانم در دیالوگهای اشخاص استفاده نمایم، چون بر این نظر بودم که کنایات و اصطلاحات آن دوره از زمان وقوع داستان، علاوه بر لحن شخصیتها، برای مخاطبان نوجوان نیز حائز اهمیت و جالب خواهد بود. همین کار را هم کردم و در شخصیتپردازی اشخاص رمان، از این کتاب بهره زیادی بردم.
تضارب و تعارضات
داستان این رمان به نظرم ساختار جالبی دارد. استفاده از روایتهای دانشآموزان در سالهای ۱۳۵۰ و مجادله و کَل انداختنهای آنها باعث شده، اطلاعات مد نظر به تدریج به مخاطب ارائه شوند. این ساختار چندگانه امکان ارائه دیدگاههای مختلف و تغییرات شخصیتهای اصلی را هم فراهم میکند. مضمون و ایده اصلی داستان، درباره تضادها و تعارضات در نظرات اشخاص است. به نظرم، این ایده وجود معانی عمیق در داستان را نشان میدهد و مخاطب را به تفکر و تأمل در مورد ابعاد مختلف ایدهها و انتقادات از دیدگاههای متفاوت دعوت میکند. داستان شامل تداخل و تضارب دو دیدگاه مختلف، در دو خانواده و تأثیر آن بر نسل جدید است. همچنین، تحول شخصیتی فرهاد و یحیی و تأثیر اتفاقات روی آنها نیز به عنوان موضوع فرعی داستان مورد توجه من بوده است.
معناها به صورت زیر پوستی
داستان به شکل خطی و زمانبندیشده به جلو میرود و اتفاقات بهتدریج روایت میشوند . بخشهای مختلف داستان به ترتیب به همدیگر مرتبط میشوند. ساختار داستان معطوف به توسعه روابط شخصیتها و نقل اندیشهها است. سعی کردهام از یک سبک نوشتاری روایی و تشریحی استفاده کنم تا تفاصیل و احساسات شخصیتها به مخاطب منتقل شود. تلاش کردهام در داستانم به خوبی پیامهایی درباره تأثیر دیدگاهها و اندیشهها بر نسلهای آینده، تحول شخصیتی و تغییر نگرشها را ارائه بدهم. البته این معناها به صورت ضمنی و زیرپوستی در داستان مطرح میشوند.
جوایز و افتخارات
اثر برگزیده در بخش کودک و نوجوان هجدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین در سال ۱۳۹۹.[۶]

نشستهای مهم درباره اثر

نشست نقد و بررسی رمان «تاریخ با طعم زغال اخته» با حضور نویسنده اثر و تعدادی از اهالی هنر و قلم در کافه کتاب سوره مهر، ۱۵ تیر ۱۴۰۱.[۷]
اظهارنظرها درباره اثر

حسن احمدی؛ نویسنده و منتقد ادبی
نگاه منصفانه نویسنده
« | یکی از نکات مثبت آثار آقای قوجق این است که نگاه منصفانه و دور از شعار دارند. داستان اوج و فرودهای خوبی دارد و مخاطب را با خود همراه میکند. دو شخصیت داریم که نظرات مخالف هم دارند. هرکدام به نکاتی از تاریخ پهلوی اول اشاره میکنند. البته در بخشی از کار، سخنرانیها باعث میشود مخاطب خسته شده و گرفتار پیچیدگی گردد و راوی را گم کند. در تمام طول کتاب من بیشتر از آن که حس کنم یک کتاب تاریخی میخوانم، بُعد قصهپردازی آن برایم پررنگتر بود. با همه نکات مثبت و منفی، من مایل هستم که جلد دومی درمورد دوره پهلوی دوم وجود داشته باشد. اعتقاد دارم خواندن این کتابها توسط دانشآموزان در مدرسه خیلی بهتر از کتابهای تاریخی است که برای آنها فایدهای ندارد. این باعث میشود دانشآموزان حتی با یکدیگر گفتگو کنند و فضای خوبی را در کلاس ایجاد میکند.[۷] | » |
محمدرضا شرفی خبوشان؛ نویسنده
تاریخ این باربرای نزدیک کردن انسانها
« | نویسنده در کتاب «تاریخ با طعم زغال اخته» به نوجوان آموزش میدهد و صاحب تفکر است. او تاریخ را بهانهای در جهت همدلی و دوستی قرار میدهد. تاریخ باید بتواند یک اتحاد در جامعه ایجاد کند و نسلها را به هم نزدیک کند. همانطور که در این کتاب هم میبینیم. «تاریخ با طعم زغال اخته» رسالتش نزدیک کردن انسانها به یکدیگر، به بهانه تاریخ است.[۷] | » |
برشی از کتاب
از حرفی که شنیدم جا خوردم. فرهاد داشت میگفت: رضاشاه پسر احمدشاه بوده! نا آگاه ترین آدمها چنین مطلبی را نمیگفتند. فکر کردم دارد به عمد حرفهای چرت و پرتی میزند تا موضوع مورد بحث را کلاً به بیراهه بکشد. رو کردم به فرهاد و گفتم: «کاری به این کل انداختنهایتان ندارم، اما... اینی که گفتی مسخره است فرهاد جان.»
فرهاد با قیافهای حق به جانب گفت: «اتفاقاً درستِ ماجرا همینی است که گفتم. چیزی که یحیی دیروز گفت مسخره و چرت است نه حرف من»
و گفت: «کافی است یک کوچولو زحمت به انگشتان مبارکتان بدهید و کتابهای تاریخ مربوط به آن سالهارا ورق بزنید.»
از حرفی که زد، چشمهایم از حیرت چهار تا شد. داشت حرفها و ادعاهایش را ارجاع میداد به کتابهای تاریخ. یحیی هم مثل من از آن همه اطمینانی که در لحن فرهاد بود حیرت کرده بود و داشت ناباورانه نگاهش میکرد. فرهاد پرسید: «چرا این جوری نگاهم میکنید؟! رو دست خوردید و فکر نمیکردید دروغهایتان رو بشود؟!»
مشخصات کتابشناختی
«تاریخ با طعم زغال اخته» به قلم یوسف قوجق در قطع جیبی با جلد شومیز در قالب ۳۴۸ صفحه در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. چاپ دوم این کتاب در سال ۱۴۰۱ منتشر شدهاست.
نوا، نما، نگاه
- فیلم جلسه نقد و بررسی کتاب «تاریخ با طعم زغال اخته» . نشر مهرک. ۱۷دی ۱۴۰۱
- کتاب صوتی «تاریخ با طعم زغال اخته» با صدای پدرام شهرآبادی. گروه صوتی سماوا. دریافت شده در ۸ اسفند ۱۴۰۳
پانوشت
- ↑ پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ««تاریخ با طعم زغال اخته»، رمانی که تمام ساختهای «داستان انقلاب» را دارد». حوزه هنری. ۱۶ آبان۱۴۰۲
- ↑ پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ «کتاب «تاریخ با طعم زغال اخته»». خانه کتاب و ادبیات ایران. بیتا. دریافت شده ۸ اسفند ۱۴۰۳
- ↑ پرش به بالا به: ۳٫۰ ۳٫۱ «تاریخ سرزمینمان را باید زندگی کنیم». قدس آنلاین. ۱۸ تیر ۱۳۹۹. دریافت شده ۸ اسفند ۱۴۰۳
- ↑ «یوسف قوجق». ایران کتاب. ۱۴ آبان۱۴۰۳
- ↑ «یوسف قوجق». ویکی ادبیات. بیتا. دریافت شده ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
- ↑ «برگزیدگان هجدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین معرفی شدند». خبرگزاری تسنیم. ۱۴ تیر ۱۴۰۰
- ↑ پرش به بالا به: ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ «نقد و بررسی کتاب «تاریخ با طعم زغال اخته»». مهرک.۲۶ آبان ۱۴۰۱